تفسیر صافی (کتاب)
نویسنده | فیض کاشانی |
موضوع | تفاسیر شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 5 |
مصحح | حسین اعلمی |
|
محتویات
مؤلف
محمّد بن مرتضى مشهور به ملامحسن فيض كاشانى (۹۷۷-۱۰59ش)، حکیم، محدث، مفسر، عارف، شاعر، و يكى از اكابر علما، و فقهاء اخباری دوره صفویه در قرن یازدهم هجری و از شاگردان بر جسته ملاصدرای شیرازی و معاصر با شاه عباس دوم بوده است. پدر وی رضیالدین شاه مرتضی (۹۵۰-۱۰۰۹ق) مردی فقیه، متکلّم، ادیب و مفسر بود و در کاشان حوزه تدریس داشت از اساتید برجسته ایشان می توان به ملّا محمدتقی مجلسی، شیخ بهایی، میرفندرسکی، میرداماد اشاره کرد. و برخی از آثار ایشان شامل، عین الیقین الملقب بالانوار و الاسرار، الاصفی فی تفسیر القرآن، الشهاب الثاقب فی وجوب صلاة الجمعة العینی می باشد. سرانجام ملامحسن فيض در سن 84 سالگى، در 22 ربيع الثانى سال 1091 در شهر كاشان از دنيا رفت و در قبرستانى كه در زمان حياتش زمين آن را خريدارى و وقف نموده بود، به خاک سپرده شد.
زندگینامه و اظهارنظرها
وى یكى از حلقه هاى دانش، معرفت و عرفان قرن یازدهم است كه بیش از دویست اثر در رشته هاى گوناگون از خود برجاى گذاشته است. وى، متولد در كاشان و متوفا در همان جا است. پدرش كتابخانه بزرگى در كاشان داشت و خود و فرزندانش، همگى در دانشهاى زمان خود صاحب نظر شدند.
ملا محسن پس از طى مقدمات به شیراز رفت و از محضر دو استاد بزرگ عهد خود، سید ماجد صادقى بحرانى و صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازى، بهره جست و به خصوص نزد استاد اخیر، ملاصدرا تقرب بسیار داشت و به شرف دامادى وى نیز رسید و به فرمان او عنوان قلمى «فیض» را برگزید. همچنین از محضر خلیل قزوینى و محمدصالح مازندرانى نیز كسب علم نمود و در حكمت دنباله رو شیوه استاد و در عرفان بسیار متمایل به اندیشه هاى محى الدین عربى بود كه به سبب همین طرز تفكر بسیار مورد سرزنش قشریان واقع شد.
استادان
سید ماجد، شیخ بها،ملا صالح مازندرانى، ملاصدرا، ملا محمدطاهر قمى، ملا خلیل و دیگران.
تألیفات
شافى، مختصر وافى، نوادر الاخبار، تكمله وافى، كتاب علم الیقین، كتاب انوار الحكمه، انوار والاسرار، كتاب الانصاف و...[۱] حجة البیضاء و غیره.
معرفى اجمالى كتاب
تفسیر صافى همواره مورد بهره بردارى دانش پژوهان قرار گرفته است؛ حتى در گذشته متن درسى طلاب حوزه علمیه بوده است. ویژگى مهم این تفسیر در دو جهت است. نخست، بهره گیرى از روایات در تفسیر آیات به شكل گسترده و نقد و ارزیابى این روایات در دلالت بر آیه و جنبه هاى مختلف آن. دوم، استفاده از نكات ادبى و بلاغى.
وى در این زمینه، از متن عبارات بیضاوى استفاده مى كند و گاه بدون افزودن یك كلمه همان عبارات او را در شرح كلمات و تفسیر آیه مى آورد. گذشته از این، تفسیر صافى یكى از تفاسیر ممتاز فرهنگ شیعى به حساب مى آید و دیدگاه امامیه را به طور گسترده شرح مى دهد و به درستى آن استدلال مى كند و هر جا كه شبهه اى باشد، پاسخ مى دهد. فیض در آغاز تفسیر خود مقدمه اى نگاشته و به انگیزه تألیف خود اشاره كرده و دلیل بهره گیرى از روایات را برشمرده است.
صافى و تفسير بيضاوى
مرحوم فيض مطالب غير روايى خود را در شأن نزول، لغت، قرائت، و اعراب آيات غالبا از تفسير بيضاوى اخذ كرده است، و اين شيوهاى است كه خود در مقدمه دوازدهم، اشاره به آن نموده بود.( البته بدون نام بردن از تفسيرى خاص) در تطبيق اجمالى مطالب غير روائى تفسير صافى با تفسير بيضاوى كه با مقايسه سه قسمت از ابتدا، وسط، و انتهاى هر جلد، به ميزان حدود 10 آيه در هر مورد و آيات پراكنده ديگر از هر جلد، صورت گرفت، به راحتى مىتوان تخمين حضرت آيت اللّه استادى كه فرمودهاند« 90 درصد جملات تفسير صافى از بيضاوى است».( منظور مطالب غير روائى است.) را پذيرفت، بلكه مىتوان گفت بيش از 90 درصد.
مصنف در اين نقل، هيچ اشارهاى به منبع مطالب، ننموده است، در بعضى موارد بعنوان« قيل» و در اكثر موارد بدون اين لفظ، مطالب را نقل مىنمايد. بخش كمى هم از بيانات با تعبير« اقول» از خود مصنف است كه برخى از آنها رنگ و بوى تعابير عرفانى را دارند.
البته در نقل مطالب بيضاوى گاهى تعبير جمله را تغيير داده، از حالت اسميه به فعليه و بر عكس، فعل مضارع را به ماضى و بر عكس، و در بسيارى موارد نيز عين تعبير را حفظ نموده است. البته اين بدان معنا نيست كه همه مطالب تفسير بيضاوى را، نقل كرده باشد، بلكه نقل ايشان گزينشى بوده است، مثلا ممكن است از يك سطر فقط يك جمله را كه لازم مىديده، آورده باشد. همانطور كه مصنف در مقدمه دوازدهم بيان كرده است، تا وقتى روايتى موجود بود سراغ قول مفسرين نمىرود، به همين جهت نقل او از تفسير بيضاوى پس از اتمام تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السّلام بيشتر و نمايانتر مىشود. بنابراين مطالب منقول از بيضاوى از لحاظ تنوع شامل تفسير فرازهايى از آيات، معانى الفاظ و لغات، بيان قرائتها، شأن نزول، مطالب ادبى و مقدار كمى احاديث پيامبر« صلّى اللّه عليه و آله» مىشود. اينك نمونههايى از موارد بالا، در چگونگى نقل از تفسير بيضاوى را، ذكر مىكنيم.
1- جلد 1 تفسير صافى صفحه 137 در ذيل آيه 60 سوره بقره فراز« لا تعثوا» مىفرمايد:« قيل هو من العثو بمعنى الاعتداء و يقرب منه العيث غير انه يغلب على ما يدرك بالحس.» عبارت تفسير بيضاوى در جزء 1 صفحه 83 چنين است:« لا تعتدوا حال إفسادكم... و يقرب منه العيث غير انه يغلب فيما يدرك حسا.»
2- آيه 106 سوره بقره جلد 1 ص 178 صافى در مورد« ما ننسخ من آيه» و قرأ بعضهم بضم النون و كسر السين. و در تفسير بيضاوى جزء 1 صفحه 99 مىنويسد: و قرأ ابن عامر« ما ننسخ» من انسخ( يعنى ننسخ به ضم نون و كسر سين).
3- آيه 109 سوره بقره ج 1 ص 179 صافى مىنويسد:« من عند انفسهم»، قيل اى تمنوا ذلك من عند انفسهم و تشهيهم لا من عند تدينهم و ميلهم الى الحق او حسدا بالغا منبعثا من اصل انفسهم.
در تفسير بيضاوى جزء 1 صفحه 100 مىنويسد:« من عند انفسهم» اى تمنوا ذلك من عند انفسهم و تشهيهم، لا من قبل التدين و الميل مع الحق، او بحسدا اى حسدا بالغا منبعثا من اصل نفوسهم.
مرحوم فيض در پاورقى آيه 116 سوره بقره ج 1 صافى صفحه 184 در فراز« و قالوا اتخذ اللّه ولدا» مىنويسد: قيل ان السبب فى هذه الضلالة ان ارباب الشرايع المتقدمة... فاعتقدوا ذلك تقليدا. بيضاوى همين مطلب را ذيل آيه 117 مىآورد مىنويسد: و اعلم ان السبب فى هذه الضلالة، ان ارباب الشرايع المتقدمة... فاعتقدوا ذلك تقليدا، كه عين همين عبارت را مرحوم فيض در پاورقى آوردهاند.
4- حتى در بعض تعابير« اقول» از تفسير بيضاوى بهره برده است، ذيل« اياك نعبد» در صفحه 84 ج 1 تفسير صافى مىفرمايد: اقول: انما انتقل العبد من الغيبة الى الخطاب... كأن العلم صار له عيانا و الخبر شهودا و الغيبة حضورا. بيضاوى در همين فراز جزء 1 صفحه 29 مىنويسد: و الانتقال من الغيبة الى الشهود... فكأن المعلوم صار عيانا و المعقول صار مشاهدا و الغيبة حضورا.
5- در اعراب آيهها سوره حمد ج 1 صفحه 84 صافى مىنويسد: قيل المستند فى نعبد و نستعين للقارى و من معه من الحفظة و حاضرى صلاة الجماعة او له و لسائر الموحدين ادرج عبادته في تضاعيف عبادتهم و خلط حاجته بحاجتهم لعلها تقبل ببركتها و تجاب اليها و لهذا شرعت الجماعة و قدّم اياك للتعظيم له و الاهتمام به و للدلالة على الحصر.
بيضاوى در همين فراز جزء 1 ص 29 مىنويسد: و الضمير المستكن فى الفعلين للقارى و من معه من الحفظة و حاضرى صلاة الجماعة، اوله و لسائر الموحدين. ادرج عبادته فى تضاعيف عبادتهم و خلط حاجته بحاجتهم لعلها تقبل ببركتها و يجاب اليها و لهذا شرعت الجماعة و قدّم المفعول للتعظيم و الاهتمام به و الدلالة على الحصر.
6- صافى در جلد 1 صفحه 247 در شأن نزول آيه 217 سوره بقره« يسألونك عن الشهر الحرام قتال فيه» مىنويسد: بعث النبي« صلّى اللّه عليه و آله» عبد الرحمن بن حسن ابن عمته على سرية فى جمادى الآخرة قبل قتال بدر بشهرين، ليترصد عيرا لقريش فيهم عمرو بن عبد اللّه الحضرمى... حتى تنزل توبتنا، و رد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله العير و الأسارى، فنزلت. بيضاوى نيز همين را در ذيل همين آيه جزء 1 صفحه 136 آورده است. مىنويسد، روي انه« عليه الصلاة و السلام» بعث عبد الله بن جحش ابن عمته على سرية فى جمادى الآخرة، قبل بدر بشهرين، ليترصد عيرا لقريش فيها عمرو بن عبد اللّه الحضرمى و... حتى تنزل توبتنا، و رد رسول اللّه« صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» العير و الأسارى.
منابع روايى تفسير صافى
مرحوم فيض نقل روايات از منابع تفسيرى و غير تفسيرى متعددى استفاده نموده است، روايات را با ذكر مرجع بدون سند بيان كرده و در مواردى نيز مرجع روايت را ذكر ننموده است، در بعض موارد فقط به نقل مقطع مورد نظر كفايت كرده و از نقل بقيه روايت اجتناب كرده است، گاهى نيز به تحليل يا جمع يا توجيه روايات مىپردازد.
در نقل از تفسير منسوب به امام حسن عسكرى« عليه السلام» بدليل كثرت نقل در غالب موارد اشاره به تفسير نمىكند، امّا در مقدمه دوازدهم مىفرمايد: در سوره بقره اغلب تفسير ما از تفسير منسوب به امام حسن عسكرى« عليه السلام» است. به همين جهت بدون ذكر آن روايات را نقل مىكند، گاهى عين عبارات تفسير را مىآورد، گاهى اندكى را حذف و بقيه را مىآورد، و گاهى نيز نقل به معنى مىكند.
مرحوم فيض در مورد نقل روايات در مقدمه دوازدهم مىفرمايد: در جايى كه روايات هم معناى زيادى وجود دارد، جامعترين آن را نقل نموده و از ذكر ديگر روايات بدليل اختصار، صرفنظر كردهايم و گاهى به كثرت آن اشاره داشتهايم. در جايى كه روايات مختلف وجود دارد، اصح، احسن و اعم آنها را انتخاب كرده، نقل مىكنيم و در مواردى نيز اشاره به موارد اختلاف كردهايم.
منابعى كه مرحوم فيض از آنها نقل روايت نموده با تعداد موارد نقل به شرح ذيل مىباشد: ( قابل توجه اينكه بدليل تقطيع روايات توسط مرحوم فيض هر مورد نمايانگر يك روايت مستقل نيست. تعداد موارد نقل حدود 90 به واقع نزديك مىباشد.) 1-تفسير قمى 2400 مورد
2-تفسير عياشى 1300 مورد
3- تفسيرمجمع البيان 1450 مورد
4- ارشاد مفيد 8 مورد
5- اعتقادات صدوق 8 مورد
6- اكمال الدين 110 مورد
7- احتجاج 160 مورد
8- امالى طوسى 45 مورد
9- بصائر الدرجات 45 مورد
10-تهذيب طوسى 110 مورد
11- توحيد صدوق 150 مورد
12-تفسير امام حسن عسكرى( ع) تقريبا اغلب تفسير
13- فقيه صدوق 200 مورد
14- كافى 1350 مورد
15- جوامع الجامع 145 مورد
16- خصال 145 مورد
17- علل الشرايع 180 مورد
18- عيون اخبار الرضا( ع) 160 مورد
19- مجالس 90 مورد
20- مصباح الشريعة 40 مورد
21- الخرائج و الجرايح 15 مورد
22- معانى الاخبار 135 مورد
23-نهج البلاغه 55 مورد
24- ثواب الاعمال 220 مورد
25- عوالى اللئالى 15 مورد
26- قرب الاسناد 30 مورد
27- مناقب ابن شهرآشوب 45 مورد
28- روضة الواعظين 23 مورد
29- محاسن برقى موارد كم
30- صحيفه سجاديه موارد كم
31- تفسير ابى حمزه ثمالى موارد كم
32- تحف العقول موارد كم
33- نهايه شيخ طوسى موارد كم
34- تفسير تبيان موارد كم 35- عدة الاصول موارد كم
36- المشكاة موارد كم
37- مختصر البصائر موارد كم
38- مصباح المتهجد موارد كم
39- اقبال موارد كم
40- طب الائمة« عليهم السلام» موارد كم
از منابع اهل سنت، علاوه بر استفاده از روايات تفسير بيضاوى، از كتب ذيل نقل نموده است.
41- شواهد التنزيل
43- تفسير سعد السعود
44- الجامع الصغير
45- تفسير بحر المحيط
46- تفسير كشاف
47- در المنثور
48- تفسير كلبى
49- تفسير ثعلبى
بنابراين بيشترين استفاده را در روايات از تفسير قمى، تفسير عياشى، كافى و تفسير مجمع البيان نموده است.
حواشى و ترجمه ها
تفسير صافى از ابتدا مورد توجه علماء قرار گرفت و عدهاى نيز بر آن تعليقاتى نوشتهاند. از جمله حواشى:
1- حاشيه ملا آقا خوئى تبريزى( متوفى 1307 ه. ق)
2- حاشيه سيد صدر الدين يزدى
3- حاشيه ملا عبد الرضا دماوندى( متوفى 1160)
4- حاشيه ميرزا محمد على طباطبايى يزدى متخلص به وامق در يك جلد به زبان عربى( متوفى 1240)
5- حاشيه ميرزا محمد تويسركانى.
6- حاشيه و شرح تفسير صافى از سيد عبد الاعلى سبزوارى در يك جلد به زبان عربى شيوا، مصنف با مشرب معقول خود حواشى و شروحى بر تفسير صافى نگاشته است. نسخه اصل به خط مؤلف در كتابخانه وى در نجف اشرف موجود است.
7- حضرت آيت اللّه حسن زاده آملى مىفرمايد تفسير« روان جاويد» در 5 جلد اثر ميرزا محمد ثقفى ترجمه« تفسير صافى» مىباشد.
8- ترجمه تفسير صافى توسط آقايان سبحانى و محمد باقر ساعدى خراسانى توسط نشر صفا تهران به سال 1405 در 368 صفحه وزيرى به چاپ رسيده است.
9- حاشيه دهگردى بر تفسير صافى تأليف سيد ابو القاسم حسينى از علماى اماميه در قرن 14 ه اوائل قرن 15 هجر
وضعیت نشر
این كتاب با مقدمه و تصحیح شیخ حسین اعلى به همت مؤسسه اعلمى للمطبوعات چاپ و منتشر شده است.
پانویس
- ↑ امل الآمل، ج 2، ص 305؛ تاریخ ادبیات صفا، ج 5، ص 328؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 369.
منابع
- محمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی.
- مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر[لوح فشرده]، بخش کتابشناسی
متن کتاب تفسير الصافي
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|