عبدالله بن صلت قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
==ابوطالب قمى==
+
'''«عبدالله بن صلت قمى»'''، از [[محدث|محدثان]] برجسته [[شیعه]] در قرن سوم هجری و از یاران [[امام رضا]] و [[امام جواد]] (علیهماالسلام) است. عبدالله قمی از وکلای امام جواد (علیه‌السلام) نیز بود<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۴۳.</ref> و مکاتباتی با آن حضرت داشت. [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] و [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] او را از راویان موثق برشمرده اند. 
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = '''عبدالله بن صلت قمى'''
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = 
 +
|زادگاه = [[قم]]
 +
|وفات =  قرن سوم هجری
 +
|مدفن =
 +
|اساتید =  [[محمد بن ابی عمیر|محمد بن ابى عمیر]]، [[حسن بن علی بن فضال|حسن بن على بن فضال]]، [[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمن]]، عبدالله بن مغیره،...
 +
|شاگردان = [[محمد بن عبدالجبار قمى]]، [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى قمى]]، [[ابراهیم بن هاشم قمی|ابراهیم بن هاشم قمى]]،...
 +
|آثار = التفسیر، التواقیع من اصول الاخبار، الحدیث،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
 +
عبدالله بن صلت [[کنیه|کنیه]] اش ابوطالب و نسبتش قمى است.<ref>رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳؛ رجال کشى، ج ۲، ص ۵۱۴؛ رجال نجاشى، ص ۱۵۰.</ref> تاریخ ولادت او دقیقا مشخص نیست؛ ولى مى توان حدس زد که در نیمه دوم سده دوم هجرى در شهر [[قم]] چشم به جهان گشود.
  
'''آيينه وفا'''
+
میزان قدر و منزلت خاندان عبدالله قمی از مطلبى که [[شیخ صدوق|شیخ صدوق]] در «[[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|کمال الدین]]» نقل مى کند، ظاهر مى شود؛<ref>اکمال الدین، ص ۳.</ref> وی با آن شخصیت و عظمتى که خود داشت، هنگام دیدار یکى از خاندان عبدالله بن صلت، از بیت رفیع او تجلیل مى کند و این مایه شگفتى و نشانه گرایش اعتقادى و قلبى این خاندان شیعى به امامان شیعه است.
  
'''<I>اشاره</I>'''
+
زمان وفات عبدالله بن صلت قمى نیز در هاله اى از ابهام است. آنچه مسلم است این که [[محمد بن حسن صفار]] او را ملاقات و از او روایت نقل کرده<ref>اکمال الدین، ص ۳.</ref> و جناب صفار قمى در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رحلت کرد. با عنایت به این نکته می توان حدس زد که زمان رحلت این [[محدث]] جلیل القدر در نیمه دوم سده سوم هجرى بوده است.
 +
==استادان و شاگردان==
  
بر هيچ انسان انديشمند و اهل تحقيق پوشيده نيست كه يكى از مهمترين عوامل ماندگارى دين، تلاش ها و رنج‌هايى بود كه جمعى از مردان الهى متحمل شدند تا چرغ فروزنده دين و ديانت روشن بماند.
+
ابوطالب قمى براى عمق بخشیدن به دانش خویش، از محضر استادانى بزرگ که در رأس آنها امام [[معصوم]] علیه‌السلام قرار داشت، نهایت استفاده و فیض را برد و از هیچ تلاشى کوتاهى نکرد. در این بخش به نام جمعى از استادان روایتى او اشاره مى کنیم:
  
در اين راستا، گروهى كه نقش برجسته و ممتازى داشتند، محدثان و روايتگرانى هستند كه آثار و اخبار [[اهل بيت]] عصمت و طهارت علیهم‌السلام را همانند گوهرهايى گرانبها به نسل هاى بعدى رسانيدند؛ بنابراين معرفت و شناخت اين چهره هاى گمنام تاريخ [[حديث]] و [[فقه]] شيعى، بر دست اندركاران تحقيقات كارى است ارزشمند و راهگشا.
+
*[[محمد بن ابی عمیر|محمد بن ابى عمیر]]: از راویان والامقام و شخصیت بزرگوارى است که تمام گزارش دهندگان تراجم دانشوران [[شیعه|شیعه]]، از او به خوبى و نیکى یاد کرده اند.
  
==اسم و كنيه==
+
*بکر بن محمد ازدى: وى در محضر مبارک [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسى بن جعفر]] و [[امام رضا]] علیهماالسلام کسب فیض کرد و بهره هاى فراوان نصیبش شد.
  
يكى از اين چهره ها و ستاره‌هاى آسمان علم و [[حديث]]، در شهر قم «عبدالله بن صُلت قمى» است؛ كه كنيه اش ابوطالب و نسبتش قمى است.(1) درباره تاريخ ولادت او نمى شود نظريه قاطعى ابراز كرد؛ ولى مى توان حدس زد كه در نيمه دوم سده دوم هجرى چشم به جهان گشود.
+
*[[حسن بن علی بن فضال|حسن بن على بن فضال]]: از برترین اصحاب امامان و از [[محدث|محدثان]] بسیار برجسته شیعه به شمار مى رفت.
  
==استادان==
+
*عبدالله بن مغیره: وى از یاران موثق و بلندمرتبه امام موسى بن جعفر علیه‌السلام بود و تألیفات فراوانى داشت.
  
ابوطالب قمى براى عمق بخشيدن به [[معرفت]] و دانش خويش، از محضر استادانى بزرگ كه در رأس آن ها امام معصوم علیه‌السلام قرار داشت، نهايت استفاده و فيض را برد و از هيچ تلاشى كوتاهى نكرد.
+
*[[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمن]]: یونس از یاران حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام، از [[اصحاب اجماع]] است.
  
در اين بخش به نام جمعى از استادان روايتى او اشاره مى كنيم:
+
ابوطالب قمى، در زمینه تعلیم [[حدیث]] نیز به موفقیت هایى نائل آمد و جمعى از علماى دین از محضرش بهره بردند که در این بخش به اسامى تعدادى از آنان اشاره می شود:
  
* 1. محمد بن ابى عمير: از راويان والامقام و شخصيت بزرگوارى است كه تمام گزارش دهندگان تراجم دانشوران شيعه، از او به خوبى و نيكى ياد كرده و او را به بهترين شكل ستوده اند. وى نه تنها يك شخصيت فعال در عرصه حديث و روايت امامان شيعه است، عنصرى مبارز و نستوه و قهرمانى است كه چندين سال در حكومت استبدادى هارون الرشيد و مأمون در زندان ستم آن ها به سر برده و او را بارها تازيانه زدند تا منصب قضاوت را در يك حكومت خودكامه قبول كند، ولى او زير بار نرفت و تسليم نشد.(2)
+
*[[محمد بن عبدالجبار قمى]]: محدث فرزانه و موثق و از یاران امام دهم شیعیان [[امام هادی علیه السلام|حضرت هادى]] علیه‌السلام است.
  
* 2. بكر بن محمد ازدى:(3) كنيه اش ابومحمد، از شخصيت هاى موجه و برجسته شيعى و از خاندان رفيع «آل غامد» است كه اهل كوفه بود. وى در محضر مبارك امام موسى بن جعفر و [[امام رضا]] علیهم‌السلام كسب فيض كرد و بهره هاى فراوان نصيبش شد.(4) او استاد محمد بن ابى عمير نيز بود.(5)
+
*[[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى قمى]]: ریاست [[قم]] با او بود و از موثق ترین راویان و از یاران چهار امام، از [[امام رضا]] تا [[امام حسن عسکرى|امام عسکرى]] علیهماالسلام بود.
  
* 3. حسن بن على بن فضال: كنيه اش ابو محمد، از برترين اصحاب امامان شيعى است. وى در ميدان حديث سرآمد بود و از محدثان بسيار برجسته شيعه به شمار مى رفت. در عرصه اخلاق و [[عبادت]] نيز به كمال و خلوص و تواضع رسيد. اين قطعه تاريخى مربوط به اين مرد بزرگوار است كه به خارج شهر مى رفت، در ميان صحرا سر به [[سجده]] مى گذاشت و آن چنان سجده اش را طول مى داد كه پرنده هاى صحرا مى آمدند بر بالاى پشت او مى نشستند و تصور مى شد كه او تكه اى پارچه است كه در صحرا افتاده است و حيوانات وحشى در اطراف او مى چرخيدند و از او نمى رميدند.(6)
+
*[[ابراهیم بن هاشم قمی|ابراهیم بن هاشم قمى]]: پدر [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم قمى]] و از برجسته ترین راویان اخبار [[امامان معصوم]] است.
  
فضل بن شاذان در ستايش از او چنين مى گويد: «از جمعى از مردم، كه با هم آهسته گفتگو مى كردند، شنيدم كه يكى از آنان گفت: در اين كوه مردى است به نام ابن فضال، عابدترين انسان روزگار است كه ما ديده ايم و به ياد داريم».(7)
+
==رابطه با معصومان علیهم‌السلام==
  
* 4. عبدالله بن مغيره:(8) كنيه اش ابومحمد و اهل كوفه است. ابومحمد چهره بسيار موثق و موجه داشت و هيچ كس در بزرگى و تقوا به او نمى رسيد. وى از ياران بلندمرتبه حضرت امام موسى بن جعفر علیه‌السلام بود و تأليفات فراوانى داشت.(9)
+
یکى از معیارهاى شناخت شخصیت راویان آثار [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام، پیوند آنان با [[ولایت]] و علاقه اى است که به حضرات معصومین ابراز مى دارند. ابوطالب قمى یکى از آن [[محدث|محدثانى]] است که با [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیه‌السلام رابطه ویژه اى داشت.
  
* 5. يونس بن عبدالرحمن قمى:(10) كنيه اش ابومحمد و معروف به «مولى آل يقطين» بود. يونس از ياران حضرت موسى بن جعفر و حضرت امام رضا علیهم‌السلام شخصيتى عظيم، از اصحاب اجماع و داراى برازندگى ويژه در حوزه [[حديث]]، روايت و مبارزه با بدعت ها و مذاهب باطله است.(11)
+
[[ابوعمرو کشی]] مى گوید: «حمدان بن احمد نهدى برایم گفت: ابوطالب قمى به من گفت: «نامه اى به [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] علیه‌السلام نوشتم و همراه آن نامه از حضرت خواستم به من اجازه دهد تا درباره پدرش [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا]] علیه‌السلام اشعارى بسرایم». امام جواد علیه‌السلام در پاسخ نوشته بود: «نه فقط براى پدر بزرگوارم، بلکه براى من هم [[شعر]] بگو و بر مظلومیت ما اشک بریز».
  
==شاگردان==
+
[[محمد بن عبدالجبار قمى]] از قول عبدالله بن صلت، چنین مى گوید: «چند قطعه شعرى را که در رثاى [[امام رضا]] علیه‌السلام سروده بودم، طى یک نامه به محضر [[امام جواد علیه السلام|امام نهم]] شیعیان فرستادم و از امام درخواست کردم که اجازه دهد چنین اشعارى درباره امام رضا علیه‌السلام بسرایم. امام جواد علیه‌السلام گویا از آن اشعار بسیار خوشش آمده و آنها را پسندیده بود؛ لذا همان اشعار را بریده و براى خود نگه داشتند و در بالاى صفحه باقیمانده نوشتند: بسیار عالى سروده اى، خداوند به تو جزا و پاداش نیکو عنایت فرماید».<ref>رجال کشى، ج ۲، ص ۸۳۸.</ref>
  
از امتيازات يك عالم دين‌شناس، آن است كه همان گونه كه خود از ديگران بهره هاى علمى برده، دانسته‌هايش را در قالب گفتار يا تأليف كتاب به ديگران انتقال دهد زيرا اين روشنى پسنديده و مايه حيات علم است.
+
ضمناً این [[محدث]] از کسانى است که در آخر عمر مبارک [[امام جواد]] علیه‌السلام به محضر آن بزرگوار مشرف شدند و دعاى امام را درباره جمعى از یارانش، همانند: [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیى]]، [[زکریا بن آدم|زکریا بن آدم]]، [[سعد بن سعد اشعری قمی|سعد بن سعد]] و [[محمد بن سنان]] شنیدند.<ref>همان، ص ۷۹۲.</ref>
  
ابوطالب قمى، در اين زمينه به موفقيت هايى نائل آمد و جمعى از علماى دين از محضرش بهره بردند و در اين بخش مناسب است به اسامى تعدادى از آنان اشاره شود:
+
عبدالله قمی که از جمله دلباختگان اهل بیت علیهم‌السلام است، وفادارى و [[اخلاص]] خویش را با نقل روایت و تلاش پیگیر براى گسترش فرهنگ شیعى به اثبات رساند و در این راه مقدس از هیچ تلاشى فروگذار نکرد.
  
* 1. محمد بن عبدالجبار قمى:(12) لقبش ابن ابى الصهبان، محدث فرزانه و موثق و از ياران امام دهم شيعيان حضرت هادى علیه‌السلام است.(13)
+
غالب [[علم رجال|رجال‌]] نویسان، او را نه تنها در زمره یاران [[امام رضا]] و [[امام جواد]] علیهماالسلام بلکه از یاران [[امام هادى]] علیه‌السلام نیز مى دانند. او به حضور این سه امام بزرگوار رسید و از محضر مقدس بعضى از آنان [[حدیث]] نقل کرد. [[شیخ طوسى]] در کتاب رجال در یک جا او را از یاران امام رضا علیه‌السلام و در جاى دیگر از یاران حضرت جواد علیه‌السلام مى داند.<ref>رجال شیخ، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.</ref> [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] ضمن ستایش، او را از یاران حضرت رضا علیه‌السلام مى داند و مى گوید: از آن بزرگوار روایت مى کند.  
  
* 2. احمد بن محمد بن عيسى قمى: در شأن و مقام او همين بس كه درباره اش گفته اند: رياست قم با او بود و از موثق ترين و موجه ترين دانشمندان [[قم]] و از ياران چهار امام، از حضرت [[امام رضا]] تا حضرت [[امام حسن عسكرى]] علیهم‌السلام بود.(14)
+
مرحوم [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویى]] یادآورى مى کند که: اگر چه بزرگان [[علم رجال]] و تراجم، عبدالله را در شمار یاران حضرت هادى علیه‌السلام نیاورده اند، شاید به ذهن برسد که او حضرت هادى علیه‌السلام را درک نکرده است؛ ولى واقعیت این چنین نیست؛ چون بنابر سخن [[شیخ صدوق|صدوق]] در کتاب «اکمال الدین» او آن زمان در قید حیات بود؛ به طورى که [[محمد بن حسن صفار|محمد بن حسن صفار قمى]] با وى ملاقات کرد و جناب صفار در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رفته است.<ref>معجم الرجال، ج ۱۰، ص ۲۲۳.</ref>
  
* 3. ابراهيم بن هاشم قمى:(15) از برجسته ترين راويان اخبار امامان معصوم است. درباره اش گفته اند: اولين محدثى بود كه اخبار دانشمندان شيعه را از كوفه به قم آورد و در آن جا نشر داد و موجب رونق بخشيدن به انتشار آثار اهل بيت شد. او پدر على بن ابراهيم قمى صاحب كتاب «تفسير على بن ابراهيم» است. شيخ كلينى در «كافى» روايات زيادى از على بن ابراهيم روايت مى كند(16) و علامه ممقانى در كتاب گرانسنگ خود در زمينه ترجمه حالات اين شخص بزرگوار حق مطلب را به جاى آورده است.(17)
+
==از منظر عالمان==
  
==سيماى او از منظر بزرگان==
+
دانشمندان [[علم رجال|رجال]] و تراجم نویس [[شیعه|شیعه]] با نظرى مثبت به شخصیت ابوطالب قمى، نگریسته اند و او را مورد ستایش قرار داده اند.
  
دانشوران تراجم نويس شيعه با نظرى مثبت به شخصيت ابوطالب قمى، نگريسته اند و او را مورد ستايش قرار داده اند.
+
[[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] مى گوید: «عبدالله بن صلت، کنیه اش ابوطالب، چهره اى موثق و موجه و مورد اطمینان است».<ref>رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.</ref>
  
مرحوم شيخ طوسى (متوفى سال 460 هـ.ق) مى گويد: «عبدالله بن صلت، كنيه اش ابوطالب، چهره اى موثق و موجه و مورد اطمينان است».(18)
+
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] مى نویسد: «عبدالله بن صلت قمى مورد توجه و عنایت و وثوق است».<ref>رجال نجاشى، ص ۱۵۰.</ref>
  
نجاشى مى نويسد: «عبدالله بن صلت قمى مورد توجه و عنايت و وثوق است».(19)
+
[[شیخ صدوق]] در مقدمه کتاب «[[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|اکمال الدین]]» مى نگارد: «[[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى]]، با آن همه عظمت و مقام بلند، از کسانى است که از ابوطالب قمى روایت نقل مى کند».
  
[[شيخ صدوق]] (متوفى 381 هـ.ق) در مقدمه كتاب «اكمال الدين» مى نگارد: «احمد بن محمد بن عيسى اشعرى قمى، با آن همه عظمت و مقام بلند، از كسانى است كه از ابوطالب قمى (عبدالله بن صلت) روايت نقل مى كند».(20)
+
بزرگان دیگری مانند [[علامه حلی|علامه حلى]]، [[مقدس اردبيلی|محقق اردبیلى]]، [[عبدالله مامقانی|علامه ممقانى]] و [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئى]] در کتاب هاى خود به آنچه از شیخ طوسى و نجاشى نقل شده، بسنده کرده اند.
  
بزرگان ديگر مانند علامه حلى، محقق اردبيلى، علامه ممقانى و آيت الله خوئى در كتاب هاى خود به آنچه از [[شيخ طوسى]] و نجاشى نقل كرده ايم، بسنده كرده اند.(21)
+
==آثار و احادیث==
  
==رابطه با امام علیه‌السلام==
+
با آن که عبدالله بن صلت قمی از محدثان معروف و از شاگردان و راویان [[ائمه اطهار|امامان]] معصوم علیهم‌السلام بود؛ اما در منابع و مآخذ، چندان تألیف و تصنیفى از او به یادگار نمانده است. [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] مى گوید: «او کتابى دارد»<ref>فهرست شیخ طوسى، ص ۱۰۶.</ref> و جناب [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] مى نویسد: «او کتابى در [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] دارد».<ref>رجال نجاشى، ص ۱۵۰.</ref>
  
يكى از معيارهاى شناخت شخصيت راويان آثار اهل بيت علیهم‌السلام پيوند آنان با ولايت و عشق و علاقه اى است كه به حضرات معصومان ابراز مى دارند. ابوطالب قمى يكى از آن محدثانى است كه با امام معصوم علیه‌السلام رابطه ويژه اى داشت.
+
برخی نیز کتاب‌های «التواقیع من اصول الاخبار»<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۷.</ref> و «الحدیث» را از آثار او ذکر کرده اند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۶، ص۳۴۵.</ref> البته امکان دارد کتاب هاى دیگرى نیز داشته باشد که بر اثر حوادث روزگار از بین رفته اند.
  
علامه كشى مى گويد: «حمدان بن احمد نهدى برايم گفت: ابوطالب قمى به من گفت: «نامه اى به حضرت امام جواد علیه‌السلام نوشتم و همراه آن نامه از حضرت خواستم به من اجازه دهد تا درباره پدرش حضرت رضا علیه‌السلام اشعارى بسرايم».
+
نمونه‌اى از روایات نقل شده توسط عبدالله قمی چنین است:
  
امام جواد علیه‌السلام در پاسخ نوشته بود: «نه فقط براى پدر بزرگوارم، بلكه براى من هم شعر بگو و بر مظلوميت ما اشك بريز».
+
'''<I>مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله:</I>'''
  
محمد بن عبدالجبار قمى از قول عبدالله بن صلت، ابوطالب قمى چنين مى گويد: «چند قطعه شعرى را كه در رثاى حضرت [[امام رضا]] علیه‌السلام سروده بودم، طى يك نامه به محضر حضرت امام نهم شيعيان فرستادم و از امام درخواست كردم كه اجازه دهد چنين اشعارى درباره حضرت امام رضا علیه‌السلام بسرايم.
+
ابوطالب قمى با واسطه از [[امام باقر]] علیه‌السلام روایت مى کند: «اسم [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله در صُحُف [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] علیه‌السلام "احمد" و در [[قرآن]] "محمد" است»... اما احمد، خداوند در تمام کتاب هاى آسمانى او را از جهت خوبى و نیکى رفتارش ستوده و ستایش کرده است. اما محمد، خداوند و [[فرشتگان]] و تمام [[پیامبران|انبیا]] و همه امت هاى پیامبران گذشته، رسول اسلام را مى ستایند و بر او درود و تحیت مى فرستند. اسم آن حضرت بر [[عرش]] چنین نوشته شده است: محمد رسول الله صلی الله علیه و آله.<ref>امالى صدوق، ص ۶۷، مجلس ۱۷، حدیث ۳.</ref>
  
حضرت امام جواد علیه‌السلام گويا از آن اشعار بسيار خوشش آمده و آن ها را پسنديده بود؛ لذا همان اشعار را بريده و براى خود نگه داشتند و در بالاى صفحه باقيمانده نوشتند: بسيار عالى سروده اى، خداوند به تو جزا و پاداش نيكو عنايت فرمايد».(22)
+
'''<I>مقام جعفر بن ابی‌طالب علیه‌السلام:</I>'''
  
ضمناً اين محدث از كسانى است كه در آخر عمر مبارك [[امام جواد]] علیه‌السلام به محضر آن بزرگوار مشرف شدند و دعاى امام را درباره جمعى از يارانش، همانند: صفوان بن يحيى، زكريا بن آدم، سعد بن سعد و محمد بن سنان شنيدند.(23)
+
وى از [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه‌السلام با واسطه روایت مى کند که حضرت فرمود: «خداوند به رسول خدا صلی الله علیه و آله [[وحى]] کرد که من از [[جعفر طیار|جعفر بن ابی طالب]] به خاطر چهار خصلت که در او وجود دارد، راضى هستم. رسول گرامى جعفر را خواست و آنچه را که خداوند به پیامبر خبر داده بود، به او گفت: جعفر عرض کرد: اى رسول خدا! اگر خداوند خبر نمى داد، من این چهار خصلت را افشا نمى کردم: ۱. در عمرم هرگز [[شراب خواری|شراب]] نخورده ام؛ چون مى دانم اگر شراب بخورم، نعمت عقل را از دست مى دهم. ۲. هرگز [[دروغ]] نگفته ام؛ چون دروغ گفتن از شخصیت و مروّت انسان مى کاهد. ۳. هرگز در زندگى عمل منافى با عفت انجام نداده ام. ۴. هیچ‌گاه پیشانى در مقابل [[بت پرستی|بت]] نساییده ام؛ چون آنها وجودات بى‌خاصیت‌اند، نه به انسان سود مى رسانند و نه ضرر را از او دور مى کنند. این جا بود که رسول خدا دست بر شانه جعفر گذاشتند و فرمودند: «تو لیاقت و شایستگى داری که خداوند متعال دو بال به تو عطا کند و در [[بهشت]] با [[فرشتگان]] پرواز کنى».<ref>همان، ص ۷۰، مجلس ۱۷، حدیث ۷.</ref>
  
==صحابى امام علیه‌السلام==
+
==پانویس==
 
+
{{پانویس}}
عبدالله كه از جمله دلباختگان اهل بيت علیهم‌السلام است، وفادارى و [[اخلاص]] خويش را با نقل روايت و تلاش پيگير براى گسترش فرهنگ شيعى به اثبات رساند و در اين راه مقدس از هيچ تلاشى فروگذار نكرد.
+
==منابع==
 
+
*ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، "عبدالله بن صلت قمی"، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۶.
تمام رجال‌نويسان، او را نه تنها در زمره ياران [[امام رضا]] و حضرت [[امام جواد]] علیهم‌السلام بلكه از ياران حضرت [[امام هادى]] علیه‌السلام نيز مى دانند. او به حضور اين سه امام بزرگوار رسيد و از محضر مقدس بعضى از آنان روايت و [[حديث]] نقل كرد. مرحوم [[شيخ طوسى]] در كتاب رجال در يك جا او را از ياران امام رضا علیه‌السلام و در جاى ديگر از ياران حضرت جواد علیه‌السلام مى داند.(24)
+
*پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۶۴، برگرفته از مقاله "عبدالله تیمی".
 
 
نجاشى ضمن ستايش، او را از ياران حضرت رضا علیه‌السلام مى داند و مى گويد: از آن بزرگوار رويات مى كند. مرحوم آيت الله خويى يادآورى مى كند كه: اگر چه بزرگان علم رجال و تراجم، عبدالله را در شمار ياران حضرت هادى علیه‌السلام نياورده اند، شايد به ذهن برسد كه او حضرت هادى علیه‌السلام را درك نكرده است؛ ولى واقعيت اين چنين نيست؛ چون بنابر سخن صدوق در كتاب «اكمال الدين» او آن زمان در قيد حيات بود؛ به طورى كه محمد بن حسن صفار قمى با وى ملاقات كرد. و جناب صفا در سال 290 هـ.ق از دنيا رفته است.(25)
 
 
 
==خاندان==
 
 
 
عبدالله بن صلت قمى در خانواده اى ديده به جهان گشود و رشد يافت كه افراد آن خانواده دل و جانشان آكنده از عشق به آل پيغمبر علیهم‌السلام بود. خانواده اى كه به تشيع بودن مشهور بودند. مثلاً فرزندش به نام، على از پدر بزرگوارش روايت نقل كرده است و چنين فرزند محدثى در دامن پاك او تربيت شد.(26)
 
 
 
عبدالله برادرى به نام على بن صلت داشت و ميزان قدر و منزلت خاندان عبدالله از اين قطعه جالب تاريخى كه شيخ بزرگوار صدوق در «اكمال الدين» نقل مى كند، ظاهر مى شود، آن جا كه مى نويسد: «من بعد از [[زيارت]] قبر حضرت رضا علیه‌السلام در طوس، به [[قم]] آمدم. در قم كه بودم، يكى از بزرگان علم و فضل كه آثار جلال و بزرگى در شمايل او آشكار بود، از بخارا بر ما وارد شد. من آرزو داشتم كه با او ملاقات كنم و او را از نزديك ببينم، چون او انسانى ديندار و خردمند بود و در راه مستقيم تشيع قرار داشت. وى جناب محمد بن الحسن بن محمد بن احمد بن على بن صلت قمى بود كه خداوند بر توفيقات او بيفزايد. پدرم (ابن بابويه) از جد بزرگوار او، محمد بن احمد روايت نقل مى كند و هميشه از موقعيت علمى و عملى و زهد و فضل و [[عبادت]] او تمجيد مى كرد. چون خداوند توفيق داد كه با اين مرد بزرگ كه از خاندانى رفيع و جليل است، ملاقات كنم خداوند متعال را شكر كردم كه چنين سعادتى نصيب من شد و محبت او را در دلم افكند».(27)
 
 
 
شيخ صدوق با آن شخصيت و عظمتى كه خود داشت، اين چنين هنگامه ديدار يكى از خاندان عبدالله بن صلت، از بيت رفيع او تجليل مى كند و اين مايه شگفتى و نشانه گرايش ايمانى، اعتقادى و قلبى اين خاندان شيعى به امامان شيعه است.
 
 
 
==آثار==
 
 
 
با آن كه عبدالله از محدثان معروف و از شاگردان و راويان امامان معصوم علیهم‌السلام بود؛ اما در منابع و مآخذ، چندان تأليف و تصنيفى از او به يادگار نمانده است.
 
 
 
شيخ طوسى مى گويد: «او كتابى دارد»(28) و جناب نجاشى مى نويسد: «او كتابى در تفسير [[قرآن]] دارد»(29) البته امكان دارد كتاب هاى ديگرى نيز داشته باشد بر اثر حوادث روزگار از بين رفته اند.
 
 
 
==رحلت و مدفن'''
 
 
 
زمان غروب اين ستاره تابناك شيعه همچنان در هاله اى از ابهام است. آنچه مسلم است اين كه: «صفار قمى» او را ملاقات و از او روايت نقل كرد.(30) و جناب محمد بن حسن صفار در سال 290 هـ.ق از دنيا رحلت كرد. با عنايت به اين قطعه تاريخى شايد بتوان حدس زد كه چراغ عمر اين محدث جليل القدر در نيمه دوم سده سوم هجرى، خاموش شد و مرغ روحش به سوى جنان پرواز كرد؛ ولى اين كار در كدام سرزمين و كدام شهر از دنيا رفت و در كجا مدفون شد نيز مشخص نيست. والسلام عليه يوم ولد و يوم مات و يوم يبعث حياً.
 
 
 
==نمونه اى از روايات==
 
 
 
'''<I>مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله</I>'''
 
 
 
با واسطه از حضرت ابى جعفر [[امام باقر]] علیه‌السلام روايت مى كند، وى مى گويد: امام فرمود: «اسم رسول اكرم صلی الله علیه و آله در صُحُف ابراهيم علیه‌السلام احمد» و در قرآن «محمد» است».
 
 
 
كسى از امام پرسيد: معانى اين اسم ها چيست؟ امام فرمود: «ماحى، يعنى محو كننده بت ها و هر معبود باطل، حد يعنى: پيامبرى كه با هر كس كه دشمن خدا و اسلام بود، مبارزه و پيكار مى كرد چه آن دشمنان از قريش باشند يا غيرقريش. اما احمد، خداوند در تمام كتاب هاى آسمانى او را از جهت خوبى و نيكى رفتارش ستوده و ستايش كرده است. اما محمد، خداوند و [[فرشتگان]] و تمام انبيا و همه امت هاى پيامبران گذشته، رسول اسلام را مى ستايند و بر او درود و تحيت مى فرستند. اسم آن حضرت بر عرش چنين نوشته شده است: محمد رسول الله صلی الله علیه و آله.
 
 
 
يكى از صفات برجسته پيامبر گرامى اين بود كه مى فرمود: «يكى از كارهايى كه من تا آخر عمر ترك نخواهم كرد، سلام كردن بر بچه‌هاست، تا به عنوان روش و سنت از من براى امت بماند».(31)
 
 
 
'''<I>مقام جعفر بن ابي‌طالب علیه‌السلام</I>'''
 
 
 
ابوطالب قمى از امام باقر علیه‌السلام باواسطه روايت مى كند كه حضرت فرمود: «خداوند به رسول خدا صلی الله علیه و آله [[وحى]] كرد كه من از جعفر، پسر ابوطالب به خاطر چهار خصلت كه در او وجود دارد، راضى هستم. رسول گرامى جعفر را خواست و آنچه را كه خداوند به پيامبر خبر داده بود، به او گفت: جعفر عرض كرد: اى رسول خدا! اگر خداوند خبر نمى داد، من اين چهار خصلت را افشا نمى كردم:
 
 
 
* 1. در عمرم هرگز شراب نخورده ام؛ چون مى دانم اگر شراب بخورم، نعمت عقل را از دست مى دهم.
 
 
 
* 2. هرگز [[دروغ]] نگفته ام؛ چون دروغ گفتن از شخصيت و مروّت انسان مى كاهد.
 
 
 
* 3. هرگز در زندگى عمل منافى با عفت انجام نداده ام.
 
 
 
* 4. هيچ‌گاه پيشانى در مقابل بت نساييده ام؛ چون آن ها وجودات بى‌خاصيت‌اند، نه به انسان سود مى رسانند و نه ضرر را از او دور مى كنند.
 
 
 
اين جا بود كه رسول خدا دست بر شانه جعفر گذاشتند و فرمودند: «تو لياقت و شايستگى داری كه خداوند متعال دو بال به تو عطا كند و در [[بهشت]] با [[فرشتگان]] پرواز كنى».(32)
 
 
 
پى نوشت
 
 
 
(1). رجال شيخ طوسى، ص 380 و 403؛ رجال كشى، ج 2، ص 514؛ رجال نجاشى، ص 150؛ فهرست شيخ طوسى، ص 106؛ خلاصه علامه، ص 105 و [[وسائل الشيعه]]، ج 20، ص 336.
 
 
 
(2). معجم الرجال الحديث، ج 10، ص 223 و رجال نجاشى، ص 229.
 
 
 
(3). معجم الرجال، ج 10، ص 233.
 
 
 
(4). رجال نجاشى، ص 78.
 
 
 
(5). رجال كشى، ج 2، ص 856.
 
 
 
(6). رجال نجاشى، ص 24.
 
 
 
(7). همان، ص 24.
 
 
 
(8). معجم الرجال، ج 10، ذيل شماره 6927.
 
 
 
(9). رجال نجاشى، ص 149.
 
 
 
(10). معجم الرجال، ج 10، ذيل شماره 6927
 
 
 
(11). رجال نجاشى، ص 311.
 
 
 
(12). رجال شيخ، ص 435 و جامع الروات، ص 492.
 
 
 
(13). خلاصه علامه، ص 142 و رجال شيخ، ص 423.
 
 
 
(14). رجال نجاشى، ص 60.
 
 
 
(15). جامع الروات، ج 2، ص 492 و تنقيح المقال، ج 2، ص 351.
 
 
 
(16). رجال نجاشى، ص 12.
 
 
 
(17). تنقيح المقال، ج 1.
 
 
 
(18). رجال شيخ طوسى، ص 380 و 403.
 
 
 
(19). رجال نجاشى، ص 150.
 
 
 
(20). اكمال الدين و اتمام النعمة، ص 3.
 
 
 
(21). خلاصه علامه، ص 105، جامع الروات، ج 1، ص 492 و معجم الرجال، ج 10، ص 224.
 
 
 
(22). رجال كشى، ج 2، ص 838.
 
 
 
(23). همان، ص 792.
 
 
 
(24). رجال شيخ، ص 380 و 403.
 
 
 
(25). معجم الرجال، ج 10، ص 223.
 
 
 
(26). نجاشى، ص 150.
 
 
 
(27). اكمال الدين، ص 3.
 
 
 
(28). فهرست شيخ طوسى، ص 106.
 
 
 
(29). رجال نجاشى، ص 150.
 
 
 
(30). اكمال الدين، ص 3.
 
 
 
(31). امالى صدوق، ص 67، مجلس 17، حديث 3.
 
 
 
(32). همان، ص 70، مجلس 17، حديث 7.
 
 
 
==منبع==
 
 
 
*ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى, "عبدالله بن صلت قمی"ستارگان حرم، جلد 6
 
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام جواد علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام جواد علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۳

«عبدالله بن صلت قمى»، از محدثان برجسته شیعه در قرن سوم هجری و از یاران امام رضا و امام جواد (علیهماالسلام) است. عبدالله قمی از وکلای امام جواد (علیه‌السلام) نیز بود[۱] و مکاتباتی با آن حضرت داشت. شیخ طوسى و نجاشى او را از راویان موثق برشمرده اند.

نام کامل عبدالله بن صلت قمى
زادگاه قم
وفات قرن سوم هجری

Line.png

اساتید

محمد بن ابى عمیر، حسن بن على بن فضال، یونس بن عبدالرحمن، عبدالله بن مغیره،...

شاگردان

محمد بن عبدالجبار قمى، احمد بن محمد بن عیسى قمى، ابراهیم بن هاشم قمى،...

آثار

التفسیر، التواقیع من اصول الاخبار، الحدیث،...

ولادت و خاندان

عبدالله بن صلت کنیه اش ابوطالب و نسبتش قمى است.[۲] تاریخ ولادت او دقیقا مشخص نیست؛ ولى مى توان حدس زد که در نیمه دوم سده دوم هجرى در شهر قم چشم به جهان گشود.

میزان قدر و منزلت خاندان عبدالله قمی از مطلبى که شیخ صدوق در «کمال الدین» نقل مى کند، ظاهر مى شود؛[۳] وی با آن شخصیت و عظمتى که خود داشت، هنگام دیدار یکى از خاندان عبدالله بن صلت، از بیت رفیع او تجلیل مى کند و این مایه شگفتى و نشانه گرایش اعتقادى و قلبى این خاندان شیعى به امامان شیعه است.

زمان وفات عبدالله بن صلت قمى نیز در هاله اى از ابهام است. آنچه مسلم است این که محمد بن حسن صفار او را ملاقات و از او روایت نقل کرده[۴] و جناب صفار قمى در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رحلت کرد. با عنایت به این نکته می توان حدس زد که زمان رحلت این محدث جلیل القدر در نیمه دوم سده سوم هجرى بوده است.

استادان و شاگردان

ابوطالب قمى براى عمق بخشیدن به دانش خویش، از محضر استادانى بزرگ که در رأس آنها امام معصوم علیه‌السلام قرار داشت، نهایت استفاده و فیض را برد و از هیچ تلاشى کوتاهى نکرد. در این بخش به نام جمعى از استادان روایتى او اشاره مى کنیم:

  • محمد بن ابى عمیر: از راویان والامقام و شخصیت بزرگوارى است که تمام گزارش دهندگان تراجم دانشوران شیعه، از او به خوبى و نیکى یاد کرده اند.
  • عبدالله بن مغیره: وى از یاران موثق و بلندمرتبه امام موسى بن جعفر علیه‌السلام بود و تألیفات فراوانى داشت.

ابوطالب قمى، در زمینه تعلیم حدیث نیز به موفقیت هایى نائل آمد و جمعى از علماى دین از محضرش بهره بردند که در این بخش به اسامى تعدادى از آنان اشاره می شود:

رابطه با معصومان علیهم‌السلام

یکى از معیارهاى شناخت شخصیت راویان آثار اهل بیت علیهم‌السلام، پیوند آنان با ولایت و علاقه اى است که به حضرات معصومین ابراز مى دارند. ابوطالب قمى یکى از آن محدثانى است که با امامان معصوم علیه‌السلام رابطه ویژه اى داشت.

ابوعمرو کشی مى گوید: «حمدان بن احمد نهدى برایم گفت: ابوطالب قمى به من گفت: «نامه اى به امام جواد علیه‌السلام نوشتم و همراه آن نامه از حضرت خواستم به من اجازه دهد تا درباره پدرش حضرت رضا علیه‌السلام اشعارى بسرایم». امام جواد علیه‌السلام در پاسخ نوشته بود: «نه فقط براى پدر بزرگوارم، بلکه براى من هم شعر بگو و بر مظلومیت ما اشک بریز».

محمد بن عبدالجبار قمى از قول عبدالله بن صلت، چنین مى گوید: «چند قطعه شعرى را که در رثاى امام رضا علیه‌السلام سروده بودم، طى یک نامه به محضر امام نهم شیعیان فرستادم و از امام درخواست کردم که اجازه دهد چنین اشعارى درباره امام رضا علیه‌السلام بسرایم. امام جواد علیه‌السلام گویا از آن اشعار بسیار خوشش آمده و آنها را پسندیده بود؛ لذا همان اشعار را بریده و براى خود نگه داشتند و در بالاى صفحه باقیمانده نوشتند: بسیار عالى سروده اى، خداوند به تو جزا و پاداش نیکو عنایت فرماید».[۵]

ضمناً این محدث از کسانى است که در آخر عمر مبارک امام جواد علیه‌السلام به محضر آن بزرگوار مشرف شدند و دعاى امام را درباره جمعى از یارانش، همانند: صفوان بن یحیى، زکریا بن آدم، سعد بن سعد و محمد بن سنان شنیدند.[۶]

عبدالله قمی که از جمله دلباختگان اهل بیت علیهم‌السلام است، وفادارى و اخلاص خویش را با نقل روایت و تلاش پیگیر براى گسترش فرهنگ شیعى به اثبات رساند و در این راه مقدس از هیچ تلاشى فروگذار نکرد.

غالب رجال‌ نویسان، او را نه تنها در زمره یاران امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بلکه از یاران امام هادى علیه‌السلام نیز مى دانند. او به حضور این سه امام بزرگوار رسید و از محضر مقدس بعضى از آنان حدیث نقل کرد. شیخ طوسى در کتاب رجال در یک جا او را از یاران امام رضا علیه‌السلام و در جاى دیگر از یاران حضرت جواد علیه‌السلام مى داند.[۷] نجاشى ضمن ستایش، او را از یاران حضرت رضا علیه‌السلام مى داند و مى گوید: از آن بزرگوار روایت مى کند.

مرحوم آیت الله خویى یادآورى مى کند که: اگر چه بزرگان علم رجال و تراجم، عبدالله را در شمار یاران حضرت هادى علیه‌السلام نیاورده اند، شاید به ذهن برسد که او حضرت هادى علیه‌السلام را درک نکرده است؛ ولى واقعیت این چنین نیست؛ چون بنابر سخن صدوق در کتاب «اکمال الدین» او آن زمان در قید حیات بود؛ به طورى که محمد بن حسن صفار قمى با وى ملاقات کرد و جناب صفار در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رفته است.[۸]

از منظر عالمان

دانشمندان رجال و تراجم نویس شیعه با نظرى مثبت به شخصیت ابوطالب قمى، نگریسته اند و او را مورد ستایش قرار داده اند.

شیخ طوسى مى گوید: «عبدالله بن صلت، کنیه اش ابوطالب، چهره اى موثق و موجه و مورد اطمینان است».[۹]

نجاشى مى نویسد: «عبدالله بن صلت قمى مورد توجه و عنایت و وثوق است».[۱۰]

شیخ صدوق در مقدمه کتاب «اکمال الدین» مى نگارد: «احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى، با آن همه عظمت و مقام بلند، از کسانى است که از ابوطالب قمى روایت نقل مى کند».

بزرگان دیگری مانند علامه حلى، محقق اردبیلى، علامه ممقانى و آیت الله خوئى در کتاب هاى خود به آنچه از شیخ طوسى و نجاشى نقل شده، بسنده کرده اند.

آثار و احادیث

با آن که عبدالله بن صلت قمی از محدثان معروف و از شاگردان و راویان امامان معصوم علیهم‌السلام بود؛ اما در منابع و مآخذ، چندان تألیف و تصنیفى از او به یادگار نمانده است. شیخ طوسى مى گوید: «او کتابى دارد»[۱۱] و جناب نجاشى مى نویسد: «او کتابى در تفسیر قرآن دارد».[۱۲]

برخی نیز کتاب‌های «التواقیع من اصول الاخبار»[۱۳] و «الحدیث» را از آثار او ذکر کرده اند.[۱۴] البته امکان دارد کتاب هاى دیگرى نیز داشته باشد که بر اثر حوادث روزگار از بین رفته اند.

نمونه‌اى از روایات نقل شده توسط عبدالله قمی چنین است:

مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله:

ابوطالب قمى با واسطه از امام باقر علیه‌السلام روایت مى کند: «اسم رسول اکرم صلی الله علیه و آله در صُحُف ابراهیم علیه‌السلام "احمد" و در قرآن "محمد" است»... اما احمد، خداوند در تمام کتاب هاى آسمانى او را از جهت خوبى و نیکى رفتارش ستوده و ستایش کرده است. اما محمد، خداوند و فرشتگان و تمام انبیا و همه امت هاى پیامبران گذشته، رسول اسلام را مى ستایند و بر او درود و تحیت مى فرستند. اسم آن حضرت بر عرش چنین نوشته شده است: محمد رسول الله صلی الله علیه و آله.[۱۵]

مقام جعفر بن ابی‌طالب علیه‌السلام:

وى از امام باقر علیه‌السلام با واسطه روایت مى کند که حضرت فرمود: «خداوند به رسول خدا صلی الله علیه و آله وحى کرد که من از جعفر بن ابی طالب به خاطر چهار خصلت که در او وجود دارد، راضى هستم. رسول گرامى جعفر را خواست و آنچه را که خداوند به پیامبر خبر داده بود، به او گفت: جعفر عرض کرد: اى رسول خدا! اگر خداوند خبر نمى داد، من این چهار خصلت را افشا نمى کردم: ۱. در عمرم هرگز شراب نخورده ام؛ چون مى دانم اگر شراب بخورم، نعمت عقل را از دست مى دهم. ۲. هرگز دروغ نگفته ام؛ چون دروغ گفتن از شخصیت و مروّت انسان مى کاهد. ۳. هرگز در زندگى عمل منافى با عفت انجام نداده ام. ۴. هیچ‌گاه پیشانى در مقابل بت نساییده ام؛ چون آنها وجودات بى‌خاصیت‌اند، نه به انسان سود مى رسانند و نه ضرر را از او دور مى کنند. این جا بود که رسول خدا دست بر شانه جعفر گذاشتند و فرمودند: «تو لیاقت و شایستگى داری که خداوند متعال دو بال به تو عطا کند و در بهشت با فرشتگان پرواز کنى».[۱۶]

پانویس

  1. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۴۳.
  2. رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳؛ رجال کشى، ج ۲، ص ۵۱۴؛ رجال نجاشى، ص ۱۵۰.
  3. اکمال الدین، ص ۳.
  4. اکمال الدین، ص ۳.
  5. رجال کشى، ج ۲، ص ۸۳۸.
  6. همان، ص ۷۹۲.
  7. رجال شیخ، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.
  8. معجم الرجال، ج ۱۰، ص ۲۲۳.
  9. رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.
  10. رجال نجاشى، ص ۱۵۰.
  11. فهرست شیخ طوسى، ص ۱۰۶.
  12. رجال نجاشى، ص ۱۵۰.
  13. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۷.
  14. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۶، ص۳۴۵.
  15. امالى صدوق، ص ۶۷، مجلس ۱۷، حدیث ۳.
  16. همان، ص ۷۰، مجلس ۱۷، حدیث ۷.

منابع

  • ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، "عبدالله بن صلت قمی"، ستارگان حرم، جلد ۶.
  • پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۶۴، برگرفته از مقاله "عبدالله تیمی".