عبید زاکانی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | + | '''«خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانى قزوینى»''' (م، ۷۷۲ ق) [[تخلص|متخلّص]] به "عُبید"، شاعر و نویسنده مشهور [[ایران|ایرانی]] در قرن هشتم هجرى است. عبید زاکانی به لحاظ وضعیت اجتماعی روزگار خود، به طنز روی آورد و نظم و نثر خود را وسیلهٔ حمله به عرفها و عادات نادرست و مفاسد و معایب اجتماع قرار داد. از آثار برگزیدهٔ او میتوان به مثنوی عشّاقنامه، رساله اخلاق الأشراف، صد پند، لطایف و ظرایف، رسالهٔ دلگشا و منظومهٔ موش و گربه اشاره کرد. | |
| − | علت اشتهار وى به زاکانى انتساب او | + | ==زندگینامه== |
| − | + | ولادت نظامالدین عبیدالله زاکانى قزوینى بنابر قرینه هاى موجود باید در پایان قرن هفتم و آغاز قرن هشتم (حدود سال ۷۱۰ هـ در قزوین) اتفاق افتاده باشد، زیرا حمدالله مستوفى در «تاریخ گزیده» - که به سال ۷۳۰ هـ تألیف آن به انجام رسیده است - او را شاعر و نویسنده و آثارش را «خوب» و «بى نظیر» معرفى مى کند. | |
| − | + | ||
| + | علت اشتهار وى به زاکانى انتساب او به خاندان "زاکانیان" است که اصلا شاخه اى بود از عرب بنى خفاجه که به قزوین مهاجرت کرده و آنجا ساکن شده بودند. از این خاندان دو شعبه از دیگران مشهورتر بودند، نخست شعبه اى که بنابر گفته معاصر و همشهرى عبید یعنى [[حمدالله مستوفی]]، اهل دانش هاى معقول و منقول بودند و دوم شعبه اى که مستوفی، افراد آن را «ارباب صدور» یعنى وزیران و دیوانیان خوانده است. مستوفى، عبید را "صاحب معظم نظام الدین عبیدالله زاکانی" مى خواند و از شعبه دوم معرفى مى کند. | ||
| + | |||
| + | از مقام وزارت و یا صدارت براى عبید اطلاع دقیقى در دست نیست، اما اینقدر معلوم هست که او در دستگاه پادشاهان محترم بوده است. از آغاز زندگانی اش نیز چندان آگاهى نداریم لکن چون به «ارباب صدور» انتساب داشت مسلما با [[خط]] و ادب و فنون دبیرى و دانش ها و آگاهى هاى عمومى که در تمدن [[اسلام|اسلامى]] روزگار او رایج بود آشنا شده و آنها را با هنر شاعرى و نویسندگى همراه داشته است. از [[شعر|شعرها]] و اثرهاى او نیز درجه آگاهی اش از دانشهاى زمان و زبان و ادب عربى آشکار است و پیدا است که بر علم [[علم هیئت|نجوم]] وقوف داشته است. | ||
در آغاز عهد استیلاء شاه شیخ ابواسحق اینجو (۷۴۲-۷۵۸ هـ) بر [[شیراز]]، عبید از [[عراق]] به فارس رفت و در آنجا اقامت گزید و از سال ۷۴۶ هـ در خدمت شاه شیخ گذرانید و به مدح او و وزیر فاضلش رکن الدین عمیدالملک سرگرم بود. پس از کشته شدن شاه شیخ ابواسحق، عبید علاقه اى به امیر مبارزالدین محمد مظفرى نشان نداد و آن مرد ریاکار و خونریز را مدحى نگفت بلکه چندگاهى سلطان اویس جلایرى (۷۵۷-۷۷۷ هـ) را که در [[بغداد]] و [[تبریز]] مستقر بود در چند [[قصیده]] و یک [[ترکیب بند]] ستود و ظاهرا مدتى هم در بغداد در خدمت آن پادشاه و در مصاحبت سلمان ساوجى گذراند. | در آغاز عهد استیلاء شاه شیخ ابواسحق اینجو (۷۴۲-۷۵۸ هـ) بر [[شیراز]]، عبید از [[عراق]] به فارس رفت و در آنجا اقامت گزید و از سال ۷۴۶ هـ در خدمت شاه شیخ گذرانید و به مدح او و وزیر فاضلش رکن الدین عمیدالملک سرگرم بود. پس از کشته شدن شاه شیخ ابواسحق، عبید علاقه اى به امیر مبارزالدین محمد مظفرى نشان نداد و آن مرد ریاکار و خونریز را مدحى نگفت بلکه چندگاهى سلطان اویس جلایرى (۷۵۷-۷۷۷ هـ) را که در [[بغداد]] و [[تبریز]] مستقر بود در چند [[قصیده]] و یک [[ترکیب بند]] ستود و ظاهرا مدتى هم در بغداد در خدمت آن پادشاه و در مصاحبت سلمان ساوجى گذراند. | ||
| − | پس از آن که امیر مبارزالدین را پسرانش | + | پس از آن که امیر مبارزالدین را پسرانش دستگیر و ملخوع و کور کردند و شاه شجاع (۷۵۹-۷۸۶ هـ) به سلطنت نشست، عبید از دربار اویس جلایرى روى به کرمان نهاد و به درگاه شاه شجاع که پادشاهى شاعر و ادب دوست بود پیوست و از آن پس پیوسته شاه شجاع را مدح گفت و در سال ۷۶۷ هـ همراه او به [[شیراز]] رفت. |
| + | |||
| + | وفات عبید زاکانی در سال ۷۷۱ یا ۷۷۲ هـ اتفاق افتاده و -به نقلی- در دزفول دفن شده است. | ||
==اقسام شعر عبید== | ==اقسام شعر عبید== | ||
| − | از عبید زاکانى به نظم و نثر آثارى باقى مانده است. | + | از عبید زاکانى به نظم و نثر آثارى باقى مانده است. شعرهاى او را باید به دو قسم هزل و جدّ تقسیم کرد. شعرهاى مطایبه و هزل عبید همه به قصد عیبجویى و عیبگویى از اندیشه ها و کردارها و گفتارهاى معاصران سروده شده و انتقادى است از مردم فاسد و عنان گسیخته زمان. نزدیک سیصد [[بیت (شعر)| بیت]] از این شعرها عبارت است از: یک [[ترجیع بند]] و یک [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوى]] کوتاه و چند تضمین و [[قطعه (شعر)|قطعه]] و [[رباعی|رباعى]]. |
| − | در تضمین ها، بیت ها و قطعه هاى معروف فارسى به طریق مطایبه و گاه از راه تمسخر و ریشخند زدن و باز نمودن [[ریا|ریاکارى]] هاى گذشتگان و معاصران تضمین و عنداللزوم تحریف شده و گاه نیز به استقبال از آنها شعرهاى تازه اى همراه با مطایبه و هزل ابداع گردیده | + | در تضمین ها، بیت ها و قطعه هاى معروف فارسى به طریق مطایبه و گاه از راه تمسخر و ریشخند زدن و باز نمودن [[ریا|ریاکارى]] هاى گذشتگان و معاصران تضمین و عنداللزوم تحریف شده و گاه نیز به استقبال از آنها شعرهاى تازه اى همراه با مطایبه و هزل ابداع گردیده است، چنان که کار عبید در این مورد شباهت بسیار به شیوه [[سوزنی سمرقندی]] پیدا مى کند. |
| − | در میان این شعرها گاه عبید از بیان کلمات رکیک مطلقا ابا و امتناعى نکرده و گویا در این مورد روش [[سعدی]] در | + | در میان این شعرها گاه عبید از بیان کلمات رکیک مطلقا ابا و امتناعى نکرده و گویا در این مورد از روش [[سعدی]] در «خبیثات» تأثیر پذیرفته و بکار بردن واژه هاى یاد شده را در آثار خود دور از عیب و خطا تشخیص داده است. اما در میان همین شعرها، قطعه ها و بیت هایى که متضمن شوخى هاى لطیف و خالى از واژه هاى رکیک باشد کم نیست و برخى از آنها در نهایت استادى و مهارت به نظم درآمده است. |
| − | منظومه | + | منظومه «موش و گربه» از همین نوع شعر دور از واژه هاى رکیک است و آن را باید از بهترین منظومه هاى انتقادى شمرد که به شیوه قصه پردازان شوخ طبع در قالب [[قصیده]] اى طنز آمیز در نود بیت به [[بحر (شعر)|بحر]] خفیف در صفت گربه اى مزدور از سرزمین کرمان و کیفیت ریاکارى و تزویر او در جلب اعتماد موشان از راه [[توبه]] و آنگاه دریدن و خوردن آنها که منجر به جنگ سخت میان موشان و گربه گان در بیابان فارس شد و در این جنگ اگرچه در آغاز امر ظفر با موشان بود، لیکن عاقبت گربه گان پیروز شدند. مى توان تصور کرد که مقصود گوینده از این منظومه طنزى و انتقادى، بیان حال شاه شیخ ابواسحق اینجو و امیر مبارزالدین محمد مظفرى فرمانرواى کرمان بوده است. نفرت شاعر از امیر مبارزالدین ریاکار با توبه معروفش در سال ۷۴۰ هـ و بیعت نابخشودنی اش با خلیفه عباسى [[مصر]] و محتسبى و خُم شکنى و تظاهرش به [[عبادت]] و در عین حال سفّاکى و آدمکشى او به نام ترویج و اجراء [[احکام]] دین، این حدس را در تمثیل مبارزالدین به گربه عابد ریاکار و خونریز تأیید مى کند. اگر این حدس در اصل و منشاء داستان موش و گربه درست باشد، تاریخ نظم آن باید بعد از یکى از دو سال ۷۵۴ هـ (فرار ابواسحق از شیراز) یا ۷۵۸ هـ (قتل ابواسحق در شیراز) باشد. این قصیده بزودى شهرت یافت و مدت ها در شمار کتاب هاى درسى اطفال بود و هنوز هم از قصه هاى شیرین زبان فارسى است که بعضى از بیت هاى آن به صورت مثل هاى سایر، زبان به زبان مى گردد. |
| − | + | در رساله «فالنامه بروج» عبید که به نثر است، در پایان هر یک از فال ها که به طریق طبیعت و مزاح نوشته شده، یک [[رباعى]] آمده و همچنین است در «فالنامه وحوش و طیور» که آن هم شامل شصت رباعى است. انتساب [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوى]] «سنگتراش کوه طور» به عبید که خود تقلیدى است از حکایت «[[حضرت موسی علیه السلام|موسى]] و شبان» [[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوى مولوی]]، مورد تردید است. اما شعرهاى جدّی عبید که کلیات او را ترتیب مى دهد، مجموعه اشعارى است در حدود سه هزار بیت مرکب از [[قصیده]]، [[ترکیب بند]]، [[ترجیع بند]]، [[غزل]]، [[قطعه]]، [[رباعى]] و مثنوى طولانى عشّاق نامه. | |
| − | + | قصیده هاى عبید غالبا در جواب قصیده هاى استادان متقدم و در مدح شاهان است. ترکیببندهایش در مدح و یک ترجیع زیبا در وصف عشق دارد. غزل هاى عبید فصیح و دل انگیز و در غایت لطافت و غالبا در استقبال از [[سعدی]] و یا متأثر از شیوه گفتار آن استاد بزرگ است. عشاق نامه مثنوى است به بحر هزج مسدّس مقصور یا محذوف در هفتصد بیت که شاعر آن را در دو هفته سرود و در دوم ماه [[رجب]] سال ۷۵۱ هـ به پایان برد. این مثنوى به نام شاه شیخ ابواسحق سروده شد و وصف حالى است از خود شاعر و عشقى جانسوز که در روزگارى داشته است. در لابه لاى بیت هاى مثنوى غزل هاى شورانگیز گنجانیده شده و دو غزل از همام تبریزی و چند بیت از «خسرو و شیرین» [[نظامی گنجوی|نظامى]] در میانه بیت هاى مثنوى تضمین گردیده و بر روى هم این مثنوى منظومه اى ابتکارى و تازه است. | |
| − | + | ==سبک و روش عبید== | |
| − | + | شیوه عبید در سخنورى شیرین و دلپسند است. نثر او بسیار روان و ساده و وافى به مقصود و خالى از حشو و زوائد است. شعرش سلیس و روان و دور از تعقید و ابهام و در عین حال داراى واژه هاى متقن و منتخب و ترکیب هاى منسجم و مستحکم است که به سخن استادان پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری نزدیک است. | |
| − | + | در [[قصیده]] بیشتر به شیوه [[سنائی|سنایی]] و [[انوری]] و در [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوى]] به [[نظامی گنجوی|نظامى]] و در [[غزل]] به [[سعدی]] توجه داشته است. به طور کلی نیروى ابتکار در عبید زیاد است، چنان که برخى از اثرهاى او در ادب فارسى تازگى دارد و آن تازگى را هنوز هم حفظ کرده است. | |
| − | شعرهاى جدى او یا در مدح و مربوط به حوادث عهد او است و یا در ذکر شور و شوق عاشقانه است. او در مطایبه ها و هزل هایش تواناترین نویسنده و شاعرى است که توانست به صورت هاى گوناگون به طعن و طنز و تعریض و | + | عبید به همان اندازه که شاعر هزّال و نقّاد است، به همان میزان هم شاعرى است که به جانب شعر جدى و مخصوصا غزلهاى دلچسب و شیرین توجه داشته است. از [[تصوف]] و قلندرى که در عهد او امرى رایج بود تبرّى داشت و عیب هاى صوفیان و قلندران را با تیزبینى به باد انتقاد مى گرفت. شعرهاى جدى او یا در مدح و مربوط به حوادث عهد او است و یا در ذکر شور و شوق عاشقانه است. او در مطایبه ها و هزل هایش تواناترین نویسنده و شاعرى است که توانست به صورت هاى گوناگون به طعن و طنز و تعریض و تصریح، عیب هاى جامعه فاسد و تباه عهد خویش را بیان کند. |
| + | ==آثار و تألیفات== | ||
| − | + | *دیوان لطایف: این [[دیوان (شعر)|دیوان]] شامل چند منظومه از جمله موش و گربه، صدپند و ریشنامه است. زبان این دیوان، همان طور که از نام آن پیدا است، به تمامی طنز و لطیفه است که البته با زبان تند و صریح و گاهی رکیک عبید، ممکن است در نگاه اول چندان لطیف به نظر نرسد؛ اما لطافت آن در معانی والا، نگاه تیزبین، مهارت نقد و طنازی بینظیر عبید است. | |
| − | + | *رساله اخلاق الاشراف: رساله «اخلاق الاشراف» نیز به زبان طنز نوشته شده است؛ اما تفاوت آن با دیگر آثار او در این است که عبید در این اثر با استفاده از نقیضهسازی آثار شاعران بزرگی چون [[فردوسی]]، [[حافظ]]، [[سعدی]] و واژگونسازی مفاهیم اخلاقی و دینی، به نقد و اعتراض به انحطاط اخلاقی و فساد میپردازد. | |
| − | در | + | *عشّاق نامه: «عشاقنامه» مثنوی بلندی در وصف عشق و احوال عاشق و معشوق است. در لابهلای مثنوی، غزلیاتی نیز از زبان عاشق و معشوق سروده شده است. این اثر شامل ۶ غزل و ۲۷ مثنوی و در مجموع ۳۳ بخش است که همه در وصف عشق آتشین به معشوق و گفتگوی عشاق است. |
| + | *دیوان اشعار: دیوان اشعار عبید زاکانی شامل غزلیات، مثنویات، قصاید، رباعیات، مقطعات، ترکیبات و ترجیعبند است که بعضی به زبان طنز و بعضی دیگر جدی هستند. | ||
| + | *رساله دلگشا؛ رساله دلگشا دومین اثر معروف عبید زاکانی پس از منظومه موش و گربه است. این اثر دارای دو بخش حکایات فارسی و عربی است. بسیاری معتقدند که رساله دلگشا خندهدارترین اثر عبید است چراکه حاوی حکایتهای کوتاه طنزی است که با زبانی شیوا و روان اما بسیار صریح به نقد هرآنچه از نظر وی زشتی و بدی است،از [[خرافات]] تا [[فساد]]، [[ظلم]] و [[جهل]] موجود در جامعه میپردازد. | ||
| + | *رساله فالنامه بروج | ||
| + | *فالنامه وحوش و طیور | ||
| + | *تضمينات و قطعات؛ | ||
| + | *رباعيات؛ | ||
| + | *منظومه سنگتراش. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
| − | * | + | * [http://alaam.tahoor.com/page.php?id=10901&cat=1245 "عبید زاکانی"، پایگاه اَعلام طهور]. |
| + | *[https://ganjoor.net/obeyd/ "عبید زاکانی"، پایگاه گنجور]. | ||
| + | *"عبید زاکانی، عبیدالله"، دانشنامه ویکینور. | ||
| + | *[https://www.kojaro.com/figures/191267-ubayd-zakani-satirists-literature/ "عبید زاکانی کیست"، پایگاه کجارو]. | ||
{{شعر فارسی}} | {{شعر فارسی}} | ||
[[رده:شعرای پارسی گو]] | [[رده:شعرای پارسی گو]] | ||
[[رده:شعرای پارسی گوی قرن هشتم]] | [[رده:شعرای پارسی گوی قرن هشتم]] | ||
| + | [[رده:ادیبان]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۰۳
«خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانى قزوینى» (م، ۷۷۲ ق) متخلّص به "عُبید"، شاعر و نویسنده مشهور ایرانی در قرن هشتم هجرى است. عبید زاکانی به لحاظ وضعیت اجتماعی روزگار خود، به طنز روی آورد و نظم و نثر خود را وسیلهٔ حمله به عرفها و عادات نادرست و مفاسد و معایب اجتماع قرار داد. از آثار برگزیدهٔ او میتوان به مثنوی عشّاقنامه، رساله اخلاق الأشراف، صد پند، لطایف و ظرایف، رسالهٔ دلگشا و منظومهٔ موش و گربه اشاره کرد.
زندگینامه
ولادت نظامالدین عبیدالله زاکانى قزوینى بنابر قرینه هاى موجود باید در پایان قرن هفتم و آغاز قرن هشتم (حدود سال ۷۱۰ هـ در قزوین) اتفاق افتاده باشد، زیرا حمدالله مستوفى در «تاریخ گزیده» - که به سال ۷۳۰ هـ تألیف آن به انجام رسیده است - او را شاعر و نویسنده و آثارش را «خوب» و «بى نظیر» معرفى مى کند.
علت اشتهار وى به زاکانى انتساب او به خاندان "زاکانیان" است که اصلا شاخه اى بود از عرب بنى خفاجه که به قزوین مهاجرت کرده و آنجا ساکن شده بودند. از این خاندان دو شعبه از دیگران مشهورتر بودند، نخست شعبه اى که بنابر گفته معاصر و همشهرى عبید یعنى حمدالله مستوفی، اهل دانش هاى معقول و منقول بودند و دوم شعبه اى که مستوفی، افراد آن را «ارباب صدور» یعنى وزیران و دیوانیان خوانده است. مستوفى، عبید را "صاحب معظم نظام الدین عبیدالله زاکانی" مى خواند و از شعبه دوم معرفى مى کند.
از مقام وزارت و یا صدارت براى عبید اطلاع دقیقى در دست نیست، اما اینقدر معلوم هست که او در دستگاه پادشاهان محترم بوده است. از آغاز زندگانی اش نیز چندان آگاهى نداریم لکن چون به «ارباب صدور» انتساب داشت مسلما با خط و ادب و فنون دبیرى و دانش ها و آگاهى هاى عمومى که در تمدن اسلامى روزگار او رایج بود آشنا شده و آنها را با هنر شاعرى و نویسندگى همراه داشته است. از شعرها و اثرهاى او نیز درجه آگاهی اش از دانشهاى زمان و زبان و ادب عربى آشکار است و پیدا است که بر علم نجوم وقوف داشته است.
در آغاز عهد استیلاء شاه شیخ ابواسحق اینجو (۷۴۲-۷۵۸ هـ) بر شیراز، عبید از عراق به فارس رفت و در آنجا اقامت گزید و از سال ۷۴۶ هـ در خدمت شاه شیخ گذرانید و به مدح او و وزیر فاضلش رکن الدین عمیدالملک سرگرم بود. پس از کشته شدن شاه شیخ ابواسحق، عبید علاقه اى به امیر مبارزالدین محمد مظفرى نشان نداد و آن مرد ریاکار و خونریز را مدحى نگفت بلکه چندگاهى سلطان اویس جلایرى (۷۵۷-۷۷۷ هـ) را که در بغداد و تبریز مستقر بود در چند قصیده و یک ترکیب بند ستود و ظاهرا مدتى هم در بغداد در خدمت آن پادشاه و در مصاحبت سلمان ساوجى گذراند.
پس از آن که امیر مبارزالدین را پسرانش دستگیر و ملخوع و کور کردند و شاه شجاع (۷۵۹-۷۸۶ هـ) به سلطنت نشست، عبید از دربار اویس جلایرى روى به کرمان نهاد و به درگاه شاه شجاع که پادشاهى شاعر و ادب دوست بود پیوست و از آن پس پیوسته شاه شجاع را مدح گفت و در سال ۷۶۷ هـ همراه او به شیراز رفت.
وفات عبید زاکانی در سال ۷۷۱ یا ۷۷۲ هـ اتفاق افتاده و -به نقلی- در دزفول دفن شده است.
اقسام شعر عبید
از عبید زاکانى به نظم و نثر آثارى باقى مانده است. شعرهاى او را باید به دو قسم هزل و جدّ تقسیم کرد. شعرهاى مطایبه و هزل عبید همه به قصد عیبجویى و عیبگویى از اندیشه ها و کردارها و گفتارهاى معاصران سروده شده و انتقادى است از مردم فاسد و عنان گسیخته زمان. نزدیک سیصد بیت از این شعرها عبارت است از: یک ترجیع بند و یک مثنوى کوتاه و چند تضمین و قطعه و رباعى.
در تضمین ها، بیت ها و قطعه هاى معروف فارسى به طریق مطایبه و گاه از راه تمسخر و ریشخند زدن و باز نمودن ریاکارى هاى گذشتگان و معاصران تضمین و عنداللزوم تحریف شده و گاه نیز به استقبال از آنها شعرهاى تازه اى همراه با مطایبه و هزل ابداع گردیده است، چنان که کار عبید در این مورد شباهت بسیار به شیوه سوزنی سمرقندی پیدا مى کند.
در میان این شعرها گاه عبید از بیان کلمات رکیک مطلقا ابا و امتناعى نکرده و گویا در این مورد از روش سعدی در «خبیثات» تأثیر پذیرفته و بکار بردن واژه هاى یاد شده را در آثار خود دور از عیب و خطا تشخیص داده است. اما در میان همین شعرها، قطعه ها و بیت هایى که متضمن شوخى هاى لطیف و خالى از واژه هاى رکیک باشد کم نیست و برخى از آنها در نهایت استادى و مهارت به نظم درآمده است.
منظومه «موش و گربه» از همین نوع شعر دور از واژه هاى رکیک است و آن را باید از بهترین منظومه هاى انتقادى شمرد که به شیوه قصه پردازان شوخ طبع در قالب قصیده اى طنز آمیز در نود بیت به بحر خفیف در صفت گربه اى مزدور از سرزمین کرمان و کیفیت ریاکارى و تزویر او در جلب اعتماد موشان از راه توبه و آنگاه دریدن و خوردن آنها که منجر به جنگ سخت میان موشان و گربه گان در بیابان فارس شد و در این جنگ اگرچه در آغاز امر ظفر با موشان بود، لیکن عاقبت گربه گان پیروز شدند. مى توان تصور کرد که مقصود گوینده از این منظومه طنزى و انتقادى، بیان حال شاه شیخ ابواسحق اینجو و امیر مبارزالدین محمد مظفرى فرمانرواى کرمان بوده است. نفرت شاعر از امیر مبارزالدین ریاکار با توبه معروفش در سال ۷۴۰ هـ و بیعت نابخشودنی اش با خلیفه عباسى مصر و محتسبى و خُم شکنى و تظاهرش به عبادت و در عین حال سفّاکى و آدمکشى او به نام ترویج و اجراء احکام دین، این حدس را در تمثیل مبارزالدین به گربه عابد ریاکار و خونریز تأیید مى کند. اگر این حدس در اصل و منشاء داستان موش و گربه درست باشد، تاریخ نظم آن باید بعد از یکى از دو سال ۷۵۴ هـ (فرار ابواسحق از شیراز) یا ۷۵۸ هـ (قتل ابواسحق در شیراز) باشد. این قصیده بزودى شهرت یافت و مدت ها در شمار کتاب هاى درسى اطفال بود و هنوز هم از قصه هاى شیرین زبان فارسى است که بعضى از بیت هاى آن به صورت مثل هاى سایر، زبان به زبان مى گردد.
در رساله «فالنامه بروج» عبید که به نثر است، در پایان هر یک از فال ها که به طریق طبیعت و مزاح نوشته شده، یک رباعى آمده و همچنین است در «فالنامه وحوش و طیور» که آن هم شامل شصت رباعى است. انتساب مثنوى «سنگتراش کوه طور» به عبید که خود تقلیدى است از حکایت «موسى و شبان» مثنوى مولوی، مورد تردید است. اما شعرهاى جدّی عبید که کلیات او را ترتیب مى دهد، مجموعه اشعارى است در حدود سه هزار بیت مرکب از قصیده، ترکیب بند، ترجیع بند، غزل، قطعه، رباعى و مثنوى طولانى عشّاق نامه.
قصیده هاى عبید غالبا در جواب قصیده هاى استادان متقدم و در مدح شاهان است. ترکیببندهایش در مدح و یک ترجیع زیبا در وصف عشق دارد. غزل هاى عبید فصیح و دل انگیز و در غایت لطافت و غالبا در استقبال از سعدی و یا متأثر از شیوه گفتار آن استاد بزرگ است. عشاق نامه مثنوى است به بحر هزج مسدّس مقصور یا محذوف در هفتصد بیت که شاعر آن را در دو هفته سرود و در دوم ماه رجب سال ۷۵۱ هـ به پایان برد. این مثنوى به نام شاه شیخ ابواسحق سروده شد و وصف حالى است از خود شاعر و عشقى جانسوز که در روزگارى داشته است. در لابه لاى بیت هاى مثنوى غزل هاى شورانگیز گنجانیده شده و دو غزل از همام تبریزی و چند بیت از «خسرو و شیرین» نظامى در میانه بیت هاى مثنوى تضمین گردیده و بر روى هم این مثنوى منظومه اى ابتکارى و تازه است.
سبک و روش عبید
شیوه عبید در سخنورى شیرین و دلپسند است. نثر او بسیار روان و ساده و وافى به مقصود و خالى از حشو و زوائد است. شعرش سلیس و روان و دور از تعقید و ابهام و در عین حال داراى واژه هاى متقن و منتخب و ترکیب هاى منسجم و مستحکم است که به سخن استادان پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری نزدیک است.
در قصیده بیشتر به شیوه سنایی و انوری و در مثنوى به نظامى و در غزل به سعدی توجه داشته است. به طور کلی نیروى ابتکار در عبید زیاد است، چنان که برخى از اثرهاى او در ادب فارسى تازگى دارد و آن تازگى را هنوز هم حفظ کرده است.
عبید به همان اندازه که شاعر هزّال و نقّاد است، به همان میزان هم شاعرى است که به جانب شعر جدى و مخصوصا غزلهاى دلچسب و شیرین توجه داشته است. از تصوف و قلندرى که در عهد او امرى رایج بود تبرّى داشت و عیب هاى صوفیان و قلندران را با تیزبینى به باد انتقاد مى گرفت. شعرهاى جدى او یا در مدح و مربوط به حوادث عهد او است و یا در ذکر شور و شوق عاشقانه است. او در مطایبه ها و هزل هایش تواناترین نویسنده و شاعرى است که توانست به صورت هاى گوناگون به طعن و طنز و تعریض و تصریح، عیب هاى جامعه فاسد و تباه عهد خویش را بیان کند.
آثار و تألیفات
- دیوان لطایف: این دیوان شامل چند منظومه از جمله موش و گربه، صدپند و ریشنامه است. زبان این دیوان، همان طور که از نام آن پیدا است، به تمامی طنز و لطیفه است که البته با زبان تند و صریح و گاهی رکیک عبید، ممکن است در نگاه اول چندان لطیف به نظر نرسد؛ اما لطافت آن در معانی والا، نگاه تیزبین، مهارت نقد و طنازی بینظیر عبید است.
- رساله اخلاق الاشراف: رساله «اخلاق الاشراف» نیز به زبان طنز نوشته شده است؛ اما تفاوت آن با دیگر آثار او در این است که عبید در این اثر با استفاده از نقیضهسازی آثار شاعران بزرگی چون فردوسی، حافظ، سعدی و واژگونسازی مفاهیم اخلاقی و دینی، به نقد و اعتراض به انحطاط اخلاقی و فساد میپردازد.
- عشّاق نامه: «عشاقنامه» مثنوی بلندی در وصف عشق و احوال عاشق و معشوق است. در لابهلای مثنوی، غزلیاتی نیز از زبان عاشق و معشوق سروده شده است. این اثر شامل ۶ غزل و ۲۷ مثنوی و در مجموع ۳۳ بخش است که همه در وصف عشق آتشین به معشوق و گفتگوی عشاق است.
- دیوان اشعار: دیوان اشعار عبید زاکانی شامل غزلیات، مثنویات، قصاید، رباعیات، مقطعات، ترکیبات و ترجیعبند است که بعضی به زبان طنز و بعضی دیگر جدی هستند.
- رساله دلگشا؛ رساله دلگشا دومین اثر معروف عبید زاکانی پس از منظومه موش و گربه است. این اثر دارای دو بخش حکایات فارسی و عربی است. بسیاری معتقدند که رساله دلگشا خندهدارترین اثر عبید است چراکه حاوی حکایتهای کوتاه طنزی است که با زبانی شیوا و روان اما بسیار صریح به نقد هرآنچه از نظر وی زشتی و بدی است،از خرافات تا فساد، ظلم و جهل موجود در جامعه میپردازد.
- رساله فالنامه بروج
- فالنامه وحوش و طیور
- تضمينات و قطعات؛
- رباعيات؛
- منظومه سنگتراش.
منابع
- "عبید زاکانی"، پایگاه اَعلام طهور.
- "عبید زاکانی"، پایگاه گنجور.
- "عبید زاکانی، عبیدالله"، دانشنامه ویکینور.
- "عبید زاکانی کیست"، پایگاه کجارو.
![]() | |
| شعرشناسی | * شعر * علم عروض * قافیه * تخلص * دیوان * مصراع * بیت * مقفا * قالب * مطلع * تغزل * بحور شعری |
| قالبهای شعر | *مثنوی * قصیده * غزل * مسمط * مستزاد * ترجیعبند * ترکیببند * قطعه * رباعی |
| سبکهای شعر فارسی | * سبک خراسانی * سبک عراقی * سبک هندی * سبک بازگشت ادبی * شعر نو |
| شاعران پارسی گو: | همه*قرن 4 * قرن 5 * قرن 6 * قرن 7 * قرن 8 * قرن 9 * قرن 10 * قرن 11 * قرن 12 * قرن 13 * قرن 14 |





