اصحاب فیل: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
− | + | '''«اصحاب الفیل»''' تعبیری [[قرآن|قرآنی]]، و اشاره به سپاهى فیلسوار است که به فرماندهى [[ابرهه|اَبرَهه]]، قصد ویران کردن [[کعبه]] معظمه را داشتند، اما [[خداوند]] با فرستادن دستههایى از پرندگان ([[ابابیل]]) و ریختن سنگریزههایی بر سر آنان هلاکشان نمود. داستان اصحاب فیل در میان مردم [[حجاز]] چنان مشهور بود که سال وقوع این رخداد، را «[[عام الفیل|عامالفیل]]» نامیده و مبدئى براى [[تاریخ]] قرار دادند. | |
− | == اصحاب فیل | + | ==ماجرای اصحاب فیل== |
− | + | [[ابرهه]] فرزند صَبّاح، اهل [[حبشه]] و از فرمانروایان [[یمن]] بود و بر اثر زخمى که در یکى از جنگها در صورت وى پدید آمد به اَشرَم ملقب شد. او با حیلهاى، فرمانرواى پیشین یمن، یعنى «اَرباط» را کشت و خود بر جاى او نشست.<ref> السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۴۲؛ روحالمعانى، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۰.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | === قصد تخریب کعبه === | |
− | + | ابرهه از این که [[کعبه]] مورد توجه ویژه مردم بود و [[زیارت]] آن، قدرت و شوکت [[مکه]] را در پى داشت، ناخشنود بود و تصمیم گرفت مردم را به جاى مکه، متوجه یمن کند تا سلطه و نفوذ حبشه و امپراتورى روم و تسلط آنها بر همه سرزمینهاى عربى مانند مکه بیشتر شود. وى در پى این تصمیم، [[کلیسا|کلیسایى]] باشکوه به نام «قُلَّیْس» در صَنعا بنا کرد و از مردم خواست تا به جاى کعبه، به زیارت آن بروند.<ref> جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۶؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۲.</ref> | |
− | به | + | خبر تأسیس این کلیسا عربها را بسیار خشمگین ساخت، به طورى که گفتهاند: یکى از آنها خود را به قلیس رساند و آن را آلوده ساخت.<ref> السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۴۵؛ تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۴۴۰.</ref> یکى از فرستادگان ابرهه به نام محمد بن خُزاعى نیز که براى فراخوانى مردم به زیارت قلّیس به میان عربها رفته بود، به دست آنان کشته شد.<ref> تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۴۴۰؛ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۷.</ref> |
+ | برخى گفتهاند: گروهى از [[قریش]] در راه تجارتشان، کنار یکى از معابد [[مسیحیت|مسیحیان]] فرود آمده، براى پختن غذا آتشى برافروختند و باد، آتش را در معبد افکند و آن را سوزاند.<ref> المفصل، ج ۳، ص ۵۱۰، ۵۱۲؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۴.</ref> | ||
+ | این اقدامات خشم ابرهه را برانگیخت و فهمید که با بودن کعبه، نمىتواند مردم را از مکه متوجه یمن کند و به اهداف خود برسد، از اینرو تصمیم گرفت کعبه را ویران کند. براى این کار سپاهى مجهز فراهم آورد و با فیلهاى جنگى به سوى [[مکه]] حرکت کرد. در بین راه، هر قبیلهاى را که با آنها به مقابله برمىخاست درهم شکسته و سران آنها را اسیر مىکردند<ref> السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۴۶؛ تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۴۴۰.</ref> تا در نزدیکى مکه در محلى به نام «مُغَمَّس»<ref> جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۸؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۲.</ref> یا «حبّ المُحَصَّب»<ref> مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۳۹.</ref> فرود آمدند. ابرهه گروهى از سواران خود را به فرماندهى اَسود بن مقصود براى تاراج اموال مردم به مکه فرستاد که در این میان ۲۰۰ شتر را از [[عبدالمطلب]] غارت کردند<ref> السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۴۸؛ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۸.</ref> و به وسیله حُناطه حِمْیَرى به بزرگ مکیان یعنى عبدالمطلب پیامى به این مضمون فرستاد که من قصد جنگ با شما را ندارم و هدفم ویران کردن این خانه است. | ||
+ | ===ملاقات عبدالمطلب و ابرهه=== | ||
+ | عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ اما کعبه خانه خدا و خانه خلیل وى [[حضرت ابراهیم]] علیهالسلام است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد کرد.<ref> السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۴۸؛ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۸ـ۳۸۹.</ref> سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با دیدن سیماى زیبا و ابهت او از تخت به زیر آمد و کنار وى روى زمین نشسته، گفت: خواستهات چیست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهیانت ۲۰۰ شتر از من ربودهاند بگو تا بازگردانند. | ||
+ | ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قریش شنیده بود، از این درخواست شگفتزده شد و گفت: تصور مىکردم از من بخواهى خانهاى را که آیین تو و پدران توست، ویران نکنم. عبدالمطلب گفت: «انا ربّ الابل و للبیت ربّ یحفظه»؛ من صاحب شتران خویشم و خانه، خود صاحبى دارد که تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت. | ||
− | [[ | + | عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم [[مکه]] فرمان داد شهر را ترک کرده به کوهها و درههاى اطراف پناه برند و خود با تنى چند در مکه ماند. وى حلقه در کعبه را گرفت و با سرودن اشعارى از خداى کعبه یارى خواست.<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰ـ۵۱؛ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۹ـ۳۹۰.</ref> |
− | + | پس از آن حلقه خانه خدا را رها کرده به سوى درههاى مکه رفت. گویند زمانى که ابرهه فرمان حمله داد، عبدالمطلب یا شخصى به نام نفیل بن حبیب، خود را به فیل جنگى رساند و در گوشش گفت: از حرکت بایست و از جایى که آمدهاى بازگرد. اینجا سرزمین امن الهى است. ناگهان فیل پیش او زانو زد و هیچ فشارى نتوانست او را به سوى کعبه به حرکت درآورد؛ ولى به هر سوى دیگر که او را باز مىگرداندند، شتابان مىرفت.<ref> السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۵۲؛ روح المعانى، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۳.</ref> | |
+ | ===نابودی سپاه ابرهه=== | ||
+ | [[قرآن کریم]] در [[سوره فیل]] پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و در این رابطه می فرماید: {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ»}}؛<ref>سوره فیل، ۱.</ref> آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران چه کرد؟! سپس چگونگى [[عذاب]] آنان را اینگونه بیان مىکند که خداوند دستههایى از پرندگان ([[ابابیل]]) را با سنگهایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آنها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود کنند: {{متن قرآن|«وَأَرْسَلَ عَلَیهِمْ طَیرًا أَبَابِیلَ * تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ»}}.<ref>سوره فیل، ۳ـ۴.</ref> | ||
+ | سپس مىفرماید: آنها بر اثر عذاب الهى مانند «عَصْف مَأکول» (زراعتى که چهارپایان خورده و لگدمال کرده باشند، برگ پوسیده درختان، خورده کاه)<ref> جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۹۲؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۲۵.</ref> شدند: {{متن قرآن|«فَجَعَلَهُمْ کعَصْفٍ مَأْکولٍ»}}.<ref>سوره فیل، ۵.</ref> | ||
− | به | + | این [[معجزه|معجزهای]] مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گیری است تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۱۰، ص۴۱۰.</ref> |
− | به | + | درباره جزئیات این عذاب، میان مورخان و مفسران، اختلافات فراوانى وجود دارد؛ نقل شده که در منقار و پاهاى هر یک از مرغان ابابیل، سه سنگریزه بود و هر سنگریزه بر سر و پیکر یک نفر فرود مىآمد وى را نابود مىکرد.<ref> جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۹۰؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۴۲.</ref> |
+ | گفتهاند: وقتى ابرهه چنین دید پا به فرار گذاشت؛ اما یکى از سنگها به او اصابت کرد و بر اثر آن به تدریج گوشت بدنش ریخت و از آن چرک و خون خارج شد.<ref> السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۵۴؛ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۹۱.</ref> به نقلى، دست و پایش جدا شد<ref> بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۷۴.</ref> تا به [[یمن]] رسید و در حالى نابود شد که سینه و قلبش شکافته<ref> السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۵۴؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۳.</ref> و شکمش پاره شده بود<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۳.</ref> و به قولى، در بین راه در میان قبیله خَثْعَمْ هلاک شد.<ref> الدرالمنثور، ج ۸، ص ۶۳۲.</ref> | ||
− | + | به نقلى، مرغان ابابیل، شبانه اصحاب فیل را هدف قرار دادند و صبح که [[عبدالمطلب]] آگاه شد، همگى را نابود شده یافت.<ref> همان، ص ۶۲۸.</ref> گفته شده: در بدن هر یک از سپاهیان پس از اصابت سنگریزه، خارشى پدید مىآمد و بر اثر خاراندن، گوشتش مىریخت.<ref> مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۲۴؛ الدرالمنثور، ج ۸، ص ۶۲۹.</ref> | |
− | در | + | [[امام باقر]] علیهالسلام فرمود: پس از آن که اصحاب فیل هدف سنگریزه قرار گرفتند بیمارى آبله در میانشان شایع شد و نابودشان کرد و تا آن زمان، چنان مرضى در آنجا دیده نشده بود.<ref> الکافى، ج ۸، ص ۸۴.</ref> |
+ | گفته شده: چون ابرهه دید در سپاهش بیمارى وبا پدید آمده و بیشتر آنان را از بین برد، ناچار شد به سرعت بازگردد و در برگشت به یمن نیز بسیارى از لشکریانش در میان راه از بین رفتند و خود ابرهه نیز که به این بیمارى مبتلا شده بود به زحمت توانست خود را به صنعا برساند و چون به آنجا رسید جان سپرد.<ref> المفصل، ج ۳، ص ۵۱۶.</ref> | ||
+ | به نقلى فقط یک نفر توانسته بود نجات یابد و خود را به نجاشى پادشاه [[حبشه]] برساند. او هم پس از گزارش دادن نابودى سپاه با سنگریزه یکى از همان مرغان که مأمور تعقیب او بود در حضور نجاشى نابود شد.<ref> روح المعانى، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۴.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==تاریخ واقعه اصحاب فیل== | ||
+ | بیشتر نویسندگان مسلمان، عذاب اصحاب فیل را ۴۰ سال پیش از [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] و در سال [[ولادت پیامبر اسلام|ولادت رسول اکرم]] صلى الله علیه وآله دانسته<ref> مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۲۵؛ المفصل، ج ۳، ص ۵۰۷.</ref> و این تقارن را از برکات ولادت آن بزرگوار ([[اِرهاص|ارهاص]]) برشمردهاند.<ref> همان، ص ۸۲۵؛ روحالمعانى، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۰.</ref> | ||
+ | |||
+ | همچنین در مورد تاریخ این واقعه نیز برخی آن را ۴۰ سال قبل از تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و برخی ۲۳ سال قبل میدانند؛ ولی اکثر علماء برآنند که [[عام الفیل]] همان سالی بود که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در آن سال متولد شد.<ref>زین العابدین، رهنما؛ ترجمه و تفسیر رهنما، تهران، نشر کیهان، ۱۳۴۶ش، ج۴، ص۶۱۰.</ref> | ||
+ | |||
+ | داستان اصحاب فیل در میان مردم [[حجاز]] چنان مشهور بود که سال وقوع این رخداد، «عامالفیل» را مبدئى براى تاریخ قرار داده و در اشعارشان از آن یاد کردهاند و زمانى که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله [[سوره فیل]] را براى مشرکان خواند با وجود مخالفت شدیدى که با او داشتند هیچ کس آن را انکار نکرد،<ref> همان، ص ۸۲۶؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۶۱.</ref> از این رو خداوند، عذاب اصحاب فیل و خنثی شدن مکر آنها براى ویرانى [[کعبه]] را از نشانههاى روشن الهى مىداند: {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ * أَلَمْ یجْعَلْ کیدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ»}}.<ref>سوره فیل، ۱ـ۲.</ref> | ||
+ | |||
+ | زمان ورود [[ابرهه]] به مکه را اول [[ماه محرم|محرم]] و نزول عذاب بر اصحاب فیل را ۱۷ همین ماه نوشته اند.<ref>سید مهدى مرعشى نجفى، حوادث الایام، صفحه ۴۷.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | + | ==منابع== | |
− | == منابع == | + | *[http://www.pajoohe.ir "اصحاب فیل"، دانشنامه پژوهه]، محبوبه محجوب و سید جواد موسوی، تاریخ بازیابی: ۶ شهریور ۱۳۹۲. |
− | * | + | ==مطالب مرتبط== |
− | + | *[[سوره فیل]] | |
+ | *[[عام الفیل]] | ||
{{قرآن}} | {{قرآن}} | ||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
سطر ۵۹: | سطر ۶۱: | ||
|رده= دارد | |رده= دارد | ||
}} | }} | ||
− | + | [[رده: واژگان قرآنی]][[رده: قصههای قرآنی]] | |
− | [[رده: | ||
− |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۲
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
«اصحاب الفیل» تعبیری قرآنی، و اشاره به سپاهى فیلسوار است که به فرماندهى اَبرَهه، قصد ویران کردن کعبه معظمه را داشتند، اما خداوند با فرستادن دستههایى از پرندگان (ابابیل) و ریختن سنگریزههایی بر سر آنان هلاکشان نمود. داستان اصحاب فیل در میان مردم حجاز چنان مشهور بود که سال وقوع این رخداد، را «عامالفیل» نامیده و مبدئى براى تاریخ قرار دادند.
محتویات
ماجرای اصحاب فیل
ابرهه فرزند صَبّاح، اهل حبشه و از فرمانروایان یمن بود و بر اثر زخمى که در یکى از جنگها در صورت وى پدید آمد به اَشرَم ملقب شد. او با حیلهاى، فرمانرواى پیشین یمن، یعنى «اَرباط» را کشت و خود بر جاى او نشست.[۱]
قصد تخریب کعبه
ابرهه از این که کعبه مورد توجه ویژه مردم بود و زیارت آن، قدرت و شوکت مکه را در پى داشت، ناخشنود بود و تصمیم گرفت مردم را به جاى مکه، متوجه یمن کند تا سلطه و نفوذ حبشه و امپراتورى روم و تسلط آنها بر همه سرزمینهاى عربى مانند مکه بیشتر شود. وى در پى این تصمیم، کلیسایى باشکوه به نام «قُلَّیْس» در صَنعا بنا کرد و از مردم خواست تا به جاى کعبه، به زیارت آن بروند.[۲]
خبر تأسیس این کلیسا عربها را بسیار خشمگین ساخت، به طورى که گفتهاند: یکى از آنها خود را به قلیس رساند و آن را آلوده ساخت.[۳] یکى از فرستادگان ابرهه به نام محمد بن خُزاعى نیز که براى فراخوانى مردم به زیارت قلّیس به میان عربها رفته بود، به دست آنان کشته شد.[۴] برخى گفتهاند: گروهى از قریش در راه تجارتشان، کنار یکى از معابد مسیحیان فرود آمده، براى پختن غذا آتشى برافروختند و باد، آتش را در معبد افکند و آن را سوزاند.[۵] این اقدامات خشم ابرهه را برانگیخت و فهمید که با بودن کعبه، نمىتواند مردم را از مکه متوجه یمن کند و به اهداف خود برسد، از اینرو تصمیم گرفت کعبه را ویران کند. براى این کار سپاهى مجهز فراهم آورد و با فیلهاى جنگى به سوى مکه حرکت کرد. در بین راه، هر قبیلهاى را که با آنها به مقابله برمىخاست درهم شکسته و سران آنها را اسیر مىکردند[۶] تا در نزدیکى مکه در محلى به نام «مُغَمَّس»[۷] یا «حبّ المُحَصَّب»[۸] فرود آمدند. ابرهه گروهى از سواران خود را به فرماندهى اَسود بن مقصود براى تاراج اموال مردم به مکه فرستاد که در این میان ۲۰۰ شتر را از عبدالمطلب غارت کردند[۹] و به وسیله حُناطه حِمْیَرى به بزرگ مکیان یعنى عبدالمطلب پیامى به این مضمون فرستاد که من قصد جنگ با شما را ندارم و هدفم ویران کردن این خانه است.
ملاقات عبدالمطلب و ابرهه
عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ اما کعبه خانه خدا و خانه خلیل وى حضرت ابراهیم علیهالسلام است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد کرد.[۱۰] سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با دیدن سیماى زیبا و ابهت او از تخت به زیر آمد و کنار وى روى زمین نشسته، گفت: خواستهات چیست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهیانت ۲۰۰ شتر از من ربودهاند بگو تا بازگردانند. ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قریش شنیده بود، از این درخواست شگفتزده شد و گفت: تصور مىکردم از من بخواهى خانهاى را که آیین تو و پدران توست، ویران نکنم. عبدالمطلب گفت: «انا ربّ الابل و للبیت ربّ یحفظه»؛ من صاحب شتران خویشم و خانه، خود صاحبى دارد که تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت.
عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم مکه فرمان داد شهر را ترک کرده به کوهها و درههاى اطراف پناه برند و خود با تنى چند در مکه ماند. وى حلقه در کعبه را گرفت و با سرودن اشعارى از خداى کعبه یارى خواست.[۱۱] پس از آن حلقه خانه خدا را رها کرده به سوى درههاى مکه رفت. گویند زمانى که ابرهه فرمان حمله داد، عبدالمطلب یا شخصى به نام نفیل بن حبیب، خود را به فیل جنگى رساند و در گوشش گفت: از حرکت بایست و از جایى که آمدهاى بازگرد. اینجا سرزمین امن الهى است. ناگهان فیل پیش او زانو زد و هیچ فشارى نتوانست او را به سوى کعبه به حرکت درآورد؛ ولى به هر سوى دیگر که او را باز مىگرداندند، شتابان مىرفت.[۱۲]
نابودی سپاه ابرهه
قرآن کریم در سوره فیل پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و در این رابطه می فرماید: «أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ»؛[۱۳] آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران چه کرد؟! سپس چگونگى عذاب آنان را اینگونه بیان مىکند که خداوند دستههایى از پرندگان (ابابیل) را با سنگهایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آنها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود کنند: «وَأَرْسَلَ عَلَیهِمْ طَیرًا أَبَابِیلَ * تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ».[۱۴] سپس مىفرماید: آنها بر اثر عذاب الهى مانند «عَصْف مَأکول» (زراعتى که چهارپایان خورده و لگدمال کرده باشند، برگ پوسیده درختان، خورده کاه)[۱۵] شدند: «فَجَعَلَهُمْ کعَصْفٍ مَأْکولٍ».[۱۶]
این معجزهای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گیری است تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.[۱۷] درباره جزئیات این عذاب، میان مورخان و مفسران، اختلافات فراوانى وجود دارد؛ نقل شده که در منقار و پاهاى هر یک از مرغان ابابیل، سه سنگریزه بود و هر سنگریزه بر سر و پیکر یک نفر فرود مىآمد وى را نابود مىکرد.[۱۸] گفتهاند: وقتى ابرهه چنین دید پا به فرار گذاشت؛ اما یکى از سنگها به او اصابت کرد و بر اثر آن به تدریج گوشت بدنش ریخت و از آن چرک و خون خارج شد.[۱۹] به نقلى، دست و پایش جدا شد[۲۰] تا به یمن رسید و در حالى نابود شد که سینه و قلبش شکافته[۲۱] و شکمش پاره شده بود[۲۲] و به قولى، در بین راه در میان قبیله خَثْعَمْ هلاک شد.[۲۳]
به نقلى، مرغان ابابیل، شبانه اصحاب فیل را هدف قرار دادند و صبح که عبدالمطلب آگاه شد، همگى را نابود شده یافت.[۲۴] گفته شده: در بدن هر یک از سپاهیان پس از اصابت سنگریزه، خارشى پدید مىآمد و بر اثر خاراندن، گوشتش مىریخت.[۲۵]
امام باقر علیهالسلام فرمود: پس از آن که اصحاب فیل هدف سنگریزه قرار گرفتند بیمارى آبله در میانشان شایع شد و نابودشان کرد و تا آن زمان، چنان مرضى در آنجا دیده نشده بود.[۲۶] گفته شده: چون ابرهه دید در سپاهش بیمارى وبا پدید آمده و بیشتر آنان را از بین برد، ناچار شد به سرعت بازگردد و در برگشت به یمن نیز بسیارى از لشکریانش در میان راه از بین رفتند و خود ابرهه نیز که به این بیمارى مبتلا شده بود به زحمت توانست خود را به صنعا برساند و چون به آنجا رسید جان سپرد.[۲۷]
به نقلى فقط یک نفر توانسته بود نجات یابد و خود را به نجاشى پادشاه حبشه برساند. او هم پس از گزارش دادن نابودى سپاه با سنگریزه یکى از همان مرغان که مأمور تعقیب او بود در حضور نجاشى نابود شد.[۲۸]
تاریخ واقعه اصحاب فیل
بیشتر نویسندگان مسلمان، عذاب اصحاب فیل را ۴۰ سال پیش از بعثت و در سال ولادت رسول اکرم صلى الله علیه وآله دانسته[۲۹] و این تقارن را از برکات ولادت آن بزرگوار (ارهاص) برشمردهاند.[۳۰]
همچنین در مورد تاریخ این واقعه نیز برخی آن را ۴۰ سال قبل از تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و برخی ۲۳ سال قبل میدانند؛ ولی اکثر علماء برآنند که عام الفیل همان سالی بود که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در آن سال متولد شد.[۳۱]
داستان اصحاب فیل در میان مردم حجاز چنان مشهور بود که سال وقوع این رخداد، «عامالفیل» را مبدئى براى تاریخ قرار داده و در اشعارشان از آن یاد کردهاند و زمانى که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله سوره فیل را براى مشرکان خواند با وجود مخالفت شدیدى که با او داشتند هیچ کس آن را انکار نکرد،[۳۲] از این رو خداوند، عذاب اصحاب فیل و خنثی شدن مکر آنها براى ویرانى کعبه را از نشانههاى روشن الهى مىداند: «أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ * أَلَمْ یجْعَلْ کیدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ».[۳۳]
زمان ورود ابرهه به مکه را اول محرم و نزول عذاب بر اصحاب فیل را ۱۷ همین ماه نوشته اند.[۳۴]
پانویس
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۴۲؛ روحالمعانى، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۰.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۶؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۲.
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۴۵؛ تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۴۴۰.
- ↑ تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۴۴۰؛ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۷.
- ↑ المفصل، ج ۳، ص ۵۱۰، ۵۱۲؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۴.
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۴۶؛ تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۴۴۰.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۸؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۲.
- ↑ مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۳۹.
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۴۸؛ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۸.
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۴۸؛ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۸ـ۳۸۹.
- ↑ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰ـ۵۱؛ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۹ـ۳۹۰.
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۵۲؛ روح المعانى، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۳.
- ↑ سوره فیل، ۱.
- ↑ سوره فیل، ۳ـ۴.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۹۲؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۲۵.
- ↑ سوره فیل، ۵.
- ↑ شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۱۰، ص۴۱۰.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۹۰؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۴۲.
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۵۴؛ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۹۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۷۴.
- ↑ السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۵۴؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۳.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۸، ص ۶۳۲.
- ↑ همان، ص ۶۲۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۲۴؛ الدرالمنثور، ج ۸، ص ۶۲۹.
- ↑ الکافى، ج ۸، ص ۸۴.
- ↑ المفصل، ج ۳، ص ۵۱۶.
- ↑ روح المعانى، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۲۵؛ المفصل، ج ۳، ص ۵۰۷.
- ↑ همان، ص ۸۲۵؛ روحالمعانى، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۰.
- ↑ زین العابدین، رهنما؛ ترجمه و تفسیر رهنما، تهران، نشر کیهان، ۱۳۴۶ش، ج۴، ص۶۱۰.
- ↑ همان، ص ۸۲۶؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۶۱.
- ↑ سوره فیل، ۱ـ۲.
- ↑ سید مهدى مرعشى نجفى، حوادث الایام، صفحه ۴۷.
منابع
- "اصحاب فیل"، دانشنامه پژوهه، محبوبه محجوب و سید جواد موسوی، تاریخ بازیابی: ۶ شهریور ۱۳۹۲.
مطالب مرتبط