مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۱۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==تولد مجتبي حاج آخوند كرمانشاهي==
+
'''آیت الله مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی''' (۱۳۰۸ - ۱۳۸۰ ش)، از روحانیون مبارز کرمانشاه در انقلاب اسلامی است. او بارها به اتهام طرح [[مرجعیت]] و رهبری [[امام خمینی|امام خمینی]] و انتقاد از برنامه‌ها و سیاست‌های حکومت پهلوی، دستگیر شد. آیت الله حاج آخوند، علاوه بر تدریس علوم دینی و تربیت طلاب و فضلا، خدمات فرهنگی و اجتماعی فراوانی، قبل و بعد از انقلاب، انجام داد که هم اکنون نیز آثار و برکات زحمات بی شائبه وی جاری است.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = مجتبی حاج‌آخوند کرمانشاهی
 +
||تصویر= [[پرونده:Hajakhond.jpg]]
 +
||زادروز = ۱۳۰۸ شمسی
 +
|زادگاه = کرمانشاه
 +
|وفات =  ۱۳۸۰ شمسی
 +
|مدفن = [[قم]] - [[حرم حضرت معصومه عليها السلام|حرم حضرت معصومه سلام الله علیها]]
 +
|اساتید =  [[آیت الله بروجردی]]، [[امام خمینی]]، [[سید محمدجواد نجومی]]، ...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار =  
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
آيت الله حاج مجتبي حاج آخوند، در 13 [[جمادی الثانی]] سال 1347 ق. (1308 ش) در كرمانشاه در خانداني پاك نهاد و منتسب به سلسله جليل روحانيت، ديده به جهان خاكي گشود.
+
مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی، در ۱۳ [[جمادی الثانی]] سال ۱۳۴۷ ق. (۱۳۰۸ شمسی) در کرمانشاه در خاندانی پاک نهاد و منتسب به سلسله جلیل روحانیت، دیده به جهان خاکی گشود. روزگار کودکی ایشان در دامن پرمهر مادری نمونه و در سایه پدری عالم، [[فقیه]] و عارف سپری شد.  
  
==پدر و جد ایشان==
+
پدرش آیت الله شیخ حسن حاج آخوند (م، ۱۳۳۷ ش) از شاگردان [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزای نائینی]] و [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]] در [[نجف]] اشرف بود. وی بعد از کسب اجازه [[اجتهاد]] و روایت از استادان بنام [[حوزه علمیه]] نجف، به قصد تبلیغ [[احکام]] و معارف [[دین]]، ارشاد مردم و تقویت بنیه علمی حوزه علمیه کرمانشاه، در آن شهر رحل اقامت افکند و سال ها منشأ خیرها و برکات بود. 
  
پدرش آيت الله شيخ حسن حاج آخوند متولد 1301 ق. از شاگردان ميرزاي نائيني و سيد ابوالحسن اصفهاني در [[نجف]] اشرف بود. وي بعد از كسب اجازه [[اجتهاد]] و روايت از استادان بنام [[حوزه علميه]] نجف، به قصد تبليغ [[احكام]] و معارف [[دين]]، ارشاد مردم و تقويت بنيه علمي حوزه علميه كرمانشاه، در آن شهر رحل اقامت افكند و سال ها منشأ خيرها و بركات بود. وي در سال 1337 ش. بدرود حيات گفت. جدش آيت الله ملاحسين حاج آخوند اصفهاني، از عالمان و فقيهان طراز اول تاريخ كرمانشاه بود. وي در اصفهان متولد شد و در [[نجف]] تحصيل كرد و در كرمانشاه به تبليغ دين اشتغال داشت. او در جريان مشروطيت، به قصد هدايت و قطع دست ظالمان از سر مردم كرمانشاه در كنار ساير عالمان و فقيهان، فعاليت‌هاي زيادي انجام داد. مدفن وي و فرزندش شيخ حسن حاج آخوند در قبرستان وادي السلام نجف اشرف است.<ref> تاريخ كرمانشاه در عصر قاجار، هرمز بيگلري، انتشارات طاق بستان، كرمانشاه، ج ص 143، 147 و 148.</ref>*
+
جدش آیت الله ملاحسین حاج آخوند اصفهانی، نیز از عالمان و فقیهان طراز اول تاریخ کرمانشاه بود و به تبلیغ دین اشتغال داشت. او در جریان [[مشروطیت]]، به قصد هدایت و قطع دست ظالمان از سر مردم کرمانشاه در کنار سایر عالمان و فقیهان، فعالیت‌های زیادی انجام داد. مدفن وی و فرزندش شیخ حسن حاج آخوند در قبرستان [[وادی السلام|وادی السلام]] نجف اشرف است.<ref> تاریخ کرمانشاه در عصر قاجار، هرمز بیگلری، انتشارات طاق بستان، کرمانشاه، ج ۲، ص ۱۴۳، ۱۴۷ و ۱۴۸.</ref>
  
==تحصيلات شيخ مجتبي==
+
جریان ملقب شدن این خاندان به «حاج آخوند» بدین صورت بوده است که جد ایشان، آیت الله ملا حسین اصفهانی، به [[حج]] مشرف می شود در بازگشت با استقبال بسیار پرشوری از طرف اهالی شهر کرمانشاه مواجه می گردد و مردم آن سامان در هنگام استقبال به یکدیگر می‌گفته‌اند: «حاجی آخوند آمد»، «حاجی آخوند آمد» از آن به بعد، وی کم‌کم به «حاج آخوند» معروف می‌شود. این لقب در فرزندان و نوادگان وی نیز به یادگار ماند و شناسنامه خود را با این شهرت گرفتند؛ گر چه بعضی از آن ها بعدها فامیلی خود را به «روشن» و غیر آن، تغییر دادند.<ref>مکاتبه با حجت الاسلام محمدمهدی حاج آخوند، ص ۱، مورخه ۱۳۸۰/۱۱/۱۱.</ref>
  
روزگار كودكي ايشان در دامن پرمهر مادري نمونه از تبار سلسله جليل روحانيت و در سايه پدري عالم، [[فقيه]] و عارف سپري شد. محيط مناسب خانواده، زمينه دانش دوستي و كمال جويي را در او شكوفا كرد. وي بعد از طي تحصيلات كلاسيك در سال 1323 ش. (1363 ق) به خاطر اشتياق فراوان به تحصيل علوم ديني، وارد حوزه علميه كرمانشاه شد و از محضر استادان بنام آن شهر بهره‌هاي فراوان برد. مراحل مقدماتي ادبيات، [[منطق]]، [[فلسفه]]، [[فقه]]، [[اصول]] و ساير علوم اسلامي را در حد مطلوبي با جديت كامل فراگرفت. حافظه قوي، پشتكار، اهميت به مباحثه، شركت مستمر در درس‌ها، احترام به استادان و انس با آن ها، از شيوه‌هاي تحصيلي وي بود.<ref> همان، ص 4.</ref>
+
==تحصیلات و استادان==
  
وي در سال 1332 ش. (1372 ق) براي كسب مراتب عالي علوم اسلامي و رسيدن به درجات بالاتر از نظر علمي و معنوي، به [[حوزه علميه]] [[قم]] وارد شد و در مدرسه حجتيه سكونت گزيد و از محضر آيات عظام و استادان بنام اين شهر بهره‌هاي كافي و وافي برد.
+
محیط مناسب خانواده شیخ مجتبی، زمینه دانش دوستی و کمال جویی را در او شکوفا کرد. وی بعد از طی تحصیلات کلاسیک در سال ۱۳۲۳ ش. (۱۳۶۳ ق) به خاطر اشتیاق فراوان به تحصیل علوم دینی، وارد [[حوزه علمیه]] کرمانشاه شد و از محضر استادان بنام آن شهر بهره‌های فراوان برد. مراحل مقدماتی ادبیات، [[منطق]]، [[فلسفه]]، [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و سایر [[علوم اسلامی|علوم اسلامی]] را در حد مطلوبی با جدیت کامل فراگرفت. حافظه قوی، پشتکار، اهمیت به مباحثه، شرکت مستمر در درس‌ها، [[احترام]] به استادان و انس با آن ها، از شیوه‌های تحصیلی وی بود.<ref> همان، ص ۴.</ref>
  
شيخ مجتبي بعد از سال‌ها تحصيل و تحقيق در علوم اسلامي، اعم از معقول و منقول، با عنايات و الطاف خاصه خداوند و توسل به [[اهل بيت]] علیهم السلام و استعداد فراوان، به درجه عالي [[اجتهاد]] رسيد و در اكثر علوم اسلامي، صاحب نظر گشت.<ref> همان، ص 9.</ref> احاطه بر مسائل فلسفي، مباني و قواعد [[فقه]] و تطبيق آن ها بر فروع فقهي هنگام تدريس و طرح مباحث عرفاني و نيز كرسي درس تفسير [[قرآن كريم]] در كرمانشاه، گوياي تبحر وي در علوم عقلي و نقلي بود.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام سيد مهدي سيد موسوي، مورخه 1380/11/10 و حجت الاسلام سيد محمدحسين حائري زاده، مورخه 1380/11/13.</ref>
+
وی در سال ۱۳۳۲ ش. (۱۳۷۲ ق) برای کسب مراتب عالی علوم اسلامی و رسیدن به درجات بالاتر از نظر علمی و معنوی، به [[حوزه علمیه قم]] وارد شد و در مدرسه حجتیه سکونت گزید و از محضر آیات عظام و استادان بنام این شهر بهره‌های کافی و وافی برد.
  
==استادان ایشان==
+
شیخ مجتبی بعد از سال‌ها تحصیل و تحقیق در علوم اسلامی، اعم از معقول و منقول، با عنایات و الطاف خاصه خداوند و [[توسّل‌‌‌‌‌|توسل]] به [[اهل بیت]] علیهم السلام و استعداد فراوان، به درجه عالی [[اجتهاد]] رسید و در اکثر علوم اسلامی، صاحب نظر گشت.<ref> همان، ص ۹.</ref> احاطه بر مسائل فلسفی، مبانی و [[قواعد فقهی|قواعد فقه]] و تطبیق آن ها بر فروع فقهی هنگام تدریس و طرح مباحث [[عرفان|عرفانی]] و نیز کرسی درس [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن کریم]] در کرمانشاه، گویای تبحر وی در علوم عقلی و نقلی بود.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام سید مهدی سید موسوی، مورخه ۱۳۸۰/۱۱/۱۰ و حجت الاسلام سید محمدحسین حائری زاده، مورخه ۱۳۸۰/۱۱/۱۳.</ref>
  
استاداني كه حاج آخوند از آن ها بهره علمي گرفته و از خرمن فضايل و دانش آنان خوشه علم و كمال چيده است، عبارتند از:
+
استادانی که حاج آخوند از آن ها بهره علمی گرفته و از خرمن فضایل و دانش آنان خوشه علم و کمال چیده است، عبارتند از:
  
'''<I>الف) استادان كرمانشاه:</I>'''
+
'''<I>الف) استادان کرمانشاه:</I>'''
  
1- شيخ حسن حاج آخوند.<ref> كيمياي هستي، سيد مرتضي نجومي، مؤسسه فرهنگي نشر سها، 1379 ش، ص 71.</ref> وي از دانشمندان، فقيهان و استادان حوزه علميه كرمانشاه بوده و در مسجد شهبازخان آن شهر، به اقامه [[نماز جماعت]] و ارشاد اشتغال داشته است.<ref> مكاتبه با محمدمهدي حاج آخوند، ص 3.</ref>
+
۱- شیخ حسن حاج آخوند.<ref> کیمیای هستی، سید مرتضی نجومی، مؤسسه فرهنگی نشر سها، ۱۳۷۹ ش، ص ۷۱.</ref> وی از دانشمندان، فقیهان و استادان حوزه علمیه کرمانشاه بوده و در [[مسجد]] شهبازخان آن شهر، به اقامه [[نماز جماعت]] و ارشاد اشتغال داشته است.<ref> مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۳.</ref>
  
2- سيد محمدجواد حسيني نجومي (متوفاي 1387 ق) وي از فقيهان عارف و هنرمند بود كه از آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهاني، شيخ ضياءالدين عراقي، شيخ محمدحسن علامي و سيد حسين حايري اجازه اجتهاد و روايت داشت.<ref> كيمياي هستي، ص 247.</ref>
+
۲- [[سید محمدجواد نجومی|سید محمدجواد حسینی نجومی]] (متوفای ۱۳۸۷ ق) وی از فقیهان [[عارف]] و هنرمند بود که از آیات عظام: [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی|شیخ ضیاءالدین عراقی]]، شیخ محمدحسن علامی و سید حسین حایری [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] اجتهاد و روایت داشت.<ref> کیمیای هستی، ص ۲۴۷.</ref>
  
