حاشیة الکفایه (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
کتاب '''«حاشية الكفاية»''' شرح و حاشیه‌ای است از [[علامه طباطبايى|علامه طباطبایی]] (م، ۱۳۶۰ ش)، بر کتاب «[[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]]» اثر گرانسنگ [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]]. این كتاب از دو قسمت ادلّه لفظى و ادلّه عقلى تشكيل شده است.
 +
 
{{مشخصات کتاب
 
{{مشخصات کتاب
  
سطر ۵: سطر ۷:
 
|تصویر= [[پرونده:حاشیة الکفایه.jpg|240px|وسط]]
 
|تصویر= [[پرونده:حاشیة الکفایه.jpg|240px|وسط]]
  
|نویسنده= محمدحسین طباطبایی
+
|نویسنده= سید محمدحسین طباطبایی
  
 
|موضوع= اصول فقه شیعه
 
|موضوع= اصول فقه شیعه
سطر ۱۱: سطر ۱۳:
 
|زبان= عربی
 
|زبان= عربی
  
|تعداد جلد= 2
+
|تعداد جلد= ۲
  
 
|عنوان افزوده1=
 
|عنوان افزوده1=
سطر ۲۵: سطر ۲۷:
  
 
}}
 
}}
 +
 
==مؤلف‌==
 
==مؤلف‌==
آیت‌الله سید محمدحسين طباطبایی (1281-1360شمعروف به علامه طباطبایی، فقیه، عارف، فیلسوف، مفسر بزرگ و مشهور دوران معاصر، متولد تبریز و نویسنده تفسیر المیزان، بدایة الحکمة و نهایة الحکمة، و اصول فلسفه و روش رئالیسم. نسب علامه از طرف پدر به امام حسن (ع) و از طرف مادر به حضرت امام حسین (ع) می رسد. از اساتید ایشان آیت‌الله شیخ محمدحسین اصفهانى(ره)، آیت‌الله نایینى، سید ابوالحسن اصفهانى و آیت‌الله حجّت کوه‌کمرى را می توان نام برد. وی در سال ۱۳۶۰ش (۱۸ محرم ۱۴۰۲ق) به دیدار حق شتافت.  
+
علامه [[علامه طباطبایى|سید محمدحسین طباطبایی]] (۱۲۸۱-۱۳۶۰ ش[[فقیه]]، عارف، فیلسوف و مفسر بزرگ [[شیعه]] معاصر، متولد [[تبریز]] بود.  
  
==تاريخ تأليف و انتشار==
+
وی پس از تحصیلات مقدماتی به [[نجف]] رفت و از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۴ ش، از اساتید بزرگ آنجا همچون [[سید علی آقا قاضی]]، آیت‌الله [[محمدحسین غروی اصفهانی|شیخ محمدحسین اصفهانى]]، [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزای نائینى]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]] و آیت‌الله [[سید محمد حجت کوه کمره ای|حجّت کوه‌کمرى]] بهره گرفت. سپس به زادگاه خویش بازگشت و مدت ده سال در آنجا بود و در سال ۱۳۲۵ به [[قم]] رفت. او در آنجا شروع به تدریس دروس [[تفسیر قرآن]] و [[فلسفه]] نمود که در آن زمان چندان بدان اهمیت داده نمی شد و این کار او موجب رونق این دو در حوزه قم شد.
  
كتاب حاشيه بر كفايه از دو قسمت ادلّه لفظى و ادلّه عقلى تشكيل شده است. قسمت اول در 23 [[جمادى الثانى]] سال 1367 قمرى به پايان رسيده و قسمت دوم در 3 [[رجب]] سال 1368 قمرى در [[قم]] پايان يافته است.
+
بسیاری از مدرسان بعدی فلسفه در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]] شاگردان او بودند. [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] و دو کتاب درسی فلسفه با نام [[بدایة الحکمه (کتاب)|بدایة الحکمة]] و [[نهایة الحکمه (کتاب)|نهایة الحکمة]] از جمله آثار مهم او است.
  
ناشر كتاب، بنياد علمى، فكرى استاد علامه سيد محمدحسين طباطبايى با همكارى نمايشگاه و نشر كتاب مى‌باشد. از تاريخ انتشار كتاب اطلاع دقيقى موجود نيست.
+
==محتوای کتاب==
  
==تقسيم مطالب‌==
+
کتاب حاضر از دو قسمت تشکیل شده که قسمت اول حواشى بر جلد اول [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایةالاصول]] و تا صفحه ۱۷۴ است و قسمت دوم حواشى بر جلد دوم کفایه مى‌باشد. قسمت اول در ۲۳ [[جمادى الثانى]] سال ۱۳۶۷ قمرى به پایان رسیده و قسمت دوم در ۳ [[رجب]] سال ۱۳۶۸ قمرى در [[قم]] پایان یافته است.
  
كتاب حاضر از دو قسمت تشكيل شده كه قسمت اول حواشى بر جلد اول كفايه و تا صفحه 174 است و قسمت دوم حواشى بر جلد دوم كفايه مى‌باشد.
+
در قسمت اول، حواشى بر مباحث موضوعات علوم، تعریف علم اصول، مبحث وضع، معانى حرفى، صحیح و اعم، مشتق، اوامر و نواهى، واجب تعبدى و توصلى، مقدمه واجب، واجب اصلى و تبعى، اجتماع امر و نهى، دلالت نهى بر فساد، بحث مفاهیم، عام و خاص و مطلق و مقید مطرح مى‌شود.
  
در قسمت اول، حواشى بر مباحث موضوعات علوم، تعريف علم اصول، مبحث وضع، معانى حرفى، صحيح و اعم، مشتق، اوامر و نواهى، واجب تعبدى و توصلى، مقدمه واجب، واجب اصلى و تبعى، اجتماع امر و نهى، دلالت نهى بر فساد، بحث مفاهيم، عام و خاص و مطلق و مقيد مطرح مى‌شود.
+
قسمت دوم شامل حواشى بر مباحث احکام قطع، علم اجمالى، مبحث ظن، حجیت ظواهر، حجیت خبر واحد اصالت برائت، اقل و اکثر ارتباطى، قاعده لاضرر، اصل استصحاب، قاعده تجاوز و فراغ، اصالت صحت، تعادل و تراجیح و اجتهاد و تقلید مى‌باشد.
  
قسمت دوم شامل حواشى بر مباحث احكام قطع، علم اجمالى، مبحث ظن، حجيت ظواهر، حجيت خبر واحد اصالت برائت، اقل و اكثر ارتباطى، قاعده لاضرر، اصل استصحاب، قاعده تجاوز و فراغ، اصالت صحت، تعادل و تراجيح و اجتهاد و تقليد مى‌باشد.
+
==ویژگیهاى کتاب‌==
  
==ويژگيهاى كتاب‌==
+
کتاب «حاشیة الکفایه» از شروحى است که به اصطلاح شرح بالقول (قال... أقول...) نامیده مى‌شود. البته مؤلف صرفا به شرح نظریات [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] بسنده نمى‌کند، بلکه در موارد زیادى به نقد و بررسى و مناقشه در نظریات ایشان مى‌پردازد.
  
كتاب حاشيه بر كفايه از شروحى است كه به اصطلاح شرح بالقول (قال... أقول...) ناميده مى‌شود.
+
از نکات مثبت کتاب، خلاصه مطرح کردن مباحث و مختصربودن کتاب است. مؤلف از تفصیل مطالب خوددارى نموده و خلاصه و نتیجه بحث را معمولاً مطرح مى‌نماید و از زیاده گویى پرهیز مى‌کند. این روش از عبارتهاى کتاب نیز مشخص است، مثل «لکن لاجدوى فی الإطناب فیها بعد عدم استقامة أصل المبحث، وللزائد على هذا المقدار محل آخر، قد قدمنا فی أول الکتاب ما یتعلق بالمقام فلا نطیل بالإعادة».
  
البته مؤلف صرفا به شرح نظريات آخوند خراسانى بسنده نمى‌كند، بلكه در موارد زيادى به نقد و بررسى و مناقشه در نظريات ايشان مى‌پردازد.
+
دو قسمت کتاب از نظر تعرض به نظریات بزرگان و علماى اصولى متفاوت مى‌باشد. در جلد اول از نظریات [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ اعظم انصارى]] و [[صاحب فصول]] مباحثى نقل مى‌شود و مکررا به نظریات استادش [[محمدحسین غروی اصفهانی|شیخ محمدحسین اصفهانى]] متوفى ۱۳۶۱ هجرى قمرى متعرض مى‌شود و با عبارت «شیخنا العلامة» یا «شیخنا الأستاذ» مطالبى را نقل مى‌کند. همچنین از نظریات [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزای نائینى]] در موارد کمى با تعبیر «بعض الأساطین من مشایخنا» مطالبى را بیان مى‌کند.
  
از نكات مثبت كتاب، خلاصه مطرح كردن مباحث و مختصربودن كتاب است. مؤلف از تفصيل مطالب خوددارى نموده و خلاصه و نتيجه بحث را معمولاً مطرح مى‌نمايد و از زياده گويى پرهيز مى‌كند. اين روش از عبارتهاى كتاب نيز مشخص است مثل «لكن لاجدوى في الإطناب فيها بعد عدم استقامة أصل المبحث، وللزائد على هذا المقدار محل آخر، قد قدمنا في أول الكتاب ما يتعلق بالمقام فلا نطيل بالإعادة».
+
امّا در جلد دوم از هیچکدام از این بزرگان نظریه‌اى دیده نمى‌شود و فقط از نظریات [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] در کفایه و چند مورد نیز از [[فوائد الاصول (آخوند خراسانى) (کتاب)|فوائد الأصول]] مطالبى آمده است.
  
دو قسمت كتاب از نظر تعرض به نظريات بزرگان و علماى اصولى متفاوت مى‌باشد. در جلد اول از نظريات شيخ اعظم انصارى و صاحب فصول مباحثى نقل مى‌شود و مكررا به نظريات استادش شيخ محمدحسين اصفهانى متوفى 1361 هجرى قمرى متعرض مى‌شود و با عبارت «شيخنا العلامة» يا «شيخنا الأستاذ» مطالبى را نقل مى‌كند.
+
از دیگر امتیازات کتاب، احاطه مؤلف به نظریات آخوند در [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الأصول]] و فوائد الأصول است که در مواردى نیز به تناقض در نظریات مطرح شده اشاره دارد، مثل «هذا یناقض ما سیذکره فی إطلاق اللفظ، ینبغی أن یقید بما سیذکره فی أواخر الفصل، هذا لا یلائم ما ذکره کراراً فی تضاعیف الکلام فی أخبار الاستصحاب». (ص ۲۹ و ۲۶۱)
  
همچنين از نظريات مرحوم نائينى در موارد كمى با تعبير «بعض الأساطين من مشايخنا» مطالبى را بيان مى‌كند.
+
از ویژگیهاى دیگر کتاب این که مؤلف در جلد اول در بسیارى موارد به نظریات استادش شیخ محمدحسین اصفهانى متعرض شده، به طورى که به نظر مى‌رسد قسمت عمده‌اى از کتاب نظریات ایشان باشد.
  
امّا در جلد دوم از هيچكدام از اين بزرگان نظريه‌اى ديده نمى‌شود و فقط از نظريات آخوند خراسانى در كفايه و چند مورد نيز از فوائد الأصول مطالبى آمده است.
+
نحوه طرح نظریات ایشان به چند گونه است: در مواردى صرفا به بیان نظریات استادش پرداخته است، مثل «و من هنا یظهر ما أفاده شیخنا المحقق الأستاذ فی الحاشیة، ذکر شیخنا الأستاذ فی الحاشیة ما ملخصه...». و در بعضى موارد به توجیه نظریات استادش مى‌پردازد، مثل: «إلى هذا یمکن أن ینزل ما ذکره شیخنا الأستاد أعلى اللّه مقامه».
 +
در بعضى موارد نیز نظریات استادش را رد مى‌کند، مثل: «و إن کان صحیحاً بوجه على ما سیجی‌ء و لکن یرد علیه، هذا محصل ما افاده (و فیه) أوّلا...». (ص ۴۱ و ۶۵)
  
از ديگر امتيازات كتاب احاطه مؤلف به نظريات آخوند در كفاية الأصول و فوائد الأصول است كه در مواردى نيز به تناقض در نظريات مطرح شده اشاره دارد، مثل «هذا يناقض ما سيذكره في إطلاق اللفظ، ينبغي أن يقيد بما سيذكره في أواخر الفصل، هذا لا يلائم ما ذكره كراراً في تضاعيف الكلام في أخبار الاستصحاب». (ص 29 و 261)
+
==نظریات جدید و نوآوریها==
  
و يا به مطالب و نظريات آخوند در فوائد الأصول اشاره دارد، مثل «و أحال الكلام فيه إلى ما بيّنه في الفوائد و ملحض ما أفاده في قوائده».
+
مؤلف تمایز علوم را به اهداف آنان مى‌داند، اگر چه ممکن است گاهى عقل وجود جامعى به عنوان موضوع علم را در بین مسائل آن علم قبول کند.
  
از ويژگيهاى ديگر كتاب اين كه مؤلف در جلد اول در بسيارى موارد به نظريات استادش شيخ محمدحسين اصفهانى متعرض شده، به طورى كه به نظر مى‌رسد قسمت عمده‌اى از كتاب نظريات ايشان باشد.
+
در بحث وضع، وضع غالب الفاظ را وضع تعینى مى‌داند و نامهاى شخصى افراد را استثناء دانسته و وضع آنها را تعینى مى‌داند. (ص ۱۹ کتاب)
  
نحوه طرح نظريات ايشان به چند گونه است:
+
در مورد مجاز اینگونه مى‌گوید: «و من هنا یظهر أن المجاز یدور مدار علاقة واحدة و هو الاتحاد الادعائی بین المعنى الحقیقى و المعنى المجازى».
  
در مواردى صرفا به بيان نظريات استادش پرداخته است، مثل «و من هنا يظهر ما أفاده شيخنا المحقق الأستاذ في الحاشية، ذكر شيخنا الأستاذ في الحاشية ما ملخصه...» حتى گاهى دقيقا مطالب استادش را نقل مى‌كند مثل «كما بيّنه شيخنا الأستاذ أعلى اللّه مقامه في الحاشية بما لا مزيد عليه...».
+
یکى از مباحث مفیدى که در کتاب مطرح شده بحث مشتق است که مؤلف به نقل سه نظریه محقق دوانى، محقق شریف و مشهور اصولى‌ها مى‌پردازد، سپس نظریه استادش محقق اصفهانى را مطرح کرده و رد مى‌کند. پس از آن با این مقدمه که «إنّ الحکیم بما هو حکیم لاشغل له بمفاهیم الألفاظ الموضوعة من حیث هی کذلک بل بحثه إنما یتعلّق بالحقائق النفس الأمریة...» بحث را آغاز مى‌کند و در نهایت نتیجه مى‌گیرد که «فالعرض من هذه الحیثیة النفس الأمریة من مراتب وجود الموضوع و إذ کان المتحیث بالحیثیتین واحداً فهناک أمر واحد له اعتباران».
  
ايشان در بعضى موارد به توجيه نظريات استادش مى‌پردازد مثل «إلى هذا يمكن أن ينزل ما ذكره شيخنا الأستاد أعلى اللّه مقامه».
+
از دیگر نکات اینکه مؤلف به تفاوت روش عقلاء و مباحث دقیق علمى توجه مى‌دهد مثل: «لایخفى أن الغرض المتعارف عندالعقلا یخالف الغایة الحقیقیة التی یثبتها البرهان الحکمی عند کل حادث وجودی و یحکم باستحالة تخلفها عن ذی الغایة».
در بعضى موارد نيز نظريات استادش را رد مى‌كند مثل «و إن كان صحيحاً بوجه على ما سيجي‌ء و لكن يرد عليه، هذا محصل ما افاده (و فيه) أوّلا...». (ص 41 و 65)
 
  
==نظريات جديد و نوآوريها==
+
مؤلف در عین تأیید این مطلب که [[احکام]] چون در ظرف اعتبار واقع شده است هم سنخ با احکام عقلا مى‌باشد، در این که احکام بر اساس مصالح و مفاسد، قبیح یا حسن مى‌شود اینطور مى‌گوید: «إنما الفرق بین القسمین أن مصالح التکالیف العقلائیة یرجع نفعها إلى جاعلها بخلاف المصالح التی فی الأحکام الإلهیة فمنافعها راجعة إلى المکلفین».
  
مؤلف تمايز علوم را به اهداف آنان مى‌داند اگر چه ممكن است گاهى عقل وجود جامعى به عنوان موضوع علم را در بين مسائل آن علم قبول كند.
+
تفکیک بین مباحث علم اصول و مباحث دقیق فلسفى محض از مواردى است که مؤلف به آن تصریح دارد مثل: «أما حدیث أصالة الوجود و الماهیة فلا یبتنى علیها أمثال هذه المباحث الاعتباریة فإن الاعتباری اعتباری على کلا القولین لایجری علیه آثاره جرى آثار الحقائق علیها...».
  
در بحث وضع، وضع غالب الفاظ را وضع تعينى مى‌داند و نامهاى شخصى افراد را استثناء دانسته و وضع آنها را تعينى مى‌داند. (ص 19 كتاب)
+
از مباحث دیگرى که علامه به صورت مفصل در کتاب آورده‌اند قاعده تجاوز، أصالة الصحة و تعادل و تراجیح است.
  
در مورد مجاز اينگونه مى‌گويد: «و من هنا يظهر أن المجاز يدور مدار علاقة واحدة و هو الاتحاد الادعائي بين المعنى الحقيقى و المعنى المجازى».
+
==منابع==
 
 
يكى از مباحث مفيدى كه در كتاب مطرح شده بحث مشتق است كه مؤلف به نقل سه نظريه محقق دوانى، محقق شريف و مشهور اصولى‌ها مى‌پردازد، سپس نظريه استادش محقق اصفهانى را مطرح كرده و رد مى‌كند. پس از آن با اين مقدمه كه «إنّ الحكيم بما هو حكيم لاشغل له بمفاهيم الألفاظ الموضوعة من حيث هي كذلك بل بحثه إنما يتعلّق بالحقائق النفس الأمرية...» بحث را آغاز مى‌كند و در نهايت نتيجه مى‌گيرد كه «فالعرض من هذه الحيثية النفس الأمريّة من مراتب وجود الموضوع و إذ كان المتحيث بالحيثيتين واحداً فهناك أمر واحد له اعتباران».
 
 
 
از ديگر نكات اينكه مؤلف به تفاوت روش عقلاء و مباحث دقيق علمى توجه مى‌دهد مثل «لايخفى أن الغرض المتعارف عندالعقلا يخالف الغاية الحقيقية التي يثبتها البرهان الحكمي عند كل حادث وجودي و يحكم باستحالة تخلفها عن ذي الغاية».
 
 
 
مؤلف در عين تأييد اين مطلب كه [[احكام]] چون در ظرف اعتبار واقع شده است هم سنخ با احكام عقلا مى‌باشد، در اين كه احكام بر اساس مصالح و مفاسد، قبيح يا حسن مى‌شود اينطور مى‌گويد «إنما الفرق بين القسمين أن مصالح التكاليف العقلائية يرجع نفعها إلى جاعلها بخلاف المصالح التي في الأحكام الإلهية فمنافعها راجعة إلى المكلفين».
 
 
 
تفكيك بين مباحث علم اصول و مباحث دقيق فلسفى محض از مواردى است كه مؤلف به آن تصريح دارد مثل: «أما حديث أصالة الوجود و الماهيّة فلا يبتنى عليها أمثال هذه المباحث الاعتبارية فإن الاعتباري اعتباري على كلا القولين لايجري عليه آثاره جرى آثار الحقائق عليها...».
 
  
از مباحث ديگرى كه علامه به صورت مفصل در كتاب آورده‌اند قاعده تجاوز، أصالة الصحة و تعادل و تراجيح است.
+
*نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.
  
==منابع==
+
==متن کتاب ==
* نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.
+
[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/78933/حاشية-الكفاية '''حاشية الكفاية''']
  
==متن کتاب حاشية الكفاية==
 
[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/78933/حاشية-الكفاية  حاشية الكفاية]
 
 
[[رده:منابع اصول فقه]]
 
[[رده:منابع اصول فقه]]
 
[[رده:آثار علامه طباطبایی]]
 
[[رده:آثار علامه طباطبایی]]
 
{{منابع اصول فقه}}
 
{{منابع اصول فقه}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۳

کتاب «حاشية الكفاية» شرح و حاشیه‌ای است از علامه طباطبایی (م، ۱۳۶۰ ش)، بر کتاب «کفایة الاصول» اثر گرانسنگ آخوند خراسانى. این كتاب از دو قسمت ادلّه لفظى و ادلّه عقلى تشكيل شده است.

حاشیة الکفایه.jpg
نویسنده سید محمدحسین طباطبایی
موضوع اصول فقه شیعه
زبان عربی
تعداد جلد ۲

حاشية الكفاية

مؤلف‌

علامه سید محمدحسین طباطبایی (۱۲۸۱-۱۳۶۰ ش)، فقیه، عارف، فیلسوف و مفسر بزرگ شیعه معاصر، متولد تبریز بود.

وی پس از تحصیلات مقدماتی به نجف رفت و از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۴ ش، از اساتید بزرگ آنجا همچون سید علی آقا قاضی، آیت‌الله شیخ محمدحسین اصفهانى، میرزای نائینى، سید ابوالحسن اصفهانى و آیت‌الله حجّت کوه‌کمرى بهره گرفت. سپس به زادگاه خویش بازگشت و مدت ده سال در آنجا بود و در سال ۱۳۲۵ به قم رفت. او در آنجا شروع به تدریس دروس تفسیر قرآن و فلسفه نمود که در آن زمان چندان بدان اهمیت داده نمی شد و این کار او موجب رونق این دو در حوزه قم شد.

بسیاری از مدرسان بعدی فلسفه در حوزه علمیه قم شاگردان او بودند. تفسیر المیزان و دو کتاب درسی فلسفه با نام بدایة الحکمة و نهایة الحکمة از جمله آثار مهم او است.

محتوای کتاب

کتاب حاضر از دو قسمت تشکیل شده که قسمت اول حواشى بر جلد اول کفایةالاصول و تا صفحه ۱۷۴ است و قسمت دوم حواشى بر جلد دوم کفایه مى‌باشد. قسمت اول در ۲۳ جمادى الثانى سال ۱۳۶۷ قمرى به پایان رسیده و قسمت دوم در ۳ رجب سال ۱۳۶۸ قمرى در قم پایان یافته است.

در قسمت اول، حواشى بر مباحث موضوعات علوم، تعریف علم اصول، مبحث وضع، معانى حرفى، صحیح و اعم، مشتق، اوامر و نواهى، واجب تعبدى و توصلى، مقدمه واجب، واجب اصلى و تبعى، اجتماع امر و نهى، دلالت نهى بر فساد، بحث مفاهیم، عام و خاص و مطلق و مقید مطرح مى‌شود.

قسمت دوم شامل حواشى بر مباحث احکام قطع، علم اجمالى، مبحث ظن، حجیت ظواهر، حجیت خبر واحد اصالت برائت، اقل و اکثر ارتباطى، قاعده لاضرر، اصل استصحاب، قاعده تجاوز و فراغ، اصالت صحت، تعادل و تراجیح و اجتهاد و تقلید مى‌باشد.

ویژگیهاى کتاب‌

کتاب «حاشیة الکفایه» از شروحى است که به اصطلاح شرح بالقول (قال... أقول...) نامیده مى‌شود. البته مؤلف صرفا به شرح نظریات آخوند خراسانى بسنده نمى‌کند، بلکه در موارد زیادى به نقد و بررسى و مناقشه در نظریات ایشان مى‌پردازد.

از نکات مثبت کتاب، خلاصه مطرح کردن مباحث و مختصربودن کتاب است. مؤلف از تفصیل مطالب خوددارى نموده و خلاصه و نتیجه بحث را معمولاً مطرح مى‌نماید و از زیاده گویى پرهیز مى‌کند. این روش از عبارتهاى کتاب نیز مشخص است، مثل «لکن لاجدوى فی الإطناب فیها بعد عدم استقامة أصل المبحث، وللزائد على هذا المقدار محل آخر، قد قدمنا فی أول الکتاب ما یتعلق بالمقام فلا نطیل بالإعادة».

دو قسمت کتاب از نظر تعرض به نظریات بزرگان و علماى اصولى متفاوت مى‌باشد. در جلد اول از نظریات شیخ اعظم انصارى و صاحب فصول مباحثى نقل مى‌شود و مکررا به نظریات استادش شیخ محمدحسین اصفهانى متوفى ۱۳۶۱ هجرى قمرى متعرض مى‌شود و با عبارت «شیخنا العلامة» یا «شیخنا الأستاذ» مطالبى را نقل مى‌کند. همچنین از نظریات میرزای نائینى در موارد کمى با تعبیر «بعض الأساطین من مشایخنا» مطالبى را بیان مى‌کند.

امّا در جلد دوم از هیچکدام از این بزرگان نظریه‌اى دیده نمى‌شود و فقط از نظریات آخوند خراسانى در کفایه و چند مورد نیز از فوائد الأصول مطالبى آمده است.

از دیگر امتیازات کتاب، احاطه مؤلف به نظریات آخوند در کفایة الأصول و فوائد الأصول است که در مواردى نیز به تناقض در نظریات مطرح شده اشاره دارد، مثل «هذا یناقض ما سیذکره فی إطلاق اللفظ، ینبغی أن یقید بما سیذکره فی أواخر الفصل، هذا لا یلائم ما ذکره کراراً فی تضاعیف الکلام فی أخبار الاستصحاب». (ص ۲۹ و ۲۶۱)

از ویژگیهاى دیگر کتاب این که مؤلف در جلد اول در بسیارى موارد به نظریات استادش شیخ محمدحسین اصفهانى متعرض شده، به طورى که به نظر مى‌رسد قسمت عمده‌اى از کتاب نظریات ایشان باشد.

نحوه طرح نظریات ایشان به چند گونه است: در مواردى صرفا به بیان نظریات استادش پرداخته است، مثل «و من هنا یظهر ما أفاده شیخنا المحقق الأستاذ فی الحاشیة، ذکر شیخنا الأستاذ فی الحاشیة ما ملخصه...». و در بعضى موارد به توجیه نظریات استادش مى‌پردازد، مثل: «إلى هذا یمکن أن ینزل ما ذکره شیخنا الأستاد أعلى اللّه مقامه». در بعضى موارد نیز نظریات استادش را رد مى‌کند، مثل: «و إن کان صحیحاً بوجه على ما سیجی‌ء و لکن یرد علیه، هذا محصل ما افاده (و فیه) أوّلا...». (ص ۴۱ و ۶۵)

نظریات جدید و نوآوریها

مؤلف تمایز علوم را به اهداف آنان مى‌داند، اگر چه ممکن است گاهى عقل وجود جامعى به عنوان موضوع علم را در بین مسائل آن علم قبول کند.

در بحث وضع، وضع غالب الفاظ را وضع تعینى مى‌داند و نامهاى شخصى افراد را استثناء دانسته و وضع آنها را تعینى مى‌داند. (ص ۱۹ کتاب)

در مورد مجاز اینگونه مى‌گوید: «و من هنا یظهر أن المجاز یدور مدار علاقة واحدة و هو الاتحاد الادعائی بین المعنى الحقیقى و المعنى المجازى».

یکى از مباحث مفیدى که در کتاب مطرح شده بحث مشتق است که مؤلف به نقل سه نظریه محقق دوانى، محقق شریف و مشهور اصولى‌ها مى‌پردازد، سپس نظریه استادش محقق اصفهانى را مطرح کرده و رد مى‌کند. پس از آن با این مقدمه که «إنّ الحکیم بما هو حکیم لاشغل له بمفاهیم الألفاظ الموضوعة من حیث هی کذلک بل بحثه إنما یتعلّق بالحقائق النفس الأمریة...» بحث را آغاز مى‌کند و در نهایت نتیجه مى‌گیرد که «فالعرض من هذه الحیثیة النفس الأمریة من مراتب وجود الموضوع و إذ کان المتحیث بالحیثیتین واحداً فهناک أمر واحد له اعتباران».

از دیگر نکات اینکه مؤلف به تفاوت روش عقلاء و مباحث دقیق علمى توجه مى‌دهد مثل: «لایخفى أن الغرض المتعارف عندالعقلا یخالف الغایة الحقیقیة التی یثبتها البرهان الحکمی عند کل حادث وجودی و یحکم باستحالة تخلفها عن ذی الغایة».

مؤلف در عین تأیید این مطلب که احکام چون در ظرف اعتبار واقع شده است هم سنخ با احکام عقلا مى‌باشد، در این که احکام بر اساس مصالح و مفاسد، قبیح یا حسن مى‌شود اینطور مى‌گوید: «إنما الفرق بین القسمین أن مصالح التکالیف العقلائیة یرجع نفعها إلى جاعلها بخلاف المصالح التی فی الأحکام الإلهیة فمنافعها راجعة إلى المکلفین».

تفکیک بین مباحث علم اصول و مباحث دقیق فلسفى محض از مواردى است که مؤلف به آن تصریح دارد مثل: «أما حدیث أصالة الوجود و الماهیة فلا یبتنى علیها أمثال هذه المباحث الاعتباریة فإن الاعتباری اعتباری على کلا القولین لایجری علیه آثاره جرى آثار الحقائق علیها...».

از مباحث دیگرى که علامه به صورت مفصل در کتاب آورده‌اند قاعده تجاوز، أصالة الصحة و تعادل و تراجیح است.

منابع

  • نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.

متن کتاب

حاشية الكفاية

منابع اصول فقه
متون به ترتیب تاریخ وفات مولفین
التذکرة بأصول الفقه

شیخ مفید

(م413ق)

الذریعه

سید مرتضی

(436-335)

عدة الاصول

شیخ طوسی

(460-385)

غنیة النزوع

ابن زهره

(585-510)

تهذیب الوصول

علامه حلی

(726-648)

مبادی الوصول

علامه حلی

(726-648)

القواعد و الفوائد

شهید اول

(786-734)

تمهید القواعد

شهید ثانی

(965-911)

معالم الدین

صاحب معالم

(م1011)

زبدة الاصول

شیخ بهائی

(1030-953)

الوافیه فی الاصول

فاضل تونی

(م 1071)

الفوائد الحائریه

وحید بهبهانی

(م1206)

قوانین الاصول

میرزای قمی

(م1231)

فرائد الاصول

شیخ انصاری

(م1281)

کفایة الاصول

آخوند خراسانی

(م1329)

مفاتیح الاصول

سید محمد مجاهد

(م1342)

فوائد الاصول (نائینی)

میرزا محمدحسین نائینی

(1355-1276)

وقایة الأذهان

محمد رضا نجفی اصفهانی

(م 1362)

اصول الفقه

شيخ محمدرضا مظفر

(م 1383)

منتهی الاصول

سید محمد حسن بجنوردی

(1395-1316)

المعالم الجدیده

سید محمد باقر صدر

(1399-1355)

اصول الاستنباط

سید علی نقی حیدری

(1403-1325)

مناهج الوصول

امام خمینی

(1409-1320)

الاصول العامه

سید محمد تقی حکیم

(1346-)

شروح
شروح معالم الدین ← حاشیه معالم، سلطان العلماء (م 1064) - حاشیه معالم، ملا محمد صالح مازندرانی (م 1081) - هدایة المسترشدین، شیخ محمدتقی اصفهانی (م 1248)
شروح فرائد الاصول ← أوثق الوسائل، میرزا موسی بن جعفر بن احمد تبریزی - بحر الفوائد، میرزا محمد حسن آشتیانی - درر الفوائد فی الحاشیه علی الفرائد، آخوند خراسانی - فوائد الرضویه، آقا رضا همدانی
شروح کفایه ← انوار الهدایه، امام خمینی - حاشیة الکفایه، علامه طباطبائی - الحاشیة علی الکفایه، سید حسین بروجردی - حقائق الاصول، سید محسن حکیم - عنایة الاصول، سید مرتضی حسینی یزدی

منتهی الدرایه، سید محمد جعفر جزائری شوشتری - نهایة الدرایة، آیت الله کمپانی - نهایة النهایة، میرزا علی ایروانی