سوسن مادر امام حسن عسکری علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' <keywords content='کلید واژه: امام حسن عسكرى علیه السلام، شهادت امام حسن عسكرى علیه الس...' ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==سوسن؛ مادر امام عسكرى علیه السلام==
+
«حدیثه» یا «سوسن»، همسر ارجمند [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] و مادر [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکری]] علیهماالسلام و از زنان [[محدث]] و عالم بوده است. لقب ایشان «جدّه» است و پس از [[شهادت امام حسن عسکری علیه السلام|شهادت امام حسن عسکری]] علیه السلام به ظاهر وصی آن حضرت گردید (گرچه در حقیقت وصی امام عسکری، [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه بوده اند). امام هادی علیه السلام در حق همسر خود فرموده است: «ایشان از هر گونه آفات، عیب، آلایش و پلیدی، منزه و مبرا است».
  
'''طليعه'''
+
==نام و کنیه==
  
شناخت و معرفى «اسوه هاى آسمانى» نقش بسيار تعيين كننده اى در حيات دنيوى و اخروى انسان ها دارد. لذا بايسته است به زواياى گوناگون زندگى و شخصيت اُسوگان پرداخته و نوع ارتباط و تأثير آنان با افراد، زمان، مكان و غيره را مورد بررسى قرار دهيم.
+
در منابع تاریخی و روایی برای مادر گرانقدر [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکری]] علیه السلام چند نام بیان شده، که عبارتند از: حُدَیْث، حُدَیْثه، حَرْبیّه، سَلیل، سَمانه و سُوسَن.<ref>. الارشاد، ج ۲، ص ۳۰۱؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۳۶ و ۲۳۷؛ زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ابوالقاسم سحاب، ج ۲، ص ۹ و ۱۳؛ مسند الامام العسکری علیه السلام، عزیزالله عُطاردی، ص ۴۹.</ref><ref>در ضمن، اسم مادر امام هادی علیه السلام «سمانه» بوده و یکی از اسامی مادر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه نیز «سوسن» می باشد. (ر.ک: بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۱۷۱۱۴ و ج ۵۱، ص ۱۸۱۵).</ref>
  
بى ترديد نخستين عنصر تأثيرگذار و تأثيرپذير در زندگى انسان ها، «مادر» بوده و ارتباط عاطفى و تربيتى «فرزند و مادر» از استحكام بيشتر و بهترى برخوردار است. در اين نوشتار به زندگى مادر ارجمند [[امام حسن عسکری]] عليه  السلام مى پردازيم؛ باشد كه مطالعه آن، بر [[معرفت]] و [[بصيرت]] همگان بيفزايد و رشد و تعالى را به ارمغان آورد. انشاءالله
+
بنا به نوشته [[عیون المعجزات (کتاب)|عیون المعجزات]]: «اسم مادر امام علیه السلام، بر اساس آنچه [[محدث|محدثان]] بیان نموده اند، «سلیل» است...».<ref>. همان، ج ۵۰، ص ۲۳۸.</ref> در بخشی از صحیفه [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام - که اسامی مبارک [[چهارده معصوم]] علیهم السلام در آن ثبت شده - آمده است: «ابومحمّد الحسن بن علی الرّفیق (الرّقیق) امّه جاریة اسمها سمانة و تکنّی امّ الحسن...؛<ref>. همان، ج ۳۶، ص ۱۹۳ و ۱۹۴؛ کمال‌الدین، (اکمال‌الدین)، ترجمه کمره ای، ج ۱، ص ۴۲۳ و ۴۲۴.</ref> مادرش کنیز است، نامش سمانه و [[کنیه]] اش ام‌الحسن».
  
'''نام، كنيه و لقب'''
+
تعدد نام در بین عرب ها رایج بوده، به ویژه برای کنیزان؛ چرا که ورود آنها به سرزمین غیرمادری یا به خانه مولا و مالک جدید، زمینه نامگذاری و تغییر اسامی را در پی داشته است.<ref>. ر.ک:ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۴؛ داستان ازدواج معصومین علیهم‌السلام، ابراهیم بابائی آملی، ص ۲۳۱، نشر نجبا، قم، دوم، ۱۳۸۱ ش.</ref> لذا مورخان و محدثان پیش از معرفی نام این بانوی جلیل القدر، یادآور شده اند که: «و امّه ام‌ولد یقال لها...؛ و مادر امام عسکری علیه السلام [[ام ولد]] (کنیز و جاریه) بود که نامیده شده به...» البته برخی نیز بر این باورند که بیشتر این اسامی، از القاب ایشان است.
  
در منابع تاريخى و روايى براى مادر گرانقدر امام حسن عسكرى عليه  السلام چند نام بيان شده، كه عبارتند از: حُدَيْث، حُدَيْثه، حَرْبيّه، سَليل، سَمانه و سُوسَن.(1)(*)
+
سوسن علیهاالسلام پس از تولد فرزندش [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکری]] علیه السلام با کنیه «ام‌الحسن» و «ام‌ابی محمد» نامیده شد و با تولد نوه یگانه اش ([[حضرت مهدی]] علیه السلام)، با لقب و عنوان «جده» شهرت یافت.
  
بنا به نوشته عيون المعجزات: «اسم مادر امام عليه  السلام، بر اساس آنچه محدثان بيان نموده اند، «سليل» است...».(2) در بخشى از صحيفه [[حضرت فاطمه]] زهرا عليهاالسلام - كه اسامى مبارك چهارده معصوم عليهم السلام در آن ثبت شده - آمده است: «ابومحمّد الحسن بن على الرّفيق (الرّقيق) امّه جارية اسمها سمانة و تكنّى امّ الحسن...؛(3) مادرش كنيز است، نامش سمانه و كنيه اش ام‌الحسن».
+
==زادگاه==
  
تعدد نام در بين عرب ها رايج بوده، به  ويژه براى كنيزان؛ چرا كه ورود آنها به سرزمين غيرمادرى يا به خانه مولا و مالك جديد، زمينه نامگذارى و تغيير اسامى را در پى داشته است.(4) لذا مورخان و محدثان پيش از معرفى نام اين بانوى جليل القدر، يادآور شده اند كه: «و امّه ام‌ولد يقال لها...؛ و مادر امام عسكرى عليه السلام كنيز و جاريه بود كه ناميده شده به...» البته برخى نيز بر اين باورند كه بيشتر اين اسامى، از القاب ايشان است.
+
نسب و دودمان سوسن علیهاالسلام چندان مشخص نیست؛ اما از تعابیری چون «[[ام ولد|ام‌ولد]]» و «حربیه» می توان نتیجه گرفت که وی به عنوان «کنیز» در [[مدینه]] زندگی می کرد و شاید همراه خانواده و اقوامش در یکی از جنگ های عصر [[حکومت بنی عباس]] به سرزمین مقدس مدینه آمده است؛ همان گونه که برخی گفته اند: «وی در ولایت و کشور خودش، پادشاه زاده بوده...».<ref>. منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۴۹؛ زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ج ۲، ص ۱۳.</ref>
  
اكنون زيبنده است كه از نام هاى فوق، يكى را برگزيده، و صفحات زندگى اين بانوى والامقام را مطالعه نماييم. سوسن عليهاالسلام پس از تولد فرزندش امام حسن عسكرى عليه  السلام با كنيه «ام‌الحسن» و «ام‌ابى محمد» ناميده شد و با تولد نوه يگانه اش ([[حضرت مهدى]] عليه  السلام)، با لقب و عنوان «جده» شهرت يافت.
+
زمان ولادت او را با توجه به تاریخ ولادت [[امام هادی]] علیه السلام (۲۱۲ ق) و تولد [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکری]] علیه السلام (۲۳۱ ق) می توان این گونه تخمین زد که سوسن علیهاالسلام در بین سال های ۲۱۵ تا ۲۱۸ ق. به دنیا آمده است.
  
'''زادگاه'''
+
==ازدواج با امام هادی==
  
نسب و دودمان سوسن عليهاالسلام چندان مشخص نيست؛ اما از تعابيرى چون «ام‌ولد» و «حربيه» مى توان نتيجه گرفت كه وى به عنوان «كنيز» در [[مدينه]] زندگى مى كرد و شايد همراه خانواده و اقوامش در يكى از جنگ هاى عصر حكومت بنى عباس به سرزمين مقدس مدينه آمده است؛ همان گونه كه برخى گفته اند: «وى در ولايت و كشور خودش، پادشاه زاده بوده...».(5)
+
سوسن علیهاالسلام به جهت ویژگی های [[اخلاق|اخلاقی]]، به مرحله ای از شایستگی رسید که به خانه [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] علیه السلام راه پیدا کرد. شاید بتوان گفت که وی در دوره امامت [[امام جواد]] علیه السلام توفیق اقامت در [[مدینه]] را پیدا کرده و سرانجام دست تقدیر، او را به همسری امام دهم علیه السلام مفتخر ساخت.<ref>. زنان مردآفرین تاریخ، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۸۵.</ref> وی که سالیان سال به عنوان «کنیز» شناخته می شد، پس از [[ازدواج]] با رهبر جهان [[اسلام]] و [[شیعه|تشیع]]، زندگی دوباره و تابناکی را آغاز کرد که هر بانویی لیاقت آن را نداشت. وی بهترین همسر امام علیه السلام بوده<ref>. گویا امام علیه السلام جز سوسن، همسری نداشت.</ref> و نسل «[[امامت]]» از دامن پاک و مطهرش ادامه پیدا می کند.
  
زمان ولادت او را با توجه به تاريخ ولادت [[امام هادى]] عليه السلام(212 ق) و تولد امام عسكرى عليه  السلام(231 ق) مى توان اين گونه تخمين زد كه: سوسن عليهاالسلام در بين سال هاى 218ـ215 ق. به دنيا آمده است.
+
آری، این بانوی بزرگزاده و پاکدامن در حدود سال های ۲۲۵ تا ۲۲۹ ق. با خاندان [[نبوت]] و امامت ارتباط و پیوند پیدا کرده و جزو «عروسان [[بنی هاشم]]» قرار گرفت. امام عسکری علیه السلام خاطره نخستین روز آشنایی و زندگی پدر و مادرش را چنین بیان می کند: زمانی که سلیل به محضر [[امام هادی]] علیه السلام رسید، آن حضرت (در ستایش و مدح او) فرمود: «سلیل، مسلولةٌ من الآفات والعاهات والأرجاس والأدناس (الأنجاس)؛ سلیل، از بدی ها، پلیدی ها، زشتی ها، ناپاکی ها و آلودگی ها، پاک و عاری است».
  
'''پيوند زندگى'''
+
امام هادی علیه السلام در ادامه چنین بشارت داد: «سیَهب الله حجته علی خلقه یملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً؛ بزودی خداوند (از دامن و نسل سلیل) حجت الهی بر خلق خود (مهدی موعود علیه السلام) را موهبت و عطا می کند. او زمین را از [[عدل]] و داد پر می نماید، همان طور که از جور و ستم پر شده باشد».<ref>. اثبات الوصیة، مسعودی، ص ۲۳۶، انتشارات بصیرتی، قم؛ زندگانی عسکریین علیه السلام، ج ۲، ص ۶؛ محدثات شیعه، دکتر نهلا غروی نائینی، ص ۲۲۳.</ref>
  
سوسن عليهاالسلام به جهت ويژگى هاى اخلاقى، به مرحله اى از شايستگى رسيد كه به خانه امام هادى عليه  السلام راه پيدا كرد. شايد بتوان گفت كه وى در دوره امامت [[امام جواد]] عليه  السلام توفيق اقامت در [[مدينه]] را پيدا كرده و سرانجام دست تقدير، او را به همسرى امام دهم عليه السلام مفتخر ساخت.(6) وى كه ساليان سال به عنوان «كنيز» شناخته مى شد، پس از ازدواج با رهبر جهان اسلام و تشيع، زندگى دوباره و تابناكى را آغاز كرد كه هر بانويى لياقت آن را نداشت. وى بهترين همسر امام عليه  السلام بوده(7) و نسل «امامت» از دامن پاك و مطهرش ادامه پيدا مى كند.
+
==فرزندان==
  
آرى، اين بانوى بزرگزاده و پاكدامن در حدود سال هاى 225 تا 229 ق. با خاندان نبوت و امامت ارتباط و پيوند پيدا كرده و جزو «عروسان بنى هاشم» قرار گرفت. امام عسكرى عليه السلام خاطره نخستين روز آشنايى و زندگى پدر و مادرش را چنين بيان مى كند: زمانى كه سليل ـ مادر [[امام حسن عسکری]] عليه  السلام ـ به محضر [[امام هادى]] عليه السلام رسيد، آن حضرت (در ستايش و مدح او) فرمود: «سليل، مسلولةٌ من الآفات والعاهات والأرجاس والأدناس (الأنجاس)؛ سليل، از بدى ها، پليدى ها، زشتى ها، ناپاكى ها و آلودگى ها، پاك و عارى است».
+
اگر بپذیریم که سوسن تنها همسر [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] علیه السلام می باشد، فرزندان آنان عبارتند از:<ref>. ر.ک:تاریخ سامرا، شیخ ذبیح‌الله محلاتی، ج ۱، ص ۲۵۳، ج ۲، ص ۳۰۳۲۶۸؛ اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۳۷؛ زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ج ۱، ص ۱۳۳۱۲۱؛ منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۴۵۴۴۲.</ref>
  
امام هادى عليه  السلام در ادامه چنين بشارت داد: «سيهب الله حجته على خلقه يملأ الأرض عدلاً كما ملئت جوراً؛ بزودى خداوند (از دامن و نسل سليل) حجت الهى بر خلق خود (مهدى موعود عليه  السلام) را موهبت و عطا مى كند. او زمين را از عدل و داد پر مى نمايد، همان طور كه از جور و ستم پر شده باشد».(8)
+
*۱. [[امام حسن عسکری]] علیه السلام (۲۳۱۲۶۰ ق). سوسن در ماه [[ماه ربیع الثانی|ربیع الثانی]] سال ۲۳۱ ق (یا ۲۳۲ ق) امام حسن عسکری علیه السلام را به دنیا آورد. از آن پس سوسن علیهاالسلام به  [[کنیه]] «ام الحسن» معروف شد.
  
'''فرزندان'''(9)
+
*۲. سید محمد (متوفی حدود ۲۵۲ ق)؛ مردی جلیل القدر و پارسا که در زمان پدرش رحلت کرد، وی فرزند ارشد خانواده بود.
  
اگر بپذيريم كه سوسن تنها همسر امام هادى عليه  السلام مى باشد، فرزندان آنان عبارتند از:
+
*۳. سید حسین؛ مردی پرهیزکار و عابد بود که قبل یا بعد از پدرش رحلت کرد.
  
* 1. [[امام حسن عسکری]] عليه  السلام (231ـ260 ق).
+
*۴. جعفر (۲۲۶۲۷۱ ق)؛ وی به سبب عملکرد منفی اش به «[[جعفر کذاب]]» معروف شد. لذا امام هادی علیه السلام از ولادت او احساس سرور نکرده و از [[فتنه]] وی خبر داد.
  
* 2. سيد محمد (متوفى حدود 252 قمردى جليل القدر و پارسا كه در زمان پدرش رحلت كرد، وى فرزند ارشد خانواده بود.
+
*۵. علیّه (عالیه، عایشهوی تنها دختر امام هادی علیه السلام است.
  
* 3. سيد حسين؛ مردى پرهيزكار و عابد بود كه قبل يا بعد از پدرش رحلت كرد.
+
آرامگاه همه فرزندان امام هادی علیه السلام در کنار قبر مطهر پدرشان بوده و فقط سید محمد در خارج از شهر [[سامرا]]  نزدیک شهر بلد واقع شده است.
 +
==زندگی در سامرا==
  
* 4. جعفر (226ـ271 ق)؛ وى به سبب عملكرد منفى اش به «جعفر كذاب» معروف شد. لذا امام هادى عليه  السلام از ولادت او احساس سرور نكرده و از فتنه وى خبر داد.
+
هنوز چند سالی از زندگی مشترک وی با [[امام هادی]] علیه السلام نگذشته بود که محبوبیت روزافزون امام، باعث هراس دستگاه حکومتی شد. لذا برای کنترل رفت و آمد [[شیعه|شیعیان]] و ایجاد محدودیت در فعالیت امام دهم علیه السلام، خلیفه [[عباسیان|عباسی]] ایشان را به پایتخت ([[سامرا]]) فراخواند. آن روز، مردم [[مدینه]] با اشک و دعا خانواده حضرت را بدرقه نمودند. تاریخ این نقل و انتقال و اقامت آن حضرت در شهر سامرا، سال ۲۳۶ ق. (۲۳۳ یا ۲۴۳ ق) بوده است. بنابراین، امام حسن عسکری علیه السلام تا حدود پنج سالگی همراه والدینش در مدینه اقامت داشت و مراحل دیگر زندگی را در سامرا گذرانید.<ref>. مسند الامام العسکری علیه السلام، ص ۱۳؛ زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ج ۲، ص ۷؛ دایرة المعارف تشیع، ج ۲، ص ۳۷۰؛ منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۳۲.</ref>
  
* 5. عليه (عاليه، عايشه)؛ وى تنها دختر امام هادى عليه السلام است.
+
امام هادی علیه السلام و خانواده اش پس از ورود به پایتخت و اسکان در محله و منطقه نظامی (عسکر) و تحت مراقبت مأموران، فصل جدیدی از زندگی را شروع کردند. از این رو، سوسن علیهاالسلام هر از چندگاهی، محدودیت و فشارهای حکومتی را در زندگی شوهر و فرزندانش حس می کرد؛ چرا که حکومت های غاصب به ویژه [[حکومت بنی عباس|بنی عباس]] برنامه ها و سیاست های گوناگونی را در حکومت و جامعه اسلامی پیاده می کردند تا به خیال خود، شجره نورانی «[[امامت]]» را ریشه‌کن سازند.
  
آرامگاه همه فرزندان امام هادى عليه  السلام در كنار قبر مطهر پدرشان بوده و فقط سيد محمد در خارج از شهر [[سامرا]] ـ نزديك شهر بلد ـ واقع شده است.
+
در طول زندگی سوسن علیهاالسلام حوادث گوناگونی به وجود آمد، همانند رحلت فرزندش سید محمد؛ اما آن چه که قلب وی را بیشتر نگران کرده بود، توطئه های خلیفه عباسی و عوامل حکومتی بود؛ چرا که هر از چندگاهی، [[امام هادی]] علیه السلام مورد شکنجه جسمی و روحی قرار می گرفت و گزارش های غم انگیزی، مبنی بر غارت اموال شیعیان، حبس، شکنجه و [[شهادت در راه خدا|شهادت]] اصحاب نیز قلب رئوف امام را به شدت آزار می داد.<ref>. منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۳۹۴۳۲؛ زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ج ۲، ص ۱۲۱ و ۱۲۲.</ref> بی گمان، سوسن علیهاالسلام به عنوان «شریک زندگی»، با غم های شوهرش می سوخت و هم ناله می شد.
  
'''مهر مادرى'''
+
سرانجام، [[امام هادی علیه السلام|امام دهم]] علیه السلام در سال ۲۵۴ ق. توسط دشمنان مسموم شده و به شهادت می رسد و شهر [[سامرا]] در فقدان آن رهبر یگانه و کریم، به سوگ می نشیند و [[بنی هاشم]]، شیعیان و گروه بسیاری از مردم و مقامات کشوری و لشکری در مراسم [[تشییع جنازه|تشییع]] شرکت کرده<ref>. منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۴۱۴۳۹.</ref> و این مصیبت جانسوز را به بازماندگان حضرت  به ویژه همسر مکرمش  تعزیت می دهند. اما آن چه که باعث تسلای دل این بانوی سوگمند است؛ [[تلاوت قرآن]]، [[دعا]]، خاطرات شیرین زندگی، [[زیارت]] آرامگاه امام و نگریستن به چهره تابناک فرزندش [[امام حسن عسکری]] علیه السلام می باشد.
  
با فرارسيدن ماه ربيع سال 231 ق (230 يا 232 ق) دگرباره نسيم بهار، زندگى سوسن عليهاالسلام را عطرآگين ساخت؛ چرا كه ولادت فرزندش حسن بن على عليه  السلام پيام آور نور و شادمانى بود؛ به گونه اى كه آثار خشنودى و سرور در سيماى شوهرش امام هادى عليه  السلام ، بيش از پيش، مشاهده مى شد و [[مدينه]]، غرق در شادى بود. سوسن عليهاالسلام آن چنان مورد محبت امام قرار گرفته بود كه بعد از تولد فرزندش با كنيه «ام الحسن» معروف شد؛ آن هم فرزندى كه قرار است در آينده، «رهبرى و امامت» را عهده دار شده و فرامين الهى را در عرصه زندگى بشريت به اجرا درآورد.
+
===دوران امامت امام عسکری===
  
بى شك بين مادر و فرزند، خاطرات بسيارى وجود دارد؛ اما متأسفانه فقط نمونه هايى از اين داستان ها را مى توان در ميان برگه هاى تاريخ جستجو كرد؛ از جمله اين كه: يكى از بزرگان شهر سامرا، به نام «بهلول» در هنگام عبور از كوچه مشاهده مى كند كه كودكان مشغول بازى هستند؛ اما كودك خردسالى ([[امام حسن عسکری]] عليه السلام) در گوشه اى ايستاده و گريه مى كند. لذا نزد وى آمده و قول مى دهد كه برايش اسباب بازى تهيه كند. آن كودك به بهلول مى فرمايد كه [[فلسفه خلقت]]، بازى و سرگرمى نيست بلكه غرض، فراگيرى دانش و معرفت و سپس [[عبادت]] است.
+
با آغاز امامت [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکری]] علیه السلام، مرحله سرنوشت سازی شکل گرفت؛ زیرا بر اساس روایات [[خبر متواتر|متواتر]]، جانشین و اوصیای [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله و سلم دوازده نفر می باشند و اینک یازدهمین حجت الهی، پیشوایی امت [[اسلام]] را بر عهده دارد. این موضوع، برای «جهان تشیع» نویدبخشِ تولد [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|مهدی موعود]] علیه السلام بوده و در نقطه مقابل آن، گروه های باطل و ستمگر را دچار وحشت نموده است؛ لذا عوامل حکومتی بیش از گذشته به توطئه، مراقبت و جاسوسی می پردازند.
  
بهلول با گفتگويى كوتاه، از دانش گسترده كودك آگاه شده؛ لذا از وى تقاضاى موعظه و نصيحت مى كند. امام عسكرى عليه السلام بعد از سرودن چند بيت شعر، مى فرمايد: «اى بهلول! عاقل باش. همانا من در كنار مادرم بودم؛ او را ديدم كه مى خواست براى پختن غذا، چند قطعه هيزم ضخيم را زير اجاق روشن كند، ولى آن‌ها روشن نمى شد تا آن كه مادرم مقدارى هيزم باريك و كوچك را روشن كرد و سپس آن هيزم هاى بزرگ و ضخيم به وسيله آن‌ها روشن گرديد» و در پايان فرمود: «گريه من از اين جهت است كه مبادا ما جزئى از آن هيزم هاى ريز و كوچك دوزخيان قرار گيريم!».(10)
+
[[سید بن طاووس]] در این باره می گوید: «سه نفر از پادشاهان زمان حضرت عسکری علیه السلام خواستند او را به قتل برسانند، چون شنیده بودند که مهدی علیه السلام از صلب او خواهد بود و چندین بار او را به زندان انداختند...».<ref>. زندگانی رهبران اسلام (انوار البهیه)، شیخ عباس قمی، ترجمه سید محمد صحفی، اسلامیه، تهران، ۱۳۶۰ ش، ص ۳۴۸.</ref>
  
'''سكونت اجبارى در سامرا'''
+
[[شیخ عباس قمی]] نیز می گوید: «از روایات استفاده می شود که حضرت عسکری علیه السلام بیشتر اوقات، محبوس و از معاشرت، ممنوع بود و پیوسته به [[عبادت خدا]] اشتغال داشت».<ref>. همان، ص ۳۴۷ و ۳۴۸.</ref>
  
هنوز چند سالى از زندگى مشترك وى با [[امام هادى]] عليه  السلام نگذشته بود كه محبوبيت روزافزون امام، باعث هراس دستگاه حكومتى شد. لذا براى كنترل رفت و آمد شيعيان و ايجاد محدوديت در فعاليت امام دهم عليه السلام خليفه عباسى ايشان را به پايتخت (سامرا) فراخواند. آن روز، مردم [[مدينه]] با اشك و دعا خانواده حضرت را بدرقه نمودند. تاريخ اين نقل و انتقال و اقامت آن حضرت در شهر سامرا، سال 236 ق. (233 يا 243 ق) بوده است. بنابراين، امام حسن عسكرى عليه السلام تا حدود پنج (دو يا دوازده) سالگى همراه والدينش در مدينه اقامت داشت و مراحل ديگر زندگى را در سامرا گذرانيد.(11)
+
حال، می توان وضعیت روحی و ذهنی مادر امام علیه السلام را به خوبی دریافت که آن بانوی جلیل القدر در این رخدادها، لحظات زندگی را چگونه گذرانده و نسبت به افراد خاندان عسکری و شیعیان، چه مدیریت و برنامه ای را به اجرا درآورده است.
  
امام هادى عليه  السلام و خانواده اش پس از ورود به پايتخت و اسكان در محله و منطقه نظامى (عسكر) و تحت مراقبت مأموران، فصل جديدى از زندگى را شروع كردند. از اين رو، سوسن عليهاالسلام هر از چندگاهى، محدوديت و فشارهاى حكومتى را در زندگى شوهر و فرزندانش حس مى كرد؛ چرا كه حكومت هاى غاصب ـ به ويژه بنى عباس ـ برنامه ها و سياست هاى گوناگونى را در حكومت و جامعه اسلامى پياده مى كردند تا به خيال خود، شجره نورانى «امامت» را ريشه‌كن سازند.
+
===ولادت حضرت مهدی===
 +
با بررسی روایات، متوجه می شویم که سوسن علیهاالسلام در هنگامه ولادت نوه [[معصوم|معصومش]] در شهر [[سامرا]] و در خانه فرزند و عروسش حضور نداشته است. به طوری که [[حکیمه دختر امام جواد|حکیمه خاتون]] عمه امام عسکری علیه السلام نیز در پاسخ به برخی از شیعیان  پیرامون ولادت [[حضرت مهدی]] علیه السلام  بیان نموده است: «کتب الی امّه یعلمها بولادة القائم علیه السلام<ref>. کمال‌الدین، ج ۲، ص ۱۷۸.</ref>؛ امام عسکری علیه السلام به مادرش نامه نوشت و او را از ولادت امام مهدی علیه السلام خبردار نمود».
  
'''باران اشك'''
+
یکی از پژوهشگران معاصر می نویسد: گاهی از حکیمه خاتون سؤال می کردند و ایشان نیز خبر ولادت را کاملاً از مادر امام عسکری علیه السلام نقل می کرد و می گفت: «از او بپرسید، که من هم از او شنیدم.» با این که مسلّماً حکیمه خاتون در شب ولادت، حضور داشت... بی تردید این گونه روایات، بیانگر جوّ خفقان و موضوع «استتار و [[تقیه]]» می باشد.<ref>. سیمای آفتاب (سیری در زندگانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف)، حبیب‌الله طاهری، ص ۱۸۳، نشر مشهور، قم، اول، ۱۳۷۸ ش.</ref> آری، شخصیتی چون عمه امام نیز برای مخفی نگه داشتن ولادت حضرت مهدی علیه السلام و مصون ماندن خاندان عسکری و [[بنی هاشم]] از مزاحمت ها و اذیت های دشمنان، تولد آن حضرت را مستند به شنیدن از سوسن علیهاالسلام می نماید؛ زیرا موقعیت زمانی و مکانی را برای بیان تمام حقایق، مناسب نمی بیند. بنابراین، دو احتمال وجود دارد:
  
در طول زندگى سوسن عليهاالسلام حوادث گوناگونى به وجود آمد، همانند رحلت فرزندش سيد محمد؛ اما آن چه كه قلب وى را بيشتر نگران كرده بود، توطئه هاى خليفه عباسى و عوامل حكومتى بود؛ چرا كه هر از چندگاهى، [[امام هادى]] عليه  السلام مورد شكنجه جسمى و روحى قرار مى گرفت و گزارش هاى غم انگيزى، مبنى بر غارت اموال شيعيان، حبس، شكنجه و شهادت اصحاب نيز قلب رئوف امام را به شدت آزار مى داد.(12) بى گمان، سوسن عليهاالسلام به عنوان «شريك زندگى»، با غم هاى شوهرش مى سوخت و هم ناله مى شد.
+
*الف) سوسن علیهاالسلام در [[سامرا]] و یا در خانه عروسش، به عللی، حضور نداشت.
  
سرانجام، امام دهم عليه السلام در سال 254 ق. توسط دشمنان مسموم شده و به شهادت مى رسد و شهر [[سامرا]] در فقدان آن رهبر يگانه و كريم، به سوگ مى نشيند و بنى هاشم، شيعيان و گروه بسيارى از مردم و مقامات كشورى و لشكرى در مراسم تشييع شركت كرده(13) و اين مصيبت جانسوز را به بازماندگان حضرت ـ به ويژه همسر مكرمش ـ تعزيت مى دهند. اما آن چه كه باعث تسلاى دل اين بانوى سوگمند است؛ تلاوت [[قرآن]]، [[دعا]]، خاطرات شيرين زندگى، [[زيارت]] آرامگاه امام و نگريستن به چهره تابناك فرزندش [[امام حسن عسکری]] عليه  السلام مى باشد.
+
*ب) وی در آن سال ها در مدینه یا منقطه ای دیگر، زندگی می کرد.
  
'''كانون محبت'''
+
به هر حال، از نیمه [[شعبان]] ۲۵۵ ق. به [[کنیه]] قبلی این بانوی گرامی (ام‌الحسن؛ ام‌ابی محمد)، «جده» نیز افزوده شد.
  
با آغاز امامت امام حسن عسكرى عليه السلام مرحله سرنوشت سازى شكل گرفت؛ زيرا بر اساس روايات متواتر، جانشين و اوصياى پيامبر صلى  الله  عليه  و  آله  و سلم دوازده نفر مى باشند. و اينك يازدهمين حجت الهى، پيشوايى امت اسلام را بر عهده دارد. اين موضوع، براى «جهان تشيع» نويدبخشِ تولد مهدى موعود عليه السلام بوده و در نقطه مقابل آن، گروه هاى باطل و ستمگر را دچار وحشت نموده است؛ لذا عوامل حكومتى بيش از گذشته به توطئه، مراقبت و جاسوسى مى پردازند.
+
===شهادت امام عسکری===
  
[[سيد بن طاووس]] در اين باره مى گويد: «سه نفر از پادشاهان زمان حضرت عسكرى عليه السلام خواستند او را به قتل برسانند، چون شنيده بودند كه مهدى عليه  السلام از صلب او خواهد بود و چندين بار او را به زندان انداختند...».(14)
+
از آن جا که هر روز فشارها و تهدیدهای حکومت [[بنی عباس]] نسبت به حضرت عسکری علیه السلام افزایش پیدا می کرد، امام نیز حوادث آینده (حبس و شهادت) را برای برخی از افراد خانواده و اصحاب، بیان می نمود که در این میان، ایجاد آمادگی قلبی «مادر» در اولویت بوده است. سوسن علیهاالسلام نقل می کند: یک روز ابومحمد به من فرمود: «سال ۲۶۰ (۶۰ ق) سوزشی در دلم (بر اثر زهر) پدید می آید، می ترسم رنج و سختی به من برسد. اما در صورت سالم ماندن، (قضا و قدر الهی) در سال ۲۷۰ (۷۰ ق) محقق خواهد شد».
  
[[شيخ عباس قمى]] نيز مى گويد: «از روايات استفاده مى شود كه حضرت عسكرى عليه السلام بيشتر اوقات، محبوس و از معاشرت، ممنوع بود و پيوسته به [[عبادت خدا]] اشتغال داشت».(15)
+
با شنیدن این پیشگویی، بی‌تابی کرده و گریستم. در این موقع، به من فرمود: «لابدّ (لی) من وقوع امر اللّه فلا تجزعی؛ (ای مادر!) بی‌تابی مکن زیرا از تحقق امر خداوند، چاره ای نیست».<ref>. ر.ک:بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۳ و ۳۳۰؛ مسند الامام العسکری علیه السلام، ص ۳۵؛ زندگانی رهبران اسلام، ص ۳۶۷ و ۳۶۸.</ref> آری پس از آن، نگریستن به جمال نورانی فرزند و تصور حادثه، دل مادر را می سوزاند و در این میان [[عبادت]] و [[صبر]]، مرهم همیشگی غم های او بود.
  
حال، مى توان وضعيت روحى و ذهنى مادر امام عليه  السلام را به خوبى دريافت كه آن بانوى جليل القدر در اين رخدادها، لحظات زندگى را چگونه گذرانده و نسبت به افراد خاندان عسكرى و شيعيان، چه مديريت و برنامه اى را به اجرا درآورده است.
+
امام عسکری علیه السلام قبل از فرارسیدن «سال شهادت»، جهت ایمن ساختن خانواده و استمرار [[ولایت|ولایت]]، اموری را به انجام رسانید. در این باره، صحابی گرانقدرش [[احمد بن اسحاق اشعری|احمد بن اسحاق]] نقل می کند که به محضر امام علیه السلام شرفیاب شده و آن حضرت در خصوص شهادتش، وقوع [[فتنه]] ها و استمرار [[امامت]]، مطالبی را بیان فرمود.
  
'''موعود آفرينش'''
+
وی در ادامه می گوید: آن حضرت در سال ۲۵۹ ق. مادر را به «[[حج]]» فرستاد و به او خبر داد که در سال ۲۶۰ ق. حادثه (حبس و شهادت) اتفاق می افتد. آن‌گاه [[امام مهدی]] علیه السلام را احضار نمود و ایشان را وصی خود گردانید و [[اسم اعظم]]، مواریث امامت و سلاح را به وی تسلیم کرد. و مادر امام عسکری علیه السلام با [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت صاحب]] علیه السلام همگی به [[مکه]] مشرف شدند؛ در حالی که «ابوعلی احمد بن محمد بن مطهر»<ref>ابوعلی احمد مطهر، کارگزار امور امام عسکری علیه السلام بود؛ این مسئله، بیانگر فوق عدالت اوست... (اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۱۵۳ و ۱۵۴).</ref> عهده دار و متولی مایحتاج آن‌ها و وکیل حضرت بود.<ref>بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۳۵ و ۳۳۶؛ اثبات الوصیة، ص ۲۴۷ و ۲۴۸.</ref>
  
براى يك مادر، شيرين ترين خاطره زندگى، مراسم عروسى فرزند و تولد نوادگان مى باشد. سوسن عليهاالسلام در طول زندگى اش به اين آرزوها رسيده بود؛ وليكن ازدواج بهترين پسرش [[امام حسن]] عليه  السلام با دخترى شايسته و ممتاز؛ يعنى نرگس عليهاالسلام بهترين مراسم جشن و سرور بود.
+
خانواده امام عسکری علیه السلام در یکی از منازل بین راه، توقف کرده بودند که گروهی از اعراب به آن‌ها رسیده و خبر دادند: «به سبب کمی آب و شدت خوف، بسیاری از مردم در راه مانده و در حال برگشتن هستند».<ref>. زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ج ۲، ص ۳۲ (با تغییر).</ref>
  
سوسن عليهاالسلام همانند ديگر افراد خاندان بنى هاشم، براى تولد آخرين حجت الهى لحظه شمارى مى كرد؛ اما رفت و آمد مأموران و زنان جاسوس، موجى از نگرانى را در دل هاى بنى‌هاشم و شيعيان پديدار ساخته بود. با اين وجود، در نيمه [[شعبان]] 255 ق. زنگ ميلاد نواخته شد و «موعود آفرينش» ديده به جهان گشود. حال، جاى اين سؤال است كه: آيا سوسن عليهاالسلام در هنگامه ولادت نوه معصومش در شهر [[سامرا]] و در خانه فرزند و عروسش حضور داشت يا نه؟ با بررسى روايات، متوجه مى شويم كه نامى از وى در اين ماجرا بيان نشده است و حتى عمه امام عسكرى عليه السلام نيز در پاسخ به برخى از شيعيان ـ پيرامون ولادت [[حضرت مهدى]] عليه السلام ـ بيان نموده است: «كتب الى امّه يعلمها بولادة القائم عليه  السلام(16)؛ امام عسكرى عليه السلام به مادرش نامه نوشت و او را از ولادت امام مهدى عليه  السلام خبردار نمود».
+
ابوعلی مطهر نقل می کند: من از منطقه «[[قادسیه]]» نامه ای برای امام حسن عسکری علیه السلام نوشتم، مبنی بر این که: کاروان های حج منصرف شده اند و من نیز به واسطه ترس از عدم دسترسی به آب، رفتن به حج را صلاح نمی دانم.
  
يكى از پژوهشگران معاصر مى نويسد: گاهى از حكيمه خاتون سؤال مى كردند و ايشان نيز خبر ولادت را كاملاً از مادر امام عسكرى عليه السلام نقل مى كرد و مى گفت: «از او بپرسيد، كه من هم از او شنيدم.» با اين كه مسلّماً حكيمه خاتون در شب ولادت، حضور داشت... بى ترديد اين گونه روايات، بيانگر جوّ خفقان و موضوع «استتار و تقيه» مى باشد.(17) آرى، شخصيتى چون عمه امام نيز براى مخفى نگه داشتن ولادت حضرت مهدى عليه السلام و مصون ماندن خاندان عسكرى و بنى هاشم از مزاحمت ها و اذيت هاى دشمنان، تولد آن حضرت را مستند به شنيدن از سوسن عليهاالسلام مى نمايد؛ زيرا موقعيت زمانى و مكانى را براى بيان تمام حقايق، مناسب نمى بيند. بنابراين، دو احتمال وجود دارد:
+
آن حضرت در نامه اش فرموده بود: «امضوا ولاخوف علیکم ان شاءالله؛ بروید. چرا که به خواست خداوند، ترس و خطری متوجه شما نخواهد بود». کاروان حج در معیت خانواده امام رهسپار شده و با سلامتی کامل به مکه رسیدند.<ref>. همان، ص ۳۵ (با تغییر).</ref>
  
* الف) سوسن عليهاالسلام در سامرا و يا در خانه عروسش، به عللى، حضور نداشت.
+
سوسن علیهاالسلام بر اساس صلاحدید و سفارش فرزندش بعد از اتمام حج، به [[مدینه]] آمد تا در کنار آرامگاه مقدس [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه [[بقیع]] علیهم السلام وظائف محوله را به خوبی انجام دهد...
  
* ب) وى در آن سال ها در مدينه يا منقطه اى ديگر، زندگى مى كرد.
+
با فرارسیدن ماه [[صفر]] سال ۲۶۰ ق. اندوهی شدید در قلب این مادر مهربان پدیدار شد؛ آن چنان که آرام نداشت، برمی خاست و می نشست. لذا از شهر مدینه خارج شده و در مسیر کوهستان، اخبار [[سامرا]] را از طریق [[شیعه|شیعیان]] پیگیری می کرد. سرانجام خبر دستگیری و زندانی شدن امام علیه السلام به مادر حضرت رسید<ref>. بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۳، ۳۳۰ و ۳۳۱؛ مسندالامام العسکری علیه السلام، ص ۳۵.</ref> و سرشک غم از دیدگان وی سرازیر شد. اما آن‌ چه که دل محزونش را تسکین می داد، [[عبادت]]، [[زیارت]]، [[دعا]] و شکیبایی بود».
  
به هر حال، از نيمه [[شعبان]] 255 ق. به كنيه قبلى اين بانوى گرامى (ام‌الحسن؛ ام‌ابى محمد)، «جده» نيز افزوده شد.
+
در هشتم [[ربیع الاول]] ۲۶۰ ق. امام عسکری علیه السلام توسط خلیفه عباسی مسموم شده و در ۲۸-۲۹ سالگی به شهادت رسید. آن روز شهر سامرا، یکپارچه سوگوار گشته و دسته های عزادار به سوی خانه حضرت رهسپار شدند تا در مراسم [[تشییع جنازه|تشییع]] شرکت کنند... به ناگاه متوجه شدند کودکی پیشاپیش نمازگزاران ایستاده و بر پیکر مطهر حضرت، [[نماز]] را اقامه می کند... طولی نکشید که عوامل حکومتی در یک سازماندهی و عملیات ضربتی، تمام خانه های اطراف را جستجو کردند تا به خیال خام خود، فرزند و جانشین امام عسکری علیه السلام را شناسایی و دستگیر کنند. با وجود تفتیش اتاق ها، دستگیری برخی از افراد و بازجویی از آنان، هیچ نشانی از وی بدست نیاوردند؛ چرا که بستگان و اصحاب حضرت از تولد فرزند امام، اظهار بی اطلاعی کرده و روش «[[تقیه]]» و «کتمان» را در پیش گرفته بودند.<ref>. ر.ک:زندگانی رهبران اسلام، ص ۳۶۳ و ۳۶۴؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۳۱ و ۳۳۶؛ حیاة الامام العسکری علیه السلام، ص ۴۳۵۴۳۳.</ref>
  
'''تسلاى دل'''
+
==مقابله با فتنه‌ها ==
  
از آن جا كه هر روز فشارها و تهديدهاى حكومت بنى عباس نسبت به حضرت عسكرى عليه السلام افزايش پيدا مى كرد، امام نيز حوادث آينده (حبس و شهادت) را براى برخى از افراد خانواده و اصحاب، بيان مى نمود كه در اين ميان، ايجاد آمادگى قلبى «مادر» در اولويت بوده است. سوسن عليهاالسلام نقل مى كند: يك روز ابومحمد به من فرمود: «سال 260 (60 ق) سوزشى در دلم (بر اثر زهر) پديد مى آيد، مى ترسم رنج و سختى به من برسد. اما در صورت سالم ماندن، (قضا و قدر الهى) در سال 270 (70 ق) محقق خواهد شد».
+
=== ادعای امامت و وراثت جعفر ===
 +
بعد از [[شهادت امام حسن عسکری علیه السلام|شهادت امام عسکری]] علیه السلام، [[فتنه]] ای سهمگین به وقوع پیوست؛ زیرا [[جعفر کذاب|جعفر]] - برادر آن حضرت - با شگردهای گوناگون، مدعی «[[امامت]]» شد. در این راستا، برخی از کارگزاران [[حکومت بنی عباس|بنی‌ عباس]] و افراد لاابالی و اوباش نیز به ترویج و تبلیغ «رهبری جعفر» کمک کرده و با ادله دروغین و جلسات مستمر، مسأله امامت وی را بسترسازی و تقویت می کردند.
  
با شنيدن اين پيشگويى، بي‌تابى كرده و گريستم. در اين موقع، به من فرمود: «لابدّ (لى) من وقوع امراللّه فلاتجزعى؛ (اى مادر!) بي‌تابى مكن زيرا از تحقق امر خداوند، چاره اى نيست».(18) آرى پس از آن، نگريستن به جمال نورانى فرزند و تصور حادثه، دل مادر را مى سوزاند و در اين ميان «عبادت و صبر»، مرهم هميشگى غم هاى او بود.
+
جعفر کذاب در مجالس عزاداری، خود را به عنوان وصی و جانشین برادرش قلمداد می نمود و متأسفانه گروهی از مردم نیز دچار انحراف شده و به شاخه های متعددی تقسیم شدند. جعفر کذاب برای تحقق آرزوهایش، اموال و [[ارث|میراث]] امام علیه السلام را تصاحب کرده و نسبت به افراد خاندان عسکری و شیعیان، ستم ها و محدودیت هایی روا داشت؛ به گونه ای که بسیاری از آن‌ها پراکنده شده و مخفیانه زندگی می کردند.<ref>. ر.ک:کمال الدین، ج ۲، ص ۱۵۲۱۴۸؛ حیاة الامام العسکری علیه السلام، ص ۴۳۴ و ۴۳۵؛ مهدی موعود، ترجمه علی دوانی، ص ۳۹۳.</ref>
  
'''همسفر خورشيد'''
+
هنوز مدت زمانی از شهادت امام عسکری علیه السلام نگذشته بود که این خبر به مردم [[مدینه]] رسید و [[بنی هاشم]] و شیعیان در شهادت امام خود، سوگوار شده و مصیبت وارده را به مادر آن حضرت تعزیت گفتند...
  
امام عسكرى عليه  السلام قبل از فرارسيدن «سال شهادت»، جهت ايمن ساختن خانواده و استمرار ولايت، امورى را به انجام رسانيد. در اين باره، صحابى گرانقدرش احمد بن اسحاق نقل مى كند كه به محضر امام عليه  السلام شرفياب شده و آن حضرت در خصوص شهادتش، وقوع فتنه ها و استمرار امامت، مطالبى را بيان فرمود.
+
ام‌ابی محمد برای زیارت قبر مطهر فرزندش و خاموش کردن فتنه هایی که به وجود آمده بود، فوراً همراه عده ای از شیعیان به جانب [[عراق]] رهسپار شد. وی بعد از رسیدن به [[سامرا]] و شنیدن تمام وقایع و مشاهده عملکرد منفی جعفر، در یک اقدام شجاعانه اعلام نمود که: «من، وصی پسرم حسن بن علی هستم و به عنوان وارث، می خواهم حقم را بگیرم».
  
وى در ادامه مى گويد: آن حضرت در سال 259 ق. مادر را به «[[حج]]» فرستاد و به او خبر داد كه در سال 260 ق. حادثه (حبس و شهادت) اتفاق مى افتد. آن‌گاه [[امام مهدى]] عليه  السلام را احضار نمود و ايشان را وصى خود گردانيد و اسم اعظم، مواريث امامت و سلاح را به وى تسليم كرد. و مادر امام عسكرى عليه  السلام با حضرت صاحب عليه  السلام همگى به [[مكه]] مشرف شدند؛ در حالى كه «ابوعلى احمد بن محمد بن مطهر» عهده دار و متولى مايحتاج آن‌ها و وكيل حضرت بود.(19)('''')
+
جعفر و پیروانش برای باطل کردن این ادعا، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند، متقابلاً آن بانوی خردمند و شجاع هم برای اثبات حق خود، مدارک کتبی و شفاهی را به دادگاه تقدیم کرده و در نتیجه، قاضی القضات پایتخت نیز به نفع وی حکم صادر نمود.<ref>. ر.ک:کمال الدین، ج ۲، ص ۱۴۹؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۳۱؛ حیاة الامام العسکری علیه السلام، ص ۴۳۴ و ۴۳۵.</ref> آری با ورود همسر [[امام هادی]] علیه السلام و مادر امام عسکری علیه السلام به سامرا، نور امید در دل های شیعیان پرفروغ تر شده و فضای ابهام آلود و خفقان نیز آرام‌آرام، به وضعیت عادی برمی گشت.
  
خانواده امام عسكرى عليه  السلام در يكى از منازل بين راه، توقف كرده بودند كه گروهى از اعراب به آن‌ها رسيده و خبر دادند: «به سبب كمى آب و شدت خوف، بسيارى از مردم در راه مانده و در حال برگشتن هستند».(20)
+
در جریان «تقسیم میراث»، جعفر از دادن سهم مادرش امتناع می کرد و خود را تنها وارث امام عسکری علیه السلام معرفی می نمود؛ در همین هنگام بود که [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام مهدی]] علیه السلام آشکار شده و خطاب به عمویش فرمود: «ای جعفر! برای چه متعرض حقوق من می شوی؟...».<ref>. کمال الدین، ج ۲، ص ۱۱۵ و ۱۱۶؛ ریاحین الشریعة، ج ۳، ص ۲۴.</ref>
  
ابوعلى مطهرى نقل مى كند: من از منطقه «قادسيه» نامه اى براى امام حسن عسكرى عليه  السلام نوشتم، مبنى بر اين كه: كاروان هاى حج منصرف شده اند و من نيز به واسطه ترس از عدم دسترسى به آب، رفتن به حج را صلاح نمى دانم.
+
بعد از ثبوت وصی بودن ام‌ابی محمد و صدور حکم قضائی، محبوبیت و قدرت جعفر نیز دچار کاهش و زوال شد؛ به نحوی که وی تمام دارایی اش را به مصرف رسانده و به فلاکت رسید. در این موقعیت، مادر حکیم و مهربان، چتر حمایتی خود را بر زندگی فرزند مغرور و خطاکارش می گستراند تا زمینه «بازگشت و [[توبه]]» را برای وی فراهم سازد.
  
آن حضرت در نامه اش فرموده بود: «امضوا ولاخوف عليكم انشاءالله؛ برويد. چرا كه به خواست خداوند، ترس و خطرى متوجه شما نخواهد بود» امام مهدى علیه السلام را احضار نمود و ايشان را وصى خود گردانيد و اسم اعظم، مواريث امامت و سلاح را به وى تسليم كرد. و مادر امام عسكرى علیه السلام با حضرت صاحب علیه السلام همگى به مكه مشرف شدند. كاروان حج در معيت خانواده امام رهسپار شده و با سلامتى كامل به مكه رسيدند.(21)
+
شیخ ذبیح‌الله محلاتی می نویسد: «هنگامی که جعفر دستش از مال دنیا تهی شد، جده علیهاالسلام متکفل جمیع مخارج خانواده او گردید؛ زیرا جعفر کارش به جایی رسیده بود که تکه نانی هم برای رفع گرسنگی نداشت و جده علیهاالسلام گندم، آرد، گوشت، پوشاک، مایحتاج و حتی علوفه حیواناتش را نیز تأمین می کرد».<ref>. ر.ک:ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵؛ تاریخ سامرا، ج ۱، ص ۲۵۲.</ref>
  
به راستى چه دلپذير و خوشايند است براى مادر بزرگى كه عزيزترين كودك را در آغوش گرفته و در حريم امن الهى، به مناسك حج مى پردازد! سوسن عليهاالسلام بر اساس صلاحديد و سفارش فرزندش بعد از اتمام حج، به [[مدينه]] آمد تا در كنار آرامگاه مقدس پيامبر صلى  الله  عليه  و  آله  و سلم و ائمه بقيع عليهم السلام وظائف محوله را به خوبى انجام دهد...
+
=== بدعت و گمراهی ===
 +
بعد از [[شهادت امام حسن عسکری علیه السلام|شهادت امام عسکری]] علیه السلام مردم به چند گروه تقسیم شدند از جمله این که:
  
'''انتظارى سخت'''
+
*۱. عده ای رحلت حضرت را انکار نموده و ادعا کردند که او، همان «امام قائم و موعود» می باشد.
  
با فرارسيدن ماه [[صفر]] سال 260 ق. اندوهى شديد در قلب اين مادر مهربان پديدار شد؛ آن چنان كه آرام نداشت، برمى خاست و مى نشست. لذا از شهر مدينه خارج شده و در مسير كوهستان، «اخبار سامرا» را از طريق شيعيان پیگيرى مى كرد. سرانجام خبر دستگيرى و زندانى شدن امام عليه  السلام به مادر حضرت رسيد(22) و سرشك غم از ديدگان وى سرازير شد. اما آن‌ چه كه دل محزونش را تسكين مى داد، انجام [[عبادت]]، [[زيارت]]، [[دعا]] و شكيبايى بود».
+
. برخی شهادت وی را قبول کرده اما مدعی شدند که او دوباره زنده می شود و همان «امام منتظر» است.
  
'''فصل اشك و فراق'''
+
*۳. بعضی معتقد شدند که «امامت» بر اساس وصیت امام علیه السلام، در وجود برادرش [[جعفر کذاب|جعفر]] تحقق یافته است.
  
در هشتم [[ربيع الاول]] 260 ق. امام عسكرى عليه السلام توسط خليفه عباسى مسموم شده و در 28-29 سالگى به شهادت رسيد. آن روز شهر سامرا، يكپارچه سوگوار گشته و دسته هاى عزادار به سوى خانه حضرت رهسپار شدند تا در مراسم تشييع شركت كنند... به ناگاه متوجه شدند كودكى پيشاپيش نمازگزاران ايستاده و بر پيكر مطهر حضرت، [[نماز]] را اقامه مى كند... طولى نكشيد كه عوامل حكومتى در يك سازماندهى و عمليات ضربتى، تمام خانه هاى اطراف را جستجو كردند تا به خيال خام خود، فرزند و جانشين امام عسكرى عليه السلام را شناسايى و دستگير كنند. با وجود تفتيش اتاق ها، دستگيرى برخى از افراد و بازجويى از آنان، هيچ نشانى از وى بدست نياوردند؛ چرا كه بستگان و اصحاب حضرت از تولد فرزند امام، اظهار بى اطلاعى كرده و روش «تقيه» و «كتمان» را در پيش گرفته بودند.(23)
+
*۴. گروهی نیز چنین ترویج کردند که «امامت» از آل [[پیامبر اسلام|محمد]] صلی الله علیه و آله و سلم بیرون آمده و به [[امّت|امت]] و مردم، واگذار شده است.<ref>. بحارالانوار، ج ۵۰، پاورقی ص ۳۳۶ و ۳۳۷.</ref>
  
'''طوفان فتنه'''
+
دشمنان پس از مأیوس شدن از شناسایی و دستگیری [[امام مهدی]] علیه السلام، از اختلافات مذهبی مردم، بهره برداری نموده و به تقویت فرقه های جدید و منحرف می پرداختند. در این میان، مسئولیت بازماندگان امام عسکری علیه السلام و اصحابش بسیار خطیر و سنگین شده بود؛ چرا که «[[واقعه سقیفه بنی ساعده|سقیفه]]»های پنهان و آشکار، ضربات سهمگینی بر اسلام و تشیع وارد می ساخت! ام ابی محمد (سوسن) و [[حکیمه دختر امام جواد|حکیمه]] علیهماالسلام در یک اقدام هماهنگ، مدیریت این «بحران» را عهده دار شده و در جلسات پرسش و پاسخ، تولد و [[امامت]] حضرت مهدی علیه السلام را تبلیغ و ترویج می کردند.
  
بعد از شهادت امام عسكرى عليه  السلام، فتنه اى سهمگين به وقوع پيوست؛ زيرا جعفر - برادر آن حضرت - با شگردهاى گوناگون، مدعى «امامت» شد. در اين راستا، برخى از كارگزاران بنى‌ عباس و افراد لاابالى و اوباش نيز به ترويج و تبليغ «رهبرى جعفر» كمك كرده و با ادله دروغين و جلسات مستمر، مسأله امامت وى را بسترسازى و تقويت مى كردند...
+
=== زینب دوران ===
 +
احمد بن ابراهیم می گوید: من در سال ۲۶۲ ق. در [[مدینه]] نزد حکیمه - دختر [[امام جواد]] علیه السلام و خواهر [[امام هادی]] علیه السلام - رفتم و از پشت پرده با وی سخن گفتم و سؤالات دینی را پرسیدم. بین من و عمه امام عسکری علیه السلام گفتگویی صورت گرفت:
  
جعفر كذاب در مجالس عزادارى، خود را به عنوان وصى و جانشين برادرش قلمداد مى نمود و متأسفانه گروهى از مردم نيز دچار انحراف شده و به شاخه هاى متعددى تقسيم شدند. جعفر كذاب براى تحقق آرزوهايش، اموال و ميراث امام عليه  السلام را تصاحب كرده و نسبت به افراد خاندان عسكرى و شيعيان، ستم ها و محدوديت هايى روا داشت؛ به گونه اى كه بسيارى از آن‌ها پراكنده شده و مخفيانه زندگى مى كردند.(24)
+
- برایم بفرمایید که امروزه، شما به امامت چه کسی معتقد هستید؟
  
'''تدبيرى شجاعانه'''
+
- پسر [[امام حسن عسکری علیه السلام|حسن بن علی]] علیهماالسلام (سپس نامش را بیان نمود).
  
هنوز مدت زمانى از شهادت امام عسكرى عليه السلام نگذشته بود كه اين خبر به مردم مدينه رسيد و بنى هاشم و شيعيان در شهادت امام خود، سوگوار شده و مصيبت وارده را به مادر آن حضرت تعزيت گفتند...
+
- خداوند، مرا فدای شما گرداند! آیا شما ایشان را دیده اید یا خبرش را شنیده اید؟
  
ام‌ابى محمد براى زيارت قبر مطهر فرزندش و خاموش كردن فتنه هايى كه به وجود آمده بود، فوراً همراه عده اى از شيعيان به جانب [[عراق]] رهسپار شد. وى بعد از رسيدن به [[سامرا]] و شنيدن تمام وقايع و مشاهده عملكرد منفى جعفر، در يك اقدام شجاعانه اعلام نمود كه: «من، وصى پسرم حسن بن على هستم و به عنوان وارث، مى خواهم حقم را بگيرم».
+
- من شنیده ام؛ چرا که امام عسکری علیه السلام در نامه ای به مادرش موضوع ولادت و امامت پسرش را خبر داده است.
  
جعفر و پيروانش براى باطل كردن اين ادعا، از هيچ تلاشى فروگذار نكردند، متقابلاً آن بانوى خردمند و شجاع هم براى اثبات حق خود، مدارك كتبى و شفاهى را به دادگاه تقديم كرده و در نتيجه، قاضى القضات پايتخت نيز به نفع وى حكم صادر نمود.(25) آرى با ورود همسر [[امام هادى]] عليه  السلام و مادر امام عسكرى عليه  السلام به سامرا، نور اميد در دل هاى شيعيان پرفروغ تر شده و فضاى ابهام آلود و خفقان نيز آرام‌آرام، به وضعيت عادى برمى گشت.
+
- اکنون، آن کودک کجاست؟
  
'''دفاع از جده'''
+
- پنهان می باشد (زیرا جانش از سوی حکومت عباسی، در معرض خطر است).
  
در جريان «تقسيم ميراث»، جعفر از دادن سهم مادرش امتناع مى كرد و خود را تنها وارث امام عسكرى عليه  السلام معرفى مى نمود؛ در همين هنگام بود كه امام مهدى عليه  السلام آشكار شده و خطاب به عمويش فرمود: «اى جعفر! براى چه متعرض حقوق من مى شوى؟...».(26)
+
- فَإلی مَنْ تَفْزَعُ الشّیعَةُ؛ پس اکنون شیعیان به چه شخصی پناه ببرند؟
  
'''دست نوازشگر'''
+
- اِلیَ الْجَدَّةِ؛ به مادربزرگش، مادر امام عسکری علیه السلام.
  
بعد از ثبوت وصى بودن ام‌ابى محمد و صدور حكم قضائى، محبوبيت و قدرت جعفر نيز دچار كاهش و زوال شد؛ به نحوى كه وى تمام دارايى اش را به مصرف رسانده و به فلاكت رسيد. در اين موقعيت، مادر حكيم و مهربان، چتر حمايتى خود را بر زندگى فرزند مغرور و خطاكارش مى گستراند تا زمينه «بازگشت و توبه» را براى وى فراهم سازد.
+
- یعنی الآن من باید به کسی (امام مهدی علیه السلام) اقتدا کنم که وصی او، یک خانم می باشد؟!
  
شيخ ذبيح‌الله محلاتى مى نويسد: «هنگامى كه جعفر دستش از مال دنيا تهى شد، جده عليهاالسلام متكفل جميع مخارج خانواده او گرديد؛ زيرا جعفر كارش به جايى رسيده بود كه تكه نانى هم براى رفع گرسنگى نداشت و جده عليهاالسلام گندم، آرد، گوشت، پوشاك، مايحتاج و حتى علوفه حيواناتش را نيز تأمين مى كرد».(27)
+
- آری! شما در این شرایط، به شیوه [[امام حسین]] علیه السلام عمل کنید؛ چرا که آن حضرت در ظاهر، خواهرش «[[حضرت زینب سلام الله علیها|زینب]]» علیهاالسلام را به عنوان «وصی» انتخاب کرده بود، در حالی که زینب علیهاالسلام هر آن چه [[امام سجاد]] علیه السلام از [[علم الهی]] بیان می فرمود، انجام می داد و گفتار و رفتار وی، مستند به دانش حضرت بود و فلسفه این کار، حفاظت از وجود مقدس امام سجاد علیه السلام بود.
  
'''«جده» و «مهدويت»'''
+
راوی در ادامه می گوید: حکیمه علیهاالسلام به من فرمود: همانا تو جزو [[محدث|محدثان]] هستی! مگر شما گروه راویان، این [[حدیث]] را نقل نمی کنید که: «اِنَّ التّاسِعَ مِنْ وُلْدِالْحُسَیْنِ علیه السلام یُقْسَمُ میراثُهُ وَ هُوَ فِی الْحَیاةِ؛ به درستی نهمین فرزند از نسل امام حسین علیه السلام (حضرت مهدی علیه السلام) میراث و اموالش بین بستگانش تقسیم می شود، در حالی که وی زنده است».<ref>. ر.ک:کمال الدین، ترجمه کمره ای، ج ۲، ص ۱۷۸ و تصحیح غفاری، ص ۵۰۱؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۹ و ۲۰، ج ۵۱، ص ۳۶۴؛ زندگانی رهبران اسلام، ص ۳۳۳ و ۳۳۴.</ref>
  
'''<I>بدعت و گمراهى:</I>'''
+
=== پناهگاه تشیع ===
 +
[[شهید مطهری]] درباره شخصیت والای این بانوی اندیشمند، می فرماید: «... تنها «جده ‌بودن» سبب شهرتش نشد، مقامی دارد، عظمتی دارد، جلالتی دارد، شخصیتی دارد که... بعد از امام عسکری علیه السلام «مَفْزَعُ الشّیعه» بود؛ یعنی ملجأ [[شیعه]]، این بزرگوار بود. قهراً در آن وقت - چون امام عسکری علیه السلام ۲۸ ساله بوده اند که از دنیا رفته اند، علی القاعده مطابق سن امام هادی علیه السلام هم حساب بکنیم - زنی بین پنجاه و شصت بوده است. این قدر زن باجلالت و باکمالی بوده است که «شیعه» هر مشکلی برایش پیش می آمد، به این زن عرضه می داشت».
  
بعد از شهادت امام عسكرى عليه  السلام مردم به چند گروه تقسيم شدند از جمله اين كه:
+
شهید مطهری بعد از نقل فرمایش حکیمه علیهاالسلام می گوید: «... وصی امام عسکری علیه السلام در باطن، این فرزندی است که مخفی است؛ ولی در ظاهر که نمی شد بگوید وصی من اوست؛ در ظاهر وصی خودش را این زن باجلالت قرار داده است».<ref>سیری در سیره ائمه اطهار علیهم‌السلام، ص ۲۴۹ و ۲۵۰.</ref>
  
* 1. عده اى رحلت حضرت را انكار نموده و ادعا كردند كه او، همان «امام قائم و موعود» مى باشد.
+
==جایگاه علمی و اخلاقی==
  
* 2. برخى شهادت وى را قبول كرده اما مدعى شدند كه او دوباره زنده مى شود و همان «امام منتظر» است.
+
*در وصف حضرت سوسن علیهاالسلام می توان به این گفتار بسنده نمود که [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] علیه السلام در حقش فرموده است: «از هر گونه آفات، عیب، آلایش و پلیدی، منزه و مبرا است».<ref>. مسندالامام العسکری علیه السلام، ص ۱۳.</ref>
 +
*شیخ محلاتی می‌نویسد: سوسن در ولایت خود پادشاه‌زاده بود.
 +
*[[عنایت الله قهپایی]] او را با نام حدیثه در زمره زنان راوی نام برده است.
 +
*در [[زیارتنامه]] معصومان علیهم السلام آمده است: «اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نوراً فی الأصلاب الشّامخة والأرحام المطهّرة...؛ آری، دامن پاک و مطهر وی، محل پرورش امام حسن عسکری علیه السلام بوده و امام مهدی علیه السلام نیز از نسل آن بانوی قُدسی می باشد».
 +
*[[شیخ صدوق]]: «این نهایت شرف، جلال، فضل و کرامت است که وی واسطه بین [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام مهدی]] عجل الله تعالی فرجه شریف و امت بوده و شایستگی حفظ اسرار امامت و وصیت را داشته است».<ref>. ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵ (به نقل از اکمال الدین).</ref>
 +
*حسین بن عبدالوهاب، نویسنده [[عیون المعجزات (کتاب)|عیون المعجزات]]: «وی از عارفات و صالحات زنان اهل بیت علیهم السلام بود».<ref>. داستان ازدواج معصومین علیهم‌السلام، ص ۲۳۱.</ref>
 +
*[[علامه مجلسی]]: «وی در نهایت [[ورع]]، [[تقوا]]، [[عفت|عفاف]] و صلاح بود».<ref>. ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵ (به نقل از جلاء العیون).</ref>
 +
*[[شیخ عباس قمی]]: «او از زنان بامعرفت و صالحه بود... در فضل او کافی است که پس از شهادت امام عسکری علیه السلام پناه شیعیان بود».<ref>. زندگانی رهبران اسلام، ص ۳۳۳.</ref>
 +
*عمادزاده اصفهانی: «وی از زنان پاک طینت و مربیان بزرگ بشمار می رفت و [[ایمان]] کاملی به مقام [[نبوت]] و خاندان [[ولایت|ولایت]] داشت».<ref>. داستان ازدواج معصومین علیهم‌السلام، ص ۲۳۱.</ref>
  
* 3. بعضى معتقد شدند كه «امامت» بر اساس وصيت امام عليه  السلام، در وجود برادرش جعفر تحقق يافته است.
+
==وفات==
 +
در سال های آغازینِ «[[غیبت صغری]]» شهر [[سامرا]] و خانه [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکری]] علیه السلام مورد توجه شیفتگان [[حضرت مهدی]] علیه السلام بود؛ به گونه ای که بزرگ بانوی خاندان عسکری، دستورات نوه گرانقدرش را اجرا نموده و موضوع ولادت، [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]] و ظهور امام دوازدهم علیه السلام را برای برخی از شیعیان بیان می کرد. اما چند سالی از شهادت امام عسکری علیه السلام سپری نشده بود که آن بانوی گرامی بیمار گردید و آثار رحلت در وجودش پدیدار شد. از این رو، «وصیت» نمود کنار آرامگاه شوهر و پسرش، حضرت عسکریین علیهماالسلام به خاک سپرده شود.
  
* 4. گروهى نيز چنين ترويج كردند كه «امامت» از آل محمد صلى  الله  عليه  و آله  و سلم بيرون آمده و به امت و مردم، واگذار شده است.(28)
+
سرانجام سوسن علیهاالسلام چشم از جهان بربست و روح ملکوتی اش در فردوس برین سُکنا گزید؛ آن روز سرزمین «سُرَّ مَنْ رَأی» یکبار دیگر سیه‌پوش شد و [[امام زمان]] علیه السلام در فقدان جده ارجمندش داغدار گردید... هنگام خاکسپاری، به ناگاه [[جعفر کذاب]] حاضر شد و در یک اقدام ناباورانه اعلام کرد: این مکان، خانه من است؛ او را این جا دفن نکنید.
  
'''<I>جبهه حق و باطل:</I>'''
+
شیعیان - به ویژه [[بنی هاشم]] - با جعفر به گفتگو پرداختند؛ اما وی همچنان مدعی ملکیت بود و از دفن پیکر مطهر مادر امام عسکری علیه السلام جلوگیری می کرد. در همین هنگام، امام مهدی علیه السلام از بین جمعیت [[تشییع جنازه|تشییع]] کننده عبور نموده و در مقابل جعفر کذاب ایستاد و فرمود: «یا جَعْفَر! دارُکَ هِیَ أمْ داری؟ ای جعفر! آیا این جا، خانه تو است یا خانه من؟» آنگاه امام از دید حاضران پنهان شد، در حالی که جعفر و عوامل نفوذی به میان جمعیت سوگوار رفته تا آن حجت الهی را دستگیر کنند،<ref>. ر.ک:کمال الدین، ج ۲، ص ۱۱۵ و ۱۱۶؛ مهدی موعود علیه السلام، ص ۷۷۴.</ref> غافل از آن که وی هماره در حفاظت خدا خواهد بود.
  
دشمنان پس از مأيوس شدن از شناسايى و دستگيرى [[امام مهدى]] عليه  السلام از اختلافات مذهبى مردم، بهره بردارى نموده و به تقويت فرقه هاى جديد و منحرف مى پرداختند. در اين ميان، مسئوليت بازماندگان امام عسكرى عليه  السلام و اصحابش بسيار خطير و سنگين شده بود؛ چرا كه «سقيفه»هاى پنهان و آشكار، ضربات سهمگينى بر اسلام و تشيع وارد مى ساخت! ام‌ابى محمد و حكيمه عليهماالسلام در يك اقدام هماهنگ، مديريت اين «بحران» را عهده دار شده و در جلسات پرسش و پاسخ، تولد و امامت حضرت مهدى عليه  السلام را تبليغ و ترويج مى كردند.
+
شایان توجه این که: از بین مادران [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام، فقط آرامگاه مادر امام عسکری علیه السلام و مادر امام مهدی علیه السلام در شهر [[سامرا]] است و مابقی در [[مدینه]] منوره قرار گرفته است.<ref>. ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۴.</ref>
  
'''<I>زينب دوران:</I>'''
+
بر اساس روایت احمد بن ابراهیم  که در سال ۲۶۲ ق نزد [[حکیمه دختر امام جواد|حکیمه خاتون]] علیهاالسلام آمده و ایشان، پناهگاه شیعه را «جده» معرفی کرده است.
  
احمد بن ابراهيم مى گويد: من در سال 262(282)ق. در مدينه نزد حكيمه (حليمه يا خديجه) - دختر [[امام جواد]] عليه السلام و خواهر [[امام هادى]] عليه السلام - رفتم و از پشت پرده با وى سخن گفتم و سؤالات دينى را پرسيدم. بين من و عمه امام عسكرى عليه السلام گفتگويى صورت گرفت:
+
تاریخ رحلت آن بانوی جلیل‌القدر، در سال ۲۶۲ ق یا بعد از آن می باشد. اما طبق نقل «[[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|کمال‌الدین]]» (تصحیح استاد علی اکبر غفاری، ص ۵۰۱)، گفتگوی راوی با عمه امام علیه السلام در سال ۲۸۲ ق بود؛ از این رو، وفات مادر امام عسکری علیه السلام در همان سال یا بعد از آن می باشد.
  
برايم بفرماييد كه امروزه، شما به امامت چه كسى معتقد هستيد؟
+
البته در روایت جعفر بن عمرو نیز  بدون اشاره به تاریخ  آمده است: «من به سوی عسکر رفتم، در حالی که ام‌ابی محمد علیه السلام زنده بود و با من جماعتی بودند... امام زمان علیه السلام به ما اجازه داد که به پیشگاهش شرفیاب شویم».<ref>. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۳۴.</ref>
  
پسر حسن بن على عليهماالسلام (سپس نامش را بيان نمود).
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
  
خداوند، مرا فداى شما گرداند! آيا شما ايشان را ديده ايد يا خبرش را شنيده ايد؟
+
==منابع==
  
من شنيده ام؛ چرا كه امام عسكرى عليه  السلام در نامه اى به مادرش موضوع ولادت و امامت پسرش را خبر داده است.
+
*محمدابراهیم احمدى, فرهنگ کوثر، شماره ۶۰، زمستان ۱۳۸۳.
 
+
*معاونت پژوهش مرکز حوزه‌های علمیه خواهران، [[بانوان عالمه و آثار آنها (کتاب)|بانوان عالمه و آثار آنها]].
اكنون، آن كودك كجاست؟
+
[[Category:زنان نمونه قرن سوم]]
 
+
[[Category:زنان راوی حدیث]]
پنهان مى باشد (زيرا جانش از سوى حكومت عباسى، در معرض خطر است).
 
 
 
فَإلى مَنْ تَفْزَعُ الشّيعَةُ؛ پس اكنون شيعيان به چه شخصى پناه ببرند؟
 
 
 
اِلىَ الْجَدَّةِ؛ به مادربزرگش، مادر امام عسكرى عليه السلام.
 
 
 
يعنى الآن من بايد به كسى (امام مهدى عليه  السلام) اقتدا كنم كه وصى او، يك خانم مى باشد؟!
 
 
 
آرى! شما در اين شرايط، به شيوه [[امام حسين]] عليه  السلام عمل كنيد؛ چرا كه آن حضرت در ظاهر، خواهرش «زينب» عليهاالسلام را به عنوان «وصى» انتخاب كرده بود، در حالى كه زينب عليهاالسلام هر آن چه [[امام سجاد]] عليه  السلام از علم الهى بيان مى فرمود، انجام مى داد و گفتار و رفتار وى، مستند به دانش حضرت بود و فلسفه اين كار، حفاظت از وجود مقدس امام سجاد عليه  السلام بود.
 
 
 
راوى در ادامه مى گويد: حكيمه عليهاالسلام به من فرمود: همانا تو جزو محدثان هستى! مگر شما گروه راويان، اين [[حديث]] را نقل نمى كنيد كه: «اِنَّ التّاسِعَ مِنْ وُلْدِالْحُسَيْنِ عليه  السلام يُقْسَمُ ميراثُهُ وَ هُوَ فِى الْحَياةِ؛ به درستى نهمين فرزند از نسل امام حسين عليه  السلام (حضرت مهدى عليه  السلام) ميراث و اموالش بين بستگانش تقسيم مى شود، در حالى كه وى زنده است».(29)
 
 
 
'''پناهگاه تشيع'''
 
 
 
[[شهيد مطهرى]] درباره شخصيت والاى اين بانوى انديشمند، مى فرمايد: «...تنها «جده‌بودن» سبب شهرتش نشد، مقامى دارد، عظمتى دارد، جلالتى دارد، شخصيتى دارد كه... بعد از امام عسكرى عليه السلام «مَفْزَعُ الشّيعه» بود؛ يعنى ملجأ شيعه، اين بزرگوار بود. قهراً در آن وقت - چون امام عسكرى عليه السلام 28 ساله بوده اند كه از دنيا رفته اند، على القاعده مطابق سن امام  هادى عليه السلام هم حساب بكنيم - زنى بين پنجاه و شصت بوده است. اين قدر زن باجلالت و باكمالى بوده است كه «شيعه» هر مشكلى برايش پيش مى آمد، به اين زن عرضه مى داشت».
 
 
 
شهيد مطهرى بعد از نقل فرمايش حكيمه عليهاالسلام مى گويد: «... وصى امام عسكرى عليه السلام در باطن، اين فرزندى است كه مخفى است؛ ولى در ظاهر كه نمى شد بگويد وصى من اوست؛ در ظاهر وصى خودش را اين زن باجلالت قرار داده است».(30)
 
 
 
'''عروج'''
 
 
 
در سال هاى آغازينِ «[[غيبت صغری]]» شهر [[سامرا]] و خانه امام عسكرى عليه  السلام مورد توجه شيفتگان [[حضرت مهدى]] عليه  السلام بود؛ به گونه اى كه بزرگ بانوى خاندان عسكرى، دستورات نوه گرانقدرش را اجرا نموده و موضوع ولادت، غيبت و ظهور امام دوازدهم عليه  السلام را براى برخى از شيعيان بيان مى كرد. اما چند سالى از شهادت امام عسكرى عليه  السلام سپرى نشده بود كه آن بانوى گرامى بيمار گرديد و آثار رحلت در وجودش پديدار شد. از اين رو، «وصيت» نمود كنار آرامگاه شوهر و پسرش، حضرت عسكريين عليهماالسلام به خاك سپرده شود.
 
 
 
سرانجام سوسن عليهاالسلام چشم از جهان بربست و روح ملكوتى اش در فردوس برين سُكنا گزيد؛ آن روز سرزمين «سُرَّمَنْ رَأى» يكبار ديگر سيه‌پوش شد و [[امام زمان]] عليه  السلام در فقدان جده ارجمندش داغدار گرديد... هنگام خاكسپارى، به ناگاه جعفر كذاب حاضر شد و در يك اقدام ناباورانه اعلام كرد: اين مكان، خانه من است؛ او را اين جا دفن نكنيد.
 
 
 
شيعيان - به ويژه بنى هاشم - با جعفر به گفتگو پرداختند؛ اما وى همچنان مدعى ملكيت بود و از دفن پيكر مطهر مادر امام عسكرى عليه السلام جلوگيرى مى كرد. در همين هنگام، امام مهدى عليه  السلام از بين جمعيت تشييع كننده عبور نموده و در مقابل جعفر كذاب ايستاد و فرمود: «يا جَعْفَر! دارُكَ هِىَ أمْ دارى؛ اى جعفر! آيا اين جا، خانه تو است يا خانه من؟» آنگاه امام از ديد حاضران پنهان شد، در حالى كه جعفر و عوامل نفوذى به ميان جمعيت سوگوار رفته تا آن حجت الهى را دستگير كنند،(31) غافل از آن كه وى هماره در حفاظت خدا خواهد بود.
 
 
 
شايان توجه اين كه: از بين مادران امامان عليهم السلام فقط آرامگاه مادر امام عسكرى عليه السلام و مادر امام مهدى عليه  السلام در شهر سامرا و مابقى در [[مدينه]] منوره قرار گرفته است.(32)
 
 
 
بر اساس روايت احمد بن ابراهيم ـ كه در سال 262 ق نزد حكيمه خاتون عليهاالسلام آمده و ايشان، پناهگاه شيعه را «جده» معرفى كرده است ـ تاريخ رحلت آن بانوى جليل‌القدر، در سال 262 ق يا بعد از آن مى باشد. اما طبق نقل «كمال‌الدين» (تصحيح استاد على اكبر غفارى، ص 501)، گفتگوى راوى با عمه امام عليه  السلام در سال 282 ق. بود؛ از اين رو، وفات مادر امام عسكرى عليه  السلام در همان سال يا بعد از آن مى باشد.
 
 
 
البته در روايت جعفر بن عمرو نيز ـ بدون اشاره به تاريخ ـ آمده است: «من به سوى عسكر رفتم، در حالى كه ام‌ابى محمد عليه  السلام زنده بود و با من جماعتى بودند... امام زمان عليه السلام به ما اجازه داد كه به پيشگاهش شرفياب شويم».(33)
 
 
 
'''اسوه عفاف و دانايى'''
 
 
 
در وصف حضرت سوسن عليهاالسلام مى توان به اين گفتار بسنده نمود: امام هادى عليه السلام در حقش فرموده است: «از هر گونه آفات، عيب، آلايش و پليدى، منزه و مبرا است».(34)
 
 
 
در زيارتنامه معصومان عليهم السلام آمده است: «اَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ نوراً فى الأصلاب الشّامخة والأرحام المطهّرة...؛ آرى، دامن پاك و مطهر وى، محل پرورش امام حسن عسكرى عليه السلام بوده و امام مهدى عليه السلام نيز از نسل آن بانوى قُدسى مى باشد».
 
 
 
[[شيخ صدوق]]: «اين نهايت شرف، جلال، فضل و كرامت است كه وى واسطه بين امام عجل الله تعالی فرجه شریف و امت بوده و شايستگى حفظ اسرار امامت و وصيت را داشته است».(35)
 
 
 
حسين بن عبدالوهاب، نويسنده عيون المعجزات: «وى از عارفات و صالحات زنان اهل بيت عليهم السلام بود».(36)
 
 
 
[[علامه مجلسى]]: «وى در نهايت ورع، [[تقوا]]، عفاف و صلاح بود».(37)
 
 
 
[[شيخ عباس قمى]]: «او از زنان بامعرفت و صالحه بود... در فضل او كافى است كه پس از شهادت امام عسكرى عليه السلام پناه شيعيان بود».(38)
 
 
 
عمادزاده اصفهانى: «وى از زنان پاك طينت و مربيان بزرگ بشمار مى رفت و [[ايمان]] كاملى به مقام نبوت و خاندان ولايت داشت».(39)
 
 
 
پى  نوشت
 
 
 
(1). [[الارشاد]]، ج 2، ص 301؛ [[بحارالانوار]]، ج 50، ص 236 و 237؛ زندگانى عسكريين علیهم‌السلام، ابوالقاسم سحاب، ج 2، ص 9 و 13؛ مسند الامام العسكرى علیه السلام، عزيزالله عُطاردى، ص 49.
 
 
 
(*). در ضمن، اسم مادر [[امام هادى]] علیه السلام «سمانه» بوده و يكى از اسامى مادر [[امام مهدى]] عجل الله تعالی فرجه شریف نيز «سوسن» مى باشد. (ر.ك: بحارالانوار، ج 50، ص 117ـ114 و ج 51، ص 18ـ15).
 
 
 
(2). همان، ج 50، ص 238.
 
 
 
(3). همان، ج 36، ص 193 و 194؛ كمال‌الدين، (اكمال‌الدين)، ترجمه كمره اى، ج 1، ص 423 و 424.
 
 
 
(4). ر.ك: رياحين الشريعه، ج 3، ص 24؛ داستان ازدواج معصومين علیهم‌السلام، ابراهيم بابائى آملى، ص 231، نشر نجبا، قم، دوم، 1381 ش.
 
 
 
(5). [[منتهى  الآمال]]، ج 2، ص 449؛ زندگانى عسكريين علیهم‌السلام، ج 2، ص 13.
 
 
 
(6). زنان مردآفرين تاريخ، محمد محمدى اشتهاردى، ص 185.
 
 
 
(7). گويا امام علیه السلام جز سوسن، همسرى نداشت.
 
 
 
(8). اثبات الوصية، مسعودى، ص 236، انتشارات بصيرتى، قم؛ زندگانى عسكريين علیه السلام، ج 2، ص 6؛ محدثات شيعه، دكتر نهلا غروى نائينى، ص 223.
 
 
 
(9). ر.ك: تاريخ سامرا، شيخ ذبيح‌الله محلاتى، ج 1، ص 253، ج 2، ص 303ـ268؛ اعيان الشيعه، ج 2، ص 37؛ زندگانى عسكريين علیهم‌السلام، ج 1، ص 133ـ121؛ منتهى الآمال، ج 2، ص 445ـ442.
 
 
 
(10). حياة  الامام العسكرى علیه السلام، محمدجواد طبسى، ص 113 و 114؛ چهل داستان و چهل [[حديث]] از امام حسن عسكرى علیه السلام، عبدالله صالحى، ص 16 و 17، انتشارات مهدى يار، قم، اول، 1381 ش (تلخيص).
 
 
 
(11). مسند الامام العسكرى علیه السلام، ص 13؛ زندگانى عسكريين علیهم‌السلام، ج 2، ص 7؛ دايرة المعارف تشيع، ج 2، ص 370؛ منتهى الآمال، ج 2، ص 432.
 
 
 
(12). منتهى الآمال، ج 2، ص 439ـ432؛ زندگانى عسكريين علیهم‌السلام، ج 2، ص 121 و 122.
 
 
 
(13). منتهى الآمال، ج 2، ص 441ـ439.
 
 
 
(14). زندگانى رهبران اسلام (انوار البهيه)، شيخ عباس قمى، ترجمه سيد محمد صحفى، اسلاميه، تهران، 1360 ش، ص 348.
 
 
 
(15). همان، ص 347 و 348.
 
 
 
(16). كمال‌الدين، ج 2، ص 178.
 
 
 
(17). سيماى آفتاب (سيرى در زندگانى حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه شریف)، حبيب‌الله طاهرى، ص 183، نشر مشهور، [[قم]]، اول، 1378 ش.
 
 
 
(18). ر.ك: بحارالانوار، ج 50، ص 313 و 330؛ مسند الامام العسكرى علیه السلام، ص 35؛ زندگانى رهبران اسلام، ص 367 و 368.
 
 
 
(19). [[بحارالانوار]]، ج 50، ص 335 و 336؛ اثبات الوصية، ص 247 و 248.
 
 
 
(''''). ابوعلى مطهرى، كارگزار امور امام عسكرى علیه السلام بود؛ اين مسئله، بيانگر فوق عدالت اوست... (اعيان الشيعه، ج 3، ص 153 و 154).
 
 
 
(20). زندگانى عسكريين علیهم‌السلام، ج 2، ص 32 (با تغيير).
 
 
 
(21). همان، ص 35 (با تغيير).
 
 
 
(22). بحارالانوار، ج 50، ص 313، 330 و 331؛ مسندالامام العسكرى علیه السلام، ص 35.
 
 
 
(23). ر.ك: زندگانى رهبران اسلام، ص 363 و 364؛ بحارالانوار، ج 50، ص 331 و 336؛ حياة  الامام العسكرى علیه السلام، ص 435ـ433.
 
 
 
(24). ر.ك: كمال الدين، ج 2، ص 152ـ148؛ حياة  الامام العسكرى علیه السلام، ص 434 و 435؛ مهدى موعود، ترجمه على دوانى، ص 393.
 
 
 
(25). ر.ك: كمال الدين، ج 2، ص 149؛ بحارالانوار، ج 50، ص 331؛ حياة  الامام العسكرى علیه السلام، ص 434 و 435.
 
 
 
(26). كمال الدين، ج 2، ص 115 و 116؛ رياحين الشريعة، ج 3، ص 24.
 
 
 
(27). ر.ك: رياحين الشريعه، ج 3، ص 25؛ تاريخ سامرا، ج 1، ص 252.
 
 
 
(28). بحارالانوار، ج 50، پاورقى ص 336 و 337.
 
 
 
(29). ر.ك: كمال الدين، ترجمه كمره اى، ج 2، ص 178 و تصحيح غفارى، ص 501؛ بحارالانوار، ج 46، ص 19 و 20، ج 51، ص 364؛ زندگانى رهبران اسلام، ص 333 و 334.
 
 
 
(30). سيرى در سيره [[ائمه اطهار]] علیهم‌السلام، ص 249 و 250.
 
 
 
(31). ر.ك: كمال الدين، ج 2، ص 115 و 116؛ مهدى موعود علیه السلام، ص 774.
 
 
 
(32). رياحين الشريعه، ج 3، ص 24.
 
 
 
(33). بحارالانوار، ج 51، ص 334.
 
 
 
(34). مسندالامام العسكرى علیه السلام، ص 13.
 
 
 
(35). رياحين الشريعه، ج 3، ص 25 (به نقل از اكمال الدين).
 
 
 
(36). داستان ازدواج معصومين علیهم‌السلام، ص 231.
 
 
 
(37). رياحين الشريعه، ج 3، ص 25 (به نقل از جلاء العيون).
 
 
 
(38). زندگانى رهبران اسلام، ص 333.
 
 
 
(39). داستان ازدواج معصومين علیهم‌السلام، ص 231.
 
 
 
===منبع===
 
 
 
محمدابراهيم احمدى, فرهنگ كوثر، شماره 60، زمستان 1383
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۵

«حدیثه» یا «سوسن»، همسر ارجمند امام هادی و مادر امام عسکری علیهماالسلام و از زنان محدث و عالم بوده است. لقب ایشان «جدّه» است و پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام به ظاهر وصی آن حضرت گردید (گرچه در حقیقت وصی امام عسکری، امام زمان عجل الله تعالی فرجه بوده اند). امام هادی علیه السلام در حق همسر خود فرموده است: «ایشان از هر گونه آفات، عیب، آلایش و پلیدی، منزه و مبرا است».

نام و کنیه

در منابع تاریخی و روایی برای مادر گرانقدر امام حسن عسکری علیه السلام چند نام بیان شده، که عبارتند از: حُدَیْث، حُدَیْثه، حَرْبیّه، سَلیل، سَمانه و سُوسَن.[۱][۲]

بنا به نوشته عیون المعجزات: «اسم مادر امام علیه السلام، بر اساس آنچه محدثان بیان نموده اند، «سلیل» است...».[۳] در بخشی از صحیفه حضرت فاطمه علیهاالسلام - که اسامی مبارک چهارده معصوم علیهم السلام در آن ثبت شده - آمده است: «ابومحمّد الحسن بن علی الرّفیق (الرّقیق) امّه جاریة اسمها سمانة و تکنّی امّ الحسن...؛[۴] مادرش کنیز است، نامش سمانه و کنیه اش ام‌الحسن».

تعدد نام در بین عرب ها رایج بوده، به ویژه برای کنیزان؛ چرا که ورود آنها به سرزمین غیرمادری یا به خانه مولا و مالک جدید، زمینه نامگذاری و تغییر اسامی را در پی داشته است.[۵] لذا مورخان و محدثان پیش از معرفی نام این بانوی جلیل القدر، یادآور شده اند که: «و امّه ام‌ولد یقال لها...؛ و مادر امام عسکری علیه السلام ام ولد (کنیز و جاریه) بود که نامیده شده به...» البته برخی نیز بر این باورند که بیشتر این اسامی، از القاب ایشان است.

سوسن علیهاالسلام پس از تولد فرزندش امام حسن عسکری علیه السلام با کنیه «ام‌الحسن» و «ام‌ابی محمد» نامیده شد و با تولد نوه یگانه اش (حضرت مهدی علیه السلام)، با لقب و عنوان «جده» شهرت یافت.

زادگاه

نسب و دودمان سوسن علیهاالسلام چندان مشخص نیست؛ اما از تعابیری چون «ام‌ولد» و «حربیه» می توان نتیجه گرفت که وی به عنوان «کنیز» در مدینه زندگی می کرد و شاید همراه خانواده و اقوامش در یکی از جنگ های عصر حکومت بنی عباس به سرزمین مقدس مدینه آمده است؛ همان گونه که برخی گفته اند: «وی در ولایت و کشور خودش، پادشاه زاده بوده...».[۶]

زمان ولادت او را با توجه به تاریخ ولادت امام هادی علیه السلام (۲۱۲ ق) و تولد امام عسکری علیه السلام (۲۳۱ ق) می توان این گونه تخمین زد که سوسن علیهاالسلام در بین سال های ۲۱۵ تا ۲۱۸ ق. به دنیا آمده است.

ازدواج با امام هادی

سوسن علیهاالسلام به جهت ویژگی های اخلاقی، به مرحله ای از شایستگی رسید که به خانه امام هادی علیه السلام راه پیدا کرد. شاید بتوان گفت که وی در دوره امامت امام جواد علیه السلام توفیق اقامت در مدینه را پیدا کرده و سرانجام دست تقدیر، او را به همسری امام دهم علیه السلام مفتخر ساخت.[۷] وی که سالیان سال به عنوان «کنیز» شناخته می شد، پس از ازدواج با رهبر جهان اسلام و تشیع، زندگی دوباره و تابناکی را آغاز کرد که هر بانویی لیاقت آن را نداشت. وی بهترین همسر امام علیه السلام بوده[۸] و نسل «امامت» از دامن پاک و مطهرش ادامه پیدا می کند.

آری، این بانوی بزرگزاده و پاکدامن در حدود سال های ۲۲۵ تا ۲۲۹ ق. با خاندان نبوت و امامت ارتباط و پیوند پیدا کرده و جزو «عروسان بنی هاشم» قرار گرفت. امام عسکری علیه السلام خاطره نخستین روز آشنایی و زندگی پدر و مادرش را چنین بیان می کند: زمانی که سلیل به محضر امام هادی علیه السلام رسید، آن حضرت (در ستایش و مدح او) فرمود: «سلیل، مسلولةٌ من الآفات والعاهات والأرجاس والأدناس (الأنجاس)؛ سلیل، از بدی ها، پلیدی ها، زشتی ها، ناپاکی ها و آلودگی ها، پاک و عاری است».

امام هادی علیه السلام در ادامه چنین بشارت داد: «سیَهب الله حجته علی خلقه یملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً؛ بزودی خداوند (از دامن و نسل سلیل) حجت الهی بر خلق خود (مهدی موعود علیه السلام) را موهبت و عطا می کند. او زمین را از عدل و داد پر می نماید، همان طور که از جور و ستم پر شده باشد».[۹]

فرزندان

اگر بپذیریم که سوسن تنها همسر امام هادی علیه السلام می باشد، فرزندان آنان عبارتند از:[۱۰]

  • ۱. امام حسن عسکری علیه السلام (۲۳۱۲۶۰ ق). سوسن در ماه ربیع الثانی سال ۲۳۱ ق (یا ۲۳۲ ق) امام حسن عسکری علیه السلام را به دنیا آورد. از آن پس سوسن علیهاالسلام به کنیه «ام الحسن» معروف شد.
  • ۲. سید محمد (متوفی حدود ۲۵۲ ق)؛ مردی جلیل القدر و پارسا که در زمان پدرش رحلت کرد، وی فرزند ارشد خانواده بود.
  • ۳. سید حسین؛ مردی پرهیزکار و عابد بود که قبل یا بعد از پدرش رحلت کرد.
  • ۴. جعفر (۲۲۶۲۷۱ ق)؛ وی به سبب عملکرد منفی اش به «جعفر کذاب» معروف شد. لذا امام هادی علیه السلام از ولادت او احساس سرور نکرده و از فتنه وی خبر داد.
  • ۵. علیّه (عالیه، عایشه)؛ وی تنها دختر امام هادی علیه السلام است.

آرامگاه همه فرزندان امام هادی علیه السلام در کنار قبر مطهر پدرشان بوده و فقط سید محمد در خارج از شهر سامرا نزدیک شهر بلد واقع شده است.

زندگی در سامرا

هنوز چند سالی از زندگی مشترک وی با امام هادی علیه السلام نگذشته بود که محبوبیت روزافزون امام، باعث هراس دستگاه حکومتی شد. لذا برای کنترل رفت و آمد شیعیان و ایجاد محدودیت در فعالیت امام دهم علیه السلام، خلیفه عباسی ایشان را به پایتخت (سامرا) فراخواند. آن روز، مردم مدینه با اشک و دعا خانواده حضرت را بدرقه نمودند. تاریخ این نقل و انتقال و اقامت آن حضرت در شهر سامرا، سال ۲۳۶ ق. (۲۳۳ یا ۲۴۳ ق) بوده است. بنابراین، امام حسن عسکری علیه السلام تا حدود پنج سالگی همراه والدینش در مدینه اقامت داشت و مراحل دیگر زندگی را در سامرا گذرانید.[۱۱]

امام هادی علیه السلام و خانواده اش پس از ورود به پایتخت و اسکان در محله و منطقه نظامی (عسکر) و تحت مراقبت مأموران، فصل جدیدی از زندگی را شروع کردند. از این رو، سوسن علیهاالسلام هر از چندگاهی، محدودیت و فشارهای حکومتی را در زندگی شوهر و فرزندانش حس می کرد؛ چرا که حکومت های غاصب به ویژه بنی عباس برنامه ها و سیاست های گوناگونی را در حکومت و جامعه اسلامی پیاده می کردند تا به خیال خود، شجره نورانی «امامت» را ریشه‌کن سازند.

در طول زندگی سوسن علیهاالسلام حوادث گوناگونی به وجود آمد، همانند رحلت فرزندش سید محمد؛ اما آن چه که قلب وی را بیشتر نگران کرده بود، توطئه های خلیفه عباسی و عوامل حکومتی بود؛ چرا که هر از چندگاهی، امام هادی علیه السلام مورد شکنجه جسمی و روحی قرار می گرفت و گزارش های غم انگیزی، مبنی بر غارت اموال شیعیان، حبس، شکنجه و شهادت اصحاب نیز قلب رئوف امام را به شدت آزار می داد.[۱۲] بی گمان، سوسن علیهاالسلام به عنوان «شریک زندگی»، با غم های شوهرش می سوخت و هم ناله می شد.

سرانجام، امام دهم علیه السلام در سال ۲۵۴ ق. توسط دشمنان مسموم شده و به شهادت می رسد و شهر سامرا در فقدان آن رهبر یگانه و کریم، به سوگ می نشیند و بنی هاشم، شیعیان و گروه بسیاری از مردم و مقامات کشوری و لشکری در مراسم تشییع شرکت کرده[۱۳] و این مصیبت جانسوز را به بازماندگان حضرت به ویژه همسر مکرمش تعزیت می دهند. اما آن چه که باعث تسلای دل این بانوی سوگمند است؛ تلاوت قرآن، دعا، خاطرات شیرین زندگی، زیارت آرامگاه امام و نگریستن به چهره تابناک فرزندش امام حسن عسکری علیه السلام می باشد.

دوران امامت امام عسکری

با آغاز امامت امام حسن عسکری علیه السلام، مرحله سرنوشت سازی شکل گرفت؛ زیرا بر اساس روایات متواتر، جانشین و اوصیای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دوازده نفر می باشند و اینک یازدهمین حجت الهی، پیشوایی امت اسلام را بر عهده دارد. این موضوع، برای «جهان تشیع» نویدبخشِ تولد مهدی موعود علیه السلام بوده و در نقطه مقابل آن، گروه های باطل و ستمگر را دچار وحشت نموده است؛ لذا عوامل حکومتی بیش از گذشته به توطئه، مراقبت و جاسوسی می پردازند.

سید بن طاووس در این باره می گوید: «سه نفر از پادشاهان زمان حضرت عسکری علیه السلام خواستند او را به قتل برسانند، چون شنیده بودند که مهدی علیه السلام از صلب او خواهد بود و چندین بار او را به زندان انداختند...».[۱۴]

شیخ عباس قمی نیز می گوید: «از روایات استفاده می شود که حضرت عسکری علیه السلام بیشتر اوقات، محبوس و از معاشرت، ممنوع بود و پیوسته به عبادت خدا اشتغال داشت».[۱۵]

حال، می توان وضعیت روحی و ذهنی مادر امام علیه السلام را به خوبی دریافت که آن بانوی جلیل القدر در این رخدادها، لحظات زندگی را چگونه گذرانده و نسبت به افراد خاندان عسکری و شیعیان، چه مدیریت و برنامه ای را به اجرا درآورده است.

ولادت حضرت مهدی

با بررسی روایات، متوجه می شویم که سوسن علیهاالسلام در هنگامه ولادت نوه معصومش در شهر سامرا و در خانه فرزند و عروسش حضور نداشته است. به طوری که حکیمه خاتون عمه امام عسکری علیه السلام نیز در پاسخ به برخی از شیعیان پیرامون ولادت حضرت مهدی علیه السلام بیان نموده است: «کتب الی امّه یعلمها بولادة القائم علیه السلام[۱۶]؛ امام عسکری علیه السلام به مادرش نامه نوشت و او را از ولادت امام مهدی علیه السلام خبردار نمود».

یکی از پژوهشگران معاصر می نویسد: گاهی از حکیمه خاتون سؤال می کردند و ایشان نیز خبر ولادت را کاملاً از مادر امام عسکری علیه السلام نقل می کرد و می گفت: «از او بپرسید، که من هم از او شنیدم.» با این که مسلّماً حکیمه خاتون در شب ولادت، حضور داشت... بی تردید این گونه روایات، بیانگر جوّ خفقان و موضوع «استتار و تقیه» می باشد.[۱۷] آری، شخصیتی چون عمه امام نیز برای مخفی نگه داشتن ولادت حضرت مهدی علیه السلام و مصون ماندن خاندان عسکری و بنی هاشم از مزاحمت ها و اذیت های دشمنان، تولد آن حضرت را مستند به شنیدن از سوسن علیهاالسلام می نماید؛ زیرا موقعیت زمانی و مکانی را برای بیان تمام حقایق، مناسب نمی بیند. بنابراین، دو احتمال وجود دارد:

  • الف) سوسن علیهاالسلام در سامرا و یا در خانه عروسش، به عللی، حضور نداشت.
  • ب) وی در آن سال ها در مدینه یا منقطه ای دیگر، زندگی می کرد.

به هر حال، از نیمه شعبان ۲۵۵ ق. به کنیه قبلی این بانوی گرامی (ام‌الحسن؛ ام‌ابی محمد)، «جده» نیز افزوده شد.

شهادت امام عسکری

از آن جا که هر روز فشارها و تهدیدهای حکومت بنی عباس نسبت به حضرت عسکری علیه السلام افزایش پیدا می کرد، امام نیز حوادث آینده (حبس و شهادت) را برای برخی از افراد خانواده و اصحاب، بیان می نمود که در این میان، ایجاد آمادگی قلبی «مادر» در اولویت بوده است. سوسن علیهاالسلام نقل می کند: یک روز ابومحمد به من فرمود: «سال ۲۶۰ (۶۰ ق) سوزشی در دلم (بر اثر زهر) پدید می آید، می ترسم رنج و سختی به من برسد. اما در صورت سالم ماندن، (قضا و قدر الهی) در سال ۲۷۰ (۷۰ ق) محقق خواهد شد».

با شنیدن این پیشگویی، بی‌تابی کرده و گریستم. در این موقع، به من فرمود: «لابدّ (لی) من وقوع امر اللّه فلا تجزعی؛ (ای مادر!) بی‌تابی مکن زیرا از تحقق امر خداوند، چاره ای نیست».[۱۸] آری پس از آن، نگریستن به جمال نورانی فرزند و تصور حادثه، دل مادر را می سوزاند و در این میان عبادت و صبر، مرهم همیشگی غم های او بود.

امام عسکری علیه السلام قبل از فرارسیدن «سال شهادت»، جهت ایمن ساختن خانواده و استمرار ولایت، اموری را به انجام رسانید. در این باره، صحابی گرانقدرش احمد بن اسحاق نقل می کند که به محضر امام علیه السلام شرفیاب شده و آن حضرت در خصوص شهادتش، وقوع فتنه ها و استمرار امامت، مطالبی را بیان فرمود.

وی در ادامه می گوید: آن حضرت در سال ۲۵۹ ق. مادر را به «حج» فرستاد و به او خبر داد که در سال ۲۶۰ ق. حادثه (حبس و شهادت) اتفاق می افتد. آن‌گاه امام مهدی علیه السلام را احضار نمود و ایشان را وصی خود گردانید و اسم اعظم، مواریث امامت و سلاح را به وی تسلیم کرد. و مادر امام عسکری علیه السلام با حضرت صاحب علیه السلام همگی به مکه مشرف شدند؛ در حالی که «ابوعلی احمد بن محمد بن مطهر»[۱۹] عهده دار و متولی مایحتاج آن‌ها و وکیل حضرت بود.[۲۰]

خانواده امام عسکری علیه السلام در یکی از منازل بین راه، توقف کرده بودند که گروهی از اعراب به آن‌ها رسیده و خبر دادند: «به سبب کمی آب و شدت خوف، بسیاری از مردم در راه مانده و در حال برگشتن هستند».[۲۱]

ابوعلی مطهر نقل می کند: من از منطقه «قادسیه» نامه ای برای امام حسن عسکری علیه السلام نوشتم، مبنی بر این که: کاروان های حج منصرف شده اند و من نیز به واسطه ترس از عدم دسترسی به آب، رفتن به حج را صلاح نمی دانم.

آن حضرت در نامه اش فرموده بود: «امضوا ولاخوف علیکم ان شاءالله؛ بروید. چرا که به خواست خداوند، ترس و خطری متوجه شما نخواهد بود». کاروان حج در معیت خانواده امام رهسپار شده و با سلامتی کامل به مکه رسیدند.[۲۲]

سوسن علیهاالسلام بر اساس صلاحدید و سفارش فرزندش بعد از اتمام حج، به مدینه آمد تا در کنار آرامگاه مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه بقیع علیهم السلام وظائف محوله را به خوبی انجام دهد...

با فرارسیدن ماه صفر سال ۲۶۰ ق. اندوهی شدید در قلب این مادر مهربان پدیدار شد؛ آن چنان که آرام نداشت، برمی خاست و می نشست. لذا از شهر مدینه خارج شده و در مسیر کوهستان، اخبار سامرا را از طریق شیعیان پیگیری می کرد. سرانجام خبر دستگیری و زندانی شدن امام علیه السلام به مادر حضرت رسید[۲۳] و سرشک غم از دیدگان وی سرازیر شد. اما آن‌ چه که دل محزونش را تسکین می داد، عبادت، زیارت، دعا و شکیبایی بود».

در هشتم ربیع الاول ۲۶۰ ق. امام عسکری علیه السلام توسط خلیفه عباسی مسموم شده و در ۲۸-۲۹ سالگی به شهادت رسید. آن روز شهر سامرا، یکپارچه سوگوار گشته و دسته های عزادار به سوی خانه حضرت رهسپار شدند تا در مراسم تشییع شرکت کنند... به ناگاه متوجه شدند کودکی پیشاپیش نمازگزاران ایستاده و بر پیکر مطهر حضرت، نماز را اقامه می کند... طولی نکشید که عوامل حکومتی در یک سازماندهی و عملیات ضربتی، تمام خانه های اطراف را جستجو کردند تا به خیال خام خود، فرزند و جانشین امام عسکری علیه السلام را شناسایی و دستگیر کنند. با وجود تفتیش اتاق ها، دستگیری برخی از افراد و بازجویی از آنان، هیچ نشانی از وی بدست نیاوردند؛ چرا که بستگان و اصحاب حضرت از تولد فرزند امام، اظهار بی اطلاعی کرده و روش «تقیه» و «کتمان» را در پیش گرفته بودند.[۲۴]

مقابله با فتنه‌ها

ادعای امامت و وراثت جعفر

بعد از شهادت امام عسکری علیه السلام، فتنه ای سهمگین به وقوع پیوست؛ زیرا جعفر - برادر آن حضرت - با شگردهای گوناگون، مدعی «امامت» شد. در این راستا، برخی از کارگزاران بنی‌ عباس و افراد لاابالی و اوباش نیز به ترویج و تبلیغ «رهبری جعفر» کمک کرده و با ادله دروغین و جلسات مستمر، مسأله امامت وی را بسترسازی و تقویت می کردند.

جعفر کذاب در مجالس عزاداری، خود را به عنوان وصی و جانشین برادرش قلمداد می نمود و متأسفانه گروهی از مردم نیز دچار انحراف شده و به شاخه های متعددی تقسیم شدند. جعفر کذاب برای تحقق آرزوهایش، اموال و میراث امام علیه السلام را تصاحب کرده و نسبت به افراد خاندان عسکری و شیعیان، ستم ها و محدودیت هایی روا داشت؛ به گونه ای که بسیاری از آن‌ها پراکنده شده و مخفیانه زندگی می کردند.[۲۵]

هنوز مدت زمانی از شهادت امام عسکری علیه السلام نگذشته بود که این خبر به مردم مدینه رسید و بنی هاشم و شیعیان در شهادت امام خود، سوگوار شده و مصیبت وارده را به مادر آن حضرت تعزیت گفتند...

ام‌ابی محمد برای زیارت قبر مطهر فرزندش و خاموش کردن فتنه هایی که به وجود آمده بود، فوراً همراه عده ای از شیعیان به جانب عراق رهسپار شد. وی بعد از رسیدن به سامرا و شنیدن تمام وقایع و مشاهده عملکرد منفی جعفر، در یک اقدام شجاعانه اعلام نمود که: «من، وصی پسرم حسن بن علی هستم و به عنوان وارث، می خواهم حقم را بگیرم».

جعفر و پیروانش برای باطل کردن این ادعا، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند، متقابلاً آن بانوی خردمند و شجاع هم برای اثبات حق خود، مدارک کتبی و شفاهی را به دادگاه تقدیم کرده و در نتیجه، قاضی القضات پایتخت نیز به نفع وی حکم صادر نمود.[۲۶] آری با ورود همسر امام هادی علیه السلام و مادر امام عسکری علیه السلام به سامرا، نور امید در دل های شیعیان پرفروغ تر شده و فضای ابهام آلود و خفقان نیز آرام‌آرام، به وضعیت عادی برمی گشت.

در جریان «تقسیم میراث»، جعفر از دادن سهم مادرش امتناع می کرد و خود را تنها وارث امام عسکری علیه السلام معرفی می نمود؛ در همین هنگام بود که امام مهدی علیه السلام آشکار شده و خطاب به عمویش فرمود: «ای جعفر! برای چه متعرض حقوق من می شوی؟...».[۲۷]

بعد از ثبوت وصی بودن ام‌ابی محمد و صدور حکم قضائی، محبوبیت و قدرت جعفر نیز دچار کاهش و زوال شد؛ به نحوی که وی تمام دارایی اش را به مصرف رسانده و به فلاکت رسید. در این موقعیت، مادر حکیم و مهربان، چتر حمایتی خود را بر زندگی فرزند مغرور و خطاکارش می گستراند تا زمینه «بازگشت و توبه» را برای وی فراهم سازد.

شیخ ذبیح‌الله محلاتی می نویسد: «هنگامی که جعفر دستش از مال دنیا تهی شد، جده علیهاالسلام متکفل جمیع مخارج خانواده او گردید؛ زیرا جعفر کارش به جایی رسیده بود که تکه نانی هم برای رفع گرسنگی نداشت و جده علیهاالسلام گندم، آرد، گوشت، پوشاک، مایحتاج و حتی علوفه حیواناتش را نیز تأمین می کرد».[۲۸]

بدعت و گمراهی

بعد از شهادت امام عسکری علیه السلام مردم به چند گروه تقسیم شدند از جمله این که:

  • ۱. عده ای رحلت حضرت را انکار نموده و ادعا کردند که او، همان «امام قائم و موعود» می باشد.
  • ۲. برخی شهادت وی را قبول کرده اما مدعی شدند که او دوباره زنده می شود و همان «امام منتظر» است.
  • ۳. بعضی معتقد شدند که «امامت» بر اساس وصیت امام علیه السلام، در وجود برادرش جعفر تحقق یافته است.
  • ۴. گروهی نیز چنین ترویج کردند که «امامت» از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم بیرون آمده و به امت و مردم، واگذار شده است.[۲۹]

دشمنان پس از مأیوس شدن از شناسایی و دستگیری امام مهدی علیه السلام، از اختلافات مذهبی مردم، بهره برداری نموده و به تقویت فرقه های جدید و منحرف می پرداختند. در این میان، مسئولیت بازماندگان امام عسکری علیه السلام و اصحابش بسیار خطیر و سنگین شده بود؛ چرا که «سقیفه»های پنهان و آشکار، ضربات سهمگینی بر اسلام و تشیع وارد می ساخت! ام ابی محمد (سوسن) و حکیمه علیهماالسلام در یک اقدام هماهنگ، مدیریت این «بحران» را عهده دار شده و در جلسات پرسش و پاسخ، تولد و امامت حضرت مهدی علیه السلام را تبلیغ و ترویج می کردند.

زینب دوران

احمد بن ابراهیم می گوید: من در سال ۲۶۲ ق. در مدینه نزد حکیمه - دختر امام جواد علیه السلام و خواهر امام هادی علیه السلام - رفتم و از پشت پرده با وی سخن گفتم و سؤالات دینی را پرسیدم. بین من و عمه امام عسکری علیه السلام گفتگویی صورت گرفت:

- برایم بفرمایید که امروزه، شما به امامت چه کسی معتقد هستید؟

- پسر حسن بن علی علیهماالسلام (سپس نامش را بیان نمود).

- خداوند، مرا فدای شما گرداند! آیا شما ایشان را دیده اید یا خبرش را شنیده اید؟

- من شنیده ام؛ چرا که امام عسکری علیه السلام در نامه ای به مادرش موضوع ولادت و امامت پسرش را خبر داده است.

- اکنون، آن کودک کجاست؟

- پنهان می باشد (زیرا جانش از سوی حکومت عباسی، در معرض خطر است).

- فَإلی مَنْ تَفْزَعُ الشّیعَةُ؛ پس اکنون شیعیان به چه شخصی پناه ببرند؟

- اِلیَ الْجَدَّةِ؛ به مادربزرگش، مادر امام عسکری علیه السلام.

- یعنی الآن من باید به کسی (امام مهدی علیه السلام) اقتدا کنم که وصی او، یک خانم می باشد؟!

- آری! شما در این شرایط، به شیوه امام حسین علیه السلام عمل کنید؛ چرا که آن حضرت در ظاهر، خواهرش «زینب» علیهاالسلام را به عنوان «وصی» انتخاب کرده بود، در حالی که زینب علیهاالسلام هر آن چه امام سجاد علیه السلام از علم الهی بیان می فرمود، انجام می داد و گفتار و رفتار وی، مستند به دانش حضرت بود و فلسفه این کار، حفاظت از وجود مقدس امام سجاد علیه السلام بود.

راوی در ادامه می گوید: حکیمه علیهاالسلام به من فرمود: همانا تو جزو محدثان هستی! مگر شما گروه راویان، این حدیث را نقل نمی کنید که: «اِنَّ التّاسِعَ مِنْ وُلْدِالْحُسَیْنِ علیه السلام یُقْسَمُ میراثُهُ وَ هُوَ فِی الْحَیاةِ؛ به درستی نهمین فرزند از نسل امام حسین علیه السلام (حضرت مهدی علیه السلام) میراث و اموالش بین بستگانش تقسیم می شود، در حالی که وی زنده است».[۳۰]

پناهگاه تشیع

شهید مطهری درباره شخصیت والای این بانوی اندیشمند، می فرماید: «... تنها «جده ‌بودن» سبب شهرتش نشد، مقامی دارد، عظمتی دارد، جلالتی دارد، شخصیتی دارد که... بعد از امام عسکری علیه السلام «مَفْزَعُ الشّیعه» بود؛ یعنی ملجأ شیعه، این بزرگوار بود. قهراً در آن وقت - چون امام عسکری علیه السلام ۲۸ ساله بوده اند که از دنیا رفته اند، علی القاعده مطابق سن امام هادی علیه السلام هم حساب بکنیم - زنی بین پنجاه و شصت بوده است. این قدر زن باجلالت و باکمالی بوده است که «شیعه» هر مشکلی برایش پیش می آمد، به این زن عرضه می داشت».

شهید مطهری بعد از نقل فرمایش حکیمه علیهاالسلام می گوید: «... وصی امام عسکری علیه السلام در باطن، این فرزندی است که مخفی است؛ ولی در ظاهر که نمی شد بگوید وصی من اوست؛ در ظاهر وصی خودش را این زن باجلالت قرار داده است».[۳۱]

جایگاه علمی و اخلاقی

  • در وصف حضرت سوسن علیهاالسلام می توان به این گفتار بسنده نمود که امام هادی علیه السلام در حقش فرموده است: «از هر گونه آفات، عیب، آلایش و پلیدی، منزه و مبرا است».[۳۲]
  • شیخ محلاتی می‌نویسد: سوسن در ولایت خود پادشاه‌زاده بود.
  • عنایت الله قهپایی او را با نام حدیثه در زمره زنان راوی نام برده است.
  • در زیارتنامه معصومان علیهم السلام آمده است: «اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نوراً فی الأصلاب الشّامخة والأرحام المطهّرة...؛ آری، دامن پاک و مطهر وی، محل پرورش امام حسن عسکری علیه السلام بوده و امام مهدی علیه السلام نیز از نسل آن بانوی قُدسی می باشد».
  • شیخ صدوق: «این نهایت شرف، جلال، فضل و کرامت است که وی واسطه بین امام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف و امت بوده و شایستگی حفظ اسرار امامت و وصیت را داشته است».[۳۳]
  • حسین بن عبدالوهاب، نویسنده عیون المعجزات: «وی از عارفات و صالحات زنان اهل بیت علیهم السلام بود».[۳۴]
  • علامه مجلسی: «وی در نهایت ورع، تقوا، عفاف و صلاح بود».[۳۵]
  • شیخ عباس قمی: «او از زنان بامعرفت و صالحه بود... در فضل او کافی است که پس از شهادت امام عسکری علیه السلام پناه شیعیان بود».[۳۶]
  • عمادزاده اصفهانی: «وی از زنان پاک طینت و مربیان بزرگ بشمار می رفت و ایمان کاملی به مقام نبوت و خاندان ولایت داشت».[۳۷]

وفات

در سال های آغازینِ «غیبت صغری» شهر سامرا و خانه امام عسکری علیه السلام مورد توجه شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام بود؛ به گونه ای که بزرگ بانوی خاندان عسکری، دستورات نوه گرانقدرش را اجرا نموده و موضوع ولادت، غیبت و ظهور امام دوازدهم علیه السلام را برای برخی از شیعیان بیان می کرد. اما چند سالی از شهادت امام عسکری علیه السلام سپری نشده بود که آن بانوی گرامی بیمار گردید و آثار رحلت در وجودش پدیدار شد. از این رو، «وصیت» نمود کنار آرامگاه شوهر و پسرش، حضرت عسکریین علیهماالسلام به خاک سپرده شود.

سرانجام سوسن علیهاالسلام چشم از جهان بربست و روح ملکوتی اش در فردوس برین سُکنا گزید؛ آن روز سرزمین «سُرَّ مَنْ رَأی» یکبار دیگر سیه‌پوش شد و امام زمان علیه السلام در فقدان جده ارجمندش داغدار گردید... هنگام خاکسپاری، به ناگاه جعفر کذاب حاضر شد و در یک اقدام ناباورانه اعلام کرد: این مکان، خانه من است؛ او را این جا دفن نکنید.

شیعیان - به ویژه بنی هاشم - با جعفر به گفتگو پرداختند؛ اما وی همچنان مدعی ملکیت بود و از دفن پیکر مطهر مادر امام عسکری علیه السلام جلوگیری می کرد. در همین هنگام، امام مهدی علیه السلام از بین جمعیت تشییع کننده عبور نموده و در مقابل جعفر کذاب ایستاد و فرمود: «یا جَعْفَر! دارُکَ هِیَ أمْ داری؟ ای جعفر! آیا این جا، خانه تو است یا خانه من؟» آنگاه امام از دید حاضران پنهان شد، در حالی که جعفر و عوامل نفوذی به میان جمعیت سوگوار رفته تا آن حجت الهی را دستگیر کنند،[۳۸] غافل از آن که وی هماره در حفاظت خدا خواهد بود.

شایان توجه این که: از بین مادران امامان علیهم السلام، فقط آرامگاه مادر امام عسکری علیه السلام و مادر امام مهدی علیه السلام در شهر سامرا است و مابقی در مدینه منوره قرار گرفته است.[۳۹]

بر اساس روایت احمد بن ابراهیم که در سال ۲۶۲ ق نزد حکیمه خاتون علیهاالسلام آمده و ایشان، پناهگاه شیعه را «جده» معرفی کرده است.

تاریخ رحلت آن بانوی جلیل‌القدر، در سال ۲۶۲ ق یا بعد از آن می باشد. اما طبق نقل «کمال‌الدین» (تصحیح استاد علی اکبر غفاری، ص ۵۰۱)، گفتگوی راوی با عمه امام علیه السلام در سال ۲۸۲ ق بود؛ از این رو، وفات مادر امام عسکری علیه السلام در همان سال یا بعد از آن می باشد.

البته در روایت جعفر بن عمرو نیز بدون اشاره به تاریخ آمده است: «من به سوی عسکر رفتم، در حالی که ام‌ابی محمد علیه السلام زنده بود و با من جماعتی بودند... امام زمان علیه السلام به ما اجازه داد که به پیشگاهش شرفیاب شویم».[۴۰]

پانویس

  1. . الارشاد، ج ۲، ص ۳۰۱؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۳۶ و ۲۳۷؛ زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ابوالقاسم سحاب، ج ۲، ص ۹ و ۱۳؛ مسند الامام العسکری علیه السلام، عزیزالله عُطاردی، ص ۴۹.
  2. در ضمن، اسم مادر امام هادی علیه السلام «سمانه» بوده و یکی از اسامی مادر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه نیز «سوسن» می باشد. (ر.ک: بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۱۷۱۱۴ و ج ۵۱، ص ۱۸۱۵).
  3. . همان، ج ۵۰، ص ۲۳۸.
  4. . همان، ج ۳۶، ص ۱۹۳ و ۱۹۴؛ کمال‌الدین، (اکمال‌الدین)، ترجمه کمره ای، ج ۱، ص ۴۲۳ و ۴۲۴.
  5. . ر.ک:ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۴؛ داستان ازدواج معصومین علیهم‌السلام، ابراهیم بابائی آملی، ص ۲۳۱، نشر نجبا، قم، دوم، ۱۳۸۱ ش.
  6. . منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۴۹؛ زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ج ۲، ص ۱۳.
  7. . زنان مردآفرین تاریخ، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۸۵.
  8. . گویا امام علیه السلام جز سوسن، همسری نداشت.
  9. . اثبات الوصیة، مسعودی، ص ۲۳۶، انتشارات بصیرتی، قم؛ زندگانی عسکریین علیه السلام، ج ۲، ص ۶؛ محدثات شیعه، دکتر نهلا غروی نائینی، ص ۲۲۳.
  10. . ر.ک:تاریخ سامرا، شیخ ذبیح‌الله محلاتی، ج ۱، ص ۲۵۳، ج ۲، ص ۳۰۳۲۶۸؛ اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۳۷؛ زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ج ۱، ص ۱۳۳۱۲۱؛ منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۴۵۴۴۲.
  11. . مسند الامام العسکری علیه السلام، ص ۱۳؛ زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ج ۲، ص ۷؛ دایرة المعارف تشیع، ج ۲، ص ۳۷۰؛ منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۳۲.
  12. . منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۳۹۴۳۲؛ زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ج ۲، ص ۱۲۱ و ۱۲۲.
  13. . منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۴۱۴۳۹.
  14. . زندگانی رهبران اسلام (انوار البهیه)، شیخ عباس قمی، ترجمه سید محمد صحفی، اسلامیه، تهران، ۱۳۶۰ ش، ص ۳۴۸.
  15. . همان، ص ۳۴۷ و ۳۴۸.
  16. . کمال‌الدین، ج ۲، ص ۱۷۸.
  17. . سیمای آفتاب (سیری در زندگانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف)، حبیب‌الله طاهری، ص ۱۸۳، نشر مشهور، قم، اول، ۱۳۷۸ ش.
  18. . ر.ک:بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۳ و ۳۳۰؛ مسند الامام العسکری علیه السلام، ص ۳۵؛ زندگانی رهبران اسلام، ص ۳۶۷ و ۳۶۸.
  19. ابوعلی احمد مطهر، کارگزار امور امام عسکری علیه السلام بود؛ این مسئله، بیانگر فوق عدالت اوست... (اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۱۵۳ و ۱۵۴).
  20. بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۳۵ و ۳۳۶؛ اثبات الوصیة، ص ۲۴۷ و ۲۴۸.
  21. . زندگانی عسکریین علیهم‌السلام، ج ۲، ص ۳۲ (با تغییر).
  22. . همان، ص ۳۵ (با تغییر).
  23. . بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۳، ۳۳۰ و ۳۳۱؛ مسندالامام العسکری علیه السلام، ص ۳۵.
  24. . ر.ک:زندگانی رهبران اسلام، ص ۳۶۳ و ۳۶۴؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۳۱ و ۳۳۶؛ حیاة الامام العسکری علیه السلام، ص ۴۳۵۴۳۳.
  25. . ر.ک:کمال الدین، ج ۲، ص ۱۵۲۱۴۸؛ حیاة الامام العسکری علیه السلام، ص ۴۳۴ و ۴۳۵؛ مهدی موعود، ترجمه علی دوانی، ص ۳۹۳.
  26. . ر.ک:کمال الدین، ج ۲، ص ۱۴۹؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۳۱؛ حیاة الامام العسکری علیه السلام، ص ۴۳۴ و ۴۳۵.
  27. . کمال الدین، ج ۲، ص ۱۱۵ و ۱۱۶؛ ریاحین الشریعة، ج ۳، ص ۲۴.
  28. . ر.ک:ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵؛ تاریخ سامرا، ج ۱، ص ۲۵۲.
  29. . بحارالانوار، ج ۵۰، پاورقی ص ۳۳۶ و ۳۳۷.
  30. . ر.ک:کمال الدین، ترجمه کمره ای، ج ۲، ص ۱۷۸ و تصحیح غفاری، ص ۵۰۱؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۹ و ۲۰، ج ۵۱، ص ۳۶۴؛ زندگانی رهبران اسلام، ص ۳۳۳ و ۳۳۴.
  31. سیری در سیره ائمه اطهار علیهم‌السلام، ص ۲۴۹ و ۲۵۰.
  32. . مسندالامام العسکری علیه السلام، ص ۱۳.
  33. . ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵ (به نقل از اکمال الدین).
  34. . داستان ازدواج معصومین علیهم‌السلام، ص ۲۳۱.
  35. . ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵ (به نقل از جلاء العیون).
  36. . زندگانی رهبران اسلام، ص ۳۳۳.
  37. . داستان ازدواج معصومین علیهم‌السلام، ص ۲۳۱.
  38. . ر.ک:کمال الدین، ج ۲، ص ۱۱۵ و ۱۱۶؛ مهدی موعود علیه السلام، ص ۷۷۴.
  39. . ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۴.
  40. . بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۳۴.


منابع

  • محمدابراهیم احمدى, فرهنگ کوثر، شماره ۶۰، زمستان ۱۳۸۳.
  • معاونت پژوهش مرکز حوزه‌های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها.