بداء
«بَداء»، تغییر مقدّرات غیر حتمى از سوى خداوند بر اثر افعال اختیارى انسانها است. بداء در حقیقت تغییر در علم الهى نیست، بلکه تغییر در مقدّرات غیر محتوم است.
محتویات
بداء در لغت و اصطلاح
واژه «بَداء» از ماده «ب ـ د ـ و»، در لغت به معناى ظاهر شدنى آشکار است.[۱] به گفته برخى به صحرانشین از آن رو «بدوى» گفته مىشود که وى هنگام سکونت در شهر و قریه، در ساختمانها و محیط اجتماع پنهان است؛ ولى هنگامى که به بیابان مىرود در فضایى باز و گسترده که سایهاى در آن نیست آشکار مىشود.[۲]
«بداء» اگر به رأى و عقیده استناد یابد، در صورتى که شخص مسبوق به رأیى نباشد به معناى پیدایش رأى، وگرنه به معناى تغییر رأى است.[۳] بداء در اصطلاح به معناى تغییر مقدرات از سوى خداوند بر اساس پارهاى حوادث و وقایع و تحت شرایط و عوامل ویژه است.[۴]
بداء در روایات شیعه و سنی
بداء در جوامع روایى شیعه، به گونهاى مورد توجه خاصّ قرار گرفته است که برخى آن را امری نقلىِ صِرف دانستهاند (نه عقلی).[۵]
اهل سنت نیز به رغم عدم پذیرش بداء و توهم مخالفت آن با علم الهى و نسبت دادن انحصار اعتقاد آن به شیعه، روایات بداء را بیش از امامیه در کتب خود نقل کردهاند.[۶]
به هر حال توجه به منزه بودن ذات الهى از هر گونه جهل و نقص از یک سو، و اسناد بداء به خداوند در متون دینى از سوى دیگر، زمینهاى فراهم آورده تا مسئله بداء به طور گسترده در منابع کلامى و تفسیرى مورد توجه و تحقیق قرار گیرد و به طور مستقل کتاب هایى در این زمینه تألیف شود. در این گونه کتب دو جهت عمده مورد نظر بوده است: نخست تبیین مفهوم بداء و این که چگونه اعتقاد به آن مستلزم اسناد جهل به خداوند نیست؛ و دیگر این که اعتقاد مزبور نه تنها موجب پذیرش نقص نیست، بلکه مىتواند در تصحیح نگرش انسان به اداره جهان از سوى خداوند مؤثر باشد.
«بداء» به سبب نقشى که در جهات تربیتى و تشویق به سرعت گرفتن در کارهاى خیر دارد، در روایات شیعه با اهمیت فراوان تلقى شده است. در روایتى از امام صادق علیه السلام آمده است که خداوند به چیزى همانند بداء بزرگ شمرده نشده است[۷] و در مورد دیگر فرمودهاند: اگر مردم پاداش اعتقاد به بداء را مىدانستند در سخن گفتن از آن سستى نمىکردند.[۸]
بداء در آیات قرآن
قرآن کریم گرچه به طور مستقیم به مسئله بداء نپرداخته است، ولى مضمون آن از برخى آیات استفاده مىشود. این آیات در سه دسته جاى مىگیرد:
- الف. آیاتى که ناظر به مبانى و اجزاى مفهوم بداء است؛ از جمله آیات قضا و قدر محتوم و غیرمحتوم (سوره رعد، ۳۹)، علم مطلق و ازلى خداوند (سوره انعام، ۱۰۱)، عدم محدودیت قدرت خدا (سوره بقره، ۱۰۶) و نیز تأثیر اراده و فعل ذات بارى تعالى در هر زمان و بر همه حوادث (سوره مائده، ۶۴؛ سوره الرحمن، ۲۹).
- ب. آیاتى که تغییر سرنوشت انسانها را بر اثر افعال اختیارى آنان مطرح مىکنند؛ مانند آیه ۱۱ سوره رعد و آیه ۵۳ سوره انفال.
- ج. آیاتى که ناظر به مصادیق عینى بداء بوده، به موارد خاص آن اشاره دارد؛ مانند: ۱۰ و ۱۱ سوره نوح؛ ۱۰۵ و ۱۳۷ سوره صافات؛ ۲۱ و ۲۶ سوره مائده؛ ۹۶ و ۱۴۲ سوره اعراف؛ ۱۱ سوره فاطر و ۴ سوره دخان.
با درک صحیح مسئله بداء، انسان درمىیابد که در جایگاه هر انتخاب و انجام هر کارى، خداوند ناظر اوست و بر اساس همین انتخاب و عملکرد، مقدرات وى در هر لحظه از سوى خداوند رقم مىخورد: «...کلَّ یوم هُوَ فى شَأن» (سوره الرحمن، ۲۹)، برخلاف پندار یهود که خداوند پس از خلقت از تدبیر امور عالم دست کشیده است:[۹] «و قالَتِ الیهودُ یدُ اللّهِ مَغلولَةٌ غُلَّت اَیدیهِم ولُعِنوا بِما قالوا بَل یداهُ مَبسوطَتانِ ینفِقُ کیفَ یشاءُ...». (سوره مائده، ۶۴) در چنین زمینه فکرى، ارزش امورى همچون توبه، دعا و کارهاى خیر در سایه التزام به توکل روشنتر مىشود.
برخى بر این پندارند که «بداء» این ایده فیلسوفان را نیز رد مىکند که خدا پس از آفرینش عقول و نفوس فلکى بر اساس قاعده «الواحد» معزول از تصرف شده است؛[۱۰] ولى باید توجه داشت که اینگونه اظهارنظرها ناشى از سوء برداشت و عدم توجه به عمق محتواى قواعد و مبانى عقلى است.
به رغم تصریح به مسئله بداء در صحاح معروف[۱۱] و نیز نقل برخى روایات در این زمینه از سوى برخى از مفسران اهل سنت،[۱۲] برخى از ایشان بداء را ملازم با جهل خدا دانستهاند،[۱۳] در حالى که همچنان که در روایات امامان معصوم علیهم السلام آمده است، «بداء» به هیچ وجه علم الهى را محدود نمىکند و ناشى از جهل نیست.[۱۴]
توهم تلازم بداء با جهل و نقصان علم خدا، موجب گردیده تا برخى عالمان شیعه نیز از بکار بردن بداء در مورد خداوند وحشت داشته و حتى آن را انکار کنند[۱۵] یا این که بداء را تأویل برده، آن را به معناى اظهار و ابداء بدانند.[۱۶]
بسیارى از صاحب نظران بداء را از سنخ «نسخ»[۱۷] دانستهاند، با این تفاوت که بداء در تکوین و نسخ در تشریع است؛[۱۸] یا این که بداء فقط در تکوینیات و نسخ در تکوینیات و تشریعیات هر دو جارى است.[۱۹] البته برخى از اهل سنت هم بداء را همان نسخ دانسته و مفاد آیه «یمحوا اللّهُ ما یشاءُ...» (سوره رعد، ۳۹) را با مفاد آیه «ما نَنسَخ مِن ءایة اَو نُنسِها...» (سوره بقره، ۱۰۶) یکى دانستهاند.[۲۰]
بداء و قضاء و قدر
بر اساس تعالیم قرآنى، علم خداوند از هر جهت مطلق است و محدودیتى ندارد: «اِنَّ اللّهَ بِکلِّ شَىء عَلیم». (سوره عنکبوت، ۶۲) این بدان معناست که خداوند بر همه حوادث از ازل تا ابد آگاه است و در این علم هیچ یک از مخلوقات با وى مشارکت ندارند: «فَلا یظهِرُ عَلى غَیبِهِ اَحَداً» (سوره جن، ۲۶) و ممکن است تنها برخى از آن به صورت استثنا آگاه باشند: «اِلاّ مَنِ ارتَضى مِن رَسول» (سوره جن، ۲۷) و این همان قضاى حتمىاست.
در کنار این حقیقت، حقیقتى در سطح نازلتر قرار مىگیرد و آن این که سرنوشت انسانها و حوادث و وقایعى که براى آنها پدید مىآید بر اثر عوامل و شرایط ویژهاى همانند اختیار افراد و گروههاى انسانى و توانایى ایشان در انتخاب راههاى گوناگون رقم مىخورد. این همان قضاى غیرمحتوم یعنى «قدر» است که اطلاع بر آن براى نفس پیامبر یا ولىّ ممکن است.[۲۱]
جایگاه بداء در این میان به عنوان یکى از افعال یا اوصاف الهى آن است که بر اساس وعدههاى خداوند به جاى برخى از مقدرات غیرحتمى، به جهت اختیار و عملکرد انسان نظیر صدقه، صله رحم، نیکى به پدر و مادر و قدردانى از آنان یا ترک اینگونه امور، سرنوشت بهتر یا بدترى براى وى رقم مىخورد: «یمحو اللّهُ ما یشاءُ و یثبِتُ و عِندَهُ اُمُّ الکتاب».(سوره رعد، ۳۹) بخش نخست این آیه اشاره به قضاى غیرمحتوم دارد و قسمت دوم مربوط به قضاى محتوم است.[۲۲]
نظیر این معنا را در آیه «قَضى اَجَلاً واَجَلٌ مُسَمًّى عِندَهُ» (سوره انعام، ۲) مىتوان یافت.[۲۳] بر اساس روایتى از امام باقر علیه السلام مراد از «اَجَل مُسَمًّى عِندَهُ» اجل محتوم نزد خداوند و مقصود از «قَضى اَجَلاً» حکم او درباره اجل موقوف است.[۲۴]
تأثیر اعمال نیک و بد در سرنوشت انسان و سعادت یا شقاوت وى در احادیث نیز تأیید شده است.[۲۵] بنابراین بداء در حقیقت تغییر در علم الهى نیست، بلکه تغییر در مقدّرات غیر محتوم است.
آیات قرآن افزون بر یادآورى این اصل کلى که سرنوشت انسانها با خواست خود آنها تغییر پذیر است: «اِنَّ اللّهَ لایغَیرُ ما بِقَوم حَتّى یغَیروا ما بِاَنفُسِهِم» (سوره رعد، ۱۱)، به موارد عینى و مصادیق خارجى آن نیز اشاره کرده است، از جمله:
- برطرف شدن عذاب از قوم حضرت یونس علیه السلام بر اثر تضرع و دعاى آنان:[۲۶] «فَلَولا کانَت قَریةٌ ءامَنَت فَنَفَعَها ایمانُها...». (سوره یونس، ۹۸)
- تغییر فرمان الهى به حضرت ابراهیم علیه السلام در مورد ذبح حضرت اسماعیل علیه السلام: «اِنّى اَرى فِى المَنامِ اَنّى اَذبَحُک...» . (سوره صافات، ۱۰۲-۱۰۷)
- حرام ساختن ورود بنى اسرائیل به سرزمین مقدس به مدت ۴۰ سال در پى مخالفت آنان با فرمان ورود در آن:[۲۷] «یقَومِ ادخُلوا الاَرضَ المُقَدَّسَة... قالَ فَاِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیهِم اَربَعینَ سَنَةً». (سوره مائده، ۲۱-۲۶)
- تکمیل میقات حضرت موسى علیه السلام و پایان یافتن آن در ۴۰ شب: «و واعَدنا موسى ثَلاثینَ لَیلَةً واَتمَمناها بِعَشر...». (سوره اعراف، ۱۴۲)
- تأثیر ایمان و تقوا و استغفار در گشودن برکاتى از آسمان و زمین و نزول برکات آسمانى: «ولَو اَنَّ اَهلَ القُرَى ءامَنوا واتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکات مِنَ السَّماءِ والاَرضِ ولکن کذَّبوا فَاَخَذناهُم بِما کانوا یکسِبون». (سوره اعراف، ۹۶)، «فَقُلتُ استَغفِروا رَبَّکم اِنَّهُ کانَ غَفّارا * یرسِلِ السَّماءَ عَلَیکم مِدرارا». (سوره نوح، ۱۰-۱۱)
- اعتبار تأثیر برخى از امور در افزایش یا کاهش عمر، در علم الهى:[۲۸] «...و ما یعَمَّرُ مِن مُعَمَّر ولا ینقَصُ مِن عُمُرِه اِلاّ فى کتب اِنَّ ذلِک عَلَى اللّهِ یسیر».(سوره فاطر، ۱۱)
- و نیز نقش دعا و تضرع در شب قدر و تأثیر آن در دگرگون شدن تقدیرات غیرمحتوم: «فیها یفرَقُ کلُّ اَمر حَکیم» (سوره دخان، ۴) و ارتباط آن با آیات «محو و اثبات» که در روایات نیز مطرح شده است.[۲۹]
پانویس
- ↑ مفردات، ص۱۱۳، «بدا».
- ↑ مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۱۲، «بدا».
- ↑ همان؛ النهایه، ص۱۰۹، «بدا».
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۳۸۰ـ۳۸۱.
- ↑ اعتقادات، ص۶۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۳.
- ↑ الکافى، ج۱، ص۱۴۶.
- ↑ همان، ص۱۴۸.
- ↑ الاعتقادات، ص۴۰ـ۴۱؛ رسائل، ج۱، ص۱۱۶ـ۱۱۹؛ العده، ج۲، ص۴۹۵.
- ↑ الذریعه، ج۳، ص۵۳.
- ↑ صحیح البخارى، ج۴، ص۱۷۶؛ ج۷، ص۹۶.
- ↑ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۵۳۸ـ۵۳۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۶۶.
- ↑ الکافى، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ تلخیص المحصل، ص۴۲۱ـ۴۲۲.
- ↑ المسائل العکبریه، ص۹۹ـ۱۰۰.
- ↑ الانتصار، ص۹۳؛ رسائل، ص۱۱۶ - ۱۱۹، العده، ج۲ ص۴۹۵.
- ↑ نبراس الضیاء، ص۵۵.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ جامعالبیان، مج۸، ج۱۳، ص۲۲۲ - ۲۲۳.
- ↑ اسفار، ج۶، ص۳۹۸ـ۳۹۹؛ المیزان، ج۱۱، ص۳۷۶ـ۳۷۸.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۳۸۰.
- ↑ همان، ج۷، ص۸ـ۱۰.
- ↑ الکافى، ج۱، ص۱۴۷.
- ↑ الدرالمنثور، ج۴، ص۶۱۶.
- ↑ تفسیر قمى، ج۱، ص۳۴۶.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج۱، ص۳۰۴.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج۱۴، ص۲۱۳.
- ↑ جامعالبیان، مج۸، ج۱۳، ص۲۱۸.
منابع
- دائرةالمعارف قرآن کریم، مدخل «بداء»، حسین دیبا، ج۵.
اعتقادات شیعه | |
توحید | توحید ذاتی * توحید صفاتی * توحید افعالی * توحید در عبادت * بداء * اسماء و صفات الهی |
عدل | قضا و قدر * اختیار * امر بین الامرین |
نبوت | عصمت پیامبران * خاتمیت * وحی * اعجاز * عدم تحریف قرآن |
امامت |
باورها: ضرورت وجود امام * عصمت امامان * اهل بیت * چهارده معصوم * ولایت تكوینی * علم غیب امامان * غیبت امام زمان (عج) * انتظار * رجعت * توسل * شفاعت * آخر الزمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله * امام علی(ع) * امام حسن(ع) * امام حسین(ع) * امام سجاد(ع) * امام باقر(ع) * امام صادق(ع) * امام کاظم(ع) * امام رضا(ع) * امام جواد(ع) * امام هادی(ع) * امام عسکری(ع) * امام مهدی(عج) |
معاد | برزخ * معاد جسمانی * حشر * صراط * میزان * بهشت * جهنم |