منابع و پی نوشتهای ضعیف
رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

محمد بن حسن صفار: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (درج الگوی رتبه بندی و اصلاح برخی کلمات)
(ویرایش)
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 +
'''محمد بن حسن صفار قمی''' (م، ۲۹۰ ق)، از فقها و [[محدث|محدثان]] بزرگ [[شیعه]] در قرن سوم هجری است. وى از اصحاب [[امام حسن عسکرى]] (علیه‌السلام) بوده و سؤالاتى را در قالب نامه خدمت آن حضرت نگاشته است. محمد صفار صاحب تألیفات متعددی است که مهمترین آن کتاب حدیثی «[[بصائر الدرجات|بصائرالدرجات فى فضائل آل محمد علیهم‌‌السلام]]» شامل یک دوره «امام شناسى» می باشد.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = '''محمد بن حسن صفار قمی'''
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = 
 +
|زادگاه = [[قم]]
 +
|وفات =  ۲۹۰ قمری
 +
|مدفن =
 +
|اساتید =  [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى قمى]]، [[احمد بن محمد بن خالد برقى]]، [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن محمد بن ابى نصر]]، [[حسن بن علی بن فضال|حسن بن على بن فضال]]،...
 +
|شاگردان = [[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بابویه]]، [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]]، [[احمد بن داوود قمی|احمد بن داود بن على]]، [[محمد بن حسن بن ولید]]،...
 +
|آثار = [[بصائر الدرجات|بصائر الدرجات]]، الرد على الغلاة، فضل القرآن، المناقب، التجارات، التقیه،...
 +
}}
 +
==زندگی‌نامه==
  
==ولادت==
+
محمد بن حسن صفار، به نقل «[[رجال شیخ طوسی|رجال شیخ طوسى]]»، از اصحاب [[امام حسن عسکرى]] علیه‌السلام است و از آنجا که حضرت در سال ۲۶۰ هـ.ق به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیده اند و از طرفى صفار سؤالاتى به صورت نوشته از امام عسکرى علیه‌السلام جویا شده است، این کار به طور معمول مستلزم رشد سنى قابل توجهى (در حدود ۲۰ یا ۳۰ سال) است، مى توان حدس زد که محمد در حدود سال ۲۲۰ هجری (اوایل قرن سوم)، پا به جهان گذاشته است.
  
در كتاب «معجم رجال الحديث» به نقل از «رجال شيخ طوسى»، محمد بن حسن صفار از اصحاب [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام به شمار آمده است و از آنجا كه حضرت در سال 260 هـ.ق به [[شهادت]] رسيده اند و از طرفى صفار سؤالاتى به صورت نوشته از امام حسن عسكرى علیه‌السلام جويا شده است، اين كار به طور معمول مستلزم رشد سنى قابل توجهى (در حدود 20 يا 30 سال) است، مى توان حدس زد كه محمد در حدود سال 220 اوايل قرن سوم، پا به جهان گذاشته است.
+
از این رو، محمد صفار، زمان [[امام هادى]]، [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکرى]] و [[امام زمان]] علیهم السلام را درک کرده است. اما در مورد ملاقات حضورى او با یکى از این امامان مدرکى به دست نیامد، و مى توان گفت چنین ملاقاتى صورت نگرفته است. چون اولا: با این که صفار روایات فراوانى را نقل مى کند اما هیچیک از روایاتش در کتب حدیثى بدون واسطه از امام علیه‌السلام نقل نشده است، مگر آنچه را که امام حسن عسکرى علیه‌السلام در جواب نامه هاى او نگاشته اند. ثانیا؛ از آنجا که امام عسکرى علیه‌السلام تحت نظر بود و ارتباط [[شیعه|شیعیان]] با ایشان به راحتى صورت نمى پذیرفت، این موضوع که صفار امام علیه‌السلام را ملاقات نکرده است، تقویت مى شود.
  
==عصر صفار==
+
در پاسخ به این سؤال که: ملاقات او با امام حسن عسکرى علیه‌السلام ثابت نشده است، پس چگونه او را از اصحاب آن حضرت مى شمارند؟ باید گفت: این به دلیل سؤالات فراوانى است که او از محضر امام علیه‌السلام از طریق نامه پرسیده است و در واقع مصاحبت و معاشرتى مکاتبه اى بین او و حضرت برقرار بوده است.
  
در قرن سوم كه صفار مى زيست آسمان امامت منور به وجود چهار امام همام بود. طبق آنچه مبناى تولد محمد قرار گرفت، او زمان [[امام هادى]] علیه‌السلام، امام حسن عسكرى علیه‌السلام و [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه شریف را درك كرده است.
+
محمد بن الحسن در زمان حکومت برخی خلفای [[حکومت بنی عباس|بنى عباس]] از جمله [[متوکل|متوکل]]، [[منتصر]]، [[مستعین|مستعین]]، [[معتز]]، [[معتمد]] و [[مكتفى|مکتفى]] مى زیست. والى [[وقف|اوقاف]] و [[صدقات]] قم در آن زمان احمد بن عبیدالله بن خاقان از دشمنان [[اهل بیت]] علیهم‌السلام بود و ظلم و جنایت و خفقان بنى عباس به نهایت خود رسیده بود.
  
در مورد ملاقات حضورى او با يكى از اين سه امام علیهم‌السلام مدركى به دست نيامد، اما با توجه به بعضى از قرائن مى توان گفت چنين ملاقاتى صورت نگرفته است. چون اولا: با اين كه صفار روايات فراوانى را نقل مى كند اما هيچيك از رواياتش در كتب حديثى بدون واسطه از امام علیه‌السلام نقل نشده است مگر آنچه را كه امام حسن عسكرى علیه‌السلام در جواب نامه هاى او نگاشته اند.
+
[[کنیه]] محمد صفار را «ابوجعفر الاعرج» گفته اند. این پسوند نشان مى دهد محمد از ناحیه پا دچار کجى بوده است. با توجه به این که لقب او صفّار (رویگر) بود، مى توان ادعا کرد که وى به رویگرى اشتغال داشته است و یا لااقل «رویگرزاده» بوده است.
  
ثانيا؛ از آنجا كه امام حسن عسكرى علیه‌السلام در بازداشتگاه و تحت نظر بود و ارتباط شيعيان با ايشان به راحتى صورت نمى پذيرفت، اين موضوع كه صفار امام علیه‌السلام را ملاقات نكرده است، تقويت مى شود.
+
برخلاف بسیارى از راویان متقدم که سال وفاتشان ثبت نشده است، وفات محمد بن الحسن الصفار در سال ۲۹۰ هجرى ثبت شده و محل وفاتش را [[قم]] ذکر کرده اند.  
 
 
در پاسخ به اين سؤال كه: ملاقات او با امام حسن عسكرى علیه‌السلام ثابت نشده است، پس چگونه او را از اصحاب آن حضرت مى شمارند؟ بايد گفت: اين به دليل سؤالات فراوانى است كه او از محضر امام علیه‌السلام از طريق نامه پرسيده است و در واقع مصاحبت و معاشرتى مكاتبه اى بين او و حضرت برقرار بوده است.
 
 
 
محمد بن الحسن در زمان حكومت بنى عباس و خلافت متوكل منتصر، مستعين، معتز، معتمد و مكتفى عباسى مى زيست. جالب آن كه در زمان صفار، صفاريان در برخى از مناطق اسلامى داراى قدرت و حكومت بودند والى اوقاف و [[صدقات]] قم در آن زمان احمد بن عبيدالله بن خاقان از دشمنان [[اهل بيت]] علیهم‌السلام بود. 30 سال از عصر [[غيبت صغرى]] امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف را كه همزمان با نيابت عثمان بن سعيد عمروى بود، درك كرد و با راويانى از [[قم]] مانند محمد بن اورمة القمّى، احمد بن محمد بن عيسى قمى و بسيارى ديگر معاصر بود.
 
 
 
==ويژگي‌هاى فردى==
 
 
 
نامش محمد و پدرش حسن بود. بسيارى نام نياى پدرى او را فَروخ دانسته اند. لقب اصلى محمد «صفار» است. اما به لقب «ممولة» نيز معروف بوده است.
 
 
 
بعضى از عبارات موجب اين پندار مى شود «سؤالاتى» كه صفار به امام زمانِ خويش، امام يازدهم علیه‌السلام نوشته لقب «مموله» گرفته اند هر چند برخى آشكارا به اين پندار معتقدند. اما رجالى شناس بزرگ «كشى» در شرح زندگى يكى از راويان به نام ابى بكر حضرمى، آنجا كه به مناسبت از محمد بن الحسن صفار سخن مى گويد، به وضوح بيانگر اين مطلب است كه خود محمد معروف به اين لقب بود نه «مجموعه سؤالات» او.
 
 
 
احتمال دارد اين نام ابتدا فقط لقبش بوده و سپس مجموعه سؤالات او نيز اين نام را به خود گرفته اند و يا بالعكس. چنان كه برخى از اسناد [[بحارالانوار]] نشان مى دهد احتمال دارد لقب «ابن معافا» نيز يكى از القاب او باشد. كنيه محمد را «ابوجعفر الاعرج» گفته اند.
 
 
 
اين پسوند نشان مى دهد محمد از ناحيه پا دچار كجى بوده است. با توجه به اين كه لقب او صفار، رويگرد بود. مى توان ادعا كرد كه وى به رويگرى اشتغال داشته است و يا لااقل «رويگرزاده» بوده است.
 
 
 
او هم‌پيمان و «مولاى» عيسى بن (موسى بن) طلحة الاشعرى مى باشد و با توجه به اين كه كلمه مولا در علم رجال به معناى «شخص عجم و غيرعربى كه خود يا يكى از پدرانش بنده و غلام يك شخص عرب بوده و سپس آزاد شده است» بكار مى رود، محمد خود يا يكى از پدارنش از غلامان عيسى بن موسى اشعرى بوده اند. اما از آنجا كه او را از چهره هاى برجسته و از بزرگان [[قم]] معرفى كرده اند، اين احتمال در مورد شخص او بعيد به نظر مى رسد.
 
 
 
وى از اصحاب [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام بوده و سؤالاتى را خدمت امام حسن عسكرى علیه‌السلام نگاشته است. تا آنجا كه نگارنده موفق شده در بررسى هاى خود در كتاب وسائل الشيعه و كتب اربعه 34 مكاتبه او را بيابد. اگر هر نامه صفار محتوى يك سؤال باشد، در نتيجه حداقل 34 بار از امام پاسخ دريافت كرده است.
 
 
 
[[شيخ صدوق]] در چند موضع از كتاب پرارج خود «مَنْ لايَحْضُرُهُ الفقيه» تصريح مى كند كه: پاسخ‌هاى امام علیه‌السلام در جواب صفار كه به خط خود حضرت علیه‌السلام است نزد او موجود است. موضوع اين نامه ها دين، خيار حيوان (حق به هم زدن معامله در جايى كه كالا حيوان باشد)، اجاره، وقف، وصيت، عده زن، حنث قسم (عمل نكردن به سوگند)، ارث، ضمانتِ امانت، غسل ميت، مس ميت و روزه قضاء ميت.
 
 
 
==صفار از ديدگاه بزرگان علم==
 
 
 
ابوالعباس نجاشى، درباره وى كلماتى را بكار برده است كه دلالت بر عظمت و منزلت رفيع صفار دارند. نجاشى از وى به عنوان چهره شناخته شده شيعيان [[قم]]، مورد اطمينان، بلندمرتبه، صاحب برترى و داراى خطاى كم در نقل روايت ياد مى كند.
 
 
 
[[علامه مجلسى]] نيز در آغاز [[بحارالانوار]] از او به عنوان، استاد مورد اطمينان و عظيم‌الشأن ياد مى كند. برخى ديگر از نويسندگان، روشن‌فكرى و فضلش را مشهورتر از آن دانسته اند كه احتياجى به بحث پيرامون شخصيت او ببينند.
 
  
 
==مقام علمى==
 
==مقام علمى==
 +
علماى [[علم رجال]] صفار قمی را [[فقیه|فقیهى]] جامع و [[محدث|محدثى]] مورد اعتماد دانسته اند. او روایات فراوانى را براى آیندگان بعد از خود در کتاب‌هاى [[حدیث]] به یادگار گذاشت به گونه اى که فقط با عنوان «محمد بن الحسن الصفار» در [[سند حدیث|سند]] ۵۷۲ روایت واقع شده است و این احتمالاً غیر از ۱۸۸۱ حدیثى است که در کتاب معروف خود «[[بصائرالدرجات]]» به جاى گذاشته است. بنابراین مجموعاً ۲۴۵۳ حدیث از وى به یادگار مانده است.
  
علماى علم رجال او را فقيهى جامع، محدثى موثق و مورد اعتماد دانسته اند. او روايات فراوانى را براى آيندگان بعد از خود در كتاب‌هاى شريف [[حديث]] به يادگار گذاشت به گونه اى كه فقط به عنوان «محمد بن الحسن الصفار» در سند 572 روايت واقع شده است و اين احتمالاً غير از 1881 حديثى است كه در كتاب معروف خود [[بصائرالدرجات]] به جاى گذاشته است. بنابراين مجموعاً 2453 حديث از وى به يادگار مانده است.
+
این راوى نامور علاوه بر فن حدیث، در [[فقه]] نیز صاحب‌نظر بود، چنانکه در لابه‌لاى کتب حدیث گاهى نظرات فقهى او به چشم مى خورد؛ مثلاً [[شیخ صدوق]] مى فرماید: یکى از فقها نظرش این است که [[دعا]] به زبان فارسى در [[قنوت]] [[نماز]] جایز نیست. اما محمد بن الحسن الصفار مى فرمود: جایز است و [[فتوا|فتواى]] من نیز همین است.
 
 
اين راوى نامور در فن [[حديث]] صاحب نظر بود به عنوان نمونه در روايت معروف «من جده قبرا او مثل مثالا فخرج عن الاسلام؛ هر كس قبرى را تجديد كند يا تمثالى را (نقاشى يا مجسمه اى را) به وجود آورد در نتيجه (اين عمل) از [[اسلام]] خارج شده است» كه از [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام نقل شده است. در بين علما درباره اين كه آيا روايت مذكور مشتمل بر كلمه «جدد» است؟ يا «حدد»؟ يا «جدث»؟ و يا «خدد»؟ و در هر صورت معناى آن چيست؟ اختلاف نظر وجود دارد.
 
 
 
در همين رابطه يكى از شاگردان صفار بعد از نقل اين كه فقها در اين مورد اختلاف نظر دارند، مى گويد: محمد بن الحسن الصفار مى فرمود: عبارت صحيح «جدد» يا جيم مى باشد نه غير آن.
 
 
 
علاوه بر اين وى فقيهى صاحب‌نظر بود چنان كه در لابه‌لاى كتب [[حديث]] گاهى نظرات فقهى او به چشم مى خورد، مثلاً [[شيخ صدوق]] مى فرمايد: يكى از فقها نظرش اين است كه دعاكردن به زبان فارسى در قنوت [[نماز]] جايز نيست. اما محمد بن الحسن الصفار مى فرمود: جايز است و فتواى من نيز همين است.
 
 
 
صفار انسانى پرتلاش بود و در زمان خلفاى عباسى با تمام فشارى كه عليه اهل بيت علیهم‌السلام، [[دعا]]، [[زيارت]]، اخلاقيات و اعتقادات است.
 
 
 
اين كتب عبارتند از:
 
 
 
# الصلاة
 
# الوضوء
 
# الجنائز (احكام اموات)
 
# الصيام
 
# الحج
 
# النكاح
 
# الطلاق
 
# العتق (آزادسازى برده و كنيز)
 
# التدبير (نوعى از آزادكردن غلام و كنيز)
 
# المكاتبه (نوعى ديگر از آزادسازى برده و كنيز)
 
# التجارات
 
# المكاسب (خريد و فروش)
 
# الصيد والذبائح
 
# الحدود (پاره اى از مجازات‌هاى اسلامى)
 
# الديات(خون‌بها)
 
# الفرائض (ارث)
 
# المواريث (ارث)
 
# الدعاء
 
# المزار (زيارت)
 
# الرد على الغلاة
 
# الاشربة (نوشيدنى ها)
 
# المروة
 
# الزهد
 
# الخمس
 
# الزكات
 
# الشهادات (احكام گواهى دادن)
 
# الملاحم (جنگ‌نامه، فتنه ها)
 
# التقيه
 
# المؤمن
 
# الايمان (والنذور والكفارات)
 
# المناقب (فضائل)
 
# المثالب (كارهاى ننگ‌آور - معايب دشمنان شيعه خصوصاً گروه هاى خاصى از ايشان)
 
# بصائرالدرجات
 
# ماروى فى اولاد الائمه علیهم‌السلام
 
# ما روى فى شعبان (روايات ماه [[شعبان]])
 
# الجهاد
 
# فضل القرآن
 
  
معروف ترين كتاب صفار كتاب مشهور [[بصائرالدرجات]] فى مقامات و فضائل اهل البيت علیهم‌السلام است كه كتاب طبق تصيح صاحب «وسائل الشيعه» داراى 2 نسخه، يكى بصائرالدرجات صغرى و ديگرى بصائرالدرجات كبرى است. نسخه اى كه اكنون در دسترس ما قرار دارد همان نسخه كبرى است. گويا بصائرالدرجات ابتدا كتاب كوچكى بوده و با كتاب موجود تفاوت داشته است و بعد مصنف به آن مطالبى افزوده و به صورت فعلى درآورده است.
+
همچنین محمد صفار در عصر خود با چند جریان انحرافى در درون [[شیعه|تشیع]] روبرو بود، یکى از آن‌ها جریان خطرناک [[غلو|غلوّ]] بود که تشیع را در معرض آلودگى به عقاید [[شرک]] آلود قرار داده و زمینه اى مناسب براى ضربه زدن دشمنان دیرینه آن پدید مى آورد. از نام کتاب‌هاى صفار که یکى از آنان «الرّد على الغلاة» است و همچنین از باب ۹ جزء اول کتاب «[[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائرالدرجات]]» چنین برمى‌آید که صفار در این جریانات بى‌تفاوت نبوده و به نوبه خود به مبارزه با تفکر انحرافى برخاسته است.
  
كتاب شامل 10 جزء، هر جزء شامل ابواب متعددى و هر باب شامل احاديثى است كه يك دوره «امام شناسى در مكتب ائمه علیهم‌السلام» را ارائه مى كند به استثناى مقدارى از آغاز كتاب كه پيرامون اهميت علم و شرافت عالم سخن مى گويد، مطالب حول محور ائمه علیهم‌السلام دور مى زند.
+
چنانکه گفته شد، وى از اصحاب [[امام حسن عسکرى]] علیه‌السلام بوده و سؤالاتى را خدمت امام حسن عسکرى علیه‌السلام نگاشته است. تا آنجا که نگارنده موفق شده در بررسى هاى خود در کتاب [[وسائل الشیعه|وسائل الشیعه]] و [[کتب اربعه|کتب اربعه]] ۳۴ مکاتبه او را بیابد. [[شیخ صدوق]] در چند موضع از کتاب «[[من لایحضره الفقیه|مَنْ لایحْضُرُهُ الفقیه]]» تصریح مى کند که: پاسخ‌هاى امام علیه‌السلام در جواب صفار به خط خود آن حضرت نزد او موجود است. موضوع این نامه ها: دَین، خیار حیوان (حق به هم زدن معامله در جایى که کالا حیوان باشد)، اجاره، وقف، وصیت، عده زن، حنث قسم (عمل نکردن به سوگند)، ارث، ضمانتِ امانت، غسل میت، مس میت و روزه قضاء میت.
  
 
==استادان و شاگردان==
 
==استادان و شاگردان==
 +
تعداد اساتید و کسانى که محمد بن حسن صفار از آنان روایت نقل کرده است به ۱۵۰ نفر مى رسد و در مقدمه [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائرالدرجات]] به نام «سردالمقال» اسامى ۱۴۶ نفر ذکر شده است، از جمله:
  
تعداد اساتيد و كسانى كه محمد بن حسن صفار از آنان روايت نقل كرده است به 150 نفر مى رسد و در مقدمه بصائرالدرجات به نام «سردالمقال» اسامى 146 نفر از جمله احمد بن محمد بن عيسى قمى، زعيم قم و احمد بن محمد بن محمد بن خالد برقى ذكر شده است.
+
*[[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى قمى]]، 
 
+
*[[احمد بن محمد بن خالد برقى]]،
آمار راويان از صفار به 10 نفر مى رسد كه از جمله ايشان [[ابن بابويه]] (پدر [[شيخ صدوق]]) محمد بن يعقوب كلينى مؤلف اصول و فروع كافى و محمد بن حسن بن وليد هستند. البته [[شيخ صدوق]] در بعضى از [[احاديث]] روايت را مستقيماً از صفار نقل مى كند حال آن كه صدوق 21 سال بعد از وفات صفار به دنيا آمد لذا به نظر مى رسد راوى بين او و صفار در استنساخ يا غير آن ساقط شده است.
+
*[[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن محمد بن ابى نصر]]،
 
+
*[[حسن بن علی بن فضال|حسن بن على بن فضال]]،
==از قم تا كوفه==
+
*[[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم قمی]].
 
 
چند تن از اساتيد صفار مانند حسن بن احمد بن سلمة الكوفى و حسن بن على الكوفى و محمد بن حماد الكوفى، اهل [[كوفه]] بودند. از اين رو احتمال مى رود محمد مسافرت يا مسافرت‌هايى به اين شهر داشته است. چنان كه بسيار اتفاق مى افتاد يك راوى براى شنيدن روايت به شهرهاى زيادى سفر مى كرد تا حديثى از [[احاديث]] معصومين علیهم‌السلام را شنيده و ثبت كند.
 
  
==ستيز با انحراف==
+
چند تن از اساتید صفار نیز مانند حسن بن احمد بن سلمة الکوفى و حسن بن على الکوفى و محمد بن حماد الکوفى، اهل [[کوفه]] بودند. از این رو احتمال مى رود محمد صفار به این شهر مسافرت داشته است. چنان که بسیار اتفاق مى افتاد یک راوى براى شنیدن روایت به شهرهاى زیادى سفر مى کرد تا حدیثى از احادیث [[عصمت|معصومین]] علیهم‌السلام را شنیده و ثبت کند.
  
محمد با چند جريان انحرافى خطرناك در درون تشيع روبرو بود، يكى از آن‌ها جريان خطرناك غلّو بود كه تشيع را در معرض آلودگى به عقايد شرك آلود قرار داده و زمينه اى مناسب براى ضربه زدن دشمنان ديرينه آن پديد مى آورد. از نام كتاب‌هاى صفار كه يكى از آنان «الرّد على الغلاة» است و همچنين از باب 9 جزء اول كتاب بصائرالدرجات چنين برمى‌آيد كه صفار در اين جريانات بى‌تفاوت نبوده و به نوبه خود به مبارزه با تفكر انحرافى برخاسته است.
+
همچنین، آمار راویان از صفار به ۱۰ نفر مى رسد که برخی از ایشان عبارتند از:
  
==صفار در كتب ديگران==
+
*[[احمد ابن ادریس|احمد بن ادریس قمی]]،
 +
*[[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بابویه]] (پدر [[شیخ صدوق]])،
 +
*[[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]] (مؤلف [[الکافی (کتاب)|الکافی]])،
 +
*[[احمد بن داوود قمی|احمد بن داود بن على]]،
 +
*[[محمد بن حسن بن ولید]]،
 +
*[[محمد بن یحیی عطار قمی|محمد بن یحیى عطار]].
  
[[علامه مجلسى]] در ابتداى كتاب عظيم‌الشأن [[بحارالانوار]] آنجا كه مصادر كتابش را برمى شمارد، از محمد بن الحسن به بزرگى ياد مى كند و صاحب وسائل الشيعه او را از مؤلّفين مدارك كتاب خود مى داند. چه آن كه وى مى نويسد: مستقيماً از كتب صفار استفاده كرده و نيز به واسطه نقل ديگران از كتاب «دعا» او سود جسته است.
+
==آثار و تألیفات==
 +
محمد صفار انسانى پرتلاش بود و در زمان خلفاى [[حکومت بنی عباس|عباسى]] با تمام فشارى که علیه [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام بود، در زمینه [[دعا]]، [[زیارت]]، [[اخلاق]] و اعتقادات صاحب کتبی است. این کتب عبارتند از:
  
در پايان تعدادى از احاديثى كه وى در سند آن قرار دارد، ذكر مى شود:
+
#[[بصائر الدرجات|بصائرالدرجات فى فضائل آل محمد علیهم‌ السلام]]: معروف ترین کتاب حدیثی صفار و شامل یک دوره «امام شناسى» در مکتب ائمه علیهم‌السلام است.
 +
#الصلاة
 +
#الوضوء
 +
#الجنائز (احکام اموات)
 +
#الصیام
 +
#الحج
 +
#النکاح
 +
#الطلاق
 +
#العتق (آزادسازى برده و کنیز)
 +
#التدبیر (نوعى از آزادکردن غلام و کنیز)
 +
#المکاتبه (نوعى دیگر از آزادسازى برده و کنیز)
 +
#التجارات
 +
#المکاسب (خرید و فروش)
 +
#الصید والذبائح
 +
#الحدود (پاره اى از مجازات‌هاى اسلامى)
 +
#الدیات (خون‌بها)
 +
#الفرائض (ارث)
 +
#المواریث (ارث)
 +
#الدعاء
 +
#المزار
 +
#الرد على الغلاة
 +
#الاشربة (نوشیدنى ها)
 +
#المروة
 +
#الزهد
 +
#الخمس
 +
#الزکات
 +
#الشهادات (احکام گواهى دادن)
 +
#الملاحم (جنگ‌نامه، فتنه ها)
 +
#التقیه
 +
#المؤمن
 +
#الایمان (والنذور والکفارات)
 +
#المناقب (فضائل اهل بیت)
 +
#المثالب ([[مثالب]] به معنی معایب دشمنان [[شیعه]] خصوصاً گروه هاى خاصى از ایشان)
 +
#ما رُوى فى اولاد الائمه علیهم‌السلام
 +
#ما رُوى فى شعبان (روایات ماه [[شعبان]])
 +
#الجهاد
 +
#فضل القرآن
  
# قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «السكوت ذهب والكلام فضّة؛ سكوت طلا است و سخن نقره».
+
==از دیدگاه عالمان==
# قال الصادق علیه‌السلام: «شرف المؤمن صلاة الليل؛ شرف و برترى مؤمن (به) [[نماز شب]] است».
 
# قال الصادق علیه‌السلام: «اف للرجل المسلم لايفرغ نفسه فى الاسبوع يوم الجمعه لامرد دينه فيسأل عنه؛ اف بر مرد مسلمانى كه در ايام هفته، روز جمعه خود را براى امر دينش فارغ و خالى نكند. تا از امر دينش پرسش نمايد».
 
# قال الصادق علیه‌السلام: «تسبيح الزهرا فاطمه فى دبر كلّ صلاة احب الىّ من صلاة الف ركعة فى كلّ يوم؛ نزد من خواندن تسبيح [[حضرت فاطمه]] زهرا سلام الله علیها بعد از هر نماز، از هزار ركعت نماز در هر روز محبوبتر است».
 
# قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «الغيرة من الايمان والبذاء من النّفاق؛ غيرت (نشانه اى) از ايمان است و ناسزا(گويى) و جهالت (نشانه اى) از نفاق».
 
  
==فصل غروب==
+
* [[احمد بن علی نجاشی|ابوالعباس نجاشى]]، درباره وى می گوید: «محمد بن حسن بن فروخ صفار یکى از چهره‌هاى درخشان [[شیعه]] در شهر [[قم]] بوده، وى شخصیتى مورد اطمینان و داراى ارزشى والا است. روایات او بر بسیارى از روایات ترجیح داده مى‌شود. او تألیفات فراوانى نیز دارد.»
 +
* [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] در کتاب [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|فهرست]] مى‌فرماید: «محمد بن حسن صفار اهل قم مى‌باشد. وى تألیفات فراوانى دارد و نامه‌هایى نیز به [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکری‌]] علیه‌السلام فرستاده است که آن نامه‌ها و جواب آنها موجودند و در اختیار مى‌باشند.»
 +
* [[علامه حلی|علامه حلى]] در کتاب [[خلاصة الاقوال (کتاب)|خلاصه]] مى‌فرماید: «محمد بن حسن بن فروخ از چهره‌هاى سرشناس شیعه در شهر قم و مورد اطمینان است و شخصیتى عظیم الشأن است که روایات او برتر مى‌باشند.»
 +
* [[علامه مجلسى]] نیز در آغاز [[بحارالانوار]] -آنجا که مصادر کتابش را برمى شمارد- از او به عنوان، استاد مورد اطمینان و عظیم‌الشأن یاد مى کند.
 +
* و صاحب [[وسائل الشیعه (کتاب)|وسائل الشیعه]] او را از مؤلّفین مدارک کتاب خود مى داند. چه آن که وى مى نویسد: مستقیماً از کتب صفار استفاده کرده و نیز به واسطه نقل دیگران از کتاب «دعا» او سود جسته است.
  
برخلاف بسيارى از راويان و مشاهير كه سال وفاتشان ثبت نشده است، سال وفات محمد كبن الحسن الصفار را 290 هجرى قمرى، عصر [[غيبت صغرى]] حجت بن الحسن العسكرى ثبت و محل وفاتش را قم ذكر كرده اند. با توجه به قمى بودن وى و وجود مرقد پاك حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم، احتمال مى رود او را در قم و در حرم آن حضرت دفن كرده باشند. رحمت خدا بر روان پاكش باد.
+
==گزیده‌ای از روایات==
 +
در پایان، تعدادى از احادیثى که محمد بن حسن صفار در [[سند حدیث|سند]] آن قرار دارد، ذکر مى شود:
  
 +
*قال [[پیامبر اسلام|رسول اللّه]] صلی الله علیه و آله: «السکوت ذهب والکلام فضّة؛ سکوت طلا است و سخن نقره».
 +
*قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «الغیرة من الایمان والبذاء من النّفاق؛ غیرت از ایمان است و فحاشی از نفاق».
 +
*قال [[امام صادق علیه السلام|الصادق]] علیه‌السلام: «شرف المؤمن صلاة اللیل؛ شرف و برترى مؤمن (به) [[نماز شب]] است».
 +
*قال الصادق علیه‌السلام: «افّ للرجل المسلم لایفرغ نفسه فى الاسبوع یوم الجمعه لامر دینه فیسأل عنه؛ اف بر مرد مسلمانى که در ایام هفته، روز جمعه خود را براى امر دینش فارغ و خالى نکند تا از امر دینش پرسش نماید».
 +
*قال الصادق علیه‌السلام: «تسبیح فاطمة الزهرا فى دبر کلّ صلاة احب الىّ من صلاة الف رکعة فى کلّ یوم؛ نزد من خواندن [[تسبیحات حضرت زهرا (س)|تسبیح حضرت فاطمه]] سلام الله علیها بعد از هر نماز، از هزار رکعت نماز در هر روز محبوبتر است».
 
==منابع==
 
==منابع==
محمدمهدى حرّزاده، ستارگان حرم، جلد2.
+
*محمدمهدى حر زاده، [[ستارگان حرم]]، جلد۲.
 
+
{{سنجش کیفی
'''پيوندها'''
+
|سنجش=شده
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=36062&scope=R-Dvg9C0bdS2dxefkTsznQILADADRHEMILADADRHEM&flowLastAction=view&from=search&query=%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AE%20%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%B1&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true زندگينامه]'''
+
|شناسه= ضعیف
 
+
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= ضعیف
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده=دارد
 +
}}
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:علمای قرن سوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۳

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

محمد بن حسن صفار قمی (م، ۲۹۰ ق)، از فقها و محدثان بزرگ شیعه در قرن سوم هجری است. وى از اصحاب امام حسن عسکرى (علیه‌السلام) بوده و سؤالاتى را در قالب نامه خدمت آن حضرت نگاشته است. محمد صفار صاحب تألیفات متعددی است که مهمترین آن کتاب حدیثی «بصائرالدرجات فى فضائل آل محمد علیهم‌‌السلام» شامل یک دوره «امام شناسى» می باشد.

نام کامل محمد بن حسن صفار قمی
زادگاه قم
وفات ۲۹۰ قمری

Line.png

اساتید

احمد بن محمد بن عیسى قمى، احمد بن محمد بن خالد برقى، احمد بن محمد بن ابى نصر، حسن بن على بن فضال،...

شاگردان

على بن حسین بابویه، محمد بن یعقوب کلینى، احمد بن داود بن على، محمد بن حسن بن ولید،...

آثار

بصائر الدرجات، الرد على الغلاة، فضل القرآن، المناقب، التجارات، التقیه،...

زندگی‌نامه

محمد بن حسن صفار، به نقل «رجال شیخ طوسى»، از اصحاب امام حسن عسکرى علیه‌السلام است و از آنجا که حضرت در سال ۲۶۰ هـ.ق به شهادت رسیده اند و از طرفى صفار سؤالاتى به صورت نوشته از امام عسکرى علیه‌السلام جویا شده است، این کار به طور معمول مستلزم رشد سنى قابل توجهى (در حدود ۲۰ یا ۳۰ سال) است، مى توان حدس زد که محمد در حدود سال ۲۲۰ هجری (اوایل قرن سوم)، پا به جهان گذاشته است.

از این رو، محمد صفار، زمان امام هادى، امام عسکرى و امام زمان علیهم السلام را درک کرده است. اما در مورد ملاقات حضورى او با یکى از این امامان مدرکى به دست نیامد، و مى توان گفت چنین ملاقاتى صورت نگرفته است. چون اولا: با این که صفار روایات فراوانى را نقل مى کند اما هیچیک از روایاتش در کتب حدیثى بدون واسطه از امام علیه‌السلام نقل نشده است، مگر آنچه را که امام حسن عسکرى علیه‌السلام در جواب نامه هاى او نگاشته اند. ثانیا؛ از آنجا که امام عسکرى علیه‌السلام تحت نظر بود و ارتباط شیعیان با ایشان به راحتى صورت نمى پذیرفت، این موضوع که صفار امام علیه‌السلام را ملاقات نکرده است، تقویت مى شود.

در پاسخ به این سؤال که: ملاقات او با امام حسن عسکرى علیه‌السلام ثابت نشده است، پس چگونه او را از اصحاب آن حضرت مى شمارند؟ باید گفت: این به دلیل سؤالات فراوانى است که او از محضر امام علیه‌السلام از طریق نامه پرسیده است و در واقع مصاحبت و معاشرتى مکاتبه اى بین او و حضرت برقرار بوده است.

محمد بن الحسن در زمان حکومت برخی خلفای بنى عباس از جمله متوکل، منتصر، مستعین، معتز، معتمد و مکتفى مى زیست. والى اوقاف و صدقات قم در آن زمان احمد بن عبیدالله بن خاقان از دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام بود و ظلم و جنایت و خفقان بنى عباس به نهایت خود رسیده بود.

کنیه محمد صفار را «ابوجعفر الاعرج» گفته اند. این پسوند نشان مى دهد محمد از ناحیه پا دچار کجى بوده است. با توجه به این که لقب او صفّار (رویگر) بود، مى توان ادعا کرد که وى به رویگرى اشتغال داشته است و یا لااقل «رویگرزاده» بوده است.

برخلاف بسیارى از راویان متقدم که سال وفاتشان ثبت نشده است، وفات محمد بن الحسن الصفار در سال ۲۹۰ هجرى ثبت شده و محل وفاتش را قم ذکر کرده اند.

مقام علمى

علماى علم رجال صفار قمی را فقیهى جامع و محدثى مورد اعتماد دانسته اند. او روایات فراوانى را براى آیندگان بعد از خود در کتاب‌هاى حدیث به یادگار گذاشت به گونه اى که فقط با عنوان «محمد بن الحسن الصفار» در سند ۵۷۲ روایت واقع شده است و این احتمالاً غیر از ۱۸۸۱ حدیثى است که در کتاب معروف خود «بصائرالدرجات» به جاى گذاشته است. بنابراین مجموعاً ۲۴۵۳ حدیث از وى به یادگار مانده است.

این راوى نامور علاوه بر فن حدیث، در فقه نیز صاحب‌نظر بود، چنانکه در لابه‌لاى کتب حدیث گاهى نظرات فقهى او به چشم مى خورد؛ مثلاً شیخ صدوق مى فرماید: یکى از فقها نظرش این است که دعا به زبان فارسى در قنوت نماز جایز نیست. اما محمد بن الحسن الصفار مى فرمود: جایز است و فتواى من نیز همین است.

همچنین محمد صفار در عصر خود با چند جریان انحرافى در درون تشیع روبرو بود، یکى از آن‌ها جریان خطرناک غلوّ بود که تشیع را در معرض آلودگى به عقاید شرک آلود قرار داده و زمینه اى مناسب براى ضربه زدن دشمنان دیرینه آن پدید مى آورد. از نام کتاب‌هاى صفار که یکى از آنان «الرّد على الغلاة» است و همچنین از باب ۹ جزء اول کتاب «بصائرالدرجات» چنین برمى‌آید که صفار در این جریانات بى‌تفاوت نبوده و به نوبه خود به مبارزه با تفکر انحرافى برخاسته است.

چنانکه گفته شد، وى از اصحاب امام حسن عسکرى علیه‌السلام بوده و سؤالاتى را خدمت امام حسن عسکرى علیه‌السلام نگاشته است. تا آنجا که نگارنده موفق شده در بررسى هاى خود در کتاب وسائل الشیعه و کتب اربعه ۳۴ مکاتبه او را بیابد. شیخ صدوق در چند موضع از کتاب «مَنْ لایحْضُرُهُ الفقیه» تصریح مى کند که: پاسخ‌هاى امام علیه‌السلام در جواب صفار به خط خود آن حضرت نزد او موجود است. موضوع این نامه ها: دَین، خیار حیوان (حق به هم زدن معامله در جایى که کالا حیوان باشد)، اجاره، وقف، وصیت، عده زن، حنث قسم (عمل نکردن به سوگند)، ارث، ضمانتِ امانت، غسل میت، مس میت و روزه قضاء میت.

استادان و شاگردان

تعداد اساتید و کسانى که محمد بن حسن صفار از آنان روایت نقل کرده است به ۱۵۰ نفر مى رسد و در مقدمه بصائرالدرجات به نام «سردالمقال» اسامى ۱۴۶ نفر ذکر شده است، از جمله:

چند تن از اساتید صفار نیز مانند حسن بن احمد بن سلمة الکوفى و حسن بن على الکوفى و محمد بن حماد الکوفى، اهل کوفه بودند. از این رو احتمال مى رود محمد صفار به این شهر مسافرت داشته است. چنان که بسیار اتفاق مى افتاد یک راوى براى شنیدن روایت به شهرهاى زیادى سفر مى کرد تا حدیثى از احادیث معصومین علیهم‌السلام را شنیده و ثبت کند.

همچنین، آمار راویان از صفار به ۱۰ نفر مى رسد که برخی از ایشان عبارتند از:

آثار و تألیفات

محمد صفار انسانى پرتلاش بود و در زمان خلفاى عباسى با تمام فشارى که علیه اهل بیت علیهم‌السلام بود، در زمینه دعا، زیارت، اخلاق و اعتقادات صاحب کتبی است. این کتب عبارتند از:

  1. بصائرالدرجات فى فضائل آل محمد علیهم‌ السلام: معروف ترین کتاب حدیثی صفار و شامل یک دوره «امام شناسى» در مکتب ائمه علیهم‌السلام است.
  2. الصلاة
  3. الوضوء
  4. الجنائز (احکام اموات)
  5. الصیام
  6. الحج
  7. النکاح
  8. الطلاق
  9. العتق (آزادسازى برده و کنیز)
  10. التدبیر (نوعى از آزادکردن غلام و کنیز)
  11. المکاتبه (نوعى دیگر از آزادسازى برده و کنیز)
  12. التجارات
  13. المکاسب (خرید و فروش)
  14. الصید والذبائح
  15. الحدود (پاره اى از مجازات‌هاى اسلامى)
  16. الدیات (خون‌بها)
  17. الفرائض (ارث)
  18. المواریث (ارث)
  19. الدعاء
  20. المزار
  21. الرد على الغلاة
  22. الاشربة (نوشیدنى ها)
  23. المروة
  24. الزهد
  25. الخمس
  26. الزکات
  27. الشهادات (احکام گواهى دادن)
  28. الملاحم (جنگ‌نامه، فتنه ها)
  29. التقیه
  30. المؤمن
  31. الایمان (والنذور والکفارات)
  32. المناقب (فضائل اهل بیت)
  33. المثالب (مثالب به معنی معایب دشمنان شیعه خصوصاً گروه هاى خاصى از ایشان)
  34. ما رُوى فى اولاد الائمه علیهم‌السلام
  35. ما رُوى فى شعبان (روایات ماه شعبان)
  36. الجهاد
  37. فضل القرآن

از دیدگاه عالمان

  • ابوالعباس نجاشى، درباره وى می گوید: «محمد بن حسن بن فروخ صفار یکى از چهره‌هاى درخشان شیعه در شهر قم بوده، وى شخصیتى مورد اطمینان و داراى ارزشى والا است. روایات او بر بسیارى از روایات ترجیح داده مى‌شود. او تألیفات فراوانى نیز دارد.»
  • شیخ طوسى در کتاب فهرست مى‌فرماید: «محمد بن حسن صفار اهل قم مى‌باشد. وى تألیفات فراوانى دارد و نامه‌هایى نیز به امام حسن عسکری‌ علیه‌السلام فرستاده است که آن نامه‌ها و جواب آنها موجودند و در اختیار مى‌باشند.»
  • علامه حلى در کتاب خلاصه مى‌فرماید: «محمد بن حسن بن فروخ از چهره‌هاى سرشناس شیعه در شهر قم و مورد اطمینان است و شخصیتى عظیم الشأن است که روایات او برتر مى‌باشند.»
  • علامه مجلسى نیز در آغاز بحارالانوار -آنجا که مصادر کتابش را برمى شمارد- از او به عنوان، استاد مورد اطمینان و عظیم‌الشأن یاد مى کند.
  • و صاحب وسائل الشیعه او را از مؤلّفین مدارک کتاب خود مى داند. چه آن که وى مى نویسد: مستقیماً از کتب صفار استفاده کرده و نیز به واسطه نقل دیگران از کتاب «دعا» او سود جسته است.

گزیده‌ای از روایات

در پایان، تعدادى از احادیثى که محمد بن حسن صفار در سند آن قرار دارد، ذکر مى شود:

  • قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «السکوت ذهب والکلام فضّة؛ سکوت طلا است و سخن نقره».
  • قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «الغیرة من الایمان والبذاء من النّفاق؛ غیرت از ایمان است و فحاشی از نفاق».
  • قال الصادق علیه‌السلام: «شرف المؤمن صلاة اللیل؛ شرف و برترى مؤمن (به) نماز شب است».
  • قال الصادق علیه‌السلام: «افّ للرجل المسلم لایفرغ نفسه فى الاسبوع یوم الجمعه لامر دینه فیسأل عنه؛ اف بر مرد مسلمانى که در ایام هفته، روز جمعه خود را براى امر دینش فارغ و خالى نکند تا از امر دینش پرسش نماید».
  • قال الصادق علیه‌السلام: «تسبیح فاطمة الزهرا فى دبر کلّ صلاة احب الىّ من صلاة الف رکعة فى کلّ یوم؛ نزد من خواندن تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها بعد از هر نماز، از هزار رکعت نماز در هر روز محبوبتر است».

منابع