میرزا مهدی آشتیانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
سطر ۳۸: سطر ۳۸:
 
*آیت  الله [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] (م، ۱۳۲۹ ق)، صاحب «[[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]]»؛
 
*آیت  الله [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] (م، ۱۳۲۹ ق)، صاحب «[[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]]»؛
 
*آیت  الله [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدى]] (م، ۱۳۳۷ ق)، صاحب «[[عروة الوثقى (کتاب)|عروه]]»؛
 
*آیت  الله [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدى]] (م، ۱۳۳۷ ق)، صاحب «[[عروة الوثقى (کتاب)|عروه]]»؛
*آیت  الله سید محمد فیروزآبادى (م، ۱۳۴۵ ق)؛
+
*آیت  الله [[سید محمد فیروزآبادی]] (م، ۱۳۴۵ ق)؛
 
*آیت  الله [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا حسین نائینى]]؛
 
*آیت  الله [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا حسین نائینى]]؛
 
*آیت  الله [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقى]] (م، ۱۳۶۱ ق)؛
 
*آیت  الله [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقى]] (م، ۱۳۶۱ ق)؛
سطر ۱۶۴: سطر ۱۶۴:
 
او نه تنها یک عالم دینى متبحر و فیلسوفى بلند و آشنا به دانش هاى نظرى بود، بلکه انسانى متعبد و عالمى اهل سیر و سلوک بود و ذوق عرفانی اش بر مشرب [[عقل]] غلبه داشت.
 
او نه تنها یک عالم دینى متبحر و فیلسوفى بلند و آشنا به دانش هاى نظرى بود، بلکه انسانى متعبد و عالمى اهل سیر و سلوک بود و ذوق عرفانی اش بر مشرب [[عقل]] غلبه داشت.
  
آیت  الله آشتیانى علاوه بر این که از بزرگترین فلاسفه عصر بشمار مى آید، عارف کم نظیرى است که مراتب [[ورع]] و [[تقوا|تقواى]] باطنى و ارتباطش با دستگاه [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام، مورد اذعان همه کسانى است که محضر نیک او را درک کرده اند. آقا شیخ محمد رازى صاحب «گنجینه دانشمندان»، در جلد چهارم این مجموعه مکاشفه اى را از آن بزرگوار نقل کرده است بدین شرح: در ماه [[ذی الحجه]] سال ۱۳۶۸ ه.ق در منزل مرحوم آیت  الله حجت بودم و مرحوم میرزا مهدى آشتیانى در آن جا وارد بودند. مرحوم [[آیت الله بروجردی|آیت  الله بروجردى]] و آیت  الله [[سید محمدتقی خوانساری|سید محمدتقى خوانسارى]] براى دیدن ایشان آمدند و بعد از تعارفات و تشریفات، [[سید محمد حجت کوه کمره ای|آیت  الله حجت]] به آیت  الله بروجردى گفتند که آقاى میرزا مهدى آشتیانى مکاشفه عجیبى دارند و مناسب است خودشان نقل کنند. مرحوم آشتیانى فرمودند: من مبتلا به یرقان هستم و براى همین مسافرت به خارج هم نموده ام ولى علاج نشده است. در سال ۱۳۶۵ ق که توده اى ها - نهایت تسلط را در شمال و غرب ایران داشتند - به [[مشهد]] مشرف مى شدم. در اتوبوس حالم منقلب شد به طورى که مسافرین و راننده خیال کردند من سکته کرده ام. ماشین را متوقف کردند و مرا بیرون آوردند و در آن حال دیدم که در [[عرفات]] هستم و انوار بسیارى از آسمان به زمین مى آید و دیدم که مردم به یک طرف متوجه هستند. پرسیدم چه خبر است؟ گفتند: [[پیامبر اسلام|حضرت رسول]] صلی الله علیه و آله تشریف آورده اند. من به آن طرف رفتم و دیدم چهارده خیمه در کنار یکدیگر نصب است. خیمه بزرگى بود که متعلق به حضرت رسول صلی الله علیه و آله بود من در آن خیمه مشرف شدم و حضرت را [[زیارت]] کردم. خواستم از کسالت خود و حوائج دیگرم بگویم. گفتند: چون زائر فرزندم [[امام رضا]] علیه السلام هستى برو به خیمه ای که متعلق به اوست. پس من به خیمه آن حضرت شرفیاب شدم و سه حاجت خود را اظهار کردم. اول راجع به کسالتم، فرمودند مقدر شده که این کسالت با تو باشد تا از دنیا بروى، دوم راجع به فتنه توده اى ها، فرمودند به همین زودى شر آن ها مرتفع خواهد شد و تا شما با قبور و مجالس سوگوارى ما ارتباط دارید در امان هستید و سوم راجع به حاجت شخصى بود که فرمودند: این حاجت هم رواست».<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۴، ص ۳۶۹</ref>
+
آیت  الله آشتیانى علاوه بر این که از بزرگترین فلاسفه عصر بشمار مى آید، عارف کم نظیرى است که مراتب [[ورع]] و [[تقوا|تقواى]] باطنى و ارتباطش با دستگاه [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام، مورد اذعان همه کسانى است که محضر نیک او را درک کرده اند. آقا شیخ محمد رازى صاحب «گنجینه دانشمندان»، در جلد چهارم این مجموعه مکاشفه اى را از آن بزرگوار نقل کرده است بدین شرح:  
 +
 
 +
در ماه [[ذی الحجه]] سال ۱۳۶۸ ه.ق در منزل مرحوم آیت  الله حجت بودم و مرحوم میرزا مهدى آشتیانى در آن جا وارد بودند. مرحوم [[آیت الله بروجردی|آیت  الله بروجردى]] و آیت  الله [[سید محمدتقی خوانساری|سید محمدتقى خوانسارى]] براى دیدن ایشان آمدند و بعد از تعارفات و تشریفات، [[سید محمد حجت کوه کمره ای|آیت  الله حجت]] به آیت  الله بروجردى گفتند که آقاى میرزا مهدى آشتیانى مکاشفه عجیبى دارند و مناسب است خودشان نقل کنند. مرحوم آشتیانى فرمودند: من مبتلا به یرقان هستم و براى همین مسافرت به خارج هم نموده ام ولى علاج نشده است. در سال ۱۳۶۵ ق که توده اى ها - نهایت تسلط را در شمال و غرب ایران داشتند - به [[مشهد]] مشرف مى شدم. در اتوبوس حالم منقلب شد به طورى که مسافرین و راننده خیال کردند من سکته کرده ام. ماشین را متوقف کردند و مرا بیرون آوردند و در آن حال دیدم که در [[عرفات]] هستم و انوار بسیارى از آسمان به زمین مى آید و دیدم که مردم به یک طرف متوجه هستند. پرسیدم چه خبر است؟ گفتند: [[پیامبر اسلام|حضرت رسول]] صلی الله علیه و آله تشریف آورده اند. من به آن طرف رفتم و دیدم چهارده خیمه در کنار یکدیگر نصب است. خیمه بزرگى بود که متعلق به حضرت رسول صلی الله علیه و آله بود من در آن خیمه مشرف شدم و حضرت را [[زیارت]] کردم. خواستم از کسالت خود و حوائج دیگرم بگویم. گفتند: چون زائر فرزندم [[امام رضا]] علیه السلام هستى برو به خیمه ای که متعلق به اوست. پس من به خیمه آن حضرت شرفیاب شدم و سه حاجت خود را اظهار کردم. اول راجع به کسالتم، فرمودند مقدر شده که این کسالت با تو باشد تا از دنیا بروى، دوم راجع به فتنه توده اى ها، فرمودند به همین زودى شر آن ها مرتفع خواهد شد و تا شما با قبور و مجالس سوگوارى ما ارتباط دارید در امان هستید و سوم راجع به حاجت شخصى بود که فرمودند: این حاجت هم رواست».<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۴، ص ۳۶۹</ref>
  
 
[[سید جلال الدین آشتیانی|سید جلال الدین آشتیانى]] در مورد خلقیات آن بزرگوار نوشته است: آقا میرزا مهدى شخصى آرام و مؤدب و بى ادعا و داراى خلق ملکوتى بود و در عمر خود هرگز با کسى معارض یا تعارض در علمیات نداشت و خویشتن را از احدى برتر نشان نمى داد. از عادات آن مرحوم این بود که از دیگران صحبت نمى کرد و اگر صحبت به میان مى آمد به جرح کسى نمى پرداخت».<ref> اساس التوحید، ص ۱۴ و ۱۶. </ref>
 
[[سید جلال الدین آشتیانی|سید جلال الدین آشتیانى]] در مورد خلقیات آن بزرگوار نوشته است: آقا میرزا مهدى شخصى آرام و مؤدب و بى ادعا و داراى خلق ملکوتى بود و در عمر خود هرگز با کسى معارض یا تعارض در علمیات نداشت و خویشتن را از احدى برتر نشان نمى داد. از عادات آن مرحوم این بود که از دیگران صحبت نمى کرد و اگر صحبت به میان مى آمد به جرح کسى نمى پرداخت».<ref> اساس التوحید، ص ۱۴ و ۱۶. </ref>
سطر ۱۸۰: سطر ۱۸۲:
 
*هادی شاملو، میرزا مهدی آشتیانی، بزرگمرد عرفان و فلسفه، [http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=202848 خبرگزاری رسا]، بازیابی: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳.
 
*هادی شاملو، میرزا مهدی آشتیانی، بزرگمرد عرفان و فلسفه، [http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=202848 خبرگزاری رسا]، بازیابی: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳.
  
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم]][[رده:علماء شیعه]]
 
[[رده:فیلسوفان]]
 
[[رده:فیلسوفان]]
 
[[رده:عارفان]]
 
[[رده:عارفان]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۸

حکیم میرزا مهدی آشتیانی (۱۳۷۲-۱۳۰۶ ق)، فقیه فرزانه و فیلسوف بزرگ شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان میرزا حسن کرمانشاهى و سید محمدکاظم یزدى بود. تسلط ایشان به مبانى حکمت و عرفان و تبحر در آثار ملاصدرا باعث مى شد تا محفل درس او مورد توجه اهل فضل قرار گیرد. علامه شعرانى و علامه جعفرى از شاگردان او هستند.

مهدی آشتیانی.jpg
نام کامل میرزا مهدی آشتیانی
زادروز ۱۳۰۶ قمری
زادگاه تهران
وفات ۱۳۷۲ قمری
مدفن قم، حرم حضرت معصومه

Line.png

اساتید

میرزا حسن کرمانشاهى، آخوند خراسانی، سید محمدکاظم یزدى، میرزا حسین نائینى،...

شاگردان

علامه شعرانى، شهید مرتضى مطهرى، علامه جعفرى، سید جلال الدین آشتیانى،...

آثار

اساس التوحید، حاشیه بر كفایةالاصول، حاشیه بر مکاسب، تعلیقه بر اسفار اربعه، تعلیقه بر شفاء،...

ولادت و خاندان

میرزا مهدى آشتیانى در ذی القعده سال ۱۳۰۶ قمرى در تهران پا به عرصه عرصه وجود گذاشت. نیاکان میرزا مهدى همه از علماى بزرگ اسلام بوده اند. پدرش آیت الله میرزا جعفر آشتیانى (م، ۱۳۲۴ ق)، برادرزاده و داماد آیت الله میرزا محمدحسن آشتیانى (م، ۱۳۱۹ ق) است. وی از شاگردان حکیم میرزا ابوالحسن جلوه بود و در ادبیات و ریاضیات سرآمد علماى عصر خود و به طب و نجوم و هندسه و عرفان نیز تسلط داشت.

تحصیل و استادان

میرزا مهدى بعد از سپرى کردن دوران خردسالى، فراگیرى مقدمات علوم را آغاز کرد و در سن پنج سالگى به تلاوت کامل قرآن مجید موفق گردید.[۱]

میرزا مهدى علوم ادبى مانند صرف، نحو، معانى، بیان، بدیع و همچنین منطق و مقدمات فلسفه را نزد پدر دانشمند خود فراگرفت و سپس به درس اساتید تهران در علوم و معارف مختلف حاضر شد.

