قاسم بن محمد بن ابی بکر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' <keywords content='کلید واژه: یاران امام سجاد علیه السلام، قاسم بن محمد، زندگینامه قاسم...' ایجاد کرد)
 
جز
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==قاسم بن محمد، حوارى امام زين العابدين علیه السلام==
+
{{مقاله از یک نشریه}}
  
در اواخر سده اول هجرى قمرى، شهر [[مدينه]] از نظر گسترش دانش [[دين]] و معارف توحيدى، جايگاه رفيعى يافت. بنياد اين منزلت والا، بيشتر در پرتو نورافشانى خورشيد تابان سيد ساجدان و زينت عابدان، حضرت على بن الحسين عليه السلام بود. [[امام سجاد]] عليه السلام در روزگارى زندگى مى كرد كه حكومت  سياه و تباهى‌آفرين بنى اميه، اهل [[معرفت]] و انديشه را به عزلت و گمنامى كشانده بود.
+
قاسم فرزند [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى بکر]]، [[تشیع]] را از پدرش به ارث برد. او در مکتب انسان‌پرور [[امام سجاد علیه السلام|امام زین  العابدین]] علیه السلام پرورش یافت و در گروه اصحاب و یاران آن بزرگوار قرار گرفت. بیشتر عالمان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]]، از قاسم بن محمد به نیکى یاد کرده اند.
 +
==تولد و خاندان==
  
امام سجاد عليه السلام در اين مقطع تاريخى با تمام توان خويش به نشر [[حديث]] و [[دعا]] پرداخت و در پرورش انسان هاى برجسته همت گماشت. يكى از ده ها تربيت  شده مكتب امام سجاد عليه السلام، قاسم بن محمد بن ابى بكر است. در اين نوشتار، گزيده اى از زندگى و شخصيت اين [[فقيه]] وارسته، كه جد مادرى [[امام صادق]] عليه السلام نيز هست، به خوانندگان و اصحاب انديشه تقديم مى شود.
+
در سال ۳۶ ق. در خانه [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى بکر]] که یکى از یاران با [[اخلاص]] و از سرداران شجاع و پسرخوانده [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه السلام بود، فرزندى متولد شد که نامش را قاسم نهادند. براى قاسم دو [[کنیه]] نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نیز «دیباج» است و به علت زندگى در [[مدینه]]، «مدنى» هم به او گفته مى شود.|<ref> منتخب التواریخ، ص ۳۴۳؛ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۹۱، مقدمه سابعه؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۶، چاپ دارالکتب الاسلامیه، سال ۱۳۶۳ ش؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶؛ معجم الرجال، ج ۱۴، ص ۴۵، ش ۹۵۳۵؛ مجمع الرجال، ج ۵، ص ۴۹؛ نقدالرجال، ص ۲۷۱؛ رجال الشیخ، ص ۱۰۰؛ بهجة الآمال، ج ۶، ص ۷۴؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۱۹؛ کتاب الثقات، ابن حبان، ج ۵، ص ۳۰۲؛ مؤسسة الکتب الثقافیه؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳، ش ۱۷۳؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۳۴؛ تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳؛ چاپ موسسة الرسالة، بیروت؛ صفوة الصفوة، جزء ۴، ص ۶۳؛ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۱؛ چاپ جامعه مدرسین؛ قرب الاسناد، ص ۲۸۶، چاپ موسسه اسلامى کوشانپور، به تحقیق احمد صادقى اردستانى؛ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵، دار بیروت للطباعة والنشر.</ref>
  
'''تولد'''
+
پدر قاسم، محمد بن ابى‌بکر، شخصیت فرزانه اى است. وى استاندار امیرمؤمنان علیه السلام در [[مصر]] و یکى از فرماندهان نظامى و از رهپویان راه و روش علوى بود؛ به گونه اى که از پدرش ([[ابوبکر|ابوبکر]]) و از دومین خلیفه ([[عمر بن خطاب|عمر]])، بیزارى مى جست. مادرش، [[اسماء دختر عمیس|اسماء دختر عمیس]] بود که بعد از مرگ ابوبکر، به همسرى [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام درآمد و محمد در خانه حضرت بزرگ شد و تربیت  یافت.
  
در سال 36 ق. در خانه محمد بن ابى بكر كه يكى از ياران با[[اخلاص]] و از سرداران شجاع و پسرخوانده اميرمؤمنان عليه السلام بود، فرزندى متولد شد كه نامش را قاسم نهادند. براى قاسم دو [[كنيه]] نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نيز «ديباج » است و به علت زندگى در [[مدينه]]، «مدنى » هم به او گفته مى شود.(1)
+
مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانیان بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند؛ یکى به همسرى [[امام حسین]] علیه السلام درآمد و دیگرى همسر محمد بن ابى‌بکر شد. در نتیجه، [[امام زین  العابدین]] علیه السلام و قاسم  بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.|<ref> وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.</ref>
 +
==نظرها در مورد قاسم بن محمد==
  
'''خاندان'''
+
'''از منظر امامان معصوم علیهم السلام:'''  
  
پدر قاسم، محمد بن ابى‌بكر، شخصيت فرزانه اى است. وى استاندار اميرمؤمنان عليه السلام در [[مصر]] و يكى از فرماندهان نظامى و از رهپويان راه و روش علوى بود؛ به گونه اى كه از پدرش (ابوبكر) و از دومين خليفه (عمر)، بيزارى مى جست. مادرش، اسماء دختر عميس بود كه بعد از [[مرگ]] ابوبكر، به همسرى حضرت على عليه السلام درآمد و محمد در خانه حضرت بزرگ شد و تربيت  يافت. او را «عابد قريش » ناميده بودند. حضرت امير عليه السلام در منزلت او مى فرمود: «محمد ابنى من صلب ابى‌‌بكر؛ محمد پسر من است اما از نسل ابوبكر».
+
قاسم  بن محمد، از نظر دارا بودن خصلت هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، در چنان قله شکوهمندى قرار داشت که طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امامان معصوم قرار گرفته است:  
  
هنگامى كه در سال 38 ق. محمد در مصر، بدست مزدوران معاويه با وضع دلخراش به شهادت رسيد، اميرمؤمنان عليه السلام به شدت غمگين شد و گريست و فرمود: «من فرزندى شايسته و دوست داشتنى و شمشير بران اسلام را از دست دادم».(2)
+
* [[امام صادق]] علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد [[امام سجاد]] علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
 +
* اسحاق بن جریر مى گوید: حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «[[سعید بن مسیب|سعید بن مسیب]]، قاسم بن محمد و [[ابو خالد کابلی|ابوخالد کابلى]]، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت  حضرت سجاد علیه السلام بودند».|<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».</ref>
 +
* [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حمیرى]] در اثر گرانسنگ خود به نام [[قرب الاسناد]] از [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن ابى نصر بزنطى]] روایت مى کند: روزى در نزد حضرت [[امام رضا]] علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و اسلام ناب، قرار داشتند».|<ref> قرب الاسناد، ص ۲۸۶.</ref>
 +
* حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم پدرم و جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، نماز مغرب و عشاء را جمع خواند، بدون این که بین آن دو [[نماز]]، نماز دیگرى بخواند».|<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.</ref>
  
مادر قاسم، بنابر نظريه مشهور، دختر يزدجرد، آخرين پادشاه سلسله ساسانيان بود. بر اين اساس گفته شده كه دو دختر يزدگرد كه اسير مسلمانان شدند؛ يكى به همسرى [[امام حسين]] عليه السلام درآمد و ديگرى همسر محمد بن ابى‌بكر شد. در نتيجه، [[امام زين  العابدين]] عليه السلام و قاسم  بن محمد، پسرخاله يكديگر بشمار مى روند.(3)
+
'''از دیدگاه عالمان شیعى:'''
  
'''صحابى امام سجاد عليه السلام'''
+
بیشتر ترجمه‌نویسان [[شیعه]] که در دانش ترجمه، میراث مکتوبى دارند؛ به پیروى از این دو امام بزرگوار، شخصیت قاسم را حرمت نهاده و از او به نیکى یاد کرده اند:
  
قاسم بن محمد، تشيع را از پدرش به ارث برده است. او در مكتب انسان‌پرور امام زين العابدين عليه السلام پرورش يافت و در گروه اصحاب و ياران آن بزرگوار قرار گرفت.
+
* [[شیخ طوسی|شیخ الطائفه]] در کتاب خود، او را از اصحاب [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] علیهما السلام به شمار آورده<ref> رجال طوسى، ص ۱۰۰.</ref> و این نشان مى دهد که او، قاسم را از راویان شیعه مى داند.
 +
* صاحب کتاب [[مجالس المؤمنین (کتاب)|مجالس المؤمنین]] از [[ابن داوود حلی|ابن داود]]، که از رجال شناسان طراز اول شیعه است، نقل مى کند: قاسم بن محمد از اصحاب [[امام زین العابدین]] علیه السلام و مردى فقیه و دانشمند بوده است.|<ref> مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref>
 +
* [[عبدالله مامقانی|علامه ممقانى]]: قاسم یکى از راویان و دانشوران شیعى است.|<ref> تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.</ref>
 +
* محقق معاصر، صاحب [[قاموس الرجال شوشتری (کتاب)|قاموس الرجال]]: او از شیعیان خالص است.|<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.</ref>
 +
* استاد [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانى]]: وى یکى از فقیهان بزرگ و از یاران امام سجاد علیه السلام است.|<ref> موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.</ref>
  
[[شيخ طوسى]] در كتاب رجال، او را از جمله ياران [[امام سجاد]] عليه السلام به شمار آورده است.(4) از سخن شيخ طوسى برمى آيد كه بعد از شهادت امام چهارم عليه السلام قاسم به محضر [[امام باقر]] عليه السلام شتافت و در جرگه اصحاب آن بزرگوار قرار گرفت.(5) تمام شرح حال‌نگاران و دانشوران [[شيعه]]، سخن شيخ الطائفه را مورد تاييد قرار داده و قاسم را از اصحاب امامان عليهم‌السلام بشمار آورده اند.
+
'''از منظر عالمان سنى:'''
  
'''از منظر امام معصوم عليه السلام'''
+
همه دانشمندان [[اهل سنت]] مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم، اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:
  
قاسم  بن محمد، از نظر دارابودن خصلت هاى پسنديده و رفتار و منش دينى، در چنان قله شكوهمندى قرار داشت كه طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امام معصوم قرار گرفته است.
+
* صاحب طبقات الکبرى: او مردى موجه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار و کنیه اش ابومحمد است.|<ref> طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.</ref>
 +
* ابن حبان: قاسم از بزرگان [[تابعین]]، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود بود؛ از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، [[ورع]].|<ref> کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.</ref>
 +
* مؤلف حلیة الاولیاء: قاسم  بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار، مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref>
 +
* [[ابن خلکان|ابن خلکان]]: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفت‌گانه [[مدینه]] بود.
 +
* ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت [[امام علی علیه السلام|على  بن ابى طالب]] دیده به جهان گشود.|<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.</ref>
  
[[امام صادق]] عليه السلام او را يكى از سه بزرگى شمرده كه در نزد [[امام سجاد]] عليه السلام از منزلت والايى برخوردار بوده اند.
+
==خصلت‌های قاسم بن محمد==
  
اسحاق بن جرير مى گويد: حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: «سعيد بن مسيب، قاسم بن محمد و ابوخالد كابلى، از جمله راويان و شيعيانى بودند كه مورد اعتماد و عنايت حضرت سجاد عليه السلام بودند».(6)
+
شخصیت هر انسانى، در گرو برجستگى هاى روحى و رفتارها و سخنان حکیمانه اوست. قاسم بن محمد به برکت  بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت با [[امام سجاد علیه السلام|امام ساجدان]] علیه السلام و نیز بهره‌بردن از دانش سایر دانشمندان، به کمالاتى نائل شد که به اختصار به آن مى پردازیم:
  
عبدالله بن جعفر حميرى در اثر گرانسنگ خود به نام [[قرب الاسناد]] از احمد بن ابى نصر بزنطى روايت مى كند: روزى در نزد حضرت [[امام رضا]] عليه السلام، نام قاسم بن محمد و سعيد بن مسيب برده شد. حضرت فرمود: «كانا على هذا الامر، اى على التشيع؛ اين دو، در راه روشن ولايت علوى و اسلام ناب، قرار داشتند».(7)
+
'''<I>سکوت فراوان:</I>'''
  
حميرى در جايى ديگر از امام صادق عليه السلام روايت مى كند كه فرمود: «ديدم جدم، قاسم بن محمد را كه در يك شب بارانى، نماز مغرب و عشاء را جمع خواند، بدون اين كه بين آن دو [[نماز]]، نماز ديگرى بخواند».(8)
+
قاسم بهره فراوانى از [[عقل]] داشت؛ در پرتو همین عقل بود که بسیار آرام و ساکت بود و کمتر سخن مى گفت؛ کان صموتا لایتکلم.|<ref> کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۳.</ref>
 
 
'''از ديدگاه عالمان شيعى'''
 
 
 
بيشتر ترجمه‌نويسان [[شيعه]] كه در دانش ترجمه، ميراث مكتوبى دارند؛ به پيروى از اين دو امام بزرگوار، شخصيت قاسم را حرمت نهاده و از او به نيكى ياد كرده اند. شيخ الطائفه محمد بن الحسن طوسى در كتاب خود، او را از اصحاب دو امام به شمار آورده و اين، نشان مى دهد كه او، قاسم را از راويان شيعه مى داند.
 
 
 
صاحب كتاب مجالس المؤمنين از ابن داود، كه از رجال شناسان طراز اول شيعه است، نقل مى كند: قاسم بن محمد از اصحاب [[امام زين  العابدين]] عليه السلام و مردى فقيه و دانشمند بوده است.(9)
 
 
 
[[علامه مجلسى]]: كان القاسم جليلا و كان ثقة.(10)
 
 
 
علامه ممقانى: قاسم يكى از راويان و دانشوران شيعى است.(11)
 
 
 
محقق معاصر، صاحب قاموس الرجال: او از شيعيان خالص است.(12)
 
 
 
استاد جعفر سبحانى: وى يكى از فقيهان بزرگ و از ياران امام سجاد عليه السلام است.(13)
 
 
 
'''از منظر عالمان سنى'''
 
 
 
همه دانشمندان اهل سنت همانند دانشوران شيعى، در ستايش قاسم، اتفاق دارند و هر يك او را به زبانى ستوده اند.
 
 
 
صاحب طبقات الكبرى: او مردى موجه، بزرگ، بلندمرتبه، پيشوا و بسيار پرهيزكار و كنيه اش ابومحمد است.(14)
 
 
 
ابن حبان: قاسم از بزرگان [[تابعين]]، از بهترين و بافضيلت ترين دانشوران روزگار خود بود؛ از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، ورع.(15)
 
 
 
مؤلف حلية الاولياء: قاسم  بن محمد، مردى بسيار پرهيزكار، مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در ميان فقيهان، همانندى برايش سراغ ندارم.(16)
 
 
 
ابن خلكان: او از بزرگان تابعين، و يكى از فقيهان هفت‌گانه [[مدينه]] بود.
 
 
 
ذهبى: پيشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت على  بن ابى طالب ديده به جهان گشود.(17)
 
 
 
'''خصلت ها'''
 
 
 
شخصيت هر انسانى، در گرو برجستگى هاى روحى و رفتارها و سخنان حكيمانه اوست. قاسم  بن محمد به بركت  بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت  با امام ساجدان عليه السلام و نيز بهره‌بردن از دانش ساير دانشمندان، به كمالاتى نائل شد كه به اختصار به آن مى پردازيم:
 
 
 
'''<I>سكوت فراوان:</I>'''
 
 
 
قاسم بهره فراوانى از عقل داشت؛ در پرتو همين عقل بود كه بسيار آرام و ساكت بود و كمتر سخن مى گفت؛ كان صموتا لايتكلم.(18)
 
  
 
'''<I>فقاهت:</I>'''
 
'''<I>فقاهت:</I>'''
  
خصلت  برجسته ديگر قاسم، دانش و آگاهى او به [[احكام]] دين بود؛ به همين علت است كه او را به عنوان يك فقيه عالى  مقام ستوده اند.
+
خصلت  برجسته دیگر قاسم، دانش و آگاهى او به [[احکام]] دین بود؛ به همین علت است که او را به عنوان یک [[فقیه|فقیه]] عالى  مقام ستوده اند.
 
 
'''<I>استاد حديث:</I>'''
 
 
 
اين صحابى بزرگ در دانش [[حديث]] و [[فقه]] استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نيز از محضر او كسب فيض مى كردند.
 
  
درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن نماز عشا، در مسجد مى نشست و اصحابش، گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حديث نقل مى كرد.
+
'''<I>استاد حدیث:</I>'''
  
يكى از دانشمندان چنين نقل مى كند: قاسم بن محمد را مى ديدم كه در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو ركعت نماز تحيت مسجد را مى خواند آن‌گاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.
+
این صحابى بزرگ در دانش [[حدیث]] و [[فقه]] استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نیز از محضر او کسب فیض مى کردند. درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن نماز عشا، در مسجد مى نشست و اصحابش، گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حدیث نقل مى کرد. یکى از دانشمندان چنین نقل مى کند: قاسم بن محمد را مى دیدم که در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو رکعت نماز تحیت مسجد را مى خواند آن‌گاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.
  
 
'''<I>فروتنى:</I>'''
 
'''<I>فروتنى:</I>'''
  
قاسم با اين كه از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسيار فروتن بود. روزى از او پرسيدند: تو اعلم هستى يا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مباركى است. او كراهت داشت كه بگويد: اعلم از من است؛ تا [[دروغ]] نگفته باشد، يا بگويد: من از او اعلم هستم؛ تا خودستايى و غرور نباشد.
+
قاسم با این که از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسیار فروتن بود. روزى از او پرسیدند: تو اعلم هستى یا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مبارکى است. او کراهت داشت که بگوید: اعلم از من است؛ تا [[دروغ]] نگفته باشد، یا بگوید: من از او اعلم هستم؛ تا خودستایى و غرور نباشد.
 
 
'''<I>دقت در نقل روايت:</I>'''
 
 
 
نوشته اند كه او هنگام روايت، سعى مى كرد كه در الفاظ روايت هيچ تصرف نكند. وى روايت را واژه به واژه و بى‌كم و كاست نقل مى كرد.(19)
 
 
 
'''<I>جد بزرگوار امام صادق عليه السلام:</I>'''
 
 
 
يكى از امتيازات قاسم  بن محمد اين است كه او جد مادرى [[امام صادق]] عليه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و كنيه اش ام فروه، زنى بسيار بافضيلت  بود. امام صادق عليه السلام در منزلت و جايگاه مادرش فرمود، مادرم جامع سه خصلت  برجسته بود:
 
 
 
* 1. [[ايمان]]؛
 
 
 
* 2. [[پرهيزكارى]]؛
 
 
 
* 3. [[نيكى به ديگران]].(20)
 
 
 
'''<I>سخنان حكيمانه:</I>'''
 
 
 
* 1. او مى گفت: لايعد الرجل رجلا حتى يعرف  الله؛(21) آن‌گاه صفت مردانگى بر انسان، برازنده است كه خداشناس و دين‌مدار باشد.
 
 
 
* 2. اگر انسان بعد از اين كه حق خدا را شناخت و به خدا [[ايمان]] داشت، در نادانى و جهالت زندگى كند، بهتر است از اين كه فتوا دهد بدون علم و آگاهى.(22)
 
  
* 3. يكى از اميران [[مدينه]] درباره مفهوم «عالم »، پرسيد، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است كه بر زبان نراند مگر چيزى را كه به طور كامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.(23)
+
'''<I>دقت در نقل روایت:</I>'''
  
'''<I>انتقاد از عايشه:</I>'''
+
نوشته اند که او هنگام [[روایت]]، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند. وى روایت را واژه به واژه و بى‌کم و کاست نقل مى کرد.|<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.</ref>
  
در تاريخ يعقوبى آمده است: پس از شهادت [[امام حسن]] مجتبى عليه السلام [[عايشه]] سوار بر استر، فرياد مى كرد كه: نمى گذارم كسى را در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دفن كنند. قاسم كه سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عايشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز ياد [[جنگ جمل]] از خاطره ها زدوده نشده كه سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى كارى كنى كه گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش فتنه ديگر را روشن كرده است!».
+
'''<I>جد بزرگوار امام صادق علیه السلام:</I>'''
  
'''فرزندان'''
+
یکى از امتیازات قاسم  بن محمد این است که او جد مادرى [[امام صادق]] علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیه اش [[ام فروه]]، زنى بسیار با فضیلت  بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش فرمود، مادرم جامع سه خصلت  برجسته بود: [[ایمان]]؛ [[پرهیزکارى]]؛ نیکى به دیگران.|<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲. «کانت امى ممن آمنت و اتقت و احسنت والله یحب المحسنین ».</ref>
  
قاسم بن محمد داراى دو پسر بود:
+
'''<I>سخنان حکیمانه:</I>'''
  
* 1. محمد؛
+
*۱. او مى گفت: لایعد الرجل رجلا حتى یعرف  الله؛|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref> آن‌گاه صفت مردانگى بر انسان برازنده است که خداشناس و دین‌مدار باشد.
  
* 2. عبدالرحمن.
+
*۲. اگر انسان بعد از این که حق [[خدا]] را شناخت و به خدا ایمان داشت، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که [[فتوا]] دهد بدون علم و آگاهى.|<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.</ref>
  
بدين لحاظ(24) است كه كنيه اش ابومحمد و ابوعبدالرحمن است. دخترانش نيز عبارتند از: ام فروه، مادر [[امام صادق]] عليه السلام و ام حكيم.(25)
+
. یکى از امیران [[مدینه]] درباره مفهوم «عالم» پرسید، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است که بر زبان نراند مگر چیزى را که به طور کامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.|<ref> تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۸.</ref>
  
'''استادان حديث'''
+
==انتقاد قاسم بن محمد از عایشه==
  
اين محدث والامقام همان گونه كه در فراگيرى دانش [[حديث]] و [[فقه]] از محضر دو تن از امامان شيعه بهره مند شد، استادان ديگرى هم داشته كه در كتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده است؛ از جمله: [[ابن عباس]](مفسر معروف)، اسلم(غلام عمر)، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، عبدالله بن مسعود و اسماء بنت عميس. در ضمن، او شاگردان زيادى هم داشته كه اسامى آنان در منابع رجال شناسى موجود است.
+
در [[تاریخ یعقوبی (کتاب)|تاریخ یعقوبى]] آمده است: پس از شهادت [[امام حسن]] مجتبى علیه السلام [[عایشه]] سوار بر استر، فریاد مى کرد که: نمى گذارم کسى را در خانه [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه و آله و سلم دفن کنند. قاسم که سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عایشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز یاد [[جنگ جمل]] از خاطره ها زدوده نشده که سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى کارى کنى که گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش [[فتنه]] دیگر را روشن کرده است.
 +
==استادان حدیث==
  
'''روايات'''
+
این [[محدث]] والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش [[حدیث]] و [[فقه]] از محضر دو تن از [[ائمه اطهار|امامان]] شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده است؛ از جمله: [[ابن عباس]] (مفسر معروف)، اسلم (غلام [[عمر بن خطاب|عمر]])، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، [[ابن مسعود|عبدالله بن مسعود]] و [[اسماء دختر عمیس|اسماء بنت عمیس]]. در ضمن، او شاگردان زیادى هم داشته که اسامى آنان در منابع رجال شناسى موجود است.
 +
==نمونه روایات==
  
مناسب است از ميان [[احاديث]] فراوانى كه قاسم، باواسطه از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل مى كند، دو روايت را يادآور شويم:
+
مناسب است از میان [[احادیث]] فراوانى که قاسم، باواسطه از حضرت [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند، دو روایت را یادآور شویم:
  
'''<I>همسر بابركت:</I>'''
+
'''<I>همسر بابرکت:</I>'''
  
قاسم از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل مى كند كه آن بزرگوار پيرامون آسان گيرى در امر ازدواج فرمود: «اعظم النساء بركة ايسرهن مؤونة؛ بابركت ترين بانوان و همسران، همسرى است كه مهريه و مخارجش كمتر باشد».(26)
+
قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر [[ازدواج]] فرمود: «اعظم النساء برکة ایسرهن مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که مهریه و مخارجش کمتر باشد».|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.</ref>
  
 
'''<I>خصلت هاى عالى:</I>'''
 
'''<I>خصلت هاى عالى:</I>'''
  
قاسم از [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم روايت مى كند كه حضرت روزى به جمعى از يارانش فرمود: «آيا مى دانيد چه كسانى در [[روز قيامت]] زودتر از ديگران به سوى سايه رحمت الهى، پيشى مى گيرند؟». عرض كردند: خداوند و رسولش عالم ترند.
+
قاسم از [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم روایت مى کند که حضرت روزى به جمعى از یارانش فرمود: «آیا مى دانید چه کسانى در [[روز قیامت]] زودتر از دیگران به سوى سایه رحمت الهى، پیشى مى گیرند؟». عرض کردند: خداوند و رسولش عالم ترند. فرمود: «آن‌ها کسانى هستند که هنگامى که سخن حقى درباره آن‌ها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذیرایند و زمانى که نیازمندان از آن‌ها چیزى طلب مى کنند، از کمک به آنان دریغ نمى کنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى دیگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل [[انصاف]] و حق طلبى هستند».|<ref> همان.</ref>
 
 
فرمود: «آن‌ها كسانى هستند كه هنگامى كه سخن حقى درباره آن‌ها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذيرايند و زمانى كه نيازمندان از آن‌ها چيزى طلب مى كنند، از كمك به آنان دريغ نمى كنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى ديگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل انصاف و حق طلبى هستند».(27)
 
 
 
'''رحلت'''
 
 
 
قاسم بن محمد به عنوان محدثى فقيه كه نقش ممتازى در پيشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى كه به سفر [[حج]] (يا عمره) مشرف مى شد، بين راه [[مدينه]] و [[مكه]]، در سرزمين «قديد»، در حالى كه 76 سال از عمرش سپرى شده بود، به سال 106 ق. از دنيا رفت. پيكر او از قديد به مدينه آورده شد و به خاك سپرده شد.(28)
 
 
 
پى نوشت
 
 
 
(1). [[منتخب التواريخ]]، ص 343؛ مجالس المؤمنين، ج 1، ص 335؛ وسائل الشيعه، ج 2، ص 91، مقدمه سابعه؛ مرآة العقول، ج 6، ص 26، چاپ دارالكتب الاسلاميه، سال 1363 ش؛ اعيان الشيعه، ج 8، ص 446؛ معجم الرجال، ج 14، ص 45، ش 9535؛ مجمع الرجال، ج 5، ص 49؛ نقدالرجال، ص 271؛ رجال الشيخ، ص 100؛ بهجة الآمال، ج 6، ص 74؛ تنقيح المقال، ج 2، ص 23؛ جامع الروات، ج 1، ص 19؛ كتاب الثقات، ابن حبان، ج 5، ص 302؛ مؤسسة الكتب الثقافيه؛ حلية الاولياء، ج 2، ص 183، ش 173؛ وفيات الاعيان، ج 4، ص 59؛ شذرات الذهب، ج 1، ص 134؛ تهذيب الكمال فى اسماء الرجال، ج 23، ص 427؛ سير اعلام النبلاء، ج 5، ص 53؛ چاپ موسسة الرسالة، بيروت؛ صفوة الصفوة، جزء 4، ص 63؛ قاموس الرجال، ج 8، ص 491؛ چاپ جامعه مدرسين؛ قرب الاسناد، ص 286، چاپ موسسه اسلامى كوشانپور، به تحقيق احمد صادقى اردستانى؛ طبقات الكبرى، ج 5، ص 185، دار بيروت للطباعة والنشر.
 
 
 
(2). [[نهج البلاغه]]، خطبه 68، نامه 35، [[حكمت]] 325؛ منتخب التواريخ، ص 152.
 
 
 
(3). وفيات الاعيان، ج 4، ص 59؛ اعيان الشيعه، ج 8، ص 446.
 
 
 
(4). رجال طوسى، ص 100.
 
 
 
(5). همان، ص 133.
 
 
 
(6). اصول كافى، ج 1، ص 472؛ مرآة العقول، ج 6، ص 27 «...كانوا من ثقات على بن الحسين علیه السلام».
 
 
 
(7). قرب الاسناد، ص 286.
 
 
 
(8). قاموس الرجال، ج 8، ص 492.
 
 
 
(9). مجالس المؤمنين، ج 1، ص 335.
 
 
 
(10). مرآة العقول، ج 6، ص 27.
 
 
 
(11). تنقيح المقال، ج 2، ص 23، باب القاسم.
 
 
 
(12). قاموس الرجال، ج 8، ص 493.
 
 
 
(13). موسوعة الفقهاء، ج 1، ص 489.
 
 
 
(14). طبقات الكبرى، ابن سعد، ج 5، ص 185.
 
 
 
(15). كتاب الثقات، ج 5، ص 302.
 
 
 
(16). حلية الاولياء، ج 2، ص 183.
 
 
 
(17). سير اعلام النبلاء، ج 5، ص 53.
 
 
 
(18). كتاب الثقات، ج 5، ص 303.
 
 
 
(19). طبقات الكبرى، ج 5، ص 185؛ وفيات الاعيان، ج 4، ص 59.
 
 
 
(20). اصول كافى، ج 1، ص 472. «كانت امى ممن آمنت و اتقت و احسنت والله يحب المحسنين ».
 
 
 
(21). حلية الاولياء، ج 2، ص 183.
 
 
 
(22). طبقات الكبرى، ج 5، ص 186.
 
 
 
(23). تهذيب الكمال فى اسماء الرجال، ج 23، ص 428.
 
 
 
(24). قاموس الرجال، ج 8، ص 494.
 
 
 
(25). طبقات الكبرى، ج 5، ص 185.
 
 
 
(26). حلية الاولياء، ج 2، ص 185.
 
  
(27). همان.
+
==وفات==
  
(28). وفيات الاعيان، ج ص 184.
+
قاسم بن محمد به عنوان محدثى [[فقیه|فقیه]] که نقش ممتازى در پیشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى که به سفر [[حج]] (یا [[عمره]]) مشرف مى شد، بین راه [[مدینه]] و [[مکه]]، در سرزمین «قدید»، در حالى که ۷۶ سال از عمرش سپرى شده بود، به سال ۱۰۶ ق. از دنیا رفت. پیکر او از قدید به مدینه آورده شد و به خاک سپرده شد.|<ref> وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۸۴.</ref>
  
===منبع===
+
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منبع==
 +
قاسم بن محمد؛ حوارى امام زین العابدین علیه السلام، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.
  
ابوالحسن ربانى سبزوارى, فرهنگ كوثر، شماره 57، بهار 1383
+
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 +
[[رده:علمای قرن اول]]
 +
[[رده:اصحاب امام سجاد علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۸

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


قاسم فرزند محمد بن ابى بکر، تشیع را از پدرش به ارث برد. او در مکتب انسان‌پرور امام زین العابدین علیه السلام پرورش یافت و در گروه اصحاب و یاران آن بزرگوار قرار گرفت. بیشتر عالمان شیعه و سنی، از قاسم بن محمد به نیکى یاد کرده اند.

تولد و خاندان

در سال ۳۶ ق. در خانه محمد بن ابى بکر که یکى از یاران با اخلاص و از سرداران شجاع و پسرخوانده امیرمؤمنان علیه السلام بود، فرزندى متولد شد که نامش را قاسم نهادند. براى قاسم دو کنیه نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نیز «دیباج» است و به علت زندگى در مدینه، «مدنى» هم به او گفته مى شود.|[۱]

پدر قاسم، محمد بن ابى‌بکر، شخصیت فرزانه اى است. وى استاندار امیرمؤمنان علیه السلام در مصر و یکى از فرماندهان نظامى و از رهپویان راه و روش علوى بود؛ به گونه اى که از پدرش (ابوبکر) و از دومین خلیفه (عمر)، بیزارى مى جست. مادرش، اسماء دختر عمیس بود که بعد از مرگ ابوبکر، به همسرى حضرت على علیه السلام درآمد و محمد در خانه حضرت بزرگ شد و تربیت یافت.

مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانیان بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند؛ یکى به همسرى امام حسین علیه السلام درآمد و دیگرى همسر محمد بن ابى‌بکر شد. در نتیجه، امام زین العابدین علیه السلام و قاسم بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.|[۲]

نظرها در مورد قاسم بن محمد

از منظر امامان معصوم علیهم السلام:

قاسم بن محمد، از نظر دارا بودن خصلت هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، در چنان قله شکوهمندى قرار داشت که طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امامان معصوم قرار گرفته است:

  • امام صادق علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد امام سجاد علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
  • اسحاق بن جریر مى گوید: حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «سعید بن مسیب، قاسم بن محمد و ابوخالد کابلى، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت حضرت سجاد علیه السلام بودند».|[۳]
  • عبدالله بن جعفر حمیرى در اثر گرانسنگ خود به نام قرب الاسناد از احمد بن ابى نصر بزنطى روایت مى کند: روزى در نزد حضرت امام رضا علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و اسلام ناب، قرار داشتند».|[۴]
  • حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم پدرم و جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، نماز مغرب و عشاء را جمع خواند، بدون این که بین آن دو نماز، نماز دیگرى بخواند».|[۵]

از دیدگاه عالمان شیعى:

بیشتر ترجمه‌نویسان شیعه که در دانش ترجمه، میراث مکتوبى دارند؛ به پیروى از این دو امام بزرگوار، شخصیت قاسم را حرمت نهاده و از او به نیکى یاد کرده اند:

از منظر عالمان سنى:

همه دانشمندان اهل سنت مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم، اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:

  • صاحب طبقات الکبرى: او مردى موجه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار و کنیه اش ابومحمد است.|[۱۱]
  • ابن حبان: قاسم از بزرگان تابعین، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود بود؛ از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، ورع.|[۱۲]
  • مؤلف حلیة الاولیاء: قاسم بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار، مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.|[۱۳]
  • ابن خلکان: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفت‌گانه مدینه بود.
  • ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت على بن ابى طالب دیده به جهان گشود.|[۱۴]

خصلت‌های قاسم بن محمد

شخصیت هر انسانى، در گرو برجستگى هاى روحى و رفتارها و سخنان حکیمانه اوست. قاسم بن محمد به برکت بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت با امام ساجدان علیه السلام و نیز بهره‌بردن از دانش سایر دانشمندان، به کمالاتى نائل شد که به اختصار به آن مى پردازیم:

سکوت فراوان:

قاسم بهره فراوانى از عقل داشت؛ در پرتو همین عقل بود که بسیار آرام و ساکت بود و کمتر سخن مى گفت؛ کان صموتا لایتکلم.|[۱۵]

فقاهت:

خصلت برجسته دیگر قاسم، دانش و آگاهى او به احکام دین بود؛ به همین علت است که او را به عنوان یک فقیه عالى مقام ستوده اند.

استاد حدیث:

این صحابى بزرگ در دانش حدیث و فقه استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نیز از محضر او کسب فیض مى کردند. درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن نماز عشا، در مسجد مى نشست و اصحابش، گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حدیث نقل مى کرد. یکى از دانشمندان چنین نقل مى کند: قاسم بن محمد را مى دیدم که در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو رکعت نماز تحیت مسجد را مى خواند آن‌گاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.

فروتنى:

قاسم با این که از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسیار فروتن بود. روزى از او پرسیدند: تو اعلم هستى یا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مبارکى است. او کراهت داشت که بگوید: اعلم از من است؛ تا دروغ نگفته باشد، یا بگوید: من از او اعلم هستم؛ تا خودستایى و غرور نباشد.

دقت در نقل روایت:

نوشته اند که او هنگام روایت، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند. وى روایت را واژه به واژه و بى‌کم و کاست نقل مى کرد.|[۱۶]

جد بزرگوار امام صادق علیه السلام:

یکى از امتیازات قاسم بن محمد این است که او جد مادرى امام صادق علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیه اش ام فروه، زنى بسیار با فضیلت بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش فرمود، مادرم جامع سه خصلت برجسته بود: ایمان؛ پرهیزکارى؛ نیکى به دیگران.|[۱۷]

سخنان حکیمانه:

  • ۱. او مى گفت: لایعد الرجل رجلا حتى یعرف الله؛|[۱۸] آن‌گاه صفت مردانگى بر انسان برازنده است که خداشناس و دین‌مدار باشد.
  • ۲. اگر انسان بعد از این که حق خدا را شناخت و به خدا ایمان داشت، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که فتوا دهد بدون علم و آگاهى.|[۱۹]
  • ۳. یکى از امیران مدینه درباره مفهوم «عالم» پرسید، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است که بر زبان نراند مگر چیزى را که به طور کامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.|[۲۰]

انتقاد قاسم بن محمد از عایشه

در تاریخ یعقوبى آمده است: پس از شهادت امام حسن مجتبى علیه السلام عایشه سوار بر استر، فریاد مى کرد که: نمى گذارم کسى را در خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دفن کنند. قاسم که سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عایشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز یاد جنگ جمل از خاطره ها زدوده نشده که سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى کارى کنى که گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش فتنه دیگر را روشن کرده است!».

استادان حدیث

این محدث والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش حدیث و فقه از محضر دو تن از امامان شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده است؛ از جمله: ابن عباس (مفسر معروف)، اسلم (غلام عمر)، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، عبدالله بن مسعود و اسماء بنت عمیس. در ضمن، او شاگردان زیادى هم داشته که اسامى آنان در منابع رجال شناسى موجود است.

نمونه روایات

مناسب است از میان احادیث فراوانى که قاسم، باواسطه از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند، دو روایت را یادآور شویم:

همسر بابرکت:

قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر ازدواج فرمود: «اعظم النساء برکة ایسرهن مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که مهریه و مخارجش کمتر باشد».|[۲۱]

خصلت هاى عالى:

قاسم از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت مى کند که حضرت روزى به جمعى از یارانش فرمود: «آیا مى دانید چه کسانى در روز قیامت زودتر از دیگران به سوى سایه رحمت الهى، پیشى مى گیرند؟». عرض کردند: خداوند و رسولش عالم ترند. فرمود: «آن‌ها کسانى هستند که هنگامى که سخن حقى درباره آن‌ها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذیرایند و زمانى که نیازمندان از آن‌ها چیزى طلب مى کنند، از کمک به آنان دریغ نمى کنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى دیگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل انصاف و حق طلبى هستند».|[۲۲]

وفات

قاسم بن محمد به عنوان محدثى فقیه که نقش ممتازى در پیشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى که به سفر حج (یا عمره) مشرف مى شد، بین راه مدینه و مکه، در سرزمین «قدید»، در حالى که ۷۶ سال از عمرش سپرى شده بود، به سال ۱۰۶ ق. از دنیا رفت. پیکر او از قدید به مدینه آورده شد و به خاک سپرده شد.|[۲۳]

پانویس

  1. منتخب التواریخ، ص ۳۴۳؛ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۹۱، مقدمه سابعه؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۶، چاپ دارالکتب الاسلامیه، سال ۱۳۶۳ ش؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶؛ معجم الرجال، ج ۱۴، ص ۴۵، ش ۹۵۳۵؛ مجمع الرجال، ج ۵، ص ۴۹؛ نقدالرجال، ص ۲۷۱؛ رجال الشیخ، ص ۱۰۰؛ بهجة الآمال، ج ۶، ص ۷۴؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۱۹؛ کتاب الثقات، ابن حبان، ج ۵، ص ۳۰۲؛ مؤسسة الکتب الثقافیه؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳، ش ۱۷۳؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۳۴؛ تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳؛ چاپ موسسة الرسالة، بیروت؛ صفوة الصفوة، جزء ۴، ص ۶۳؛ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۱؛ چاپ جامعه مدرسین؛ قرب الاسناد، ص ۲۸۶، چاپ موسسه اسلامى کوشانپور، به تحقیق احمد صادقى اردستانى؛ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵، دار بیروت للطباعة والنشر.
  2. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.
  3. اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».
  4. قرب الاسناد، ص ۲۸۶.
  5. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.
  6. رجال طوسى، ص ۱۰۰.
  7. مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.
  8. تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.
  9. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.
  10. موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.
  11. طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.
  12. کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.
  13. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.
  14. سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.
  15. کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۳.
  16. طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.
  17. اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲. «کانت امى ممن آمنت و اتقت و احسنت والله یحب المحسنین ».
  18. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.
  19. طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.
  20. تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۸.
  21. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.
  22. همان.
  23. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۸۴.

منبع

قاسم بن محمد؛ حوارى امام زین العابدین علیه السلام، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.