معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)
اين كتاب به معالم الأصول نيز مشهور است.
محتویات
مؤلف
شيخ جمال الدين حسن بن شيخ زين الدين شهيد ثانى بن على بن احمد عاملى جبعى. (متوفى 1011 قمرى)
موضوع
كتاب معالم الدين كه كتابى اصولى است، مقدمه كتاب معالم الدين و ملاذ المجتهدين كه كتابى فقهى است، مىباشد. اين كتاب مشهورترين تأليف و تصنيف شيخ حسن بن شهيد ثانى مىباشد به طورى كه او را به نام صاحب معالم مىشناسند. در الذريعة گفته شده، هنگامى كه اين مقدمه از كتاب معالم الدين و ملاذ المجتهدين جدا شده، به نام معالم الأصول ناميده شده است. (الذريعة، ج21، ص198)
ارزش و اعتبار
قبل از معالم الدين، شرح عميدى بر تهذيب علامه و شرح علامه بر مختصر ابن حاجب و شرح عضدى بر مختصر ابن حاجب در حوزههاى علميّه تدريس مىشد ولى پس از تأليف اين كتاب، پس از دويست سال تدريس آن در حوزهها متداول گرديده است. (أعيان الشيعة، ج1، ص138)
ترتيب كتاب
مؤلف در مقدمه كتاب مباحث آن را اين گونه تقسيم بندى مىكند: «و رتبنا كتابنا هذا على مقدمة و أقسام أربعة».
- مقدمه، همين كتاب معالم الأصول است كه از كتاب معالم الدين و ملاذ المجتهدين جدا شده و قسمتهاى چهارگانه مربوط به مباحث فقهى است.
مقدمه به دو مقصد تقسيم مىشود.
- مقصد اول بيان فضيلت علم است كه از 39 حديث و آيات زيادى تشكيل شده است. پس از آن، تعريف فقه و موضوع علم فقه آمده است.
- مقصد دوم شامل نه مطلب و خاتمه است كه تا آخر كتاب ادامه دارد و مهمترين مباحث علم اصول در آن بيان مىشود.
- مطلب اول از مقصد دوم شامل مباحث تعريف كلى و جزئى، حقيقت لغوى و حقيقت شرعى، مشترك لفظى و حقيقت و مجاز است و مطلب دوم شامل دو مبحث اوامر و نواهى است.
- مطلب سوّم بحث عموم و خصوص، مطلب چهارم مطلق و مقيد و مجمل و مبين، مطلب پنجم اجماع، مطلب ششم اخبار، مطلب هفتم نسخ، مطلب هشتم قياس و استصحاب، مطلب نهم اجتهاد و تقليد و در نهايت خاتمه كتاب بحث تعادل و تراجيح مىباشد.
ويژگيها
كتاب معالم داراى نقاط مثبت زيادى است كه به بعضى از آنان اشاره مىشود: در بسيارى از موارد كه طرح بحث اصولى ثمره عملى ندارد، مؤلف آن را مطرح نمىكند. به عنوان نمونه در بحث امر به شىء يا اشياء على وجه التخيير، نظريهاى را از عامه كه علامه به صورت طولانى مطرح كرده ذكر كرده و مىگويد بحث آن را صحيح نمىداند چون: «فلا فائدة لنا مهمة في إطالة القول في توجيهه و ردّه ولقد أحسن المحقق - رحمه اللّه - حيث قال بعد نقل الخلاف في هذه المسألة و ليست المسألة كثيرة الفائدة».
و يا ورود در بحث تصويب را صحيح نمىداند و مىفرمايد: چون اماميّه در اين مسأله اختلافى ندارند «فلا أرى في البحث عن ذلك بعد الحكم بعدم التأثيم كثير طائل، فلا جرم كان ترك الاشتغال بتقرير حججهم على ما فيها من الإشكال أوفق بمقتضى الحال».
نكته ديگر اين كه مؤلف به نظريات مختلف علامه و شيخ طوسى احاطه كامل داشته و به كرات به نظريات علامه در مواضع مختلف كتابهايش اشاره مىكند. مثل «قال السيد المرتضى و جماعة منهم العلامة في أحد قوليه... و منهم العلامة في تهذيبه... و قال في النهاية».
روان بودن و طراوت عبارتهاى كتاب و در عين حال پرمعنا و عميق بودن آنها و خوددارى از تعقيد و پيچيدگى در عبارتها از ديگر نقاط مثبت كتاب است. مثلاً از كلماتى نظير «الجواب الجواب، جوابها كجوابها و جوابه مثل جوابه» كه داراى هماهنگى خاصى است استفاده مىكند.
از ديگر نكات، توجه به نظريات علماى اهل تسنن در كتابهاى سيد مرتضى مثل الذريعة إلى أصول الشريعة والشافية است كه با عبارتهايى نظير «هو قول جماعة من العامة» به نقد و بررسى نظريات آنها مىپردازد.
اصولاً صاحب معالم در برخورد با نظريات علماى قبل از خود، با احترام برخورد مىكند و از كلمات فاسد، توهم و نظائر آن استفاده نمىكند بلكه از عبارتهايى نظير «و ما اختاره السيد فيه محل تأمل» استفاده مىكند.
مطلب ديگر اين كه در بعضى از مباحث كه نياز به تحقيق بيشترى را ضرورى مىداند، مانند مبحث ضد با عبارت «و عليك بإمعان النظر في هذه المباحث فإني لاأعلم أحداً حام حولها» خواننده را به تحقيق بيشترى تشويق مىكند.
صاحب معالم در ذكر نظريات علماى اصولى قبل از خود در ابتداى كتاب به نظريات پدر بزرگوارشان شهيد ثانى اشارهاى ندارد، اما از بحث عدالت راوى به نظريات ايشان متعرض مىشوند و اين گونه در عبارتهايشان ديده مىشود «و ذهب والدي - ره - إلى الاكتفاء بالإطلاق فيهما... و هذا هو الأقوى... هو اختيار والدي... هو مختار والدي» و نظائر آن.
ضعفها
از نقاط ضعف كتاب اين كه مباحث الفاظ به صورت كامل مطرح نشده و بعدها با نگارش شرح هداية المسترشدين بر معالم، تأليف محمدتقى اصفهانى (متوفى 1248 قمرى) تا حدودى اين ضعف جبران شده است.
از طرف ديگر در مباحث اصول عمليّه نيز دو اصل برائت و احتياط به صورت مستقل طرح نشده و استصحاب و تعادل و تراجيح نيز به صورت مختصر مطرح شدهاند و مثلاً مبحث استصحاب را منحصر در استصحاب حال دانسته و در مبحث تعادل و تراجيح نيز بسيارى از مباحث اصلى ذكر نگرديده است.
از ديگر نقاط ضعف اين كه معمولاً در معالم نام عده معدودى از اصوليين نظير سيد مرتضى، شيخ طوسى، علامه حلى، محقق حلى و شهيد اوّل ذكر شده و كتاب با عنايت به نظريات اين بزرگان نگاشته شده است. اما علماى اصولى ديگر با عبارت نافين، مثبتين، فقال قوم، آخرون، الأولون، جماعة، أكثرون، بعض الأصوليين، مفصلون و نظائر آن بيان شده كه در نتيجه خواننده نمىتواند به مصادر اصلى مراجعه كند.
شروح و حواشى معالم
با توجه به زمان زيادى كه كتاب معالم الدين متن درسى حوزههاى علميه بوده و مورد توجه علماى اصولى واقع شده، شروح و حواشى زيادى بر آن نوشته شده است. در الذريعة جلد 6 از صفحه 204 تا 210 در حدود 45 حاشيه بر معالم ذكر شده كه مهمترين آنها را در اينجا ذكر مىكنيم:
حواشى استاد وحيد بهبهانى، آقا محمدباقر (متوفى 1206 قمرى) بر معالم. در الذريعة از قول ميرزا محمد تهرانى به نقل از ملا محمدحسين كرهرودى (متوفى 1314 قمرى) كه از اجلاى شاگردان ميرزاى شيرازى مشهور بوده است، نقل مىكند «إنّه كان يقول إن تدريس الأستاذ الوحيد كان في المعالم حتى درس المعالم عشرين مرة، كان يكتب في كل مرّة حاشية جديدة عليه، و قد رأيت في بلدة بروجرد من تلك الحواشي تسع عشرة حاشية».
- حاشيه ديگر، حاشيه سيد محمدجواد حسينى، صاحب مفتاح الكرامة (متوفى 1226 قمرى) بر مقدمه واجب است همچنين حاشيه آقا حسين بن جمال الدين خوانسارى (متوفى 1098 قمرى)
- حاشيه سلطان العلماء سيد حسين بن محمد مرعشى آملى (متوفى 1064 قمرى)
- حاشيه حسام الدين محمدصالح بن احمد مازندرانى (متوفى 1081 قمرى) داماد محمدتقى مجلسى كه در جوانى اين حاشيه را نوشته است.
- حاشيه آقا عبدالحسين بن آقا محمدباقر وحيد بهبهانى
- حاشيه فاضل تونى، ملا عبداللّه بن محمد بشروى (متوفى 1071 قمرى)
- حاشيه سيد على بن محمد طباطبايى حائرى صاحب رياض المسائل (متوفى 1231 قمرى)
- حاشيه فرزند صاحب معالم فخرالدين ابوجعفر محمد بن حسن بن زين الدين شهيد ثانى (متوفى 1030 قمرى)
- حاشيه ميرزا محمد بن حسن شيروانى، مدقق شيروانى (متوفى 1098 قمرى)
- حاشيه سيد محمد مجاهد بن سيد على صاحب رياض (متوفى 1242 قمرى)
- حاشيه منسوب به سيد محمدمهدى بحرالعلوم يا سيد مهدى بن سيد على صاحب رياض.
از بين حواشى مذكور، حاشيه ملا محمدصالح مازندرانى و حاشيه مدقق شيروانى و حاشيه سلطان العلما همراه با كتاب معالم داراى حواشى چاپ شده است.
منابع
- المقنعة والتذكرة بأصول الفقه، تأليف شيخ مفيد، محمد بن محمد نعمان حارثى، استاد سيد مرتضى و شيخ طوسى (متوفى 413 قمرى)
- الذريعة إلى أصول الشريعة، تأليف سيد مرتضى، على بن حسين موسوى (متوفى 436 قمرى)
- النهاية و عدة الأصول، تأليف شيخ طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن (متوفى 460 قمرى)
- المهذب، المعتمد، الروضة، المعالم، المناهج و شرح جمل العلم والعمل سيد مرتضى، تأليف ابن براج (متوفى 481 قمرى)
- غنية النزوع إلى علمي الأصول والفروع، تأليف ابن زهرة، ابوالمكارم حمزه بن ابى المعاسن زهرة حلبى (متوفى 585 قمرى)
- السرائر و مختصر التبيان، تأليف فخرالدين محمد بن إدريس عجلى حلى (متوفى 598 قمرى)
- البهجة لثمرة المهجة، تأليف سيد رضى الدين على بن طاوس حلى (متوفى 664 قمرى)
- معارج الأصول، المعتبر، المختصر النافع و شرايع الإسلام، تأليف محقق حلى، جعفر بن حسن بن يحيى (متوفى 676 قمرى)
- تهذيب الأصول، شرح الذريعة، مبادىء الوصول و مختلف الشيعة، تأليف علامه حلى، حسن بن يوسف (متوفى 726 قمرى)
- إيضاح الفوائد تأليف فخرالمحققين، فرزند علامه حلى محمد بن حسن (متوفى 771 قمرى)
- الدروس، ذكرى الشيعة والقوائد والفوائد، تأليف شهيد اول، محمد بن جمال الدين مكى (متوفى 786 قمرى)
- تمهيد القواعد، شرح الدراية والروضة، تأليف شهيد ثانى، زين الدين بن على عاملى (متوفى 966 قمرى)
تاريخ تأليف و چاپ كتاب
در ابتداى كتاب خطبه باارزشى در فضيلت علم و به خصوص علم فقه و اخلاص نيت و عمل به آموختهها و تواضع آورده شده كه مقدمهاى براى ورود به مباحث فقهى است و در كتابهاى اصولى متداول اين مقدمه ديده نمىشود. بنابر آنچه در مقدمه معالم - چاپ جامعه مدرسين - آمده، كتاب در سال 994 تدوين و تأليف شده ولى در أعيان الشيعة تاريخ نوشتن آن را 1001 هجرى قمرى ذكر كرده است. (أعيان الشيعة، ج5، ص6)
كتاب معالم كه به وسيله مؤسّسه نشر اسلامى وابسته به جامعه مدرسين در قم، چاپ شده از نظر تصحيح و تحقيق كتاب باارزشى است. اين كتاب با نسخههاى خطى معتبر و باارزشى مقابله و تحقيق شده، مانند نسخه كتابخانه ملى ملك آستان قدس رضوى كه تاريخ نگارش آن سال 1034 هجرى قمرى است و به زمان وفات مؤلف بسيار نزديك است.
البته متداول بودن تدريس اين كتاب و چاپ مكرر آن و نسخههاى خطى متعدد آن، بر درجه اعتماد به صحت اين كتاب مىافزايد.
منابع
- نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.