آیه 16 سوره غافر: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
|||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | «بَارِزُونَ»: جمع بارز، نمایان. آشکار. | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۰
<<15 | آیه 16 سوره غافر | 17>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آن روزی که همه خلق پدیدار شوند (و نیک و بدشان آشکار گردد) که هیچ کرده آنها بر خدا پنهان نباشد. در آن روز سلطنت عالم با کیست؟ با خدای یکتای بس قاهر منتقم است.
روزی که همه آنان آشکار می شوند، [و] چیزی از آنان بر خدا پوشیده نمی ماند. [و ندا آید:] امروز فرمانروایی ویژه کیست؟ ویژه خدای یکتای قهّار است.
آن روز كه آنان ظاهر گردند، چيزى از آنها بر خدا پوشيده نمىماند. امروز فرمانروايى از آنِ كيست؟ از آنِ خداوند يكتاى قهّار است.
آن روز كه همگان آشكار شوند. هيچ چيز از آنها بر خدا پوشيده نماند. در آن روز فرمانروايى از آن كيست؟ از آن خداى يكتاى قهار.
روزی که همه آنان آشکار میشوند و چیزی از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند؛ (و گفته میشود:) حکومت امروز برای کیست؟ برای خداوند یکتای قهّار است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«بَارِزُونَ»: جمع بارز، نمایان. آشکار.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ «15»
او داراى درجات رفيع (و) صاحب عرش است، (و) از طرف خود فرشتهى وحى (روح الامين) را بر هر كس از بندگانش كه بخواهد مىفرستد تا مردم را از روز ملاقات (و قيامت) بترساند.
يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ «16»
روزى كه مردم ظاهر و آشكارند و هيچ چيز از آنان بر خداوند پنهان نيست. (در آن روز ندا آيد:) امروز حكومت براى كيست؟ (و پاسخ آيد:) براى خداوند يكتاى قهّار.
نکته ها
رفعت و بزرگى دو نوع است:
الف) مكانى، نظير آيهى «يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ» «1» كه بالا بردن پايههاى كعبه، مكانى است.
ب) مقامى، نظير يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا ... دَرَجاتٍ «2»
«1». بقره، 127.
«2». مجادله، 58.
جلد 8 - صفحه 230
«رَفِيعُ الدَّرَجاتِ» را دو گونه مىتوان معنا كرد:
يكى آنكه خداوند داراى درجات و منزلت بلند و برترين مقام است،
ديگر آنكه خداوند درجات مردم را بر حسب لياقت آنان بالا مىبرد، نظير آيه «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا» و آيه «رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ» «1» كه به معناى آن است كه خداوند بعضى را بر بعضى به خاطر عملكردى كه دارند برترى مىدهد.
مراد از روح، يا خود وحى است كه سبب حيات معنوى جامعه مىشود و يا فرشتهى مأمور وحى. در موارد ديگر مىخوانيم: «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» «2» و «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا» «3»
از اينكه قرآن و وحى به روح نامگذارى شده است، «يُلْقِي الرُّوحَ» معلوم مىشود كه وحى سبب حيات مردم است و پيامبران مردم را براى حيات معنوى دعوت مىكنند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «4»
امام صادق عليه السلام فرمود: روز قيامت روز ملاقات اهل آسمانها با اهل زمين است. «5»
فرستندهى وحى، خداوندِ صاحب عرش است.
گيرندهى وحى، بندگان خالصى هستند كه خداى حكيم بر مىگزيند. «مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ»
هدف و موضوع وحى، هشدار است. «لِيُنْذِرَ»
واسطهى وحى، فرشتهاى مخصوص است. «يُلْقِي الرُّوحَ»
در روايات مىخوانيم: سؤالِ «لِمَنِ الْمُلْكُ» از سوى خداوند و پاسخِ «لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» از سوى انبيا و اولياى الهى است. «6» بروز و ظهور مردم در قيامت و حضور آنان در پيشگاه الهى به صورتى كه هيچ نقطهى ابهامى براى قضاوت عادلانه باقى نگذارد، به خاطر امورى است:
الف) هموار شدن زمين و حذف كوهها. «قاعاً صَفْصَفاً» «7»
«1» انعام 165
«2» شورى 52
«3» نحل 2
«4» انفال 24
«5» تفسير نورالثقلين
«6» تفسير الميزان
«7» طه 106
جلد 8 - صفحه 231
ب) خروج همه از قبرها. «وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ» «2»، «وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها» «3»
ج) گشوده شدن نامهى اعمال. «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» «4»
د) تجسم اعمال. «يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ» «5»
ه) كشف مسايل مخفى. «بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ» «6»
و) گواهى اعضاى بدن. «تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ» «7»
پیام ها
1- خداوند، انسانهاى لايق را به كمال مىرساند. «رَفِيعُ الدَّرَجاتِ»
2- اخلاص، زمينهى ارتقاى درجه است. مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ ... رَفِيعُ الدَّرَجاتِ
3- اعطاى درجات از سوى حاكم مطلق جهان ارزش دارد. «رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ»
4- نزول وحى توسط فرشتهى مخصوص، با ارادهى خداست. «مِنْ أَمْرِهِ»
5- گزينش پيامبران براى دريافت وحى وابسته به اراده اوست. «مَنْ يَشاءُ»
6- شرط دريافت وحى، بندگى خداست. «مِنْ عِبادِهِ»
7- وظيفه اصلى پيامبران، انذار است. «لِيُنْذِرَ»
8- قيامت روز ملاقات است. «يَوْمَ التَّلاقِ» (ملاقات با پروردگار. «مُلاقُوا رَبِّهِمْ» «8»)*
9- آشنا شدن مردم با معاد و باور داشتن آن از اهداف نزول وحى است. يُلْقِي الرُّوحَ ... لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ
«2». انفطار، 4.
«3». زلزله، 2.
«4». تكوير، 10.
«5». نباء، 40.
«6». انعام، 28.
«7». يس، 65.
«8». هود، 29.
جلد 8 - صفحه 232
10- روز قيامت تمام اسرار و حقايق مردم كشف مىشود و جايى براى انكار باقى نمىماند. «هُمْ بارِزُونَ»
11- در قيامت، نژاد و زبان و قبيله و مقام و سرمايه و همهى چيزها محو مىشود و تنها انسانيّت مطرح است. «هُمْ بارِزُونَ»
12- در قيامت قدرت و علم و قهاريّت خداوند براى همه ملموس است و همه به آن اعتراف مىكنند. ... لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ
13- قدرت، در سايهى وحدت است. «الْواحِدِ الْقَهَّارِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ «16»
يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ: روزى كه بندگان بيرون آيندهاند از قبرها يا آشكارا و برهنه باشند، چنانچه در حديث وارد شده: «يحشرون عراة حفاة غرلا» «1» محشور شوند برهنه و تهى پا وا مانده. يا بروز ايشان به اعتبار ظهور سراير و اعمال ايشان باشد، يعنى امور خفيه و اعمال قبيحه ايشان ظاهر گردد. لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ: پوشيده نشود در آن روز بر خدا، مِنْهُمْ شَيْءٌ: از اشخاص و اعمال بندگان با وجود كثرت ايشان چيزى، يعنى علم الهى احاطه دارد به تمام بندگان و اعمال آنها از جزئى و كلى و پنهان و آشكارا، پس بر وفق عمل، همه را به عدل جزا خواهد داد. پس از اجتماع خلايق، اول چيزى كه فرمايد ندا رسد: لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ:
براى كيست فرمانروائى خاصه امروز. چون روز قيامت، حق مكشوف، و ايمان ضرورى شود، تمام كفار با مؤمنان متفق الكلمه شده جواب حق دهند: لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ: مر خداى را است كه يكتا و بيهمتا در فرماندهى، شكننده جميع منازعان و مدعيان در پادشاهى. نزد جمعى چون خطاب الهى به اهل محشر رسد، هيچكس قدرت و طاقت جواب ندارد، پس ذات سبحانى فرمايد
«1» تفسير منهج الصادقين (چ اسلاميه) ج 8 ص 135 و بحار الانوار ح 7 ص 268 روايت 35 بنقل از روضه كافى.
جلد 11 - صفحه 291
«لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ».
على بن ابراهيم قمى رحمه اللّه از حضرت صادق عليه السّلام در حديثى فرمايد: مىميراند خدا اهل زمين و اهل آسمان و ملائكه را و درنگ شود مثل آنچه خلق فرموده خدا خلق را و به اضعاف آن، بعد فرمايد خداوند عزّ و جلّ: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ» پس ذات احديت فرمايد: «لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» كجايند جبارون؟
كجا هستند آنها كه ادعا نمودند با ذات من خداى ديگرى را؟ كجايند متكبرون و نخوت آنان؟ پس مبعوث فرمايد خلق را «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ «11» ذلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ «12» هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنِيبُ «13» فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «14» رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ «15»
يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ «16» الْيَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «17»
ترجمه
گفتند پروردگارا ميراندى ما را دوبار و زنده گرداندى ما را دوبار پس اعتراف كرديم بگناهانمان پس آيا بسوى بيرون رفتن راهى هست
اين براى آنست كه چون خوانده ميشد خدا بتنهائى كفر ميورزيديد و اگر شرك آورده ميشد باو ميگرويديد پس حكم براى خداى بلند مرتبه بزرگ است
او است كسيكه مينمايد بشما آيتهايش را و ميفرستد براى شما از آسمان روزى را و پند نميگيرد مگر كسيكه بازگشت مينمايد
پس بخوانيد خدا را با آنكه خالص كنندگان باشيد براى او دين را و اگر چه ناخوش داشته باشند كافران
او بلند كننده رتبهها داراى مقرّ سلطنت است القاء ميكند روان را از امر خود بر هر كه ميخواهد از بندگانش تا بيم دهد از روز ملاقات
روز كه آنان ظاهر شوندگانند پوشيده نميباشد بر خدا از آنان چيزى براى كيست پادشاهى آنروز براى خداوند يكتاى داراى قهر و غلبه است
آنروز جزا داده ميشود هر كس بآنچه كسب كرد نيست ستمى در آنروز همانا خداوند زود حساب است.
تفسير
خداوند سبحان نقل فرموده كلام كفار سابق الذّكر را بعد از ورود
جلد 4 صفحه 519
در جهنّم كه عرضه ميدارند پروردگارا دو مرتبه ما را ميراندى يكمرتبه در دنيا و يكمرتبه در قبر و دو مرتبه زنده نمودى يكمرتبه در قبر و يكمرتبه در قيامت چون براى سؤال قبر مردم زنده ميشوند و بعد از آن ميميرند و پس از اين اظهار اقرار مينمايند بگناهان خودشان و از خداوند درخواست مينمايند كه آنها را از جهنّم اخراج فرمايد و بدنيا برگرداند تا مردمان خوبى شوند ولى افسوس كه ديگر محلّى براى اجابت اين درخواست باقى نمانده چون دنيا تمام شده و نوبت بآخرت رسيده لذا خداوند از جواب آنها صرف نظر فرموده بيان تقصيرشان را ميفرمايد كه اين عذاب شما براى آنستكه وقتى پيغمبر فرمود بگوئيد خدائى نيست جز خداى يگانه قبول ننموديد و منكر شديد و وقتى شياطين جنّى و انسى براى شما معبودهاى باطل را يادآورى مينمودند تصديق ميكرديد و امروز حكم و فصل خصومت و تميز بين حق و باطل با خداوند بلند مرتبهئى است كه احدى بمرتبه او نميرسد و بزرگ است بقدريكه بوصف نميگنجد و حكم فرموده بخلود شما در جهنّم و شريك و عديل و معارضى ندارد كه بتواند حكم او را تغيير دهد و پس از اين مقال خداوند متعال دليل توحيد خود را يادآورى فرموده كه آيات و نشانههاى آن در تمام عالم ظاهر و هويدا است و از آن جمله نزول موجبات روزى بندگان است از آسمان و متذكر و متنبّه بوجود خداوند يگانه قادر كريم رحيم نميشود مگر كسيكه از وادى غفلت پاى بيرون نهد و در درياى فكرت غوطهور گردد و رجوع نمايد از خلق بحق تا بشناسد او را و شكر نعمتش را بجا آورد پس بخوانيد خدا را و خالص كنيد دين خود را از شرك براى او اگر چه مخالف رأى و دلخواه كفّار و مشركين باشد و بدانيد كه خداوند مرتبه و درجه بندگانرا هر قدر قابل و لايق باشند بلند ميكند تا ميرساند بمقام قاب قوسين او أدنى و القاء ميكند روح ايمان كامل و مقدّس را از عالم امر كه فوق عالم خلق است بر كسانيكه بخواهد از بندگان خود مانند اوّل شخص عالم امكان و خاندان عظيم الشّأن او چنانچه قمّى ره نقل فرموده آن روح القدس است كه اختصاص به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و ائمه اطهار دارد براى آنكه بترسانند مردم را از عذاب روز قيامت كه روز ملاقات خلق اولين و آخرين است با يكديگر و روز ملاقات آنها است نتيجه اعمالشانرا و قمّى ره نقل فرموده كه روز ملاقات اهل آسمان و زمين
جلد 4 صفحه 520
است با يكديگر و منافات با آنچه ذكر شد ندارد و محتمل است مراد از رفيع الدّرجات بودن خداوند در اعلى درجات جمال و جلال و صفات كمال باشد و مراد از عرش مكرّر ذكر شده است و در روز قيامت تمام مردم از قبرها ظاهر و بارز شوند و تمام اسرار و ضمائرشان آشكار گردد و با زيادى و كثرتى كه دارند كوچكترين چيزى از ذوات و احوال و اعمال و اوصاف آنها بر خدا مخفى و پوشيده نيست و در آنروز تمام قدرتها و سلطنتهاى ظاهرى نابود است لذا وقتى از مردم سؤال ميشود كه امروز سلطنت با چه كس است همه يكمرتبه بلسان حال و مقال از صميم قلب جواب ميدهند از آن خداوند يگانه قهّار است و از روايت علوى در توحيد استفاده ميشود كه خدا سؤال ميكند و انبيا و حجج جواب ميدهند و هر كس بجزاى عملش ميرسد و بكسى ظلم نميشود كه از ميزان استحقاقش كمتر اجر ببرد يا بيشتر معذّب گردد و هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نميدارد لذا در يك چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد و ظاهرا اين سؤال و جواب يكمرتبه ديگر از خداوند با خودش بتنهائى واقع ميشود و آن بين نفخه اوّل و دوم است كه در بعضى از روايات ذكر شده است
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ هُم بارِزُونَ لا يَخفي عَلَي اللّهِ مِنهُم شَيءٌ لِمَنِ المُلكُ اليَومَ لِلّهِ الواحِدِ القَهّارِ «16»
روزي که تمام اينها ظاهر و هويدا ميشوند بواطن همه ظاهر ميگردد چيزي بر خداوند مخفي نميگردد از اينها از براي كيست ملك روز قيمة مختصّ به خداوند يگانه قهّار است.
يَومَ هُم بارِزُونَ روز قيمة يَومَ تُبلَي السَّرائِرُ- طارق آيه 9.
لا يَخفي عَلَي اللّهِ مِنهُم شَيءٌ خداوندي که عالم السر و الخفيات است بعلاوه نامه عمل که لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها كهف آيه 47 بعلاوه شهود يوم القيمة اجزاء بدن، يد، رجل، جلود، زبان، پيغمبر اكرم (ص) ائمّه اطهار، زمين، قرآن، ملائكة، حفظه و غير اينها که به تمام اينها قرآن ناطق است بعلاوه اقرار و اعتراف خود آنها.
لِمَنِ المُلكُ اليَومَ بلكه ملكية حقيقيه مختص باو است لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ و ملكية ظاهريّة در دنيا عاريه است ميدهد و ميگيرد انسان مالك نفس خود هم نيست و در قيمة هيچگونه اختيار و تصرفي ندارد.
لِلّهِ الواحِدِ القَهّارِ جواب «لمن الملك» است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- روز تلاقی! این آیه و چند آیه بعد از آن توضیح و تفسیری است برای «یوم التلاق» که از نامهای قیامت است، و در آیه قبل به آن اشاره شد.
نخست میفرماید: روز تلاقی «روزی که همه آنان آشکار میشوند» (یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ). و تمام پردهها و حجابها کنار میرود و اسرار درون همگان آشکار میگردد.
در دومین توصیف از آن روز میافزاید: «چیزی از مردم بر خدا پنهان نخواهد ماند» (لا یَخْفی عَلَی اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ).
در این جهان و امروز نیز چیزی بر خداوند عالم و قادر مخفی نیست، ولی
ج4، ص261
ظهور اشیاء در آن روز از تأکید بیشتری برخوردار است، جایی که دیگران نیز از اسرار هم آگاه شوند در مورد خداوند مسأله نیاز به بحث و گفتگو ندارد.
سومین ویژگی آن روز حاکمیت مطلقه پروردگار است، چنانکه در دنباله آیه میفرماید: در آن روز گفته میشود: «حکومت امروز برای کیست»؟ (لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ).
و در پاسخ میگویند: «برای خداوند یکتای قهّار است» (لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ).
این سؤال و جواب از سوی فرد خاصی عنوان نمیشود سؤالی است که از سوی خالق و مخلوق، فرشته و انسان، مؤمن و کافر و از تمام ذرات وجود و در دیوار عالم هستی بدون استثنا مطرح است، و همگی نیز با زبان حال به آن پاسخ میگویند، یعنی به هر جا بنگری آثار حاکمیت او نمایان است و بر هر چه نگاه کنی نشانههای قاهریت او در آن ظاهر است.
به زمزمه هر ذرهای گوش فرادهی «لمن الملک» میگوید، و در پاسخ «للّه الواحد القهّار» از آن میشنوی.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم