اوامر (اصول فقه): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '==منظور از ماده امر:== منظور از ماده امر، حروف ( الف، ميم ، ر ) مي باشد. در آيات و رو...' ایجاد کرد)
 
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==منظور از ماده امر:==
 
  
منظور از ماده امر، حروف ( الف، ميم ، ر ) مي باشد.
+
==معنای امر==
در آيات و روايات و مواد قانوني هم، اين حروف به کار رفته اند
+
«اوامر» جمع «امر» است و منظور از «ماده امر»، خود واژه «امر» است که دو معنای اصلی دارد؛ یکی به معنای دستور و طلب که جمع آن «اوامر» است، و دیگری به معنای کار و شأن، که جمع آن «امور» است. تنها قسم اول این معنا است که مورد بحث و توجه در [[علم اصول]] است. در [[قرآن]] و روایات و مواد قانونی هم، این حروف به کار رفته اند، مانند: {{متن قرآن|«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاء بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ»}} ([[سوره توبه]]، ۷۱). همچنین در ماده ۳۳۶ قانون مدنی آمده: هر گاه کسی بر حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید که عرفاً برای آن عمل اجرتی بوده و یا آن شخص عادتاً مهیای آن عمل باشد، عامل، مستحق اجرت عمل خود خواهد بود مگر این که معلوم شود که قصد تبرّع داشته است‌.
  
'''مثال اول:'''
+
در اصول، علاوه بر «ماده امر»، «صیغه امر» یا «هیأت امر» نیز مطرح می شود و منظور از «صیغه امر»، همان مواردی است که در علم صرف مورد گفت‌وگو قرار می‌گیرد؛ یعنی فعل یا شبه فعلی است که با آن انجام چیزی طلب می شود. مانند صیغه اول غایب در ثلاثی مجرد که بر وزن «لیفعل» آمده و صیغه اول مخاطب که بر وزن «افعل» می‌آید. در علم اصول بیان می‌شود که صیغه فعل امر برای چه منظوری وضع شده و افاده چه معنایی می‌کند. مثلا آیه: {{متن قرآن|«یا یَحیی خُذ الکتابَ بِقوّة»}}؛ ([[سوره مریم]]، ۱۲)؛ در اینجا خداوند از [[حضرت یحیی علیه السلام|حضرت یحیی]] انجام چیزی را طلب می کند. یا تعابیر «اقیموا الصلوة» و «اوفوا بالعقود».
  
'''وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ .''' سوره ي آل عمران
+
==دلالت امر بر وجوب==
  
'''مثال دوم:'''
+
سوالی که مطرح است اینکه آیا صیغه امر بر [[واجب|وجوب]] دلالت دارد؟
  
ماده 336 قانون مدني: هر گاه کسي بر حسب امر ديگري اقدام به عملي نمايد که عرفاً براي آن عمل اجرتي بوده و يا آن شخص عادتاً مهياي آن عمل باشد عامل، مستحق اجرت عمل خود خواهد بود مگر اين که معلوم شود که قصد تبرع داشته است‌.
+
در این مورد نظرات متعدی است:
 
 
==منظوراز صیغه امر==
 
 
 
منظور از صیغه ی اَمر، فعل یا شبه فعلی است که با آن انجام چیزی طلب می شود. به عبارت دیگر، مقصود از صیغه امر، صیغه های امر غایب و امر مخاطب ( امر حاظر ) و اسم ها و فعل هایی که به معنای امر هستند و ... می باشد که با این صیغه ها، فردی از دیگری انجام چیزی را طلب می کند .
 
 
 
''' مثال اول :'''
 
 
 
'''یا یحیی خذ الکتاب بقوة''' – ای یحیی توانمندانه کتاب را بگیر – مریم / 12 . در این جا خداوند از حضرت یحیی انجام چیزی را طلب می کند .
 
  
'''مثال دوم :'''
+
عده ای معتقدند که صیغه امر، برای دلالت بر وجوب وضع شده است.
  
'''اقیمو الصلوة'''
+
عده ای معتقدند که صیغه امر برای دلالت بر وجوب و [[استحباب]] وضع شده است.
  
'''مثال سوم :'''
+
عده ای معتقدند که خود لفظ امر، مشترک لفظی است بین وجوب و استحباب.
  
'''اوفوا بالعقود''' – مایده / 1
+
علامه [[شیخ محمدرضا مظفر|محمدرضا مظفر]] در این مسئله می گوید: دلالت امر بر این موارد (مانند وجوب و ...)، به حکم عقل است و نه وضع و قرارداد، و این عقل است که می گوید وقتی آمر به مأمور چیزی را امر کرد، انجامش بر مأمور واجب است (پس دلالت امر بر وجوب است، آن هم به حکم عقل و نه دلالت وضعی).
  
==دلالت امر بر وجوب==
+
قبل از توضیح این بحث به این مطلب دقت کنید: اگر آمر، مأمور را از کاری منع کند و سپس او را به همان کار امر نماید (امر بعد از منع)، آیا در اینجا این امر به معنای وجوب است یا استحباب یا به معنای رخصت دادن است و یا ...؟
 
 
سوالی که مطرح است اینکه آیا صیغه امر بر وجوب دلالت دارد؟
 
 
 
در این مورد نظرات متعدی است:
 
  
عده ای معتقدند که صیغه امر، برای دلالت بر وجوب وضع شده است .
+
'''جواب:'''
  
عده ای معتقدند که صیغه امر برای دلالت بر وجوب و استحباب وضع شده است .
+
الف: اگر امری که بعد از نهی می آید دلالت بر وجوب داشته باشد، انجام امر واجب است و ترک آن موجب مجازات است.
  
عده ای معتقدند مه خود لفظ امر، مشترک لفظی است بین وجوب و استحباب .
+
ب: اگر امری که بعد از نهی می آید دلالت بر استحباب داشته باشد، انجام امر مستحب است و [[ثواب]] دارد، ولی ترک آن موجب مجازات نمی شود.
  
==نظر علامه محمد رضا مظفر(ره)==
+
ج: اگر امری که بعد از نهی می آید دلالت بر ترخیص داشته باشد، این امر نه بر وجوب دلالت دارد و نه بر استحباب، بلکه برای برداشتن منع قبلی (دادن رخصت و اجازه) است.
 +
[[رده:اصول فقه]]
  
نکته: علامه مظفر در این مسئله می گوید:
+
به نظر اکثر اصولیون، امر بعد از نهی به معنای ترخیص و اجازه دادن است. به عبارتی دیگر، این امر آمده تا منع قبلی را بردارد، فلذا نه بر وجوب دلالت دارد و نه بر استحباب، بلکه به معنای ترخیص است (مثلا هرگاه پزشک به بیماری گفته باشد آب نخور و از مایعات استفاده نکن و همان پزشک بعد از یک هفته بگوید آب بخور، در اینجا امر بعد از منع، برای رخصت است و آمده منع قبلی را بردارد).خداوند در [[سوره مائده]] صید در حال [[احرام]] و انجام مراسم [[حج]] را برای حجاج [[حرام]] نموده است (یعنی خداوند حجاج را از صید کردن در حال احرام منع کرده)، سپس خداوند به حجاج می فرماید: هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صیدکردن برای شما مانعی ندارد. پس امر به شکار پس از احرام، دلالت بر برداشتن منع قبلی دارد (یعنی آنجا که خداوند حجاج را از صید کردن در حال احرام منع کرده بود).
 +
==منابع==
  
دلالت امر بر این موارد ( مانند وجوب و .. )،به حکم عقل است و نه وضع و قرارداد، و این عقل است که میگوید وقتی آمر به مامور چیزی را امر کرد،انجامش بر مامور واجب است ( پس دلالت امر بر وجوب است آن هم به حکم عقل  و نه دلالت وضعی )
+
* پایگاه تخصصی آموزشی اصول فقه، حمید داوود آبادی فراهانی.
 +
* [https://www.islamquest.net/fa/archive/fa91653 "اصطلاحات ماده امر و صیغه امر چه تفاوتی با هم دارند؟"، اسلام کوئست].
 +
{{فقه/اصول فقه}}
 +
[[رده:اصطلاحات اصول فقه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۷

معنای امر

«اوامر» جمع «امر» است و منظور از «ماده امر»، خود واژه «امر» است که دو معنای اصلی دارد؛ یکی به معنای دستور و طلب که جمع آن «اوامر» است، و دیگری به معنای کار و شأن، که جمع آن «امور» است. تنها قسم اول این معنا است که مورد بحث و توجه در علم اصول است. در قرآن و روایات و مواد قانونی هم، این حروف به کار رفته اند، مانند: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاء بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ» (سوره توبه، ۷۱). همچنین در ماده ۳۳۶ قانون مدنی آمده: هر گاه کسی بر حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید که عرفاً برای آن عمل اجرتی بوده و یا آن شخص عادتاً مهیای آن عمل باشد، عامل، مستحق اجرت عمل خود خواهد بود مگر این که معلوم شود که قصد تبرّع داشته است‌.

در اصول، علاوه بر «ماده امر»، «صیغه امر» یا «هیأت امر» نیز مطرح می شود و منظور از «صیغه امر»، همان مواردی است که در علم صرف مورد گفت‌وگو قرار می‌گیرد؛ یعنی فعل یا شبه فعلی است که با آن انجام چیزی طلب می شود. مانند صیغه اول غایب در ثلاثی مجرد که بر وزن «لیفعل» آمده و صیغه اول مخاطب که بر وزن «افعل» می‌آید. در علم اصول بیان می‌شود که صیغه فعل امر برای چه منظوری وضع شده و افاده چه معنایی می‌کند. مثلا آیه: «یا یَحیی خُذ الکتابَ بِقوّة»؛ (سوره مریم، ۱۲)؛ در اینجا خداوند از حضرت یحیی انجام چیزی را طلب می کند. یا تعابیر «اقیموا الصلوة» و «اوفوا بالعقود».

دلالت امر بر وجوب

سوالی که مطرح است اینکه آیا صیغه امر بر وجوب دلالت دارد؟

در این مورد نظرات متعدی است:

عده ای معتقدند که صیغه امر، برای دلالت بر وجوب وضع شده است.

عده ای معتقدند که صیغه امر برای دلالت بر وجوب و استحباب وضع شده است.

عده ای معتقدند که خود لفظ امر، مشترک لفظی است بین وجوب و استحباب.

علامه محمدرضا مظفر در این مسئله می گوید: دلالت امر بر این موارد (مانند وجوب و ...)، به حکم عقل است و نه وضع و قرارداد، و این عقل است که می گوید وقتی آمر به مأمور چیزی را امر کرد، انجامش بر مأمور واجب است (پس دلالت امر بر وجوب است، آن هم به حکم عقل و نه دلالت وضعی).

قبل از توضیح این بحث به این مطلب دقت کنید: اگر آمر، مأمور را از کاری منع کند و سپس او را به همان کار امر نماید (امر بعد از منع)، آیا در اینجا این امر به معنای وجوب است یا استحباب یا به معنای رخصت دادن است و یا ...؟

جواب:

الف: اگر امری که بعد از نهی می آید دلالت بر وجوب داشته باشد، انجام امر واجب است و ترک آن موجب مجازات است.

ب: اگر امری که بعد از نهی می آید دلالت بر استحباب داشته باشد، انجام امر مستحب است و ثواب دارد، ولی ترک آن موجب مجازات نمی شود.

ج: اگر امری که بعد از نهی می آید دلالت بر ترخیص داشته باشد، این امر نه بر وجوب دلالت دارد و نه بر استحباب، بلکه برای برداشتن منع قبلی (دادن رخصت و اجازه) است.

به نظر اکثر اصولیون، امر بعد از نهی به معنای ترخیص و اجازه دادن است. به عبارتی دیگر، این امر آمده تا منع قبلی را بردارد، فلذا نه بر وجوب دلالت دارد و نه بر استحباب، بلکه به معنای ترخیص است (مثلا هرگاه پزشک به بیماری گفته باشد آب نخور و از مایعات استفاده نکن و همان پزشک بعد از یک هفته بگوید آب بخور، در اینجا امر بعد از منع، برای رخصت است و آمده منع قبلی را بردارد).خداوند در سوره مائده صید در حال احرام و انجام مراسم حج را برای حجاج حرام نموده است (یعنی خداوند حجاج را از صید کردن در حال احرام منع کرده)، سپس خداوند به حجاج می فرماید: هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صیدکردن برای شما مانعی ندارد. پس امر به شکار پس از احرام، دلالت بر برداشتن منع قبلی دارد (یعنی آنجا که خداوند حجاج را از صید کردن در حال احرام منع کرده بود).

منابع

فقه/اصول فقه
اصول فقه مبحث الفاظ: مشتق، اوامر، نواهی، مفاهیم، عام و خاص ، مطلق و مقید ، مجمل و مبین منابع اصول فقه
ملازمات عقلیه: مستقلات عقلیه و غیر مستقلات عقلیه
مباحث حجت: کتاب، سنت، اجماع، حجیت ظواهر، شهرت، سیره ، قیاس، تعادل و تراجیح
مباحث اصول عملیه :اصل برائت، اصل احتیاط، اصل تخییر، اصل استصحاب
پیوندهای مرتبط: رده:اصول فقه | رده:اصولیون | رده:منابع اصول فقه | رده:اصطلاحات اصول فقه قواعد فقهی | احکام