وهب بن عبدالله کلبی: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: یاران امام حسین علیه السلام، شهدای کربل...' ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''«وهب بن عبدالله کلبی»''' یکی از [[شهدای کربلا]] است. وهب جوان زیباروی، نیک خوی، پرهیزکار، مؤمن و شجاع و اهل [[كوفه]] بود. به گفته برخی از مورّخان، وهب و همسر و مادرش [[مسیحیت|نصرانی]] بودند و در راه کربلا در [[ثعلبیه]] بدست [[امام حسین]] علیه السلام مسلمان شدند. | |
+ | مؤلف «ناسخ التواریخ» در ذیل عنوان وهب بن عبدالله، به نقل از [[فخرالدین طریحی|طریحی]] نام وهب بن وهب را نیز آورده است. ولی یادآور شده که هرچه جستجو کرده بیش از یک وهب نیافته است. صاحب «وسیلة الدارین» عقیده دارد وهب بن وهب همان وهب بن عبدالله میباشد. [[علامه مجلسى|علامه مجلسی]] هر دو وهب را در شمار شهیدان [[کربلا]] قلمداد کرده و برای هر یک شرح حال جداگانه آورده است. | ||
+ | نحوه مبارزه و شهادت وهب در «[[بحارالانوار]]» چنین نقل شده است: وهب [[روز عاشورا]] پس از [[حر بن یزید ریاحی|حرّ]] و [[بریر بن خضیر الهمدانی|برير]] به ميدان رفت. مادرش مشوق او در عزيمت به ميدان بود. وقتى پس از مقدارى جنگ نزد مادرش برگشت كه: آيا راضى شدى؟ گفت: وقتى راضى مى شوم كه در ركاب حسين علیه السلام به شهادت برسى. دوباره رفت و جنگيد، همسرش نیز چوبى برگرفت و به ميدان رفت. وهب آنقدر جنگيد تا شهيد شد. همسرش به بالين او رفت و خون از چهره اش پاك كرد. [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] كه شاهد صحنه بود، به غلامش دستور داد تا با چوبى آن زن را به قتل برساند. همسر وهب، اولين زنى بود كه از سپاه امام حسين علیه السلام به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسيد.<ref>بحارالانوار، مجلسی، ج45، ص17.</ref> | ||
+ | در برخى منابع ماجرايى مشابه اين، ولى با تفاوتهايى درباره [[عبد الله بن عمیر بن جناب الکلبی|عبدالله بن عمير كلبى]] نقل شده و «ام وهب» را همسر او دانسته اند. | ||
− | + | در نحوه شهادت وهب، مطابق نقل دیگری آمده است: وهب به میدان رفت و نوزده سوار و دوازده پیاده را به هلاکت رساند. هنگامی که دو دستش قطع شد، همسرش عمودی بدست گرفت و به سوی او آمد و گفت: پدر و مادرم به فدایت، در راه یاری پاکانِ حرم رسول خدا بجنگ! وهب میخواست او را به خیمه برگرداند ولی همسرش گفت: هرگز مراجعت نمیکنم مگر این که همراهت کشته شوم. | |
− | + | [[امام حسین]] علیه السلام فرمود: جُزیتم مِنْ أَهْلِ بیتٍ خیراً إرْجعی إلی النساء یرحمک اللّه؛ از اهل بیت من جزای خیر بهره شما باد. خدا تو را رحمت کند به سوی زنها برگرد. | |
− | + | همسر وهب مراجعت کرد، ولی وهب در میدان ماند. در [[مقتل]] بنا به نقل [[فاضل دربندی]] از [[ابومخنف|ابی مخنف]]، وهب، پنجاه تن را به هلاکت رساند. گفته اند وهب در حال مبارزه چنین [[رجزهای یاران ابا عبدالله علیه السلام|رجز]] می خواند: | |
+ | {{بیت|انْ تُنْکُرونی فَأنَا ابْنُ الکلبِّ|سَوْفَ تَروَنی و تَرَوْنَ ضَرْبِی}} | ||
+ | {{بیت|وَ حَمْلَتِی و صَولَتی فی الحَرْبِ|ادْرِکُ ثَأْرِی بَعْدَ ثَأْری صَحْبی}} | ||
+ | {{بیت|الْکَرْبَ امامَ الکربِ|لَیْسَ جِهادی فِی الْوَغی بالْلَعْبِ}} | ||
− | + | اگر مرا انکار می کنید پس - بدانید که - من پسر کلب هستم. بزودی من و ضربتم، حمله و هیبتم را در جنگ خواهید دید. پس از خونخواهی یارانم، انتقام خود را می گیرم. در مقابل سختی مشقت را - از خود - دور می کنم. «کوشش من در این نبرد بازی و شوخی نیست». | |
+ | {{بیت|إِنّی زَعیمٌ لکِ امّ وهبٍ|بِالطَّعن فِیِهمْ تارَةً و الضَرْبِ}} | ||
+ | {{بیت|ضَرْبَ غُلامٍ مُوقِنٍ بالرَّبِّ|حتّی یَذوقَ الْقَومَ مُرّ الحرَبِ}} | ||
+ | {{بیت|انّی امْرؤٌ ذُوَمّرةٍ وَ غَضَب|حَسْبی إِلهی مِنْ عَلیم حَسَبی}} | ||
− | ==پانویس == | + | «ای ام وهب با زدن نیزه و شمشیر از تو نگهداری میکنم. ضربه زدنِ نوجوانی که به پروردگار یقین دارد. تا این که - آن - قوم طعم تلخ جنگ را بچشد. همانا من مردی استوار و خشمناکم. خدای دانا مرا بس و کافی است». |
+ | |||
+ | سرانجام پس از آنکه هفتاد زخم بر وی وارد شد، به شهادت رسید، سرش را بریدند و نزد مادرش انداختند. مادر، خون از چهرهاش پاک میکرد و میگفت: «ستایش مخصوص خدایی است که رویم را سفید و چشمانم را به شهادت فرزندم در رکاب امام حسین علیه السلام روشن کرد... گواهی میدهم که [[یهود]] و [[مسیحیت|نصاری]] و [[مجوس]] در [[کلیسا]] و آتش خانه های خود از شما بهترند». | ||
+ | |||
+ | آنگاه سر وهب را به سوی سپاه [[عمر بن سعد]] انداخت. خوارزمی گوید: غلام شمر به فرمان او، مادر وهب را به شهادت رساند. | ||
+ | |||
+ | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
− | |||
− | جواد محدثی | + | ==منابع== |
+ | |||
+ | *[[فرهنگ عاشورا(کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، جواد محدثی. | ||
+ | *[[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، جمعی از نویسندگان، ص۳۷۳-۳۷۶. | ||
+ | *[http://www.ashoora.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7/article/856.html پایگاه جامع عاشورا]. | ||
+ | |||
+ | [[رده:اصحاب امام حسین علیه السلام]][[رده:شهدای کربلا]] | ||
+ | {{الگو:واقعه عاشورا}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۱
«وهب بن عبدالله کلبی» یکی از شهدای کربلا است. وهب جوان زیباروی، نیک خوی، پرهیزکار، مؤمن و شجاع و اهل كوفه بود. به گفته برخی از مورّخان، وهب و همسر و مادرش نصرانی بودند و در راه کربلا در ثعلبیه بدست امام حسین علیه السلام مسلمان شدند.
مؤلف «ناسخ التواریخ» در ذیل عنوان وهب بن عبدالله، به نقل از طریحی نام وهب بن وهب را نیز آورده است. ولی یادآور شده که هرچه جستجو کرده بیش از یک وهب نیافته است. صاحب «وسیلة الدارین» عقیده دارد وهب بن وهب همان وهب بن عبدالله میباشد. علامه مجلسی هر دو وهب را در شمار شهیدان کربلا قلمداد کرده و برای هر یک شرح حال جداگانه آورده است.
نحوه مبارزه و شهادت وهب در «بحارالانوار» چنین نقل شده است: وهب روز عاشورا پس از حرّ و برير به ميدان رفت. مادرش مشوق او در عزيمت به ميدان بود. وقتى پس از مقدارى جنگ نزد مادرش برگشت كه: آيا راضى شدى؟ گفت: وقتى راضى مى شوم كه در ركاب حسين علیه السلام به شهادت برسى. دوباره رفت و جنگيد، همسرش نیز چوبى برگرفت و به ميدان رفت. وهب آنقدر جنگيد تا شهيد شد. همسرش به بالين او رفت و خون از چهره اش پاك كرد. شمر كه شاهد صحنه بود، به غلامش دستور داد تا با چوبى آن زن را به قتل برساند. همسر وهب، اولين زنى بود كه از سپاه امام حسين علیه السلام به شهادت رسيد.[۱]
در برخى منابع ماجرايى مشابه اين، ولى با تفاوتهايى درباره عبدالله بن عمير كلبى نقل شده و «ام وهب» را همسر او دانسته اند.
در نحوه شهادت وهب، مطابق نقل دیگری آمده است: وهب به میدان رفت و نوزده سوار و دوازده پیاده را به هلاکت رساند. هنگامی که دو دستش قطع شد، همسرش عمودی بدست گرفت و به سوی او آمد و گفت: پدر و مادرم به فدایت، در راه یاری پاکانِ حرم رسول خدا بجنگ! وهب میخواست او را به خیمه برگرداند ولی همسرش گفت: هرگز مراجعت نمیکنم مگر این که همراهت کشته شوم.
امام حسین علیه السلام فرمود: جُزیتم مِنْ أَهْلِ بیتٍ خیراً إرْجعی إلی النساء یرحمک اللّه؛ از اهل بیت من جزای خیر بهره شما باد. خدا تو را رحمت کند به سوی زنها برگرد.
همسر وهب مراجعت کرد، ولی وهب در میدان ماند. در مقتل بنا به نقل فاضل دربندی از ابی مخنف، وهب، پنجاه تن را به هلاکت رساند. گفته اند وهب در حال مبارزه چنین رجز می خواند:
انْ تُنْکُرونی فَأنَا ابْنُ الکلبِّ سَوْفَ تَروَنی و تَرَوْنَ ضَرْبِی
وَ حَمْلَتِی و صَولَتی فی الحَرْبِ ادْرِکُ ثَأْرِی بَعْدَ ثَأْری صَحْبی
الْکَرْبَ امامَ الکربِ لَیْسَ جِهادی فِی الْوَغی بالْلَعْبِ
اگر مرا انکار می کنید پس - بدانید که - من پسر کلب هستم. بزودی من و ضربتم، حمله و هیبتم را در جنگ خواهید دید. پس از خونخواهی یارانم، انتقام خود را می گیرم. در مقابل سختی مشقت را - از خود - دور می کنم. «کوشش من در این نبرد بازی و شوخی نیست».
إِنّی زَعیمٌ لکِ امّ وهبٍ بِالطَّعن فِیِهمْ تارَةً و الضَرْبِ
ضَرْبَ غُلامٍ مُوقِنٍ بالرَّبِّ حتّی یَذوقَ الْقَومَ مُرّ الحرَبِ
انّی امْرؤٌ ذُوَمّرةٍ وَ غَضَب حَسْبی إِلهی مِنْ عَلیم حَسَبی
«ای ام وهب با زدن نیزه و شمشیر از تو نگهداری میکنم. ضربه زدنِ نوجوانی که به پروردگار یقین دارد. تا این که - آن - قوم طعم تلخ جنگ را بچشد. همانا من مردی استوار و خشمناکم. خدای دانا مرا بس و کافی است».
سرانجام پس از آنکه هفتاد زخم بر وی وارد شد، به شهادت رسید، سرش را بریدند و نزد مادرش انداختند. مادر، خون از چهرهاش پاک میکرد و میگفت: «ستایش مخصوص خدایی است که رویم را سفید و چشمانم را به شهادت فرزندم در رکاب امام حسین علیه السلام روشن کرد... گواهی میدهم که یهود و نصاری و مجوس در کلیسا و آتش خانه های خود از شما بهترند».
آنگاه سر وهب را به سوی سپاه عمر بن سعد انداخت. خوارزمی گوید: غلام شمر به فرمان او، مادر وهب را به شهادت رساند.
پانویس
- ↑ بحارالانوار، مجلسی، ج45، ص17.
منابع
- فرهنگ عاشورا، جواد محدثی.
- پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، جمعی از نویسندگان، ص۳۷۳-۳۷۶.
- پایگاه جامع عاشورا.
قبل از واقعه | |||
شرح واقعه |
| ||
پس از واقعه | |||
بازتاب واقعه | |||
وابسته ها |