آیه ۱ معارج: تفاوت بین نسخهها
(←پیوندها) |
|||
سطر ۳۱: | سطر ۳۱: | ||
* [[سوره معارج]] | * [[سوره معارج]] | ||
* [[سوره معارج/متن و ترجمه سوره]] | * [[سوره معارج/متن و ترجمه سوره]] | ||
+ | |||
+ | {{قرآن}} | ||
[[رده:آیات سوره معارج]] | [[رده:آیات سوره معارج]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ ۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۴۷
متن آیه
ترجمه
پرسنده ای از عذابی پرسید که.
نزول
درباره نزول آیه درباره شخص معینى اختلاف است. قومى گویند: درباره نضر بن الحرث نازل شده که گفته بود اگر گفتارى که محمد مى گوید، راست باشد پس چه خوب است سنگى از آسمان بیاید و بر سر ما کوفته شود و نیز گویند: درباره ابوجهل نازل شده که به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفته بود اگر راست مى گوئى از خدا بخواه که از آسمان قطعه اى بر سر ما سقوط کند و همچنین گویند: درباره جماعتى از قریش آمده که از روى استهزاء مى گفتند: محمد به خداى خود بگوید که نامه و دفتر حساب ما را به عجله ببندد و رسیدگى کند و نیز گفته اند که سائل و درخواست کننده عذاب در این آیه شخص رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم است که کفار وى را اذیت و آزار مینمودند و از براى آنها از خداى خود عذاب خواسته بود و نیز گفته اند که درخواست کننده عذاب نوح بوده که از براى قوم کافر خویش درخواست نموده بود.[۱]
ابن عباس گوید: این آیه درباره نضر بن الحارث نازل شده است[۲] و همچنین سدى گوید که این آیه در مکه درباره نضر بن الحارث نازل شده و عذاب واقع درباره او در جنگ بدر اتفاق افتاده است[۳] و همچنین گویند: براى ابوجهل در جنگ بدر نازل شده[۴] و نیز محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از حسین بن محمد نقل کند که گفت: از سفیان بن عیینة درباره این آیه سؤال کردم که از براى چه کسى نازل شده است؟
در جواب گفت: از موضوعى از من سؤال کردى که پیش از تو کسى از من سؤال نکرده بود عین همین سؤال را که از من کردى من از امام صادق علیهالسلام سؤال کردم. در جواب فرمود: پدرم از جدم و او از پدرش و ایشان از ابن عباس روایت کرده اند که وقتى که در روز غدیر خم پیامبر در ضمن خواندن خطبه خود على را با دست بلند کرد به قسمى که سفیدى زیر بغل او نمایان شده بود. فرمود: اى گروه مردم من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.
این موضوع بین مردم افشاء گردید تا به گوش حارث بن نعمان الفهرى رسید. حارث به محض شنیدن این موضوع سوار ناقه خویش شد و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: اى بنده خدا ما را به یکتائى پروردگار خودت دعوت کردى، پذیرفتیم سپس به نبوت خود دعوت نمودى آن را نیز پذیرفتیم و بعد به ما گفتى نماز بخوانیم و روزه بگیریم آن را هم انجام دادیم و بعد به ما گفتى به حج بپردازیم.
آن را نیز انجام دادیم، الآن به ما مى گوئى که علی بن ابىطالب را بر ما ولى قرار بدهیم. آیا این گفتار از جانب خودت است یا خداى تو؟ پیامبر فرمود: مقام ولایت على از جانب پروردگار است. پیامبر این جواب را سه بار تکرار فرمود: در اینجا حارث بن نعمان الفهرى به خشم و غضب افتاد و گفت: خدایا اگر این گفتار محمد راست باشد از آسمان بر سر ما سنگى بباران و عذاب خود را به ما برسان و اگر دروغ باشد، عذاب خود را بر او نازل گردان و بعد سوار ناقه خود شد و به راه افتاد سپس سنگى بر سر او فرو ریخت و در دم جان سپرد و این آیة با آیات 2 و 3 نازل گردید.[۵]
و نیز به اسناد دیگر نیز عین همین روایت از سفیان بن عیینه نقل و روایت شده است[۶] و همچنین سید ابوالحمد بعد از هفت واسطه از سفیان بن عیینه و او از امام صادق علیهالسلام نظیر این روایت را نقل نموده و نام آن مرد را نعمان بن الحارث الفهرى ذکر نموده است.[۷]
پانویس
منابع
- قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی.
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 832.