قاسم بن محمد بن ابی بکر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' <keywords content='کلید واژه: یاران امام سجاد علیه السلام، قاسم بن محمد، زندگینامه قاسم...' ایجاد کرد)
 
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==قاسم بن محمد، حوارى امام زين العابدين علیه السلام==
+
{{مقاله از یک نشریه}}
  
در اواخر سده اول هجرى قمرى، شهر [[مدينه]] از نظر گسترش دانش [[دين]] و معارف توحيدى، جايگاه رفيعى يافت. بنياد اين منزلت والا، بيشتر در پرتو نورافشانى خورشيد تابان سيد ساجدان و زينت عابدان، حضرت على بن الحسين عليه السلام بود. [[امام سجاد]] عليه السلام در روزگارى زندگى مى كرد كه حكومت  سياه و تباهى‌آفرين بنى اميه، اهل [[معرفت]] و انديشه را به عزلت و گمنامى كشانده بود.
+
«قاسم» فرزند [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى‌بکر]]، از راویان و عالمان [[تابعین|تابعی]] و از اصحاب و یاران [[امام سجاد]] علیه‌السلام و جدّ مادرى [[امام صادق]] علیه‌السلام بود. بیشتر علمای [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]]، از قاسم بن محمد به دلیل داشتن خصلت‌هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، به نیکى یاد کرده‌اند.
  
امام سجاد عليه السلام در اين مقطع تاريخى با تمام توان خويش به نشر [[حديث]] و [[دعا]] پرداخت و در پرورش انسان هاى برجسته همت گماشت. يكى از ده ها تربيت  شده مكتب امام سجاد عليه السلام، قاسم بن محمد بن ابى بكر است. در اين نوشتار، گزيده اى از زندگى و شخصيت اين [[فقيه]] وارسته، كه جد مادرى [[امام صادق]] عليه السلام نيز هست، به خوانندگان و اصحاب انديشه تقديم مى شود.
+
==ولادت و خاندان==
  
'''تولد'''
+
قاسم بن محمد در سال ۳۶ هجری در خانه [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى بکر]] -که یکى از یاران با [[اخلاص]] و از سرداران شجاع و پسرخوانده [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه السلام بود-، متولد شد. براى قاسم دو [[کنیه]] نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نیز «دیباج» است و به علت زندگى در [[مدینه]]، «مدنى» هم به او گفته مى شود.<ref> مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶؛ معجم الرجال، ج ۱۴، ص ۴۵، ش ۹۵۳۵؛ مجمع الرجال، ج ۵، ص ۴۹؛ نقدالرجال، ص ۲۷۱؛ رجال الشیخ، ص ۱۰۰؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۱۹؛ کتاب الثقات، ابن حبان، ج ۵، ص ۳۰۲؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۳۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳؛ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۱؛ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵.</ref>
  
در سال 36 ق. در خانه محمد بن ابى بكر كه يكى از ياران با[[اخلاص]] و از سرداران شجاع و پسرخوانده اميرمؤمنان عليه السلام بود، فرزندى متولد شد كه نامش را قاسم نهادند. براى قاسم دو [[كنيه]] نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نيز «ديباج » است و به علت زندگى در [[مدينه]]، «مدنى » هم به او گفته مى شود.(1)
+
مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانی بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند، یکى به همسرى [[امام حسین]] علیه السلام درآمد ([[شهربانو]]) و دیگرى همسر محمد بن ابى‌بکر شد. در نتیجه، [[امام زین  العابدین]] علیه السلام و قاسم  بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.<ref> وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.</ref>
  
'''خاندان'''
+
یکى از امتیازات قاسم بن محمد این است که او جدّ مادرى [[امام صادق]] علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیه‌اش [[ام فروه]]، زنى بسیار با فضیلت  بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش ام فروه فرمود: «کانت امّى ممّن آمنَت و اتقَت و احسنَت والله یحبّ المحسنین »؛ مادرم جامع سه خصلت  برجسته بود: [[ایمان]]، پرهیزکارى و نیکى به دیگران.<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲.</ref>
  
پدر قاسم، محمد بن ابى‌بكر، شخصيت فرزانه اى است. وى استاندار اميرمؤمنان عليه السلام در [[مصر]] و يكى از فرماندهان نظامى و از رهپويان راه و روش علوى بود؛ به گونه اى كه از پدرش (ابوبكر) و از دومين خليفه (عمر)، بيزارى مى جست. مادرش، اسماء دختر عميس بود كه بعد از [[مرگ]] ابوبكر، به همسرى حضرت على عليه السلام درآمد و محمد در خانه حضرت بزرگ شد و تربيت  يافت. او را «عابد قريش » ناميده بودند. حضرت امير عليه السلام در منزلت او مى فرمود: «محمد ابنى من صلب ابى‌‌بكر؛ محمد پسر من است اما از نسل ابوبكر».
+
==نظرها در مورد قاسم بن محمد==
  
هنگامى كه در سال 38 ق. محمد در مصر، بدست مزدوران معاويه با وضع دلخراش به شهادت رسيد، اميرمؤمنان عليه السلام به شدت غمگين شد و گريست و فرمود: «من فرزندى شايسته و دوست داشتنى و شمشير بران اسلام را از دست دادم».(2)
+
'''از منظر امامان علیهم‌السلام:'''
  
مادر قاسم، بنابر نظريه مشهور، دختر يزدجرد، آخرين پادشاه سلسله ساسانيان بود. بر اين اساس گفته شده كه دو دختر يزدگرد كه اسير مسلمانان شدند؛ يكى به همسرى [[امام حسين]] عليه السلام درآمد و ديگرى همسر محمد بن ابى‌بكر شد. در نتيجه، [[امام زين  العابدين]] عليه السلام و قاسم  بن محمد، پسرخاله يكديگر بشمار مى روند.(3)
+
قاسم  بن محمد، طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت [[امامان معصوم]] علیهم‌السلام قرار گرفته است:
  
'''صحابى امام سجاد عليه السلام'''
+
* [[امام صادق]] علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد [[امام سجاد]] علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
 +
* اسحاق بن جریر مى گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «[[سعید بن مسیب|سعید بن مسیب]]، قاسم بن محمد و [[ابو خالد کابلی|ابوخالد کابلى]]، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت  حضرت سجاد علیه السلام بودند».<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».</ref>
 +
* [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حمیرى]] در اثر گرانسنگ خود به نام [[قرب الإسناد (کتاب)|قرب الإسناد]] از [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن ابى نصر بزنطى]] روایت مى کند: روزى در نزد [[امام رضا]] علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و [[تشیع]] قرار داشتند».<ref> قرب الاسناد، ص ۲۸۶.</ref>
 +
* حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم پدرم و جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، [[نماز مغرب]] و [[نماز عشاء]] را جمع خواند، بدون این که بین آن دو [[نماز]]، نماز دیگرى بخواند».<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.</ref>
  
قاسم  بن محمد، تشيع را از پدرش به ارث برده است. او در مكتب انسان‌پرور امام زين  العابدين عليه السلام پرورش يافت و در گروه اصحاب و ياران آن بزرگوار قرار گرفت.
+
'''از دیدگاه عالمان شیعى:'''
  
[[شيخ طوسى]] در كتاب رجال، او را از جمله ياران [[امام سجاد]] عليه السلام به شمار آورده است.(4) از سخن شيخ طوسى برمى آيد كه بعد از شهادت امام چهارم عليه السلام قاسم به محضر [[امام باقر]] عليه السلام شتافت و در جرگه اصحاب آن بزرگوار قرار گرفت.(5) تمام شرح حال‌نگاران و دانشوران [[شيعه]]، سخن شيخ الطائفه را مورد تاييد قرار داده و قاسم را از اصحاب امامان عليهم‌السلام بشمار آورده اند.
+
بیشتر علمای [[رجال]] و ترجمه‌نویسان [[شیعه]]، شخصیت قاسم را تکریم نموده و از او به نیکى یاد کرده اند:
  
'''از منظر امام معصوم عليه السلام'''
+
* [[شیخ طوسی]] در کتاب رجالی خود، او را از اصحاب [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] علیهماالسلام به شمار آورده<ref> رجال طوسى، ص ۱۰۰.</ref> و این نشان مى دهد که او، قاسم را از راویان شیعه مى داند.
 +
* صاحب کتاب [[مجالس المؤمنین (کتاب)|مجالس المؤمنین]] از [[ابن داوود حلی]] نقل مى کند: قاسم بن محمد از اصحاب [[امام زین  العابدین]] علیه السلام و مردى [[فقیه]] و دانشمند بوده است.<ref> مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref>
 +
* [[عبدالله مامقانی|علامه ممقانى]] می گوید: قاسم یکى از راویان و دانشوران شیعى است.<ref> تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.</ref>
 +
* محقق معاصر، صاحب [[قاموس الرجال شوشتری (کتاب)|قاموس الرجال]] می گوید: او از شیعیان خالص است.<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.</ref>
 +
* استاد [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانى]] می گوید: وى یکى از فقیهان بزرگ و از یاران امام سجاد علیه السلام است.<ref> موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.</ref>
  
قاسم  بن محمد، از نظر دارابودن خصلت هاى پسنديده و رفتار و منش دينى، در چنان قله شكوهمندى قرار داشت كه طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امام معصوم قرار گرفته است.
+
'''از منظر عالمان سنى:'''
  
[[امام صادق]] عليه السلام او را يكى از سه بزرگى شمرده كه در نزد [[امام سجاد]] عليه السلام از منزلت والايى برخوردار بوده اند.
+
دانشمندان [[اهل سنت]] مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:
  
اسحاق بن جرير مى گويد: حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: «سعيد بن مسيب، قاسم بن محمد و ابوخالد كابلى، از جمله راويان و شيعيانى بودند كه مورد اعتماد و عنايت حضرت سجاد عليه السلام بودند».(6)
+
* صاحب [[الطبقات الکبری (کتاب)|الطبقات الکبرى]]: او مردى موجّه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار است.<ref> طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.</ref>
 +
* ابن حبّان: قاسم از بزرگان [[تابعین]]، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، [[ورع]] بود.<ref> کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.</ref>
 +
* مؤلف [[حلیة الأولیاء (کتاب)|حلیة الاولیاء]]: قاسم بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار و مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.<ref> حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref>
 +
* [[ابن خلکان|ابن خلکان]]: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفت‌گانه [[مدینه]] بود.
 +
* ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت [[امام علی علیه السلام|على بن ابى طالب]] دیده به جهان گشود.<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.</ref>
  
عبدالله بن جعفر حميرى در اثر گرانسنگ خود به نام [[قرب الاسناد]] از احمد بن ابى نصر بزنطى روايت مى كند: روزى در نزد حضرت [[امام رضا]] عليه السلام، نام قاسم بن محمد و سعيد بن مسيب برده شد. حضرت فرمود: «كانا على هذا الامر، اى على التشيع؛ اين دو، در راه روشن ولايت علوى و اسلام ناب، قرار داشتند».(7)
+
==ویژگی‌های علمی و اخلاقی==
  
حميرى در جايى ديگر از امام صادق عليه السلام روايت مى كند كه فرمود: «ديدم جدم، قاسم بن محمد را كه در يك شب بارانى، نماز مغرب و عشاء را جمع خواند، بدون اين كه بين آن دو [[نماز]]، نماز ديگرى بخواند».(8)
+
قاسم بن محمد به برکت  بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت  با [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد]] علیه السلام، به کمالاتى نائل شد که به اختصار ذکر می شود:
  
'''از ديدگاه عالمان شيعى'''
+
*'''سکوت فراوان:''' قاسم بهره فراوانى از [[عقل]] داشت؛ در پرتو همین عقل بود که بسیار آرام و ساکت  بود و کمتر سخن مى گفت؛ «کان صموتا لایتکلّم».<ref> کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۳.</ref>
  
بيشتر ترجمه‌نويسان [[شيعه]] كه در دانش ترجمه، ميراث مكتوبى دارند؛ به پيروى از اين دو امام بزرگوار، شخصيت قاسم را حرمت نهاده و از او به نيكى ياد كرده اند. شيخ الطائفه محمد بن الحسن طوسى در كتاب خود، او را از اصحاب دو امام به شمار آورده و اين، نشان مى دهد كه او، قاسم را از راويان شيعه مى داند.
+
*'''فقاهت:''' خصلت  برجسته دیگر قاسم، دانش و آگاهى او به [[احکام]] دین بود؛ به همین علت است که او را به عنوان یک [[فقیه|فقیه]] عالى  مقام ستوده اند.
  
صاحب كتاب مجالس المؤمنين از ابن داود، كه از رجال شناسان طراز اول شيعه است، نقل مى كند: قاسم بن محمد از اصحاب [[امام زين  العابدين]] عليه السلام و مردى فقيه و دانشمند بوده است.(9)
+
*'''فروتنى:''' قاسم با این که از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسیار فروتن بود. روزى از او پرسیدند: تو اعلم هستى یا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مبارکى است. او کراهت داشت که بگوید: اعلم از من است؛ تا [[دروغ]] نگفته باشد، یا بگوید: من از او اعلم هستم؛ تا خودستایى و [[غرور]] نباشد.
  
[[علامه مجلسى]]: كان القاسم جليلا و كان ثقة.(10)
+
==فعالیت‌های علمی و اجتماعی==
  
علامه ممقانى: قاسم يكى از راويان و دانشوران شيعى است.(11)
+
این [[محدث]] والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش [[حدیث]] و [[فقه]] از محضر دو تن از [[ائمه اطهار|امامان]] شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده که از آنان روایت نقل کرده است؛ از جمله: [[ابن عباس]] (مفسر معروف)، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، [[ابن مسعود|عبدالله بن مسعود]] و [[اسماء دختر عمیس|اسماء بنت عمیس]].  
  
محقق معاصر، صاحب قاموس الرجال: او از شيعيان خالص است.(12)
+
قاسم بن محمد در دانش [[حدیث]] و [[فقه]] استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نیز از محضر او کسب فیض مى کردند. درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن [[نماز عشا]]، در [[مسجد]] مى نشست و اصحابش گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حدیث نقل مى کرد. یکى از دانشمندان چنین نقل مى کند: قاسم بن محمد را مى دیدم که در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو [[رکعت]] نماز تحیت مسجد را مى خواند آن‌گاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.
  
استاد جعفر سبحانى: وى يكى از فقيهان بزرگ و از ياران امام سجاد عليه السلام است.(13)
+
نوشته اند که او هنگام نقل روایت، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند و آن را واژه به واژه و بى‌کم و کاست نقل کند.<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.</ref>
  
'''از منظر عالمان سنى'''
+
'''نمونۀ روایات:'''
  
همه دانشمندان اهل سنت همانند دانشوران شيعى، در ستايش قاسم، اتفاق دارند و هر يك او را به زبانى ستوده اند.
+
از میان [[احادیث]] فراوانى که قاسم، باواسطه از حضرت [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلى الله علیه وآله نقل مى کند، دو روایت ذکر می شود:
  
صاحب طبقات الكبرى: او مردى موجه، بزرگ، بلندمرتبه، پيشوا و بسيار پرهيزكار و كنيه اش ابومحمد است.(14)
+
*قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر [[ازدواج]] فرمود: «اعظم النساء برکة اَیسرهنّ مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که [[مهریه]] و مخارجش کمتر باشد».<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.</ref>
  
ابن حبان: قاسم از بزرگان [[تابعين]]، از بهترين و بافضيلت ترين دانشوران روزگار خود بود؛ از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، ورع.(15)
+
*قاسم از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى کند که حضرت روزى به جمعى از یارانش فرمود: «آیا مى دانید چه کسانى در [[روز قیامت]] زودتر از دیگران به سوى سایه رحمت الهى، پیشى مى گیرند؟». عرض کردند: خداوند و رسولش عالم ترند. فرمود: «آن‌ها کسانى هستند که هنگامى که سخن حقى درباره آن‌ها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذیرایند و زمانى که نیازمندان از آن‌ها چیزى طلب مى کنند، از کمک به آنان دریغ نمى کنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى دیگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل [[انصاف]] و حق‌طلبى هستند».<ref> همان.</ref>
  
مؤلف حلية الاولياء: قاسم  بن محمد، مردى بسيار پرهيزكار، مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در ميان فقيهان، همانندى برايش سراغ ندارم.(16)
+
'''سخنان حکیمانه:'''
  
ابن خلكان: او از بزرگان تابعين، و يكى از فقيهان هفت‌گانه [[مدينه]] بود.
+
*قاسم بن محمد مى گفت: لایُعدّ الرجلُ رجلاً حتى یعرفَ  اللهَ؛|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref> صفت مردانگى آن‌گاه بر انسان برازنده است که خداشناس و دین‌مدار باشد.
  
ذهبى: پيشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت على  بن ابى طالب ديده به جهان گشود.(17)
+
*همچنین از او نقل شده: اگر انسان -بعد از این که حق [[خدا]] را شناخت و به خدا ایمان داشت-، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که [[فتوا]] دهد بدون علم و آگاهى.<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.</ref>
  
'''خصلت ها'''
+
*یکى از امیران [[مدینه]] درباره مفهوم «عالم» پرسید، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است که بر زبان نراند مگر چیزى را که به طور کامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.<ref> تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۸.</ref>
  
شخصيت هر انسانى، در گرو برجستگى هاى روحى و رفتارها و سخنان حكيمانه اوست. قاسم بن محمد به بركت  بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت  با امام ساجدان عليه السلام و نيز بهره‌بردن از دانش ساير دانشمندان، به كمالاتى نائل شد كه به اختصار به آن مى پردازيم:
+
*انتقاد از [[عایشه]]: در [[تاریخ یعقوبی (کتاب)|تاریخ یعقوبى]] آمده است: پس از شهادت [[امام حسن]] علیه السلام، عایشه سوار بر استر، فریاد مى کرد که: نمى گذارم کسى را در خانه [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله دفن کنند. قاسم که سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عایشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز یاد [[جنگ جمل]] از خاطره ها زدوده نشده که سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى کارى کنى که گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش [[فتنه]] دیگر را روشن کرده است!».
  
'''<I>سكوت فراوان:</I>'''
+
==وفات==
  
قاسم بهره فراوانى از عقل داشت؛ در پرتو همين عقل بود كه بسيار آرام و ساكت  بود و كمتر سخن مى گفت؛ كان صموتا لايتكلم.(18)
+
قاسم بن محمد به عنوان محدثى [[فقیه|فقیه]] که نقش ممتازى در پیشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى که به سفر [[حج]] (یا [[عمره]]) مشرف مى شد، بین راه [[مدینه]] و [[مکه]]، در سرزمین «قدید»، در حالى که ۷۶ سال از عمرش سپرى شده بود، به سال ۱۰۶ ق. از دنیا رفت. پیکر او از قدید به مدینه آورده و به خاک سپرده شد.<ref> وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۸۴.</ref>
  
'''<I>فقاهت:</I>'''
+
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
 +
*"قاسم بن محمد؛ حوارى امام زین‌العابدین علیه‌السلام"، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.
  
خصلت  برجسته ديگر قاسم، دانش و آگاهى او به [[احكام]] دين بود؛ به همين علت است كه او را به عنوان يك فقيه عالى  مقام ستوده اند.
+
[[رده:علمای قرن اول]][[رده:علماء شیعه]][[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]][[رده:اصحاب امام سجاد علیه السلام]][[رده:راویان حدیث]]
 
 
'''<I>استاد حديث:</I>'''
 
 
 
اين صحابى بزرگ در دانش [[حديث]] و [[فقه]] استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نيز از محضر او كسب فيض مى كردند.
 
 
 
درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن نماز عشا، در مسجد مى نشست و اصحابش، گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حديث نقل مى كرد.
 
 
 
يكى از دانشمندان چنين نقل مى كند: قاسم بن محمد را مى ديدم كه در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو ركعت نماز تحيت مسجد را مى خواند آن‌گاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.
 
 
 
'''<I>فروتنى:</I>'''
 
 
 
قاسم با اين كه از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسيار فروتن بود. روزى از او پرسيدند: تو اعلم هستى يا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مباركى است. او كراهت داشت كه بگويد: اعلم از من است؛ تا [[دروغ]] نگفته باشد، يا بگويد: من از او اعلم هستم؛ تا خودستايى و غرور نباشد.
 
 
 
'''<I>دقت در نقل روايت:</I>'''
 
 
 
نوشته اند كه او هنگام روايت، سعى مى كرد كه در الفاظ روايت هيچ تصرف نكند. وى روايت را واژه به واژه و بى‌كم و كاست نقل مى كرد.(19)
 
 
 
'''<I>جد بزرگوار امام صادق عليه السلام:</I>'''
 
 
 
يكى از امتيازات قاسم  بن محمد اين است كه او جد مادرى [[امام صادق]] عليه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و كنيه اش ام فروه، زنى بسيار بافضيلت  بود. امام صادق عليه السلام در منزلت و جايگاه مادرش فرمود، مادرم جامع سه خصلت  برجسته بود:
 
 
 
* 1. [[ايمان]]؛
 
 
 
* 2. [[پرهيزكارى]]؛
 
 
 
* 3. [[نيكى به ديگران]].(20)
 
 
 
'''<I>سخنان حكيمانه:</I>'''
 
 
 
* 1. او مى گفت: لايعد الرجل رجلا حتى يعرف  الله؛(21) آن‌گاه صفت مردانگى بر انسان، برازنده است كه خداشناس و دين‌مدار باشد.
 
 
 
* 2. اگر انسان بعد از اين كه حق خدا را شناخت و به خدا [[ايمان]] داشت، در نادانى و جهالت زندگى كند، بهتر است از اين كه فتوا دهد بدون علم و آگاهى.(22)
 
 
 
* 3. يكى از اميران [[مدينه]] درباره مفهوم «عالم »، پرسيد، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است كه بر زبان نراند مگر چيزى را كه به طور كامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.(23)
 
 
 
'''<I>انتقاد از عايشه:</I>'''
 
 
 
در تاريخ يعقوبى آمده است: پس از شهادت [[امام حسن]] مجتبى عليه السلام [[عايشه]] سوار بر استر، فرياد مى كرد كه: نمى گذارم كسى را در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دفن كنند. قاسم كه سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عايشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز ياد [[جنگ جمل]] از خاطره ها زدوده نشده كه سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى كارى كنى كه گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش فتنه ديگر را روشن كرده است!».
 
 
 
'''فرزندان'''
 
 
 
قاسم بن محمد داراى دو پسر بود:
 
 
 
* 1. محمد؛
 
 
 
* 2. عبدالرحمن.
 
 
 
بدين لحاظ(24) است كه كنيه اش ابومحمد و ابوعبدالرحمن است. دخترانش نيز عبارتند از: ام فروه، مادر [[امام صادق]] عليه السلام و ام حكيم.(25)
 
 
 
'''استادان حديث'''
 
 
 
اين محدث والامقام همان گونه كه در فراگيرى دانش [[حديث]] و [[فقه]] از محضر دو تن از امامان شيعه بهره مند شد، استادان ديگرى هم داشته كه در كتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده است؛ از جمله: [[ابن عباس]](مفسر معروف)، اسلم(غلام عمر)، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، عبدالله بن مسعود و اسماء بنت عميس. در ضمن، او شاگردان زيادى هم داشته كه اسامى آنان در منابع رجال شناسى موجود است.
 
