آیه 12 سوره مجادله: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ ف...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{قرآن در قاب|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ ۚ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ|سوره=58|آیه =12}}
 
{{قرآن در قاب|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ ۚ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ|سوره=58|آیه =12}}
 +
این آیه به نام "آیه نجوا" معروف است.
 
{{مشخصات آیه
 
{{مشخصات آیه
 
|شماره آیه = 12   
 
|شماره آیه = 12   

نسخهٔ ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۳۵

مشاهده آیه در سوره

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ ۚ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


این آیه به نام "آیه نجوا" معروف است.

<<11 آیه 12 سوره مجادله 13>>
سوره : سوره مجادله (58)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

ای اهل ایمان، هر گاه بخواهید که با رسول سخن سرّی گویید (یا سؤالی کنید) پیش از این کار باید مبلغی صدقه دهید که این صدقه برای شما بهتر و پاکیزه‌تر است (که شما را از سؤالات بی‌جا بر کنار و از بخل و لئامت پاک می‌گرداند) و اگر (از فقر) چیزی (برای صدقه) نیابید در این صورت خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

O you who have faith! When you converse privately with the Apostle, offer a charity before your private talk. That is better for you and purer. But if you cannot afford [to make the offering], then Allah is indeed all-forgiving, all-merciful.

معانی کلمات آیه

«بَیْنَ یَدَیْ ...»: قبل از. پیشاپیش. «صَدَقَةً»: احسانی. بخششی. علت دادن صدقه پیش از گفتگوی نهانی با پیغمبر این بود که بسیاری از اعراب برای کسب افتخار همدمی، و تظاهر به تقرب بدان حضرت، بدون نیاز تقاضای نجوا و رازگوئی می‌کردند. به وسیله چنین صدقه‌ای، این کار تقلیل پذیرفت و پروردگار مهربان، آن را از میان برداشت (نگا: المصحف المیسر، روح المعانی). پرداخت چنین صدقه‌ای چه بسا آزمون موقتی برای گروه ویژه‌ای در آن مقطع تاریخی بوده است.

نزول

شأن نزول آیات 12 و 13:

«شیخ طوسى» گویند: زجاج گوید: سبب نزول آیه چنین بوده که توانگران و ثروتمندان اوقات پیامبر را به مشورت درباره چیزهائى که می‌خواستند، مى گرفتند و فرصتى براى فقراء درباره صحبت کردن با پیامبر باقى نمى ماند.

در این آیه خداوند به آن‌ها دستور فرمود که به جاى گرفتن وقت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به صدقه دادن بپردازند زیرا آنان کسانى بودند که از دادن صدقه امتناع مى ورزیدند و در این آیه دستور داده شد تا مادامى که صدقه اى نداده باشند، چه کم یا زیاد با پیامبر به نجوى و گفتگو نپردازند و چنانچه روایت شده از آن به بعد کسى به کار نجوى نپرداخت تا این که على علیه‌السلام دینارى به قرض گرفت و آن را به تصدق داد و با پیامبر به نجوى پرداخت و خداوند این حکم را به آیه 13 نسخ فرمود.[۱][۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «12»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هرگاه خواستيد با رسول خدا، گفتگوى خصوصى داشته باشيد، پس قبل از نجواى خود صدقه‌اى بدهيد. اين براى شما بهتر و پاكيزه‌تر است و اگر (براى صدقه دادن مالى) نيافتيد پس همانا خداوند آمرزنده و مهربان است (و مى‌توانيد بدون پرداخت صدقه گفتگوى خصوصى داشته باشيد).

نکته ها

گروهى از مردم به خصوص ثروتمندان مرتبا مزاحم پيامبر مى‌شدند و خصوصى با پيامبر سخن مى‌گفتند و كارى كه مايه اندوه ديگران و يا كسب امتياز و تقرب بى‌دليل براى آنان بود. آيه نازل شد تا آزمونى براى علاقه واقعى آنان باشد. البته اين حكم جنبه موقتى و آزمايشى داشت و پس از مدتى حكم برداشته شد. «2»

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: آيه‌اى كه نه قبل از من و نه بعد از من كسى به آن عمل نكرد،

«1». تفسير تبيان.

«2». تفسيرنمونه.

جلد 9 - صفحه 517

آيه صدقه است. دينارى داشتم، آن را به ده درهم تبديل كردم، هر باركه مى‌خواستم با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نجوا و گفتگو كنم، درهمى صدقه مى‌دادم. «1»

طهارت و پاكى دو نوع است: 1. جسمى و ظاهرى، «وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا» «2» 2.

روحى و باطنى. «ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ»

پیام ها

1- ايمان، مسئوليّت آور است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ...

2- صدقه را بايد پيش از انجام كار پرداخت كرد. فَقَدِّمُوا ... صَدَقَةً

3- معلّم مى‌تواند براى آموزش، هزينه‌اى را مشخص كند. چه خود دريافت كند و چه به ديگران حواله دهد. «فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً»

4- ميزان صدقه تعيين نشد تا هركس تصميم بگيرد. «صَدَقَةً»

5- از هر راهى بايد براى فقرزدايى استفاده كرد. شرط ملاقات خصوصى با پيامبر، پرداخت صدقه به فقرا بود. «فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً»

6- در انتخاب ميان پول و پيامبر، ميزان ايمان و علاقه مردم شناخته مى‌شود.

«فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً»

7- صدقه، قوانين و محدوديت‌هاى اجتماعى، خيرات بسيارى را براى فرد و جامعه به دنبال دارد. «ذلِكَ خَيْرٌ»

8- وابستگى به دنيا، پليدى و دل كندن از آن پاكى است. «ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ»

9- صدقه، نوعى تطهير است. «أَطْهَرُ» چنانكه در جاى ديگر مى‌خوانيم: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ» «3»

10- در احكام اسلام بن بست نداريم. فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا ...

11- قانون گذار بايد مراعات همه مردم را در وضع قانون بكند. فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا ...

«1». تفاسير كنز الدقائق، نمونه و درّ المنثور.

«2». مائده، 6.

«3». توبه، 103.

جلد 9 - صفحه 518

12- فقرا به خاطر ناتوانى بر صدقه، احساس حقارت نكنند، زيرا مشمول رحمت الهى هستند. «فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»

13- هيچ گاه اسلام كسى را به خاطر فقر طرد نكرده و محروم نساخته است. «فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»

پانویس

  1. پرش به بالا صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره اغنیاء نازل شده که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله مى آمدند و با وى به گفتگوى زیاد مى پرداختند و خداوند آن‌ها را به جاى گفت و شنود با پیامبر به صدقه دادن امر فرمود. پس از نزول این آیه توانگران با پیامبر گفت و شنود نمى کردند سپس آیه بعدى که رخصت و اجازه در این امر بود، نازل شد چنان که مقاتل بن حیان نقل نماید: امام على مرتضى علیه‌السلام فرماید: در قرآن آیه اى است که کسى قبل از من به آن عمل ننموده و نیز کسى بعد از من به آن عمل نخواهد نمود و آن آیه 12 این سوره است زیرا من دینارى داشتم که آن را بده درهم فروختم وقتى که خواستم در این باره به رسول خدا صلی الله علیه و آله بگفت و شنود بپردازم درهم خود را صدقه دادم بعد به گفتگو پرداختم سپس آیه 13 آن را نسخ نمود و از آن به بعد کسى به آن عمل ننمود و خداوند به خاطر من به این امت تخفیف داد و از براى کسى قبل از من هم نازل نشد و نیز براى کسى بعد از من هم نازل نگردید (چنان که صاحب کشف الاسرار که از مفسرین عامه است آن را از على علیه‌السلام نقل و روایت نموده است) و نیز صاحبان کشف الاسرار و مجمع البیان از عبدالله بن عمر نقل نمایند که گفت: سه چیز به على بن ابى‌طالب اختصاص یافت که بسیار مایل بودم. اى کاش یکى از آن‌ها براى من مى بود، اول تزویج با دختر پیامبر اسلام حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، دوم دادن پرچم در جنگ خیبر بدست وى از طرف پیامبر اسلام، سوم آیه نجوى که به خاطر او نزول یافته است، مجاهد و قتاده گویند وقتى که مردم به گفتگو و نجوى تا قبل از صدقه دادن منع گردیدند. از آن به بعد کسى با پیامبر به گفتگو و نجوى نمى پرداخت جز على علیه‌السلام که تصدق می‌داد سپس به گفتگو و نجوى با پیامبر مى پرداخت و آیه رخصت و اجازه نیز بعد از آن نازل گردید. صاحب تفسیر برهان از محمد بن العباس و او بعد از پنج واسطه از کلبى او از ابوصالح و او از ابن عباس روایت کرده و گوید که آیه 12 درباره على بن ابى‌طالب علیه‌السلام نازل گردیده که یک دینار داشت و آن را بده درهم فروخت و هر وقتى که با پیامبر به نجوى مى پرداخت. یک درهم صدقه می‌داد تا این که ده بار با رسول خدا صلى الله علیه و آله به نجوى پرداخت و تمام ده درهم را به صدقه داد سپس نسخ گردید و کسى به آن عمل ننمود جز على علیه‌السلام و نیز هیچ کس پیش از او و بعد از او نیز بدان عمل ننمود و اختصاص به وى پیدا کرد.
  2. پرش به بالا صاحب کشف الاسرار و نیز در صحیح ترمذى از على علیه‌السلام نقل نمایند وقتى که آیه 12 نازل گردید. پیامبر به على گفت: یا على مردم چه اندازه تصدق بدهند، خوب است؟ على گوید: گفتم خدا و رسول او داناترند. پیامبر فرمود: آیا یک دینار کافى است؟ على گفت: زیاد است زیرا مردم طاقت پرداخت آن را ندارند. فرمود: نصف دینار چطور؟ گفت: باز هم زیاد است سپس پیامبر فرمود: پس چقدر کافى است؟ گفت: یک حبه گندم یا جو. پیامبر فرمود: یا على خوب گفتى زیرا مرد کم‌بضاعتى در مال هستى سپس آیه 13 نازل شد. ابن ابى حاتم در تفسیر خود از طریق ابوطلحة از ابن عباس نقل کند که مسلمین مسائل زیادى از پیامبر مى پرسیدند تا جائى که این موضوع بر پیامبر گران آمد و خدا خواست که بر پیامبرش آسان بگیرد لذا آیه 12 را نازل فرمود و بعد از نزول آیه مردم چیزى از پیامبر سؤال نمى کردند سپس آیه 13 نازل گردید.

منابع