اجتهاد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
اجتهاد در اصطلاح فقه عبارت است از: به کاربردن تلاش و کوشش خويش در راه به دست آوردن احکام شرعي از راه ها و منابعي که نزد فقيهان اسلام، معمول و متعارف است.<ref> سيدابوالحسن اصفهانى، منتهى الوصول ، مقرر شيخ محمدتقى آملى ، 334 </ref>
+
{{خوب}}
 +
'''«اجتهاد»''' در اصطلاح [[فقه]] [[شیعه]] عبارت است از به کاربردن تلاش و کوشش [[فقیه]] در راه به دست آوردن [[احکام شرعی|احکام شرعی]] از [[منابع اجتهاد در فقه شیعه|منابع فقه اسلامی]] که عبارتند از [[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]]. علما و فقهای بزرگ شیعه، همواره اجتهادشان پویا بوده، که با تحول زمان و مکان و بر اساس منابع معتبر شرعی تحول می‌پذیرد و جوابگوی فقه به نیازهای بشری در همه زمینه‌ها می‌باشد.  
  
==«اجتهاد» در لغت و اصطلاح==
+
==اجتهاد در لغت و اصطلاح==
  
واژه '''«اجتهاد»''' در لغت به معنی نهایت تلاش و کوشش در انجام هر کاری است. بیشترین استعمال این کلمه در علم [[فقه]] و [[اصول]] می باشد. «اجتهاد» در اصطلاح فقها و اصوليين به معنای «تمام توان خود را در راه بدست آوردن حكم شرعى مبذول داشتن» است.
+
واژه '''«اجتهاد»''' در لغت به معنی نهایت تلاش و کوشش در انجام هر کاری است. بیشترین استعمال این کلمه در علم [[فقه]] و [[اصول]] می باشد. «اجتهاد» در اصطلاح فقها و اصولیین به معنای «تمام توان خود را در راه بدست آوردن [[احکام شرعی|حکم شرعى]] مبذول داشتن» است.
  
سید ابوالحسن اصفهانی در معنی اجتهاد می گوید : اجتهاد به کاربردن تلاش و کوشش خويش در راه به دست آوردن احکام شرعي از راه ها و منابعي که نزد فقيهان اسلام، معمول و متعارف است.
+
[[سید ابوالحسن اصفهانی]] در معنی اجتهاد می گوید: اجتهاد به کاربردن تلاش و کوشش خویش در راه به دست آوردن احکام شرعی از راه ها و منابعی که نزد فقیهان اسلام، معمول و متعارف است.<ref> سیدابوالحسن اصفهانى، منتهى الوصول، تقریر شیخ محمدتقى آملى، ۳۳۴. </ref>
  
و شهيد مطهري (ره) در اين باره مي گويد: اجتهاد به معناي صحيح و منطقي، به کار بردن تدبر و تعقل در فهم ادله شرعي است؛ يعني اهليت و تخصص فني.
+
و [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] (ره) در این باره می گوید: اجتهاد به معنای صحیح و منطقی، به کار بردن تدبر و تعقل در فهم ادله شرعی است؛ یعنی اهلیت و تخصص فنی.
  
 +
اما اجتهاد به معنای اینکه مجتهد حکمی را که در [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] نیست، با فکر و رأی خودش وضع کند - که به آن در اصطلاح «اجتهاد به رأی» می گویند - از نظر [[شیعه]] ممنوع است، ولی [[اهل سنت|اهل تسنن]] آن را جایز می دانند.<ref> مرتضی مطهری، ده گفتار، در دسترس در [http://www.mortezamotahari.com/fa/bookview.html?BookId=۳۹۵&BookArticleID=۱۲۴۹۶۶&Change=Next پایگاه استاد شهید مرتضی مطهری]، بازیابی: ۱۷ مهر ۱۳۹۳. </ref>
  
==منابع اجتهاددر فقه شیعه==
+
==تاریخچه اجتهاد==
  
منابع اجتهاد در بین فقهای شیعه عبارتند از : قرآن، سنت، عقل و اجماع
+
تاریخ اجتهاد را به ۳‌ عصر مى‌توان تقسیم کرد: عصر تشریع، عصر‌ حضور [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم السلام و عصر [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]].
  
منظور از سنت گفتار و اعمال معصومین علیهم السلام و نیز تاییدات آنها بر اعمال دیگران است.
+
'''اجتهاد در عصر تشریع:'''
  
اجماع عبارت است از: «اتفاق نظر فقهای شیعه در یک عصر بر یکی از احکام شرعی که فاقد دلیلی آشکار و معتبر است به گونه‌ای که بتواند کاشف از رای و نظریه معصوم علیه السلام باشد»
+
مقصود از عصر‌ تشریع، زمان حیات [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله و هنگام دریافت [[وحى]] است. در این عصر، احکام الهى به‌ وسیله [[قرآن]] و [[سنت]] بیان شده است.
  
حجیت عقل از نظر شیعه به این معنی است که اگر در موردی عقل یک حکم قطعی داشت، آن حکم به حکم اینکه قطعی و یقینی است حجت است.
+
آیه‌ ۱۲۲ [[سوره توبه]] {{متن قرآن|«لِیتفقَّهوا فِى الدّینِ ولِینذِروا قَومَهُم»}} بر جواز و وجود اجتهاد در این عصر دلالت دارد؛<ref>روح‌المعانى، آلوسی، ج‌۱۱، ص‌۷۰.</ref> هر چند برخى با استدلال به امکان تحصیل یقین به احکام از طریق وحى، اجتهاد در این عصر را جایز نمى‌دانند.<ref>حاشیة‌البنائى، ج‌۲، ص‌۳۸۷؛ الاحکام، آمدى، ج‌۴، ص‌۴۰۷‌ـ‌۴۰۸.</ref>
  
برای تفصیل بیشتر در مورد منابع اجتهاد رجوع کنید به [[منابع اجتهاد در فقه شیعه]]
+
'''اجتهاد در عصر حضور امامان معصوم:'''
  
 +
[[عصمت]] امامان علیهم السلام، تبعیت از سنت آنان را واجب مى‌کند و بر اساس این اعتقاد، فقه [[شیعه]] پویا و غنى است. در این عصر، چنان‌که در برخى از روایات نیز آمده، شیعیان با تشویق [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام به اجتهاد صحیح روى آوردند؛<ref>وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۶۱‌ـ‌۶۲.</ref> [[امام صادق]] علیه السلام می فرماید: «إنّما علَینا أنْ نُلْقی إلَیکمُ الاُصولَ، و علَیکم أنْ تُفَرِّعوا» بر ما است که اصول را به شما القاء کنیم و بر شما است که فروع و شاخه ها را از آن منشعب سازید.<ref>مستطرفات السرائر، ۵۷/۲۰.</ref> همچنین امامان معصوم براى حفظ مواریث فقهى و [[کلام|کلامى]]، ضمن تأکید بر اجتهاد، پیروان خود را از خلط آراى شخصى با [[احادیث]] باز‌داشتند و بر حفظ، کتابت و نقل صحیح آن ترغیب کرده،<ref>وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۷۹ و ۸۱‌.</ref> همزمان، اجتهادات فقیهان [[اهل سنت|اهل‌سنت]] را که بر اساس [[قیاس در فقه|قیاس]] و استحسان و اجتهاد به رأى بوده، مردود دانسته‌اند.<ref>همان، ص‌۴۱؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۸.</ref>
  
==اهميت اجتهاد==
+
'''اجتهاد در عصر غیبت:'''
  
اسلام مكتبى جامع و منطبق با سرشت آدمى است كه در همه عصرها قدرت پاسخ گويى به نيازهاى انسان را دارد. آموزه‌هاى اسلامى در 3 بُعد عقايد، اخلاق و احكام خلاصه مى‌شود. اين تعاليم هر كدام در حوزه خود نيازهاى انسان را تأمين و هدايت او را تضمين مى‌كنند. فقه و احكام آن در مقام عمل متكفّل شناخت راه صحيح از سقيم و تبيين كننده عمل خوب از بد، بر اساس مصالح و مفاسد است.
+
در حدیثى، [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] علیه السلام، مرجع دستیابى اهل دین به احکام در عصر [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]] را فقیهان مى‌داند. با توجه به این بیان، رهبرى فکرى و [[مرجعیت]] دینى در عصر غیبت، از امامان معصوم علیهم السلام به فقیهان جامع شرایط سپرده شده است.
  
هر انسانى به حكم عبوديت و بندگى، در برابر احكام الهى مسئوليت دارد و بايد رفتار خود را در همه مراحل زندگى با قوانين و دستورهاى الهى هماهنگ سازد؛ از اين‌ رو لازم است موضع عملى خويش را در برابر هر رويدادى بر اساس خواست شارع مقدس تعيين كند.
+
در عصر غیبت، اجتهاد فراز و نشیب‌ها و تطوراتى را پشت سر گذاشته است:
  
انجام تكاليف، جز با معرفت و شناخت ممكن نيست و يگانه راه شناخت و معرفت تكاليف ـ‌ با‌ توجه به صعوبت احتياط در همه امور ـ اجتهاد و فقاهت است. اگر احكام شرعى در همه موضوعات روشن بود، هر مكلّفى مى‌توانست حكم را به سادگى شناسايى كند و عمل خويش را بر آن منطبق سازد و نيازى به كاوش و تحقيق نداشت؛ ولى عواملى گوناگون از‌ جمله فاصله زمانى ما با زمان تشريع و نقش علوم گوناگون ديگر، سبب ابهام در شناخت احكام شده است و همين امر سبب پيدايش و گسترش علم فقه شده تا با استنباط و اجتهاد، احكام و وظايف مكلفان مشخص شود و آنان بتوانند اعمال خود را در عبادات، معاملات، سياسات و امور كيفرى بر شريعت منطبق سازند و چون اين كار، امرى نظرى و نيازمند صرف وقت براى تعلم است و اگر همه افراد به تحصيل ملكه اجتهاد و فقاهت بپردازند، نظام معيشتى جامعه مختل مى‌شود. تنها گروهى به آن اقدام مى‌كنند و ديگران به آنان مراجعه و احكام را از آنان فرامى‌گيرند.
+
*الف. مرحله جمع‌آورى و تنظیم احادیث و تألیف کتاب‌هاى فقهى به‌ صورت روایى با حذف [[سند حدیث|سند]]؛ کتاب‌هایى نظیر «[[المقنع (کتاب)|المقنع]]» [[شیخ صدوق]] و «[[المقنعة (کتاب)|المقنعه]]» [[شیخ مفید]] و «[[النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی (کتاب)|النهایه]]» [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] به همین شکل تألیف شد.
 +
*ب. مرحله کمال اجتهاد و تدوین کتاب‌هاى مستقل فقهى نظیر «[[المبسوط فی فقه الامامیه (کتاب)|المبسوط]]» شیخ طوسى.
 +
. رکود اجتهاد در فقه شیعه. در این مرحله، اجتهاد شیعه از پویایى و حرکت باز‌ایستاد و با اثرپذیرى غالب فقیهان از آراى شیخ طوسى، اجتهاد در عمل تعطیل شد.
 +
*د. مرحله حرکت و رشد مجدد اجتهاد توسط [[ابن ادریس حلی]].
 +
*هـ. پیدایش [[اخباریان|اخبارى‌گرى]] که انزواى اجتهاد مبتنى بر [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را سبب شد.
 +
*و. مرحله احیاى دوباره اجتهاد و افول تفکر اخبارى‌گرى توسط [[وحید بهبهانی]].
  
در ساير علوم نيز چنين است كه براى رفع نياز جامعه افرادى با صرف وقت و تعليم و تعلم، نيازهاى هم‌نوعان خود را برطرف مى‌سازند و مردم نيز در رشته‌هاى غيرتخصصى خود به متخصص آن مراجعه مى‌كنند، تا آن‌جا كه رجوع غيرمتخصص به متخصص، سيره عقلايى شناخته شده است.
+
==لزوم اجتهاد و تقلید==
 +
'''الزام عقلی بر اجتهاد و تقلید:'''
  
==تاريخ اجتهاد==
+
[[اسلام]] مکتبى جامع و منطبق با سرشت آدمى است که در همه عصرها قدرت پاسخ گویى به نیازهاى [[انسان]] را دارد. آموزه‌هاى اسلامى در سه بُعد عقاید، [[اخلاق]] و [[احکام شرعی|احکام]] خلاصه مى‌شود. این تعالیم هر کدام در حوزه خود، نیازهاى انسان را تأمین و هدایت او را تضمین مى‌کنند. [[فقه]] و احکام آن در مقام عمل، متکفّل شناخت راه صحیح از سقیم و تبیین کننده عمل خوب از بد، بر اساس مصالح و مفاسد است.
  
تاريخ اجتهاد را به 3‌ عصر مى‌توان تقسيم كرد: عصر تشريع، عصر‌حضور امامان معصوم عليهم السلام و عصر غيبت.
+
هر انسانى به حکم عبودیت و بندگى، در برابر احکام الهى مسئولیت دارد و باید رفتار خود را در همه مراحل زندگى با قوانین و دستورهاى الهى هماهنگ سازد؛ از این‌ رو لازم است موضع عملى خویش را در برابر هر رویدادى بر اساس خواست شارع مقدس تعیین کند.
  
'''1. اجتهاد در عصر تشريع:'''
+
انجام [[تکلیف|تکالیف]]، جز با [[معرفت]] و شناخت ممکن نیست و یگانه راه شناخت تکالیف ـ‌ با‌ توجه به صعوبت احتیاط در همه امور ـ اجتهاد و فقاهت است. اگر احکام شرعى در همه موضوعات روشن بود، هر مکلّفى مى‌توانست حکم را به سادگى شناسایى کند و عمل خویش را بر آن منطبق سازد و نیازى به کاوش و تحقیق نداشت؛ ولى عواملى گوناگون از‌ جمله فاصله زمانى ما با زمان تشریع و نقش علوم گوناگون دیگر، سبب ابهام در شناخت احکام شده است و همین امر سبب پیدایش و گسترش علم فقه شده تا با استنباط و اجتهاد، احکام و وظایف مکلفان مشخص شود و آنان بتوانند اعمال خود را در عبادات، معاملات، سیاسات و امور کیفرى بر [[شریعت|شریعت]] منطبق سازند و چون این کار، امرى نظرى و نیازمند صرف وقت براى تعلیم است و اگر همه افراد به تحصیل ملکه اجتهاد و فقاهت بپردازند، نظام معیشتى جامعه مختل مى‌شود، تنها گروهى به آن اقدام مى‌کنند و دیگران به آنان مراجعه و احکام را از آنان فرامى‌گیرند.
  
مقصود از عصر‌ تشريع، زمان حيات پيغمبر صلى الله عليه و آله و هنگام دريافت وحى است. در اين عصر، احكام الهى به‌ وسيله قرآن و سنت بيان شده است.
+
در سایر علوم نیز چنین است که براى رفع نیاز جامعه افرادى با صرف وقت و تعلیم و تعلم، نیازهاى هم‌نوعان خود را برطرف مى‌سازند و مردم نیز در رشته‌هاى غیرتخصصى خود به متخصص آن مراجعه مى‌کنند، تا آن‌جا که رجوع غیرمتخصص به متخصص، سیره عقلایى شناخته شده است.
  
آيه‌ 122 [[سوره توبه]]/9 {{متن قرآن|«لِيَتفقَّهوا فِى الدّينِ ولِيُنذِروا قَومَهُم»}} بر جواز و وجود اجتهاد در اين عصر دلالت دارد؛<ref>روح‌المعانى، مج‌7، ج‌11، ص‌70.</ref> هر چند برخى با استدلال به امكان تحصيل يقين به احكام از طريق وحى، اجتهاد در اين عصر را جايز نمى‌دانند.<ref>حاشية‌البنائى، ج‌2، ص‌387؛ الاحكام، آمدى، ج‌4، ص‌407‌ـ‌408.</ref>
+
'''لزوم اجتهاد و تقلید در قرآن:'''
  
'''2. اجتهاد در عصر حضور امامان معصوم:'''
+
مسئله لزوم اجتهاد و تقلید را [[قرآن]] نیز مورد تاکید قرار داده است. در آیه ۱۲۲ [[سوره توبه]] آمده است: {{متن قرآن|«وَ مَا کاَنَ الْمُؤْمِنُونَ لِینفِرُواْ کافَّةً فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن کلُ‌ِّ فِرْقَةٍ مِّنهُْمْ طَائفَةٌ لِّیتَفَقَّهُواْ فىِ الدِّینِ وَ لِینذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیهِْمْ لَعَلَّهُمْ یحَْذَرُون‌»}}؛ براى مؤمنین (سایر شهرهاى غیر مدینه) جایز نیست که همگى به جهاد بروند، چرا از هر شهرى یک عده بسوى مدینة الرسول کوچ نمى‌کنند تا در آنجا احکام دین را یاد گرفته و عمل کنند، و در مراجعت هموطنان خود را با نشر معارف دین انذار نموده، آثار مخالفت با اصول و فروع دین را گوشزد ایشان بکنند، تا شاید بترسند، و به تقوا بگرایند.
  
عصمت امامان عليهم السلام تبعيت از سنت آنان را واجب مى‌كند و بر اساس اين اعتقاد، فقه شيعه پويا و غنى است. در اين عصر، چنان‌كه در برخى از روايات نيز آمده، شيعيان با تشويق امامان عليهم السلام به اجتهاد صحيح روى آوردند<ref>وسائل‌الشيعه، ج‌27، ص‌61‌ـ‌62.</ref> و امامان معصوم عليهم السلام براى حفظ مواريث فقهى و كلامى، ضمن تأكيد بر اجتهاد پيروان خود را از خلط آراى شخصى با احاديث باز‌داشتند و بر حفظ، كتابت و نقل صحيح آن ترغيب كرده،<ref>وسائل‌الشيعه، ج‌27، ص‌79 و 81‌.</ref> همزمان، اجتهادات فقيهان اهل‌سنت را كه بر اساس قياس و استحسان و اجتهاد به رأى بوده، مردود دانسته‌اند.<ref>همان، ص‌41؛ نهج‌البلاغه، خطبه 18.</ref>
+
البته منظور از تفقه در دین که در این [[آیه]] آمده فهمیدن همه معارف دینى از اصول و فروع آن است، نه خصوص احکام عملى؛
 +
اما قطعا تفقه در احکام عملی را نیز شامل می شود، چه بدون آن [[انذار]] مورد نظر آیه صورت نمی پذیرد.
  
'''3. اجتهاد در عصر غيبت:'''
+
همچنین از دلایل لزوم تقلید می تواند این آیه شریفه باشد که می فرماید: {{متن قرآن|«فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»}} ([[سوره نحل]]، ۴۳)؛ «بپرسید از اهل ذکر و علم اگر خودتان به آنها عالم نیستید» و بدون شک هزاران مسئله شرعی را کسی بدون مراجعه به اهل علم نمی داند و تقلید هم چیزی جز پرسیدن مسائل از اهل دانش نیست.
  
در حديثى، امام‌زمان عليه السلام مرجع دستيابى اهل دين به احكام، در عصر غيبت را فقيهان مى‌داند. با توجه به اين بيان، رهبرى فكرى و مرجعيت دينى در عصر غيبت از امامان معصوم عليهم السلام به فقيهان جامع شرايط سپرده شده است.
+
==منابع و مقدمات اجتهاد ==
  
در عصر غيبت، اجتهاد فراز و نشيب‌ها و تطوراتى را پشت سر گذاشته است:
+
«[[منابع اجتهاد در فقه شیعه|منابع اجتهاد]]» در بین فقهای [[شیعه]] عبارتند از: [[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]].
  
* الف. مرحله جمع‌آورى و تنظيم احاديث و تأليف كتاب‌هاى فقهى به‌ صورت روايى با حذف سند؛ كتاب‌هايى نظير مقنع صدوق و مقنعه مفيد و نهايه شيخ به همين شكل تأليف شد.
+
منظور از «سنت»، گفتار و اعمال [[عصمت|معصومین]] علیهم السلام و نیز تاییدات آنها بر اعمال دیگران است.
* ب. مرحله كمال اجتهاد و تدوين مستقل كتاب‌هاى فقهى نظير مبسوط شيخ طوسى.
 
* ج. ركود اجتهاد در فقه شيعه. در اين مرحله، اجتهاد شيعه از پويايى و حركت باز‌ايستاد و با اثرپذيرى غالب فقيهان از آراى شيخ طوسى، اجتهاد در عمل تعطيل شد.
 
* د. مرحله حركت و رشد مجدد اجتهاد.
 
* هـ. پيدايش اخبارى‌گرى كه انزواى اجتهاد مبتنى بر اصول را سبب شد.
 
* و. مرحله احياى دوباره اجتهاد و افول تفكّر اخبارى‌گرى.
 
  
==مقدمات اجتهاد==
+
حجیت «عقل» از نظر شیعه به این معنی است که اگر در موردی عقل یک حکم قطعی داشت، آن حکم به حکم اینکه قطعی و یقینی است، حجت است.
  
اجتهاد در عصر حضور، بر استفاده حكم از كلام پيامبر و امامان معصوم عليهم السلام اطلاق مى‌شد؛ از اين‌ رو بر فراگيرى علوم پيشنياز متوقف نبود؛ ولى در عصر غيبت، بر شناخت مجموعه‌اى از علوم، مانند: صرف، نحو، لغت، منطق، رجال، اصول و آشنايى با كتاب و سنت و محاورات عرفى و‌... موقوف است.
+
«اجماع» نیز عبارت است از: «اتفاق نظر فقهای شیعه در یک عصر بر یکی از احکام شرعی که فاقد دلیلی آشکار و معتبر است به گونه‌ای که بتواند کاشف از رأی و نظریه معصوم علیه السلام باشد».
  
در مقدار لازم هر يك از اين علوم پيشنياز بحث است؛ ولى در حقيقت اجتهاد كه همان رد فرع به اصل است، تفاوتى ميان عصر حضور و عصر غيبت نيست.
+
باید توجه نمود که اجتهاد در عصر حضور معصومان، بر استفاده حکم از کلام [[پیامبر اکرم]] و [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام اطلاق مى‌شد؛ از این‌ رو بر فراگیرى علوم پیش‌نیاز و مقدمات متوقف نبود؛ ولى اجتهاد در عصر [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]]، بر شناخت مجموعه‌اى از علوم، مانند: [[صرف]]، [[نحو]]، [[علم لغت|لغت]]، [[منطق]]، [[رجال]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[فقه]] و آشنایى با [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] و محاورات عرفى و‌... موقوف است. در مقدار لازم هر یک از این علوم پیش‌نیاز بحث است؛ ولى در حقیقت اجتهاد که همان ردّ فرع به اصل است، تفاوتى میان عصر حضور و عصر غیبت نیست.
  
==اجتهاد در روایات==
+
==اجتهاد پویا==
  
همچنین از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روايت است كه فرمود: «چون والى اجتهاد كند و به حق اصابت كند، دو اجر دارد و اگر خطا كند يك اجر دارد».<ref>[[كنزالعمال]]: 1411.</ref>
+
بکارگیری اجتهاد در منابع اصیل و معتبر شرعی، بعد از بررسی ابعاد و ویژگی‌های مختلف موضوعات و سنجیدن ابعاد قضایا برای استنباط [[احکام شرعی]] را «اجتهاد پویا» گویند. اجتهاد پویا و بالنده با همه ضوابط و شرایطش چشمه جوشانی است در دل [[فقه]] برای همگام کردن آن با رویدادهای زندگی در بستر زمان.
  
[[امام رضا]] علیه السلام به اصحاب خود فرمود: بر ما است كه اصول را به شما القاء كنيم و بر شما است كه شاخه ها را از آن منشعب سازيد.<ref>[[سفينة البحار]].</ref>
+
اجتهاد پویا و بالنده و مترقی، در همه زمینه‌ها بر اساس ملاکهای معتبر شرعی و سنجیدن ابعاد قضایای فردی، اجتماعی، سیاسی، اداری، قضایی، حکومتی و با در نظر گرفتن دو عنصر زمان و مکان تحقق می‌یابد و این اجتهادی است که به فقه جامعه‌ساز، در همه زمینه‌ها عینیت می‌بخشد.
  
 +
در اجتهاد پویا، مجتهد از رخدادهای جامعه خودآگاهی کامل داشته و از آنها تحلیل صحیح دارد و اجتهاد او ناظر به حل مشکلات مردم و مسئولان جامعه است و حکم هر واقعه‌ای را در زمان مناسب آن استنباط می‌نماید. در اجتهاد پویا، شناخت موضوعات جدید، بسیار مؤثر و توجه به مشکلات و نیازهای جامعه و کوشش برای حل آنها اساسی است؛ همچنین توجه به شرایط جهانی و منطقه‌ای نیز لازم است.
 +
 +
در عصر حاضر، اجتهاد پویا که با تحول زمان و مکان و احوال و عرف بر اساس منابع معتبر شرعی تحول می‌پذیرد، تکیه گاه محکم و استوار تئوری حکومت اسلامی و جوابگوی فقه به نیازهای بشری در همه زمینه‌ها می‌باشد.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».
+
*[[فرهنگ معارف و معاریف]]، سید مصطفی حسینی دشتی.
* اجتهاد،[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/2/16.htm دايرة المعارف قرآن]، بازیابی: 6 اردیبهشت 1393.
+
*[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/2/16.htm "اجتهاد"،  دایرة المعارف قرآن]، بازیابی: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳.
* [[منابع اجتهاد در فقه شیعه]]، همین دانشنامه
+
*[[فرهنگ معارف و معاریف]]، سید مصطفی حسینی دشتی.
 
+
*[[منابع اجتهاد در فقه شیعه]]، همین دانشنامه.
 +
* [http://islamicdoc.org/wiki/index.php/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%AF_%D9%BE%D9%88%DB%8C%D8%A7 اجتهاد پویا، ویکی علوم اسلامی]، بازیابی: ۱۱ تیر ۱۳۹۲.
 +
* شرایط اجتهاد در نظام اسلامی، محمدابراهیم جناتی، اندیشه حوزه، شماره ۱. در دسترس در [http://www.ensani.ir/fa/content/95420/default.aspx پرتال جامع علوم اسلامی].
 +
*ده گفتار، مرتضی مطهری، در دسترس در [http://www.mortezamotahari.com/fa/bookview.html?BookId=395&BookArticleID=124966&Change=Next پایگاه استاد شهید مرتضی مطهری].
 +
*[http://www.ahkam.porsemani.ir/content/%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-%D9%88-%D9%BE%D9%8A%D8%B4%D9%8A%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D9%82%D9%84%D9%8A%D8%AF "مفهوم و پيشينه اجتهاد و تقليد"، سایت پرسمانی].
 +
{{فقه}}
 
[[رده:اصطلاحات اصول فقه]]
 
[[رده:اصطلاحات اصول فقه]]
 
[[رده:فقه]]
 
[[رده:فقه]]
 
[[رده:تعاریف کلی]]
 
[[رده:تعاریف کلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۲

«اجتهاد» در اصطلاح فقه شیعه عبارت است از به کاربردن تلاش و کوشش فقیه در راه به دست آوردن احکام شرعی از منابع فقه اسلامی که عبارتند از قرآن، سنت، عقل و اجماع. علما و فقهای بزرگ شیعه، همواره اجتهادشان پویا بوده، که با تحول زمان و مکان و بر اساس منابع معتبر شرعی تحول می‌پذیرد و جوابگوی فقه به نیازهای بشری در همه زمینه‌ها می‌باشد.

اجتهاد در لغت و اصطلاح

واژه «اجتهاد» در لغت به معنی نهایت تلاش و کوشش در انجام هر کاری است. بیشترین استعمال این کلمه در علم فقه و اصول می باشد. «اجتهاد» در اصطلاح فقها و اصولیین به معنای «تمام توان خود را در راه بدست آوردن حکم شرعى مبذول داشتن» است.

سید ابوالحسن اصفهانی در معنی اجتهاد می گوید: اجتهاد به کاربردن تلاش و کوشش خویش در راه به دست آوردن احکام شرعی از راه ها و منابعی که نزد فقیهان اسلام، معمول و متعارف است.[۱]

و شهید مطهری (ره) در این باره می گوید: اجتهاد به معنای صحیح و منطقی، به کار بردن تدبر و تعقل در فهم ادله شرعی است؛ یعنی اهلیت و تخصص فنی.

اما اجتهاد به معنای اینکه مجتهد حکمی را که در کتاب و سنت نیست، با فکر و رأی خودش وضع کند - که به آن در اصطلاح «اجتهاد به رأی» می گویند - از نظر شیعه ممنوع است، ولی اهل تسنن آن را جایز می دانند.[۲]

تاریخچه اجتهاد

تاریخ اجتهاد را به ۳‌ عصر مى‌توان تقسیم کرد: عصر تشریع، عصر‌ حضور امامان معصوم علیهم السلام و عصر غیبت.

اجتهاد در عصر تشریع:

مقصود از عصر‌ تشریع، زمان حیات پیامبر صلى الله علیه وآله و هنگام دریافت وحى است. در این عصر، احکام الهى به‌ وسیله قرآن و سنت بیان شده است.

آیه‌ ۱۲۲ سوره توبه «لِیتفقَّهوا فِى الدّینِ ولِینذِروا قَومَهُم» بر جواز و وجود اجتهاد در این عصر دلالت دارد؛[۳] هر چند برخى با استدلال به امکان تحصیل یقین به احکام از طریق وحى، اجتهاد در این عصر را جایز نمى‌دانند.[۴]

اجتهاد در عصر حضور امامان معصوم:

عصمت امامان علیهم السلام، تبعیت از سنت آنان را واجب مى‌کند و بر اساس این اعتقاد، فقه شیعه پویا و غنى است. در این عصر، چنان‌که در برخى از روایات نیز آمده، شیعیان با تشویق امامان علیهم السلام به اجتهاد صحیح روى آوردند؛[۵] امام صادق علیه السلام می فرماید: «إنّما علَینا أنْ نُلْقی إلَیکمُ الاُصولَ، و علَیکم أنْ تُفَرِّعوا» بر ما است که اصول را به شما القاء کنیم و بر شما است که فروع و شاخه ها را از آن منشعب سازید.[۶] همچنین امامان معصوم براى حفظ مواریث فقهى و کلامى، ضمن تأکید بر اجتهاد، پیروان خود را از خلط آراى شخصى با احادیث باز‌داشتند و بر حفظ، کتابت و نقل صحیح آن ترغیب کرده،[۷] همزمان، اجتهادات فقیهان اهل‌سنت را که بر اساس قیاس و استحسان و اجتهاد به رأى بوده، مردود دانسته‌اند.[۸]

اجتهاد در عصر غیبت:

در حدیثى، امام زمان علیه السلام، مرجع دستیابى اهل دین به احکام در عصر غیبت را فقیهان مى‌داند. با توجه به این بیان، رهبرى فکرى و مرجعیت دینى در عصر غیبت، از امامان معصوم علیهم السلام به فقیهان جامع شرایط سپرده شده است.

در عصر غیبت، اجتهاد فراز و نشیب‌ها و تطوراتى را پشت سر گذاشته است:

  • الف. مرحله جمع‌آورى و تنظیم احادیث و تألیف کتاب‌هاى فقهى به‌ صورت روایى با حذف سند؛ کتاب‌هایى نظیر «المقنع» شیخ صدوق و «المقنعه» شیخ مفید و «النهایه» شیخ طوسی به همین شکل تألیف شد.
  • ب. مرحله کمال اجتهاد و تدوین کتاب‌هاى مستقل فقهى نظیر «المبسوط» شیخ طوسى.
  • ج. رکود اجتهاد در فقه شیعه. در این مرحله، اجتهاد شیعه از پویایى و حرکت باز‌ایستاد و با اثرپذیرى غالب فقیهان از آراى شیخ طوسى، اجتهاد در عمل تعطیل شد.
  • د. مرحله حرکت و رشد مجدد اجتهاد توسط ابن ادریس حلی.
  • هـ. پیدایش اخبارى‌گرى که انزواى اجتهاد مبتنى بر اصول را سبب شد.
  • و. مرحله احیاى دوباره اجتهاد و افول تفکر اخبارى‌گرى توسط وحید بهبهانی.

لزوم اجتهاد و تقلید

الزام عقلی بر اجتهاد و تقلید:

اسلام مکتبى جامع و منطبق با سرشت آدمى است که در همه عصرها قدرت پاسخ گویى به نیازهاى انسان را دارد. آموزه‌هاى اسلامى در سه بُعد عقاید، اخلاق و احکام خلاصه مى‌شود. این تعالیم هر کدام در حوزه خود، نیازهاى انسان را تأمین و هدایت او را تضمین مى‌کنند. فقه و احکام آن در مقام عمل، متکفّل شناخت راه صحیح از سقیم و تبیین کننده عمل خوب از بد، بر اساس مصالح و مفاسد است.

هر انسانى به حکم عبودیت و بندگى، در برابر احکام الهى مسئولیت دارد و باید رفتار خود را در همه مراحل زندگى با قوانین و دستورهاى الهى هماهنگ سازد؛ از این‌ رو لازم است موضع عملى خویش را در برابر هر رویدادى بر اساس خواست شارع مقدس تعیین کند.

انجام تکالیف، جز با معرفت و شناخت ممکن نیست و یگانه راه شناخت تکالیف ـ‌ با‌ توجه به صعوبت احتیاط در همه امور ـ اجتهاد و فقاهت است. اگر احکام شرعى در همه موضوعات روشن بود، هر مکلّفى مى‌توانست حکم را به سادگى شناسایى کند و عمل خویش را بر آن منطبق سازد و نیازى به کاوش و تحقیق نداشت؛ ولى عواملى گوناگون از‌ جمله فاصله زمانى ما با زمان تشریع و نقش علوم گوناگون دیگر، سبب ابهام در شناخت احکام شده است و همین امر سبب پیدایش و گسترش علم فقه شده تا با استنباط و اجتهاد، احکام و وظایف مکلفان مشخص شود و آنان بتوانند اعمال خود را در عبادات، معاملات، سیاسات و امور کیفرى بر شریعت منطبق سازند و چون این کار، امرى نظرى و نیازمند صرف وقت براى تعلیم است و اگر همه افراد به تحصیل ملکه اجتهاد و فقاهت بپردازند، نظام معیشتى جامعه مختل مى‌شود، تنها گروهى به آن اقدام مى‌کنند و دیگران به آنان مراجعه و احکام را از آنان فرامى‌گیرند.

در سایر علوم نیز چنین است که براى رفع نیاز جامعه افرادى با صرف وقت و تعلیم و تعلم، نیازهاى هم‌نوعان خود را برطرف مى‌سازند و مردم نیز در رشته‌هاى غیرتخصصى خود به متخصص آن مراجعه مى‌کنند، تا آن‌جا که رجوع غیرمتخصص به متخصص، سیره عقلایى شناخته شده است.

لزوم اجتهاد و تقلید در قرآن:

مسئله لزوم اجتهاد و تقلید را قرآن نیز مورد تاکید قرار داده است. در آیه ۱۲۲ سوره توبه آمده است: «وَ مَا کاَنَ الْمُؤْمِنُونَ لِینفِرُواْ کافَّةً فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن کلُ‌ِّ فِرْقَةٍ مِّنهُْمْ طَائفَةٌ لِّیتَفَقَّهُواْ فىِ الدِّینِ وَ لِینذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیهِْمْ لَعَلَّهُمْ یحَْذَرُون‌»؛ براى مؤمنین (سایر شهرهاى غیر مدینه) جایز نیست که همگى به جهاد بروند، چرا از هر شهرى یک عده بسوى مدینة الرسول کوچ نمى‌کنند تا در آنجا احکام دین را یاد گرفته و عمل کنند، و در مراجعت هموطنان خود را با نشر معارف دین انذار نموده، آثار مخالفت با اصول و فروع دین را گوشزد ایشان بکنند، تا شاید بترسند، و به تقوا بگرایند.

البته منظور از تفقه در دین که در این آیه آمده فهمیدن همه معارف دینى از اصول و فروع آن است، نه خصوص احکام عملى؛ اما قطعا تفقه در احکام عملی را نیز شامل می شود، چه بدون آن انذار مورد نظر آیه صورت نمی پذیرد.

همچنین از دلایل لزوم تقلید می تواند این آیه شریفه باشد که می فرماید: «فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (سوره نحل، ۴۳)؛ «بپرسید از اهل ذکر و علم اگر خودتان به آنها عالم نیستید» و بدون شک هزاران مسئله شرعی را کسی بدون مراجعه به اهل علم نمی داند و تقلید هم چیزی جز پرسیدن مسائل از اهل دانش نیست.

منابع و مقدمات اجتهاد

«منابع اجتهاد» در بین فقهای شیعه عبارتند از: قرآن، سنت، عقل و اجماع.

منظور از «سنت»، گفتار و اعمال معصومین علیهم السلام و نیز تاییدات آنها بر اعمال دیگران است.

حجیت «عقل» از نظر شیعه به این معنی است که اگر در موردی عقل یک حکم قطعی داشت، آن حکم به حکم اینکه قطعی و یقینی است، حجت است.

«اجماع» نیز عبارت است از: «اتفاق نظر فقهای شیعه در یک عصر بر یکی از احکام شرعی که فاقد دلیلی آشکار و معتبر است به گونه‌ای که بتواند کاشف از رأی و نظریه معصوم علیه السلام باشد».

باید توجه نمود که اجتهاد در عصر حضور معصومان، بر استفاده حکم از کلام پیامبر اکرم و امامان علیهم السلام اطلاق مى‌شد؛ از این‌ رو بر فراگیرى علوم پیش‌نیاز و مقدمات متوقف نبود؛ ولى اجتهاد در عصر غیبت، بر شناخت مجموعه‌اى از علوم، مانند: صرف، نحو، لغت، منطق، رجال، اصول، فقه و آشنایى با کتاب و سنت و محاورات عرفى و‌... موقوف است. در مقدار لازم هر یک از این علوم پیش‌نیاز بحث است؛ ولى در حقیقت اجتهاد که همان ردّ فرع به اصل است، تفاوتى میان عصر حضور و عصر غیبت نیست.

اجتهاد پویا

بکارگیری اجتهاد در منابع اصیل و معتبر شرعی، بعد از بررسی ابعاد و ویژگی‌های مختلف موضوعات و سنجیدن ابعاد قضایا برای استنباط احکام شرعی را «اجتهاد پویا» گویند. اجتهاد پویا و بالنده با همه ضوابط و شرایطش چشمه جوشانی است در دل فقه برای همگام کردن آن با رویدادهای زندگی در بستر زمان.

اجتهاد پویا و بالنده و مترقی، در همه زمینه‌ها بر اساس ملاکهای معتبر شرعی و سنجیدن ابعاد قضایای فردی، اجتماعی، سیاسی، اداری، قضایی، حکومتی و با در نظر گرفتن دو عنصر زمان و مکان تحقق می‌یابد و این اجتهادی است که به فقه جامعه‌ساز، در همه زمینه‌ها عینیت می‌بخشد.

در اجتهاد پویا، مجتهد از رخدادهای جامعه خودآگاهی کامل داشته و از آنها تحلیل صحیح دارد و اجتهاد او ناظر به حل مشکلات مردم و مسئولان جامعه است و حکم هر واقعه‌ای را در زمان مناسب آن استنباط می‌نماید. در اجتهاد پویا، شناخت موضوعات جدید، بسیار مؤثر و توجه به مشکلات و نیازهای جامعه و کوشش برای حل آنها اساسی است؛ همچنین توجه به شرایط جهانی و منطقه‌ای نیز لازم است.

در عصر حاضر، اجتهاد پویا که با تحول زمان و مکان و احوال و عرف بر اساس منابع معتبر شرعی تحول می‌پذیرد، تکیه گاه محکم و استوار تئوری حکومت اسلامی و جوابگوی فقه به نیازهای بشری در همه زمینه‌ها می‌باشد.

پانویس

  1. سیدابوالحسن اصفهانى، منتهى الوصول، تقریر شیخ محمدتقى آملى، ۳۳۴.
  2. مرتضی مطهری، ده گفتار، در دسترس در پایگاه استاد شهید مرتضی مطهری، بازیابی: ۱۷ مهر ۱۳۹۳.
  3. روح‌المعانى، آلوسی، ج‌۱۱، ص‌۷۰.
  4. حاشیة‌البنائى، ج‌۲، ص‌۳۸۷؛ الاحکام، آمدى، ج‌۴، ص‌۴۰۷‌ـ‌۴۰۸.
  5. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۶۱‌ـ‌۶۲.
  6. مستطرفات السرائر، ۵۷/۲۰.
  7. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۷۹ و ۸۱‌.
  8. همان، ص‌۴۱؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۸.

منابع

فقه
کلیات: تاریخ فقه، ابواب فقه، احکام، اجتهاد، منابع اجتهاد در فقه شیعه، تقلید، اصول فقه، قواعد فقهی
منابع: عروة الوثقى، شرایع الاسلام، علل الشرائع، لمعه، جواهرالكلام، المكاسب المحرمه، مدارک الاحکام و ...
↓ رده ها ↓
فقه: فقیهان، منابع فقهی، اصطلاحات فقهی، آیات الاحکام، منابع اجتهاد در فقه شیعه، قواعد فقه
اصول فقه: اصول فقه، اصولیون، منابع اصول فقه، اصطلاحات اصول فقه
احکام: احکام، احکام عبادی، احکام اقتصادی، احکام خانواده، احکام روابط اجتماعی، احکام قضایی و جزایی، احکام اطعمه و اشربه، اصطلاحات احكام