 
 
'''روايات'''
 
 
 
مناسب است از ميان [[احاديث]] فراوانى كه قاسم، باواسطه از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل مى كند، دو روايت را يادآور شويم:
 
 
 
'''<I>همسر بابركت:</I>'''
 
 
 
قاسم از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل مى كند كه آن بزرگوار پيرامون آسان گيرى در امر ازدواج فرمود: «اعظم النساء بركة ايسرهن مؤونة؛ بابركت ترين بانوان و همسران، همسرى است كه مهريه و مخارجش كمتر باشد».(26)
 
 
 
'''<I>خصلت هاى عالى:</I>'''
 
 
 
قاسم از [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم روايت مى كند كه حضرت روزى به جمعى از يارانش فرمود: «آيا مى دانيد چه كسانى در [[روز قيامت]] زودتر از ديگران به سوى سايه رحمت الهى، پيشى مى گيرند؟». عرض كردند: خداوند و رسولش عالم ترند.
 
 
 
فرمود: «آن‌ها كسانى هستند كه هنگامى كه سخن حقى درباره آن‌ها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذيرايند و زمانى كه نيازمندان از آن‌ها چيزى طلب مى كنند، از كمك به آنان دريغ نمى كنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى ديگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل انصاف و حق طلبى هستند».(27)
 
 
 
'''رحلت'''
 
 
 
قاسم بن محمد به عنوان محدثى فقيه كه نقش ممتازى در پيشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى كه به سفر [[حج]] (يا عمره) مشرف مى شد، بين راه [[مدينه]] و [[مكه]]، در سرزمين «قديد»، در حالى كه 76 سال از عمرش سپرى شده بود، به سال 106 ق. از دنيا رفت. پيكر او از قديد به مدينه آورده شد و به خاك سپرده شد.(28)
 
 
 
پى نوشت
 
 
 
(1). [[منتخب التواريخ]]، ص 343؛ مجالس المؤمنين، ج 1، ص 335؛ وسائل الشيعه، ج 2، ص 91، مقدمه سابعه؛ مرآة العقول، ج 6، ص 26، چاپ دارالكتب الاسلاميه، سال 1363 ش؛ اعيان الشيعه، ج 8، ص 446؛ معجم الرجال، ج 14، ص 45، ش 9535؛ مجمع الرجال، ج 5، ص 49؛ نقدالرجال، ص 271؛ رجال الشيخ، ص 100؛ بهجة الآمال، ج 6، ص 74؛ تنقيح المقال، ج 2، ص 23؛ جامع الروات، ج 1، ص 19؛ كتاب الثقات، ابن حبان، ج 5، ص 302؛ مؤسسة الكتب الثقافيه؛ حلية الاولياء، ج 2، ص 183، ش 173؛ وفيات الاعيان، ج 4، ص 59؛ شذرات الذهب، ج 1، ص 134؛ تهذيب الكمال فى اسماء الرجال، ج 23، ص 427؛ سير اعلام النبلاء، ج 5، ص 53؛ چاپ موسسة الرسالة، بيروت؛ صفوة الصفوة، جزء 4، ص 63؛ قاموس الرجال، ج 8، ص 491؛ چاپ جامعه مدرسين؛ قرب الاسناد، ص 286، چاپ موسسه اسلامى كوشانپور، به تحقيق احمد صادقى اردستانى؛ طبقات الكبرى، ج 5، ص 185، دار بيروت للطباعة والنشر.
 
 
 
(2). [[نهج البلاغه]]، خطبه 68، نامه 35، [[حكمت]] 325؛ منتخب التواريخ، ص 152.
 
 
 
(3). وفيات الاعيان، ج 4، ص 59؛ اعيان الشيعه، ج 8، ص 446.
 
 
 
(4). رجال طوسى، ص 100.
 
 
 
(5). همان، ص 133.
 
 
 
(6). اصول كافى، ج 1، ص 472؛ مرآة العقول، ج 6، ص 27 «...كانوا من ثقات على بن الحسين علیه السلام».
 
 
 
(7). قرب الاسناد، ص 286.
 
 
 
(8). قاموس الرجال، ج 8، ص 492.
 
 
 
(9). مجالس المؤمنين، ج 1، ص 335.
 
 
 
(10). مرآة العقول، ج 6، ص 27.
 
 
 
(11). تنقيح المقال، ج 2، ص 23، باب القاسم.
 
 
 
(12). قاموس الرجال، ج 8، ص 493.
 
 
 
(13). موسوعة الفقهاء، ج 1، ص 489.
 
 
 
(14). طبقات الكبرى، ابن سعد، ج 5، ص 185.
 
 
 
(15). كتاب الثقات، ج 5، ص 302.
 
 
 
(16). حلية الاولياء، ج 2، ص 183.
 
 
 
(17). سير اعلام النبلاء، ج 5، ص 53.
 
 
 
(18). كتاب الثقات، ج 5، ص 303.
 
 
 
(19). طبقات الكبرى، ج 5، ص 185؛ وفيات الاعيان، ج 4، ص 59.
 
 
 
(20). اصول كافى، ج 1، ص 472. «كانت امى ممن آمنت و اتقت و احسنت والله يحب المحسنين ».
 
 
 
(21). حلية الاولياء، ج 2، ص 183.
 
 
 
(22). طبقات الكبرى، ج 5، ص 186.
 
 
 
(23). تهذيب الكمال فى اسماء الرجال، ج 23، ص 428.
 
 
 
(24). قاموس الرجال، ج 8، ص 494.
 
 
 
(25). طبقات الكبرى، ج 5، ص 185.
 
 
 
(26). حلية الاولياء، ج 2، ص 185.
 
 
 
(27). همان.
 
 
 
(28). وفيات الاعيان، ج 4، ص 184.
 
 
 
===منبع===
 
 
 
ابوالحسن ربانى سبزوارى, فرهنگ كوثر، شماره 57، بهار 1383
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۴۹

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«قاسم» فرزند محمد بن ابى‌بکر، از راویان و عالمان تابعی و از اصحاب و یاران امام سجاد علیه‌السلام و جدّ مادرى امام صادق علیه‌السلام بود. بیشتر علمای شیعه و سنی، از قاسم بن محمد به دلیل داشتن خصلت‌هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، به نیکى یاد کرده‌اند.

ولادت و خاندان

قاسم بن محمد در سال ۳۶ هجری در خانه محمد بن ابى بکر -که یکى از یاران با اخلاص و از سرداران شجاع و پسرخوانده امیرمؤمنان علیه السلام بود-، متولد شد. براى قاسم دو کنیه نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نیز «دیباج» است و به علت زندگى در مدینه، «مدنى» هم به او گفته مى شود.[۱]

مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانی بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند، یکى به همسرى امام حسین علیه السلام درآمد (شهربانو) و دیگرى همسر محمد بن ابى‌بکر شد. در نتیجه، امام زین العابدین علیه السلام و قاسم بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.[۲]

یکى از امتیازات قاسم بن محمد این است که او جدّ مادرى امام صادق علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیه‌اش ام فروه، زنى بسیار با فضیلت بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش ام فروه فرمود: «کانت امّى ممّن آمنَت و اتقَت و احسنَت والله یحبّ المحسنین »؛ مادرم جامع سه خصلت برجسته بود: ایمان، پرهیزکارى و نیکى به دیگران.[۳]

نظرها در مورد قاسم بن محمد

از منظر امامان علیهم‌السلام:

قاسم بن محمد، طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امامان معصوم علیهم‌السلام قرار گرفته است:

  • امام صادق علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد امام سجاد علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
  • اسحاق بن جریر مى گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «سعید بن مسیب، قاسم بن محمد و ابوخالد کابلى، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت حضرت سجاد علیه السلام بودند».[۴]
  • عبدالله بن جعفر حمیرى در اثر گرانسنگ خود به نام قرب الإسناد از احمد بن ابى نصر بزنطى روایت مى کند: روزى در نزد امام رضا علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و تشیع قرار داشتند».[۵]
  • حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم پدرم و جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، نماز مغرب و نماز عشاء را جمع خواند، بدون این که بین آن دو نماز، نماز دیگرى بخواند».[۶]

از دیدگاه عالمان شیعى:

بیشتر علمای رجال و ترجمه‌نویسان شیعه، شخصیت قاسم را تکریم نموده و از او به نیکى یاد کرده اند:

از منظر عالمان سنى:

دانشمندان اهل سنت مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:

  • صاحب الطبقات الکبرى: او مردى موجّه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار است.[۱۲]
  • ابن حبّان: قاسم از بزرگان تابعین، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، ورع بود.[۱۳]
  • مؤلف حلیة الاولیاء: قاسم بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار و مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.[۱۴]
  • ابن خلکان: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفت‌گانه مدینه بود.
  • ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت على بن ابى طالب دیده به جهان گشود.[۱۵]

ویژگی‌های علمی و اخلاقی

قاسم بن محمد به برکت بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت با امام سجاد علیه السلام، به کمالاتى نائل شد که به اختصار ذکر می شود:

  • سکوت فراوان: قاسم بهره فراوانى از عقل داشت؛ در پرتو همین عقل بود که بسیار آرام و ساکت بود و کمتر سخن مى گفت؛ «کان صموتا لایتکلّم».[۱۶]
  • فقاهت: خصلت برجسته دیگر قاسم، دانش و آگاهى او به احکام دین بود؛ به همین علت است که او را به عنوان یک فقیه عالى مقام ستوده اند.
  • فروتنى: قاسم با این که از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسیار فروتن بود. روزى از او پرسیدند: تو اعلم هستى یا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مبارکى است. او کراهت داشت که بگوید: اعلم از من است؛ تا دروغ نگفته باشد، یا بگوید: من از او اعلم هستم؛ تا خودستایى و غرور نباشد.

فعالیت‌های علمی و اجتماعی

این محدث والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش حدیث و فقه از محضر دو تن از امامان شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده که از آنان روایت نقل کرده است؛ از جمله: ابن عباس (مفسر معروف)، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، عبدالله بن مسعود و اسماء بنت عمیس.

قاسم بن محمد در دانش حدیث و فقه استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نیز از محضر او کسب فیض مى کردند. درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن نماز عشا، در مسجد مى نشست و اصحابش گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حدیث نقل مى کرد. یکى از دانشمندان چنین نقل مى کند: قاسم بن محمد را مى دیدم که در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو رکعت نماز تحیت مسجد را مى خواند آن‌گاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.

نوشته اند که او هنگام نقل روایت، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند و آن را واژه به واژه و بى‌کم و کاست نقل کند.[۱۷]

نمونۀ روایات:

از میان احادیث فراوانى که قاسم، باواسطه از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وآله نقل مى کند، دو روایت ذکر می شود:

  • قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر ازدواج فرمود: «اعظم النساء برکة اَیسرهنّ مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که مهریه و مخارجش کمتر باشد».[۱۸]
  • قاسم از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى کند که حضرت روزى به جمعى از یارانش فرمود: «آیا مى دانید چه کسانى در روز قیامت زودتر از دیگران به سوى سایه رحمت الهى، پیشى مى گیرند؟». عرض کردند: خداوند و رسولش عالم ترند. فرمود: «آن‌ها کسانى هستند که هنگامى که سخن حقى درباره آن‌ها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذیرایند و زمانى که نیازمندان از آن‌ها چیزى طلب مى کنند، از کمک به آنان دریغ نمى کنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى دیگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل انصاف و حق‌طلبى هستند».[۱۹]

سخنان حکیمانه:

  • قاسم بن محمد مى گفت: لایُعدّ الرجلُ رجلاً حتى یعرفَ اللهَ؛|[۲۰] صفت مردانگى آن‌گاه بر انسان برازنده است که خداشناس و دین‌مدار باشد.
  • همچنین از او نقل شده: اگر انسان -بعد از این که حق خدا را شناخت و به خدا ایمان داشت-، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که فتوا دهد بدون علم و آگاهى.[۲۱]
  • یکى از امیران مدینه درباره مفهوم «عالم» پرسید، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است که بر زبان نراند مگر چیزى را که به طور کامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.[۲۲]
  • انتقاد از عایشه: در تاریخ یعقوبى آمده است: پس از شهادت امام حسن علیه السلام، عایشه سوار بر استر، فریاد مى کرد که: نمى گذارم کسى را در خانه پیامبر صلى الله علیه وآله دفن کنند. قاسم که سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عایشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز یاد جنگ جمل از خاطره ها زدوده نشده که سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى کارى کنى که گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش فتنه دیگر را روشن کرده است!».

وفات

قاسم بن محمد به عنوان محدثى فقیه که نقش ممتازى در پیشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى که به سفر حج (یا عمره) مشرف مى شد، بین راه مدینه و مکه، در سرزمین «قدید»، در حالى که ۷۶ سال از عمرش سپرى شده بود، به سال ۱۰۶ ق. از دنیا رفت. پیکر او از قدید به مدینه آورده و به خاک سپرده شد.[۲۳]

پانویس

  1. مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶؛ معجم الرجال، ج ۱۴، ص ۴۵، ش ۹۵۳۵؛ مجمع الرجال، ج ۵، ص ۴۹؛ نقدالرجال، ص ۲۷۱؛ رجال الشیخ، ص ۱۰۰؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۱۹؛ کتاب الثقات، ابن حبان، ج ۵، ص ۳۰۲؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۳۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳؛ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۱؛ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵.
  2. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.
  3. اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲.
  4. اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».
  5. قرب الاسناد، ص ۲۸۶.
  6. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.
  7. رجال طوسى، ص ۱۰۰.
  8. مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.
  9. تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.
  10. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.
  11. موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.
  12. طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.
  13. کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.
  14. حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج ۲، ص ۱۸۳.
  15. سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.
  16. کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۳.
  17. طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.
  18. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.
  19. همان.
  20. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.
  21. طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.
  22. تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۸.
  23. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۸۴.

منابع

  • "قاسم بن محمد؛ حوارى امام زین‌العابدین علیه‌السلام"، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه