اسراف: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | '''«اِسراف»''' به تجاوز از حد در هر کاری | + | '''«اِسراف»''' به معنای تجاوز از حد [[اعتدال]] در هر کاری است. دین [[اسلام]] بهرهبرداری مشروع از نعمتهای الهی را [[مباح]] شمرده، ولی زیادهروی را [[حرام]] و ناروا و از [[گناه|گناهان]] کبیره میداند. بیمبالاتی در دستورهای دینی، [[کفران نعمت]]، چشموهمچشمی، تربیت نادرست خانوادگی و داشتن ثروت بدون برخورداری از [[اخلاق]] دینی را میتوان از عوامل اسراف دانست. |
==معنای اسراف== | ==معنای اسراف== | ||
− | واژه «اسراف» از | + | واژه «اسراف» از ریشه «سرف» در لغت به معنای «تجاوز کردن از اعتدال و میانه روی»، و «از حد گذشتن» در هر کاری است که انسان انجام می دهد.<ref>قاموس قرآن، ج۳، ص۲۵۷</ref> مفهوم «حدّ وسط» که دو طرف آن، افراط و تفریط است، مفهومی نسبی است که به اختلاف اشخاص، زمان و مکان فرق میکند. از کلمات فقها برمیآید هر کاری که غرض عقلایی به آن تعلّق گرفته باشد اسراف نیست؛ به این معنا که خروج از حدّ اعتدال در آنجا مصداق پیدا نمیکند. |
البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمیشود و بیشتر در زیادهروی ظهور دارد، بدینجهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» که به معنای تضییق و بخل است دانستهاند. | البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمیشود و بیشتر در زیادهروی ظهور دارد، بدینجهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» که به معنای تضییق و بخل است دانستهاند. | ||
− | گرچه استعمال اسراف در موارد | + | گرچه استعمال اسراف در موارد زیادهروی در انفاق مال بیشتر است و گاهی به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانی هم به چگونگی بذل مال و مورد آن اطلاق می شود<ref>اسراف و تبذیر در قرآن، محمدرضا عطایی، مجلة مشکاه، ش ۵۵</ref>، اما [[قرآن]] از این واژه برای بیان گونه های مختلف تجاوزکاری و زیادهروی استفاده نموده است. |
− | قول مشهور این است که در خیر اسراف | + | ==معیار اسراف== |
+ | آن قسمت از مخارج و هزینه هایى که با موقعیت اجتماعى و شئون زندگى انسان موافق و سازگار است، اقتصاد و تقدیر معیشت است و آنچه از این حد و مقدار تجاوز کند، اسراف و زیاده روى است. قول مشهور این است که در خیر اسراف نیست؛ یعنی اگر کسی برای خدا -نه هوای نفس-، در موردی که دانسته شود رضای خداوند در [[انفاق]] است، هر چه بدهد اسراف نیست و آیات و روایاتی که دلالت بر حرمت اسراف و لزوم اقتصاد دارد، با آن معارضه ندارد. | ||
− | + | همانطور که نسبت به اشخاص، اسراف فرق میکند، همچنین به اعتبار زمان هم مختلف است. زیرا ممکن است صرف مقداری از مال برای معیشت نسبت به شخصی اسراف نباشد، در حالی که اگر سال قحطی و فقر عمومی پیش آید، صرف چنین مقدار برای همین شخص اسراف باشد و بر او واجب میشود که به کمتر از آن معیشت کند و مازاد را به دیگران که گرفتارند بدهد. | |
+ | |||
+ | باید دانست که سه قسم اسراف است که در جمیع حالات حرام و اختصاص به شخص یا زمان یا جایی ندارد: | ||
+ | |||
+ | '''قسم اول:''' | ||
+ | |||
+ | ضایع کردن مال و اتلاف آن، هر چند آن مال کم باشد، مانند هسته خرما را دور انداختن، هنگامی که قابل استفاده باشد؛ یا بقیه ظرف آب را ریختن در جایی که آب نایاب باشد و به مقدار رفع نیازمندی میگردد. یا لباسی که قابل استفاده خود یا دیگری است پاره کردن و یا دور انداختن. یا خوراکی را نگه داشتن و به دیگری ندادن تا اینکه ضایع شود؛ یا روشن کردن چراغ در روشنایی آفتاب و نظایر اینها. در روایتی آمده است: «عن الصادق (علیهالسّلام) انه نظر الی فاکهة قد رمیت من داره لم یستقص اکلها فغضب وقال ما هذا ان کنتم شبعتم فان کثیراً من الناس لم یشبعوا فاطعموه من یحتاج الیه؛ حضرت صادق (علیهالسّلام) میوه نیم خوردهای را دیدند که از منزل ایشان بیرون انداخته شده بود (مانند اناری که تمام دانههایش را نخورند و دور اندازند یا خربزه و هنداونه را که مقداری از مغزش باقیست دور اندازند). پس آن حضرت خشمناک شد و فرمود: این چه کاری است که کردید اگر شما سیر شدید، بسیاری از مردم هستند که سیر نشدند پس به آنهایی که نیازمندند بدهید.» | ||
+ | |||
+ | '''قسم دوم:''' | ||
+ | |||
+ | صرف کردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنی و آشامیدنی و غیر آنها. مانند خوردن چیزی پس از سیری هرگاه مضر باشد. اما صرف مال در آنچه که برای بدن نافع و صلاح آن است، اسراف نیست. | ||
+ | |||
+ | '''قسم سوم:''' | ||
+ | |||
+ | صرف کردن مال در مصرفهایی که شرعاً [[حرام]] است مانند خریدن شراب و آلات [[قمار]] و اجرت فاحشه و خواننده و [[رشوه خواری|رشوه]] دادن به حکام و صرف نمودن مال در چیزی که ظلمی دربردارد، یا ستمی به مسلمانی میزند و... . در چنین مواردی از دو جهت مخالفت امر خدا و معصیت است: یکی گناه بودن اصل عمل و دیگر اسراف بودن صرف مال در آنها. در [[تفسیر عیاشی (کتاب)|تفسیر عیاشی]] از عبدالرحمن بن حجاج روایت کرده که از حضرت صادق (علیهالسّلام) معنی آیه {{متن قرآن|«لاتُبذّر تبذیرا»}} را پرسید، فرمود: کسی که در غیر طاعت خدا خرج میکند مبذر است و کسی که در راه خدا صرف میکند میانهرو است. | ||
==فرق اسراف و تبذیر== | ==فرق اسراف و تبذیر== | ||
بین اسراف و [[تبذیر]] ارتباط و تفاوتی هست. اسراف به معنای تجاوز نمودن از حد [[اعتدال]] و میانه روی است، اما تبذیر عبارت است از بی جهت مصرف کردن چیزی که موجب اتلاف آن شود. این واژه در لغت به معنای تباه ساختن اموال است که از دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانی نامساعد و به روشی نادرست به استعاره گرفته شده و همیشه با نوعی پاشیدگی، بینظمی و بیبرنامگی همراه است. | بین اسراف و [[تبذیر]] ارتباط و تفاوتی هست. اسراف به معنای تجاوز نمودن از حد [[اعتدال]] و میانه روی است، اما تبذیر عبارت است از بی جهت مصرف کردن چیزی که موجب اتلاف آن شود. این واژه در لغت به معنای تباه ساختن اموال است که از دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانی نامساعد و به روشی نادرست به استعاره گرفته شده و همیشه با نوعی پاشیدگی، بینظمی و بیبرنامگی همراه است. | ||
− | اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف (اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و...) میشود؛ امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی، و به ندرت در موارد دیگر بهکار میرود | + | اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف (اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و...) میشود؛ امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی، و به ندرت در موارد دیگر بهکار میرود. اسراف در مال، هزینه کردن آن بیش از حدّ سزاوار است، ولی تبذیر، صرف مال در مسیری است که سزاوار نیست مانند هزینه کردن آن در راه معصیت. |
اسراف، گاه بر زیادهروی در انجام دادن عملی [[مباح]]، اطلاق میشود؛ مانند زیادهروی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست. بنابراین، مصادیق آن را میتوان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست؛ امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مییابد؛ مثلا به شخصی [[انفاق]] کند تا با آن، حرامی را مرتکب شود. پس تبذیر بر خلاف اسراف، هیچگاه برای بیان زیادهروی در امور خیر، چون انفاق بهکار نرفته است. | اسراف، گاه بر زیادهروی در انجام دادن عملی [[مباح]]، اطلاق میشود؛ مانند زیادهروی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست. بنابراین، مصادیق آن را میتوان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست؛ امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مییابد؛ مثلا به شخصی [[انفاق]] کند تا با آن، حرامی را مرتکب شود. پس تبذیر بر خلاف اسراف، هیچگاه برای بیان زیادهروی در امور خیر، چون انفاق بهکار نرفته است. | ||
+ | ==اسراف در قرآن== | ||
+ | در [[قرآن کریم]] واژه «اسراف» و مشتقات آن مکرر به کار رفته است ولی در بیست و سه مورد لفظ «اسراف» استعمال شده که در هر مورد، مفهومی ویژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبههای اخلاقی، عقیدتی و تجاوز از حدود الهی است، و تنها در چهار مورد جنبه مالی را شامل می شود.<ref>اسراف و تبذیر در قرآن، محمدرضا عطایی، مجلة مشکاه، ش ۵۵</ref> | ||
− | + | برخی از آیاتی که در آنها از تعبیر اسراف استفاده شده است: | |
− | |||
− | + | *{{متن قرآن|«... لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً * إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ وَ کانَ الشَّیطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً»}}؛<ref>[[سوره اسراء]]، ۲۶-۲۷.</ref> اسراف مکن و مال خودت را پراکنده مساز، به درستی که اسرافکنندگان برادران شیاطینند (و در دوزخ با ایشان قریناند) و شیطان به پروردگارش (و نعمتهای بیپایان او) سخت (منکر و) کفرانکننده است. | |
+ | *{{متن قرآن|«قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»}}<ref>[[سوره زمر]]، ۵۳.</ref>؛ بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد. در این آیه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حریم انسانی اسراف بر نفس شمرده می شود. | ||
+ | *{{متن قرآن|«وَمَا کانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»}}<ref>[[سوره آل عمران]]، ۱۴۷.</ref>؛ گفتار آنها فقط این بود که پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندروی های ما در کارها چشم بپوش، قدم های ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعیت کافران پیروز بگردان. این آیه بیانگر دعای مجاهدان [[جنگ احد]] است که در جریان جنگ از اطاعت امر [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) عدول کردند. | ||
+ | *{{متن قرآن|«وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَینَاتِ ثُمَّ إِنَّ کثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِک فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»}}<ref>[[سوره مائده]]، ۳۲.</ref>؛ و رسولان، با دلایل روشن به سوی [[بنی اسرائیل|بنی اسرائیل]] آمدند، اما بسیاری از آنها بر روی زمین تعدی و اسراف کردند. | ||
+ | *{{متن قرآن|«وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ»}}.<ref>[[سوره یونس]]، ۸۳.</ref>؛ و به راستی [[فرعون]] برتری جویی (و طغیان) در زمین روا داشت و او از اسرافکاران بود. | ||
+ | *{{متن قرآن|«یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکمْ عِنْدَ کلِّ مَسْجِدٍ وَکلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»}}.<ref>[[سوره اعراف]]، ۳۱.</ref>؛ اى فرزندان آدم! هنگام رفتن به [[مسجد]]، زینت یافته باشید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند اسرافکنندگان را دوست نمىدارد. | ||
+ | *{{متن قرآن|«وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکانَ بَینَ ذَٰلِک قَوَامًا»}}<ref>[[سوره فرقان]]، ۶۷.</ref>؛ کسانی هستند که هرگاه [[انفاق]] کنند نه اسراف میکنند و نه سخت گیری، بلکه در میان این دو اعتدالی دارند. | ||
+ | *{{متن قرآن|«کُلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذا أَثمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یومَ حَصادِهِ ولا تُسرفوا انّه لایُحبّ المُسرفین»}}؛<ref>[[سوره انعام|سوره انعام]]، ۱۴۱.</ref> از میوه هر یک از این میوهها وقتی که میوه کرد بخورید و حق آن را (که خدا معین فرموده از زکات و غیره) بدهید روز درویدن آن، و از حد نگذرانید. زیرا خداوند دوست نمیدارد (و نمیپسندد اعمال) اسرافکنندگان را. | ||
