فهم قرآن: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
− | "فهم" در لغت به معنای شناختن یا تعقل آمده است،<ref> | + | "فهم" در لغت به معنای شناختن یا تعقل آمده است،<ref>فراهیدى، خلیل بن احمد؛ کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۰ ق، چاپ دوم، ج۴، ص ۶۱.</ref> «فهمت الشیء» یعنی عرفته یا عقلته. برخی آن را شناختن با قلب معنا کرده اند.<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، سال ۱۴۱۴ ق، چاپ سوم، ج۱۲، ص ۴۶۰.</ref> و معادل فارسی آن را دانستن می گویند.<ref> قرشى، سید على اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ ش، چاپ ششم، ج۵، ص ۲۰۵.</ref> ماده فهم در [[قرآن|قرآن کریم]] تنها یکبار به کار رفته است: {{متن قرآن|«فَفَهَّمْناها سُلَیمانَ...»}}؛<ref>[[سوره انبیاء]]/۷۹.</ref> ما (حکم واقعى) آن را به [[حضرت سلیمان علیه السلام|سلیمان]] فهماندیم... . |
− | ماده فهم | + | اهل لغت ماده فهم را برای معانی دانسته و بکار بردن آن را برای ذوات صحیح نمی دانند؛ مثل «فهمت الکلام»، ولى «فهمت الرّجل» صحیح نیست.<ref>قاموس قرآن، ج۵، ص۲۰۵.</ref> و فهم قرآن هم از باب معانی است، می خواهد مطالبی را به انسان منتقل کند؛ از این جهت که خداوند در قرآن کریم برای ایراد مقاصد خود از زبان عربی استفاده کرده، معانی را از ماوراء طبیعت در شبکه الفاظ با چینش بلاغی فوق العاده اعجازانگیز، قرار داده است. اما برای فهم [[قرآن]] تنها آنچه که برای فهم کلام عربی کافی است، کفایت نمی کند؛ بلکه علاوه بر آن دانش های دیگری نیز لازم دارد. همچنین از این جهت که قرآن در حدود هزار و چهار صد سال قبل نازل شده، رویدادهای آن زمان برای فهم بهتر قرآن مؤثر است. |
− | + | پس به طور قطع امروزه برای فهم معانی قرآن باید اصول و قواعدی را بیان کنیم که با بهره گیری از آن، قرآن را بفهمیم. باید توجه داشت که معانی قرآن مراتب گوناگون دارد، چنان که [[معصوم|معصومین]] فرموده اند قرآن علاوه بر ظاهر، باطنی غیر از آن دارد؛ اما مقصود ما در اینجا از فهمیدن قرآن، درک معانی آن به مقدار آشکارشدن ظاهر کلام برای انسان است. | |
− | |||
− | |||
==اصول فهم قرآن== | ==اصول فهم قرآن== | ||
− | برای فهم مطالب [[قرآن کریم]] برخی از صاحب نظران در این عرصه، اصولی را در کتاب های علوم | + | برای فهم مطالب [[قرآن کریم]] برخی از صاحب نظران در این عرصه، اصولی را در کتاب های [[علوم قرآنی]]، مقالات یا مقدمه تفاسیر بیان کرده اند که در این نوشتار، ما مهمترین این اصول را می آوریم: |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | * | + | *'''۱. در نظر گرفتن قواعد ادبی و لغت عرب:''' |
− | + | قرآن به زبان عربى و در نهایت فصاحت و [[بلاغت]] نازل شده و مطابق با زبان متداول عصر [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] می باشد. بنابراین در فهم مطالب آن باید شخص به قواعد ادبی ([[صرف]]، [[علم نحو|نحو]]، علوم بلاغت) و لغات عربی آشنایی کافی داشته باشد و می توان گفت نخستین علمی که براى درک و فهم قرآن نیاز داریم و بایستى به آن پرداخته شود، علم الفاظ است.<ref>خسروی حسینی، سید غلامرضا؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، انتشارات مرتضوی، تهران، ۱۳۷۵ ش، چاپ دوم، ج۱، ص:۱۳۶.</ref> | |
− | + | *'''۲. در نظر گرفتن روایات تفسیرى:''' | |
− | و ما | + | [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله به حکم قرآن مفسر و مبین قرآن است. چنان که در قرآن می خوانیم: {{متن قرآن|«فَإِنَّما یسَّرْناهُ بِلِسانِک لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ»}}؛<ref>[[سوره دخان]]/۵۸.</ref> (ما آن (قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم، شاید آنان متذکر شوند!) این آیه تفریع است بر تمام مطالب گذشته و منظور از «یسرناه» ظاهراً آسان کردن فهم قرآن است.<ref>قرشى، سید على اکبر؛ تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۷ ش، چاپ سوم، ج۱۰، ص ۹۳.</ref> بنابراین از این آیه و همچنین از آیه: {{متن قرآن|«وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ ولَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ»}}.<ref>[[سوره نحل]]/۴۴.</ref> (و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازىشاید اندیشه کنند!) روشن می شود که گفتار پیامبر در فهم قرآن حجیت دارد و [[ائمه اطهار]] نیز این حجیت را از [[قرآن]] و از [[پیامبر اسلام]] گرفته اند، چنانکه در [[حدیث ثقلین]] آمده است. |
− | * | + | *'''۳. توجه به سیاق آیات:''' |
− | در مقام فهم و برداشت از [[ | + | در مقام فهم و برداشت از قرآن، توجه به [[سیاق آیات]] یعنی ملاحظه مجموع [[آیه|آیات]] و در نظر داشتن سازگارى و هماهنگى مدلول آنها با یکدیگر ضرورى است. نباید آیه یا آیاتى از قرآن را بدون ملاحظه سازگاریش با سایر آیات، بررسى کرد؛ به دلیل این که قرآن مجموعه واحدى است که هدف واحدى را دنبال مىکند. همچنین آیات آن به [[آیات محکم و متشابه|محکم و متشابه]]، [[ناسخ و منسوخ]]، [[عام و خاص]]، [[مطلق و مقید]] و... تقسیم مىشوند که باید در کنار هم تفسیر و معنا بیابند.<ref>زارعى، حبیب الله؛ مقاله قواعد فهم قرآن (نگاهی به شش قاعده اصلی)، فصلنامه معرفت، شماره ۲۴.</ref> |
− | * | + | *'''۴. در نظر گرفتن مبانى تفسیر قرآن:''' |
− | مسائل متعددى وجود دارد | + | مسائل متعددى وجود دارد که هر گونه موضعگیرى مثبت یا منفى و پذیرش یا عدم پذیرش آنها در [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آیات مؤثر بوده و مفسر باید این مسائل را به نحو صحیح و دقیق فراگرفته و در تفسیر خود، آنها را مبنا قرار دهد. مانند: [[اعجاز قرآن]]، حقانیت بیانات قرآنى، جامعیت قرآن، مصونیت قرآن از [[تحریف قرآن|تحریف]]، ابدیت قرآن و... . |
− | * | + | *'''۵. در نظر گرفتن شأن نزول و تاریخ نزول:''' |
− | شأن و سبب نزول وقایعی هستند که یک یا چند آیه به سبب آنها نازل شده و از این رو که آیات قرآن متناسب با زمان نزول و وقایع آن زمان بوده اند، می توان به طور قطع گفت که سبب نزول آیات کلید فهم قرآن است.<ref>اسلامى، محمدجعفر؛ شأن نزول | + | شأن و [[اسباب نزول|سبب نزول]] وقایعی هستند که یک یا چند آیه به سبب آنها نازل شده و از این رو که آیات قرآن متناسب با زمان نزول و وقایع آن زمان بوده اند، می توان به طور قطع گفت که سبب نزول آیات کلید فهم قرآن است.<ref>اسلامى، محمدجعفر؛ شأن نزول آیات، تهران، نشر نى، ۱۳۸۳ ش، چاپ اول، ص۱۰.</ref> همچنین برخی تاریخ نزول را - گرچه یقینی نباشد - مفید و قابل استفاده در فهم قرآن می دانند.<ref>تفسیر احسن الحدیث، ج۱، ص ۱۲ و حجتى، سید محمدباقر؛ اسباب النزول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۷ ش، چاپ ششم، ص ۷۱.</ref> |
− | این ها از جمله مباحث علوم قرآنی و مبانی تفسیری می باشند که آشنایی با آنها در فهم و تفسیر قرآن لازم است. | + | این ها از جمله مباحث [[علوم قرآنی]] و مبانی تفسیری می باشند که آشنایی با آنها در فهم و تفسیر قرآن لازم است. |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | روح الله رضایی، اصول فهم قرآن، [http://www.pajoohe.ir | + | * روح الله رضایی، اصول فهم قرآن، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۸ بهمن ۱۳۹۱. |
{{قرآن}} | {{قرآن}} | ||
[[رده:قرآن]] | [[رده:قرآن]] | ||
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]] | [[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]] |
نسخهٔ ۱۶ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۷
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
"فهم" در لغت به معنای شناختن یا تعقل آمده است،[۱] «فهمت الشیء» یعنی عرفته یا عقلته. برخی آن را شناختن با قلب معنا کرده اند.[۲] و معادل فارسی آن را دانستن می گویند.[۳] ماده فهم در قرآن کریم تنها یکبار به کار رفته است: «فَفَهَّمْناها سُلَیمانَ...»؛[۴] ما (حکم واقعى) آن را به سلیمان فهماندیم... .
اهل لغت ماده فهم را برای معانی دانسته و بکار بردن آن را برای ذوات صحیح نمی دانند؛ مثل «فهمت الکلام»، ولى «فهمت الرّجل» صحیح نیست.[۵] و فهم قرآن هم از باب معانی است، می خواهد مطالبی را به انسان منتقل کند؛ از این جهت که خداوند در قرآن کریم برای ایراد مقاصد خود از زبان عربی استفاده کرده، معانی را از ماوراء طبیعت در شبکه الفاظ با چینش بلاغی فوق العاده اعجازانگیز، قرار داده است. اما برای فهم قرآن تنها آنچه که برای فهم کلام عربی کافی است، کفایت نمی کند؛ بلکه علاوه بر آن دانش های دیگری نیز لازم دارد. همچنین از این جهت که قرآن در حدود هزار و چهار صد سال قبل نازل شده، رویدادهای آن زمان برای فهم بهتر قرآن مؤثر است.
پس به طور قطع امروزه برای فهم معانی قرآن باید اصول و قواعدی را بیان کنیم که با بهره گیری از آن، قرآن را بفهمیم. باید توجه داشت که معانی قرآن مراتب گوناگون دارد، چنان که معصومین فرموده اند قرآن علاوه بر ظاهر، باطنی غیر از آن دارد؛ اما مقصود ما در اینجا از فهمیدن قرآن، درک معانی آن به مقدار آشکارشدن ظاهر کلام برای انسان است.
اصول فهم قرآن
برای فهم مطالب قرآن کریم برخی از صاحب نظران در این عرصه، اصولی را در کتاب های علوم قرآنی، مقالات یا مقدمه تفاسیر بیان کرده اند که در این نوشتار، ما مهمترین این اصول را می آوریم:
- ۱. در نظر گرفتن قواعد ادبی و لغت عرب:
قرآن به زبان عربى و در نهایت فصاحت و بلاغت نازل شده و مطابق با زبان متداول عصر بعثت می باشد. بنابراین در فهم مطالب آن باید شخص به قواعد ادبی (صرف، نحو، علوم بلاغت) و لغات عربی آشنایی کافی داشته باشد و می توان گفت نخستین علمی که براى درک و فهم قرآن نیاز داریم و بایستى به آن پرداخته شود، علم الفاظ است.[۶]
- ۲. در نظر گرفتن روایات تفسیرى:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حکم قرآن مفسر و مبین قرآن است. چنان که در قرآن می خوانیم: «فَإِنَّما یسَّرْناهُ بِلِسانِک لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ»؛[۷] (ما آن (قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم، شاید آنان متذکر شوند!) این آیه تفریع است بر تمام مطالب گذشته و منظور از «یسرناه» ظاهراً آسان کردن فهم قرآن است.[۸] بنابراین از این آیه و همچنین از آیه: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ ولَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ».[۹] (و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازىشاید اندیشه کنند!) روشن می شود که گفتار پیامبر در فهم قرآن حجیت دارد و ائمه اطهار نیز این حجیت را از قرآن و از پیامبر اسلام گرفته اند، چنانکه در حدیث ثقلین آمده است.
- ۳. توجه به سیاق آیات:
در مقام فهم و برداشت از قرآن، توجه به سیاق آیات یعنی ملاحظه مجموع آیات و در نظر داشتن سازگارى و هماهنگى مدلول آنها با یکدیگر ضرورى است. نباید آیه یا آیاتى از قرآن را بدون ملاحظه سازگاریش با سایر آیات، بررسى کرد؛ به دلیل این که قرآن مجموعه واحدى است که هدف واحدى را دنبال مىکند. همچنین آیات آن به محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقید و... تقسیم مىشوند که باید در کنار هم تفسیر و معنا بیابند.[۱۰]
- ۴. در نظر گرفتن مبانى تفسیر قرآن:
مسائل متعددى وجود دارد که هر گونه موضعگیرى مثبت یا منفى و پذیرش یا عدم پذیرش آنها در تفسیر آیات مؤثر بوده و مفسر باید این مسائل را به نحو صحیح و دقیق فراگرفته و در تفسیر خود، آنها را مبنا قرار دهد. مانند: اعجاز قرآن، حقانیت بیانات قرآنى، جامعیت قرآن، مصونیت قرآن از تحریف، ابدیت قرآن و... .
- ۵. در نظر گرفتن شأن نزول و تاریخ نزول:
شأن و سبب نزول وقایعی هستند که یک یا چند آیه به سبب آنها نازل شده و از این رو که آیات قرآن متناسب با زمان نزول و وقایع آن زمان بوده اند، می توان به طور قطع گفت که سبب نزول آیات کلید فهم قرآن است.[۱۱] همچنین برخی تاریخ نزول را - گرچه یقینی نباشد - مفید و قابل استفاده در فهم قرآن می دانند.[۱۲]
این ها از جمله مباحث علوم قرآنی و مبانی تفسیری می باشند که آشنایی با آنها در فهم و تفسیر قرآن لازم است.
پانویس
- ↑ فراهیدى، خلیل بن احمد؛ کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۰ ق، چاپ دوم، ج۴، ص ۶۱.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، سال ۱۴۱۴ ق، چاپ سوم، ج۱۲، ص ۴۶۰.
- ↑ قرشى، سید على اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ ش، چاپ ششم، ج۵، ص ۲۰۵.
- ↑ سوره انبیاء/۷۹.
- ↑ قاموس قرآن، ج۵، ص۲۰۵.
- ↑ خسروی حسینی، سید غلامرضا؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، انتشارات مرتضوی، تهران، ۱۳۷۵ ش، چاپ دوم، ج۱، ص:۱۳۶.
- ↑ سوره دخان/۵۸.
- ↑ قرشى، سید على اکبر؛ تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۷ ش، چاپ سوم، ج۱۰، ص ۹۳.
- ↑ سوره نحل/۴۴.
- ↑ زارعى، حبیب الله؛ مقاله قواعد فهم قرآن (نگاهی به شش قاعده اصلی)، فصلنامه معرفت، شماره ۲۴.
- ↑ اسلامى، محمدجعفر؛ شأن نزول آیات، تهران، نشر نى، ۱۳۸۳ ش، چاپ اول، ص۱۰.
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، ج۱، ص ۱۲ و حجتى، سید محمدباقر؛ اسباب النزول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۷ ش، چاپ ششم، ص ۷۱.
منابع
- روح الله رضایی، اصول فهم قرآن، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۸ بهمن ۱۳۹۱.