عترت: تفاوت بین نسخهها
(صفحه را خالی کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| (۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| + | {{خوب}} | ||
| + | '''«عترت»''' در لغت به معنای خویشاوندان نزدیک و ذرّیه از نسل کسى است؛ و از دیدگاه [[شیعه]] –با توجه به روایات-، مقصود از عترت [[رسول خدا]] (صلی الله علیه وآله)، [[امام علی]]، [[فاطمه زهرا]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]] (علیهمالسلام) و نُه فرزند از ذرّیه امام حسین است که آخرین آنها [[امام مهدی]] (علیهالسلام) میباشد. | ||
| + | ==عترت در لغت و اصطلاح== | ||
| + | |||
| + | «عترت» در لغت، قطعههاى درشت مُشک در نافه آهوست. یا به معنای ریشه درختى که بریده شده و دوباره روییده باشد. معناى دیگر «عترت»، خویشاوندان نزدیک و خصوصی و ذرّیه است.<ref>ابن اثیر جزری، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج ۳، ص ۱۷۷؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۹۵.</ref> چنانکه اهل لغت گفتهاند: «عِتْرَة الرجل: أخصّ أقاربه».<ref>النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref> بنابراین، معناى عترت، عبارت است از اهل بیت و اولاد و ذرّیه، نه مطلق خویشاوندان، گرچه از اقوام دور باشند. برخی نیز گفتهاند: «العترة: وُلد الرجل و ذریته من صُلبه»،<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۹۵؛ سید محمدمرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ۷، ص ۱۸۶.</ref> که ناظر به مصداق آشکار خویشاوندان نزدیک و خصوصی است. البته باید دانست که آنچه را لغویان در کتابهای خود در معنای عترت ذکر مینمایند، موارد استعمال الفاظ است، که اعمّ از حقیقت و مجاز است و با آن نمیتوان معانى حقیقی را به دست آورد.<ref>سید محمدحسین حسینی تهرانی، امام شناسی، ج ۱۳، ص ۴۱۹.</ref> | ||
| + | |||
| + | از آن جهت که عترت به معناى فرزندان و نوادگان نسبى و نسل یک شخص است، به ذرّیه [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]](ص) از نسل [[امام علی علیه السلام|حضرت على]](ع) و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]](ع)، «عترت» یا «[[اهل البیت|اهل بیت]]» مىگویند. | ||
| + | |||
| + | ==مصادیق عترت پیامبر== | ||
| + | علمای لغت و دیگران، در ذیل واژه «عتر» علاوه بر معنای لغوی، به تعیین مصداق عترت [[پیامبر اسلام]](ص) نیز تصریح کردهاند؛ مانند اینکه زبیدی در «[[تاج العروس (کتاب)|تاج العروس]]» میگوید: مشهور و معروف آن است که عترت رسول خدا، «[[اهل بیت]]» او هستند و ایشانند همان کسانی که [[زکات]] و [[صدقه]] واجبه بر آنها حرام است و آنانند مراد از ذوى القربى که بر ایشان [[خمس]] معین گردیده است، خمسى که در آیه ۴۱ [[سوره انفال]] آمده است.<ref>زبیدی، تاج العروس، ج ۷، ص ۱۸۶.</ref> | ||
| + | |||
| + | ابن اعرابی میگوید: عترت پیامبر(ص)، فرزندان [[حضرت فاطمه]] بتول(س) میباشند.<ref>همان.</ref> همچنین گفته شده است: عترت او، اهل بیت او هستند که نزدیکترین افراد به او میباشند و ایشان عبارتند از اولاد پیامبر(ص) و [[حضرت على]](ع) و اولاد او.<ref>همان.</ref> | ||
| + | |||
| + | از [[امام علی]](ع) پرسیدند: «عترت» کیست؟ فرمود: من، [[امام حسن علیه السلام|حسن]]، [[امام حسین علیه السلام|حسین]] و [[ائمه اطهار|امامان]] نهگانه از فرزندان حسین علیه السلام که نهمین آنان [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|مهدى]] و قائم ایشان است، از [[قرآن]] جدا نمىشوند و قرآن از آنان جدا نمىشود، تا کنار حوض ([[کوثر|کوثر]]) بر پیامبر وارد شوند.<ref>شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج ۲، ص ۱۵۶.</ref> | ||
| + | |||
| + | [[ابن ابی الحدید]] در شرح این گفتار [[امیرالمؤمنین]](ع) در «[[نهج البلاغه]]» که فرموده: «فَأینَ یُتَاهُ بِکمْ؟! وَ کیفَ تَعْمَهُونَ وَ بَینَکمْ عِتْرَةُ نَبِیکمْ؟!»؛ «پس کجا شما را در وادى سرگردانى و تحیر میبرند؟ و چگونه شما متحیر شده و راه را گم کردهاید در حالى که در میان شما عترت پیغمبر شما وجود دارد؟!»<ref> نهج البلاغه، شریف الرضی، محقق: صبحی صالح، ص ۱۱۹-۱۲۰.</ref> میگوید: مراد از عترت رسول خدا، نزدیکترین اهل او و نسل او میباشد، و صحیح نیست سخن کسى که میگوید: مراد، خویشاوندان حضرت است گرچه دور باشند. و گفتار [[ابوبکر]] را که در روز [[سقیفه]] یا پس از آن گفت: «ما عترت رسول خدا(ص) هستیم و همچون پوست تخم مرغى که از رسول خدا خالى شده باشد میباشیم»،<ref>«نَحْنُ عِتْرَةُ رَسُولِ اللهِ صلى الله علیه وآله وَ بَیضَتُهُ الّتِى فُقِأَتْ عَنْه».</ref> باید فقط بر طریق مجاز گرفت، چرا که آنان نسبت به شهرهای دوردست و قبایل گوناگون و مختلفى که در شهرها و نواحى زندگى میکنند عترت او هستند، نه در حقیقت و واقع امر... رسول خدا(ص) خود بیان نموده است که عترت وى کیست؟ هنگام گفتن: «إنّى تَارک فِیکمُ الثّقَلَینِ»، فرمود: «عِتْرَتى أهْلَ بَیتِى» و در وقت دیگر نیز روشن نمود که «[[اهل بیت]]» او کیست، در حالى که کساء را بر رویشان انداخت، در آن زمانى که این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|«إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ اهل البیت»}}<ref>[[سوره احزاب]]، آیه ۳۳.</ref> این گونه دعا کرد: «اللّهُمّ هَؤُلَاءِ أهْلُ بَیتِى فَأذْهِبِ الرّجْسَ عَنْهُمْ!»؛ «خدایا! اینان اهل بیت من میباشند پس رجس و پلیدى را از ایشان ببر!» و در این خطبه أمیرالمؤمنین(ع) که میفرماید: «وَ فِیکمْ عِتْرَةُ نَبِیکمْ»، خودش و دو پسرش را اراده کرده است. و در حقیقت اصلْ، خود اوست و دو پسرانش تابع او هستند و نسبتشان به او مانند نسبت ستارگان درخشان است با طلوع خورشید جهانتاب.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۶، ص ۳۷۵-۳۷۶.</ref> | ||
| + | |||
| + | ==ویژگیهای عترت پیامبر== | ||
| + | |||
| + | عترت [[پیامبر]](ص) بر اساس آیات [[قرآن کریم]] و [[حدیث ثقلین]]، همتاى قرآن هستند و رسول خدا «قرآن و عترت» را به عنوان میراث و یادگار خویش براى امت معرفى کرده است: «انّى تارکٌ فیکم الثقلین، کتابَ الله و عترتى اهلَ بیتى...».<ref>اثبات الهداة، ج ۱، ص ۷۳۵.</ref> و تمسّک به یکی از آن دو، بدون دیگری، مساوی با ترک هر دو ثِقل است و دستیابی به [[دین]] کامل، نیازمند تمسک به هر دو ثِقل است. قرآن و عترت، عصاره [[نبوت]] و تداوم بخش رسالت هستند که هدایت بشر را تا [[قیامت]] تضمین میکنند.<ref>تفسیر تسنیم، ج۱، ص۱۳۲.</ref> | ||
| + | |||
| + | از «ابن اعرابى» تعبیرهاى جالبى درباره عترت نقل شده است؛ وی مىگوید: «عترت به معناى شهر و مرکز است، [[اهل البیت|اهل بیت]] نیز مرکز اصلى [[اسلام]] اند. عترت، صخره عظیمى است که سوسمار، لانه خود را کنار آن قرار مىدهد تا با علامت قرار دادن آن، خانه خود را گم نکند؛ ائمه نیز هادیان خلقند. عترت ریشه درخت قطع شده است؛ اهل بیت نیز مورد ستم قرار گرفته، قطع و بریده شدند. عترت به یک قطعه بزرگ مشک و نافه آهو گفته مىشود؛ آنان نیز در میان [[بنی هاشم|بنى هاشم]] و فرزندان [[ابوطالب علیه السلام|ابوطالب]]، همچون قطعه بزرگ نافه، خوشبویند. عترت، به چشمه زلال و گوارا و شیرین گفته مىشود؛ علوم اهل بیت نیز، نزد اهل خرد و فرزانگان، گواراتر از هر چیز است. عترت به معناى باد است؛ آنان نیز همچون باد، سپاه و حزب خدایند. عترت گیاهى متفرق است، مثل مرزنجوش؛ عترت پیامبر نیز مزارهاى پراکنده در هر سو دارند و برکاتشان در شرق و غرب جهان گسترده است. عترت دوستان، طایفه و قبیله هر کس را گویند؛ اهل بیت نیز گروه و طایفه و رهط رسول الله صلی الله علیه وآله هستند.<ref>مجمع البحرین، طریحى، واژه «عتر»؛ نزدیک به این بیان در «سفینة البحار» واژه "عترت". </ref> | ||
| + | |||
| + | مرحوم [[محدث قمى]] با توجه به همه معانى یاد شدۀ پیشین براى عترت، چنین مىگوید: [[ائمه اطهار|ائمه]]، همچون قطعههاى بزرگ مشک از نافهاند و علومشان آب گوارا نزد اهل [[حکمت]] و اندیشه است و اینان درختى هستند که [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه وآله ریشهاش، على تنهاش و [[ائمه]] از نسل او، شاخههاى این درخت و شیعیانشان برگ این درختند و علوم اهل بیت، میوه این درخت است.<ref>سفینة البحار، ج ۲، ص ۱۵۷.</ref> | ||
| + | ==پانویس== | ||
| + | <references /> | ||
| + | ==منابع== | ||
| + | *[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/tr۲۲۰۰۰ "معنای کلمه «عترت» چیست؟"، پایگاه اسلام کوئست]. | ||
| + | *[[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، جواد محدثی، نشر معروف. | ||
| + | |||
| + | [[رده:اهل البیت]][[رده:وابستگان پیامبر]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۵۹
«عترت» در لغت به معنای خویشاوندان نزدیک و ذرّیه از نسل کسى است؛ و از دیدگاه شیعه –با توجه به روایات-، مقصود از عترت رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، امام علی، فاطمه زهرا، امام حسن، امام حسین (علیهمالسلام) و نُه فرزند از ذرّیه امام حسین است که آخرین آنها امام مهدی (علیهالسلام) میباشد.
عترت در لغت و اصطلاح
«عترت» در لغت، قطعههاى درشت مُشک در نافه آهوست. یا به معنای ریشه درختى که بریده شده و دوباره روییده باشد. معناى دیگر «عترت»، خویشاوندان نزدیک و خصوصی و ذرّیه است.[۱] چنانکه اهل لغت گفتهاند: «عِتْرَة الرجل: أخصّ أقاربه».[۲] بنابراین، معناى عترت، عبارت است از اهل بیت و اولاد و ذرّیه، نه مطلق خویشاوندان، گرچه از اقوام دور باشند. برخی نیز گفتهاند: «العترة: وُلد الرجل و ذریته من صُلبه»،[۳] که ناظر به مصداق آشکار خویشاوندان نزدیک و خصوصی است. البته باید دانست که آنچه را لغویان در کتابهای خود در معنای عترت ذکر مینمایند، موارد استعمال الفاظ است، که اعمّ از حقیقت و مجاز است و با آن نمیتوان معانى حقیقی را به دست آورد.[۴]
از آن جهت که عترت به معناى فرزندان و نوادگان نسبى و نسل یک شخص است، به ذرّیه پیامبر اکرم(ص) از نسل حضرت على(ع) و فاطمه(ع)، «عترت» یا «اهل بیت» مىگویند.
مصادیق عترت پیامبر
علمای لغت و دیگران، در ذیل واژه «عتر» علاوه بر معنای لغوی، به تعیین مصداق عترت پیامبر اسلام(ص) نیز تصریح کردهاند؛ مانند اینکه زبیدی در «تاج العروس» میگوید: مشهور و معروف آن است که عترت رسول خدا، «اهل بیت» او هستند و ایشانند همان کسانی که زکات و صدقه واجبه بر آنها حرام است و آنانند مراد از ذوى القربى که بر ایشان خمس معین گردیده است، خمسى که در آیه ۴۱ سوره انفال آمده است.[۵]
ابن اعرابی میگوید: عترت پیامبر(ص)، فرزندان حضرت فاطمه بتول(س) میباشند.[۶] همچنین گفته شده است: عترت او، اهل بیت او هستند که نزدیکترین افراد به او میباشند و ایشان عبارتند از اولاد پیامبر(ص) و حضرت على(ع) و اولاد او.[۷]
از امام علی(ع) پرسیدند: «عترت» کیست؟ فرمود: من، حسن، حسین و امامان نهگانه از فرزندان حسین علیه السلام که نهمین آنان مهدى و قائم ایشان است، از قرآن جدا نمىشوند و قرآن از آنان جدا نمىشود، تا کنار حوض (کوثر) بر پیامبر وارد شوند.[۸]
ابن ابی الحدید در شرح این گفتار امیرالمؤمنین(ع) در «نهج البلاغه» که فرموده: «فَأینَ یُتَاهُ بِکمْ؟! وَ کیفَ تَعْمَهُونَ وَ بَینَکمْ عِتْرَةُ نَبِیکمْ؟!»؛ «پس کجا شما را در وادى سرگردانى و تحیر میبرند؟ و چگونه شما متحیر شده و راه را گم کردهاید در حالى که در میان شما عترت پیغمبر شما وجود دارد؟!»[۹] میگوید: مراد از عترت رسول خدا، نزدیکترین اهل او و نسل او میباشد، و صحیح نیست سخن کسى که میگوید: مراد، خویشاوندان حضرت است گرچه دور باشند. و گفتار ابوبکر را که در روز سقیفه یا پس از آن گفت: «ما عترت رسول خدا(ص) هستیم و همچون پوست تخم مرغى که از رسول خدا خالى شده باشد میباشیم»،[۱۰] باید فقط بر طریق مجاز گرفت، چرا که آنان نسبت به شهرهای دوردست و قبایل گوناگون و مختلفى که در شهرها و نواحى زندگى میکنند عترت او هستند، نه در حقیقت و واقع امر... رسول خدا(ص) خود بیان نموده است که عترت وى کیست؟ هنگام گفتن: «إنّى تَارک فِیکمُ الثّقَلَینِ»، فرمود: «عِتْرَتى أهْلَ بَیتِى» و در وقت دیگر نیز روشن نمود که «اهل بیت» او کیست، در حالى که کساء را بر رویشان انداخت، در آن زمانى که این آیه نازل شد: «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ اهل البیت»[۱۱] این گونه دعا کرد: «اللّهُمّ هَؤُلَاءِ أهْلُ بَیتِى فَأذْهِبِ الرّجْسَ عَنْهُمْ!»؛ «خدایا! اینان اهل بیت من میباشند پس رجس و پلیدى را از ایشان ببر!» و در این خطبه أمیرالمؤمنین(ع) که میفرماید: «وَ فِیکمْ عِتْرَةُ نَبِیکمْ»، خودش و دو پسرش را اراده کرده است. و در حقیقت اصلْ، خود اوست و دو پسرانش تابع او هستند و نسبتشان به او مانند نسبت ستارگان درخشان است با طلوع خورشید جهانتاب.[۱۲]
ویژگیهای عترت پیامبر
عترت پیامبر(ص) بر اساس آیات قرآن کریم و حدیث ثقلین، همتاى قرآن هستند و رسول خدا «قرآن و عترت» را به عنوان میراث و یادگار خویش براى امت معرفى کرده است: «انّى تارکٌ فیکم الثقلین، کتابَ الله و عترتى اهلَ بیتى...».[۱۳] و تمسّک به یکی از آن دو، بدون دیگری، مساوی با ترک هر دو ثِقل است و دستیابی به دین کامل، نیازمند تمسک به هر دو ثِقل است. قرآن و عترت، عصاره نبوت و تداوم بخش رسالت هستند که هدایت بشر را تا قیامت تضمین میکنند.[۱۴]
از «ابن اعرابى» تعبیرهاى جالبى درباره عترت نقل شده است؛ وی مىگوید: «عترت به معناى شهر و مرکز است، اهل بیت نیز مرکز اصلى اسلام اند. عترت، صخره عظیمى است که سوسمار، لانه خود را کنار آن قرار مىدهد تا با علامت قرار دادن آن، خانه خود را گم نکند؛ ائمه نیز هادیان خلقند. عترت ریشه درخت قطع شده است؛ اهل بیت نیز مورد ستم قرار گرفته، قطع و بریده شدند. عترت به یک قطعه بزرگ مشک و نافه آهو گفته مىشود؛ آنان نیز در میان بنى هاشم و فرزندان ابوطالب، همچون قطعه بزرگ نافه، خوشبویند. عترت، به چشمه زلال و گوارا و شیرین گفته مىشود؛ علوم اهل بیت نیز، نزد اهل خرد و فرزانگان، گواراتر از هر چیز است. عترت به معناى باد است؛ آنان نیز همچون باد، سپاه و حزب خدایند. عترت گیاهى متفرق است، مثل مرزنجوش؛ عترت پیامبر نیز مزارهاى پراکنده در هر سو دارند و برکاتشان در شرق و غرب جهان گسترده است. عترت دوستان، طایفه و قبیله هر کس را گویند؛ اهل بیت نیز گروه و طایفه و رهط رسول الله صلی الله علیه وآله هستند.[۱۵]
مرحوم محدث قمى با توجه به همه معانى یاد شدۀ پیشین براى عترت، چنین مىگوید: ائمه، همچون قطعههاى بزرگ مشک از نافهاند و علومشان آب گوارا نزد اهل حکمت و اندیشه است و اینان درختى هستند که رسول خدا صلی الله علیه وآله ریشهاش، على تنهاش و ائمه از نسل او، شاخههاى این درخت و شیعیانشان برگ این درختند و علوم اهل بیت، میوه این درخت است.[۱۶]
پانویس
- ↑ ابن اثیر جزری، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج ۳، ص ۱۷۷؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۹۵.
- ↑ النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج ۳، ص ۱۷۷.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۹۵؛ سید محمدمرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ۷، ص ۱۸۶.
- ↑ سید محمدحسین حسینی تهرانی، امام شناسی، ج ۱۳، ص ۴۱۹.
- ↑ زبیدی، تاج العروس، ج ۷، ص ۱۸۶.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج ۲، ص ۱۵۶.
- ↑ نهج البلاغه، شریف الرضی، محقق: صبحی صالح، ص ۱۱۹-۱۲۰.
- ↑ «نَحْنُ عِتْرَةُ رَسُولِ اللهِ صلى الله علیه وآله وَ بَیضَتُهُ الّتِى فُقِأَتْ عَنْه».
- ↑ سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۶، ص ۳۷۵-۳۷۶.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۱، ص ۷۳۵.
- ↑ تفسیر تسنیم، ج۱، ص۱۳۲.
- ↑ مجمع البحرین، طریحى، واژه «عتر»؛ نزدیک به این بیان در «سفینة البحار» واژه "عترت".
- ↑ سفینة البحار، ج ۲، ص ۱۵۷.
منابع
- "معنای کلمه «عترت» چیست؟"، پایگاه اسلام کوئست.
- فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، نشر معروف.




