آیه 15 سوره فتح
<<14 | آیه 15 سوره فتح | 16>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
کسانی که (در حدیبیّه تخلّف کردند و) باز نهاده شدند و همراهی با شما ننمودند باز چون برای (فتح خیبر و) گرفتن غنایم حرکت کنید خواهند گفت: بگذارید تا ما هم از شما تبعیت کنیم (و همراه شما بیاییم). غرضشان این است که سخن خدا را (که فرمود غنایم خیبر را تنها حاضران حدیبیّه خواهند گرفت) تغییر دهند. بگو: شما به حقیقت هرگز ما را پیروی نمیکنید، خدا از این پیش درباره شما چنین خبر داده. باز (آن مردم بی وفای بد عهد) خواهند گفت: (چنین نیست) بلکه شما با ما حسد میورزید. بلکه ایشان جز عدّه قلیلی همه جاهل و نادانند.
هنگامی که شما برای به دست آوردن غنایمی روانه [میدان جنگی] می شوید، متخلفان [از جنگ حدیبیه] به زودی خواهند گفت: بگذارید ما هم به دنبال شما بیاییم. [این سبک مغزان سودجو] می خواهند وعده خدا را [که به مؤمنان وعده پیروزی و غنیمت داد و به منافقان وعده محرومیت از غنیمت و رحمت داده است] تغییر دهند. بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد؛ این گونه خدا پیش از این [درباره شما] فرموده است. اما [این گروه بی شرم] به زودی خواهند گفت: شما نسبت به ما حسد می ورزید، [چنین نیست] بلکه آنان جز اندکی نمی فهمند.
چون به [قصد] گرفتن غنايم روانه شديد، به زودى برجاىماندگان خواهند گفت: «بگذاريد ما [هم] به دنبال شما بياييم.» [اين گونه] مىخواهند دستور خدا را دگرگون كنند. بگو: «هرگز از پى ما نخواهيد آمد. آرى، خدا از پيش در باره شما چنين فرموده.» پس به زودى خواهند گفت: «[نه،] بلكه بر ما رشگ مىبريد.» [نه چنين است] بلكه جز اندكى درنمىيابند.
چون براى گرفتن غنايم به راه بيفتيد، آنان كه از جنگ تخلف ورزيدهاند خواهند گفت: بگذاريد تا ما هم از پى شما بياييم. مىخواهند سخن خدا را ديگرگون كنند. بگو: شما هرگز از پى ما نخواهيد آمد. خدا از پيش چنين گفته است. سپس خواهند گفت: بلكه بر ما حسد مىبريد؟ نه، اينان جز اندكى نمىفهمند.
هنگامی که شما برای به دست آوردن غنایمی حرکت کنید، متخلّفان (حدیبیّه) میگویند: «بگذارید ما هم در پی شما بیائیم، آنها میخواهند کلام خدا را تغییر دهند؛ بگو: «هرگز نباید بدنبال ما بیایید؛ این گونه خداوند از قبل گفته است!» آنها به زودی میگویند: «شما نسبت به ما حسد میورزید!» ولی آنها جز اندکی نمیفهمند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- انطلقتم: انطلاق: رفتن، آن از طلاق به معنى جدايى است.
- مغانم: مغنم: غنيمت. جمع آن مغانم و غنائم است، غنيمت در اصل به معنى فايده است هر فائده كه باشد، جمع غنيمت در قرآن هميشه مغانم آمده است.[۱]
نزول
«شیخ طوسى» این آیه درباره کسانى نازل گردیده که در غزوه تبوک که بعد از جنگ خیبر و فتح مکه اتفاق افتاد تأخّر ورزیدند و خداوند درباره آنها از قول پیامبر خود فرمود: «لَنْ تَخْرُجُوا مَعِی أَبَداً» یعنى هرگز با من براى جنگ بیرون نیامده و شرکت نخواهید کرد زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از این غزوه در قتال و غزوه اى شرکت نکرد تا این که از دار دنیا رحلت نمودند.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا «15»
آنگاه كه شما به سوى غنايم (خيبر) حركت كرديد تا آنها را برگيريد، متخلّفان (از حديبيّه) مىگويند، بگذاريد به دنبال شما بياييم، آنان مىخواهند كلام خدا را (كه فرموده است: غيراز اصحاب حديبيّه در خيبر شركت نكنند)، تغيير دهند. (به آنان) بگو: شما هرگز نبايد دنبال ما بيائيد، اين گونه خداوند (درباره شما) از قبل گفته است. پس آنان بزودى مىگويند كه شما نسبت به ما حسد مىبريد (و نمىخواهيد ما نيز از غنايم بهرهاى ببريم. چنين نيست)، ولى آنان جز اندكى نمىفهمند.
نکته ها
در شأن نزول آيه آمده است كه خداوند به پيامبرش دستور داد: كسانى حق دارند در جبهه خيبر شركت كنند كه در حديبيّه حضور داشتهاند. ولى متخلّفان حديبيه مىخواستند اين دستور را تغيير دهند و با اينكه در حديبيّه حضور نداشتند، تصميم گرفتند براى جبران تخلّف گذشته خود و يا به خاطر اينكه در خيبر غنايم زيادى به دست مىآمد، حضور داشته باشند، نزول اين آيه ماهيت آنان را برملا مىكند. «1»
«1». تفسير مجمع البيان.
جلد 9 - صفحه 128
آياتِ 12 و 13 دليل عدم شركت در حديبيّه را سوء ظن به خدا و ضعف ايمان مطرح كرد.
افرادى كه در حديبيه حضور نداشتند، مىخواستند با شركت در خيبر نشان دهند كه ايمان دارند و سوءظنى در كار نيست و سخن خداوند در مورد آنان صادق نيست.
پیام ها
1- جبران شكستها و تقويت روحيهى مؤمنان لازم است. خداوند مشكلات حديبيّه را با غنائم خيبر جبران مىكند. «انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ» (به جاى «انطلقتم الى الجهاد»)
2- گروهى فرصتطلب، به هنگام تقسيم غنايم اعلام وجود مىكنند. «مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ»
3- تغيير و تبديل سخن و فرمان خداوند، يكى از خواستههاى متخلّفان است.
«يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ»
4- براى رزمندگان بايد حساب ويژهاى باز كرد و مخالفان را طرد نمود. «قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا»
5- كلام خود را مستند به كلام خدا كنيد. قُلْ ... كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ
6- از تهديد و تهمت نبايد ترسيد. «فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا»
7- شيوه رفتار و شعار دشمن، تابع شرايط است و مدام در حال تغيير است. ابتدا قصد تغيير كلام اللّه را دارد، ولى همين كه موفّق نمىشود، تغيير موضع داده و به مؤمنان نسبت حسادت مىدهد. فَسَيَقُولُونَ ... ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ ... فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا
8- كسانى كه سطحىنگرند، در تحليل و تفسير آثار رفتارهاى ناشايست خود، به انحراف كشيده شده و به جاى اينكه دليلِ از دست دادن الطاف الهى را سوء سابقه خود بدانند، آن را حسادت مؤمنان مىدانند. «بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا»
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 129
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً «15»
سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ: زود باشد كه بگويند تخلف كنندگان از حديبيه، إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ: زمانى كه برويد بسوى غنيمتهاى خيبر، لِتَأْخُذُوها: براى اينكه بگيريد آن را، ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ: بگذاريد ما را تا پيروى كنيد شما در آمدن به خيبر و محاربه آن، يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا: مىخواهند اين متخلفان به اين قول مبدل و متغير گردانند، كَلامَ اللَّهِ: كلام خدا و فرمان او را كه فرموده غير اهل حديبيه به اين حرب نرود و اخذ غنيمت ننمايد، قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا: بگو اى پيغمبر ايشان را هرگز با ما بيرون نيائيد، كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ: همچنين فرموده است خدا پيش از تهيه شما براى بيرون رفتن يا پيش از آمدن ما به خيبر، فَسَيَقُولُونَ: پس زود باشد كه آنها گويند خدا اين حكم نفرموده، بَلْ
جلد 12 - صفحه 155
تَحْسُدُونَنا: بلكه حسد مىبريد شما بر ما تا در غنايم با شما شريك نباشيم.
بعد در مقام رد قول آنها فرمايد كه نه چنان است كه متخلفان گويند، بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ: بلكه هستند كه در نمىيابند و فهم نمىكنند، إِلَّا قَلِيلًا: فهميدنى اندك كه آن گمان آنهاست در امور فانيه دنيويه، چه جميع فطانت آنها مصروف به امور دنياست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «11» بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً «12» وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً «13» وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14» سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً «15»
جلد 5 صفحه 25
ترجمه
زود باشد كه بگويند بتو بجا گذاشتگان از باديه نشينان كه مشغول ساخت ما را مالهاى ما و كسانمان پس طلب آمرزش كن براى ما ميگويند بزبانهاشان آنچه نيست در دلهاشان بگو پس چه كس مالك ميشود براى شما از خدا چيزى را اگر خواست برسد بشما ضررى يا خواست برسد بشما نفعى بلكه باشد خدا بآنچه ميكنيد آگاه
بلكه گمان كرديد كه هرگز باز نميگردند پيغمبر و مؤمنان بسوى كسانشان هيچ وقت و آراسته شد اين در دلهاى شما و گمان برديد گمان بد و بوديد گروهى فاسد
و هر كه ايمان نياورد بخدا و پيغمبرش پس همانا ما مهيّا كرديم براى كافران آتش سوزان را
و براى خدا است پادشاهى آسمانها و زمين مى آمرزد هر كه را ميخواهد و عذاب ميكند هر كه را ميخواهد و بوده است خدا آمرزنده مهربان
زود باشد كه بگويند بجا گذاشتگان چون برويد بسوى غنيمتها كه برگيريد آنها را بگذاريد ما را متابعت كنيم از شما ميخواهند تغيير دهند سخن خدا را بگو هرگز متابعت نخواهيد كرد ما را همچنين در باره شما گفت خدا از پيش پس زود باشد كه بگويند بلكه حسد ميبريد بما بلكه بودند كه نمىفهميدند مگر اندكى.
تفسير
در حديث قمّى ره از امام صادق عليه السّلام كه در تفسير آيات اوّل سوره اجمالى از آن نقل شد ذكر شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در راه مكّه از اعراب باديه نشين دعوت فرمود كه كوچ نمايند با او و آنها امتناع نمودند و گفتند محمد و اصحابش طمع دارند كه داخل حرم شوند با آنكه قريش در وسط ديارشان با آنها جنگ كردند و كشتند آنها را همانا محمد و اصحابش هرگز بمدينه مراجعت نخواهند نمود و ظاهرا عذر آنها از تخلّف گرفتارى آنها به اصلاح اموال و نگهدارى از عيال و اولاد بود و گفته بودند ما كسيرا نداشتيم كه از آنها نگهدارى و سرپرستى نمايد و خواهش نموده بودند كه پيغمبر براى آنها از خدا طلب مغفرت نمايد و خدا ميدانست كه طلب مغفرت آنها هم مثل التماس دعاى بعضى از اهل ايمان ظاهرى اين زمان است
جلد 5 صفحه 26
كه نه بخدا اعتقاد دارند نه بپيغمبر نه بامام نه بنوّاب او و نه باستغفار و نه بدعاى ايشان لذا ميفرمايد ميگويند بزبانشان آنچه نيست در دلشان بگو اى پيغمبر بآنها كه نيامدند از ترس ضرر مالى يا جانى چه كس اختيار جلوگيرى چيزى از ضرر و نفع را دارد اگر خدا بخواهد از شما انتقام بكشد يا نفع برساند پس اگر راست ميگفتيد و طالب جلب نفع يا دفع ضرر بوديد خوب بود با خدا ميساختيد و از كمك پيغمبر مضايقه نمينموديد ولى خدا بأغراض و اعمال شما آگاه است و بر طبق آن پاداش ميدهد شما گمان ميكرديد پيغمبر و اصحاب او در اين سفر كشته ميشوند و شيطان اين گمان بد را در دل شما انداخته و جلوه داده بود و شما قومى فاسد و بد عقيده و بهلاكت رسيده نزد خدا بوديد و كسيكه قلبا اعتقاد بخدا و پيغمبر نداشته باشد كافر است و جزاى كافر آتش سوزان مهيّا شده ميباشد و سلطنت حقّه حقيقيّه از آن حق است در عالم هر كس را بخواهد ميبخشد و هر كس را بخواهد عذاب ميفرمايد ولى رحمت و مغفرت او بر سخط و غضبش سبقت دارد لذا براى مغفرت بهانهجوئى ميكند و در عذاب تعجيل نميفرمايد و آن ذاتى و دأب خدا است و اين بالعرض و جارى در تحت قضاء او است و چون پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از مراجعت از حديبيّه عازم فتح خيبر شد و در آن جنگ وعده غنائم بسيارى بمسلمانان داده بود و اعراب مايل شده بودند كه متابعت نمايند بطمع غنيمت و خداوند آنرا مخصوص برجوع كنندگان از حديبيّه فرموده بود ميفرمايد بعد از اين آنها تقاضاى ملحق شدن بعساكر اسلام را در اين جنگ مينمايند بگو شما پذيرفته نميشويد چون شما ميخواهيد با مسلمانان در غنائم خيبر شريك شويد و خدا قبلا فرموده بود كه مخصوص باصحاب حاضر ركاب در حديبيّه باشد و كلام خدا و وعده حق تبديل و تخلّف پيدا نميكند يا خدا قبلا دستور فرموده بود كه شما پذيرفته نشويد و فرمان خدا تبديل نخواهد شد در هر حال جمله لن تتّبعوا خبريّه در مقام نهى است و در اصول بيان شده كه مستفاد از آن نهى مؤكّد است خصوصا در اينجا كه مصدّر بلن شده و نيز خداوند ميفرمايد كه بعد از اين آنها ميگويند شما مسلمانان از باب بخل و حسد نميخواهيد ما در غنائم شركت نمائيم لذا پيغمبر ما
جلد 5 صفحه 27
را نپذيرفته ولى آنها نمىفهمند جز اغراض دنيويّه ناقابل كم دوام را جهت نپذيرفتن آنها با آنكه غرضشان از تبعيّت صرف اخذ غنيمت بود نه تقرّب بخدا آنستكه ادب شوند و بعد از اين تخلّف از فرمان پيغمبر نكنند و وعده خدا و پيغمبر خلف نشود نه حسد و بخل مسلمانان كه مدخليّت در حكم خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نداشته و ندارد و محتمل است مراد از قليلا كم فهمى مطلق آنها باشد كه نوعا در مقام تعبير از نفهمى استعمال ميشود چون بنظر حقير مقصود اثبات فهم دنيوى براى آنها نيست بلكه غرض حكم بكم فهمى و نفهمى آنها است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
سَيَقُولُ المُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقتُم إِلي مَغانِمَ لِتَأخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعكُم يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلامَ اللّهِ قُل لَن تَتَّبِعُونا كَذلِكُم قالَ اللّهُ مِن قَبلُ فَسَيَقُولُونَ بَل تَحسُدُونَنا بَل كانُوا لا يَفقَهُونَ إِلاّ قَلِيلاً «15»
زود باشد که ميگويند كساني که تخلف كردند و تقاعد نمودند و نيامدند براي جنگ احزاب و موقعي که حضرت عازم مكه شد اينها هم تقاعد كردند که شرحش ميآيد و حضرت در حديبيه که نزديك مكه بود بيعت گرفت چنانچه شرحش گذشت خداوند خبر ميدهد که شما موقعي که فتح خيبر گرديد بني قريظه را هلاك كرديد و غنائم آنها را بدست آورديد اينکه منافقين که تخلف كردند ميگويند: بگذاريد ما هم با شما شركت كنيم در غنائم آنها ميخواهند كلام خدا را تغيير دهند. بفرما شما هرگز متابعت نميكنيد خداوند قبلا خبر داده پس ميگويند: شما از راه حسد ما را منع ميكنيد بلكه اينها نميفهمند مگر قليلي.
جلد 16 - صفحه 207
سَيَقُولُ المُخَلَّفُونَ منافقين و كساني که في قلوبهم مرض است: إِذَا انطَلَقتُم إِلي مَغانِمَ لِتَأخُذُوها غنائم خبير و يهود ذَرُونا نَتَّبِعكُم ما هم جزو شما مؤمنين مجاهدين هستيم بايد سهم از غنائم داشته باشيم.
يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلامَ اللّهِ وعده الهي در حديبيه که كساني که بيعت كردند غنائمي بدست ميآورند و اينها بيعت نكردند و تخلف كردند.
قُل لَن تَتَّبِعُونا هرگز شما متابعت ما را نميكنيد كَذلِكُم قالَ اللّهُ مِن قَبلُ خداوند قبلا خبر داده از حال شما.
فَسَيَقُولُونَ بَل تَحسُدُونَنا ميگويند که اينکه منع شما ما را از غنائم از روي حسد است.
بَل كانُوا لا يَفقَهُونَ إِلّا قَلِيلًا دو نحو تفسير شده يكي آنكه: فقه و فهم شما بسيار كم است جزئي از احكام دين را ميفهميد، ديگر آنكه: قليلي از شما ميفهمند که معاندين باشند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- متخلفان آماده طلب! هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله از «حدیبیه» باز میگشت به فرمان خدا مسلمانان شرکت کننده در حدیبیه را بشارت به «فتح خیبر» داد و تصریح فرمود که در این پیکار فقط آنها شرکت کنند، و غنائم جنگی مخصوص آنهاست.
اما این دنیا پرستان ترسو همین که از قرائن فهمیدند پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در این جنگی که در پیش دارد قطعا پیروز میشود و غنائم فراوانی به دست سپاه اسلام خواهد افتاد، از فرصت استفاده کرده، خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله آمدند، و اجازه شرکت در میدان «خیبر» خواستند! غافل از این که آیات قرآن از قبل نازل شده بود، و سرّ آنها را فاش ساخته بود.
چنانکه در آیه میخوانیم: «هنگامی که شما برای به دست آوردن غنائمی حرکت کنید متخلفان (حدیبیه) میگویند: بگذارید ما هم در پی شما بیائیم» و در این جهاد شرکت کنیم (سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلی مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْکُمْ).
ج4، ص476
قرآن در پاسخ این گروه سودجو و فرصت طلب میگوید: «آنها میخواهند کلام خدا را تغییر دهند» (یُرِیدُونَ أَنْ یُبَدِّلُوا کَلامَ اللَّهِ).
سپس میافزاید: «به آنها بگو: شما هرگز نباید به دنبال ما بیائید» و حق ندارید در این میدان شرکت کنید (قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا).
این سخنی نیست که من از پیش خود بگویم «این گونه خداوند از قبل گفته (و ما را از آینده شما با خبر ساخته) است» (کَذلِکُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ).
خداوند دستور داده «غنائم خیبر» مخصوص «اهل حدیبیه» باشد و احدی با آنها در این امر شرکت نکند! ولی این متخلفان بیشرم و پر ادعا، باز از میدان در نمیروند و شما را متهم به حسادت میکنند «و به زودی میگویند: (مطلب چنین نیست) بلکه شما نسبت به ما حسد میورزید»! (فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا).
و به این ترتیب آنها حتی بطور ضمنی پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را تکذیب میکنند، و ریشه منع آنها را از شرکت در «غزوه خیبر» حسادت میشمرند! قرآن در آخرین جمله میگوید: «ولی آنها جز اندکی نمیفهمند»! (بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا).
آری! ریشه تمام بدبختیهای آنها جهل و نادانی و بیخبری است که همیشه دامنگیر آنها بوده است، جهل در مورد خداوند، و عدم معرفت مقام پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و بیخبری از سرنوشت انسانها، و عدم توجه به ناپایداری ثروت دنیا.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.