3- شيخ محمدحسن علامي (متوفاي 1394 ق)<ref> مكاتبه با آيت الله سيد مرتضي نجومي، ص 3.</ref> او از عالمان و فقيهان بنام تاريخ كرمانشاه، بلكه تاريخ ايران است. او را فقيهي پژوهشگر، دقيق، فاضل كامل، دانشمندي جامع در علوم عقلي و نقلي و خوش ادراك معرفي كرده‌اند.<ref> زندگاني سردار كابلي، كيوان سميعي، چاپخانه گيلان، 1363 ش، ص 229 و گنجينه دانشمندان، ج ص 369.</ref>
+
۳- شیخ محمدحسن علامی (متوفای ۱۳۹۴ ق)<ref> مکاتبه با آیت الله سید مرتضی نجومی، ص ۳.</ref> او از عالمان و فقیهان بنام تاریخ کرمانشاه، بلکه تاریخ [[ایران|ایران]] است. او را فقیهی پژوهشگر، دقیق، فاضل کامل، دانشمندی جامع در علوم عقلی و نقلی و خوش ادراک معرفی کرده‌اند.<ref> زندگانی سردار کابلی، کیوان سمیعی، چاپخانه گیلان، ۱۳۶۳ ش، ص ۲۲۹ و گنجینه دانشمندان، ج ۶، ص ۳۶۹.</ref>
  
4- سيد محمود معصومي لاري.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام سيد محمدحسين حائري زاده.</ref> وي از عالمان اديب و فقيهان بزرگ تاريخ كرمانشاه است كه در تدريس علوم اسلامي، خصوصاً ادبيات عرب، تبحري خاص داشته است.<ref> كيمياي هستي، ص 71.</ref>
+
۴- سید محمود معصومی لاری.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام سید محمدحسین حائری زاده.</ref> وی از عالمان ادیب و فقیهان بزرگ تاریخ کرمانشاه است که در تدریس علوم اسلامی، خصوصاً [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]]، تبحری خاص داشته است.<ref> کیمیای هستی، ص ۷۱.</ref>
  
5- سيد حسين معصومي لاري.<ref> مكاتبه با محمدمهدي حاج آخوند، ص 3.</ref> او از عالمان و فقيهان كرمانشاه است كه در [[تواضع]] و فروتني ضرب المثل بوده است؛ چه اين كه با كهولت سن و مقام و منزلت علمي‌اش به تربيت طلاب و تدريس دروس مقدماتي مثل جامع المقدمات با تواضع و اشتياق كامل مي‌پرداخته است و كار خود را تقويت بنيه علمي طلاب سطح مقدمات در علوم اسلامي مي دانست.<ref> كيمياي هستي، ص 71.</ref>
+
۵- سید حسین معصومی لاری.<ref> مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۳.</ref> او از عالمان و فقیهان کرمانشاه است که در [[تواضع]] و فروتنی ضرب المثل بوده است؛ چه این که با کهولت سن و مقام و منزلت علمی‌اش به تربیت طلاب و تدریس دروس مقدماتی مثل [[جامع المقدمات (کتاب)|جامع المقدمات]] با تواضع و اشتیاق کامل می‌پرداخته است و کار خود را تقویت بنیه علمی طلاب سطح مقدمات در علوم اسلامی می دانست.<ref> کیمیای هستی، ص ۷۱.</ref>
  
6- محمد آل آقا.<ref> مكاتبه با آيت الله نجومي، ص 3.</ref> او از خاندان آل آقا و منسوب به وحيد بهبهاني است كه در كرمانشاه به وعظ و ارشاد و تدريس اشتغال داشته است.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام علي اكبر آل آقا، مورخه 1381/1/17.</ref>
+
۶- محمد آل آقا.<ref> مکاتبه با آیت الله نجومی، ص ۳.</ref> او از خاندان آل آقا و منسوب به [[وحید بهبهانی|وحید بهبهانی]] است که در کرمانشاه به وعظ و ارشاد و تدریس اشتغال داشته است.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام علی اکبر آل آقا، مورخه ۱۳۸۱/۱/۱۷.</ref>
  
 
'''<I>ب) استادان قم:</I>'''
 
'''<I>ب) استادان قم:</I>'''
  
حاج آخوند در قويترين درس هاي خارج [[اصول]]، [[فقه]] و [[فلسفه]] در حوزه علميه قم حضور يافت و از محضر آيات عظام: [[امام خمینی]] قدس سره، بروجردي، اراكي، محقق داماد، [[علامه طباطبایی]]، سلطاني و... بهره برد و علوم اسلامي را چون آبي زلال از چشمه‌هايي جوشان به كام جان خود نوشانيد.<ref> مكاتبه با محمدمهدي حاج آخوند، ص 7 و 8.</ref>
+
حاج آخوند در قویترین درس های خارج [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[فقه]] و [[فلسفه]] در [[حوزه علمیه قم]] حضور یافت و از محضر آیات عظام: [[آیت الله بروجردی|بروجردی]]، [[امام خمینی]]، [[آیت الله محمد علی اراکی|اراکی]]، [[سید محمد محقق داماد|محقق داماد]]، [[علامه طباطبایی]]، سلطانی و... بهره برد و علوم اسلامی را چون آبی زلال از چشمه‌هایی جوشان به کام جان خود نوشانید.<ref> مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۷ و ۸.</ref>
  
در قم بيشتر از امام خميني قدس سره تأثير پذيرفت؛ به طوري كه شيفته رفتار و مقام علمي و معنوي امام شد؛ چه اين كه بارها پيشنهاد و درخواست برگشت وي به كرمانشاه به او داده شد، ولي به دليل تعلق خاطر فراوان به مراد خود، دل كندن از آن درياي جوشان [[علم]] و [[معرفت]] برايش سخت بود و تنها موقعي [[قم]] را ترك و به كرمانشاه هجرت كرد كه فرمان امام به وي، مبني بر هجرت به آن سامان، صادر شد.<ref> همان، ص 17.</ref>
+
وی در [[قم]] بیشتر از امام خمینی قدس سره تأثیر پذیرفت؛ به طوری که شیفته رفتار و مقام علمی و معنوی امام شد؛ چه این که بارها پیشنهاد و درخواست برگشت وی به کرمانشاه به او داده شد، ولی به دلیل تعلق خاطر فراوان به مراد خود، دل کندن از آن دریای جوشان [[علم]] و [[معرفت]] برایش سخت بود و تنها موقعی قم را ترک و به کرمانشاه هجرت کرد که فرمان امام به وی، مبنی بر هجرت به آن سامان، صادر شد.<ref> همان، ص ۱۷.</ref>
  
==ازدواج وی==
+
==فعالیت‌های سیاسی==
  
آيت الله شيخ مجتبي حاج آخوند در سال 1338 ش. (1378 ق) در سن سي سالگي با دختر آيت الله محمدحسين مسجد جامعي، از مجتهدان حوزه علميه قم، ازدواج كرد كه خطبه عقد اين زوج بزرگوار به وسيله امام راحل خوانده شد. همسرش بانويي بافضيلت، متقي و برخوردار از عفت و عزت نفس، از خانواده‌اي فقيه و روحاني بود كه در بهمن 1377 ش. دارفاني را وداع گفت و در قم بعد از اقامه [[نماز]] به وسيله آيت الله بهجت، بنابر فرمان آيت الله خامنه‌اي در جوار مرقد مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها به خاك سپرده شد.<ref> مكاتبه با آيت الله نجومي، ص 4.</ref>
+
پیشینه مبارزات سیاسی آیت الله حاج آخوند به قبل از سال ۱۳۴۲ ش، در جریان افشاگری [[امام خمینی|امام خمینی]] قدس سره در مورد مسئله انجمن‌های ایالتی و ولایتی برمی‌گردد. وی در جریان مذکور و دیگر حرکت‌های سیاسی امام علیه دستگاه ستمشاهی پهلوی، در [[قم]] و در کنار امام شرکت چشمگیر داشت.<ref> مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۱۱.</ref>
  
ثمره اين ازدواج، سه پسر و سه دختر است. پسران وي به نام‌هاي محمدمهدي، علي و حسن هستند كه محمدمهدي و علي از طلاب علوم ديني و هم اكنون در حوزه علميه قم به تحصيل مراحل عالي علوم اسلامي مشغول هستند.
+
وی در خاطراتش می‌گوید: «روزی همراه [[سید علی حسینی خامنه ای|آیت الله خامنه‌ای]] به محضر امام خمینی قدس سره رسیدیم. او به امام عرض کرد: آقا! ما توپ و تانک و اسلحه نداریم. چطور می‌توانیم مبارزه کنیم؟ امام فرمود: «ما اگر مبارزه نکنیم باید بنشینیم و [[استخاره]] کنیم؛ ما بیان داریم و بیان ما، قدرت ماست.» واقعاً هم همین طور بود. وقتی امام حرف می‌زد، سخنرانی می‌کرد، به دل‌های مؤمنین قوت و در دل دشمنان رعب ایجاد می کرد و این، جز [[اخلاص]] امام چیز دیگری نبود».<ref> همان، ص ۱۶.</ref>
  
==فعاليت‌هاي سياسي حاج آخوند==
+
'''هجرت به کرمانشاه:'''
  
پيشينه مبارزات سياسي آيت الله حاج آخوند به قبل از سال 1342 ش. در جريان افشاگري امام خميني قدس سره در مورد مسئله انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي برمي‌گردد. وي در جريان مذكور و ديگر حركت‌هاي سياسي امام عليه دستگاه ستم شاهي پهلوي، در قم و در كنار امام شركت چشمگير داشت.<ref> مكاتبه با محمدمهدي حاج آخوند، ص 11.</ref>
+
آیت الله حاج آخوند بنابر فرمان امام خمینی قدس سره به ایشان، مبنی بر هجرت به کرمانشاه، به قصد تقویت بنیه علمی طلاب و فضلا و رهبری سیاسی مردم آن سامان، در سال ۱۳۴۲ ش (۱۳۸۳ ق) به زادگاهش بازگشت. با ورود وی، روحی دوباره در کالبد دینی و سیاسی مردم آن شهر دمید و حیاتی دیگر گرفت.<ref> همان، ص ۱۹.</ref>
  
وي در خاطراتش مي‌گويد: «روزي همراه آيت الله خامنه‌اي به محضر امام خميني قدس سره رسيديم. او به امام عرض كرد: آقا! ما توپ و تانك و اسلحه نداريم. چطور مي‌توانيم مبارزه كنيم؟ امام فرمود: «ما اگر مبارزه نكنيم بايد بنشينيم و [[استخاره]] كنيم؛ ما بيان داريم و بيان ما، قدرت ماست.» واقعاً هم همين طور بود. وقتي امام حرف مي‌زد، سخنراني مي‌كرد، به دل‌هاي مؤمنين قوت و در دل دشمنان رعب ايجاد مي كرد و اين، جز [[اخلاص]] امام چيز ديگري نبود».<ref> همان، ص 16.</ref>
+
'''مرکز مبارزات سیاسی حاج آخوند:'''
  
==هجرت شيخ مجتبي حاج آخوند كرمانشاهي به کرمانشاه==
+
وی در بدو ورودش به کرمانشاه، [[مسجد]] حاج شهبازخان را مرکز حرکت‌های سیاسی و مبارزه با دستگاه ستمشاهی و اطلاع رسانی دینی و سیاسی به مردم قرار دارد. این مسجد در سال ۱۲۳۵ ق. به وسیله حاج شهبازخان و شش برادرش که بنیانگذار طایفه معروف «حاجی زادگان» کرمانشاه بودند، احداث شد؛ با شبستانی بزرگ و چندین حجره و مَدرس.<ref> کرمانشاهان و تمدن دیرینه آن، ایرج افشار، ج ۱، ص ۶۳۰، انتشارات زرین، تهران.</ref>
  
آيت الله حاج آخوند بنابر فرمان امام خميني قدس سره به ايشان، مبني بر هجرت به كرمانشاه، به قصد تقويت بنيه علمي طلاب و فضلا و رهبري سياسي مردم آن سامان، در سال 1342 ش (1383 ق) به زادگاهش بازگشت. با ورود وي، روحي دوباره در كالبد ديني و سياسي مردم آن شهر دميد و حياتي ديگر گرفت.<ref> همان، ص 19.</ref>
+
در سال ۱۳۲۳ ش. (۱۳۶۳ ق) مَدرس و حجره‌های این مسجد، بنابر فرمان آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]] (متوفای ۱۳۶۵ ق) تبدیل به مدرسه علمیه شد که از آن هنگام تاکنون، طلاب بسیاری در آن به تحصیل علوم دینی پرداخته‌اند.<ref> کیمیای هستی، ص ۷۰.</ref>
  
==مرکز مبارزات سیاسی ایشان==
+
این مسجد و مدرسه به علت گسترش ساخت و ساز شهر کرمانشاه، به مرور زمان در مرکز شهر قرار گرفت. از این رو، موقعیت بسیار مناسبی برای ارتباط با مردم پیدا کرد. حاج آخوند از این موقعیت، استفاده نیکو برد و علاوه بر اقامه [[نماز جماعت]] و فعالیت‌های مذهبی و اداره امور مدرسه علمیه، مبارزات و فعالیت‌های سیاسی را نیز در این مکان مهم متمرکز کرد.
  
وي در بدو ورودش به كرمانشاه، مسجد حاج شهبازخان را مركز حركت‌هاي سياسي و مبارزه با دستگاه ستم شاهي و اطلاع رساني ديني و سياسي به مردم قرار دارد. اين مسجد در سال 1235 ق. به وسيله حاج شهبازخان و شش برادرش كه بنيانگذار طايفه معروف «حاجي زادگان» كرمانشاه بودند، احداث شد؛ با شبستاني بزرگ و چندين حجره و مَدرس.<ref> كرمانشاهان و تمدن ديرينه آن، ايرج افشار، ج 1، ص 630، انتشارات زرين، تهران.</ref>
+
'''بینش سیاسی حاج آخوند:'''
  
در سال 1323 ش. (1363 ق) مَدرس و حجره‌هاي اين مسجد، بنابر فرمان آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني (متوفاي 1365 ق) تبديل به مدرسه علميه شد كه از آن هنگام تاكنون، طلاب بسياري در آن به تحصيل علوم ديني پرداخته‌اند.<ref> كيمياي هستي، ص 70.</ref>
+
بینش و خط مشی حرکت‌های سیاسی آیت الله حاج آخوند، برگرفته از رفتارها و موضع‌گیری های اصولی [[امام خمینی]] قدس سره در عرصه‌های مختلف سیاسی بود؛ چه این که امام راحل در شکل گیری شخصیت علمی و معنوی وی نیز نقش اول را در بین استادان بزرگ او ایفا می‌کرد.
  
اين مسجد و مدرسه به علت گسترش ساخت و ساز شهر كرمانشاه، به مرور زمان در مركز شهر قرار گرفت. از اين رو، موقعيت بسيار مناسبي براي ارتباط با مردم پيدا كرد. حاج آخوند از اين موقعيت، استفاده نيكو برد و علاوه بر اقامه [[نماز جماعت]] و فعاليت‌هاي مذهبي و اداره امور مدرسه علميه، مبارزات و فعاليت‌هاي سياسي را نيز در اين مكان مهم متمركز كرد.
+
او بر سه اصل «رهبری مرجع آگاه»، «وحدت، خصوصاً در بین خواص و عالمان» و «تدین مردم و آگاهی آنان از [[دین]] و دنیای خود» تأکید فراوان داشت. به همین دلیل پس از ورود به کرمانشاه، در راستای تحقق این سه اصل، اقدامات جدی و چشمگیری انجام داد که در صفحه ۲۱ پرونده وی در ساواک به این جهات اشاره شده است. مضمون آن چنین است: «شیخ مجتبی حاج آخوند که مدت‌ها در ایام تحصیل در [[قم]] زندگی نموده و ایام تعطیل در کرمانشاه اقامت می‌کند، اخیراً برای همیشه قم را ترک و قصد دارد در کرمانشاه اقامت کند. وی با بعضی از عالمان شهر ملاقات و اظهار می‌کند: آقای خمینی به من پیغام داده است تا به شما بگویم: در هفته یک یا دو جلسه تشکیل و در آن جلسه‌ها، فعالیت‌های دولت را که مخالف با دین و شئون روحانیت است، افشاگری کنید».<ref> پرونده ش ۵۲۰۷ ساواک، ص ۲۱، (با تغییرات).</ref>
  
==بينش سياسي حاج آخوند==
+
'''عشق به امام خمینی:'''
  
بينش و خط مشي حركت‌هاي سياسي آيت الله حاج آخوند، برگرفته از رفتارها و موضع‌گيري هاي اصولي [[امام خمینی]] قدس سره در عرصه‌هاي مختلف سياسي بود؛ چه اين كه امام راحل در شكل گيري شخصيت علمي و معنوي وي نيز نقش اول را در بين استادان بزرگ او ايفا مي‌كرد.
+
حاج آخوند کرمانشاهی در شناساندن [[امام خمینی|امام خمینی]] به مردم، به عنوان مرجعی کامل و رهبری آگاه به مسائل زمان، بسیار تلاش کرد. تلاش های او در معرفی شخصیت علمی و سیاسی امام خمینی قدس سره تنها به سخنرانی‌ها و ملاقات‌هایش با مردم و خواص محدود نمی شد؛ بلکه از خطیبان زبردست و آگاه سراسر ایران نیز به همین منظور دعوت کرد که از جمله‌اند: آیت الله طالقانی، آیت الله خزعلی، شهید سید علی اندرزگو؛ همان طور که عالمان شهر نیز در این راستا به روشنگری مردم می‌پرداختند. در پرونده حاج آخوند در ساواک چنین آمده است: «موضوع: تبلیغ به نفع خمینی. شیخ مجتبی آخوند (روشن) فرزند حسن متولد ۱۳۰۸ شماره شناسنامه ۱۰۴ کرمانشاه و شیخ عبدالخالق عبداللهی فرزند محمدعلی متولد ۱۳۰۵ شماره شناسنامه ۱۴۲۱۰ و شیخ محمدحسین زرندی فرزند علی اکبر متولد ۱۳۱۱ زرند شماره شناسنامه ۱۸ ساوه و حسین معطری فرزند جواد متولد ۱۳۰۶ کرمانشاه شماره شناسنامه ۴۴۵۳ در پاسخ سؤالی که مردم در مورد تعیین جانشینی آیت الله حکیم می‌نمایند، اظهار می‌دارند: «خمینی مرجع تقلید می باشد».<ref> همان، ص ۱۸.</ref>
  
او بر سه اصل «رهبري مرجع آگاه»، «وحدت، خصوصاً در بين خواص و عالمان» و «تدين مردم و آگاهي آنان از [[دين]] و دنياي خود» تأكيد فراوان داشت. به همين دليل پس از ورود به كرمانشاه، در راستاي تحقق اين سه اصل، اقدامات جدي و چشمگيري انجام داد كه در صفحه 21 پرونده وي در ساواك به اين جهات اشاره شده است. مضمون آن چنين است:
+
و نیز آمده است: «شیخ مجتبی روشن از روحانیون طرفدار خمینی و دارای پرونده می‌باشد و اغلب مشاهده شده کلیه طلاب مخالف که از شهرستان‌های دیگر به کرمانشاه وارد می‌شوند، دور وی جمع و اقدام به صحبت‌های خلاف می‌نمایند».<ref> همان، ص ۲۸.</ref> و باز آمده است: «شیخ مجتبی روشن فرزند حاج آخوند، پیش‌نماز مسجد حاج شهبازخان یکی از وعاظ متعصب و ناراحت و طرفدار خمینی بوده و کراراً نیز به ساواک استان هدایت شده است».<ref> همان، ص ۲۹.</ref>
  
«شيخ مجتبي حاج آخوند كه مدت‌ها در ايام تحصيل در [[قم]] زندگي نموده و ايام تعطيل در كرمانشاه اقامت مي‌كند، اخيراً براي هميشه قم را ترك و قصد دارد در كرمانشاه اقامت كند. وي با بعضي از عالمان شهر ملاقات و اظهار مي‌كند: آقاي خميني به من پيغام داده است تا به شما بگويم: در هفته يك يا دو جلسه تشكيل و در آن جلسه‌ها، فعاليت‌هاي دولت را كه مخالف با دين و شئون روحانيت است، افشاگري كنيد».<ref> پرونده ش 5207 ساواك، ص 21، (با تغييرات).</ref>
+
ریشه این علاقه به اولین برخورد وی با امام در [[قم]] برمی‌گردد. وی می‌گوید: «در اوایل طلبگی که تازه به لباس روحانیت ملبس شده بودم، روزی قصد زیارت امام راحل کردم. دیدم جلوتر از من، یکی از شخصیت های مهم مملکتی دستگاه حاکم طاغوتی به قصد ملاقات با امام، وارد بر امام شد. امام با حالت عادی با وی برخورد کرد و جلوی پای او بلند نشد و من در حالی که این عمل امام را نظاره‌گر بودم، به محضرشان رفتم، دیدم امام با کمال [[تواضع]] جلوی پای بنده بلند شد و دستی بر سرم کشید و اظهار محبت و شفقت کرد. در آن جا، آن چنان صحبت امام در دلم نشست که مرا تا ابد شیفته خود نمود؛ چه این که من را که طلبه‌ای بیش نبودم، بر بالاترین مقام های دنیوی ترجیح داد».<ref> مصاحبه با عبدالحمید ترابی، از ساکنان نجف اشرف، مورخه، ۱۳۸۰/۱۱/۱۰.</ref>
  
==امام محوري شيخ مجتبي حاج آخوند كرمانشاهي==
+
این عشق و علاقه حاج آخوند به امام باعث شده بود که او را سربازی فداکار و تابع محض ایشان قرار دهد. او بارها می گفت: «من در تمام ابعاد در امام فانی بودم».<ref> مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۸.</ref>
  
حاج آخوند در شناساندن امام خميني به مردم، به عنوان مرجعي كامل و رهبري آگاه به مسائل زمان، بسيار تلاش كرد. تلاش هاي او در معرفي شخصيت علمي و سياسي امام خميني قدس سره تنها به سخنراني‌ها و ملاقات‌هايش با مردم و خواص محدود نمي شد؛ بلكه از خطيبان زبردست و آگاه سراسر ايران نيز به همين منظور دعوت كرد كه از جمله‌اند: آيت الله طالقاني، آيت الله خزعلي، شهيد سيد علي اندرزگو؛ همان طور كه عالمان شهر نيز در اين راستا به روشنگري مردم مي‌پرداختند. در پرونده حاج آخوند در ساواك چنين آمده است: «موضوع: تبليغ به نفع خميني. شيخ مجتبي آخوند (روشن) فرزند حسن متولد 1308 شماره شناسنامه 104 كرمانشاه و شيخ عبدالخالق عبداللهي فرزند محمدعلي متولد 1305 شماره شناسنامه 14210 و شيخ محمدحسين زرندي فرزند علي اكبر متولد 1311 زرند شماره شناسنامه 18 ساوه و حسين معطري فرزند جواد متولد 1306 كرمانشاه شماره شناسنامه 4453 در پاسخ سؤالي كه مردم در مورد تعيين جانشيني آيت الله حكيم مي‌نمايند، اظهار مي‌دارند: «خميني مرجع تقليد مي باشد».<ref> همان، ص 18.</ref>
+
وی در خاطراتش گفته است: «به اتهام طرفداری از «خمینی قدس سره» ساواک کرمانشاه مرا دستگیر و مورد بازجویی قرار داد. رئیس ساواک وقت کرمانشاه به من گفت: بیا، نه کار با خمینی داشته باش و نه با شاه؛ ما هم با تو کاری نداریم. گفتم: برو یک چاقوی تیز بیاور! گفت: برای چه؟ گفتم: برای آن که عملاً به تو بفهمانم چقدر به خمینی علاقه‌مندم. گفت: به فرض چاقو را آوردم، چگونه اثبات می کنی؟ گفتم: می خواهم شاهرگم را بزنم تا ببینی در تک تک گلبول هایم عشق به خمینی است و قطره‌های خون من همه شهادت به عشق زیاد من به خمینی می‌دهند. از این رو، من نمی‌توانم از او دست بردارم. رئیس ساواک با تعجب بسیار به من نظاره می‌کرد و بعد از مدتی، مکث دستور داد تا مرا آزاد کنند».<ref> مصاحبه با عبدالحمید ترابی.</ref>
  
و نيز آمده است: «شيخ مجتبي روشن از روحانيون طرفدار خميني و داراي پرونده مي‌باشد و اغلب مشاهده شده كليه طلاب مخالف كه از شهرستان‌هاي ديگر به كرمانشاه وارد مي‌شوند، دور وي جمع و اقدام به صحبت‌هاي خلاف می‌نمايند».<ref> همان، ص 28.</ref> و باز آمده است: «شيخ مجتبي روشن فرزند حاج آخوند، پيش‌نماز مسجد حاج شهبازخان يكي از وعاظ متعصب و ناراحت و طرفدار خميني بوده و كراراً نيز به ساواك استان هدايت شده است».<ref> همان، ص 29.</ref>
+
'''اسارت به جرم آزادگی:'''
  
==منشأ عشق حاج آخوند به امام خميني قدس سره==
+
آیت الله حاج آخوند با آگاهی و [[ایمان]] به هدف مقدس خود، هر روز بیش از پیش با [[توکل|توکل]] بر خداوند متعال بر فعالیت‌ها و اقدامات روشنگرانه خود بر ضد نظام ستم شاهی پهلوی افزود، تا جایی که تاب و تحمل ساواک مرکز (در [[تهران]]) نیز به پایان رسید و به قصد خاموش کردن نوای آگاهی بخش و انقلابی او، دستور بازرسی منزل و دستگیری وی را به ساواک کرمانشاه ابلاغ کرد.
  
ريشه اين علاقه به اولين برخورد وي با امام در [[قم]] برمي‌گردد. وي می‌گويد: «در اوايل طلبگي كه تازه به لباس روحانيت ملبس شده بودم، روزي قصد [[زيارت]] امام كردم. ديدم جلوتر از من، يكي از شخصیت هاي مهم مملكتي دستگاه حاكم طاغوتي به قصد ملاقات با امام، وارد بر امام شد. امام با حالت عادي با وي برخورد كرد و جلوي پاي او بلند نشد و من در حالي كه اين عمل امام را نظاره‌گر بودم، به محضرشان رفتم، ديدم امام با كمال تواضع جلوي پاي بنده بلند شد و دستي بر سرم كشيد و اظهار محبت و شفقت كرد. در آن جا، آن چنان صحبت امام در دلم نشست كه مرا تا ابد شيفته خود نمود؛ چه اين كه من را كه طلبه‌اي بيش نبودم، بر بالاترين مقام هاي دنيوي ترجيح داد».<ref> مصاحبه با عبدالحميد ترابي، از ساكنان نجف اشرف، مورخه، 1380/11/10.</ref>
+
بالآخره وی در تاریخ ۱۲/۸/۱۳۵۲ شمسی به دستور ساواک مرکز دستگیر و بعد از سه روز بازداشت در ساواک کرمانشاه محاکمه و به سه سال زندان محکوم شد و در تاریخ ۱۵/۸/۱۳۵۲ به کمیته ضد خرابکاری ساواک تهران تحویل و به زندان اوین انتقال داده شد و بارها مورد شکنجه قرار گرفت. همسر وی گفته است: «در یکی از ملاقات‌ها با همسرم در زندان اوین، متوجه شدم که ناخن های وی را کشیده‌اند».<ref> مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۲۶.</ref>
  
اين عشق و علاقه حاج آخوند به امام باعث شده بود كه او را سربازي فداكار و تابع محض ايشان قرار دهد. او بارها مي گفت: «من در تمام ابعاد در امام فاني بودم».<ref> مكاتبه با محمدمهدي حاج آخوند، ص 8.</ref>
+
آیت الله حاج آخوند با کوشش عالمان کرمانشاه و [[قم]] بعد از شش ماه، از زندان آزاد شد و به کرمانشاه بازگشت. وی بعد از آزادی از زندان، نه تنها از مواضع خود دست برنداشت، بلکه بیش از پیش به فعالیت‌های سیاسی خود افزود؛ آگاه کردن مردم نسبت به [[ظلم]] حاکم طاغوتی و برنامه های ضد دینی آن و اعلام مرجعیت امام خمینی و امثال آن، از جمله این فعالیت‌هاست. از این رو، ساواک برنامه تضعیف وی را به مرحله اجرا گذاشت که گوشه‌ای از آن در پرونده ایشان در ساواک آمده است.
  
وي در خاطراتش گفته است: «به اتهام طرفداري از «خميني قدس سره» ساواك كرمانشاه مرا دستگير و مورد بازجويي قرار داد. رئيس ساواك وقت كرمانشاه به من گفت: بيا، نه كار با خميني داشته باش و نه با شاه؛ ما هم با تو كاري نداريم. گفتم: برو يك چاقوي تيز بياور! گفت: براي چه؟ گفتم: براي آن كه عملاً به تو بفهمانم چقدر به خميني علاقه‌مندم. گفت: به فرض چاقو را آوردم، چگونه اثبات مي كني؟ گفتم: مي خواهم شاه رگم را بزنم تا ببيني در تك تك گلبول هايم عشق به خميني است و قطره‌هاي خون من همه شهادت به عشق زياد من به خميني مي‌دهند. از اين رو، من نمي‌توانم از او دست بردارم. رئيس ساواك با تعجب بسيار به من نظاره مي‌كرد و بعد از مدتي، مكث دستور داد تا مرا آزاد كنند».<ref> مصاحبه با عبدالحميد ترابي.</ref>
+
==خدمات فرهنگی و اجتماعی==
  
آيت الله حاج آخوند بارها به اتهام طرح [[مرجعيت]] و رهبري امام خميني و انتقاد از برنامه‌ها و سياست‌هاي حكومت پهلوي، به ساواك احضار شد و چون اين احضارها و تذكرات ثمري نمي‌بخشيد و از مواضع خود دست برنمي‌داشت، طرح محدوديت و تضعيف موقعيت اجتماعي وي در استان كرمانشاه از طرف ساواك پيشنهاد مي شود. (سند شماره 1)
+
از جمله خدمات فرهنگی و اجتماعی وی، تعمیر و مرمت [[مسجد]] و مدرسه حاج شهبازخان در سال ۱۳۶۷ ش. است که به دلیل شدت فرسودگی قابل استفاده نبود و با زحمت های فراوان وی به بهره‌برداری رسید. این مسجد و مدرسه یکی از مکان‌های مهم فرهنگی، مذهبی و اجتماعی در سطح استان بشمار می‌رود و رونق آن، مرهون مدیریت عالمانه و کوشش های بی دریغ آیت الله حاج آخوند می‌باشد. هم اکنون در این مدرسه طلاب و فضلای زیادی مشغول به تحصیل هستند و حتی این میراث فرهنگی، در ایام تعطیلات حوزه پذیرای روحانیانی است که به قصد تبلیغ و ارشاد به آن سامان هجرت می‌کنند.<ref> همان، ص ۳۳.</ref>
  
==اسارت شيخ مجتبي به جرم آزادگي==
+
مرحوم حاج آخوند در مبارزه با افکار منحرف، نیز بسیار جدی بود و به صورت منطقی به افشاگری علیه مروجان عقاید [[باطل]] و انحرافی می پرداخت. ترویج افکار منحرف چنان وی را نگران می سازد که نامه‌ای به [[امام خمینی|امام خمینی]] قدس سره می‌نویسد و امام در ۱۸ [[ماه صفر|صفر]] ۱۳۹۳ ق. خطاب به ایشان چنین می‌نویسند: «بسمه تعالی. خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقةالاسلام آقای حاج آقا مجتبی حاج آخوند دامت افاضاته. مرقوم محترم، که حاوی مطالبی راجع به بعضی دستجات بود، واصل گردید. در این موضوع مراجعه شده است و این نحو اجتماعات و تبلیغات به صورت مذهبی که ممکن است برای سرگرم کردن مسلمین و انحراف آن ها در اجتماع بر ضد اجانب باشد، همیشه بوده و است و موجب نگرانی است. و ضمناً چون با اسمای فریبنده توأم است؛ نمی شود به طور صراحت نفی و اثباتی نمود. از خداوند تعالی بیداری مسلمین و دستجات آن ها را از شر اجانب خواستار است؛ از جنابعالی امید دعای خیر دارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. روح الله الموسوی الخمینی.»
  
آيت الله حاج آخوند با آگاهي و [[ايمان]] به هدف مقدس خود، هر روز بيش از پيش با توكل بر خداوند متعال بر فعاليت‌ها و اقدامات روشنگرانه خود بر ضد نظام ستم شاهي پهلوي افزود، تا جايي كه تاب و تحمل ساواك مركز (تهران) نيز به پايان رسيد و به قصد خاموش كردن نواي آگاهي بخش و انقلابي او، دستور بازرسي منزل و دستگيري وي را به ساواك كرمانشاه ابلاغ كرد. (سند شماره 2)
+
حاج آخوند برای کاستن مشکلات مالی مردم، که ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی است، صندوق قرض الحسنه ولی عصر علیه السلام را تأسیس کرد که آثار مثبت زیادی به همراه داشته است. این صندوق هنوز فعالیت می کند.<ref> همان، ص ۳۲.</ref> البته ایشان به طور مستقیم نیز به نیازمندان کمک مالی می کرد؛ چنان که آیت الله نجومی در مورد خدمات حاج آخوند می‌نویسد: «ایشان تا جایی که از نظر مالی میسر بود، به فقرا و افراد کم درآمد و نیازمند کمک می‌کردند و در این مورد مضایقه نداشتند».<ref> مکاتبه با آیت الله نجومی، ص ۶.</ref>
  
بالآخره وي در تاريخ 12/8/1352 ش. به دستور ساواك مركز (تهران) دستگير و بعد از سه روز بازداشت در ساواك كرمانشاه محاكمه و به سه سال زندان محكوم شد و در تاريخ 15/8/1352 ش. به كميته ضد خرابكاري ساواك تهران تحويل و به زندان اوين انتقال داده شد و بارها مورد شكنجه قرار گرفت. همسر وي گفته است: «در يكي از ملاقات‌ها با همسرم در زندان اوين، متوجه شدم كه ناخن هاي وي را كشيده‌اند».<ref> مكاتبه با محمدمهدي حاج آخوند، ص 26.</ref>
+
آیت الله حاج آخوند از سوی رهبر کبیر انقلاب، مناصب سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مختلفی را بر عهده گرفت، از جمله: فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی شهر کرمانشاه از طرف شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی، نماینده امام در جهاد سازندگی، نماینده مجلس خبرگان رهبری در دو دوره، نماینده امام در دانشگاه علوم پزشکی، مسئول اداره عقیدتی - سیاسی ارتش در غرب کشور، نماینده امام در بنیاد مسکن، نماینده امام در امور حسبیه، سرپرستی [[حوزه علمیه]] کرمانشاه به همراه آیت الله محمدحسین زرندی.<ref> مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۳۴؛ صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۷۶ و ج ۱۷، ص ۲۵۸.</ref>
  
==فعاليت‌هاي بعد از آزادي ایشان==
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
 
 
آيت الله حاج آخوند با كوشش عالمان كرمانشاه و [[قم]] بعد از شش ماه، از زندان آزاد شد و به كرمانشاه بازگشت. وي بعد از آزادي از زندان، نه تنها از مواضع خود دست برنداشت، بلكه بيش از پيش به فعاليت‌هاي سياسي خود افزود؛ آگاه كردن مردم نسبت به ظلم حاكم طاغوتي و برنامه هاي ضد ديني آن و اعلام مرجعيت امام خميني و امثال آن، از جمله اين فعاليت‌هاست. از اين رو، ساواك برنامه تضعيف وي را به مرحله اجرا گذاشت كه گوشه‌اي از آن در پرونده ايشان در ساواك آمده است.
 
 
 
==خدمات فرهنگي و اجتماعي شیخ==
 
 
 
آيت الله حاج آخوند، علاوه بر تدريس علوم ديني و تربيت طلاب و فضلا، خدمات فرهنگي و اجتماعي فراواني در سطح استان كرمانشاه، قبل و بعد از انقلاب، انجام داد كه هم اكنون نيز آثار و بركات زحمات بي شائبه وي جاري است.
 
 
 
از جمله خدمات فرهنگي و اجتماعي وي، تعمير و مرمت مسجد و مدرسه حاج شهبازخان در سال 1367 ش. است كه به دليل شدت فرسودگي قابل استفاده نبود و با زحمت هاي فراوان وي به بهره‌برداري رسيد. اين مسجد و مدرسه يكي از مكان‌هاي مهم فرهنگي، مذهبي و اجتماعي در سطح استان بشمار مي‌رود و رونق آن، مرهون مديريت عالمانه و كوشش هاي بي دريغ آيت الله حاج آخوند مي‌باشد. هم اكنون در اين مدرسه طلاب و فضلاي زيادي مشغول به تحصيل هستند و حتي اين ميراث فرهنگي، در ايام تعطيلات حوزه پذيراي روحانياني است كه به قصد تبليغ و ارشاد به آن سامان هجرت مي‌كنند.<ref> همان، ص 33.</ref>
 
 
 
مرحوم حاج آخوند در مبارزه با افكار منحرف، نيز بسيار جدي بود و به صورت منطقي به افشاگري عليه مروجان عقايد باطل و انحرافي مي پرداخت. ترويج افكار منحرف چنان وي را نگران مي سازد كه نامه‌اي به امام خميني قدس سره مي‌نويسد و امام در 18 صفر 1393 ق.
 
 
 
خطاب به ايشان چنين مي‌نويسند: بسمه تعالي. خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقةالاسلام آقاي حاج آقا مجتبي حاج آخوند دامت افاضاته. مرقوم محترم، كه حاوي مطالبي راجع به بعضي دستجات بود، واصل گرديد. در اين موضوع مراجعه شده است و اين نحو اجتماعات و تبليغات به صورت مذهبي كه ممكن است براي سرگرم كردن مسلمين و انحراف آن ها در اجتماع بر ضد اجانب باشد، هميشه بوده و است و موجب نگراني است. و ضمناً چون با اسماي فريبنده توأم است؛ نمي شود به طور صراحت نفي و اثباتي نمود. از خداوند تعالي بيداري مسلمين و دستجات آن ها را از شر اجانب خواستار است؛ از جنابعالي اميد دعاي خير دارم. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته. روح الله الموسوي الخميني.
 
 
 
حاج آخوند براي كاستن مشكلات مالي مردم، كه ريشه بسياري از معضلات اجتماعي است، صندوق قرض الحسنه ولي عصر علیه السلام را تأسيس كرد كه آثار مثبت زيادي به همراه داشته است. اين صندوق هنوز فعاليت مي كند.<ref> همان، ص 32.</ref> البته ايشان به طور مستقيم نيز به نيازمندان كمك مالي مي كرد؛ چنان كه آيت الله نجومي در مورد خدمات حاج آخوند مي‌نويسد: «ايشان تا جايي كه از نظر مالي ميسر بود، به فقرا و افراد كم درآمد و نيازمند كمك مي‌كردند و در اين مورد مضايقه نداشتند».<ref> مكاتبه با آيت الله نجومي، ص 6.</ref>
 
 
 
آيت الله حاج آخوند از سوي رهبر كبير انقلاب، ارگان ها و مردم، مناصب سياسي، فرهنگي و اجتماعي مختلفي را بر عهده گرفت كه از جمله آن هاست: فرماندهي كميته انقلاب اسلامي شهر كرمانشاه از طرف شوراي مركزي كميته انقلاب اسلامي، نماينده امام در جهاد سازندگي، نماينده مجلس خبرگان رهبري در دو دوره، نماينده امام در دانشگاه علوم پزشكي، مسئول اداره عقيدتي - سياسي ارتش در غرب كشور، نماينده امام در بنياد مسكن، نماينده امام در امور حسبيه، سرپرستي حوزه علميه كرمانشاه به همراه آيت الله محمدحسين زرندي.<ref> مكاتبه با محمدمهدي حاج آخوند، ص 34؛ صحيفه امام، ج 1، ص 476 و ج 17، ص 258.</ref> (سند شماره 10)
 
 
 
==ويژگي‌هاي اخلاقي و معنوي شيخ مجتبي حاج آخوند==
 
  
 
'''<I>توجه به عبادات:</I>'''
 
'''<I>توجه به عبادات:</I>'''
  
توجه فراوان به امور عبادي، از ويژگي‌هاي آيت الله حاج آخوند بود. بيشتر اوقات زبانش به ذكر خدا مشغول بود. به اقامه [[نماز شب]]، مقيد بود، حتي در سفرها و در حال كسالت. بعد از [[نماز صبح]] نيز بيدار بود و به [[عبادت]] مي‌پرداخت.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام سيد مهدي سيد موسوي.</ref>  
+
توجه فراوان به امور عبادی، از ویژگی‌های آیت الله حاج آخوند بود. بیشتر اوقات زبانش به [[ذکر|ذکر]] خدا مشغول بود. به اقامه [[نماز شب]] مقید بود، حتی در سفرها و در حال کسالت. بعد از [[نماز صبح]] نیز بیدار بود و به [[عبادت]] می‌پرداخت.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام سید مهدی سید موسوی.</ref> به [[استحباب|مستحبات]]، مثل [[نماز]] [[جعفر طیار]] و [[اعتکاف]] خصوصاً در ایام اقامتش در [[قم]]، بسیار اهمیت می داد. از تلاوت [[قرآن]] غافل نبود و بیشتر اوقات به ویژه در سحرها، آن را [[تلاوت قرآن|تلاوت]] می‌کرد.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام صادق طهوری، ۱۳۸۰/۱۱/۱۲.</ref>
  
به مستحبات، مثل [[نماز]] [[جعفر طيار]] و [[اعتكاف]] خصوصاً در ايام اقامتش در [[قم]]، بسيار اهميت مي داد. از تلاوت [[قرآن]] غافل نبود و بيشتر اوقات به ويژه در سحرها، آن را تلاوت مي‌كرد.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام صادق طهوري، 1380/11/12.</ref>
+
آیت الله نجومی در این مورد می‌گوید: «در انجام عبادات خصوصا [[نماز اول وقت]]، شدیداً مراعات می‌کرد و انجام آن ها را بر امور دنیایی مقدم می‌داشت. در انجام مستحبات و مداومت بر آن ها، جدیت خاصی داشت. وی هفت سفر به [[مکه]] مکرمه به قصد [[زیارت]] و اظهار بندگی در برابر خداوند متعال مشرف شد».<ref> مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۶ و ۴۳.</ref>
  
آيت الله نجومي در اين مورد مي‌گويد: «در انجام عبادات خصوصا [[نماز اول وقت]]، شديداً مراعات مي‌كرد و انجام آن ها را بر امور دنيايي مقدم مي‌داشت. در انجام مستحبات و مداومت بر آن ها، جديت خاصي داشت. وي هفت سفر به [[مكه]] مكرمه به قصد [[زيارت]] و اظهار بندگي در برابر خداوند متعال مشرف شد».<ref> مكاتبه با محمدمهدي حاج آخوند، ص 6 و 43.</ref>
+
'''<I>خوش خُلقی با خانواده:</I>'''
  
'''<I>خوش خُلقي با خانواده:</I>'''
+
او همان گونه که با مردم با [[حسن خلق|اخلاق نیکو]] رفتار می‌کرد، با افراد خانواده‌اش نیز چنین بود و همان احترام را برای اهل خانه اش قائل بود. به همین علت فرزندان وی نیز به سلک روحانیت درآمدند و به تحصیل علوم دینی پرداختند.
  
او همان گونه كه با مردم با اخلاق نيكو رفتار مي‌كرد، با افراد خانواده‌اش نيز چنين بود و همان احترام را براي اهل خانه اش قائل بود. به همين علت فرزندان وي نيز به سلك روحانيت درآمدند و به تحصيل علوم ديني پرداختند.
+
آیت الله نجومی در این باره می‌نویسد: «در زندگی شخصی حتی الامکان سعی می‌کرد کارهای شخصی خود را انجام دهد و افراد خانواده را به زحمت نیندازد و اگر کاری را به آن ها محول می کرد، هیچ وقت حالت آمرانه نداشت. همیشه به این امر «که مرد در زندگی باید یاور و همراه همسرش باشد»، عمل می‌کرد و در مواقع لزوم در کارهای خانه به همسرش کمک می‌کرد. در بچه‌داری هیچ ابایی نداشت. یک روز در خیابان فرزندشان را بغل گرفته بود که یکی از آشنایان به وی گفت: چرا شما بچه را بغل کرده‌اید؟ مگر روحانی بچه بغل می‌کند؟ وی در جواب گفت: یک روحانی بیش از هر کس باید در امور خانواده، به افراد خانواده یاری کند».<ref> مکاتبه با آیت الله نجومی، ص ۵.</ref>
  
آيت الله نجومي در اين باره مي‌نويسد: «در زندگي شخصي حتي الامكان سعي مي‌كرد كارهاي شخصي خود را انجام دهد و افراد خانواده را به زحمت نيندازد و اگر كاري را به آن ها محول مي كرد، هيچ وقت حالت آمرانه نداشت. هميشه به اين امر «كه مرد در زندگي بايد ياور و همراه همسرش باشد»، عمل مي‌كرد و در مواقع لزوم در كارهاي خانه به همسرش كمك مي‌كرد. در بچه‌داري هيچ ابايي نداشت. يك روز در خيابان فرزندشان را بغل گرفته بود كه يكي از آشنايان به وي گفت: چرا شما بچه را بغل كرده‌ايد؟ مگر روحاني بچه بغل مي‌كند؟ وي در جواب گفت: يك روحاني بيش از هر كس بايد در امور خانواده، به افراد خانواده ياري كند».<ref> مكاتبه با آيت الله نجومي، ص 5.</ref>
+
'''<I>رعایت آداب اسلامی:</I>'''
  
'''<I>رعايت آداب اسلامي:</I>'''
+
تنها معیار آیت الله حاج آخوند در برخورد با مردم، رضایت [[الله|خداوند]] بود. از این رو، در معاشرت با مردم [[صداقت]] در گفتار و رفتار، [[وفای به عهد]]، [[تواضع]]، یکرنگی قبل و بعد از ریاست و تشویق به نیکی‌ها را رعایت می‌کرد. وی با این که در برابر کژی‌ها و نادرستی‌ها می‌ایستاد، ولی [[اخلاق]] و رفتار اجتماعی‌اش چنان جذاب بود که بسیاری از افراد به او ارادت و عقیده خاصی داشتند. و با این که از محبوبیت گریزان بود، ولی طبیعت رفتارش مردم را مجذوب خود ساخته بود. استقبال بی سابقه و اعجاب انگیز مردم کرمانشاه از وی بعد از بازگشت از [[زیارت]] خانه خدا در سال ۱۳۷۷ ش، که ساعت‌ها پشت درِ فرودگاه کرمانشاه و در منزل وی منتظر ورودش بودند، نشان دهنده چهره مردمی این عالم جلیل القدر است.<ref> مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۳۶.</ref>
  
تنها معيار آيت الله حاج آخوند در برخورد با مردم، رضايت خداوند بود. از اين رو، در معاشرت با مردم [[صداقت]] در گفتار و رفتار، وفاي به عهد، [[تواضع]]، يكرنگي قبل و بعد از رياست و تشويق به نيكي‌ها را رعايت مي‌كرد. وي با اين كه در برابر كژي‌ها و نادرستي‌ها مي‌ايستاد، ولي اخلاق و رفتار اجتماعي‌اش چنان جذاب بود كه بسياري از افراد به او ارادت و عقيده خاصي داشتند. و با اين كه از محبوبيت گريزان بود، ولي طبيعت رفتارش مردم را مجذوب خود ساخته بود. استقبال بي سابقه و اعجاب انگيز مردم كرمانشاه از وي بعد از بازگشت از [[زيارت]] خانه خدا در سال 1377 ش، كه ساعت‌ها پشت درِ فرودگاه كرمانشاه و در منزل وي منتظر ورودش بودند، نشان دهنده چهره مردمي اين عالم جليل القدر است.<ref> مكاتبه با محمدمهدي حاج آخوند، ص 36.</ref>
+
'''<I>عشق به معصومین علیهم السلام:</I>'''
  
'''<I>عشق به معصومين علیهم السلام:</I>'''
+
به [[اهل بیت]] علاقه فراوانی داشت. اهتمام ویژه‌ای به برگزاری مراسم عزاداری و مداحی در مساجد و منازل به مناسبت‌های مختلف داشت و بارها به قصد تجدید عهد و بیعت با [[معصوم|معصومین]] علیهم السلام به [[کربلا]] و [[نجف]] و... مشرف شد و ماه‌ها در جوار آن حضرات سکنا گزید. به مداحان و روضه‌خوانان خاندان عصمت و طهارت احترام خاصی قائل بود.<ref> مکاتبه با آیت الله نجومی، ص ۶ و مصاحبه با عبدالحمید ترابی.</ref>
  
به [[اهل بيت]] علاقه فراواني داشت. اهتمام ويژه‌اي به برگزاري مراسم عزاداري و مداحي در مساجد و منازل به مناسبت‌هاي مختلف داشت و بارها به قصد تجديد عهد و بيعت با معصومين علیهم السلام به [[كربلا]] و [[نجف]] و... مشرف شد و ماه‌ها در جوار آن حضرات سكنا گزيد. به مداحان و روضه‌خوانان خاندان عصمت و طهارت احترام خاصي قائل بود.<ref> مكاتبه با آيت الله نجومي، ص 6 و مصاحبه با عبدالحميد ترابي.</ref>
+
'''<I>حق گویی:</I>'''
  
يكي از مداحان، كه از [[سادات]] عالم و ساكن [[قم]] است، مي گويد: به مناسبتي نزد آيت الله حاج آخوند جرياني از جبهه دارخوين را نقل كردم و گفتم: در جبهه دارخوين، ديدم جوان 14 ساله‌اي روي خاكريز خط مقدم جبهه رفت و انگشتش را به سوي كربلا گرفت و به [[امام حسين]] علیه السلام سلام داد كه ناگاه تيري به وي اصابت كرد و پاي خاكريز افتاد. او را بغل كردم و گفتم: چرا اين كار را كردي؟ گفت: شرط مادرم را به جا آوردم؛ چرا كه او به من گفته بود: به شرطي راضي مي شوم به جبهه بروي كه هر وقت بوي كربلا را استشمام كردي، به نيابت از من و پدرت به جدت امام حسين علیه السلام سلام دهي.
+
وی در بیان [[حق]] و دفاع از آن، بسیار [[شجاعت|شجاع]] بود. حق را بیان می‌کرد، چه به نفع او باشد و چه به ضرر او؛ توجهی به شخصیت یا تعداد طرفداران آن نداشت و در این امر از سرزنش ملامتگران هراسی به خود راه نمی‌داد. این خصلت او ناشی از غیرت دینی او بود که در طول زندگی سیاسی و اجتماعی اش کاملاً نمود داشت.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام صادق طهوری.</ref>
  
به من گفت: بايد به نيت پدرم هم سلام دهم. با اصرار روي خاكريز رفت و سلام ديگري داد كه ناگاه گلوله موشكي به وي اصابت كرد و بدنش كاملاً از بين رفت و من با حالت تأثر به سراغ ساكش رفتم. وصيت‌نامه‌اي در آن پيدا كردم كه در آن، خداوند را به اسما و صفات زيادي قسم داده بود و از او خواسته بود كه در جبهه بدنش از بين برود، تا همانند مادرش [[حضرت فاطمه]] زهرا سلام الله علیها بي‌قبر باشد.
+
'''<I>دنیا گریزی:</I>'''
  
وقتي اين واقعه را براي آيت الله حاج آخوند نقل كردم، گريه كرد و از من خواست تا چندين بار آن را تكرار كنم و از او همچنان گريه مي‌كرد؛ چرا كه او به شنيدن نام حضرت زهرا، [[امام حسين]] و معصومين ديگر علیهم السلام بسيار علاقه‌مند بود.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام سيد محمدحسين حائري زاده.</ref>
+
وی از هر آن چه که او را به دنیا نزدیک و از خدا دور می‌کرد، پرهیز داشت. دارای وارستگی و مناعت ذاتی خاصی نسبت به دنیا بود. مال و مقام وسیله خدمت به بندگان خدا می دانست. با این که دارای مناصب مختلف اجتماعی بود، ولی به هیچ کدام دل نسپرد و هر وقت احساس می‌کرد که آن مناصب او را به طرف دنیا سوق می‌دهند و او را از هدف اصلی‌اش که همان بندگی خداوند بود، بازمی‌دارند، از آن مناصب دوری می‌کرد. [[قناعت]]، ساده زیستی، تشریفات گریزی و بی‌اعتنایی به وجهه اجتماعی، از ویژگی‌های بارز وی بود.
  
'''<I>حق گويي:</I>'''
+
'''<I>غیرت دینی:</I>'''
  
وي در بيان [[حق]] و دفاع از آن، بسيار شجاع بود. حق را بيان مي‌كرد، چه به نفع او باشد و چه به ضرر او؛ توجهي به شخصيت يا تعداد طرفداران آن نداشت و در اين امر از سرزنش ملامتگران هراسي به خود راه نمي‌داد. اين خصلت او ناشي از غيرت ديني او بود كه در طول زندگي سياسي و اجتماعي اش كاملاً نمود داشت.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام صادق طهوري.</ref>
+
اهمیت به [[امر به معروف و نهی از منکر]]، حساسیت در برابر انحراف به نام [[دین]]، دوری از مصلحت اندیشی‌های نابه جا، دوری از تسامح در اجرای حدود الهی، ستیز با تفریط و افراط در آموزش معارف دین و اجرای برنامه‌های دینی، از دیگر ویژگی‌های بارز حاج آخوند بود.<ref> مصاحبه با آیت الله شیخ حسن ممدوحی.</ref>
  
'''<I>دنيا گريزي:</I>'''
+
==وفات==
  
وي از هر آن چه كه او را به دنيا نزديك و از خدا دور مي‌كرد، پرهيز داشت. داراي وارستگي و مناعت ذاتي خاصي نسبت به دنيا بود. مال و مقام وسيله خدمت به بندگان خدا مي دانست. با اين كه داراي مناصب مختلف اجتماعي بود، ولي به هيچ كدام دل نسپرد و هر وقت احساس مي‌كرد كه آن مناصب او را به طرف دنيا سوق مي‌دهند و او را از هدف اصلي‌اش كه همان بندگي خداوند بود، بازمي‌دارند، از آن مناصب دوري مي‌كرد. قناعت، ساده زيستي، تشريفات گريزي و بي‌اعتنايي به وجهه اجتماعي، از ويژگي‌هاي بارز وي بود.
+
آیت الله حاج آخوند کرمانشاهی بعد از سال ها مجاهدت و تلاش در راه ترویج [[دین|دین]] و تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی، بالآخره در شامگاه روز یکشنبه ۱۵ مهر ۱۳۸۰ (۱۹ [[رجب]] ۱۴۲۲)، در سن ۷۲ سالگی شمع وجودش خاموش شد و استان کرمانشاه در سوگ فراق و در غم و اندوه جانکاهی فرورفت. پیکر وی سه شنبه ۱۷ مهر ماه، بر روی دوش مردم عالم دوست کرمانشاه [[تشییع جنازه|تشییع]] و به شهر [[قم]] منتقل شد. [[آیت الله محمدتقی بهجت|آیت الله بهجت]] بر وی [[نماز میت|نماز]] خواند و سپس به امر [[سید علی حسینی خامنه ای|مقام معظم رهبری]]، در حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها به خاک سپرده شد.<ref> مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۵۱.</ref>
  
'''<I>غيرت ديني:</I>'''
+
==پانویس==
 
+
<references />
اهميت به [[امر به معروف و نهي از منكر]]، حساسيت در برابر انحراف به نام [[دين]]، دوري از مصلحت انديشي‌هاي نابه جا، دوري از تسامح در اجراي حدود الهي، ستيز با تفريط و افراط در آموزش معارف دين و اجراي برنامه‌هاي ديني، از ديگر ويژگي‌هاي بارز حاج آخوند بود.<ref> مصاحبه با آيت الله شيخ حسن ممدوحي.</ref>
+
==منابع==
 
 
==وفات و مدفن شيخ مجتبي حاج آخوند كرمانشاهي==
 
 
 
آيت الله حاج آخوند بعد از سال ها مجاهدت و تلاش در راه ترويج دين و تحقق آرمان‌هاي انقلاب اسلامي، بالآخره در شامگاه روز يكشنبه 15 مهر 1380 (19 [[رجب]] 1422)، در سن 72 سالگي شمع وجودش خاموش شد و استان كرمانشاه در سوگ فراق و در غم و اندوه جانكاهي فرورفت. با درگذشت او، در كرمانشاه دو روز عزاي عمومي اعلام شد. مردم ناباورانه، دسته دسته براي عرض تسليت به منزلش روي آوردند و با پيكر پاك آن مجاهد بزرگ وداع كردند.
 
 
 
پيكر وي سه شنبه 17 مهر ماه، بر روي دوش مردم عالم دوست كرمانشاه به صورت بي سابقه‌اي تشييع و به شهر [[قم]] منتقل شد. پيكر وي در قم نيز با حضور بسياري از علما و برخي مسئولين كشوري و لشكري از مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام به سوي حرم مطهر تشييع شد. حضرت آيت الله العظمي بهجت بر وي [[نماز]] خواند و سپس به امر مقام معظم رهبري، در حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها به خاك سپرده شد.<ref> مكاتبه با محمدمهدي حاج آخوند، ص 51.</ref>
 
  
==پانویس==
+
*علی کرجی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۴، صفحه ۱۵۵-۱۷۱.
<references/>
 
  
(*). جريان ملقب شدن اين خاندان به «حاج آخوند» بدين صورت بوده است كه جد ايشان، آيت الله ملا حسين اصفهاني، به [[حج]] مشرف مي شود در بازگشت با استقبال بسيار پرشوري از طرف اهالي شهر كرمانشاه مواجه مي گردد و مردم آن سامان در هنگام استقبال به يكديگر مي‌گفته‌اند: «حاجي آخوند آمد»، «حاجي آخوند آمد» از آن به بعد، وي كم‌كم به «حاج آخوند» معروف مي‌شود اين لقب در فرزندان و نوادگان وي نيز به يادگار ماند و شناسنامه خود را با اين شهرت گرفتند؛ گر چه بعضي از آن ها بعدها فاميلي خود را به «روشن» و غير آن، تغيير دادند. (مكاتبه با حجت الاسلام محمدمهدي حاج آخوند، ص 1، مورخه 1380/11/11)
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:حاج آخوند.jpg|مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی در جوانی
 +
پرونده:حاج آخوند (8).jpg|مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی در زندان ساواک
 +
پرونده:حاج آخوند (1).jpg|مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی در جوانی
 +
پرونده:حاج آخوند (6).jpg|مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی در کنار [[امام خمینی|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی]]
 +
پرونده:حاج آخوند (12).jpg|مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی و سید مرتضی نجومی
 +
پرونده:حاج آخوند (3).jpg|مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی و [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|محمد موحدی]] (فاضل لنکرانی)
 +
پرونده:حاج آخوند (4).jpg|مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی و [[علامه محمدتقی جعفری|محمدتقی جعفری]]
 +
پرونده:حاج آخوند (5).jpg|مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی و [[علامه حسن زاده آملی|حسن حسن زاده آملی]]
 +
پرونده:حاج آخوند (10).jpg|مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی
 +
پرونده:حاج آخوند1.jpg|از راست: ابوالحسن مصلحی اراکی، [[محمدعلی اراکی|محمدعلی مصلحی اراکی]] و مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی
 +
پرونده:حاج آخوند (11).jpg|مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی
 +
پرونده:حاج آخوند (2).jpg|مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی
 +
پرونده:حاج آخوند (7).jpg|اقامه نماز میت مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی توسط [[محمد تقی بهجت|محمدتقی بهجت]]
  
==منابع==
+
</gallery>
  
علي كرجي، ستارگان حرم، جلد 14، صفحه 155-171
 
  
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علمای معاصر|حاج آخوند کرمانشاهی،مجتبی]]
 +
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۸

آیت الله مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی (۱۳۰۸ - ۱۳۸۰ ش)، از روحانیون مبارز کرمانشاه در انقلاب اسلامی است. او بارها به اتهام طرح مرجعیت و رهبری امام خمینی و انتقاد از برنامه‌ها و سیاست‌های حکومت پهلوی، دستگیر شد. آیت الله حاج آخوند، علاوه بر تدریس علوم دینی و تربیت طلاب و فضلا، خدمات فرهنگی و اجتماعی فراوانی، قبل و بعد از انقلاب، انجام داد که هم اکنون نیز آثار و برکات زحمات بی شائبه وی جاری است.

Hajakhond.jpg
نام کامل مجتبی حاج‌آخوند کرمانشاهی
زادروز ۱۳۰۸ شمسی
زادگاه کرمانشاه
وفات ۱۳۸۰ شمسی
مدفن قم - حرم حضرت معصومه سلام الله علیها

Line.png

اساتید

آیت الله بروجردی، امام خمینی، سید محمدجواد نجومی، ...



ولادت و خاندان

مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی، در ۱۳ جمادی الثانی سال ۱۳۴۷ ق. (۱۳۰۸ شمسی) در کرمانشاه در خاندانی پاک نهاد و منتسب به سلسله جلیل روحانیت، دیده به جهان خاکی گشود. روزگار کودکی ایشان در دامن پرمهر مادری نمونه و در سایه پدری عالم، فقیه و عارف سپری شد.

پدرش آیت الله شیخ حسن حاج آخوند (م، ۱۳۳۷ ش) از شاگردان میرزای نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی در نجف اشرف بود. وی بعد از کسب اجازه اجتهاد و روایت از استادان بنام حوزه علمیه نجف، به قصد تبلیغ احکام و معارف دین، ارشاد مردم و تقویت بنیه علمی حوزه علمیه کرمانشاه، در آن شهر رحل اقامت افکند و سال ها منشأ خیرها و برکات بود.

جدش آیت الله ملاحسین حاج آخوند اصفهانی، نیز از عالمان و فقیهان طراز اول تاریخ کرمانشاه بود و به تبلیغ دین اشتغال داشت. او در جریان مشروطیت، به قصد هدایت و قطع دست ظالمان از سر مردم کرمانشاه در کنار سایر عالمان و فقیهان، فعالیت‌های زیادی انجام داد. مدفن وی و فرزندش شیخ حسن حاج آخوند در قبرستان وادی السلام نجف اشرف است.[۱]

جریان ملقب شدن این خاندان به «حاج آخوند» بدین صورت بوده است که جد ایشان، آیت الله ملا حسین اصفهانی، به حج مشرف می شود در بازگشت با استقبال بسیار پرشوری از طرف اهالی شهر کرمانشاه مواجه می گردد و مردم آن سامان در هنگام استقبال به یکدیگر می‌گفته‌اند: «حاجی آخوند آمد»، «حاجی آخوند آمد» از آن به بعد، وی کم‌کم به «حاج آخوند» معروف می‌شود. این لقب در فرزندان و نوادگان وی نیز به یادگار ماند و شناسنامه خود را با این شهرت گرفتند؛ گر چه بعضی از آن ها بعدها فامیلی خود را به «روشن» و غیر آن، تغییر دادند.[۲]

تحصیلات و استادان

محیط مناسب خانواده شیخ مجتبی، زمینه دانش دوستی و کمال جویی را در او شکوفا کرد. وی بعد از طی تحصیلات کلاسیک در سال ۱۳۲۳ ش. (۱۳۶۳ ق) به خاطر اشتیاق فراوان به تحصیل علوم دینی، وارد حوزه علمیه کرمانشاه شد و از محضر استادان بنام آن شهر بهره‌های فراوان برد. مراحل مقدماتی ادبیات، منطق، فلسفه، فقه، اصول و سایر علوم اسلامی را در حد مطلوبی با جدیت کامل فراگرفت. حافظه قوی، پشتکار، اهمیت به مباحثه، شرکت مستمر در درس‌ها، احترام به استادان و انس با آن ها، از شیوه‌های تحصیلی وی بود.[۳]

وی در سال ۱۳۳۲ ش. (۱۳۷۲ ق) برای کسب مراتب عالی علوم اسلامی و رسیدن به درجات بالاتر از نظر علمی و معنوی، به حوزه علمیه قم وارد شد و در مدرسه حجتیه سکونت گزید و از محضر آیات عظام و استادان بنام این شهر بهره‌های کافی و وافی برد.

شیخ مجتبی بعد از سال‌ها تحصیل و تحقیق در علوم اسلامی، اعم از معقول و منقول، با عنایات و الطاف خاصه خداوند و توسل به اهل بیت علیهم السلام و استعداد فراوان، به درجه عالی اجتهاد رسید و در اکثر علوم اسلامی، صاحب نظر گشت.[۴] احاطه بر مسائل فلسفی، مبانی و قواعد فقه و تطبیق آن ها بر فروع فقهی هنگام تدریس و طرح مباحث عرفانی و نیز کرسی درس تفسیر قرآن کریم در کرمانشاه، گویای تبحر وی در علوم عقلی و نقلی بود.[۵]

استادانی که حاج آخوند از آن ها بهره علمی گرفته و از خرمن فضایل و دانش آنان خوشه علم و کمال چیده است، عبارتند از:

الف) استادان کرمانشاه:

۱- شیخ حسن حاج آخوند.[۶] وی از دانشمندان، فقیهان و استادان حوزه علمیه کرمانشاه بوده و در مسجد شهبازخان آن شهر، به اقامه نماز جماعت و ارشاد اشتغال داشته است.[۷]

۲- سید محمدجواد حسینی نجومی (متوفای ۱۳۸۷ ق) وی از فقیهان عارف و هنرمند بود که از آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ ضیاءالدین عراقی، شیخ محمدحسن علامی و سید حسین حایری اجازه اجتهاد و روایت داشت.[۸]

۳- شیخ محمدحسن علامی (متوفای ۱۳۹۴ ق)[۹] او از عالمان و فقیهان بنام تاریخ کرمانشاه، بلکه تاریخ ایران است. او را فقیهی پژوهشگر، دقیق، فاضل کامل، دانشمندی جامع در علوم عقلی و نقلی و خوش ادراک معرفی کرده‌اند.[۱۰]

۴- سید محمود معصومی لاری.[۱۱] وی از عالمان ادیب و فقیهان بزرگ تاریخ کرمانشاه است که در تدریس علوم اسلامی، خصوصاً ادبیات عرب، تبحری خاص داشته است.[۱۲]

۵- سید حسین معصومی لاری.[۱۳] او از عالمان و فقیهان کرمانشاه است که در تواضع و فروتنی ضرب المثل بوده است؛ چه این که با کهولت سن و مقام و منزلت علمی‌اش به تربیت طلاب و تدریس دروس مقدماتی مثل جامع المقدمات با تواضع و اشتیاق کامل می‌پرداخته است و کار خود را تقویت بنیه علمی طلاب سطح مقدمات در علوم اسلامی می دانست.[۱۴]

۶- محمد آل آقا.[۱۵] او از خاندان آل آقا و منسوب به وحید بهبهانی است که در کرمانشاه به وعظ و ارشاد و تدریس اشتغال داشته است.[۱۶]

ب) استادان قم:

حاج آخوند در قویترین درس های خارج اصول، فقه و فلسفه در حوزه علمیه قم حضور یافت و از محضر آیات عظام: بروجردی، امام خمینی، اراکی، محقق داماد، علامه طباطبایی، سلطانی و... بهره برد و علوم اسلامی را چون آبی زلال از چشمه‌هایی جوشان به کام جان خود نوشانید.[۱۷]

وی در قم بیشتر از امام خمینی قدس سره تأثیر پذیرفت؛ به طوری که شیفته رفتار و مقام علمی و معنوی امام شد؛ چه این که بارها پیشنهاد و درخواست برگشت وی به کرمانشاه به او داده شد، ولی به دلیل تعلق خاطر فراوان به مراد خود، دل کندن از آن دریای جوشان علم و معرفت برایش سخت بود و تنها موقعی قم را ترک و به کرمانشاه هجرت کرد که فرمان امام به وی، مبنی بر هجرت به آن سامان، صادر شد.[۱۸]

فعالیت‌های سیاسی

پیشینه مبارزات سیاسی آیت الله حاج آخوند به قبل از سال ۱۳۴۲ ش، در جریان افشاگری امام خمینی قدس سره در مورد مسئله انجمن‌های ایالتی و ولایتی برمی‌گردد. وی در جریان مذکور و دیگر حرکت‌های سیاسی امام علیه دستگاه ستمشاهی پهلوی، در قم و در کنار امام شرکت چشمگیر داشت.[۱۹]

وی در خاطراتش می‌گوید: «روزی همراه آیت الله خامنه‌ای به محضر امام خمینی قدس سره رسیدیم. او به امام عرض کرد: آقا! ما توپ و تانک و اسلحه نداریم. چطور می‌توانیم مبارزه کنیم؟ امام فرمود: «ما اگر مبارزه نکنیم باید بنشینیم و استخاره کنیم؛ ما بیان داریم و بیان ما، قدرت ماست.» واقعاً هم همین طور بود. وقتی امام حرف می‌زد، سخنرانی می‌کرد، به دل‌های مؤمنین قوت و در دل دشمنان رعب ایجاد می کرد و این، جز اخلاص امام چیز دیگری نبود».[۲۰]

هجرت به کرمانشاه:

آیت الله حاج آخوند بنابر فرمان امام خمینی قدس سره به ایشان، مبنی بر هجرت به کرمانشاه، به قصد تقویت بنیه علمی طلاب و فضلا و رهبری سیاسی مردم آن سامان، در سال ۱۳۴۲ ش (۱۳۸۳ ق) به زادگاهش بازگشت. با ورود وی، روحی دوباره در کالبد دینی و سیاسی مردم آن شهر دمید و حیاتی دیگر گرفت.[۲۱]

مرکز مبارزات سیاسی حاج آخوند:

وی در بدو ورودش به کرمانشاه، مسجد حاج شهبازخان را مرکز حرکت‌های سیاسی و مبارزه با دستگاه ستمشاهی و اطلاع رسانی دینی و سیاسی به مردم قرار دارد. این مسجد در سال ۱۲۳۵ ق. به وسیله حاج شهبازخان و شش برادرش که بنیانگذار طایفه معروف «حاجی زادگان» کرمانشاه بودند، احداث شد؛ با شبستانی بزرگ و چندین حجره و مَدرس.[۲۲]

در سال ۱۳۲۳ ش. (۱۳۶۳ ق) مَدرس و حجره‌های این مسجد، بنابر فرمان آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ ق) تبدیل به مدرسه علمیه شد که از آن هنگام تاکنون، طلاب بسیاری در آن به تحصیل علوم دینی پرداخته‌اند.[۲۳]

این مسجد و مدرسه به علت گسترش ساخت و ساز شهر کرمانشاه، به مرور زمان در مرکز شهر قرار گرفت. از این رو، موقعیت بسیار مناسبی برای ارتباط با مردم پیدا کرد. حاج آخوند از این موقعیت، استفاده نیکو برد و علاوه بر اقامه نماز جماعت و فعالیت‌های مذهبی و اداره امور مدرسه علمیه، مبارزات و فعالیت‌های سیاسی را نیز در این مکان مهم متمرکز کرد.

بینش سیاسی حاج آخوند:

بینش و خط مشی حرکت‌های سیاسی آیت الله حاج آخوند، برگرفته از رفتارها و موضع‌گیری های اصولی امام خمینی قدس سره در عرصه‌های مختلف سیاسی بود؛ چه این که امام راحل در شکل گیری شخصیت علمی و معنوی وی نیز نقش اول را در بین استادان بزرگ او ایفا می‌کرد.

او بر سه اصل «رهبری مرجع آگاه»، «وحدت، خصوصاً در بین خواص و عالمان» و «تدین مردم و آگاهی آنان از دین و دنیای خود» تأکید فراوان داشت. به همین دلیل پس از ورود به کرمانشاه، در راستای تحقق این سه اصل، اقدامات جدی و چشمگیری انجام داد که در صفحه ۲۱ پرونده وی در ساواک به این جهات اشاره شده است. مضمون آن چنین است: «شیخ مجتبی حاج آخوند که مدت‌ها در ایام تحصیل در قم زندگی نموده و ایام تعطیل در کرمانشاه اقامت می‌کند، اخیراً برای همیشه قم را ترک و قصد دارد در کرمانشاه اقامت کند. وی با بعضی از عالمان شهر ملاقات و اظهار می‌کند: آقای خمینی به من پیغام داده است تا به شما بگویم: در هفته یک یا دو جلسه تشکیل و در آن جلسه‌ها، فعالیت‌های دولت را که مخالف با دین و شئون روحانیت است، افشاگری کنید».[۲۴]

عشق به امام خمینی:

حاج آخوند کرمانشاهی در شناساندن امام خمینی به مردم، به عنوان مرجعی کامل و رهبری آگاه به مسائل زمان، بسیار تلاش کرد. تلاش های او در معرفی شخصیت علمی و سیاسی امام خمینی قدس سره تنها به سخنرانی‌ها و ملاقات‌هایش با مردم و خواص محدود نمی شد؛ بلکه از خطیبان زبردست و آگاه سراسر ایران نیز به همین منظور دعوت کرد که از جمله‌اند: آیت الله طالقانی، آیت الله خزعلی، شهید سید علی اندرزگو؛ همان طور که عالمان شهر نیز در این راستا به روشنگری مردم می‌پرداختند. در پرونده حاج آخوند در ساواک چنین آمده است: «موضوع: تبلیغ به نفع خمینی. شیخ مجتبی آخوند (روشن) فرزند حسن متولد ۱۳۰۸ شماره شناسنامه ۱۰۴ کرمانشاه و شیخ عبدالخالق عبداللهی فرزند محمدعلی متولد ۱۳۰۵ شماره شناسنامه ۱۴۲۱۰ و شیخ محمدحسین زرندی فرزند علی اکبر متولد ۱۳۱۱ زرند شماره شناسنامه ۱۸ ساوه و حسین معطری فرزند جواد متولد ۱۳۰۶ کرمانشاه شماره شناسنامه ۴۴۵۳ در پاسخ سؤالی که مردم در مورد تعیین جانشینی آیت الله حکیم می‌نمایند، اظهار می‌دارند: «خمینی مرجع تقلید می باشد».[۲۵]

و نیز آمده است: «شیخ مجتبی روشن از روحانیون طرفدار خمینی و دارای پرونده می‌باشد و اغلب مشاهده شده کلیه طلاب مخالف که از شهرستان‌های دیگر به کرمانشاه وارد می‌شوند، دور وی جمع و اقدام به صحبت‌های خلاف می‌نمایند».[۲۶] و باز آمده است: «شیخ مجتبی روشن فرزند حاج آخوند، پیش‌نماز مسجد حاج شهبازخان یکی از وعاظ متعصب و ناراحت و طرفدار خمینی بوده و کراراً نیز به ساواک استان هدایت شده است».[۲۷]

ریشه این علاقه به اولین برخورد وی با امام در قم برمی‌گردد. وی می‌گوید: «در اوایل طلبگی که تازه به لباس روحانیت ملبس شده بودم، روزی قصد زیارت امام راحل کردم. دیدم جلوتر از من، یکی از شخصیت های مهم مملکتی دستگاه حاکم طاغوتی به قصد ملاقات با امام، وارد بر امام شد. امام با حالت عادی با وی برخورد کرد و جلوی پای او بلند نشد و من در حالی که این عمل امام را نظاره‌گر بودم، به محضرشان رفتم، دیدم امام با کمال تواضع جلوی پای بنده بلند شد و دستی بر سرم کشید و اظهار محبت و شفقت کرد. در آن جا، آن چنان صحبت امام در دلم نشست که مرا تا ابد شیفته خود نمود؛ چه این که من را که طلبه‌ای بیش نبودم، بر بالاترین مقام های دنیوی ترجیح داد».[۲۸]

این عشق و علاقه حاج آخوند به امام باعث شده بود که او را سربازی فداکار و تابع محض ایشان قرار دهد. او بارها می گفت: «من در تمام ابعاد در امام فانی بودم».[۲۹]

وی در خاطراتش گفته است: «به اتهام طرفداری از «خمینی قدس سره» ساواک کرمانشاه مرا دستگیر و مورد بازجویی قرار داد. رئیس ساواک وقت کرمانشاه به من گفت: بیا، نه کار با خمینی داشته باش و نه با شاه؛ ما هم با تو کاری نداریم. گفتم: برو یک چاقوی تیز بیاور! گفت: برای چه؟ گفتم: برای آن که عملاً به تو بفهمانم چقدر به خمینی علاقه‌مندم. گفت: به فرض چاقو را آوردم، چگونه اثبات می کنی؟ گفتم: می خواهم شاهرگم را بزنم تا ببینی در تک تک گلبول هایم عشق به خمینی است و قطره‌های خون من همه شهادت به عشق زیاد من به خمینی می‌دهند. از این رو، من نمی‌توانم از او دست بردارم. رئیس ساواک با تعجب بسیار به من نظاره می‌کرد و بعد از مدتی، مکث دستور داد تا مرا آزاد کنند».[۳۰]

اسارت به جرم آزادگی:

آیت الله حاج آخوند با آگاهی و ایمان به هدف مقدس خود، هر روز بیش از پیش با توکل بر خداوند متعال بر فعالیت‌ها و اقدامات روشنگرانه خود بر ضد نظام ستم شاهی پهلوی افزود، تا جایی که تاب و تحمل ساواک مرکز (در تهران) نیز به پایان رسید و به قصد خاموش کردن نوای آگاهی بخش و انقلابی او، دستور بازرسی منزل و دستگیری وی را به ساواک کرمانشاه ابلاغ کرد.

بالآخره وی در تاریخ ۱۲/۸/۱۳۵۲ شمسی به دستور ساواک مرکز دستگیر و بعد از سه روز بازداشت در ساواک کرمانشاه محاکمه و به سه سال زندان محکوم شد و در تاریخ ۱۵/۸/۱۳۵۲ به کمیته ضد خرابکاری ساواک تهران تحویل و به زندان اوین انتقال داده شد و بارها مورد شکنجه قرار گرفت. همسر وی گفته است: «در یکی از ملاقات‌ها با همسرم در زندان اوین، متوجه شدم که ناخن های وی را کشیده‌اند».[۳۱]

آیت الله حاج آخوند با کوشش عالمان کرمانشاه و قم بعد از شش ماه، از زندان آزاد شد و به کرمانشاه بازگشت. وی بعد از آزادی از زندان، نه تنها از مواضع خود دست برنداشت، بلکه بیش از پیش به فعالیت‌های سیاسی خود افزود؛ آگاه کردن مردم نسبت به ظلم حاکم طاغوتی و برنامه های ضد دینی آن و اعلام مرجعیت امام خمینی و امثال آن، از جمله این فعالیت‌هاست. از این رو، ساواک برنامه تضعیف وی را به مرحله اجرا گذاشت که گوشه‌ای از آن در پرونده ایشان در ساواک آمده است.

خدمات فرهنگی و اجتماعی

از جمله خدمات فرهنگی و اجتماعی وی، تعمیر و مرمت مسجد و مدرسه حاج شهبازخان در سال ۱۳۶۷ ش. است که به دلیل شدت فرسودگی قابل استفاده نبود و با زحمت های فراوان وی به بهره‌برداری رسید. این مسجد و مدرسه یکی از مکان‌های مهم فرهنگی، مذهبی و اجتماعی در سطح استان بشمار می‌رود و رونق آن، مرهون مدیریت عالمانه و کوشش های بی دریغ آیت الله حاج آخوند می‌باشد. هم اکنون در این مدرسه طلاب و فضلای زیادی مشغول به تحصیل هستند و حتی این میراث فرهنگی، در ایام تعطیلات حوزه پذیرای روحانیانی است که به قصد تبلیغ و ارشاد به آن سامان هجرت می‌کنند.[۳۲]

مرحوم حاج آخوند در مبارزه با افکار منحرف، نیز بسیار جدی بود و به صورت منطقی به افشاگری علیه مروجان عقاید باطل و انحرافی می پرداخت. ترویج افکار منحرف چنان وی را نگران می سازد که نامه‌ای به امام خمینی قدس سره می‌نویسد و امام در ۱۸ صفر ۱۳۹۳ ق. خطاب به ایشان چنین می‌نویسند: «بسمه تعالی. خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقةالاسلام آقای حاج آقا مجتبی حاج آخوند دامت افاضاته. مرقوم محترم، که حاوی مطالبی راجع به بعضی دستجات بود، واصل گردید. در این موضوع مراجعه شده است و این نحو اجتماعات و تبلیغات به صورت مذهبی که ممکن است برای سرگرم کردن مسلمین و انحراف آن ها در اجتماع بر ضد اجانب باشد، همیشه بوده و است و موجب نگرانی است. و ضمناً چون با اسمای فریبنده توأم است؛ نمی شود به طور صراحت نفی و اثباتی نمود. از خداوند تعالی بیداری مسلمین و دستجات آن ها را از شر اجانب خواستار است؛ از جنابعالی امید دعای خیر دارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. روح الله الموسوی الخمینی.»

حاج آخوند برای کاستن مشکلات مالی مردم، که ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی است، صندوق قرض الحسنه ولی عصر علیه السلام را تأسیس کرد که آثار مثبت زیادی به همراه داشته است. این صندوق هنوز فعالیت می کند.[۳۳] البته ایشان به طور مستقیم نیز به نیازمندان کمک مالی می کرد؛ چنان که آیت الله نجومی در مورد خدمات حاج آخوند می‌نویسد: «ایشان تا جایی که از نظر مالی میسر بود، به فقرا و افراد کم درآمد و نیازمند کمک می‌کردند و در این مورد مضایقه نداشتند».[۳۴]

آیت الله حاج آخوند از سوی رهبر کبیر انقلاب، مناصب سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مختلفی را بر عهده گرفت، از جمله: فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی شهر کرمانشاه از طرف شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی، نماینده امام در جهاد سازندگی، نماینده مجلس خبرگان رهبری در دو دوره، نماینده امام در دانشگاه علوم پزشکی، مسئول اداره عقیدتی - سیاسی ارتش در غرب کشور، نماینده امام در بنیاد مسکن، نماینده امام در امور حسبیه، سرپرستی حوزه علمیه کرمانشاه به همراه آیت الله محمدحسین زرندی.[۳۵]

ویژگی‌های اخلاقی

توجه به عبادات:

توجه فراوان به امور عبادی، از ویژگی‌های آیت الله حاج آخوند بود. بیشتر اوقات زبانش به ذکر خدا مشغول بود. به اقامه نماز شب مقید بود، حتی در سفرها و در حال کسالت. بعد از نماز صبح نیز بیدار بود و به عبادت می‌پرداخت.[۳۶] به مستحبات، مثل نماز جعفر طیار و اعتکاف خصوصاً در ایام اقامتش در قم، بسیار اهمیت می داد. از تلاوت قرآن غافل نبود و بیشتر اوقات به ویژه در سحرها، آن را تلاوت می‌کرد.[۳۷]

آیت الله نجومی در این مورد می‌گوید: «در انجام عبادات خصوصا نماز اول وقت، شدیداً مراعات می‌کرد و انجام آن ها را بر امور دنیایی مقدم می‌داشت. در انجام مستحبات و مداومت بر آن ها، جدیت خاصی داشت. وی هفت سفر به مکه مکرمه به قصد زیارت و اظهار بندگی در برابر خداوند متعال مشرف شد».[۳۸]

خوش خُلقی با خانواده:

او همان گونه که با مردم با اخلاق نیکو رفتار می‌کرد، با افراد خانواده‌اش نیز چنین بود و همان احترام را برای اهل خانه اش قائل بود. به همین علت فرزندان وی نیز به سلک روحانیت درآمدند و به تحصیل علوم دینی پرداختند.

آیت الله نجومی در این باره می‌نویسد: «در زندگی شخصی حتی الامکان سعی می‌کرد کارهای شخصی خود را انجام دهد و افراد خانواده را به زحمت نیندازد و اگر کاری را به آن ها محول می کرد، هیچ وقت حالت آمرانه نداشت. همیشه به این امر «که مرد در زندگی باید یاور و همراه همسرش باشد»، عمل می‌کرد و در مواقع لزوم در کارهای خانه به همسرش کمک می‌کرد. در بچه‌داری هیچ ابایی نداشت. یک روز در خیابان فرزندشان را بغل گرفته بود که یکی از آشنایان به وی گفت: چرا شما بچه را بغل کرده‌اید؟ مگر روحانی بچه بغل می‌کند؟ وی در جواب گفت: یک روحانی بیش از هر کس باید در امور خانواده، به افراد خانواده یاری کند».[۳۹]

رعایت آداب اسلامی:

تنها معیار آیت الله حاج آخوند در برخورد با مردم، رضایت خداوند بود. از این رو، در معاشرت با مردم صداقت در گفتار و رفتار، وفای به عهد، تواضع، یکرنگی قبل و بعد از ریاست و تشویق به نیکی‌ها را رعایت می‌کرد. وی با این که در برابر کژی‌ها و نادرستی‌ها می‌ایستاد، ولی اخلاق و رفتار اجتماعی‌اش چنان جذاب بود که بسیاری از افراد به او ارادت و عقیده خاصی داشتند. و با این که از محبوبیت گریزان بود، ولی طبیعت رفتارش مردم را مجذوب خود ساخته بود. استقبال بی سابقه و اعجاب انگیز مردم کرمانشاه از وی بعد از بازگشت از زیارت خانه خدا در سال ۱۳۷۷ ش، که ساعت‌ها پشت درِ فرودگاه کرمانشاه و در منزل وی منتظر ورودش بودند، نشان دهنده چهره مردمی این عالم جلیل القدر است.[۴۰]

عشق به معصومین علیهم السلام:

به اهل بیت علاقه فراوانی داشت. اهتمام ویژه‌ای به برگزاری مراسم عزاداری و مداحی در مساجد و منازل به مناسبت‌های مختلف داشت و بارها به قصد تجدید عهد و بیعت با معصومین علیهم السلام به کربلا و نجف و... مشرف شد و ماه‌ها در جوار آن حضرات سکنا گزید. به مداحان و روضه‌خوانان خاندان عصمت و طهارت احترام خاصی قائل بود.[۴۱]

حق گویی:

وی در بیان حق و دفاع از آن، بسیار شجاع بود. حق را بیان می‌کرد، چه به نفع او باشد و چه به ضرر او؛ توجهی به شخصیت یا تعداد طرفداران آن نداشت و در این امر از سرزنش ملامتگران هراسی به خود راه نمی‌داد. این خصلت او ناشی از غیرت دینی او بود که در طول زندگی سیاسی و اجتماعی اش کاملاً نمود داشت.[۴۲]

دنیا گریزی:

وی از هر آن چه که او را به دنیا نزدیک و از خدا دور می‌کرد، پرهیز داشت. دارای وارستگی و مناعت ذاتی خاصی نسبت به دنیا بود. مال و مقام وسیله خدمت به بندگان خدا می دانست. با این که دارای مناصب مختلف اجتماعی بود، ولی به هیچ کدام دل نسپرد و هر وقت احساس می‌کرد که آن مناصب او را به طرف دنیا سوق می‌دهند و او را از هدف اصلی‌اش که همان بندگی خداوند بود، بازمی‌دارند، از آن مناصب دوری می‌کرد. قناعت، ساده زیستی، تشریفات گریزی و بی‌اعتنایی به وجهه اجتماعی، از ویژگی‌های بارز وی بود.

غیرت دینی:

اهمیت به امر به معروف و نهی از منکر، حساسیت در برابر انحراف به نام دین، دوری از مصلحت اندیشی‌های نابه جا، دوری از تسامح در اجرای حدود الهی، ستیز با تفریط و افراط در آموزش معارف دین و اجرای برنامه‌های دینی، از دیگر ویژگی‌های بارز حاج آخوند بود.[۴۳]

وفات

آیت الله حاج آخوند کرمانشاهی بعد از سال ها مجاهدت و تلاش در راه ترویج دین و تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی، بالآخره در شامگاه روز یکشنبه ۱۵ مهر ۱۳۸۰ (۱۹ رجب ۱۴۲۲)، در سن ۷۲ سالگی شمع وجودش خاموش شد و استان کرمانشاه در سوگ فراق و در غم و اندوه جانکاهی فرورفت. پیکر وی سه شنبه ۱۷ مهر ماه، بر روی دوش مردم عالم دوست کرمانشاه تشییع و به شهر قم منتقل شد. آیت الله بهجت بر وی نماز خواند و سپس به امر مقام معظم رهبری، در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.[۴۴]

پانویس

  1. تاریخ کرمانشاه در عصر قاجار، هرمز بیگلری، انتشارات طاق بستان، کرمانشاه، ج ۲، ص ۱۴۳، ۱۴۷ و ۱۴۸.
  2. مکاتبه با حجت الاسلام محمدمهدی حاج آخوند، ص ۱، مورخه ۱۳۸۰/۱۱/۱۱.
  3. همان، ص ۴.
  4. همان، ص ۹.
  5. مصاحبه با حجت الاسلام سید مهدی سید موسوی، مورخه ۱۳۸۰/۱۱/۱۰ و حجت الاسلام سید محمدحسین حائری زاده، مورخه ۱۳۸۰/۱۱/۱۳.
  6. کیمیای هستی، سید مرتضی نجومی، مؤسسه فرهنگی نشر سها، ۱۳۷۹ ش، ص ۷۱.
  7. مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۳.
  8. کیمیای هستی، ص ۲۴۷.
  9. مکاتبه با آیت الله سید مرتضی نجومی، ص ۳.
  10. زندگانی سردار کابلی، کیوان سمیعی، چاپخانه گیلان، ۱۳۶۳ ش، ص ۲۲۹ و گنجینه دانشمندان، ج ۶، ص ۳۶۹.
  11. مصاحبه با حجت الاسلام سید محمدحسین حائری زاده.
  12. کیمیای هستی، ص ۷۱.
  13. مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۳.
  14. کیمیای هستی، ص ۷۱.
  15. مکاتبه با آیت الله نجومی، ص ۳.
  16. مصاحبه با حجت الاسلام علی اکبر آل آقا، مورخه ۱۳۸۱/۱/۱۷.
  17. مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۷ و ۸.
  18. همان، ص ۱۷.
  19. مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۱۱.
  20. همان، ص ۱۶.
  21. همان، ص ۱۹.
  22. کرمانشاهان و تمدن دیرینه آن، ایرج افشار، ج ۱، ص ۶۳۰، انتشارات زرین، تهران.
  23. کیمیای هستی، ص ۷۰.
  24. پرونده ش ۵۲۰۷ ساواک، ص ۲۱، (با تغییرات).
  25. همان، ص ۱۸.
  26. همان، ص ۲۸.
  27. همان، ص ۲۹.
  28. مصاحبه با عبدالحمید ترابی، از ساکنان نجف اشرف، مورخه، ۱۳۸۰/۱۱/۱۰.
  29. مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۸.
  30. مصاحبه با عبدالحمید ترابی.
  31. مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۲۶.
  32. همان، ص ۳۳.
  33. همان، ص ۳۲.
  34. مکاتبه با آیت الله نجومی، ص ۶.
  35. مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۳۴؛ صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۷۶ و ج ۱۷، ص ۲۵۸.
  36. مصاحبه با حجت الاسلام سید مهدی سید موسوی.
  37. مصاحبه با حجت الاسلام صادق طهوری، ۱۳۸۰/۱۱/۱۲.
  38. مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۶ و ۴۳.
  39. مکاتبه با آیت الله نجومی، ص ۵.
  40. مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۳۶.
  41. مکاتبه با آیت الله نجومی، ص ۶ و مصاحبه با عبدالحمید ترابی.
  42. مصاحبه با حجت الاسلام صادق طهوری.
  43. مصاحبه با آیت الله شیخ حسن ممدوحی.
  44. مکاتبه با محمدمهدی حاج آخوند، ص ۵۱.

منابع

آرشیو عکس و تصویر