آیه تطهیر

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۰ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (مضمون آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

بخش دوم آیه 33 سوره احزاب/33 به «آیه تطهیر» شهرت یافته است:[۱]

مشاهده آیه در سوره

«...انَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»

مشاهده آیه در سوره


محتویات

اهمیت آیه تطهیر

آیه تطهیر صرف نظر از اینکه در شأن چه کسانی نازل شده باشد گویای فضیلتی بی نظیر برای آن افراد است. به همین جهت مجادله‌هاى كلامى فراوانى پیرامون این آیه شریفه در گرفته است. شیعه با استناد به متن آیه و نیز روایات شأن نزول برخی از اصول بنیادین مذهب تشیع مانند امامت و عصمت اهل بیت علیهم‌السلام را استوارتر ساخته و در مقابل اهل سنت با مناقشه در تفسیر آیه سعی در بی اثر نمودن تفسیر شیعی از این آیه نموده اند.امامان شیعه همواره به این آیه مباهات کرده و آن را دلیل حقانیت خود می دانستند. امام امیرالمومنین(ع) در روز شورا با توجه به این آیه فرمود: «شما را به خدا قسم مي ‌دهم، آيا در ميان شما کسي هست که آيه تطهير درباره او نازل شده باشد؟؛ آن هنگام که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم من و فاطمه و حسن و حسين را زير عباي خيبري گردآورد و گفت: خدايا! اين‌ ها اهل بيت من هستند، پس رجس و پليدي را از ايشان دور کن و پاک و مطهرشان گردان. اعضاي شورا همگي جواب دادند: نه![۲] امام مجتبي(عليه ‌السلام) هم پس از پذيرش صلح و سازش تحميلي با طاغوت شام، در سخنراني خود در حضور معاويه ضمن برشماري فضايل و کمالات خاندان خود، به اين حادثه تاريخي اشاره کرده است» [۳]

مفردات آیه

ابتدا به تبیین مفردات آیه می پردازیم و سپس به مباحث تفسیری مورد اختلاف شیعه و اهل سنت خواهیم پرداخت

إِنَّما

این آیه با «إِنَّما» كه به تصریح لغویان براى حصر است، آغاز شده و انحصار اراده الهى به آنان را بیان مى‌كند. تقدیم جار و مجرور (عنكم) بر مفعولٌ به (الرجس) و نیز اعراب نصب (أهل‌‌البیت) كه مفید اختصاص است، بر این تأكید مى‌افزاید.

یرید

واژه «یرید» فعل مضارع است از «أراد» که ثلاثی مجرد آن «رود» است و «رود» به معنای طلب همراه با اراده و اختیار به کار می رود.[۴] راغب اصفهاني چـنين مـي‌گويد:«هر گاه گفته شود: اراد الله؛ خدا اراده‌ كرده‌ است، معنايش آن است كه خدا حكم كرده چنين باشد، در حـالي كه چـنين نـبوده است‌».[۵]

الرجس

رجس به معنای پلیدی است. گاه بر پلیدی ظاهری و مادی اطلاق می شود و گاه در پلیدی معنوی اطلاق می شود و گاه در هر دو به کار می رود.[۶]

اهل البیت

واژه اهل در لغت به معنای «انس و قرابت» آمده است[۷] و واژه بیت به معنای محل سکونتو جای بیتوته است [۸]. اصل «اهل بیت» در لغت به معنای «خویشاوندان فرد» است که با او قرابت و خویشاوندی داشته باشند[۹] ولی به طور مطلق در معنای عام تری که شامل تمامی افرادی که در نسب, دین, مسکن , وطن و شهر با فردی شریک باشند نیز استعمال شده است[۱۰] این واژه در اصطلاح قرآن , حدیث و علم کلام به معنای خانواده پیامبر گرامی اسلام(ص) آمده است.

یطهرکم تطهیرا

خـليل بـن‌ احمد الفراهيدي مي‌نويسد: «تطهّر‌ (به‌ معنايي) پاكي و تنزه و خويشتن داري‌ از‌ گناه و معصيت است.»[۱۱] راغـب اصـفهاني در مـفردات خود چنين مي‌نويسد: «طهارت دو گونه‌ است‌: طهارت و پاكي جسم، و طهارت و پاكي‌ نفس‌ كه‌ عامة آيات قرآن‌ كريم‌ بـر اين دو مـعنا‌ حـمل‌ مي‌شود.» [۱۲] لمة «تطهيراً» كه در پايان آيه تطهير به صورت مصدر ذكر‌ شده‌، طبق قواعد زبـان عـربي بيان كننده‌ نوعي‌ تأكيد است‌ و به‌ تطهير‌ اهل بيت (ع) مربوط مي‌شود‌. بنابر اين، منظور از «يُطهركُمْ تَطْهِيراً» در آية مـورد بـحث، تطهير جسمي‌و روحي كامل اهل‌ بيت‌(ع) مورد خطاب است.

مضمون آیه

این آیه شریفه بیان می کند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّركُم» در پى «لِیُذهِبَ عَنكُم الرِّجسَ» تأكیدى بر طهارت و پاكیزگى به دنبال دور شدن پلیدى‌ها است و «تَطهِیرًا» كه مفعول مطلق است نیز تأكیدى دیگر براى طهارت به شمار مى‌رود. «الرِجسَ» كه با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فكرى و عملى اعم از شرك، كفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مى‌گیرد.[۱۳] اما چنانکه بیان شد شیعه و اهل سنت در تفسیر این آیه اختلاف کرده اند این اختلاف عمدتاً پیرامون دو مبحث است.

  1. اینکه آیا اراده خداوند (یُریدُ‌اللّهُ‌...)که در این آیه مطرح شده اراده تکوینی است یا اراده تشریعی
  2. اینکه مصادیق اهل بیت در این آیه چه کسانی هستند؟

در ادامه به بررسی این دو مطلب خواهیم پرداخت.

اراده تکوینی یا تشریعی

ارادة تكويني اراده ای است كه به فـعل خـود‌ خداوند تعلق می گیرد، بنابراین تخلف از آن امکان ندارد و تحقق آن حتمی است. مانند این ‌كه خداوند اراده كرد آتش بر ابراهیم علیه‌السلام سرد و بى‌ضرر شود و ‌این اراده بى‌درنگ محقق شد. رد قرآن کریم اراده تکوینی خداوند اینگونه توصیف می شود: ««إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَن یَقولَ لهُ كُن فَیَكون»»[۱۴]

اراده تشریعى خداوند اراده ای است که به فعل بندگان تعلق می گیرد. بنابراین تحقق آن حتمی نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات كه ممكن است در موارد فراوانى محقق نشود.

اگر اراده خداوند در این آیه تکوینی باشد معنای آیه آن است که خداوند خود اهل بیت پیامبر علیهم السلام را از هر رجس و پلیدی پاک و طاهر نموده است و این امر قطعاً محقق شده است [۱۵]و اگر اراده تشریعی باشد معنای آیه آن است که خداوند اراده نموده است که اهل بیت علیهم السلام با انجام طاعات و عبادات و ترک محرمات از هر رجس و پلیدی پاک گردند.

حال آیا اراده خداوند رد این آیه تکوینی است یا تشریعی؟ اراده در این آیه تكوینى است نه تشریعى؛ یعنى خداوند اراده كرده كه اهل بیت پیامبر از هر گونه پلیدى دور باشند و آنان را پاك و پاكیزه قرار داده است و در پى این اراده، دورى از آلودگى‌ها و صفت طهارت براى آنان تحقق یافته است؛ تکوینی بودن اراده خداوند در این آیه به چند دلیل محرز است

  1. اراده تشریعى خداوند مبنى بر دور بودن از پلیدى‌ها و پاكیزگى انسان‌ها با انجام تكالیف به اهل بیت پیامبر اختصاص ندارد بلكه خداوند اراده كرده است همه انسان‌ها از پلیدى‌ها بر حذر و به طهارت و پاكیزگى متصف باشند؛ چنان‌ كه در دستور به غسل و وضو مى‌فرماید: خداوند به این وسیله مى‌خواهد شما مسلمانان را پاك كند: «مَا یُریدُ اللّهُ لِیَجعلَ عَلیكُم مِن حَرج ولكِن یُریدُ لِیُطهِّرَكُم...».(سوره مائده/5‌،6)[۱۶]
  2. قرینه دیگرى كه اراده تكوینى در این آیه را نشان مى‌دهد، این است كه به استناد روایات فراوانى كه در شأن نزول خواهد آمد، این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت است و اگر اراده صرفاً تشریعى باشد، دیگر منقبتى نخواهد بود زیرا این اراده براى همه وجود دارد؛[۱۷] 

اهلبیت در این آیه چه کسانی هستند

در این كه اهل بیت چه كسانى هستند آراء مختلفی وجود دارد: همه مفسران شیعه[۱۸] و برخی از مفسران اهل سنت[۱۹] معتقدند مقصود از اهل البیت علیهم‌السلام؛ خمسه طیبه یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام هستند. اما آنچه در میان اهل سنت شهرت دارد، این است كه اهل بیت افزون بر این پنج نفر شامل همسران پیامبر صلی الله علیه و آله نیز مى‌شود.[۲۰]. اقوال غیر مشهوری نیز در این مورد وجود دارد مانند اینکه آیه تنها درباره همسران پیامبر(ص) نازل شده است این قول به عكرمه نسبت داده می شود[۲۱]

از آنجا که روایات نقش کلیدی در آشکار نمودن قول صحیح دارند ابتدا به بررسی و روایات ناظر به این آیه شریفه می پردازیم:

روایات مرتبط با آیه تطهیر

اگر به منابع تفسيري و حديثي فريقين نگاه كنـيم‌، خـواهيم‌ ديد‌ كه تـعداد قابل توجهي از روايات مربوط به آية تطهير دربارة اختصاص آيه به‌ اصحاب کساء می باشد. بر اساس اين روايات متواتر و صحيح، آية‌ تطهير‌ در‌ اواخر زندگي پيامبر اسلام و در خانة ام المؤمنين، ام سلمه(ره) نازل شـد. حسكانى در شواهدالتنزیل، بیش از صد و سى حدیث در این زمینه نقل كرده است.[۲۲] در مضمون بسیارى از این احادیث آمده است كه پیامبر صلی الله علیه و آله؛ على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام را زیر كسا (پوششى) قرار داد و آیه تطهیر نازل شد؛[۲۳] البته در برخى از این احادیث آمده است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از نزول آیه آنان را جمع كرد و بر آنان كسایى قرار داد و فرمود: اللّهم هؤلاء اهل بیتى. این روایات به حدیث كسا شهرت یافته‌اند.[۲۴] عـلامه سـيد محمد حسين طباطبايي‌ در‌ اين باره مي‌نويسد : اين روايات بسيار و بيش از هفتاد حديث است. بيشتر‌ آنها‌ از طريق اهل سنت نقل شده كه‌ اين‌ خود‌ بيشتر از چيزي است كه از طريق‌ شيعه‌ روايت شده است. اهل سنت آن را تـقريباً از چـهل طريق و شيعه آن‌ را‌ از بيش از سي طريق‌ نقل‌ كرده است‌..‌[۲۵] سـيد هـاشم بن سليمان البحراني (م 1107 هـ) در كتاب غاية المرام‌ و حجة‌ الخصام در خصوص اختصاص‌ آية‌ تطهير بـه پنـج تـن آل عبا (ع) حدود هشتاد حديث و روايات نقل مي‌كند كه 41 حديث آن از طريق برادران اهل سنت و 34 حديث آن از طريق مـذهب اهـل بيت (ع) مي‌باشد‌.[۲۶] همچنین ابوبكر احمد بن موسي ابـن مـردويه (م 410 هــ) مي‌گويد: «به بيش از صد طريق روايت رسيده است كه آيه (تطهير) دربارة محمد‌، علي‌، فـاطمه، حـسن، حـسين (ع) (نازل شده) است.»[۲۷] مجموعه روایاتی که می توان دراین مسئله به آنها استناد کرد را می توان به چند دسته کلی تقسیم نمود:

  1. روايات مربوط به‌ شأن نزول آية تطهير؛
  2. رواياتي كه آية تطهير را به خمسه طیبه مرتبط مـي‌سازد؛
  3. روايات تـسليم (سلام دادن) پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله به خمسه طیبه
  4. رواياتـي كه بر عـصمت خمسه طیبه دلالت دارد‌؛
  5. احتجاج‌ كنندگان به آية تطهير دربارة فـضيلت اهـل بيت (ع).

بخش اول: روايات مربوط به شأن نزول آية تطهير

بر اساس تعدادي از روايات كه از طريق مذهب اهـل بـيت و اهل سنت نقل شده‌ است‌، آية تـطهير دربارة پنج تن آل عـبا (ع) و يا خـمسة طيبه (ع) نازل شده است.

منابع شیعی

  1. ابوجعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق كليني (ره) در‌ حديثي‌ صـحيح چـنان نقل مي‌كند كه حضرت امام صـادق (ع) فـرمود: اگـر پيامـبر خـدا (ص) سـاكت نـشسته‌، اهل‌ بيت‌ خـود را مـشخص نمي‌كرد، خاندان فلان و خاندان فلان آن را‌ براي خود ادعا مي‌كرد؛ ولي خداوند ـ عزوجل ـ در كتاب خود جهت تصديق پيامـبرش (ص) آية تـطهير را نـازل فرمود‌: «همانا‌ خدا‌ فقط مي‌خواهد پليدي و گناه را از شـما اهـل بـيت دور كنـد‌ و كامـلاً‌ شـما را پاك سازد.» (در آن هنگام) علي، حسن، حسين و فاطمه (ع) حضور داشتند. پيامبر اكرم (ص) آنها‌ را‌ در‌ خانة ام سلمه زير «كساء» قرار داد و سپس گفت: خدايا، همانا براي‌ هر‌ پيامبري‌ اهلي و خانداني است و اينان اهل بـيت و خاندان من هستند. ام سلمه گفت: آيا من‌ از‌ اهل‌ بيت تو نيستم؟ پيامبر (ص) فرمود: تو بر خير هستي ولي اينان اهل بيت و خاندان من‌ اند‌. [۲۸]
  2. ابو جعفر محمد بن حسن طوسي (ره) از حضرت امام رضـا (ع) و آن حـضرت‌ از‌ پدران‌ گرانقدرش و امام زين العابدين (ع) چنين نقل مي‌كند: ام‌ سلمه‌ مي‌گويد‌: اين آيه در خانة من و در روز مربوط به من نازل شد‌. هنگام‌ نزول آن، پيامبر خدا (ص) نزد من بود. آن حضرت (ص) عـلي، فـاطمه، حسن و حسين را فراخواند و جـبرئيل‌ (هـم‌) آمد، سپس عباي فدكي را بر روي آنها كشيد و گفت: خدايا، اينان‌ اهل‌ بيت من هستند. خدايا، پليدي و گناه را‌ از‌ آنان‌ دور كن و آنها را كاملاً پاك ساز‌. ام‌ سلمه مي‌گويد: گفتم: اي پيامبر خدا، من نيز از اهل بـيت تـو هستم‌، و آمدم‌ تا همراه آنها (زير عبا‌) بروم‌. اما پيامبر‌ اكرم‌ (ص) فرمود‌: اي ام سلمه، تو در جاي‌ خود‌ باش. همانا تو بر خير و نيكي هستي؛ تو از همسران پيامبر خدا‌ هستي‌. [۲۹]

در منابع شیعی بسیار دیگری روايات و احاديث مـربوط بـه شأن‌ نـزول آية تطهير بیان شده است. [۳۰]

منابع اهل سـنت

  1. ابـو جعفر محمد بن جرير طبري در تفسير خود چنين نقل مي‌كند: از ابو سعيد خدري نقل شده است كه گفت: پيامبر خدا (ص) فرمود: اين آيه دربارة پنج تن نازل شده است كه عبارتند از: من‌ و عـلي‌ و حـسن و حسين و فاطمه ـ رضي الله عنهم ـ[۳۱]
  2. ابو عبدالله حاكم نيشابوري چنين نقل مي‌كند:ام‌ سلمه (رض) مي‌گويد: اين‌ آيه‌ در خانة من نازل شد و پيامبر خدا (ص) علي، فاطمه، حسن و حسين ـ رضوان الله عـليهم اجـمعين ـ را نزد خود فرا خواند و چنين گفت: خدايا، اينان اهل بيت من اند. [۳۲] حاكم‌ نيشابوري‌ در ذيل اين حديث شريف چنين مي‌گويد:اين حديث با شـرط بـخاري (بـراي صحت حديث) موافق و صحيح اسـت؛ ولي وي آن را‌ نـياورده است‌. [۳۳] گفتني است كه در منابع فراوان دیگری که همگی از منابع معروف اهل سنت به شمار مي‌آيند، تقريباً‌ همين مضمون ياد شده در خصوص نزول آية تطهير و اختصاص آن بـه‌ پنـج‌ تن آل عبا (ع) موجود است[۳۴]

بخش دوم: رواياتـي كه آيه تطهير را به اهل‌ بيت‌ (ع) مرتبط‌ مي‌سازد

در بخش ديگري از احاديث، بدون اشاره و تـصريح بـه‌ شـأن نزول آية تطهير، صرفاً بر اختصاص آية تطهير به این پنج تن تأكيد مي‌شود. در اينجا تعدادي از‌ اين‌ رواياتـ‌ را از مـنابع فـريقين ارائه مي‌دهيم:

منابع شیعی

  1. تميمي‌نقل مـي‌كند: نـزد عايشه رفتم و او‌ براي‌ من‌ چنان نقل كرد كه (روزي) پيامبر اكرم (ص) را ديده است كه علي، فاطمه، حسن‌ و حـسين‌ (ع) را‌ فـرا خواند و سپس گفت: خدايا، اينان اهل بـيت مـن انـد، رجس و پليدي را از‌ آنها‌ دور كن و آنها را كاملاً پاك گردان. [۳۵]
  2. عبد الرحـمن‌ بـن‌ ابي‌ ليلي انصاري از پدرش نقل مي‌كند كه پيامبر اكرم (ص) خطاب به علي (ع) فرمود: من نخستين‌ كسـي‌ هـستم كه وارد بهشت مي‌شوم و تو بعد از من داخـل آن مي‌شوي‌ و حسن‌ و حسين‌ و فـاطمه (پس از تـو وارد آن مي‌شوند). خدايا، همانا آنها اهـل (بـيت) من اند، رجس‌ و پليدي‌ را‌ از آنان دور كن و آنها را كاملاً پاك گردان. [۳۶]

منابع اهل سنّت

  1. ام سلمه‌ مي‌گويد‌: پيامبر‌ اكرم (ص) بـر حـسن، حسين، علي و فاطمه كسايي‌ پوشاند‌. سـپس گـفت: خدايا، اينـان اهـل بـيت و خواص من هستند، پليدي را از آنـان‌ دور‌ كن و آنها را كاملاً پاك‌ گردان‌. ام سلمه‌ گفت‌: اي‌ پيامبر خدا، آيا من نيز با‌ آنها‌ هستم؟ حضرت (ص) فرمود: همانا تـو بـر خير و نيكي هستي. [۳۷] ابو عيسي مـحمد بـن‌ عـيسي‌ تـرمذي در ذيل اين حـديث مي‌نويسد‌: ‌ اين حديث حسن است و آن بهترين حديثي است كه در اين باب (باب‌ فضل‌ فـاطمه بـنت مـحمد (ص)) روايت شده‌ است‌. [۳۸]
  2. صفيه، دختر شيبه، نقل مي‌كند كه عايشه گفت: پيامبر‌ اكرم‌ (ص) هنگام با مداد با عبايي از‌ پشم‌ سياه‌ بيرون‌ شد‌. حسن بن علي‌ رسيد‌، او را داخل عـبا كرد. سـپس حسين آمد و همراه او داخل (عبا) شد. سپس فاطمه آمد‌، او‌ را‌ داخل فرمود. پس از آن علي آمد‌ و او‌ را‌ نيز‌ داخل‌ عبا‌ كرد. سپس گفت: خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد. [۳۹]

بخش سوم: روايات تسليم‌ )سلام(‌ پيامبر(ص) به خمسه طیبه

قسمت ديگري از روايات مربوط به آية تطهير، روايات تسليم است. در آيه 132 سورة طه آمده است: و أمر اهلك‌ بالصلوة‌ و اصطبر عـليها؛ و خـانوادة خود‌ را‌ به نماز فرمان ده، و بر انجام آن شكيبا باش.» بر اساس روايات متعدد، پيامبر (ص) نيز بر اساس همين دستور الهي، هر روز قبل از اقامة نماز به در خانة علي‌ و فاطمه‌ (ع) مي‌رفت و پس از فراخواني آنها بـه نـماز، آية تطهير را خـطاب به آنها مي‌خواند. البته در تعداد دفعات آمدن پيامبر اكرم (ص) به در خانه امام علي و فاطمه و سلام دادن به‌ آنها‌ و فـراخواندن آنها‌ به نماز و نيز قرائت آية شريف تطهير، اختلافاتي وجود دارد. در روايات مختلف چـنين آمـده اسـت:

  1. پيامبر اكرم (ص) هر روز هنگام نماز صبح اين كار را انجام‌ مي‌داد‌.
  2. پيامبر‌ اكرم (ص) چهل روز، هنگام صبح، اين كار را انجام داده است.
  3. پيامبر اكرم (ص) اين كار را شش ‌‌مـاه‌ ‌ ‌هـنگام نماز صبح انجام مي‌داد.
  4. پيامبر اكرم (ص) هشت ماه هنگام رفتن به نماز‌ صبح‌ اينـ‌ كار را انـجام داده اسـت.
  5. پيامبر اكرم (ص) اين كار را نه ماه هنگام رفتن‌ به نماز صبح انجام مي‌داد.
  6. پيامبر اكرم (ص) نه ماه و در هـر روز پنج‌ بار (هنگام نمازهاي پنج‌گانه‌) اين‌ كار را انجام داده است.

اما اين اختلافها چندان مهم نـمي‌نمايد و به نظر مي‌رسد در مـشاهدة راوي حـديث ريشه دارد. بنابراين، تعيين مدت و تعداد تكرار اين كار توسط پيامبر اكرم (ص)، با‌ استفاده از اين روايات ممكن نيست. آنچه مهم مي‌نمايد، اين است كه پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) اين كار را انجام داده است. در اينجا با استفاده از منابع فريقين نمونه‌هايي از‌ روايات‌ تسليم را ذكر مـي‌كنيم:

منابع شیعی

  1. حضرت علي (ع) نقل مي‌كند كه پيامبر خدا (ص) هر روز صبح نـزد مـا آمده، مي‌فرمود: نماز، خداوند شما را رحمت كند، نماز؛ «خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از‌ شما‌ اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد» [۴۰]
  2. ابو سعيد خدري نقل مي‌كند كه پيامبر اكرم (ص) به مدت چـهل‌ روز‌ بـه‌ در خانة علي (ع) آمده، چنين مي‌فرمود: اي اهل‌ بيت‌، سلام، رحمت و بركات خداوند بر شما باد. خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از شما دور كند و شما را كاملاً‌ پاك‌ سازد‌. من با جنگ كننده با شما مـي‌جنگم و بـا كسـاني كه‌ با شما دوست‌اند دوسـت مـي‌باشم. [۴۱]

مـنابع اهل سنّت

  1. انس بن مـالك نـقل مي‌كند‌ كه‌ پيامبر‌ اكرم (ص) به مدت شش ماه هنگام رفتن به نماز صبح بر در‌ (خانة‌) فاطمه‌ گذر مي‌كرد و چنين مـي‌گفت: نـماز؛ (اي) اهـل بيت، خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از‌ شما‌ اهل‌ بيت دور كند و شما را كامـلاً پاك سازد. [۴۲] ابو عيسي محمد بن عيسي ترمذي‌ در‌ ذيل اين حديث، آن را «حديث حسن» معرفي كرده است. [۴۳] و ابو عبدالله‌ حاكم‌ نيشابوري‌ نيز پس از نـقل اين حـديث مـي‌نويسد: «اين حديث طبق شـرط (صـحت حديث) مسلم (نيشابوري) موافق و صحيح است، ولي‌ آن‌ را‌ نياورده است» [۴۴]
  2. ابـو حمراء نقل مي‌كند: پيامبر (ص) را ديدم كه هنگام طلوع فجر در (خانة) علي و فاطمه‌ آمده‌، چنين‌ گفت: نـماز، نـماز، خـدا فقط مي‌خواهد پليدي را از شما اهل بيت‌ دور‌ كند و شما را كاملاً پاك سازد. [۴۵]
  3. ابـو‌ سـعيد‌ خدري مي‌گويد: پيامبر خدا (ص) چهل صبح در (خانة) علي آمده، پس از ديدن‌ فاطمه‌ چنين مـي‌گفت: سـلام بـر شما‌ اي‌ اهل بيت‌ و رحمت‌ و بركات‌ خداوند بر شما باد؛ نماز، رحمت‌ خداوند‌ بر شما فـرو بـارد. خدا فقط مي‌خواهد هر گونه پليدي را از‌ شما‌ اهل بيت دور كند و شما را‌ كاملاً پاك سـازد. [۴۶]

بخش چهارم: روايات مربوط به عصمت و طهارت‌ خمسه طیبه

در تـعداد ديگري از روايات بر عصمت و طهارت اهل بـيت (ع) تصريح مي‌شود كه در اينجا بـرخي از آنـها را مي‌آوريم:

منابع شیعی

  1. پيامبر اكرم (ص) فرمود: مـن، عـلي، حسن و حسين و نه تن از اولاد حـسين، مـطهر و مـعصوم هستيم. [۴۷]
  2. پيامبر گرامي‌اسلام (ص) فرمود: امامان پس از من (مانند) عدد نـقبا (و رهـبران) بني‌اسرائيل دوازده‌ نفرند‌ كه همة آنها امـين، پرهـيزگار‌ و معصوم‌ انـد.[۴۸]

مـنابع اهل سنت

  1. پيامبر اكرم (ص) فرمود: من و اهل بيت من از همة‌ گناهان‌ پاك و مـطهر هـستيم [۴۹]
  2. پيامبر اكرم (ص) فرمود: و همانا ما اهل بيتي هستيم كه خداوند از ما زشتيها (و گناهان) ظاهري‌ و باطني‌ را دور كرده است. [۵۰]
  3. پيامـبر اكرم (ص) فـرمود: مـا اهـل بـيتي هستيم كه خداوند آنها را از‌ (گناهان‌) پاك نموده‌ است و (ما اهل بيت) از شجرة نبوت هستيم. [۵۱]

بخش پنجم:احتجاج كنندگان بـه آية تـطهير دربارة فضيلت اهل بيت علیهم السلام

در تـعداد ديگـري از روايات مربوط به آية تطهير، سخن از احتجاج افراد خاص به آية تطهير جهت اثبات برتري و فضيلت‌ اهل‌ بيت (ع) به ميان آمده است. در اينجا نمونه‌هايي از اين روايات را از منابع فريقين ذكر مـي‌كنيم:

مـنابع شیعی

  1. احـتجاج امـام علي (ع) به آية تطهير: حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود: همانا خداوند عزوجل ما اهل بيت را برتري بخشيده است و چگونه چنين نباشد، در حالي كه خداوند‌ ـ عزوجل‌ ـ در‌ كتاب خود مي‌فرمايد: خدا فقط‌ مي‌خواهد‌ پليدي‌ را از شـما اهـل بيت دور كنـد و شما را كاملاً پاك سازد، پس خداوند ما را از زشتيها (و گناهان) ظاهري و باطني‌ تطهير‌ فرموده‌ است و ما بر راه حق هستيم.[۵۲]
  2. امـام علي‌ (ع) در‌ احتجاج ديگر خود خطاب به ابوبكر فرمود:آيا آية تطهير از پليديها براي‌ من، اهل بيت و فرزندان من است يا براي تـو ‌ ‌و خانواده‌ات؟ (ابـوبكر در جواب) گفت: بلكه براي تو و اهل بيت‌ توست‌.[۵۳]
  3. احتجاج‌ ديگر امام علي (ع) در روز شـورا (روز تـعيين خـليفة سوم بعد‌ از‌ مرگ عمر بن خطاب) خطاب به حاضران انجام شد و حضرت جهت اثبات بـرتري خود، فاطمه، حسن‌ و حسين‌ (ع) به‌ آية تطهير استدلال فرمود[۵۴]
  4. احتجاج امام حسن (ع) به آية تـطهير جهت‌ اثبات‌ برتري‌ اهـل بـيت (ع) كه پس از پذيرش صلح با معاويه ايراد شد.[۵۵]
  5. احتجاج امام‌ زين‌ العابدين‌ (ع) به آية تطهير در برابر طعن پيرمردي به هنگام ورود اسراي كربلا به شهر‌ دمشق‌ نيز موردي ديگر است. آن حضرت (ع) خود را مصداق اهل بيت مورد اشـاره‌ در‌ آية‌ تطهير دانسته است.[۵۶]
  6. از موارد ديگر، احتجاج ام سلمه (رض) به آية تطهير‌ جهت‌ اثبات برتري امام علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) است و خطاب به عمره الهمدانيه بيان‌ شده‌ است‌.[۵۷]
  7. احتجاج زيد بن علي الحسين (ع) به آية تـطهير در خـصوص عدم شموليت آية تطهير‌ به‌ همسران پيامبر اكرم (ص)، از نمونه‌هاي ديگر است.[۵۸]

منابع اهل سنت

  1. احتجاج‌ امام‌ حسن بن علي (ع) به آية تطهير در منابع اهل سنت نقل شده است. ابو عبدالله‌ حاكم‌ نـيشابوري‌ در كتـاب المستدرك علي الصحيحين نقل مي‌كند كه حضرت امام حسن (ع) پس‌ از‌ شهادت امام علي (ع) خطبه اي خواند و چنين فرمود:اي مردم، هر كس‌ مرا‌ شناخت‌، همانا مرا شناخته است و هر كس مرا‌ نمي‌شناسد‌، من حسن پسر علي هستم و من از اهل بيتي هـستم كه خـداوند پليدي‌ را‌ از آنـها دور كرده و آنان‌ را‌ كاملاً پاك‌ گردانيده‌ است‌.[۵۹]
  2. حـافظ عـبد الرحـمن بن ادريس بن‌ ابي‌ حاتم و ديگر مفسران و محدثان اهل سنت نقل مي‌كنند كه حضرت امام حسن‌ (ع) پس‌ از به خلافت رسيدن، هنگام خواندن‌ نـماز، بـا خـنجر مردي‌ زخمي‌شد‌. آن حضرت پس از آن‌ حادثه‌ منبر رفت و چـنين فـرمود:«اي اهل عراق، دربارة‌ ما‌ از خدا‌ بترسيد‌. همانا‌ ما رهبران و ميهمانان شما‌ هستيم و ما اهـل بـيتي هـستيم كه خداوند فرمود: «خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از شما‌ اهل‌ بيت دور كند و شما را كامـلاً‌ پاك‌ سـازد‌». (ابو‌ جميله‌) گفت: آن حضرت‌ (ع) پيوسته‌ اين سخنان را مي‌گفت تا اين كه در مسجد همه گريان شدند.[۶۰]
  3. احتجاج امام زين العابدين‌ (ع) بـه‌ آية‌ تـطهير نـيز در منابع اهل سنت آمده‌ است‌. محمد‌ بن‌ جرير‌ طبري‌، ابو الفدا اسـماعيل بـن كثـير و ديگران چنين نقل مي‌كنند:ابو الديلم مي‌گويد: علي بن الحسين ـ رضي الله عنهما ـ به‌ مـردي‌ از اهـل شـام گفت: آيا در سورة احزاب خوانده‌اي: «خدا فقط مي‌خواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سـازد». آن مـرد گفت: آري‌ (خوانده‌ام‌). آيا شما آنان هستيد؟ حضرت گفت: آري.[۶۱]
  4. مورد ديگر، احتجاج ام امؤمنين ام سلمه (رض) به آية تـطهير جـهت اثـبات برتري امام علي، فاطمه‌، حسن‌ و حسين (ع) خطاب به عمره همدانيه‌ است‌.[۶۲]
  5. احتجاج واثلة بن الاسـقع ليثـي به آية تطهير جهت اثبات برتري امام علي (ع) در حضور تعدادي از مسلمانان، نمونه‌اي ديگـر اسـت.[۶۳]
  6. احـتجاج‌ عبدالله‌ بن عباس به آية‌ تطهير‌ جهت اثبات برتري امام علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) هنگام مـناظره بـا گـروهي از مردم نيز در منابع اهل سنت آمده است.[۶۴]
  7. احتجاج سعد بن ابي وقـاص بـه آية تطهير‌ جهت‌ اثبات برتري امام علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) هنگام سخن گفتن با معاويه هم مـوردي ديگـر برشمرده مي‌شود.[۶۵]

بررسی اقوال در مسئله

مشاهده روایات بی شمار در این زمینه که بسیاری از آنها را اهل سنت نقل نموده اند جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که این آیه تنها در شأن خمسه طیبه نازل شده است و به هیچ وجه شامل همسران پیامبر نمی شود تا چه رسد به اینکه تنها در حق همسران پیامبر نارل شده باشد. با این وجود قائلان این دو نظر به دلایلی تمسک کرده اند که در ادامه به بررسی این دلایل خواهیم پرداخت

دلیل اول:سیاق آیات

آية تطهير در‌ بين‌ آياتي از سـوره احـزاب‌ قرار‌ گرفته است كه مربوط به هـمسران رسـول گرامي‌اسلام (ص) اسـت؛ چـون خـداوند متعال در آيات 28 الي 34 اين سوره، همسران پيامـبر اسلام (ص) را مورد خطاب قرار داده و دستورهاي مهمي‌ به آنها‌ داده‌ است. همین امر باعث شده است که برخی نزول آیه تطهیر را مربوط به همسران پیامبر بدانند یا اینکه دست کم آنها را نیز در کنار خمسه طیبه از مصادیق اهل بیت معرفی نمایند.

نقد

اگر چه سیاق یکی از قرائن در تفسیر آیه است اما دلیلی قطعی و تخلف ناپذیر نیست بلکه اگر دلیلی بر خلاف آن وجود داشت باید دست از سیاق برداشت و به آن دلیل تمسک کرد. زیرا اولاً اين از عادت فصحاست كه در كلام خود از يك خطاب به خطاب ديگر رونـد و دوبـاره بـه آن خطاب اولي برگردند‌ قرآن‌ كريم مملو از اين موارد‌ است‌.[۶۶] ثانیاً:امام صادق علیه السلام می فرمایند: «يا جابر‌! وَ لَيْسَ شَيٌ اَبْعَد‌ مِنْ‌ عُقُولِ الرِّجال مِنْهُ، إنَّ الـآية لَتَنْزِل اَوَّلُهَا فِي شيٍ وَ اَوْسـَطهَا فـِي شيٍ وَ آخرُهَا فِي شيٍ؛»[۶۷].اي جابر! هيچ چيزي مثل آن (قرآن) از عقل (و قياس) مردم دور نيست‌، زيرا اول آيه دربارة يك چيز و وسط آن دربارة چيز ديگر و آخر آن دربارة چيز سومي‌فرود مي‌آيد.ثالثاً: گاهی متکلم در کلام خود سخنی را به گونه جمله معترضه بیان می دارد و اسـتفاده از جـملة معترضه در‌ قرآن‌ كريم بي سابقه نيست و مي‌توان براي آن نمونه هاي متعددي درقرآن كريم يافت.[۶۸] بنابراین سیاق آیات همیشه نمی تواند مورد استناد قرار گیرد. در آیه تطهیر نیز دلایل و قرائن قطعی وجود دارد که این بخش از آیه با سیاق آیات همراه نیست:

  1. همه ضمایر در جمله‌هاى قبل و بعد آیه، مؤنث است و ضمایر فقط در این بخش آیه تغییر یافته و به صورت جمع مذكر آمده است و اگر خطاب همچنان تنها به همسران بود، تغییر در ضمایر وجهى نداشت.بنابراین به طور قطع مخاطبان آیه نمی توانند تنها همسران پیامبر باشند.
  2. بر اساس روایات یاد شده آیه تطهیر شأن نزولى مستقل از آیات مربوط به همسران حضرت دارد و الزامی ندارد که از سیاق آیات پیروی کند. علامه طباطبایی می گوید:«حتی یک روایت بر نزول این ایه در ضمن آیات همسران پیامبر(ص) وارد نشده است و کسی نیز آن را ذکر نکرده است. حتی کسانی که قائل به اختصاص آیه به همسران پیامبر(ص) هستند, چنانکه به عکرمه و عروه نسبت داده می شود. بنابراین آیه تطهیر به حسب نزول جزو آیات همسران پیامبر(ص) و متصل به آن نیست[۶۹]
  3. علاوه بر این سیاق مربوط به آیات همسران پیامبر سیاقى همراه با عتاب است و هیچ‌گونه ستایشى در آن نیست؛ در حالى كه سیاق آیه تطهیر، سیاق تمجید است.
  4. چگونه به سیاق تمسک نماییم در حالیکه همسران پیامبر(ص)خود را مصداق آیه تطهیر ندانسته و به آن استناد نکرده اند در حالیکه خمسه طیبه بارها به آن استناد کرده و فضایل خود را یاد آور شده ند(چنانکه در روایات مشاهده شد)و هیچ کس با آنها مخالفت نکرده است. این خود شاهدی بر این مسئله است که در صدر اسلام مسلمانان هیچ تردیدی نداشتند که منظور از اهل بیت در آیه تنها خمسه طیبه هستند.در تاريخ اسلام غير از اهل بيت (ع) كسـاني‌ را‌ سـراغ‌ نداريم كه پس از نزول آية تطهير خود را مصداق آن معرفي كرده باشند.
  5. در هيچ يك از روايات صحيح و متواتر نقل نشده اسـت كه پيامـبر اكرم (ص) احدی از همسران خود را در زیر کساء راه داده باشند.
  6. روايات تسليم(سلام دادن پیامبر) كه‌ جزئي‌ از روايات مربوط به آية تطهير است، از اصحاب نامداري همچون عبدالله بن‌ عباس‌، ابـو سـعيد الخـدري، انس بن‌ مالك‌، ابوالحمراء‌ و نيز امامان معصوم‌ مانند‌ امام علي (ع)، امام صـادق‌ (ع) نـقل‌ شده است و اسناد تعدادي از آنها از نظر فريقين صحيح و قابل قبول است. بنابر‌ اين‌، با وجود اخـتلاف در تـعداد دفعات‌ اين‌ كار، مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ اين كار اصولاً از‌ حوادث مسلّم و غير قابل انكار اسـت که به خوبی مصادیق اهل بیت را مشخص می نماید در‌ هيچ‌ يك از روايات صحيح و قـابل قـبول نيامده‌ است‌ كه‌ پيامبر‌ اكرمـ‌ (ص) چـنين‌ رفتاري را بـا ديگـري داشـته باشد.

البته برخی برای توجیه تغییر ضمایر مسئلة‌ «تغليب‌» را مـطرح‌ كرده اند‌. از‌ جملة آنها محمد بن‌ احمد قرطبي در اين خصوص مي‌نويسد:«از آيه روشن مي‌شود كه شامل همة اهل بيت‌ اعم‌ از همسران و غيره است و اينكه «يطهركم‌» گفته‌، به‌ خاطر‌ اين‌ است كه رسول‌ خدا‌ (ص)، علي، حسن، و حسين در مـيان آنها بودند و هرگاه مذكر و مؤنث در يك جا جمع شوند، مذكر‌ غالب‌ مي‌شود‌ [و ضماير و افعال مذكر استعمال مي‌گردد]. بنابراين‌، مقتضاي‌ آيه‌ اين‌ است‌ كه‌ همسران پيامبر نيز از اهل بيت به حساب مي‌آيند».[۷۰] که این توجیه را نمی توان پذیرفت زیرا:

  • آية تطهير بر اساس روايات متواتر و صحيح فريقين، اختصاص به خمسة طيبه دارد و حتي برخي‌ از همسران رسول اكرم (ص) نيز كه امثال قرطبي و سالوس كه بر شموليت آية تطهير به آنها تأكيدات سست و بي منطق مي‌ورزند، بر اخـتصاص آية تـطهير به خمسة طيبه (ع) اعتراف و حتي‌ احتجاج‌ نموده اند.
  • ما زماني مي‌توانيم در خصوص آية تطهير مسئلة «تغليب» را بپذيريم كه محرز شود هيچ يك از دو طرف در نظر گوينده خصوصيتي ندارد و او در شمول‌ حكم‌ همگان را اراده كرده است و از طـرف ديگـر قرينه اي هم برخلاف آن وجود نداشته باشد؛ در حاليكه اين مسئله در خصوص آية‌ تطهير‌ كاملاً بر عكس است.
  • اگر‌ در ظاهر آيات هفت گانه (28 ـ 34) سورة احزاب توجه و دقت لازم شود، اين شبهه متزلزل و تضعيف خواهد شد؛ چـون بـه جـز قسمت اخير‌ آيه‌ 33، در آيات قبل‌ و بـعد‌، خـطابات از نـوعي عتاب و تهديد آكنده است، اما آية تطهير از نوعي لطف و مهرباني حكايت دارد.[۷۱]
  • همچنين علاوه بر مطالب مذكور آية تطهير بنابر ادله، شواهد و قرائن محكم، مانند نص صـريح قـرآن كريم، روايات متواتر و صحيح، و گواهي انكار ناپذير تاريخ، به هيچوجه شامل همسران پيامبر اكرم (ص) نمي‌شود.
  • گفتني‌ است‌ كه اصل‌ مسئلة «تغليب» بر اسـاس قـواعد زبـان عربي مورد قبول و پذيرش است، و ما مسئلة «تغليب» را در خصوص‌ پنج تـن آل عبا (ع) مي‌پذيريم، ولي در اينجا آنچه مورد قبول‌ نيست‌، پذيرش‌ مسئلة تغليب درباره همسران پيامبر اكرم (ص) و انضمام آنان به خمسه طـيبه(ع) اسـت.

دلیل دوم:روایات انحصار اهل بیت در همسران پیامبر(ص)

مدعیان اختصاص آیه تطهیر به همسران پیامبر(ص) علاوه بر سیاق به‌ چند روايت ضعيف و چه بسا جعلي استدلال مي‌كنند كه آنها‌ را در اينجا ذكر مي‌كنيم:

  1. عـكرمه از عـبد الله بن عباس نقل مي‌كند كه درباره آية تطهير گـفت‌: اينـ‌ آيهـ‌ به طور خاص دربارة همسران رسول خـدا نـازل شده است.[۷۲]
  2. علقمه‌ روايت مي‌كند كه عكرمه در بازار فرياد مي‌زد كه اين آيه به طور خاص دربارة هـمسران‌ پيامـبر‌ خدا‌ نازل شده است.[۷۳]
  3. از عـروة بـن زبير نـقل شـده اسـت كه‌ مي‌گويد‌: منظور‌ از اهل بيت در آية تـطهير هـمسران پيامبر است و آيه در خانة عايشه نازل‌ شده‌ است‌.[۷۴] گفتني است كه چنين ادعايي بـه سـعيد بن جبير نيز نسبت داده شده‌ اسـت‌.[۷۵]

نقد

و اما در نقد روایاتی که اهل بیت را منحصراً همسران پیامبر(ص) معرفی نموده است قبل از هر چیز به قرآن کریم تمسک می نماییم. حق آن است نص صـريح قـرآن كريم شموليت آية تطهير بر همسران پيامـبر‌ اكرمـ‌ (ص) را‌ شديداً انكار مي‌كند. در برخي از آيات قرآن، بعضي از همسران رسول خدا (ص) مورد‌ سرزنش‌ و تهديد قـرار گـرفته‌اند كه در اينجا به دو نمونه اشاره مـي‌شود:

  • سـورة‌ تـحريم‌، آيات‌ چهارم و پنـجم:«ان تـتوبا الي الله فقد صغت قلوبكما و ان تـظاهرا عـليه فان الله هو‌ مولاه‌ و جبريل و صالح المؤمنين و الملائكة بعد ذلك ظهيرأ، عسي ربه ان طلقكن ان‌ يبـدله‌ ازواجـاً‌ خيراً منكن...»اگر شما [دو تن از هـمسران پيامـبر] از كار خود تـوبه كنـيد، [كاري‌ از‌ پيشـ‌ نخواهيد برد]؛ زيرا خداوند ياور اوسـت و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان بعد‌ از‌ آنان پشتيبان او هستند. اميد است اگر او [پيامبر] شما را طـلاق گـويد، پروردگارش به جاي‌ شما‌ همسراني بـهتر بـرايش قـرار دهـد.

بـر اساس روايات و اعترافات دانـشمندان فـريقين، اين‌ آيات‌ دربارة عايشه دختر ابو بكر، و حفصه دختر‌ عمر‌، نازل‌ شده است كه آنها به آزار و اذيتـ‌ رسـول‌ خـدا (ص) روي آوردند و با نزول آيات فوق مورد تهديد و سـرزنش قـرار گـرفتند.[۷۶]

  • سـورة‌ حـجرات، آية يازدهـم:«يا ايها‌ الذين‌ آمنوا لا‌ يسغر‌ قوم‌ من قوم.... و لا نساء من نساء‌ عسي‌ ان يكن خيراً منهن»؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! نبايد گروهي از‌ مردان‌ شما گروه ديگر را استهزا كنند‌... و نه زناني از زنـان‌ ديگر‌ [به استهزا ياد كنند]. شايد‌ آنان‌ بهتر از اينان باشند.همچنين بر اساس روايات موجود و اعتراف مفسران فريقين، قسمت‌ مربوط‌ به نهي از استهزاي زنان‌ در‌ اين‌ آيه درباره عايشه‌ و حفصه‌ نازل شده است آنـ‌ دو‌ ام المـؤمنين ام سلمه را به خاطر لباس يا به جهت كوتاهي قدش مورد‌ استهزا‌ قرار مي‌دادند كه خداوند متعال اين‌ آيه‌ را نازل‌ نمود‌ و آنها‌ را از اين كار‌ نهي فرمود.[۷۷]

آيه‌ تطهير‌ از‌ عصمت‌ و بي‌ گناهي‌ اهل بيت مورد خطاب سخن مي‌گويد و از طرف ديگر برخي از همسران رسول خدا (ص) مورد سرزنش و تـهديد قـرآن كريم قرار گرفته اند و حـتي در آية سـورة تحريم‌، همسران مورد خطاب بهتر از زنان ديگر شناخته نشده اند، لذا روايات منقول و يا منسوب به افرادي همچون عبد الله بن عباس عكرمه، عروة بن زبير و سعيد و بن جبير چنان‌ اهميتي‌ ندارد و حتي در صـورت صـحيح و مورد اعتماد بودن سند آنها ـ كه چنين هم نيست ـ در برابر صريح آيات نوراني تضعيف و كنار گذاشته مي‌شوند. علاوه بر آیات قرآن روایات بیشماری که بر خلاف مضمون این چند روایات وجود دارد خود حکایت از جعلی بودن آن دارد. بر فرض که از آیات و روایات صرف نظر کنیم شناخت راویان این روایات که عکرمه و عروه هستند خود شاهد دیگری بر جعلی بودن این اقوال دارد چرا که عروة بن زبير از دشمنان بني هاشم و اهـل بـيت (ع) به شمار مي‌آيد و نسبت به‌ امام‌ علي (ع) بدگويي مي‌كرد و حتي برخي از دانشمندان رجـالي وي را از تـابعيني‌ شـمرده‌اند‌ كه‌ در مقابل اخذ پول از معاويه دربارة امام علي (ع) احاديث زشت مي‌ساختند. [۷۸] دربارة عكرمه‌، بردة‌ آزاد‌ شدة عـبد الله بـن عباس، نيز دو ديدگاه مطرح شده است:در‌ يك‌ ديدگاه منفي، بر اساس شواهد مـوجود، عـكرمه از افـراد كينه توز اهل بيت (ع) است و در مورد‌ وي‌ اتهام خارجي بودن و داشتن عقايد خوارج و نيز اتهام جـعل حـديث مـطرح شده‌ است‌.[۷۹] در يك ديدگاه مثبت، عكرمه از‌ اين‌ اتهامات‌ دور بوده و دشمنان اهل بيت (ع) جـهت بـدنام‌ كردن‌ او دست به جعل حديث زده اند.[۸۰]دربارة عكرمه و عروة هر ديدگاهي‌ را‌ بپذيريم و حتي اگر روايات آنها‌ گـرچه‌ صـحيح السند‌ هم‌ باشد‌ ـ كه چنين نيست ـ باز به اختصاص‌ آية‌ تطهير به خمسة طـيبه و عـدم دلالت آن بر همسران پيامبر اسلام (ص) خللي‌ وارد‌ نخواهد شـد. ضـمناً نـبايد فراموش كرد‌ كه عكرمه و عروة تنها‌ دو‌ نفر از تابعان‌اند و ديدگـاه آنـها‌ نمي‌تواند‌ روايات صحيح و متواتر پيامبر (ص)، ائمه (ع) و اصحاب و ساير تابعين را مورد خدشه قرار دهد‌.


دلیل سوم:عموميت لفظ «اهـل‌ البـيت‌»

بـرخي از‌ دانشمندان‌ اهل‌ سنت در دفاع از‌ نظرية ورود همسران پيامبر در محدودة آية «تطهير» و جاي گـرفتن آنـها در كنار خمسة طيبه‌ (ع)، به‌ توجيه اختلاف ضمائر به كار رفته‌ در‌ آيه‌ از‌ لحاظ‌ مذكر و مؤنث بودن‌، روي‌ آورده و لفظ «اهـل البـيت» را لفـظي عام و فراگير دانسته‌اند كه از آن جمله مي‌توان از ابوليت‌ نصر‌ بن‌ محمد سمرقندي (م 375 هـ)، نـام بـرد.[۸۱] بـرخي‌ از‌ آنان‌ نيز‌ جهت‌ اثبات اين مدعا از آيات نوراني قرآن كريم،از جمله آيات 12 و 29 سورة قصص، و آية 33 عنكبوت بهره گرفته‌اند.[۸۲] يكي از آياتـي كه مـورد اسـتدلال‌ در اين خصوص قرار گرفته، آية 73 سورة هود است:

«قالوا اتعجبين من امر الله رحمت الله و بركاته عليكم اهـل البـيت انه حميد مجيد؛» (وقتي كه فرشتگان الهي به همسر‌ ابراهيم‌ (ع) در سن پيري تولد اسحاق و بـعد از او تـولد يعـقوب را بشارت دادند، وي به شگفتي آمدو فرشتگان الهي) گفتند: آيا از فرمان خدا تعجب مي‌كني؟ اين رحمت خدا و بـركاتش‌ بـر‌ شما اهل بيت است، چرا كه او ستوده و والا است.

جناب علي احمد سالوس در كتاب خـود بـه يك روايت مـنقول از انس‌ استدلال‌ مي‌كند : خرج النبي (ص) فانطلق الي‌ حجرة‌ عايشة فقال: «السلام عليكم اهل البيت و رحمة الله... فـتقري حـجر نسائه كلهن يقول لهن كما يقول لعايشة...[۸۳] پيامبر (ص) از خانة [زينب بنت جـحش]‌ خـارج‌ شـد و به سوي خانة‌ عايشه‌ آمد و گفت: سلام بر شما اهل بيت و رحمت خداوند [بر شـما بـاد]... سـپس به همة خانه هاي همسران خود سرزد و همان گونه كه به عايشه مـي‌گفت، بـه آنان نير مي‌فرمود‌...» وي‌ در ادامة سخنان خود چنين نتيجه مي‌گيرد كه استعمال قرآني و نبوي، همسران پيامبر را از دايرة شموليت آية تـطهير خـارج نمي‌سازد.[۸۴]

نقد

1.استعمال واژة «اهل» در قرآن كريم‌ در‌ معاني و موارد‌ متفاوت است كه در اينـجا بـه ذكر خلاصة آنها اشاره مي‌شود:

  • استعمال واژة «اهل» بـه طـور‌ عـام كه مردان و زنان را شامل مي‌شود [مانند سوره هـاي اعـراف‌، آيات‌ 94‌ و 96، هود، آيات 117 و...؛
  • استعمال واژة «اهل» براي مردان [مانند سوره هاي هود، آيات 45 ـ 46، يوسف‌، ‌‌آيه‌ 109، طـه، آيه 29 و...]؛
  • اسـتعمال واژة «اهل» براي زنان [مانند سـوره هـاي هود‌، آيهـ‌ 73‌، قـصص، آيات12 و 29، عـنكبوت، آيه 33 و...]؛
  • استعمال واژة «اهل» به معناي ويژة خاندان نـبوت‌ و رسـالت [مانند سوره هاي طه،آيه 132 و احزاب، آيه 33.

بنابراين، واژة « اهل‌ البيت» بر اساس استعمال‌ قـرآني‌ و نـيز بر اساس استعمال لغوي، حديثي و عـرفي، يك واژة عام است كه مي‌تواند شـامل مـردان و زنان و كودكان شود و كسي نمي‌تواند مـنكر اين مـطلب باشد و جناب سمرقندي و نيز جناب سالوس در اين‌ خصوص سخن تازه اي نگفته‌اند، اما دليل و اسـتدلال آنـها نيازمند نقد و بررسي است. مـسئلة اصـلي اين اسـت كه آيا ما مي‌توانيم بـه دليل عـام بودن معناي «اهل البـيت»، در مـقابل شواهد‌ تاريخي‌، قرآني و حديثي بايستيم و منظور از اهل البيت در آية تطهير را علاوه بر خمسة طيبه (ع)، هـمسران پيامـبر نيز بدانيم. آيا چنين كاري تفسير به رأي نـيست و آيا اين كار مـغالطه‌ به‌ حـساب نمي‌آيد؟و… 2.از آية 73 سـورة هـود به هيچ وجه نـمي‌توان استفاده كرد كه اين كلام «عليكم اهل البيت» صرفاً خطاب به همسر حضرت ابراهيم (ع) گفته شده است؛ چون در‌ زبـان‌ عـربي «عليكم» براي گروه مردان استعمال مـي‌شود. بـنابراين، يا اين قـسمت آيه [سـلام فـرشتگان] شامل همسر ابـراهيم كه سـارا نام داشت، نمي‌شود و يا علاوه بر سارا شامل حضرت ابراهيم‌ (ع) يا‌ جمعي‌ ديگر ـ حضرت اسحاق، يعقوب و اسماعيل‌ كهـ‌ بـعداً‌ بـه آنها ملحق خواهند شدـ مي‌شود. در اين صورت، اسـتعمال ضـمير جـمع مـذكر « عـليكم» از بـاب تغليب كاملاً صحيح است. 3.استدلال‌ جناب‌ سالوس‌ به روايت انس بن مالك به هيچ وجه‌ منطقي‌ و درست نيست، زيرا هيچ كس در صحت به كارگيري واژة اهل براي زنان ترديد ندارد. هـمان گونه كه از‌ استعمال‌ قرآني‌، حديثي، لغوي و عرفي به دست مي‌آيد، اين واژه داراي معناي‌ عام و فراگير است و شامل همه ـ اعم از زن و مرد و كودك ـ مي‌شود. در واقع، استدلال جناب سالوس به آيات‌ و روايت‌ مذكور‌، مانند مثال ذيل بسيار مـضحك و شـگفت آور است. در قرآن كريم‌ مي‌خوانيم‌: «و جاء من اقصي المدينة رجل يسعي قال يا قوم اتبعوا المرسلين؛»[۸۵] و مردي از دورترين نقطة‌ شهر‌ با‌ شتاب فرا رسيد و گفت: اي قوم من از فرستادگان [خدا] پيروي كنيد‌. بـر‌ اسـاس‌ روايت و ديدگاه مفسران، منظور از «رجلٌ» ـ مردي ـ در اين آيه «حبيب نجار» است. حال‌ اگر‌ كسي‌ در يك آية ديگر قرآن كريم واژة «رجلٌ» را بيابد و ادعا نمايد كه منظور‌ از‌ مردي كه در آيه بيستم سورة يس از آن سخن گـفته شـده، همين‌ مرد‌ است‌ كه مثلاً در جـاي ديگـر قرآن استعمال شده است، هر شنوندة فهيم در شگفتي‌ قرار‌ مي‌گيرد و قبل از هر چيز بر ناآگاهي مدعي گواهي خواهد داد. كار جناب‌ سالوس‌ نيز‌ چنين است؛ چـون دربـارة شأن نزول آية تطهير روايات صـحيح و مـتواتر داريم كه قابل پذيرش‌ فريقين‌ است و اين روايات به طور كامل منظور از «اهل البيت» در آية‌ تطهير‌ را‌ روشن ساخته است. بنابراين، چنين كاري هم بيهوده و سست و هم نوعي تفسير به رأي و اجتهاد‌ در‌ برابر‌ نص صريح نبوي (ص) به شـمار مـي‌آيد. 4.چنان كه قبلاً ذكر شد، بر‌ اساس‌ ادله، شواهد و قرائن ذيل، آية تطهير به هيچ وجه شامل همسران پيامبر اكرم (ص) نمي‌شود:

  • برخي‌ از‌ همسران پيامبر اكرم (ص) در قرآن كريم، سرزنش شده‌اند:
  • راه اندازي جنگ جمل‌، به‌ رهبري ام المؤمنين، عايشه انجام شـده و بـه‌ كشته‌ شـدن‌ هزاران مسلمان انجاميده است.
  • در طول تاريخ‌ به‌ جز امامان معصوم (ع) كسي دربارة اختصاص آية تطهير به خود ادعـا و احتجاج نكرده‌ است‌.
  • همچنين ظاهر آية تطهير با‌ توجه‌ به استعمال‌ ضـمائر‌ مـذكر‌ ـ بـر خلاف آيات قبل و بعد خود‌ ـ دلالت‌ آن بر همسران رسول خدا (ص) را انكار مي‌كند.

با وجود اين، چرا‌ و چگونه‌ است كه پس از گـذشت ‌ ‌قـرنها‌، افرادي اين همه ادله‌، شواهد‌ و قرائن را زير پا مي‌نهند‌ و با‌ ادعاي دلالت آية تطهير بر همسران پيامبر اكرم (ص) دسـت بـه هـر كاري مي‌زنند؟...

دلیل چهارم: آية تـطهير و صلوات بر همسران ‌‌پيامبر‌ اكرم (ص)

برخی جـهت اثبات ورود‌ همسران‌ رسول‌ خدا (ص) به محدودة آية تطهير به طرز گويش صلوات استدلال نموده‌اند. علي احـمد سـالوس‌ در كتـاب خود، در اين خصوص دو روايت از پيامبر اكرم (ص) نقل مي‌كند‌ كه گويا بر اساس‌ آنها‌ بايد مسلمانان بـه پيامـبر اسـلام (ص) چنين صلوات بفرستند:«اللهم صلي علي محمد و علي ازواجه و ذريته... و يا اللهم صل علي مـحمد النـبي و ازواجـه امّهات المؤمنين و اهل بيته...» خداوندا! بر محمد و همسران و فرزندان‌ او صلوات بفرست...؛ و يا خداوندا! بر مـحمد پيامـبر و همسران او ـ كه مادران مؤمنان هستند ـ و اهل بيت او صلوات بفرست...[۸۶]

نقد

1. قبل از هر چـيز در صـحت و انـتساب اين روايات‌ به‌ رسول اكرم (ص) ترديد وجود دارد، چون امثال اين روايات در صحيح بخاري [۸۷] نقل شده است كه از نظر سـندي بـراي شیعه قابل قبول نيست و راويان آن ـ مانند عبد الله‌ بن‌ مسلمه، مالك بن انس، عـبد الله بـن ابـي بكر ـ از نظر كتب رجالي ما مجهول شمرده مي‌شوند و اگر هم از آنان نامي‌برده شده باشد، بـدون جـرح يا تعديل از‌ كنار‌ آنها گذشته‌اند.از طرف ديگر، برخي از راويان اين احاديث از ديدگاه برادران اهل سـنت نـيز مـورد قبول نيست. به عنوان مثال، ذهبي دربارة عمرو بن سليم ذرقي كه‌ در‌ سند‌ هر دو طـريق روايت اول‌ حـضور‌ دارد‌، از ابـن خراش نقل مي‌كند كه در حديث وي اختلاط وجود دارد.[۸۸] و نيز دربارة عبدالله بن يوسف كه درسـلسله‌ سـند‌ يكي‌ از طرق روايت حضور دارد، از بدگويي ابن‌ عدي‌ دربارة وي سخن گفته است.[۸۹] بنابراين در صحت اين روايات مشكل اساسي وجود دارد و نمي‌توان آنـها را بـه‌ رسول‌ خدا‌ (ص) نسبت داد.

2. آنچه در خصوص طرز صلوات فرستادن به پيامبر‌ عظيم الشـأن اسـلام (ص) از طرف فريقين مورد قبول واقع شده، بـا صـورت مـذكور فرق مي‌كند و در آنها خبري‌ از‌ همسران‌ پيامبر اكرم (ص) نـيست در اينـجا به ذكر دو روايت اكتفا مي‌كنيم‌:

  • ابو عبد الله محمد بن اسماعيل بخاري در كتاب صحيح البـخاري چـنين نقل مي‌كند:«...عن كعب‌ بـن‌ عـجرة‌ فقال: سـألنا رسـول الله (ص) فـقلنا: يا رسول الله! كيف الصلاة عليكم أهل‌ البيت؟ فان‌ اللهـ‌ قـد علمنا كيف نسلم قال: قولوا: اللهم صل علي محمد و علي آل محمد كما‌ صـليت‌ عـلي‌ ابراهيم و علي آل ابراهيم انك حميد مـجيد. اللهم بارك علي مـحمد و عـلي آل محمد‌، كما‌ باركت علي ابـراهيم و عـلي آل ابراهيم انك حميد مجيد؛»[۹۰] كعب بن عجره‌ نقل‌ مي‌كند‌ كه از پيامبر خدا (ص) پرسيدم: اي پيامـبر خـدا، بر شما اهل بيت چـگونه صـلوات‌ بفرستيم؟ هـمانا‌ خداوند به مـا سـلام دادن را ياد داده است. حضرت (ص) فرمود: [چـنين] بـگوييد‌: خداوندا‌، بر‌ محمد و آل محمد صلوات فرست. همان گونه كه بر ابراهيم و آل ابراهيم صلوات فرستادي؛ هـمانا‌ تـو‌ ستوده و والا هستي. خداوندا، به محمد و ال مـحمد بـركت ده، همان گـونه‌ كهـ‌ بـه‌ ابراهيم و آل ابراهيم بركت دادي، هـمانا تو ستوده و والا هستي.
  • ابوالحسن مسلم بن حجاج نيشابوري‌ در‌ صحيح‌ خود از ابو مسعود انصاري و او از بشير بـن سـعد نقل مي‌كند‌ كه‌ از پيامبر اكرم (ص) پرسيد: خـداوند مـتعال بـه مـا دسـتور داده است بر تـو صـلوات بفرستيم، اما‌ چگونه‌ بايد بر شما صلوات بفرستيم؟... حضرت پيامر (ص) فرمود: «قولوا: اللهم صلي علي محمد‌ و عـلي‌ آل مـحمد، كمـا صلّيت علي آل ابراهيم‌ و بارك‌ علي‌ محمد و عـلي آل مـحمد كمـا بـاركت عـلي‌ آل‌ ابـراهيم في العالمين، انك حميد مجيد.»[۹۱][چنين] بگوييد: خداوندا، بر محمد و آل‌ محمد‌ صلوات فرست، همان گونه كه‌ بر‌ آل ابراهيم‌ صلوات‌ فرستادي‌ و به محمد و آل محمد بركت ده‌، همان‌ گـونه كه در جهانيان بر آل ابراهيم بركت دادي؛ همانا تو ستوده‌ و والا‌ هستي. با توجه به اينكه روايات‌ مذكور از ديدگاه مذهب‌ اهل‌ سنت كاملاً صحيح و مورد اعتماد‌ است‌ و از طرف ديگر در آنها اثري از همسران پيامبر خـدا (ص) مـشاهده نمي‌شود، دو‌ روايت‌ قبلي بار ديگر تضعيف و اعتبار‌ آنها‌ متزلزل‌ مي‌شود.

3. بر اساس‌ برخي‌ روايات موجود در منابع‌ حديثي‌ برادران اهل سنّت، پيامبر اكرم (ص) در خصوص نزول آية تطهير و اختصاص آن به اهل‌ كسا‌ (ع) دعا و صـلواتي را بـيان فرموده اند‌ كه‌ در آنها‌ نيز‌ اثري‌ از همسران پيامبر خدا‌ (ص) ديده نمي‌شود و در نوع خود بر اختصاص آية تطهير به خمسة طيبه (ع) تأكيد مي‌ورزد كه‌ در‌ اينجا بـه دو روايت اشـاره مي‌كنيم‌:

  • موفق‌ بن‌ احـمد‌ خـوارزمي و نيز حسام‌ الدين‌ الهندي در كتب خود چنين نقل كنند:«لما جمع رسول الله (ص) عليّاً فاطمة و الحسن و الحسين عليهم‌ السلام‌ تحت‌ ثوبه، قال: اللهم قد جـعلت صـلواتك و رحمتك‌ و مغفرتك‌ و رضوانك‌ عـلي‌ ابـراهيم‌ و آل‌ ابراهيم، اللهم انهم مني و انا منهم فاجعل صلواتك و رحمتك و مغفرتك و رضوانك علي و عليهم.»[۹۲]هنگامي‌كه پيامبر خدا (ص) علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) را زير لباس خود گرد آورد‌، گفت: خداوندا، همانا تو صلوات، رحمت، و مـغفرت و رضـوان خود را براي ابراهيم و آل ابراهيم قرار داده اي، خداوندا، همانا آنها [اهل كسا] از من و من نيز از آنان هستم. پس‌ صلوات‌، رحمت، مغفرت و رضوان خود را براي من و آن ها قرار ده.
  • ابو عبدالله حاكم نيشابوري (م 405 هــ] در كتـاب خود چـنين نقل مي‌كند: «لما نظر رسول الله (ص) الي الرحمة‌ هابطة‌. قال أدعو الي، أدعو الي. فقالت صفية: من يا رسول الله؟ قال: اهل بـيتي عليّاً و فاطمة و الحسن و الحسين. فجئي بهم فألقي عليهم النبي (ص) كساء‌ ثـم‌ رفـع يديه ثـم قال: اللهم‌ هؤلاء‌ آلي فصل علي محمد و علي آل محمد. و انزل الله عزوجل: (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطـهركم ‌ ‌تـطهيراً»؛[۹۳]و هنگامي‌كه پيامبر خدا‌ (ص) رحمت‌ الهي را در حال‌ نزول‌ ديد، فرمود: به سوي من بخوانيد، بـه سـوي مـن بخوانيد، صفيه گفت: اي رسول خدا، چه كسي را [بخوانيم]؟ رسول خدا (ص) فرمود: اهل بيتم علي، فاطمه، حـسن و حسين را. آنان را‌ آوردند‌. رسول خدا (ص) كساي خود را روي آنان انداخت. سپس دستانش را بالا بـرد و عرض كرد: «خداوندا، اينان ( آل خـاندان) مـن هستند، پس بر محمد و آل محمد رحت بفرست . در اين‌ هنگام‌، خداوندعزوجل‌ اين آيه را نازل فرمود: خدا فقط مي‌خواهد هر گونه پليدي را از شما اهل بيت بزدايد‌ و شما را كاملاً پاكيزه گرداند.گفتني است كه حاكم نيشابوري پس‌ از‌ ذكر‌ اين حديث چـنين گفته است: « هذا حديث صحيح الاسناد».[۹۴] يعني اين حديث داراي سند صحيح است‌.

4. ‌‌اگر‌ روايات مذكور جناب قرطبي و سالوس صحيح و مورد پذيرش همگان نيز باشند، به «اهل‌ البيت‌» مورد‌ اشاره در آية تطهير هيچ ارتباطي نخواهد داشـت؛ چـون در آن روايات هيچ تصريحي به‌ "‌‌‌اهل البيت» نشده و از طرف ديگر بسيار واضح است كه صلوات بر كسي‌ به معناي دخول وي‌ در‌ مدلول آية تطهير نيست.

5. اگر بر اساس روايات مذكور بتوان منظور از «اهل البيت» در آية تطهير را بـيان كرد، آن وقـت بر اساس تعدادي از آيات قرآني، بايد همة مؤمنان‌ را نيز از اهل بيت به حساب بياوريم. چون خداوند متعال در تعدادي از آيات نوراني قرآن كريم، از صلوات خود، فرشتگان الهي و پيامبر خدا (ص) به مؤمنان خبر مـي‌دهد؛123 در‌ حـالي‌ كه نه تا كنون كسي چنين ادعايي كرده و نه در صورت وجود چنين ادعايي كسي آنرا نخواهد پذيرفت؛ زيرا چون اين استدلالي مغالطه آميز و سست است.

6. صريح آيات قرآن كريم‌، روايت‌ متواتر و صحيح، و حقايق انـكار نـاپذير تـاريخي، به طور جدي همسران پيامـبر اكرم (ص) را از مـدلول آية تـطهير خارج مي‌سازد.

دلیل پنجم:حدیث زید بن ارقم

برخي از دانشمندان اهل سنت‌ براي‌ اثبات‌ ورود همسران پيامبر اكرم (ص) و نزديكان نسبي آن حضرت (ص) در مفاد آية تطهير به حـديث مـنقول از زيد بـن ارقم ـ صحابي معروف‌ پيامبر‌ اكرم‌ (ص)، استدلال كرده اند. مضمون اين روايت چنين اسـت‌ كه‌ زيد بن ارقم بخشي از خطبة معروف پيامبر اكرم (ص) در غدير خم را نقل مي‌كند كه پيامبر اكرم (ص) در‌ آن‌ خطبه‌ به قرآن و اهل بـيت خـود سـفارش مي‌كند كه به نام‌ حديث ثقلين معروف شده است. در اين هنگام حصين بـن سـبرة كه در آن مجلس حضور داشت، از‌ زيد‌ پرسيد‌ كه منظور از اهل بيت پيامبر چه كساني هستند. زيد بن‌ ارقم‌ در جواب او مي‌گويد مـنظور از اهـل بـيت پيامبر (ص)، همسران آن حضرت (ص) و به ويژه كساني هستند‌ كه‌ صدقه‌ بر آنها حرام گـشته اسـت و آنـها عبارت‌اند از: آل علي، آل عقيل‌، آل‌ جعفر‌ و آل عباس... [۹۵]

نقد

1. نبايد فراموش كرد كه اگر سخن ما مربوط بـه‌ تـفسير‌ آية‌ تـطهير مي‌شود، رسول مكرم اسلام(ص) اولين و حقيقي‌ترين مفسر اين آيه و ساير آيات قرآن كريم‌ است‌ و طبق احاديث صحيح و مـتواتر فـريقين، آن حضرت (ص) منظور از اهل بيت در آية‌ تطهير‌ را‌ در مراحل و موارد متعدد به خوبي تفسير نموده و نـشان داده اسـت كه آيه شـريفه‌ صرفاً‌ شامل افراد خاص ـ غير از همسران و نزديكان نسبي آن حضرت ـ مي‌شود.با وجود‌ اين‌، هـيچ‌ نـيازي به تفسير اصحاب آن حضرت (ص) در اين مورد به نظر نمي‌رسد و زيد بن ارقم‌ هر‌ چه گـفته بـاشد، در درجـة نخست ديدگاه شخصي وي محسوب مي‌شود و از‌ ديدگاه‌ ما‌، اجتهاد صحابه تا كاشف از قول، فعل و تقرير مـعصوم نـباشد، حجيت ندارد.

2. عجيب اين است‌ كه‌ در‌ كتاب صحيح مسلم همين روايت به صورت ديگـر نـقل مـي‌شود كه طبق‌ روايت‌ يزيد بن حيّان آنها از معناي اهل البيت مي‌پرسند و سؤال مي‌كنند كه آيا همسران اهل بيت‌ او‌ هـستند. زيد بـن ارقـم در پاسخ آنها قسم مي‌خورد كه همسران از‌ اهل‌ بيت نيستند، چون زن مدتي با مـرد‌ زنـدگي‌ مي‌كند‌ و سپس مرد او را طلاق مي‌دهد و بدين‌ وسيله‌ نزد پدر و قوم خود مي‌رود. اهل بيت [پيامبر] اصل و عـصبة او هـستند كه‌ پس‌ از آن حضرت از صدقه‌ محروم‌ شدند. [۹۶] بنابراين‌، مي‌توان‌ چنين نتيجه گرفت كه اين سـخن‌ اجـتهاد‌ و نظر شخصي زيد بن ارقم بوده است و چـنان كه قـبلاً گـفته شد‌، اجتهاد‌ و قول صحابه تا زماني كه كاشـف‌ از قـول، فعل و تقرير‌ معصوم‌ نباشد، هيچ گونه حجيتي نخواهد‌ داشت‌.

3. اگر سخن زيد بن ارقـم را بـه عنوان نظر شخصي وي قبول نـكنيم‌، بـايد‌ بگوييم كه احـتمالاً وي مـعناي‌ لغـوي‌ و عرفي‌ «اهل البيت» را‌ بيان‌ نموده اسـت كه بـر‌ اساس‌ معناي لغوي و عرفي آن فرزندان، زنان، برادران و ساير نزديكان، اهل بيت و خـاندان بـه حساب‌ مي‌آيند‌. ولي نبايد فراموش كرد كه منظور‌ از‌ «اهـل البيت‌» در‌ حديث‌ ثقلين و بـه ويژه آية‌ تـطهير، خاندان و اهل بيت نبوت و رسـالت اسـت و به هيچ وجه شامل زنان و نزديكان نسبي نمي‌شود‌.

4. اشكال‌ ديگري كه مي‌توان به سـخن زيد‌ بـن‌ ارقم‌ گرفت‌، اين‌ است كه تـنها‌ آل‌ عـلي (ع)، آل عـقيل، آل جعفر و آل عباس پس از پيامـبر اسـلام (ص) از صدقه محروم نشدند، بـلكه‌ بـني‌ عبد‌ المطلب نيز در محروميت از صدقه با‌ آنان‌ شريك‌ند‌. [۹۷]

5. اگر‌ منظور‌ از اهل البيت در حديث ثـقلين و آية تـطهير نزديكان نسبي پيامبر باشد، امت اسـلامي‌در سـردرگمي و حيرت فـرو مـي‌رود؛ چـون آل عباس با آل علي (ع) اخـتلاف داشتند و تعدادي‌ از فرزندان آل علي (ع) به دست عباسيان به شهادت رسيدند. از طرف ديگر، در ميان آل عباس، آل جـعفر و آل عـقيل افراد بسياري منحرف شدند و دست بـه گـناه و ظـلم و سـتم‌ زدنـد‌ كه همة اينها بـر عـدم دلالت آية تطهير به نزديكان نسبي پيامبر اسلام (ص) تأكيد مي‌ورزد.بنابراين، ديگر ديدگاه زيد بن ارقم در اين خصوص و در برابر اين هـمه ادلة‌ روشـن‌ آن چـنان اهميتي نخواهد داشت.

دلیل ششم: دعای پيامبر اسلام (ص) درباره اهل بيت (ع)

يكي از شبهات مطرح شده در خصوص‌ ديدگاه‌ مذهب‌ اهل بيت (ع) دربارة آية تطهير، به دعاي پيامبر اسلام (ص) در حق‌ اهل‌ كسا مـربوط مـي‌شود. علي احمد سالوس در كتاب خود مي‌نويسد:در احاديث آمده است كه پيامبر‌ خدا‌ (ص) اهل‌ كسا را جمع نمود و جهت دوري آنها از گناه و پليدي و نيز پاكيزگي‌ آنها‌ دعا‌ كرد. اگـر اهـل كسا [قبلاً] از گناهان و پليديها پاك و پاكيزه بـودند، پس چـه حاجتي‌ به‌ دعا‌ كردن بود؟ [۹۸] همچنين برخي ديگر مانند عبد العزيز دهلوي ادعا كرده اند كه آية‌ تطهير‌ از ابتدا به همسران پيامبر (ص) تعلق داشت، ولي آن حضرت (ص) با دعاي خود‌، اهـل‌ كسـاء‌ را نيز در آن شريك نمود! [۹۹]

نقد

1. در مباحث گذشته روشن شد‌ كه‌ نص صريح قرآن كريم، روايات متواتر و صحيح و ساير شواهد و قراين قابل توجه، تعلق‌ آية‌ تطهير‌ به همسران پيامبر اكرم (ص) را به طور شديد و مؤكد انكار مي‌كند و بنابراين هيچ جايي بـراي‌ ادعـاي‌ امثال عبد العزيز دهلوي باقي نمي‌ماند.

2. نبايد فراموش كرد كه دعا هميشه‌ به‌ معناي‌ طلب تحقق كار يا حالتي نيست و در مواردي به معناي درخواست استمرار تداوم كار يا‌ حالتي‌ است‌. خود رسول خدا (ص) هر روز مكرر در نـماز از خـداوند چنين درخـواست‌ مي‌نمود‌: « اهدنا الصراط المستقيم ـ [خداوندا!] ما را به راه مستقيم هدايت فرما.» آيا اين دعا ـ نعوذ بالله‌ ـ به‌ معناي عدم هـدايت آن حضرت (ص) قبل از دعا كردن است؟ قطعاً هيچ شخص‌ يا‌ فرقه و مذهبي تا كنون چـنين ادعـايي نـداشته‌ است‌.آري‌، منظور آن حضرت (ص) استمرار و تداوم راه هدايت‌ و صراط‌ مستقيم بوده است. دعاي آن حضرت (ص) در خصوص اهل كسا نيز بـه ‌ ‌مـعناي‌ استمرار‌ و تداوم تطهير و عصمت الهي است‌.

3. علامه‌ مجلسي (ره‌) در‌ اين‌ مورد مي‌نويسد: واژة اذهـاب [از بـين‌ بـردن‌ و زدودن] همان طور كه دربارة از بين بردن چيز موجود به كار‌ مي‌رود‌، درباره منع از ورود چيزي بر‌ مـحلي كه قابليت پذيرش‌ آن‌ را دارد، نيز استعمال مي‌شود‌؛ مانند‌ ««و كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء»؛[۱۰۰] اين چنين كرديم تـا بدي و فحشا را‌ از‌ او [يوسف] دور كنـيم.»[۱۰۱]

4. عـلامه‌ مجلسي‌ (ره) در اين‌ خصوص‌ مي‌فرمايد: «بر اساس برخي‌ روايات‌، آية تطهير پس از دعاي پيامبر اكرم (ص) نازل شده است.» [۱۰۲] بدون شك در‌ اين‌ صورت، اشكالات مذكور متزلزل مي‌شود و از‌ بين‌ مي‌رود؛ زيرا‌ از‌ بين‌ بردن پليديها و تطهير اهل‌ بيت(ع) قـبل از دعاي پيامبر اكرم(ص) بيان شده است.

5. بر اساس روايات متواتر و ديدگاه دانشمندان‌ فريقين‌، شخص پيامبر اكرم (ص) داخل در مدلول‌ آية‌ تطهير‌ است‌. در‌ اين صورت، آيا‌ كسي‌ مي‌تواند پيامبر اسلام (ص) را قبل از نزول آية تطهيرـ نعوذ بالله ـ غير پاكيزه بداند؟ و به هيچ وجـه‌ امـكان‌ ندارد‌ كه آية تطهير يك بار به معناي‌ دفع‌ دربارة‌ پيامبر‌ اسلام‌ (ص) و بار‌ ديگر به معناي رفع دربارة اهل كسا (ع) نازل شده باشد.

6. علاوه بر آن، هنگام نزول آية تطهير، دو تن از اصحاب كسا يعني امـام حـسن و امام حسين‌(ع) خردسال و بي گناه بودند و رفع گناه از كودك خردسال هيچ معنايي ندارد.[۱۰۳] اما رواياتي كه دعاي پيامبر اكرم (ص) دربارة اهل كسا پس از نزول آية تطهير بيان مي‌كنند، بدون‌ شك‌ مبين اين مسئله است كه جـمع كردن آنـها در زير كسا و دعا براي آنها با عين الفاظ آية تطهير، به خاطر تفسير آيه و بيان مصاديق اهل بيت براي همة‌ امت‌ اسلامي‌بوده است. آن حضرت (ص) در ساير موارد ـ مانند سلام دادن به آنها و تلاوت آية تـطهير قـبل از اقـامة نماز ـ نيز همين كار را‌ انجام‌ داده اسـت. بـنابراين، دعـاي پيامبر‌ اسلام‌ (ص) دربارة اهل كسا به هيچ وجه به معنايي نيست كه جناب سالوس و يا عبد العزيز دهلوي ادعاي آن را دارند.

پانویس

  1. تتمة المراجعات، ص ‌7.
  2. نور الثقلین, عروسی حویزی,شیخ عبد العلی, بی تا,ج4, ص91
  3. امالی, طوسی,محمد بن حسن,ص565
  4. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم, حسن مصطفوی, ذیل رود
  5. راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، ص 371‌، تحقيق‌ صفوان‌ عدنان داودي، دارالقلم، دمشق،چاپ اول، 1996 م.
  6. راغب اصفهانی, المفردات, ص194
  7. المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص28
  8. المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص68
  9. المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص33
  10. المفردات, راغب اصفهانی,حسین بن محمد,چاپ اول,تهران,موسسه فرهنگی آرایه,ص39
  11. خليل بن‌ احمد‌ الفراهيدي، كتاب العـين، ج 2، ص 97، انـتشارات اسـوه، قم، چاپ اول، 1414 هـ.
  12. مفردات‌ الفاظ‌ القرآن‌، ص 525.
  13. المیزان، ج‌ 16، ص‌ 312.
  14. (سوره یس/36،82)
  15. البته اراده تكوینى با جبر ملازم نیست زیرا اراده تكوینى خدا بر آن‌چه در عالم تحقق یافته است و مى‌یابد، تعلق مى‌گیرد؛ چه از مسیر انتخاب فاعل مختار و چه از طریق فاعل‌هاى جبرى و طبیعى باشد و اهل بیت علیهم‌السلام به دلیل شایستگى ذاتى و اكتسابى در عین قدرت و اختیار براى گناه كردن به اختیار خودشان گناه نمى‌كنند.(تفسیر نمونه، آیه الله مکارم شیرازی, ج‌ 17، ص‌ 292)
  16. المیزان، ج‌ 16، ص‌ 310.
  17. مجمع البیان، ج‌ 8‌، ص‌ 560‌.
  18. به عنوان نمونه:المیزان فی تفسیر القرآن, سید محمد حسین طباطبایی,ج16,ص484؛مجمع البیان فی تفسیر القرآن, طبرسی, فضل بن حسن,ج7 ص559 و ج8 ص 357؛ تفسیر نمونه, مکارم شیرازی و همکاران, ج17 ص 316 تا 326 و...
  19. مانند ابوحیان اندلسی, رک:بیات,محمد حسین, «بررسی و نقد دیدگاه ابن عربی در باب امامت و خلافت», مجله سراج منیر,سال دوم شماره 5,ص55
  20. به عنوان نمونه: التفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب, فخر رازی, ج9 ص 168؛ در المنثور,سیوطی, ج6 ص 62 و 603؛الجامع لاحکام القرآن, قرطبی, محمد بن احمد,ج4 ص 182 و...
  21. مجمع البیان،طبرسی, فضل بن حسن, ج‌ 8‌، ص‌ 559‌
  22. شواهد التنزیل، ج‌ 2، ص‌ 33 ـ 139.
  23. صحیح مسلم، ج ‌8‌، ص‌ 276؛ جامع‌البیان، مج‌ 12، ج‌ 22، ص‌ 12.
  24. سنن ترمذى، ج‌ 6‌، ص‌ 289؛ مجمع البیان، ج‌ 8‌، ص‌ 559‌.
  25. الميزان‌ في‌ تفسير القرآن، ج 16، ص311
  26. البحراني، سيد هاشم، غاية المرام‌، ج 3، ص 173‌ ـ 211، تحقيق سـيد عـلي عاشور، مؤسسة‌ التاريخ‌ العربي‌، بيروت‌، چـاپ‌ اول، 2001 م.
  27. احمد بن موسي ابن‌ مـردويه‌، مـناقب عـلي بن ابي طـالب (ع)، ص 301، شـماره 475، جمع و ترتيب: عبدالرزاق مـحمد حـسين‌ حرز‌ الدين، دار الحديث، قم، چاپ‌ اول‌، 1422‌ هـ.
  28. كليني، مـحمد بـن يعقوب، الاصول من الكافي، ج 1، ص 286 ـ 287‌؛ مجلسي‌، محمد‌ باقر، بحار الانوار، ج 35، ص 211.
  29. شيخ‌ طوسي‌، الامالي‌، ص 368‌ و 783‌؛ غاية‌ المرام، ج 3، ص 201.
  30. الـأمالي، شيخ طوسي (385 ـ 460 هـ)، ص 248، حديث 438، و ص 263، حديث 482‌، و ص 368‌، حديث 783؛ الـأمالي، شيخ صـدوق‌ (305‌ ـ 381‌ هـ) ص 381، حديث‌ 4؛ الخصال‌، شيخ صدوق، ص 403، حديث‌ 113‌، و ص 580، حديث 1؛ تفسير الفرات الكوفي، فـرات بـن ابـراهيم الكوفي، ص 336، حديث 457؛ تأويل الـآيات‌ الظاهرة‌، سيد شرف الدين الاستر آبادي، ص 451‌؛ غاية‌ المرام و حجة‌ الخصام‌، سيد‌ هاشم البحراني، ج 3، ص 201، حـديث‌ ‌ ‌21، و ج 3، ص 206، ح 26، ج 3، ص 208، حـديث 27؛ كفاية الاثر، علي بن محمد القمي‌الرازي، ص 66 و ص 156؛ تفسير‌ القمي‌، علي بن ابراهيم القمي، ج 2، ص 193؛ تـفسير‌ كنـز‌ الدقـائق‌ و بحر‌ الغرائب‌، محمد بن محمد‌ رضا‌ المشهدي القمي، ج 10، ص 374 و ص 377 ـ 378؛ تفسير الصافي، مولي محسن فيض كاشاني، ج 4، ص 187؛ تـفسير‌ نور‌ الثقلين‌، عبد علي بن جمعة الحويزي، ج 4، ص 270 حديث‌ 84‌، و 273‌، حديث‌ 94‌؛‌ علل الشرائع، شيخ صـدوق، ص 205، حديث 1 و ...
  31. جامع البـيان عـن تـأويل آي القرآن، ج 12، جزء 22، ص 6؛ رازي، ابن ابي حاتم، تفسير القـرآن العـظيم، ج 9، ص 3131، حـديث 17673؛ ابـن كثـير، تـفسير القرآن العظيم‌، ج 3، ص 494؛ نيشابوري، علي بن احمد، اسباب النزول، ص 295؛ سيوطي، جلال الدين، الدرالمنثور في التفسير المأثور،‌ج 6، ص 604.
  32. نيشابوري، ابو عبدالله حاكم، المستدرك علي الصحيحين، ج 2، ص 416، دار المعرفة، بيروت، بي‌ تا‌.
  33. نيشابوري، ابو عبدالله حاكم، المستدرك علي الصحيحين، ج 2، ص 416، دار المعرفة، بيروت، بي‌ تا‌.
  34. جامع البيان عن تـأويل آي القـرآن، طبري (م310 هـ)، ج 12، جزء 22‌، ص 6 ـ 8؛‌‌تفسير‌ القرآن العظيم، ابن ابي حاتم (م 327 هـ)، ج 9، ص 3132، حديث 17677 و ؛ 17679 تفسير القرآن‌ العظيم‌، ابن‌ كثير الدمشقي (م 774 هـ)، ج3، ص494؛. اسـباب النـزول، الواحـدي النيشابوري (م 468 هـ)، ص 295؛ سنن الترمذي، محمد‌ بن عيسي الترمذي (209 ـ 297 هـ)، ج 5، ص 663، ح 3787 و ج 5، ص 351، ح 3205؛ الدر المـنشور في‌ التفسير المأثور، جلال الدين‌ سيوطي‌ (م 911 هـ)، ج 6، ص 603 و 604؛ المستدرك علي الصحيحين، حاكم نيشابوري (م 405 هـ)، ج 3، ص 147، و ج 2، ص 416؛ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حـاكم حـسكاني (م 471 هــ)، ج 2، ص 21، حديث 655، و ص 22، حديث 657؛ مناقب علي بن ابي‌ طالب (ع)، علي بن محمد بـن مـغازلي شافعي (م 483 هـ)، ص 304، ح 348؛ خصائص اميرالمؤمنين (ع)، احمد بن شعيب النسائي (215 ـ 303 هـ)، ص 33 ـ 35، ح 11؛ مناقب علي بن ابي طالب (ع)، احمد‌ بـن‌ مـوسي ابـن مردويه (م 410 هـ)، ص 303، ح 483؛ المناقب، الموفق بن احمد المكي الخوارزمي (م 568 هـ)، ص 61، ح 30 و ...
  35. شـيخ صدوق، الـأمالي، ص 382، حديث 5، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، چاپ پنجم،1990 م.
  36. شيخ طوسي، الـأمالي، ص 351 ـ 352، حديث 726، مؤسسة البعثة دار الثقافة، قم، چاپ‌ اول‌، 1414 هـ. و نيز نگاه كنيد: شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 179، ح 5404؛ مجلسي، بحار الانـوار، ج 35، ص 210، ح 11.
  37. التـرمذي، سنن الترمذي‌، ج 5، ص 699‌، ح 3871، داراحياء التراث العربي، بيروت‌، بي‌ تا.
  38. التـرمذي، سنن الترمذي‌، ج 5، ص 699‌، ح 3871، داراحياء التراث العربي، بيروت‌، بي‌ تا
  39. النيشابوري، صحيح مسلم، ص 1049، ح 2424، دار احياء التراث العربي، بيروت، چاپ اول، 2000 م؛ الحسكاني، شواهد التنزيل، ج 2، ص 36، ح 680، مؤسسة الاعلمي‌ للمطبوعات‌، بيروت، چاپ اول، 1974‌ م. و نيز‌ نگاه كنيد: المـستدرك عـلي الصحيحين، ج 2، ص 416 و ج 3، ص 133؛ نساني، خصائص اميرالمؤمنين، ص 53، حديث 24.
  40. شيخ طوسي، الـأمالي، ص 89، حديث 138.
  41. فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الكوفي، ص 338، حديث 461‌؛ مجلسي‌، بحار الانوار، ج 35، ص 213، ح 16. و نيز نگاه كنيد: الامـالي، شـيخ صدوق، ص 124، حديث 14؛ مجمع البيان فـي تـفسير القرآن، ج 7، ص 59.
  42. ترمذي، سنن الترمذي، ج 5، ص 352، ح 3206؛ حاكم نيشابوري، المستدرك علي‌ الصحيحين‌، ج 3, ص 158؛ ابن‌ مردويه، مناقب علي ابن ابي طالب (ع)، ص 304 ، ح 488؛ سيوطي، الدر المنثور في التفسير المأثور، ج 6، ص 605.
  43. ترمذي‌، سنن التـرمذي، ج 5، ص 352، ح 3206.
  44. حـاكم نيشابوري، المستدرك علي الصـحيحين، ج 3، ص 158‌
  45. طـبري‌، جامع البيان، ج 12، جزء 22، ص 6؛ ابن مردويه، مناقب علي بن ابي طالب (ع)، ص 304 ، ح 489.
  46. حاكم حسكاني‌، ‌‌شواهد‌ التنزيل، ج 2، ص 27، ح 665؛ خوارزمي، المناقب، ص 60، ح 28. و نيز نگاه كنيد: شواهد التنزيل، ج 2، ص 27‌ ـ 29‌، ح 665‌ و 668؛ كنز العمال، ج 13، ص 646، ح 37632، مؤسسة الرسالة، بيروت، 1989 م؛ الدر المنثور في التفسير المـأثور‌، ج 6، ص 606.
  47. شـيخ صدوق، عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 64، ح 30، طوس، قم، چاپ دوم‌، 1363 ش.
  48. شعيري، تاج‌ الدين‌، جامع الاخبار، ص19، موسسة الاعلي للمطبوعات، بيروت، 1986 م. و نيز نگاه كنيد: مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 207، الامالي، شيخ صدوق، ص 467، ح 26؛ الخصال، ص 139، ح 158؛ تـأويل الـآيات الظـاهرة، ص 450؛ مجلسي، بـحار‌ الانوار، ج 25، ص 213 ـ 214، ح 4، بحراني، البرهان في تفسير القرآن، ج 6، ص 260 ـ 261، ح 16؛ الامالي، شيخ طوسي، ص 562،ح 1174؛ كليني، الاصول من الكافي، ج 2، ص 182، ح 16 و ج 2، ص 400، ح 5.
  49. الدر المنثور في التفسير المـأثور، ج 6، ص 605‌ ـ 606‌
  50. الديلمي، ابو شجاع شيرويه، الفردوس بمأثور الخطاب، ج 1، ص 54، ح 144، دارالكتب العلمية، بيروت، چـاپ اول، 1406 هــ
  51. ابـن ابي حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج 9، ح 3133 ، ح 17680؛ سيوطي، الدر المنثور في‌ التفسير‌ المأثور، ج 6، ص 606. نيز نگاه كنيد: فرائد السمطين، ج 2، ص 133، ح 430 و ج 2، ص 180؛ ينابيع المـودة، ‌ج 3، ص 504 ، بـاب 77، ج 2، ص 230، باب 56.
  52. استر آبادي، تأويل الـآيات الظاهرة، ص 450؛ مجلسي، بحار الانوار، ج 25‌، ص 213‌ ـ 214، ح 4؛ بحراني، البرهان في تفسير القـرآن، ج 6، ص 260 ـ 261، ح 16.
  53. شـيخ صـدوق، الخصال، ص 550، ح 30؛ مشهدي قمي، تفسير كنز الدقائق، ج 10، ص 375؛ فيض كاشاني، تفسير الصافي، ج 4، ص188.
  54. الخصال‌، ص 561‌، ح 31‌؛ تفسير كنز الدقايق، ج 10، ص 375‌؛ تـفسير‌ الصافي‌، ج 4، ص 188؛ البرهان في تفسير القرآن، ج 6، ص 256، ح 10.
  55. شيخ طوسي، الامالي، ص 564، ح 1174؛ بحراني، غاية المرام، ج 3، ص 206، ح 26؛ مجلسي،بـحار الانوار‌، ج 10‌، ص 141‌ ـ 142، ح 5؛ البرهان في تـفسير القـرآن، ج 6، ص 269 ـ 270، ح 26‌
  56. شيخ صدوق، الامالي، ص 141، ح 3؛ بحار الانوار، ج 45، ص 155، ح 3.
  57. كوفي، تفسير فرات الكوفي، ص 336 ـ 337، ح 458؛ بحار الانوار، ج 35‌، ص 216‌، ح 22‌.
  58. قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، ج 2، ص 193، مطبعة النجف‌، نجف اشرف، 1387 هـ.
  59. حاكم نيشابوري، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 172.
  60. ابن ابي حاتم، تـفسير القرآن العظيم‌، ج 9، ص 3132‌، ح 1776‌؛ ابن كثير دمشقي، تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 495؛ حاكم حسكاني، شواهد التنزيل‌، ج 2، ص 18‌، ح 650 و 651 و ص 19، ح 652؛ علي بن محمد ابن مغازلي، مناقب علي بن ابي طالب (ص)، ص 383، ح 431‌؛ قندوزي‌ الحنفي‌، ينابيع المودة، ج 1، ص 126.
  61. ابن كثير، تفسير القرآن العـظيم، ج 3، ص 495؛ جـامع البيان‌ عن‌ تأويل‌ آي القرآن، ج 2، ص 22، ح 8.
  62. حاكم حسكاني، شواهد التنزيل، ج 2، ص 87 ـ 88، ح 764.
  63. طبري، جامع‌ البيان‌، ج 12‌، جزء 22، ص 6 ـ 7؛ تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 492.
  64. نسائي، خصائص اميرالمؤمنين (ع)، ص 50 ـ 53، ح 24 و نيز‌ كتاب‌ السنة، ص 588 ـ 589، ح1351، ابن ابي عاصم الضحاك، المكتب الاسلامي، بيروت، چاپ سـوم‌، 1993‌ م.
  65. نـسائي، خصائص اميرالمؤمنين (ع)، ص 33 ـ 35، ح 11.
  66. مـجمع البيان في تفسير القرآن، ج 8، ص 560.
  67. نضر‌ بن محمد بـن مـسعود بن عياش السمرقندي، تفسير العياشي، ج 1، ص 12، المكتبة الاسلامية، تهران،1380 هـ‌
  68. در اين خصوص نگاه كنيد: سوره‌هاي واقعه، آيه 76؛ لقمان، آيه 13‌ ـ 19؛ مـائده، آيه 3؛ يوسـف‌، آيه‌ 28 ـ 29.
  69. المیزان فی تفسیر القرآن, سید محمد حسین طباطبایی, ج16 ص309
  70. الجامع لاحكام القـرآن، ج 14، ص 183 و نـيز عقيدة الامامة، ص 72.
  71. ر.ك: بحار الانوار، ج 35، ص 235.
  72. الرازي، تـفسير القرآن العظيم‌، ج 9، ص 3132‌، ح 17675؛ دمشقي، تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 491؛الدر‌ المنثور‌، ج 6، ص 602‌؛ الواحدي، اسباب النزول، ص 296؛ الجامع لاحكام القرآن‌، ج 14‌، ص 182.
  73. طبري، تفسير الطبري، ج 12، جزء 22 ، ص 8؛ دمشقي، تفسير القرآن العـظيم، ج 3، ص 491‌؛ الرازي‌، تـفسير القـرآن العظيم، ج 9، ص 3132، ح 17675‌؛ الجامع‌ لاحكام القرآن‌، ج 14‌، ص182‌.
  74. سيوطي، الدر المنثور، ج 6، ص603.
  75. ر.ك: اهل‌ البـيت فـي آية التطهير، ص 107 ـ 108.
  76. جهت اطلاع بيشتر ر.ك: محمد بن‌ جرير‌ طبري، جامع البيان، ج 14، جزء 28‌، ص 160 ـ 164؛ نصر بن‌ محمد‌ سمرقندي، تفسير السمرقندي، ج 3، ص 378 ـ 381‌؛ محمد‌ بـن احـمد قـرطبي، الجامع لاحكام القرآن، ج 18، ص 188 ـ 194؛ ابن ابي حاتم، تفسير‌ القرآن‌ العظيم، ج 10، ص 3362، ح 18920؛ مـحمد‌ بن‌ الحسن‌ طوسي، التبيان في‌ تفسير‌ القرآن، ج 10، ص 44 ـ 49‌؛ ابو‌ علي الفضل طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 10، ص 471 ـ 475؛ اسماعيل بـن كثـير‌ دمـشقي‌، تفسير القرآن العظيم،‌ج 4، ص 412 ـ 416‌؛ عبدالله‌ بن محمد‌ بيضاوي‌، تفسير‌ البيضاوي، ج 2، ص 505 و 506؛ عبد‌ الرحـمن بـن محمد ثعالبي، تفسير الثعالبي، ج 5، ص 450 ـ 452؛ جلال الدين سيوطي، الدر المثنور في التفسير‌ المأثور‌، ج 8، ص 213 و 224؛ فيض كاشاني، تفسير الصافي‌، ج 5، ص 193‌ ـ 195‌؛ مكارم‌ شـيرازي‌، تـفسير نـمونه، ج24‌، ص 271‌ و 272.
  77. ر.ك: تفسير السمرقندي، ج 3، ص 264؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 202 ـ 203؛الجامع لاحكام القرآن، ج 16‌، ص 326‌؛ تفسير‌ نـمونه، ج 22، ص 177.
  78. ر.ك: الغارات، ابراهيم بن محمد ثقفي كوفي، ج 2، ص 576 ـ 577، شرح نهج‌ البلاغه‌، ابن ابي الحديد، ج4، ص102.
  79. مـيزان الاعـتدال، مـحمد بن احمد الذهبي، ج 3، ص 93 ـ 96؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 5، ص 76؛ قاموس الرجال، ج 6، ص 327.
  80. ر.ك: التـفسير و المـفسرون، شيخ محمد هادي معرفت‌، ج 1، ص 348‌ ـ 362، الجامعة‌ الرضوية للعلوم الاسلامية، مشهد مقدس، چاپ اول، 1418 هـ.
  81. تفسير السمرقندي، ج 3، ص 50.
  82. عقيدة الـإمامة، علي احمد سالوس، ص 59 ـ 60، دار الاعـتصام، قـاهره، چاپ اول، 1987 م.
  83. صحيح البخاري، محمد بن‌ اسـماعيل‌ البخاري، ص 888، ح 4793، دار الكتب العلمية، بـيروت، چـاپ اول، 2001 م.
  84. عقيدة الـإمامة، ص 61.
  85. يس، آيه 20.
  86. ر.ك: عقيدة الامامة، ص 60 ـ 61.
  87. ر.ك: صحيح البخاري، بـاب 33، حـديث 6360 و باب 10، حديث 3369.
  88. ميزان الـإعتدال، ج 3، ص 263‌، شـمارة‌ 3680.
  89. ميزان الـإعتدال، ج 2، ص 528، شـمارة 4712.
  90. صحيح البخاري، ص 618، ح 3370 و ص 889، ح 4797 و 4798، و ص 1162، ح 6357؛ صـحيح مـسلم، ص 208، ح 406.
  91. صحيح مسلم، ص 208، حديث 405.
  92. المـناقب، خـوارزمي‌، ص 63‌، ح 32‌؛ كنز العمال، ج 12، ص 603، ح 37544‌ و ج 12‌، ص 101‌، ح 34186.
  93. المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 148.
  94. المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 148.
  95. صحيح مسلم‌، ص 1043‌، حديث‌ 2408 و نيز ر.ك: عـقيدة الامـامة، ص 69 ـ 70.
  96. صحيح‌ مسلم‌، ص 1046.
  97. ر.ك: اهل البيت في آية التـطهير، ص 105.
  98. عقيدة‌ الامامة، ص 76.
  99. ر.ك: اهل البيت في آية التطهير، ص 92، (به نقل از مختصر‌ التحفة‌ الـإثني‌ عشرية، عبد العزيز دهلوي، ص 51.)
  100. يوسـف، آيه 24.
  101. بحار الانوار، ج 35، ص 336.
  102. بحار الانوار، ج 35، ص334.
  103. ر.ك: اهل البيت في آية التطهير، ص 140 ـ 141.

منابع

  • علی خراسانی، دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد1، صفحه 422-425.
  • اسماعيل زاده، ايلقار, تفسير تطبيقي آيه تطهير از ديدگاه مذهب اهل بيت (ع) و اهل سنت , مجله پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی » بهار 1383 - شماره 8 و 9 (از صفحه 111 تا 178)

پیوند ها

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن