فصاحت و بلاغت قرآن: تفاوت بین نسخهها
(←پانویس) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
| − | یکی از وجوه اعجاز | + | یکی از وجوه [[اعجاز قرآن]]، فصاحت و [[بلاغت]] آن است؛ چنانکه [[آیات]] و [[سوره|سور]] [[قرآن کریم]] از نظر فصاحت و بلاغت و نيز سبک و اسلوب و نظم، در چنان مرتبهاى بود كه بزرگان [[شعر]] و ادب در جامعه عصر نزول را مقهور خود ساخت و دانستند که آن نمیتواند سخن [[بشر]] باشد، بلکه کلام [[خدا]] است. |
| − | == | + | ==مفهومشناسی== |
| − | فصاحت در لغت بهمعناى ظهور، بيان و آشكار مىباشد و در اصطلاح كلامى است كه | + | فصاحت در لغت بهمعناى ظهور، بيان و آشكار مىباشد و در اصطلاح كلامى است كه روان و مستعمل بوده و از حسن و زيبايى برخوردار باشد. كلام فصيح عبارتى است كه واژگان آن، هماهنگى و تناسب كامل با يكديگر داشته و از هرگونه حروف و كلمات ثقيل، نامأنوس، بدآهنگ، ناموزون و همچنين تعبيرات ركيك، سبك، نفرتانگيز، گوشخراش، ناهماهنگ، پيچيده، گنگ و مبهم مصون باشد. اين معنا از فصاحت در آيات [[قرآن]] قابل مشاهده است.<ref>مبانی کلامی اعجاز قرآن، ص۱۵۵</ref> |
| − | بلاغت در لغت به معناى رسيدن و انتها مىباشد و در | + | [[بلاغت]] در لغت به معناى رسيدن و انتها مىباشد و در اصطلاح، بلاغت در كلام، عبارت است از كلام فصيحى كه مطابق با مقتضاى حال باشد. بلاغت لفظ در واقع به اعتبار قابليت افاده آن لفظ در مقايسه بامعنا و مراد گوينده آن مىباشد و به تعبير ديگر، بلاغت ناظر به كيفيت معنا و محتواست. بلاغت در متكلم به ملكهاى اطلاق مىشود كه به انسان اين امكان را مىدهد كه كلام بليغ بسازد و هر وقت بخواهد، مقصود خود را با هر نوع معنايى (مدح و ذم) با كلامى بليغ به مخاطب برساند. شرط كلام بليغ اين است كه بايد شامل معانى بلند و عميق باشد.<ref name=":۰">مبانی کلامی اعجاز قرآن، ص۱۵۶</ref> |
| − | بلاغت | + | نسبت ميان فصاحت و بلاغت اینگونه است که هر بليغى فصيح هست، اما هر فصيحى بليغ نيست. به عبارت ديگر، بلاغت دو ركن دارد: ركن اول آن، اين است كه كلام يا متكلم بايد فصيح باشد و ركن دوم اين است كه كلام يا متكلم بايد مطابق با مقتضاى حال باشد. پس اگر هر يك از اين دو شرط منتفى باشد، بلاغت شكل نخواهد گرفت؛ برخلاف فصاحت كه تنها قيد اول در آن شرط است؛ يعنى در فصاحت لازم نيست كه كلام مطابق با مقتضاى حال باشد.<ref name=":۰" /> |
| − | + | ==اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت== | |
| + | يكى از بارزترين وجوه [[اعجاز قرآن]]، فصاحت و [[بلاغت]] خارقالعاده و نظم بىبديل آن است. به عقيدۀ برخى از مفسّران، در آياتى كه خداوند مخالفان [[اسلام]] را جهت آوردن كلامى همانند [[قرآن]] مورد خطاب قرار داده و از جمله مىفرمايد: «{{متن قرآن|...فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ...}}» ([[سوره بقره]]، ۲۳) (پس بايد سورهاى به مثل و مانند قرآن بياورند)، مقصود از اين مثل و مانند، همانندى و همترازى در فصاحت و بلاغت و نيز خبر دادن از اخبار گذشته و آينده بدون سابقه آورنده آن از شناخت كتب و اخبار است. و به دليل نيرومندى اعراب آن روزگار در ارائۀ كلام فصيح و بليغ، اعجاز قرآن در ناحيه فصاحت و بلاغت، بارزترين وجه اعجاز كتاب الهى بود كه نظر اعراب را به خود جلب نمود. | ||
| − | + | براى توضيح بيشتر متذكّر مىشويم كه: قرآن در جامعهاى نازل گرديد كه مردم آن از نظر سخنسرايى و [[شعر]] و ادب در اوج خود به سر برده و از شاعران مبرز و كارشناسان ادبى نيرومندى برخوردار بودند. امّا [[آیات]] و [[سوره|سورههاى]] قرآن - خصوصا سورههايى كه در [[مكه]] نازل گرديد - از نظر سبك و اسلوب و نيز فصاحت و بلاغت، در چنان مرتبهاى بود كه بزرگان شعر و ادب را در آن جامعه مقهور خود ساخت. آنچه براى اين كارشناسان حيرتانگيز مىنمود آن بود كه نمىدانستند كه دربارۀ قرآن چگونه داورى نمايند. آنان به خوبى مىدانستند كه قرآن كريم نه شعر است و نه نثر معمولى، بلكه سبك جديدى از سخن را ارائه كرده است كه از لطايف شعر و نثر هر دو برخوردار است. از سوى ديگر، قرآن در قالب همان عبارات زيبا و دلنشين، به طرح مبانى اعتقادى و اخلاقى اسلام پرداخت و اعتقادات كفّار و مشركين و نيز آداب و رسوم [[جاهلیت|جاهلى]] آنان را به شدّت مورد تخطئه قرار داد. با توجه به اين واقعيّت، نزول قرآن در جامعۀ عربى موجب گرديد كه مشركان سخنشناس از يكسو شيفتۀ فصاحت و بلاغت قرآنى شده، به استماع آيات آن روى آورند و شبها به طور مخفيانه به تلاوت [[رسول خدا]] (ص) گوش فرادهند و از طرف ديگر، جهت حفظ عقايد و آداب و رسوم خود، پرچم مخالفت و مبارزه با رسول خدا (ص) را بپادارند. آنچه در اين ميان حقّانيت رسول خدا (ص) را تثبيت نمود و موجب شد كه آن حضرت بتواند در مقابل طوفان مخالفتها و اعتراضات مقاومت كند، همان اعجاز قرآن كريم بود. در اين مورد آياتى نازل شد و از مشركان رسما دعوت نمود كه در صورت ترديد در خدايى بودن كلام قرآن، كتاب و يا لااقل سورهاى به مثل و مانند آن ارائه كنند. امّا منكران [[وحى]] و مخالفان رسول خدا (ص) با تمام انگيزهاى كه در مبارزه با رسول خدا (ص) در وجود خود احساس مىكردند، مقهور فصاحت و بلاغت بىمانند قرآن شده و هرگز نتوانستند كلامى به نزديك سخنان قرآن ظاهر سازند.<ref>مباحثی در تاریخ و علوم قرآنی، ص۸۴</ref> | |
| − | |||
===اسلوب بديع قرآن=== | ===اسلوب بديع قرآن=== | ||
| − | كلامهاى متداول در ميان فصحاى عرب عبارتند از: نثر، سجع و شعر و در هر يك از اين سه شيوه، محاسن و معايبى وجود دارد؛ اما قرآن سبك و شيوهاى ارائه نموده كه داراى ظرافت شعر، آزادى مطلق نثر و حسن و لطافت سجع مىباشد؛ بدون اينكه در تنگناى قافيه و وزن دچار گردد يا پراكندهگويى كرده و تكلف به خود راه دهد و همين امر موجب حيرت ادباى عرب گرديده است. بسيارى از علما، اين سبك قرآن را از برجستهترين ابعاد اعجاز ادبى و بيانى آن دانستهاند. <ref>مبانی کلامی اعجاز | + | كلامهاى متداول در ميان فصحاى عرب عبارتند از: نثر، سجع و شعر و در هر يك از اين سه شيوه، محاسن و معايبى وجود دارد؛ اما قرآن سبك و شيوهاى ارائه نموده كه داراى ظرافت شعر، آزادى مطلق نثر و حسن و لطافت سجع مىباشد؛ بدون اينكه در تنگناى قافيه و وزن دچار گردد يا پراكندهگويى كرده و تكلف به خود راه دهد و همين امر موجب حيرت ادباى عرب گرديده است. بسيارى از علما، اين سبك قرآن را از برجستهترين ابعاد اعجاز ادبى و بيانى آن دانستهاند.<ref>مبانی کلامی اعجاز قرآن، ص۱۵۷</ref> |
| − | |||
| − | |||
| − | + | انتخاب كلمات بهكار رفته در جملههاى قرآن، كاملاً حساب شده است؛ بهگونهاى كه نمىتوان كلمهاى را جابهجا كرد يا واژهاى را جايگزين واژهاى نمود؛ درحالىكه تمام ويژگىهاى واژه اصلى را ايفا كند و به همين دليل، آنچه قرآنپژوهان و عالمان ادبيات را به خود متوجه ساخته، گزينش واژههايى زيبا و بعضاً بىهمتا در قرآن است؛ به گونهاى كه اگر اين واژهها را تغيير دهيم يا از جمله برداريم، ساختار جمله به هم مىريزد و زيبايى خود را از دست مىدهد. البته فصاحت و بلاغت همه آيات قرآن يكسان نيست؛ بلكه در بعضى آيات، در درجه اعلاى فصاحت بيان شدهاند، مانند: «{{متن قرآن|وَ قِيلَ يٰا أَرْضُ ابْلَعِي مٰاءَكِ وَ يٰا سَمٰاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمٰاءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}» ([[سوره هود]]، ۴۴)؛ و گفته شد: اى زمين، آبت را فرو بر! و اى آسمان، خوددارى كن! و آب فرو نشست و كار پايان يافت... . بيشتر متكلمان فصاحت و بلاغت در آيات قرآن را در بالاترين درجه آن مىدانند.<ref>مبانی کلامی اعجاز قرآن، ص۱۵۸</ref> | |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
| − | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
| − | + | *مباحثی در تاریخ و علوم قرآنی، مجید معارف، مؤسسه نبأ، تهران، ۱۳۸۳ ش. | |
| − | *مباحثی در تاریخ و علوم قرآنی، معارف، | + | *مبانی کلامی اعجاز قرآن، روحالله رضوانی، مرکز بينالمللی ترجمه و نشر المصطفی، قم، ۱۳۹۱ ش. |
| − | *مبانی کلامی اعجاز قرآن، رضوانی، | ||
{{قرآن}} | {{قرآن}} | ||
| − | |||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
| سطر ۴۱: | سطر ۳۶: | ||
|سیر منطقی= خوب | |سیر منطقی= خوب | ||
}} | }} | ||
| − | |||
[[Category:اعجاز قرآن]] | [[Category:اعجاز قرآن]] | ||
[[رده:بلاغت]] | [[رده:بلاغت]] | ||
[[رده:مقاله های مهم]] | [[رده:مقاله های مهم]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۷
یکی از وجوه اعجاز قرآن، فصاحت و بلاغت آن است؛ چنانکه آیات و سور قرآن کریم از نظر فصاحت و بلاغت و نيز سبک و اسلوب و نظم، در چنان مرتبهاى بود كه بزرگان شعر و ادب در جامعه عصر نزول را مقهور خود ساخت و دانستند که آن نمیتواند سخن بشر باشد، بلکه کلام خدا است.
مفهومشناسی
فصاحت در لغت بهمعناى ظهور، بيان و آشكار مىباشد و در اصطلاح كلامى است كه روان و مستعمل بوده و از حسن و زيبايى برخوردار باشد. كلام فصيح عبارتى است كه واژگان آن، هماهنگى و تناسب كامل با يكديگر داشته و از هرگونه حروف و كلمات ثقيل، نامأنوس، بدآهنگ، ناموزون و همچنين تعبيرات ركيك، سبك، نفرتانگيز، گوشخراش، ناهماهنگ، پيچيده، گنگ و مبهم مصون باشد. اين معنا از فصاحت در آيات قرآن قابل مشاهده است.[۱]
بلاغت در لغت به معناى رسيدن و انتها مىباشد و در اصطلاح، بلاغت در كلام، عبارت است از كلام فصيحى كه مطابق با مقتضاى حال باشد. بلاغت لفظ در واقع به اعتبار قابليت افاده آن لفظ در مقايسه بامعنا و مراد گوينده آن مىباشد و به تعبير ديگر، بلاغت ناظر به كيفيت معنا و محتواست. بلاغت در متكلم به ملكهاى اطلاق مىشود كه به انسان اين امكان را مىدهد كه كلام بليغ بسازد و هر وقت بخواهد، مقصود خود را با هر نوع معنايى (مدح و ذم) با كلامى بليغ به مخاطب برساند. شرط كلام بليغ اين است كه بايد شامل معانى بلند و عميق باشد.[۲]
نسبت ميان فصاحت و بلاغت اینگونه است که هر بليغى فصيح هست، اما هر فصيحى بليغ نيست. به عبارت ديگر، بلاغت دو ركن دارد: ركن اول آن، اين است كه كلام يا متكلم بايد فصيح باشد و ركن دوم اين است كه كلام يا متكلم بايد مطابق با مقتضاى حال باشد. پس اگر هر يك از اين دو شرط منتفى باشد، بلاغت شكل نخواهد گرفت؛ برخلاف فصاحت كه تنها قيد اول در آن شرط است؛ يعنى در فصاحت لازم نيست كه كلام مطابق با مقتضاى حال باشد.[۲]
اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت
يكى از بارزترين وجوه اعجاز قرآن، فصاحت و بلاغت خارقالعاده و نظم بىبديل آن است. به عقيدۀ برخى از مفسّران، در آياتى كه خداوند مخالفان اسلام را جهت آوردن كلامى همانند قرآن مورد خطاب قرار داده و از جمله مىفرمايد: «...فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ...» (سوره بقره، ۲۳) (پس بايد سورهاى به مثل و مانند قرآن بياورند)، مقصود از اين مثل و مانند، همانندى و همترازى در فصاحت و بلاغت و نيز خبر دادن از اخبار گذشته و آينده بدون سابقه آورنده آن از شناخت كتب و اخبار است. و به دليل نيرومندى اعراب آن روزگار در ارائۀ كلام فصيح و بليغ، اعجاز قرآن در ناحيه فصاحت و بلاغت، بارزترين وجه اعجاز كتاب الهى بود كه نظر اعراب را به خود جلب نمود.
براى توضيح بيشتر متذكّر مىشويم كه: قرآن در جامعهاى نازل گرديد كه مردم آن از نظر سخنسرايى و شعر و ادب در اوج خود به سر برده و از شاعران مبرز و كارشناسان ادبى نيرومندى برخوردار بودند. امّا آیات و سورههاى قرآن - خصوصا سورههايى كه در مكه نازل گرديد - از نظر سبك و اسلوب و نيز فصاحت و بلاغت، در چنان مرتبهاى بود كه بزرگان شعر و ادب را در آن جامعه مقهور خود ساخت. آنچه براى اين كارشناسان حيرتانگيز مىنمود آن بود كه نمىدانستند كه دربارۀ قرآن چگونه داورى نمايند. آنان به خوبى مىدانستند كه قرآن كريم نه شعر است و نه نثر معمولى، بلكه سبك جديدى از سخن را ارائه كرده است كه از لطايف شعر و نثر هر دو برخوردار است. از سوى ديگر، قرآن در قالب همان عبارات زيبا و دلنشين، به طرح مبانى اعتقادى و اخلاقى اسلام پرداخت و اعتقادات كفّار و مشركين و نيز آداب و رسوم جاهلى آنان را به شدّت مورد تخطئه قرار داد. با توجه به اين واقعيّت، نزول قرآن در جامعۀ عربى موجب گرديد كه مشركان سخنشناس از يكسو شيفتۀ فصاحت و بلاغت قرآنى شده، به استماع آيات آن روى آورند و شبها به طور مخفيانه به تلاوت رسول خدا (ص) گوش فرادهند و از طرف ديگر، جهت حفظ عقايد و آداب و رسوم خود، پرچم مخالفت و مبارزه با رسول خدا (ص) را بپادارند. آنچه در اين ميان حقّانيت رسول خدا (ص) را تثبيت نمود و موجب شد كه آن حضرت بتواند در مقابل طوفان مخالفتها و اعتراضات مقاومت كند، همان اعجاز قرآن كريم بود. در اين مورد آياتى نازل شد و از مشركان رسما دعوت نمود كه در صورت ترديد در خدايى بودن كلام قرآن، كتاب و يا لااقل سورهاى به مثل و مانند آن ارائه كنند. امّا منكران وحى و مخالفان رسول خدا (ص) با تمام انگيزهاى كه در مبارزه با رسول خدا (ص) در وجود خود احساس مىكردند، مقهور فصاحت و بلاغت بىمانند قرآن شده و هرگز نتوانستند كلامى به نزديك سخنان قرآن ظاهر سازند.[۳]
اسلوب بديع قرآن
كلامهاى متداول در ميان فصحاى عرب عبارتند از: نثر، سجع و شعر و در هر يك از اين سه شيوه، محاسن و معايبى وجود دارد؛ اما قرآن سبك و شيوهاى ارائه نموده كه داراى ظرافت شعر، آزادى مطلق نثر و حسن و لطافت سجع مىباشد؛ بدون اينكه در تنگناى قافيه و وزن دچار گردد يا پراكندهگويى كرده و تكلف به خود راه دهد و همين امر موجب حيرت ادباى عرب گرديده است. بسيارى از علما، اين سبك قرآن را از برجستهترين ابعاد اعجاز ادبى و بيانى آن دانستهاند.[۴]
انتخاب كلمات بهكار رفته در جملههاى قرآن، كاملاً حساب شده است؛ بهگونهاى كه نمىتوان كلمهاى را جابهجا كرد يا واژهاى را جايگزين واژهاى نمود؛ درحالىكه تمام ويژگىهاى واژه اصلى را ايفا كند و به همين دليل، آنچه قرآنپژوهان و عالمان ادبيات را به خود متوجه ساخته، گزينش واژههايى زيبا و بعضاً بىهمتا در قرآن است؛ به گونهاى كه اگر اين واژهها را تغيير دهيم يا از جمله برداريم، ساختار جمله به هم مىريزد و زيبايى خود را از دست مىدهد. البته فصاحت و بلاغت همه آيات قرآن يكسان نيست؛ بلكه در بعضى آيات، در درجه اعلاى فصاحت بيان شدهاند، مانند: «وَ قِيلَ يٰا أَرْضُ ابْلَعِي مٰاءَكِ وَ يٰا سَمٰاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمٰاءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» (سوره هود، ۴۴)؛ و گفته شد: اى زمين، آبت را فرو بر! و اى آسمان، خوددارى كن! و آب فرو نشست و كار پايان يافت... . بيشتر متكلمان فصاحت و بلاغت در آيات قرآن را در بالاترين درجه آن مىدانند.[۵]
پانویس
منابع
- مباحثی در تاریخ و علوم قرآنی، مجید معارف، مؤسسه نبأ، تهران، ۱۳۸۳ ش.
- مبانی کلامی اعجاز قرآن، روحالله رضوانی، مرکز بينالمللی ترجمه و نشر المصطفی، قم، ۱۳۹۱ ش.




