عبدالله بن صلت قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
(ویرایش)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
یکى از چهره ها و ستاره‌هاى آسمان علم و [[حدیث]] که آثار و اخبار [[اهل بیت]] عصمت و طهارت علیهم‌السلام را همانند گوهرهایى گرانبها به نسل هاى بعدى رسانیدند، در شهر قم «عبدالله بن صلت قمى» است؛ که [[کنیه|کنیه]] اش ابوطالب و نسبتش قمى است.(۱) درباره تاریخ ولادت او نمى شود نظریه قاطعى ابراز کرد؛ ولى مى توان حدس زد که در نیمه دوم سده دوم هجرى چشم به جهان گشود.
+
'''«عبدالله بن صلت قمى»'''، از [[محدث|محدثان]] برجسته [[شیعه]] در قرن سوم هجری و از یاران [[امام رضا]] و [[امام جواد]] (علیهماالسلام) است. عبدالله قمی از وکلای امام جواد (علیه‌السلام) نیز بود<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۴۳.</ref> و مکاتباتی با آن حضرت داشت. [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] و [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] او را از راویان موثق برشمرده اند. 
==استادان==
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = '''عبدالله بن صلت قمى'''
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = 
 +
|زادگاه = [[قم]]
 +
|وفات =  قرن سوم هجری
 +
|مدفن =
 +
|اساتید =  [[محمد بن ابی عمیر|محمد بن ابى عمیر]]، [[حسن بن علی بن فضال|حسن بن على بن فضال]]، [[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمن]]، عبدالله بن مغیره،...
 +
|شاگردان = [[محمد بن عبدالجبار قمى]]، [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى قمى]]، [[ابراهیم بن هاشم قمی|ابراهیم بن هاشم قمى]]،...
 +
|آثار = التفسیر، التواقیع من اصول الاخبار، الحدیث،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
 +
عبدالله بن صلت [[کنیه|کنیه]] اش ابوطالب و نسبتش قمى است.<ref>رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳؛ رجال کشى، ج ۲، ص ۵۱۴؛ رجال نجاشى، ص ۱۵۰.</ref> تاریخ ولادت او دقیقا مشخص نیست؛ ولى مى توان حدس زد که در نیمه دوم سده دوم هجرى در شهر [[قم]] چشم به جهان گشود.
  
ابوطالب قمى براى عمق بخشیدن به [[معرفت]] و دانش خویش، از محضر استادانى بزرگ که در رأس آن ها امام [[معصوم]] علیه‌السلام قرار داشت، نهایت استفاده و فیض را برد و از هیچ تلاشى کوتاهى نکرد. در این بخش به نام جمعى از استادان روایتى او اشاره مى کنیم:
+
میزان قدر و منزلت خاندان عبدالله قمی از مطلبى که [[شیخ صدوق|شیخ صدوق]] در «[[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|کمال الدین]]» نقل مى کند، ظاهر مى شود؛<ref>اکمال الدین، ص ۳.</ref> وی با آن شخصیت و عظمتى که خود داشت، هنگام دیدار یکى از خاندان عبدالله بن صلت، از بیت رفیع او تجلیل مى کند و این مایه شگفتى و نشانه گرایش اعتقادى و قلبى این خاندان شیعى به امامان شیعه است.
  
. [[محمد بن ابی عمیر|محمد بن ابى عمیر]]: از راویان والامقام و شخصیت بزرگوارى است که تمام گزارش دهندگان تراجم دانشوران [[شیعه|شیعه]]، از او به خوبى و نیکى یاد کرده و او را به بهترین شکل ستوده اند. وى نه تنها یک شخصیت فعال در عرصه حدیث و روایت [[ائمه اطهار|امامان]] شیعه است، عنصرى مبارز و نستوه و قهرمانى است که چندین سال در حکومت استبدادى [[هارون الرشید|هارون الرشید]] و [[مأمون]] در زندان ستم آن ها به سر برده و او را بارها تازیانه زدند تا منصب قضاوت را در یک حکومت خودکامه قبول کند، ولى او زیر بار نرفت و تسلیم نشد.(۲)
+
زمان وفات عبدالله بن صلت قمى نیز در هاله اى از ابهام است. آنچه مسلم است این که [[محمد بن حسن صفار]] او را ملاقات و از او روایت نقل کرده<ref>اکمال الدین، ص ۳.</ref> و جناب صفار قمى در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رحلت کرد. با عنایت به این نکته می توان حدس زد که زمان رحلت این [[محدث]] جلیل القدر در نیمه دوم سده سوم هجرى بوده است.
 +
==استادان و شاگردان==
  
*۲. بکر بن محمد ازدى:(۳) کنیه اش ابومحمد، از شخصیت هاى موجه و برجسته شیعى و از خاندان رفیع «آل غامد» است که اهل [[کوفه|کوفه]] بود. وى در محضر مبارک [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسى بن جعفر]] و [[امام رضا]] علیهماالسلام کسب فیض کرد و بهره هاى فراوان نصیبش شد.(۴) او استاد محمد بن ابى عمیر نیز بود.(۵)
+
ابوطالب قمى براى عمق بخشیدن به دانش خویش، از محضر استادانى بزرگ که در رأس آنها امام [[معصوم]] علیه‌السلام قرار داشت، نهایت استفاده و فیض را برد و از هیچ تلاشى کوتاهى نکرد. در این بخش به نام جمعى از استادان روایتى او اشاره مى کنیم:
  
*۳. [[حسن بن علی بن فضال|حسن بن على بن فضال]]: کنیه اش ابو محمد، از برترین اصحاب امامان شیعى است. وى در میدان حدیث سرآمد بود و از محدثان بسیار برجسته شیعه به شمار مى رفت. در عرصه اخلاق و [[عبادت]] نیز به کمال و خلوص و تواضع رسید. این قطعه تاریخى مربوط به این مرد بزرگوار است که به خارج شهر مى رفت، در میان صحرا سر به [[سجده]] مى گذاشت و آن چنان سجده اش را طول مى داد که پرنده هاى صحرا مى آمدند بر بالاى پشت او مى نشستند و تصور مى شد که او تکه اى پارچه است که در صحرا افتاده است و حیوانات وحشى در اطراف او مى چرخیدند و از او نمى رمیدند.(۶) [[فضل بن شاذان]] در ستایش از او چنین مى گوید: «از جمعى از مردم، که با هم آهسته گفتگو مى کردند، شنیدم که یکى از آنان گفت: در این کوه مردى است به نام ابن فضال، عابدترین انسان روزگار است که ما دیده ایم و به یاد داریم».(۷)
+
*[[محمد بن ابی عمیر|محمد بن ابى عمیر]]: از راویان والامقام و شخصیت بزرگوارى است که تمام گزارش دهندگان تراجم دانشوران [[شیعه|شیعه]]، از او به خوبى و نیکى یاد کرده اند.
  
*۴. عبدالله بن مغیره:(۸) کنیه اش ابومحمد و اهل کوفه است. ابومحمد چهره بسیار موثق و موجه داشت و هیچ کس در بزرگى و [[تقوا]] به او نمى رسید. وى از یاران بلندمرتبه حضرت امام موسى بن جعفر علیه‌السلام بود و تألیفات فراوانى داشت.(۹)
+
*بکر بن محمد ازدى: وى در محضر مبارک [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسى بن جعفر]] و [[امام رضا]] علیهماالسلام کسب فیض کرد و بهره هاى فراوان نصیبش شد.
  
*۵. [[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمن]]:(۱۰) کنیه اش ابومحمد و معروف به «مولى آل یقطین» بود. یونس از یاران حضرت موسى بن جعفر و حضرت امام رضا علیهماالسلام شخصیتى عظیم، از [[اصحاب اجماع]] و داراى برازندگى ویژه در حوزه [[حدیث]]، روایت و مبارزه با [[بدعت]] ها و مذاهب باطله است.(۱۱)
+
*[[حسن بن علی بن فضال|حسن بن على بن فضال]]: از برترین اصحاب امامان و از [[محدث|محدثان]] بسیار برجسته شیعه به شمار مى رفت.
  
==شاگردان==
+
*عبدالله بن مغیره: وى از یاران موثق و بلندمرتبه امام موسى بن جعفر علیه‌السلام بود و تألیفات فراوانى داشت.
  
از امتیازات یک عالم دین‌شناس، آن است که همان گونه که خود از دیگران بهره هاى علمى برده، دانسته‌هایش را در قالب گفتار یا تألیف کتاب به دیگران انتقال دهد زیرا این روشنى پسندیده و مایه حیات علم است. ابوطالب قمى، در این زمینه به موفقیت هایى نائل آمد و جمعى از علماى دین از محضرش بهره بردند و در این بخش مناسب است به اسامى تعدادى از آنان اشاره شود:
+
*[[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمن]]: یونس از یاران حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام، از [[اصحاب اجماع]] است.
  
*۱. [[محمد بن عبدالجبار قمى]]:(۱۲) لقبش ابن ابى الصهبان، [[محدث]] فرزانه و موثق و از یاران امام دهم شیعیان [[امام هادی علیه السلام|حضرت هادى]] علیه‌السلام است.(۱۳)
+
ابوطالب قمى، در زمینه تعلیم [[حدیث]] نیز به موفقیت هایى نائل آمد و جمعى از علماى دین از محضرش بهره بردند که در این بخش به اسامى تعدادى از آنان اشاره می شود:
  
*۲. [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى قمى]]: در شأن و مقام او همین بس که درباره اش گفته اند: ریاست قم با او بود و از موثق ترین و موجه ترین دانشمندان [[قم]] و از یاران چهار امام، از حضرت [[امام رضا]] تا حضرت [[امام حسن عسکرى]] علیهم‌السلام بود.(۱۴)
+
*[[محمد بن عبدالجبار قمى]]: محدث فرزانه و موثق و از یاران امام دهم شیعیان [[امام هادی علیه السلام|حضرت هادى]] علیه‌السلام است.
  
*۳. [[ابراهیم بن هاشم قمی|ابراهیم بن هاشم قمى]]:(۱۵) از برجسته ترین راویان اخبار [[امامان معصوم]] است. درباره اش گفته اند: اولین محدثى بود که اخبار دانشمندان [[شیعه|شیعه]] را از [[کوفه|کوفه]] به قم آورد و در آن جا نشر داد و موجب رونق بخشیدن به انتشار آثار [[اهل البیت|اهل بیت]] شد. او پدر [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم قمى]] صاحب کتاب «[[تفسیر قمی (کتاب)|تفسیر على بن ابراهیم]]» است. [[شیخ کلینی|شیخ کلینى]] در «[[الکافی (کتاب)|کافى]]» روایات زیادى از على بن ابراهیم روایت مى کند(۱۶) و [[عبدالله مامقانی|علامه ممقانى]] در کتاب گرانسنگ خود در زمینه ترجمه حالات این شخص بزرگوار حق مطلب را به جاى آورده است.(۱۷)
+
*[[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى قمى]]: ریاست [[قم]] با او بود و از موثق ترین راویان و از یاران چهار امام، از [[امام رضا]] تا [[امام حسن عسکرى|امام عسکرى]] علیهماالسلام بود.
  
==سیماى او از منظر بزرگان==
+
*[[ابراهیم بن هاشم قمی|ابراهیم بن هاشم قمى]]: پدر [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم قمى]] و از برجسته ترین راویان اخبار [[امامان معصوم]] است.
  
دانشوران تراجم نویس [[شیعه|شیعه]] با نظرى مثبت به شخصیت ابوطالب قمى، نگریسته اند و او را مورد ستایش قرار داده اند.
+
==رابطه با معصومان علیهم‌السلام==
  
مرحوم [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] (متوفى سال ۴۶۰ هـ.ق) مى گوید: «عبدالله بن صلت، کنیه اش ابوطالب، چهره اى موثق و موجه و مورد اطمینان است».(۱۸)
+
یکى از معیارهاى شناخت شخصیت راویان آثار [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام، پیوند آنان با [[ولایت]] و علاقه اى است که به حضرات معصومین ابراز مى دارند. ابوطالب قمى یکى از آن [[محدث|محدثانى]] است که با [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیه‌السلام رابطه ویژه اى داشت.
  
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] مى نویسد: «عبدالله بن صلت قمى مورد توجه و عنایت و وثوق است».(۱۹)
+
[[ابوعمرو کشی]] مى گوید: «حمدان بن احمد نهدى برایم گفت: ابوطالب قمى به من گفت: «نامه اى به [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] علیه‌السلام نوشتم و همراه آن نامه از حضرت خواستم به من اجازه دهد تا درباره پدرش [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا]] علیه‌السلام اشعارى بسرایم». امام جواد علیه‌السلام در پاسخ نوشته بود: «نه فقط براى پدر بزرگوارم، بلکه براى من هم [[شعر]] بگو و بر مظلومیت ما اشک بریز».
  
[[شیخ صدوق]] (متوفى ۳۸۱ هـ.ق) در مقدمه کتاب «[[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|اکمال الدین]]» مى نگارد: «[[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى]]، با آن همه عظمت و مقام بلند، از کسانى است که از ابوطالب قمى (عبدالله بن صلت) روایت نقل مى کند».(۲۰)
+
[[محمد بن عبدالجبار قمى]] از قول عبدالله بن صلت، چنین مى گوید: «چند قطعه شعرى را که در رثاى [[امام رضا]] علیه‌السلام سروده بودم، طى یک نامه به محضر [[امام جواد علیه السلام|امام نهم]] شیعیان فرستادم و از امام درخواست کردم که اجازه دهد چنین اشعارى درباره امام رضا علیه‌السلام بسرایم. امام جواد علیه‌السلام گویا از آن اشعار بسیار خوشش آمده و آنها را پسندیده بود؛ لذا همان اشعار را بریده و براى خود نگه داشتند و در بالاى صفحه باقیمانده نوشتند: بسیار عالى سروده اى، خداوند به تو جزا و پاداش نیکو عنایت فرماید».<ref>رجال کشى، ج ۲، ص ۸۳۸.</ref>
  
بزرگان دیگر مانند [[علامه حلی|علامه حلى]]، [[محقق اردبیلی|محقق اردبیلى]]، [[عبدالله مامقانی|علامه ممقانى]] و [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئى]] در کتاب هاى خود به آنچه از شیخ طوسى و نجاشى نقل کرده ایم، بسنده کرده اند.(۲۱)
+
ضمناً این [[محدث]] از کسانى است که در آخر عمر مبارک [[امام جواد]] علیه‌السلام به محضر آن بزرگوار مشرف شدند و دعاى امام را درباره جمعى از یارانش، همانند: [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیى]]، [[زکریا بن آدم|زکریا بن آدم]]، [[سعد بن سعد اشعری قمی|سعد بن سعد]] و [[محمد بن سنان]] شنیدند.<ref>همان، ص ۷۹۲.</ref>
  
==رابطه با معصومین علیهم السلام==
+
عبدالله قمی که از جمله دلباختگان اهل بیت علیهم‌السلام است، وفادارى و [[اخلاص]] خویش را با نقل روایت و تلاش پیگیر براى گسترش فرهنگ شیعى به اثبات رساند و در این راه مقدس از هیچ تلاشى فروگذار نکرد.
 
 
یکى از معیارهاى شناخت شخصیت راویان آثار [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام پیوند آنان با [[ولایت]] و عشق و علاقه اى است که به حضرات معصومان ابراز مى دارند. ابوطالب قمى یکى از آن [[محدث|محدثانى]] است که با [[امام]] معصوم علیه‌السلام رابطه ویژه اى داشت.
 
 
 
[[ابوعمرو کشی|علامه کشى]] مى گوید: «حمدان بن احمد نهدى برایم گفت: ابوطالب قمى به من گفت: «نامه اى به حضرت [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] علیه‌السلام نوشتم و همراه آن نامه از حضرت خواستم به من اجازه دهد تا درباره پدرش [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا]] علیه‌السلام اشعارى بسرایم». امام جواد علیه‌السلام در پاسخ نوشته بود: «نه فقط براى پدر بزرگوارم، بلکه براى من هم شعر بگو و بر مظلومیت ما اشک بریز».
 
 
 
محمد بن عبدالجبار قمى از قول عبدالله بن صلت، ابوطالب قمى چنین مى گوید: «چند قطعه شعرى را که در رثاى حضرت [[امام رضا]] علیه‌السلام سروده بودم، طى یک نامه به محضر حضرت امام نهم شیعیان فرستادم و از امام درخواست کردم که اجازه دهد چنین اشعارى درباره حضرت امام رضا علیه‌السلام بسرایم. حضرت امام جواد علیه‌السلام گویا از آن اشعار بسیار خوشش آمده و آنها را پسندیده بود؛ لذا همان اشعار را بریده و براى خود نگه داشتند و در بالاى صفحه باقیمانده نوشتند: بسیار عالى سروده اى، خداوند به تو جزا و پاداش نیکو عنایت فرماید».(۲۲)
 
 
 
ضمناً این محدث از کسانى است که در آخر عمر مبارک [[امام جواد]] علیه‌السلام به محضر آن بزرگوار مشرف شدند و دعاى امام را درباره جمعى از یارانش، همانند: [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیى]]، [[زکریا بن آدم|زکریا بن آدم]]، [[سعد بن سعد اشعری قمی|سعد بن سعد]] و [[محمد بن سنان]] شنیدند.(۲۳)
 
  
عبدالله قمی که از جمله دلباختگان اهل بیت علیهم‌السلام است، وفادارى و [[اخلاص]] خویش را با نقل روایت و تلاش پیگیر براى گسترش فرهنگ شیعى به اثبات رساند و در این راه مقدس از هیچ تلاشى فروگذار نکرد.
+
غالب [[علم رجال|رجال‌]] نویسان، او را نه تنها در زمره یاران [[امام رضا]] و [[امام جواد]] علیهماالسلام بلکه از یاران [[امام هادى]] علیه‌السلام نیز مى دانند. او به حضور این سه امام بزرگوار رسید و از محضر مقدس بعضى از آنان [[حدیث]] نقل کرد. [[شیخ طوسى]] در کتاب رجال در یک جا او را از یاران امام رضا علیه‌السلام و در جاى دیگر از یاران حضرت جواد علیه‌السلام مى داند.<ref>رجال شیخ، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.</ref> [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] ضمن ستایش، او را از یاران حضرت رضا علیه‌السلام مى داند و مى گوید: از آن بزرگوار روایت مى کند.  
  
تمام [[علم رجال|رجال‌]] نویسان، او را نه تنها در زمره یاران [[امام رضا]] و حضرت [[امام جواد]] علیهماالسلام بلکه از یاران حضرت [[امام هادى]] علیه‌السلام نیز مى دانند. او به حضور این سه امام بزرگوار رسید و از محضر مقدس بعضى از آنان روایت و [[حدیث]] نقل کرد. مرحوم [[شیخ طوسى]] در کتاب رجال در یک جا او را از یاران امام رضا علیه‌السلام و در جاى دیگر از یاران حضرت جواد علیه‌السلام مى داند.(۲۴)
+
مرحوم [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویى]] یادآورى مى کند که: اگر چه بزرگان [[علم رجال]] و تراجم، عبدالله را در شمار یاران حضرت هادى علیه‌السلام نیاورده اند، شاید به ذهن برسد که او حضرت هادى علیه‌السلام را درک نکرده است؛ ولى واقعیت این چنین نیست؛ چون بنابر سخن [[شیخ صدوق|صدوق]] در کتاب «اکمال الدین» او آن زمان در قید حیات بود؛ به طورى که [[محمد بن حسن صفار|محمد بن حسن صفار قمى]] با وى ملاقات کرد و جناب صفار در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رفته است.<ref>معجم الرجال، ج ۱۰، ص ۲۲۳.</ref>
  
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] ضمن ستایش، او را از یاران حضرت رضا علیه‌السلام مى داند و مى گوید: از آن بزرگوار رویات مى کند. مرحوم [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویى]] یادآورى مى کند که: اگر چه بزرگان [[علم رجال]] و تراجم، عبدالله را در شمار یاران حضرت هادى علیه‌السلام نیاورده اند، شاید به ذهن برسد که او حضرت هادى علیه‌السلام را درک نکرده است؛ ولى واقعیت این چنین نیست؛ چون بنابر سخن [[شیخ صدوق|صدوق]] در کتاب «اکمال الدین» او آن زمان در قید حیات بود؛ به طورى که [[محمد بن حسن صفار|محمد بن حسن صفار قمى]] با وى ملاقات کرد. و جناب صفار در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رفته است.(۲۵)
+
==از منظر عالمان==
  
==خاندان==
+
دانشمندان [[علم رجال|رجال]] و تراجم نویس [[شیعه|شیعه]] با نظرى مثبت به شخصیت ابوطالب قمى، نگریسته اند و او را مورد ستایش قرار داده اند.
  
عبدالله بن صلت قمى در خانواده اى دیده به جهان گشود و رشد یافت که افراد آن خانواده دل و جانشان آکنده از عشق به آل پیغمبر علیهم‌السلام بود. خانواده اى که به [[شیعه|تشیع]] بودن مشهور بودند. مثلاً فرزندش به نام، على از پدر بزرگوارش روایت نقل کرده است و چنین فرزند محدثى در دامن پاک او تربیت شد.(۲۶)
+
[[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] مى گوید: «عبدالله بن صلت، کنیه اش ابوطالب، چهره اى موثق و موجه و مورد اطمینان است».<ref>رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.</ref>
  
عبدالله برادرى به نام على بن صلت داشت و میزان قدر و منزلت خاندان عبدالله از این قطعه جالب تاریخى که [[شیخ صدوق|شیخ صدوق]] در «اکمال الدین» نقل مى کند، ظاهر مى شود، آن جا که مى نویسد: «من بعد از [[زیارت]] قبر حضرت رضا علیه‌السلام در طوس، به [[قم]] آمدم. در قم که بودم، یکى از بزرگان علم و فضل که آثار جلال و بزرگى در شمایل او آشکار بود، از بخارا بر ما وارد شد. من آرزو داشتم که با او ملاقات کنم و او را از نزدیک ببینم، چون او انسانى دیندار و خردمند بود و در راه مستقیم تشیع قرار داشت. وى جناب محمد بن الحسن بن محمد بن احمد بن على بن صلت قمى بود که خداوند بر توفیقات او بیفزاید. پدرم (ابن بابویه) از جد بزرگوار او، محمد بن احمد روایت نقل مى کند و همیشه از موقعیت علمى و عملى و [[زهد]] و فضل و عبادت او تمجید مى کرد. چون خداوند توفیق داد که با این مرد بزرگ که از خاندانى رفیع و جلیل است، ملاقات کنم خداوند متعال را شکر کردم که چنین سعادتى نصیب من شد و محبت او را در دلم افکند».(۲۷)
+
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] مى نویسد: «عبدالله بن صلت قمى مورد توجه و عنایت و وثوق است».<ref>رجال نجاشى، ص ۱۵۰.</ref>
  
شیخ صدوق با آن شخصیت و عظمتى که خود داشت، این چنین هنگامه دیدار یکى از خاندان عبدالله بن صلت، از بیت رفیع او تجلیل مى کند و این مایه شگفتى و نشانه گرایش ایمانى، اعتقادى و قلبى این خاندان شیعى به امامان شیعه است.
+
[[شیخ صدوق]] در مقدمه کتاب «[[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|اکمال الدین]]» مى نگارد: «[[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى]]، با آن همه عظمت و مقام بلند، از کسانى است که از ابوطالب قمى روایت نقل مى کند».
  
==آثار==
+
بزرگان دیگری مانند [[علامه حلی|علامه حلى]]، [[مقدس اردبيلی|محقق اردبیلى]]، [[عبدالله مامقانی|علامه ممقانى]] و [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئى]] در کتاب هاى خود به آنچه از شیخ طوسى و نجاشى نقل شده، بسنده کرده اند.
  
با آن که عبدالله از محدثان معروف و از شاگردان و راویان [[ائمه اطهار|امامان]] معصوم علیهم‌السلام بود؛ اما در منابع و مآخذ، چندان تألیف و تصنیفى از او به یادگار نمانده است.
+
==آثار و احادیث==
  
[[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] مى گوید: «او کتابى دارد»(۲۸) و جناب [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] مى نویسد: «او کتابى در [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] دارد»(۲۹) البته امکان دارد کتاب هاى دیگرى نیز داشته باشد که بر اثر حوادث روزگار از بین رفته اند.
+
با آن که عبدالله بن صلت قمی از محدثان معروف و از شاگردان و راویان [[ائمه اطهار|امامان]] معصوم علیهم‌السلام بود؛ اما در منابع و مآخذ، چندان تألیف و تصنیفى از او به یادگار نمانده است. [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] مى گوید: «او کتابى دارد»<ref>فهرست شیخ طوسى، ص ۱۰۶.</ref> و جناب [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] مى نویسد: «او کتابى در [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] دارد».<ref>رجال نجاشى، ص ۱۵۰.</ref>
  
== وفات ==
+
برخی نیز کتاب‌های «التواقیع من اصول الاخبار»<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۷.</ref> و «الحدیث» را از آثار او ذکر کرده اند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۶، ص۳۴۵.</ref> البته امکان دارد کتاب هاى دیگرى نیز داشته باشد که بر اثر حوادث روزگار از بین رفته اند.
زمان غروب این ستاره تابناک شیعه همچنان در هاله اى از ابهام است. آنچه مسلم است این که: «صفار قمى» او را ملاقات و از او روایت نقل کرد.(۳۰) و جناب محمد بن حسن صفار در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رحلت کرد. با عنایت به این قطعه تاریخى شاید بتوان حدس زد که چراغ عمر این محدث جلیل القدر در نیمه دوم سده سوم هجرى، خاموش شد و مرغ روحش به سوى جنان پرواز کرد.
 
  
==نمونه‌اى از روایات==
+
نمونه‌اى از روایات نقل شده توسط عبدالله قمی چنین است:
  
 
'''<I>مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله:</I>'''
 
'''<I>مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله:</I>'''
  
وى با واسطه از حضرت ابى جعفر [[امام باقر]] علیه‌السلام روایت مى کند: امام فرمود: «اسم [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله در صُحُف [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] علیه‌السلام "احمد" و در قرآن "محمد" است». کسى از امام پرسید: معانى این اسم ها چیست؟ امام فرمود: «ماحى، یعنى محو کننده بت ها و هر معبود باطل، حد یعنى: پیامبرى که با هر کس که دشمن خدا و اسلام بود، مبارزه و پیکار مى کرد چه آن دشمنان از [[قریش|قریش]] باشند یا غیرقریش. اما احمد، خداوند در تمام کتاب هاى آسمانى او را از جهت خوبى و نیکى رفتارش ستوده و ستایش کرده است. اما محمد، خداوند و [[فرشتگان]] و تمام [[پیامبران|انبیا]] و همه امت هاى پیامبران گذشته، رسول اسلام را مى ستایند و بر او درود و تحیت مى فرستند. اسم آن حضرت بر عرش چنین نوشته شده است: محمد رسول الله صلی الله علیه و آله.
+
ابوطالب قمى با واسطه از [[امام باقر]] علیه‌السلام روایت مى کند: «اسم [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله در صُحُف [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] علیه‌السلام "احمد" و در [[قرآن]] "محمد" است»... اما احمد، خداوند در تمام کتاب هاى آسمانى او را از جهت خوبى و نیکى رفتارش ستوده و ستایش کرده است. اما محمد، خداوند و [[فرشتگان]] و تمام [[پیامبران|انبیا]] و همه امت هاى پیامبران گذشته، رسول اسلام را مى ستایند و بر او درود و تحیت مى فرستند. اسم آن حضرت بر [[عرش]] چنین نوشته شده است: محمد رسول الله صلی الله علیه و آله.<ref>امالى صدوق، ص ۶۷، مجلس ۱۷، حدیث ۳.</ref>
 
 
یکى از صفات برجسته پیامبر گرامى این بود که مى فرمود: «یکى از کارهایى که من تا آخر عمر ترک نخواهم کرد، [[سلام]] کردن بر بچه‌هاست، تا به عنوان روش و [[سنت]] از من براى امت بماند».(۳۱)
 
  
 
'''<I>مقام جعفر بن ابی‌طالب علیه‌السلام:</I>'''
 
'''<I>مقام جعفر بن ابی‌طالب علیه‌السلام:</I>'''
  
ابوطالب قمى از [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه‌السلام با واسطه روایت مى کند که حضرت فرمود: «خداوند به رسول خدا صلی الله علیه و آله [[وحى]] کرد که من از [[جعفر طیار|جعفر]]، پسر ابوطالب به خاطر چهار خصلت که در او وجود دارد، راضى هستم. رسول گرامى جعفر را خواست و آنچه را که خداوند به پیامبر خبر داده بود، به او گفت: جعفر عرض کرد: اى رسول خدا! اگر خداوند خبر نمى داد، من این چهار خصلت را افشا نمى کردم: ۱. در عمرم هرگز [[شراب خواری|شراب]] نخورده ام؛ چون مى دانم اگر شراب بخورم، نعمت عقل را از دست مى دهم. ۲. هرگز [[دروغ]] نگفته ام؛ چون دروغ گفتن از شخصیت و مروّت انسان مى کاهد. ۳. هرگز در زندگى عمل منافى با عفت انجام نداده ام. ۴. هیچ‌گاه پیشانى در مقابل [[بت پرستی|بت]] نساییده ام؛ چون آن ها وجودات بى‌خاصیت‌اند، نه به انسان سود مى رسانند و نه ضرر را از او دور مى کنند. این جا بود که رسول خدا دست بر شانه جعفر گذاشتند و فرمودند: «تو لیاقت و شایستگى داری که خداوند متعال دو بال به تو عطا کند و در [[بهشت]] با [[فرشتگان]] پرواز کنى».(۳۲)
+
وى از [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه‌السلام با واسطه روایت مى کند که حضرت فرمود: «خداوند به رسول خدا صلی الله علیه و آله [[وحى]] کرد که من از [[جعفر طیار|جعفر بن ابی طالب]] به خاطر چهار خصلت که در او وجود دارد، راضى هستم. رسول گرامى جعفر را خواست و آنچه را که خداوند به پیامبر خبر داده بود، به او گفت: جعفر عرض کرد: اى رسول خدا! اگر خداوند خبر نمى داد، من این چهار خصلت را افشا نمى کردم: ۱. در عمرم هرگز [[شراب خواری|شراب]] نخورده ام؛ چون مى دانم اگر شراب بخورم، نعمت عقل را از دست مى دهم. ۲. هرگز [[دروغ]] نگفته ام؛ چون دروغ گفتن از شخصیت و مروّت انسان مى کاهد. ۳. هرگز در زندگى عمل منافى با عفت انجام نداده ام. ۴. هیچ‌گاه پیشانى در مقابل [[بت پرستی|بت]] نساییده ام؛ چون آنها وجودات بى‌خاصیت‌اند، نه به انسان سود مى رسانند و نه ضرر را از او دور مى کنند. این جا بود که رسول خدا دست بر شانه جعفر گذاشتند و فرمودند: «تو لیاقت و شایستگى داری که خداوند متعال دو بال به تو عطا کند و در [[بهشت]] با [[فرشتگان]] پرواز کنى».<ref>همان، ص ۷۰، مجلس ۱۷، حدیث ۷.</ref>
 
 
== پى نوشت ==
 
(۱). رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳؛ رجال کشى، ج ۲، ص ۵۱۴؛ رجال نجاشى، ص ۱۵۰؛ فهرست شیخ طوسى، ص ۱۰۶؛ خلاصه علامه، ص ۱۰۵ و وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۳۶.
 
 
 
(۲). معجم الرجال الحدیث، ج ۱۰، ص ۲۲۳ و رجال نجاشى، ص ۲۲۹.
 
 
 
(۳). معجم الرجال، ج ۱۰، ص ۲۳۳.
 
 
 
(۴). رجال نجاشى، ص ۷۸.
 
 
 
(۵). رجال کشى، ج ۲، ص ۸۵۶.
 
 
 
(۶). رجال نجاشى، ص ۲۴.
 
 
 
(۷). همان، ص ۲۴.
 
 
 
(۸). معجم الرجال، ج ۱۰، ذیل شماره ۶۹۲۷.
 
 
 
(۹). رجال نجاشى، ص ۱۴۹.
 
 
 
(۱۰). معجم الرجال، ج ۱۰، ذیل شماره ۶۹۲۷
 
 
 
(۱۱). رجال نجاشى، ص ۳۱۱.
 
 
 
(۱۲). رجال شیخ، ص ۴۳۵ و جامع الروات، ص ۴۹۲.
 
 
 
(۱۳). خلاصه علامه، ص ۱۴۲ و رجال شیخ، ص ۴۲۳.
 
 
 
(۱۴). رجال نجاشى، ص ۶۰.
 
 
 
(۱۵). جامع الروات، ج ۲، ص ۴۹۲ و تنقیح المقال، ج ۲، ص ۳۵۱.
 
 
 
(۱۶). رجال نجاشى، ص ۱۲.
 
 
 
(۱۷). تنقیح المقال، ج ۱.
 
 
 
(۱۸). رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.
 
 
 
(۱۹). رجال نجاشى، ص ۱۵۰.
 
 
 
(۲۰). اکمال الدین و اتمام النعمة، ص ۳.
 
 
 
(۲۱). خلاصه علامه، ص ۱۰۵، جامع الروات، ج ۱، ص ۴۹۲ و معجم الرجال، ج ۱۰، ص ۲۲۴.
 
 
 
(۲۲). رجال کشى، ج ۲، ص ۸۳۸.
 
 
 
(۲۳). همان، ص ۷۹۲.
 
 
 
(۲۴). رجال شیخ، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.
 
 
 
(۲۵). معجم الرجال، ج ۱۰، ص ۲۲۳.
 
 
 
(۲۶). نجاشى، ص ۱۵۰.
 
 
 
(۲۷). اکمال الدین، ص ۳.
 
 
 
(۲۸). فهرست شیخ طوسى، ص ۱۰۶.
 
 
 
(۲۹). رجال نجاشى، ص ۱۵۰.
 
 
 
(۳۰). اکمال الدین، ص ۳.
 
 
 
(۳۱). امالى صدوق، ص ۶۷، مجلس ۱۷، حدیث ۳.
 
 
 
(۳۲). همان، ص ۷۰، مجلس ۱۷، حدیث ۷.
 
  
==منبع==
+
==پانویس==
ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، "عبدالله بن صلت قمی"، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۶.
+
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
*ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، "عبدالله بن صلت قمی"، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۶.
 +
*پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۶۴، برگرفته از مقاله "عبدالله تیمی".
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام جواد علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام جواد علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۳

«عبدالله بن صلت قمى»، از محدثان برجسته شیعه در قرن سوم هجری و از یاران امام رضا و امام جواد (علیهماالسلام) است. عبدالله قمی از وکلای امام جواد (علیه‌السلام) نیز بود[۱] و مکاتباتی با آن حضرت داشت. شیخ طوسى و نجاشى او را از راویان موثق برشمرده اند.

نام کامل عبدالله بن صلت قمى
زادگاه قم
وفات قرن سوم هجری

Line.png

اساتید

محمد بن ابى عمیر، حسن بن على بن فضال، یونس بن عبدالرحمن، عبدالله بن مغیره،...

شاگردان

محمد بن عبدالجبار قمى، احمد بن محمد بن عیسى قمى، ابراهیم بن هاشم قمى،...

آثار

التفسیر، التواقیع من اصول الاخبار، الحدیث،...

ولادت و خاندان

عبدالله بن صلت کنیه اش ابوطالب و نسبتش قمى است.[۲] تاریخ ولادت او دقیقا مشخص نیست؛ ولى مى توان حدس زد که در نیمه دوم سده دوم هجرى در شهر قم چشم به جهان گشود.

میزان قدر و منزلت خاندان عبدالله قمی از مطلبى که شیخ صدوق در «کمال الدین» نقل مى کند، ظاهر مى شود؛[۳] وی با آن شخصیت و عظمتى که خود داشت، هنگام دیدار یکى از خاندان عبدالله بن صلت، از بیت رفیع او تجلیل مى کند و این مایه شگفتى و نشانه گرایش اعتقادى و قلبى این خاندان شیعى به امامان شیعه است.

زمان وفات عبدالله بن صلت قمى نیز در هاله اى از ابهام است. آنچه مسلم است این که محمد بن حسن صفار او را ملاقات و از او روایت نقل کرده[۴] و جناب صفار قمى در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رحلت کرد. با عنایت به این نکته می توان حدس زد که زمان رحلت این محدث جلیل القدر در نیمه دوم سده سوم هجرى بوده است.

استادان و شاگردان

ابوطالب قمى براى عمق بخشیدن به دانش خویش، از محضر استادانى بزرگ که در رأس آنها امام معصوم علیه‌السلام قرار داشت، نهایت استفاده و فیض را برد و از هیچ تلاشى کوتاهى نکرد. در این بخش به نام جمعى از استادان روایتى او اشاره مى کنیم:

  • محمد بن ابى عمیر: از راویان والامقام و شخصیت بزرگوارى است که تمام گزارش دهندگان تراجم دانشوران شیعه، از او به خوبى و نیکى یاد کرده اند.
  • عبدالله بن مغیره: وى از یاران موثق و بلندمرتبه امام موسى بن جعفر علیه‌السلام بود و تألیفات فراوانى داشت.

ابوطالب قمى، در زمینه تعلیم حدیث نیز به موفقیت هایى نائل آمد و جمعى از علماى دین از محضرش بهره بردند که در این بخش به اسامى تعدادى از آنان اشاره می شود:

رابطه با معصومان علیهم‌السلام

یکى از معیارهاى شناخت شخصیت راویان آثار اهل بیت علیهم‌السلام، پیوند آنان با ولایت و علاقه اى است که به حضرات معصومین ابراز مى دارند. ابوطالب قمى یکى از آن محدثانى است که با امامان معصوم علیه‌السلام رابطه ویژه اى داشت.

ابوعمرو کشی مى گوید: «حمدان بن احمد نهدى برایم گفت: ابوطالب قمى به من گفت: «نامه اى به امام جواد علیه‌السلام نوشتم و همراه آن نامه از حضرت خواستم به من اجازه دهد تا درباره پدرش حضرت رضا علیه‌السلام اشعارى بسرایم». امام جواد علیه‌السلام در پاسخ نوشته بود: «نه فقط براى پدر بزرگوارم، بلکه براى من هم شعر بگو و بر مظلومیت ما اشک بریز».

محمد بن عبدالجبار قمى از قول عبدالله بن صلت، چنین مى گوید: «چند قطعه شعرى را که در رثاى امام رضا علیه‌السلام سروده بودم، طى یک نامه به محضر امام نهم شیعیان فرستادم و از امام درخواست کردم که اجازه دهد چنین اشعارى درباره امام رضا علیه‌السلام بسرایم. امام جواد علیه‌السلام گویا از آن اشعار بسیار خوشش آمده و آنها را پسندیده بود؛ لذا همان اشعار را بریده و براى خود نگه داشتند و در بالاى صفحه باقیمانده نوشتند: بسیار عالى سروده اى، خداوند به تو جزا و پاداش نیکو عنایت فرماید».[۵]

ضمناً این محدث از کسانى است که در آخر عمر مبارک امام جواد علیه‌السلام به محضر آن بزرگوار مشرف شدند و دعاى امام را درباره جمعى از یارانش، همانند: صفوان بن یحیى، زکریا بن آدم، سعد بن سعد و محمد بن سنان شنیدند.[۶]

عبدالله قمی که از جمله دلباختگان اهل بیت علیهم‌السلام است، وفادارى و اخلاص خویش را با نقل روایت و تلاش پیگیر براى گسترش فرهنگ شیعى به اثبات رساند و در این راه مقدس از هیچ تلاشى فروگذار نکرد.

غالب رجال‌ نویسان، او را نه تنها در زمره یاران امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بلکه از یاران امام هادى علیه‌السلام نیز مى دانند. او به حضور این سه امام بزرگوار رسید و از محضر مقدس بعضى از آنان حدیث نقل کرد. شیخ طوسى در کتاب رجال در یک جا او را از یاران امام رضا علیه‌السلام و در جاى دیگر از یاران حضرت جواد علیه‌السلام مى داند.[۷] نجاشى ضمن ستایش، او را از یاران حضرت رضا علیه‌السلام مى داند و مى گوید: از آن بزرگوار روایت مى کند.

مرحوم آیت الله خویى یادآورى مى کند که: اگر چه بزرگان علم رجال و تراجم، عبدالله را در شمار یاران حضرت هادى علیه‌السلام نیاورده اند، شاید به ذهن برسد که او حضرت هادى علیه‌السلام را درک نکرده است؛ ولى واقعیت این چنین نیست؛ چون بنابر سخن صدوق در کتاب «اکمال الدین» او آن زمان در قید حیات بود؛ به طورى که محمد بن حسن صفار قمى با وى ملاقات کرد و جناب صفار در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رفته است.[۸]

از منظر عالمان

دانشمندان رجال و تراجم نویس شیعه با نظرى مثبت به شخصیت ابوطالب قمى، نگریسته اند و او را مورد ستایش قرار داده اند.

شیخ طوسى مى گوید: «عبدالله بن صلت، کنیه اش ابوطالب، چهره اى موثق و موجه و مورد اطمینان است».[۹]

نجاشى مى نویسد: «عبدالله بن صلت قمى مورد توجه و عنایت و وثوق است».[۱۰]

شیخ صدوق در مقدمه کتاب «اکمال الدین» مى نگارد: «احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى، با آن همه عظمت و مقام بلند، از کسانى است که از ابوطالب قمى روایت نقل مى کند».

بزرگان دیگری مانند علامه حلى، محقق اردبیلى، علامه ممقانى و آیت الله خوئى در کتاب هاى خود به آنچه از شیخ طوسى و نجاشى نقل شده، بسنده کرده اند.

آثار و احادیث

با آن که عبدالله بن صلت قمی از محدثان معروف و از شاگردان و راویان امامان معصوم علیهم‌السلام بود؛ اما در منابع و مآخذ، چندان تألیف و تصنیفى از او به یادگار نمانده است. شیخ طوسى مى گوید: «او کتابى دارد»[۱۱] و جناب نجاشى مى نویسد: «او کتابى در تفسیر قرآن دارد».[۱۲]

برخی نیز کتاب‌های «التواقیع من اصول الاخبار»[۱۳] و «الحدیث» را از آثار او ذکر کرده اند.[۱۴] البته امکان دارد کتاب هاى دیگرى نیز داشته باشد که بر اثر حوادث روزگار از بین رفته اند.

نمونه‌اى از روایات نقل شده توسط عبدالله قمی چنین است:

مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله:

ابوطالب قمى با واسطه از امام باقر علیه‌السلام روایت مى کند: «اسم رسول اکرم صلی الله علیه و آله در صُحُف ابراهیم علیه‌السلام "احمد" و در قرآن "محمد" است»... اما احمد، خداوند در تمام کتاب هاى آسمانى او را از جهت خوبى و نیکى رفتارش ستوده و ستایش کرده است. اما محمد، خداوند و فرشتگان و تمام انبیا و همه امت هاى پیامبران گذشته، رسول اسلام را مى ستایند و بر او درود و تحیت مى فرستند. اسم آن حضرت بر عرش چنین نوشته شده است: محمد رسول الله صلی الله علیه و آله.[۱۵]

مقام جعفر بن ابی‌طالب علیه‌السلام:

وى از امام باقر علیه‌السلام با واسطه روایت مى کند که حضرت فرمود: «خداوند به رسول خدا صلی الله علیه و آله وحى کرد که من از جعفر بن ابی طالب به خاطر چهار خصلت که در او وجود دارد، راضى هستم. رسول گرامى جعفر را خواست و آنچه را که خداوند به پیامبر خبر داده بود، به او گفت: جعفر عرض کرد: اى رسول خدا! اگر خداوند خبر نمى داد، من این چهار خصلت را افشا نمى کردم: ۱. در عمرم هرگز شراب نخورده ام؛ چون مى دانم اگر شراب بخورم، نعمت عقل را از دست مى دهم. ۲. هرگز دروغ نگفته ام؛ چون دروغ گفتن از شخصیت و مروّت انسان مى کاهد. ۳. هرگز در زندگى عمل منافى با عفت انجام نداده ام. ۴. هیچ‌گاه پیشانى در مقابل بت نساییده ام؛ چون آنها وجودات بى‌خاصیت‌اند، نه به انسان سود مى رسانند و نه ضرر را از او دور مى کنند. این جا بود که رسول خدا دست بر شانه جعفر گذاشتند و فرمودند: «تو لیاقت و شایستگى داری که خداوند متعال دو بال به تو عطا کند و در بهشت با فرشتگان پرواز کنى».[۱۶]

پانویس

  1. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۴۳.
  2. رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳؛ رجال کشى، ج ۲، ص ۵۱۴؛ رجال نجاشى، ص ۱۵۰.
  3. اکمال الدین، ص ۳.
  4. اکمال الدین، ص ۳.
  5. رجال کشى، ج ۲، ص ۸۳۸.
  6. همان، ص ۷۹۲.
  7. رجال شیخ، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.
  8. معجم الرجال، ج ۱۰، ص ۲۲۳.
  9. رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.
  10. رجال نجاشى، ص ۱۵۰.
  11. فهرست شیخ طوسى، ص ۱۰۶.
  12. رجال نجاشى، ص ۱۵۰.
  13. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۷.
  14. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۶، ص۳۴۵.
  15. امالى صدوق، ص ۶۷، مجلس ۱۷، حدیث ۳.
  16. همان، ص ۷۰، مجلس ۱۷، حدیث ۷.

منابع

  • ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، "عبدالله بن صلت قمی"، ستارگان حرم، جلد ۶.
  • پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۶۴، برگرفته از مقاله "عبدالله تیمی".