قصه هابیل و قابیل: تفاوت بین نسخهها
سطر ۳۵: | سطر ۳۵: | ||
در روایات اینگونه آمده كه قربانی هر كس را آتش سوزاند، قربانی او پذیرفته شده است؛ بنابراین وقتی هابیل و قابیل قربانی خود را تقدیم كردند، آتشی نازل شد و قربانی هابیل را سوزاند و معلوم شد كه از بین این دو قربانی، قربانی هابیل پذیرفته شده و قربانی قابیل مورد قبول واقع نشده است.<ref>طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق با مقدمهی محمدجواد بلاغى، تهران، ناصر خسرو، 1372ش، چاپ سوم، ج3، ص283.</ref> | در روایات اینگونه آمده كه قربانی هر كس را آتش سوزاند، قربانی او پذیرفته شده است؛ بنابراین وقتی هابیل و قابیل قربانی خود را تقدیم كردند، آتشی نازل شد و قربانی هابیل را سوزاند و معلوم شد كه از بین این دو قربانی، قربانی هابیل پذیرفته شده و قربانی قابیل مورد قبول واقع نشده است.<ref>طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق با مقدمهی محمدجواد بلاغى، تهران، ناصر خسرو، 1372ش، چاپ سوم، ج3، ص283.</ref> | ||
− | == | + | ==نحوه آموزش کلاغ به قابیل == |
گرچه در قرآن از یک کلاغ بیشتر سخن به میان نیامده است اما در برخی روایات آمده است آن هنگام که قاتل نمیدانست چگونه مدرک جرم خویش نهان کند. دو زاغ نزد او آمدند و با هم درگیر شدند و چنان جنگیدند که یکی کشته شد. سپس آن که زنده ماند، گودالی کند و جسد را در آن دفن نمود و قایبل از عمل آنان یاد گرفت که با جسد برادر خود چه کند. | گرچه در قرآن از یک کلاغ بیشتر سخن به میان نیامده است اما در برخی روایات آمده است آن هنگام که قاتل نمیدانست چگونه مدرک جرم خویش نهان کند. دو زاغ نزد او آمدند و با هم درگیر شدند و چنان جنگیدند که یکی کشته شد. سپس آن که زنده ماند، گودالی کند و جسد را در آن دفن نمود و قایبل از عمل آنان یاد گرفت که با جسد برادر خود چه کند. | ||
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۲۶
"هابیل و قابیل" نام دو فرزند از فرزندان حضرت آدم ابوالبشر است؛ نام این دو برادر در قرآن نیامده بلکه با تعبیر "إبنی آدم" از آن دو یاد شده که خطاب به پیامبر اسلام میفرماید: «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ»[۱]؛ و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان.
اما در روایات نام آنها بیان شده كه نامشان، "هابیل و قابیل" بوده است.[۲]
محتویات
داستان هابیل و قابیل در قرآن
ماجرای آن دو برادر در آیات 27 إلی 31 سوره مائده آمده است:
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ (27) لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمينَ (28) إِنِّي أُريدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمينَ (29) فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرينَ (30) فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُواري سَوْأَةَ أَخيهِ قالَ يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ (31)
27. و داستانِ دو پسر آدم [هابيل و قابيل] را به درستى بر آنان بخوان، آنگاه كه قربانىاى به پيش آوردند، پس، از يكى پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. [قابيل] گفت: بى گمان تو را خواهم كشت. [هابيل] گفت: خدا تنها از كسانى مىپذيرد كه پارسايند. 28. اگر تو دستت را به سويم گشايى تا مرا بكشى، من هرگز دستم را به سويت نمىگشايم تا تو را بكشم؛ من از خدايى مىترسم كه جهانيان را پرورد. 29. من مىخواهم تو با گناهِ من و گناهِ خويش بازگردى، و از دوزخيان باشى، و اين سزاى كسانى است كه ستمكارند. 30. پس نفسِ او كشتنِ برادرش را براى وى آراست، و او را كشت، و از زيانكاران گرديد. 31. پس خدا كلاغى را برانگيخت كه زمين را همى كاويد، تا به وى بنماياند كه چگونه جسدِ برادرش را بپوشاند. [قابيل] گفت: واى بر من، آيا ناتوانم كه همانند اين كلاغ جسدِ برادرم را بپوشانم؟ و بدينسان از پشيمان شدگان گرديد. از آنجا که جزئیات این داستان در قرآن کریم ذکر نشده، از دیرباز در میان مفسران مسلمان بر سر چند و چون آن اختلافات گستردهای دیده میشود.
علت قربانی
چیزی که از قرآن در این مورد فهمیده می شود این است که قابیل بخاطر حسادت به برادر که قربانی اش پذیرفته شده بود دست به قتل او زد اما آیه در خصوص اینکه علت قربانی نمودن دو برادر چه بود چیزی نگفته است.
در این مورد آنچه در تفاسیر مختلف آمده و شهرت پیدا نموده است آن است که سبب اصلی تقدیم قربانی، همسرگزینی برای دو برادر است چرا که آنها هر کدام با یکی از خواهرانشان دوقلو بودند و چون موقع ازدواج آنها شد حضرت آدم علیه السلام از طرف خدا مامور شد که خواهر هم قلوی قابیل را به ازدواج هابیل و هم قلوی هابیل را به ازدواج قابیل در آورد اما قابیل که خواهر هم قلوی خود را زیباتر می دید اعتراض نمود و پدر برای حل منازعه از آنها خواست تا هرکدام چیزی را در راه خدا قربانی کنند، قربانی هر یک از آنها قبول شد او با هم قلوی قابیل ازدواج کند. در جواب این خواسته پدر هابیل که دامدار بود گوسفندی چاق و قابیل که کشاورز بود خوشه ای گندم برای قربانی آورد که خدا قربانی هابیل را پذیرفت و قربانی قابیل را رد نمود. [۳]
اما این داستان در روایتی از امام صادق علیهالسلام که زراره ناقل آن است به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است. زراره به امام علیه السلام عرض كرد: مردم عقیده دارند كه قابیل، هابیل را به این دلیل به قتل رساند كه آدم خواهر قابیل لوزا را كه دخترى زیبا بود به هابیل داد و اقلیما را كه زشت بود به قابیل تزویج نمود؛ سپس خداوند تزویج خواهر بر برادر را حرام فرمود؛ لذا این جریان سبب شد که قابیل نسبت به برادرش هابیل كینه ورزى نمود و او را به قتل رسانید.
حضرت در جواب این سخن زراره میفرماید: این عقیده، نادرست و سخیف است كه با كمال بىشرمى چنین نسبت ناروائى به حضرت آدم، اولین پیغمبر و خلیفهی خدا میدهند و حال آن كه ده هزار سال پیش از خلقت آدم خداوند به قلم قدرت، حوادث و امورى را كه تا روز قیامت در عالم باید جارى شود، در لوح محفوظ نوشته و حلالها و حرامها تعین نموده که از جملهی محرّمات، ازدواج برادر با خواهر و فرزند با مادر است كه تا روز قیامت حرام خواهد بود.[۴]
در این روایت امام صادق علیه السلام در خصوص علت قربانی فرزندان آدم می فرمایند: خداوند به آدم وحى فرمود كه اختصاصات نبوت را به هابیل تسلیم نماید و إسم اعظم را به او تعلیم دهد و او را وصى خود قرار بدهد؛ قابیل چون از حیث سنی بزرگتر از هابیل بود و خود را شایستهتر از برادرش میدانست، به هابیل حسادت كرد.
حضرت آدم بنا به فرمان خداوند به آن دو برادر دستور داد كه در راه خدا قربانى كنند؛ قربانی هر كدام مورد قبول واقع شد وصى و جانشین پدر گردد؛ نتیجهی آزمایش الهی به نفع هابیل شد به همین سبب حسادت قابیل شعلهور شد.[۵]
نحوه ی پذیرش قربانی
در قرآن کریم از نحوهی پذیرش قربانی نیز سخن به میان نیامده، بلکه به طور مطلق فرموده:«...فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ»[۶]؛ ...اما از یكى پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد.
در روایات اینگونه آمده كه قربانی هر كس را آتش سوزاند، قربانی او پذیرفته شده است؛ بنابراین وقتی هابیل و قابیل قربانی خود را تقدیم كردند، آتشی نازل شد و قربانی هابیل را سوزاند و معلوم شد كه از بین این دو قربانی، قربانی هابیل پذیرفته شده و قربانی قابیل مورد قبول واقع نشده است.[۷]
نحوه آموزش کلاغ به قابیل
گرچه در قرآن از یک کلاغ بیشتر سخن به میان نیامده است اما در برخی روایات آمده است آن هنگام که قاتل نمیدانست چگونه مدرک جرم خویش نهان کند. دو زاغ نزد او آمدند و با هم درگیر شدند و چنان جنگیدند که یکی کشته شد. سپس آن که زنده ماند، گودالی کند و جسد را در آن دفن نمود و قایبل از عمل آنان یاد گرفت که با جسد برادر خود چه کند.
بسیاری از مفسران متقدم و متاخر همین حکایت را نقل کردهاند[۸] اما برخی مفسران منازعۀ دو کلاغ و قتل و دفن یکی توسط دیگری را مردود شمرده، و معتقد بودهاند که خدا تنها یک زاغ را برانگیخت و از جایی که عادت غراب فحص و جستجو در زمین و دفن اشیاء است، زاغی جلوی چشمان قابیل چنین کرد و قابیل از او نحوۀ خاکسپاری را فراگرفت [۹]
پانویس
- ↑ سوره مائده/27.
- ↑ عروسى حویزى، عبدعلى بن جمعه؛ تفسیر نورالثقلین، تحقیق سید هاشم رسولى محلاتى، قم، اسماعیلیان، 1415 ق، چاپ چهارم، ج1، ص610.
- ↑ جامع البيان فى تفسير القرآن، طبری، ج6، ص: 121
- ↑ عیاشى، محمد بن مسعود؛ كتاب التفسیر، ج1، ص312 و تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص610.
- ↑ عیاشى، محمد بن مسعود؛ كتاب التفسیر، تحقیق سید هاشم رسولى محلاتى، تهران، چاپخانه علمیه، 1380ق، ج1، ص312 و تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص610.
- ↑ سوره مائده/27.
- ↑ طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق با مقدمهی محمدجواد بلاغى، تهران، ناصر خسرو، 1372ش، چاپ سوم، ج3، ص283.
- ↑ مژگان سرشار، داستان هابیل و قابیل در تفاسیر اسلامی: نمونهای از کاربرد ادبیات کتاب مقدس برای فهم مبهمات قرآن کریم، صحیفه مبین، دوره 21، شماره 57، بهار و تابستان 1394
- ↑ فخر رازی، ج11، ص209، نقل از مژگان سرشار، داستان هابیل و قابیل در تفاسیر اسلامی: نمونهای از کاربرد ادبیات کتاب مقدس برای فهم مبهمات قرآن کریم، صحیفه مبین، دوره 21، شماره 57، بهار و تابستان 1394
منابع
- هابیل و قابیل، یوسف دهقان، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی) تاریخ بازیابی: 30 دی 1391.
- مژگان سرشار، داستان هابیل و قابیل در تفاسیر اسلامی: نمونهای از کاربرد ادبیات کتاب مقدس برای فهم مبهمات قرآن کریم، صحیفه مبین، دوره 21، شماره 57، بهار و تابستان 1394
- ترجمه قرآن، محمود صلواتى