شیخ مهدی امامی مازندرانی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ حاج شيخ مهدى امامى اميرى را به شیخ مهدی امامی مازندرانی منتقل کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | '''آیت الله | + | '''آیت الله امامى امیرى''' (۱۳۷۸-۱۳۰۲ ق)، از خطیبان، مدرسان و عالمان مجاهد [[شیعه]] در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضل الله نورى]] بود. مقام بلند علمى و معنوى ایشان، مورد قبول و عنایت همه علماء و مجتهدین بود. وی در سخنرانیها، اقدامات رضاخان از جمله، بى حجابى و طرح متحدالشکل کردن لباس را مورد انتقاد قرار مى داد. |
{{شناسنامه عالم | {{شناسنامه عالم | ||
|نام کامل = مهدى امامى امیرى مازندرانی | |نام کامل = مهدى امامى امیرى مازندرانی | ||
− | |تصویر=[[پرونده:مهدی امامی.jpg| | + | |تصویر=[[پرونده:مهدی امامی.jpg|۲3۰px|center]] |
|زادروز = ۱۳۰۲ قمری | |زادروز = ۱۳۰۲ قمری | ||
|زادگاه = بابل | |زادگاه = بابل |
نسخهٔ ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۳
آیت الله امامى امیرى (۱۳۷۸-۱۳۰۲ ق)، از خطیبان، مدرسان و عالمان مجاهد شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان شیخ فضل الله نورى بود. مقام بلند علمى و معنوى ایشان، مورد قبول و عنایت همه علماء و مجتهدین بود. وی در سخنرانیها، اقدامات رضاخان از جمله، بى حجابى و طرح متحدالشکل کردن لباس را مورد انتقاد قرار مى داد.
نام کامل | مهدى امامى امیرى مازندرانی |
زادروز | ۱۳۰۲ قمری |
زادگاه | بابل |
وفات | ۱۳۷۸ قمری |
مدفن | قم، قبرستان شیخان |
اساتید |
شیخ فضل الله نورى، شیخ عبدالله مازندرانى، سید محمدکاظم یزدى، شیخ الشریعه اصفهانی،... |
شاگردان |
شهید مرتضی مطهری، سید جلال الدین آشتیانی، شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی، سید حسین زنجانی،... |
آثار |
رساله عملیه، تعليقه بر عروة الوثقی، حاشيه بر منظومه سبزواری، تعليقه بر شفا،... |
محتویات
تحصیلات و اساتید
مهدى امامى امیرى مازندرانی در سال ۱۳۰۲ قمرى (یا ۱۲۹۷ ق) در امیر کلاى بابل دیده به جهان گشود. او در سنین نوجوانى به حوزه علمیه بابل راه یافت و به تحصیل علوم دینى پرداخت.
شیخ مهدی امامی امیری پس از ورود به مدرسه آستانه بابل و اقامت در آن، علوم مقدماتى و سطوح عالى را از محضر اساتید گرانقدر فراگرفت، برخى از استادان او عبارتند از:
- آیت الله شیخ علىاصغر مجتهد مازندرانى (۱۲۴۵-۱۳۳۰ ق)؛ او از فقهاى بزرگ مازندران و از شاگردان میرزا حبیب الله رشتى و آخوند خراسانى بود.
- شیخ اسماعیل بن حداد، متوفى ۱۳۲۷ قمرى، وى از بزرگان و شاگردان مرحوم سعید العلماء بود.
- آیت الله شیخ محمدحسین شریعتمدار (۱۲۴۰-۱۳۲۰ ق)؛ از علماء بزرگ بابل بود و در «نقباءالبشر» از وى تمجید شده است.
- آیت الله سید احمد استاد (۱۲۸۰-۱۳۶۵ ق)؛ از علماى بانفوذ بابل بود.
حاج شیخ مهدى امامى با آن که از این اساتید استفاده فراوان برد، اما روح بلندش همچنان از عطش علم در التهاب بود و در پى چشمه هاى دیگر مى گشت، لذا راهى تهران شد و از محفل علمى استادان مختلف بهره هاى وافرى در سطوح عالى و دروس استدلالى برد و در زمره زبده ترین شاگردان آن بزرگواران درآمد. استادان والا گهر او در تهران عبارتند از:
- شهید شیخ فضل الله نورى.
- آقا سید على اکبر لاهیجانى.
- آخوند ملا محمد؛ صاحب حواشى بر شرح شمسیة.
معظّم له پس از چند سال اقامت در تهران، عازم عتبات عالیات گشته و در نجف اشرف از خرمن پرفیض بزرگان فقاهت استفاده کرد و از اساتید بزرگ، به اخذ اجازه اجتهاد مفتخر گشت. اساتید وى در عراق عبارتند از:
- آیت الله شیخ عبدالله مازندرانى (۱۲۵۶-۱۳۳۰ ق)؛ از رهبران مشروطه که در کتاب هاى رجال از ایشان به عنوان «علامه محقق، فقیه اصولى و یکى از اعاظم و اکابر علماء امامیه» یاد شده است.
- آخوند خراسانى (۱۲۵۵-۱۳۲۹ ق)؛ صاحب کفایه.
- سید محمدکاظم یزدى، صاحب عروه.
مدت اقامت ایشان در حوزه علمیه نجف اشرف از پربارترین دوران زندگى این عالم فرزانه بشمار مى رود. شخصیت علمى و معنوى وى در این دوره شکل گرفت، روح تشنه اش سیراب گردید و به قله رفیع اجتهاد دست یافته، و با کوله بارى از علم و معنویت راهى بابل گشت.
فعالیتهای علمی و اجتماعی
شیخ مهدى امامی امیری در امیرکلای بابل ساکن شد و به ارشاد مردم و ترویج شریعت مقدس نبوى پرداخت. او با هوشیارى و تحمل سختى هاى مردم منطقه را در امور دینى و اجتماعى رهبرى مى کرد، به این ترتیب قلوب زیادى به سوى او جذب شدند و او توانست ضمن پرداختن به امور علمى و اشتغال به تدریس، سرآمد رجال علمى منطقه گردد.
شیخ مهدى پس از چند سال اقامت در وطن، یک بار دیگر در سال ۱۳۴۸ قمرى، عازم شهر مقدس قم گردید و به بهره گیرى از ذخایر سرشار علمى خود، به تدریس دروس عالى در فقه و اصول و همچنین تفسیر قرآن و فلسفه و علوم معقول پرداخت.
مدت چندانى از اقامت آن مجتهد عالى مقدار در قم نگذشت، که به خاطر جذابیت بیان و بهره مندى از قدرت ممتاز علمى، مورد توجه علماء، فضلا و طلاب قرار گرفته و شاگردان فراوانى در محفل علمى او گرد آمدند. شیخ در قم از مدرسین عظام حوزه علمیه قم به حساب مى آمد، چنان چه در نجف اشرف نیز بر کرسى تدریس مى درخشید و شاگردان ورزیده اى از محضرش بهره مند گشتند.
آیت الله محفوظى از علماى معاصر قم براى نگارنده نقل فرمود: «چند جلسه اى از دروس ایشان را درک کردم، واقعاً جامعیت داشتند و مخصوصاً در تراجم و رجال خیلى مهارت داشت، درس تفسیر و اسفار ایشان، آمیزه اى از قرآن و حدیث و رجال و فلسفه و حتى روضه بود. معظم له ارادت شدیدى به شیخ فضل الله نوری داشت و معمولا از ایشان یادآورى مى کرد».
صفت برجسته آن استاد فرزانه، جدیت و خستگى ناپذیرى وى در امر تدریس و همت بلندشان در راه تربیت شاگردانى وارسته و ممتاز بوده است. بطورى که طبق نقل بعضى از تلامیذ معظم له که در حکمت و علوم معقول افتخار شاگردیشان را داشتند، وى از صبح تا ظهر در مسجد سلماسى بر کرسى تدریس تکیه زده و شاگردان را از مباحث مختلف بهره مند مى ساختند.
مرحوم آیت الله سید ابوالحسن حسینى، متوفى ۱۳۷۶ ش؛ براى نگارنده حکایت کرد: «پس از ارتحال مرجع عالیقدر آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى، آن بزرگوار به خاطر برخوردارى از امتیازات لازم، کانون توجه علماء اعلام براى احراز مقام مرجعیت و زعامت حوزه علمیه قم گردید. اعاظم حوزه علمیه چون مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر و مرحوم آیت الله حجت کوه کمری و دیگران از ایشان دعوت کردند تا زعامت حوزه را بر عهده بگیرند، ولى معظم له از قبول مسئولیت امتناع کرده و تکیه بر کرسى تدریس را ترجیح دادند و از همین راه دانشوران برجسته اى را تربیت نمودند».
برخی از شاگردان وی عبارتند از:
- شهید مرتضی مطهری،
- سید جلال الدین آشتیانی،
- شیخ ابو الحسن ایازی،
- شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی،
- سید عزالدین حسین زنجانی.
همچنین برای آن فقیه فرزانه تألیفاتی ذکر شده است، از جمله:
- رساله عملیه،
- تعليقه بر عروة الوثقی،
- حاشيه بر منظومه سبزواری،
- تعليقه بر شفا و اشارات ابن سینا.
از منظر علما
مرحوم حاج شیخ مهدى امامی با وجود امتناع از زعامت و مرجعیت عامه، به خاطر مقام و منزلت علمى و معنوى، همواره مورد احترام علماى طراز اول قم و مراجع عظام تقلید بود، چنان که بین ایشان و آیت الله بروجردى صمیمیت فراوانى وجود داشت.
مرحوم آیت الله میرزا هاشم آملى نیز مى فرمود: «آیت الله بروجردى که از درس تا منزل و از منزل تا حرم مطهر با درشکه رفت و آمد مى کرد، هر وقت از چندین مترى آقا شیخ مهدى امیرى را مى دید، از درشکه پیاده شده و از جلوى ایشان سواره رد نمى شد، آن ها با هم دوست صمیمى و وصى یکدیگر بودند...».
نمونه دیگر از ارادت علماء قم، مخصوصاً حضرت امام خمینى قدس سره به ایشان داستانى است که یکى از روحانیون بزرگوار براى راقم این سطور نقل کرد: «زمانى مرحوم حاج شیخ مهدى از سفر مشهد مقدس برگشته بود، علماء زیادى به دیدار ایشان آمده بودند. در منزل ساده شیخ مهدى، از خادم و کارگر خبرى نبود، کسى هم نبود که از علماء پذیرایى کند. مرحوم امام خمینى که در آن زمان شهرت فراوانى نیز پیدا کرده بود و در جمع علماء دیدار کننده حضور داشت، وقتى وضع را چنین دید، شخصا بلند شده و به آشپزخانه رفت و چاى آماده کرد و از علماء حاضر پذیرایى کرد». این امر از طرفى گویاى بزرگوارى و تواضع حضرت امام خمینى قدس سره و از طرف دیگر بیانگر مقام والاى مرحوم حاج شیخ مهدى و ارادت علماء قم به ایشان است.
ویژگیهای اخلاقی
شجاعت و قاطعیت:
شیخ مهدى امیری در بیان حقایق ابائى نداشت. دوران زندگى ایشان مصادف با حکومت رضاخان و رواج فساد و بىبندوبارى بود. در این میان مرحوم حاج شیخ مهدى نیز مانند برخی علما ساکت ننشست و در سخنرانی ها، با قاطعیت و صراحت لهجه، اقدامات رضاخان از جمله، بى حجابى و طرح متحدالشکل کردن لباس را محکوم و در منابر علنا از گناهان رایجى چون، رباخوارى و ریش تراشى به شدت انتقاد مى کرد.
ایشان در نتیجه مبارزه با رضاشاه، به کاشان تبعید شد. ماجرا از این قرار بود که پس از ماجراى ننگین کشف حجاب و سایر اقدامات رژیم طاغوتى، مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى، پیامى اعتراض آمیز خطاب به شاه نوشتند، و مراتب انزجار خود را از این اقدامات ضد دین اعلام داشت. رضاخان با بى ادبى تمام پاسخ داد: «حجت الاسلام حاج شیخ عبدالکریم؛ این حرف از اراجف است و کسانى که شما را محرک بوده اند، تعقیبشان مى کنیم». مرحوم آیت الله اراکى در خاطرات خود، ضمن بیان این مطلب مى فرماید: «نتیجه آن (نامه شیخ عبدالکریم حائرى) این بود که؛ رضاخان گفته بود: این حرف اراجف است، محرکین شما تعقیب خواهند شد، عده اى از جمله شیخ مهدى مازندرانى را که در قم ساکن بود و از بزرگان و اساتید محسوب مى شد و آدم موقرى بود و از خصیصین مرحوم شیخ فضل الله نورى بوده است، به کاشان تبعید شد...».
خطابه و سخنورى:
از دیگر ویژگی هاى معظم له جذابیت کلام و اقتدار و توانمندى در سخنرانى بود. سخنان وى در اعماق جان مستمع نفوذ مى کرد و افراد را به شدت منقلب مى کرد. علت این نفوذ کلام، طهارت نفس و قداست روح بود، چرا که وى مجسمه تقوا و صداقت و پاکى و پاى بندى به فضایل انسانى بود و در تهذیب نفس و سیر در میادین عشق و معرفت بى نظیر و الگوى بزرگى براى سالکان و پویندگان طریق هدایت محسوب مى گشت.
به خاطر عظمت معنوى، سخنانى که از اعماق جانش تراوش کرده و از انفاس قدسى و مسیحایى اش بیرون مى آمد، تا اعماق جان شنوندگان نفوذ مى کرد. البته قبول مسئولیت سخنرانى و منبر براى عامه مردم با وجود آن مقام شامخ علمى و شهرت عظیم، خود حاکى از روح متواضع و فروتنى آن بزرگوار و قبول رنج و مشقت فراوان، براى ترویج شریعت و تهذیب نفوس مردم بود. شیخ موعظه مردم را به عنوان دستور و وظیفه شرعى تلقى مى کرد و به آن اهمیت زیاد مى داد.
قدرت خطابه ایشان که باصفاى درون همراه بود زبانزد خاص و عام بود. شیفتگان معارف دین براى درک حضور ایشان و استفاده از بیانات شیوا و جذاب وى، از روستاهاى دور و نزدیک، خود را به مسجد جامع «امیر کلا» مى رساندند تا از انفاس قدسى ایشان بهره مند گردند. آرى، نفس قدسى آن مرد خدا در تبلیغ و ترویج شعائر دین و ایجاد روحیه دینى و مذهبى در آن منطقه نقش بسزایى داشته است.
زهد و اقامه سنتها:
بارزترین ویژگى مرحوم حاج شیخ مهدى امامى زهد ایشان بود و از مناعت طبع بالایى برخوردار بود. با آن که در موقعیتى بود که مى توانست از زندگى خوبى بهره مند باشد، ولى هرگز زندگى خود را به مظاهر مادى نیاراست. او همواره فقیرانه مى زیست و در تنگى معیشت بسر مى برد، آن چنان که همیشه زهدش بین علماء و بزرگان مشهور بود.
او به سنت هاى اسلامى، ادعیه، اذکار و توسلات به محضر اقدس خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام و برپایى و شرکت در مجالس سوگوارى اهل بیت علیهم السلام سخت پاى بند بود و دیگران را نیز به این امور سفارش مى فرمود. در ایام مخصوص عزادارى، در بیت شریف خویش محافلى برگزار کرده و به سوگ مى نشست. یکى از نزدیکان موثق ایشان مى گوید: هر وقت معظم له در ماه مبارک رمضان براى امور تبلبغى وارد بابل مى شد، مقید بود که به منزل بستگان نزدیک و حتى وابستگان دور و درجه دوم و سوم رفته و صله رحم کند و این امر نیز از بزرگوارى و فروتنى آن شخصیت ممتاز عالم اسلام حکایت دارد.
وفات
مرحوم حاج شیخ مهدى امامى در اواخر عمر شریف خود، در یکى از بیمارستان هاى تهران بسترى شد و سرانجام پس از عمرى سرشار از همت و تلاش، در دهم جمادى الثانى سال ۱۳۷۸ قمرى (۱۳۳۷ ش)، دیده از جهان فروبست. پیکر پاک ایشان به قم منتقل گردید و پس از اقمه نماز توسط آیت الله بروجردى، در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.
منابع
- ستارگان حرم، جلد ۲، نویسنده: عبدالرحمن باقرزاده آملى.
- خبرگزاری رسمی حوزه.