اصول دین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
مراد از «اصول دین»، اصول و پایه های اساسی [[دین اسلام]] می باشد که مسلمانى بدون اقرار به آن‌ها تحقق نمى‌یابد و انكار هر یك از آن‌ها موجب كفر مى‌گردد.<ref> جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ‌1، ص 536. </ref>
+
'''«اصول دین»''' در مقابل «[[فروع دین]]»، به معنای اصول عقاید و پایه‌های اساسی [[دین اسلام]] می‌باشد که مسلمانى بدون اقرار به آنها تحقق نمى‌یابد و انكار هر یك از آنها موجب [[کفر|كفر]] مى‌گردد.<ref> فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، ج ‌1، ص 536. </ref> به عقیده همه دانشمندان اسلامی، [[توحید]]، [[معاد]] و [[نبوت]]، از اصول‌ دین‌ به شمار می‌روند. غیر از این اصول سه‌گانه مشترک، علمای [[شیعه]] دو اصل [[عدل الهی|عدل]] و [[امامت]] را به‌عنوان اصول مذهب به این اصول اضافه کرده‌اند.
  
این «اصول» و ارکان شامل موارد زیر است:
+
== تعریف اصول دین ==
 +
آئین [[اسلام]] شامل سه بخش کلی است: '''اصول دین'''، [[فروع دین]] و [[اخلاق]]. در واقع تعلیمات دینى همچون درختى است که اصول دین ریشه آن و فروع دین، شاخ و برگها و اخلاق میوه این درخت پر برکت محسوب مى شود.
  
1. «توحید»: به این معنی که تنها آفریدگار و مدبّر امور همه مخلوقات و موجودات هستی، «[[الله]]» تعالی است و در این خلق و تدبیر شریکی برای او وجود ندارد.
+
اصول دین یعنى اساسى ترین عقاید اسلام که پایه و ریشه دین بوده و شرط مسلمان بودن را اعتقاد به آنها دانسته‌اند. واضعان این اصطلاح از این‌رو این اعتقادات را اصول دین نامیده‌اند که به نظر ایشان علوم دینی مثل [[حدیث]]، [[فقه]] و [[تفسیر]] مبتنی بر آنهاست؛ به عبارت دیگر، علوم دینی متوقف بر صدق [[پیامبر]] (ص)، و صدق آن حضرت متوقف بر شناخت این اصول است.<ref>شرح باب حادی عشر، علامه حلی، ص۶.</ref>
  
این «اصل» خود به این چهار مورد تقسیم می شود:
+
اصول دین شامل این «اصول» و ارکان است:
  
* [[توحید ذاتی]]
+
* 1. «[[توحید]]»: به این معنی که تنها آفریدگار و مدبّر امور همه مخلوقات و موجودات هستی، «[[الله]]» تعالی است و در این خلق و تدبیر شریکی برای او وجود ندارد. این «اصل» خود به این چهار مورد تقسیم می شود: [[توحید ذاتی]]، [[توحید در صفات|توحید صفاتی]]، [[توحید افعالی]] و [[توحید در عبادت]]. اعتقاد به یگانگى خدا، که خالق جهان هستى است و از همه چیز آگاه است و هست و نیست ما در دست اوست و بر هر کارى تواناست، موجب احساس مسؤولیت، آرامش خاطر، دورى از گناه، استقامت و پایدارى و پیشرفت در زندگى است. 
 +
* 2. «[[نبوت]]»: یعنی اعتقاد به نبوت و پیامبری [[حضرت محمد]] صلی الله علیه وآله، و اینکه ایشان آخرین فرستاده خداوند (جَلّ جلاله) برای هدایت مردم است. اعتقاد به اینکه خداوند براى هدایت و ارشاد انسانها راهنمایان و پیامبرانى را برانگیخته و به برخى از آنها کتاب آسمانى داده تا راه مستقیم سعادت را به افراد بشرى بیاموزند و آنان را از بدى ها و زشتى ها بازداشته، در راه پرفراز و نشیب زندگى به آنها کمک کنند.
 +
* 3. «[[معاد]]»: باور و اعتقاد به وقوع روز [[قیامت]] و حاضر شدن همه انسانها در محضر کبریایی خداوند، برای حسابرسی اعمالشان. ایمان به روز رستاخیز و زنده شدن بعد از [[مرگ]] و اینکه انسانها پس از مردن بار دیگر زنده شده و در محکمه عدل الهى حضور یافته و هر کس به جزاى اعمال خود مى رسد، عامل مهم تربیت انسانى است; به این ترتیب موج نیرومندى از احساس مسؤولیت در برابر هر کار در اعماق روح انسان ایجاد کرده تا او را در برابر انحراف و گمراهى، ظلم و تجاوز کنترل کند.
  
* [[توحید در صفات|توحید صفاتی]]
+
«اصول» یاد شده مورد اتفاق همه دانشمندان اسلامی ([[شیعه]] و [[سنی]]) است. البته بسیاری از علمای شیعه معتقد به دو اصل دیگر به عنوان «اصول دین اسلام» نیز می باشند که آنها عبارتند از:
  
* [[توحید افعالی]]
+
* 4. «[[امامت]]»: به معنای اعتقاد به جانشینى [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] (علیهم السلام) بعد از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (صلى الله علیه وآله) براى رهبرى جامعه اسلامى و پاسدارى از عقاید و [[احکام]] در هر عصر و زمان به نمایندگى از طرف پیامبر اکرم است. امامان دوازده نفرند اوّل آنان [[امام علی علیه السلام|امام على]] (علیه السلام) و آخرشان [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدى]] (عجّل الله تعالى فرجه) است. او زنده است و از نظرها غائب است و روزى فرا مى رسد که ظاهر شده و جهان را پر از عدل و داد مى کند و حکومت واحدى در سراسر جهان بر پایه عدالت و صلح و امنیت تشکیل مى دهد.
 +
* 5. «[[عدل الهی|عدل]]»: اعتقاد به اینکه [[خداوند]] نه حق کسى را از بین مى برد و نه حق کسى را به دیگرى مى دهد، نه [[ظلم]] مى کند و نه در میان افراد تبعیض قائل مى شود و او به تمام معنا عادل است، چرا که نیاز به هیچ چیز و هیچ کس ندارد. اعتقاد به عدل الهی باعث دورى ما از ظلم و ستم و تبعیض و گسترش عدل و داد در جامعه انسانى مى شود.
  
* [[توحید در عبادت]]
+
== بررسی عدل و امامت در اصول دین ==
 +
اصول دین، از دیدگاه شیعه پنج اصل است; ولی شیعیان ـ هر چند عقیده دیگر مذاهب را در مسئله امامت و عدل نمیپذیرند ـ چون تمام فرق مسلمین را، مسلمان میدانند و همچون یک برادر اسلامی به آنان نگاه میکنند، گاهی اصول پنج گانه دین را به دو بخش تقسیم کرده سه اصل نخستین (توحید، نبوت و معاد) را، اصول دین که انکار آنها موجب خروج از دین میگردد و اعتقاد به امامت و مسأله عدل الهی را اصول مذهب میدانند.
  
2. «[[نبوت]]»: اعتقاد به نبوت و پیامبری [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله، و اینکه ایشان آخرین فرستاده خداوند (جَلّ جلاله) برای هدایت مردم است.
+
همه مسلمانان در توحید و معاد و نبوت با هم اتفاق دارند ولی در مساله ی عدل و امامت بین مذهب شیعه اثنی عشری و سایر فرق اسلامی (غیر از معتزله که در مسئله عدل با شیعه متفق است) اختلاف وجود دارد.  
  
3. «[[معاد]]»: باور و اعتقاد به وقوع روز قیامت و حاضر شدن همه انسانها در محضر کبریایی خداوند، برای حسابرسی اعمالشان.
+
متکلمان امامیه در اینکه شمار اصول دین چند است و شامل چه موضوعاتی می‌شود، اختلاف نظر دارند. عقیدۀ مشهور این است که اصول دین شامل ۳ موضوع است: توحید، نبوت و معاد؛ اما باید عدل و امامت را نیز به‌عنوان اصول مذهب، به آن ۳ افزود. به عبارت دیگر، بنابر این عقیده، اگر کسی منکر یکی از اصول دین شود، کافر است؛ اما اگر اقرار به آن ۳ اصل داشته باشد، ولی منکر عدل یا امامت شود، کافر نیست، ولی شیعه هم نیست.<ref>اصول دین، میرزای قمی، ص5.</ref>
  
«اصول» یاد شده مورد اتفاق همه دانشمندان اسلامی ([[شیعه]] و [[سنی]]) است. البته برخی از علمای شیعه معتقد به دو اصل دیگر به عنوان «اصول دین اسلام»، یعنی «[[امامت]]» و «[[عدل]]» نیز می باشند.
+
اگر چه امامت از توابع نبوت است، ولی به خاطر اختلافی که در صدر اسلام در صف مسلمانان ایجاد شد؛ شیعه برای ابراز این عقیده مهم خود، امامت و اعتقاد به آن را در اصول خود وارد کرد؛ زیرا با توجه به ادله عقلی و نقلی و سفارشات پیامبر اکرم(ص)؛ در صورت عدم استمرار نبوت توسط امامت، دین ناقص و مردم در گمراهی واقع می شوند.
  
در اصول دین تقلید جایز نیست و تحصیل علم و یقین به آن بر هر مكلفى واجب است.<ref> جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ‌1، ص 536. </ref>
+
به اعتقاد شیعه منصب امامت، الهی است و باید از طرف خدای متعال به کسانی که صلاحیت و شرایط آن را دارند داده شود. شرایط دوگانه، "علم خدادادی و عصمت" که در امام شرط است، از شرایطی است که جز خداوند از آن آگاهی ندارد، بنابر این تعیین چنین فردی مثل خود پیامبر6 تنها به دست خداست، از این جهت امامت یک اصل بنیادی دینی است نه فرعی.
  
انكار هر یك از اصول دین موجب كفر مى‌گردد؛ خواه از روى عناد و لجاجت باشد یا به جهت شبهه‌اى كه برایش پدید آمده است.<ref> فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل البیت علیهم السلام به نقل از كتاب الطهارة (شیخ انصارى)(ق2/355.</ref> [[تقیه]] در اصول دین براى حفظ جان، مشروع است.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل البیت علیهم السلام به نقل از حاشیة مجمع الفائدة/730.</ref>
+
عدل نیز اگر چه از صفات خداوند است و در اصطلاح علم عقاید لفظ توحید شامل عدل و دیگر صفات خداوند می شود ولی از آنجا که مسئله عدل از مسائل مهمی است که سبب جدایی اشاعره و عدلیه (شیعه امامیه و معتزله که قایل به عدل الهی هستند) شده است، و آثار زیادی بر آن بار می شود، عدل را به طور جداگانه، بحث کرده و جزء اصول عقاید آورده اند.
 +
 
 +
== احکام اصول دین ==
 +
 
 +
* در اصول دین [[تقلید]] جایز نیست و تحصیل علم و یقین به آن بر هر مكلّفى [[واجب]] است.<ref> فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، ج ‌1، ص 536. </ref>
 +
* انكار هر یك از اصول دین، موجب [[كفر]] مى‌گردد؛ خواه از روى عناد و لجاجت باشد، یا به جهت شبهه‌اى كه برایش پدید آمده است.<ref> فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل البیت علیهم السلام به نقل از كتاب الطهارة (شیخ انصارى)، ج2 ص 355.</ref>  
 +
* [[تقیه]] در اصول دین براى حفظ جان، مشروع و جایز است.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل البیت علیهم السلام به نقل از حاشیة مجمع الفائدة، ج1 ص730.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
 
 +
== منابع ==
 +
 
 +
* [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود شاهرودى، ج ‌1، ص 536.
 +
* [https://makarem.ir/compilation/reader.aspx?mid=9121 "اصول و فروع دین"، رساله احکام (پسران)، آیت‌الله مکارم شیرازی].
 +
* [https://www.islamquest.net/fa/archive/fa3804 "اصول و فروع دین"، پایگاه اسلام کوئست].
 +
* [http://porsemanequran.com/porsesh/%D9%85%DA%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F-%D9%BE%D8%B3%D8%8C-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%85%DB%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D "اصول دین، از دیدگاه شیعه"، پرسمان قرآن].
 +
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/259347/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%AF%DB%8C%D9%86 "اصول دین"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی].
  
 
{{اسلام}}
 
{{اسلام}}

نسخهٔ ‏۹ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۶

«اصول دین» در مقابل «فروع دین»، به معنای اصول عقاید و پایه‌های اساسی دین اسلام می‌باشد که مسلمانى بدون اقرار به آنها تحقق نمى‌یابد و انكار هر یك از آنها موجب كفر مى‌گردد.[۱] به عقیده همه دانشمندان اسلامی، توحید، معاد و نبوت، از اصول‌ دین‌ به شمار می‌روند. غیر از این اصول سه‌گانه مشترک، علمای شیعه دو اصل عدل و امامت را به‌عنوان اصول مذهب به این اصول اضافه کرده‌اند.

تعریف اصول دین

آئین اسلام شامل سه بخش کلی است: اصول دین، فروع دین و اخلاق. در واقع تعلیمات دینى همچون درختى است که اصول دین ریشه آن و فروع دین، شاخ و برگها و اخلاق میوه این درخت پر برکت محسوب مى شود.

اصول دین یعنى اساسى ترین عقاید اسلام که پایه و ریشه دین بوده و شرط مسلمان بودن را اعتقاد به آنها دانسته‌اند. واضعان این اصطلاح از این‌رو این اعتقادات را اصول دین نامیده‌اند که به نظر ایشان علوم دینی مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنی بر آنهاست؛ به عبارت دیگر، علوم دینی متوقف بر صدق پیامبر (ص)، و صدق آن حضرت متوقف بر شناخت این اصول است.[۲]

اصول دین شامل این «اصول» و ارکان است:

  • 1. «توحید»: به این معنی که تنها آفریدگار و مدبّر امور همه مخلوقات و موجودات هستی، «الله» تعالی است و در این خلق و تدبیر شریکی برای او وجود ندارد. این «اصل» خود به این چهار مورد تقسیم می شود: توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی و توحید در عبادت. اعتقاد به یگانگى خدا، که خالق جهان هستى است و از همه چیز آگاه است و هست و نیست ما در دست اوست و بر هر کارى تواناست، موجب احساس مسؤولیت، آرامش خاطر، دورى از گناه، استقامت و پایدارى و پیشرفت در زندگى است.
  • 2. «نبوت»: یعنی اعتقاد به نبوت و پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه وآله، و اینکه ایشان آخرین فرستاده خداوند (جَلّ جلاله) برای هدایت مردم است. اعتقاد به اینکه خداوند براى هدایت و ارشاد انسانها راهنمایان و پیامبرانى را برانگیخته و به برخى از آنها کتاب آسمانى داده تا راه مستقیم سعادت را به افراد بشرى بیاموزند و آنان را از بدى ها و زشتى ها بازداشته، در راه پرفراز و نشیب زندگى به آنها کمک کنند.
  • 3. «معاد»: باور و اعتقاد به وقوع روز قیامت و حاضر شدن همه انسانها در محضر کبریایی خداوند، برای حسابرسی اعمالشان. ایمان به روز رستاخیز و زنده شدن بعد از مرگ و اینکه انسانها پس از مردن بار دیگر زنده شده و در محکمه عدل الهى حضور یافته و هر کس به جزاى اعمال خود مى رسد، عامل مهم تربیت انسانى است; به این ترتیب موج نیرومندى از احساس مسؤولیت در برابر هر کار در اعماق روح انسان ایجاد کرده تا او را در برابر انحراف و گمراهى، ظلم و تجاوز کنترل کند.

«اصول» یاد شده مورد اتفاق همه دانشمندان اسلامی (شیعه و سنی) است. البته بسیاری از علمای شیعه معتقد به دو اصل دیگر به عنوان «اصول دین اسلام» نیز می باشند که آنها عبارتند از:

  • 4. «امامت»: به معنای اعتقاد به جانشینى امامان معصوم (علیهم السلام) بعد از پیامبر (صلى الله علیه وآله) براى رهبرى جامعه اسلامى و پاسدارى از عقاید و احکام در هر عصر و زمان به نمایندگى از طرف پیامبر اکرم است. امامان دوازده نفرند اوّل آنان امام على (علیه السلام) و آخرشان حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه) است. او زنده است و از نظرها غائب است و روزى فرا مى رسد که ظاهر شده و جهان را پر از عدل و داد مى کند و حکومت واحدى در سراسر جهان بر پایه عدالت و صلح و امنیت تشکیل مى دهد.
  • 5. «عدل»: اعتقاد به اینکه خداوند نه حق کسى را از بین مى برد و نه حق کسى را به دیگرى مى دهد، نه ظلم مى کند و نه در میان افراد تبعیض قائل مى شود و او به تمام معنا عادل است، چرا که نیاز به هیچ چیز و هیچ کس ندارد. اعتقاد به عدل الهی باعث دورى ما از ظلم و ستم و تبعیض و گسترش عدل و داد در جامعه انسانى مى شود.

بررسی عدل و امامت در اصول دین

اصول دین، از دیدگاه شیعه پنج اصل است; ولی شیعیان ـ هر چند عقیده دیگر مذاهب را در مسئله امامت و عدل نمیپذیرند ـ چون تمام فرق مسلمین را، مسلمان میدانند و همچون یک برادر اسلامی به آنان نگاه میکنند، گاهی اصول پنج گانه دین را به دو بخش تقسیم کرده سه اصل نخستین (توحید، نبوت و معاد) را، اصول دین که انکار آنها موجب خروج از دین میگردد و اعتقاد به امامت و مسأله عدل الهی را اصول مذهب میدانند.

همه مسلمانان در توحید و معاد و نبوت با هم اتفاق دارند ولی در مساله ی عدل و امامت بین مذهب شیعه اثنی عشری و سایر فرق اسلامی (غیر از معتزله که در مسئله عدل با شیعه متفق است) اختلاف وجود دارد.

متکلمان امامیه در اینکه شمار اصول دین چند است و شامل چه موضوعاتی می‌شود، اختلاف نظر دارند. عقیدۀ مشهور این است که اصول دین شامل ۳ موضوع است: توحید، نبوت و معاد؛ اما باید عدل و امامت را نیز به‌عنوان اصول مذهب، به آن ۳ افزود. به عبارت دیگر، بنابر این عقیده، اگر کسی منکر یکی از اصول دین شود، کافر است؛ اما اگر اقرار به آن ۳ اصل داشته باشد، ولی منکر عدل یا امامت شود، کافر نیست، ولی شیعه هم نیست.[۳]

اگر چه امامت از توابع نبوت است، ولی به خاطر اختلافی که در صدر اسلام در صف مسلمانان ایجاد شد؛ شیعه برای ابراز این عقیده مهم خود، امامت و اعتقاد به آن را در اصول خود وارد کرد؛ زیرا با توجه به ادله عقلی و نقلی و سفارشات پیامبر اکرم(ص)؛ در صورت عدم استمرار نبوت توسط امامت، دین ناقص و مردم در گمراهی واقع می شوند.

به اعتقاد شیعه منصب امامت، الهی است و باید از طرف خدای متعال به کسانی که صلاحیت و شرایط آن را دارند داده شود. شرایط دوگانه، "علم خدادادی و عصمت" که در امام شرط است، از شرایطی است که جز خداوند از آن آگاهی ندارد، بنابر این تعیین چنین فردی مثل خود پیامبر6 تنها به دست خداست، از این جهت امامت یک اصل بنیادی دینی است نه فرعی.

عدل نیز اگر چه از صفات خداوند است و در اصطلاح علم عقاید لفظ توحید شامل عدل و دیگر صفات خداوند می شود ولی از آنجا که مسئله عدل از مسائل مهمی است که سبب جدایی اشاعره و عدلیه (شیعه امامیه و معتزله که قایل به عدل الهی هستند) شده است، و آثار زیادی بر آن بار می شود، عدل را به طور جداگانه، بحث کرده و جزء اصول عقاید آورده اند.

احکام اصول دین

  • در اصول دین تقلید جایز نیست و تحصیل علم و یقین به آن بر هر مكلّفى واجب است.[۴]
  • انكار هر یك از اصول دین، موجب كفر مى‌گردد؛ خواه از روى عناد و لجاجت باشد، یا به جهت شبهه‌اى كه برایش پدید آمده است.[۵]
  • تقیه در اصول دین براى حفظ جان، مشروع و جایز است.[۶]

پانویس

  1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، ج ‌1، ص 536.
  2. شرح باب حادی عشر، علامه حلی، ص۶.
  3. اصول دین، میرزای قمی، ص5.
  4. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، ج ‌1، ص 536.
  5. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل البیت علیهم السلام به نقل از كتاب الطهارة (شیخ انصارى)، ج2 ص 355.
  6. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل البیت علیهم السلام به نقل از حاشیة مجمع الفائدة، ج1 ص730.

منابع