اصحاب فیل
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
اصحاب فیل گروهی بودند که از دیار خود به قصد تخریب کعبه معظمه حرکت کردند، اما خدای تعالی با فرستادن مرغان ابابیل و با ریزش کلوخهای سنگی بر سر آنان هلاکشان نموده
محتویات
اصحاب فیل چه کسانی بودند
اصحاب از مادهی "صحب" در لغت به معنای ملازم و همراه (انسان، حیوان، مکان یا زمان)[۱] و جمع صاحب میباشد.[۲] اصحاب فیل به سپاهى گفته مىشود كه به فرماندهى اَبرَهه، قصد ویران كردن كعبه را داشتند. ابرهه فرزند صَبّاح، اهل حبشه و از فرمانروایان یمن بود و بر اثر زخمى كه در یكى از جنگها در صورت وى پدید آمد به اَشرَم ملقب شد. كنیه وى را اَبویَكْسوم دانستهاند.[۳] او با حیلهاى، فرمانرواى پیشین یمن، یعنى «اَرباط» را كشت و خود بر جاى او نشست.[۴]
تأسیس کلیسای قُلَّیْس به دست ابرهه
ابرهه از این كه كعبه مورد توجه ویژه مردم بود و زیارت آن، قدرت و شوكت مكه را در پى داشت ناخشنود بود و تصمیم گرفت مردم را به جاى مكه، متوجه یمن كند تا سلطه و نفوذ حبشه و امپراتورى روم و تسلط آنها بر همه سرزمینهاى عربى مانند مكه بیشتر شود. وى در پى این تصمیم، كلیسایى باشكوه به نام «قُلَّیْس» در صَنعا بنا كرد و از مردم خواست تا به جاى كعبه، به زیارت آن بروند.[۵]
اقدام اعراب علیه کلیسای قُلَّیْس
خبر تأسیس این كلیسا عربها را بسیار خشمگین ساخت، به طورى كه گفتهاند: یكى از آنها خود را به قلیس رساند و آن را آلوده ساخت[۶] و یكى از فرستادگان ابرهه به نام محمد بن خُزاعى كه براى فراخوانى مردم به زیارت قلّیس به میان عربها رفته بود، به دست آنان كشته شد.[۷] برخى گفتهاند: گروهى از قریش در راه تجارتشان، كنار یكى از معابد مسیحیان فرود آمده، براى پختن غذا آتشى برافروختند و باد، آتش را در معبد افكند و آن را سوزاند.[۸]
تصمیم به تخریب کعبه
این اقدامات خشم ابرهه را برانگیخت و فهمید كه با بودن كعبه، نمىتواند مردم را از مكه متوجه یمن كند و به اهداف خود برسد، از اینرو تصمیم گرفت كعبه را ویران كند. براى این كار سپاهى مجهز فراهم آورد و با فیلهاى جنگى به سوى مكه حركت كرد. شمار سپاهیان را 60000، و تعداد فیلها را یك، 8، 12، 13 و 1000 رأس نوشتهاند.[۹] در بین راه، هر قبیلهاى را كه با آنها به مقابله برمىخاست درهم شكسته و سران آنها را اسیر مىكردند[۱۰] تا در نزدیكى مكه در محلى به نام «مُغَمَّس»[۱۱] یا «حبّ المُحَصَّب»[۱۲] فرود آمدند. ابرهه گروهى از سواران خود را به فرماندهى اَسود بن مقصود براى تاراج اموال مردم به مكه فرستاد كه در این میان 200 شتر را از عبدالمطلب به غارت بردند[۱۳] و به وسیله حُناطه حِمْیَرى به بزرگ مكیان یعنى عبدالمطلب پیامى به این مضمون فرستاد كه من قصد جنگ با شما را ندارم و هدفم ویران كردن این خانه است.
ملاقات عبدالمطلب و ابرهه
عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ اما كعبه خانه خدا و خانه خلیل وى حضرت ابراهیم علیهالسلام است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد كرد.[۱۴] سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با دیدن سیماى زیبا و ابهت او از تخت به زیر آمد و كنار وى روى زمین نشسته، گفت: خواستهات چیست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهیانت 200 شتر از من ربودهاند بگو تا بازگردانند. ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قریش شنیده بود، از این درخواست شگفتزده شد و گفت: تصور مىكردم از من بخواهى خانهاى را كه آیین تو و پدران توست، ویران نكنم. عبدالمطلب گفت: من صاحب شتران خویشم و خانه، خود صاحبى دارد كه تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت. عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم مكه فرمان داد شهر را ترك كرده به كوهها و درههاى اطراف پناه برند و خود با تنى چند در مكه ماند. وى حلقه در كعبه را گرفت و با سرودن اشعارى از خداى خانه یارى خواست.[۱۵] پس از آن حلقه خانه را رها كرده به سوى درههاى مكه رفت. گویند زمانى كه ابرهه فرمان حمله داد عبدالمطلب یا شخصى به نام نفیل بن حبیب، خود را به فیل جنگى رساند و در گوشش گفت: از حركت بایست و از جایى كه آمدهاى بازگرد. اینجا سرزمین امن الهى است. ناگهان فیل پیش او زانو زد و هیچ فشارى نتوانست او را به سوى كعبه به حركت درآورد؛ ولى به هر سوى دیگر كه او را باز مىگرداندند، شتابان مىرفت.[۱۶]
نابودی سپاه ابرهه
در قرآن یک سوره به آن اختصاص داده و هدف از بیان این واقعه را عبرت گرفتن مردم تصریح نموده و پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و فرموده: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ»؛[۱۷] آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران [لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند] چه کرد؟! این معجزهای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گیری است؛ تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.[۱۸] قرآن كریم چگونگى عذاب آنان را اینگونه بیان مىكند كه خداوند دستههایى از پرندگان را با سنگهایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آنها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود كنند: «وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ × تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ». [۱۹] سپس مىفرماید: آنها بر اثر عذاب الهى مانند عَصْف مَأكول (زراعتى كه چهارپایان خورده و بر آن سرگین انداخته و لگدمال كرده باشند، برگ پوسیده درختان، خوردهكاه)[۲۰] شدند: «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ». [۲۱]
درباره جزئیات این عذاب، میان مورخان و مفسران، اختلافات فراوانى وجود دارد؛ نقل شده كه در منقار و پاهاى هر یك از مرغان ابابیل، سه سنگریزه بود و هر سنگریزه بر سر و پیكر یك نفر فرود مىآمد وى را نابود مىكرد.[۲۲] گفتهاند: وقتى ابرهه چنین دید پا به فرار گذاشت؛ اما یكى از سنگها به او اصابت كرد و بر اثر آن به تدریج گوشت بدنش ریخت و از آن چرك و خون خارج شد.[۲۳] به نقلى، دست و پایش جدا شد[۲۴] تا به یمن رسید و در حالى نابود شد كه سینه و قلبش شكافته[۲۵] و شكمش پاره شده بود[۲۶] و به قولى، در بین راه در میان قبیله خَثْعَمْ هلاك شد.[۲۷]
به نقلى، مرغان ابابیل، شبانه اصحاب فیل را هدف قرار دادند و صبح كه عبدالمطلب آگاه شد، همگى را نابود شده یافت.[۲۸] گفته شده: در بدن هر یك از سپاهیان پس از اصابت سنگریزه، خارشى پدید مىآمد و و بر اثر خاراندن، گوشتش مىریخت.[۲۹]
امام باقر علیهالسلام فرمود: پس از آن كه اصحاب فیل هدف سنگریزه قرار گرفتند بیمارى آبله در میانشان شایع شد و نابودشان كرد و تا آن زمان، چنان مرضى در آنجا دیده نشده بود.[۳۰] گفته شده: چون ابرهه دید در سپاهش بیمارى وبا پدید آمده و بیشتر آنان را از بین برد، ناچار شد به سرعت بازگردد و در برگشت به یمن نیز بسیارى از لشكریانش در میان راه از بین رفتند و خود ابرهه نیز كه به این بیمارى مبتلا شده بود به زحمت توانست خود را به صنعا برساند و چون به آنجا رسید جان سپرد.[۳۱]
به نقلى فقط یك نفر توانسته بود نجات یابد و خود را به نجاشى پادشاه حبشه برساند. او هم پس از گزارش دادن نابودى سپاه با سنگریزه یكى از همان مرغان كه مأمور تعقیب او بود در حضور نجاشى نابود شد.[۳۲] به نقل سیوطى از محمد بن كَعب قُرَظى دو فیل در این حمله شركت داشتند كه یكى سالم ماند و دیگرى نابود شد.[۳۳] بیشتر نویسندگان مسلمان، عذاب اصحاب فیل را 40 سال پیش از بعثت و در سال ولادت رسول اكرم صلى الله علیه و آله دانسته[۳۴] و این تقارن را از بركات ولادت آن بزرگوار (ارهاص) برشمردهاند.[۳۵]
داستان اصحاب فیل در میان مردم حجاز چنان مشهور بود كه سال وقوع این رخداد، «عامالفیل» را مبدئى براى تاریخ قرار داده و در اشعارشان از آن یاد كردهاند و زمانى كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله سوره فیل را براى مشركان خواند با وجود مخالفت شدیدى كه با او داشتند هیچ كس آن را انكار نكرد،[۳۶] از این رو خداوند، عذاب اصحاب فیل و خنثی شدن مكر آنها براى ویرانى كعبه را از نشانههاى روشن الهى و از نعمتهاى خداوند براى قریش مىداند: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ × أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ». [۳۷]
در مورد تاریخ این واقعه نیز برخی آن را 40 سال قبل از تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و برخی 23 سال قبل میدانند؛ ولی اکثر علماء برآنند که عام الفیل همان سالی بود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در آن سال متولد شد.[۳۸]
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق، چاپ اول، ص475.
- ↑ مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش، ج6، ص190.
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 821؛ روح المعانى، مج 16، ج 30، ص 420.
- ↑ السیرةالنبویه، ج 1، ص 42؛ روحالمعانى، مج 16، ج 30، ص 420.
- ↑ جامع البیان، مج 15، ج 30، ص 386؛ مجمع البیان، ج 10، ص 822.
- ↑ السیرةالنبویه، ج 1، ص 45؛ تاریخ طبرى، ج 1، ص 440.
- ↑ تاریخ طبرى، ج 1، ص 440؛ جامع البیان، مج 15، ج 30، ص 387.
- ↑ المفصل، ج 3، ص 510، 512؛ مجمع البیان، ج 10، ص 824.
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 824؛ روح المعانى، مج 16، ج 30، ص 421.
- ↑ السیرةالنبویه، ج 1، ص 46؛ تاریخ طبرى، ج 1، ص 440.
- ↑ جامعالبیان، مج 15، ج 30، ص 388؛ مجمع البیان، ج 10، ص 822.
- ↑ مروج الذهب، ج 2، ص 139.
- ↑ السیرةالنبویه، ج 1، ص 48؛ جامع البیان، مج 15، ج 30، ص 388.
- ↑ السیرةالنبویه، ج 1، ص 48؛ جامعالبیان، مج 15، ج 30، ص 388ـ389.
- ↑ السیرة النبویه، ج 1، ص 50ـ51؛ جامعالبیان، مج 15، ج 30، ص 389ـ390.
- ↑ السیرةالنبویه، ج 1، ص 52؛ روح المعانى، مج 16، ج 30، ص 423.
- ↑ سوره فیل/1.
- ↑ شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج10، ص410.
- ↑ (سوره فیل/105، 3ـ4)
- ↑ جامع البیان، مج 15، ج 30، ص 392؛ مجمعالبیان، ج 10، ص 825.
- ↑ (سوره فیل/105، 5)
- ↑ جامعالبیان، مج 15، ج 30، ص 390؛ مجمعالبیان، ج 10، ص 842.
- ↑ السیرةالنبویه، ج 1، ص 54؛ جامع البیان، مج 15، ج 30، ص 391.
- ↑ بحارالانوار، ج 15، ص 74.
- ↑ السیرةالنبویه، ج 1، ص 54؛ مجمع البیان، ج 10، ص 823.
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 823.
- ↑ الدرالمنثور، ج 8، ص 632.
- ↑ همان، ص 628.
- ↑ مجمعالبیان، ج 10، ص 824؛ الدرالمنثور، ج 8، ص 629.
- ↑ الكافى، ج 8، ص 84.
- ↑ المفصل، ج 3، ص 516.
- ↑ روح المعانى، مج 16، ج 30، ص 424.
- ↑ الدرالمنثور، ج 8، ص 632.
- ↑ مجمعالبیان، ج 10، ص 825؛ المفصل، ج 3، ص 507.
- ↑ همان، ص 825؛ روحالمعانى، مج 16، ج 30، ص 420.
- ↑ همان، ص 826؛ المیزان، ج 20، ص 361.
- ↑ (سوره فیل/105، 1ـ2)
- ↑ زین العابدین، رهنما؛ ترجمه و تفسیر رهنما، تهران، نشر کیهان، 1346ش، ج4، ص610.
منابع
- محبوبه محجوب و سيد جواد موسوي، اصحاب فیل، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 6 شهریور 1392.