میرزا ابوالحسن جلوه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (افزودن محتوا به کمک منابع جدید و افزودن 2رده)
 
(۴ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
میرزا ابوالحسن طباطبایی زواره‌ای نائینی  متخلص به «جلوه»، فیلسوف و عارف ایرانی دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بود. او پسر سید محمد مطهر زواره اردستانی بود. پدرش در زمان فتحعلی‌شاه از زواره به تهران آمد.
+
'''«سید ابوالحسن طباطبایی زواره‌ای»''' (۱۳۱۴-۱۲۳۸ ق) [[تخلص|متخلص]] به «جلوه»، فیلسوف، عارف و شاعر نامدار [[شیعه]] در قرن ۱۴ قمری بود. او از مدرسان [[حکمت]] و [[فلسفه]] بود و شاگردان بزرگی چون [[میرزا محمدطاهر تنکابنی]] و [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|محمدعلی شاه‌آبادی]] را تربیت کرد. قدرت کم‌نظیر وی در [[مباحثه]] و مناظره و تسلط عالی به آثار فلسفی، احاطه بر اندیشه‌های حکمای سلف، به همراه [[تواضع|فروتنی]] و مهربانی و کلام شیوا و شیرین، جلسه درسش را در مدرسه «دارالشفاء» [[تهران]] با هیجان و پرازدحام می‌نمود.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = سید ابوالحسن طباطبایی
 +
||تصویر= [[پرونده:Jelveh.jpg]]
 +
||زادروز = ۱۲۳۸ قمری
 +
|زادگاه = هند
 +
|وفات =  ۱۳۱۴ قمری
 +
|مدفن = ابن بابویه، شهر ری
 +
|اساتید =  میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی، ملا عبدالجواد تونی خراسانی، ...
 +
|شاگردان = [[میرزا محمدطاهر تنکابنی]]، [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی| محمدعلی شاه آبادی]]، [[سید حسین بادکوبه ای]]، [[میرزا حسن کرمانشاهی|میرزا حسن کرمانشاهی]]، ...
 +
|آثار = حاشیه بر [[شفا (کتاب)|شفاء]]، حاشیه بر [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]، اثبات الحرکة الجوهریة، حاشیه بر [[شرح منظومه سبزواری (کتاب)|شرح منظومه]]، جسم تعلیمی،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
==دوران كودكی و نوجوانی==
+
«سید محمد مظهر» پدر جلوه از شعرا و حکمای دوره قاجاریه است که برای تکمیل دانسته‌های [[طب|طبی]] و ادبی خویش راهی هندوستان گردید و مدت ها در این سرزمین اقامت داشت. او در سال ۱۲۳۸ ق. در احمدآباد گجرات هند صاحب فرزندی شد که او را ابوالحسن نامید؛ همان شخصی که بعدها به «میرزا ابوالحسن جلوه» مشهور گردید.
  
«سید محمد مظهر» پدر جلوه از شعرا و حكمای دوره قاجاریه است كه برای تكمیل دانسته‌های طبی و ادبی خویش راهی هندوستان گردید و مدت ها در این سرزمین اقامت داشت و در سال 1238 ق. در احمدآباد گجرات هند صاحب فرزندی شد كه او را ابوالحسن نامید، همان شخصی كه بعدها به میرزا ابوالحسن جلوه مشهور گردید.
+
«محمد مظهر» همراه خانواده از هند به [[اصفهان]] آمد و غالباً در مولد و موطن خود یعنی زواره اقامت داشت، تا آن که به سال ۱۲۵۲ ق. در این شهر دار فانی را وداع گفت. در این هنگام ابوالحسن جلوه دوران نوجوانی را سپری می‌نمود و چهارده سال داشت.  
  
«مظهر» به تقاضای برادرش میر محمدحسین دوم كه انسانی فاضل و پروا پیشه بود همراه خانواده از هند به اصفهان آمد و غالباً در مولد و موطن خود یعنی زواره اقامت داشت تا آن كه به سال 1252 ق. در این شهر دارفانی را وداع گفت و در جلو بقعه پدرش فقیه نامدار میر محمدصادق طباطبایی مدفون گردید. در این هنگام جلوه دوران نوجوانی را سپری می‌نمود و چهارده سال داشت.
+
==تحصیلات و استادان==
  
او تحصیلات مقدماتی قرائت و ادبیات فارسی و بخشی از علوم عربی و حتی خط و كتابت را در زواره فراگرفت و با وجود آن كه در این دوران از دست دادن پدر روانش را آزرده ساخته بود از كسب دانش دست برنداشت. چنانچه خود در شعری می‌گوید:
+
میرزا ابوالحسن تحصیلات مقدماتی قرائت و ادبیات فارسی و بخشی از علوم عربی و حتی [[خط]] و کتابت را در زواره فراگرفت.
 +
او با وجود آن که امکاناتی نداشت، به منظور پیگیری تحصیلات، موطن خود را به قصد [[اصفهان]] ترک گفت. حکیم جلوه در مدرسه‌ امیر محمدمهدی معروف به حکیم الملک سکونت گزید و حجره‌ای که او در این مدرسه انتخاب کرد، همان جایی است که سید حسین طباطبائی [[تخلص|متخلص]] به مجمر، شاعر زواره‌ای در سال ۱۲۰۹ در آن اقامت داشت.<ref> مجله راهنمای کتاب، مقاله سید محمد محیط طباطبائی، بقلم سید عبدالعلی فناء توحیدی، سال ۲۱، ش ۳ و ۵.</ref>
  
{{بیت|با همه سختی و رنج محنت، نگذشت|جز پی تحصیل این شب و سحر من}}
+
در این حال شوق تحصیل، تفکر و تحقیق در سراپای وجود جلوه موج می‌زد و طبع حقیقت جویی او با اندیشه‌های دینی به خصوص افکار [[فلسفه|فلسفی]] و [[عرفان|عرفانی]] آشنا گردید. چنانچه خود می‌نویسد: «چون [[فطرت]] ها در میل به علوم مختلف است، خاطر من میل به علوم عقلیه کرد و در تحصیل علوم معقول از الهی و طبیعی و [[ریاضی]] اوقاتی صرف کردم».<ref> تاریخ حکماء و عرفای متأخرین صدرالمتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص ۱۶۰.</ref>
  
==تحصیل در اصفهان و تهران==
+
جلوه از اوان جوانی روان خود را با [[حکمت]] و [[فلسفه]] آشنایی داد و از سرچشمه «یُؤتِی الْحِکمَهَ مَنْ یَشاءُ» کامروا و سیراب گردید. آفتاب حکمت بر ذهنش تابید و به نور [[معرفت]] آراسته گردید. اکثر عمر بابرکت این حکیم جوان، صرف مطالعه، تحقیق و تفکر می‌شد و اگر به این امور اشتغال نداشت، به راز و نیاز با خدای خویش و امور عبادی می‌پرداخت. 
  
آن عنصر سخت كوش با وجود آن كه امكاناتی نداشت به منظور پیگیری تحصیلات، موطن خود را به قصد اصفهان ترك گفت. مدرسه‌ای كه حكیم جلوه در آن اقامت گزید از بناهای امیر محمد مهدی معروف به حكیم الملك (از نوادگان سید روح الله طباطبائی اردستانی) است.<ref> تاریخ اردستان، ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، بخش سوم، ص 504.</ref> حجره‌ای كه جلوه در این مدرسه انتخاب كرد و در آن بیتوته نمود همان جایی است كه سید حسین طباطبائی متخلص به مجمر شاعر زواره‌ای در سال 1209 در آن اقامت داشت.<ref> مجله راهنمای كتاب، مقاله سید محمد محیط طباطبائی، بقلم سید عبدالعلی فناء توحیدی، سال 21، ش 3 و 5.</ref>
+
ابوالحسن جلوه در اصفهان از محضر علمایی چون میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی و ملا عبدالجواد تونی خراسانی بهره برد و اصولاً در پیمودن طریق [[حکمت]] به موازات شرکت در دروس این اساتید، مطالعات شخصی داشت و در این راه آنی نیاسود و در بحث های فلسفی و عرفانی با طلاب کاملاً موفق بود.
  
در این حال شوق تحصیل، تفكر و تحقیق در سراپای وجود جلوه موج می‌زد و طبع حقیقت جویی او با اندیشه‌های دینی به خصوص افكار فلسفی و عرفانی آشنا گردید. چنانچه خود می‌نویسد: «چون فطرت ها در میل به علوم مختلف است خاطر من میل به علوم عقلیه كرد و در تحصیل علوم معقول از الهی و طبیعی و ریاضی اوقاتی صرف كردم».<ref> تاریخ حكماء و عرفای متأخرین صدرالمتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص 160.</ref>
+
==تدریس و شاگردان==
  
جلوه در اصفهان از محضر علمایی چون میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی و ملا عبدالجواد تونی خراسانی بهره برد و اصولاً در پیمودن طریق [[حكمت]] به موازات شركت در دروس این اساتید مطالعات شخصی داشت و در این راه آنی نیاسود و در بحث های فلسفی و عرفانی با طلاب كاملاً موفق بود.
+
میرزا ابوالحسن جلوه در سال ۱۲۷۳ ق. در ۳۵ سالگی، [[اصفهان]] را ترک کرد و به قصد [[تهران]] عزیمت نمود. جلوه در مدرسه دارالشفاء به مدت ۴۱ سال به تدریس [[حکمت]] و [[فلسفه]] و [[ریاضی|ریاضیات]] مشغول بود و در این عصر نامبرده، آقا محمدرضا قمشه‌ای و آقا علی زنوزی (مدرس) و حکیم جلوه، سه استاد کامل فلسفه و حکمت بشمار می‌رفتند که بسیاری از دانشوران و مشتاقان [[معرفت]] از حوزه تدریس آنان استفاده می‌کردند و با رحلت آن دو حکیم، علوم عقلی به مجلس درس جلوه انحصار یافت.<ref> افضل التاریخ، میرزا غلامحسین افضل الملک، ص ۲۷۴.</ref> [[میرزا احمد آشتیانی]] معتقد است که [[حکمت متعالیه]]، با ظهور آخوند [[ملا علی نوری اصفهانی|ملا علی نوری]] به وسیله آن بزرگوار به [[حاج ملاهادی سبزواری]]، آقا علی زنوزی و میرزا ابوالحسن جلوه انتقال یافت که این چهار بزرگوار را، حکماء اربعه (حکیمان چهارگانه) می گویند.
  
در سال 1273 ق. در حالی كه جلوه 35 بهار را پشت سر نهاده بود اصفهان را ترك كرد و به قصد تهران عزیمت نمود. مدرسه‌ای كه در تهران جلوه به منظور اقامت در آن برگزید دارالشفاء نام داشت كه نخست به دستور فتحعلی شاه برای بیمارستان ساخته شد ولی بعدها به صورت مدرسه درآمد.<ref> تاریخ مدارس ایران، حسین سلطانزاده، ص 309.</ref>
+
بعد از ملا هادی سبزواری، [[فلسفه]] در مکتب مرحوم جلوه جان تازه‌ای یافت. او در گوشه این مدرسه، پارسا و بی‌پیرایه، فروتن و اندیشمند می‌زیست و می‌کوشید تا جان های تاریک را به نور حکمت روشن کند. فارغ از نام و نشان، زندگی زاهدانه‌ای را می‌گذراند و در حدود نیم قرن پرتوی از اندیشه‌های خود را در اختیار شاگردانی قرار داد که خود بعدها در عصر خویش دانشوران مشهوری به حساب می‌آمدند.
  
جلوه در این مدرسه به مدت 41 سال به تدریس حكمت و [[فلسفه]] و ریاضیات مشغول بود و در عصر نامبرده آقا محمدرضا قمشه‌ای و آقا علی مدرسی و جلوه سه استاد كامل فلسفه و حكمت بشمار می‌رفتند كه كاروانی از دانشوران و مشتاقان [[معرفت]] از حوزه تدریس آنان استفاده می‌كردند و با رحلت آن دو حكیم در دوره ناصری علوم عقلی به مجلس درس جلوه انحصار یافت.<ref> افضل التاریخ، میرزا غلامحسین افضل الملك، ص 274.</ref>
+
حکیم جلوه بر اندیشه‌های فلسفی وقوف داشت و اقوال مخالف و موافق را در ابحاث حکمی و [[عرفان|عرفانی]] بررسی می‌کرد. تخصصی ویژه در تدریس اندیشه‌های [[ابن سینا|ابوعلی سینا]] داشت و در [[فلسفه مشاء|فلسفه مشّاء]] استادی نامور بود.<ref> گوشه‌ای از سیمای تاریخ تحول علوم در ایران، وزارت علوم و آموزش عالی سابق، ص ۲۵.</ref> تألیفات ابن سینا را ارزشمند دانسته، به تدریس آنها افتخار می کرد. آثار [[ملاصدرا]] را نیز تدریس می‌نمود و مأخذ بعضی نقل قول های مندرج در «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]]» را مشخص می‌نمود.<ref> اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۴.</ref>
  
و بعد از حاج ملا هادی سبزواری در مكتب وی فلسفه جان تازه‌ای یافت. او در گوشه این مدرسه پارسا و بی‌پیرایه، فروتن و اندیشمند می‌زیست و می‌كوشید تا جان های تاریك را به نور حكمت روشن كند. فارغ از نام و نشان زندگی زاهدانه‌ای را می‌گذراند و در حدود نیم قرن پرتوی از اندیشه‌های خود را در اختیار شاگردانی قرار داد كه خود بعدها در عصر خویش دانشوران مشهوری به حساب می‌آمدند.
+
حکیم جلوه شاگردان زیادی را تربیت کرد که برجسته‌ترین آنان عبارتند از:
  
==شاگردان==
+
* [[میرزا محمدطاهر تنکابنی|میرزا محمدطاهر تنکابنی]]: وی پس از وفات آخوند محمدرضا صهبا قمشه‌ای به درس میرزا ابوالحسن جلوه رفت و کتاب تمهید القواعد [[ابن ترکه|ابن ترکه]] را نزد وی خواند. تنکابنی درباره روش درسی جلوه می‌نویسد: میرزا را عادت بر این بود که تا کتابی را تصحیح نمی‌کرد شروع به بحث در آن نمی‌نمود. آن تمهید القواعد که نزد آقا محمدرضا قمشه‌ای خوانده بودیم گاهی سطر به سطر افتاده داشت و او به نیروی بیان [[عرفان|عرفانی]] مطالب کتاب را تقریر می‌نمود. لیکن مرحوم جلوه ابتدا تمام کتاب را اصلاح می‌نمود، سپس درس می‌گفت و از این مقایسه کوچک طرز دقت و تحقیق میرزای جلوه نسبت به نحوه تدریس مرحوم قمشه‌ای کاملاً آشکار بود.<ref> احوال بزرگان، مرتضی مدرسی چهاردهی؛ مجله یادگار، سال سوم، شماره اول، شهریور ۱۳۲۵.</ref>
  
حكیم جلوه طی نیم قرن تدریس شاگردان زیادی را تربیت كرد كه برجسته‌ترین آنان به شرح زیرند:
+
* آیت الله [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|میرزا محمدعلی شاه‌آبادی]]: این [[فقیه]] عارف، [[فلسفه]]، [[حکمت]] و [[عرفان]] را نزد حکیم جلوه آموخت.
  
1. میرزا محمدطاهر تنكابنی: وی پس از وفات آخوند محمدرضا صهبا قمشه‌ای به درس میرزا ابوالحسن جلوه رفت و كتاب تمهید القواعد ابن تركه را نزد وی خواند. تنكابنی درباره روش درسی جلوه می‌نویسد: میرزا را عادت بر این بود كه تا كتابی را تصحیح نمی‌كرد شروع به بحث در آن نمی‌نمود. آن تمهید القواعد كه نزد آقا محمدرضا قمشه‌ای خوانده بودیم گاهی سطر به سطر افتاده داشت و او به نیروی بیان عرفانی مطالب كتاب را تقریر می‌نمود. لیكن مرحوم جلوه ابتدا تمام كتاب را اصلاح می‌نمود سپس درس می‌گفت و از این مقایسه كوچك طرز دقت و تحقیق میرزای جلوه نسبت به نحوه تدریس مرحوم قمشه‌ای كاملاً آشكار بود.<ref> احوال بزرگان، مرتضی مدرسی چهاردهی؛ مجله یادگار، سال سوم، شماره اول، شهریور 1325.</ref>
+
* [[سید حسین بادکوبه ای|سید حسین بادکوبه‌ای]]: وی فلسفه و [[ریاضیات]] را نزد جلوه فراگرفت.
  
میرزا محمدطاهر تنكابنی از اساتید مسلم [[فلسفه]] در دوران اخیر است و احاطه نامبرده به متون و آراء فلاسفه سلف شگفت‌انگیز بوده است<ref> خدمات متقابل ایران و [[اسلام]]، [[شهید مطهری]]، ص 619.</ref> و در ریاضیات، هیئت، نجوم و طب نیز مهارت داشت. از سال 1310 ش. دوران مشقات این حكیم آغاز شد و از پی تعبیدها و زندان ها (به دلیل مبارزه با رضاخان) سرانجام در سال 1320 از دار غرور به سرای سرور كوچ نمود<ref> تاریخ حكما و عرفاء متأخرین صدرالمتألهین، ص 98.</ref> و در جوار قبر استادش جلوه مدفون شد.
+
* ملا محمد آملی: از فقها و مشاهیر مراجع است که به منظور دفاع از [[مشروطیت|مشروطه]] مشروعه با [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضل الله نوری]] همکاری داشت.  
  
2. آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاه آبادی: این فقیه عارف پس از فراگیری مقدمات و علوم نزد پدر و برادر بزرگ خود آیت الله شیخ احمد بیدآبادی و علامه میرزا محمد هاشم چهار سوقی هنگامی كه پدرش مورد غضب ناصرالدین شاه قاجار واقع شد و تبعید گردید در سال 1304 ق. به همراه والد بزرگوار خویش راهی تهران شد و تحصیل علوم اسلامی را پی گرفت و فلسفه، [[حكمت]] و [[عرفان]] را نزد حكیم جلوه آموخت و پس از 16 سال اقامت در تهران به [[نجف]] اشرف رفت و در آن جا از محضر آخوند ملا محمدكاظم خراسانی استفاده كرد.  
+
* [[میرزا حسن کرمانشاهی|میرزا حسن کرمانشاهی]]: او که از شاگردان مسلم و مبرز جلوه است، یکی از ارکان مهم انتقال [[فلسفه]] به طبقات متأخر می‌باشد. از تألیفات وی حواشی فراوانی است که بر شرح [[اشارات و تنبیهات (کتاب|اشارات]] و [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] و شفای [[ابن سینا|ابوعلی سینا]] نوشته است.<ref> کنزالحکمه، (ترجمه فارسی نزهت الارواح) مرحوم دری، ج ۲، ص ۱۵۶.</ref>
  
در [[سامرا]] نزد میرزای شیرازی نیز شاگردی كرد و پس از 8 سال اقامت در [[عراق]] به تهران آمد و در خیابان شاه آباد سابق سكونت گزید. به همین دلیل او را شاه آبادی گویند. وی در مدت 17 سال اقامت در تهران به نشر معارف مذهب حقه تشیع و مبارزه با نظام جور از طریق جلسات درس و سخنرانی همت گماشت و قبل از به قدرت رسیدن رضاخان كراراً چهره مزدورانه وی را افشا می‌نمود. در محضر آیت الله شاه‌آبادی دانشورانی چند تربیت شدند كه برجسته‌ترین آن ها حضرت [[امام خمینی]]، حضرت آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله میرزا هاشم آملی می‌باشد كه در قم از محضر این عارف متشرع فیض بردند. از تألیفات گرانقدر نامبرده شذرات المعارف، رشحات البحار و مفتاح السعاده در خور ذكرند.<ref> ریحانه الادب، محمدعلی مدرس خیابانی تبریزی، ج 3، ص 167.</ref>
+
*حکیم میرزا ابراهیم حکمی زنجانی،
 +
*حکیم ملا محمد هیدجی زنجانی،
 +
*[[ملا عبدالرسول فیروزکوهی|ملا عبدالرسول مازندرانی]]،
 +
*ضیاءالحکمای زواره‌ای،
 +
*[[میرزا مهدی آشتیانی]]،
 +
*میرزا علی‌اکبر حکیم یزدی،
 +
*میرزا محمود مدرس کهکی قمی،
 +
*[[شیخ عبدالنبی نوری|شیخ عبدالنبی نوری]]،  
 +
*سید محمود حسینی مرعشی نجفی (پدر [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|آیت الله مرعشی نجفی]])،
 +
*میرزا عبدالکریم سبزواری (فرزند [[حاج ملاهادی سبزواری|حاج ملا هادی سبزواری]]،
 +
*سید عباس شاهرودی.
  
3. آقا سید حسین بادكوبه‌ای: وی متولد 1293 ق. در یكی از روستاهای بادكوبه جمهوری آذربایجان است. پس از تحصیل مقدماتی به تهران آمد و [[فلسفه]] و ریاضیات را نزد جلوه فراگرفت. پس از مدتی عازم [[نجف]] شد و در این شهر مقدس نزد آخوند خراسانی و شیخ حسین مامقانی [[فقه]] و [[اصول]] را آموخت. فیلسوف معاصر و مفسر كبیر علامه طباطبایی ریاضیات و الهیات شفا را نزد این حكیم در نجف تحصیل نمود.<ref> نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، [[آقا بزرگ تهرانی]]، ج 2، ص 584، 918.</ref>
+
==آثار و تألیفات==
  
4. ملا محمد آملی: آن مرحوم از فقها و مجتهدین پرهیزكار و مشاهیر مراجع روحانی است كه به منظور دفاع از مشروطه مشروعه با شیخ فضل الله نوری همكاری داشت. وی پس از نشو و نما در آمل و فراگیری علوم مقدماتی در این شهر روانه تهران گردید و از افاضل این شهر خصوصاً حكیم جلوه استفاده كرد و خود به تدریس و انجام وظایف شرعی و خدمات دینی پرداخت و از مراجع عظام محسوب گردید. وی در سال 1336 به رحمت ایزدی پیوست و جنازه‌اش با تجلیل و احترام فراوان در جوار مقبره جلوه دفن گردید.<ref> اختران فروزان ری و تهران، محمد شریف رازی، ص 365 و 366.</ref>
+
حکیم جلوه، با وجود توانایی های فکری و اندیشه‌های عالی، در هنگام نوشتن آثار، به ساحت مقدس [[اهل بیت]] عصمت و طهارت [[توسّل‌‌‌‌‌|توسل]] می‌جست و آن روان های پاک و مقدس را به امداد می‌طلبید تا مبادا از خود نوشته‌ای بر جای نهد که عبث باشد یا مطالب شبهه‌ناک را متوجه اذهان نماید.
  
5. میرزا حسن كرمانشاهی: نامبرده كه از شاگردان مسلم و مبرز جلوه است یكی از اركان مهم انتقال فلسفه به طبقات متأخر می‌باشد. شاگردان زیادی تربیت نموده كه مشهورترین آن ها فیلسوف فاضل سید موسی زرآبادی است، از تألیفات وی حواشی فراوانی است كه بر شرح اشارات و اسفار و شفای ابوعلی سینا نوشته است.<ref> كنزالحكمه، (ترجمه فارسی نزهت الارواح) مرحوم دری، ج 2، ص 156.</ref>
+
اهم آثار میرزای جلوه به شرح زیرند:
  
دیگر شاگردان جلوه عبارت‌اند از: حكیم میرزا ابراهیم حكمی زنجانی، حكیم ملا محمد هیدجی زنجانی، عبدالرسول مازندرانی، ضیاءالحكمای زواره‌ای، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا علی‌اكبر حكیم یزدی، میرزا محمود مدرس كهكی قمی، حاج شیخ عبدالنبی نوری، سید عباس شاهرودی، سید محمود حسینی مرعشی نجفی (پدر حضرت آیت الله مرعشی نجفی) حاج میرزا عبدالكریم سبزواری فرزند حاج ملا هادی سبزواری و...
+
#حاشیه بر «[[شفا (کتاب)|شفاء]]» [[ابن سینا]]
 +
#حواشی بر کتاب «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]» [[ملاصدرا]]<ref> الذریعه؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۶، ص ۱۹.</ref>
 +
#اثبات الحرکة الجوهریة، که رساله‌ای است به زبان عربی درباره اثبات این مطلب که حرکت علاوه بر اعراض، در جوهر نیز وجود دارد.<ref>دائره المعارف، تشیع، ج اول، ص ۴۱۶.</ref>
 +
#رساله‌ای در بیان ربط حادث به قدیم، که در حواشی «شرح هدایه» ملاصدرا در [[تهران]] چاپ شده است.
 +
#حواشی بر «مشاعر» ملاصدرا، که به انضمام «رساله عرشیه» ملاصدرا در تهران طبع گردیده است.
 +
#حواشی بر مبدأ و معاد ملاصدرا (نشر یافته در سال ۱۳۱۳ ق)
 +
#رساله‌ای در ترکیب و احکام آن.
 +
#رساله‌ای در وجود و اقسام آن، که تقریر جلوه و تحریر شاگردش حاج سید عباس شاهرودی می‌باشد.<ref> فهرست کتب خطی کلام و حکمت و فلسفه آستان قدس رضوی، ج اول، ص ۳۸۱.</ref>
 +
#حاشیه بر «شرح هدایة الاثیریه» ابهری (متوفای ۶۶۰ ق).<ref> فهرست کتب خطی کتابخانه عمومی معارف، عبدالعزیز جواهرالکلام، جزء اول، ص ۱۲۲.</ref>
 +
#تعلیقه بر «رساله الدرة الفاخره»، نسخه‌ای از این تعلیقه به [[خط نستعلیق]] سید عباس شاهرودی مذکور که در سال ۱۳۰۶ ق. تألیف شده در کتابخانه [[آستان قدس رضوی]] موجود است.
 +
#حاشیه بر «شرح ملخص» چغمینی (چاپ شده در سال ۱۳۱۱ ق)
 +
#تعلیقات بر مقدمه «شرح فصوص» قیصری.<ref> الذریعه، ج ۶، ص ۱۲۶.</ref> این اثر، که نسخه‌ای عکسی از آن در اختیار نگارنده است،<ref> اصل نسخه مخطوط آن که به زبان عربی است به شماره مسلسل ۷۰۲۱ در کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی نگهداری می‌شود.</ref> پرتوی از اندیشه‌های [[عرفان|عرفانی]] جلوه را به ثبوت می‌رساند.
 +
#حاشیه بر «[[شرح منظومه سبزواری (کتاب)|شرح منظومه]]» [[حاج ملاهادی سبزواری|ملا هادی سبزواری]] که [[نسخه خطی]] از آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ضبط است.<ref> فهرست کتب خطی فارسی و عربی مجلس شورای ملی، عبدالحسین حایری، ج ۵، ص ۱۵۸.</ref>
 +
#جسم تعلیمی، رساله‌ای است در [[حکمت]] که سید علی اکبر طباطبایی در [[شعبان]] ۱۳۱۱ ق. آن را به [[خط شکسته نستعلیق|خط شکسته نستعلیق]] نوشته است.<ref> فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دکتر محمود فاضل، ج سوم، ص ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸.</ref>
 +
#وجود الصور النوعیه، که رساله‌ای است در [[فلسفه]] و طی آن جلوه اثبات می‌کند که صور نوعیه در اجسام، جوهر و موجود می‌باشد.
 +
#انتزاع مفهوم واحد، که در آن انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباینه مورد بحث قرار داده است.
 +
#القضیة المهمله هی القضیة الطبیعیه، که موضوع آن در [[منطق]] است و در این رساله از طریق استدلال ثابت شده است که قضیه مهمله همان قضیه طبیعیه می‌باشد.
 +
#بیان استجابت [[دعا]]، جلوه در آغاز این رساله، ماهیت را بر سه قسم تقسیم کرده و دعا را از قسم دوم می‌داند و مؤثرترین وسیله استجابت آن را شناخت کامل پروردگار دانسته است.<ref> این ۴ رساله در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی به صورت مخلوط نگهداری می‌شود و رساله بیان استجابت [[دعا]] با تحقیق استاد سید هادی رفیعی طباطبایی در یادنامه حکیم جلوه که تحت عنوان گلشن جلوه به اهتمام نگارنده تحت طبع است مندرج می‌باشد.</ref>
 +
#[[دیوان (شعر)|دیوان اشعار]] جلوه.
  
== حکیمان چهارگانه ==
+
==حکیم شاعر==
  
در میان بسیاری از حکیمان وفیلسوفان تهران، آقا محمدرضا قمشه ای، آقا علی زُنوزی (مدرس) و میرزا ابوالحسن جلوه، سه استاد کامل به شمار می رفتند و پس از فوت آن دو بزرگوار، علوم عقلی به مجلس درس مرحوم جلوه منحصر شد. میرزا احمد آشتیانی معتقد است که حکمت متعالیه، با ظهور آخوند ملاعلی نوری به وسیله آن بزرگوار به حاج ملاهادی سبزواری، آقا علی زنوزی و میرزا ابوالحسن جلوه انتقال یافت که این چهار بزرگوار را، حکماء اربعه (حکیمان چهارگانه) می گویند.
+
پدر میرزا ابوالحسن جلوه، سید محمد مظهر، از شاعران نامیِ عصر قاجار به شمار می آید. این شاعر به هنگام نشو و نما و تربیت فرزندش سید ابوالحسن، زیبایی ها و لطایف [[شعر]] و شاعری را برای او بازگو می کرد و او را با نکات ادبی آشنا می ساخت. میرزا ابوالحسن جلوه نیز همراه با کسب کمالات و فضیلت ها و تحصیل [[علوم اسلامی]]، در بعضی اوقات به سرودن شعر می پرداخت.  
  
==آثار ماندگار==
+
شعر برای حکیمی که عمری را در تدریس حکمت و تحقیق در مسایل فلسفی سپری کرده بود، جنبه تفنن نداشت؛ بلکه وسیله ای بود برای بیان حالات روحانی خود. درون مایه شعرهای او را، پند و اندرزهای [[اخلاق|اخلاقی]] و حکیمانه، مدح [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و خاندان [[عصمت]] و طهارت، معارف [[قرآن|قرآنی]] و نیز برهان های فلسفی تشکیل می دهد.
  
جلوه از اوان جوانی روان خود را با [[حكمت]] و [[فلسفه]] آشنایی داد و از سرچشمه «یُؤتِی الْحِكَمَهَ مَنْ یَشاءُ» كامروا و سیراب گردید. آفتاب حكمت بر ذهنش تابید و به نور معرفت آراسته گردید. قدرت كم مانند وی در مباحثه و مناظره و تسلط عالی به آثار فلسفی، احاطه بر اندیشه‌های حكمای سلف به همراه فروتنی و مهربانی و كلام شیوا و شیرین، جلسه درسش را در مدرسه دارالشفاء با هیجان و پرازدحام نمود.  
+
حکیم جلوه را در پاره‌ای از تذکره‌ها و کتب تراجم به مدرس و مبلغ [[حکمت مشاء|فلسفه مشّاء]] و بی توجه و حتی مخالف [[حکمت اشراق]] معرفی نموده‌اند، اما با بررسی گرایش ها و برخی نوشته‌ها و خصوصاً اشعارش، این واقعیت آشکار می‌شود که آن آرامش روحانی را که خاطرش از آغازین دوران بحث و تحقیق در آثار فلسفی جویای آن بود به دست نمی‌آورد و این گونه مباحث فلسفی شکل هایی را برایش پدید آورده که شناخت عرفانی و اقبال به سلوک روحانی و سیر معنوی او را از این دالان تردید می‌رهاند. او که با صمیمیت و جدیتی وافر در جستجوی حقیقت بود، در دهه‌های آخر زندگی راه قلب را برای رسیدن به این مقصد برمی‌گزیند و از این طریق به استقبال نفخه‌های روحانی می‌رود، چنان چه در شعری به این واقعیت اذعان دارد.
 +
{{بیت|عقل کالای نفیسی است به بازار جهان|ما ز عشق آتش سوزنده به کالا زده‌ایم}}
 +
{{بیت|ما ز کشتی بگذشتیم پی شوق وصال|خویش از جان بگذشتیم و به دریا زده‌ایم}}
  
بر اندیشه‌های فلسفی وقوف داشت و اقوال مخالف و موافق را در ابحاث حكمی و عرفانی بررسی می‌كرد. از دالان تردید سریع عبور می‌كرد و شوارع سالم‌تر را برای عبور از مباحث فلسفی برمی‌گزید. تخصصی ویژه در تدریس اندیشه‌های ابوعلی سینا داشت و در فلسفه مشّاء استادی نامور بود.<ref> گوشه‌ای از سیمای تاریخ تحول علوم در ایران، وزارت علوم و آموزش عالی سابق، ص 25.</ref> تألیفات ابن سینا را ارزشمند دانسته، به تدریس آن ها افتخار می كرد. آثار [[ملاصدرا]] را نیز تدریس می‌نمود و مأخذ بعضی نقل قول های مندرج در اسفار اربعه را مشخص می‌نمود.<ref> اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 4.</ref>
+
و در [[مطلع]] غزلی می‌گوید:
 
+
{{بیت|گر چه ندانم کجاست بارگه و کوی دوست|لیک به دل می‌رسد از همه سو بوی دوست}}
تقریباً اكثر عمر بابركت این حكیم صرف مطالعه، تحقیق و تفكر می‌شد و اگر به این امور اشتغال نداشت به راز و نیاز با خدای خویش و امور عبادی می‌پرداخت. با وجود توانایی های فكری و اندیشه‌های عالی در هنگام نوشتن به ساحت مقدس [[اهل بیت]] عصمت و طهارت توسل می‌جست و آن روان های پاك و مقدس را به امداد می‌طلبید تا مبادا از خود نوشته‌ای بر جای نهد كه عبث باشد یا خوراكی شبهه ناك را متوجه اذهان نماید.
 
 
 
جلوه را در پاره‌ای از تذكره‌ها و كتب تراجم به مدرس و مبلغ فلسفه مشّاء و بی توجه و حتی مخالف [[حكمت]] اشراق معرفی نموده‌اند اما با بررسی گرایش ها و برخی نوشته‌ها و خصوصاً اشعارش این واقعیت آشكار می‌شود كه آن آرامش روحانی را كه خاطرش از آغازین دوران بحث و تحقیق در آثار فلسفی جویای آن بود به دست نمی‌آورد و این گونه مباحث فلسفی شكل هایی را برایش پدید آورده كه شناخت عرفانی و اقبال به سلوك روحانی و سیر معنوی او را از این دالان تردید می‌رهاند.
 
 
 
او كه با صمیمیت و جدیتی وافر در جستجوی حقیقت بود در دهه‌های آخر زندگی راه قلب را برای رسیدن به این مقصد برمی‌گزیند و از این طریق به استقبال نفخه‌های روحانی می‌رود چنان چه در شعری به این واقعیت اذعان دارد.
 
 
 
{{بیت|عقل كالای نفیسی است به بازار جهان|ما ز عشق آتش سوزنده به كالا زده‌ایم}}
 
{{بیت|ما ز كشتی بگذشتیم پی شوق وصال|خویش از جان بگذشتیم و به دریا زده‌ایم}}
 
 
 
و در مطلع غزلی می‌گوید:
 
 
 
{{بیت|گر چه ندانم كجاست بارگه و كوی دوست|لیك به دل می‌رسد از همه سو بوی دوست}}
 
 
 
و در بیتی دیگر گفته است:
 
  
 +
و در [[بیت (شعر)|بیتی]] دیگر گفته است:
 
{{بیت|مرا به دل همه شوق [[بهشت]] بود به عمر|چو نور روی تو دیدم نماند شوق بهشت}}
 
{{بیت|مرا به دل همه شوق [[بهشت]] بود به عمر|چو نور روی تو دیدم نماند شوق بهشت}}
  
یكی از آثاری كه پرتوی از اندیشه‌های عرفانی جلوه را به ثبوت می‌رساند تعلیقه‌ای است كه آن حكیم بر مقدمات شرح فصوص الحكم قیصری نوشته است كه نسخه‌ای عكسی از آن در اختیار نگارنده است.<ref> اصل نسخه مخطوط آن كه به زبان عربی است به شماره مسلسل 7021 در كتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی نگهداری می‌شود.</ref>
+
آن حکیم خود به جمع و تدوین آثار منظوم خویش رغبتی نشان نمی‌داد و بعدها یکی از شاگردانش (میرزا علی خان عبدالرسولی) در سال ۱۳۴۸ ق. اشعار وی را که مشتمل بر [[قصیده|قصاید]]، [[غزل|غزلیات]] و [[مثنوی (قالب شعر)|مثنویات]] بود جمع و تدوین نمود که به سعی و اهتمام احمد سهیلی خوانساری در تهران به طبع رسید. در مقدمه [[دیوان (شعر)|دیوان]] مزبور، میرزا علی خان شرح حالی از جلوه و خاندانش را آورده و در پایان آن سهیلی خوانساری [[رباعی]] زیر را درج نموده است:
 
+
{{بیت|این نامه که گنجینه درّ سخن است|هر نکته وی شمع هزار انجمن است}}
اهم آثار جلوه به شرح زیرند:
+
{{بیت|از کیست سهیلی که چنین جلوه‌گر است|از جلوه که نام نامی‌اش بوالحسن است}}
  
# حاشیه بر شفاء
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
# حواشی بر كتاب اسفار [[ملاصدرا]]<ref> [[الذریعه]]؛ شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، ج 6، ص 19.</ref>
 
# اثبات الحركه الجوهریه كه رساله‌ای است به زبان عربی درباره اثبات این مطلب كه حركت علاوه بر اعراض در جوهر نیز وجود دارد.<ref>دائره المعارف، تشیع، ج اول، ص 416.</ref>
 
# رساله‌ای در بیان ربط حادث به قدیم كه در حواشی شرح هدایه ملاصدرا در [[تهران]] چاپ شده است.
 
# حواشی بر مشاعر ملاصدرا كه به انضمام رساله عرشیه ملاصدرا در تهران طبع گردیده است.
 
# حواشی بر مبدأ و معاد ملاصدرا (نشر یافته در سال 1313 ق)
 
# رساله‌أی در تركیب و [[احكام]] آن
 
# رساله‌أی در وجود و اقسام آن كه تقریر جلوه و تحریر شاگردش حاج سید عباس شاهرودی می‌باشد.<ref> فهرست كتب خطی كلام و [[حكمت]] و [[فلسفه]] [[آستان قدس رضوی]]، ج اول، ص 381.</ref>
 
# حاشیه بر شرح هدایه الاثیریه ابهری (متوفای 660 ق).<ref> فهرست كتب خطی كتابخانه عمومی معارف، عبدالعزیز جواهرالكلام، جزء اول، ص 122.</ref>
 
# تعلیقه بر رساله دره الفاخر، نسخه‌أی از این تعلیقه به خط نستعلیق سید عباس شاهرودی مذكور كه در سال 1306 ق. تألیف شده در كتابخانه [[آستان قدس رضوی]] موجود است.
 
# حاشیه بر شرح ملخص چغمینی (چاپ شده در سال 1311 ق)
 
# تعلیقات بر مقدمه شرح فصوص قیصری.<ref> الذریعه، ج 6، ص 126.</ref>
 
# حاشیه بر شرح منظومه حاج ملا هادی سبزواری كه نسخه مخلوطی از آن در كتابخانه مجلس شورای اسلامی ضبط است.<ref> فهرست كتب خطی فارسی و عربی مجلس شورای ملی، عبدالحسین حایری، ج 5، ص 158.</ref>
 
# جسم تعلیمی، رساله‌ای است در [[حكمت]] كه سید علی اكبر طباطبایی در [[شعبان]] 1311 ق. آن را به خط شكسته نستعلیق نوشته است.<ref> فهرست نسخه‌های خطی كتابخانه دانشكده الهیات و معارف اسلامی، دكتر محمود فاضل، ج سوم، ص 1337 و 1338.</ref>
 
# وجود الصور النوعیه كه رساله‌ای است در [[فلسفه]] و طی آن جلوه اثبات می‌كند كه صور نوعیه در اجسام، جوهر و موجود می‌باشد.
 
# انتزاع مفهوم واحد، كه در آن انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباینه مورد بحث قرار داده است.
 
# القضیه المهمله هی القضیه لطبیعیه كه موضوع آن در [[منطق]] است و در این رساله از طریق استدلال ثابت شده است كه قضیه مهمله همان قضیه طبیعیه می‌باشد.
 
# بیان استجابت [[دعا]]، در آغاز این رساله جلوه ماهیت را بر سه قسم تقسیم كرده و دعا را از قسم دوم می‌داند و مؤثرترین وسیله استجابت آن را شناخت كامل پروردگار دانسته است.<ref> این 4 رساله در كتابخانه حضرت آیت الله مرعشی نجفی به صورت مخلوط نگهداری می‌شود و رساله بیان استجابت [[دعا]] با تحقیق استاد سید هادی رفیعی طباطبایی در یادنامه حكیم جلوه كه تحت عنوان گلشن جلوه به اهتمام نگارنده تحت طبع است مندرج می‌باشد.</ref>
 
# دیوان جلوه.
 
  
== حکیم شاعر ==
+
مرحوم جلوه، هاله‌ای از روحانیت بر سیمای پرجذبه‌اش پرتو افکنده بود. نگاه نافذش که اغلب آکنده از محبت و آمیخته با وقار و شکوه بود، افراد را جلب می‌کرد. با وجود [[تواضع]] و وارستگی، هیبتی داشت که سبب می‌شد مردم به دیده [[احترام]] او را نگریسته، تکریمش کنند.
  
پدر میرزا ابوالحسن جلوه، سید محمد مظهر، از شاعران نامیِ عصر قاجار به شمار می آید. این شاعر به هنگام نشو و نما و تربیت فرزندش سید ابوالحسن، زیبایی ها ولطایف شعر و شاعری را برای او بازگو می کرد و او را با نکات ادبی آشنا می ساخت. میرزا ابوالحسن جلوه نیز همراه با کسب کمالات و فضیلت ها و تحصیل علوم اسلامی، در بعضی اوقات به سرودن شعر می پرداخت. شعر برای حکیمی که عمری را در تدریس حکمت و تحقیق در مسایل فلسفی سپری کرده بود، جنبه تفنن نداشت؛ بلکه وسیله ای بود برای بیان حالات روحانی خود. درون مایه شعرهای او را، پند و اندرزهای اخلاقی و حکیمانه، مدح پیامبر و خاندان عصمت و طهارت، معارف قرآنی و نیز برهان های فلسفی تشکیل می دهد.
+
جامه‌اش با وجود سادگی و ارزانی، پاکیزه و نظیف بود. پاپوشی سبک، ساده و راحت داشت. با وجود آن که حکیمی برجسته بود و از نظر علمی مقام والایی داشت، هر کس او را می‌دید کوچکترین نشانه‌ای از برتری طلبی و تشخص در وی نمی‌یافت. خوش برخورد و شیرین گفتار و کم مراوده بود.<ref> شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج اول، ص ۴۰.</ref>
  
آن حكیم خود به جمع و تدوین آثار منظوم خویش رغبتی نشان نمی‌داد و بعدها یكی از شاگردانش (میرزا علی خان عبدالرسولی) در سال 1348 ق. اشعار وی را كه مشتمل بر قصاید، غزلیات و مثنویات بود جمع و تدوین نمود كه به سعی و اهتمام احمد سهیلی خوانساری در تهران به طبع رسید. در مقدمه دیوان مزبور میرزا علی خان شرح حالی از جلوه و خاندانش را آورده و در پایان آن سهیلی خوانساری رباعی زیر را درج نموده است:
+
در برخورد با افراد به مصداق «کلِّمَ النّاس عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ» به تناسب با آنها عمل می‌کرد، به نحوی که وقتی از او جدا می‌شدند شادمان و مسرور به نظر می‌رسیدند. ساده و بی‌تکلف زندگی می‌کرد و در مواقعی برای آسایش دیگران خود را به رنج می‌افکند.
  
{{بیت|این نامه كه گنجینه درّ سخن است|هر نكته وی شمع هزار انجمن است}}
+
از مال دنیا چیزی نیندوخت و تنها دارایی او کتاب های ارزشمند بود که به وسیله آنها اندیشه خود را صفا می‌داد و روان خویش را التیام می‌بخشید. محل زندگی اش حجره‌ای تو در تو واقع در مدرسه دارالشفاء بود که در نهایت سادگی در آن بیتوته می‌نمود. 
{{بیت|از كیست سهیلی كه چنین جلوه‌گر است|از جلوه كه نام نامیش بوالحسن است}}
 
  
==اخلاق و رفتار جلوه==
+
[[زهد]] و [[قناعت]] نیازهایش را تقلیل داده و به نسبت کاستن از خواستن ها، خویشتن را از قید اسارت امور دنیوی رهانیده بود و لذا با [[عزت نفس]] و مناعت طبع می‌زیست و هرگز از کسی تقاضایی نکرد و به احدی برای تأمین امور مادی زحمت نمی‌داد. با وجود این که پذیرایی او را هر کس به جان خریدار بود، کمتر به مجلس این و آن مراوده می‌کرد.<ref> افضل التواریخ، ص ۱۰۶.</ref>
  
جلوه اندامی تكیده و نحیف اما قامتی بلند داشت و هاله‌ای از روحانیت بر سیمای پرجذبه‌اش پرتو افكنده بود. نگاه نافذش كه اغلب آكنده از محبت و آمیخته باوقار و شكوه بود افراد را جلب می‌كرد. با وجود [[تواضع]] و وارستگی هیبتی داشت كه سبب می‌شد مردم به دیده احترام او را نگریسته، تكریمش كنند.
+
او که از همان اوان جوانی به [[تزکیه نفس|تزکیه]] و تصفیه دل پرداخت، رابطه‌اش با [[اهل بیت]] علیهم السلام نیز پیوندی قلبی و توأم با عشق و علاقه بود که از شناختی عمیق و آگاهی وسیع سرچشمه می‌گرفت. به همین دلیل جاذبه‌ای از محبت اهل بیت ‌علیهم السلام به سوی او رو نمود که در جذب و جلب معنویات برای او بسیار مؤثر بود. وی عقیده داشت که مهر به خاندان عصمت و طهارت، [[انسان]] را از آلودگی ها پاک می‌کند، چنانچه در شعری درباره حضرت [[امام علی]] علیه السلام گفته است:
 
+
{{بیت|غیر علی کس نکرد خدمت احمد|غمخوار موسی نباشد الا هارون}}
جامه‌اش با وجود سادگی و ارزانی پاكیزه و نظیف بود. پاپوشی سبك، ساده و راحت داشت. در واپسین سال های حیات پربركت خویش كه توان جسمی آن حكیم به تحلیل رفته بود عصایی ساده وی را در راه رفتن كمك می‌كرد. با وجود آن كه حكیمی برجسته بود و از نظر علمی مقام والایی داشت هر كس او را می‌دید كوچكترین نشانه‌ای از برتری طلبی و تشخص در وی نمی‌یافت. خوش برخورد و شیرین گفتار و كم مراوده بود.<ref> شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج اول، ص 40.</ref>
 
 
 
در برخورد با افراد به مصداق «كَلِّمَ النّاس عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ» به تناسب با آن ها عمل می‌كرد به نحوی كه وقتی از او جدا می‌شدند شادمان و مسرور به نظر می‌رسیدند. ساده و بی‌تكلف زندگی می‌كرد و در مواقعی برای آسایش دیگران خود را به رنج می‌افكند. از مال دنیا چیزی نیندوخت و تنها دارایی او كتاب های ارزشمند بود كه به وسیله آن ها اندیشه خود را صفا می‌داد و روان خویش را التیام می‌بخشید. محل زندگیش حجره‌ای تو در تو واقع در مدرسه دارالشفاء بود كه در نهایت سادگی در آن بیتوته می‌نمود. زهد و قناعت نیازهایش را تقلیل داده و به نسبت كاستن از خواستن ها خویشتن را از قید اسارت امور دنیوی رهانیده بود ولذا با عزت نفس و مناعت طبع می‌زیست و هرگز از كسی تقاضایی نكرد و به احدی برای تأمین امور مادی زحمت نمی‌داد. با وجود این كه پذیرایی او را هر كس به جان خریدار بود كمتر به مجلس این و آن مراوده می‌كرد.<ref> افضل التواریخ، ص 106.</ref>
 
 
 
با این نصیب اندك از این دنیای فانی بركات زیادی را از خود بروز داد كه نمونه آن مرزبانی از اندیشه‌های اسلامی و نشر معارف تشیع و تربیت ده‌ها دانشور و فاضل است كه هر یك خود ناشر افكار و معارف دینی بودند. او كه از همان اوان جوانی به تزكیه و تصفیه دل پرداخت رابطه‌اش با [[اهل بیت]] علیهم السلام نیز پیوندی قلبی و توأم با عشق و علاقه بود كه از شناختی عمیق و آگاهی وسیع سرچشمه می‌گرفت. به همین دلیل جاذبه‌ای از محبت اهل بیت ‌علیهم السلام به سوی او رو نمود كه در جذب و جلب معنویات برای او بسیار مؤثر بود. وی عقیده داشت كه مهر به خاندان عصمت و طهارت انسان را از آلودگی ها پاك می‌كند، چنانچه در شعری درباره حضرت [[امام علی]] علیه السلام گفته است:
 
 
 
{{بیت|غیر علی كس نكرد خدمت احمد|غمخوار موسی نباشد الا هارون}}
 
 
{{بیت|تیره روانم اگر چه از ره تحقیق|هست به انواع معصیت‌ها مرهون}}
 
{{بیت|تیره روانم اگر چه از ره تحقیق|هست به انواع معصیت‌ها مرهون}}
 
{{بیت|ز آب مدیحش ز خویش جمله بشویم|آری شوید همی پلیدی سیحون}}
 
{{بیت|ز آب مدیحش ز خویش جمله بشویم|آری شوید همی پلیدی سیحون}}
سطر ۱۲۱: سطر ۱۲۵:
 
==وفات==
 
==وفات==
  
رفته رفته فرتوتی و رنجوری، این استوانه اندیشه را بر بستر بیماری افكند و او را از توان انداخت. یكی از شاگردان و نزدیكان جلوه (شیخ عبدالرسولی) وقتی استاد را بیمار دید كه پرستاری ندارد او را با كمال میل به خانه خویش برد و چون پدری مهربان از جلوه پرستاری نمود.
+
مرحوم سید ابوالحسن جلوه، سرانجام در شب جمعه ششم [[ذی القعده]] ۱۳۱۴ قمری جان به بخشاینده جانها تسلیم نمود. پیکر مطهرش پس از [[تشییع جنازه|تشییع]] باشکوه، در قبرستان ابن بابویه شهر ری مدفون گردید.<ref> افضل التواریخ، ص ۱۰۶.</ref>
 
 
اما حال آن حكیم لحظه به لحظه رو به وخامت می‌رفت و چراغ حیات دنیویش رو به خاموشی می‌گرایید عبدالرسولی در مقدمه دیوان جلوه نوشته است: در شب جمعه ششم [[ذی القعده]] 1314 ق. كه شب وفاتش بود هنگام خواب پدرم را خواست. پدرم تا [[نماز]] مغرب گزارد و به بالین او رفت از حال رفته بود و توانایی سخن گفتن نداشت. قدری با طرف چشم و نوك زبان الحاح و تضرع كرد و جان شیرین به بخشاینده جان ها تسلیم كرد.
 
 
 
صبح آن روز جنازه را به مسجد میرزا مولا كه در آن نزدیكی است بردند و از آنجا طی تشییع باشكوهی كه جمعی از حكما و دانشوران تهرانی حضور داشتند وی را در ابن بابویه دفن نمودند.<ref> افضل التواریخ، ص 106.</ref>
 
 
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
*تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 1، زندگی نامه "سيد ابوالحسن جلوه" از غلامرضا گلي زواره.
+
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۱، زندگی‌نامه "سید ابوالحسن جلوه" از غلامرضا گلی زواره.
 
+
*"جلوه حکمت (درگذشت حکیم میرزا ابوالحسن جلوه)"، سید محمدحسین کاظمینی، مجله گلبرگ، فرودین ۱۳۸۴، شماره ۶۱، ص۱۳۹.
*سیدمحمدحسین کاظمینی ،جلوه حکمت (درگذشت حکیم میرزا ابوالحسن جلوه)،مجله گلبرگ، فرودین 1384، شماره 61، صفحه 139،در دسترس در[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/4627/34392 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]،؛بازیابی: 21 بهمن ماه 1392.
 
  
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم]][[رده:علماء شیعه]][[رده:فیلسوفان]][[رده:عارفان]][[رده:شعرای پارسی گوی قرن چهاردهم]]
[[رده:فیلسوفان]]
 
[[رده:عارفان]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۵۷

«سید ابوالحسن طباطبایی زواره‌ای» (۱۳۱۴-۱۲۳۸ ق) متخلص به «جلوه»، فیلسوف، عارف و شاعر نامدار شیعه در قرن ۱۴ قمری بود. او از مدرسان حکمت و فلسفه بود و شاگردان بزرگی چون میرزا محمدطاهر تنکابنی و محمدعلی شاه‌آبادی را تربیت کرد. قدرت کم‌نظیر وی در مباحثه و مناظره و تسلط عالی به آثار فلسفی، احاطه بر اندیشه‌های حکمای سلف، به همراه فروتنی و مهربانی و کلام شیوا و شیرین، جلسه درسش را در مدرسه «دارالشفاء» تهران با هیجان و پرازدحام می‌نمود.

Jelveh.jpg
نام کامل سید ابوالحسن طباطبایی
زادروز ۱۲۳۸ قمری
زادگاه هند
وفات ۱۳۱۴ قمری
مدفن ابن بابویه، شهر ری

Line.png

اساتید

میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی، ملا عبدالجواد تونی خراسانی، ...

شاگردان

میرزا محمدطاهر تنکابنی، محمدعلی شاه آبادی، سید حسین بادکوبه ای، میرزا حسن کرمانشاهی، ...

آثار

حاشیه بر شفاء، حاشیه بر اسفار، اثبات الحرکة الجوهریة، حاشیه بر شرح منظومه، جسم تعلیمی،...

ولادت و خاندان

«سید محمد مظهر» پدر جلوه از شعرا و حکمای دوره قاجاریه است که برای تکمیل دانسته‌های طبی و ادبی خویش راهی هندوستان گردید و مدت ها در این سرزمین اقامت داشت. او در سال ۱۲۳۸ ق. در احمدآباد گجرات هند صاحب فرزندی شد که او را ابوالحسن نامید؛ همان شخصی که بعدها به «میرزا ابوالحسن جلوه» مشهور گردید.

«محمد مظهر» همراه خانواده از هند به اصفهان آمد و غالباً در مولد و موطن خود یعنی زواره اقامت داشت، تا آن که به سال ۱۲۵۲ ق. در این شهر دار فانی را وداع گفت. در این هنگام ابوالحسن جلوه دوران نوجوانی را سپری می‌نمود و چهارده سال داشت.

تحصیلات و استادان

میرزا ابوالحسن تحصیلات مقدماتی قرائت و ادبیات فارسی و بخشی از علوم عربی و حتی خط و کتابت را در زواره فراگرفت. او با وجود آن که امکاناتی نداشت، به منظور پیگیری تحصیلات، موطن خود را به قصد اصفهان ترک گفت. حکیم جلوه در مدرسه‌ امیر محمدمهدی معروف به حکیم الملک سکونت گزید و حجره‌ای که او در این مدرسه انتخاب کرد، همان جایی است که سید حسین طباطبائی متخلص به مجمر، شاعر زواره‌ای در سال ۱۲۰۹ در آن اقامت داشت.[۱]

در این حال شوق تحصیل، تفکر و تحقیق در سراپای وجود جلوه موج می‌زد و طبع حقیقت جویی او با اندیشه‌های دینی به خصوص افکار فلسفی و عرفانی آشنا گردید. چنانچه خود می‌نویسد: «چون فطرت ها در میل به علوم مختلف است، خاطر من میل به علوم عقلیه کرد و در تحصیل علوم معقول از الهی و طبیعی و ریاضی اوقاتی صرف کردم».[۲]

جلوه از اوان جوانی روان خود را با حکمت و فلسفه آشنایی داد و از سرچشمه «یُؤتِی الْحِکمَهَ مَنْ یَشاءُ» کامروا و سیراب گردید. آفتاب حکمت بر ذهنش تابید و به نور معرفت آراسته گردید. اکثر عمر بابرکت این حکیم جوان، صرف مطالعه، تحقیق و تفکر می‌شد و اگر به این امور اشتغال نداشت، به راز و نیاز با خدای خویش و امور عبادی می‌پرداخت.

ابوالحسن جلوه در اصفهان از محضر علمایی چون میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی و ملا عبدالجواد تونی خراسانی بهره برد و اصولاً در پیمودن طریق حکمت به موازات شرکت در دروس این اساتید، مطالعات شخصی داشت و در این راه آنی نیاسود و در بحث های فلسفی و عرفانی با طلاب کاملاً موفق بود.

تدریس و شاگردان

میرزا ابوالحسن جلوه در سال ۱۲۷۳ ق. در ۳۵ سالگی، اصفهان را ترک کرد و به قصد تهران عزیمت نمود. جلوه در مدرسه دارالشفاء به مدت ۴۱ سال به تدریس حکمت و فلسفه و ریاضیات مشغول بود و در این عصر نامبرده، آقا محمدرضا قمشه‌ای و آقا علی زنوزی (مدرس) و حکیم جلوه، سه استاد کامل فلسفه و حکمت بشمار می‌رفتند که بسیاری از دانشوران و مشتاقان معرفت از حوزه تدریس آنان استفاده می‌کردند و با رحلت آن دو حکیم، علوم عقلی به مجلس درس جلوه انحصار یافت.[۳] میرزا احمد آشتیانی معتقد است که حکمت متعالیه، با ظهور آخوند ملا علی نوری به وسیله آن بزرگوار به حاج ملاهادی سبزواری، آقا علی زنوزی و میرزا ابوالحسن جلوه انتقال یافت که این چهار بزرگوار را، حکماء اربعه (حکیمان چهارگانه) می گویند.

بعد از ملا هادی سبزواری، فلسفه در مکتب مرحوم جلوه جان تازه‌ای یافت. او در گوشه این مدرسه، پارسا و بی‌پیرایه، فروتن و اندیشمند می‌زیست و می‌کوشید تا جان های تاریک را به نور حکمت روشن کند. فارغ از نام و نشان، زندگی زاهدانه‌ای را می‌گذراند و در حدود نیم قرن پرتوی از اندیشه‌های خود را در اختیار شاگردانی قرار داد که خود بعدها در عصر خویش دانشوران مشهوری به حساب می‌آمدند.

حکیم جلوه بر اندیشه‌های فلسفی وقوف داشت و اقوال مخالف و موافق را در ابحاث حکمی و عرفانی بررسی می‌کرد. تخصصی ویژه در تدریس اندیشه‌های ابوعلی سینا داشت و در فلسفه مشّاء استادی نامور بود.[۴] تألیفات ابن سینا را ارزشمند دانسته، به تدریس آنها افتخار می کرد. آثار ملاصدرا را نیز تدریس می‌نمود و مأخذ بعضی نقل قول های مندرج در «اسفار اربعه» را مشخص می‌نمود.[۵]

حکیم جلوه شاگردان زیادی را تربیت کرد که برجسته‌ترین آنان عبارتند از:

  • میرزا محمدطاهر تنکابنی: وی پس از وفات آخوند محمدرضا صهبا قمشه‌ای به درس میرزا ابوالحسن جلوه رفت و کتاب تمهید القواعد ابن ترکه را نزد وی خواند. تنکابنی درباره روش درسی جلوه می‌نویسد: میرزا را عادت بر این بود که تا کتابی را تصحیح نمی‌کرد شروع به بحث در آن نمی‌نمود. آن تمهید القواعد که نزد آقا محمدرضا قمشه‌ای خوانده بودیم گاهی سطر به سطر افتاده داشت و او به نیروی بیان عرفانی مطالب کتاب را تقریر می‌نمود. لیکن مرحوم جلوه ابتدا تمام کتاب را اصلاح می‌نمود، سپس درس می‌گفت و از این مقایسه کوچک طرز دقت و تحقیق میرزای جلوه نسبت به نحوه تدریس مرحوم قمشه‌ای کاملاً آشکار بود.[۶]

آثار و تألیفات

حکیم جلوه، با وجود توانایی های فکری و اندیشه‌های عالی، در هنگام نوشتن آثار، به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت توسل می‌جست و آن روان های پاک و مقدس را به امداد می‌طلبید تا مبادا از خود نوشته‌ای بر جای نهد که عبث باشد یا مطالب شبهه‌ناک را متوجه اذهان نماید.

اهم آثار میرزای جلوه به شرح زیرند:

  1. حاشیه بر «شفاء» ابن سینا
  2. حواشی بر کتاب «اسفار» ملاصدرا[۸]
  3. اثبات الحرکة الجوهریة، که رساله‌ای است به زبان عربی درباره اثبات این مطلب که حرکت علاوه بر اعراض، در جوهر نیز وجود دارد.[۹]
  4. رساله‌ای در بیان ربط حادث به قدیم، که در حواشی «شرح هدایه» ملاصدرا در تهران چاپ شده است.
  5. حواشی بر «مشاعر» ملاصدرا، که به انضمام «رساله عرشیه» ملاصدرا در تهران طبع گردیده است.
  6. حواشی بر مبدأ و معاد ملاصدرا (نشر یافته در سال ۱۳۱۳ ق)
  7. رساله‌ای در ترکیب و احکام آن.
  8. رساله‌ای در وجود و اقسام آن، که تقریر جلوه و تحریر شاگردش حاج سید عباس شاهرودی می‌باشد.[۱۰]
  9. حاشیه بر «شرح هدایة الاثیریه» ابهری (متوفای ۶۶۰ ق).[۱۱]
  10. تعلیقه بر «رساله الدرة الفاخره»، نسخه‌ای از این تعلیقه به خط نستعلیق سید عباس شاهرودی مذکور که در سال ۱۳۰۶ ق. تألیف شده در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.
  11. حاشیه بر «شرح ملخص» چغمینی (چاپ شده در سال ۱۳۱۱ ق)
  12. تعلیقات بر مقدمه «شرح فصوص» قیصری.[۱۲] این اثر، که نسخه‌ای عکسی از آن در اختیار نگارنده است،[۱۳] پرتوی از اندیشه‌های عرفانی جلوه را به ثبوت می‌رساند.
  13. حاشیه بر «شرح منظومه» ملا هادی سبزواری که نسخه خطی از آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ضبط است.[۱۴]
  14. جسم تعلیمی، رساله‌ای است در حکمت که سید علی اکبر طباطبایی در شعبان ۱۳۱۱ ق. آن را به خط شکسته نستعلیق نوشته است.[۱۵]
  15. وجود الصور النوعیه، که رساله‌ای است در فلسفه و طی آن جلوه اثبات می‌کند که صور نوعیه در اجسام، جوهر و موجود می‌باشد.
  16. انتزاع مفهوم واحد، که در آن انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباینه مورد بحث قرار داده است.
  17. القضیة المهمله هی القضیة الطبیعیه، که موضوع آن در منطق است و در این رساله از طریق استدلال ثابت شده است که قضیه مهمله همان قضیه طبیعیه می‌باشد.
  18. بیان استجابت دعا، جلوه در آغاز این رساله، ماهیت را بر سه قسم تقسیم کرده و دعا را از قسم دوم می‌داند و مؤثرترین وسیله استجابت آن را شناخت کامل پروردگار دانسته است.[۱۶]
  19. دیوان اشعار جلوه.

حکیم شاعر

پدر میرزا ابوالحسن جلوه، سید محمد مظهر، از شاعران نامیِ عصر قاجار به شمار می آید. این شاعر به هنگام نشو و نما و تربیت فرزندش سید ابوالحسن، زیبایی ها و لطایف شعر و شاعری را برای او بازگو می کرد و او را با نکات ادبی آشنا می ساخت. میرزا ابوالحسن جلوه نیز همراه با کسب کمالات و فضیلت ها و تحصیل علوم اسلامی، در بعضی اوقات به سرودن شعر می پرداخت.

شعر برای حکیمی که عمری را در تدریس حکمت و تحقیق در مسایل فلسفی سپری کرده بود، جنبه تفنن نداشت؛ بلکه وسیله ای بود برای بیان حالات روحانی خود. درون مایه شعرهای او را، پند و اندرزهای اخلاقی و حکیمانه، مدح پیامبر و خاندان عصمت و طهارت، معارف قرآنی و نیز برهان های فلسفی تشکیل می دهد.

حکیم جلوه را در پاره‌ای از تذکره‌ها و کتب تراجم به مدرس و مبلغ فلسفه مشّاء و بی توجه و حتی مخالف حکمت اشراق معرفی نموده‌اند، اما با بررسی گرایش ها و برخی نوشته‌ها و خصوصاً اشعارش، این واقعیت آشکار می‌شود که آن آرامش روحانی را که خاطرش از آغازین دوران بحث و تحقیق در آثار فلسفی جویای آن بود به دست نمی‌آورد و این گونه مباحث فلسفی شکل هایی را برایش پدید آورده که شناخت عرفانی و اقبال به سلوک روحانی و سیر معنوی او را از این دالان تردید می‌رهاند. او که با صمیمیت و جدیتی وافر در جستجوی حقیقت بود، در دهه‌های آخر زندگی راه قلب را برای رسیدن به این مقصد برمی‌گزیند و از این طریق به استقبال نفخه‌های روحانی می‌رود، چنان چه در شعری به این واقعیت اذعان دارد.

عقل کالای نفیسی است به بازار جهان ما ز عشق آتش سوزنده به کالا زده‌ایم

ما ز کشتی بگذشتیم پی شوق وصال خویش از جان بگذشتیم و به دریا زده‌ایم

و در مطلع غزلی می‌گوید:

گر چه ندانم کجاست بارگه و کوی دوست لیک به دل می‌رسد از همه سو بوی دوست

و در بیتی دیگر گفته است:

مرا به دل همه شوق بهشت بود به عمر چو نور روی تو دیدم نماند شوق بهشت

آن حکیم خود به جمع و تدوین آثار منظوم خویش رغبتی نشان نمی‌داد و بعدها یکی از شاگردانش (میرزا علی خان عبدالرسولی) در سال ۱۳۴۸ ق. اشعار وی را که مشتمل بر قصاید، غزلیات و مثنویات بود جمع و تدوین نمود که به سعی و اهتمام احمد سهیلی خوانساری در تهران به طبع رسید. در مقدمه دیوان مزبور، میرزا علی خان شرح حالی از جلوه و خاندانش را آورده و در پایان آن سهیلی خوانساری رباعی زیر را درج نموده است:

این نامه که گنجینه درّ سخن است هر نکته وی شمع هزار انجمن است

از کیست سهیلی که چنین جلوه‌گر است از جلوه که نام نامی‌اش بوالحسن است

ویژگی‌های اخلاقی

مرحوم جلوه، هاله‌ای از روحانیت بر سیمای پرجذبه‌اش پرتو افکنده بود. نگاه نافذش که اغلب آکنده از محبت و آمیخته با وقار و شکوه بود، افراد را جلب می‌کرد. با وجود تواضع و وارستگی، هیبتی داشت که سبب می‌شد مردم به دیده احترام او را نگریسته، تکریمش کنند.

جامه‌اش با وجود سادگی و ارزانی، پاکیزه و نظیف بود. پاپوشی سبک، ساده و راحت داشت. با وجود آن که حکیمی برجسته بود و از نظر علمی مقام والایی داشت، هر کس او را می‌دید کوچکترین نشانه‌ای از برتری طلبی و تشخص در وی نمی‌یافت. خوش برخورد و شیرین گفتار و کم مراوده بود.[۱۷]

در برخورد با افراد به مصداق «کلِّمَ النّاس عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ» به تناسب با آنها عمل می‌کرد، به نحوی که وقتی از او جدا می‌شدند شادمان و مسرور به نظر می‌رسیدند. ساده و بی‌تکلف زندگی می‌کرد و در مواقعی برای آسایش دیگران خود را به رنج می‌افکند.

از مال دنیا چیزی نیندوخت و تنها دارایی او کتاب های ارزشمند بود که به وسیله آنها اندیشه خود را صفا می‌داد و روان خویش را التیام می‌بخشید. محل زندگی اش حجره‌ای تو در تو واقع در مدرسه دارالشفاء بود که در نهایت سادگی در آن بیتوته می‌نمود.

زهد و قناعت نیازهایش را تقلیل داده و به نسبت کاستن از خواستن ها، خویشتن را از قید اسارت امور دنیوی رهانیده بود و لذا با عزت نفس و مناعت طبع می‌زیست و هرگز از کسی تقاضایی نکرد و به احدی برای تأمین امور مادی زحمت نمی‌داد. با وجود این که پذیرایی او را هر کس به جان خریدار بود، کمتر به مجلس این و آن مراوده می‌کرد.[۱۸]

او که از همان اوان جوانی به تزکیه و تصفیه دل پرداخت، رابطه‌اش با اهل بیت علیهم السلام نیز پیوندی قلبی و توأم با عشق و علاقه بود که از شناختی عمیق و آگاهی وسیع سرچشمه می‌گرفت. به همین دلیل جاذبه‌ای از محبت اهل بیت ‌علیهم السلام به سوی او رو نمود که در جذب و جلب معنویات برای او بسیار مؤثر بود. وی عقیده داشت که مهر به خاندان عصمت و طهارت، انسان را از آلودگی ها پاک می‌کند، چنانچه در شعری درباره حضرت امام علی علیه السلام گفته است:

غیر علی کس نکرد خدمت احمد غمخوار موسی نباشد الا هارون

تیره روانم اگر چه از ره تحقیق هست به انواع معصیت‌ها مرهون

ز آب مدیحش ز خویش جمله بشویم آری شوید همی پلیدی سیحون

وفات

مرحوم سید ابوالحسن جلوه، سرانجام در شب جمعه ششم ذی القعده ۱۳۱۴ قمری جان به بخشاینده جانها تسلیم نمود. پیکر مطهرش پس از تشییع باشکوه، در قبرستان ابن بابویه شهر ری مدفون گردید.[۱۹]

پانویس

  1. مجله راهنمای کتاب، مقاله سید محمد محیط طباطبائی، بقلم سید عبدالعلی فناء توحیدی، سال ۲۱، ش ۳ و ۵.
  2. تاریخ حکماء و عرفای متأخرین صدرالمتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص ۱۶۰.
  3. افضل التاریخ، میرزا غلامحسین افضل الملک، ص ۲۷۴.
  4. گوشه‌ای از سیمای تاریخ تحول علوم در ایران، وزارت علوم و آموزش عالی سابق، ص ۲۵.
  5. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۴.
  6. احوال بزرگان، مرتضی مدرسی چهاردهی؛ مجله یادگار، سال سوم، شماره اول، شهریور ۱۳۲۵.
  7. کنزالحکمه، (ترجمه فارسی نزهت الارواح) مرحوم دری، ج ۲، ص ۱۵۶.
  8. الذریعه؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۶، ص ۱۹.
  9. دائره المعارف، تشیع، ج اول، ص ۴۱۶.
  10. فهرست کتب خطی کلام و حکمت و فلسفه آستان قدس رضوی، ج اول، ص ۳۸۱.
  11. فهرست کتب خطی کتابخانه عمومی معارف، عبدالعزیز جواهرالکلام، جزء اول، ص ۱۲۲.
  12. الذریعه، ج ۶، ص ۱۲۶.
  13. اصل نسخه مخطوط آن که به زبان عربی است به شماره مسلسل ۷۰۲۱ در کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی نگهداری می‌شود.
  14. فهرست کتب خطی فارسی و عربی مجلس شورای ملی، عبدالحسین حایری، ج ۵، ص ۱۵۸.
  15. فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دکتر محمود فاضل، ج سوم، ص ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸.
  16. این ۴ رساله در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی به صورت مخلوط نگهداری می‌شود و رساله بیان استجابت دعا با تحقیق استاد سید هادی رفیعی طباطبایی در یادنامه حکیم جلوه که تحت عنوان گلشن جلوه به اهتمام نگارنده تحت طبع است مندرج می‌باشد.
  17. شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج اول، ص ۴۰.
  18. افضل التواریخ، ص ۱۰۶.
  19. افضل التواریخ، ص ۱۰۶.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد ۱، زندگی‌نامه "سید ابوالحسن جلوه" از غلامرضا گلی زواره.
  • "جلوه حکمت (درگذشت حکیم میرزا ابوالحسن جلوه)"، سید محمدحسین کاظمینی، مجله گلبرگ، فرودین ۱۳۸۴، شماره ۶۱، ص۱۳۹.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه