طائع (خلیفه عباسی): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ طایع را به طائع (خلیفه عباسی) منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۷ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۸
الطائع للّه عبدالکریم بن الفضل بن جعفر بن احمد، بعد از پدرش المطیع، امر خلافت را در ماه ذی القعده سال ۳۶۳ قمری بدست گرفت و بیست و چهارمین خلیفه عباسی شد.[۱] طایع هفده سال و نه ماه خلافت کرد.[۲]
طائع عباسی و آلبویه
با انتخاب طایع به عنوان خلیفه جدید، ترکان بغداد بر علیه عزالدوله بختیار برخاستند. عزالدوله به واسط گریخت و در چندین جنگ از ترکان شکست خورد و ناگزیر از عضدالدوله عموزاده خود که فرمانروای فارس بود، کمک خواست. عضدالدوله هم با نیرویی گران بغداد را به چنگ آورد و ترکان را به سختی شکست داد و عزالدوله را بار دیگر بر بغداد مسلط ساخت.
در این اوضاع و احوال، خلفا خود را در وضع پریشانی احساس میکردند، اما آنچه که از ناراحتی آنها می کاست، آن بود که افراد خاندان آل بویه غالباً با یکدیگر نزاع و دشمنی داشتند و ایالت های متصرفی ایشان در شرق ایران در دست افراد مختلف این سلسله بود که تنها در دوره عضدالدوله «۳۶۶-۳۷۲ق»، دولت مرکزی مقتدر وجود خارجی پیدا کرد.
در سال ۳۶۷ قمری عضدالدوله، عزالدوله را از بغداد بیرون راند و خود جای او را گرفت. عزالدوله در جنگی با عضدالدوله دستگیر و کشته شد.
عضدالدوله در بغداد به نوسازی خرابی های دوره نابسامانی پرداخت، بازارها و مساجد را نوسازی کرده، پل های خراب شده را ترمیم و بیمارستان های عضدی را بنا نمود. پس از مرگ عضدالدوله در ۳۷۲ق، پسرانش: صمصام الدوله، شرف الدوله و بهاءالدوله بر بغداد فرمان راندند.
پایان زندگی طائع
بهاءالدوله (پسر عضدالدوله) در ۳۸۱ قمری بر طایع خشم گرفت و او را از خلافت برداشت و القادر بالله را به جای او نشاند. هنگامی که القادر باللّه بر مسند خلافت نشست، در گوشه ای از قصر خلافت به طائع جای داد و پیوسته نسبت به او احسان و نیکویی می کرد و بر درشتی گفتار او بردبار بود و اغلب نیازمندی های او را برمی آورد.
طائع در سال ۳۱۷ متولد شد و در سال ۳۹۳ قمری وفات یافت.[۳]
پانویس
منابع
- دانشنامه رشد.
- لغتنامه دهخدا، ذیل مدخل طائع لله.
خلفای بنی عباس |
سفاح (132-136) • منصور (136-158) • مهدى (158-169) • هادى (169-170) • هارون الرشید (170-193) • امین (193-198) • مأمون (198-218) • معتصم (218-227) • واثق (227-232) • متوکل (232-247) • منتصر (247-248) • مستعین (248-251) • معتز (251-255) • مهتدى (255-256) • معتمد (256-279) • معتضد (279-289) • مكتفى (289-295) • مقتدر (295-320) • قاهر (320-322) • راضی (322-329) • متقی (329-333) • مستكفى (333-334) • مطیع (334-363) • طایع (363-381) • قادر (381-422) • قائم (422-467) • مقتدی (467-487) • مستظهر (487-512) • مسترشد (512-529) • راشد (529-530) • مقتفى (530-555) • مستنجد (555-566) • مستضىء (566-575) • ناصر (575-622) • ظاهر (622-623) • مستنصر (623-640) • مستعصم (640-656) |