علی صفایی حائری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
'''شیخ علی صفائی حائری''' (معروف به عین صاد)، نویسنده، مجتهد، عارف و اندیشمند [[شیعه]] معاصر بود.
+
'''شیخ علی صفائی حائری''' (۱۳۷۸-۱۳۳۰ ش)، نویسنده، مجتهد، عارف و اندیشمند [[شیعه]] معاصر و از شاگردان آیت الله [[سید مهدی روحانی|سید مهدى روحانى]] بود. از آیت الله صفایى حائرى بیش از پنجاه عنوان کتاب در زمینه‌های مختلف: معارف اسلامی، روش تدریس، نقد مکاتب و پاسخ به شبهات، مباحث تربیتی، اجتماعی و اخلاقی، که همه به محوریت مسائل روز جامعه اسلامی است، منتشر شده است.
 
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = علی صفائی حائری
 +
||تصویر= [[پرونده:صفایی.jpg|۲۳۰px]]
 +
||زادروز =  ۱۳۳۰ شمسی
 +
|زادگاه = [[قم]]
 +
|وفات =  ۱۳۷۸ شمسی
 +
|مدفن = گلزار شهداى قم
 +
|اساتید =  [[سید مهدی روحانی|سید مهدى روحانى]]، [[سید محمد محقق داماد|مرحوم محقق داماد]]، [[شیخ مرتضی حائری یزدی|شیخ مرتضى حائرى]]، [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|محمد فاضل لنکرانى]]،...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار = روش برداشت از قرآن، تطهیر با جارى قرآن، پاسخ به پیام نهضت آزادى، انسان در دو فصل، مسئولیت و سازندگى،...
 +
}}
 
==ولادت و خاندان==
 
==ولادت و خاندان==
  
على صفايى حائری در سال 1330 ه.ش (1370 ق) در شهر مقدس [[قم]] چشم به جهان گشود. پدرش آيت الله شيخ عباس صفايى حائرى از افاضل علماى زمان خود بشمار مى رفت. پدر بزرگش مرحوم آيت الله شيخ محمدعلى صفايى حائرى قمى، از فحول علماى [[نجف]] و از شاگردان [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] بود كه به دعوت مرحوم [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|آيت الله حائرى يزدى]]، از نجف به قم هجرت نمود و عهده دار تدريس و تربيت طلاب شد.  
+
على صفایى حائری در سال ۱۳۳۰ ه.ش (۱۳۷۰ ق) در شهر مقدس [[قم]] چشم به جهان گشود. پدرش آیت الله شیخ عباس صفایى حائرى از افاضل علماى زمان خود بشمار مى رفت. پدر بزرگش مرحوم آیت الله شیخ محمدعلى صفایى حائرى قمى، از فحول علماى [[نجف]] و از شاگردان [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] بود که به دعوت مرحوم [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|آیت الله حائرى یزدى]]، از نجف به قم هجرت نمود و عهده دار تدریس و تربیت طلاب شد.  
  
==تحصيلات و اساتید==
+
==تحصیلات و اساتید==
  
على صفايى پس از اتمام تحصيلات ابتدايى، به فراگيرى [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]] پرداخت. وى [[ادبیات عرب|ادبيات]] و بخشى از سطح را نزد مرحوم حاج شيخ نصرت ميانجى و آيت الله جليلى آموخت. [[شرح لمعه]] را نزد شهيد محراب، مرحوم [[آيت الله مدنى]] و آيت الله ميرزا ابوالفضل موسوى تبريزى و آيت الله موسوى اردبيلى، كتاب [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] را نزد حضرت آيت الله [[سید مهدی روحانی|سيد مهدى روحانى]] و [[مکاسب (کتاب)|مكاسب]] و [[کفایة الاصول (کتاب)|كفايه]] را نزد آيت الله ستوده، آيت الله ميرزا حسين نورى و آيت الله [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|فاضل لنكرانى]] فراگرفت.
+
على صفایى پس از اتمام تحصیلات ابتدایى، به فراگیرى [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]] پرداخت. وى [[ادبیات عرب|ادبیات]] و بخشى از سطح را نزد مرحوم حاج شیخ نصرت میانجى و آیت الله جلیلى آموخت. [[شرح لمعه]] را نزد شهید محراب، مرحوم [[شهید سید اسدالله مدنی|آیت الله مدنى]] و آیت الله میرزا ابوالفضل موسوى تبریزى و آیت الله موسوى اردبیلى، کتاب [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] را نزد آیت الله [[سید مهدی روحانی|سید مهدى روحانى]] و [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] و [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]] را نزد آیت الله ستوده، آیت الله میرزا حسین نورى و آیت الله [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|فاضل لنکرانى]] فراگرفت.
  
مرحوم صفايى از استعدادى فوق العاده و هوشى سرشار برخوردار بود؛ به همين جهت در مدتى كوتاه توانست مدارج ترقى را پيموده، دروس سطح را با فراست و دقت پشت سر گذاشته و به درس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] راه پيدا كند. اساتيد او در درس خارج فقه و اصول، حضرات آيات عظام آقايان: [[سید محمد محقق داماد|مرحوم محقق داماد]] و [[شیخ مرتضی حائری یزدی|شیخ مرتضى حائرى]] و مرحوم پدرش آيت الله شيخ عباس صفايى حائرى بودند.
+
مرحوم صفایى از استعدادى فوق العاده و هوشى سرشار برخوردار بود؛ به همین جهت در مدتى کوتاه توانست مدارج ترقى را پیموده، دروس سطح را با فراست و دقت پشت سر گذاشته و به درس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] راه پیدا کند. اساتید او در درس خارج فقه و اصول، حضرات آیات عظام آقایان: [[سید محمد محقق داماد|مرحوم محقق داماد]] و [[شیخ مرتضی حائری یزدی|شیخ مرتضى حائرى]] و مرحوم پدرش آیت الله شیخ عباس صفایى حائرى بودند.
  
عمده ترين استاد او در اين مقطع، مرحوم پدرش بود. وى مراحل عالى فقه و اصول را با كنجكاوى و ذكاوت خاص خود در محضر پدر طى نمود، تا آن جا كه به حلقه مباحثات علمى ايشان راه پيدا كرد و در عنفوان جوانى به مقام شامخ [[اجتهاد]] نايل آمد. مرحوم صفايى اين راه را نه از روى احساس و غريزه و نه به عنوان يك شغل برگزيده بود، بلكه انديشه اى عميق و فكرى بلند در اين انتخاب، محرك او بود. روش و منش پدرش كه عالمى وارسته و عاشقى راه رفته بود، بزرگترين الگوى او بود.  
+
عمده ترین استاد او در این مقطع، مرحوم پدرش بود. وى مراحل عالى فقه و اصول را با کنجکاوى و ذکاوت خاص خود در محضر پدر طى نمود، تا آن جا که به حلقه مباحثات علمى ایشان راه پیدا کرد و در عنفوان جوانى به مقام شامخ [[اجتهاد]] نایل آمد. مرحوم صفایى این راه را نه از روى احساس و غریزه و نه به عنوان یک شغل برگزیده بود، بلکه اندیشه اى عمیق و فکرى بلند در این انتخاب، محرک او بود. روش و منش پدرش که عالمى وارسته و عاشقى راه رفته بود، بزرگترین الگوى او بود.  
  
==ويژگى هاى اخلاقى==
+
==آثار و تألیفات==
  
چهره بشاش او، نگاه با نفوذش، لبخند معنادارش و سخنان آرام بخش و دلنشينش لحظه اى از ياد نمى رود. لحظه لحظه زندگى او درس بود و خاطره. خيلى كم اتفاق مى افتاد كه او را با اخم و عصبانيت مشاهده كنى، مگر اين كه امر مهمى او را به اين كار وادار كرده باشد. در سختى ها بسيار شكيبا و خويشتن دار بود و براى همه در اين ميدان بهترين اسوه و الگو بود. سيره عملى او چون ديگر ويژگى‌هايش اين امر را ثابت كرده بود و هميشه همه را توصيه مى كرد كه با پاى صبر و شكر، فردِ پيروز ميدان باشند.
+
آیت  الله صفایى در اوج خفقان نظام ستم شاهى و در آستانه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامى، همزمان و در کنار تدریس کتاب هاى درس حوزه، با نثر شیوا و قلم رساى خود آثار ارزشمندى را در زمینه هاى [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]] پدید آورد. اولین ویژگى آثار آیت  الله صفایى، کلیدى بودن آنهاست. او در هر زمینه اى که دست به تألیف زده، سعى کرده است روش هاى مؤثر در شناخت موضوع و راه هاى پیشبرد اهداف و آثار آن را فرا راه پویندگان آن علم قرار دهد. از دیگر ویژگى هاى آثار آن فقید سعید، مبارزه با التقاط، مادیگرى، مرزبندى و جداسازى پاسخ به شبهات و اشکالاتى است که از سوى منحرفان و مخالفان مطرح شده و او با ذهن کنجکاو و فراست خاص خود، با پاسخ هاى صحیح علمى و قانع کننده به رفع و دفع آن ها پرداخته است. تنوع آثار بجا مانده از مرحوم صفایى، نمایانگر وسعت اطلاعات و احاطه او در حوزه هاى مختلف علوم است. ذیلاً به معرفى مهمترین آثار چاپ شده استاد صفایى مى پردازیم:
  
پا به پاى هر نو واردى كه گام به ميدان معارف مى گذاشت و به [[حوزه علميه]] [[قم]] مى آمد و از او كمك مى طلبيد، حركت مى كرد و چونان هم مباحثه اى، ابتدايى ترين درس ها را با او مرور مى كرد. در همان حال تجربه ديده ها را - كه ساليان دراز درس خارج را تجربه كرده، حرف ها را شنيده، قول ها را تتبع كرده و مبانى را شناخته بودند. - به نقد مى كشيد؛ آن گونه كه آدم فكر مى كرد آموخته‌هايش را پيش او كسب كرده است؛ و زمانى كه با همه توان پس از مطالعه و تحقيق به جنگ او مى رفتى تا با او پنجه نرم كنى، تازه درمى يافتى كه در آغاز راه هستى!!
+
'''<I>الف) روش تربیتى اسلام:</I>'''
  
در بين جمع، برخوردهايش به گونه اى بود كه به همه زواياى مجلس توجه داشت. محروم ترها در نزد او محبوب تر بودند و ناتوان ها در كنارش خود را تواناتر احساس مى كردند. در ديد و بازديدها، رفت و آمدها و همنشينى ها، كمبودها و خلأها را شناسايى و به موقع به تكميل آن ها مى پرداخت. هيچ گاه اتفاق نيفتاد كه براى اذان صبح خواب باشد. يك ساعت به اذان صبح صداى پايش، وضويش، طنين آواى اذانش و بعد تلاوت [[نماز]] و قرآنش، گوش جان را نوازش مى داد.
+
آن چه در سیره علمى و عملى مرحوم صفایى کاملاً مشهود و شاخص بود، نگاه و توجه او به مسائل تربیتى و ثمرات عملى آن بود. او نقطه آغاز سازندگى افراد را با برخوردهاى سازنده تربیتى مى دانست و مسائل تربیتى را مقدم بر سایر مباحث مى شناخت و خود به عنوان یک مربى که رسالتى را بر دوش دارد، این روش را در همه ابعاد زندگى‌اش بکار مى بست و بدان توجه داشت. او به آن چه معتقد بود و مى گفت، عیناً در برخوردها و رفت و آمدهایش عمل مى کرد و آن ها را بکار مى بست. بر همین اساس دیدگاه خود را درباره آثارش در نوشته اى چاپ نشده این گونه بیان کرده است:
  
[[دعا]] خواندن و [[قرآن]] خواندنش مثال زدنى بود. مثل مرحوم پدرش در دعا و مضامين عالى آن ها به دنبال سند و وثاقت راوى نبود. او مى گفت: «با شميم جان مى شود كلام معصوم را استشمام كرد.» وقتى مشغول راز و نياز مى شد، وجودش يكپارچه آتش گداخته بود. در همه ساعات درب خانه ايشان به روى مراجعان باز بود. مثلاً مى گفت: «شبى در ساعت 2-3 تازه خوابم برده بود كه كسى در زد و گفت: به دلم افتاده كه برايم [[سوره قدر]] را تفسير كنى».
+
«...من در نوشته‌هایم بر اساس همان طرح کلى که در ذهن داشتم و نظام تربیتى را مقدم بر نظام هاى فکرى، عرفانى، اخلاقى، حکومتى، سیاسى، اقتصادى، حقوقى، قضایى و جزایى مى دانستم، از «مسئولیت و سازندگى» آغاز کردم و به خاطر این که نوشته ها در قضاوت، مستقل مطرح شوند و پیش داورى ها و بدبینى ها و خوش بینى ها نسبت به نویسنده و نوشته ها اثر نگذارد، آن را با اسم «عین-صاد» یعنى چشم جلوگیر که مخففى از على صفایى هم بود، منتشر کردم و سپس «دیدار»ها، «روش»ها و «تطهیر»ها و در ضمن شعرها که خلاصه اى از وضع فکرى و اعتقادى و آرمانى من هم بودند و یا نوشته‌هایى از تاریخ و ولایت مثل «غدیر» و «عاشورا» و یا نوشته ها و بحث هاى مقطعى مثل «بررسى» منتشر شده اند».
  
گاهى از اوقات به كسى احترام مى گذاشت كه نه سرو وضع و حرف زدنش و نه فهمش اين احترام را نمى طلبيد ولى بعداً اگر دقت مى كردى، مى ديدى همان فرد به اندازه اى كه مى فهميد بسيار خوب عمل مى كرد و او را كه در جمع شايد هيچ حرمتى نداشت، بسيار بيشتر از فضلاى جمع احترام مى گذاشت.
+
مهمترین آثار او در زمینه مسائل و روش تربیتى [[اسلام]] به شرح زیر است:
  
يك خصوصيت ايشان متضرع بودن دائمى ايشان بود. بزرگترين آدم ها در نظرشان كوچك بودند وقتى به حدود عمل نمى كردند و كوچكترين آدم ها در چشمش بزرگ بود. سيره عملى و ساده زيستى او زبانزد خاص و عام بود، به گونه اى كه در بحران هاى مختلف و موقعيت هاى گوناگون از روش و منش خود عدول نكرد و در اين راه ثابت قدم بود.  
+
*۱- انسان در دو فصل (اشاره به دو دوران قبل از بلوغ و بعد از بلوغ)، انتشارات هجرت: این کتاب حاصل یک سخنرانى استاد در تالار وحدت است که در سال ۱۳۶۱ ایراد شده و سپس به وسیله آن مرحوم به نگارش درآمده و در سال ۱۳۶۵ انتشار یافته است. کتاب در دو فصل شکل گرفته که فصل اول آن شامل مباحثى چون: محیط هاى تربیتى، شکل هاى تربیتى، عوامل تربیتى و وسایل تربیت و فصل دوم شامل: انسان در چهار حوزه [[معرفت]]، احساس، عمل و علوم است.
  
'''نَمى از دريا'''
+
*۲- مسئولیت و سازندگى، در دو جلد، انتشارات هجرت: کتاب مسئولیت و سازندگى از نخستین آثار چاپ شده اوست که در بردارنده مهمترین مسائل و روش هاى تربیتى است و بارها چاپ شده است. هم اکنون این اثر همراه با کتاب انسان در دو فصل با حروفچینى و ویرایش جدید و در یک جلد به چاپ رسیده است.
  
استاد صفايى از نادر افرادى بود كه دلى دريايى داشت و سينه اى صحرايى، [[تواضع]] را باصلابت و مهابت را با محبت و رفاقت را با قاطعيت عجين كرده بود. [[عرفان]] و برهان، تار و پود جانش بود. خلق را براى خالق و خدمت را براى رشد ديگران مى خواست، اشك و خشم را با هم داشت و خانه اش حجره جويندگان علم و تشنگان [[معرفت]] بود و غمخوار دردمندان و گره گشاى مادى ديگران.
+
'''<I>ب) روش تدریس:</I>'''
  
هر كس مشكلى داشت، او را مشكل گشا مى دانست و كثيرالسفر بود. تشنگان علم و معنى را حتى در سفرها سيراب مى نمود. از مصاديق «طبيب دوّار بطبه» بود، اهل ورزش و شنا بود. در سير صحرا و دشت و طبيعت لذت عرفانى مى برد و همه چيز را آينه آيه هاى [[حق]] مى ديد. عالم را جلوه دوست مى دانست و خلق را محبوب خالق ولذا اين شعر را به كرات مى خواند:
+
مرحوم صفایى از همان آغاز با توجه به تجربیاتى که در این زمینه داشت، خود اقدام به تألیف آثارى در مسئله استاد و روش تدریس کرد که متأسفانه تنها دو جلد از آن ها به چاپ رسید و برخى از آن ها به صورت دست نویس باقى مانده که امیدواریم در آینده چاپ و در اختیار دانش پژوهان قرار گیرد. اما آنچه چاپ شده، به شرح زیر است:
  
{{بیت|به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست  |عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست}}
+
*۳- استاد و درس و روش تدریس، انتشارات هجرت: این کتاب شامل دو بخش است: الف: مسائل کلى آموزش و روش تدریس؛ که بیشتر به بیان ویژگى هاى استاد و نحوه اثرگذارى او در شاگردان پرداخته است. ب: صرف و نحو؛ شامل مباحث مقدماتى علم ادبیات و آن چه لازم است یک طلبه علوم دینى از صرف و نحو فراگیرد.
  
جداً جهان و خلق را جلوه خالق مى دانست و حب مخلوق خدا را حب خدا مى شمرد. در همنشينى و مصاحبت بسيار خوش محضر و متواضع بود. از تعين و تشخص شديداً پرهيز داشت. با سپيده صبح رفاقت طولانى داشت و صداى نرم [[اذان]] صبح و [[نماز]] و مناجات و قرائت قرآنش دل و جان را نوازش مى بخشيد. به [[دعا]] عشق مى ورزيد و در راز و نياز تمام وجودش عشق مى شد. هرگاه دوستى را دلتنگ مى يافت، او را ضيافت مى كرد و اميد و طراوت را به او هديه مى نمود. در محضرش از خاطرات تلخ و شيرين خود و بزرگان و پدر مرحومش، به حاضرين در جلسه، درس و پند و نكته ها مى آموخت.
+
*۴- استاد و درس، ادبیات، هنر و نقد، انتشارات هجرت: در این کتاب استاد مباحث فصاحت، بلاغت، بدیع، معانى و آن چه را که در حوزه هنر ادبى مطرح است، بیان کرده است.
  
ابرى پر باران بود كه زمين جان تشنگان را به اقتضاى ظرفيت، سيراب مى كرد. نفس مؤثرى داشت، هيچگاه نشد معاند و لجوج و متحير و منكرى با او بنشيند و فريفته اش نشود. محضرش قلب هاى سنگ را نرم مى كرد، سخنش چشم هاى خشك را تر مى نمود و اشك ها را جارى. در جمع ها هر كس خيال مى كرد كه او مقرب تر به استاد است، چرا كه استاد لحظه ها و نظرها را تقسيم جمع مى نمود.
+
'''<I>ج) تفسیر و علوم قرآن:</I>'''
  
اهل مداهنه و سازشكار و ابن الوقت نبود، بنده وظيفه بود نه برده غريزه، كه فرق و فاصله بشر و انسان را گذشت از غريزه و رسيدن به وظيفه مى دانست. زاهد و آزاد از غير [[حق]] بود. وابستگى به نان و نام و عنوان و مقام و موقعيت نداشت. به قول خودش بايد از آزادى هم آزاد شد تا به عبوديت رسيد كه عبوديت را همان آزادى قانونمند و عابد را آزاد منضبط مى دانست و آزاده را آزاد متعبد معرفى مى كرد. كسى را عبد مى دانست كه از غير حق بريده و تسليم قوانين [[حق]] بوده باشد. در نتيجه وابسته به غير حق بودن و يا رهيده از غير حق، ولى تسليم حق نبودن را عبد و عبوديت نمى دانست. هيچگاه نشنيدم و نديدم كه استاد كسى را خراب كند تا خود را جا بيندازد و غيبت كسى نمى كرد نه در زبان و نه در قلم.
+
در این زمینه تحت عنوان هاى، روش برداشت از [[قرآن]]، دیدارى تازه با قرآن و تطهیر با جارى قرآن سلسله کتاب هایى از آن مرحوم به چاپ رسیده است. استاد در این آثار براى اولین بار در سال هاى ۵۶ و ۵۷ روشى نوین را در برخورد با قرآن و فهم آن مطرح و پایه گذارى نمود که ثمراتى پربار را به همراه داشت. در این سلسله نوشته ها او تلاش مى کند روشى را به دست دهد تا خواننده پا به پاى او به فهم درستى از قرآن دست یابد، نه این که تنها معلوماتى را در حافظه خود گردآورى کند. او هیچ گاه نمى خواست آن چه را خود تنها مى داند، در نوشته هایش به اطلاع دیگران برساند تا محفوظات آن ها، افزایش یابد، بلکه مى خواست تا دیگران نیز چون او، خود به بینشى قرآنى برسند، و همیشه مى گفت: «قرآن وسیله کار است، راه است و نه هدف».
  
آن وقت كه به سبب اتهام واهى، به نوشته هايش بى اعتنايى كردند، خم به ابرو نياورد و آن گاه كه توهين ها مى شد و مصائب و حوادثى برايش اتفاق مى افتاد، دلى دريا گونه داشت كه طعمه موج ها نمى شد. در نگاهش عمق بينى بود و در لبش تبسم و تذكر و ذكر، زبانى شاكر و قلبى صابر داشت. در شهادت محمدش با متانت و حلم و صبر به جنگ غم و فراق فرزندش رفت و ديگران را امر به صبر مى فرمود. در رفت و آمدهايش انگيزه تربيتى و هدايت و رشد داشت.
+
با این بینش در زمینه استفاده از این چشمه فیاض، آثار ذیل از آن مرحوم چاپ شده است:
  
در حشر و نشر و معاشرت ها در صدد كشف گنجينه هاى روحى و استعدادهاى مستعد بود تا بذر هدايت و عشق حق را در سرزمين جان ها بيفشاند و بنده اى را با مولايش آشتى دهد و آشنا كند. جدائى و هجرانش از كسى، نه به خاطر تخليه عقده بود بلكه براى تنبه طرف بود كه مى گفت: «براى قالب گيرى و جا افتادن، گاهى فشار و ضربه هم نياز است».
+
*۵- روش برداشت از قرآن، انتشارات هجرت: (شامل: مقدمه اى در ارتباط با [[روش فهم قرآن|فهم قرآن]] و برداشت صحیح از مفاهیم آیات آن، و بیان [[ترجمه قرآن|ترجمه]]، [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، ظهر، بطن، [[تأویل|تأویل]]، تنزیل، [[روح]]، نور و در نهایت ارائه راه با تفسیر [[سوره قیامة]]، [[سوره ص]] و [[سوره صافات]]).
  
در شاگردپرورى قائل بود كه طلبه، گلى در گلدان است بايد تا ريشه و تنه نرويانده با او همراهى كرد. لذا گاه مى شد از ابتداى درس هاى حوزه تا سطح متوسط با شاگرد همراه بود. استاد از مصاديق «من يذكر لكم اللّه رؤيته» بود كه همنشينى با او عشق [[حق]] را در دل ايجاد مى كرد و رغبت از دنيا را كم كرده و رغبت به [[آخرت]] را در دل ها فزونى مى بخشيد.
+
*۶- رشد (دیدارى با [[سوره العصر]])، انتشارات هجرت.
  
با مريد و مرادبازى و دفتر و بيت و تعين و تشخص ميانه خوبى نداشت. دوستان و همنشينانش معمولاً پا برهنه ها و رانده شده ها و وامانده ها بودند. با سرمايه دارها و دنياطلب ها خيلى خوش نداشت، اهل مال افزونى و حريص به دنيا نبود بلكه تسليم مولا و مخالف هوا بود، و بى تكلف در سفر و حضر و مهمانى و...
+
*۷- صراط (دیدارى با [[سوره حمد]])، انتشارات هجرت.
  
استاد شجره اى بود كه گاه به سنگ زنان هم ميوه تحويل مى داد و مصداق «المؤمن كالنخيله» بود. درختى سايه افكن و پرثمر بود كه خستگان وادى تحير و شك و مسافرين كوى دوست، در سايه اش مى آراميدند و از ميوه معنويت و علم و انديشه اش ارتزاق مى كردند. استاد در تدريس نظر خاصى داشت كه بايد شاگرد را راه انداخت نه اين كه در بغل گرفت و برد. بايد معيارها و كليدها را به او داد نه اين كه برايش درب ها را گشوده و او را غلطاند و قائل بود كه «جوشندگى بهتر از بخشندگى» است.
+
*۸- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۱) تفسیر [[سوره فلق]] و [[سوره ناس]]، انتشارات هجرت.
  
استاد، شانه و دوش خود را سكوى ارتقاء و بلندنگرى ديگران قرار مى داد و گاه غريبه هاى نو رسيده را كه هنوز به وسعتى دست نيافته اند، مقدم مى داشت و لقمه خود را از گرسنگان مضايقه نداشت. و در گره گشائى، بيگانه ها را خودى مى ديد و «بدنه فى تعب والناس منه فى راحة» استاد از همه طيفى شاگرد گزينش مى نمود و سن و شغل و تجرد و تأهل و... مانع عدم پذيرش شاگردش نمى شد.  
+
*۹- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۲) تفسیر [[سوره اخلاص]]، انتشارات هجرت.
  
در خصوص [[زهد اسلامى]] مى فرمود: «دنيا با همه عظمت و جلوه و جلالش براى انسان عاشق كم است نه بد، كه بايد از دنيا گرفت براى غير دنيا «خذوا من ممرّكم لمقرّكم»؛ زهد اسلامى، گرفتن از بازار براى ايستگاه است نه رها كردن و از جامعه بريدن و صوفى گرى راه انداختن».
+
*۱۰- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۳) تفسیر [[سوره لهب]]، انتشارات هجرت.
  
استاد اهل حزب، گروه، طيف و باندگرايى نبود. هميشه با جمع و در كنار جمع بود. نه فردگرا و نه جمع‌گرا بود بلكه با جمع و در جمع و از جمع بود و مشاور، مصلح و مربى جمع . خود را خادم خلق مى ديد و خلق را محبوب حق مى دانست كه «حبّ مخلوقِ خدا حبّ خداست». استاد قائل بود كه بارهاى به زمين مانده را بايد برداشت. هيچگاه عمل ديگران را تخريب نمى كرد بلكه تكميل مى نمود و نظر استاد نسبت به امام اين بود كه: «ايشان به مقام امن رسيده» ان المتقين فى مقام امين.  
+
*۱۱- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۴) تفسیر [[سوره نصر]]، انتشارات هجرت.
  
و نظرش به مشكلات انقلاب اسلامى اين بود كه: «توجيه، حماقت است و تضعيف، جنايت است و تكميل، رسالت. وظيفه همگى ما تكميل است نه تضعيف خوبي‌ها و نه توجيه خرابى ها بلكه تكميل رسالت ماست.» يعنى تصحيح و اصلاحِ خلاف ها و خرابى ها و مخالف ها و تقويت و رشد نهال ها و رويش و زايش و افزايش و حراست نيروها كه مى فرمود: «خيلى از انقلاب ها به علت نداشتن نيروهاى انقلابى در نطفه خفه شدند يا در راه به انحراف رفتند».
+
*۱۲- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۵) تفسیر [[سوره کافرون]]، انتشارات هجرت.
  
استاد قلمى رسا و روان و عميق و موجز داشت. عاشق ولايت بود و هر ماه زائر حضرت ثامن الحجج علیه السلام بود كه جانش را نيز در اين سفر گذاشت. حريص به هدايت خلق بود و مؤدّب به آداب اسلامى. عزيز بود و منيع الطبع و بلند همت و در جمع بود و غمخوار واماندگان. عارفى بود اهل استدلال و عاشقى بود دل سوز. سخنش معمولاً با اشك چشمش تأييد مى شد. اشكى روان و چشمى گريان داشت، آن گاه كه طوفان روحى حاصل مى شد مجلس را دگرگون مى كرد و استدلال را عجين با اشك مى كرد و برهان او هميشه همراه [[عرفان]] بود.
+
*۱۳- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۶) تفسیر [[سوره کوثر]]، انتشارات هجرت.
  
كلامش عميق و موجز بود، حاضر الجواب و موجزگو بود، [[قرآن]] و [[نهج البلاغه]] با جانش درآميخته بود، اهل نقد و طرح و نظر بود، نوآور و نوانديش بود اما در چارچوب حجت و برهان.  
+
*۱۴- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۷) تفسیر [[سوره الهمزة]]، [[سوره فیل]]، [[سوره قریش]] و [[سوره ماعون]]، انتشارات هجرت.
  
[[دين]] را با لباس نو و در چارچوب قرآن و سنت و عقل ارائه مى داد، «حكومت ولايى» ايده اش بود و آزادى از آزادى  را قائل بود كه پس از آزادى، انسان به عبوديت مى رسد. او دشمن شناس بود كه «المؤمن ينظر بنوراللّه...» سال 56 چيزهايى را مى ديد و مى گفت كه بعدها كشف گرديد. آن گاه كه ديگران بر بزرگداشت استخوان پوسيده ملى  گراها مى كوشيدند و دُر تملق مى سفتند، استاد توطئه آمريكائى نهضت آزادى و جبهه ملى را برملا ساخت و پنبه وابستگى ايشان را حلاجى نمود.
+
'''<I>د) روش نقد مکتب ها:</I>'''
  
==تربيت شاگردان==
+
در مورد نقد و ارزیابى مکتب هاى فکرى - جدا از آثار چاپ نشده - پنج جلد کتاب از استاد منتشر شده است. عمده این آثار با توجه به شرایط زمانى مربوط به سال هاى ۵۷ و ۵۸ و اوج تضاد فکرى و خودنمایى بحث هاى عقیدتى صاحبان مکاتب مختلف بود که با درک ضرورت پاسخگویى علمى به آن ها، مرحوم صفایى به نگارش این آثار پرداخت. مهمترین ویژگى این آثار، روشمند بودن آن هاست که استاد در ضمن آن ها با ارائه نمونه ها و نحوه برخورد با طرز تفکر دیگران و ارزیابى و نقد آن ها، روشى را ارائه مى دهد که مى تواند راهگشا و الگویى مناسب باشد. این آثار با نام هاى ذیل بارها چاپ و به بازار عرضه شده است:
  
آیت الله علی صفایی در انتقال معارفی كسب كرده بود هيچ بخلى به خرج نمى داد و آن چه را كه خود آموخته بود، در كمال [[اخلاص]] همواره به ديگران نيز مى آموخت و از اين رهگذر شاگردان زيادى را تربيت كرد. روش او در تربيت شاگردان، سنت فراموش شده علماى سلف را زنده كرد، او با اقتدا به شيوه پربار گذشته حوزه هاى علميه، افرادى را تربيت كرد كه از ابتدايى ترين مراحل تحصيلى تا دروس ادبيات و سطح را به آن ها آموخت و همگام با آنان و در كنارشان تا آن جا اين روش را ادامه داد كه درس هاى خارج حوزه را با آن ها به مباحثه نشست و نه تنها در كارهاى علمى كه در همه امور زندگى در كنار آن ها بود و به حل مشكلاتشان پرداخت.
+
*۱۵- روش نقد، جلد (۱) نقد هدف ها و مکتب ها، انتشارات هجرت.
  
وى اين باور را به شاگردانش منتقل مى كرد كه:
+
*۱۶- روش نقد، جلد (۲) نقد مکتب ها، آرمان آزادى، انتشارات هجرت.
  
1- ما بايد حق را انتخاب كنيم.
+
*۱۷- روش نقد، جلد (۳) نقد مکتب ها، آرمان آگاهى و [[عرفان]]، انتشارات هجرت.
  
2- حق را بايد براى حق خواست.
+
*۱۸- روش نقد، جلد (۴) نقد مکتب ها، آرمان تکامل، مارکسیسم، انتشارات هجرت.
  
3- از راه حق هم بايد حق را بخواهى.
+
*۱۹- روش نقد، جلد (۵) نقد مکتب ها، آرمان تکامل، اگزیستانسیالیزم، انتشارات هجرت.
  
گاهى اوقات حق را مى خواهى و براى حق هم مى خواهى ولى تحمل راهش را ندارى».
+
'''<I>هـ) بررسى هاى اسلامى:</I>'''
  
«استقم كما امرت» را اين جور معنا مى كرد كه چرا از نظر لفظى «فيما امرت» نيست، يعنى در آن چه به تو امر شده استقامت كنى بلكه «كما امرت» است، يعنى آن جورى كه ما خواستيم بايد استقامت كنى.
+
در فرصت ها و مناسبت هاى مختلف و براساس نیاز و ضرورت‌هایى که احساس مى شد، مرحوم صفایى در زمینه برخى مسائل تاریخى، اخلاقى و عقیدتى آثارى به شرح زیر نگاشته است که بارها چاپ شده:
  
در حركت‌ها و جهت گيرى هاى عملى مى گفت:
+
*۲۰- فقر (مباحثى در زمینه اقتصاد اسلامى)، انتشارات هجرت.
  
«[[حق]] را بايد از راهش بخواهى، حتى حق خواستن تو نبايد از راهى باشد كه طعمه باطل شوى و يا حقى را ضايع كنى.»
+
*۲۱- [[انفاق]] (نگاهى به بحث انفاق و اثرات سازنده آن)، انتشارات هجرت.
  
در اين جا هم به روايت [[امام كاظم]] علیه السلام استناد مى كردند: «كفى بك خيانة ان تكون اميناً يلخونه. براى خيانت تو همين بس كه مورد اعتماد و ستايش دشمن شوى.» اينجا نشان مى دهد كه تو به [[جبهه]] باطل پيوسته اى بايد مواظبت كنى و خودت را نجات دهى.
+
*۲۲- [[واقعه غدیر|غدیر]] (بحثى فشرده در زمینه مسأله ولایت و رهبرى)، انتشارات هجرت.
  
يكى ديگر از روش مندى هاى ايشان در مسائل تربيتى، اين بود كه شيوه عملى و حركت هايى را انجام مى داد كه منجر به هدايت ديگران مى شد. از يك دانشجويى نقل مى شد كه من اگر دو تا آدم ببينم، آدم مى شوم. ايشان مى گفت: به او بگوييد تو نيامده اى كه آدم ببينى، تو آمده اى آدم شوى و هميشه مى گفت: به اين شعر مولوى مى خندم كه مى گويد:
+
*۲۳- اى قامت بلند امامت (تحلیلى کوتاه از مسأله انتظار در زمان [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]])، انتشارات هجرت.
  
 +
*۲۴- [[روز عاشورا|عاشورا]] (نگاهى به مسأله قیام [[امام حسین]] علیه السلام)، انتشارات هجرت.
  
{{بیت|دى شيخ با چراغ همى گشت گرد شهر | كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست }}
+
*۲۵- بشنو از نى (بحثى در مورد [[دعا]]، [[زیارت]] و شرحى بر [[دعای ابوحمزه ثمالی|دعاى ابوحمزه ثمالى]])، انتشارات هجرت.
  
{{بیت|گفتند يافت مى نشود جسته ايم ما | گفت آن كه يافت مى نشود آنم آرزوست}}
+
*۲۶- بررسى (مباحث این کتاب عمدتاً به نقد مکتب مارکسیسم مى پردازد و ضمن بیان مسائلى درباره تاریخ، طبیعت، آزادى، زن، حجاب و مالکیت اسلامى، پاسخ هاى لازم را در مورد این زمینه ها بیان مى کند.)، انتشارات هجرت.
  
 +
'''<I>و) درس‌هایى از انقلاب:</I>'''
  
مى گفت: مرد حسابى! تو بايد آدم ها را بسازى نه اين كه پيدا كنى.
+
پاسخ مجموعه سوالاتى که از طرف دانشجویان و انجمن هاى اسلامى دانشجویان در آغاز انقلاب مطرح شده، حاصل آن به صورت کتاب‌هایى تحت عنوان درس هایى از انقلاب به قلم مرحوم صفایى نوشته و چاپ شده که به شرح زیر است:
  
آيت  الله حائرى بر اين باور بود كه كارى بايد انجام داد كه ديگران انجام نداده اند. او هميشه كارهاى بر زمين مانده را انجام مى داد، خلأها را پر مى كرد و به اين حركت انقلابى كاملاً عشق مى ورزيد نه تنها در حد اين حكومت بلكه مى گفت: علما بايد براى زمينه سازى حكومت [[حضرت مهدى]] علیه السلام كار كنند. معرفت دينى الزاماً حكومت دينى را مى طلبد، نشاط اين معرفت و گسترش اين معرفت جامعه دينى و بالطبع حكومت دينى را خواهد داشت و طرح [[ائمه اطهار]] علیهم السلام براى حكومت در زمان [[غيبت]] هم مشخص است.
+
*۲۷- دفتر اول: تعریف انقلاب اسلامى و آرمان انقلاب، انتشارات هجرت .
  
در محضر آيت  الله صفايى حائرى با چنين نگرش و بينش ده ها شاگرد تربيت شده اند كه برخى از آنان به شهادت نائل آمدند و برخى ديگر در خدمت نظام مقدس اسلامى و حوزه هاى علميه مشغول به كار هستند.  
+
*۲۸- دفتر دوم: بینات، انتشارات هجرت.
  
==همگام با انقلاب==
+
*۲۹- دفتر سوم: بینش و آگاهى، انتشارات هجرت.
  
آيت  الله صفايى حائرى از حامیان نظام مقدس اسلامى بود و در اين راه فرزندش نيز در حلبچه به شهادت رسيد.
+
*۳۰- دفتر چهارم: مسئله انتظار، انتشارات هجرت.
  
وى درباره [[امام خمینی]]، تعبيرى داشت و مى فرمود: «ايشان امام حادثه هاست، حادثه ايشان را نمى شكند بلكه از حادثه ها بهره مى گيرند. بعضى در حادثه ها كنار مى كشند».
+
*۳۱- دفتر پنجم: میزان، انتشارات هجرت.
  
آيت  الله صفايى حائرى از قبل از انقلاب ارتباط تنگاتنگى با نيروهاى انقلابى و پيروان امام داشت. او در مقابل جريان هاى التقاطى چون نهضت آزادى و جبهه ملى ايستادگى كرد. در شروع پيروزى انقلاب به بچه هايى كه در طول انقلاب زحمت زيادى كشيده بودند و پس از پيروزى انقلاب احساس آرامش مى كردند، مى گفت: «تازه كار شروع شده است.» و شعار ايشان اين بود: «بردن باطل، يك ضرورت و آوردن حق، رسالتى بزرگ و بسيار مشكل است».
+
*۳۲- دفتر ششم: ولایت فقیه، انتشارات هجرت.
  
آيت  الله صفايى حائرى در سال 59 طرح حمايت از نظام را مطرح مى كردند و مى فرمودند: «وقتى اهداف مقدس است، بايد كمك كرد.» و اين عبارت قصار معروف ايشان است كه: «... با كمبودها بايد ساخت. اگر نيرو نيست، تربيت كن! اصلاً خود تو نيروى خوبى باش...».
+
*۳۳- دفتر هفتم: عمل در ارتباط با معرفت و محبت، انتشارات هجرت.
  
==آثار و تأليفات==
+
*۳۴- دفتر هشتم: مفهوم تقیه، انتشارات هجرت.
  
از آيت الله صفايى حائرى بیش از پنجاه عنوان کتاب در زمینه‌های: تربیتی، معارف اسلامی و آموزه‌های اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی [[اسلام]] منتشر شده است که در تمامی آنها به محوریت مسائل روز جامعه اسلامی پرداخته و مبتنی بر "روش آموزش" است. آيت  الله صفايى در اوج خفقان نظام ستم شاهى و در آستانه به ثمر رسيدن انقلاب اسلامى، همزمان و در كنار تدريس كتاب هاى درس حوزه، با نثر شيوا و قلم رساى خود آثار ارزشمندى را در زمينه هاى [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]] پديد آورد. اولين ويژگى آثار آيت  الله صفايى، كليدى بودن آنهاست. او در هر زمينه اى كه دست به تأليف زده، سعى كرده است روش هاى مؤثر در شناخت موضوع و راه هاى پيشبرد اهداف و آثار آن را فرا راه پويندگان آن علم قرار دهد. از ديگر ويژگى هاى آثار آن فقيد سعيد، مبارزه با التقاط، ماديگرى، مرزبندى و جداسازى پاسخ به شبهات و اشكالاتى است كه از سوى منحرفان و مخالفان مطرح شده و او با ذهن كنجكاو و فراست خاص خود، با پاسخ هاى صحيح علمى و قانع كننده به رفع و دفع آن ها پرداخته است. تنوع آثار بجا مانده از مرحوم صفايى، نمايانگر وسعت اطلاعات و احاطه او در حوزه هاى مختلف علوم است. ذيلاً به معرفى مهمترين آثار چاپ شده استاد صفايى مى پردازيم:
+
*۳۵- دفتر نهم: ضرورت تقیه، انتشارات هجرت.
  
'''<I>الف) روش تربيتى اسلام:</I>'''
+
*۳۶- دفتر دهم: موارد تقیه و احکام تقیه، انتشارات هجرت.
  
آن چه در سيره علمى و عملى مرحوم صفايى كاملاً مشهود و شاخص بود، نگاه و توجه او به مسائل تربيتى و ثمرات عملى آن بود. او نقطه آغاز سازندگى افراد را با برخوردهاى سازنده تربيتى مى دانست و مسائل تربيتى را مقدم بر ساير مباحث مى شناخت و خود به عنوان يك مربى كه رسالتى را بر دوش دارد، اين روش را در همه ابعاد زندگى‌اش بكار مى بست و بدان توجه داشت. او به آن چه معتقد بود و مى گفت، عيناً در برخوردها و رفت و آمدهايش عمل مى كرد و آن ها را بكار مى بست. بر همين اساس ديدگاه خود را درباره آثارش در نوشته اى چاپ نشده اين گونه بيان كرده است:
+
*۳۷- دفتر یازدهم: ائمه و تقیه، انتشارات هجرت.
  
«...من در نوشته‌هايم بر اساس همان طرح كلى كه در ذهن داشتم و نظام تربيتى را مقدم بر نظام هاى فكرى، عرفانى، اخلاقى، حكومتى، سياسى، اقتصادى، حقوقى، قضايى و جزايى مى دانستم، از «مسئوليت و سازندگى» آغاز كردم و به خاطر اين كه نوشته ها در قضاوت، مستقل مطرح شوند و پيش داورى ها و بدبينى ها و خوش بينى ها نسبت به نويسنده و نوشته ها اثر نگذارد، آن را با اسم «عين-صاد» يعنى چشم جلوگير كه مخففى از على صفايى هم بود، منتشر كردم و سپس «ديدار»ها، «روش»ها و «تطهير»ها و در ضمن شعرها كه خلاصه اى از وضع فكرى و اعتقادى و آرمانى من هم بودند و يا نوشته‌هايى از تاريخ و ولايت مثل «غدير» و «عاشورا» و يا نوشته ها و بحث هاى مقطعى مثل «بررسى» منتشر شده اند».
+
*۳۸- دفتر دوازدهم: قیام، انتشارات هجرت.
  
مهمترين آثار او در زمينه مسائل و روش تربيتى [[اسلام]] به شرح زير است:
+
'''<I>ز) ادبیات و شعر:</I>'''
  
*1- انسان در دو فصل (اشاره به دو دوران قبل از بلوغ و بعد از بلوغ)، انتشارات هجرت: اين كتاب حاصل يك سخنرانى استاد در تالار وحدت است كه در سال 1361 ايراد شده و سپس به وسيله آن مرحوم به نگارش درآمده و در سال 1365 انتشار يافته است. كتاب در دو فصل شكل گرفته كه فصل اول آن شامل مباحثى چون: محيط هاى تربيتى، شكل هاى تربيتى، عوامل تربيتى و وسايل تربيت و فصل دوم شامل: انسان در چهار حوزه [[معرفت]]، احساس، عمل و علوم است.
+
مرحوم صفایى از قریحه اى سرشار برخوردار بود. او به [[شعر]] جدید و قدیم علاقه داشت و خود در این زمینه به خلق آثارى پرداخت که به قول خودش بیشتر آن ها سیر روحى و آرمان‌هایش را بیان مى کنند. عمده آن ها به شرح زیر است:
  
*2- مسئوليت و سازندگى، در دو جلد، انتشارات هجرت: كتاب مسئوليت و سازندگى از نخستين آثار چاپ شده اوست كه در بردارنده مهمترين مسائل و روش هاى تربيتى است و بارها چاپ شده است. هم اكنون اين اثر همراه با كتاب انسان در دو فصل با حروفچينى و ويرايش جديد و در يك جلد به چاپ رسيده است.
+
*۳۹- فریاد (شعرى بلند در زمینه [[توحید]] و خداشناسى)، انتشارات هجرت.
  
'''<I>ب) روش تدريس:</I>'''
+
*۴۰- آرامش (مجموعه شعر)، انتشارات هجرت.
  
مرحوم صفايى از همان آغاز با توجه به تجربياتى كه در اين زمينه داشت، خود اقدام به تأليف آثارى در مسئله استاد و روش تدريس كرد كه متأسفانه تنها دو جلد از آن ها به چاپ رسيد و برخى از آن ها به صورت دست نويس باقى مانده كه اميدواريم در آينده چاپ و در اختيار دانش پژوهان قرار گيرد. اما آنچه چاپ شده، به شرح زير است:
+
*۴۱- تابوت (مجموعه شعر)، انتشارات هجرت.
  
*3- استاد و درس و روش تدريس، انتشارات هجرت: اين كتاب شامل دو بخش است: الف: مسائل كلى آموزش و روش تدريس؛ كه بيشتر به بيان ويژگى هاى استاد و نحوه اثرگذارى او در شاگردان پرداخته است. ب: صرف و نحو؛ شامل مباحث مقدماتى علم ادبيات و آن چه لازم است يك طلبه علوم دينى از صرف و نحو فراگيرد.
+
*۴۲- پیروز (مجموعه شعر)، انتشارات هجرت.
  
*4- استاد و درس، ادبيات، هنر و نقد، انتشارات هجرت: در اين كتاب استاد مباحث فصاحت، بلاغت، بديع، معانى و آن چه را كه در حوزه هنر ادبى مطرح است، بيان كرده است.
+
*۴۳- وداع (مجموعه شعر)، انتشارات هجرت.
  
'''<I>ج) تفسير و علوم قرآن:</I>'''
+
*۴۴- شعرهاى شهادت (مجموعه شعر)، انتشارات هجرت.
  
در اين زمينه تحت عنوان هاى، روش برداشت از [[قرآن]]، ديدارى تازه با قرآن و تطهير با جارى قرآن سلسله كتاب هايى از آن مرحوم به چاپ رسيده است. استاد در اين آثار براى اولين بار در سال هاى 56 و 57 روشى نوين را در برخورد با قرآن و فهم آن مطرح و پايه گذارى نمود كه ثمراتى پربار را به همراه داشت.  در اين سلسله نوشته ها او تلاش مى كند روشى را به دست دهد تا خواننده پا به پاى او به فهم درستى از قرآن دست يابد، نه اين كه تنها معلوماتى را در حافظه خود گردآورى كند. او هيچ گاه نمى خواست آن چه را خود تنها مى داند، در نوشته هايش به اطلاع ديگران برساند تا محفوظات آن ها، افزايش يابد، بلكه مى خواست تا ديگران نيز چون او، خود به بينشى قرآنى برسند، و هميشه مى گفت: «قرآن وسيله كار است، راه است و نه هدف».
+
'''<I>ح) مسائل متفرقه:</I>'''
  
با اين بينش در زمينه استفاده از اين چشمه فياض، آثار ذيل از آن مرحوم چاپ شده است:
+
*۴۵- پاسخ به پیام نهضت آزادى، انتشارات هجرت: (این اثر پاسخى است از مرحوم استاد به نامه نهضت آزادى که در سال ۱۳۶۵ انتشار یافته است.) اصل نامه از طرف نهضت آزادى در محکومیت جنگ [[ایران]] و [[عراق]] براى مرحوم امام نوشته شده است که استاد به آن پاسخ داده است.
  
*5- روش برداشت از قرآن، انتشارات هجرت: (شامل: مقدمه اى در ارتباط با [[روش فهم قرآن|فهم قرآن]] و برداشت صحيح از مفاهيم آيات آن، و بيان [[ترجمه قرآن|ترجمه]]، [[تفسیر قرآن|تفسير]]، ظهر، بطن، [[تأویل|تأويل]]، تنزيل، [[روح]]، نور و در نهايت ارائه راه با تفسير [[سوره قيامة]]، [[سوره ص]] و [[سوره صافات]]).
+
*۴۶- ذهنیت و زاویه دید (این اثر به نقد ادبیات داستانى معاصر مى پردازد و در آن مجموعاً ۱۱ اثر از نویسندگانى چون: حسن عابدینى، سیمین دانشور، محمود دولت آبادى، رضا براهنى، اسماعیل فصیح، شهرنوش پارسى پور، تقى مدرسى و گابریل گارسیامارکز مورد نقد و ارزیابى قرار گرفته است. این کتاب از طرف انتشارات کوبه در تهران با نام على حائرى در سال ۱۳۶۹ و در تیراژ ۵۵۰۰ نسخه انتشار یافته است).
  
*6- رشد (ديدارى با [[سوره العصر]]) / انتشارات هجرت.
+
*۴۷- از زلال ولایت (بررسى چهل [[حدیث]] از سخنان [[امام حسین]] علیه السلام) چاپ انتشارات [[مسجد جمکران]] قم.
  
*7- صراط (ديدارى با [[سوره حمد]]) / انتشارات هجرت.
+
*۴۸- تعدادى از نامه ها و طرح ها و نوشته هاى پراکنده در موضوعات مختلف که همگى در حال جمع آورى است.
 +
*۴۹- [[روش برداشت از نهج البلاغه (کتاب)|روش برداشت از نهج البلاغه]]، شامل بررسی دیدگاه‌های استاد صفایی حائری، در مورد فهم و برداشت از کتاب شریف «[[نهج البلاغه]]» است که به زبان فارسی تدوین شده است.
  
*8- تطهير با جارى قرآن، جلد (1) تفسير [[سوره فلق]] و [[سوره ناس]] / انتشارات هجرت.
+
'''<I>ط)‌ آثار خطى و چاپ نشده:</I>'''
 
 
*9- تطهير با جارى قرآن، جلد (2) تفسير [[سوره اخلاص]] / انتشارات هجرت.
 
 
 
*10- تطهير با جارى قرآن، جلد (3) تفسير [[سوره لهب]] / انتشارات هجرت.
 
 
 
*11- تطهير با جارى قرآن، جلد (4) تفسير [[سوره نصر]] / انتشارات هجرت.
 
 
 
*12- تطهير با جارى قرآن، جلد (5) تفسير [[سوره كافرون]] / انتشارات هجرت.
 
 
 
*13- تطهير با جارى قرآن، جلد (6) تفسير [[سوره كوثر]] / انتشارات هجرت.
 
 
 
*14- تطهير با جارى قرآن، جلد (7) تفسير [[سوره الهمزة]]، [[سوره الفيل]]، [[سوره قريش]] و [[سوره ماعون]] / انتشارات هجرت.
 
 
 
'''<I>د) روش نقد مكتب ها:</I>'''
 
 
 
در مورد نقد و ارزيابى مكتب هاى فكرى - جدا از آثار چاپ نشده - پنج جلد كتاب از استاد منتشر شده است. عمده اين آثار با توجه به شرايط زمانى مربوط به سال هاى 57 و 58 و اوج تضاد فكرى و خودنمايى بحث هاى عقيدتى صاحبان مكاتب مختلف بود كه با درك ضرورت پاسخگويى علمى به آن ها، مرحوم صفايى به نگارش اين آثار پرداخت. مهمترين ويژگى اين آثار، روشمند بودن آن هاست كه استاد در ضمن آن ها با ارائه نمونه ها و نحوه برخورد با طرز تفكر ديگران و ارزيابى و نقد آن ها، روشى را ارائه مى دهد كه مى تواند راهگشا و الگويى مناسب باشد. اين آثار با نام هاى ذيل بارها چاپ و به بازار عرضه شده است:
 
 
 
*15- روش نقد، جلد (1) نقد هدف ها و مكتب ها / انتشارات هجرت.
 
 
 
*16- روش نقد، جلد (2) نقد مكتب ها، آرمان آزادى / انتشارات هجرت.
 
 
 
*17- روش نقد، جلد (3) نقد مكتب ها، آرمان آگاهى و [[عرفان]] / انتشارات هجرت.
 
 
 
*18- روش نقد، جلد (4) نقد مكتب ها، آرمان تكامل، ماركسيسم / انتشارات هجرت.
 
 
 
*19- روش نقد، جلد (5) نقد مكتب ها، آرمان تكامل، اگزيستانسياليزم / انتشارات هجرت.
 
 
 
'''<I>هـ) بررسى هاى اسلامى:</I>'''
 
 
 
در فرصت ها و مناسبت هاى مختلف و براساس نياز و ضرورت‌هايى كه احساس مى شد، مرحوم صفايى در زمينه برخى مسائل تاريخى، اخلاقى و عقيدتى آثارى به شرح زير نگاشته است كه بارها چاپ شده:
 
 
 
*20- فقر (مباحثى در زمينه اقتصاد اسلامى) / انتشارات هجرت.
 
 
 
*21- [[انفاق]] (نگاهى به بحث انفاق و اثرات سازنده آن) / انتشارات هجرت.
 
  
*22- [[واقعه غدیر|غدير]] (بحثى فشرده در زمينه مسأله ولايت و رهبرى) / انتشارات هجرت.
+
از مرحوم صفایى در زمینه هاى مختلف آثارى برجاى مانده است که برخى از آن ها به صورت دست‌نویس باقى مانده و هنوز چاپ نشده است و برخى دیگر به صورت نوار کاست یا ویدیویى است که در مناسبت هاى مختلف مثل ماه هاى [[ماه محرم|محرم]] (دهه عاشورا) و [[رمضان]] (شب هاى قدر) در موضوعاتى خاص و سلسله‌وار مطرح و نگهدارى شده است. آن چه از آثار فوق تا این تاریخ (۷۸/۷/۲۴) جمع آورى شده، به شرح زیر است:
  
*23- اى قامت بلند امامت (تحليلى كوتاه از مسأله انتظار در زمان غيبت) / انتشارات هجرت.
+
*۱- از معرفت دینى تا جامعه و حکومت دینى (در دست چاپ).
  
*24- [[روز عاشورا|عاشورا]] (نگاهى به مسأله قيام [[امام حسين]] علیه السلام) / انتشارات هجرت.
+
*۲- طرحى در زمینه روحانیت، مسائل حوزه و تبلیغ.
  
*25- بشنو از نى (بحثى در مورد [[دعا]]، [[زيارت]] و شرحى بر [[دعای ابوحمزه ثمالی|دعاى ابوحمزه ثمالى]]) / انتشارات هجرت.
+
*۳- طرحى در زمینه مسائل فقه.
  
*26- بررسى (مباحث اين كتاب عمدتاً به نقد مكتب ماركسيسم مى پردازد و ضمن بيان مسائلى درباره تاريخ، طبيعت، آزادى، زن، حجاب و مالكيت اسلامى، پاسخ هاى لازم را در مورد اين زمينه ها بيان مى كند.) / انتشارات هجرت.
+
*۴- تقریرات درس [[فقه]].
  
'''<I>و) درس‌هايى از انقلاب:</I>'''
+
*۵- تقریرات درس [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]].
  
پاسخ مجموعه سوالاتى كه از طرف دانشجويان و انجمن هاى اسلامى دانشجويان در آغاز انقلاب مطرح شده، حاصل آن به صورت كتاب‌هايى تحت عنوان درس هايى از انقلاب به قلم مرحوم صفايى نوشته و چاپ شده كه به شرح زير است:
+
*۶- تفسیر [[سوره  بقره]]، [[سوره انعام]]، [[سوره آل عمران]]، [[سوره لقمان]]، [[سوره مدثر]] و [[سوره علق]] (دنباله مباحث تطهیر با جارى قرآن که آماده چاپ است).
  
*27- دفتر اول: تعريف انقلاب اسلامى و آرمان انقلاب / انتشارات هجرت .
+
*۷- پنج نامه بلند به فرزندانش قبل از بلوغ.
  
*28- دفتر دوم: بينات / انتشارات هجرت.
+
*۸- نوشته اى در ۴۶ صفحه که قبل از رفتن به جبهه در سال ۱۳۶۵ نوشته و طرح هاى کلى و آراء و عقاید خود را در آن بیان داشته است.
  
*29- دفتر سوم: بينش و آگاهى / انتشارات هجرت.
+
*۹- وصیت نامه او.
 
 
*30- دفتر چهارم: مسئله انتظار / انتشارات هجرت.
 
 
 
*31- دفتر پنجم: ميزان / انتشارات هجرت.
 
 
 
*32- دفتر ششم: ولايت فقيه / انتشارات هجرت.
 
 
 
*33- دفتر هفتم: عمل در ارتباط با معرفت و محبت / انتشارات هجرت.
 
 
 
*34- دفتر هشتم: مفهوم تقيه / انتشارات هجرت.
 
 
 
*35- دفتر نهم: ضرورت تقيه / انتشارات هجرت.
 
 
 
*36- دفتر دهم: موارد تقيه و احكام تقيه / انتشارات هجرت.
 
 
 
*37- دفتر يازدهم: ائمه و تقيه / انتشارات هجرت.
 
 
 
*38- دفتر دوازدهم: قيام / انتشارات هجرت.
 
 
 
'''<I>ز) ادبيات و شعر:</I>'''
 
 
 
مرحوم صفايى از قريحه اى سرشار برخوردار بود. او به [[شعر]] جديد و قديم علاقه داشت و خود در اين زمينه به خلق آثارى پرداخت كه به قول خودش بيشتر آن ها سير روحى و آرمان‌هايش را بيان مى كنند. عمده آن ها به شرح زير است:
 
 
 
*39- فرياد (شعرى بلند در زمينه [[توحيد]] و خداشناسى) / انتشارات هجرت.
 
 
 
*40- آرامش (مجموعه شعر) / انتشارات هجرت.
 
 
 
*41- تابوت (مجموعه شعر) / انتشارات هجرت.
 
 
 
*42- پيروز (مجموعه شعر) / انتشارات هجرت.
 
 
 
*43- وداع (مجموعه شعر) / انتشارات هجرت.
 
 
 
*44- شعرهاى شهادت (مجموعه شعر) / انتشارات هجرت.
 
 
 
'''<I>ح) مسائل متفرقه:</I>'''
 
 
 
*45- پاسخ به پيام نهضت آزادى / انتشارات هجرت: (اين اثر پاسخى است از مرحوم استاد به نامه نهضت آزادى كه در سال 1365 انتشار يافته است.) اصل نامه از طرف نهضت آزادى در محكوميت جنگ [[ايران]] و [[عراق]] براى مرحوم امام نوشته شده است كه استاد به آن پاسخ داده است.
 
 
 
*46- ذهنيت و زاويه ديد (اين اثر به نقد ادبيات داستانى معاصر مى پردازد و در آن مجموعاً 11 اثر از نويسندگانى چون: حسن عابدينى، سيمين دانشور، محمود دولت آبادى، رضا براهنى، اسماعيل فصيح، شهرنوش پارسى پور، تقى مدرسى و گابريل گارسياماركز مورد نقد و ارزيابى قرار گرفته است. اين كتاب از طرف انتشارات كوبه در تهران با نام على حائرى در سال 1369 و در تيراژ 5500 نسخه انتشار يافته است).
 
 
 
*47- از زلال ولايت (بررسى چهل [[حديث]] از سخنان [[امام حسين]] علیه السلام) چاپ انتشارات [[مسجد جمكران]] قم.
 
 
 
*48- تعدادى از نامه ها و طرح ها و نوشته هاى پراكنده در موضوعات مختلف كه همگى در حال جمع آورى است.
 
 
 
'''<I>ط)‌ آثار خطى و چاپ نشده:</I>'''
 
  
از مرحوم صفايى در زمينه هاى مختلف آثارى برجاى مانده است كه برخى از آن ها به صورت دست‌نويس باقى مانده و هنوز چاپ نشده است و برخى ديگر به صورت نوار كاست يا ويديويى است كه در مناسبت هاى مختلف مثل ماه هاى [[ماه محرم|محرم]] (دهه عاشورا) و [[رمضان]] (شب هاى قدر) در موضوعاتى خاص و سلسله‌وار مطرح و نگهدارى شده است. آن چه از آثار فوق تا اين تاريخ (78/7/24) جمع آورى شده، به شرح زير است:
+
*۱۰- نزدیک به ۳۰۰ نوار کاست و ویدیویى از سخنرانى هاى مختلف او درباره مباحث کلامى، اخلاقى، تاریخى، تفسیر و فقه.
  
*1- از معرفت دينى تا جامعه و حكومت دينى (در دست چاپ).
+
==همگام با انقلاب اسلامی==
  
*2- طرحى در زمينه روحانيت، مسائل حوزه و تبليغ.
+
آیت الله صفایى حائرى از حامیان نظام مقدس اسلامى بود و در این راه فرزندش نیز در حلبچه به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. وى درباره [[امام خمینی]]، تعبیرى داشت و مى فرمود: «ایشان امام حادثه هاست، حادثه ایشان را نمى شکند بلکه از حادثه ها بهره مى گیرند. بعضى در حادثه ها کنار مى کشند».
  
*3- طرحى در زمينه مسائل فقه.
+
مرحوم صفایى از قبل از انقلاب ارتباط تنگاتنگى با نیروهاى انقلابى و پیروان امام داشت. او در مقابل جریان هاى التقاطى چون نهضت آزادى و جبهه ملى ایستادگى کرد. در شروع پیروزى انقلاب به بچه هایى که در طول انقلاب زحمت زیادى کشیده بودند و پس از پیروزى انقلاب احساس آرامش مى کردند، مى گفت: «تازه کار شروع شده است.» و شعار ایشان این بود: «بردن باطل، یک ضرورت و آوردن حق، رسالتى بزرگ و بسیار مشکل است».
  
*4- تقريرات درس [[فقه]].
+
آیت الله صفایى حائرى در سال ۱۳۵۹ طرح حمایت از نظام را مطرح مى کرد و مى فرمود: «وقتى اهداف مقدس است، باید کمک کرد.» و این عبارت قصار معروف ایشان است که: «... با کمبودها باید ساخت. اگر نیرو نیست، تربیت کن! اصلاً خود تو نیروى خوبى باش...».
  
*5- تقريرات درس [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]].
+
==ویژگى‌هاى اخلاقى==
  
*6- تفسير [[سوره  بقره]]، [[سوره انعام]]، [[سوره آل عمران]]، [[سوره لقمان]]، [[سوره مدثر]] و [[سوره علق]] (دنباله مباحث تطهير با جارى قرآن كه آماده چاپ است.
+
چهره بشاش او، نگاه با نفوذش، لبخند معنادارش و سخنان آرام بخش و دلنشینش لحظه اى از یاد نمى رود. در سختى ها بسیار شکیبا و خویشتن دار بود و براى همه در این میدان بهترین اسوه و الگو بود.  
  
*7- پنج نامه بلند به فرزندانش قبل از بلوغ.
+
در بین جمع، برخوردهایش به گونه اى بود که به همه زوایاى مجلس توجه داشت. محروم ترها در نزد او محبوب تر بودند و ناتوان ها در کنارش خود را تواناتر احساس مى کردند. در دید و بازدیدها، رفت و آمدها و همنشینى ها، کمبودها و خلأها را شناسایى و به موقع به تکمیل آن ها مى پرداخت.
  
*8- نوشته اى در 46 صفحه دست نويس كه قبل از رفتن به جبهه در سال 1365 نوشته و طرح هاى كلى و آراء و عقايد خود را در آن بيان داشته است.
+
هر کس مشکلى داشت، ایشان را مشکل گشا مى دانست. در همنشینى و مصاحبت بسیار خوش محضر و متواضع بود. از تعین و تشخص شدیداً پرهیز داشت.
  
*9- وصيت نامه او.
+
نفس مؤثرى داشت، هیچگاه نشد معاند و لجوج و متحیر و منکرى با او بنشیند و فریفته اش نشود. محضرش قلب هاى سنگ را نرم مى کرد، سخنش چشم هاى خشک را تر مى نمود.
  
*10- نزديك به 300 نواركاست و ويديويى از سخنرانى هاى مختلف او درباره مباحث كلامى، اخلاقى، تاريخى، تفسير و فقه.
+
در خصوص [[زهد]] اسلامى مى فرمود: «دنیا با همه عظمت و جلوه و جلالش براى انسان عاشق کم است نه بد، که باید از دنیا گرفت براى غیر دنیا «خُذوا من ممرّکم لمقرّکم»؛ زهد اسلامى، گرفتن از بازار براى ایستگاه است نه رها کردن و از جامعه بریدن و صوفى گرى راه انداختن».
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
سرانجام اين مشعل فروزان در سحرگاه روز سه شنبه بيست و دوم تير ماه 1378 در حالى كه طبق عادت هميشگى با تنى چند از دوستان و شاگردان خود عازم زيارت مرقد مطهر [[امام رضا علیه السلام|حضرت ثامن الائمه]] علیه السلام بود، در سانحه تصادف جان به جان آفرين تسليم كرد.
+
سرانجام این مشعل فروزان در سحرگاه روز سه شنبه بیست و دوم تیر ماه ۱۳۷۸ شمسی در حالى که طبق عادت همیشگى با تنى چند از دوستان و شاگردان خود عازم زیارت مرقد مطهر [[امام رضا علیه السلام|حضرت ثامن الائمه]] علیه السلام بود، در سانحه تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد.
  
پيكر آن فقيد سعيد به [[قم]] منتقل شد و پس از اقامه نماز توسط آيت الله [[سید مهدی روحانی|سيد مهدى روحانى]]، از حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تا گلزار شهداى قم [[تشییع جنازه|تشييع]] و در جوار قبر فرزند شهيدش محمد صفايى به خاك سپرده شد.  
+
پیکر آن فقید سعید به [[قم]] منتقل شد و پس از اقامه نماز توسط آیت الله [[سید مهدی روحانی|سید مهدى روحانى]]، از حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تا گلزار شهداى قم [[تشییع جنازه|تشییع]] و در جوار قبر فرزند شهیدش محمد صفایى به خاک سپرده شد.  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*محمد نقدى و محمدتقى مظفرى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد 10.
+
*محمد نقدى و محمدتقى مظفرى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۰.
*مهدی نوری، علی صفایی حائری، [http://www.ketabnews.com/detail-4448-fa-275.html کتاب نیوز]، بازیابی: 31 اردیبهشت 1393.
+
*مهدی نوری، علی صفایی حائری، [http://www.ketabnews.com/detail-4448-fa-275.html کتاب نیوز]، بازیابی: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳.
  
 
[[رده:علمای معاصر|صفایی حائری،علی]]
 
[[رده:علمای معاصر|صفایی حائری،علی]]

نسخهٔ ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۳۳

شیخ علی صفائی حائری (۱۳۷۸-۱۳۳۰ ش)، نویسنده، مجتهد، عارف و اندیشمند شیعه معاصر و از شاگردان آیت الله سید مهدى روحانى بود. از آیت الله صفایى حائرى بیش از پنجاه عنوان کتاب در زمینه‌های مختلف: معارف اسلامی، روش تدریس، نقد مکاتب و پاسخ به شبهات، مباحث تربیتی، اجتماعی و اخلاقی، که همه به محوریت مسائل روز جامعه اسلامی است، منتشر شده است.

۲۳۰px
نام کامل علی صفائی حائری
زادروز ۱۳۳۰ شمسی
زادگاه قم
وفات ۱۳۷۸ شمسی
مدفن گلزار شهداى قم

Line.png

اساتید

سید مهدى روحانى، مرحوم محقق داماد، شیخ مرتضى حائرى، محمد فاضل لنکرانى،...


آثار

روش برداشت از قرآن، تطهیر با جارى قرآن، پاسخ به پیام نهضت آزادى، انسان در دو فصل، مسئولیت و سازندگى،...

ولادت و خاندان

على صفایى حائری در سال ۱۳۳۰ ه.ش (۱۳۷۰ ق) در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. پدرش آیت الله شیخ عباس صفایى حائرى از افاضل علماى زمان خود بشمار مى رفت. پدر بزرگش مرحوم آیت الله شیخ محمدعلى صفایى حائرى قمى، از فحول علماى نجف و از شاگردان آخوند خراسانى بود که به دعوت مرحوم آیت الله حائرى یزدى، از نجف به قم هجرت نمود و عهده دار تدریس و تربیت طلاب شد.

تحصیلات و اساتید

على صفایى پس از اتمام تحصیلات ابتدایى، به فراگیرى علوم اسلامى پرداخت. وى ادبیات و بخشى از سطح را نزد مرحوم حاج شیخ نصرت میانجى و آیت الله جلیلى آموخت. شرح لمعه را نزد شهید محراب، مرحوم آیت الله مدنى و آیت الله میرزا ابوالفضل موسوى تبریزى و آیت الله موسوى اردبیلى، کتاب رسائل را نزد آیت الله سید مهدى روحانى و مکاسب و کفایه را نزد آیت الله ستوده، آیت الله میرزا حسین نورى و آیت الله فاضل لنکرانى فراگرفت.

مرحوم صفایى از استعدادى فوق العاده و هوشى سرشار برخوردار بود؛ به همین جهت در مدتى کوتاه توانست مدارج ترقى را پیموده، دروس سطح را با فراست و دقت پشت سر گذاشته و به درس خارج فقه و اصول راه پیدا کند. اساتید او در درس خارج فقه و اصول، حضرات آیات عظام آقایان: مرحوم محقق داماد و شیخ مرتضى حائرى و مرحوم پدرش آیت الله شیخ عباس صفایى حائرى بودند.

عمده ترین استاد او در این مقطع، مرحوم پدرش بود. وى مراحل عالى فقه و اصول را با کنجکاوى و ذکاوت خاص خود در محضر پدر طى نمود، تا آن جا که به حلقه مباحثات علمى ایشان راه پیدا کرد و در عنفوان جوانى به مقام شامخ اجتهاد نایل آمد. مرحوم صفایى این راه را نه از روى احساس و غریزه و نه به عنوان یک شغل برگزیده بود، بلکه اندیشه اى عمیق و فکرى بلند در این انتخاب، محرک او بود. روش و منش پدرش که عالمى وارسته و عاشقى راه رفته بود، بزرگترین الگوى او بود.

آثار و تألیفات

آیت الله صفایى در اوج خفقان نظام ستم شاهى و در آستانه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامى، همزمان و در کنار تدریس کتاب هاى درس حوزه، با نثر شیوا و قلم رساى خود آثار ارزشمندى را در زمینه هاى علوم اسلامى پدید آورد. اولین ویژگى آثار آیت الله صفایى، کلیدى بودن آنهاست. او در هر زمینه اى که دست به تألیف زده، سعى کرده است روش هاى مؤثر در شناخت موضوع و راه هاى پیشبرد اهداف و آثار آن را فرا راه پویندگان آن علم قرار دهد. از دیگر ویژگى هاى آثار آن فقید سعید، مبارزه با التقاط، مادیگرى، مرزبندى و جداسازى پاسخ به شبهات و اشکالاتى است که از سوى منحرفان و مخالفان مطرح شده و او با ذهن کنجکاو و فراست خاص خود، با پاسخ هاى صحیح علمى و قانع کننده به رفع و دفع آن ها پرداخته است. تنوع آثار بجا مانده از مرحوم صفایى، نمایانگر وسعت اطلاعات و احاطه او در حوزه هاى مختلف علوم است. ذیلاً به معرفى مهمترین آثار چاپ شده استاد صفایى مى پردازیم:

الف) روش تربیتى اسلام:

آن چه در سیره علمى و عملى مرحوم صفایى کاملاً مشهود و شاخص بود، نگاه و توجه او به مسائل تربیتى و ثمرات عملى آن بود. او نقطه آغاز سازندگى افراد را با برخوردهاى سازنده تربیتى مى دانست و مسائل تربیتى را مقدم بر سایر مباحث مى شناخت و خود به عنوان یک مربى که رسالتى را بر دوش دارد، این روش را در همه ابعاد زندگى‌اش بکار مى بست و بدان توجه داشت. او به آن چه معتقد بود و مى گفت، عیناً در برخوردها و رفت و آمدهایش عمل مى کرد و آن ها را بکار مى بست. بر همین اساس دیدگاه خود را درباره آثارش در نوشته اى چاپ نشده این گونه بیان کرده است:

«...من در نوشته‌هایم بر اساس همان طرح کلى که در ذهن داشتم و نظام تربیتى را مقدم بر نظام هاى فکرى، عرفانى، اخلاقى، حکومتى، سیاسى، اقتصادى، حقوقى، قضایى و جزایى مى دانستم، از «مسئولیت و سازندگى» آغاز کردم و به خاطر این که نوشته ها در قضاوت، مستقل مطرح شوند و پیش داورى ها و بدبینى ها و خوش بینى ها نسبت به نویسنده و نوشته ها اثر نگذارد، آن را با اسم «عین-صاد» یعنى چشم جلوگیر که مخففى از على صفایى هم بود، منتشر کردم و سپس «دیدار»ها، «روش»ها و «تطهیر»ها و در ضمن شعرها که خلاصه اى از وضع فکرى و اعتقادى و آرمانى من هم بودند و یا نوشته‌هایى از تاریخ و ولایت مثل «غدیر» و «عاشورا» و یا نوشته ها و بحث هاى مقطعى مثل «بررسى» منتشر شده اند».

مهمترین آثار او در زمینه مسائل و روش تربیتى اسلام به شرح زیر است:

  • ۱- انسان در دو فصل (اشاره به دو دوران قبل از بلوغ و بعد از بلوغ)، انتشارات هجرت: این کتاب حاصل یک سخنرانى استاد در تالار وحدت است که در سال ۱۳۶۱ ایراد شده و سپس به وسیله آن مرحوم به نگارش درآمده و در سال ۱۳۶۵ انتشار یافته است. کتاب در دو فصل شکل گرفته که فصل اول آن شامل مباحثى چون: محیط هاى تربیتى، شکل هاى تربیتى، عوامل تربیتى و وسایل تربیت و فصل دوم شامل: انسان در چهار حوزه معرفت، احساس، عمل و علوم است.
  • ۲- مسئولیت و سازندگى، در دو جلد، انتشارات هجرت: کتاب مسئولیت و سازندگى از نخستین آثار چاپ شده اوست که در بردارنده مهمترین مسائل و روش هاى تربیتى است و بارها چاپ شده است. هم اکنون این اثر همراه با کتاب انسان در دو فصل با حروفچینى و ویرایش جدید و در یک جلد به چاپ رسیده است.

ب) روش تدریس:

مرحوم صفایى از همان آغاز با توجه به تجربیاتى که در این زمینه داشت، خود اقدام به تألیف آثارى در مسئله استاد و روش تدریس کرد که متأسفانه تنها دو جلد از آن ها به چاپ رسید و برخى از آن ها به صورت دست نویس باقى مانده که امیدواریم در آینده چاپ و در اختیار دانش پژوهان قرار گیرد. اما آنچه چاپ شده، به شرح زیر است:

  • ۳- استاد و درس و روش تدریس، انتشارات هجرت: این کتاب شامل دو بخش است: الف: مسائل کلى آموزش و روش تدریس؛ که بیشتر به بیان ویژگى هاى استاد و نحوه اثرگذارى او در شاگردان پرداخته است. ب: صرف و نحو؛ شامل مباحث مقدماتى علم ادبیات و آن چه لازم است یک طلبه علوم دینى از صرف و نحو فراگیرد.
  • ۴- استاد و درس، ادبیات، هنر و نقد، انتشارات هجرت: در این کتاب استاد مباحث فصاحت، بلاغت، بدیع، معانى و آن چه را که در حوزه هنر ادبى مطرح است، بیان کرده است.

ج) تفسیر و علوم قرآن:

در این زمینه تحت عنوان هاى، روش برداشت از قرآن، دیدارى تازه با قرآن و تطهیر با جارى قرآن سلسله کتاب هایى از آن مرحوم به چاپ رسیده است. استاد در این آثار براى اولین بار در سال هاى ۵۶ و ۵۷ روشى نوین را در برخورد با قرآن و فهم آن مطرح و پایه گذارى نمود که ثمراتى پربار را به همراه داشت. در این سلسله نوشته ها او تلاش مى کند روشى را به دست دهد تا خواننده پا به پاى او به فهم درستى از قرآن دست یابد، نه این که تنها معلوماتى را در حافظه خود گردآورى کند. او هیچ گاه نمى خواست آن چه را خود تنها مى داند، در نوشته هایش به اطلاع دیگران برساند تا محفوظات آن ها، افزایش یابد، بلکه مى خواست تا دیگران نیز چون او، خود به بینشى قرآنى برسند، و همیشه مى گفت: «قرآن وسیله کار است، راه است و نه هدف».

با این بینش در زمینه استفاده از این چشمه فیاض، آثار ذیل از آن مرحوم چاپ شده است:

  • ۷- صراط (دیدارى با سوره حمد)، انتشارات هجرت.
  • ۹- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۲) تفسیر سوره اخلاص، انتشارات هجرت.
  • ۱۰- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۳) تفسیر سوره لهب، انتشارات هجرت.
  • ۱۱- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۴) تفسیر سوره نصر، انتشارات هجرت.
  • ۱۲- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۵) تفسیر سوره کافرون، انتشارات هجرت.
  • ۱۳- تطهیر با جارى قرآن، جلد (۶) تفسیر سوره کوثر، انتشارات هجرت.

د) روش نقد مکتب ها:

در مورد نقد و ارزیابى مکتب هاى فکرى - جدا از آثار چاپ نشده - پنج جلد کتاب از استاد منتشر شده است. عمده این آثار با توجه به شرایط زمانى مربوط به سال هاى ۵۷ و ۵۸ و اوج تضاد فکرى و خودنمایى بحث هاى عقیدتى صاحبان مکاتب مختلف بود که با درک ضرورت پاسخگویى علمى به آن ها، مرحوم صفایى به نگارش این آثار پرداخت. مهمترین ویژگى این آثار، روشمند بودن آن هاست که استاد در ضمن آن ها با ارائه نمونه ها و نحوه برخورد با طرز تفکر دیگران و ارزیابى و نقد آن ها، روشى را ارائه مى دهد که مى تواند راهگشا و الگویى مناسب باشد. این آثار با نام هاى ذیل بارها چاپ و به بازار عرضه شده است:

  • ۱۵- روش نقد، جلد (۱) نقد هدف ها و مکتب ها، انتشارات هجرت.
  • ۱۶- روش نقد، جلد (۲) نقد مکتب ها، آرمان آزادى، انتشارات هجرت.
  • ۱۷- روش نقد، جلد (۳) نقد مکتب ها، آرمان آگاهى و عرفان، انتشارات هجرت.
  • ۱۸- روش نقد، جلد (۴) نقد مکتب ها، آرمان تکامل، مارکسیسم، انتشارات هجرت.
  • ۱۹- روش نقد، جلد (۵) نقد مکتب ها، آرمان تکامل، اگزیستانسیالیزم، انتشارات هجرت.

هـ) بررسى هاى اسلامى:

در فرصت ها و مناسبت هاى مختلف و براساس نیاز و ضرورت‌هایى که احساس مى شد، مرحوم صفایى در زمینه برخى مسائل تاریخى، اخلاقى و عقیدتى آثارى به شرح زیر نگاشته است که بارها چاپ شده:

  • ۲۰- فقر (مباحثى در زمینه اقتصاد اسلامى)، انتشارات هجرت.
  • ۲۱- انفاق (نگاهى به بحث انفاق و اثرات سازنده آن)، انتشارات هجرت.
  • ۲۲- غدیر (بحثى فشرده در زمینه مسأله ولایت و رهبرى)، انتشارات هجرت.
  • ۲۳- اى قامت بلند امامت (تحلیلى کوتاه از مسأله انتظار در زمان غیبت)، انتشارات هجرت.
  • ۲۶- بررسى (مباحث این کتاب عمدتاً به نقد مکتب مارکسیسم مى پردازد و ضمن بیان مسائلى درباره تاریخ، طبیعت، آزادى، زن، حجاب و مالکیت اسلامى، پاسخ هاى لازم را در مورد این زمینه ها بیان مى کند.)، انتشارات هجرت.

و) درس‌هایى از انقلاب:

پاسخ مجموعه سوالاتى که از طرف دانشجویان و انجمن هاى اسلامى دانشجویان در آغاز انقلاب مطرح شده، حاصل آن به صورت کتاب‌هایى تحت عنوان درس هایى از انقلاب به قلم مرحوم صفایى نوشته و چاپ شده که به شرح زیر است:

  • ۲۷- دفتر اول: تعریف انقلاب اسلامى و آرمان انقلاب، انتشارات هجرت .
  • ۲۸- دفتر دوم: بینات، انتشارات هجرت.
  • ۲۹- دفتر سوم: بینش و آگاهى، انتشارات هجرت.
  • ۳۰- دفتر چهارم: مسئله انتظار، انتشارات هجرت.
  • ۳۱- دفتر پنجم: میزان، انتشارات هجرت.
  • ۳۲- دفتر ششم: ولایت فقیه، انتشارات هجرت.
  • ۳۳- دفتر هفتم: عمل در ارتباط با معرفت و محبت، انتشارات هجرت.
  • ۳۴- دفتر هشتم: مفهوم تقیه، انتشارات هجرت.
  • ۳۵- دفتر نهم: ضرورت تقیه، انتشارات هجرت.
  • ۳۶- دفتر دهم: موارد تقیه و احکام تقیه، انتشارات هجرت.
  • ۳۷- دفتر یازدهم: ائمه و تقیه، انتشارات هجرت.
  • ۳۸- دفتر دوازدهم: قیام، انتشارات هجرت.

ز) ادبیات و شعر:

مرحوم صفایى از قریحه اى سرشار برخوردار بود. او به شعر جدید و قدیم علاقه داشت و خود در این زمینه به خلق آثارى پرداخت که به قول خودش بیشتر آن ها سیر روحى و آرمان‌هایش را بیان مى کنند. عمده آن ها به شرح زیر است:

  • ۳۹- فریاد (شعرى بلند در زمینه توحید و خداشناسى)، انتشارات هجرت.
  • ۴۰- آرامش (مجموعه شعر)، انتشارات هجرت.
  • ۴۱- تابوت (مجموعه شعر)، انتشارات هجرت.
  • ۴۲- پیروز (مجموعه شعر)، انتشارات هجرت.
  • ۴۳- وداع (مجموعه شعر)، انتشارات هجرت.
  • ۴۴- شعرهاى شهادت (مجموعه شعر)، انتشارات هجرت.

ح) مسائل متفرقه:

  • ۴۵- پاسخ به پیام نهضت آزادى، انتشارات هجرت: (این اثر پاسخى است از مرحوم استاد به نامه نهضت آزادى که در سال ۱۳۶۵ انتشار یافته است.) اصل نامه از طرف نهضت آزادى در محکومیت جنگ ایران و عراق براى مرحوم امام نوشته شده است که استاد به آن پاسخ داده است.
  • ۴۶- ذهنیت و زاویه دید (این اثر به نقد ادبیات داستانى معاصر مى پردازد و در آن مجموعاً ۱۱ اثر از نویسندگانى چون: حسن عابدینى، سیمین دانشور، محمود دولت آبادى، رضا براهنى، اسماعیل فصیح، شهرنوش پارسى پور، تقى مدرسى و گابریل گارسیامارکز مورد نقد و ارزیابى قرار گرفته است. این کتاب از طرف انتشارات کوبه در تهران با نام على حائرى در سال ۱۳۶۹ و در تیراژ ۵۵۰۰ نسخه انتشار یافته است).
  • ۴۸- تعدادى از نامه ها و طرح ها و نوشته هاى پراکنده در موضوعات مختلف که همگى در حال جمع آورى است.
  • ۴۹- روش برداشت از نهج البلاغه، شامل بررسی دیدگاه‌های استاد صفایی حائری، در مورد فهم و برداشت از کتاب شریف «نهج البلاغه» است که به زبان فارسی تدوین شده است.

ط)‌ آثار خطى و چاپ نشده:

از مرحوم صفایى در زمینه هاى مختلف آثارى برجاى مانده است که برخى از آن ها به صورت دست‌نویس باقى مانده و هنوز چاپ نشده است و برخى دیگر به صورت نوار کاست یا ویدیویى است که در مناسبت هاى مختلف مثل ماه هاى محرم (دهه عاشورا) و رمضان (شب هاى قدر) در موضوعاتى خاص و سلسله‌وار مطرح و نگهدارى شده است. آن چه از آثار فوق تا این تاریخ (۷۸/۷/۲۴) جمع آورى شده، به شرح زیر است:

  • ۱- از معرفت دینى تا جامعه و حکومت دینى (در دست چاپ).
  • ۲- طرحى در زمینه روحانیت، مسائل حوزه و تبلیغ.
  • ۳- طرحى در زمینه مسائل فقه.
  • ۴- تقریرات درس فقه.
  • ۷- پنج نامه بلند به فرزندانش قبل از بلوغ.
  • ۸- نوشته اى در ۴۶ صفحه که قبل از رفتن به جبهه در سال ۱۳۶۵ نوشته و طرح هاى کلى و آراء و عقاید خود را در آن بیان داشته است.
  • ۹- وصیت نامه او.
  • ۱۰- نزدیک به ۳۰۰ نوار کاست و ویدیویى از سخنرانى هاى مختلف او درباره مباحث کلامى، اخلاقى، تاریخى، تفسیر و فقه.

همگام با انقلاب اسلامی

آیت الله صفایى حائرى از حامیان نظام مقدس اسلامى بود و در این راه فرزندش نیز در حلبچه به شهادت رسید. وى درباره امام خمینی، تعبیرى داشت و مى فرمود: «ایشان امام حادثه هاست، حادثه ایشان را نمى شکند بلکه از حادثه ها بهره مى گیرند. بعضى در حادثه ها کنار مى کشند».

مرحوم صفایى از قبل از انقلاب ارتباط تنگاتنگى با نیروهاى انقلابى و پیروان امام داشت. او در مقابل جریان هاى التقاطى چون نهضت آزادى و جبهه ملى ایستادگى کرد. در شروع پیروزى انقلاب به بچه هایى که در طول انقلاب زحمت زیادى کشیده بودند و پس از پیروزى انقلاب احساس آرامش مى کردند، مى گفت: «تازه کار شروع شده است.» و شعار ایشان این بود: «بردن باطل، یک ضرورت و آوردن حق، رسالتى بزرگ و بسیار مشکل است».

آیت الله صفایى حائرى در سال ۱۳۵۹ طرح حمایت از نظام را مطرح مى کرد و مى فرمود: «وقتى اهداف مقدس است، باید کمک کرد.» و این عبارت قصار معروف ایشان است که: «... با کمبودها باید ساخت. اگر نیرو نیست، تربیت کن! اصلاً خود تو نیروى خوبى باش...».

ویژگى‌هاى اخلاقى

چهره بشاش او، نگاه با نفوذش، لبخند معنادارش و سخنان آرام بخش و دلنشینش لحظه اى از یاد نمى رود. در سختى ها بسیار شکیبا و خویشتن دار بود و براى همه در این میدان بهترین اسوه و الگو بود.

در بین جمع، برخوردهایش به گونه اى بود که به همه زوایاى مجلس توجه داشت. محروم ترها در نزد او محبوب تر بودند و ناتوان ها در کنارش خود را تواناتر احساس مى کردند. در دید و بازدیدها، رفت و آمدها و همنشینى ها، کمبودها و خلأها را شناسایى و به موقع به تکمیل آن ها مى پرداخت.

هر کس مشکلى داشت، ایشان را مشکل گشا مى دانست. در همنشینى و مصاحبت بسیار خوش محضر و متواضع بود. از تعین و تشخص شدیداً پرهیز داشت.

نفس مؤثرى داشت، هیچگاه نشد معاند و لجوج و متحیر و منکرى با او بنشیند و فریفته اش نشود. محضرش قلب هاى سنگ را نرم مى کرد، سخنش چشم هاى خشک را تر مى نمود.

در خصوص زهد اسلامى مى فرمود: «دنیا با همه عظمت و جلوه و جلالش براى انسان عاشق کم است نه بد، که باید از دنیا گرفت براى غیر دنیا «خُذوا من ممرّکم لمقرّکم»؛ زهد اسلامى، گرفتن از بازار براى ایستگاه است نه رها کردن و از جامعه بریدن و صوفى گرى راه انداختن».

وفات

سرانجام این مشعل فروزان در سحرگاه روز سه شنبه بیست و دوم تیر ماه ۱۳۷۸ شمسی در حالى که طبق عادت همیشگى با تنى چند از دوستان و شاگردان خود عازم زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه علیه السلام بود، در سانحه تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد.

پیکر آن فقید سعید به قم منتقل شد و پس از اقامه نماز توسط آیت الله سید مهدى روحانى، از حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها تا گلزار شهداى قم تشییع و در جوار قبر فرزند شهیدش محمد صفایى به خاک سپرده شد.

منابع

  • محمد نقدى و محمدتقى مظفرى، ستارگان حرم، جلد ۱۰.
  • مهدی نوری، علی صفایی حائری، کتاب نیوز، بازیابی: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳.