سید رضی: تفاوت بین نسخهها
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) (←پیوندها) |
||
سطر ۱۴۷: | سطر ۱۴۷: | ||
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=42362&scope=Z-ljg0Zl-MuVtFmAroL46g09AJPhiSmb&flowLastAction=view&from=search&query=%D9%86%D9%87%D8%AC%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87&field=&collectionPID=0&lang=&count=100&execute=true نگارش نهج البلاغه]''' | * '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=42362&scope=Z-ljg0Zl-MuVtFmAroL46g09AJPhiSmb&flowLastAction=view&from=search&query=%D9%86%D9%87%D8%AC%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87&field=&collectionPID=0&lang=&count=100&execute=true نگارش نهج البلاغه]''' | ||
---- | ---- | ||
+ | [[رده:مدفونان در خرم امام حسین علیه السلام]] | ||
[[رده:علمای قرن پنجم]] | [[رده:علمای قرن پنجم]] | ||
− |
نسخهٔ ۲۶ اکتبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۲
محتویات
سید رضى کیست؟
سید رضى که نامش محمد است، و کنیه اش ابوالحسن و ملقب به «شریف رضى» و «ذوالحسبین» و... بوده و ما در زبان فارسى او را به نام «سید رضى» مى شناسیم در سال 359 هجرى قمرى، رد یک خانواده مشهور دینى و علمى در شهر تاریخى بغداد دیده به دنیا گشود.
پدرش «حسین بن احمد» معروف به طاهر ذوالمناقب شخصیتى بزرگ داشت و مردى بلند آوازه بود. او به عنوان نامى ترین شخصیت علوى عصر بارها به منصب «نقابت» یعنى سرپرستى علویان و سادات دودمان ابوطالب و امارت حاج یعنى رسیدگى به امور زائران خانه خدا که مناصبى بس بزرگ بود رسید. همچنین خلفاى عباسى و سلاطین آل بویه و حمدانى سوریه و... از وجود او که داراى عقل و تدبیرى قابل تحسین و نفوذ کلامى زایدالوصف بود، براى میانجى گرى استفاده کرده، و پیوسته براى تامین این منظور از جانب آن ها به سفارت مى رفت.
به گفته ابن ابى الحدید معتزلى دانشمند نامى عامه در مقدمه شرح نهج البلاغه ضمن شرح حال سید رضى «مشکل نبود که در این میانجى گری ها به سرپنجه تدبیر و اندیشه او حل و فصل نگردد».
ما در سید رضى «فاطمه» دختر بافضیلت حسین بن احمد علوى معروف به «داعى صغیر» است. که از دانشمندان عصر بوده است. به گفته بعضى از دانشمندان، شیخ مفید مرجع اعلم عصر و پیشواى شیعیان آن روز کتاب «احکام النساء» را به خاطر آن بانوى دانشمند بافضیلت نوشته و در آغاز آن اشاره به شخصیت ممتاز وى نموده است.
فاطمه مادر سید رضى و همسر طاهر ذوالمناقب و دختر داعى صغیر، نوره ى حسن بن على معروف به «ناصر حق» و «ناصر کبیر» است که از شخصیت هاى بزرگ علمى عصر و از قهرمانان خاندان پیغمبر بوده، و بیشتر مردم مازندارن و گیلان و دیلم و نواحى اطراف قزوین تا گیلان را به دین اسلام و مذهب پاک تشیع مشرف ساخت، و در حقیقت، اسلام و تشیع مردم مازندران و گیلان و رودبار یادگار جد مادرى سید رضى است که مرد علم و شمشیر بوده، و با قیام خود مزدوران بنى عباس را که سیاه جامگان خوانده مى شوند از آن جا بیرون کرد و سال ها با سامانیان که وابستگان به دربار خلافت آل عباس بودند، پیکارها نمود.
سید رضى از جانب پدر با چهار واسطه به حضرت موسى بن جعفر امام کاظم علیه السلام مى پیوندد، و از طرف مادر نیز با شش واسطه به حضرت امام زین العابدین على بن الحسین علیه السلام نسبت مى رساند. نیاکان پدرى و مادرى او تا امام معصوم همگى از اعلام دین و علماى مذهب و شخصیت هاى سرشناس شیعه و مردان دلیر و نامور و خدمتگذاران صمیمى اسلام بوده اند، به شرحى که در کتاب مفصل خود آورده ایم.
سید رضى با این نسبت کوتاه به ائمه ى طاهرین که از هر دو سوى نیز به سالار شهیدان امام حسین علیه السلام منسوب است، از افتخارى دیگر زائد بر افتخاراتش برخوردار مى باشد. این معنى را ابوالعلاى معرى شاعر نابغه دانشمند معروف در شعرى یادآور شده است.
سید رضى برادر کوچکتر سید مرتضى است که نامش «على» و چهار سال از او بزرگتر بوده و در سال 335 ه. در بغداد متولد گشته است. سید مرتضى برادر بزرگ سید رضى که دوران تصحیل خود را با برادرش رضى بسر آورد، و اغلب هر دو با هم نزد استادان مشترکى تحصیل مى کردند، از نوابغ اسلام و فقیه عالیقدر شیعه و دانشمند بلند آوازه ى ماست.
او پس از استادش شیخ مفید اعلم علماى شیعه بلکه بزرگترین و مشهورترین دانشمند اسلام در نیمه اول قرن پنجم هجرى بود و در بغداد مرکز دانش جهان اسلام مانند ستاره زهره در میان انبوه ستارگان پرفروغ آسمان علم و معرفت مى درخشید. سید مرتضى دانشمندى فقیه، نویسنده، شاعر، متفکر، و در تمامى علوم متداول عصر یگانه زمان بود، و در کلیه علوم و فنون اسلامى نیز کتاب نوشته، و کتابهایش از بهترین کتب مشابه خود مى باشد. کتابهاى: غرر و درر، الذریعه، تنزیه الانبیاء، مسائل ناصریات، طیف الخیال، الشافى، و دیوان شعرش که چند جلد است، از کتب مشهور اوست.
سید مرتضى از جمله مدرسه اى تاسیس کرده بود، و به تربیت و پرورش شاگردان همت مى گماشت. یکى از شاگردان نامى و پرافتخار او محمد بن حسن طوسى معروف به «شیخ طوسى» است که مانند خود او و سید رضى نخست شاگرد شیخ مفید بود، و پس از رحلت مفید، شاگرد برازنده ى سید مرتضى بشمار مى رفت، و پس از سید سرآمد فقهاى شیعه و نامى ترین دانشمندان عصر بود.[۱]
نبوغ سید رضى
سید رضى از همان زمانی که تازه به محضر استاد راه یافت موجب اعجاب استاد و شاگردان او قرار گرفت و هر چه از نردبان بزرگى بالا مى رفت بیشتر در مورد تحسین دانشمندان و حسادت دشمنان که نمى توانستند نبوغ او را ببیند واقع مى شد.
داستان پاسخى که او در سن نه سالگى به پرسش استادش «سیرافى» نحوى معروف داد و حاضران مجلس را از تیزهوشى خود به شگفت آورد مشهور است. وى در خردسالى همراه برادرش سید مرتضى به استفاده فقه و دیگر علوم دین از محضر شیخ مفید پرداخت، و شرح اصول خمسه و کتاب «العمده» را نزد قاضى عبدالجبار معتزلى که از متکلمین و اصولیان اهل سنت بود آموخت همچنین علم حدیث را از محمد بن عمران مرزبانى و ابوموسى تلعکبرى و ابوابى از فقه را از محمد بن خوارزمى و علم قرائت را با همه روایات آن از ابوحفض عمر بن ابراهیم کنانى فراگرفت و هم مختصر طحاوى را نزد خوارزمى خواند.
و نیز مختصر ابوالحسن کرخى را نزد ابومحمد اسد اکفانى و نحو علوم عربیت را از على بن عیسى رمانى فراگرفت و علم عروض را از ابواسحاق زجاج که از مبتکرین نحو بود، و قوافى را نزد اخفش که او نیز در علم نحو از دانشمندان صاحب راى است خواند و هم پاره اى از علوم عربیت را نزد ابن جنى نحوى معروف و قسمتى از فنون بلاغت و ادبیات را از ابن نباته خطیب، آموخت.
سید رضى علوم یاد شده را پیش از بلوغ نزد نامبردگان که همه از اساتید مسلم فن و مبتکرین علوم عربیت بودند تحصیل نمود! در ده سالگى شروع به گفتن شعر کرد، قصائدى که در آن سن سروده هم اکنون در دیوانش موجود و به تنهائى نماینده فکر مواج و قریحه سیال و ذوق خداداد اوست.
در هفده سالگى اقدام به تدریس و تالیف و تصنیف نمود و بالاخره در بیست سالگى از تمام علوم متداول آن عصر فراغت حاصل کرد! سید رضى در فراگرفتن علوم بسیار حریص بود از هر کسى که مى توانست بهره مند گردد، خوددارى نمى کرد و در این خصوص میان شیعه و سنى و مسلمان و کافر فرق نمى گذاشت!!
مقام سید رضى در ادبیات عرب
سید رضى گذشته از مقام فقاهت و تبحرى که در تفسیر قرآن و سایر علوم دینى داشته، پیش از آن که بیستمین بهار عمر را پشت سر بگذارد استاد مسلم عصر در ادبیات عرب بود، و در نظم و نثر نظیر و مانند نداشت.
ثعالبى و خطیب بغدادى که از دانشمندان معاصر او مى باشند او را سرآمد شعراى دودمان ابوطالب دانسته اند، با این که در میان آن ها ادباى نامى و شعراى سخن سنج و نکته پرداز بسیار بوده اند. با این که بر اثر تشویق پادشاهان آل بویه ادباء، شعراء، دانشمندان بسیارى در آن عصر مى زیستند معهذا هیچ کس را تواناى برابرى، با نظم و نثر سید رضى نبود!
صاحب بن عباد وزیر دانشمند و سخن گستر آل بویه که بارها بر اشعار متنبى شاعر زبردست عرب خورده مى گرفت چنان شیفته اشعار سید رضى مقام بلند ادبى او بود، که شخصى را به بغداد فرستاد تا اشعار او را استنساخ نموده براى او ببرد، در آن موقع سید رضى فقط بیست و شش سال داشت!
در بیست و نه سالگى قصیده اى در مرثیه ابوطاهر ناصرالدوله ساخت که از بس داراى الفاظ زیبا و معانى بلند بود استادش ابن جنى کتاب نفیسى در شرح ابیات آن نوشت و بدین گونه نبوغ و استعداد شاگرد نابغه اش را مورد تفقد و ستایش قرار داد! نظیر این اقدام را از کمتر استادى نسبت به شاگردش دیده ایم.
ملکات فاضله سید رضى
سید رضى در عزت نفس، وفادارى، سخاوت، و سایر ملکات فاضله در عصر خود، مانند نداشت، نسبت به امور دینى و رعایت جهات شرعى سخت پابند بود و از تملق و چاپلوسى بى نهایت احتراز مى جست.
در قصائدى که در مدح خلفاى عباسى و سلاطین آل بویه و وزراى آن ها و سایر دانشمندان مى سرود برخلاف عادت شعراء هیچ گاه از مرز حقیقت تجاوز نمى کرد، صله و جوائز و بخشش را از هیچ کس نمى پذیرفت. چند بار بخشش بهاءالدوله دیلمى را رد کرد، حتى وقتى که پدرش به پاس قصیده نغزى که سروده بود صله اى بوى داد، گفت چون به عنوان صله ى شعر و بخشش است نمى پذیرم! ولى در عوض، خود بسیار نظر بلند و دست و دل باز بود.
با همه گرفتارى که داشت مدرسه اى تاسیس کرد و به تعلیم و تربیت اهل فضل همت گماشت و تمام هزینه مدرسه و دانشوریان آن را از کیسه فتوت خود مى پرداخت. یکى از دوستان سید رضى که سال ها ابواب مکاتبات در نظم و نثر میانشان برقرار بود، ابواسحاق صابى بود که از ادباى نامور عصر خود بود و کیش صابئیان داشت، هنگامى که ابواسحاق در گذشت سید رضى او را مرثیه گفت و چون حسودان بر وى خرده گرفتند گفت تاسف من بر علوم و فضائل ابواسحاق است نه بر بدن او![۲]
تحصیلات سید رضى
سید رضى از همان اوان کودکى با برادرش سید مرتضى به اصحیل علوم مقدماتى پردات. هر دو برادر از ذوق شعرى سرشارى برخوردار بودند. دیوان هر کدام چندین جلد است، و شعر هر دو نیز در ردیف بهترین و گرانبهاترین و زیباترین اشعار نغز عربى است، با این فرق که شعر سید رضى را از سید مرتضى لطیف تر و جالب تر دانسته اند.
سید رضى نزد دانشمندان مشهور عصر که در بغداد مى زیستند در علوم مختلف و متداول مانند صرف، نحو، لغت عربیت، بلاغت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول، کلام، قرائت قرآن مجید (که در آن زمان داراى اهمیت بسیار بود) به تحصیل پرداخت، و از هر کدام بهره ى لازم را گرفت، و بدین گونه معلومات خویش را در علوم و فنون معمول عصر تکمیل نمود.
سپس در همان سنین جوانى به تدریس آن ها و تالیف و تصنیف همت گماشت، و شاگردانى برازنده و آثارى ارزنده از خود به یادگار گذارد، که از جمله نهج البلاغه است، به شرحى که خواهیم شناخت.
استادان سید رضى
در این جا لازم است فقط به ذکر اسامى استادان او اکتفا کنیم و تفصیل هر کدام و این که سید رضى کدام رشته علمى را نزد هر یک از آنان آموخته است، به کتاب «سید رضى مولف نهج البلاغه» آمده است.
لازم به ذکر است که اساتید او از علماى شیعه و سنى بوده اند. در آن زمان ها دانشمندان اسلامى بدون در نظر گرفتن مذهب به آموزش از یکدیگر مى پرداختند، و همین نیز موجب گسترش علوم و فنون اسلامى گردید، و اینک اساتید سید رضى به طور فهرست:
- ابوسعید سیرافى، دانشمند نحوى، یعنى استاد ادبیات عربى.
- ابوعلى فارسى.
- ابوالفتح ابن جنى.
- ابوعبدالله مرزبانى، دانشمند محدث و مورخ و ادب دان مشهور.
- شیخ مفید فقیه متکلم (دانشمند عقاید و مذاهب) و مرجع بزرگ شیعه.
- هارون بن موسى تلعکبرى، فقیه و محدث نامى شیعه که از مشایخ عالیقدر حدیث است.
- ابن نباته، خطیب و دانشمند مشهور.
- على بن عیسى ربعى، از علماى ادبیات عرب.
- ابواسحاق ابراهیم بن احمد طبرى.[۳]
آثار علمی و تألیفات سید رضی
سید رضی همچون برادرش دارای نبوغ خارق العاده ای بود و با این که از سن کودکی (10 سالگی) شعر می سروده و بعضی از ادباء بزرگ او را از قریش هم شاعرتر می دانند، و با این که بیش از 47 سال عمر نکرده و پس از 17 سالگی در امور سیاسی و اجتماعی و قافله داری و ریاست، وقتِ زیادی را گذرانده، علیرغم تمام این امور، او را به حق می توان یکی از علماء برجست؛ زمان خود دانست. و گرچه از نظر علمی در درجه ای پائین تر از سید مرتضی بود، ولی نبوغ و هوش سرشار، توانست از او استادی بزرگ و معلمی شایان تقدیر بسازد.
سید رضی با گردآوری سخنان و خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار امیرالمومنین علیه السلام خدمتی بزرگ به عالم انسانیت نموده، و این خود کافی است که او را در جمل، پاسداران اسلام بشماریم ولی این تنها خدمت او نیست، بلکه او دارای آثار و کتاب هائی ارزنده و مفید است، که هر چند بسیاری از آن ها از بین رفته و بدست ما نرسیده، اما همین مقدار که الآن در دسترس است، دلیلی بر گستردگی افق علمی سید رضی رحمة الله علیه می باشد.
اینک برخی از این آثار را می شماریم:
- نهج البلاغة: این کتاب شریف بی نیاز از تعریف است، و کمتر مسلمانی را می توان دید که پس از قرآن، از این کتاب استفاده نکند. سید رضی بر اساس ذوق ادبی خود، گفتارها و نوشته های بی نهایت بلیغ و فصیح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را که سرشار از لطائف ادبی و الفاظ زیبا و محسنات لفظی است جمع آوری کرده، و بعضی از واژه های دشوار را شرح و تفسیر نموده که شاید جز او کمتر کسی می توانست آن ها را بفهمد. تاکنون تفسیرها و شرح های بی شماری بر نهج البلاغه شده است.
- حقائق التاویل فی متشابه التنزیل: این کتاب دلیلی زنده و گویا بر توانائی علمی و گستردگی سطح معلومات او می باشد. این اثر علمی همچنان که از نامش پیدا است، تفسیر متشابهات قرآن است. متأسفانه به جز جلد پنجم این کتاب از جلدهای دیگرش اثری نیست، و ای کاش سایر جلدهایش نیز موجود بود، تا این که بیشتر این بزرگوار را می شناختیم و از محضر درسش بالاترین استفاده را می نمودیم.
- رسائل الشریف الرَّضی: نامه هائی است که در طول مدت زندگی نوشته است. این کتاب در سه جلد به چاپ رسیده است.
- دیوان شعر.
- مجازات الآثار النبویة.
- الزیادات فی شعرأبى تمامٍ.
- تعلیق خلاف الفقهاء.
- اخبار قضاة بغداد.
- الخصائص.[۴]
نهج البلاغه و سید رضی
به طوری که گفتیم سید رضی تمام علوم متداول آن روز را از استادان طراز اول عصر و مبتکران آن فراگرفت و از سن هفده سالگی در آن علوم کتاب ها نوشت. تألیفات او
در شمار عالی ترین آثار دینی و علمی شیعه است و در کمال نفاست و عظمت می باشد.
مشهورترین آثار جاویدان او کتاب بزرگ «نهج البلاغه» است که شهرت جهانی دارد و از همان زمان تألیفش تاکنون مورد توجه و تحسین دانشمندان و ادبای عالم واقع گردیده است و خود بهترین معرف نبوغ و شخصیت مؤلف بزرگوار آن، «سید رضی» است.
سید رضی خطبهها و کلمات و نامههای مولای متقیان امام علی علیه السلام را که بعد از قرآن مجید عالی ترین دستور العمل زندگی و سبب توجه مردم به مبدأ و معاد است از لابلای کتب و رسائل بیرون آورده و با سبکی دلپذیر که حاکی از حسن سلیقه و ذوق سرشار اوست در چهار بخش مرتب نمود و بعلاوه مقدمهای فصیح و بلیغ که بر آن نوشت در هر مورد نکات برجسته و اشارات لطیفه سخنان شاه ولایت را توضیح داده و بالنتیجه بزرگترین اثر جاویدان را که از مغز نورانی و بزرگ دومین شخصیت عالم انسانیت تراوش نموده است به صورت کتابی جامع و کامل در اختیار جهانیان گذارد و از این راه خدمتی بزرگ به مذهب تشیع نمود که تا جهان پایدار است بی شک اثر فناناپذیر او نیز باقی خواهد ماند.
از زمان تألیف نهج البلاغه که قرن چهارم هجری است تاکنون بیش از شصت کتاب بزرگ در شرح و ترجمه آن نوشته شده است! که معروفترین آن ها: شرح ابن ابی الحدید معتزلی شرح ابن میثم بحرانی. شرح شیخ محمد عبده و شرح میرزا حبیب الله خوئی است که اخیراً تجدید چاپ شده و دو جلد آن نیز طبع درآمده است.
شاگردان سید رضى
از تعداد کامل شاگردان سید رضى اطلاعى نداریم. چنان که خواهیم گفت او به واسطه مناصبى که داشت کمتر در عمر کوتاه خود فرصت یافته است به پرورش شاگردان و تدریس علومى که اندوخته بود همت گمارد.
با این وصف علامه امینى مولف کتاب گرانقدر «الغدیر» به پیروى از محدث بزرگوار حاج میراز حسین نورى در خاتمه کتاب «مستدرک الوسائل» این عده را نام مى برد که شاگرد سید رضى بوده اند یا از وى روایت کرده اند. اینان همگى از علماى نامى مى باشند:
- دانشمند فقیه عالیقدر شیخ جعفر بن محمد دوریستى.
- شیخ ابوعبدالله محمد بن على حلوانى.
- قاضى ابوالمعالى احمد بن على بن قدامه.
- ابو زید سید عبدالله بن على کیابکى.
- ابوبکر احمد بن حسین بن احمد نیشابورى خزاعى.
- ابومنصور محمد بن ابى نصر.
- قاضى سید ابوالحسن على بن بندارد.
- شیخ مفید عبدالرحمن بن احمد بن یحیى.[۵]
وفات سید رضی
با این همه باید گفت: خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود! زیرا این بزرگمرد که مجموعهی فضائل و کمالات بود در سن 47 سالگی که در اوج شهرت بود و جهان آن روز انتظار خدمات و آثار قلمی تابناکتری را از او داشتند در سال 406 چشم از جهان بپوشید و روح بلند پروازش که قفس دنیا را برای طیران خود کوچک می دید. به ملکوت اعلی پرواز نمود.[۶]اين بزرگوار ابتدا در منزلش در بغداد دفن و سپس به كربلا منتقل و در كنار پدر و برادرش در نزديكى قبر سيد ابراهيم مجاب در رواق غربى حرم دفن است
پانویس
- ↑ نگاهی کوتاه به زندگانی پرافتخار سید رضی، علی دوانی، ص 2.
- ↑ در پیرامون نهج البلاغه شهرستانی، هبه الدین، ص 12.
- ↑ نگاهی کوتاه به زندگانی پرافتخار سید رضی، علی دوانی، ص 2 - 4.
- ↑ پاسدار اسلام، شماره: 6، خرداد 1361، سال اول.
- ↑ نگاهی کوتاه به زندگانی پرافتخار سید رضی، علی دوانی، ص 5.
- ↑ درس هایی از مکتب اسلام، شماره مسلسل 5، شماره 5، فروردین 1338.