ارهاص: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
جز (مهدی موسوی صفحهٔ اِرهاص را به ارهاص که تغییرمسیر بود منتقل کرد)
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''''زمینه‌سازى براى وقوع بعثت انبیا علیهم‌السلام.'''''
+
'''«اِرهاص»''' در اصطلاح متکلمان، حوادث خارق‌العاده یا شگفتى است که در آستانه میلاد پیامبران الهی و یا بعد از آن و پیش از بعثت ایشان به وقوع مى‌پیوندد و از [[نبوت]] آن‌ها در آینده حکایت دارد. آیاتى از [[قرآن|قرآن کریم]] به وقایعى اشاره دارد که از ارهاصات پیامبران دانسته شده‌اند.
  
ارهاص در لغت به ‌معناى «اثبات» و «اصرار» از ریشه «ر‌ـ‌ هـ ‌ـ‌ ص» (تأسیس بنیان، ساختن رگه‌زیرین بنا)<ref> لسان‌العرب، ج‌ ص ‌343، «رهص».</ref> و «رِهص» (شالوده، چینه و بنیان) آمده است.<ref> الصحاح، ج‌ ص‌ 1042، «رهص».</ref> براى ارهاص معانى دیگرى نیز گفته ‌شده است.<ref> لغت‌نامه، ج‌ ص‌ 1637، «ارهاص».</ref>
+
==واژه‌شناسی==
 +
«ارهاص» در لغت به ‌معناى «اثبات» و «اصرار» از ریشه «ر‌ـ‌ هـ ‌ـ‌ ص» (تأسیس بنیان، ساختن رگه‌زیرین بنا)<ref> لسان‌العرب، ج‌ ۵، ص ‌۳۴۳، «رهص».</ref> و «رِهص» (شالوده، چینه و بنیان) آمده است.<ref> الصحاح، ج‌ ۳، ص‌ ۱۰۴۲، «رهص».</ref> براى ارهاص معانى دیگرى نیز گفته ‌شده است.<ref> لغت‌نامه، ج‌ ۲، ص‌ ۱۶۳۷، «ارهاص».</ref>
  
در اصطلاح متكلمان، حوادث خارق‌العاده<ref> كشاف اصطلاحات الفنون، ج‌ ص‌ 141، «ارهاص».</ref> یا شگفتى<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 491.</ref> است كه در آستانه میلاد انبیاء و یا بعد از آن و پیش از بعثت ایشان به وقوع مى‌پیوندد<ref> روح البیان، ج‌ 10، ص‌ 510.</ref> و از نبوت آن‌ها در آینده حكایت دارد تا مردم با مشاهده آن امور، آماده شنیدن دعوت انبیا علیهم‌السلام شوند.<ref> همان؛ تلخیص المحصل، ص‌ 350.</ref>
+
در اصطلاح متکلمان، حوادث خارق‌العاده<ref> کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌ ۱، ص‌ ۱۴۱، «ارهاص».</ref> یا شگفتى<ref> کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۱.</ref> است که در آستانه میلاد انبیاء علیهم‌السلام و یا بعد از آن و پیش از بعثت ایشان به وقوع مى‌پیوندد<ref> روح البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۵۱۰.</ref> و از [[نبوت]] آن‌ها در آینده حکایت دارد تا مردم با مشاهده آن امور، آماده شنیدن دعوت انبیا شوند.<ref> همان؛ تلخیص المحصل، ص‌ ۳۵۰.</ref>
  
آنچه مقدمه آماده‌سازى [[پیامبران]] براى [[نبوت]] باشد مانند تذكرات غیبى به ایشان نیز، ارهاص دانسته شده است<ref> منشور جاوید، ج‌ 12، ص‌ 358.</ref> تناسب بین معناى لغوى و اصطلاحى آن، این است كه با ارهاص، شالوده نبوت پى‌ریزى مى‌شود.<ref> تلخیص المحصل، ص‌ 350.</ref>
+
آنچه مقدمه آماده‌سازى [[پیامبران]] براى نبوت باشد مانند تذکرات غیبى به ایشان نیز، ارهاص دانسته شده است.<ref> منشور جاوید، ج‌ ۱۲، ص‌ ۳۵۸.</ref> تناسب بین معناى لغوى و اصطلاحى آن، این است که با ارهاص، شالوده نبوت پى‌ریزى مى‌شود.<ref> تلخیص المحصل، ص‌ ۳۵۰.</ref>
  
ارهاص همچون معجزه و كرامت از باب لطف است؛<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 49.</ref> و زمینه انجام اطاعت و دورى از گناه را فراهم مى‌سازد.<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 492؛ كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 444.</ref> تفاوت ارهاص با معجزه در این است كه ارهاص، پیش از زمان دعوت و بدون تحدى (مبارزه‌طلبى) است.<ref> شرح المقاصد، ج‌ ص‌ 12.</ref> گرچه متكلمان گاهى از باب مجاز و ‌علاقه مشابهت یا تغلیب به ارهاص معجزه نیز ‌گفته‌اند.<ref> شرح المقاصد، ج‌ ص‌ 12‌ـ‌13.</ref>
+
ارهاص همچون [[معجزه]] و کرامت از باب لطف است؛<ref> کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹.</ref> و زمینه انجام اطاعت و دورى از [[گناه]] را فراهم مى‌سازد.<ref> کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۲؛ کشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۴۴۴.</ref> تفاوت ارهاص با معجزه در این است که ارهاص، پیش از زمان دعوت و بدون تحدى (مبارزه‌طلبى) است.<ref> شرح المقاصد، ج‌ ۵، ص‌ ۱۲.</ref> گرچه متکلمان گاهى از باب مجاز و ‌مشابهت یا تغلیب، به ارهاص، معجزه نیز ‌گفته‌اند.<ref> شرح المقاصد، ج‌ ۵، ص‌ ۱۲‌ـ‌۱۳.</ref>
  
بعضى از متكلمان معتزلى ارهاص را نپذیرفته‌اند. چنان‌كه كرامت را نیز انكار نموده‌اند<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 491.</ref> آنان ارهاصات واقع شده در هر عصرى را به پیامبر موجود در آن عصر نسبت داده و از معجزات وى مى‌دانند<ref> شرح المواقف الایجى، ج‌ ص‌ 226.</ref> و این در ‌حالى است كه برخى از ارهاصات در زمانى تحقق یافته كه پیامبرى وجود نداشته است.<ref> شرح المواقف الایجى، ج‌ ص‌ 226.</ref>
+
بعضى از متکلمان [[معتزله|معتزلى]] ارهاص را نپذیرفته‌اند، چنان‌که کرامت را نیز انکار نموده‌اند.<ref> کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۱.</ref> آنان ارهاصات واقع شده در هر عصرى را به پیامبر موجود در آن عصر نسبت داده و از معجزات وى مى‌دانند<ref> شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۶.</ref> و این در ‌حالى است که برخى از ارهاصات در زمانى تحقق یافته که پیامبرى وجود نداشته است.<ref> شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۶.</ref>
  
برخى، آماده‌سازى اذهان براى وقوع ولایت اولیا را نیز ارهاص دانسته‌اند بنابر این سخن گفتن [[حضرت فاطمه]] زهرا علیهاالسلام را در رَحم مادر<ref> منتهى‌الآمال، ج‌ ص‌ 215.</ref> و خواندن [[سوره مؤمنون]] به ‌وسیله [[امام على]] علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت<ref> مناقب، ج‌ ص‌ 198.</ref> و سخن گفتن دیگر امامان بلافاصله پس از ولادت و كرامات آنان در خردسالى را ارهاص به ‌شمار آورده<ref> مهر تابان، ص‌ 225.</ref> و تفاوت آن با كرامت را در پیش از موعد بودن ارهاص دانسته‌اند.<ref> مهر تابان، ص‌ 225.</ref>
+
برخى، آماده‌سازى اذهان براى وقوع [[ولایت]] اولیاء را نیز ارهاص دانسته‌اند؛ بنابراین، سخن گفتن [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام در رَحم مادرش [[خدیجه|حضرت خدیجه]]<ref> منتهى‌الآمال، ج‌ ۱، ص‌ ۲۱۵.</ref> و خواندن [[سوره مؤمنون]] به ‌وسیله [[امام على]] علیه‌السلام لحظاتى پس از [[ولادت امام علی علیه السلام|ولادت]]<ref> مناقب، ج‌ ۲، ص‌ ۱۹۸.</ref> و سخن گفتن دیگر [[ائمه|امامان]] پس از ولادت و کرامات آنان در خردسالى را ارهاص به ‌شمار آورده و تفاوت آن با کرامت را در پیش از موعد بودن ارهاص دانسته‌اند.<ref> مهر تابان، ص‌ ۲۲۵.</ref>
  
در تاریخ، ارهاصات بسیارى براى [[پیامبران]] به خصوص نبى ‌اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.<ref> كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة والنهایه، ج‌ ص‌ 213؛ شرح المقاصد، ج‌ ص‌ 12.</ref> در [[قرآن]] گرچه به ارهاص تصریح نشده است ولى آیاتى از قرآن به وقایعى اشاره دارد كه از ارهاصات پیامبران دانسته شده و یا مى‌توان آن‌ها را از مصادیق ارهاص دانست.
+
==ارهاصات برخی از پیامبران==
 +
در اخبار و تاریخ، ارهاصات بسیارى براى [[پیامبران]] علیهم‌السلام به خصوص [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله نقل شده است.<ref> کشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۱۳؛ شرح المقاصد، ج‌ ۵، ص‌ ۱۲.</ref> در [[قرآن]] گرچه به کلمه ارهاص تصریح نشده است، ولى آیاتى از آن به وقایعى اشاره دارد که از ارهاصات پیامبران دانسته شده و یا مى‌توان آن‌ها را از مصادیق ارهاص دانست.
  
'''ارهاصات یوسف علیه‌السلام'''
+
=== ارهاصات یوسف علیه‌السلام ===
 +
'''خواب حضرت یوسف:'''
  
'''''1. دور ساختن از گناه:'''''
+
با توجه به این ‌که غالباً خواب‌هاى صادق [[پیامبران]] را که از [[نبوت]] ایشان گزارش مى‌دهد، ارهاص مى‌خوانند،<ref> منشور جاوید، ج‌ ۱۲، ص‌ ۳۵۸.</ref> ممکن است خوابى که [[حضرت یوسف]] علیه‌السلام براى پدر خود نقل مى‌کند که یازده ستاره، خورشید و ماه براى وى سجده مى‌کنند: {{متن قرآن|«إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کوْکبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ»}} ([[سوره یوسف]]/۱۲، ۴) را از ارهاصات وى به ‌شمار آورد.
  
با این ‌كه تمام شرایط و امكانات تحقق گناه براى [[حضرت یوسف]] علیه‌السلام فراهم بود،<ref> المیزان، ج‌ 11، ص‌ 120‌ـ‌125.</ref> وى خدا را در خلوت‌ها شاهد و ناظر دیده، بندگى او را برگزید و خود را آماده پذیرش هر گونه سختى نمود: «...قالَ مَعاذَاللّهِ اِنَّهُ رَبّى اَحسَنَ مَثواىَ اِنَّهُ لایُفلِحُ الظّلِمون» ([[سوره یوسف]]/12، 23) و با كمك برهان الهى از ارتكاب گناه خوددارى كرد: «...لَولا اَن رَءا بُرهنَ رَبِّهِ... لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ والفَحشاءَ‌...».(سوره یوسف/12،24)
+
'''دور ساختن از گناه:'''
  
'''''2. شفاى چشمان یعقوب با پیراهن:'''''
+
با این ‌که تمام شرایط و امکانات تحقق [[گناه]] براى یوسف علیه‌السلام فراهم بود،<ref> المیزان، ج‌ ۱۱، ص‌ ۱۲۰‌ـ‌۱۲۵.</ref> وى [[خدا]] را در خلوت‌ها شاهد و ناظر دیده، بندگى او را برگزید و خود را آماده پذیرش هر گونه سختى نمود: {{متن قرآن|«...قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَای إِنَّهُ لاَ یفْلِحُ الظَّالِمُونَ»}} ([[سوره یوسف]]/۱۲، ۲۳) و با کمک [[برهان]] الهى از ارتکاب گناه خوددارى کرد: {{متن قرآن|«...لَولا اَن رَءا بُرهنَ رَبِّهِ... لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ والفَحشاءَ‌...»}}.(سوره یوسف/۱۲، ۲۴)
  
حضرت یوسف علیه‌السلام به برادرانش گفت: پیراهنم را ببرید بر صورت پدرم بیندازید تا بینا شود: «اِذهَبوا بِقَمیصى هذا فَاَلقوهُ عَلى وجهِ اَبى یَأتِ بَصیرًا‌...». (سوره یوسف/12، 93) با توجه به این ‌كه غالباً خواب‌هاى صادق [[پیامبران]] را كه از نبوت ایشان گزارش مى‌دهد، ارهاص مى‌خوانند.<ref> منشور جاوید، ج‌ 12، ص‌ 358.</ref>
+
'''شفاى چشمان یعقوب با پیراهن:'''
  
ممكن است خوابى كه یوسف علیه‌السلام براى پدر خود نقل مى‌كند كه یازده ستاره، خورشید و ماه براى وى سجده مى‌كنند: «اِنّى رَاَیتُ اَحَدَ عَشَرَ كَوكَبـًا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَیتُهُم لى سجِدین» ([[سوره یوسف]]/12،4) را از ارهاصات وى به ‌شمار آورد.
+
حضرت یوسف علیه‌السلام به برادرانش گفت: پیراهنم را ببرید بر صورت پدرم بیندازید تا بینا شود: {{متن قرآن|«اذْهَبُواْ بِقَمِیصِی هَـذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یأْتِ بَصِیرًا...»}} (سوره یوسف/۱۲، ۹۳).  
  
نجات از چاه و پرورش در خانه عزیز مصر، (سوره یوسف/12،100) و علم تعبیر خواب (سوره یوسف/12،21) نیز از ‌جمله مواردى است كه شاید بتوان آن‌ها را از دیگر ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست. گفتنى است تمام این حوادث را در ‌صورتى مى‌توان از ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست كه پیش از نبوت آن حضرت باشد.
+
نجات از چاه و پرورش در خانه عزیز مصر، (سوره یوسف/۱۲، ۱۰۰) و علم تعبیر خواب (سوره یوسف/۱۲، ۲۱) نیز از ‌جمله مواردى است که شاید بتوان آن‌ها را از دیگر ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست. گفتنى است تمام این حوادث را در ‌صورتى مى‌توان از ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست که پیش از نبوت آن حضرت باشد.
  
'''ارهاصات موسى علیه‌السلام'''
+
===ارهاصات موسى علیه‌السلام===
 +
'''وحى به مادر حضرت موسى:'''
  
'''''1. وحى (الهام) به مادر موسى علیه‌السلام:'''''
+
خداوند به [[مادر حضرت موسی]] [[وحى]] (الهام) کرد که او را شیرده و در دریا بینداز و ترس و اندوه به دل راه مده که ما او را به ‌تو باز ‌مى‌گردانیم: {{متن قرآن|«وَأَوْحَینَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیک...»}}.([[سوره قصص]]/۲۸، ۷)
  
خداوند به مادر موسى [[وحى]] كرد كه او را شیرده و در دریا بینداز و ترس و اندوه به دل راه مده كه ما او را به ‌تو باز ‌مى‌گردانیم: «و‌اَوحَینا اِلى اُمِّ موسى اَن اَرضِعیهِ فَاِذا خِفتِ عَلَیهِ فَاَلقیهِ فِى‌الیَمِّ و‌لاتَخافى و لاتَحزَنى اِنّا رادّوهُ اِلَیكِ‌...».([[سوره قصص]]/28، 7)
+
'''نجات حضرت موسى از دریا:'''
  
'''''2. نجات موسى علیه‌السلام از دریا:'''''
+
هنگامى که کارگزاران [[فرعون]]، [[حضرت موسى]] علیه‌السلام را از آب گرفته به نزد وى آوردند، چون چشم همسر فرعون به موسى افتاد به فرعون گفت: او چشم روشنى براى من و تو است. او را نکشید؛ شاید برایمان سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم: {{متن قرآن|«وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَینٍ لِّی وَلَک لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن ینفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا...»}}. ‌(سوره قصص/۲۸، ۹)
  
هنگامى كه كارگزاران فرعون، موسى را از آب گرفته به نزد وى آوردند، چون چشم همسر فرعون به موسى افتاد به فرعون گفت: او چشم روشنى براى من و تو است. او را نكشید؛ شاید برایمان سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم: «و‌قالَتِ امرَاَتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَین لى ولَكَ لاتَقتُلوهُ عَسى اَن یَنفَعَنا اَو نَتَّخِذَهُ وَلَدًا‌...». ‌(سوره قصص/28، 9)
+
'''بازگشت موسى به دامان مادر:'''
  
'''''3. بازگشت موسى به دامان مادر:'''''
+
خداوند مى‌فرماید: موسى را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش بدو روشن شود و غم نخورد و بداند که وعده خداوند درست است: {{متن قرآن|«فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کی تَقَرَّ عَینُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ...»}}. (سوره قصص/۲۸،‌ ۱۳)
  
خداوند مى‌فرماید: موسى را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش بدو روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده خداوند درست است: «فَرَدَدنهُ اِلى اُمِّهِ كَى تَقَرَّ عَینُها ولاتَحزَنَ و لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَاللّهِ حَقٌّ‌...». (سوره قصص/28،‌13)
+
=== ارهاصات عیسى علیه‌السلام ===
 +
'''باردار شدن مریم بدون شوهر:'''<ref> بحارالانوار، ج‌ ۱۴، ص ‌۲۲۴؛ الفرقان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۹.</ref>
  
'''ارهاصات عیسى علیه‌السلام'''
+
وقتى فرشتگان بشارت فرزند را به [[حضرت مریم|مریم]] دادند، او گفت: پروردگارا! چگونه فرزنددار شوم؛ در ‌حالى ‌که بشرى با من تماس نداشته است؟ گفت: چنین است، خداوند هر چه بخواهد مى‌آفریند: {{متن قرآن|«قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یکونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کذَلِک اللّهُ یخْلُقُ مَا یشَاء...»}}. ([[سوره آل ‌عمران]]/۳، ۴۷)
  
'''''1. باردار شدن مریم علیهاالسلام بدون شوهر:'''''<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 14، ص ‌224؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 29.</ref>
+
'''بارور شدن نخل خشک:'''<ref> التفسیر الکبیر، ج‌ ۱۳، ص‌ ۵۲۸؛ الفرقان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۹۶.</ref>
  
وقتى فرشتگان بشارت فرزند را به مریم دادند، مریم گفت: پروردگارا! چگونه فرزنددار شوم؛ در ‌حالى ‌كه بشرى با من تماس نداشته است؟ گفت: چنین است. خداوند هر چه بخواهد مى‌آفریند: «قالَت رَبِّ اَنّى یَكونُ لى وَلَدٌ ولَم‌ یَمسَسنى بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللّهُ یَخلُقُ ما‌یَشاءُ‌...». ([[سوره آل ‌عمران]]/3، 47)
+
پس از وضع حمل حضرت مریم و نیاز وى به غذاى مناسب در آن حال، خداوند به وى فرمود: این تنه نخل را به ‌طرف خود تکان ده، رطب تازه‌اى بر تو فرو ‌مى‌ریزد: {{متن قرآن|«وَهُزِّی إِلَیک بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیک رُطَبًا جَنِیا»}}. ([[سوره مریم]]/۱۹، ۲۵)
  
'''''2. بارور شدن نخل خشك:'''''<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 13، ص‌ 528؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 296.</ref>
+
'''جاری شدن جوى آب از کنار مریم:'''<ref>التفسیر الکبیر، ج‌ ۲۱، ص ‌۵۲۸؛ الفرقان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۹۶‌ـ‌۲۹۷.</ref>
  
پس از وضع حمل مریمِ طاهره و نیاز وى به غذاى مناسب در آن حال، خداوند به وى فرمود: این تنه نخل را به ‌طرف خود تكان ده، رطب تازه‌اى بر تو فرو ‌مى‌ریزد: «و ‌هُزّى اِلَیكِ بِجِذعِ النَّخلَةِ تُسقِط عَلَیكِ رُطَبـًا جَنیـّا». ([[سوره مریم]]/19، 25)
+
هنگامى که مریم علیهاالسلام به آب نیاز داشت جوى آبى از کنار آن حضرت جارى شد: {{متن قرآن|«...‌قَدْ جَعَلَ رَبُّک تَحْتَک سَرِیا»}}. (سوره مریم/۱۹، ۲۴)
  
'''''3. جارى شدن جوى آب از كنار مریم علیهاالسلام:'''''<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 21، ص ‌528؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 296‌ـ‌297.</ref>
+
'''سخن گفتن عیسى در گهواره:'''<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۲، ص‌ ۲۹۵؛ بحارالانوار، ج‌ ۱۴، ص‌ ۲۲۲.</ref>
  
هنگامى كه مریم علیهاالسلام به آب نیاز داشت جوى آبى از كنار آن حضرت جارى شد: «...‌قَد جَعَلَ رَبُّكِ تَحتَكِ سَریـّا». ([[سوره مریم]]/19، 24)
+
عیسى به کسانى ‌که مریم را متهم ساخته بودند فرمود: من بنده خدا هستم. او مرا پیامبرى صاحب کتاب قرار داده است: {{متن قرآن|«قَالُوا کیفَ نُکلِّمُ مَن کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیا × قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِی الْکتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیا»}}. (سوره مریم/۱۹، ۲۹‌ـ‌۳۰) شایان ذکر است که [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام با جمله «و‌جَعَلَنى نَبیـّا» از پیامبرى خویش در آینده خبر داده و به ‌دلیل حتمى بودن وقوع آن از فعل ماضى استفاده شده است.<ref> شرح المواقف، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۶.</ref> بنابراین سخن گفتن وى در گهواره از [[معجزه|معجزات]] آن حضرت به حساب نیامده، بلکه از ارهاصات وى به ‌شمار مى‌آید. با این وجود برخی دیگر گفته اند سخن گفتن عیسى علیه‌السلام در گهواره به ‌دلیل کلام وى در قرآن {{متن قرآن|« وَجَعَلَنِی نَبِیا»}} ([[سوره مریم]]/۱۹، ۳۰) معجزه و در زمان نبوت آن حضرت بوده است.<ref> بحارالانوار، ج‌ ۱۴، ص‌ ۲۲۲.</ref>
  
'''''4. سخن گفتن عیسى علیه‌السلام در گهواره:'''''<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 2، ص‌ 295؛ بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 222.</ref>
+
گروهى از [[معتزله]] که کرامات اولیا را انکار کرده‌اند، نزول مائده آسمانى بر حضرت مریم ([[سوره آل ‌عمران]]/۳،۳۷) و سخن گفتن [[فرشتگان]] با وى (سوره آل ‌عمران/۳،۴۲‌ـ‌۴۵) را نیز از ارهاصات حضرت عیسى علیه‌السلام دانسته‌اند.<ref> کشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۴۷۶.</ref>
  
عیسى به كسانى ‌كه مریم علیهاالسلام را متهم ساخته بودند. فرمود: من بنده خدا هستم. خداوند مرا پیامبرى صاحب كتاب قرار داده است: «قالوا كَیفَ نُكَلِّمُ مَن كانَ فِى المَهدِ صَبیـّا × قالَ اِنّى عَبدُاللّهِ ءاتـنِىَ الكِتبَ و جَعَلَنى نَبیـّا». ([[سوره مریم]]/19، 29‌ـ‌30)
+
===ارهاصات پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله===
 +
'''نابودى اصحاب فیل:'''
  
شایان ذكر است كه [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام با جمله «و‌جَعَلَنى نَبیـّا» از پیامبرى خویش در آینده خبر داده و به ‌دلیل حتمى بودن وقوع آن از فعل ماضى استفاده شده است.<ref> شرح المواقف، ج‌ 8، ص‌ 226.</ref> بنابر این سخن گفتن وى در گهواره از معجزات آن حضرت به حساب نیامده بلكه از ارهاصات وى به ‌شمار مى‌آید.
+
در سال چهلم پیش از [[بعثت]]، همزمان با [[ولادت پیامبر اسلام|میلاد پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله،<ref> التبیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۴۱۰؛ مجمع‌البیان، ج ‌۱۰، ص‌ ۸۲۵؛ التفسیرالکبیر، ج‌ ۱۱، ص‌ ۲۹۳؛ شرح تجرید، ص‌ ۴۹۱.</ref> [[اصحاب فیل]] که قصد حمله به خانه [[کعبه]] را داشتند، شکست خوردند: {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ»}}.([[سوره فیل]]/۱۰۵، ۱) داستان اصحاب فیل قضیه‌اى است که در آن نمى‌توان شبهه کرد و در آن هنگامى که این قصه در [[قرآن]] آمد، برخى از کسانى ‌که آن واقعه را دیده بودند هنوز از دنیا نرفته و آن را به ‌خاطر داشتند.<ref> کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۰.</ref>
  
گروهى از معتزله كه كرامات اولیا را انكار كرده‌اند نزول مائده آسمانى بر مریم ([[سوره آل ‌عمران]]/3،37) و سخن گفتن [[فرشتگان]] با وى (سوره آل ‌عمران/3،42‌ـ‌45) را نیز از ارهاصات حضرت عیسى علیه‌السلام دانسته‌اند.<ref> كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 476.</ref>
+
'''شرح صدر:'''<ref> التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص ۲؛شرح‌المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵.</ref>
  
'''ارهاصات پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله'''
+
گرچه برخى [[شرح صدر]] در آیه: {{متن قرآن|«أَلَمْ نَشْرَحْ لَک صَدْرَک»}} ([[سوره انشراح]]/۹۴، ۱) را امرى جسمانى و مادى (شکافتن سینه حضرت) گرفته‌اند،<ref> التفسیرالکبیر، ج‌ ۳۲، ص ‌۲۰۶؛ شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵.</ref> ولى برخى از محققان آن را ناظر به سعه وجودى [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله به نور الهى دانسته‌اند که به واسطه آن گنجایش همه معارف الهى را یافته و در برابر آن‌ها احساس ضیق و تنگى نکرده است و درباره قصه‌اى که موهم مادى بودن شرح صدر است (و ‌بعضى از تفاسیر آن را ذیل این آیه آورده‌اند) گفته‌اند، داستان مذکور از قبیل تمثل است و اعتقاد به مادى بودن آن اساساً باطل است.<ref> المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۳۴۱، ۳۱۷‌ـ‌۳۱۸.</ref>
  
'''''1. نابودى اصحاب فیل:'''''
+
چنانچه بتوان وقایعى را که در ارتباط با تحقق نبوت در عالم تکوین به وقوع مى‌پیوندد، ارهاص نامید، منع و رجم [[شیطان|شیاطین]] از همه آسمان‌ها با تولد پیامبر‌اکرم صلی الله علیه وآله که در روایتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام در ضمن [[تفسیر]] {{متن قرآن|«وَحَفِظْنَاهَا مِن کلِّ شَیطَانٍ رَّجِیمٍ»}} ([[سوره حجر]]/۱۵، ۱۷) وارد شده است<ref> البرهان، ج‌ ۳، ص‌ ۳۳۴؛ مناقب، ج‌ ۱، ص‌ ۵۶.</ref> از ارهاصات آن‌ حضرت خواهد بود.
  
در سال چهلم پیش از بعثت، همزمان با میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله،<ref> التبیان، ج‌ 10، ص‌ 410؛ مجمع‌البیان، ج ‌10، ص‌ 825؛ التفسیرالكبیر، ج‌ 11، ص‌ 293؛ شرح تجرید، ص‌ 491.</ref> اصحاب فیل كه قصد حمله به خانه كعبه را داشتند، شكست خوردند: «اَلَم تَرَ كَیفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِاَصحبِ الفیل».([[سوره فیل]]/105،1)
+
افزون بر موارد قرآنى، در تاریخ نیز نمونه‌هاى فراوانى از ارهاصات براى پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله گزارش شده است که برخى از آن‌ها عبارت‌ند از: فرو‌ریختن ۱۴ کنگره از ایوان کسرا و خاموش ‌شدن آتش‌کده فارس<ref> کشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ ۲، ص‌ ۲۱۳.</ref> و خشک ‌شدن دریاچه ساوه هنگام ‌تولد آن حضرت،<ref> کشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ ۲، ص‌ ۲۱۳.</ref> سایه ‌انداختن ابر بر سر آن حضرت<ref> کشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ شرح المواقف، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵؛ روح‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۵۱۰.</ref> و سلام‌کردن سنگ‌ها به آن ‌بزرگوار<ref> شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵.</ref> و‌... .  
 
+
==پانویس==
داستان اصحاب فیل قضیه‌اى است كه در آن نمى‌توان شبهه كرد و در آن هنگامى كه این قصه در [[قرآن]] آمد برخى از كسانى ‌كه آن واقعه را دیده بودند هنوز از دنیا نرفته و آن را به ‌خاطر داشتند.<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 490.</ref>
 
 
 
'''''2. شرح صدر:'''''<ref> التفسیرالكبیر، ج 32، ص 2؛شرح‌المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.</ref>
 
 
 
گرچه برخى شرح صدر در آیه: «اَلَم نَشرَح لَكَ صَدرَك». ([[سوره انشراح]]/94،1) را امرى جسمانى و مادى (شكافتن سینه حضرت) گرفته‌اند<ref> التفسیرالكبیر، ج‌ 32، ص ‌206؛ شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.</ref> ولى برخى از محققان آن را ناظر به سعه وجودى [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به نور الهى دانسته‌اند كه به واسطه آن گنجایش همه معارف الهى را یافته و در برابر آن‌ها احساس ضیق و تنگى نكرده است و درباره قصه‌اى كه موهم مادى بودن شرح صدر است (و ‌بعضى از تفاسیر آن را ذیل این آیه آورده‌اند) گفته‌اند، داستان مذكور از قبیل تمثل است و اعتقاد به مادى بودن آن اساساً باطل است.<ref> المیزان، ج‌ 20، ص‌ 341، 317‌ـ‌318.</ref>
 
 
 
چنانچه بتوان وقایعى را كه در ارتباط با تحقق نبوت در عالم تكوین به وقوع مى‌پیوندد، ارهاص نامید. منع و رجم شیاطین از 3 آسمان با تولد [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام و از همه آسمان‌ها با تولد پیامبر‌اكرم صلی الله علیه و آله كه در روایتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام در ضمن تفسیر «و‌حَفِظنها مِن كُلِّ شَیطن رَجیم» ([[سوره حجر]]/15، 17) وارد شده است<ref> البرهان، ج‌ 3، ص‌ 334؛ مناقب، ج‌ 1، ص‌ 56.</ref> از ارهاصات آن‌ها خواهد بود.
 
 
 
افزون بر موارد قرآنى، در تاریخ نیز نمونه‌هاى فراوانى از ارهاصات براى پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله گزارش شده است كه برخى از آن‌ها عبارت‌ند از: آشكار بودن نور پیامبر صلی الله علیه و آله در پیشانى پدرانش<ref> شرح‌المقاصد، ج 5، ص 13؛ الصحیح من سیره، ج‌ 2، ص‌ 67.</ref> و ‌فرو‌ریختن 14 كنگره از ایوان كسرا؛ خاموش ‌شدن آتش‌كده فارس<ref> كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ ص‌ 213.</ref> و خشك ‌شدن دریاچه ساوه هنگام ‌تولد حضرت،<ref> كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ ص‌ 213.</ref> سایه ‌انداختن ابر بر سر حضرت<ref> كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ شرح المواقف، ج‌ ص‌ 225؛ روح‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 510.</ref> و سلام‌كردن سنگ‌ها به آن ‌بزرگوار<ref> شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.</ref> و‌..‌. گفتنى است سخن گفتن [[حضرت فاطمه]] ‌زهرا علیهاالسلام در رحم مادر<ref> منتهى الآمال، ج‌ 1، ص‌ 215.</ref> و نیز خواندن [[سوره مومنون]] به ‌وسیله على علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت<ref> مناقب، ج‌ 2، ص‌ 198.</ref> افزون بر این ‌كه مى‌تواند ارهاص براى ولایت خودشان باشد از ارهاصات پیامبر اكرم نیز محسوب مى‌شود.
 
 
 
در میان متكلمان معتزلى آن‌ها كه ارهاص را نپذیرفته‌اند، برخى از موارد قرآنى پیشین را بدین ‌شكل پاسخ داده‌اند: داستان اصحاب فیل، معجزه خالد بن‌ سنان است كه او را در آن زمان پیامبر مى‌دانستند.<ref> التبیان، ج 10، ص 410؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 447.</ref>
 
 
 
نزول مائده بر مریم و سخن‌گفتن [[فرشتگان]] با وى و باردار شدن ایشان بدون همسر<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 8، ص‌ 217؛ [[بحارالانوار]]، ج‌ 14، ص‌ 224.</ref> و باروَر شدن نخل خشك و جارى ‌شدن جوى آب، از معجزات [[حضرت زكریا]] علیه‌السلام است.<ref> التفسیرالكبیر، ج‌ 21، ص‌ 528.</ref> سخن گفتن عیسى علیه‌السلام در گهواره به ‌دلیل كلام وى در قرآن «و‌جَعَلَنى نَبیـّا» ([[سوره مریم]]/19، 30) معجزه و در زمان نبوت آن حضرت بوده است.<ref> بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 222.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
* [[دائرة المعارف قرآن کریم|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، الله‌مراد انصارى ‌جیرفتی، جلد ۲، صفحه ۵۳۹-۵۴۳.
الله‌مراد انصارى ‌جیرفتی؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد صفحه 539-543
+
{{پیامبران}}
 
 
 
[[رده:اصطلاحات کلامی]]
 
[[رده:اصطلاحات کلامی]]
 
[[رده:پیامبران]]
 
[[رده:پیامبران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۹

«اِرهاص» در اصطلاح متکلمان، حوادث خارق‌العاده یا شگفتى است که در آستانه میلاد پیامبران الهی و یا بعد از آن و پیش از بعثت ایشان به وقوع مى‌پیوندد و از نبوت آن‌ها در آینده حکایت دارد. آیاتى از قرآن کریم به وقایعى اشاره دارد که از ارهاصات پیامبران دانسته شده‌اند.

واژه‌شناسی

«ارهاص» در لغت به ‌معناى «اثبات» و «اصرار» از ریشه «ر‌ـ‌ هـ ‌ـ‌ ص» (تأسیس بنیان، ساختن رگه‌زیرین بنا)[۱] و «رِهص» (شالوده، چینه و بنیان) آمده است.[۲] براى ارهاص معانى دیگرى نیز گفته ‌شده است.[۳]

در اصطلاح متکلمان، حوادث خارق‌العاده[۴] یا شگفتى[۵] است که در آستانه میلاد انبیاء علیهم‌السلام و یا بعد از آن و پیش از بعثت ایشان به وقوع مى‌پیوندد[۶] و از نبوت آن‌ها در آینده حکایت دارد تا مردم با مشاهده آن امور، آماده شنیدن دعوت انبیا شوند.[۷]

آنچه مقدمه آماده‌سازى پیامبران براى نبوت باشد مانند تذکرات غیبى به ایشان نیز، ارهاص دانسته شده است.[۸] تناسب بین معناى لغوى و اصطلاحى آن، این است که با ارهاص، شالوده نبوت پى‌ریزى مى‌شود.[۹]

ارهاص همچون معجزه و کرامت از باب لطف است؛[۱۰] و زمینه انجام اطاعت و دورى از گناه را فراهم مى‌سازد.[۱۱] تفاوت ارهاص با معجزه در این است که ارهاص، پیش از زمان دعوت و بدون تحدى (مبارزه‌طلبى) است.[۱۲] گرچه متکلمان گاهى از باب مجاز و ‌مشابهت یا تغلیب، به ارهاص، معجزه نیز ‌گفته‌اند.[۱۳]

بعضى از متکلمان معتزلى ارهاص را نپذیرفته‌اند، چنان‌که کرامت را نیز انکار نموده‌اند.[۱۴] آنان ارهاصات واقع شده در هر عصرى را به پیامبر موجود در آن عصر نسبت داده و از معجزات وى مى‌دانند[۱۵] و این در ‌حالى است که برخى از ارهاصات در زمانى تحقق یافته که پیامبرى وجود نداشته است.[۱۶]

برخى، آماده‌سازى اذهان براى وقوع ولایت اولیاء را نیز ارهاص دانسته‌اند؛ بنابراین، سخن گفتن حضرت فاطمه علیهاالسلام در رَحم مادرش حضرت خدیجه[۱۷] و خواندن سوره مؤمنون به ‌وسیله امام على علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت[۱۸] و سخن گفتن دیگر امامان پس از ولادت و کرامات آنان در خردسالى را ارهاص به ‌شمار آورده و تفاوت آن با کرامت را در پیش از موعد بودن ارهاص دانسته‌اند.[۱۹]

ارهاصات برخی از پیامبران

در اخبار و تاریخ، ارهاصات بسیارى براى پیامبران علیهم‌السلام به خصوص پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نقل شده است.[۲۰] در قرآن گرچه به کلمه ارهاص تصریح نشده است، ولى آیاتى از آن به وقایعى اشاره دارد که از ارهاصات پیامبران دانسته شده و یا مى‌توان آن‌ها را از مصادیق ارهاص دانست.

ارهاصات یوسف علیه‌السلام

خواب حضرت یوسف:

با توجه به این ‌که غالباً خواب‌هاى صادق پیامبران را که از نبوت ایشان گزارش مى‌دهد، ارهاص مى‌خوانند،[۲۱] ممکن است خوابى که حضرت یوسف علیه‌السلام براى پدر خود نقل مى‌کند که یازده ستاره، خورشید و ماه براى وى سجده مى‌کنند: «إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کوْکبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ» (سوره یوسف/۱۲، ۴) را از ارهاصات وى به ‌شمار آورد.

دور ساختن از گناه:

با این ‌که تمام شرایط و امکانات تحقق گناه براى یوسف علیه‌السلام فراهم بود،[۲۲] وى خدا را در خلوت‌ها شاهد و ناظر دیده، بندگى او را برگزید و خود را آماده پذیرش هر گونه سختى نمود: «...قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَای إِنَّهُ لاَ یفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (سوره یوسف/۱۲، ۲۳) و با کمک برهان الهى از ارتکاب گناه خوددارى کرد: «...لَولا اَن رَءا بُرهنَ رَبِّهِ... لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ والفَحشاءَ‌...».(سوره یوسف/۱۲، ۲۴)

شفاى چشمان یعقوب با پیراهن:

حضرت یوسف علیه‌السلام به برادرانش گفت: پیراهنم را ببرید بر صورت پدرم بیندازید تا بینا شود: «اذْهَبُواْ بِقَمِیصِی هَـذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یأْتِ بَصِیرًا...» (سوره یوسف/۱۲، ۹۳).

نجات از چاه و پرورش در خانه عزیز مصر، (سوره یوسف/۱۲، ۱۰۰) و علم تعبیر خواب (سوره یوسف/۱۲، ۲۱) نیز از ‌جمله مواردى است که شاید بتوان آن‌ها را از دیگر ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست. گفتنى است تمام این حوادث را در ‌صورتى مى‌توان از ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست که پیش از نبوت آن حضرت باشد.

ارهاصات موسى علیه‌السلام

وحى به مادر حضرت موسى:

خداوند به مادر حضرت موسی وحى (الهام) کرد که او را شیرده و در دریا بینداز و ترس و اندوه به دل راه مده که ما او را به ‌تو باز ‌مى‌گردانیم: «وَأَوْحَینَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیک...».(سوره قصص/۲۸، ۷)

نجات حضرت موسى از دریا:

هنگامى که کارگزاران فرعون، حضرت موسى علیه‌السلام را از آب گرفته به نزد وى آوردند، چون چشم همسر فرعون به موسى افتاد به فرعون گفت: او چشم روشنى براى من و تو است. او را نکشید؛ شاید برایمان سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم: «وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَینٍ لِّی وَلَک لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن ینفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا...». ‌(سوره قصص/۲۸، ۹)

بازگشت موسى به دامان مادر:

خداوند مى‌فرماید: موسى را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش بدو روشن شود و غم نخورد و بداند که وعده خداوند درست است: «فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کی تَقَرَّ عَینُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ...». (سوره قصص/۲۸،‌ ۱۳)

ارهاصات عیسى علیه‌السلام

باردار شدن مریم بدون شوهر:[۲۳]

وقتى فرشتگان بشارت فرزند را به مریم دادند، او گفت: پروردگارا! چگونه فرزنددار شوم؛ در ‌حالى ‌که بشرى با من تماس نداشته است؟ گفت: چنین است، خداوند هر چه بخواهد مى‌آفریند: «قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یکونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کذَلِک اللّهُ یخْلُقُ مَا یشَاء...». (سوره آل ‌عمران/۳، ۴۷)

بارور شدن نخل خشک:[۲۴]

پس از وضع حمل حضرت مریم و نیاز وى به غذاى مناسب در آن حال، خداوند به وى فرمود: این تنه نخل را به ‌طرف خود تکان ده، رطب تازه‌اى بر تو فرو ‌مى‌ریزد: «وَهُزِّی إِلَیک بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیک رُطَبًا جَنِیا». (سوره مریم/۱۹، ۲۵)

جاری شدن جوى آب از کنار مریم:[۲۵]

هنگامى که مریم علیهاالسلام به آب نیاز داشت جوى آبى از کنار آن حضرت جارى شد: «...‌قَدْ جَعَلَ رَبُّک تَحْتَک سَرِیا». (سوره مریم/۱۹، ۲۴)

سخن گفتن عیسى در گهواره:[۲۶]

عیسى به کسانى ‌که مریم را متهم ساخته بودند فرمود: من بنده خدا هستم. او مرا پیامبرى صاحب کتاب قرار داده است: «قَالُوا کیفَ نُکلِّمُ مَن کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیا × قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِی الْکتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیا». (سوره مریم/۱۹، ۲۹‌ـ‌۳۰) شایان ذکر است که حضرت عیسى علیه‌السلام با جمله «و‌جَعَلَنى نَبیـّا» از پیامبرى خویش در آینده خبر داده و به ‌دلیل حتمى بودن وقوع آن از فعل ماضى استفاده شده است.[۲۷] بنابراین سخن گفتن وى در گهواره از معجزات آن حضرت به حساب نیامده، بلکه از ارهاصات وى به ‌شمار مى‌آید. با این وجود برخی دیگر گفته اند سخن گفتن عیسى علیه‌السلام در گهواره به ‌دلیل کلام وى در قرآن « وَجَعَلَنِی نَبِیا» (سوره مریم/۱۹، ۳۰) معجزه و در زمان نبوت آن حضرت بوده است.[۲۸]

گروهى از معتزله که کرامات اولیا را انکار کرده‌اند، نزول مائده آسمانى بر حضرت مریم (سوره آل ‌عمران/۳،۳۷) و سخن گفتن فرشتگان با وى (سوره آل ‌عمران/۳،۴۲‌ـ‌۴۵) را نیز از ارهاصات حضرت عیسى علیه‌السلام دانسته‌اند.[۲۹]

ارهاصات پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله

نابودى اصحاب فیل:

در سال چهلم پیش از بعثت، همزمان با میلاد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله،[۳۰] اصحاب فیل که قصد حمله به خانه کعبه را داشتند، شکست خوردند: «أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ».(سوره فیل/۱۰۵، ۱) داستان اصحاب فیل قضیه‌اى است که در آن نمى‌توان شبهه کرد و در آن هنگامى که این قصه در قرآن آمد، برخى از کسانى ‌که آن واقعه را دیده بودند هنوز از دنیا نرفته و آن را به ‌خاطر داشتند.[۳۱]

شرح صدر:[۳۲]

گرچه برخى شرح صدر در آیه: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَک صَدْرَک» (سوره انشراح/۹۴، ۱) را امرى جسمانى و مادى (شکافتن سینه حضرت) گرفته‌اند،[۳۳] ولى برخى از محققان آن را ناظر به سعه وجودى رسول خدا صلی الله علیه وآله به نور الهى دانسته‌اند که به واسطه آن گنجایش همه معارف الهى را یافته و در برابر آن‌ها احساس ضیق و تنگى نکرده است و درباره قصه‌اى که موهم مادى بودن شرح صدر است (و ‌بعضى از تفاسیر آن را ذیل این آیه آورده‌اند) گفته‌اند، داستان مذکور از قبیل تمثل است و اعتقاد به مادى بودن آن اساساً باطل است.[۳۴]

چنانچه بتوان وقایعى را که در ارتباط با تحقق نبوت در عالم تکوین به وقوع مى‌پیوندد، ارهاص نامید، منع و رجم شیاطین از همه آسمان‌ها با تولد پیامبر‌اکرم صلی الله علیه وآله که در روایتى از امام صادق علیه‌السلام در ضمن تفسیر «وَحَفِظْنَاهَا مِن کلِّ شَیطَانٍ رَّجِیمٍ» (سوره حجر/۱۵، ۱۷) وارد شده است[۳۵] از ارهاصات آن‌ حضرت خواهد بود.

افزون بر موارد قرآنى، در تاریخ نیز نمونه‌هاى فراوانى از ارهاصات براى پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله گزارش شده است که برخى از آن‌ها عبارت‌ند از: فرو‌ریختن ۱۴ کنگره از ایوان کسرا و خاموش ‌شدن آتش‌کده فارس[۳۶] و خشک ‌شدن دریاچه ساوه هنگام ‌تولد آن حضرت،[۳۷] سایه ‌انداختن ابر بر سر آن حضرت[۳۸] و سلام‌کردن سنگ‌ها به آن ‌بزرگوار[۳۹] و‌... .

پانویس

  1. لسان‌العرب، ج‌ ۵، ص ‌۳۴۳، «رهص».
  2. الصحاح، ج‌ ۳، ص‌ ۱۰۴۲، «رهص».
  3. لغت‌نامه، ج‌ ۲، ص‌ ۱۶۳۷، «ارهاص».
  4. کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌ ۱، ص‌ ۱۴۱، «ارهاص».
  5. کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۱.
  6. روح البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۵۱۰.
  7. همان؛ تلخیص المحصل، ص‌ ۳۵۰.
  8. منشور جاوید، ج‌ ۱۲، ص‌ ۳۵۸.
  9. تلخیص المحصل، ص‌ ۳۵۰.
  10. کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹.
  11. کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۲؛ کشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۴۴۴.
  12. شرح المقاصد، ج‌ ۵، ص‌ ۱۲.
  13. شرح المقاصد، ج‌ ۵، ص‌ ۱۲‌ـ‌۱۳.
  14. کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۱.
  15. شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۶.
  16. شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۶.
  17. منتهى‌الآمال، ج‌ ۱، ص‌ ۲۱۵.
  18. مناقب، ج‌ ۲، ص‌ ۱۹۸.
  19. مهر تابان، ص‌ ۲۲۵.
  20. کشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۱۳؛ شرح المقاصد، ج‌ ۵، ص‌ ۱۲.
  21. منشور جاوید، ج‌ ۱۲، ص‌ ۳۵۸.
  22. المیزان، ج‌ ۱۱، ص‌ ۱۲۰‌ـ‌۱۲۵.
  23. بحارالانوار، ج‌ ۱۴، ص ‌۲۲۴؛ الفرقان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۹.
  24. التفسیر الکبیر، ج‌ ۱۳، ص‌ ۵۲۸؛ الفرقان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۹۶.
  25. التفسیر الکبیر، ج‌ ۲۱، ص ‌۵۲۸؛ الفرقان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۹۶‌ـ‌۲۹۷.
  26. مجمع‌البیان، ج‌ ۲، ص‌ ۲۹۵؛ بحارالانوار، ج‌ ۱۴، ص‌ ۲۲۲.
  27. شرح المواقف، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۶.
  28. بحارالانوار، ج‌ ۱۴، ص‌ ۲۲۲.
  29. کشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۴۷۶.
  30. التبیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۴۱۰؛ مجمع‌البیان، ج ‌۱۰، ص‌ ۸۲۵؛ التفسیرالکبیر، ج‌ ۱۱، ص‌ ۲۹۳؛ شرح تجرید، ص‌ ۴۹۱.
  31. کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۰.
  32. التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص ۲؛شرح‌المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵.
  33. التفسیرالکبیر، ج‌ ۳۲، ص ‌۲۰۶؛ شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵.
  34. المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۳۴۱، ۳۱۷‌ـ‌۳۱۸.
  35. البرهان، ج‌ ۳، ص‌ ۳۳۴؛ مناقب، ج‌ ۱، ص‌ ۵۶.
  36. کشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ ۲، ص‌ ۲۱۳.
  37. کشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ ۲، ص‌ ۲۱۳.
  38. کشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ شرح المواقف، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵؛ روح‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۵۱۰.
  39. شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵.

منابع

پیامبران
پیامبران اولوالعزم
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم
سایر پیامبران
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون