تحریف قرآن
تحریف در لغت
«تحريف» مصدر باب تفعيل از ريشه «حـرف» است. معناى اصلى حرف را لبه، جانب، كناره و مرز دانستهاند. بر اساس اين معنا، تحريف، به حاشيه بردن معناى لفظ و ايجاد نوعى دگرگونى و انحراف در مقصود گوينده است. دگرگونى ياد شده مىتواند از طريق جابه جا كردن واژهها، اعراب آنها، تغيير ساختار جملهها يا تفسير نادرست آنها باشد.
برخى هم «تحريف» را به تغيير و تبديل كه جامعتر است، معنا كردهاند، با اين تفاوت كه در تحريف سعى بر القاى خلاف مقصود است. تحريف بر دگرگون ساختن سخنان شفاهى نيز اطلاق مىشود و اختصاص به سخنان مكتوب ندارد.
تحريف در اصطلاح
تحریف اصطلاحا از مباحث مهم كلامى است كه به راهيابى تغيير در كتب آسمانى و عدم آن مىپردازد. اين بحث در فرهنگ اسلامى به طور خاص درباره كتاب مقدس (عهد قديم و جديد) و قرآن کریم مطرح مىشود.
همه اقسام تحريف را مىتوان در دو دسته اصلى قرار داد: لفظى و معنوى.
تحريف لفظى، تصرّف در ساختار الفاظ و عبارات است.
تحريف معنوى، تفسير و تأويل نادرست از لفظ و عبارت است، كه برخلاف مقصود گوينده و اغلب بدون استناد به قواعد فهم درست كلام و بر اساس رأى شخصى و با انگيزههاى خاص صورت مىپذيرد.
تحريف لفظى خود داراى اقسامى است:
- تحريف به فزونى؛ يعنى افزودن كلمه يا جملهاى به سخن و متن اصلى
- تحريف به كاهش؛ يعنى حذف بخشى از حروف، واژهها يا جملات متن
- تحريف به تبديل و جابهجايى كه در آن كلماتى جايگزين واژههاى مترادف يا غير مترادف مىشود، به گونهاى كه معنا را مخدوش كند.
- تحريف در لحن و گويش كه همان تغيير در حركات و نحوه اداى واژگان است، به گونهاى كه معناى اصلى كلمه فهميده نشود.
واژه تحريف به شكل مصدر در قرآن نيامده است؛ ولى آيات متعددی به انواع تحريف در آموزههاى دينى اهل كتاب ناظر است. از جمله اين آيات، آياتى هستند كه با كاربرد واژگان هم خانواده با «تحريف»، نمونههايى از تحريف گرى در آموزهها و سخنان دينى و الهى، به ويژه از سوى يهود را گزارش مىكنند؛ مانند آیه «منَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ...».(سوره نساء- 46)
بر اساس آنچه گفته شد بيشتر مفسّران و قرآنپژوهان نخستين، متأخر و معاصر، كتاب مقدس را تحريف شده و فاقد ساختار وحيانى دانسته و بر اين باورند كه افزون بر تحريف معنوى، انواع تحريف لفظى نيز در آن راه يافته است.
اين گروه از صاحب نظران در اثبات ادعاى خويش افزون بر آيات بررسى شده، به مواردى همچون اختلاف نسخههاى سهگانه عبرى، سُريانى و يونانى عهد قديم، تاريخ تدوين، عدم تواتر و نگارش آن قرنها پس از حضرت موسى عليه السلام، نگارش اناجيل به دست 4 تن و اختلاف آنها با يكديگر، نامعقول و توجيهناپذير بودن بخشى از آموزههاى كتاب مقدس و... اشاره کرده اند.
تحریف در قرآن
مسلمانان قائل به این هستند که هیچ یک از انواع تحریف به ساحت قرآن راه نیافته است
دلايل عدم تحريف قرآن
1- تحريف از نظر قرآن
بر اساس برخی از آیات قرآن کریم تحريف به معناى کاهش و اسقاط قسمتى از آيات اصلا راهى به قرآن ندارد؛ از جمله آيه شریفه: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛ ماييم كه ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم و به يقين آن را حفظ خواهيم نمود.(سوره حجر- 9)
اين آيه به صراحت دلالت دارد كه قرآن از تحريف محفوظ مانده و تا ابد نيز مصون خواهد ماند و خداوند در برابر تحريف كنندگان از كتاب خود دفاع خواهد كرد و جباران و ستمگران نخواهند توانست، دست خيانت به سوى قرآن ببرند و آن را ملعبه خويش قرار داده و به دلخواه خود در آن تغيير و تبديل به وجود بياورند.
همچنین آيه زیر بر این مطلب دلالت دارد:
«وَإِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ. لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»؛ واين قرآن، كتابى است قطعا شكست ناپذير كه هيچ گونه باطلى نه از پيشرو و نه از پشت سر به سراغ آن نمىآيد، چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است.(سوره فصلت، 41-42)
اين آيه شريفه قرآن مجيد را از انواع و اقسام باطل، پاك و به دور معرفى مىكند. زيرا اگر در كلامى «نفى» متوجه طبيعت و موجوديت چيزى گردد، تمام افراد و مصاديق آن را نفى خواهد كرد و اين آيه نيز طبيعت بطلان را از دامن مقدس قرآن زدوده و نفى كرده است. بنابراين هيچ گونه بطلان كه تحريف نيز يكى از مصاديق آن است، نمىتواند به ساحت قدسی قرآن راه يابد.
2- تحريف از نظر سنت و احادیث
دومين دليل بر عدم تحريف، «حدیث ثقلين» است كه از رسول خدا نقل شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در اين حديث «عترت» يعنى اهل بيت و «قرآن» را جانشين خود معرفى فرموده و اين كه اين دو همدوش و غيرقابل انفكاك از يكديگرند و بر مسلمانان فرض و واجب است كه از آن دو پيروى كنند و آنها را از هم جدا نسازند.
قائل شدن به تحريف قرآن مستلزم اين است كه امت اسلامى نتواند به قرآن تمسك جويد و از آن پيروى كند زيرا در صورت تحريف، قسمتى از قرآن از بين رفته و از حجيت و مدرك بودن ساقط شده است، در صورتى كه وجوب تبعيت از قرآن و تمسك به آن كه صريح حدیث ثقلين است تا روز قيامت باقى و پابرجاست.
از اين جا كشف مىكنيم و بر ما يقين حاصل مىشود كه قول به تحريف باطل و قابل اعتبار نمىباشد.
توضيح اين كه: حدیث «ثقلين» بر اقتران و همدوش بودن عترت و كتاب و بر بقاى آن دو، تا روز رستاخيز دلالت مىكند. بنابراين بايد، هم شخصى از افراد عترت تا روز قيامت پيوسته در ميان مردم باشد و هم قرآن، تا هر دو براى هميشه و تا رستاخيز، قرين و همدوش و پشتوانه يكديگر، هادى و راهنماى امت باشند تا در روز قيامت به پيشگاه پيامبر وارد شوند.
منابع
- دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، صفحه 287.
- ترجمه البيان فی تفسیر القرآن، ابوالقاسم خویی، ص262.