آشتیانى براى آموختن فقه و اصول، نزد بزرگانى همچون آقا شیخ مسیح طالقانى، آخوند ملا عبدالرسول مازندرانى، آقا سید عبدالکریم لاهیجى و شهید شیخ فضل الله نوری حاضر شد و نیز ریاضى را نزد آقا شیخ عبدالحسین سیبویه، میرز اغفار خان نجم الدوله، میرزا جهانبخش منجم بروجردى و آقا شیخ محمدحسین ریاضى فراگرفت. ایشان همچنین طب قدیم را از محضر میرزا محمدحسین حکیم و آقا میرزا ابوالقاسم نائینى و طب جدید را از میرزا على اکبر خان ناظم الاطبا و میرزا ابوالحسن خان رئیس الاطبا آموخت.[۲]

میرزا مهدى با جدیت تمام همه علوم و معارف فوق را نزد دانشمندان و بزرگان عصر آموخت و از بسیارى اساتید خود به اخذ اجازه و گواهى نامه علمى نائل شد.[۳] ایشان اگرچه در فقه و اصول و ریاضى و طب صاحب نظر و داراى مقامى ارجمند بود، ولى آن چه بیشتر براى او جاذبه داشت گام نهادن در وادى علوم عقلى و فلسفى بود.

ذهن نقاد اندیشه ژرف و جستجوگر او لحظه اى نمى آرمید و در تکاپوى درک معارف بلند عقلى و براى رسیدن به زلال دانش به درس خداوندان حکمت و فلسفه اسلامى عصر شتافت. اساتید او در مباحث فلسفه، حکمت و عرفان عبارتند از:

  • سید الحکماء میرزا ابوالحسن جلوه (م، ۱۳۱۴ ق): اگر چه ملا على واعظ خیابانى در «علماء معاصرین» از خود میرزا مهدى آشتیانى نقل کرده است که ایشان نزد حکیم جلوه درس گرفته؛[۴] ولى همان طور که آقاى صدوقى سُها در مقدمه «اساس التوحید» ذکر نموده، شاگردى آشتیانى نزد حکیم جلوه بعید است. چرا که سید ابوالحسن جلوه در سال ۱۳۱۴ درگذشت حال آن که در این سال آشتیانى تنها هشت سال داشته است. البته ممکن است بگوئیم پدر دانشمند میرزا مهدى، یعنى مرحوم میرزا جعفر آشتیانى - که خود از شاگردان حکیم جلوه بوده است- میرزا مهدى را با خود به مجلس درس استاد مى برده است و از این طریق میرزا مهدى از پرتو فیوض آن حکیم ارجمند نیز، مستفیض شده است.[۵]
  • فیلسوف فرزانه آقا میر شهاب تبریزى: حکیم، فیلسوف و عارف گرانمایه صاحب «رسالة فى حقیقة الوجود» مى باشد. میرزا مهدى آشتیانى، حکمت متعالیه را در محضر افادت او فراگرفته است.
  • حکیم آقا میرزا هاشم اشکورى: از بزرگترین فلاسفه و عرفاى معاصر است. میرزا مهدى عرفان و معرفت را از او آموخته است.

آیت الله آشتیانى در محضر اساتید بزرگ عصر و ارباب فضل، حکمت فلسفه و عرفان را به کمال آموخت و خود به مرتبه بلندى از استادى در این رشته ها نائل آمد. ایشان در سال ۱۳۲۹ ق، به عراق رفت و سالیانى طولانى به تکمیل مبانى فقه و اصول پرداخت. اساتید ایشان در نجف اشرف عبارتند از:

میرزا مهدى آشتیانى طى سال ها تلاش مستمر و کوشش مداوم در حوزه نجف، موفق به اخذ اجازه اجتهاد از همه اساتید خود شد.[۶]. ایشان مدتى را نیز در نجف اشرف به تدریس معقول اشتغال یافت و آن گاه به ایران بازگشت.

تدریس و شاگردان

آیت الله آشتیانى حدود ۳۰ سال در مدرسه سپهسالار و مدرسه میرزا محمدخان قزوینى تدریس داشت. معمولاً روزى سه ساعت و گاهى چهار ساعت تدریس مى کردند. مرحوم سید جلال الدین آشتیانى نوشته اند: دوازده دوره الهیات شفا و چهار دوره طبیعیات این کتاب عظیم را تدریس نموده اند. تمهید القواعد را پنج بار و شرح فصوص را تا قبل از سال ۱۳۱۶ شمسی در طول هجده سال، شش دوره و مجلدات اسفار را در دوره هاى متوالى درس داده اند».[۷]

تسلط ایشان به مبانى حکمت و عرفان و تبحر در آثار ملاصدرا باعث مى شد تا محفل درس او مورد توجه اهل فضل قرار گیرد. علامه سید جلال الدین آشتیانى باز نوشته اند: «مرحوم استاد آقا میرزا مهدى سه سال ایام عید را به مقصد زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها در قم به این شهر مسافرت کردند؛ و در سفر اخیر مغفور له، حضرت امام خمینى درس اسفار خود را تعطیل کردند و فرمودند، آقاى آشتیانى در رتبه اساتید من هستند...».[۸]

اگرچه آشتیانى به علت مسافرت هاى زیاد و کسالت طولانى به صورت پیوسته و شایان نمى توانست به افاده بپردازد، ولى حوزه درس و محفل بحث او تا اواخر عمر شریفش ادامه داشت و جویندگان معارف ناب از زلال دریاى علومش استفاده ها بردند. نام برخى از شاگردان زبده وى چنین است:

  • ۴- آیت الله دکتر مهدى حائرى یزدى.
  • ۷- آیت الله شیخ ابوطالب تجلیل تبریزى.
  • ۹- پرفسور عبدالجواد فلاطورى.
  • ۱۰- استاد بدیع الزمان فروزان فر.
  • ۱۱- دکتر محمدتقى دانش پژوه.
  • ۱۲- دکتر مهدى محقق.
  • ۱۳- دکتر ابراهیم آیتى.
  • ۱۴- دکتر محمد صادقى.
  • ۱۵- دکتر محمدجعفر لنگرودى.
  • ۱۶- دکتر موسى جوان.
  • ۱۷- دکتر سید صادق گوهرین.
  • ۱۸- حکیم شیخ على محمد جولستانى.
  • ۱۹- حکیم شیخ محمدرضا ربانى تربتى.
  • ۲۰- شیخ عبدالکریم روشنا تهرانى.
  • ۲۱- آقا شیخ جعفر خندق آبادى.
  • ۲۲- آقا میرزا محمدعلى ادیب تهرانى.
  • ۲۳- آقا شیخ على محقق کاشمرى.
  • ۲۴- آقا سید مهدى لاجوردى کاشانى.
  • ۲۵- آقا سید هوشنگ میرمطهرى.
  • ۲۶- آقا سید محمدتقى نقوى.
  • ۲۷- آقا سید محمدحسین آل طیب شوشترى.

آثار و تألیفات

آیت الله آشتیانى آثار متعددى در فقه و اصول و فلسفه و حکمت و عرفان از خود به یادگار گذاشته است که بسیارى از آنها هنوز به چاپ نرسیده است. لذا مناسب است اهل فن به این مهم اقدام ورزند و آثار باارزش آن حکیم فرزانه را که از ذخائر باارزش معارف اسلامى است احیاء کنند. تألیفات ایشان به این شرح است:

  • ۵- تعلیقه بر منطق منظومه سبزوارى؛ سید جلال الدین آشتیانى نوشته است: «تعلیقات آن بزرگوار، بهترین تعلیقه بر شرح منظومه است».[۹]
  • ۹- تعلیقه بر شفاء بوعلى؛
  • ۱۱- تعلیقه بر مصباح الانس؛
  • ۱۲- اساس التوحید؛ این کتاب اخیراً با مقدمه و تصحیح آیت الله سید جلال الدین آشتیانى به چاپ رسیده است.
  • ۱۳- رساله اى در علم اجمالى و طلب و اراده؛
  • ۱۴- رساله در اثبات معراج جسمانى؛
  • ۱۵- رساله اى در اثبات معاد جسمانى؛
  • ۱۷- شرح حدیث عمران صابى؛
  • ۱۸- شرح بر مشکلات حافظ؛
  • ۱۹- ترجمه اى بر اشارات بوعلى؛
  • ۲۰- ترجمه اسفار اربعه؛
  • ۲۱- رساله اى در حقیقت کتاب و میزان به مذاق عرفا، ط تهران، ۱۳۵۲؛
  • ۲۲- رساله اى در جبر و تفویض.

ویژگی‌های علمی و اخلاقی

یکى از ویژگى هاى برجسته آشتیانى این بود که مسافرت هاى متعددى را به مراکز علم و دانش جهان داشت. او طى سفرى به بخارا مدت یک سال در آنجا اقامت گزید و به تدریس حکمت و فلسفه اسلامى مبادرت ورزید. بعد از آن به مصر، اسکندریه، برلین، پاریس، رم، هند، بلژیک و دیگر نقاط اروپا مسافرت کرد و با فلاسفه و اندیشمندان آن دیار مباحثاتى را انجام داد. ملاقات هاى ایشان که در واقع نماینده فلسفه و عرفان اسلامى بود - در آشنایى فلاسفه غرب با مبانى بلند و ژرف فلسفه اسلام و ایران تأثیر مطلوبى داشت.

آن بزرگوار از نوادر روزگار و مفاخر حوزه هاى علمیه بشمار مى رود. در بسیارى از علوم تبحر داشت و البته بیشترین مهارتش در فلسفه و عرفان بود. بى گمان ایشان از شارحان و مدرسان با مهارت فلسفه متعالى صدرایى و آثار ابن سینا است. دقت، ظرافت و تسلط او در تدریس، به اعتراف شاگردان و نزدیکانش منحصر به فرد بود. شیخ على محمد جولستانى که از شاگردان نزدیک میرزامهدى است، نقل مى کند: میرزا مهدى در اوائل شباب تدریس منظومه مى کرد. شیخ المشایخ آقا میرزا هاشم اشکورى با استماع غافلانه آن به ایشان فرموده بود، اگر شخص حاجى هم زنده بود بدین نحو درس نمى فرمود.[۱۰]

و نوشته اند که دیباچه منظومه را به شش ماه مى گفت و گاهى دفتر اول مثنوى معنوى را به پانزده سال تدریس مى فرمود.[۱۱] او نه تنها یک عالم دینى متبحر و فیلسوفى بلند و آشنا به دانش هاى نظرى بود، بلکه انسانى متعبد و عالمى اهل سیر و سلوک بود و ذوق عرفانی اش بر مشرب عقل غلبه داشت.

آیت الله آشتیانى علاوه بر این که از بزرگترین فلاسفه عصر بشمار مى آید، عارف کم نظیرى است که مراتب ورع و تقواى باطنى و ارتباطش با دستگاه اهل بیت علیهم السلام، مورد اذعان همه کسانى است که محضر نیک او را درک کرده اند. آقا شیخ محمد رازى صاحب «گنجینه دانشمندان»، در جلد چهارم این مجموعه مکاشفه اى را از آن بزرگوار نقل کرده است بدین شرح:

در ماه ذی الحجه سال ۱۳۶۸ ه.ق در منزل مرحوم آیت الله حجت بودم و مرحوم میرزا مهدى آشتیانى در آن جا وارد بودند. مرحوم آیت الله بروجردى و آیت الله سید محمدتقى خوانسارى براى دیدن ایشان آمدند و بعد از تعارفات و تشریفات، آیت الله حجت به آیت الله بروجردى گفتند که آقاى میرزا مهدى آشتیانى مکاشفه عجیبى دارند و مناسب است خودشان نقل کنند. مرحوم آشتیانى فرمودند: من مبتلا به یرقان هستم و براى همین مسافرت به خارج هم نموده ام ولى علاج نشده است. در سال ۱۳۶۵ ق که توده اى ها - نهایت تسلط را در شمال و غرب ایران داشتند - به مشهد مشرف مى شدم. در اتوبوس حالم منقلب شد به طورى که مسافرین و راننده خیال کردند من سکته کرده ام. ماشین را متوقف کردند و مرا بیرون آوردند و در آن حال دیدم که در عرفات هستم و انوار بسیارى از آسمان به زمین مى آید و دیدم که مردم به یک طرف متوجه هستند. پرسیدم چه خبر است؟ گفتند: حضرت رسول صلی الله علیه و آله تشریف آورده اند. من به آن طرف رفتم و دیدم چهارده خیمه در کنار یکدیگر نصب است. خیمه بزرگى بود که متعلق به حضرت رسول صلی الله علیه و آله بود من در آن خیمه مشرف شدم و حضرت را زیارت کردم. خواستم از کسالت خود و حوائج دیگرم بگویم. گفتند: چون زائر فرزندم امام رضا علیه السلام هستى برو به خیمه ای که متعلق به اوست. پس من به خیمه آن حضرت شرفیاب شدم و سه حاجت خود را اظهار کردم. اول راجع به کسالتم، فرمودند مقدر شده که این کسالت با تو باشد تا از دنیا بروى، دوم راجع به فتنه توده اى ها، فرمودند به همین زودى شر آن ها مرتفع خواهد شد و تا شما با قبور و مجالس سوگوارى ما ارتباط دارید در امان هستید و سوم راجع به حاجت شخصى بود که فرمودند: این حاجت هم رواست».[۱۲]

سید جلال الدین آشتیانى در مورد خلقیات آن بزرگوار نوشته است: آقا میرزا مهدى شخصى آرام و مؤدب و بى ادعا و داراى خلق ملکوتى بود و در عمر خود هرگز با کسى معارض یا تعارض در علمیات نداشت و خویشتن را از احدى برتر نشان نمى داد. از عادات آن مرحوم این بود که از دیگران صحبت نمى کرد و اگر صحبت به میان مى آمد به جرح کسى نمى پرداخت».[۱۳]

وفات

مرحوم میرزا مهدی آشتیانی سرانجام بعد از سال ها تحقیق و تدریس و عمرى سراسر پارسائى، پس از یک بیمارى طولانى در سوم اردیبهشت ۱۳۳۲ ش، (نهم شعبان ۱۳۷۲ ق) در تهران و در حالى که مشغول افاضه مطالبى در مسئله «شق القمر» بود و گاه گاه بلند مى فرمود: «یا رحمن و یا رحیم یا ارحم الراحمین»، روحش به عالم قدس پرکشید.[۱۴] پیکر مطهر آن مرحوم به قم منتقل شد و پس از تشییع باشکوهى، در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها، نزدیک مرقد مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى در مسجد بالاسر مبارک به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. علماء معاصرین، ص ۲۵۷.
  2. علماء معاصرین، ص ۲۵۸ و ۲۵۷.
  3. علماء معاصرین، ص ۲۵۸ و ۲۵۷.
  4. ملا على واعظ خیابانى تبریزى، علماء معاصرین، ص ۲۵۷.
  5. اساس التوحید، مقدمه صدوقى سها.
  6. علماء معاصرین، ص ۲۵۸ و ۲۵۷
  7. اساس التوحید، با مقدمه سید جلال الدین آشتیانى، ص ۳.
  8. همان منبع، ص ۶
  9. اساس التوحید، ص ۱، مقدمه سید جلال الدین آشتیانى.
  10. مقدمه اساس التوحید، از منوچهر صدوقى سُها، ص ۱۱.
  11. همان منبع.
  12. گنجینه دانشمندان، ج ۴، ص ۳۶۹
  13. اساس التوحید، ص ۱۴ و ۱۶.
  14. اساس التوحید، مقدمه آقاى صدوقى، ص ۱۵.

منابع

  • مهدى سلیمانى آشتیانى، ستارگان حرم، جلد ۹.
  • هادی شاملو، میرزا مهدی آشتیانی، بزرگمرد عرفان و فلسفه، خبرگزاری رسا، بازیابی: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳.