فدک در فراز و نشیب (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی « بندانگشتی|فدک در فراز و نشیب '''فدك در فراز و نشيب'''، اثر حس...» ایجاد کرد)
 
 
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:Ketab351.jpg|بندانگشتی|فدک در فراز و نشیب]]
+
کتاب '''«فدک در فراز و نشیب؛ پژوهشى در مورد فدک در پاسخ به یک دانشور سنى»'''، اثر سید على حسینى میلانى (متولد ۱۳۶۷ ق) است که در آن، به چند پرسش و شبهه درباره ماجراى [[فدک|فدک]] و ارتباط [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]] (علیهاالسلام) و [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین على]] (علیه‌السلام) با آن، به‌صورت مستند و انتقادى پاسخ داده است.
 +
{{مشخصات کتاب
  
'''فدك در فراز و نشيب'''، اثر [[حسینی میلانی، علی|سيد على حسينى ميلانى]] (متولد نجف، 1367ق) است كه در آن، به چند پرسش و شبهه درباره ماجراى فدك و ارتباط حضرت فاطمه(س) و حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] با آن به‌صورت مستند، تحليلى و انتقادى پاسخ داده است.
+
|عنوان=
  
نام كامل اين اثر عبارت است از: «فدك در فراز و نشيب: پژوهشى در مورد فدك در پاسخ به يك دانشور سنى». نويسنده، اثرش را به زبان عربى نوشته و كتاب حاضر ترجمه فارسى آن است كه توسط هيئت تحريريه مركز حقايق اسلامى صورت گرفته است.
+
|تصویر= [[پرونده:Ketab351.jpg|240px|وسط]]
  
== ساختار ==
+
|نویسنده= سید علی حسینی میلانی
  
 +
|موضوع= پاسخ به شبهات درباره فدک
  
كتاب حاضر، از مقدمه مركز حقايق اسلامى، مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل 4 بخش) تشكيل شده است.
+
|زبان= فارسی
  
روش نويسنده در اين اثر، عالمانه، انتقادى و تاريخى - كلامى است و از كتاب، سنت، تاريخ و عقل استفاده كرده است.
+
|تعداد جلد= ۱
  
نويسنده براى توليد اثر حاضر از منابع معتبر و متعددى از انديشمندان قديم و جديد (71 كتاب) بهره برده است.
+
|عنوان افزوده1= ترجمه
  
== گزارش محتوا ==
+
|افزوده1= هیئت تحریریه مرکز حقایق اسلامى
  
 +
|عنوان افزوده2=
  
براى آشنايى با ويژگى‌ها و محتواى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است:
+
|افزوده2=
  
#در مقدمه ناشر چنين آمده است: «... در دوران ما، يكى از دانشمندان و انديشمندانى كه با قلمى شيوا و بيانى رَسا به تبيين حقايق تابناك دين مبين اسلام و دفاع عالمانه از حريم امامت و ولايت [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] پرداخته است، پژوهشگر والامقام حضرت آيت‌الله [[حسینی میلانی، علی|سيد على حسينى ميلانى]]، مى‌باشد... كتابى كه در پيش رو داريد، ترجمه يكى از آثار ايشان است كه اينك «فارسى‌زبانان» را با حقايق اسلامى آشنا مى‌سازد<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص11</ref>
+
|لینک=
#:در مقدمه نويسنده چنين آمده است: «... چندى پيش، از طريق اينترنت، نامه‌اى از يك دانشور اهل سنت را دريافت كردم كه در ضمن آن نامه از اين‌جانب درباره ماجراى فدك درخواست گفتگو كرده بود... اين دانشور سنى در بخشى از نامه خود، 9 پرسش مطرح كرده بود... در پاسخ به موارد مطرح‌شده، اين‌گونه نوشتم: بر هر پژوهشگر آزادانديش و منصف، روشن و آشكار است كه علماى شيعه دوازده‌امامى همواره با شرح صدر از هر پرسش و پژوهشى در مورد انديشه و اعتقاد شيعه، كه در وراى آن دست يازيدن به حق و پرده افكندن از چهره حقيقت بوده است، استقبال نموده‌اند. آنان پيوسته در گفتگوها و مناظره‌ها خود را به حفظ شئون و آداب بحث و مناظره متعهد دانسته‌اند و جز با استناد به شواهد روشن و استوار و برگرفته از دلايل مورد اتفاق دو طرف و يا اخبار موجود در مصادر و منابع قرون نخست و مورد اعتماد طرف مقابل سخن نرانده‌اند. بديهى است كه در اين بحث نيز با وجود حساسيت و اهميت بسيارش، همين شيوه و سيره، آشكار و هويدا خواهد بود...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص15-20</ref>
 
#حديث «لا نورث» تنها از سوى ابوبكر نقل شده است و نه هيچ صحابى ديگر: فقط ابوبكر گفته است كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «إنا معاشر الأنبياء لانورث و ما تركناه صدقة»؛ «ما پيامبران ارث نمى‌گذاريم و آنچه از ما مى‌ماند صدقه است».
 
#:و تنها بودن ابوبكر را در نسبت دادن اين كلام به رسول‌الله(ص)، حافظان و محدثان بزرگ اهل سنت تصريح نموده‌اند؛ كسانى مانند: ابوالقاسم بغوى (متوفاى 317)، ابوبكر شافعى (متوفاى 354)، [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] (متوفاى 571)، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر|جلال‌الدين سيوطى]] (متوفاى 911)، ابن حجر مكى (متوفاى 973) و متقى هندى (متوفاى 675)...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص69</ref>
 
#ابوبكر از پيامبر(ص) نقل مى‌كند كه حضرتش فرمود: «إنا معاشر الأنبياء لا نورث»؛ درحالى‌كه قرآن مجيد مى‌فرمايد: '''«وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ»'''<ref>نمل: 16</ref>؛ «و سليمان وارث داوود شد». همچنين قرآن از زبان زكريا(ع) اين‌گونه نقل مى‌نمايد: '''«وَ إِنِّي خِفْتُ اَلْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ اِمْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اِجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا»'''<ref>مريم: 5-6</ref>؛ «و من پس از خود از بستگانم بيمناكم و درحالى‌كه زنم نازا و عقيم است؛ پس تو از جانب خود ولى و جانشينى به من ببخش، كه از من ارث برد و از خاندان يعقوب نيز ارث برده و او را اى پروردگار من مورد پسند و رضايت خود گردان». بديهى است كه هرچه برخلاف كتاب خدا باشد، به‌طور حتم و ضرورت مردود است؛ زيرا حقيقتِ معناى ميراث در لغت و در شرع عبارت است از انتقال آنچه كه از ارث‌گذارنده برجاى مانده است به وارثان او بعد از فوتش - چه مِلك باشد چه حق - آن‌هم مطابق با حكم الهى كه در فقه بيان شده است<ref>ر.ك: همان، ص84-85</ref>
 
#چرا على(ع) در دوران حكومتش فدك را پس نگرفت؟... در پاسخ مى‌گوييم كه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] در نامه‌اى كه به سهل بن حنيف نوشته فرموده‌اند: «بلى، كانت في أيدينا فدك من كل ما أظلته السماء، فشحت عليها نفوس قوم و سخت عنها نفوس آخرين و نعم الحكم الله و ما أصنع بفدك و غير فدك و النفس مظانها في غدٍ جدث...»؛ «آرى، از تمام آنچه آسمان بر آن سايه افكنده بود، تنها فدك در دست ما بود؛ پس عده‌اى به همان نيز حرص ورزيدند و عده‌اى ديگر سخاوتمندانه از آن گذشتند. البته خداوند بهترين حكم‌كننده است. من با فدك و غير آن چه كارى دارم كه جايگاه فرداى هر كس قبر است...». همچنين محمد بن بابويه معروف به [[شيخ صدوق]](ره) با سند خود روايت نموده كه ابوبصير مى‌گويد: به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] گفتم: چرا [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] هنگامى كه حكومت بر مردم را در دست داشت فدك را باز پس نگرفت؟ براى چه آن را رها كرد؟ آن حضرت فرمود: «لأن الظالم و المظلوم كانا قدما على الله عز و جل و أثاب الله المظلوم و عاقب الظالم، فكره أن يسترجع شيئاً قد عاقب الله عليه غاصبه و أثاب عليه المغصوب»؛ «زيرا ظالم و مظلوم هر دو در پيشگاه خداوند عز و جل قرار گرفتند و خداوند به مظلوم پاداش داد و ظالم را عقاب نمود؛ او خوش نداشت چيزى را بازستاند كه خداوند غاصبش را به سبب آن كيفر كرد و آن را كه حقش غصب شده، جزا داد...»<ref>ر.ك: همان، ص136-138</ref>
 
  
== وضعيت كتاب ==
+
}}
 +
==معرفی کتاب==
  
 +
کتاب «فدک در فراز و نشیب: پژوهشى در مورد فدک در پاسخ به یک دانشور سنى» ترجمه فارسى اثر عربی آیت‌الله سید على حسینى میلانى، مى‌باشد که توسط «هیئت تحریریه مرکز حقایق اسلامى» انجام گرفته است.
  
كتاب حاضر، مستند است و نويسنده ارجاعات و توضيحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است.
+
این کتاب به چند پرسش و شبهه درباره [[فدک]] به صورت مستند پاسخ می‌دهد و به بررسی تاریخچه و اختلافات پیرامون فدک، به ویژه از دیدگاه [[حضرت فاطمه]] (س) می‌پردازد. نویسنده در مقدمه می گوید: «... چندى پیش، از طریق اینترنت، نامه‌اى از یک دانشور [[اهل سنت]] را دریافت کردم که در ضمن آن نامه از این‌جانب درباره ماجراى فدک درخواست گفتگو کرده بود... این دانشور سنى در بخشى از نامه خود، ۹ پرسش مطرح کرده بود...».
  
براى كتاب حاضر، فهرست تفصيلى مطالب در آغاز آن و فهرست منابع در پايان آن تنظيم شده، ولى فهرست‌هاى فنى آماده نشده است.
+
روش نویسنده در این اثر، عالمانه، انتقادى و تاریخى و [[کلام|کلامى]] است و از [[قرآن|کتاب]]، [[سنت]]، تاریخ و [[عقل]] استفاده کرده است. نویسنده براى تولید اثر حاضر از منابع معتبر و متعددى از اندیشمندان قدیم و جدید (۷۱ کتاب) بهره برده است. کتاب حاضر، مستند است و نویسنده ارجاعات و توضیحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است.
  
گرچه تصريح شده كه ترجمه كتاب به همت هيئت تحريريه مركز حقائق اسلامى، صورت رگرفته، ولى متأسفانه نام مترجم يا مترجمان مشخص نشده است.
+
==محتوای کتاب==
 +
کتاب حاضر در یک جلد تنظیم شده و مشتمل بر یک مقدمه که نویسنده کتاب توضیحات مختصری را بیان کرده است. و همچنین شامل بخش های ذیل می باشد:
 +
*بخش اول: نگاهی كوتا به ماجرای [[فدک]]؛
 +
*بخش دوم: نقد و بررسی حديث انحصاری؛
 +
*بخش سوم: نگاه [[فاطمه زهرا]] عليهاالسلام به غاصبين فدک؛
 +
*بخش چهارم: بررسی سه مورد مهم.
  
==پانويس ==
+
برخی از مباحث کتاب چنین است:
<references />
 
  
== منابع مقاله ==
+
* حدیث «لا نورَث» تنها از سوى [[ابوبکر|ابوبکر]] نقل شده است و نه هیچ [[صحابی|صحابى]] دیگر: فقط ابوبکر گفته است که [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]](صلی الله علیه وآله) فرمود: «إنا معاشر الأنبیاء لانورث و ما ترکناه صدقة»؛ «ما پیامبران ارث نمى‌گذاریم و آنچه از ما مى‌ماند صدقه است». و تنها بودن ابوبکر را در نسبت دادن این کلام به رسول‌الله(ص)، حافظان و محدثان بزرگ [[اهل سنت]] تصریح نموده‌اند؛ کسانى مانند: ابوالقاسم بغوى (متوفاى ۳۱۷)، ابوبکر شافعى (متوفاى ۳۵۴)، [[ابن عساکر|ابن عساکر]] (متوفاى ۵۷۱)، [[سیوطی|جلال‌الدین سیوطى]] (متوفاى ۹۱۱)، ابن حجر مکى (متوفاى ۹۷۳) و متقى هندى (متوفاى ۶۷۵)... .
 +
* ابوبکر از پیامبر(ص) نقل مى‌کند که حضرتش فرمود: «إنا معاشر الأنبیاء لا نورث»؛ درحالى‌که [[قرآن|قرآن مجید]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|«وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُدَ»}}؛<ref>[[سوره نمل]]، ۱۶.</ref> «و سلیمان وارث داوود شد». همچنین قرآن از زبان [[حضرت زکریا علیه السلام|زکریا]](ع) این‌گونه نقل مى‌نماید: {{متن قرآن|«وَ إِنِّی خِفْتُ اَلْمَوالِی مِنْ وَرائِی وَ کانَتِ اِمْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْک وَلِیا یرِثُنِی وَ یرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوبَ وَ اِجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیا»}}؛<ref>[[سوره مریم]]، ۵-۶.</ref> «و من پس از خود از بستگانم بیمناکم و درحالى‌که زنم نازا و عقیم است؛ پس تو از جانب خود ولى و جانشینى به من ببخش، که از من [[ارث]] برد و از خاندان یعقوب نیز ارث برده و او را اى پروردگار من مورد پسند و رضایت خود گردان». بدیهى است که هرچه برخلاف کتاب خدا باشد، به‌طور حتم و ضرورت مردود است؛ زیرا حقیقتِ معناى میراث در لغت و در [[شرع]] عبارت است از انتقال آنچه که از ارث‌گذارنده برجاى مانده است به وارثان او بعد از فوتش - چه مِلک باشد چه حق - آن‌هم مطابق با حکم الهى که در [[فقه]] بیان شده است.
 +
* چرا [[امام علی علیه السلام|امام على]](ع) در دوران حکومتش فدک را پس نگرفت؟... در پاسخ مى‌گوییم که امیرمؤمنان على(ع) در نامه‌اى که به [[عثمان بن حنیف]] نوشته فرموده‌اند: «... بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ، فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ، وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ. وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ؟ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ...»؛<ref>نامه ۴۵ نهج البلاغه.</ref> «آرى، از تمام آنچه آسمان بر آن سایه افکنده بود، تنها فدک در دست ما بود؛ پس عده‌اى به همان نیز حرص ورزیدند و عده‌اى دیگر سخاوتمندانه از آن گذشتند. البته خداوند بهترین حکم‌کننده است. من با فدک و غیر آن چه کارى دارم؟ که جایگاه فرداى هر کس قبر است...». همچنین [[شیخ صدوق]] با [[سند حدیث|سند]] خود روایت نموده که [[ابو بصیر|ابوبصیر]] مى‌گوید: به [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]](ع) گفتم: چرا امیرمؤمنان على(ع) هنگامى که حکومت بر مردم را در دست داشت فدک را باز پس نگرفت؟ براى چه آن را رها کرد؟ آن حضرت فرمود: «لأنّ الظالم و المظلوم کانا قدِما على الله عزّوجل و أثاب اللهُ المظلوم و عاقب الظالم، فکَرهَ أن یسترجع شیئاً قد عاقب الله علیه غاصبه و أثاب علیه المغصوب»؛<ref>علل الشرائع، ج١، ص۱۵۴، حديث ۱؛ بحارالأنوار، ج٢٩، ص٣٩۵.</ref> «زیرا ظالم و مظلوم هر دو در پیشگاه خداوند عزوجل قرار گرفتند و خداوند به مظلوم پاداش داد و ظالم را عقاب نمود؛ او خوش نداشت چیزى را بازستاند که خداوند غاصبش را به سبب آن کیفر کرد و آن را که حقش غصب شده، جزا داد...».
  
مقدمه و متن كتاب.
+
==پانویس==
 
+
<references />
 
+
==منابع==
==منبع ==
+
*[[نرم افزار نور الولایة]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
ویکی نور
+
==مطالب مرتبط==
 +
*[[فدک]]
 +
*[[غصب فدک]]
 +
[[رده:حضرت فاطمه سلام الله علیها]]
 +
[[رده:کتابهای با موضوع حضرت فاطمه علیهاالسلام]]
 +
[[رده:کتابهای کلامی]]
 +
[[رده: کتاب‌های تاریخی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۱۹

کتاب «فدک در فراز و نشیب؛ پژوهشى در مورد فدک در پاسخ به یک دانشور سنى»، اثر سید على حسینى میلانى (متولد ۱۳۶۷ ق) است که در آن، به چند پرسش و شبهه درباره ماجراى فدک و ارتباط حضرت فاطمه (علیهاالسلام) و امیرالمؤمنین على (علیه‌السلام) با آن، به‌صورت مستند و انتقادى پاسخ داده است.

Ketab351.jpg
نویسنده سید علی حسینی میلانی
موضوع پاسخ به شبهات درباره فدک
زبان فارسی
تعداد جلد ۱
ترجمه هیئت تحریریه مرکز حقایق اسلامى

معرفی کتاب

کتاب «فدک در فراز و نشیب: پژوهشى در مورد فدک در پاسخ به یک دانشور سنى» ترجمه فارسى اثر عربی آیت‌الله سید على حسینى میلانى، مى‌باشد که توسط «هیئت تحریریه مرکز حقایق اسلامى» انجام گرفته است.

این کتاب به چند پرسش و شبهه درباره فدک به صورت مستند پاسخ می‌دهد و به بررسی تاریخچه و اختلافات پیرامون فدک، به ویژه از دیدگاه حضرت فاطمه (س) می‌پردازد. نویسنده در مقدمه می گوید: «... چندى پیش، از طریق اینترنت، نامه‌اى از یک دانشور اهل سنت را دریافت کردم که در ضمن آن نامه از این‌جانب درباره ماجراى فدک درخواست گفتگو کرده بود... این دانشور سنى در بخشى از نامه خود، ۹ پرسش مطرح کرده بود...».

روش نویسنده در این اثر، عالمانه، انتقادى و تاریخى و کلامى است و از کتاب، سنت، تاریخ و عقل استفاده کرده است. نویسنده براى تولید اثر حاضر از منابع معتبر و متعددى از اندیشمندان قدیم و جدید (۷۱ کتاب) بهره برده است. کتاب حاضر، مستند است و نویسنده ارجاعات و توضیحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است.

محتوای کتاب

کتاب حاضر در یک جلد تنظیم شده و مشتمل بر یک مقدمه که نویسنده کتاب توضیحات مختصری را بیان کرده است. و همچنین شامل بخش های ذیل می باشد:

  • بخش اول: نگاهی كوتا به ماجرای فدک؛
  • بخش دوم: نقد و بررسی حديث انحصاری؛
  • بخش سوم: نگاه فاطمه زهرا عليهاالسلام به غاصبين فدک؛
  • بخش چهارم: بررسی سه مورد مهم.

برخی از مباحث کتاب چنین است:

  • حدیث «لا نورَث» تنها از سوى ابوبکر نقل شده است و نه هیچ صحابى دیگر: فقط ابوبکر گفته است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «إنا معاشر الأنبیاء لانورث و ما ترکناه صدقة»؛ «ما پیامبران ارث نمى‌گذاریم و آنچه از ما مى‌ماند صدقه است». و تنها بودن ابوبکر را در نسبت دادن این کلام به رسول‌الله(ص)، حافظان و محدثان بزرگ اهل سنت تصریح نموده‌اند؛ کسانى مانند: ابوالقاسم بغوى (متوفاى ۳۱۷)، ابوبکر شافعى (متوفاى ۳۵۴)، ابن عساکر (متوفاى ۵۷۱)، جلال‌الدین سیوطى (متوفاى ۹۱۱)، ابن حجر مکى (متوفاى ۹۷۳) و متقى هندى (متوفاى ۶۷۵)... .
  • ابوبکر از پیامبر(ص) نقل مى‌کند که حضرتش فرمود: «إنا معاشر الأنبیاء لا نورث»؛ درحالى‌که قرآن مجید مى‌فرماید: «وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُدَ»؛[۱] «و سلیمان وارث داوود شد». همچنین قرآن از زبان زکریا(ع) این‌گونه نقل مى‌نماید: «وَ إِنِّی خِفْتُ اَلْمَوالِی مِنْ وَرائِی وَ کانَتِ اِمْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْک وَلِیا یرِثُنِی وَ یرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوبَ وَ اِجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیا»؛[۲] «و من پس از خود از بستگانم بیمناکم و درحالى‌که زنم نازا و عقیم است؛ پس تو از جانب خود ولى و جانشینى به من ببخش، که از من ارث برد و از خاندان یعقوب نیز ارث برده و او را اى پروردگار من مورد پسند و رضایت خود گردان». بدیهى است که هرچه برخلاف کتاب خدا باشد، به‌طور حتم و ضرورت مردود است؛ زیرا حقیقتِ معناى میراث در لغت و در شرع عبارت است از انتقال آنچه که از ارث‌گذارنده برجاى مانده است به وارثان او بعد از فوتش - چه مِلک باشد چه حق - آن‌هم مطابق با حکم الهى که در فقه بیان شده است.
  • چرا امام على(ع) در دوران حکومتش فدک را پس نگرفت؟... در پاسخ مى‌گوییم که امیرمؤمنان على(ع) در نامه‌اى که به عثمان بن حنیف نوشته فرموده‌اند: «... بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ، فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ، وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ. وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ؟ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ...»؛[۳] «آرى، از تمام آنچه آسمان بر آن سایه افکنده بود، تنها فدک در دست ما بود؛ پس عده‌اى به همان نیز حرص ورزیدند و عده‌اى دیگر سخاوتمندانه از آن گذشتند. البته خداوند بهترین حکم‌کننده است. من با فدک و غیر آن چه کارى دارم؟ که جایگاه فرداى هر کس قبر است...». همچنین شیخ صدوق با سند خود روایت نموده که ابوبصیر مى‌گوید: به امام صادق(ع) گفتم: چرا امیرمؤمنان على(ع) هنگامى که حکومت بر مردم را در دست داشت فدک را باز پس نگرفت؟ براى چه آن را رها کرد؟ آن حضرت فرمود: «لأنّ الظالم و المظلوم کانا قدِما على الله عزّوجل و أثاب اللهُ المظلوم و عاقب الظالم، فکَرهَ أن یسترجع شیئاً قد عاقب الله علیه غاصبه و أثاب علیه المغصوب»؛[۴] «زیرا ظالم و مظلوم هر دو در پیشگاه خداوند عزوجل قرار گرفتند و خداوند به مظلوم پاداش داد و ظالم را عقاب نمود؛ او خوش نداشت چیزى را بازستاند که خداوند غاصبش را به سبب آن کیفر کرد و آن را که حقش غصب شده، جزا داد...».

پانویس

  1. سوره نمل، ۱۶.
  2. سوره مریم، ۵-۶.
  3. نامه ۴۵ نهج البلاغه.
  4. علل الشرائع، ج١، ص۱۵۴، حديث ۱؛ بحارالأنوار، ج٢٩، ص٣٩۵.

منابع

مطالب مرتبط

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه