ام سلمه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۱: | سطر ۱۱: | ||
ام سلمه پس از وفات شوهرش در سال چهارم هجري به عقد پيامبر درآمد.<ref>رياحين الشريعه، ج2، ص284</ref> مطابق با آنچه در برخی منابع آمده است پیش از پیامبر، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] از او خواستگاری کرده بودند، اما ام سلمه نپذیرفت.<ref> ذهبی، سیراعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۳.</ref> | ام سلمه پس از وفات شوهرش در سال چهارم هجري به عقد پيامبر درآمد.<ref>رياحين الشريعه، ج2، ص284</ref> مطابق با آنچه در برخی منابع آمده است پیش از پیامبر، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] از او خواستگاری کرده بودند، اما ام سلمه نپذیرفت.<ref> ذهبی، سیراعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۳.</ref> | ||
+ | |||
+ | ام سلمه زنی زیباروی بود تا جایی که زیبایی او رشک و حسادت [[عایشه]] همسر دیگر رسول خدا را برانگیخت.<ref>الطبقات، ج8، ص94؛الاصابه، ج8، ص343؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284.</ref> ام سلمه در منابع زنی بالغه و تیز بین معرفی شده است.<ref>الاصابه، ج8، ص406؛سبل الهدی، ج5، ص79.</ref> که حتی گاه پیامبر(ص) با او مشورت میکرد.<ref>المغازی، ج2، ص613؛ سبل الهدی، ج5، ص79.</ref> | ||
ام سلمه در [[غزوه|غزوات]] و [[سریه]]های متعددی چون [[غزوه مریسیع|مُرَیسیع]]، [[غزوه خیبر|خیبر]]، [[حدیبیه]]، [[غزوه خندق|خندق]]، [[فتح مکه]] و [[غزوه حنین|حنین]]، رسول خدا را همراهی کرد.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۶۷</ref> | ام سلمه در [[غزوه|غزوات]] و [[سریه]]های متعددی چون [[غزوه مریسیع|مُرَیسیع]]، [[غزوه خیبر|خیبر]]، [[حدیبیه]]، [[غزوه خندق|خندق]]، [[فتح مکه]] و [[غزوه حنین|حنین]]، رسول خدا را همراهی کرد.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۶۷</ref> | ||
امام صادق علیه السلام امسلمه را برترین همسر رسول خدا پس از خدیجه دانسته است.<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج1، ص419</ref> | امام صادق علیه السلام امسلمه را برترین همسر رسول خدا پس از خدیجه دانسته است.<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج1، ص419</ref> | ||
− | در جریان حدیث کساء و نزول | + | در جریان حدیث کساء و نزول آیه تطهیر ام سلمه از پیامبر اکرم (ص) سوال می کند که آیا من در شمار اهل بیت نیستم؟ پیامبر(ص) خدا فرمود: تو بر خیر و نیکی هستی<ref>اربلی، کشف الغمه، ج1، ص66</ref> |
+ | ==ام سلمه و اهل بیت== | ||
+ | |||
+ | ===گزارشهای اهلسنت از همراهی با اهلبیت=== | ||
+ | |||
+ | افزون بر منابع شیعی، برخی گزارشهای [[اهلسنت]] نیز از همراهی ام سلمه با [[اهلبیت(ع)]] در موارد گوناگون خبر میدهد. در برخی گزارشها، ارتباط عمیق میان او و [[حضرت زهرا(س)]] به خوبی آشکار است. این ارتباط در پی ورود او به خانه پیامبر(ص) گستردهتر شد؛ اما پیشتر نیز وجود داشت. اوج این پیوند هنگامی است که میان آنها عقد خواهری برقرار شد.<ref>الغدیر، ج3، ص112.</ref> او در ازدواج امیرمؤمنان [[علی(ع)]] و حضرت زهرا(س) نقشی ویژه داشت و در این زمینه، روایاتی از پیامبر(ص) گزارش کرده است.<ref>الامالی، طوسی، ج1، ص41؛بحار الانوار، ج43، ص95-96.</ref> وی در دوران ولادت فرزندان فاطمه نیز حاضر بود و به فرمان پیامبر گرامی(ص) در گوش فرزندش [[حسن(ع)]] [[اذان]] و [[اقامه]] گفت.<ref>کشف الغمه، ج2، ص148؛بحار الانوار، ج43، ص255.</ref> | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ===راوی مهمترین روایات فضیلتهای اهلبیت=== | ||
+ | |||
+ | از مهمترین روایات فضیلتهای اهلبیت(ع) که ام سلمه در گزارش آن نقشی بهسزا داشته، [[حدیث کساء]] است که در ذیل آیه 33 احزاب معروف به [[آیه تطهیر]]<ref>نک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج1، ص422-425، «آیه تطهیر. </ref> گزارش شده است. وی در این گزارش، افزون بر آنکه بر خلاف برخی دیدگاهها، اهلبیت(ع) را ویژه خمسه طیبه میداند، از حضور خود در واقعه و اجازه ندادن پیامبر برای درآمدن زیر کساء خبر میدهد. سخن پیامبر(ص) این بوده که گرچه ام سلمه بر خیر و خوبی راه میسپرد، فقط اهلبیت(ع) مشمول آن آیه هستند و حق حضور زیر کساء را دارند.<ref>مسند احمد، ج6، ص292؛المعجم الکبیر، ج3، ص52-53؛اسد الغابه، ج2، ص12.</ref> | ||
+ | |||
+ | وی همچنین راوی حدیثهایی درباره جایگاه امام علی(ع) مانند حدیث «علیّ مع الحق و الحق مع علیّ و لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض یوم القیامه»<ref>تاریخ بغداد، ج14، ص322؛الامالی، صدوق، ص150؛تاریخ دمشق، ج42، ص449؛نک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج2، ص239.</ref> و [[حدیث غدیر]] بهویژه جمله «من کنتُ مولاه فهذا علیّ مولاه» است.<ref>کنز العمال، ج11، ص602؛الغدیر، ج1، ص17.</ref> در شماری از منابع متاخر، از تبریکگویی او به امام علی(ع) همراه دیگر همسران پیامبر در پی خطبه پیامبر در غدیر سخن رفته است.<ref>نک: ام سلمه و نقش او در تاریخ، ص320.</ref> | ||
+ | |||
+ | ===وفاداری به اهلبیت بعد از رحلت پیامبر=== | ||
+ | |||
+ | نقش ام سلمه در پی رحلت پیامبر(ص) چشمگیرتر شد. او پیوسته وفاداری خود را به امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و فرزندان او نشان میداد و در بیان فضیلتهای علی(ع) و توجه دادن مردم به ولایت وی بسیار کوشید.<ref>الغدیر، ج3، ص177-178.</ref> او از موقعیت علی(ع) نزد پیامبر(ص) به خوبی آگاهی داشت؛ زیرا بارها رابطه تنگاتنگ آن دو، از جمله ماجرای خلوت طولانی پیامبر(ص) با علی را در خانه خود دیده بود.<ref>الامالی، صدوق، ص463-464؛المناقب، خوارزمی، ص146؛المناقب، ابن مردویه، ص105.</ref> در همان روز بود که پیامبرر ام سلمه را از نزول [[جبرئیل]] و رخدادهای آینده آگاه ساخت و او را شاهد بر وصایت علی(ع) قرار داد و به او فرمود: علی بن ابیطالب وصی و خلیفه پس از من و در دنیا و آخرت حامل پرچم من است. سپس علی(ع) را قاتل [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] دانست و نشانههای این سه گروه را برایش بیان کرد.<ref>الامالی، صدوق، ص463-464؛المناقب، ابن مردویه، ص105؛تاریخ دمشق، ج42، ص471؛المناقب، خوارزمی، ص87.</ref> | ||
+ | |||
+ | در شماری از منابع شیعی یاد شده که پیامبر(ص) وصیت خود را درباره جانشینی علی(ع) نوشت و آن را به ام سلمه سپرد تا به جانشینش بدهد. هنگامی که مردم با علی(ع) بیعت کردند، ام سلمه امانتی را که همسرش به او سپرده بود، به علی(ع) سپرد و به فرزندش گفت: همواره همراه علی باش که من در پی پیامبر(ص) امامی جز او نمیبینم.<ref>الامامة و التبصره، ص45-46؛الکافی، ج1، ص235-236؛بصائر الدرجات، ص206.</ref> بر پایه گزارش شماری از منابع شیعی، دوران بیماری پیامبر(ص) در خانه ام سلمه سپری شد.<ref>الارشاد، ج1، ص182؛اعلام الوری، ج1، ص264.</ref> هنگامی که پیامبر(ص) خواست برادرش علی را فراخوانند، عایشه و [[حفصه]] در پی پدر خود فرستادند و ام سلمه نیز علی(ع) را آگاه نمود تا خود را به پیامبر(ص) برساند.<ref>مناقب آل ابی طالب، ج1، ص203.</ref> روشنگریهای ام سلمه در پی رحلت پیامبر(ص) در حمایت از علی(ع) بر پایه همین وصایای رسول خدا(ص) بود. او در رویداد [[فدک]] به دفاع از حضرت زهرا(س) برخاست و به عنوان شاهد زهرا و معترض بر [[ابوبکر]] سخن گفت. آوردهاند که به همین سبب، مقرری وی از بیت المال قطع شد.<ref>دلائل الامامه، ص124.</ref> | ||
− | + | در دوران خلافت [[عمر]](13-23ق.) هنگامی که وی سیاست حبس صحابه در [[مدینه]] را در پیش گرفت، همسران پیامبر(ص) نیز حق بیرون آمدن از مدینه را نداشتند. از این رو، ام سلمه و دیگر همسران ایشان حتی از حج گزاردن نیز منع شدند. در واپسین سال حکومت عمر، آنان اجازه یافتند که زیر نظر [[عثمان]] و [[عبدالرحمن بن عوف]] با حضور خود وی به [[حج]] روند. برخی گزارشها حاکی از هشدار ام سلمه به عمر است که او را از دخالت در زندگی شخصی پیامبر(ص) با همسرانش بازداشته است.<ref>صحیح البخاری، ج6، ص69-70.</ref> | |
− | + | ===حضور در خاکسپاری حضرت زهرا=== | |
− | + | هنگامی که حضرت فاطمه(س) در بستر بیماری بود، ام سلمه به عیادتش آمد و از حال او جویا شد. حضرت زهرا(س) در پاسخ او، وضع خود و همسرش و ستمی را که بر آنان رفته بود و نیز علل غصب خلافت را بیان کرد.<ref>مناقب آل ابی طالب، ج2، ص49؛بحار الانوار، ج43، ص156.</ref> طبق وصیت حضرت زهرا(س)، ام سلمه در مراسم خاکسپاری ایشان شرکت داشت و از محل دفن او آگاه بود.<ref>دلائل الامامه، ص132.</ref> | |
− | + | ===هواداری از حضرت علی=== | |
− | + | در شورش مردم بر ضدّ عثمان، ام سلمه که مانند بسیاری از عملکرد عثمان ناخرسند بود، نزد او رفت و وی را نصیحت و فرجام کارش را گوشزد کرد. عثمان نیز عهد بست که به این سفارشها عمل کند.<ref>بلاغات النساء، ص7.</ref> پس از کشته شدن عثمان، هنگامی که عایشه به خونخواهی وی با همراهی [[طلحه]] و [[زبیر]] بر علی(ع) شورید، ام سلمه مردم را به حمایت علی(ع) فراخواند و گفت: از علی پیروی کنید. به خدا سوگند! در روزگار شما بهتر از او را سراغ ندارم.<ref>انساب الاشراف، ص224.</ref> عایشه برای همراه کردن ام سلمه با خود بسیار کوشید و ام سلمه نیز برای بازگرداندن او از راههای گوناگون وارد شد. او در ملاقاتی که با عایشه داشت، به پیشگوییهای رسول خدا اشاره کرد که خود عایشه شاهد آنها بوده است. از مهمترین سخنان ام سلمه، تغییر روش عایشه در رفتار با عثمان و حکومت وی بود. عایشه پیشتر مردم را بر ضد عثمان تحریک میکرد و او را نَعْثَل(پیر نادان) میخواند؛ اما بعد ندای خونخواهی او را سر داد. ام سلمه به او سفارش نمود که به توصیه پیامبر(ص) برای خارج نشدن از خانه عمل کند و وصایای پیامبر(ص) را درباره پسر عمویش علی(ع) نادیده نگیرد.<ref>الفتوح، ج2، ص454-456؛الامامة و السیاسه، ج1، ص76؛رسائل المرتضی، ج4، ص66-68.</ref> وی در پی اتمام حجت با عایشه و دیگر مخالفان، فرزندش عُمَر را نزد علی(ع) فرستاد و اهداف مخالفان را برای امام روشن کرد و پیغام داد: اگر امر خدا و سفارش پیامبر(ص) درباره بیرون نشدن از خانه نبود، تو را همراهی میکردم. اکنون محبوبترین فرد نزد رسول خدا و شما، فرزندم عمر، را همراه شما میفرستم.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص470-471؛الفتوح، ج2، ص456.</ref> | |
− | == | + | ===ایستادگی در مقابل معاویه=== |
+ | ام سلمه پس از شهادت علی(ع) از مخالفان سرسخت [[معاویه]] و کارگزاران او بود. هنگامی که بدعت لعن بر علی(ع) در همهجا مرسوم شد، او مردم [[کوفه]] را چنین سرزنش میکرد: شما پیامبر را شتم کردهاید؛ زیرا کسی را لعن مینمایید که پیامبر(ص) او را دوست میداشت.<ref>المعجم الاوسط، ج1، ص111.</ref> سبّ علی(ع) سبّ رسول خدا(ص) است.<ref>شرح الاخبار، ج1، ص167-168.</ref> | ||
+ | در ماجرای ترور و غارت که به دست معاویه برای ناامن کردن منطقه حکومتی علی(ع) انجام میشد، هنگامی که [[بسر بن ارطاة|بُسْر بن ارطاة]] به تعقیب [[صحابه]] در [[مدینه]] و [[مکه]] از جمله [[جابر بن عبدالله]] پرداخت، جابر به خانه ام سلمه پناه برد و با او درباره بیعت با ظالمان مشورت کرد. ام سلمه از او خواست با بیعت جان خود را حفظ کند.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص106-107؛الکامل، ج3، ص383.</ref> | ||
− | + | ===محبت نسبت به امام حسین=== | |
− | + | بر پایه گزارش شماری از منابع، هنگامی که [[امام حسین(ع)]] به سوی عراق رفت، وصیتنامه و دیگر امانتها را به ام سلمه سپرد و از او خواست هرگاه فرزند بزرگش نزد وی آمد، آنها را به او بسپارد. ام سلمه در پی شهادت حسین(ع) هنگامی که [[امام سجاد(ع)]] به دیدنش آمد، آن امانت را به ایشان سپرد.<ref>الکافی، ج1، ص304.</ref> برخی ام سلمه را نخستین گریهکننده بر امام حسین(ع) در مدینه میدانند. در این هنگام، ام سلمه دوران کهولت خود را سپری میکرد و همواره نگران واپسین بازمانده اصحاب کساء بود. او دوران کودکی امام حسین(ع) را به یاد میآورد که در خانهاش بازی میکرد و پیامبر(ص) به او مینگریست و میگریست. چون ام سلمه علت را پرسید، پیامبر(ص) از آینده حسین(ع) خبر داد و مقداری از [[تربت]] او را که جبرئیل آورده بود، به ام سلمه داد و فرمود: هرگاه این خاک خونین شد، بدان که حسین کشته شده است. ام سلمه پیوسته آن تربت را مینگریست تا روزی آن را خونین دید و چنان ناله برآورد و ضجه زد که زنان از هر سو آمدند و از کشته شدن حسین(ع) آگاه شدند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص245-246؛الفتوح، ج4، ص324؛تهذیب الکمال، ج6، ص408-409.</ref> | |
+ | |||
+ | ===روایات امسلمه از فاطمه سلام الله علیها=== | ||
'''<I>1- بوي بهشتي:</I>''' | '''<I>1- بوي بهشتي:</I>''' | ||
سطر ۴۷: | سطر ۷۱: | ||
امسلمه مي گويد: به فاطمه عليهاالسلام گفتم: اي دختر [[رسول خدا]] صلي الله عليه و آله حال شما چگونه است؟ فرمود: صبح كردم در ميان حزن شديد و اندوه عظيم در حالي كه پيامبر صلي الله عليه و آله رفته و وصي او مظلوم شده است. [[سوگند]] به خدا حشمت و عظمت آن كس دريده و نابود شد كه برخلاف حكم خدا در [[قرآن]] و سنت و سفارش [[پيامبر اسلام]] در تأويل و تفسير [[قرآن]]، حق امامت او را غصب كرده و به ديگران سپردند. | امسلمه مي گويد: به فاطمه عليهاالسلام گفتم: اي دختر [[رسول خدا]] صلي الله عليه و آله حال شما چگونه است؟ فرمود: صبح كردم در ميان حزن شديد و اندوه عظيم در حالي كه پيامبر صلي الله عليه و آله رفته و وصي او مظلوم شده است. [[سوگند]] به خدا حشمت و عظمت آن كس دريده و نابود شد كه برخلاف حكم خدا در [[قرآن]] و سنت و سفارش [[پيامبر اسلام]] در تأويل و تفسير [[قرآن]]، حق امامت او را غصب كرده و به ديگران سپردند. | ||
− | + | ||
==ام سلمه؛ محرم اسرار ولایت== | ==ام سلمه؛ محرم اسرار ولایت== |
نسخهٔ ۲۷ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۵۴
محتویات
امسلمه پیش از ازدواج با پیامبر اسلام
نام او هند است. پدرش ابي امية بن مغيره معروف به زاد الراکب[۱] بود و مادرش به روایتی عاتكه بنت عبدالمطلب[۲] و به روایتی دیگر عاتکه دختر عامر ابن ربیعه کنانی[۳] بود.
ام سلمه در ابتدا همسر ابوسلمه مخزومی پسر عمه[۴] و برادر رضاعی رسول خدا[۵] بود. و از او صاحب چهار فرزند (سلمة، عمر، دره و زينب) شد.[۶]
ام سلمه در زمره اسلام آورندگان در سالهای نخستین بعثت بود. او بعدا به همراه همسرش به حبشه هجرت نمود. و در آنجا بود که اولین فرزندش سلمه را به دنیا آورد. سپس به مکه آمد و بعدا به مدینه مهاجرت نمود.[۷] در جریان جنگ احد ابوسلمه مخزونی زخمی شد و بعدا بر اثر این جراحت وفات نمود.[۸]
زندگی امسلمه با پیامبر اسلام
ام سلمه پس از وفات شوهرش در سال چهارم هجري به عقد پيامبر درآمد.[۹] مطابق با آنچه در برخی منابع آمده است پیش از پیامبر، ابوبکر و عمر از او خواستگاری کرده بودند، اما ام سلمه نپذیرفت.[۱۰]
ام سلمه زنی زیباروی بود تا جایی که زیبایی او رشک و حسادت عایشه همسر دیگر رسول خدا را برانگیخت.[۱۱] ام سلمه در منابع زنی بالغه و تیز بین معرفی شده است.[۱۲] که حتی گاه پیامبر(ص) با او مشورت میکرد.[۱۳]
ام سلمه در غزوات و سریههای متعددی چون مُرَیسیع، خیبر، حدیبیه، خندق، فتح مکه و حنین، رسول خدا را همراهی کرد.[۱۴]
امام صادق علیه السلام امسلمه را برترین همسر رسول خدا پس از خدیجه دانسته است.[۱۵] در جریان حدیث کساء و نزول آیه تطهیر ام سلمه از پیامبر اکرم (ص) سوال می کند که آیا من در شمار اهل بیت نیستم؟ پیامبر(ص) خدا فرمود: تو بر خیر و نیکی هستی[۱۶]
ام سلمه و اهل بیت
گزارشهای اهلسنت از همراهی با اهلبیت
افزون بر منابع شیعی، برخی گزارشهای اهلسنت نیز از همراهی ام سلمه با اهلبیت(ع) در موارد گوناگون خبر میدهد. در برخی گزارشها، ارتباط عمیق میان او و حضرت زهرا(س) به خوبی آشکار است. این ارتباط در پی ورود او به خانه پیامبر(ص) گستردهتر شد؛ اما پیشتر نیز وجود داشت. اوج این پیوند هنگامی است که میان آنها عقد خواهری برقرار شد.[۱۷] او در ازدواج امیرمؤمنان علی(ع) و حضرت زهرا(س) نقشی ویژه داشت و در این زمینه، روایاتی از پیامبر(ص) گزارش کرده است.[۱۸] وی در دوران ولادت فرزندان فاطمه نیز حاضر بود و به فرمان پیامبر گرامی(ص) در گوش فرزندش حسن(ع) اذان و اقامه گفت.[۱۹]
راوی مهمترین روایات فضیلتهای اهلبیت
از مهمترین روایات فضیلتهای اهلبیت(ع) که ام سلمه در گزارش آن نقشی بهسزا داشته، حدیث کساء است که در ذیل آیه 33 احزاب معروف به آیه تطهیر[۲۰] گزارش شده است. وی در این گزارش، افزون بر آنکه بر خلاف برخی دیدگاهها، اهلبیت(ع) را ویژه خمسه طیبه میداند، از حضور خود در واقعه و اجازه ندادن پیامبر برای درآمدن زیر کساء خبر میدهد. سخن پیامبر(ص) این بوده که گرچه ام سلمه بر خیر و خوبی راه میسپرد، فقط اهلبیت(ع) مشمول آن آیه هستند و حق حضور زیر کساء را دارند.[۲۱]
وی همچنین راوی حدیثهایی درباره جایگاه امام علی(ع) مانند حدیث «علیّ مع الحق و الحق مع علیّ و لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض یوم القیامه»[۲۲] و حدیث غدیر بهویژه جمله «من کنتُ مولاه فهذا علیّ مولاه» است.[۲۳] در شماری از منابع متاخر، از تبریکگویی او به امام علی(ع) همراه دیگر همسران پیامبر در پی خطبه پیامبر در غدیر سخن رفته است.[۲۴]
وفاداری به اهلبیت بعد از رحلت پیامبر
نقش ام سلمه در پی رحلت پیامبر(ص) چشمگیرتر شد. او پیوسته وفاداری خود را به امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و فرزندان او نشان میداد و در بیان فضیلتهای علی(ع) و توجه دادن مردم به ولایت وی بسیار کوشید.[۲۵] او از موقعیت علی(ع) نزد پیامبر(ص) به خوبی آگاهی داشت؛ زیرا بارها رابطه تنگاتنگ آن دو، از جمله ماجرای خلوت طولانی پیامبر(ص) با علی را در خانه خود دیده بود.[۲۶] در همان روز بود که پیامبرر ام سلمه را از نزول جبرئیل و رخدادهای آینده آگاه ساخت و او را شاهد بر وصایت علی(ع) قرار داد و به او فرمود: علی بن ابیطالب وصی و خلیفه پس از من و در دنیا و آخرت حامل پرچم من است. سپس علی(ع) را قاتل ناکثین و قاسطین و مارقین دانست و نشانههای این سه گروه را برایش بیان کرد.[۲۷]
در شماری از منابع شیعی یاد شده که پیامبر(ص) وصیت خود را درباره جانشینی علی(ع) نوشت و آن را به ام سلمه سپرد تا به جانشینش بدهد. هنگامی که مردم با علی(ع) بیعت کردند، ام سلمه امانتی را که همسرش به او سپرده بود، به علی(ع) سپرد و به فرزندش گفت: همواره همراه علی باش که من در پی پیامبر(ص) امامی جز او نمیبینم.[۲۸] بر پایه گزارش شماری از منابع شیعی، دوران بیماری پیامبر(ص) در خانه ام سلمه سپری شد.[۲۹] هنگامی که پیامبر(ص) خواست برادرش علی را فراخوانند، عایشه و حفصه در پی پدر خود فرستادند و ام سلمه نیز علی(ع) را آگاه نمود تا خود را به پیامبر(ص) برساند.[۳۰] روشنگریهای ام سلمه در پی رحلت پیامبر(ص) در حمایت از علی(ع) بر پایه همین وصایای رسول خدا(ص) بود. او در رویداد فدک به دفاع از حضرت زهرا(س) برخاست و به عنوان شاهد زهرا و معترض بر ابوبکر سخن گفت. آوردهاند که به همین سبب، مقرری وی از بیت المال قطع شد.[۳۱]
در دوران خلافت عمر(13-23ق.) هنگامی که وی سیاست حبس صحابه در مدینه را در پیش گرفت، همسران پیامبر(ص) نیز حق بیرون آمدن از مدینه را نداشتند. از این رو، ام سلمه و دیگر همسران ایشان حتی از حج گزاردن نیز منع شدند. در واپسین سال حکومت عمر، آنان اجازه یافتند که زیر نظر عثمان و عبدالرحمن بن عوف با حضور خود وی به حج روند. برخی گزارشها حاکی از هشدار ام سلمه به عمر است که او را از دخالت در زندگی شخصی پیامبر(ص) با همسرانش بازداشته است.[۳۲]
حضور در خاکسپاری حضرت زهرا
هنگامی که حضرت فاطمه(س) در بستر بیماری بود، ام سلمه به عیادتش آمد و از حال او جویا شد. حضرت زهرا(س) در پاسخ او، وضع خود و همسرش و ستمی را که بر آنان رفته بود و نیز علل غصب خلافت را بیان کرد.[۳۳] طبق وصیت حضرت زهرا(س)، ام سلمه در مراسم خاکسپاری ایشان شرکت داشت و از محل دفن او آگاه بود.[۳۴]
هواداری از حضرت علی
در شورش مردم بر ضدّ عثمان، ام سلمه که مانند بسیاری از عملکرد عثمان ناخرسند بود، نزد او رفت و وی را نصیحت و فرجام کارش را گوشزد کرد. عثمان نیز عهد بست که به این سفارشها عمل کند.[۳۵] پس از کشته شدن عثمان، هنگامی که عایشه به خونخواهی وی با همراهی طلحه و زبیر بر علی(ع) شورید، ام سلمه مردم را به حمایت علی(ع) فراخواند و گفت: از علی پیروی کنید. به خدا سوگند! در روزگار شما بهتر از او را سراغ ندارم.[۳۶] عایشه برای همراه کردن ام سلمه با خود بسیار کوشید و ام سلمه نیز برای بازگرداندن او از راههای گوناگون وارد شد. او در ملاقاتی که با عایشه داشت، به پیشگوییهای رسول خدا اشاره کرد که خود عایشه شاهد آنها بوده است. از مهمترین سخنان ام سلمه، تغییر روش عایشه در رفتار با عثمان و حکومت وی بود. عایشه پیشتر مردم را بر ضد عثمان تحریک میکرد و او را نَعْثَل(پیر نادان) میخواند؛ اما بعد ندای خونخواهی او را سر داد. ام سلمه به او سفارش نمود که به توصیه پیامبر(ص) برای خارج نشدن از خانه عمل کند و وصایای پیامبر(ص) را درباره پسر عمویش علی(ع) نادیده نگیرد.[۳۷] وی در پی اتمام حجت با عایشه و دیگر مخالفان، فرزندش عُمَر را نزد علی(ع) فرستاد و اهداف مخالفان را برای امام روشن کرد و پیغام داد: اگر امر خدا و سفارش پیامبر(ص) درباره بیرون نشدن از خانه نبود، تو را همراهی میکردم. اکنون محبوبترین فرد نزد رسول خدا و شما، فرزندم عمر، را همراه شما میفرستم.[۳۸]
ایستادگی در مقابل معاویه
ام سلمه پس از شهادت علی(ع) از مخالفان سرسخت معاویه و کارگزاران او بود. هنگامی که بدعت لعن بر علی(ع) در همهجا مرسوم شد، او مردم کوفه را چنین سرزنش میکرد: شما پیامبر را شتم کردهاید؛ زیرا کسی را لعن مینمایید که پیامبر(ص) او را دوست میداشت.[۳۹] سبّ علی(ع) سبّ رسول خدا(ص) است.[۴۰] در ماجرای ترور و غارت که به دست معاویه برای ناامن کردن منطقه حکومتی علی(ع) انجام میشد، هنگامی که بُسْر بن ارطاة به تعقیب صحابه در مدینه و مکه از جمله جابر بن عبدالله پرداخت، جابر به خانه ام سلمه پناه برد و با او درباره بیعت با ظالمان مشورت کرد. ام سلمه از او خواست با بیعت جان خود را حفظ کند.[۴۱]
محبت نسبت به امام حسین
بر پایه گزارش شماری از منابع، هنگامی که امام حسین(ع) به سوی عراق رفت، وصیتنامه و دیگر امانتها را به ام سلمه سپرد و از او خواست هرگاه فرزند بزرگش نزد وی آمد، آنها را به او بسپارد. ام سلمه در پی شهادت حسین(ع) هنگامی که امام سجاد(ع) به دیدنش آمد، آن امانت را به ایشان سپرد.[۴۲] برخی ام سلمه را نخستین گریهکننده بر امام حسین(ع) در مدینه میدانند. در این هنگام، ام سلمه دوران کهولت خود را سپری میکرد و همواره نگران واپسین بازمانده اصحاب کساء بود. او دوران کودکی امام حسین(ع) را به یاد میآورد که در خانهاش بازی میکرد و پیامبر(ص) به او مینگریست و میگریست. چون ام سلمه علت را پرسید، پیامبر(ص) از آینده حسین(ع) خبر داد و مقداری از تربت او را که جبرئیل آورده بود، به ام سلمه داد و فرمود: هرگاه این خاک خونین شد، بدان که حسین کشته شده است. ام سلمه پیوسته آن تربت را مینگریست تا روزی آن را خونین دید و چنان ناله برآورد و ضجه زد که زنان از هر سو آمدند و از کشته شدن حسین(ع) آگاه شدند.[۴۳]
روایات امسلمه از فاطمه سلام الله علیها
1- بوي بهشتي:
امام صادق عليه السلام فرمود: «امسلمه گفت: از حضرت زهرا عليهاالسلام پرسيدم: آيا بوي خوش ذخيره كرده اي؟ فرمود: آري. آنگاه عطري آورد و مقداري در كف دستم ريخت. بوي خوشي داشت كه هرگز نشنيده بودم. گفتم: اين عطر خوشبو را از كجا تهيه كرده اي؟ فرمود: «هو عنبر يسقط من اجنحة جبريل»، اين مشكي است كه از بال و پر جبرئيل فروريخته است».[۴۴]
2- كار طاقت فرسا:
امسلمه روايتي ديگر را از طريق اميرمؤمنان عليه السلام روايت كرده است كه از شدت و سختي كارهاي خانه اميرمؤمنان خبر مي دهد تا آنجا كه حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام نزد پدر رفت و اين چنين گفت: «قد مجلت يداي من الرّحي ليلتي جميعاً أديرُ الرحي حتي أصبح و ابوالحسن يحمل حسناو حسيناً[۴۵]؛ دستهايم از آسياب كردن در طول شب تاول زده است تا صبح آسياب را مي گردانم و ابوالحسن (علي عليه السلام) از حسن و حسين نگهداري مي كرد».
همين روايت از طريق «دولابي» از امسلمه از علي عليه السلام اين گونه نقل شده است: «يا رسول اللّه لقد مجلت يداي من الرّحا اطحن مرة و اعجن مرّة[۴۶]؛ اي رسول خدا! دستانم از كاركردن با آسياب تاول زده است. گاهي گندم آرد مي كنم و زماني آرد را خمير مي سازم».
3- خيانت منافقان:
امسلمه مي گويد: به فاطمه عليهاالسلام گفتم: اي دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله حال شما چگونه است؟ فرمود: صبح كردم در ميان حزن شديد و اندوه عظيم در حالي كه پيامبر صلي الله عليه و آله رفته و وصي او مظلوم شده است. سوگند به خدا حشمت و عظمت آن كس دريده و نابود شد كه برخلاف حكم خدا در قرآن و سنت و سفارش پيامبر اسلام در تأويل و تفسير قرآن، حق امامت او را غصب كرده و به ديگران سپردند.
ام سلمه؛ محرم اسرار ولایت
امسلمه حافظ ودایع و محرم اسرار اهل بیت علیهالسلام بود. علامه مجلسی به نقل از کتاب بصائر الدرجات روایتی ذکر میکند که مضمون آن چنین است: رسول خدا صلی الله علیه و آله امسلمه را طلبید و پوست گوسفندی را که مملو از علم بود به او سپرد و فرمود: هر که پس از من آن را طلب کند، او امام و خلیفه بعد از من خواهد بود. همچنین روایت میکند که چون امیرالمومنین علیهالسلام به طرف عراق رفت، کتب و سلاح و ودایع امامت را به امسلمه سپرد تا پس از شهادت آن حضرت به امام حسن علیهالسلام بسپارد و هنگامی که امام حسن علیه السلام مسموم شد، آن سلاح و ودایع را به امسلمه سپرد تا به امام حسین علیه السلام بدهد.
امام حسین علیهالسلام نیز هنگام حرکت به سوی عراق آن ودایع را به او سپرد تا به امام علی بن الحسین علیهالسلام بسپارد. از این گفتار معلوم میشود که امسلمه نزد اهل بیت علیه السلام چنان ارج و منزلتی داشت که محرم اسرار و حافظ امانات ایشان بود.
امسلمه برای بازداشتن عایشه از جنگ با امیرالمؤمنین علیه السلام، او را بسیار نصیحت کرد و بعد از آن نیز برای وی نامه نوشت تا او را از جنگ بازدارد. امسلمه در غزوه خیبر و فتح مکه و حصارة الطائف و غزوه هوازن و ثقیف و سپس در حجة الوداع همراه رسول الله صلی الله علیه و آله بوده است.
وفات ام سلمه
وی در سن 84 سالگی در حکومت یزید، در شهر مدینه وفات کرد و در بقیع مدفون شد وی آخرین نفر از امهات المؤمنین بود که از دنیا رفت.
پانویس
- ↑ این لقب را به علت جود و بخشش زیادش گرفته بود چرا که در سفرها او زاد و توشه همراهانش را بر عهده می گرفت و آنها را از حمل زاد و توشه سفر بی نیاز می نمود.(الإصابة، ج8، ص404)
- ↑ رياحين الشريعه، ج2، ص283
- ↑ ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۶
- ↑ ابوسلمه فرزند برّه دختر عبدالمطلب بود. (الطبقات، ج۳، ص۱۸۱)
- ↑ چون ثُوَیبه کنیز ابولهب، پیامبر، حمزه و ابوسلمه را شیر داده بود، آنان برادر رضاعی یکدیگر نیز شمرده میشدند. (دانشنامه حج و حرمین شریفین، ص450.)
- ↑ الاستيعاب، ج4، ص1939
- ↑ الإصابة، ج8، ص404
- ↑ رياحين الشريعه، ج2، ص284
- ↑ رياحين الشريعه، ج2، ص284
- ↑ ذهبی، سیراعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۳.
- ↑ الطبقات، ج8، ص94؛الاصابه، ج8، ص343؛تاریخ الاسلام، ج5، ص284.
- ↑ الاصابه، ج8، ص406؛سبل الهدی، ج5، ص79.
- ↑ المغازی، ج2، ص613؛ سبل الهدی، ج5، ص79.
- ↑ واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۶۷
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ج1، ص419
- ↑ اربلی، کشف الغمه، ج1، ص66
- ↑ الغدیر، ج3، ص112.
- ↑ الامالی، طوسی، ج1، ص41؛بحار الانوار، ج43، ص95-96.
- ↑ کشف الغمه، ج2، ص148؛بحار الانوار، ج43، ص255.
- ↑ نک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج1، ص422-425، «آیه تطهیر.
- ↑ مسند احمد، ج6، ص292؛المعجم الکبیر، ج3، ص52-53؛اسد الغابه، ج2، ص12.
- ↑ تاریخ بغداد، ج14، ص322؛الامالی، صدوق، ص150؛تاریخ دمشق، ج42، ص449؛نک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج2، ص239.
- ↑ کنز العمال، ج11، ص602؛الغدیر، ج1، ص17.
- ↑ نک: ام سلمه و نقش او در تاریخ، ص320.
- ↑ الغدیر، ج3، ص177-178.
- ↑ الامالی، صدوق، ص463-464؛المناقب، خوارزمی، ص146؛المناقب، ابن مردویه، ص105.
- ↑ الامالی، صدوق، ص463-464؛المناقب، ابن مردویه، ص105؛تاریخ دمشق، ج42، ص471؛المناقب، خوارزمی، ص87.
- ↑ الامامة و التبصره، ص45-46؛الکافی، ج1، ص235-236؛بصائر الدرجات، ص206.
- ↑ الارشاد، ج1، ص182؛اعلام الوری، ج1، ص264.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج1، ص203.
- ↑ دلائل الامامه، ص124.
- ↑ صحیح البخاری، ج6، ص69-70.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج2، ص49؛بحار الانوار، ج43، ص156.
- ↑ دلائل الامامه، ص132.
- ↑ بلاغات النساء، ص7.
- ↑ انساب الاشراف، ص224.
- ↑ الفتوح، ج2، ص454-456؛الامامة و السیاسه، ج1، ص76؛رسائل المرتضی، ج4، ص66-68.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص470-471؛الفتوح، ج2، ص456.
- ↑ المعجم الاوسط، ج1، ص111.
- ↑ شرح الاخبار، ج1، ص167-168.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص106-107؛الکامل، ج3، ص383.
- ↑ الکافی، ج1، ص304.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص245-246؛الفتوح، ج4، ص324؛تهذیب الکمال، ج6، ص408-409.
- ↑ امالي طوسي عن ابي غالب عن احمد بن محمدالدازي عن خاله عن الاشعري عن البرقي عن ابن اسباط عن داوود عن يعقوب بن شعيب عن ابي عبدالله علیه السلام. (بحارالانوار، ج43، ص95 و 114)
- ↑ عن علي علیه السلام من طريق الدولاي عن امسلمه؛ كنزالعمال، ج15، ص507؛ بحارالانوار، ج43، ص134 و احقاق الحق، ج10، ص266 «اصلحن مرة و اعجن مرة». (مسند احمد، ج6، ص298)
- ↑ احقاق الحق، ج10، ص266 عن طريق الدولاي عن ام سلمه عن علي علیه السلام. (مسند احمد، ج6، ص298)
منابع
- ابن اثیر جرزی، أسد الغابة فى معرفة الصحابة،، بيروت، دار الفكر، 1409ق.
- ابن عبد البر، الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، تحقيق على محمد البجاوى، بيروت، دار الجيل، 1412/1992.
- اربلی، كشف الغمة في معرفة الأئمة، قم، رضی، 1421ق.
- ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق.
- محلاتى، ذبيح الله، رياحين الشريعة در ترجمه دانشمندان بانوان شيعه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ اول.
- ميانجي، محمد، ام سلمه انیس فاطمه(س)، فرهنگ كوثر، شماره 31، مهر 1378.
- معاونت پژوهش مرکز حوزههای علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها.
- جوادي، سيد خليل، مدخل ابوسلمه بن عبدالاسد مخزومی در دانشنامه حج و حرمین شریفین.