وجوه و نظائر: تفاوت بین نسخهها
سطر ۲۵: | سطر ۲۵: | ||
به نمونه ای برای وجوه معنایی مختلف یک جمله میتوان جمله {{متن قرآن|«أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»}} در آیه 24 سوره انفال را نام برد که برای آن حدود 5 وجه معنایی ذکر شده است. | به نمونه ای برای وجوه معنایی مختلف یک جمله میتوان جمله {{متن قرآن|«أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»}} در آیه 24 سوره انفال را نام برد که برای آن حدود 5 وجه معنایی ذکر شده است. | ||
− | و برای «نظائر» جمله هایی مانند: «طبع اللّه على قلوبهم»، «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ | + | و برای «نظائر» جمله هایی مانند: «طبع اللّه على قلوبهم»، {{متن قرآن|«خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ»}}، «قلوبهم في غلف»، {{متن قرآن|« صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»}}، {{متن قرآن|«أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ»}}، {{متن قرآن|«وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ»}}، «ازاغ اللّه قلوبهم»، {{متن قرآن|«في قُلوبِهِم مَرَضٌ»}} و... كه تمامى اين تعابير يك معنا را مى رساند: كج انديشى و كج بينى و كج روى كه برخلاف فطرت انجام گرفته است. |
==پیشینه بحث وجوه و نظائر== | ==پیشینه بحث وجوه و نظائر== |
نسخهٔ ۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۲۸
يكى از مسايل قرآنى، مساله «وجوه و نظائر» است، كه راه احتمال را در فهم معانى قرآن باز نموده و گاهى موجب اشتباه برخى و گاه موجب دست آويزى براى فتنه جويان شده است. فهم معانى قرآن نياز به ورزيدگى و انديشه عميق دارد تا امكان سد احتمالات ميسر گردد؛ لذا شناخت «وجوه» و احتمالات و نيز اشباه و «نظائر» يك ضرورت تفسيرى به شمار مى رود.
تعریف وجوه و نظائر
«وجوه» درباره محتملات معانى به كار مى رود و «نظائر» درباره الفاظ و تعابير. اگر در لفظ يا عبارتى چند معنا احتمال رود، اين معانى را وجوه گويند، و هنگامی که چند لفظ (كلمه يا جمله) يك معناى تقريبى واحد را افاده كنند، آنها را به خاطر اینکه در معنا نظیر یکدیگرند، نظائر گویند.
سیوطی در تعريف وجوه چنين گويد: «فالوجوه للفظ المشترك الذى يستعمل في عدة معان، كلفظ الاُمّة؛ وجوه لفظ مشتركى را گويند كه در چند معنا به كار مى رود.» و در تعريف نظائر گويد: «والنظائر، كالالفاظ المتواطئة، نظائر الفاظى را گويند كه با يكديگر هم آهنگ و هم تا باشند.»
نمونه ای که جلال الدين سيوطى برای وجوه می آورد، لفظ امت است كه به سه معنا آمده: ملت، طريقت و مدت:
- امت به معناى ملت در آيه: «وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا» (سوره بقره-143)، (اين چنين است كه ما شمار را ملتى ميانه قرار داديم).
- امت به معناى طريقت نظير آيه: « إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ» (سوره زخرف-23)، (ما پدرانمان را بر طريقتى [روشى] يافتيم و ما همان را دنبال مى كنيم).
- امت به معناى مدت نظير آيه: «وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» (سوره یوسف-45)، (و آن كس از آن دو (زندانى) كه نجات يافته و پس از مدتى (يوسف را) به خاطرآورده بود، گفت...).
نمونه ای برای نظائر نیز، سه کلمه قلب و عقل و لُبّ است که هر سه يك معنا دارند: نيروى ادراك و انديشيدن چنانچه در آيات زير است:
- «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ». (سوره ق-37)
- «وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ». (سوره ملک-10)
- «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ». (سوره زمر-21)
بحث وجوه و نظائر همچنین در مورد جملات نیز صدق می کند. یعنی گاهی یک جمله وجوه معنایی مختلف دارد. یا چند جمله متفاوت، معنایی شبیه به هم دارند.
به نمونه ای برای وجوه معنایی مختلف یک جمله میتوان جمله «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ» در آیه 24 سوره انفال را نام برد که برای آن حدود 5 وجه معنایی ذکر شده است.
و برای «نظائر» جمله هایی مانند: «طبع اللّه على قلوبهم»، «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ»، «قلوبهم في غلف»، « صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»، «أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ»، «وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ»، «ازاغ اللّه قلوبهم»، «في قُلوبِهِم مَرَضٌ» و... كه تمامى اين تعابير يك معنا را مى رساند: كج انديشى و كج بينى و كج روى كه برخلاف فطرت انجام گرفته است.
پیشینه بحث وجوه و نظائر
در اين زمينه كتاب ها و رساله هاى فراوانى نوشته شده و نيز تاليفاتى با عنوان «غريب القرآن» يا «تاويل مشكل القرآن» ارائه شده است. پيشينيان در اين زمينه كوشش فراوانى نموده و براى حل مشكلات قرآنى آثار نفيسى از خود به يادگار گذارده اند. اولين كسى كه در اين وادى قدم نهاد، ابوالحسن مقاتل بن سليمان (متوفى 150) است وى از تابعین به نام شمرده مى شود.
به گفته جلال الدين سيوطى، ابوالفرج اصفهانی(متوفى 597) واعظ و محدث و مفسر معروف و ابن فارس و ديگران در اين زمينه كتابهايى نوشته اند.
عمده ترين كتاب در دست در اين زمينه كتاب «وجوه و نظائر» نوشته ابوالفضل حبيش بن ابراهيم تفليسى (متوفى حدود سال 600) است اين كتاب به فارسى نگاشته شده است.
منابع
محمدهادی معرفت، علوم قرآنی.