انطاکیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'شهرى عذاب شده به جهت تكذيب فرستادگان الهى. اَنطاكِيه كه با تاى منقوط نيز خوانده...' ایجاد کرد)
 
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
شهرى عذاب شده به جهت تكذيب فرستادگان الهى.
+
{{خوب}}
 +
«اَنطاکیه» شهرى باستانی در روم شرقی، که اکنون جزو قلمرو کشور [[ترکیه|ترکیه]] است و در سال ۱۷ هجرى به تصرف مسلمانان درآمد. نام «انطاکیه» در [[قرآن|قرآن کریم]] نیامده، اما برخی مفسران در [[شأن نزول]] آیاتى، از این شهر و صفات مردم آن یاد کرده‌اند.  
  
اَنطاكِيه كه با تاى منقوط نيز خوانده شده<ref> التعريف والاعلام، ص 111؛ تفسير قرطبى، ج 15، ص 11.</ref> شهرى در روم باستان<ref> جامع‌البيان، مج 12، ج 22، ص 186؛ قاموس كتاب مقدس، ص 115؛ نمونه، ج 18، ص 340ـ359.</ref> بوده كه به دست يونانيان<ref> دائرة‌المعارف بستانى، ج ص 508.</ref> در سال 300 قبل از ميلاد<ref> دائرة‌المعارف الاسلاميه، ج ص 62؛ قاموس كتاب مقدس، ص 115.</ref> بنا شده و هم‌اكنون جزو قلمرو كشور تركيه است.<ref> نمونه، ج 18، ص 340.</ref> سازنده آن را انطيقس يا انطيوخوس (معرب انطيوكوس) سومين پادشاه پس از اسكندر گفته‌اند؛<ref> معجم البلدان، ج ص 266.</ref> ولى برخى فرزند وى سلوكوس نيكاتور را سازنده آن دانسته‌اند.
+
== تاریخچه انطاکیه ==
 +
اَنطاکیه که با تاى منقوط نیز خوانده شده،<ref> التعریف والاعلام، ص ۱۱۱؛ تفسیر قرطبى، ج ۱۵، ص ۱۱.</ref> شهرى در روم باستان<ref> جامع‌البیان، ج ۲۲، ص ۱۸۶؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۱۱۵؛ نمونه، ج ۱۸، ص ۳۴۰ـ۳۵۹.</ref> بوده که به دست یونانیان<ref> دائرة‌المعارف بستانى، ج ۴، ص ۵۰۸.</ref> در سال ۳۰۰ قبل از میلاد<ref> دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج ۳، ص ۶۲؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۱۱۵.</ref> بنا شده و هم‌اکنون جزو قلمرو کشور [[ترکیه|ترکیه]] است.<ref> نمونه، ج ۱۸، ص ۳۴۰.</ref> سازنده آن را انطیقس یا انطیوخوس (معرّب انطیوکوس) سومین پادشاه پس از اسکندر گفته‌اند؛<ref> معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۶۶.</ref> ولى برخى فرزند وى سلوکوس نیکاتور را سازنده آن دانسته‌اند. وى این شهر را انطاکیه نامید تا منسوب به پدرش انطیخوس باشد.<ref> قاموس کتاب مقدس، ص ۱۱۶.</ref>
  
وى اين شهر را انطاكيه ناميد تا منسوب به پدرش انطيخوس باشد.<ref> قاموس كتاب مقدس، ص 116.</ref> برخى نيز بر آن‌اند كه پدر بناى آن را آغاز و پسر پس از درگذشت او آن را به پايان رساند؛<ref> معجم البلدان، ج ص 266.</ref> اما دسته‌اى از مورخان بناى آن ‌را توسط انطاكية دختر روم بن يقن بن سام بن [[حضرت نوح]] عليه‌السلام دانسته‌اند.<ref> معجم‌البلدان، ج ص 266؛ آثار البلاد، ص 150.</ref>
+
برخى نیز بر آن‌اند که پدر بناى آن را آغاز و پسر پس از درگذشت او آن را به پایان رساند؛<ref> معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۶۶.</ref> اما دسته‌اى از مورخان بناى آن ‌را توسط انطاکیة دختر روم بن یقن بن سام بن [[حضرت نوح]] علیه‌السلام دانسته‌اند.<ref> معجم‌البلدان، ج ۱، ص ۲۶۶؛ آثار البلاد، ص ۱۵۰.</ref>
  
اين شهر زمانى يكى از سه شهر بزرگ سرزمين روم به شمار مى‌آمد و داراى موقعيتى سرسبز، نهرهاى آب خوش‌گوار و مركز تجارت آسياى غربى و نزد يونانيان به انطاكيه زيبا و ملكه شرق مشهور بود.<ref> دائرة‌المعارف بستانى، ج ص 506؛ معجم البلدان، ج ص 266ـ267؛ نمونه، ج 18، ص 359.</ref>
+
این شهر زمانى یکى از سه شهر بزرگ سرزمین روم به شمار مى‌آمد و داراى موقعیتى سرسبز، نهرهاى آب خوش‌گوار و مرکز تجارت آسیاى غربى و نزد یونانیان به انطاکیه زیبا و ملکه شرق مشهور بود.<ref> دائرة‌المعارف بستانى، ج ۴، ص ۵۰۶؛ معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۶۶ـ۲۶۷؛ نمونه، ج ۱۸، ص ۳۵۹.</ref>
  
نصارا نيز از شهر انطاكيه با وصف شهر خدا، شهر شاهى و مادر شهرها ياد مى‌كردند زيرا نخستين شهرى بود كه اهل آن همگى به حضرت مسيح و به دين نصارا گرويدند.<ref> التنبيه والاشراف، ص 116؛ تفسير ابن كثير، ج ص 577؛ البداية والنهايه، ج ص 207.</ref> پولس و برنابا از حواريان [[حضرت عيسى]] عليه‌السلام در آنجا به تبليغ اشتغال داشتند.<ref> قاموس كتاب مقدس، ص 115.</ref>
+
[[مسیحیت|نصارا]] نیز از شهر انطاکیه با وصف شهر خدا، شهر شاهى و مادر شهرها یاد مى‌کردند زیرا نخستین شهرى بود که اهل آن همگى به [[حضرت مسیح]] علیه‌السلام و به دین نصارا گرویدند.<ref> التنبیه والاشراف، ص ۱۱۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۷۷؛ البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۲۰۷.</ref> با آمدن مسیحیان، این شهر به صورت مرکزی دینی درآمد.<ref>یعقوبی، ۱/ ۱۵۳؛ مسعودی، ۲/ ۱۸۲.</ref> پولس و برنابا از [[حواریون|حواریان]] حضرت عیسى علیه‌السلام در آنجا به تبلیغ اشتغال داشتند.<ref> قاموس کتاب مقدس، ص ۱۱۵.</ref> «انطاکیه» براى مسیحیان، دومین شهر مذهبى محسوب مى شد، و شهر اولشان «[[بیت المقدس]]» بود که حضرت مسیح علیه السلام دعوت خود را از آنجا آغاز کرد.
  
شهر انطاكيه پيش از [[اسلام]] محل كشمكش و درگيرى بين قوم‌ها و پيروان اديان يهود، نصارا و بت‌پرستان بوده است. اين شهر يك‌بار به دست شاپور اول در سال 260<ref> دائرة‌المعارف الاسلاميه، ج 3، ص 62.</ref> و بار ديگر توسط كسرا انوشيروان در سال 538 ميلادى فتح شد.<ref> تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 165؛ مروج الذهب، ج 1، ص 291؛ المسالك، ج 1، ص 288.</ref> در سال 638 ميلادى مطابق با سال 17 هجرى قمرى مسلمانان، انطاكيه را به تصرف خود درآوردند.<ref> دائرة‌المعارف الاسلاميه، ج 3، ص 63؛ دائرة‌المعارف بستانى، ج 4، ص 511.</ref> قبر مؤمن آل ‌ياسين كه نامش را حبيب نجار گفته‌اند در انطاكيه زيارتگاه مردم است.<ref> الموسوعة الذهبيه، ج‌ 6‌، ص‌ 180؛ آثار البلاد، ص‌ 151؛ الكشاف، ج‌ ص‌ 10.</ref> قبر يحيى بن زكريا عليهماالسلام نيز در اين شهر است.<ref> آثارالبلاد، ص 151.</ref>
+
قبر «[[مؤمن آل یس|مؤمن آل‌یاسین]]» که نامش را «حبیب نجار» گفته‌اند در انطاکیه زیارتگاه مردم است.<ref> الموسوعة الذهبیه، ج‌ ۶‌، ص‌ ۱۸۰؛ آثار البلاد، ص‌ ۱۵۱؛ الکشاف، ج‌ ۴، ص‌ ۱۰.</ref> قبر [[حضرت یحیی علیه السلام|یحیى بن زکریا]] علیهماالسلام نیز در این شهر قرار دارد.<ref> آثارالبلاد، ص ۱۵۱.</ref>
  
در قرآن‌كريم نام انطاكيه نيامده؛ ليكن مفسران در شأن نزول آياتى، از انطاكيه و شهروندان آن ياد كرده‌اند. اين آيات دو دسته است:
+
شهر انطاکیه پیش از [[اسلام]]، محل کشمکش و درگیرى بین اقوام‌ و پیروان ادیان [[یهود]]، نصارا و [[بت پرستی|بت‌پرستان]] بوده است. پس از تشکیل دولت ساسانی در ۲۲۶ میلادی و آغاز رقابت میان [[ایران]] و روم، انطاکیه صحنۀ شدیدترین برخوردها میان دو دولت گردید. این شهر یک‌بار به دست شاپور اول در سال ۲۶۰<ref> دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج ۳، ص ۶۲.</ref> و بار دیگر توسط کسرا انوشیروان در سال ۵۳۸ میلادى فتح شد.<ref> تاریخ یعقوبى، ج ۱، ص ۱۶۵؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۲۹۱؛ المسالک، ج ۱، ص ۲۸۸.</ref>
  
# آياتى كه به نظر جمعى از مفسران درباره انطاكيه و اهل آن است<ref> تفسير قرطبى، ج 15، ص 11؛ المنير، ج 22، ص 300، 302؛ التحرير والتنوير؛ ج 22، ص 358.</ref> و آن آيه 13 [[سوره يس]]/36: «واضرِب لَهُم مَثَلاً اَصحبَ القَريَةِ اِذ جاءَهَا المُرسَلون» و آيات پس از آن است كه به داستان اصحاب قريه پرداخته است و بيشتر مفسران مقصود از قريه را انطاكيه دانسته‌اند؛ ليكن در چگونگى داستان و نام فرستادگانى كه به آنجا گسيل شده‌اند و اين كه از جانب خداوند يا [[حضرت عيسى]] علیه‌السلام اعزام شده‌اند و چگونگى برخورد آن‌ها با مردم و برخورد حاكم و مردم با آنان، نيز كشتن مردى كه به اين سه رسول گراييد و سرانجامِ كافران و پادشاه در نگاه مفسران و مورخان اختلاف است.<ref> تاريخ طبرى، ج 1، ص 379.</ref>
+
همچنین، مسلمانان در سال ۶۳۸ میلادى مطابق با سال ۱۷ هجرى، در زمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] انطاکیه را به تصرف خود درآوردند.<ref> دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج ۳، ص ۶۳؛ دائرة‌المعارف بستانى، ج ۴، ص ۵۱۱.</ref> مردم آن که [[مسیحیت|مسیحى]] بودند پرداخت [[جزیه]] را پذیرفتند، و بر آئین خود باقى ماندند.<ref>فرهنگ قصص قرآن، ماده «انطاکیه»، ص ۳۲۰.</ref> پس از این نیز، ناحیۀ انطاکیه صحنۀ برخورد دائمی میان بیزانس و دولتهای اسلامی گردید. در زمان تسلط مغولان بر منطقه، شهر انطاکیه از تعرض آنان مصون ماند، چنانک‍ه عده‌ای نیز از ترس مغولان در آنجا پناهنده شدند که این امر موجب افزایش جمعیت گردید.
  
از شواهد تاريخى و برخى روايات و گفته مفسران ذيل آيه 14 [[سوره صف]]/61<ref> البداية والنهايه، ج 2، ص 67؛ التحرير والتنوير، ج 22، ص 359.</ref> برمى‌آيد كه اهل انطاكيه و پادشاه آن همگى يا دسته‌اى از آنان [[ايمان]] آوردند<ref> تفسير قمى، ج 2، ص 187ـ189؛ قصص الانبياء، راوندى، ص 274.</ref> و از سويى روايات و شواهد تاريخى ديگر و ظاهر آيات پيشگفته سوره يس بيانگر كفر و سرانجام عذاب همه آنان از جمله پادشاه است،<ref> تفسير ابن كثير، ج ص 576.</ref> از اين ‌رو برخى درباره قول مشهور ترديد كرده<ref> همان، ص 574.</ref> و برخى آن را رد كرده و گفته‌اند: پيوند داستان طرح شده در سوره يس با انطاكيه بسيار ضعيف است،<ref> البداية والنهايه، ج ص 207.</ref> جز اين كه بگوييم در انطاكيه در دو برهه زمانى دو رويداد اتفاق افتاده است: يكى فرستادن رسولان از سوى خداوند و تكذيب آنان از سوى اهل انطاكيه در حالى ‌كه تنها يك نفر (مؤمن آل ‌ياسين) ايمان آورد و بدست آنان كشته شد و خداوند اهل آن شهر را با عذاب فراگير نابود كرد و ديگرى آن كه پس از آبادانى مجدد شهر انطاكيه [[حضرت عيسى]] عليه‌السلام فرستادگانى به آنجا گسيل داشته و اين بار مردم انطاكيه به آن‌ها [[ايمان]] آوردند<ref> همان، ص 207ـ208.</ref> و اين موضوع در آيه 14 [[سوره صف]]/61 گزارش شده است: «...فَامَنَت طَائِفَةٌ مِن بَنى اِسرءيل...»<ref> همان، ج 2، ص 67.</ref> اين احتمال نيز دور از حقيقت نيست كه داستان‌هاى متفاوت ممكن است مربوط به دو انطاكيه باشد<ref> تفسير ابن كثير، ج ص 577.</ref> زيرا در گذشته شهرهاى زيادى به نام انطاكيه وجود داشته است.<ref> قاموس كتاب مقدس، ص 116.</ref> (=> اصحاب القريه)
+
از آثار تاریخی این شهر، قلعه و باروها، [[کلیسا]] و صومعۀ پیر مقدس، مسجد [[حبیب نجار]] ـ که در آغاز، کلیسا بوده و پس از دورۀ اسلامی به [[مسجد]] تبدیل شده است ـ پلهای ترایانوس و دیوکلتیانوس و دروازۀ آهنین، را می‌توان نام برد.
 +
== انطاکیه در قرآن ==
 +
در [[قرآن|قرآن کریم]] نام انطاکیه نیامده، لیکن مفسران در [[شأن نزول]] آیاتى، از انطاکیه و شهروندان آن یاد کرده‌اند. این آیات دو دسته است: آیاتى که به نظر جمعى از مفسران درباره انطاکیه و اهل آن است<ref> تفسیر قرطبى، ج ۱۵، ص ۱۱؛ المنیر، ج ۲۲، ص ۳۰۰، ۳۰۲؛ التحریر والتنویر؛ ج ۲۲، ص ۳۵۸.</ref> و آن آیه ۱۳ [[سوره یس]]: {{متن قرآن|«وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْیةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ»}} و آیات پس از آن است که به داستان [[اصحاب القریه]] پرداخته است و بیشتر مفسران مقصود از قریه را انطاکیه دانسته‌اند؛ لیکن در چگونگى داستان و نام فرستادگانى که به آنجا گسیل شده‌اند و این که از جانب خداوند یا [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام اعزام شده‌اند و چگونگى برخورد آن‌ها با مردم و برخورد حاکم و مردم با آنان، نیز کشتن مردى که به این سه رسول گرایید و سرانجامِ کافران و پادشاه در نگاه مفسران و مورخان اختلاف است.<ref> تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۳۷۹.</ref>
  
# آيات مورد اختلاف كه برخى آن را درباره شهر انطاكيه دانسته‌اند:
+
از شواهد تاریخى و برخى روایات و گفته مفسران ذیل آیه ۱۴ [[سوره صف]]،<ref> البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۶۷؛ التحریر والتنویر، ج ۲۲، ص ۳۵۹.</ref> برمى‌آید که اهل انطاکیه و پادشاه آن همگى یا دسته‌اى از آنان [[ایمان]] آوردند؛<ref> تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۸۷ـ۱۸۹؛ قصص الانبیاء، راوندى، ص ۲۷۴.</ref> اما از سویى، روایات و شواهد تاریخى دیگر و ظاهر آیات پیشگفته سوره یس، بیانگر [[کفر|کفر]] و سرانجام [[عذاب]] همه آنان از جمله پادشاه است.<ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۷۶.</ref> از این ‌رو برخى درباره قول مشهور تردید کرده<ref> همان، ص ۵۷۴.</ref> و برخى آن را رد کرده و گفته‌اند: پیوند داستان طرح شده در سوره یس با انطاکیه بسیار ضعیف است،<ref> البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۲۰۷.</ref> جز این که بگوییم در انطاکیه در دو برهه زمانى دو رویداد اتفاق افتاده است: یکى فرستادن رسولان از سوى خداوند و تکذیب آنان از سوى اهل انطاکیه در حالى ‌که تنها یک نفر (مؤمن آل ‌یاسین) ایمان آورد و بدست آنان کشته شد و خداوند اهل آن شهر را با عذاب فراگیر نابود کرد؛ و دیگرى آن که پس از آبادانى مجدد شهر انطاکیه، [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام فرستادگانى به آنجا گسیل داشته و این بار مردم انطاکیه به آن‌ها [[ایمان]] آوردند<ref> همان، ص ۲۰۷ـ۲۰۸.</ref> و این موضوع در آیه ۱۴ [[سوره صف]] گزارش شده است: {{متن قرآن|«...فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ...»}}.<ref> همان، ج۲، ص۶۷.</ref>
  
الف. در آيه 14 [[سوره صف]]/61 خداوند به [[ايمان]] دسته‌اى از بنى‌اسرائيل به [[حضرت عيسى]] عليه‌السلام اشاره دارد: «فَامَنَت طَائِفَةٌ مِن بَنى اِسرءيلَ و كَفَرَت طَائِفَةٌ فَاَيَّدنَا الَّذينَ ءامَنوا عَلى عَدُوِّهِم فَاَصبَحوا ظهِرين» برخى بر آن‌اند كه مقصود از بنى‌اسرائيل در اين آيه اهل انطاكيه‌اند.<ref> البدايه والنهايه، ج 2، ص 67.</ref>
+
این احتمال نیز دور از حقیقت نیست که داستان‌هاى متفاوت ممکن است مربوط به دو انطاکیه باشد؛<ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۷۷.</ref> زیرا در گذشته شهرهاى زیادى به نام انطاکیه وجود داشته است.<ref> قاموس کتاب مقدس، ص ۱۱۶.</ref>  
  
ب. برخى اصحاب رسّ در دو آيه ذيل را اهل انطاكيه دانسته‌اند: «و عادًا و ثَمودا و اَصحبَ الرَّسِّ و قُرونـًا بَينَ ذلِكَ كَثيرا» ([[سوره فرقان]]/25،38)، «كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح و اَصحبُ الرَّسِّ و ثَمود» ([[سوره ق]]/50 ،12) گفته‌اند: رسّ چاهى بود در انطاكيه كه بت‌پرستان مؤمن آل ياسين را در آن افكنده و كشتند<ref> روض الجنان، ج 14، ص 222.</ref> و از اين ‌رو به اصحاب رس مشهور شدند.
+
آیات مورد اختلاف که برخى آن را درباره شهر انطاکیه دانسته‌اند عبارتند از:
  
ج. «فَانطَلَقا حَتّى اِذا اَتَيا اَهلَ قَريَة اِستَطعَما اَهلَها فَاَبَوا اَن يُضَيِّفوهُما فَوَجَدا فيها جِدارًا يُريدُ اَن يَنقَضَّ فَاَقامَهُ قالَ لَو شِئتَ لَتَّخَذتَ عَلَيهِ اَجرا». ([[سوره كهف]]/18،77) اين آيه و آيات پيش از آن همراهى موسى و خضر عليهماالسلام را گزارش مى‌كند؛ آن دو در سفر به قريه‌اى رسيدند و از اهل آن طعام خواستند؛ اما اهل قريه از اطعام آنان خوددارى كردند. برخى مفسران مراد از قريه در اين آيه را انطاكيه دانسته‌اند.<ref> مجمع البيان، ج ص 751؛ الجوهرالثمين، ج ص 93.</ref>
+
* الف. در آیه ۱۴ [[سوره صف]] خداوند به [[ایمان]] دسته‌اى از [[بنی اسرائیل|بنى‌اسرائیل]] به [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام اشاره دارد: {{متن قرآن|«فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَیّدْنَا الَّذِینَ آَمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ»}} برخى بر آن‌اند که مقصود از بنى‌اسرائیل در این آیه اهل انطاکیه‌اند.<ref>البدایه والنهایه، ج۲، ص۶۷.</ref>
 +
* ب. برخى [[اَصحاب رَسّ|اصحاب رسّ]] در دو آیه ذیل را اهل انطاکیه دانسته‌اند: {{متن قرآن|«وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَینَ ذَلِک کثِیرًا»}} ([[سوره فرقان]]/۲۵، ۳۸) و {{متن قرآن|«کذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ»}} ([[سوره ق]]/۵۰، ۱۲). گفته‌اند: رسّ چاهى بود در انطاکیه که بت‌پرستان مؤمن آل یاسین را در آن افکنده و کشتند<ref> روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۲۲.</ref> و از این ‌رو به اصحاب رسّ مشهور شدند.
 +
* ج. {{متن قرآن|«فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَیا أَهْلَ قَرْیةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن یضَیفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَارًا یرِیدُ أَنْ ینقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیهِ أَجْرًا»}}. ([[سوره کهف]]/۱۸، ۷۷) این آیه و آیات پیش از آن، همراهى [[حضرت موسی|حضرت موسى]] و [[حضرت خضر]] علیهماالسلام را گزارش مى‌کند؛ آن دو در سفر به قریه‌اى رسیدند و از اهل آن طعام خواستند؛ اما اهل قریه از اطعام آنان خوددارى کردند. برخى مفسران مراد از قریه در این آیه را انطاکیه دانسته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۵۱؛ الجوهرالثمین، ج ۴، ص ۹۳.</ref>
 +
* د. برخى نیز مقصود از قریه در آیه ۱۶۳ [[سوره اعراف]] را انطاکیه دانسته‌اند.<ref>التعریف والاعلام، ص ۱۱۱.</ref> در این آیه به تجاوز [[اصحاب سبت]] از حدود الهى اشاره شده است: {{متن قرآن|«واَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیةِ الَّتِی کانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَیوْمَ لاَ یسْبِتُونَ لاَ تَأْتِیهِمْ کذَلِک نَبْلُوهُم بِمَا کانُوا یفْسُقُونَ»}}.
  
د. برخى مقصود از قريه در آيه 163 [[سوره اعراف]]/7 را انطاكيه دانسته‌اند.<ref> التعريف والاعلام، ص 111.</ref> در اين آيه به تجاوز اصحاب سبت از حدود الهى اشاره شده است: «وسـَلهُم عَنِ القَريَةِ الَّتى كانَت حاضِرَةَ البَحرِ اِذ يَعدونَ فِى‌السَّبتِ اِذ تَأتيهِم حيتانُهُم يَومَ سَبتِهِم شُرَّعـًا ويَومَ لايَسبِتونَ لاتَأتيهِم كَذلِكَ نَبلوهُم بِما كانوا يَفسُقون».
+
==پانویس==
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
===منابع===
+
==منابع==
 
+
* [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، محمدمهدى خراسانى، ج ۴، ص ۵۳۵-۵۳۸.
محمدمهدى خراسانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 4، صفحه 535-538.
+
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/225849/%D8%A7%D9%86%D8%B7%D8%A7%DA%A9%DB%8C%D9%87 "انطاکیه" دایرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 
+
* [https://www.makarem.ir/maaref/fa/article/index/320584/%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B7%D8%A7%DA%A9%DB%8C%D9%87 "ماجراى رسولان انطاکیه چه بود؟"، آیین رحمت - دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی].
[[رده: قصه‌های قرآن]]
+
{{قرآن}}
 +
[[رده: قصه‌های قرآنی]]
 +
[[رده:اعلام قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۲

«اَنطاکیه» شهرى باستانی در روم شرقی، که اکنون جزو قلمرو کشور ترکیه است و در سال ۱۷ هجرى به تصرف مسلمانان درآمد. نام «انطاکیه» در قرآن کریم نیامده، اما برخی مفسران در شأن نزول آیاتى، از این شهر و صفات مردم آن یاد کرده‌اند.

تاریخچه انطاکیه

اَنطاکیه که با تاى منقوط نیز خوانده شده،[۱] شهرى در روم باستان[۲] بوده که به دست یونانیان[۳] در سال ۳۰۰ قبل از میلاد[۴] بنا شده و هم‌اکنون جزو قلمرو کشور ترکیه است.[۵] سازنده آن را انطیقس یا انطیوخوس (معرّب انطیوکوس) سومین پادشاه پس از اسکندر گفته‌اند؛[۶] ولى برخى فرزند وى سلوکوس نیکاتور را سازنده آن دانسته‌اند. وى این شهر را انطاکیه نامید تا منسوب به پدرش انطیخوس باشد.[۷]

برخى نیز بر آن‌اند که پدر بناى آن را آغاز و پسر پس از درگذشت او آن را به پایان رساند؛[۸] اما دسته‌اى از مورخان بناى آن ‌را توسط انطاکیة دختر روم بن یقن بن سام بن حضرت نوح علیه‌السلام دانسته‌اند.[۹]

این شهر زمانى یکى از سه شهر بزرگ سرزمین روم به شمار مى‌آمد و داراى موقعیتى سرسبز، نهرهاى آب خوش‌گوار و مرکز تجارت آسیاى غربى و نزد یونانیان به انطاکیه زیبا و ملکه شرق مشهور بود.[۱۰]

نصارا نیز از شهر انطاکیه با وصف شهر خدا، شهر شاهى و مادر شهرها یاد مى‌کردند زیرا نخستین شهرى بود که اهل آن همگى به حضرت مسیح علیه‌السلام و به دین نصارا گرویدند.[۱۱] با آمدن مسیحیان، این شهر به صورت مرکزی دینی درآمد.[۱۲] پولس و برنابا از حواریان حضرت عیسى علیه‌السلام در آنجا به تبلیغ اشتغال داشتند.[۱۳] «انطاکیه» براى مسیحیان، دومین شهر مذهبى محسوب مى شد، و شهر اولشان «بیت المقدس» بود که حضرت مسیح علیه السلام دعوت خود را از آنجا آغاز کرد.

قبر «مؤمن آل‌یاسین» که نامش را «حبیب نجار» گفته‌اند در انطاکیه زیارتگاه مردم است.[۱۴] قبر یحیى بن زکریا علیهماالسلام نیز در این شهر قرار دارد.[۱۵]

شهر انطاکیه پیش از اسلام، محل کشمکش و درگیرى بین اقوام‌ و پیروان ادیان یهود، نصارا و بت‌پرستان بوده است. پس از تشکیل دولت ساسانی در ۲۲۶ میلادی و آغاز رقابت میان ایران و روم، انطاکیه صحنۀ شدیدترین برخوردها میان دو دولت گردید. این شهر یک‌بار به دست شاپور اول در سال ۲۶۰[۱۶] و بار دیگر توسط کسرا انوشیروان در سال ۵۳۸ میلادى فتح شد.[۱۷]

همچنین، مسلمانان در سال ۶۳۸ میلادى مطابق با سال ۱۷ هجرى، در زمان خلیفه دوم انطاکیه را به تصرف خود درآوردند.[۱۸] مردم آن که مسیحى بودند پرداخت جزیه را پذیرفتند، و بر آئین خود باقى ماندند.[۱۹] پس از این نیز، ناحیۀ انطاکیه صحنۀ برخورد دائمی میان بیزانس و دولتهای اسلامی گردید. در زمان تسلط مغولان بر منطقه، شهر انطاکیه از تعرض آنان مصون ماند، چنانک‍ه عده‌ای نیز از ترس مغولان در آنجا پناهنده شدند که این امر موجب افزایش جمعیت گردید.

از آثار تاریخی این شهر، قلعه و باروها، کلیسا و صومعۀ پیر مقدس، مسجد حبیب نجار ـ که در آغاز، کلیسا بوده و پس از دورۀ اسلامی به مسجد تبدیل شده است ـ پلهای ترایانوس و دیوکلتیانوس و دروازۀ آهنین، را می‌توان نام برد.

انطاکیه در قرآن

در قرآن کریم نام انطاکیه نیامده، لیکن مفسران در شأن نزول آیاتى، از انطاکیه و شهروندان آن یاد کرده‌اند. این آیات دو دسته است: آیاتى که به نظر جمعى از مفسران درباره انطاکیه و اهل آن است[۲۰] و آن آیه ۱۳ سوره یس: «وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْیةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ» و آیات پس از آن است که به داستان اصحاب القریه پرداخته است و بیشتر مفسران مقصود از قریه را انطاکیه دانسته‌اند؛ لیکن در چگونگى داستان و نام فرستادگانى که به آنجا گسیل شده‌اند و این که از جانب خداوند یا حضرت عیسى علیه‌السلام اعزام شده‌اند و چگونگى برخورد آن‌ها با مردم و برخورد حاکم و مردم با آنان، نیز کشتن مردى که به این سه رسول گرایید و سرانجامِ کافران و پادشاه در نگاه مفسران و مورخان اختلاف است.[۲۱]

از شواهد تاریخى و برخى روایات و گفته مفسران ذیل آیه ۱۴ سوره صف،[۲۲] برمى‌آید که اهل انطاکیه و پادشاه آن همگى یا دسته‌اى از آنان ایمان آوردند؛[۲۳] اما از سویى، روایات و شواهد تاریخى دیگر و ظاهر آیات پیشگفته سوره یس، بیانگر کفر و سرانجام عذاب همه آنان از جمله پادشاه است.[۲۴] از این ‌رو برخى درباره قول مشهور تردید کرده[۲۵] و برخى آن را رد کرده و گفته‌اند: پیوند داستان طرح شده در سوره یس با انطاکیه بسیار ضعیف است،[۲۶] جز این که بگوییم در انطاکیه در دو برهه زمانى دو رویداد اتفاق افتاده است: یکى فرستادن رسولان از سوى خداوند و تکذیب آنان از سوى اهل انطاکیه در حالى ‌که تنها یک نفر (مؤمن آل ‌یاسین) ایمان آورد و بدست آنان کشته شد و خداوند اهل آن شهر را با عذاب فراگیر نابود کرد؛ و دیگرى آن که پس از آبادانى مجدد شهر انطاکیه، حضرت عیسى علیه‌السلام فرستادگانى به آنجا گسیل داشته و این بار مردم انطاکیه به آن‌ها ایمان آوردند[۲۷] و این موضوع در آیه ۱۴ سوره صف گزارش شده است: «...فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ...».[۲۸]

این احتمال نیز دور از حقیقت نیست که داستان‌هاى متفاوت ممکن است مربوط به دو انطاکیه باشد؛[۲۹] زیرا در گذشته شهرهاى زیادى به نام انطاکیه وجود داشته است.[۳۰]

آیات مورد اختلاف که برخى آن را درباره شهر انطاکیه دانسته‌اند عبارتند از:

  • الف. در آیه ۱۴ سوره صف خداوند به ایمان دسته‌اى از بنى‌اسرائیل به حضرت عیسى علیه‌السلام اشاره دارد: «فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَیّدْنَا الَّذِینَ آَمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ» برخى بر آن‌اند که مقصود از بنى‌اسرائیل در این آیه اهل انطاکیه‌اند.[۳۱]
  • ب. برخى اصحاب رسّ در دو آیه ذیل را اهل انطاکیه دانسته‌اند: «وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَینَ ذَلِک کثِیرًا» (سوره فرقان/۲۵، ۳۸) و «کذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ» (سوره ق/۵۰، ۱۲). گفته‌اند: رسّ چاهى بود در انطاکیه که بت‌پرستان مؤمن آل یاسین را در آن افکنده و کشتند[۳۲] و از این ‌رو به اصحاب رسّ مشهور شدند.
  • ج. «فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَیا أَهْلَ قَرْیةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن یضَیفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَارًا یرِیدُ أَنْ ینقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیهِ أَجْرًا». (سوره کهف/۱۸، ۷۷) این آیه و آیات پیش از آن، همراهى حضرت موسى و حضرت خضر علیهماالسلام را گزارش مى‌کند؛ آن دو در سفر به قریه‌اى رسیدند و از اهل آن طعام خواستند؛ اما اهل قریه از اطعام آنان خوددارى کردند. برخى مفسران مراد از قریه در این آیه را انطاکیه دانسته‌اند.[۳۳]
  • د. برخى نیز مقصود از قریه در آیه ۱۶۳ سوره اعراف را انطاکیه دانسته‌اند.[۳۴] در این آیه به تجاوز اصحاب سبت از حدود الهى اشاره شده است: «واَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیةِ الَّتِی کانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَیوْمَ لاَ یسْبِتُونَ لاَ تَأْتِیهِمْ کذَلِک نَبْلُوهُم بِمَا کانُوا یفْسُقُونَ».

پانویس

  1. التعریف والاعلام، ص ۱۱۱؛ تفسیر قرطبى، ج ۱۵، ص ۱۱.
  2. جامع‌البیان، ج ۲۲، ص ۱۸۶؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۱۱۵؛ نمونه، ج ۱۸، ص ۳۴۰ـ۳۵۹.
  3. دائرة‌المعارف بستانى، ج ۴، ص ۵۰۸.
  4. دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج ۳، ص ۶۲؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۱۱۵.
  5. نمونه، ج ۱۸، ص ۳۴۰.
  6. معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۶۶.
  7. قاموس کتاب مقدس، ص ۱۱۶.
  8. معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۶۶.
  9. معجم‌البلدان، ج ۱، ص ۲۶۶؛ آثار البلاد، ص ۱۵۰.
  10. دائرة‌المعارف بستانى، ج ۴، ص ۵۰۶؛ معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۶۶ـ۲۶۷؛ نمونه، ج ۱۸، ص ۳۵۹.
  11. التنبیه والاشراف، ص ۱۱۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۷۷؛ البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۲۰۷.
  12. یعقوبی، ۱/ ۱۵۳؛ مسعودی، ۲/ ۱۸۲.
  13. قاموس کتاب مقدس، ص ۱۱۵.
  14. الموسوعة الذهبیه، ج‌ ۶‌، ص‌ ۱۸۰؛ آثار البلاد، ص‌ ۱۵۱؛ الکشاف، ج‌ ۴، ص‌ ۱۰.
  15. آثارالبلاد، ص ۱۵۱.
  16. دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج ۳، ص ۶۲.
  17. تاریخ یعقوبى، ج ۱، ص ۱۶۵؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۲۹۱؛ المسالک، ج ۱، ص ۲۸۸.
  18. دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج ۳، ص ۶۳؛ دائرة‌المعارف بستانى، ج ۴، ص ۵۱۱.
  19. فرهنگ قصص قرآن، ماده «انطاکیه»، ص ۳۲۰.
  20. تفسیر قرطبى، ج ۱۵، ص ۱۱؛ المنیر، ج ۲۲، ص ۳۰۰، ۳۰۲؛ التحریر والتنویر؛ ج ۲۲، ص ۳۵۸.
  21. تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۳۷۹.
  22. البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۶۷؛ التحریر والتنویر، ج ۲۲، ص ۳۵۹.
  23. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۸۷ـ۱۸۹؛ قصص الانبیاء، راوندى، ص ۲۷۴.
  24. تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۷۶.
  25. همان، ص ۵۷۴.
  26. البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۲۰۷.
  27. همان، ص ۲۰۷ـ۲۰۸.
  28. همان، ج۲، ص۶۷.
  29. تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۷۷.
  30. قاموس کتاب مقدس، ص ۱۱۶.
  31. البدایه والنهایه، ج۲، ص۶۷.
  32. روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۲۲.
  33. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۵۱؛ الجوهرالثمین، ج ۴، ص ۹۳.
  34. التعریف والاعلام، ص ۱۱۱.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن