مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
سنجش مقاله انجام نشده است

وجوه و نظائر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
يكى از مسايل قرآنى، مساله «وجوه و نظائر» است، كه راه احتمال را در فهم معانى [[قرآن]] باز نموده و گاهى موجب اشتباه برخى و گاه موجب دست آويزى براى فتنه جويان شده است. فهم معانى قرآن نياز به ورزيدگى و انديشه عميق دارد تا امكان سد احتمالات ميسر گردد؛ لذا شناخت «وجوه» و احتمالات و نيز اشباه و «نظائر» يك ضرورت تفسيرى به شمار مى رود.
+
يكى از مباحث [[علوم قرآنى]]، مسئله «وجوه و نظائر» است، كه راه احتمال را در فهم معانى [[قرآن]] باز نموده و گاهى موجب اشتباه برخى و گاه موجب دست‌آويزى براى فتنه‌جويان شده است. فهم معانى قرآن نياز به دقت و انديشه عميق دارد تا امكان سدّ احتمالات ميسر گردد؛ لذا شناخت «وجوه» و احتمالات و نيز اشباه و «نظائر»، يک ضرورت [[تفسیر|تفسيرى]] به شمار مى‌رود.
  
 
==تعریف وجوه و نظائر==
 
==تعریف وجوه و نظائر==
  
«وجوه» درباره محتملات معانى به كار مى رود و «نظائر» درباره الفاظ و تعابير. اگر در لفظ يا عبارتى چند معنا احتمال رود، اين معانى را '''وجوه''' گويند، و هنگامی که چند لفظ (كلمه يا جمله) يك معناى تقريبى واحد را افاده كنند، آنها را به خاطر اینکه در معنا نظیر یکدیگرند، نظائر گویند.
+
«وجوه» درباره محتملات معانى به كار مى رود و «نظائر» درباره الفاظ و تعابير. اگر در لفظ يا عبارتى چند معنا احتمال رود، اين معانى را «وجوه» گويند، و هنگامی که چند لفظ (كلمه يا جمله) يك معناى تقريبى واحد را افاده كنند، آنها را به خاطر اینکه در معنا نظیر یکدیگرند، «نظائر» گویند.
  
سیوطی در تعريف وجوه چنين گويد: «فالوجوه للفظ المشترك الذى يستعمل في عدة معان، كلفظ الاُمّة؛ وجوه لفظ مشتركى را گويند كه در چند معنا به كار مى رود.» و در تعريف نظائر گويد: «والنظائر، كالالفاظ المتواطئة، نظائر الفاظى را گويند كه با يكديگر هم آهنگ و هم تا باشند.»
+
[[سیوطی|جلال الدین سیوطی]] در تعريف وجوه چنين گويد: «فالوجوه للفظ المشترك الذى يستعمل في عدة معان، كلفظ الاُمّة»؛ وجوه لفظ مشتركى را گويند كه در چند معنا به كار مى رود. و در تعريف نظائر گويد: «والنظائر، كالالفاظ المتواطئة»؛ نظائر الفاظى را گويند كه با يكديگر هم آهنگ و هم تا باشند.
  
نمونه ای که جلال الدين سيوطى برای وجوه می آورد، لفظ امت است كه به سه معنا آمده: ملت، طريقت و مدت:
+
نمونه ای که سيوطى برای «وجوه» می آورد، لفظ [[امت]] است كه به سه معنا آمده: ملت، طريقت و مدت:
  
* امت به معناى ملت در آيه: {{متن قرآن|«وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا»}} ([[سوره بقره]]-143)، (اين چنين است كه ما شمار را ملتى ميانه قرار داديم).  
+
* امت به معناى ملت، در آيه: {{متن قرآن|«وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا»}} ([[سوره بقره]]، 143)، (اين چنين است كه ما شمار را ملتى ميانه قرار داديم).  
* امت به معناى طريقت نظير آيه: {{متن قرآن|« إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ»}} ([[سوره زخرف]]-23)، (ما پدرانمان را بر طريقتى [روشى] يافتيم و ما همان را دنبال مى كنيم).
+
* امت به معناى طريقت، در آيه: {{متن قرآن|« إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ»}} ([[سوره زخرف]]، 23)، (ما پدرانمان را بر طريقتى [روشى] يافتيم و ما همان را دنبال مى كنيم).
* امت به معناى مدت نظير آيه: {{متن قرآن|«وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ»}} ([[سوره یوسف]]-45)، (و آن كس از آن دو (زندانى) كه نجات يافته و پس از مدتى (يوسف را) به خاطرآورده بود، گفت...).
+
* امت به معناى مدت، در آيه: {{متن قرآن|«وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ»}} ([[سوره یوسف]]، 45)، (و آن كس از آن دو (زندانى) كه نجات يافته و پس از مدتى (يوسف را) به خاطرآورده بود، گفت...).
  
نمونه ای برای نظائر نیز، سه کلمه قلب و عقل و لُبّ است که هر سه يك معنا دارند: نيروى ادراك و انديشيدن چنانچه در آيات زير است:
+
همچنین نمونه برای «نظائر»، سه کلمه قلب و عقل و لُبّ است که هر سه يک معنای شبیه به هم دارند: نيروى ادراک و انديشيدن، چنانچه در آيات زير است:
  
*{{متن قرآن|«إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ»}}. ([[سوره ق]]-37)
+
*{{متن قرآن|«إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ»}}. ([[سوره ق]]، 37)
*{{متن قرآن|«وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ»}}. ([[سوره ملک]]-10)
+
*{{متن قرآن|«وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ»}}. ([[سوره ملک]]، 10)
*{{متن قرآن|«إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ»}}. ([[سوره زمر]]-21)
+
*{{متن قرآن|«إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ»}}. ([[سوره زمر]]، 21)
  
بحث وجوه و نظائر همچنین در مورد جملات نیز صدق می کند. یعنی گاهی یک جمله وجوه معنایی مختلف دارد. یا چند جمله متفاوت، معنایی شبیه به هم دارند.  
+
بحث وجوه و نظائر در مورد جملات نیز صدق می کند. یعنی گاهی یک جمله وجوه معنایی مختلف دارد. یا چند جمله متفاوت، معنایی شبیه به هم دارند. برای وجوه معنایی مختلف یک جمله، می‌توان جمله {{متن قرآن|«أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»}} ([[سوره انفال]]، 24) را نام برد که برای آن حدود پنج وجه معنایی ذکر شده است.  
  
به نمونه ای برای وجوه معنایی مختلف یک جمله می‌توان جمله {{متن قرآن|«أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»}} در آیه 24 سوره انفال را نام برد که برای آن حدود 5 وجه معنایی ذکر شده است.
+
همچنین برای «نظائر»، جمله هایی مانند: {{متن قرآن|«طَبعَ اللّهُ عَلى قلوبِهم»}} ([[سوره نحل]]، 108)، {{متن قرآن|«خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ»}} ([[سوره بقره]]، 7)، {{متن قرآن|«وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ»}} (سوره بقره، 7)، {{متن قرآن|«قَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ»}} (سوره بقره، 88)، {{متن قرآن|«صَرَفَ اللهُ قُلُوبَهُمْ»}} ([[سوره توبه]]، 127)، {{متن قرآن|«أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ»}} ([[سوره کهف]]، 101) و {{متن قرآن|«أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»}} ([[سوره صف]]، 5) را می توان مثال زد، كه تمامى اين تعابير، يک معنا را مى رساند: كج انديشى و كج بينى و كج روى كه برخلاف [[فطرت]] انجام گرفته است.
 
 
و برای «نظائر» جمله هایی مانند: «طبع اللّه على قلوبهم»، «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ»، «قلوبهم في غلف»، « صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»، «أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ»، «وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ»، «ازاغ اللّه قلوبهم»، «في قُلوبِهِم مَرَضٌ» و... كه تمامى اين تعابير يك معنا را مى رساند: كج انديشى و كج بينى و كج روى كه برخلاف فطرت انجام گرفته است.
 
  
 
==پیشینه بحث وجوه و نظائر==
 
==پیشینه بحث وجوه و نظائر==
  
در اين زمينه كتاب ها و رساله هاى فراوانى نوشته شده و نيز تاليفاتى با عنوان «غريب القرآن» يا «تاويل مشكل القرآن» ارائه شده است. پيشينيان در اين زمينه كوشش فراوانى نموده و براى حل مشكلات قرآنى آثار نفيسى از خود به يادگار گذارده اند. اولين كسى كه در اين وادى قدم نهاد، ابوالحسن [[مقاتل بن سليمان]] (متوفى 150) است وى از [[تابعین]] به نام شمرده مى شود.
+
در اين زمينه كتاب ها و رساله هاى فراوانى نوشته شده و نيز تأليفاتى با عنوان «غريب القرآن» يا «تأويل مشكل القرآن» ارائه شده است. پيشينيان در اين زمينه كوشش فراوانى نموده و براى حل مشكلات قرآنى آثار نفيسى از خود به يادگار گذارده اند. ظاهرا اولين كسى كه در اين وادى قدم نهاد، [[مقاتل بن سلیمان]] (متوفى 150 ق) از [[تابعین]] است.
  
به گفته جلال الدين [[سیوطی|سيوطى]]، [[ابوالفرج اصفهانی]](متوفى 597) واعظ و محدث و مفسر معروف و [[ابن فارس]] و ديگران در اين زمينه كتابهايى نوشته اند.
+
به گفته [[سیوطی|سيوطى]] (متوفى 911 ق)، [[ابوالفرج اصفهانی]] (متوفى 597 ق) محدث و مفسر معروف و [[ابن فارس]] لغوی و ديگران در اين زمينه كتابهايى نوشته اند.
  
عمده ترين كتاب در دست در اين زمينه كتاب «وجوه و نظائر» نوشته ابوالفضل حبيش بن ابراهيم تفليسى (متوفى حدود سال 600) است اين كتاب به فارسى نگاشته شده است.
+
عمده ترين كتاب موجود در اين زمينه، كتاب «وجوه و نظائر» نوشته ابوالفضل حبيش بن ابراهيم تفليسى (متوفى حدود سال 600 ق) به فارسى است.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
محمدهادی معرفت، علوم قرآنی.
+
*علوم قرآنی، محمدهادی معرفت.
  
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۳


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

يكى از مباحث علوم قرآنى، مسئله «وجوه و نظائر» است، كه راه احتمال را در فهم معانى قرآن باز نموده و گاهى موجب اشتباه برخى و گاه موجب دست‌آويزى براى فتنه‌جويان شده است. فهم معانى قرآن نياز به دقت و انديشه عميق دارد تا امكان سدّ احتمالات ميسر گردد؛ لذا شناخت «وجوه» و احتمالات و نيز اشباه و «نظائر»، يک ضرورت تفسيرى به شمار مى‌رود.

تعریف وجوه و نظائر

«وجوه» درباره محتملات معانى به كار مى رود و «نظائر» درباره الفاظ و تعابير. اگر در لفظ يا عبارتى چند معنا احتمال رود، اين معانى را «وجوه» گويند، و هنگامی که چند لفظ (كلمه يا جمله) يك معناى تقريبى واحد را افاده كنند، آنها را به خاطر اینکه در معنا نظیر یکدیگرند، «نظائر» گویند.

جلال الدین سیوطی در تعريف وجوه چنين گويد: «فالوجوه للفظ المشترك الذى يستعمل في عدة معان، كلفظ الاُمّة»؛ وجوه لفظ مشتركى را گويند كه در چند معنا به كار مى رود. و در تعريف نظائر گويد: «والنظائر، كالالفاظ المتواطئة»؛ نظائر الفاظى را گويند كه با يكديگر هم آهنگ و هم تا باشند.

نمونه ای که سيوطى برای «وجوه» می آورد، لفظ امت است كه به سه معنا آمده: ملت، طريقت و مدت:

  • امت به معناى ملت، در آيه: «وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا» (سوره بقره، 143)، (اين چنين است كه ما شمار را ملتى ميانه قرار داديم).
  • امت به معناى طريقت، در آيه: « إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ» (سوره زخرف، 23)، (ما پدرانمان را بر طريقتى [روشى] يافتيم و ما همان را دنبال مى كنيم).
  • امت به معناى مدت، در آيه: «وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» (سوره یوسف، 45)، (و آن كس از آن دو (زندانى) كه نجات يافته و پس از مدتى (يوسف را) به خاطرآورده بود، گفت...).

همچنین نمونه برای «نظائر»، سه کلمه قلب و عقل و لُبّ است که هر سه يک معنای شبیه به هم دارند: نيروى ادراک و انديشيدن، چنانچه در آيات زير است:

  • «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ». (سوره ق، 37)
  • «وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ». (سوره ملک، 10)
  • «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ». (سوره زمر، 21)

بحث وجوه و نظائر در مورد جملات نیز صدق می کند. یعنی گاهی یک جمله وجوه معنایی مختلف دارد. یا چند جمله متفاوت، معنایی شبیه به هم دارند. برای وجوه معنایی مختلف یک جمله، می‌توان جمله «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ» (سوره انفال، 24) را نام برد که برای آن حدود پنج وجه معنایی ذکر شده است.

همچنین برای «نظائر»، جمله هایی مانند: «طَبعَ اللّهُ عَلى قلوبِهم» (سوره نحل، 108)، «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ» (سوره بقره، 7)، «وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ» (سوره بقره، 7)، «قَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ» (سوره بقره، 88)، «صَرَفَ اللهُ قُلُوبَهُمْ» (سوره توبه، 127)، «أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ» (سوره کهف، 101) و «أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» (سوره صف، 5) را می توان مثال زد، كه تمامى اين تعابير، يک معنا را مى رساند: كج انديشى و كج بينى و كج روى كه برخلاف فطرت انجام گرفته است.

پیشینه بحث وجوه و نظائر

در اين زمينه كتاب ها و رساله هاى فراوانى نوشته شده و نيز تأليفاتى با عنوان «غريب القرآن» يا «تأويل مشكل القرآن» ارائه شده است. پيشينيان در اين زمينه كوشش فراوانى نموده و براى حل مشكلات قرآنى آثار نفيسى از خود به يادگار گذارده اند. ظاهرا اولين كسى كه در اين وادى قدم نهاد، مقاتل بن سلیمان (متوفى 150 ق) از تابعین است.

به گفته سيوطى (متوفى 911 ق)، ابوالفرج اصفهانی (متوفى 597 ق) محدث و مفسر معروف و ابن فارس لغوی و ديگران در اين زمينه كتابهايى نوشته اند.

عمده ترين كتاب موجود در اين زمينه، كتاب «وجوه و نظائر» نوشته ابوالفضل حبيش بن ابراهيم تفليسى (متوفى حدود سال 600 ق) به فارسى است.

منابع

  • علوم قرآنی، محمدهادی معرفت.
قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن