مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن میثم بحرانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
  
شیخ کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (636-699ق) از دانشمندان شیعه قرن هفتم هجری است. کتاب [[شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی|شرح نهج البلاغه]] او شهرت دارد.
+
شیخ کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (636-699 ق) فقیه، محدث، متکلم بزرگ [[شیعه]] در قرن هفتم هجری است. کتاب [[شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی|شرح نهج البلاغه]] او شهرت دارد.
  
 
==زندگی‌نامه==
 
==زندگی‌نامه==
سطر ۱۳: سطر ۱۳:
 
دانشوران [[بغداد]] و [[حله]] که آوازه ابن میثم را شنیده و برخی از آثارش را نیز مطالعه کرده بودند، نامه‌ای برای وی ارسال کردند تا با حضور خود در [[عراق]]، حوزه درس آن جا را رونق بیشتری بخشد. در بخشی از این نامه آمده است: «شگفت‌آور است که شما با وجود تسلطی که در تمام علوم و معارف دارید، در کنج عزلت و گوشه‌نشینی باقی بمانید».
 
دانشوران [[بغداد]] و [[حله]] که آوازه ابن میثم را شنیده و برخی از آثارش را نیز مطالعه کرده بودند، نامه‌ای برای وی ارسال کردند تا با حضور خود در [[عراق]]، حوزه درس آن جا را رونق بیشتری بخشد. در بخشی از این نامه آمده است: «شگفت‌آور است که شما با وجود تسلطی که در تمام علوم و معارف دارید، در کنج عزلت و گوشه‌نشینی باقی بمانید».
  
تاریخ سفر وی به عراق و حله و مدت اقامتش در آن شهرها نامعلوم است؛ اما بر اساس قراینی، می‌شود فرض کرد که این سفر در بین سال‌های 675ـ665 ق. بوده است؛ زیرا وی پس از تصرف بغداد توسط هلاکوخان مغول و در عصر حکومت عطاءالملک جوینی، به بغداد آمده و «[[شرح نهج البلاغه ابن میثم (مصباح السالکین) (کتاب)|شرح نهج البلاغه]]» را به سفارش جوینی نگاشته است. از آن جا که تاریخ اتمام این کتاب، سال 675 ق. است و عطاءالملک نیز در همان سال از حکومت عزل شد، می‌توان گفت که ابن میثم پس از عزل عطاالملک به [[بحرین]] بازگشته است.<ref> همان، پژوهش و حوزه، ج 6، ص 85.</ref>
+
تاریخ سفر وی به عراق و حله و مدت اقامتش در آن شهرها نامعلوم است؛ اما بر اساس قراینی، می‌شود فرض کرد که این سفر در بین سال‌های 675ـ665 ق. بوده است؛ زیرا وی پس از تصرف بغداد توسط هلاکوخان مغول و در عصر حکومت عطاءالملک جوینی، به بغداد آمده و «[[شرح نهج البلاغه ابن میثم (مصباح السالکین) (کتاب)|شرح نهج البلاغه]]» را به سفارش جوینی نگاشته است. از آن جا که تاریخ اتمام این کتاب، سال 675 ق. است و عطاءالملک نیز در همان سال از حکومت عزل شد، می‌توان گفت که ابن میثم پس از عزل عطاءالملک به [[بحرین]] بازگشته است.<ref> همان، پژوهش و حوزه، ج 6، ص 85.</ref>
  
ابن میثم در حکومت عطاء الملک جوینی روزگار خوبی داشت، حکومت آن عصر، قدر و ارزش وی را پاس می‌داشت ابن میثم در این باره می‌گوید: هنگامی ‌که توفیق دیدار جوینی برایم دست داد، به حضور شریفش رسیدم. از روی علاقه و محبت، جایگاه و مقامی‌ را به من اختصاص داد که خواسته‌هایم برآورده شد و باران‌های نعمت‌هایش را بر من بارانید که بی‌شباهت به نعمت‌های خداوندی نبود، در گفتگوهای دوستانه‌اش، ستایش «[[نهج البلاغه]]» و عظمت، فضیلت و اهمیت آن را به گونه‌ای بر زبان راند که دانستم او همان کسی است که من در جستجویش بودم؛ چرا که وی به ارزش «نهج البلاغه» و منزلت آن در بین کتاب‌ها آگاهی داشت. من علاقه‌مندی وی را به کشف اسرار، دقایق و حقایق «نهج البلاغه» دوچندان کردم.<ref> ترجمه شرح «نهج البلاغه»، ج 1، ص 36، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، اول، 1375 ش.</ref>
+
ابن میثم در حکومت عطاءالملک جوینی روزگار خوبی داشت، حکومت آن عصر، قدر و ارزش وی را پاس می‌داشت ابن میثم در این باره می‌گوید: هنگامی ‌که توفیق دیدار جوینی برایم دست داد، به حضور شریفش رسیدم. از روی علاقه و محبت، جایگاه و مقامی‌ را به من اختصاص داد که خواسته‌هایم برآورده شد و باران‌های نعمت‌هایش را بر من بارانید که بی‌شباهت به نعمت‌های خداوندی نبود، در گفتگوهای دوستانه‌اش، ستایش «[[نهج البلاغه]]» و عظمت، فضیلت و اهمیت آن را به گونه‌ای بر زبان راند که دانستم او همان کسی است که من در جستجویش بودم؛ چرا که وی به ارزش «نهج البلاغه» و منزلت آن در بین کتاب‌ها آگاهی داشت. من علاقه‌مندی وی را به کشف اسرار، دقایق و حقایق «نهج البلاغه» دوچندان کردم.<ref> ترجمه شرح «نهج البلاغه»، ج 1، ص 36، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، اول، 1375 ش.</ref>
  
 
از آن چه که در منابع آمده است، فهمیده می‌شود که ابن میثم پس از تصرف بغداد توسط هلاکوخان در 656 قمری، مدتی را نیز به [[حله]] سفر کرده است.
 
از آن چه که در منابع آمده است، فهمیده می‌شود که ابن میثم پس از تصرف بغداد توسط هلاکوخان در 656 قمری، مدتی را نیز به [[حله]] سفر کرده است.
  
ابن میثم بحرانی پس از آن که به [[بحرین]] بازگشت، در بین سال‌های 679 و 699 قمری درگذشت. البته صاحب «[[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]]» می‌گوید: آن گونه که در کشکول بهایی آمده، در سال 679 ق. درگذشته؛ ولی قول صحیح یا 699 ق است که در کشف الحجب آمده است یا 689 ق، زیرا او در سال 681 ق زنده بود و در این سال، نگارش کتاب شرح «نهج البلاغه» کوچک را به اتمام رسانده است.
+
ابن میثم بحرانی پس از آن که به [[بحرین]] بازگشت، در بین سال‌های 679 و 699 قمری درگذشت. البته صاحب «[[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]]» می‌گوید: آن گونه که در کشکول بهایی آمده، در سال 679 ق. درگذشته؛ ولی قول صحیح یا 699 ق. است که در کشف الحجب آمده است یا 689 ق، زیرا او در سال 681 ق. زنده بود و در این سال، نگارش کتاب شرح «نهج البلاغه» را به اتمام رسانده است. وی پس از وفات، در مقبره جدش المعلی در قریه «هلتا» یکی از روستاهای سه‌گانه ماحوز بحرین به خاک سپرده شد.<ref> شرح «نهج البلاغه» ابن میثم، ص 25.</ref>
  
در کتاب شرح «نهج البلاغه» آمده است: وی پس از وفات، در مقبره جدش المعلی در قریه «هلتا» یکی از روستاهای سه‌گانه ماحوز بحرین به خاک سپرده شد.<ref> شرح «نهج البلاغه» ابن میثم، ص 25.</ref>
+
==استادان و شاگردان==
 
 
==تحصیل و استادان==
 
  
 
ابن میثم حیات علمی‌ خود را از سنین کودکی آغاز کرد و از دانشوران [[بحرین]]، علوم عصر خویش را به خوبی فراگرفت. عالمان [[عراق]] و [[حله]] نیز به چیره‌دستی او در علوم مختلف، اذعان داشتند.
 
ابن میثم حیات علمی‌ خود را از سنین کودکی آغاز کرد و از دانشوران [[بحرین]]، علوم عصر خویش را به خوبی فراگرفت. عالمان [[عراق]] و [[حله]] نیز به چیره‌دستی او در علوم مختلف، اذعان داشتند.
سطر ۲۹: سطر ۲۷:
 
مهمترین اساتید او عبارتند از:
 
مهمترین اساتید او عبارتند از:
  
* [[خواجه نصیرالدین طوسی]] (672ـ598 ق): ابن میثم در محضر این استاد بزرگ علم [[کلام]] و [[حکمت]] را فراگرفت.
+
*[[خواجه نصیرالدین طوسی]] (672ـ598 ق): ابن میثم در محضر این استاد بزرگ علم [[کلام]] و [[حکمت]] را فراگرفت.
* [[علی بن سليمان بحرينی|علی بن سلیمان بحرانی]] (متوفی 672 ق): [[علامه حلی]] درباره علی بن سلیمان می‌گوید: وی به علوم عقلی و نقلی آگاه بود و همچنین شناخت کاملی نسبت به قواعد حکما داشت. ابن میثم کتاب اشارات او را شرح کرد.
+
*[[علی بن سليمان بحرينی|علی بن سلیمان بحرانی]] (متوفی 672 ق): [[علامه حلی]] درباره علی بن سلیمان می‌گوید: وی به علوم عقلی و نقلی آگاه بود و همچنین شناخت کاملی نسبت به قواعد حکما داشت. ابن میثم کتاب اشارات او را شرح کرد.
* [[محقق حلی|جعفر بن حسن حلی]] (معروف به محقق حلی) (متوفی 676 ق): کتاب فقهی محقق «[[شرائع الاسلام]]» مدت‌ها در حوزه‌های علمیه به عنوان «فقه استدلالی» تدریس می‌شد. احتمال دارد ابن میثم در محضر این استاد، فقه و ادبیات را فراگرفته باشد.
+
*[[محقق حلی|جعفر بن حسن حلی]] (معروف به محقق حلی) (متوفی 676 ق): کتاب فقهی محقق «[[شرائع الاسلام]]» مدت‌ها در حوزه‌های علمیه به عنوان «فقه استدلالی» تدریس می‌شد. احتمال دارد ابن میثم در محضر این استاد، فقه و ادبیات را فراگرفته باشد.
 +
 
 +
قبلاً نام خواجه نصیرالدین طوسی در ردیف استادان ابن میثم ذکر شد؛ اما بر اساس نقل «[[ریحانة الادب (کتاب)|ریحانة الأدب]]» از برخی بزرگان، خواجه طوسی نیز در زمینه [[فقه]] و شرح «[[نهج البلاغه]]»، از حوزه درسی ابن میثم بهره‌مند شده است.<ref> ریحانه الأدب، ج 8، ص 240ـ2.</ref> اگر چه برخی، این شاگردی را منتفی دانسته و دور از شأن و جایگاه بلند خواجه نصیر می‌دانند.
 +
 
 +
از دیگر شاگردان نامدار ابن میثم، [[علامه حلی|حسن بن یوسف بن مطهر]] معروف به «علامه حلی» (متوفی 726 ق) از علمای بزرگ [[شیعه]] است.
  
 
==در نگاه دیگران==
 
==در نگاه دیگران==
سطر ۴۵: سطر ۴۷:
 
==ویژگیهای علمی و شخصیتی==
 
==ویژگیهای علمی و شخصیتی==
  
شیخ کمال الدین ابن میثم بحرانی از دانشمندان برجسته قرن هفتم هجری بود. کسانی که وی را می شناختند معتقد بودند که او فیلسوفی محقق، حکیمی باریک بین، رهبر و پیشوای علمای کلام، دانشمندی بزرگ در علم [[فقه]] و [[حدیث]] و عالمی ربانی است که برای به دست آوردن حقایق دور از دسترس و صید کردن جوانب بسیار دقیق علوم و فنون، در دریای معارف غور می کند و علاوه بر داشتن احاطه بر علوم دینی، گوی سبقت ر در علوم عقلی، [[فلسفه]] و [[عرفان]] از همگان ربوده است. وی در زمینه عرفان از ذوقی سرشار برخوردار و از کرامات و افتخارات بهره مند بود. بری اثبات برتری مقام و قدرت استدلال وی همین بس که فضل و دانشمندان شهرهای مختلف، متفق وی ر عالم ربانی نامیده اند و معتقدند که در زمینه دست یابی به حقایق امور و تصحیح مبانی علوم بی نظیر است.  
+
شیخ کمال الدین ابن میثم بحرانی از دانشمندان برجسته قرن هفتم هجری بود. کسانی که وی را می شناختند معتقد بودند که او فیلسوفی محقق، حکیمی باریک بین، رهبر و پیشوای علمای [[کلام]]، دانشمندی بزرگ در علم [[فقه]] و [[حدیث]] و عالمی ربانی است که برای به دست آوردن حقایق دور از دسترس و صید کردن جوانب بسیار دقیق علوم و فنون، در دریای معارف غور می کند و علاوه بر داشتن احاطه بر علوم دینی، گوی سبقت را در علوم عقلی، [[فلسفه]] و [[عرفان]] از همگان ربوده است. وی در زمینه عرفان از ذوقی سرشار برخوردار و از کرامات و افتخارات بهره مند بود. بری اثبات برتری مقام و قدرت استدلال وی همین بس که فضل و دانشمندان شهرهای مختلف، متفق وی ر عالم ربانی نامیده اند و معتقدند که در زمینه دست یابی به حقایق امور و تصحیح مبانی علوم بی نظیر است.  
 
 
بحرانی، فقیهی است متکلم که نور علم [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] (علیه السلام) هدایتگر وی بوده و توانسته در روش و اسلوب خود از روش اندیشه آن حضرت الگو بگیرد و به سیر و سلوک الی الله بسیار توجه کند.
 
 
 
ابن میثم تسلط کاملی به شعر داشت؛ او در بسیاری از موارد، برای استشهاد مطالب ذکر شده از شعر استفاده می‌کرد. کتاب [[تجرید الاعتقاد]] نوشته [[خواجه نصیرالدین طوسی]] یکی از آثار گرانبهای کلامی‌ است که شرح‌های زیادی بر آن نوشته شده است. ابن میثم نیز در این باره، آرائی دارد که [[ملاصدرای شیرازی]] (متوفی 1050 ق) از میان شرح‌های مختلف، آراء ابن میثم را ملاک قرار داده است. 
 
 
 
==شاگردان==
 
 
 
'''<I>1. خواجه نصیرالدین طوسی:</I>'''
 
 
 
قبلاً نام وی در ردیف استادان ابن میثم ذکر شد؛ اما بر اساس نقل «ریحانه الأدب» از برخی بزرگان، خواجه نصیرالدین طوسی نیز در زمینه فقه و شرح «[[نهج البلاغه]]»، از حوزه درسی ابن میثم بهره‌مند شده است.<ref> ریحانه الأدب، ج 8، ص 240ـ2.</ref> اگر چه برخی، این شاگردی را منتفی دانسته و دور از شأن و جایگاه بلند خواجه نصیر می‌دانند، اما با توضیحی که در پایان بخش استادان ذکر شد، این امر بعید به نظر نمی‌رسد.
 
 
 
جمال الدین، ابو منصور حسن بن یوسف بن مطهر حلی (علامه حلی) (متوفی 726 ق) از وی به عنوان شیخ فقیهان حله، یکی از مشایخ گرامی، عالم صدوق و فقیه، شاعر و ادیب یاد شده است. وی یکی از مشایخ عبدالکریم بن طاووس نیز می‌باشد.
 
 
 
==آثار==
 
 
 
به دلیل قدمت آثار وی، برخی از کتب که به وی منتسب است، در دسترس ما نیست. حتی نام بعضی از آن‌ها به چند صورت ضبط شده است آن چه مسلم است از وی 12 کتاب نفیس به جای مانده که به شرح ذیل است:
 
 
 
'''<I>1. [[شرح نهج البلاغه ابن میثم (مصباح السالکین) (کتاب)|شرح نهج البلاغه ابن میثم]]:</I>'''
 
 
 
این کتاب مهمترین و معروف‌ترین اثر وی است که به عطاالملک جوینی اهدا کرده است. همه کسانی که به نوعی زندگی ابن میثم را مورد اشاره قرار داده‌اند، از این اثر بزرگ تجلیل کرده‌اند.
 
 
 
صاحب لؤلؤه البحرین می‌نویسد: (این اثر) سزاوار آن است که با نور بر مردمک دیده و نه با مرکب بر اوراق نوشته آید.<ref> لؤلؤه البحرین، ص 255.</ref> طریحی می‌گوید: مانند این کتاب، نوشته نشده است.<ref> معجم البحرین، ج 6، ص 172.</ref>
 
 
 
در اهمیت این کتاب همین بس که فخرالمحققین فرزند [[علامه حلی]]، که خود از بزرگان بود، این کتاب را تدریس می‌کرد و سید حیدر آملی (عارف نامدار) این درس را از وی فرامی‌گرفته است.<ref> مقدمه تفسیر محیط 51 عظم، ص 529.</ref>
 
  
این شرح کم‌نظیر، «مصباح السالکین» نام دارد و شش نسخه از آن در کتابخانه موزه [[عراق]] موجود است. ابن میثم سه شرح بر «نهج البلاغه» نوشته است:
+
بحرانی، که نور علم [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] (علیه السلام) هدایتگر وی بوده و توانسته در روش و اسلوب خود از روش اندیشه آن حضرت الگو بگیرد و به سیر و سلوک الی الله بسیار توجه کند.  
  
#شرح بزرگ نهج البلاغه، که «مصباح السالکین» نام دارد.
+
==آثار و تألیفات==
#شرح «نهج البلاغه» متوسط یا کوچک، که از شرح «نهج البلاغه» کبیر گرفته شده است. ابن میثم بنا به درخواست عطاملک جوینی برای فرزندان وی (ابومنصور محمد، مظفرالدین و ابوالعباس علی) خلاصه برداری نموده و در پایان کتاب یادآوری می‌شود که: «هذا مصباح السالکین لنهج البلاغه» صاحب «الذریعه» می‌نویسد: که دست نوشته‌هایی از این شرح در مدرسه فاضل خان [[مشهد]] و مدرسه مروی تهران موجود است.
 
#شرح سوم که بسیاری از آن نام برده‌اند اما توضیح بیشتری درباره آن نداده‌اند. عملاً بیش از دو شرح بر «نهج البلاغه» از ابن میثم شناخته شده نیست.
 
  
البته احتمال دارد این شرح سوم، همان شرح صد کلمه [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام باشد که معرفی خواهد شد.<ref> الذریعه، ج 1، ص 150ـ149؛ شروح «نهج البلاغه»، حسین جمعه العاملی، ص 86ـ7، بیروت، اول، 1403 ق.</ref> شرح بزرگ «نهج البلاغه» چندین بار به چاپ رسیده است؛ نخست در سال 1378 ق. در تهران ـ که چاپ و تصحیح آن را شیخ محمدرضا بروجردی بر عهده داشت ـ و بار دیگر هم در سال 1981 م توسط دارالآثار الاسلامی، بیروت، به چاپ رسید. ترجمه فارسی این کتاب نفیس نیز توسط بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی در سال 1375 ش به چاپ رسیده است.
+
آن چه مسلم است از ابن میثم بحرانی 12 کتاب نفیس به جای مانده که به شرح ذیل است:
  
گروهی از عالمان نیز به تلخیص این کتاب پرداخته‌اند؛ از جمله، شاگردش علامه حلی، نظام‌الدین علی بن حسین جیلانی است که آن را «انوارالفصاحه» نامید.<ref> الذریعه، ج 14، ص 149.</ref> نکته‌ای که قابل توجه است، «زمان تألیف» این شرح، در زمان حکومت اهل تسنن بر [[عراق]] و بعد از فروپاشی حکومت بنی‌عباس بوده است که خود نشانگر شناخته بودن قدر و منزلت عالمان و همت والای دانشمندان در نشر معارف [[اهل بیت]] علیهم‌السلام است.
+
# '''مصباح السالکین یا [[شرح نهج البلاغه ابن میثم (مصباح السالکین) (کتاب)|شرح نهج البلاغه ابن میثم]]؛''' این کتاب مهمترین و معروف‌ترین اثر وی است که به عطاءالملک جوینی اهدا کرده است. در اهمیت این کتاب همین بس که [[محمد بن حسن حلی|فخرالمحققین حلی]]، که خود از بزرگان بود، این کتاب را تدریس می‌کرد و [[سید حیدر آملی]] (عارف نامدار) این درس را از وی فرامی‌گرفته است.<ref> مقدمه تفسیر محیط 51 عظم، ص 529.</ref>
 
+
# [[اختيار مصباح السالكين (کتاب)|اختیار مصباح السالکین]]؛ شرح متوسط بر «نهج البلاغه» است که ابن میثم بنا به درخواست عطاءالملک جوینی برای فرزندان وی خلاصه برداری نمود. در واقع، ابن میثم با شرح «نهج البلاغه» و اهدای آن به عطاءالملک جوینی، تمایلات شیعی او را دوچندان نموده و با تلخیص و روان‌نویسی آن (اختیار مصباح السالکین)، توانست افکار جوانان [[اهل سنت|سنی]] بغداد را به «[[تشیع]]» سوق دهد.
در واقع، ابن میثم با شرح «نهج البلاغه» و اهدای آن به عطاالملک جوینی، تمایلات شیعی او را دوچندان نموده و با تلخیص و روان‌نویسی آن ([[اختیار مصباح السالکین]])، توانست افکار جوانان سنی بغداد را به «تشیع» سوق دهد.
+
# '''القواعد فی علم الکلام؛''' [[شیخ یوسف بحرانی]] در «السلافة البهیه»، شیخ علی بحرانی در «[[انوار البدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین (کتاب)|انوار البدرین]]» و طریحی در «[[مجمع البحرین (کتاب)|مجمع البحرین]]»، این کتاب را از ابن میثم بحرانی می‌دانند.
 
+
# '''رساله فی آداب البحث؛''' منابع این رساله را به ابن میثم بحرانی منتسب می‌دانند.
'''<I>2. القواعد فی علم الکلام:</I>'''
+
# '''البحر الخضم؛''' این اثر درباره «الهیات» نگاشته شده است.<ref> الذریعه، ج 3، ص 37.</ref>
 
+
# '''النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة؛''' بغدادی در «هدیة العارفین» از این کتاب یاد کرده و صاحب «[[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]]» این کتاب را «نجاة القیامه فی امر الامامه» می‌نامد و گفته است: مولف کتاب را در یک مقدمه و سه باب، تنظیم کرده است.<ref> همان، ج 24، ص 61.</ref>
شیخ یوسف بحرانی در «السلافه البهیه»، شیخ علی بحرانی در «انوار البدرین»، صاحب «لؤلؤه البحرین» و طریحی در «مجمع البحرین»، این کتاب را از ابن میثم بحرانی می‌دانند.
+
# '''تجرید البلاغه؛''' زرکلی می‌گوید: تجرید البلاغه در [[علم معانی|معانی]] و [[علم بیان|بیان]]، از شیخ میثم بن علی بن میثم بحرانی... که آن را اصول البلاغه نیز خوانند.<ref> الاعلام، ج 8، ص 293.</ref> ظاهراً این کتاب، همان مقدمه شرح نهج البلاغه است که خود ابن میثم با قدری تعدیل، حذف و اضافه به صورت مستقل عرضه کرده است.
 
+
# '''رساله فی الوحی والالهام؛'''
'''<I>3. رساله فی آداب البحث:</I>'''
+
# '''شرح حدیث المنزله؛''' این اثر، شرح [[حدیث منزلت]] در مورد [[خلافت]] [[امام علی]] علیه‌السلام است که شیخ علی بحرانی چنین می‌گوید: رساله‌ای شگفت‌انگیز در شرح حدیث منزلت و این که این [[حدیث]] خود به تنهایی در باب خلافت امیرالمومنین علیه‌السلام کفایت می‌کند و در آن به دلیل دیگری، جز این حدیث احتجاج نکرده است.<ref> همان، ص 106، به نقل از انوارالبدرین، ص 66.</ref>
 
+
# '''شرح المأة الکلمة المرتضویة؛''' ابن میثم در این کتاب از افکار «[[ابن سینا]]» بهره برده است. در انوار البدرین آمده است: شرحی نفیس و بی‌مانند است.<ref> همان.</ref> صاحب «الذریعه» آن را شرح «الکلمات المأه» خوانده است. ابن میثم در مقدمه کتاب چنین می‌نویسد: «مولا و اماممان، سرور اوصیاء، امیرمومنان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام که دارای نشانه‌های روشن و کرامت‌های بلند می‌باشد. از شخصیت‌هایی است که به بلندترین درجات یاد شده بالا رفته و به روشن‌ترین و والاترین آن مقامات، فایز گشته است...».
منابع این رساله را به ابن میثم بحرانی منتسب می‌دانند.
+
# '''المعراج السماوی؛''' بحرانی در «سلافة البهیه» در مورد این کتاب می‌گوید: [[ملاصدرا|صدرالدین شیرازی]] فیلسوف، فرائد تحقیقاتی را که شیخ میثم در این کتاب ابداع نموده، گلچین کرده است.<ref> همان، ص 103.</ref> صاحب «الذریعه» نیز خاطر نشان می‌کند که [[سید علی خان مدنی]]، صاحب «[[ریاض السالکین (کتاب)|ریاض السالکین]]» در تصانیف خود، فراوان از این کتاب نقل می‌کند.<ref> الذریعه، ج 2، ص 230.</ref>
 
+
# '''استقصاء النظر فی امامه الائمه الاثنی عشر؛''' [[فخرالدین طریحی]] در مورد این کتاب می‌گوید: مانند آن تاکنون نوشته نشده است.<ref> مجمع البحرین، ج 6، ص 172.</ref>
'''<I>4. البحر الخضم:</I>'''
+
# '''شرح اشارات علی بن سلیمان بحرانی؛''' «اشارات الواصلین» کتابی از [[علی بن سلیمان بحرانی]] (متوفی 672 ق) در باب الهیات و [[علم کلام|کلام]] و [[حکمت]] بوده که ابن میثم بر این کتاب استادش شرح نوشته است. صاحب «انوار البدرین» می‌نویسد: ...در آن، داد سخن بداده و پرده از ژرفای مطالب برگرفته است ... یکی از مشایخ معاصر ما گفته است: اگر او جز این کتاب را نداشت، برای دلالت بر کمال تبحرش، کافی بود.<ref> پژوهش و حوزه، ص 108، به نقل از انورالبدرین، ص 63؛ الذریعه، ج 2، ص 96 و 98.</ref>
 
 
این اثر درباره «الهیات» نگاشته شده است.<ref> الذریعه، ج 3، ص 37.</ref>
 
 
 
'''<I>5. النجاه فی القیامه فی تحقیق امرالامامه:</I>'''
 
 
 
بغدادی در «هدیه العارفین» از این کتاب یاد کرده است و صاحب «الذریعه» این کتاب را «نجاه القیامه فی امرالامامه» می‌نامد و گفته است: مولف کتاب را در یک مقدمه و سه باب، تنظیم کرده است.<ref> همان، ج 24، ص 61.</ref>
 
 
 
'''<I>6. تجرید البلاغه:</I>'''
 
 
 
زرکلی می‌گوید: تجرید البلاغه در معانی و بیان، از شیخ کمال‌الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی... که آن را اصول البلاغه نیز خوانند.<ref> الاعلام، ج 8، ص 293.</ref> ظاهراً این کتاب، همان مقدمه شرح نهج البلاغه است که خود ابن میثم با قدری تعدیل، حذف و اضافه به صورت مستقل عرضه کرده است.
 
 
 
'''<I>7. رساله فی الوحی والالهام:</I>'''
 
 
 
'''<I>8. شرح حدیث المنزله:</I>'''
 
 
 
این اثر، شرح یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد خلافت امیرالمومنان [[امام علی]] علیه‌السلام است که شیخ علی بحرانی چنین می‌گوید: رساله‌ای شگفت‌انگیز در شرح حدیث منزلت و این که این [[حدیث]] خود به تنهایی در باب خلافت امیرالمومنین علیه‌السلام کفایت می‌کند و در آن به دلیل دیگری، جز این حدیث احتجاج نکرده است.<ref> همان، ص 106، به نقل از انوارالبدرین، ص 66.</ref>
 
 
 
'''<I>9. شرح المأه الکلمه المرتضویه:</I>'''
 
 
 
عده‌ای که زندگی ابن میثم را نوشته‌اند، از این کتاب یاد کرده‌اند. ابن میثم در این کتاب از افکار «ابن سینا» بهره برده است. در انوارالبدرین آمده است: شرحی نفیس و بی‌مانند است.<ref> همان.</ref> صاحب «الذریعه» آن را شرح «الکلمات المأه» خوانده است.
 
 
 
این کتاب تحت عنوان «مأه کلمه الامام امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه‌السلام» توسط منشورات موسسه اعلمی، بیروت لبنان و با تصحیح و تعلیق سید جلال‌الدین ارموی، به چاپ رسیده است. مصحح از چهار نسخه قدیمی ‌این کتاب که در اختیار داشته است، بر اساس قدیمی‌ترین آن‌ها این کتاب نفیس را احیا نموده است. ترجمه این کتاب نیز توسط آقای عبدالعلی صاحبی و با حمایت بنیاد پژوهش‌های اسلامی ‌آستان قدس رضوی در سال 1370 ش به چاپ رسیده است.
 
 
 
ابن میثم در مقدمه کتاب چنین می‌نویسد: «مولا و اماممان، سرور اوصیاء، امیرمومنان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام که دارای نشانه‌های روشن و کرامت‌های بلند می‌باشد. از شخصیت‌هایی است که به بلندترین درجات یاد شده بالا رفته و به روشن‌ترین و والاترین آن مقامات، فایز گشته است...».
 
 
 
ما نیز به عنوان نمونه شرح یکی از آن [[احادیث]] را ذکر می‌کنیم: «نفاق المرء ذله؛ دورویی مرد، خواری است».
 
 
 
نفاق، از ذلت سرچشمه می‌گیرد و توضیح آن این است که چون منافق از باوری به باور دیگری خارج می‌شود که ورود به آن روا نیست؛ خود دلیل بر آن است که نفس او در برابر چیزهای خیالی که بر آن وارد می‌شود و از پاسخ دادن به وسوسه‌های شیطانی شکست خورده است، بلکه در برابر هر چه این امور بر نفس او وارد می‌شود مقهور می‌باشد، پس سبب می‌شود که در اعتقادات مخالف هم تردید کند، یکبار از این عقیده و بار دیگر از عقیده دیگری پیروی کند و این معنا خواری و پستی است، ناگزیر این مطلب که دورویی مرد از خواری او نشأت می‌گیرد، صادق می‌باشد و همچنین در نفس منافق این صفت پست که با آن از عدالت بیرون می‌رود تحقق می‌یابد و موجب می‌شود که از پیمودن راه خیر و گردن نهادن در برابر اسبابی که خوشبختی جاوید می‌آورد محروم باشد، محققا منافقان در پایین ترین طبقه دوزخند.<ref> شرح صد کلمه، ص 163، ترجمه عبدالعلی صاحبی، بنیاد پژوهش های اسلامی ‌آستان قدس رضوی، اول، 1370 ش.</ref>
 
 
 
'''<I>10. المعراج السماوی:</I>'''
 
 
 
بحرانی در «سلافه البهیه» در مورد این کتاب می‌گوید: صدرالدین شیرازی، فیلسوف، فرائد تحقیقاتی را که شیخ میثم در این کتاب ابداع نموده، گلچین کرده است.<ref> همان، ص 103.</ref> صاحب «الذریعه» نیز خاطر نشان می‌کند که سید علی خان مدنی، صاحب «ریاض السالکین» در تصانیف خود، فراوان از این کتاب نقل می‌کند.<ref> الذریعه، ج 2، ص 230.</ref>
 
 
 
'''<I>11. استقصاء النظر فی امامه الائمه الاثنی عشر:</I>'''
 
 
 
فخرالدین طریحی در مورد این کتاب می‌گوید: مانند آن تاکنون نوشته نشده است.<ref> مجمع البحرین، ج 6، ص 172.</ref>
 
 
 
'''<I>12. شرح اشارات علی بن سلیمان بحرانی (متوفی 672 ق):</I>'''
 
 
 
علی بن سلیمان بحرانی کتابی به نام «اشارات الواصلین» در باب الهیات و کلام و [[حکمت]] نوشته است که به «اشارات» معروف شد. ابن میثم بر کتاب استادش شرح نوشته است. صاحب «انوارالبدرین» می‌نویسد: ...در آن، دا سخن بداده و پرده از ژرفای مطالب برگرفته است ... یکی از مشایخ معاصر ما گفته است: اگر او جز این کتاب را نداشت، برای دلالت بر کمال تبحرش، کافی بود.<ref> پژوهش و حوزه، ص 108، به نقل از انورالبدرین، ص 63؛ الذریعه، ج 2، ص 96 و 98.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۳۸: سطر ۷۴:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*مجموعه گلشن ابرار، جلد 4، زندگی نامه "ابن ميثم بحرانی" از مهدي احمدي.
+
*[[گلشن ابرار]]، جلد 4، زندگی‌نامه "ابن ميثم بحرانی" از مهدي احمدي.
 
 
*مجله پژوهه ،فروردین و اردیبهشت 1386، شماره 23 ، خلاصة مقالات دومین همایش ابن میثم بحرانی (صفحه 38)،[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4473/6325/70628 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 24 بهمن 1392.
 
 
 
'''پيوندها'''
 
  
*'''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=42780&scope=HalOLVgPCsu2plQ44gKoPkv_zG9M1IC-&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%A7%D8%A8%D9%86%20%D9%85%D9%8A%D8%AB%D9%85%20%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true شرح نهج‌البلاغه (ابن ميثم بحراني)]'''
+
*خلاصه مقالات دومین همایش ابن میثم بحرانی، مجله پژوهه، فروردین و اردیبهشت 1386، شماره 23.
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۷


شیخ کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (636-699 ق) فقیه، محدث، متکلم بزرگ شیعه در قرن هفتم هجری است. کتاب شرح نهج البلاغه او شهرت دارد.

زندگی‌نامه

در منابع رجالی اولیه، به سال ولادت و محل تولد «کمال‌الدین، میثم بن علی بن میثم بحرانی» چندان نپرداخته‌اند؛ در این میان، فقط به نقل شیخ سلیمان بحرانی می‌توان استناد جست که در کتابش «تراجم علماء بحرین»، تولد وی را سال 636 قمری دانسته است.[۱]

همچنین از آنجا که ابن ميثم به «بحرانی» معروف است و وی را از عالمان سرشناس کشور بحرین شمرده‌اند، معلوم می‌شود که در بحرین چشم به دنیا گشوده است. میثم سال‌ها بعد به «کمال‌الدین» لقب یافت.

ابن میثم بحرانی با آن همه کمالات علمی‌ و معنوی در نهایت فقر و تنگدستی زندگی می‌کرد. وی هنگامی‌ که مشاهده می‌کرد آن چه مورد اهمیت عمومی‌ مردم و برخی دانش‌پژوهان قرار دارد، پول و ثروت دنیاست و به کمالات معنوی و علمی‌ توجهی نمی‌شود، گوشه‌نشینی و تحمل فقر را بر حضور فعال در اجتماع، ترجیح داد.

دانشوران بغداد و حله که آوازه ابن میثم را شنیده و برخی از آثارش را نیز مطالعه کرده بودند، نامه‌ای برای وی ارسال کردند تا با حضور خود در عراق، حوزه درس آن جا را رونق بیشتری بخشد. در بخشی از این نامه آمده است: «شگفت‌آور است که شما با وجود تسلطی که در تمام علوم و معارف دارید، در کنج عزلت و گوشه‌نشینی باقی بمانید».

تاریخ سفر وی به عراق و حله و مدت اقامتش در آن شهرها نامعلوم است؛ اما بر اساس قراینی، می‌شود فرض کرد که این سفر در بین سال‌های 675ـ665 ق. بوده است؛ زیرا وی پس از تصرف بغداد توسط هلاکوخان مغول و در عصر حکومت عطاءالملک جوینی، به بغداد آمده و «شرح نهج البلاغه» را به سفارش جوینی نگاشته است. از آن جا که تاریخ اتمام این کتاب، سال 675 ق. است و عطاءالملک نیز در همان سال از حکومت عزل شد، می‌توان گفت که ابن میثم پس از عزل عطاءالملک به بحرین بازگشته است.[۲]

ابن میثم در حکومت عطاءالملک جوینی روزگار خوبی داشت، حکومت آن عصر، قدر و ارزش وی را پاس می‌داشت ابن میثم در این باره می‌گوید: هنگامی ‌که توفیق دیدار جوینی برایم دست داد، به حضور شریفش رسیدم. از روی علاقه و محبت، جایگاه و مقامی‌ را به من اختصاص داد که خواسته‌هایم برآورده شد و باران‌های نعمت‌هایش را بر من بارانید که بی‌شباهت به نعمت‌های خداوندی نبود، در گفتگوهای دوستانه‌اش، ستایش «نهج البلاغه» و عظمت، فضیلت و اهمیت آن را به گونه‌ای بر زبان راند که دانستم او همان کسی است که من در جستجویش بودم؛ چرا که وی به ارزش «نهج البلاغه» و منزلت آن در بین کتاب‌ها آگاهی داشت. من علاقه‌مندی وی را به کشف اسرار، دقایق و حقایق «نهج البلاغه» دوچندان کردم.[۳]

از آن چه که در منابع آمده است، فهمیده می‌شود که ابن میثم پس از تصرف بغداد توسط هلاکوخان در 656 قمری، مدتی را نیز به حله سفر کرده است.

ابن میثم بحرانی پس از آن که به بحرین بازگشت، در بین سال‌های 679 و 699 قمری درگذشت. البته صاحب «الذریعه» می‌گوید: آن گونه که در کشکول بهایی آمده، در سال 679 ق. درگذشته؛ ولی قول صحیح یا 699 ق. است که در کشف الحجب آمده است یا 689 ق، زیرا او در سال 681 ق. زنده بود و در این سال، نگارش کتاب شرح «نهج البلاغه» را به اتمام رسانده است. وی پس از وفات، در مقبره جدش المعلی در قریه «هلتا» یکی از روستاهای سه‌گانه ماحوز بحرین به خاک سپرده شد.[۴]

استادان و شاگردان

ابن میثم حیات علمی‌ خود را از سنین کودکی آغاز کرد و از دانشوران بحرین، علوم عصر خویش را به خوبی فراگرفت. عالمان عراق و حله نیز به چیره‌دستی او در علوم مختلف، اذعان داشتند.

مهمترین اساتید او عبارتند از:

  • خواجه نصیرالدین طوسی (672ـ598 ق): ابن میثم در محضر این استاد بزرگ علم کلام و حکمت را فراگرفت.
  • علی بن سلیمان بحرانی (متوفی 672 ق): علامه حلی درباره علی بن سلیمان می‌گوید: وی به علوم عقلی و نقلی آگاه بود و همچنین شناخت کاملی نسبت به قواعد حکما داشت. ابن میثم کتاب اشارات او را شرح کرد.
  • جعفر بن حسن حلی (معروف به محقق حلی) (متوفی 676 ق): کتاب فقهی محقق «شرائع الاسلام» مدت‌ها در حوزه‌های علمیه به عنوان «فقه استدلالی» تدریس می‌شد. احتمال دارد ابن میثم در محضر این استاد، فقه و ادبیات را فراگرفته باشد.

قبلاً نام خواجه نصیرالدین طوسی در ردیف استادان ابن میثم ذکر شد؛ اما بر اساس نقل «ریحانة الأدب» از برخی بزرگان، خواجه طوسی نیز در زمینه فقه و شرح «نهج البلاغه»، از حوزه درسی ابن میثم بهره‌مند شده است.[۵] اگر چه برخی، این شاگردی را منتفی دانسته و دور از شأن و جایگاه بلند خواجه نصیر می‌دانند.

از دیگر شاگردان نامدار ابن میثم، حسن بن یوسف بن مطهر معروف به «علامه حلی» (متوفی 726 ق) از علمای بزرگ شیعه است.

در نگاه دیگران

فخرالدین طریحی، دانشمند معروف شیعه، ابن میثم بحرانی را شیخی صدوق و مورد اعتماد خوانده است.[۶]

شیخ یوسف بحرانی از کتاب «سلامة البهیه» نقل می‌کند: پیشوای متکلمان و زبده فقیهان و محدثان، عالم ربانی کمال‌الدین میثم... غواص دریای معارف و سرچشمه حقایق و لطائف است.[۷]

محدث شهیر شیخ عباس قمی، نیز در این باره چنین آورده است: عالم ربانی و فیلسوف متبحر، محقق و حکیم متأله مدقق، جامع علوم معقول و منقول است.[۸]

صاحب الذریعه او را عارف متکلم[۹] می‌نامد و صاحب معجم‌المولفین وی را ادیب، حکیم و متکلمی‌ از فقهای امامیه می‌داند.

ویژگیهای علمی و شخصیتی

شیخ کمال الدین ابن میثم بحرانی از دانشمندان برجسته قرن هفتم هجری بود. کسانی که وی را می شناختند معتقد بودند که او فیلسوفی محقق، حکیمی باریک بین، رهبر و پیشوای علمای کلام، دانشمندی بزرگ در علم فقه و حدیث و عالمی ربانی است که برای به دست آوردن حقایق دور از دسترس و صید کردن جوانب بسیار دقیق علوم و فنون، در دریای معارف غور می کند و علاوه بر داشتن احاطه بر علوم دینی، گوی سبقت را در علوم عقلی، فلسفه و عرفان از همگان ربوده است. وی در زمینه عرفان از ذوقی سرشار برخوردار و از کرامات و افتخارات بهره مند بود. بری اثبات برتری مقام و قدرت استدلال وی همین بس که فضل و دانشمندان شهرهای مختلف، متفق وی ر عالم ربانی نامیده اند و معتقدند که در زمینه دست یابی به حقایق امور و تصحیح مبانی علوم بی نظیر است.

بحرانی، که نور علم امیرالمؤمنین (علیه السلام) هدایتگر وی بوده و توانسته در روش و اسلوب خود از روش اندیشه آن حضرت الگو بگیرد و به سیر و سلوک الی الله بسیار توجه کند.

آثار و تألیفات

آن چه مسلم است از ابن میثم بحرانی 12 کتاب نفیس به جای مانده که به شرح ذیل است:

  1. مصباح السالکین یا شرح نهج البلاغه ابن میثم؛ این کتاب مهمترین و معروف‌ترین اثر وی است که به عطاءالملک جوینی اهدا کرده است. در اهمیت این کتاب همین بس که فخرالمحققین حلی، که خود از بزرگان بود، این کتاب را تدریس می‌کرد و سید حیدر آملی (عارف نامدار) این درس را از وی فرامی‌گرفته است.[۱۰]
  2. اختیار مصباح السالکین؛ شرح متوسط بر «نهج البلاغه» است که ابن میثم بنا به درخواست عطاءالملک جوینی برای فرزندان وی خلاصه برداری نمود. در واقع، ابن میثم با شرح «نهج البلاغه» و اهدای آن به عطاءالملک جوینی، تمایلات شیعی او را دوچندان نموده و با تلخیص و روان‌نویسی آن (اختیار مصباح السالکین)، توانست افکار جوانان سنی بغداد را به «تشیع» سوق دهد.
  3. القواعد فی علم الکلام؛ شیخ یوسف بحرانی در «السلافة البهیه»، شیخ علی بحرانی در «انوار البدرین» و طریحی در «مجمع البحرین»، این کتاب را از ابن میثم بحرانی می‌دانند.
  4. رساله فی آداب البحث؛ منابع این رساله را به ابن میثم بحرانی منتسب می‌دانند.
  5. البحر الخضم؛ این اثر درباره «الهیات» نگاشته شده است.[۱۱]
  6. النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة؛ بغدادی در «هدیة العارفین» از این کتاب یاد کرده و صاحب «الذریعه» این کتاب را «نجاة القیامه فی امر الامامه» می‌نامد و گفته است: مولف کتاب را در یک مقدمه و سه باب، تنظیم کرده است.[۱۲]
  7. تجرید البلاغه؛ زرکلی می‌گوید: تجرید البلاغه در معانی و بیان، از شیخ میثم بن علی بن میثم بحرانی... که آن را اصول البلاغه نیز خوانند.[۱۳] ظاهراً این کتاب، همان مقدمه شرح نهج البلاغه است که خود ابن میثم با قدری تعدیل، حذف و اضافه به صورت مستقل عرضه کرده است.
  8. رساله فی الوحی والالهام؛
  9. شرح حدیث المنزله؛ این اثر، شرح حدیث منزلت در مورد خلافت امام علی علیه‌السلام است که شیخ علی بحرانی چنین می‌گوید: رساله‌ای شگفت‌انگیز در شرح حدیث منزلت و این که این حدیث خود به تنهایی در باب خلافت امیرالمومنین علیه‌السلام کفایت می‌کند و در آن به دلیل دیگری، جز این حدیث احتجاج نکرده است.[۱۴]
  10. شرح المأة الکلمة المرتضویة؛ ابن میثم در این کتاب از افکار «ابن سینا» بهره برده است. در انوار البدرین آمده است: شرحی نفیس و بی‌مانند است.[۱۵] صاحب «الذریعه» آن را شرح «الکلمات المأه» خوانده است. ابن میثم در مقدمه کتاب چنین می‌نویسد: «مولا و اماممان، سرور اوصیاء، امیرمومنان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام که دارای نشانه‌های روشن و کرامت‌های بلند می‌باشد. از شخصیت‌هایی است که به بلندترین درجات یاد شده بالا رفته و به روشن‌ترین و والاترین آن مقامات، فایز گشته است...».
  11. المعراج السماوی؛ بحرانی در «سلافة البهیه» در مورد این کتاب می‌گوید: صدرالدین شیرازی فیلسوف، فرائد تحقیقاتی را که شیخ میثم در این کتاب ابداع نموده، گلچین کرده است.[۱۶] صاحب «الذریعه» نیز خاطر نشان می‌کند که سید علی خان مدنی، صاحب «ریاض السالکین» در تصانیف خود، فراوان از این کتاب نقل می‌کند.[۱۷]
  12. استقصاء النظر فی امامه الائمه الاثنی عشر؛ فخرالدین طریحی در مورد این کتاب می‌گوید: مانند آن تاکنون نوشته نشده است.[۱۸]
  13. شرح اشارات علی بن سلیمان بحرانی؛ «اشارات الواصلین» کتابی از علی بن سلیمان بحرانی (متوفی 672 ق) در باب الهیات و کلام و حکمت بوده که ابن میثم بر این کتاب استادش شرح نوشته است. صاحب «انوار البدرین» می‌نویسد: ...در آن، داد سخن بداده و پرده از ژرفای مطالب برگرفته است ... یکی از مشایخ معاصر ما گفته است: اگر او جز این کتاب را نداشت، برای دلالت بر کمال تبحرش، کافی بود.[۱۹]

پانویس

  1. لؤلوه البحرین، شیخ یوسف بحرانی، با تعلیق سید محمدصادق بحرالعلوم، نجف، ص 259.
  2. همان، پژوهش و حوزه، ج 6، ص 85.
  3. ترجمه شرح «نهج البلاغه»، ج 1، ص 36، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، اول، 1375 ش.
  4. شرح «نهج البلاغه» ابن میثم، ص 25.
  5. ریحانه الأدب، ج 8، ص 240ـ2.
  6. مجمع البحرین، ج 6، ص 172.
  7. مفاخر اسلام، علی دوانی، ج 4، ص 196ـ8.
  8. سفینه البحار، ج 2، ص 256.
  9. الذریعه، ج 24، ص 6.
  10. مقدمه تفسیر محیط 51 عظم، ص 529.
  11. الذریعه، ج 3، ص 37.
  12. همان، ج 24، ص 61.
  13. الاعلام، ج 8، ص 293.
  14. همان، ص 106، به نقل از انوارالبدرین، ص 66.
  15. همان.
  16. همان، ص 103.
  17. الذریعه، ج 2، ص 230.
  18. مجمع البحرین، ج 6، ص 172.
  19. پژوهش و حوزه، ص 108، به نقل از انورالبدرین، ص 63؛ الذریعه، ج 2، ص 96 و 98.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد 4، زندگی‌نامه "ابن ميثم بحرانی" از مهدي احمدي.
  • خلاصه مقالات دومین همایش ابن میثم بحرانی، مجله پژوهه، فروردین و اردیبهشت 1386، شماره 23.