+ | *{{متن قرآن|«کذلِک یضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ»}}؛<ref>[[سوره غافر|سوره مؤمن]]، ۳۴.</ref> این چنین هدایت نمیفرماید و عقوبت میکند هر اسرافکننده و شکآورندهای را. | ||
+ | *{{متن قرآن|«کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقی»}}؛<ref>[[سوره طه]]، ۱۲۷.</ref> همچنین جزا میدهیم کسی را که اسراف کند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سختتر و باقیتر است. | ||
+ | *{{متن قرآن|« فَلَا یسْرِفْ فِی الْقَتْلِ»}}<ref>[[سوره اسراء]]، ۳۳.</ref>؛ و در قتل اسراف نکنید. این آیه ردی است بر رسم [[جاهلیت|جاهلی]] که به ازای کشته شدن یک نفر، جمعی از قبیله قاتل را می کشتند. | ||
− | + | ==اسراف در احادیث== | |
− | + | *[[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیهالسّلام) می فرماید: «ما فوق الکفاف اسراف»؛<ref>مستدرک الوسایل، ج۱۵، ص۲۷۲.</ref> هر چیزی که بیش از نیاز مصرف شود اسراف است. | |
+ | *در روایت [[اعمش]] از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] (علیهالسّلام) ضمن شمارش گناهان کبیره، اسراف و تبذیر را ذکر فرمودهاند: «وَالْکبَائِرُ مُحَرَّمَةٌ وَهِی... وَالْإِسْرَافُ وَالتَّبْذِیرُ»؛ اسراف و تبذیر، از [[گناهان کبیره]] است.<ref>وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۳۳۱.</ref> | ||
+ | *امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: «إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِیمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَن»؛ اسراف، جائی است که مال را فاسد کند یا به بدن ضرر بزند. راوی پرسید: «اقتار» (بخل و تنگ نظری) چیست؟ فرمود: خوردن نان و نمک در حالی که قدرت بیش از آن را داشته باشی.<ref>کافی، ج۴، ص۵۳.</ref> | ||
+ | *امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: کم خوری از عفاف و پاکی است و پرخوری از اسراف است.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۱۳.</ref> | ||
+ | *امام صادق (علیهالسّلام): از نافرمانی خدا بپرهیز و اسراف (زیاده روی) نکن و تقتیر (تنگ نظری) هم نکن و حد وسط را رعایت کن بعد فرمود [[تبذیر|تبذیر]] از اسراف است که خداوند از آن نهی کرده است.<ref>کافی، ج۳، ص۵۰۱.</ref> | ||
+ | *امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: چیزی که برای بدن مفید است، اسراف نیست.<ref>کافی، ج۴، ص۵۳.</ref> | ||
+ | *امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیراً أَلْهَمَهُ الِاقْتِصَادَ و َحُسْنَ التَّدْبِیرِ وَ جَنَّبَهُ سُوءَ التَّدْبِیرِ وَ الْإِسْرَافَ»؛ زمانی که خداوند بخواهد به بنده ای خیر برساند به او الهام می کند، میانه روی وانتخاب راه و روش خوب و درست در زندگی را و به او دوری و پرهیز ازاسراف و برگزیدن روش های بد و غلط در زندگی را الهام می کند.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۶۶.</ref> | ||
+ | *امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «ان القصد امر یحبّه الله عزّوجلّ و ان السرف یُبغضه الله عزّوجلّ حتی طرحک النواة فانها تصلح لشیء و حتی صبّک فضل شرابک؛ جز این نیست که خداوند اقتصاد (میانهروی) را دوست و اسراف را دشمن میدارد حتی دور انداختن تو هسته خرما را. زیرا آن هم به کار میآید (چنانچه در عربستان بذر نخل و خوراک شتر است). و همچنین ریختن تتمه آبی که خوردهای (زیرا آن هم در پارهای از مواقع به کار میآید)». | ||
+ | *امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «اتق الله ولا تسرف ولا تقتر و کن بین ذلک قواماً ان الاسراف من التبذیر قال الله تعالی ولا تبذر، ان الله لایعذب علی القصد»؛ از خدا بترس و زیادهروی مکن و سختگیری هم منما و همیشه در حد وسط باش. به درستی که اسراف از تبذیر است و خداوند فرموده است: تبذیر مکن جز این نیست که هیچگاه خداوند کسی را بر میانهروی عذاب نخواهد فرمود. | ||
+ | *امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «آیا گمان میکنی خدا به کسی که مال داده به سبب احترام او است، یا به کسی که نداده به واسطه پستی او است. نه چنین است، بلکه مال، مال خدا است آن را به عنوان امانت نزد شخص قرار میدهد و اذن داده که بهطور میانهروی از آن بخورد و بیاشامد و لباس بپوشد و ازدواج کند و بر مرکب سوار شود و زیادتی آن مال را به فقرا برساند و رفع احتیاجشان کند. پس هر کس به این دستور رفتار کند، آنچه را خورده و آشامیده و پوشیده و سوار شده و نکاح نموده تمام بر او حلال است و اگر چنین نکرده تمام بر او حرام است، پس آیه شریفه را خواند که «اسراف نکنید زیرا خداوند اسرافکنندگان را دوست نمیدارد» سپس در توضیح فرمود: آیا گمان میکنی خدا مالی به عنوان امانت به کسی داد پس او اسبی بخرد برای سواری به مبلغ ده هزار درهم، در حالی که میتوانست اسبی به مبلغ بیست درهم بخرد و کفایتش را میکرد». | ||
+ | *عباسی میگوید از [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا]] (علیهالسّلام) در مخارج عائلهام طلب اذن نمودم. فرمود: «حد وسط بین دو چیزی که ناپسند (مبغوض) است». گفتم فدایت شوم به خدا سوگند که دو چیز ناپسند را نمیشناسم. فرمود «خدا تو را رحمت کند آیا نمیدانی که خدا دشمن میدارد زیادهروی را و سختگیری را.» سپس آیه شریفه را تلاوت فرمود که «بندگان رحمان آنهایند که هر گاه مال خود را خرج میکنند اسراف نمیکنند و تنگ هم نمیگیرند و انفاقشان همیشه بین اسراف و بخل است.» | ||
+ | *از حضرت صادق (علیهالسّلام) مروی است که: «کسی که مالش را به سبب اسراف تلف کرد و فقیر شد دعایش مستجاب نمیشود و چون بگوید خدایا به من مال ده حق تعالی میفرماید آیا تو را به اقتصاد (میانهروی) امر نکردم؟». | ||
− | + | ==عوامل اسراف== | |
+ | اسراف عوامل متعددی دارد و مهمترین آنها، عبارتند از: | ||
− | ''' | + | *'''ضعف ایمان و بیمبالاتی در دستورهای دینی؛''' انسان مؤمن همانطور که سایر دستورات دینی را انجام می دهد و از محرمات دوری می کند، از اسراف کردن نیز پرهیز خواهد کرد؛ اما کسی که اسراف می کند اگر حرمت آن را می داند و اسراف می کند دچار ضعف ایمان است. |
− | + | *'''تربیت غلط خانوادگی؛''' رفتارهای انسانها نتیجه معاشرتهای اجتماعی آنان است که در طول زندگی آموخته اند. حال اگر در خانه و محیط زندگی بزرگترها اسراف کار بودند، کودکان نیز که در آن محیط پرورش می یابند از والدین و بزرگترها تقلید نموده و زندگی را با ریخت و پاشهای بی مورد آغاز می نمایند. | |
− | ''' | + | *'''تجملگرایی و چشم و همچشمی؛''' بعضی از اهل اسراف برای اینکه از دیگران عقب نمانند، اقدام به خرید چیزهایی می کنند که لازم ندارند یا سعی می کنند با پر زرق و برق کردن زندگی برای خود در بین مردم ارزش و احترام ایجاد کنند. غرق شدن در مادیات و روی آوردن به تجملات که به حق می توان آن را نوعی بیماری مربوط به قرن اخیر نامید، از نمونه های بارز اسراف و از عوامل عمده آن به شمار می آید. بسیاری از افراد اگر به اندازه نیاز خود مصرف کنند، جایی برای کمبود و فقر در جامعه باقی نمی ماند. |
− | + | *'''تهاجم فرهنگی؛''' [[تهاجم فرهنگی|تهاجم فرهنگی]]، ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و روانی را در بر می گیرد و رفتارهای مختلف انسانهای مورد تهاجم را تغییر می دهد که ایجاد جامعه مصرفگرا و ظهور گرایشهای تجملی از آثار آن می باشد. در همین راستا [[امام خمینی|امام خمینی]] فرموده است: «اکنون بازارهای کشورهای اسلامی، مراکز رقابت کالاهای غرب شده است و سیل کالاهای تزیینی مبتذل، اسباب بازیها، اجناس مصرفی به سوی آن ها سرازیر است و همه ملت ها را آن چنان مصرفی بار آورده اند که گمان می کنند: بدون این اجناس آمریکایی و اروپایی و ژاپنی و دیگر کشورها زندگی نمی توان کرد.» | |
− | + | *'''ناسپاسی و کفران نعمت؛''' خداوند در آیات ۲۶-۲۷ [[سوره اِسراء|سوره اسراء]]، پس از نهی از تبذیر و بیان اخوت مبذّران با شیاطین، میفرماید: [[شیطان]] در برابر پروردگارش بسیار ناسپاس بود. | |
− | ==اسراف | + | ==آثار و پیامدهای اسراف== |
− | + | بر اساس آیات [[قرآن مجید]] و روایات معصومین، اسراف، دارای زیانهای گوناگون فردی، اجتماعی، مادی و معنوی است که به گوشه ای از آنها اشاره می شود: | |
+ | |||
+ | *'''خشم الهى؛''' اسرافکار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مى زند، از رحمت خداوند دور شده و گرفتار خشم خدا مى شود، همانگونه که در قرآن آمده است: {{متن قرآن|«انّه لا یحبّ المسرفین»}} خداوند اسرافکاران را دوست نمى دارد و [[امام صادق]] فرمود: «انّ السَرف امر یُبغضُه الله»؛ اسراف مورد غضب خداست. | ||
− | + | *'''محرومیت از هدایت؛''' خداى متعال که همواره درهاى رحمتش بر بندگان گشوده است و خود را «[[غافر الذنب (اسم الله)|غافر الذنب]] و [[قابلالتوب|قابل التوب]]» معرفى کرده است، نسبت به اسرافکاران مى فرماید: {{متن قرآن|«انّ الله لا یهدى مَن هو مُسرف کذّاب»}} همانا خداوند کسى را که اسرافکار و دروغگو است هدایت نمى کند. | |
− | * | + | *'''فقر؛''' از روشن ترین زیانهای اسراف فقر است و مسرفان سرانجام بدست فقر و تهیدستی خواهد افتاد و بر عکس، میانه روی و بیهوده صرف نکردن ثروت ها باعث عزت و سربلندی و رشد اقتصادی خواهد شد. [[پیامبر اکرم]] می فرماید: «با رعایت اقتصاد و میانه روی هیچ فردی فقیر نخواهد شد». و حضرت على مى فرماید: «سببُ الفقر اسراف»؛ ولخرجى عامل فقر است. امام صادق نیز می فرماید: هر کس در زندگی خود میانه روی کند من ضمانت می کنم که هرگز فقیر نشود. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | *'''هلاکت؛''' اسراف از هر نوعى که باشد، انسان را به نابودى مى کشاند. قرآن مجید این حقیقت را چنین بیان مى فرماید: «ما به وعده هایى که به انبیاء و اولیا دادیم وفا کردیم و سپس آنها را با هر که اراده کردیم نجات دادیم؛ اما مسرفان و ستمگران را هلاک نمودیم».<ref>[[سوره انبیاء|سوره انبیا]]، ۹۰. </ref> و حضرت على مى فرماید: «کثرة السرف تَدمُر»؛<ref>غررالحکم، ص ۱۹۵.</ref> اسرافکارى زیاد انسان را به هلاکت مى کشاند. | |
− | * | + | *'''کیفر اخروى؛''' کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، علاوه بر فقر و تنگدستى در دنیا، عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است. قرآن مى فرماید: {{متن قرآن|«کذلک نَجزى مَن اَسرفَ و لم یؤمن بآیات ربّه ولعذاب الآخرة أشدّ و أبقى»}}؛ و در جاى دیگر مى فرماید: {{متن قرآن|«وانّ المُسرفین هم اصحابُ النار»}}؛ به راستى که مسرفان اهل دوزخند. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | *'''تزلزل و سستى؛''' انسانهاى معتدل در فراز و نشیبهاى زندگى هرگز نمى لغزند ولى افراد اسرافکار -که ولخرجى و مصرف زدگى تمام ابعاد زندگیشان را فراگرفته- چون روحیه مقاومت ندارند شکست خورده و متزلزل خواهند بود. | |
− | |||
− | ''' | + | *'''احتیاج به دیگران؛''' جامعه پرمصرف در نهایت براى تأمین مایحتاج خود به بیگانه روى مى آورد و تمام دارایی خود را باید صرف واردات، کند تا نیازمندیهای خود را تأمین کند. |
− | + | *'''سقوط از درجه اخلاق اسلامی؛''' زندگی اسراف گرایانه روح عاطفی و انسانی را از بین می برد و انسان را از درد و سوز دیگران بی خبر می سازد، ولخرجی و ریخت و پاشهای نابجا، انسان را در مسیر عیاشی قرار می دهد و اسراف کار برای اینکه بتواند مخارج بیش از حد خود را تامین کند، بناچار به کارهای خلاف دین و قانون روی آورد؛ مثل آنکه [[رشوه خواری|رشوه]] بگیرد یا دزدی کند و... . همانطور که در قرآن می فرماید: «مسرفان برادران شیطان اند.» | |
− | ''' | + | *'''اختلاف طبقاتى؛''' یکى از علل اساسى اختلاف طبقاتى به طور قطع همین اسرافکاریها است. از نتایج مسلم ولخرجیها و بى بندوباری ها، تضییع حقوق دیگران است که موجب دغدغه خاطر و گرفتاریهاى روحى و بیماریهاى جسمى و روانى و اختلاف طبقاتی در جامعه می شود. |
− | + | *'''کم رنگ شدن ارزشهای دینی و اجتماعی؛''' یکی دیگر از پیامدهای مصرف گرایی تأثیرات منفی در فضای معنوی جامعه است؛ چرا که در بسیاری از مواقع، مصرف گرایی باعث رواج خود خواهی، رشد روحیه فرد گرایی و نادیده انگاشتن بسیاری از اصول اجتماعی و اخلاقی می شود. | |
− | ''' | + | *'''فساد اجتماعی؛''' از دیدگاه قرآن یکی از آثار پیامدهای اسراف، [[فساد]] در زمین است؛ زیرا هرگونه تجاوز از حد، موجب فساد و از هم گسیختگی می شود. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ * الَّذِینَ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یصْلِحُونَ»}}؛<ref>[[سوره شعراء]]، ۱۵۲.</ref>و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید، آنان که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند. |
− | + | *'''افزایش واردات و ضعف اقتصاد؛''' اشاعه [[فرهنگ]] مصرف گرایی، باعث افزایش تجمل گرایی و نیازهای غیرضروری در جامعه می شود و همین امر نیز باعث سیل ورود کالاهای خارجی می شود و افزایش واردات، موجب تضعیف تولید کنندگان داخلی می گردد. | |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | *سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اسراف»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۱۱. | ||
+ | *"اسراف، عوامل و راهکارهای مبارزه با آن"، محمدحسین حسینی، فصلنامه سفیر، شماره ۲۰، ۱۳۹۱/۱۲/۲۶. | ||
+ | *فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۵۰۷-۵۰۹. | ||
+ | *"اسراف"، دانشنامه موضوعی قرآن. | ||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
سطر ۱۰۲: | سطر ۱۲۵: | ||
|رده= دارد | |رده= دارد | ||
}} | }} | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
[[رده:اخلاق فردی]] | [[رده:اخلاق فردی]] | ||
[[رده:صفات ناپسند]] | [[رده:صفات ناپسند]] | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده: مقاله های مهم]] | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
− |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۷
«اِسراف» به معنای تجاوز از حد اعتدال در هر کاری است. دین اسلام بهرهبرداری مشروع از نعمتهای الهی را مباح شمرده، ولی زیادهروی را حرام و ناروا و از گناهان کبیره میداند. بیمبالاتی در دستورهای دینی، کفران نعمت، چشموهمچشمی، تربیت نادرست خانوادگی و داشتن ثروت بدون برخورداری از اخلاق دینی را میتوان از عوامل اسراف دانست.
محتویات
معنای اسراف
واژه «اسراف» از ریشه «سرف» در لغت به معنای «تجاوز کردن از اعتدال و میانه روی»، و «از حد گذشتن» در هر کاری است که انسان انجام می دهد.[۱] مفهوم «حدّ وسط» که دو طرف آن، افراط و تفریط است، مفهومی نسبی است که به اختلاف اشخاص، زمان و مکان فرق میکند. از کلمات فقها برمیآید هر کاری که غرض عقلایی به آن تعلّق گرفته باشد اسراف نیست؛ به این معنا که خروج از حدّ اعتدال در آنجا مصداق پیدا نمیکند.
البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمیشود و بیشتر در زیادهروی ظهور دارد، بدینجهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» که به معنای تضییق و بخل است دانستهاند.
گرچه استعمال اسراف در موارد زیادهروی در انفاق مال بیشتر است و گاهی به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانی هم به چگونگی بذل مال و مورد آن اطلاق می شود[۲]، اما قرآن از این واژه برای بیان گونه های مختلف تجاوزکاری و زیادهروی استفاده نموده است.
معیار اسراف
آن قسمت از مخارج و هزینه هایى که با موقعیت اجتماعى و شئون زندگى انسان موافق و سازگار است، اقتصاد و تقدیر معیشت است و آنچه از این حد و مقدار تجاوز کند، اسراف و زیاده روى است. قول مشهور این است که در خیر اسراف نیست؛ یعنی اگر کسی برای خدا -نه هوای نفس-، در موردی که دانسته شود رضای خداوند در انفاق است، هر چه بدهد اسراف نیست و آیات و روایاتی که دلالت بر حرمت اسراف و لزوم اقتصاد دارد، با آن معارضه ندارد.
همانطور که نسبت به اشخاص، اسراف فرق میکند، همچنین به اعتبار زمان هم مختلف است. زیرا ممکن است صرف مقداری از مال برای معیشت نسبت به شخصی اسراف نباشد، در حالی که اگر سال قحطی و فقر عمومی پیش آید، صرف چنین مقدار برای همین شخص اسراف باشد و بر او واجب میشود که به کمتر از آن معیشت کند و مازاد را به دیگران که گرفتارند بدهد.
باید دانست که سه قسم اسراف است که در جمیع حالات حرام و اختصاص به شخص یا زمان یا جایی ندارد:
قسم اول:
ضایع کردن مال و اتلاف آن، هر چند آن مال کم باشد، مانند هسته خرما را دور انداختن، هنگامی که قابل استفاده باشد؛ یا بقیه ظرف آب را ریختن در جایی که آب نایاب باشد و به مقدار رفع نیازمندی میگردد. یا لباسی که قابل استفاده خود یا دیگری است پاره کردن و یا دور انداختن. یا خوراکی را نگه داشتن و به دیگری ندادن تا اینکه ضایع شود؛ یا روشن کردن چراغ در روشنایی آفتاب و نظایر اینها. در روایتی آمده است: «عن الصادق (علیهالسّلام) انه نظر الی فاکهة قد رمیت من داره لم یستقص اکلها فغضب وقال ما هذا ان کنتم شبعتم فان کثیراً من الناس لم یشبعوا فاطعموه من یحتاج الیه؛ حضرت صادق (علیهالسّلام) میوه نیم خوردهای را دیدند که از منزل ایشان بیرون انداخته شده بود (مانند اناری که تمام دانههایش را نخورند و دور اندازند یا خربزه و هنداونه را که مقداری از مغزش باقیست دور اندازند). پس آن حضرت خشمناک شد و فرمود: این چه کاری است که کردید اگر شما سیر شدید، بسیاری از مردم هستند که سیر نشدند پس به آنهایی که نیازمندند بدهید.»
قسم دوم:
صرف کردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنی و آشامیدنی و غیر آنها. مانند خوردن چیزی پس از سیری هرگاه مضر باشد. اما صرف مال در آنچه که برای بدن نافع و صلاح آن است، اسراف نیست.
قسم سوم:
صرف کردن مال در مصرفهایی که شرعاً حرام است مانند خریدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوه دادن به حکام و صرف نمودن مال در چیزی که ظلمی دربردارد، یا ستمی به مسلمانی میزند و... . در چنین مواردی از دو جهت مخالفت امر خدا و معصیت است: یکی گناه بودن اصل عمل و دیگر اسراف بودن صرف مال در آنها. در تفسیر عیاشی از عبدالرحمن بن حجاج روایت کرده که از حضرت صادق (علیهالسّلام) معنی آیه «لاتُبذّر تبذیرا» را پرسید، فرمود: کسی که در غیر طاعت خدا خرج میکند مبذر است و کسی که در راه خدا صرف میکند میانهرو است.
فرق اسراف و تبذیر
بین اسراف و تبذیر ارتباط و تفاوتی هست. اسراف به معنای تجاوز نمودن از حد اعتدال و میانه روی است، اما تبذیر عبارت است از بی جهت مصرف کردن چیزی که موجب اتلاف آن شود. این واژه در لغت به معنای تباه ساختن اموال است که از دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانی نامساعد و به روشی نادرست به استعاره گرفته شده و همیشه با نوعی پاشیدگی، بینظمی و بیبرنامگی همراه است.
اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف (اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و...) میشود؛ امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی، و به ندرت در موارد دیگر بهکار میرود. اسراف در مال، هزینه کردن آن بیش از حدّ سزاوار است، ولی تبذیر، صرف مال در مسیری است که سزاوار نیست مانند هزینه کردن آن در راه معصیت.
اسراف، گاه بر زیادهروی در انجام دادن عملی مباح، اطلاق میشود؛ مانند زیادهروی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست. بنابراین، مصادیق آن را میتوان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست؛ امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مییابد؛ مثلا به شخصی انفاق کند تا با آن، حرامی را مرتکب شود. پس تبذیر بر خلاف اسراف، هیچگاه برای بیان زیادهروی در امور خیر، چون انفاق بهکار نرفته است.
اسراف در قرآن
در قرآن کریم واژه «اسراف» و مشتقات آن مکرر به کار رفته است ولی در بیست و سه مورد لفظ «اسراف» استعمال شده که در هر مورد، مفهومی ویژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبههای اخلاقی، عقیدتی و تجاوز از حدود الهی است، و تنها در چهار مورد جنبه مالی را شامل می شود.[۳]
برخی از آیاتی که در آنها از تعبیر اسراف استفاده شده است:
- «... لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً * إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ وَ کانَ الشَّیطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً»؛[۴] اسراف مکن و مال خودت را پراکنده مساز، به درستی که اسرافکنندگان برادران شیاطینند (و در دوزخ با ایشان قریناند) و شیطان به پروردگارش (و نعمتهای بیپایان او) سخت (منکر و) کفرانکننده است.
- «قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»[۵]؛ بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد. در این آیه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حریم انسانی اسراف بر نفس شمرده می شود.
- «وَمَا کانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»[۶]؛ گفتار آنها فقط این بود که پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندروی های ما در کارها چشم بپوش، قدم های ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعیت کافران پیروز بگردان. این آیه بیانگر دعای مجاهدان جنگ احد است که در جریان جنگ از اطاعت امر پیامبر(ص) عدول کردند.
- «وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَینَاتِ ثُمَّ إِنَّ کثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِک فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»[۷]؛ و رسولان، با دلایل روشن به سوی بنی اسرائیل آمدند، اما بسیاری از آنها بر روی زمین تعدی و اسراف کردند.
- «وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ».[۸]؛ و به راستی فرعون برتری جویی (و طغیان) در زمین روا داشت و او از اسرافکاران بود.
- «یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکمْ عِنْدَ کلِّ مَسْجِدٍ وَکلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ».[۹]؛ اى فرزندان آدم! هنگام رفتن به مسجد، زینت یافته باشید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند اسرافکنندگان را دوست نمىدارد.
- «وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکانَ بَینَ ذَٰلِک قَوَامًا»[۱۰]؛ کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند نه اسراف میکنند و نه سخت گیری، بلکه در میان این دو اعتدالی دارند.
- «کُلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذا أَثمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یومَ حَصادِهِ ولا تُسرفوا انّه لایُحبّ المُسرفین»؛[۱۱] از میوه هر یک از این میوهها وقتی که میوه کرد بخورید و حق آن را (که خدا معین فرموده از زکات و غیره) بدهید روز درویدن آن، و از حد نگذرانید. زیرا خداوند دوست نمیدارد (و نمیپسندد اعمال) اسرافکنندگان را.
- «کذلِک یضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ»؛[۱۲] این چنین هدایت نمیفرماید و عقوبت میکند هر اسرافکننده و شکآورندهای را.
- «کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقی»؛[۱۳] همچنین جزا میدهیم کسی را که اسراف کند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سختتر و باقیتر است.
- « فَلَا یسْرِفْ فِی الْقَتْلِ»[۱۴]؛ و در قتل اسراف نکنید. این آیه ردی است بر رسم جاهلی که به ازای کشته شدن یک نفر، جمعی از قبیله قاتل را می کشتند.
اسراف در احادیث
- امام علی (علیهالسّلام) می فرماید: «ما فوق الکفاف اسراف»؛[۱۵] هر چیزی که بیش از نیاز مصرف شود اسراف است.
- در روایت اعمش از امام صادق (علیهالسّلام) ضمن شمارش گناهان کبیره، اسراف و تبذیر را ذکر فرمودهاند: «وَالْکبَائِرُ مُحَرَّمَةٌ وَهِی... وَالْإِسْرَافُ وَالتَّبْذِیرُ»؛ اسراف و تبذیر، از گناهان کبیره است.[۱۶]
- امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: «إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِیمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَن»؛ اسراف، جائی است که مال را فاسد کند یا به بدن ضرر بزند. راوی پرسید: «اقتار» (بخل و تنگ نظری) چیست؟ فرمود: خوردن نان و نمک در حالی که قدرت بیش از آن را داشته باشی.[۱۷]
- امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: کم خوری از عفاف و پاکی است و پرخوری از اسراف است.[۱۸]
- امام صادق (علیهالسّلام): از نافرمانی خدا بپرهیز و اسراف (زیاده روی) نکن و تقتیر (تنگ نظری) هم نکن و حد وسط را رعایت کن بعد فرمود تبذیر از اسراف است که خداوند از آن نهی کرده است.[۱۹]
- امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: چیزی که برای بدن مفید است، اسراف نیست.[۲۰]
- امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیراً أَلْهَمَهُ الِاقْتِصَادَ و َحُسْنَ التَّدْبِیرِ وَ جَنَّبَهُ سُوءَ التَّدْبِیرِ وَ الْإِسْرَافَ»؛ زمانی که خداوند بخواهد به بنده ای خیر برساند به او الهام می کند، میانه روی وانتخاب راه و روش خوب و درست در زندگی را و به او دوری و پرهیز ازاسراف و برگزیدن روش های بد و غلط در زندگی را الهام می کند.[۲۱]
- امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «ان القصد امر یحبّه الله عزّوجلّ و ان السرف یُبغضه الله عزّوجلّ حتی طرحک النواة فانها تصلح لشیء و حتی صبّک فضل شرابک؛ جز این نیست که خداوند اقتصاد (میانهروی) را دوست و اسراف را دشمن میدارد حتی دور انداختن تو هسته خرما را. زیرا آن هم به کار میآید (چنانچه در عربستان بذر نخل و خوراک شتر است). و همچنین ریختن تتمه آبی که خوردهای (زیرا آن هم در پارهای از مواقع به کار میآید)».
- امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «اتق الله ولا تسرف ولا تقتر و کن بین ذلک قواماً ان الاسراف من التبذیر قال الله تعالی ولا تبذر، ان الله لایعذب علی القصد»؛ از خدا بترس و زیادهروی مکن و سختگیری هم منما و همیشه در حد وسط باش. به درستی که اسراف از تبذیر است و خداوند فرموده است: تبذیر مکن جز این نیست که هیچگاه خداوند کسی را بر میانهروی عذاب نخواهد فرمود.
- امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «آیا گمان میکنی خدا به کسی که مال داده به سبب احترام او است، یا به کسی که نداده به واسطه پستی او است. نه چنین است، بلکه مال، مال خدا است آن را به عنوان امانت نزد شخص قرار میدهد و اذن داده که بهطور میانهروی از آن بخورد و بیاشامد و لباس بپوشد و ازدواج کند و بر مرکب سوار شود و زیادتی آن مال را به فقرا برساند و رفع احتیاجشان کند. پس هر کس به این دستور رفتار کند، آنچه را خورده و آشامیده و پوشیده و سوار شده و نکاح نموده تمام بر او حلال است و اگر چنین نکرده تمام بر او حرام است، پس آیه شریفه را خواند که «اسراف نکنید زیرا خداوند اسرافکنندگان را دوست نمیدارد» سپس در توضیح فرمود: آیا گمان میکنی خدا مالی به عنوان امانت به کسی داد پس او اسبی بخرد برای سواری به مبلغ ده هزار درهم، در حالی که میتوانست اسبی به مبلغ بیست درهم بخرد و کفایتش را میکرد».
- عباسی میگوید از حضرت رضا (علیهالسّلام) در مخارج عائلهام طلب اذن نمودم. فرمود: «حد وسط بین دو چیزی که ناپسند (مبغوض) است». گفتم فدایت شوم به خدا سوگند که دو چیز ناپسند را نمیشناسم. فرمود «خدا تو را رحمت کند آیا نمیدانی که خدا دشمن میدارد زیادهروی را و سختگیری را.» سپس آیه شریفه را تلاوت فرمود که «بندگان رحمان آنهایند که هر گاه مال خود را خرج میکنند اسراف نمیکنند و تنگ هم نمیگیرند و انفاقشان همیشه بین اسراف و بخل است.»
- از حضرت صادق (علیهالسّلام) مروی است که: «کسی که مالش را به سبب اسراف تلف کرد و فقیر شد دعایش مستجاب نمیشود و چون بگوید خدایا به من مال ده حق تعالی میفرماید آیا تو را به اقتصاد (میانهروی) امر نکردم؟».
عوامل اسراف
اسراف عوامل متعددی دارد و مهمترین آنها، عبارتند از:
- ضعف ایمان و بیمبالاتی در دستورهای دینی؛ انسان مؤمن همانطور که سایر دستورات دینی را انجام می دهد و از محرمات دوری می کند، از اسراف کردن نیز پرهیز خواهد کرد؛ اما کسی که اسراف می کند اگر حرمت آن را می داند و اسراف می کند دچار ضعف ایمان است.
- تربیت غلط خانوادگی؛ رفتارهای انسانها نتیجه معاشرتهای اجتماعی آنان است که در طول زندگی آموخته اند. حال اگر در خانه و محیط زندگی بزرگترها اسراف کار بودند، کودکان نیز که در آن محیط پرورش می یابند از والدین و بزرگترها تقلید نموده و زندگی را با ریخت و پاشهای بی مورد آغاز می نمایند.
- تجملگرایی و چشم و همچشمی؛ بعضی از اهل اسراف برای اینکه از دیگران عقب نمانند، اقدام به خرید چیزهایی می کنند که لازم ندارند یا سعی می کنند با پر زرق و برق کردن زندگی برای خود در بین مردم ارزش و احترام ایجاد کنند. غرق شدن در مادیات و روی آوردن به تجملات که به حق می توان آن را نوعی بیماری مربوط به قرن اخیر نامید، از نمونه های بارز اسراف و از عوامل عمده آن به شمار می آید. بسیاری از افراد اگر به اندازه نیاز خود مصرف کنند، جایی برای کمبود و فقر در جامعه باقی نمی ماند.
- تهاجم فرهنگی؛ تهاجم فرهنگی، ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و روانی را در بر می گیرد و رفتارهای مختلف انسانهای مورد تهاجم را تغییر می دهد که ایجاد جامعه مصرفگرا و ظهور گرایشهای تجملی از آثار آن می باشد. در همین راستا امام خمینی فرموده است: «اکنون بازارهای کشورهای اسلامی، مراکز رقابت کالاهای غرب شده است و سیل کالاهای تزیینی مبتذل، اسباب بازیها، اجناس مصرفی به سوی آن ها سرازیر است و همه ملت ها را آن چنان مصرفی بار آورده اند که گمان می کنند: بدون این اجناس آمریکایی و اروپایی و ژاپنی و دیگر کشورها زندگی نمی توان کرد.»
- ناسپاسی و کفران نعمت؛ خداوند در آیات ۲۶-۲۷ سوره اسراء، پس از نهی از تبذیر و بیان اخوت مبذّران با شیاطین، میفرماید: شیطان در برابر پروردگارش بسیار ناسپاس بود.
آثار و پیامدهای اسراف
بر اساس آیات قرآن مجید و روایات معصومین، اسراف، دارای زیانهای گوناگون فردی، اجتماعی، مادی و معنوی است که به گوشه ای از آنها اشاره می شود:
- خشم الهى؛ اسرافکار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مى زند، از رحمت خداوند دور شده و گرفتار خشم خدا مى شود، همانگونه که در قرآن آمده است: «انّه لا یحبّ المسرفین» خداوند اسرافکاران را دوست نمى دارد و امام صادق فرمود: «انّ السَرف امر یُبغضُه الله»؛ اسراف مورد غضب خداست.
- محرومیت از هدایت؛ خداى متعال که همواره درهاى رحمتش بر بندگان گشوده است و خود را «غافر الذنب و قابل التوب» معرفى کرده است، نسبت به اسرافکاران مى فرماید: «انّ الله لا یهدى مَن هو مُسرف کذّاب» همانا خداوند کسى را که اسرافکار و دروغگو است هدایت نمى کند.
- فقر؛ از روشن ترین زیانهای اسراف فقر است و مسرفان سرانجام بدست فقر و تهیدستی خواهد افتاد و بر عکس، میانه روی و بیهوده صرف نکردن ثروت ها باعث عزت و سربلندی و رشد اقتصادی خواهد شد. پیامبر اکرم می فرماید: «با رعایت اقتصاد و میانه روی هیچ فردی فقیر نخواهد شد». و حضرت على مى فرماید: «سببُ الفقر اسراف»؛ ولخرجى عامل فقر است. امام صادق نیز می فرماید: هر کس در زندگی خود میانه روی کند من ضمانت می کنم که هرگز فقیر نشود.
- هلاکت؛ اسراف از هر نوعى که باشد، انسان را به نابودى مى کشاند. قرآن مجید این حقیقت را چنین بیان مى فرماید: «ما به وعده هایى که به انبیاء و اولیا دادیم وفا کردیم و سپس آنها را با هر که اراده کردیم نجات دادیم؛ اما مسرفان و ستمگران را هلاک نمودیم».[۲۲] و حضرت على مى فرماید: «کثرة السرف تَدمُر»؛[۲۳] اسرافکارى زیاد انسان را به هلاکت مى کشاند.
- کیفر اخروى؛ کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، علاوه بر فقر و تنگدستى در دنیا، عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است. قرآن مى فرماید: «کذلک نَجزى مَن اَسرفَ و لم یؤمن بآیات ربّه ولعذاب الآخرة أشدّ و أبقى»؛ و در جاى دیگر مى فرماید: «وانّ المُسرفین هم اصحابُ النار»؛ به راستى که مسرفان اهل دوزخند.
- تزلزل و سستى؛ انسانهاى معتدل در فراز و نشیبهاى زندگى هرگز نمى لغزند ولى افراد اسرافکار -که ولخرجى و مصرف زدگى تمام ابعاد زندگیشان را فراگرفته- چون روحیه مقاومت ندارند شکست خورده و متزلزل خواهند بود.
- احتیاج به دیگران؛ جامعه پرمصرف در نهایت براى تأمین مایحتاج خود به بیگانه روى مى آورد و تمام دارایی خود را باید صرف واردات، کند تا نیازمندیهای خود را تأمین کند.
- سقوط از درجه اخلاق اسلامی؛ زندگی اسراف گرایانه روح عاطفی و انسانی را از بین می برد و انسان را از درد و سوز دیگران بی خبر می سازد، ولخرجی و ریخت و پاشهای نابجا، انسان را در مسیر عیاشی قرار می دهد و اسراف کار برای اینکه بتواند مخارج بیش از حد خود را تامین کند، بناچار به کارهای خلاف دین و قانون روی آورد؛ مثل آنکه رشوه بگیرد یا دزدی کند و... . همانطور که در قرآن می فرماید: «مسرفان برادران شیطان اند.»
- اختلاف طبقاتى؛ یکى از علل اساسى اختلاف طبقاتى به طور قطع همین اسرافکاریها است. از نتایج مسلم ولخرجیها و بى بندوباری ها، تضییع حقوق دیگران است که موجب دغدغه خاطر و گرفتاریهاى روحى و بیماریهاى جسمى و روانى و اختلاف طبقاتی در جامعه می شود.
- کم رنگ شدن ارزشهای دینی و اجتماعی؛ یکی دیگر از پیامدهای مصرف گرایی تأثیرات منفی در فضای معنوی جامعه است؛ چرا که در بسیاری از مواقع، مصرف گرایی باعث رواج خود خواهی، رشد روحیه فرد گرایی و نادیده انگاشتن بسیاری از اصول اجتماعی و اخلاقی می شود.
- فساد اجتماعی؛ از دیدگاه قرآن یکی از آثار پیامدهای اسراف، فساد در زمین است؛ زیرا هرگونه تجاوز از حد، موجب فساد و از هم گسیختگی می شود. قرآن کریم می فرماید: «وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ * الَّذِینَ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یصْلِحُونَ»؛[۲۴]و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید، آنان که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند.
- افزایش واردات و ضعف اقتصاد؛ اشاعه فرهنگ مصرف گرایی، باعث افزایش تجمل گرایی و نیازهای غیرضروری در جامعه می شود و همین امر نیز باعث سیل ورود کالاهای خارجی می شود و افزایش واردات، موجب تضعیف تولید کنندگان داخلی می گردد.
پانویس
- ↑ قاموس قرآن، ج۳، ص۲۵۷
- ↑ اسراف و تبذیر در قرآن، محمدرضا عطایی، مجلة مشکاه، ش ۵۵
- ↑ اسراف و تبذیر در قرآن، محمدرضا عطایی، مجلة مشکاه، ش ۵۵
- ↑ سوره اسراء، ۲۶-۲۷.
- ↑ سوره زمر، ۵۳.
- ↑ سوره آل عمران، ۱۴۷.
- ↑ سوره مائده، ۳۲.
- ↑ سوره یونس، ۸۳.
- ↑ سوره اعراف، ۳۱.
- ↑ سوره فرقان، ۶۷.
- ↑ سوره انعام، ۱۴۱.
- ↑ سوره مؤمن، ۳۴.
- ↑ سوره طه، ۱۲۷.
- ↑ سوره اسراء، ۳۳.
- ↑ مستدرک الوسایل، ج۱۵، ص۲۷۲.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۳۳۱.
- ↑ کافی، ج۴، ص۵۳.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۱۳.
- ↑ کافی، ج۳، ص۵۰۱.
- ↑ کافی، ج۴، ص۵۳.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۶۶.
- ↑ سوره انبیا، ۹۰.
- ↑ غررالحکم، ص ۱۹۵.
- ↑ سوره شعراء، ۱۵۲.
منابع
- سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اسراف»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۱۱.
- "اسراف، عوامل و راهکارهای مبارزه با آن"، محمدحسین حسینی، فصلنامه سفیر، شماره ۲۰، ۱۳۹۱/۱۲/۲۶.
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۵۰۷-۵۰۹.
- "اسراف"، دانشنامه موضوعی قرآن.