الامامة و التبصرة من الحیرة (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۵: سطر ۵:
 
|تصویر= [[پرونده:الإمامة والتبصرة.jpg|240px|وسط]]
 
|تصویر= [[پرونده:الإمامة والتبصرة.jpg|240px|وسط]]
  
|نویسنده= علی بن حسین ابن بابویه قمی
+
|نویسنده= علی بن حسین بن بابویه قمی
  
 
|موضوع= احادیث امامت
 
|موضوع= احادیث امامت
سطر ۲۶: سطر ۲۶:
 
{{مقاله از یک نشریه}}
 
{{مقاله از یک نشریه}}
  
كتاب '''«الامامة و التبصرة من الحيرة»''' اثر [[علی بن حسین بن بابویه قمی|علی بن حسین بابویه]] (پدر [[شیخ صدوق]])، در موضوع [[امامت]] است.
+
کتاب '''«الامامة و التبصرة من الحیرة»''' اثر [[علی بن حسین بن بابویه قمی|علی بن حسین بابویه قمی]] (م، ۳۲۹ ق) پدر [[شیخ صدوق]]، در موضوع [[امامت]] و مسأله [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت]] است. البته در صحت انتساب این کتاب به علی بن حسین بابویه اختلاف نظر است.
  
==محتوای کتاب==
+
==مؤلف کتاب==
 +
برخی علماء، همچون مرحوم [[سید هاشم بحرانی|بحرانی]] و [[محدث نوری]] استناد این کتاب به [[علی بن حسین بن بابویه قمی|علی بن بابویه]] را نفی کرده اند و معتقدند این کتاب، از تألیفات او نیست. در مقابل، عده ای دیگر کتاب الامامة و التبصرة را از کتب صدوق پدر دانسته و آن را در کنار سایر کتب او ذکر کرده اند. اکنون به ذکر اقوال و بررسی دلایل دو طرف می پردازیم:
  
اين كتاب ارزشمند، داراي يك مقدمه و بيست و سه باب مي باشد. در آخر كتاب هم استدراكاتي وجود دارد كه مربوط به اين كتاب و مؤلف آن نيست، بلكه به محقق كتاب - كه روايات [[شیخ صدوق|صدوق]] از پدرش را در رابطه با [[امامت]] [[امام زمان]] علیه السلام، نقل كرده است - مربوط مي شود.
+
'''<I>الف) اقوال مخالفین</I>'''
  
مقدمة اين كتاب، تقريباً مفصل بوده و بحثي دارد درباره اين كه امامت، از [[اصول دین|اصول]] و [[احكام]] از [[فروع دین|فروع]] است؛ و پس از آن نيز بحث هايي درباره [[غیبت امام زمان (عج)|غيبت]]، سرّ غيبت، [[بداء]]، [[نسخ]] و [[تفسیر قرآن|تفسير]] دارد.
+
[[میرزا عبدالله افندی]]: "در این‌ که کتاب الامامة و التبصرة از مؤلفات [[علی بن حسین بن بابویه قمی|صدوق پدر]] باشد جای تأمل است - اگر چه [[ابن شهر آشوب]] در [[معالم العلماء]] به استناد این کتاب به صدوق پدر تصریح کرده است - زیرا بنابر آن چه که از کتاب ظاهر می شود، مؤلف این کتاب، از هارون بن موسی از محمد بن علی روایت می ‌کند، و ظاهراً هارون بن موسی، همان تلعکبری است. در این صورت، چگونه ممکن است صدوق پدر از او روایت نقل کند، حال آن که تلعکبری از کسانی است که [[شیخ مفید]] و امثال او از وی نقل روایت کرده اند (یعنی هم طبقه نیستند). همچنین مؤلف کتاب، از حسن بن حمزه علوی نقل روایت کرده است که طبقه ایشان متأخر از علی بن بابویه است و از مشایخ شیخ مفید می‌باشد (که [[شیخ صدوق|صدوق پسر]] از او روایات زیادی نقل کرده)؛ پس چگونه ممکن است که پدر از پسرش روایت نقل کند؟".<ref> [[ریاض العلماء]]، ج ۴، ص ۵، پاورقی.</ref> 
  
اين كتاب شامل بيست و سه باب است كه برخي ابواب آن درباره [[امام مهدی]] علیه السلام است. اين جا به طور اجمال با اين ابواب و محتويات آن آشنا مي شويم:
+
[[محدث نوری|محدث نوری]]: "بله [[علامه مجلسی]] در اول [[بحارالانوار]] از جمله کتبی که نزد وی موجود بوده است، کتاب الامامة والتبصرة از شیخ اجل أبی الحسن علی بن الحسین بن بابویه والد صدوق - طیب الله تربتهما - را می شمارد.<ref> [[بحارالانوار]]، ج ۱، ص ۷، مقدمه.</ref> ولی ما این کتاب را به دست نیاوردیم و اخباری را که از آن نقل کردیم، به واسطة بحار بوده است و آن را به ابوالحسن علی نسبت دادیم. این کار را به پیروی از علامه مجلسی انجام دادیم، اما در دل، به این مطلب اشکالی داریم".<ref> خاتمة [[مستدرک الوسائل]]، ج ۳، ص ۲۸۳، چ جدید.</ref>
  
'''<I>باب 1، جانشيني از جانب آدم علیه السلام:</I>'''
+
مرحوم محدث نوری برخلاف این که نقل می کند [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] و [[شیخ طوسی|طوسی]] و [[ابن شهر آشوب]] این کتاب را از مؤلفات ابن بابویه دانسته اند، ولی در این که کتابی که علامه مجلسی در اختیار داشته، همان کتابی باشد که نجاشی و دیگران گفته اند، تأمل دارد. دلیل او در این تأمل، همان دلیلی است که در [[ریاض العلماء (کتاب)|ریاض]] آمده و در ادامه می گوید: "اگر چه ممکن است درباره برخی رواتی که گفتیم طبقه آنها با طبقة صدوق پدر منافات دارد، بتوان با تکلف توجیهاتی ذکر کرد؛ ولی از مطالعه مجموع آن ها، ظن قوی حاصل می شود که این کتاب، از صدوق پدر نباشد".<ref> همان.</ref>
  
در اين باب يك روايت نسبتاً طولاني وجود دارد كه [[امام صادق]] علیه السلام، مي فرمايد: "[[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله، نيز حضرت [[امام علی]] علیه السلام را جانشين خود قرار داده و بعد از حضرت علي علیه السلام، فرزندان او را جانشينان وي معين كرده است".
+
[[آقا بزرگ تهرانی]] در یک جا می فرماید: الامامة والتبصرة من الحیرة برای صدوق اول است... و اما کتاب الامامة را نیافتیم و این کتاب الامامة غیر از آن است که در بحار، از آن نقل می کند. و در جای دیگر چنین می گوید: کتاب الامامة والتبصرة برای برخی قدمای اصحاب است که معاصر [[شیخ صدوق]] بوده اند. نسخه ای از آن، نزد علامه مجلسی بوده و یکی از مصادر بحار می باشد که در بحار از آن نقل شده است؛ ولی این کتاب نزد شیخ ما محدث نوری نبوده است. و به این جهت، در ابتدای خاتمه [[مستدرک الوسائل (کتاب)|مستدرک]] اشاره می کند به این که به واسطه بحار از کتاب الامامة نقل می کند؛ اما آن چه با رجوع به سند روایات این کتاب بدست می آید، یقین حاصل می شود که این کتاب، از پدر شیخ صدوق نیست؛ زیرا مؤلف آن، در این کتاب روایت می کند از أبی محمد هارون بن موسی التلعکبری متوفای ۳۸۵ ق، و أبی الفضل محمد بن عبدالله الشیبانی متوفای ۳۸۷ ق، و حسن بن حمزة علوی، و سهل بن احمد دیباجی متوفای ۳۷۰ ق و احمد بن علی و او همان است که از [[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن حسن بن ولید]] متوفای ۲۴۳ ق روایت نقل کرده است. ممکن نیست کسی که از این مشایخ متأخر روایت می کند، همان صدوق پدر باشد که سال وفات او ۳۲۹ ق است. البته ناگفته نماند که روایت کردن کسی که از نظر زمانی متقدم باشد از کسی که متأخر از وی است، در سند [[احادیث]] وارد شده است؛ ولی این مورد نمی تواند از آن موارد باشد؛ زیرا، شیخ صدوق - با این که در همه تصانیفش از پدرش بسیار نقل روایت کرده و بلکه بیشتر روایاتش در تصانیف مربوط به او از پدرش می باشد - حتی یک روایت هم از این مشایخ که نامشان گذشت و مؤلف الامامة والتبصرة غالباً در این کتاب از آن ها نقل روایت کرده، ذکری به میان نیاورده است".<ref> آقا بزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، بیروت، دارالاضواء، سوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۲، ص ۳۴۱.</ref>
  
'''<I>باب 2، زمين از حجت خالي نمي ‌شود:</I>'''
+
بلاغی نائینی: وی ضمن مقاله ای از فقیه محقق، آیت ‌الله کوه کمره ای، در جواب سؤالی از حیات مجلسیین و کتاب [[بحارالانوار]] گفته است: عجیبتر این که کتاب الامامة والتبصرة، در این کتاب (بحار) به والد صدوق نسبت داده شده است، با این که سند کتاب، این معنا را یاری نمی کند؛ بلکه این کتاب جامع الاحادیث از مؤلف کتاب [[العروس]] می‌باشد.<ref> مقدمه الامامة والتبصرة، ص ۱۵، به نقل از مقالات الحنفاء، ص ۴۰۵.</ref>
  
در اين باب، رواياتي با اين مضامين آمده است كه [[انبياء]] و اوصياء، حجت هاي الهي هستند و آخرين كسي كه مي ميرد، امام است. از زمان [[حضرت آدم]] علیه السلام تا برپائي [[قيامت]]، زمين خالي از [[حجت]] نيست، خواه ظاهر باشد يا غايب؛ چرا كه اگر حجت الهي نباشد، [[حق]] و [[باطل]] شناخته نمي شود؛ خدا [[عبادت]] نمي ‌شود، مردم اصلاح نخواهند شد و زمين، اهلش را فرو خواهد برد. از امام [[امام باقر علیه السلام|أبو جعفر]] علیه السلام، نقل شده كه فرمود: "زمين، بدون امام باقي نمي ماند، چه آن امام، ظاهر باشد يا غايب".
+
'''<I>ب) اقوال موافقین</I>'''
  
'''<I>باب 3، امامت، عهدي از جانب خداست:</I>'''
+
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]]: "علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، کتاب هایی دارد که از آن جمله، کتاب الامامة والتبصرة من الحیرة می باشد".<ref> رجال نجاشی، ص ۲۶۱.</ref>
  
در اين باب، چهار روايت آمده كه امامت را امانت الهي مي داند كه به امر الهي، به ديگري واگذار مي شود. در روايتي، [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام مي فرمايد: "گويا شما فكر مي كنيد اين امر (امامت) به دست ما است و هر جا بخواهيم، آن را قرار مي دهيم. به خدا قسم! امامت، عهدي است از [[رسول خدا]] علیه السلام كه يكي پس از ديگري را نام برده، تا اين كه امر منتهي مي شود به صاحب الامر علیه السلام".
+
[[شیخ طوسی|شیخ طوسی]]: "علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، کتاب های زیادی دارد که از جمله آنها، الامامة والتبصرة من الحیرة است".<ref> فهرست طوسی، ص ۱۵۷، ش (۳۹۲) ۱۹.</ref>
  
'''<I>باب 4، اختصاص امامت به آل محمد:</I>'''
+
[[ابن شهر آشوب]]: "علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، از جمله، کتاب هایش الامامة والتبصرة است".<ref> ابن شهر آشوب، [[معالم العلماء]]، قم، بی نا، بی تا، ص ۱۰۰.</ref>
  
اين باب، داراي هشت روايت است كه در آن، به اين نكات اشاره شده است: امامت در حضرت [[امام علی]] علیه السلام، و فرزندان او قرار دارد؛ سرشت آنان از سرشت [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله است، دوستي با آنان، سبب هدايت و خشنودي خدا و رسول، و دشمني با آنان، سبب محروم شدن از [[شفاعت]] پيامبر صلی الله علیه و آله است.
+
[[علامه مجلسى|علامه مجلسی]]: "الامامة والتبصرة من الحیرة، برای شیخ بزرگوار، أبی الحسن علی بن الحسین موسی بن بابویه، پدر صدوق طیب الله تربتهما می باشد".  
  
'''<I>باب 5، امامت در فرزندان حسين علیه السلام است:</I>'''
+
'''<I>تحقیق و بررسی:</I>'''
  
روايات اين باب، بيانگر آن است كه امامت، پس از [[امام حسين]] علیه السلام، در فرزندان او است و پس از او، امامت از برادر به برادر ديگر يا از برادرزاده به عمو نمي رسد. همچنين رواياتي در اين باب ذكر شده است كه امامت بعضي از كساني كه مردم معتقد به امامت ايشان بودند را رد مي كند. در اين باب، نُه روايت ذكر شده است:
+
چنان ‌که از نظر گذشت، بیشتر اشکالات مخالفان دو اشکال است؛ یکی این که برخی مشایخ این کتاب، از نظر طبقه، متأخر از صدوق پدر هستند و ممکن نیست متقدم از متأخر نقل روایت کند و دیگر این که در روایات صدوق پسر - که آنها را از پدرش نقل کرده - اصلاً اثری از مشایخ کتاب الامامة والتبصرة نیست.
  
*باب 18، هر كس بدون امام بميرد، به مرگ [[جاهلیت|جاهلی]] مرده است.
+
اما می توان گفت ممکن است شاگرد پیش از استاد فوت کند و استاد، از معمرین باشد؛ چنان که مرحوم تهرانی بدان اشاره فرموده است. دیگر این که شاید چون صدوق پسر، معاصر و هم طبقه این مشایخ بوده و روایات را مستقیماً و بدون واسطه از آنان شنیده، دیگر نیازی نبوده که همین روایات را با واسطه پدر بزرگوارش از همین مشایخ - که فعلاً خودش معاصر آنان است - نقل کند.
  
در اين باب، روايات "من مات و ليس له امام، مات ميتة جاهلية" را آورده است. سه روايت در اين باب ذكر شده است.
+
حال اگر گفته شود که: اگر ما [[علی بن حسین بن بابویه قمی|ابن بابویه]] را هنگام شهادت [[امام حسن عسکری]] علیه السلام، حداقل سی ساله بدانیم، هنگام رحلت (۳۲۹ ق) صد ساله بوده و اگر اساتیدش را هم سن او هم بدانیم، هارون بن موسی، هنگام رحلت (۳۸۵ ق) ۱۵۵ ساله و محمد بن عبدالله الشیبانی هنگام رحلت (۳۸۷ ق)، ۱۵۷ ساله بوده است. که پذیرش این عمر طولانی برای شخصیت های یاد شده، بسیار مشکل است.
  
*باب 19، شناخت امام از منتهي شدن امر به سوي او، پس از وفات امام پيشين.
+
جواب: التزام به چنین سنی هیچ محذور عقلی و شرعی ندارد، اگر چه مثبت تاریخی هم ندارد؛ اما با توجه به داشتن نظائر آن (از عمرهای طولانی در [[محدث|محدثان]] و شیوخ [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]]) در اسناد [[شیعه|شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] - به ویژه ثلاثیات بخاری که مدعی است با سه واسطه از [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله، [[حدیث]] نقل می کند - و با توجه به این مطلب که در کتب ما به ویژه در [[الکافی (کتاب)|کافی]] شریف نیز مواردی یافت می شود که شاگرد (راوی) سال ها پیش از استاد (شیخ الاجازه) رحلت کرده و شاید استاد ۴۰ سال یا بیشتر، پس از شاگرد وفات کرده، می‌توان ادعا کرد این مورد نیز از همین قبیل بوده است و به اصطلاح، "روایة المتقدم عن المتأخر" هیچ اشکالی ندارد.
  
سه روايت در اين باب آمده كه در آن، از زمان و چگونگي اطلاع امام از امامتش صحبت شده است.
+
به هرحال با مراجعه به کتاب الامامة والتبصرة هیچ یک از افراد نامبرده - که مورد اشکال بودند - در سند این کتاب وجود ندارد و فقط همان هشت نفری که پیش تر در محور دوم آن ها را ذکر کردیم، به عنوان مشایخ کتاب آمده است و کاری نداریم به این که کتابی که در اختیار مجلسی بوده چگونه بوده است؛ پس اشکال دوم، مورد تأمل است و شاید کتاب دیگری را مورد نظر و بحث قرار داده‌اند، نه این کتاب موجود را؛ زیرا کتاب الامامة والتبصرة دو نسخه دارد که یکی از این دو، مرکب از دو جزء است؛ جزء از اول کتاب الامامة والتبصرة و جزء دوم کتاب جامع الاحادیث. ظاهراً نسخه ای که در اختیار [[علامه مجلسی]] بوده، همین نسخه بوده و چون اول، کتاب جامع الاحادیث، مفقود شده، با کتاب الامامة والتبصرة مخلوط شده است. علامه مجلسی تمام احادیثی که از این کتاب (جامع الاحادیث) نقل کرده، به ابن بابویه نسبت داده است؛ اما با تأمل در مضمون روایات جامع الاحادیث، معلوم می شود که این کتاب، از الامامة والتبصرة نیست، زیرا دارای مضامین اخلاقی و فقهی است؛ ولی کتاب الامامة والتبصرة، به موضوع [[امامت]] اختصاص دارد.
  
*باب 20، آن چه بعد از وفات يك امام بر مردم واجب است.
+
==محتوای کتاب==
 
 
اين باب سه روايت دارد. در اين باب، كلام در اين است كه وقتي امامي از دنيا رفت، بر گروهي از هر قوم واجب است براي شناخت امام بعدي اقدام كنند و پس از شناخت، او را به ديگران نيز بشناساند.
 
 
 
*باب 21، كسي كه يكي از امامان را انكار كند.
 
 
 
در يكي از دو روايت اين باب، [[ابن مسكان]] از [[امام صادق]] علیه السلام، نقل كرده است: "هر کس امام زنده اي را منكر شود، مردگان آن ها را نيز انكار كرده است".
 
 
 
*باب 22، هر كس امام غيرالهي را با امام الهي شريك كند.
 
 
 
در اين باب، آمده است امام صادق علیه السلام از [[امام باقر]] علیه السلام نقل مي فرمايد: "هر كس كه با امامي كه امامتش الهي است، امامي را كه امامتش از جانب خدا نيست، شريك كند به خدا [[شرك]] ورزيده است". در اين باب، تنها همين روايت ذكر شده است.
 
 
 
*باب 23، نوادر.
 
 
 
== اختلاف در مولف کتاب ==
 
برخي علماء، همچون مرحوم بحراني و [[محدث نوری]] استناد اين كتاب به [[ابن بابويه]] را نفي كرده اند و معتقدند اين كتاب، از تأليفات او نيست. در مقابل، عده اي ديگر كتاب الامامة والتبصرة را از كتب صدوق پدر دانسته و آن را در كنار ساير كتب او ذكر كرده اند. اكنون به ذكر اقوال و بررسي دلايل دو طرف مي پردازيم:
 
 
 
'''<I>الف) اقوال مخالفين</I>'''
 
 
 
[[رياض العلماء]]: "در اين‌ كه كتاب الامامة والتبصرة از مؤلفات صدوق پدر باشد جاي تأمل است - اگر چه [[ابن شهر آشوب]] در [[معالم العلماء]] به استناد اين كتاب به صدوق پدر تصريح كرده است - زيرا بنابر آن چه كه از کتاب ظاهر مي شود، مؤلف اين كتاب، از هارون بن موسي از محمد بن علي روايت مي ‌کند، و ظاهراً هارون بن موسي، همان تلعكبري است. در اين صورت، چگونه ممكن است صدوق پدر از او روايت نقل كند، حال آن كه تلعكبري از كساني است كه [[شيخ مفيد]] و امثال او از وي نقل روايت كرده اند (يعني هم طبقه نيستند).
 
 
 
همچنين مؤلف كتاب، از حسن بن حمزه علوي نقل روايت كرده است كه طبقة ايشان متأخر از علي بن بابويه است و از مشايخ شيخ مفيد مي‌باشد (كه صدوق پسر از او روايات زيادي نقل كرده)؛ پس چگونه ممكن است كه پدر از پسرش روايت نقل كند؟".<ref> [[رياض العلماء]]، ج 4، ص 5، پاورقي.</ref> فتأمل.
 
 
 
محدث نوري: "بله [[علامه مجلسی]] در اول [[بحارالانوار]] از جمله كتبي كه نزد وي موجود بوده است، كتاب الامامة والتبصرة از شيخ اجل أبي الحسن علي بن الحسين بن بابويه والد صدوق - طيب الله تربتهما - را مي شمارد.<ref> [[بحارالانوار]]، ج 1، ص 7، مقدمه.</ref> و در فصل ديگر مي گويد: "مؤلف كتاب الامامة والتبصرة، از اعاظم محدثان و فقها است كه علماي ما، فتواي او را از جملة اخبار بشمار مي آوردند و نسخة قديمي تصحيح شدهاي از آن، به ما رسيده است".<ref> بحارالانوار، ج 1، ص 26، مقدمه.</ref>
 
 
 
ولي ما اين كتاب را به دست نياورديم و اخباري را كه از آن نقل كرديم، به واسطة بحار بوده است و آن را به ابوالحسن علي نسبت داديم. اين كار را به پيروي از علامه مجلسي انجام داديم، اما در دل، به اين مطلب اشكالي داريم".<ref> خاتمة [[مستدرك الوسائل]]، ج 3، ص 283، چ جديد.</ref>
 
 
 
مرحوم محدث نوري برخلاف اين كه نقل مي كند [[نجاشی]] و طوسي و [[ابن شهر آشوب]] اين كتاب را از مؤلفات ابن بابويه دانسته اند، ولي در اين كه كتابي كه علامه مجلسي در اختيار داشته، همان كتابي باشد كه نجاشي و ديگران گفته اند، تأمل دارد. دليل او در اين تأمل، همان دليلي است كه در رياض آمده و در ادامه مي گويد: "اگر چه ممكن است درباره برخي رواتي كه گفتيم طبقه آنها با طبقة صدوق پدر منافات دارد، بتوان با تكلف توجيهاتي ذكر كرد؛ ولي از مطالعه مجموع آن ها، ظن قوي حاصل مي شود كه اين كتاب، از صدوق پدر نباشد".<ref> همان.</ref>
 
 
 
[[آقا بزرگ تهرانی]] در يك جا مي فرمايد: الامامة والتبصرة من الحيرة براي صدوق اول است... و اما كتاب الامامة را نيافتيم و اين كتاب الامامة غير از آن است كه در بحار، از آن نقل مي كند.
 
 
 
و در جاي ديگر چنين مي گويد: كتاب الامامة والتبصرة براي برخي قدماي اصحاب است كه معاصر [[شيخ صدوق]] بوده اند. نسخ هاي از آن، نزد علامة مجلسي بوده و يكي از مصادر بحار مي باشد كه در بحار از آن نقل شده است؛ ولي اين كتاب نزد شيخ ما محدث نوري نبوده است.
 
 
 
و به اين جهت، در ابتداي خاتمة مستدرك اشاره مي كند به اين كه به واسطه بحار از كتاب الامامة نقل مي كند؛ اما آن چه با رجوع به سند روايات اين كتاب بدست مي آيد، يقين حاصل مي شود كه اين كتاب، از پدر شيخ صدوق نيست؛ زيرا مؤلف آن، در اين كتاب روايت مي كند از أبي محمد هارون بن موسي التلعكبري متوفاي 385 ق، و أبي الفضل محمد بن عبدالله الشيباني متوفاي 387 ق، و حسن بن حمزة علوي، و سهل بن احمد ديباجي متوفاي 370 ق و احمد بن علي و او همان است كه از محمد بن حسن بن وليد متوفاي 243 ق روايت نقل كرده است. ممكن نيست كسي كه از اين مشايخ متأخر روايت مي كند، همان صدوق پدر باشد كه سال وفات او 329 ق است.
 
 
 
البته ناگفته نماند كه روايت كردن كسي كه از نظر زماني متقدم باشد از كسي كه متأخر از وي است، در سند [[احادیث]] وارد شده است؛ ولي اين مورد نمي تواند از آن موارد باشد؛ زيرا، شيخ صدوق - با اين كه در همه تصانيفش از پدرش بسيار نقل روايت كرده و بلكه بيشتر رواياتش در تصانيف مربوط به او از پدرش مي باشد - حتي يك روايت هم از اين مشايخ كه نامشان گذشت و مؤلف الامامة والتبصرة غالباً در اين كتاب از آن ها نقل روايت كرده، ذكري به ميان نياورده است".<ref> [[آقا بزرگ تهرانی]]، [[الذريعة الي تصانيف الشيعة]]، [[بيروت]]، دارالاضواء، سوم، 1403 ق، ج 2، ص 341.</ref>
 
 
 
بلاغي نائيني: وي ضمن مقاله اي از فقيه محقق، آيت ‌الله كوه كمره اي، در جواب سؤالي از حيات مجلسيين و كتاب [[بحارالانوار]] گفته است: عجيبتر، اين كه كتاب الامامة والتبصرة، در اين كتاب (بحار) به والد صدوق نسبت داده شده است، با اين كه سند كتاب، اين معنا را ياري نمي كند؛ بلكه اين كتاب جامع الاحاديث از مؤلف كتاب [[العروس]] مي‌باشد. <ref> مقدمه الامامة والتبصرة، ص 15، به نقل از مقالات الحنفاء، ص 405.</ref>
 
 
 
'''<I>ب) اقوال موافقين</I>'''
 
  
نجاشي: "علي بن الحسين بن موسي بن بابويه القمي، كتاب هايي دارد كه از آن جمله، كتاب الامامة والتبصرة من الحيرة مي باشد". <ref> رجال نجاشي، ص 261.</ref>
+
این کتاب ارزشمند، دارای یک مقدمه و بیست و سه باب می باشد. در آخر کتاب هم استدراکاتی وجود دارد که مربوط به این کتاب و مؤلف آن نیست، بلکه به محقق کتاب - که روایات [[شیخ صدوق|صدوق]] از پدرش را در رابطه با [[امامت]] [[امام زمان]] علیه السلام، نقل کرده است - مربوط می شود.  
  
شيخ طوسي: "علي بن الحسين بن موسي بن بابويه القمي، كتاب هاي زيادي دارد كه از جمله، آن ها الامامة والتبصرة من الحيرة است". <ref> فهرست طوسي، ص 157، ش (392) 19.</ref>
+
مقدمه این کتاب، تقریباً مفصل بوده و بحثی دارد درباره این که امامت، از [[اصول دین|اصول]] و [[احکام]] از [[فروع دین|فروع]] است؛ و پس از آن نیز بحث هایی درباره [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت]]، سرّ غیبت، [[بداء]]، [[نسخ]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] دارد.
  
ابن شهر آشوب: "علي بن الحسين بن موسي بن بابويه القمي، از جمله، كتاب هايش الامامة والتبصرة است". <ref> [[ابن شهر آشوب]]، [[معالم العلماء]]، [[قم]]، بي نا، بي تا، ص 100.</ref>
+
این کتاب شامل بیست و سه باب است که برخی ابواب آن درباره [[امام مهدی]] علیه السلام است. این جا به طور اجمال با برخی از این ابواب و محتویات آن آشنا می شویم:
  
علامه مجلسي: "الامامة والتبصرة من الحيرة، براي شيخ بزرگوار، أبي الحسن علي بن الحسين موسي بن بابويه، پدر صدوق طيب الله تربتهما مي باشد".
+
'''<I>باب ۱، جانشینی از جانب آدم علیه السلام:</I>'''
  
'''<I>تحقيق و بررسي</I>'''
+
در این باب یک روایت نسبتاً طولانی وجود دارد که [[امام صادق]] علیه السلام، می فرماید: "[[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله، نیز حضرت [[امام علی]] علیه السلام را جانشین خود قرار داده و بعد از حضرت علی علیه السلام، فرزندان او را جانشینان وی معین کرده است".
  
چنان ‌كه از نظر گذشت، بيشتر اشكالات مخالفان دو اشكال است؛ يكي اين كه برخي مشايخ اين كتاب، از نظر طبقه، متأخر از صدوق پدر هستند و ممکن نيست متقدم از متأخر نقل روايت كند و ديگر اين كه در روايات صدوق پسر - كه آن ها را از پدرش نقل كرده - اصلاً اثري از مشايخ كتاب الامامة والتبصرة نيست.
+
'''<I>باب ۲، زمین از حجت خالی نمی ‌شود:</I>'''
  
به دو اشكال فوق، چنين پاسخ مي دهيم:
+
در این باب، روایاتی با این مضامین آمده است که [[انبیاء]] و اوصیاء، حجت های الهی هستند و آخرین کسی که می میرد، امام است. از زمان [[حضرت آدم]] علیه السلام تا برپائی [[قیامت]]، زمین خالی از [[حجت]] نیست، خواه ظاهر باشد یا غایب؛ چرا که اگر حجت الهی نباشد، [[حق]] و [[باطل]] شناخته نمی شود؛ خدا [[عبادت]] نمی ‌شود، مردم اصلاح نخواهند شد و زمین، اهلش را فرو خواهد برد. از امام [[امام باقر علیه السلام|أبو جعفر]] علیه السلام، نقل شده که فرمود: "زمین، بدون امام باقی نمی ماند، چه آن امام، ظاهر باشد یا غایب".
  
*1. ممکن است شاگرد پيش از استاد فوت كند و استاد، از معمرين باشد؛ چنان كه مرحوم تهراني بدان اشاره فرموده است.
+
'''<I>باب ۳، امامت، عهدی از جانب خداست:</I>'''
  
اشكال: اگر ما ابن بابويه را هنگام شهادت [[امام حسن عسکری]] علیه السلام، حداقل سي ساله بدانيم، هنگام رحلت (329 ق) صد ساله بوده و اگر اساتيدش را همسن او هم بدانيم، هارون بن موسي، هنگام رحلت (385 ق) 155 ساله و محمد بن عبدالله الشيباني هنگام رحلت (387 ق)، 157 ساله بوده است. كه پذيرش اين عمر طولاني براي شخصيت هاي ياد شده، بسيار مشكل است.
+
در این باب، چهار روایت آمده که امامت را امانت الهی می داند که به امر الهی، به دیگری واگذار می شود. در روایتی، [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام می فرماید: "گویا شما فکر می کنید این امر (امامت) به دست ما است و هر جا بخواهیم، آن را قرار می دهیم. به خدا قسم! امامت، عهدی است از [[رسول خدا]] علیه السلام که یکی پس از دیگری را نام برده، تا این که امر منتهی می شود به صاحب الامر علیه السلام".
  
جواب: التزام به چنين سني هيچ محذور عقلي و شرعي ندارد، اگر چه مثبت تاريخي هم ندارد؛ اما با توجه به داشتن نظائر آن (از عمرهاي طولاني در محدثان و شيوخ اجازه) در اسناد شيعه و سني - به ويژه ثلاثيات بخاري كه مدعي است با سه واسطه از [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله، [[حدیث]] نقل مي كند - و با توجه به اين مطلب كه در كتب ما به ويژه در كافي شريف نيز مواردي يافت مي شود كه شاگرد (راوي) سال ها پيش از استاد (شيخ الاجازه) رحلت كرده و شايد استاد 40 سال يا بيشتر، پس از شاگرد وفات کرده، مي‌توان ادعا كرد اين مورد نيز از همين قبيل بوده است و به اصطلاح، "رواية المتقدم عن المتأخر" هيچ اشكالي ندارد.
+
'''<I>باب ۴، اختصاص امامت به آل محمد:</I>'''
  
*2. اول اين که شايد چون صدوق پسر، معاصر و هم طبقة اين مشايخ بوده و روايات را مستقيماً و بدون واسطه از آنان شنيده، ديگر نيازي نبوده كه همين روايات را با واسطة پدر بزرگوارش از همين مشايخ - كه فعلاً خودش معاصر آنان است - نقل كند.
+
این باب، دارای هشت روایت است که در آن، به این نکات اشاره شده است: امامت در حضرت [[امام علی]] علیه السلام، و فرزندان او قرار دارد؛ سرشت آنان از سرشت [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله است، دوستی با آنان، سبب هدایت و خشنودی خدا و رسول، و دشمنی با آنان، سبب محروم شدن از [[شفاعت]] پیامبر صلی الله علیه و آله است.
  
اما اشكال دوم: با مراجعه به كتاب الامامة والتبصرة هيچ يك از افراد نامبرده - كه مورد اشكال بودند - در سند اين كتاب وجود ندارد و فقط همان هشت نفري كه پيش تر در محور دوم آن ها را ذكر كرديم، به عنوان مشايخ كتاب آمده است و كاري نداريم به اين كه كتابي كه در اختيار مجلسي بوده چگونه بوده است؛ پس اشكال دوم، مورد تأمل است و شايد كتاب ديگري را مورد نظر و بحث قرار داده‌اند، نه اين كتاب موجود را؛ زيرا كتاب الامامة والتبصرة دو نسخه دارد كه يكي از اين دو، مركب از دو جزء است؛ جزء از اول كتاب الامامة والتبصرة و جزء دوم كتاب [[جامع الاحاديث]]. ظاهراً نسخه اي كه در اختيار [[علامه مجلسی]] بوده، همين نسخه بوده و چون اول، كتاب جامع الاحاديث، مفقود شده، با كتاب الامامة والتبصرة مخلوط شده است.
+
'''<I>باب ۵، امامت در فرزندان حسین علیه السلام است:</I>'''
  
علامه مجلسي تمام احاديثي كه از اين كتاب (جامع الاحاديث) نقل كرده، به ابن بابويه نسبت داده است؛ اما با تأمل در مضمون روايات جامع الاحاديث، معلوم مي شود كه اين كتاب، از الامامة والتبصرة نيست، زيرا داراي مضامين اخلاقي و فقهي است؛ ولي كتاب الامامة والتبصرة، به موضوع امامت اختصاص دارد.
+
روایات این باب، بیانگر آن است که امامت، پس از [[امام حسین]] علیه السلام، در فرزندان او است و پس از او، امامت از برادر به برادر دیگر یا از برادرزاده به عمو نمی رسد. همچنین روایاتی در این باب ذکر شده است که امامت بعضی از کسانی که مردم معتقد به امامت ایشان بودند را رد می کند. در این باب، نُه روایت ذکر شده است.<ref>این مقاله از سلسله بحث های منبع شناسی [[مهدویت|مهدویت]] است که در مرکز تخصصی مهدویت [[حوزه علمیه قم]] توسط استاد نجم‌الدین طبسی تدریس شده است و توسط یکی از دانش پژوهان این مرکز حجت‌الاسلام لطفی تقریر و تنظیم و در سال ۱۳۸۵ در مجله انتظار ارائه شده است.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۳۵: سطر ۹۷:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
نجم الدین طبسی/ تدوین: محمدمهدی لطفی، الامامة والتبصرة من الحيرة، انتظار، بهار و تابستان 1385، شماره 18.
 
  
اين مقاله از سلسله بحث هاي منبع شناسي [[مهدویت|مهدويت]] است كه در مركز تخصصي مهدويت [[حوزه علميه قم]] توسط استاد نجم‌الدين طبسي تدريس شده است و توسط يكي از دانش پژوهان اين مركز حجت‌الاسلام لطفي تقرير و تنظيم و در سال 1385 در مجله انتظار ارائه شده است.
+
* نجم الدین طبسی/ تدوین: محمدمهدی لطفی، الامامة والتبصرة من الحیرة، انتظار، بهار و تابستان ۱۳۸۵، شماره ۱۸.
  
 
==متن کتاب==
 
==متن کتاب==

نسخهٔ ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۰۵

الإمامة والتبصرة.jpg
نویسنده علی بن حسین بن بابویه قمی
موضوع احادیث امامت
زبان عربی
تعداد جلد 1

الإمامة و التبصرة من الحيرة

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


کتاب «الامامة و التبصرة من الحیرة» اثر علی بن حسین بابویه قمی (م، ۳۲۹ ق) پدر شیخ صدوق، در موضوع امامت و مسأله غیبت است. البته در صحت انتساب این کتاب به علی بن حسین بابویه اختلاف نظر است.

مؤلف کتاب

برخی علماء، همچون مرحوم بحرانی و محدث نوری استناد این کتاب به علی بن بابویه را نفی کرده اند و معتقدند این کتاب، از تألیفات او نیست. در مقابل، عده ای دیگر کتاب الامامة و التبصرة را از کتب صدوق پدر دانسته و آن را در کنار سایر کتب او ذکر کرده اند. اکنون به ذکر اقوال و بررسی دلایل دو طرف می پردازیم:

الف) اقوال مخالفین

میرزا عبدالله افندی: "در این‌ که کتاب الامامة و التبصرة از مؤلفات صدوق پدر باشد جای تأمل است - اگر چه ابن شهر آشوب در معالم العلماء به استناد این کتاب به صدوق پدر تصریح کرده است - زیرا بنابر آن چه که از کتاب ظاهر می شود، مؤلف این کتاب، از هارون بن موسی از محمد بن علی روایت می ‌کند، و ظاهراً هارون بن موسی، همان تلعکبری است. در این صورت، چگونه ممکن است صدوق پدر از او روایت نقل کند، حال آن که تلعکبری از کسانی است که شیخ مفید و امثال او از وی نقل روایت کرده اند (یعنی هم طبقه نیستند). همچنین مؤلف کتاب، از حسن بن حمزه علوی نقل روایت کرده است که طبقه ایشان متأخر از علی بن بابویه است و از مشایخ شیخ مفید می‌باشد (که صدوق پسر از او روایات زیادی نقل کرده)؛ پس چگونه ممکن است که پدر از پسرش روایت نقل کند؟".[۱]

محدث نوری: "بله علامه مجلسی در اول بحارالانوار از جمله کتبی که نزد وی موجود بوده است، کتاب الامامة والتبصرة از شیخ اجل أبی الحسن علی بن الحسین بن بابویه والد صدوق - طیب الله تربتهما - را می شمارد.[۲] ولی ما این کتاب را به دست نیاوردیم و اخباری را که از آن نقل کردیم، به واسطة بحار بوده است و آن را به ابوالحسن علی نسبت دادیم. این کار را به پیروی از علامه مجلسی انجام دادیم، اما در دل، به این مطلب اشکالی داریم".[۳]

مرحوم محدث نوری برخلاف این که نقل می کند نجاشی و طوسی و ابن شهر آشوب این کتاب را از مؤلفات ابن بابویه دانسته اند، ولی در این که کتابی که علامه مجلسی در اختیار داشته، همان کتابی باشد که نجاشی و دیگران گفته اند، تأمل دارد. دلیل او در این تأمل، همان دلیلی است که در ریاض آمده و در ادامه می گوید: "اگر چه ممکن است درباره برخی رواتی که گفتیم طبقه آنها با طبقة صدوق پدر منافات دارد، بتوان با تکلف توجیهاتی ذکر کرد؛ ولی از مطالعه مجموع آن ها، ظن قوی حاصل می شود که این کتاب، از صدوق پدر نباشد".[۴]

آقا بزرگ تهرانی در یک جا می فرماید: الامامة والتبصرة من الحیرة برای صدوق اول است... و اما کتاب الامامة را نیافتیم و این کتاب الامامة غیر از آن است که در بحار، از آن نقل می کند. و در جای دیگر چنین می گوید: کتاب الامامة والتبصرة برای برخی قدمای اصحاب است که معاصر شیخ صدوق بوده اند. نسخه ای از آن، نزد علامه مجلسی بوده و یکی از مصادر بحار می باشد که در بحار از آن نقل شده است؛ ولی این کتاب نزد شیخ ما محدث نوری نبوده است. و به این جهت، در ابتدای خاتمه مستدرک اشاره می کند به این که به واسطه بحار از کتاب الامامة نقل می کند؛ اما آن چه با رجوع به سند روایات این کتاب بدست می آید، یقین حاصل می شود که این کتاب، از پدر شیخ صدوق نیست؛ زیرا مؤلف آن، در این کتاب روایت می کند از أبی محمد هارون بن موسی التلعکبری متوفای ۳۸۵ ق، و أبی الفضل محمد بن عبدالله الشیبانی متوفای ۳۸۷ ق، و حسن بن حمزة علوی، و سهل بن احمد دیباجی متوفای ۳۷۰ ق و احمد بن علی و او همان است که از محمد بن حسن بن ولید متوفای ۲۴۳ ق روایت نقل کرده است. ممکن نیست کسی که از این مشایخ متأخر روایت می کند، همان صدوق پدر باشد که سال وفات او ۳۲۹ ق است. البته ناگفته نماند که روایت کردن کسی که از نظر زمانی متقدم باشد از کسی که متأخر از وی است، در سند احادیث وارد شده است؛ ولی این مورد نمی تواند از آن موارد باشد؛ زیرا، شیخ صدوق - با این که در همه تصانیفش از پدرش بسیار نقل روایت کرده و بلکه بیشتر روایاتش در تصانیف مربوط به او از پدرش می باشد - حتی یک روایت هم از این مشایخ که نامشان گذشت و مؤلف الامامة والتبصرة غالباً در این کتاب از آن ها نقل روایت کرده، ذکری به میان نیاورده است".[۵]

بلاغی نائینی: وی ضمن مقاله ای از فقیه محقق، آیت ‌الله کوه کمره ای، در جواب سؤالی از حیات مجلسیین و کتاب بحارالانوار گفته است: عجیبتر این که کتاب الامامة والتبصرة، در این کتاب (بحار) به والد صدوق نسبت داده شده است، با این که سند کتاب، این معنا را یاری نمی کند؛ بلکه این کتاب جامع الاحادیث از مؤلف کتاب العروس می‌باشد.[۶]

ب) اقوال موافقین

نجاشی: "علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، کتاب هایی دارد که از آن جمله، کتاب الامامة والتبصرة من الحیرة می باشد".[۷]

شیخ طوسی: "علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، کتاب های زیادی دارد که از جمله آنها، الامامة والتبصرة من الحیرة است".[۸]

ابن شهر آشوب: "علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، از جمله، کتاب هایش الامامة والتبصرة است".[۹]

علامه مجلسی: "الامامة والتبصرة من الحیرة، برای شیخ بزرگوار، أبی الحسن علی بن الحسین موسی بن بابویه، پدر صدوق طیب الله تربتهما می باشد".

تحقیق و بررسی:

چنان ‌که از نظر گذشت، بیشتر اشکالات مخالفان دو اشکال است؛ یکی این که برخی مشایخ این کتاب، از نظر طبقه، متأخر از صدوق پدر هستند و ممکن نیست متقدم از متأخر نقل روایت کند و دیگر این که در روایات صدوق پسر - که آنها را از پدرش نقل کرده - اصلاً اثری از مشایخ کتاب الامامة والتبصرة نیست.

اما می توان گفت ممکن است شاگرد پیش از استاد فوت کند و استاد، از معمرین باشد؛ چنان که مرحوم تهرانی بدان اشاره فرموده است. دیگر این که شاید چون صدوق پسر، معاصر و هم طبقه این مشایخ بوده و روایات را مستقیماً و بدون واسطه از آنان شنیده، دیگر نیازی نبوده که همین روایات را با واسطه پدر بزرگوارش از همین مشایخ - که فعلاً خودش معاصر آنان است - نقل کند.

حال اگر گفته شود که: اگر ما ابن بابویه را هنگام شهادت امام حسن عسکری علیه السلام، حداقل سی ساله بدانیم، هنگام رحلت (۳۲۹ ق) صد ساله بوده و اگر اساتیدش را هم سن او هم بدانیم، هارون بن موسی، هنگام رحلت (۳۸۵ ق) ۱۵۵ ساله و محمد بن عبدالله الشیبانی هنگام رحلت (۳۸۷ ق)، ۱۵۷ ساله بوده است. که پذیرش این عمر طولانی برای شخصیت های یاد شده، بسیار مشکل است.

جواب: التزام به چنین سنی هیچ محذور عقلی و شرعی ندارد، اگر چه مثبت تاریخی هم ندارد؛ اما با توجه به داشتن نظائر آن (از عمرهای طولانی در محدثان و شیوخ اجازه) در اسناد شیعه و سنی - به ویژه ثلاثیات بخاری که مدعی است با سه واسطه از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، حدیث نقل می کند - و با توجه به این مطلب که در کتب ما به ویژه در کافی شریف نیز مواردی یافت می شود که شاگرد (راوی) سال ها پیش از استاد (شیخ الاجازه) رحلت کرده و شاید استاد ۴۰ سال یا بیشتر، پس از شاگرد وفات کرده، می‌توان ادعا کرد این مورد نیز از همین قبیل بوده است و به اصطلاح، "روایة المتقدم عن المتأخر" هیچ اشکالی ندارد.

به هرحال با مراجعه به کتاب الامامة والتبصرة هیچ یک از افراد نامبرده - که مورد اشکال بودند - در سند این کتاب وجود ندارد و فقط همان هشت نفری که پیش تر در محور دوم آن ها را ذکر کردیم، به عنوان مشایخ کتاب آمده است و کاری نداریم به این که کتابی که در اختیار مجلسی بوده چگونه بوده است؛ پس اشکال دوم، مورد تأمل است و شاید کتاب دیگری را مورد نظر و بحث قرار داده‌اند، نه این کتاب موجود را؛ زیرا کتاب الامامة والتبصرة دو نسخه دارد که یکی از این دو، مرکب از دو جزء است؛ جزء از اول کتاب الامامة والتبصرة و جزء دوم کتاب جامع الاحادیث. ظاهراً نسخه ای که در اختیار علامه مجلسی بوده، همین نسخه بوده و چون اول، کتاب جامع الاحادیث، مفقود شده، با کتاب الامامة والتبصرة مخلوط شده است. علامه مجلسی تمام احادیثی که از این کتاب (جامع الاحادیث) نقل کرده، به ابن بابویه نسبت داده است؛ اما با تأمل در مضمون روایات جامع الاحادیث، معلوم می شود که این کتاب، از الامامة والتبصرة نیست، زیرا دارای مضامین اخلاقی و فقهی است؛ ولی کتاب الامامة والتبصرة، به موضوع امامت اختصاص دارد.

محتوای کتاب

این کتاب ارزشمند، دارای یک مقدمه و بیست و سه باب می باشد. در آخر کتاب هم استدراکاتی وجود دارد که مربوط به این کتاب و مؤلف آن نیست، بلکه به محقق کتاب - که روایات صدوق از پدرش را در رابطه با امامت امام زمان علیه السلام، نقل کرده است - مربوط می شود.

مقدمه این کتاب، تقریباً مفصل بوده و بحثی دارد درباره این که امامت، از اصول و احکام از فروع است؛ و پس از آن نیز بحث هایی درباره غیبت، سرّ غیبت، بداء، نسخ و تفسیر دارد.

این کتاب شامل بیست و سه باب است که برخی ابواب آن درباره امام مهدی علیه السلام است. این جا به طور اجمال با برخی از این ابواب و محتویات آن آشنا می شویم:

باب ۱، جانشینی از جانب آدم علیه السلام:

در این باب یک روایت نسبتاً طولانی وجود دارد که امام صادق علیه السلام، می فرماید: "پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، نیز حضرت امام علی علیه السلام را جانشین خود قرار داده و بعد از حضرت علی علیه السلام، فرزندان او را جانشینان وی معین کرده است".

باب ۲، زمین از حجت خالی نمی ‌شود:

در این باب، روایاتی با این مضامین آمده است که انبیاء و اوصیاء، حجت های الهی هستند و آخرین کسی که می میرد، امام است. از زمان حضرت آدم علیه السلام تا برپائی قیامت، زمین خالی از حجت نیست، خواه ظاهر باشد یا غایب؛ چرا که اگر حجت الهی نباشد، حق و باطل شناخته نمی شود؛ خدا عبادت نمی ‌شود، مردم اصلاح نخواهند شد و زمین، اهلش را فرو خواهد برد. از امام أبو جعفر علیه السلام، نقل شده که فرمود: "زمین، بدون امام باقی نمی ماند، چه آن امام، ظاهر باشد یا غایب".

باب ۳، امامت، عهدی از جانب خداست:

در این باب، چهار روایت آمده که امامت را امانت الهی می داند که به امر الهی، به دیگری واگذار می شود. در روایتی، امام صادق علیه السلام می فرماید: "گویا شما فکر می کنید این امر (امامت) به دست ما است و هر جا بخواهیم، آن را قرار می دهیم. به خدا قسم! امامت، عهدی است از رسول خدا علیه السلام که یکی پس از دیگری را نام برده، تا این که امر منتهی می شود به صاحب الامر علیه السلام".

باب ۴، اختصاص امامت به آل محمد:

این باب، دارای هشت روایت است که در آن، به این نکات اشاره شده است: امامت در حضرت امام علی علیه السلام، و فرزندان او قرار دارد؛ سرشت آنان از سرشت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است، دوستی با آنان، سبب هدایت و خشنودی خدا و رسول، و دشمنی با آنان، سبب محروم شدن از شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله است.

باب ۵، امامت در فرزندان حسین علیه السلام است:

روایات این باب، بیانگر آن است که امامت، پس از امام حسین علیه السلام، در فرزندان او است و پس از او، امامت از برادر به برادر دیگر یا از برادرزاده به عمو نمی رسد. همچنین روایاتی در این باب ذکر شده است که امامت بعضی از کسانی که مردم معتقد به امامت ایشان بودند را رد می کند. در این باب، نُه روایت ذکر شده است.[۱۰]

پانویس

  1. ریاض العلماء، ج ۴، ص ۵، پاورقی.
  2. بحارالانوار، ج ۱، ص ۷، مقدمه.
  3. خاتمة مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۲۸۳، چ جدید.
  4. همان.
  5. آقا بزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، بیروت، دارالاضواء، سوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۲، ص ۳۴۱.
  6. مقدمه الامامة والتبصرة، ص ۱۵، به نقل از مقالات الحنفاء، ص ۴۰۵.
  7. رجال نجاشی، ص ۲۶۱.
  8. فهرست طوسی، ص ۱۵۷، ش (۳۹۲) ۱۹.
  9. ابن شهر آشوب، معالم العلماء، قم، بی نا، بی تا، ص ۱۰۰.
  10. این مقاله از سلسله بحث های منبع شناسی مهدویت است که در مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم توسط استاد نجم‌الدین طبسی تدریس شده است و توسط یکی از دانش پژوهان این مرکز حجت‌الاسلام لطفی تقریر و تنظیم و در سال ۱۳۸۵ در مجله انتظار ارائه شده است.

منابع

  • نجم الدین طبسی/ تدوین: محمدمهدی لطفی، الامامة والتبصرة من الحیرة، انتظار، بهار و تابستان ۱۳۸۵، شماره ۱۸.

متن کتاب

الإمامة و التبصرة من الحيرة