شیخ مهدی امامی مازندرانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
آيت الله حاج شيخ مهدى امامى اميرى ...
+
'''آیت الله حاج شیخ مهدى امامى امیرى''' (۱۳۷۸-۱۳۰۲ ق)، از خطیبان، مدرسان و عالمان مجاهد [[شیعه]] در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضل الله نورى]] بود. مقام بلند علمى و معنوى ایشان، مورد قبول و عنایت همه علماء و مجتهدین بود. وی در سخنرانی‌ها، اقدامات رضاخان از جمله، بى حجابى و طرح متحدالشکل کردن لباس را مورد انتقاد قرار مى داد.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = مهدى امامى امیرى مازندرانی
 +
|تصویر=[[پرونده:مهدی امامی.jpg|۲۲۰px|center]]
 +
|زادروز =  ۱۳۰۲ قمری
 +
|زادگاه =  بابل
 +
|وفات =  ۱۳۷۸ قمری
 +
|مدفن = [[قم]]، قبرستان شیخان
 +
|اساتید =  [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضل الله نورى]]، [[شیخ عبدالله مازندرانی|شیخ عبدالله مازندرانى]]، [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدى]]، [[شیخ الشریعه اصفهانی]]،...
 +
|شاگردان = [[شهید مرتضی مطهری]]، [[سید جلال الدین آشتیانی]]، [[شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی]]، سید حسین زنجانی،...
 +
|آثار = رساله عملیه، تعليقه بر [[عروة الوثقی]]، حاشيه بر منظومه سبزواری، تعليقه بر [[شفا (کتاب)|شفا]]،...
 +
}}
 +
==تحصیلات و اساتید==
  
==تحصيلات و اساتيد ==
+
مهدى امامى امیرى مازندرانی در سال ۱۳۰۲ قمرى (یا ۱۲۹۷ ق) در امیر کلاى بابل دیده به جهان گشود. او در سنین نوجوانى به [[حوزه علمیه]] بابل راه یافت و به تحصیل علوم دینى پرداخت.
  
مهدى امامى اميرى در سال 1302 قمرى در امير كلاى بابل ديده به جهان گشود. او در سنين نوجوانى به [[حوزه علميه]] بابل راه يافت و به تحصيل علوم دينى پرداخت.
+
شیخ مهدی امامی امیری پس از ورود به مدرسه آستانه بابل و اقامت در آن، علوم مقدماتى و سطوح عالى را از محضر اساتید گرانقدر فراگرفت، برخى از استادان او عبارتند از:
  
شیخ مهدی امامی امیری پس از ورود به مدرسه آستانه بابل و اقامت در آن، علوم مقدماتى و سطوح عالى را از محضر اساتيد گرانقدر فراگرفت، برخى از استادان او عبارتند از:
+
*آیت الله شیخ على‌اصغر مجتهد مازندرانى (۱۲۴۵-۱۳۳۰ ق)؛ او از فقهاى بزرگ مازندران و از شاگردان [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب الله رشتى]] و [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] بود.
  
*1- آيت الله شيخ على‌اصغر مجتهد مازندرانى (1245-1330 ق)؛ او از فقهاى بزرگ مازندران و از شاگردان [[میرزا حبیب الله رشتی|ميرزا حبيب الله رشتى]] و [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] بود.  
+
*شیخ اسماعیل بن حداد، متوفى ۱۳۲۷ قمرى، وى از بزرگان و شاگردان مرحوم [[محمدسعید بارفروشی مازندرانی|سعید العلماء]] بود.
  
*2- شيخ اسماعيل بن حداد، متوفى 1327 قمرى، وى از بزرگان و شاگردان مرحوم [[محمدسعید بارفروشی مازندرانی|سعيد العلماء]] بود.  
+
*آیت الله شیخ محمدحسین شریعتمدار (۱۲۴۰-۱۳۲۰ ق)؛ از علماء بزرگ بابل بود و در «[[نقباء البشر (کتاب)|نقباءالبشر]]» از وى تمجید شده است.
  
*3- آيت الله شيخ محمدحسين شريعتمدار (1240-1320 ق)؛ از علماء بزرگ بابل بود و در [[نقباء البشر (کتاب)|نقباءالبشر]]<ref>ج 1، ص 297.</ref> از وى تمجيد شده است.
+
*آیت الله سید احمد استاد (۱۲۸۰-۱۳۶۵ ق)؛ از علماى بانفوذ بابل بود.
  
*4- آيت الله سيد احمد استاد (1280-1365 ق)؛ از علماى بانفوذ بابل بود.
+
حاج شیخ مهدى امامى با آن که از این اساتید استفاده فراوان برد، اما روح بلندش همچنان از عطش علم در التهاب بود و در پى چشمه هاى دیگر مى گشت، لذا راهى [[تهران]] شد و از محفل علمى استادان مختلف بهره هاى وافرى در سطوح عالى و دروس استدلالى برد و در زمره زبده ترین شاگردان آن بزرگواران درآمد. استادان والا گهر او در تهران عبارتند از:
  
حاج شيخ مهدى امامى با آن كه از اين اساتيد استفاده فراوان برد، اما روح بلندش همچنان از عطش علم در التهاب بود و در پى چشمه هاى ديگر مى گشت، لذا راهى [[تهران]] شد و از محفل علمى استادان مختلف بهره هاى وافرى در سطوح عالى و دروس استدلالى برد و در زمره زبده ترين شاگردان آن بزرگواران درآمد. استادان والا گهر او در تهران عبارتند از:
+
*شهید [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضل الله نورى]].
  
*1- شهيد [[شیخ فضل الله نوری|شيخ فضل الله نورى]].
+
*آقا سید على اکبر لاهیجانى.
  
*2- آقا سيد على اكبر لاهيجانى.
+
*آخوند ملا محمد؛ صاحب حواشى بر شرح شمسیة.
  
*3- آخوند ملا محمد؛ صاحب حواشى بر شرح شمسية.<ref> رازى، محمد، آثار الحجة، ج 2، ص 77.</ref>
+
معظّم له پس از چند سال اقامت در تهران، عازم [[عتبات عالیات|عتبات عالیات]] گشته و در [[نجف]] اشرف از خرمن پرفیض بزرگان فقاهت استفاده کرد و از اساتید بزرگ، به اخذ اجازه [[اجتهاد]] مفتخر گشت. اساتید وى در [[عراق]] عبارتند از:
  
معظّم له پس از چند سال اقامت در تهران، عازم [[عتبات عالیات|عتبات عاليات]] گشته و در [[نجف]] اشرف از خرمن پرفيض بزرگان فقاهت استفاده كرد و از اساتيد بزرگ، به اخذ اجازه [[اجتهاد]] مفتخر گشت. اساتيد وى در [[عراق]] عبارتند از:
+
*آیت الله [[شیخ عبدالله مازندرانی|شیخ عبدالله مازندرانى]] (۱۲۵۶-۱۳۳۰ ق)؛ از رهبران [[مشروطیت|مشروطه]] که در کتاب هاى [[علم رجال|رجال]] از ایشان به عنوان «علامه محقق، فقیه اصولى و یکى از اعاظم و اکابر علماء امامیه» یاد شده است.
  
*1- آيت الله [[شیخ عبدالله مازندرانی|شيخ عبدالله مازندرانى]] (1256-1330 ق)؛ از رهبران [[مشروطیت|مشروطه]] كه در كتاب هاى [[علم رجال|رجال]] از ايشان به عنوان «علامه محقق، فقيه اصولى و يكى از اعاظم و اكابر علماء اماميه» ياد شده است.
+
*[[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] (۱۲۵۵-۱۳۲۹ ق)؛ صاحب [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]].
  
*2- [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] (1255-1329 ق)؛ صاحب [[کفایة الاصول (کتاب)|كفايه]].
+
*[[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدى]]، صاحب [[عروة الوثقى (کتاب)|عروه]].
  
*3- [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سيد محمدكاظم يزدى]]، صاحب [[عروة الوثقى (کتاب)|عروه]].
+
*[[شیخ الشریعه اصفهانی|ملا فتح الله شیخ الشریعه اصفهانى]].
  
*4- [[شیخ الشریعه اصفهانی|ملا فتح الله شيخ الشريعه اصفهانى]].<ref> همان، مدرك.</ref>
+
مدت اقامت ایشان در [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] نجف اشرف از پربارترین دوران زندگى این عالم فرزانه بشمار مى رود. شخصیت علمى و معنوى وى در این دوره شکل گرفت، روح تشنه اش سیراب گردید و به قله رفیع [[اجتهاد]] دست یافته، و با کوله بارى از [[علم]] و معنویت راهى بابل گشت.
  
مدت اقامت ايشان در [[حوزه علميه|حوزه علمیه]] نجف اشرف از پربارترين دوران زندگى اين عالم فرزانه بشمار مى رود. شخصيت علمى و معنوى وى در اين دوره شكل گرفت، روح تشنه اش سيراب گرديد و به قله رفيع [[اجتهاد]] دست يافته، و با كوله بارى از [[علم]] و معنويت راهى بابل گشت.
+
==فعالیت‌های علمی و اجتماعی==
 +
شیخ مهدى امامی امیری در امیرکلای بابل ساکن شد و به ارشاد مردم و ترویج [[شریعت|شریعت]] مقدس نبوى پرداخت. او با هوشیارى و تحمل سختى هاى مردم منطقه را در امور دینى و اجتماعى رهبرى مى کرد، به این ترتیب قلوب زیادى به سوى او جذب شدند و او توانست ضمن پرداختن به امور علمى و اشتغال به تدریس، سرآمد رجال علمى منطقه گردد.
  
==فعالیتهای علمی و اجتماعی==
+
شیخ مهدى پس از چند سال اقامت در وطن، یک بار دیگر در سال ۱۳۴۸ قمرى، عازم شهر مقدس [[قم]] گردید و به بهره گیرى از ذخایر سرشار علمى خود، به تدریس دروس عالى در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و همچنین [[تفسیر قرآن]] و [[فلسفه]] و علوم معقول پرداخت.
شيخ مهدى امامی امیری در اميركلای بابل ساكن شد و به ارشاد مردم و ترويج [[شریعت|شريعت]] مقدس نبوى پرداخت. او با هوشيارى و تحمل سختى هاى مردم منطقه را در امور دينى و اجتماعى رهبرى مى كرد، به اين ترتيب قلوب زيادى به سوى او جذب شدند و او توانست ضمن پرداختن به امور علمى و اشتغال به تدريس، سرآمد رجال علمى منطقه گردد.
 
  
از آن استوانه [[فقه]] و فضيلت، آثار ارزشمندى نزد بازماندگان وى باقى مانده است. تا آن جا كه نگارنده اطلاع دارد هنوز تأليفات گرانسنگ آن فقيه فرزانه به چاپ نرسيده و آن همه ميراث ذى قيمت فرهنگى به جامعه علمى عرضه نگشته است، غير از رساله عمليه معظم له كه در زمان حيات ايشان براى عمل مقلدين به چاپ رسيد.
+
مدت چندانى از اقامت آن مجتهد عالى مقدار در قم نگذشت، که به خاطر جذابیت بیان و بهره مندى از قدرت ممتاز علمى، مورد توجه علماء، فضلا و طلاب قرار گرفته و شاگردان فراوانى در محفل علمى او گرد آمدند. شیخ در قم از مدرسین عظام [[حوزه علمیه قم]] به حساب مى آمد، چنان چه در [[نجف]] اشرف نیز بر کرسى تدریس مى درخشید و شاگردان ورزیده اى از محضرش بهره مند گشتند.
  
شيخ مهدى پس از چند سال اقامت در وطن، يك بار ديگر در سال 1348 قمرى، عازم شهر مقدس [[قم]] گرديد و به بهره گيرى از ذخاير سرشار علمى خود، به تدريس دروس عالى در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و همچنين [[تفسير قرآن]] و [[فلسفه]] و علوم معقول پرداخت.<ref> همان، مدرك.</ref>
+
آیت الله محفوظى از علماى معاصر قم براى نگارنده نقل فرمود: «چند جلسه اى از دروس ایشان را درک کردم، واقعاً جامعیت داشتند و مخصوصاً در تراجم و [[علم رجال|رجال]] خیلى مهارت داشت، درس [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] ایشان، آمیزه اى از [[قرآن]] و [[حدیث]] و [[رجال]] و [[فلسفه]] و حتى [[روضه خوانی|روضه]] بود. معظم له ارادت شدیدى به [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضل الله نوری]] داشت و معمولا از ایشان یادآورى مى کرد».
  
مدت چندانى از اقامت آن مجتهد عالى مقدار در قم نگذشت، كه به خاطر جذابيت بيان و بهره مندى از قدرت ممتاز علمى، مورد توجه علماء، فضلا و طلاب قرار گرفته و شاگردان فراوانى در محفل علمى او گرد آمدند. شيخ در قم از مدرسين عظام [[حوزه علميه قم]] به حساب مى آمد، چنان چه در [[نجف]] اشرف نيز بر كرسى تدريس مى درخشيد و شاگردان ورزيده اى از محضرش بهره مند گشتند.
+
صفت برجسته آن استاد فرزانه، جدیت و خستگى ناپذیرى وى در امر تدریس و همت بلندشان در راه تربیت شاگردانى وارسته و ممتاز بوده است. بطورى که طبق نقل بعضى از تلامیذ معظم له که در [[حکمت]] و علوم معقول افتخار شاگردیشان را داشتند، وى از صبح تا ظهر در مسجد سلماسى بر کرسى تدریس تکیه زده و شاگردان را از مباحث مختلف بهره مند مى ساختند.  
  
حضرت آيت الله محفوظى از علماى معاصر قم براى نگارنده نقل فرمود: «چند جلسه اى از دروس ايشان را درك كردم، واقعاً جامعيت داشتند و مخصوصاً در تراجم و [[علم رجال|رجال]] خيلى مهارت داشت، درس [[تفسیر قرآن|تفسير]] و [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] ايشان، آميزه اى از [[قرآن]] و [[حديث]] و [[رجال]] و [[فلسفه]] و حتى [[روضه خوانی|روضه]] بود. معظم له ارادت شديدى به [[شیخ فضل الله نوری|شيخ فضل الله نوری]] داشت و معمولا از ايشان يادآورى مى كرد».
+
مرحوم آیت الله سید ابوالحسن حسینى، متوفى ۱۳۷۶ ش؛ براى نگارنده حکایت کرد: «پس از ارتحال مرجع عالیقدر آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائرى]]، آن بزرگوار به خاطر برخوردارى از امتیازات لازم، کانون توجه علماء اعلام براى احراز مقام [[مرجعیت|مرجعیت]] و زعامت حوزه علمیه قم گردید. اعاظم حوزه علمیه چون مرحوم آیت الله [[سید صدرالدین صدر|سید صدرالدین صدر]] و مرحوم آیت الله [[سید محمد حجت کوه کمره ای|حجت کوه کمری]] و دیگران از ایشان دعوت کردند تا زعامت حوزه را بر عهده بگیرند، ولى معظم له از قبول مسئولیت امتناع کرده و تکیه بر کرسى تدریس را ترجیح دادند و از همین راه دانشوران برجسته اى را تربیت نمودند».
  
صفت برجسته آن استاد فرزانه، جديت و خستگى ناپذيرى وى در امر تدريس و همت بلندشان در راه تربيت شاگردانى وارسته و ممتاز بوده است. بطورى كه طبق نقل بعضى از تلاميذ معظم له كه در [[حكمت]] و علوم معقول افتخار شاگرديشان را داشتند، وى از صبح تا ظهر در مسجد سلماسى بر كرسى تدريس تكيه زده و شاگردان را از مباحث مختلف بهره مند مى ساختند. به هر حال مقام بلند علمى و معنوى آن رادمرد، مورد قبول و عنايت همه علماء و مجتهدين بود.
+
برخی از شاگردان وی عبارتند از:
 +
*[[شهید مرتضی مطهری]]،
 +
*[[سید جلال الدین آشتیانی]]،
 +
*شیخ ابو الحسن ایازی،
 +
*[[شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی]]،
 +
*سید عزالدین حسین زنجانی.
  
مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن حسينى، متوفى 1376 ش؛ براى نگارنده حكايت كرد: «پس از ارتحال مرجع عاليقدر آيت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شيخ عبدالكريم حائرى]]، آن بزرگوار به خاطر برخوردارى از امتيازات لازم، كانون توجه علماء اعلام براى احراز مقام [[مرجعیت|مرجعيت]] و زعامت حوزه علميه قم گرديد. اعاظم حوزه علميه چون مرحوم آيت الله [[سید صدرالدین صدر|سيد صدرالدين صدر]] و مرحوم آيت الله [[سید محمد حجت کوه کمره ای|حجت کوه کمری]] و ديگران از ايشان دعوت كردند تا زعامت حوزه را بر عهده بگيرند، ولى معظم له از قبول مسئوليت امتناع كرده و بر تكيه بر كرسى تدريس را ترجيح دادند و از همين راه دانشوران برجسته اى را تربيت نمودند».
+
همچنین برای آن فقیه فرزانه تألیفاتی ذکر شده است، از جمله:  
 +
*رساله عملیه،
 +
*تعليقه بر [[عروة الوثقی]]،  
 +
*حاشيه بر منظومه سبزواری،
 +
*تعليقه بر [[شفا (کتاب)|شفا]] و [[اشارات و تنبیهات (کتاب)|اشارات]] [[ابن سینا]].
  
==از منظر علما ==
+
==از منظر علما==
  
مرحوم حاج شيخ مهدى امامی با وجود امتناع از زعامت و [[مرجعیت|مرجعيت]] عامه، به خاطر مقام و منزلت علمى و معنوى، همواره مورد احترام علماى طراز اول [[قم]] و مراجع عظام تقليد بود، چنان كه بين ايشان و [[آیت الله بروجردی|آيت الله بروجردى]] صميميت فراوانى وجود داشت.
+
مرحوم حاج شیخ مهدى امامی با وجود امتناع از زعامت و [[مرجعیت|مرجعیت]] عامه، به خاطر مقام و منزلت علمى و معنوى، همواره مورد احترام علماى طراز اول [[قم]] و مراجع عظام تقلید بود، چنان که بین ایشان و [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردى]] صمیمیت فراوانى وجود داشت.
  
مرحوم آيت الله [[میرزا هاشم آملی|ميرزا هاشم آملى]] نيز مى فرمود: «آيت الله بروجردى كه از درس تا منزل و از منزل تا حرم مطهر با درشكه رفت و آمد مى كرد، هر وقت از چندين مترى آقا شيخ مهدى اميرى را مى ديد، از درشكه پياده شده و از جلوى ايشان سواره رد نمى شد، آن ها با هم دوست صميمى و وصى يكديگر بودند...».
+
مرحوم آیت الله [[میرزا هاشم آملی|میرزا هاشم آملى]] نیز مى فرمود: «آیت الله بروجردى که از درس تا منزل و از منزل تا حرم مطهر با درشکه رفت و آمد مى کرد، هر وقت از چندین مترى آقا شیخ مهدى امیرى را مى دید، از درشکه پیاده شده و از جلوى ایشان سواره رد نمى شد، آن ها با هم دوست صمیمى و وصى یکدیگر بودند...».
  
نمونه ديگر از ارادت علماء قم، مخصوصاً حضرت [[امام خمينى]] قدس سره به ايشان داستانى است كه يكى از روحانيون بزرگوار براى راقم اين سطور نقل كرد: «زمانى مرحوم حاج شيخ مهدى از سفر [[مشهد]] مقدس برگشته بود، علماء زيادى به ديدار ايشان آمده بودند. در منزل ساده شيخ مهدى، از خادم و كارگر خبرى نبود، كسى هم نبود كه از علماء پذيرايى كند. مرحوم امام خمينى كه در آن زمان شهرت فراوانى نيز پيدا كرده بود و در جمع علماء ديدار كننده حضور داشت، وقتى وضع را چنين ديد، شخصا بلند شده و به آشپزخانه رفت و چاى آماده كرد و از علماء حاضر پذيرايى كرد». اين امر از طرفى گوياى بزرگوارى و تواضع حضرت امام خمينى قدس سره و از طرف ديگر بيانگر مقام والاى مرحوم حاج شيخ مهدى و ارادت علماء قم به ايشان است.
+
نمونه دیگر از ارادت علماء قم، مخصوصاً حضرت [[امام خمینى]] قدس سره به ایشان داستانى است که یکى از روحانیون بزرگوار براى راقم این سطور نقل کرد: «زمانى مرحوم حاج شیخ مهدى از سفر [[مشهد]] مقدس برگشته بود، علماء زیادى به دیدار ایشان آمده بودند. در منزل ساده شیخ مهدى، از خادم و کارگر خبرى نبود، کسى هم نبود که از علماء پذیرایى کند. مرحوم امام خمینى که در آن زمان شهرت فراوانى نیز پیدا کرده بود و در جمع علماء دیدار کننده حضور داشت، وقتى وضع را چنین دید، شخصا بلند شده و به آشپزخانه رفت و چاى آماده کرد و از علماء حاضر پذیرایى کرد». این امر از طرفى گویاى بزرگوارى و تواضع حضرت امام خمینى قدس سره و از طرف دیگر بیانگر مقام والاى مرحوم حاج شیخ مهدى و ارادت علماء قم به ایشان است.
  
==ويژگي‌های اخلاقی==
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
'''<I>صراحت و قاطعيت:</I>'''
+
'''<I>شجاعت و قاطعیت:</I>'''
  
شيخ مهدى امیری در بيان حقايق ابائى نداشت و علماء و مردم كهنسال منطقه خاطره هاى فراوانى از اين ويژگى شيخ مهدى به ياد دارند. دوران زندگى ايشان مصادف با حكومت رضاخان و رواج فساد و بى‌بندوبارى بود. در اين ميان مرحوم حاج شيخ مهدى نيز مانند برخی علما ساكت ننشست. در سخنراني ها، با قاطعيت و صراحت لهجه، اقدامات رضاخان از جمله، بى حجابى و طرح متحدالشكل كردن لباس را محكوم و در منابر علنا از گناهان رايجى چون، [[ربا خواری|رباخوارى]] و ريش تراشى به شدت انتقاد مى كرد.  
+
شیخ مهدى امیری در بیان حقایق ابائى نداشت. دوران زندگى ایشان مصادف با حکومت رضاخان و رواج فساد و بى‌بندوبارى بود. در این میان مرحوم حاج شیخ مهدى نیز مانند برخی علما ساکت ننشست و در سخنرانی ها، با قاطعیت و صراحت لهجه، اقدامات رضاخان از جمله، بى حجابى و طرح متحدالشکل کردن لباس را محکوم و در منابر علنا از گناهان رایجى چون، [[ربا خواری|رباخوارى]] و ریش تراشى به شدت انتقاد مى کرد.  
  
ایشان در نتيجه مبارزه با رضاشاه، به كاشان تبعيد شد. ماجرا از اين قرار بود كه؛ پس از ماجراى ننگين كشف حجاب و ساير اقدامات رژيم طاغوتى، مرحوم آيت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شيخ عبدالكريم حائرى]]، پيامى اعتراض آميز خطاب به شاه نوشتند، و مراتب انزجار خود را از اين اقدامات ضد [[دین|دين]] اعلام داشت. رضاخان با بى ادبى تمام پاسخ داد: «حجت الاسلام حاج شيخ عبدالكريم؛ اين حرف از اراجف است و كسانى كه شما را محرك بوده اند، تعقيب‌شان مى كنيم».
+
ایشان در نتیجه مبارزه با رضاشاه، به کاشان تبعید شد. ماجرا از این قرار بود که پس از ماجراى ننگین کشف [[حجاب]] و سایر اقدامات رژیم طاغوتى، مرحوم آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائرى]]، پیامى اعتراض آمیز خطاب به شاه نوشتند، و مراتب انزجار خود را از این اقدامات ضد [[دین|دین]] اعلام داشت. رضاخان با بى ادبى تمام پاسخ داد: «حجت الاسلام حاج شیخ عبدالکریم؛ این حرف از اراجف است و کسانى که شما را محرک بوده اند، تعقیب‌شان مى کنیم». مرحوم [[آیت الله محمد علی اراکی|آیت الله اراکى]] در خاطرات خود، ضمن بیان این مطلب مى فرماید: «نتیجه آن (نامه شیخ عبدالکریم حائرى) این بود که؛ رضاخان گفته بود: این حرف اراجف است، محرکین شما تعقیب خواهند شد، عده اى از جمله شیخ مهدى مازندرانى را که در قم ساکن بود و از بزرگان و اساتید محسوب مى شد و آدم موقرى بود و از خصیصین مرحوم شیخ فضل الله نورى بوده است، به کاشان تبعید شد...».
 
 
مرحوم [[آیت الله محمد علی اراکی|آيت الله اراكى]] در خاطرات خود، ضمن بيان اين مطلب مى فرمايد: «نتيجه آن (نامه شيخ عبدالكريم حائرى) اين بود كه؛ رضاخان گفته بود: اين حرف اراجف است، محركين شما تعقيب خواهند شد، عده اى از جمله شيخ مهدى مازندرانى را كه در قم ساكن بود و از بزرگان و اساتيد محسوب مى شد و آدم موقرى بود و از خصيصين مرحوم شيخ فضل الله نورى بوده است، به كاشان تبعيد شد...».<ref>همان، ص 334.</ref>
 
  
 
'''<I>خطابه و سخنورى:</I>'''
 
'''<I>خطابه و سخنورى:</I>'''
  
از ديگر ويژگي هاى معظم له جذابيت كلام و اقتدار و توانمندى در سخنرانى بود. سخنان وى در اعماق جان مستمع نفوذ مى كرد و افراد را به شدت منقلب مى كرد. علت اين نفوذ كلام، طهارت نفس و قداست روح بود، چرا كه وى مجسمه [[تقوا]] و [[صداقت]] و پاكى و پاى بندى به فضايل انسانى بود و در [[تهذيب نفس]] و سير در ميادين عشق و معرفت بى نظير و الگوى بزرگى براى سالكان و پويندگان طريق هدايت محسوب مى گشت.  
+
از دیگر ویژگی هاى معظم له جذابیت کلام و اقتدار و توانمندى در سخنرانى بود. سخنان وى در اعماق جان مستمع نفوذ مى کرد و افراد را به شدت منقلب مى کرد. علت این نفوذ کلام، طهارت نفس و قداست روح بود، چرا که وى مجسمه [[تقوا]] و [[صداقت]] و پاکى و پاى بندى به فضایل انسانى بود و در [[تهذیب نفس]] و سیر در میادین عشق و معرفت بى نظیر و الگوى بزرگى براى سالکان و پویندگان طریق هدایت محسوب مى گشت.  
  
به خاطر عظمت معنوى، سخنانى كه از اعماق جانش تراوش كرده و از انفاس قدسى و مسيحايى اش بيرون مى آمد، تا اعماق جان شنوندگان نفوذ مى كرد. البته قبول مسئوليت سخنرانى و منبر براى عامه مردم با وجود آن مقام شامخ علمى و شهرت عظيم، خود حاكى از روح [[تواضع|متواضع]] و فروتنى آن بزرگوار و قبول رنج و مشقت فراوان، براى ترويج شريعت و تهذيب نفوس مردم بود. شيخ موعظه مردم را به عنوان دستور و وظيفه شرعى تلقى مى كرد و به آن اهميت زياد مى داد.
+
به خاطر عظمت معنوى، سخنانى که از اعماق جانش تراوش کرده و از انفاس قدسى و مسیحایى اش بیرون مى آمد، تا اعماق جان شنوندگان نفوذ مى کرد. البته قبول مسئولیت سخنرانى و منبر براى عامه مردم با وجود آن مقام شامخ علمى و شهرت عظیم، خود حاکى از روح [[تواضع|متواضع]] و فروتنى آن بزرگوار و قبول رنج و مشقت فراوان، براى ترویج شریعت و تهذیب نفوس مردم بود. شیخ موعظه مردم را به عنوان دستور و وظیفه شرعى تلقى مى کرد و به آن اهمیت زیاد مى داد.
  
قدرت خطابه ايشان كه باصفاى درون همراه بود زبانزد خاص و عام بود. شيفتگان معارف دين براى درك حضور ايشان و استفاده از بيانات شيوا و جذاب وى، از روستاهاى دور و نزديك، خود را به مسجد جامع «امير كلا» مى رساندند تا از انفاس قدسى ايشان بهره مند گردند. آرى، نفس قدسى آن مرد خدا در تبليغ و ترويج شعائر دين و ايجاد روحيه دينى و مذهبى در آن منطقه نقش بسزايى داشته است.
+
قدرت خطابه ایشان که باصفاى درون همراه بود زبانزد خاص و عام بود. شیفتگان معارف دین براى درک حضور ایشان و استفاده از بیانات شیوا و جذاب وى، از روستاهاى دور و نزدیک، خود را به مسجد جامع «امیر کلا» مى رساندند تا از انفاس قدسى ایشان بهره مند گردند. آرى، نفس قدسى آن مرد خدا در تبلیغ و ترویج شعائر دین و ایجاد روحیه دینى و مذهبى در آن منطقه نقش بسزایى داشته است.
  
 
'''<I>زهد و اقامه سنت‌ها:</I>'''
 
'''<I>زهد و اقامه سنت‌ها:</I>'''
  
بارزترين ويژگى مرحوم حاج شيخ مهدى امامى [[زهد]] ایشان بود و از مناعت طبع بالايى برخوردار بود. با آن كه در موقعيتى بود كه مى توانست از زندگى خوبى بهره مند باشد، ولى هرگز زندگى خود را به مظاهر مادى نياراست. او همواره فقيرانه مى زيست و در تنگى معيشت بسر مى برد، آن چنان كه هميشه زهدش بين علماء و بزرگان مشهور بود.
+
بارزترین ویژگى مرحوم حاج شیخ مهدى امامى [[زهد]] ایشان بود و از مناعت طبع بالایى برخوردار بود. با آن که در موقعیتى بود که مى توانست از زندگى خوبى بهره مند باشد، ولى هرگز زندگى خود را به مظاهر مادى نیاراست. او همواره فقیرانه مى زیست و در تنگى معیشت بسر مى برد، آن چنان که همیشه زهدش بین علماء و بزرگان مشهور بود.
  
او به سنت هاى اسلامى، [[دعا|ادعيه]]، [[ذکر (اصطلاح اخلاق و عرفان)|اذكار]] و [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسلات]] به محضر اقدس خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام و برپايى و شركت در مجالس سوگوارى [[اهل بيت]] علیهم السلام سخت پاى بند بود و ديگران را نيز به اين امور سفارش مى فرمود. در ايام مخصوص عزادارى، در بيت شريف خويش محافلى برگزار كرده و به سوگ مى نشست. يكى از نزديكان موثق ایشان مى گويد: هر وقت معظم له در ماه مبارك [[رمضان]] براى امور تبلبغى وارد بابل مى شد، مقيد بود كه به منزل بستگان نزديك و حتى وابستگان دور و درجه دوم و سوم رفته و [[صله رحم]] كند و اين امر نيز از بزرگوارى و فروتنى آن شخصيت ممتاز عالم اسلام حكايت دارد.
+
او به سنت هاى اسلامى، [[دعا|ادعیه]]، [[ذکر (اصطلاح اخلاق و عرفان)|اذکار]] و [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسلات]] به محضر اقدس خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام و برپایى و شرکت در مجالس سوگوارى [[اهل بیت]] علیهم السلام سخت پاى بند بود و دیگران را نیز به این امور سفارش مى فرمود. در ایام مخصوص عزادارى، در بیت شریف خویش محافلى برگزار کرده و به سوگ مى نشست. یکى از نزدیکان موثق ایشان مى گوید: هر وقت معظم له در ماه مبارک [[رمضان]] براى امور تبلبغى وارد بابل مى شد، مقید بود که به منزل بستگان نزدیک و حتى وابستگان دور و درجه دوم و سوم رفته و [[صله رحم]] کند و این امر نیز از بزرگوارى و فروتنى آن شخصیت ممتاز عالم اسلام حکایت دارد.
  
==وفات ==
+
==وفات==
مرحوم حاج شيخ مهدى امامى در اواخر عمر شريف خود، در يكى از بيمارستان هاى [[تهران]] بسترى شد و سرانجام پس از عمرى سرشار از همت و تلاش، در دهم [[جمادى الثانى]] سال 1378 قمرى، ديده از جهان فروبست. پيكر پاك ایشان به [[قم]] منتقل گردید و پس از اقمه [[نماز میت|نماز]] توسط [[آیت الله بروجردی|آيت الله بروجردى]]، در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد.
+
مرحوم حاج شیخ مهدى امامى در اواخر عمر شریف خود، در یکى از بیمارستان هاى [[تهران]] بسترى شد و سرانجام پس از عمرى سرشار از همت و تلاش، در دهم [[جمادى الثانى]] سال ۱۳۷۸ قمرى (۱۳۳۷ ش)، دیده از جهان فروبست. پیکر پاک ایشان به [[قم]] منتقل گردید و پس از اقمه [[نماز میت|نماز]] توسط [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردى]]، در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.
 +
==منابع==
  
==پانویس==
+
*[[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۲، نویسنده: عبدالرحمن باقرزاده آملى.
<references />
+
* خبرگزاری رسمی حوزه.
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
==منابع==
 
 
* ستارگان حرم، جلد 2، نویسنده: عبدالرحمن باقرزاده آملى.
 

نسخهٔ ‏۹ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۶

آیت الله حاج شیخ مهدى امامى امیرى (۱۳۷۸-۱۳۰۲ ق)، از خطیبان، مدرسان و عالمان مجاهد شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان شیخ فضل الله نورى بود. مقام بلند علمى و معنوى ایشان، مورد قبول و عنایت همه علماء و مجتهدین بود. وی در سخنرانی‌ها، اقدامات رضاخان از جمله، بى حجابى و طرح متحدالشکل کردن لباس را مورد انتقاد قرار مى داد.

۲۲۰px
نام کامل مهدى امامى امیرى مازندرانی
زادروز ۱۳۰۲ قمری
زادگاه بابل
وفات ۱۳۷۸ قمری
مدفن قم، قبرستان شیخان

Line.png

اساتید

شیخ فضل الله نورى، شیخ عبدالله مازندرانى، سید محمدکاظم یزدى، شیخ الشریعه اصفهانی،...

شاگردان

شهید مرتضی مطهری، سید جلال الدین آشتیانی، شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی، سید حسین زنجانی،...

آثار

رساله عملیه، تعليقه بر عروة الوثقی، حاشيه بر منظومه سبزواری، تعليقه بر شفا،...

تحصیلات و اساتید

مهدى امامى امیرى مازندرانی در سال ۱۳۰۲ قمرى (یا ۱۲۹۷ ق) در امیر کلاى بابل دیده به جهان گشود. او در سنین نوجوانى به حوزه علمیه بابل راه یافت و به تحصیل علوم دینى پرداخت.

شیخ مهدی امامی امیری پس از ورود به مدرسه آستانه بابل و اقامت در آن، علوم مقدماتى و سطوح عالى را از محضر اساتید گرانقدر فراگرفت، برخى از استادان او عبارتند از:

  • شیخ اسماعیل بن حداد، متوفى ۱۳۲۷ قمرى، وى از بزرگان و شاگردان مرحوم سعید العلماء بود.
  • آیت الله شیخ محمدحسین شریعتمدار (۱۲۴۰-۱۳۲۰ ق)؛ از علماء بزرگ بابل بود و در «نقباءالبشر» از وى تمجید شده است.
  • آیت الله سید احمد استاد (۱۲۸۰-۱۳۶۵ ق)؛ از علماى بانفوذ بابل بود.

حاج شیخ مهدى امامى با آن که از این اساتید استفاده فراوان برد، اما روح بلندش همچنان از عطش علم در التهاب بود و در پى چشمه هاى دیگر مى گشت، لذا راهى تهران شد و از محفل علمى استادان مختلف بهره هاى وافرى در سطوح عالى و دروس استدلالى برد و در زمره زبده ترین شاگردان آن بزرگواران درآمد. استادان والا گهر او در تهران عبارتند از:

  • آقا سید على اکبر لاهیجانى.
  • آخوند ملا محمد؛ صاحب حواشى بر شرح شمسیة.

معظّم له پس از چند سال اقامت در تهران، عازم عتبات عالیات گشته و در نجف اشرف از خرمن پرفیض بزرگان فقاهت استفاده کرد و از اساتید بزرگ، به اخذ اجازه اجتهاد مفتخر گشت. اساتید وى در عراق عبارتند از:

  • آیت الله شیخ عبدالله مازندرانى (۱۲۵۶-۱۳۳۰ ق)؛ از رهبران مشروطه که در کتاب هاى رجال از ایشان به عنوان «علامه محقق، فقیه اصولى و یکى از اعاظم و اکابر علماء امامیه» یاد شده است.

مدت اقامت ایشان در حوزه علمیه نجف اشرف از پربارترین دوران زندگى این عالم فرزانه بشمار مى رود. شخصیت علمى و معنوى وى در این دوره شکل گرفت، روح تشنه اش سیراب گردید و به قله رفیع اجتهاد دست یافته، و با کوله بارى از علم و معنویت راهى بابل گشت.

فعالیت‌های علمی و اجتماعی

شیخ مهدى امامی امیری در امیرکلای بابل ساکن شد و به ارشاد مردم و ترویج شریعت مقدس نبوى پرداخت. او با هوشیارى و تحمل سختى هاى مردم منطقه را در امور دینى و اجتماعى رهبرى مى کرد، به این ترتیب قلوب زیادى به سوى او جذب شدند و او توانست ضمن پرداختن به امور علمى و اشتغال به تدریس، سرآمد رجال علمى منطقه گردد.

شیخ مهدى پس از چند سال اقامت در وطن، یک بار دیگر در سال ۱۳۴۸ قمرى، عازم شهر مقدس قم گردید و به بهره گیرى از ذخایر سرشار علمى خود، به تدریس دروس عالى در فقه و اصول و همچنین تفسیر قرآن و فلسفه و علوم معقول پرداخت.

مدت چندانى از اقامت آن مجتهد عالى مقدار در قم نگذشت، که به خاطر جذابیت بیان و بهره مندى از قدرت ممتاز علمى، مورد توجه علماء، فضلا و طلاب قرار گرفته و شاگردان فراوانى در محفل علمى او گرد آمدند. شیخ در قم از مدرسین عظام حوزه علمیه قم به حساب مى آمد، چنان چه در نجف اشرف نیز بر کرسى تدریس مى درخشید و شاگردان ورزیده اى از محضرش بهره مند گشتند.

آیت الله محفوظى از علماى معاصر قم براى نگارنده نقل فرمود: «چند جلسه اى از دروس ایشان را درک کردم، واقعاً جامعیت داشتند و مخصوصاً در تراجم و رجال خیلى مهارت داشت، درس تفسیر و اسفار ایشان، آمیزه اى از قرآن و حدیث و رجال و فلسفه و حتى روضه بود. معظم له ارادت شدیدى به شیخ فضل الله نوری داشت و معمولا از ایشان یادآورى مى کرد».

صفت برجسته آن استاد فرزانه، جدیت و خستگى ناپذیرى وى در امر تدریس و همت بلندشان در راه تربیت شاگردانى وارسته و ممتاز بوده است. بطورى که طبق نقل بعضى از تلامیذ معظم له که در حکمت و علوم معقول افتخار شاگردیشان را داشتند، وى از صبح تا ظهر در مسجد سلماسى بر کرسى تدریس تکیه زده و شاگردان را از مباحث مختلف بهره مند مى ساختند.

مرحوم آیت الله سید ابوالحسن حسینى، متوفى ۱۳۷۶ ش؛ براى نگارنده حکایت کرد: «پس از ارتحال مرجع عالیقدر آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى، آن بزرگوار به خاطر برخوردارى از امتیازات لازم، کانون توجه علماء اعلام براى احراز مقام مرجعیت و زعامت حوزه علمیه قم گردید. اعاظم حوزه علمیه چون مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر و مرحوم آیت الله حجت کوه کمری و دیگران از ایشان دعوت کردند تا زعامت حوزه را بر عهده بگیرند، ولى معظم له از قبول مسئولیت امتناع کرده و تکیه بر کرسى تدریس را ترجیح دادند و از همین راه دانشوران برجسته اى را تربیت نمودند».

برخی از شاگردان وی عبارتند از:

همچنین برای آن فقیه فرزانه تألیفاتی ذکر شده است، از جمله:

از منظر علما

مرحوم حاج شیخ مهدى امامی با وجود امتناع از زعامت و مرجعیت عامه، به خاطر مقام و منزلت علمى و معنوى، همواره مورد احترام علماى طراز اول قم و مراجع عظام تقلید بود، چنان که بین ایشان و آیت الله بروجردى صمیمیت فراوانى وجود داشت.

مرحوم آیت الله میرزا هاشم آملى نیز مى فرمود: «آیت الله بروجردى که از درس تا منزل و از منزل تا حرم مطهر با درشکه رفت و آمد مى کرد، هر وقت از چندین مترى آقا شیخ مهدى امیرى را مى دید، از درشکه پیاده شده و از جلوى ایشان سواره رد نمى شد، آن ها با هم دوست صمیمى و وصى یکدیگر بودند...».

نمونه دیگر از ارادت علماء قم، مخصوصاً حضرت امام خمینى قدس سره به ایشان داستانى است که یکى از روحانیون بزرگوار براى راقم این سطور نقل کرد: «زمانى مرحوم حاج شیخ مهدى از سفر مشهد مقدس برگشته بود، علماء زیادى به دیدار ایشان آمده بودند. در منزل ساده شیخ مهدى، از خادم و کارگر خبرى نبود، کسى هم نبود که از علماء پذیرایى کند. مرحوم امام خمینى که در آن زمان شهرت فراوانى نیز پیدا کرده بود و در جمع علماء دیدار کننده حضور داشت، وقتى وضع را چنین دید، شخصا بلند شده و به آشپزخانه رفت و چاى آماده کرد و از علماء حاضر پذیرایى کرد». این امر از طرفى گویاى بزرگوارى و تواضع حضرت امام خمینى قدس سره و از طرف دیگر بیانگر مقام والاى مرحوم حاج شیخ مهدى و ارادت علماء قم به ایشان است.

ویژگی‌های اخلاقی

شجاعت و قاطعیت:

شیخ مهدى امیری در بیان حقایق ابائى نداشت. دوران زندگى ایشان مصادف با حکومت رضاخان و رواج فساد و بى‌بندوبارى بود. در این میان مرحوم حاج شیخ مهدى نیز مانند برخی علما ساکت ننشست و در سخنرانی ها، با قاطعیت و صراحت لهجه، اقدامات رضاخان از جمله، بى حجابى و طرح متحدالشکل کردن لباس را محکوم و در منابر علنا از گناهان رایجى چون، رباخوارى و ریش تراشى به شدت انتقاد مى کرد.

ایشان در نتیجه مبارزه با رضاشاه، به کاشان تبعید شد. ماجرا از این قرار بود که پس از ماجراى ننگین کشف حجاب و سایر اقدامات رژیم طاغوتى، مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى، پیامى اعتراض آمیز خطاب به شاه نوشتند، و مراتب انزجار خود را از این اقدامات ضد دین اعلام داشت. رضاخان با بى ادبى تمام پاسخ داد: «حجت الاسلام حاج شیخ عبدالکریم؛ این حرف از اراجف است و کسانى که شما را محرک بوده اند، تعقیب‌شان مى کنیم». مرحوم آیت الله اراکى در خاطرات خود، ضمن بیان این مطلب مى فرماید: «نتیجه آن (نامه شیخ عبدالکریم حائرى) این بود که؛ رضاخان گفته بود: این حرف اراجف است، محرکین شما تعقیب خواهند شد، عده اى از جمله شیخ مهدى مازندرانى را که در قم ساکن بود و از بزرگان و اساتید محسوب مى شد و آدم موقرى بود و از خصیصین مرحوم شیخ فضل الله نورى بوده است، به کاشان تبعید شد...».

خطابه و سخنورى:

از دیگر ویژگی هاى معظم له جذابیت کلام و اقتدار و توانمندى در سخنرانى بود. سخنان وى در اعماق جان مستمع نفوذ مى کرد و افراد را به شدت منقلب مى کرد. علت این نفوذ کلام، طهارت نفس و قداست روح بود، چرا که وى مجسمه تقوا و صداقت و پاکى و پاى بندى به فضایل انسانى بود و در تهذیب نفس و سیر در میادین عشق و معرفت بى نظیر و الگوى بزرگى براى سالکان و پویندگان طریق هدایت محسوب مى گشت.

به خاطر عظمت معنوى، سخنانى که از اعماق جانش تراوش کرده و از انفاس قدسى و مسیحایى اش بیرون مى آمد، تا اعماق جان شنوندگان نفوذ مى کرد. البته قبول مسئولیت سخنرانى و منبر براى عامه مردم با وجود آن مقام شامخ علمى و شهرت عظیم، خود حاکى از روح متواضع و فروتنى آن بزرگوار و قبول رنج و مشقت فراوان، براى ترویج شریعت و تهذیب نفوس مردم بود. شیخ موعظه مردم را به عنوان دستور و وظیفه شرعى تلقى مى کرد و به آن اهمیت زیاد مى داد.

قدرت خطابه ایشان که باصفاى درون همراه بود زبانزد خاص و عام بود. شیفتگان معارف دین براى درک حضور ایشان و استفاده از بیانات شیوا و جذاب وى، از روستاهاى دور و نزدیک، خود را به مسجد جامع «امیر کلا» مى رساندند تا از انفاس قدسى ایشان بهره مند گردند. آرى، نفس قدسى آن مرد خدا در تبلیغ و ترویج شعائر دین و ایجاد روحیه دینى و مذهبى در آن منطقه نقش بسزایى داشته است.

زهد و اقامه سنت‌ها:

بارزترین ویژگى مرحوم حاج شیخ مهدى امامى زهد ایشان بود و از مناعت طبع بالایى برخوردار بود. با آن که در موقعیتى بود که مى توانست از زندگى خوبى بهره مند باشد، ولى هرگز زندگى خود را به مظاهر مادى نیاراست. او همواره فقیرانه مى زیست و در تنگى معیشت بسر مى برد، آن چنان که همیشه زهدش بین علماء و بزرگان مشهور بود.

او به سنت هاى اسلامى، ادعیه، اذکار و توسلات به محضر اقدس خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام و برپایى و شرکت در مجالس سوگوارى اهل بیت علیهم السلام سخت پاى بند بود و دیگران را نیز به این امور سفارش مى فرمود. در ایام مخصوص عزادارى، در بیت شریف خویش محافلى برگزار کرده و به سوگ مى نشست. یکى از نزدیکان موثق ایشان مى گوید: هر وقت معظم له در ماه مبارک رمضان براى امور تبلبغى وارد بابل مى شد، مقید بود که به منزل بستگان نزدیک و حتى وابستگان دور و درجه دوم و سوم رفته و صله رحم کند و این امر نیز از بزرگوارى و فروتنى آن شخصیت ممتاز عالم اسلام حکایت دارد.

وفات

مرحوم حاج شیخ مهدى امامى در اواخر عمر شریف خود، در یکى از بیمارستان هاى تهران بسترى شد و سرانجام پس از عمرى سرشار از همت و تلاش، در دهم جمادى الثانى سال ۱۳۷۸ قمرى (۱۳۳۷ ش)، دیده از جهان فروبست. پیکر پاک ایشان به قم منتقل گردید و پس از اقمه نماز توسط آیت الله بروجردى، در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.

منابع

  • ستارگان حرم، جلد ۲، نویسنده: عبدالرحمن باقرزاده آملى.
  • خبرگزاری رسمی حوزه.