قاسم بن محمد بن ابی بکر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مقاله از یک نشریه}}
 
{{مقاله از یک نشریه}}
  
قاسم فرزند [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى بکر]]، [[تشیع]] را از پدرش به ارث برد. او در مکتب انسان‌پرور [[امام سجاد علیه السلام|امام زین  العابدین]] علیه السلام پرورش یافت و در گروه اصحاب و یاران آن بزرگوار قرار گرفت. بیشتر عالمان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]]، از قاسم بن محمد به نیکى یاد کرده اند.
+
«قاسم» فرزند [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى‌بکر]]، از راویان و عالمان [[تابعین|تابعی]] و از اصحاب و یاران [[امام سجاد]] علیه‌السلام و جدّ مادرى [[امام صادق]] علیه‌السلام بود. بیشتر علمای [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]]، از قاسم بن محمد به دلیل داشتن خصلت‌هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، به نیکى یاد کرده‌اند.
==تولد و خاندان==
 
  
در سال ۳۶ ق. در خانه [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى بکر]] که یکى از یاران با [[اخلاص]] و از سرداران شجاع و پسرخوانده [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه السلام بود، فرزندى متولد شد که نامش را قاسم نهادند. براى قاسم دو [[کنیه]] نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نیز «دیباج» است و به علت زندگى در [[مدینه]]، «مدنى» هم به او گفته مى شود.|<ref> منتخب التواریخ، ص ۳۴۳؛ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۹۱، مقدمه سابعه؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۶، چاپ دارالکتب الاسلامیه، سال ۱۳۶۳ ش؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶؛ معجم الرجال، ج ۱۴، ص ۴۵، ش ۹۵۳۵؛ مجمع الرجال، ج ۵، ص ۴۹؛ نقدالرجال، ص ۲۷۱؛ رجال الشیخ، ص ۱۰۰؛ بهجة الآمال، ج ۶، ص ۷۴؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۱۹؛ کتاب الثقات، ابن حبان، ج ۵، ص ۳۰۲؛ مؤسسة الکتب الثقافیه؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳، ش ۱۷۳؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۳۴؛ تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳؛ چاپ موسسة الرسالة، بیروت؛ صفوة الصفوة، جزء ۴، ص ۶۳؛ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۱؛ چاپ جامعه مدرسین؛ قرب الاسناد، ص ۲۸۶، چاپ موسسه اسلامى کوشانپور، به تحقیق احمد صادقى اردستانى؛ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵، دار بیروت للطباعة والنشر.</ref>
+
==ولادت و خاندان==
  
پدر قاسم، محمد بن ابى‌بکر، شخصیت فرزانه اى است. وى استاندار امیرمؤمنان علیه السلام در [[مصر]] و یکى از فرماندهان نظامى و از رهپویان راه و روش علوى بود؛ به گونه اى که از پدرش ([[ابوبکر|ابوبکر]]) و از دومین خلیفه ([[عمر بن خطاب|عمر]])، بیزارى مى جست. مادرش، [[اسماء دختر عمیس|اسماء دختر عمیس]] بود که بعد از مرگ ابوبکر، به همسرى [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام درآمد و محمد در خانه حضرت بزرگ شد و تربیت یافت.
+
قاسم بن محمد در سال ۳۶ هجری در خانه [[محمد بن ابی بکر|محمد بن ابى بکر]] -که یکى از یاران با [[اخلاص]] و از سرداران شجاع و پسرخوانده [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه السلام بود-، متولد شد. براى قاسم دو [[کنیه]] نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نیز «دیباج» است و به علت زندگى در [[مدینه]]، «مدنى» هم به او گفته مى شود.<ref> مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶؛ معجم الرجال، ج ۱۴، ص ۴۵، ش ۹۵۳۵؛ مجمع الرجال، ج ۵، ص ۴۹؛ نقدالرجال، ص ۲۷۱؛ رجال الشیخ، ص ۱۰۰؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۱۹؛ کتاب الثقات، ابن حبان، ج ۵، ص ۳۰۲؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۳۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳؛ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۱؛ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵.</ref>
 +
 
 +
مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانی بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند، یکى به همسرى [[امام حسین]] علیه السلام درآمد ([[شهربانو]]) و دیگرى همسر محمد بن ابى‌بکر شد. در نتیجه، [[امام زین  العابدین]] علیه السلام و قاسم  بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.<ref> وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.</ref>
 +
 
 +
یکى از امتیازات قاسم بن محمد این است که او جدّ مادرى [[امام صادق]] علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیه‌اش [[ام فروه]]، زنى بسیار با فضیلت  بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش ام فروه فرمود: «کانت امّى ممّن آمنَت و اتقَت و احسنَت والله یحبّ المحسنین »؛ مادرم جامع سه خصلت برجسته بود: [[ایمان]]، پرهیزکارى و نیکى به دیگران.<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲.</ref>
  
مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانیان بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند؛ یکى به همسرى [[امام حسین]] علیه السلام درآمد و دیگرى همسر محمد بن ابى‌بکر شد. در نتیجه، [[امام زین  العابدین]] علیه السلام و قاسم  بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.|<ref> وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.</ref>
 
 
==نظرها در مورد قاسم بن محمد==
 
==نظرها در مورد قاسم بن محمد==
  
'''از منظر امامان معصوم علیهم السلام:'''  
+
'''از منظر امامان علیهم‌السلام:'''  
  
قاسم  بن محمد، از نظر دارا بودن خصلت هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، در چنان قله شکوهمندى قرار داشت که طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امامان معصوم قرار گرفته است:  
+
قاسم  بن محمد، طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت [[امامان معصوم]] علیهم‌السلام قرار گرفته است:  
  
 
* [[امام صادق]] علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد [[امام سجاد]] علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
 
* [[امام صادق]] علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد [[امام سجاد]] علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
* اسحاق بن جریر مى گوید: حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «[[سعید بن مسیب|سعید بن مسیب]]، قاسم بن محمد و [[ابو خالد کابلی|ابوخالد کابلى]]، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت  حضرت سجاد علیه السلام بودند».|<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».</ref>
+
* اسحاق بن جریر مى گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «[[سعید بن مسیب|سعید بن مسیب]]، قاسم بن محمد و [[ابو خالد کابلی|ابوخالد کابلى]]، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت  حضرت سجاد علیه السلام بودند».<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».</ref>
* [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حمیرى]] در اثر گرانسنگ خود به نام [[قرب الاسناد]] از [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن ابى نصر بزنطى]] روایت مى کند: روزى در نزد حضرت [[امام رضا]] علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و اسلام ناب، قرار داشتند».|<ref> قرب الاسناد، ص ۲۸۶.</ref>
+
* [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حمیرى]] در اثر گرانسنگ خود به نام [[قرب الإسناد (کتاب)|قرب الإسناد]] از [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن ابى نصر بزنطى]] روایت مى کند: روزى در نزد [[امام رضا]] علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و [[تشیع]] قرار داشتند».<ref> قرب الاسناد، ص ۲۸۶.</ref>
* حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم پدرم و جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، نماز مغرب و عشاء را جمع خواند، بدون این که بین آن دو [[نماز]]، نماز دیگرى بخواند».|<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.</ref>
+
* حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم پدرم و جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، [[نماز مغرب]] و [[نماز عشاء]] را جمع خواند، بدون این که بین آن دو [[نماز]]، نماز دیگرى بخواند».<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.</ref>
  
 
'''از دیدگاه عالمان شیعى:'''  
 
'''از دیدگاه عالمان شیعى:'''  
  
بیشتر ترجمه‌نویسان [[شیعه]] که در دانش ترجمه، میراث مکتوبى دارند؛ به پیروى از این دو امام بزرگوار، شخصیت قاسم را حرمت نهاده و از او به نیکى یاد کرده اند:  
+
بیشتر علمای [[رجال]] و ترجمه‌نویسان [[شیعه]]، شخصیت قاسم را تکریم نموده و از او به نیکى یاد کرده اند:  
  
* [[شیخ طوسی|شیخ الطائفه]] در کتاب خود، او را از اصحاب [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] علیهما السلام به شمار آورده<ref> رجال طوسى، ص ۱۰۰.</ref> و این نشان مى دهد که او، قاسم را از راویان شیعه مى داند.
+
* [[شیخ طوسی]] در کتاب رجالی خود، او را از اصحاب [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] علیهماالسلام به شمار آورده<ref> رجال طوسى، ص ۱۰۰.</ref> و این نشان مى دهد که او، قاسم را از راویان شیعه مى داند.
* صاحب کتاب [[مجالس المؤمنین (کتاب)|مجالس المؤمنین]] از [[ابن داوود حلی|ابن داود]]، که از رجال شناسان طراز اول شیعه است، نقل مى کند: قاسم بن محمد از اصحاب [[امام زین  العابدین]] علیه السلام و مردى فقیه و دانشمند بوده است.|<ref> مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref>
+
* صاحب کتاب [[مجالس المؤمنین (کتاب)|مجالس المؤمنین]] از [[ابن داوود حلی]] نقل مى کند: قاسم بن محمد از اصحاب [[امام زین  العابدین]] علیه السلام و مردى [[فقیه]] و دانشمند بوده است.<ref> مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref>
* [[عبدالله مامقانی|علامه ممقانى]]: قاسم یکى از راویان و دانشوران شیعى است.|<ref> تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.</ref>
+
* [[عبدالله مامقانی|علامه ممقانى]] می گوید: قاسم یکى از راویان و دانشوران شیعى است.<ref> تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.</ref>
* محقق معاصر، صاحب [[قاموس الرجال شوشتری (کتاب)|قاموس الرجال]]: او از شیعیان خالص است.|<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.</ref>
+
* محقق معاصر، صاحب [[قاموس الرجال شوشتری (کتاب)|قاموس الرجال]] می گوید: او از شیعیان خالص است.<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.</ref>
* استاد [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانى]]: وى یکى از فقیهان بزرگ و از یاران امام سجاد علیه السلام است.|<ref> موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.</ref>
+
* استاد [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانى]] می گوید: وى یکى از فقیهان بزرگ و از یاران امام سجاد علیه السلام است.<ref> موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.</ref>
  
 
'''از منظر عالمان سنى:'''  
 
'''از منظر عالمان سنى:'''  
  
همه دانشمندان [[اهل سنت]] مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم، اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:
+
دانشمندان [[اهل سنت]] مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:
  
* صاحب طبقات الکبرى: او مردى موجه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار و کنیه اش ابومحمد است.|<ref> طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.</ref>
+
* صاحب [[الطبقات الکبری (کتاب)|الطبقات الکبرى]]: او مردى موجّه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار است.<ref> طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.</ref>
* ابن حبان: قاسم از بزرگان [[تابعین]]، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود بود؛ از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، [[ورع]].|<ref> کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.</ref>
+
* ابن حبّان: قاسم از بزرگان [[تابعین]]، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، [[ورع]] بود.<ref> کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.</ref>
* مؤلف حلیة الاولیاء: قاسم  بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار، مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref>
+
* مؤلف [[حلیة الأولیاء (کتاب)|حلیة الاولیاء]]: قاسم  بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار و مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.<ref> حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref>
 
* [[ابن خلکان|ابن خلکان]]: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفت‌گانه [[مدینه]] بود.
 
* [[ابن خلکان|ابن خلکان]]: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفت‌گانه [[مدینه]] بود.
* ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت [[امام علی علیه السلام|على  بن ابى طالب]] دیده به جهان گشود.|<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.</ref>
+
* ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت [[امام علی علیه السلام|على  بن ابى طالب]] دیده به جهان گشود.<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.</ref>
 
 
==خصلت‌های قاسم بن محمد==
 
 
 
شخصیت هر انسانى، در گرو برجستگى هاى روحى و رفتارها و سخنان حکیمانه اوست. قاسم  بن محمد به برکت  بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت  با [[امام سجاد علیه السلام|امام ساجدان]] علیه السلام و نیز بهره‌بردن از دانش سایر دانشمندان، به کمالاتى نائل شد که به اختصار به آن مى پردازیم:
 
 
 
'''<I>سکوت فراوان:</I>'''
 
 
 
قاسم بهره فراوانى از [[عقل]] داشت؛ در پرتو همین عقل بود که بسیار آرام و ساکت  بود و کمتر سخن مى گفت؛ کان صموتا لایتکلم.|<ref> کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۳.</ref>
 
 
 
'''<I>فقاهت:</I>'''
 
 
 
خصلت  برجسته دیگر قاسم، دانش و آگاهى او به [[احکام]] دین بود؛ به همین علت است که او را به عنوان یک [[فقیه|فقیه]] عالى  مقام ستوده اند.
 
 
 
'''<I>استاد حدیث:</I>'''
 
 
 
این صحابى بزرگ در دانش [[حدیث]] و [[فقه]] استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نیز از محضر او کسب فیض مى کردند. درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن نماز عشا، در مسجد مى نشست و اصحابش، گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حدیث نقل مى کرد. یکى از دانشمندان چنین نقل مى کند: قاسم بن محمد را مى دیدم که در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو رکعت نماز تحیت مسجد را مى خواند آن‌گاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.
 
  
'''<I>فروتنى:</I>'''
+
==ویژگی‌های علمی و اخلاقی==
  
قاسم با این که از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسیار فروتن بود. روزى از او پرسیدند: تو اعلم هستى یا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مبارکى است. او کراهت داشت که بگوید: اعلم از من است؛ تا [[دروغ]] نگفته باشد، یا بگوید: من از او اعلم هستم؛ تا خودستایى و غرور نباشد.
+
قاسم بن محمد به برکت  بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت  با [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد]] علیه السلام، به کمالاتى نائل شد که به اختصار ذکر می شود:
  
'''<I>دقت در نقل روایت:</I>'''
+
*'''سکوت فراوان:''' قاسم بهره فراوانى از [[عقل]] داشت؛ در پرتو همین عقل بود که بسیار آرام و ساکت  بود و کمتر سخن مى گفت؛ «کان صموتا لایتکلّم».<ref> کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۳.</ref>
  
نوشته اند که او هنگام [[روایت]]، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند. وى روایت را واژه به واژه و بى‌کم و کاست نقل مى کرد.|<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.</ref>
+
*'''فقاهت:''' خصلت  برجسته دیگر قاسم، دانش و آگاهى او به [[احکام]] دین بود؛ به همین علت است که او را به عنوان یک [[فقیه|فقیه]] عالى  مقام ستوده اند.
  
'''<I>جد بزرگوار امام صادق علیه السلام:</I>'''
+
*'''فروتنى:''' قاسم با این که از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسیار فروتن بود. روزى از او پرسیدند: تو اعلم هستى یا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مبارکى است. او کراهت داشت که بگوید: اعلم از من است؛ تا [[دروغ]] نگفته باشد، یا بگوید: من از او اعلم هستم؛ تا خودستایى و [[غرور]] نباشد.
  
یکى از امتیازات قاسم  بن محمد این است که او جد مادرى [[امام صادق]] علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیه اش [[ام فروه]]، زنى بسیار با فضیلت  بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش فرمود، مادرم جامع سه خصلت  برجسته بود: [[ایمان]]؛ [[پرهیزکارى]]؛ نیکى به دیگران.|<ref> اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲. «کانت امى ممن آمنت و اتقت و احسنت والله یحب المحسنین ».</ref>
+
==فعالیت‌های علمی و اجتماعی==
  
'''<I>سخنان حکیمانه:</I>'''
+
این [[محدث]] والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش [[حدیث]] و [[فقه]] از محضر دو تن از [[ائمه اطهار|امامان]] شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده که از آنان روایت نقل کرده است؛ از جمله: [[ابن عباس]] (مفسر معروف)، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، [[ابن مسعود|عبدالله بن مسعود]] و [[اسماء دختر عمیس|اسماء بنت عمیس]].
  
. او مى گفت: لایعد الرجل رجلا حتى یعرف  الله؛|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref> آن‌گاه صفت مردانگى بر انسان برازنده است که خداشناس و دین‌مدار باشد.
+
قاسم بن محمد در دانش [[حدیث]] و [[فقه]] استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نیز از محضر او کسب فیض مى کردند. درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن [[نماز عشا]]، در [[مسجد]] مى نشست و اصحابش گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حدیث نقل مى کرد. یکى از دانشمندان چنین نقل مى کند: قاسم بن محمد را مى دیدم که در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو [[رکعت]] نماز تحیت مسجد را مى خواند آن‌گاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.
  
*۲. اگر انسان بعد از این که حق [[خدا]] را شناخت و به خدا ایمان داشت، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که [[فتوا]] دهد بدون علم و آگاهى.|<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.</ref>
+
نوشته اند که او هنگام نقل روایت، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند و آن را واژه به واژه و بى‌کم و کاست نقل کند.<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.</ref>
  
*۳. یکى از امیران [[مدینه]] درباره مفهوم «عالم» پرسید، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است که بر زبان نراند مگر چیزى را که به طور کامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.|<ref> تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۸.</ref>
+
'''نمونۀ روایات:'''
  
==انتقاد قاسم بن محمد از عایشه==
+
از میان [[احادیث]] فراوانى که قاسم، باواسطه از حضرت [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلى الله علیه وآله نقل مى کند، دو روایت ذکر می شود:
  
در [[تاریخ یعقوبی (کتاب)|تاریخ یعقوبى]] آمده است: پس از شهادت [[امام حسن]] مجتبى علیه السلام [[عایشه]] سوار بر استر، فریاد مى کرد که: نمى گذارم کسى را در خانه [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه و آله و سلم دفن کنند. قاسم که سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عایشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز یاد [[جنگ جمل]] از خاطره ها زدوده نشده که سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى کارى کنى که گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش [[فتنه]] دیگر را روشن کرده است!».
+
*قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر [[ازدواج]] فرمود: «اعظم النساء برکة اَیسرهنّ مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که [[مهریه]] و مخارجش کمتر باشد».<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.</ref>
==استادان حدیث==
 
  
این [[محدث]] والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش [[حدیث]] و [[فقه]] از محضر دو تن از [[ائمه اطهار|امامان]] شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده است؛ از جمله: [[ابن عباس]] (مفسر معروف)، اسلم (غلام [[عمر بن خطاب|عمر]])، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، [[ابن مسعود|عبدالله بن مسعود]] و [[اسماء دختر عمیس|اسماء بنت عمیس]]. در ضمن، او شاگردان زیادى هم داشته که اسامى آنان در منابع رجال شناسى موجود است.
+
*قاسم از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى کند که حضرت روزى به جمعى از یارانش فرمود: «آیا مى دانید چه کسانى در [[روز قیامت]] زودتر از دیگران به سوى سایه رحمت الهى، پیشى مى گیرند؟». عرض کردند: خداوند و رسولش عالم ترند. فرمود: «آن‌ها کسانى هستند که هنگامى که سخن حقى درباره آن‌ها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذیرایند و زمانى که نیازمندان از آن‌ها چیزى طلب مى کنند، از کمک به آنان دریغ نمى کنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى دیگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل [[انصاف]] و حق‌طلبى هستند».<ref> همان.</ref>
==نمونه روایات==
 
  
مناسب است از میان [[احادیث]] فراوانى که قاسم، باواسطه از حضرت [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند، دو روایت را یادآور شویم:
+
'''سخنان حکیمانه:'''
  
'''<I>همسر بابرکت:</I>'''
+
*قاسم بن محمد مى گفت: لایُعدّ الرجلُ رجلاً حتى یعرفَ  اللهَ؛|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref> صفت مردانگى آن‌گاه بر انسان برازنده است که خداشناس و دین‌مدار باشد.
  
قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر [[ازدواج]] فرمود: «اعظم النساء برکة ایسرهن مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که مهریه و مخارجش کمتر باشد».|<ref> حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.</ref>
+
*همچنین از او نقل شده: اگر انسان -بعد از این که حق [[خدا]] را شناخت و به خدا ایمان داشت-، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که [[فتوا]] دهد بدون علم و آگاهى.<ref> طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.</ref>
  
'''<I>خصلت هاى عالى:</I>'''
+
*یکى از امیران [[مدینه]] درباره مفهوم «عالم» پرسید، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است که بر زبان نراند مگر چیزى را که به طور کامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.<ref> تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۸.</ref>
  
قاسم از [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم روایت مى کند که حضرت روزى به جمعى از یارانش فرمود: «آیا مى دانید چه کسانى در [[روز قیامت]] زودتر از دیگران به سوى سایه رحمت الهى، پیشى مى گیرند؟». عرض کردند: خداوند و رسولش عالم ترند. فرمود: «آن‌ها کسانى هستند که هنگامى که سخن حقى درباره آن‌ها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذیرایند و زمانى که نیازمندان از آن‌ها چیزى طلب مى کنند، از کمک به آنان دریغ نمى کنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى دیگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل [[انصاف]] و حق طلبى هستند».|<ref> همان.</ref>
+
*انتقاد از [[عایشه]]: در [[تاریخ یعقوبی (کتاب)|تاریخ یعقوبى]] آمده است: پس از شهادت [[امام حسن]] علیه السلام، عایشه سوار بر استر، فریاد مى کرد که: نمى گذارم کسى را در خانه [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله دفن کنند. قاسم که سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عایشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز یاد [[جنگ جمل]] از خاطره ها زدوده نشده که سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى کارى کنى که گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش [[فتنه]] دیگر را روشن کرده است!».
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
قاسم بن محمد به عنوان محدثى [[فقیه|فقیه]] که نقش ممتازى در پیشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى که به سفر [[حج]] (یا [[عمره]]) مشرف مى شد، بین راه [[مدینه]] و [[مکه]]، در سرزمین «قدید»، در حالى که ۷۶ سال از عمرش سپرى شده بود، به سال ۱۰۶ ق. از دنیا رفت. پیکر او از قدید به مدینه آورده شد و به خاک سپرده شد.|<ref> وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۸۴.</ref>
+
قاسم بن محمد به عنوان محدثى [[فقیه|فقیه]] که نقش ممتازى در پیشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى که به سفر [[حج]] (یا [[عمره]]) مشرف مى شد، بین راه [[مدینه]] و [[مکه]]، در سرزمین «قدید»، در حالى که ۷۶ سال از عمرش سپرى شده بود، به سال ۱۰۶ ق. از دنیا رفت. پیکر او از قدید به مدینه آورده و به خاک سپرده شد.<ref> وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۸۴.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
==منبع==
+
==منابع==
قاسم بن محمد؛ حوارى امام زین العابدین علیه السلام، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.
+
*"قاسم بن محمد؛ حوارى امام زین‌العابدین علیه‌السلام"، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.
  
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
+
[[رده:علمای قرن اول]][[رده:علماء شیعه]][[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]][[رده:اصحاب امام سجاد علیه السلام]][[رده:راویان حدیث]]
[[رده:علمای قرن اول]]
 
[[رده:اصحاب امام سجاد علیه السلام]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۴۹

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«قاسم» فرزند محمد بن ابى‌بکر، از راویان و عالمان تابعی و از اصحاب و یاران امام سجاد علیه‌السلام و جدّ مادرى امام صادق علیه‌السلام بود. بیشتر علمای شیعه و سنی، از قاسم بن محمد به دلیل داشتن خصلت‌هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، به نیکى یاد کرده‌اند.

ولادت و خاندان

قاسم بن محمد در سال ۳۶ هجری در خانه محمد بن ابى بکر -که یکى از یاران با اخلاص و از سرداران شجاع و پسرخوانده امیرمؤمنان علیه السلام بود-، متولد شد. براى قاسم دو کنیه نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نیز «دیباج» است و به علت زندگى در مدینه، «مدنى» هم به او گفته مى شود.[۱]

مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانی بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند، یکى به همسرى امام حسین علیه السلام درآمد (شهربانو) و دیگرى همسر محمد بن ابى‌بکر شد. در نتیجه، امام زین العابدین علیه السلام و قاسم بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.[۲]

یکى از امتیازات قاسم بن محمد این است که او جدّ مادرى امام صادق علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیه‌اش ام فروه، زنى بسیار با فضیلت بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش ام فروه فرمود: «کانت امّى ممّن آمنَت و اتقَت و احسنَت والله یحبّ المحسنین »؛ مادرم جامع سه خصلت برجسته بود: ایمان، پرهیزکارى و نیکى به دیگران.[۳]

نظرها در مورد قاسم بن محمد

از منظر امامان علیهم‌السلام:

قاسم بن محمد، طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امامان معصوم علیهم‌السلام قرار گرفته است:

  • امام صادق علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد امام سجاد علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
  • اسحاق بن جریر مى گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «سعید بن مسیب، قاسم بن محمد و ابوخالد کابلى، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت حضرت سجاد علیه السلام بودند».[۴]
  • عبدالله بن جعفر حمیرى در اثر گرانسنگ خود به نام قرب الإسناد از احمد بن ابى نصر بزنطى روایت مى کند: روزى در نزد امام رضا علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و تشیع قرار داشتند».[۵]
  • حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم پدرم و جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، نماز مغرب و نماز عشاء را جمع خواند، بدون این که بین آن دو نماز، نماز دیگرى بخواند».[۶]

از دیدگاه عالمان شیعى:

بیشتر علمای رجال و ترجمه‌نویسان شیعه، شخصیت قاسم را تکریم نموده و از او به نیکى یاد کرده اند:

از منظر عالمان سنى:

دانشمندان اهل سنت مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:

  • صاحب الطبقات الکبرى: او مردى موجّه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار است.[۱۲]
  • ابن حبّان: قاسم از بزرگان تابعین، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، ورع بود.[۱۳]
  • مؤلف حلیة الاولیاء: قاسم بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار و مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.[۱۴]
  • ابن خلکان: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفت‌گانه مدینه بود.
  • ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت على بن ابى طالب دیده به جهان گشود.[۱۵]

ویژگی‌های علمی و اخلاقی

قاسم بن محمد به برکت بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت با امام سجاد علیه السلام، به کمالاتى نائل شد که به اختصار ذکر می شود:

  • سکوت فراوان: قاسم بهره فراوانى از عقل داشت؛ در پرتو همین عقل بود که بسیار آرام و ساکت بود و کمتر سخن مى گفت؛ «کان صموتا لایتکلّم».[۱۶]
  • فقاهت: خصلت برجسته دیگر قاسم، دانش و آگاهى او به احکام دین بود؛ به همین علت است که او را به عنوان یک فقیه عالى مقام ستوده اند.
  • فروتنى: قاسم با این که از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسیار فروتن بود. روزى از او پرسیدند: تو اعلم هستى یا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مبارکى است. او کراهت داشت که بگوید: اعلم از من است؛ تا دروغ نگفته باشد، یا بگوید: من از او اعلم هستم؛ تا خودستایى و غرور نباشد.

فعالیت‌های علمی و اجتماعی

این محدث والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش حدیث و فقه از محضر دو تن از امامان شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده که از آنان روایت نقل کرده است؛ از جمله: ابن عباس (مفسر معروف)، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، عبدالله بن مسعود و اسماء بنت عمیس.

قاسم بن محمد در دانش حدیث و فقه استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نیز از محضر او کسب فیض مى کردند. درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن نماز عشا، در مسجد مى نشست و اصحابش گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حدیث نقل مى کرد. یکى از دانشمندان چنین نقل مى کند: قاسم بن محمد را مى دیدم که در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو رکعت نماز تحیت مسجد را مى خواند آن‌گاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.

نوشته اند که او هنگام نقل روایت، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند و آن را واژه به واژه و بى‌کم و کاست نقل کند.[۱۷]

نمونۀ روایات:

از میان احادیث فراوانى که قاسم، باواسطه از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وآله نقل مى کند، دو روایت ذکر می شود:

  • قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر ازدواج فرمود: «اعظم النساء برکة اَیسرهنّ مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که مهریه و مخارجش کمتر باشد».[۱۸]
  • قاسم از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى کند که حضرت روزى به جمعى از یارانش فرمود: «آیا مى دانید چه کسانى در روز قیامت زودتر از دیگران به سوى سایه رحمت الهى، پیشى مى گیرند؟». عرض کردند: خداوند و رسولش عالم ترند. فرمود: «آن‌ها کسانى هستند که هنگامى که سخن حقى درباره آن‌ها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذیرایند و زمانى که نیازمندان از آن‌ها چیزى طلب مى کنند، از کمک به آنان دریغ نمى کنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى دیگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل انصاف و حق‌طلبى هستند».[۱۹]

سخنان حکیمانه:

  • قاسم بن محمد مى گفت: لایُعدّ الرجلُ رجلاً حتى یعرفَ اللهَ؛|[۲۰] صفت مردانگى آن‌گاه بر انسان برازنده است که خداشناس و دین‌مدار باشد.
  • همچنین از او نقل شده: اگر انسان -بعد از این که حق خدا را شناخت و به خدا ایمان داشت-، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که فتوا دهد بدون علم و آگاهى.[۲۱]
  • یکى از امیران مدینه درباره مفهوم «عالم» پرسید، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است که بر زبان نراند مگر چیزى را که به طور کامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.[۲۲]
  • انتقاد از عایشه: در تاریخ یعقوبى آمده است: پس از شهادت امام حسن علیه السلام، عایشه سوار بر استر، فریاد مى کرد که: نمى گذارم کسى را در خانه پیامبر صلى الله علیه وآله دفن کنند. قاسم که سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عایشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز یاد جنگ جمل از خاطره ها زدوده نشده که سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى کارى کنى که گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش فتنه دیگر را روشن کرده است!».

وفات

قاسم بن محمد به عنوان محدثى فقیه که نقش ممتازى در پیشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى که به سفر حج (یا عمره) مشرف مى شد، بین راه مدینه و مکه، در سرزمین «قدید»، در حالى که ۷۶ سال از عمرش سپرى شده بود، به سال ۱۰۶ ق. از دنیا رفت. پیکر او از قدید به مدینه آورده و به خاک سپرده شد.[۲۳]

پانویس

  1. مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶؛ معجم الرجال، ج ۱۴، ص ۴۵، ش ۹۵۳۵؛ مجمع الرجال، ج ۵، ص ۴۹؛ نقدالرجال، ص ۲۷۱؛ رجال الشیخ، ص ۱۰۰؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۱۹؛ کتاب الثقات، ابن حبان، ج ۵، ص ۳۰۲؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۳۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳؛ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۱؛ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵.
  2. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.
  3. اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲.
  4. اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».
  5. قرب الاسناد، ص ۲۸۶.
  6. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.
  7. رجال طوسى، ص ۱۰۰.
  8. مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.
  9. تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.
  10. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.
  11. موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.
  12. طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.
  13. کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.
  14. حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج ۲، ص ۱۸۳.
  15. سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.
  16. کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۳.
  17. طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.
  18. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.
  19. همان.
  20. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.
  21. طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.
  22. تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۸.
  23. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۸۴.

منابع

  • "قاسم بن محمد؛ حوارى امام زین‌العابدین علیه‌السلام"، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه