آیه 92 سوره نحل: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←نزول) |
||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | نقضت: نقض: شكستن. خواه ظاهرى | + | نقضت: نقض: شكستن. خواه ظاهرى باشد، مثل : شكستن استخوان و خواه معنوى، مانند : شكستن پيمان. |
− | انكاث: نكث: شكستن و آن مثل نقض است | + | |
− | نكث (به كسر- ن) ، چيزى است كه پس از تابيده شدن باز شده باشد . جمع آن ، انكاث است . يعنى: | + | انكاث: نكث: شكستن و آن مثل نقض است. در [[قرآن|قرآن مجيد]]، همه جا در شكستن عهد به كار رفته است. |
+ | |||
+ | نكث (به كسر- ن) ، چيزى است كه پس از تابيده شدن باز شده باشد . جمع آن ، انكاث است . يعنى: بازشده ها، تكه تكه ها. انكاثا در آيه ، به جاى «جعلها انكاثا» است. | ||
+ | |||
غزلها: غزل (بر وزن عقل) ، تابيدن و تابيده. اسم و مصدر ، هر دو آمده است. | غزلها: غزل (بر وزن عقل) ، تابيدن و تابيده. اسم و مصدر ، هر دو آمده است. | ||
+ | |||
دخلا: دخل (بر وزن شرف) ، كنايه از فساد است. | دخلا: دخل (بر وزن شرف) ، كنايه از فساد است. | ||
− | راغب گويد: | + | [[راغب اصفهانی|راغب]] گويد: فسادى كه به عقل يا بدن داخل مى شود. [[مجمع البیان|مجمع]] فرموده: آنچه از روى فساد و تباهى داخل شود. |
− | اربى: ربو: زيادت «ربى يربو» يعنى زياد شد و كثرت يافت «اربى»:زيادت | + | |
+ | اربى: ربو: زيادت. «ربى يربو» يعنى زياد شد و كثرت يافت. «اربى»: زيادت يافته تر و ثروتمند.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
==نزول== | ==نزول== | ||
− | على بن ابراهیم گوید: پدرم مرفوعا از [[امام صادق]] علیهالسلام روایت نموده و نیز محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از زید بن الجهم الهلالى او از امام صادق علیهالسلام نقل نموده که فرمود: هنگامى که ولایت [[امیرالمومنین]] در [[غدیرخم]] آشکار گردید و پیامبر دستور فرمود که بر على به عنوان امامت و امارت بر مؤمنین سلام | + | [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم]] گوید: پدرم مرفوعا از [[امام صادق]] علیهالسلام روایت نموده و نیز [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]] بعد از چهار واسطه از زید بن الجهم الهلالى او از امام صادق علیهالسلام نقل نموده که فرمود: هنگامى که ولایت [[امیرالمومنین]] در [[غدیرخم]] آشکار گردید و [[پیامبر اسلام|پیامبر]] دستور فرمود که بر على به عنوان [[امامت]] و امارت بر مؤمنین سلام بدهند، گفتند: یا رسول الله این دستور از جانب خدا است یا از جانب رسول اوست؟ پیامبر فرمود: این دستور از جانب خدا و رسول او هر دو مى باشد، سپس آیه «لاتَنْقُضُوا الْأَیمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها» نازل گردید.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن.</ref> |
− | |||
− | گفتند: یا رسول الله این دستور از جانب خدا است یا از جانب رسول اوست؟ پیامبر فرمود: این دستور از جانب خدا و رسول او هر دو مى | ||
ابوبکر بن حفص گوید: که این آیه درباره زن دیوانه اى بنام سعیدة الاسدیه نازل شده است که کار وى جمع کردن مو و پوست درخت خرما بوده است (ولى باید گفت که این زن مورد مثل قرار گرفته نه این که به خاطر او این آیه نازل شده باشد).<ref> تفسیر ابن ابى حاتم.</ref> | ابوبکر بن حفص گوید: که این آیه درباره زن دیوانه اى بنام سعیدة الاسدیه نازل شده است که کار وى جمع کردن مو و پوست درخت خرما بوده است (ولى باید گفت که این زن مورد مثل قرار گرفته نه این که به خاطر او این آیه نازل شده باشد).<ref> تفسیر ابن ابى حاتم.</ref> | ||
− | شیخ بزرگوار ما بدون ذکر شأن | + | شیخ بزرگوار ما بدون ذکر [[اسباب نزول|شأن نزول]] گوید که اسم این زن ریطه دختر عمرو بن کعب بن سعید بن تمیم بن مرّة بوده است و زن احمقى بوده که کارش ریسیدن و محکم رشتن و سپس بازکردن و از هم پاشیدن آن بوده و خداوند به عنوان مثل آورده است.<ref>محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص484.</ref> |
− | == تفسیر آیه == | + | ==تفسیر آیه== |
<tabber> | <tabber> | ||
تفسیر نور= | تفسیر نور= | ||
سطر ۶۶: | سطر ۶۹: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ «92» | وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ «92» | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
جلد 4 - صفحه 573 | جلد 4 - صفحه 573 | ||
سطر ۹۵: | سطر ۹۴: | ||
2- هرچه پيمان محكمتر بسته شود، شكستن آن زشتتر است. «مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ» | 2- هرچه پيمان محكمتر بسته شود، شكستن آن زشتتر است. «مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ» | ||
− | 3- پيمان شكنى پىدرپى، ننگ بيشترى دارد. ( «أَنْكاثاً» جمع «نكث») | + | 3- پيمان شكنى پىدرپى، ننگ بيشترى دارد. («أَنْكاثاً» جمع «نكث») |
− | + | ---- | |
«1». تفسير فرقان. | «1». تفسير فرقان. | ||
سطر ۱۰۴: | سطر ۱۰۳: | ||
5- قدرت و تعداد و هياهوهاى سياسى و اقتصادى، زمينهى پيمان شكنى است. | 5- قدرت و تعداد و هياهوهاى سياسى و اقتصادى، زمينهى پيمان شكنى است. | ||
− | |||
«أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ» | «أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ» | ||
سطر ۲۴۱: | سطر ۲۳۹: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <div style="font-size:smaller"><references/></div> | + | <div style="font-size:smaller"><references /></div> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم | ||
+ | *[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم | ||
+ | *[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول | ||
+ | *[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم | ||
+ | *[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | ||
+ | *[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
+ | *محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه. | ||
[[رده:آیات سوره نحل]] | [[رده:آیات سوره نحل]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۲۵
<<91 | آیه 92 سوره نحل | 93>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (در مثل) مانند زنی که رشته خود را پس از تابیدن محکم وا تابید نباشید، که عهد و قسمهای استوار و محکم خود را برای فریب یکدیگر و فسادکاری به کار برید برای آنکه قومی بر قوم دیگر تفوق دارند، زیرا خدا شما را به این عهد و قسمها میآزماید و در روز قیامت همه (تقلّبها و) اختلافات شما را بر شما آشکار خواهد ساخت.
و مانند آن [زنی] که پشم های تابیده خود را پس از استحکام و استواری وا می تابانید، نباشید که سوگندهایتان را میان خود به بهانه اینکه گروهی [چون مشرکان] از گروهی [چون مؤمنان] از نظر نفرات و امکانات افزون ترند، مایه خیانت و فساد قرار دهید [به این صورت که از روی تظاهر، مؤمنان را با سوگندهایتان دلخوش کنید که با آنان هستید، و در پشت پرده سوگندهایتان را بشکنید، و به خیال اینکه از ضربه های دشمن در امان بمانید، به دشمن بپیوندید] جز این نیست که خدا شما را به وسیله آن [نفرات اندک وافزونی نفرات دشمن] آزمایش می کند، و روز قیامت آنچه را [از حق و باطل] همواره در آن اختلاف می کردید، برای شما روشن می سازد.
و مانند آن [زنى] كه رشته خود را پس از محكم بافتن، [يكى يكى] از هم مىگسست مباشيد كه سوگندهاى خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلّب سازيد [به خيال اين] كه گروهى از گروه ديگر [در داشتن امكانات] افزونترند. جز اين نيست كه خدا شما را بدين وسيله مىآزمايد و روز قيامت در آنچه اختلاف مىكرديد، قطعاً براى شما توضيح خواهد داد.
و همانند آن زن كه رشتهاى را كه محكم تافته بود از هم گشود و قطعه قطعه كرد مباشيد، تا سوگندهاى خود را وسيله فريب يكديگر سازيد بدين بهانه كه گروهى بيشتر از گروه ديگر است. خدا شما را بدان مىآزمايد، و در روز قيامت چيزى را كه در آن اختلاف مىكرديد برايتان بيان مىكند.
همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشمهای تابیده خود را، پس از استحکام، وامیتابید! در حالی که (سوگند و پیمان) خود را وسیله خیانت و فساد قرار میدهید؛ بخاطر اینکه گروهی، جمعیّتشان از گروه دیگر بیشتر است (و کثرت دشمن را بهانهای برای شکستن بیعت با پیامبر میشمرید)! خدا فقط شما را با این وسیله آزمایش میکند؛ و به یقین روز قیامت، آنچه را در آن اختلاف داشتید، برای شما روشن میسازد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
نقضت: نقض: شكستن. خواه ظاهرى باشد، مثل : شكستن استخوان و خواه معنوى، مانند : شكستن پيمان.
انكاث: نكث: شكستن و آن مثل نقض است. در قرآن مجيد، همه جا در شكستن عهد به كار رفته است.
نكث (به كسر- ن) ، چيزى است كه پس از تابيده شدن باز شده باشد . جمع آن ، انكاث است . يعنى: بازشده ها، تكه تكه ها. انكاثا در آيه ، به جاى «جعلها انكاثا» است.
غزلها: غزل (بر وزن عقل) ، تابيدن و تابيده. اسم و مصدر ، هر دو آمده است.
دخلا: دخل (بر وزن شرف) ، كنايه از فساد است. راغب گويد: فسادى كه به عقل يا بدن داخل مى شود. مجمع فرموده: آنچه از روى فساد و تباهى داخل شود.
اربى: ربو: زيادت. «ربى يربو» يعنى زياد شد و كثرت يافت. «اربى»: زيادت يافته تر و ثروتمند.[۱]
نزول
على بن ابراهیم گوید: پدرم مرفوعا از امام صادق علیهالسلام روایت نموده و نیز محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از زید بن الجهم الهلالى او از امام صادق علیهالسلام نقل نموده که فرمود: هنگامى که ولایت امیرالمومنین در غدیرخم آشکار گردید و پیامبر دستور فرمود که بر على به عنوان امامت و امارت بر مؤمنین سلام بدهند، گفتند: یا رسول الله این دستور از جانب خدا است یا از جانب رسول اوست؟ پیامبر فرمود: این دستور از جانب خدا و رسول او هر دو مى باشد، سپس آیه «لاتَنْقُضُوا الْأَیمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها» نازل گردید.[۲]
ابوبکر بن حفص گوید: که این آیه درباره زن دیوانه اى بنام سعیدة الاسدیه نازل شده است که کار وى جمع کردن مو و پوست درخت خرما بوده است (ولى باید گفت که این زن مورد مثل قرار گرفته نه این که به خاطر او این آیه نازل شده باشد).[۳]
شیخ بزرگوار ما بدون ذکر شأن نزول گوید که اسم این زن ریطه دختر عمرو بن کعب بن سعید بن تمیم بن مرّة بوده است و زن احمقى بوده که کارش ریسیدن و محکم رشتن و سپس بازکردن و از هم پاشیدن آن بوده و خداوند به عنوان مثل آورده است.[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ «92»
جلد 4 - صفحه 573
و مانند آن زن نباشيد كه بافتهى خويش را پس از محكم بافتن، رشته رشته مىكرد، سوگندهاى خود را دستاويز (فريب و خيانت) ميان خودتان مىگيريد به خيال آنكه گروهى از گروه ديگرى بيشتر است، (وپيمانى را كه با گروه ضعيف بستهايد مىشكنيد) جز اين نيست كه خداوند شما را با آن سوگندها، آزمايش مىكند و حتماً آنچه را كه در آن اختلاف مىكرديد در قيامت برايتان روشن خواهد ساخت.
نکته ها
در تاريخ آمده كه زن بىخردى در نيمى از روز پنبه وپشمى را مىبافت و در نيمِ ديگر بافته خود را وامىتابيد، كار او يك ضربالمثل شد كه قرآن نيز براى كسانى كه زحمات خود را هدر، و پيمانهاى خود را مىشكنند بكار برده است.
فاطمه زهرا عليها السلام در مسجد مدينه در خطبهاى كه عليه حاكمان وقت ايراد فرمود، اين آيه را تلاوت كرد كه مثال شما به خاطر پيمان شكنى نسبت به بيعتى كه در غديرخم با على عليه السلام داشتيد، مثال همان زنى است كه مىبافت و سپس بافته خود را پنبه مىكرد. «1»
مثالها و ضربالمثلهاى قرآن به نحوى است كه در همهى مكانها و زمانها تازگى و روشنى و طبيعى بودن خود را حفظ مىكند و از كودك دبستانى تا فيلسوف را اشباع مىكند.
جملهى «أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ» را دو گونه مىتوان تفسير كرد:
الف: شما بخاطر قدرت و كثرت گروهى، پيمانى را كه با گروه كوچكتر بستهايد نشكنيد.
ب: شما بخاطر آنكه ابرقدرت شدهايد، پيمان خود را با گروههاى كوچك نشكنيد.
پیام ها
1- پيمان شكنى، هدر دادن زحمات گذشته است. «نَقَضَتْ غَزْلَها»
2- هرچه پيمان محكمتر بسته شود، شكستن آن زشتتر است. «مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ»
3- پيمان شكنى پىدرپى، ننگ بيشترى دارد. («أَنْكاثاً» جمع «نكث»)
«1». تفسير فرقان.
جلد 4 - صفحه 574
4- با مقدّسات بازى نكنيم. (مقدّسات را دستاويز و وسيلهى خدعه قرار ندهيم) «تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا»
5- قدرت و تعداد و هياهوهاى سياسى و اقتصادى، زمينهى پيمان شكنى است. «أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ»
6- يكى از ابزار آزمايش، وفاى به تعهدات است. «يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ»
7- ياد معاد، عامل تقوا و مراعات پيمانها است. «وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (92)
بعد از آن معاهدان را در نقض عهد تشبيه فرمايد به حال زنى كه بشكافد ريسمان خود را بعد از محكمى آن و اين تاكيد سوّم بر وجوب وفاء به عهد است:
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها: و مباشيد مانند زنى كه بشكافد و باز كند ريسمان بافته خود را. مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً: بعد از قوت، يعنى استحكام و شدت فتل آن در حالتى كه آن ريسمان تاب باز داده باشد (يا انكاثا مفعول دوم نقضت باشد) يعنى مباشيد مانند زنى كه رسنها را بعد از آن كه تاب داده و محكم و
«1» خصال صدوق، باب الثلاثه، حديث 129.
جلد 7 - صفحه 272
قوى ساخته، تاب باز دهد و پاره پاره كند.
نقل شده «1» در عرب زنى بود نام او ريطه يا خطيئه ملقب به حمقاء دختر سعد بن تيم. دو كنيز و دوكى داشت. هر روز مقدار يك ارش و فلكه بزرگ در آن نموده، از صبح تا ظهر، خود پشم مىريست. بعد از ظهر دو كنيز را امر مىكرد آن را باز نموده پاره پاره كنند. هميشه عادتش اين بود. حق تعالى تشبيه فرمايد شكستن عهد را به پاره كردن ريسمان آن زن كه چنانچه آن زن حمقاء رسن تاب داده خود را ضايع مىكند، مردم عاقل بايد سر رشته عهد خود را به سر انگشت نقض پاره نكنند تا به حكم (أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ) «2» جزاى وفا بيابند.
بعد از آن توبيخ فرمايد شكنندگان عهد را و اين تأكيد چهارم است كه:
تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ: در حالى كه فرا گيريد عهد و سوگند خود را خيانت و مكر و دغل در ميان خود. اصل «دخل» عبارت از چيزى است كه داخل چيزى كنند و حال آن كه از جنس آن نباشد و در اينجا كنايه باشد از خدعه و مكر و خيانت. أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ: اى آن كه گروهى بيشتر باشند از گروهى ديگر. حاصل آن كه قسم را بهانه و دستاويز نكنيد كه به زبان قسم بخوريد و در قلب خلاف آن را قصد داشته باشيد. آيه شريفه در شأن معنى آنكه شما سوگند خورديد بر امرى در وقت كمى و ناتوانى خود، و بعد از آنكه حق تعالى عدد شما را زياد نمود مىشكنيد قسم خود را بلكه بر آن ثابت باشيد.
پنجم از امور مذكوره مؤكده وفاى بعهد آن كه: إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ: جز اين نيست كه آزمايش مىفرمايد خداوند شما را به امر وفاى به عهد، يعنى تا بر عالميان ظاهر گردد كه وفاى به عهد خدا و پيغمبر مىكنيد، يا به كثرت و شوكت و ثروت ديگران نقض عهد نمائيد. بعد بر سبيل تهديد مىفرمايد:
«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 382.
«2» بقره آيه 40.
جلد 7 - صفحه 273
وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ: و هرآينه البته البته مبين سازد خداى تعالى روز قيامت، ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ: آنچه هستيد كه در آن اختلاف مىكنيد در شأن بعث و جزا وقتى كه پاداش دهد اعمال شما را به ثواب يا عقاب.
تنبيه: در اين آيه چند فايده است: 1- اشاره است به آنكه حكم قسم و عهد يكى باشد، لذا تعبير فرموده از عهد به يمين در آيه (وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ) بعد آن فرمود (وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ). 2- نذر و قسم مشتركند در آنكه مطلق باشند يا مشروط، و در آن كه شرط طاعت باشد يا مباح. 3- مدلول لفظ ثلاثه اگر شرعى است واجب باشد عمل بر آن، و اگر عرفى است بنابر عرف نهد و الا مدلول آن لغت خواهد بود. 4- نقض مخالفت آن چيزى است كه قسم و عهد بر آن واقع شده، چه فعل و ترك به قسم و عهد واجب مىشود، و ترك واجب حرام است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (91) وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (92) وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (93) وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ (94)
ترجمه
و وفا كنيد بعهد خدا چون عهد كرديد و مشكنيد سوگندها را بعد از استوار كردن آنها و بتحقيق قرار داديد شما خدا را بر خودتان گواه همانا خدا ميداند آنچه را بجا مىآوريد
و مباشيد مانند آن زنى كه باز كرد رشتهاش را بعد از استحكام كه تارهاى تاب باز شده باشند ميگيريد سوگند هاتان را بخيانت و مكر ميانتان براى آنكه ميباشند جماعتى، ايشان افزونتر از جماعتى جز اين نيست كه مىآزمايد شما را خدا بآن و هر آينه بيان ميكند البتّه براى شما روز قيامت آنچه را بوديد كه در آن اختلاف مينموديد
و اگر ميخواست خدا هر آينه قرار ميداد شما را جماعتى يگانه ولى گمراه ميكند هر كس را ميخواهد و هدايت ميكند هر كس را ميخواهد و هر آينه پرسيده ميشويد البتّه از آنچه بوديد كه ميكرديد
و مگيريد سوگندهاتان را بخيانت و مكر ميانتان تا بلغزد قدمى بعد از ثباتش و بچشيد بدى را براى آنكه باز داشتيد از راه خدا و از براى شما عذابى است بزرگ.
تفسير
- بعضى گفتهاند نازل شده است در باره كسانيكه عهد نموده بودند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مكّه بر ايمان و اطاعت و براى كثرت و قوّت قريش و قلّت و ضعف مسلمانان مضطرب و پريشان شدند و خداوند آنها را باين آيات امر بوفاء عهد و نهى از نقض آن فرمود و ثابت قدم شدند و بعضى بعموم لفظ اكتفاء نموده گفتهاند مراد وفاء بهر عهد و پيمان و ترك نقض كليّه ايمان است كه بنام خدا منعقد و موثّق ميشود و مؤكّد و واجب العمل ميگردد با وجود شرائطى كه براى آن دو در كتب فقهيّه ذكر شده است از قبيل صيغه و تأكيد بلفظ جلاله و عدم مرجوحيّت متعلّق و غيرها و از براى مخالفت هر يك از عهد و قسم كفّارهاى است كه در محلّ خود ذكر فرمودهاند و در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه چون امر ولايت على بن أبي طالب عليه السّلام نازل شد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امر فرمود مسلمانان را كه باو سلام كنند بلقب امير المؤمنين و بود از جمله تأكيدات خداوند در آنروز بر مردم آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن دو نفر فرمود بايستيد و سلام كنيد بر على عليه السّلام بأمارت
جلد 3 صفحه 312
اهل ايمان و آن دو نفر گفتند آيا اين حكم از خدا است يا از پيغمبر او آنحضرت فرمود از خدا و پيغمبرش پس نازل شد و لا تنقضوا الايمان بعد توكيدها تا آخر آيه و مراد از انّ اللّه يعلم ما تفعلون فرمايش پيغمبر بآن دو و قول آن دو است كه آيا اين امر از خدا است يا از پيغمبر او و عيّاشى ره نيز قريب به اين معنى را نقل نموده و مراد از آن دو نفر معلوم است كه اوّلى و دوّمى است و ظاهرا مراد از فرمايش پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قول آن دو الزام آنحضرت بوفاء و اصرار آن دو در تخلّف است و باعتبار كشف سؤال آن دو از عمل خارجى و اراده غصب حقّ امير المؤمنين عليه السّلام بتفعلون تعبير شده است كه دلالت بر بروز فعل دارد نه قول و شامل ميشود هر نقض و حنث و تخلّف از عهد و قسم را اگر چه فردا كمل مذكور در روايت و مورد نزول آيه است و خداوند نهى فرموده مسلمانان را از آنكه در نقض عهد و قسم مانند زنى باشند كه بنقل قمّى ره از امام باقر عليه السّلام ريطه نام داشته از بنى تميم و احمق بوده موى را پى در پى مىبافته و باز ميكرده و باز مىبافته و خداوند بكار او مثل زده بعد از امر بوفاء و نهى از نقض عهد و انكاث جمع نكث بكسر بمعناى باز شده است و ملامت فرموده خداوند كسانيرا كه بغرض فاسد از قبيل مكر و خدعه و خيانت و غش در معامله قسم دروغ ميخورند تا مردم را فريب دهند چون دخل داخل نمودن چيزى است در باطن چيزى بر خلاف ظاهر آن گويا حنث در چنين قسمى مضمر شده با آنكه ظاهر آن وفاء است و معمول بوده كه عهد مىبستند و بر طبق آن قسم ميخوردند براى مزيد اطمينان طرف و بعد نقض مينمودند و نبايد نقض عهد و حنث قسم نمود براى آنكه خداوند مقدّر فرموده جمعى بر حسب عدد و ثروت فزونى داشته باشند بر جمعى مانند فزونى مشركين قريش بر مؤمنين صدر اسلام بلكه بايد توكّل بر خدا كرد و وفاء بعهد و قسم نمود چنانچه بدوا ذكر شد با آنكه اين فزونى امتحان الهى است از معاهدين كه آيا با كمى عدّه و عدّه سكون و آرامش و بردبارى و وفادارى خود را از دست نميدهند يا آنكه بواسطه ضعف ايمان و توكّل بخدا مرعوب ميشوند و خلف عهد و نقض قسم مينمايند و بنابراين ضمير در به راجع بفزونى مستفاد از اربى است و بعضى راجع بامر دانستهاند و خداوند آنها را بپاداش اعمالشان در روز قيامت ميرساند و واضح ميفرمايد براى
جلد 3 صفحه 313
آنها در آنروز حقّ را از باطل و ثمره وفاى بعهد را از نتيجه تخلّف از آن و مقصود از امتحان خدا مكرّر ذكر شده است كه اتمام حجّت و وضوح امر و ثبوت استحقاق بر خلق است و اگر بخواهد خداوند تمام مردم را ميتواند مسلمان و داراى يك دين قرار دهد ولى مصلحت در آنستكه بندگان باختيار خودشان داراى دين حقّ و عمل صالح شوند لذا كسانى را كه قابليّت هدايت و توفيق ندارند بحال خودشان واگذار ميفرمايد با آنكه عقل و اختيار بآنها عطاء فرموده و گمراه ميشوند و كسانيرا كه قابليّت دارند توفيق ميدهد و هدايت ميفرمايد و روز قيامت از هر دو دسته پرسش ميشود از اعمال بد و خوب آنها و بر طبق آن بپاداش ميرسند و خداوند پس از نهى ضمنى از خيانت و مكر در قسم بتقريب مذكور ثانيا براى مبالغه و تأكيد همان معنى را صريحا گوشزد و نتيجه آنرا بيان فرموده كه اگر يكنفر فرضا در دين اسلام متزلزل شود از كسانيكه ثابت قدم شدند بعهد و قسم چه رسد بهمه كافى است براى چشيدن جزاى بد دنيوى بسبب بازماندن خود و باز داشتن خلق را از دين حق و راه خدا و استحقاق عذاب عظيم آخرت چون اين سنّت سيّئهاى است كه از آنها يادگار خواهد ماند و گناه هر كس باين طريقه عمل نمايد بعهده آنها خواهد بود تا روز قيامت و تأكيدات صريحه و ضمنيّه اين آيه در نقض عهد و قسم از جهات متعدّده بر ارباب ذوق پوشيده نخواهد ماند و در مجمع و جوامع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اين آيات در باره ولايت على عليه السّلام و بيعت با او در وقتى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود سلام كنيد بر على عليه السّلام بأمارت اهل ايمان نازل شده است و نيز از آنحضرت نقل شده كه مراد از آنزن كه نقض نمود غزل خود را عايشه است كه نكث نمود ايمان خود را و چنانچه سابقا اشاره شد ظاهرا مراد بيان مصاديق كامله است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ أَنكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيمانَكُم دَخَلاً بَينَكُم أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَربي مِن أُمَّةٍ إِنَّما يَبلُوكُمُ اللّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُم يَومَ القِيامَةِ ما كُنتُم فِيهِ تَختَلِفُونَ (92)
و نبوده باشيد در نقض عهد و قسمهاي خود مثل آن زني که غزل ميكرد بتمام قوة و پس از غزل نقض ميكرد غزل خود را و آنها را از هم ميپاشيد گرفتيد قسمهاي خود را مكر و حيله و خدعه در ميانه خود اينكه بوده باشد گروهي که اكثر و زيادتر و بهتر باشد از گروه ديگر جز اينکه نيست که خداوند شما را امتحان ميكند باو و هر آينه ظاهر ميفرمايد براي شما روز قيامت آنچه که بوديد در او اختلاف ميكرديد و مخالفت ميكرديد.
(توضيح) كلام طبق استفاده از اخبار منقوله از كافي و علي إبن ابراهيم و عياشي از حضرت باقر و حضرت صادق عليهما السلام بلكه از نفس آيه شريفه اينكه اينکه آيات راجع بنقض بيعت امير المؤمنين است که پس از رحلت حضرت رسالت
ارتد النّاس بعد رسول اللّه الا اربعة او خمسة
و خداوند در اينکه آيه مثل ميزند بآن زني که حمقاء بود در قريش نامش
جلد 12 - صفحه 179
ريطه بنت كعب بن سعد إبن تيم بن كعب بن لوي إبن غالب و جواري داشت از صبح تا شام از شعر و پشم غزل ميكرد بسيار محكم پس از آن تمام آنها را از هم ميپاشيد که دليل بر حماقت او بود و نظير آن در اطفال بسيار مشاهده شد بزحمت زيادي باغچه درست ميكنند و درختكاري و آبياري ميكنند تا شام موقعي که فارغ ميشوند از بازي يك پا ميزنند و تمام آنها را خراب ميكنند يا خانه يا حمام ميسازند سپس منهدم ميكنند بلكه بسياري از اهل دنيا چه عماراتي محكم بنا ميكنند سپس مي گويند دمده شده خراب ميكنند و طرز ديگر که مد روز باشد بنا ميكنند لذا ميفرمايد وَ لا تَكُونُوا نباشيد شما (كالتي) مثل آن زن که ريطه بود از قريش (نَقَضَت غَزلَها) که بافتههاي خود را نقض ميكرد (مِن بَعدِ قُوَّةٍ) شما هم ولايت علي عليه السّلام را که خدا و رسول چه اندازه محكم كردند چه در آيات شريفه و چه در اخبار متواتره بلكه ادله عقليه که هيچ امري در دين محكمتر از اينکه نيست که مثل علامه كتاب الفين و مير حامد حسين هندي عبقات و اميني در الغدير و غير اينها از بزرگان علماء نوشتهاند نقض كنيد (انكاثا) که از هم ميپاشيد شما هم آيات و اخبار را تأويلات بارده كنيد و عقب سر اندازيد تَتَّخِذُونَ أَيمانَكُم دَخَلًا بَينَكُم از اينکه جمله استفاده ميشود که از اول بيعت آنها و عهد و يمين آنها از روي مكر و حيله و خدعه بوده چنانچه در عقبه قصد قتل رسول اللّه كردند و در سقيفه بني ساعده كردند آنچه كردند (أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَربي مِن أُمَّةٍ) آيا گروهي مثل بني تيم و بني عدي و بني اميه و بني عباس بهتر از خاندان نبوت و اهل بيت عصمت و طهارت و ائمه راشدين بودند که هر فسادي در عالم اسلامي پيدا شد در اثر همان نقض عهد و پيمان بود که گفتند يك نفر از علماء سنّي که در باطن شيعه بود در شام منبر رفت و جمعيت زيادي هم پاي منبر او حاضر شدند گفت حسين پسر فاطمه را که كشت گفتند شمر گفت الا فالعنوه لعن كردند سپس گفت شمر بامر که حسين را كشت گفتند پسر سعد گفت (الا فالعنوه) لعن كردند گفت عمر سعد بامر که بود گفتند پسر مرجانه گفت (الا فالعنوه) لعن كردند گفت إبن زياد را که امر كرد گفتند يزيد
جلد 12 - صفحه 180
گفت (الا فالعنوه) لعن كردند گفت يزيد را که نصب كرد گفتند اگر بالاتر نمي روي ميگوييم و در اخبار بجاي امة تعبير بائمه فرموده و اينکه را قائلين بتحريف دليل گرفته فاسد است زيرا مراد از اخبار اينست که مراد از امة ائمه است نه اينكه لفظ قرآن ائمه بوده إِنَّما يَبلُوكُمُ اللّهُ بِهِ اينکه عهد و دستور و فرمان الهي براي امتحان شما است که لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَ يَحيي مَن حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ انفال آيه 42 وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُم يَومَ القِيامَةِ ما كُنتُم فِيهِ تَختَلِفُونَ مقام قرب ائمه اطهار و بعد ائمه ضلالت معلوم شود که ميفرمايد: وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً يَدعُونَ إِلَي النّارِ قصص آيه 41.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 92)- و از آنجا که مساله وفای به عهد، یکی از مهمترین پشتوانهها برای ثبات هر جامعه است در این آیه نیز با لحن توأم با نوعی سرزنش و ملامت، آن را تعقیب کرده، میگوید و شما «همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشمهای تابیده خود را پس از استحکام وامیتابید» (وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً).
اشاره به داستان زنی است از قریش به نام «رائطه» در زمان جاهلیت که از صبح تا نیم روز، خود و کنیزانش، پشمها و موهایی را که در اختیار داشتند میتابیدند، و پس از آن دستور میداد همه آنها را واتابند و به همین جهت به عنوان «حمقاء» (زن احمق) در میان عرب، معروف شده بود.
سپس اضافه میکند: «در حالی که سوگند (و پیمان) خود را وسیله خیانت و فساد قرار میدهید، به خاطر این که گروهی، جمعیتشان از گروه دیگر بیشتر است» و کثرت دشمن را بهانهای برای شکستن بیعت با پیامبر میشمرید (تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ أَنْ تَکُونَ أُمَّةٌ هِیَ أَرْبی مِنْ أُمَّةٍ).
آگاه باشید! «خدا فقط شما را با این وسیله، مورد آزمایش قرار میدهد» (إِنَّما یَبْلُوکُمُ اللَّهُ بِهِ).
ج2، ص595
به هر حال «خداوند (نتیجه این آزمایش و) آنچه را در آن اختلاف داشتید در روز قیامت برای شما آشکار میسازد» و پرده از روی اسرار دلها بر میدارد و هر کس را به جزای اعمالش میرساند (وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.