آیه 1 سوره کهف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد)
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«عِوَجاً»: کژی و کجی. انحراف. «لَمْ یَجْعَل لَّهُ عِوَجاً»: مراد این است که در قرآن ضدّ و نقیض معنوی، و اختلال و انحراف لفظی وجود ندارد.
+
عوج: (بر وزن فرس): كجى، و بر وزن عنب، اسم مصدر است. آن به معنى انحراف است در دين و سخن و نيز در زمين، مانند «لا تَرى‏ فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً» ([[سوره طه|طه]]/ 107).<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref>
 +
 
 
==نزول==
 
==نزول==
  
«[[شیخ طوسى]]» گوید: مشرکین از [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله سؤالاتى مى کردند که یهودیان بنى‌قریظه و بنى‌النضیر تلقین کرده بودند و گفته بودند. اگر جواب سؤالات را شنیدند، بدانند این پیامبر همان پیامبرى است که خدا وعده داده است و اگر جواب نشنیدند، بدانند او شخص دروغ‌گو و متقول است.
+
«[[شیخ طوسى]]» گوید: مشرکین از [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله سؤالاتى مى کردند که یهودیان [[بنی قریظه|بنى‌قریظه]] و [[بنی نضیر|بنى‌النضیر]] تلقین کرده بودند و گفته بودند اگر جواب سؤالات را شنیدند، بدانند این پیامبر همان پیامبرى است که خدا وعده داده است و اگر جواب نشنیدند، بدانند او شخص دروغ‌گو و متقول است. اینان نزد پیامبر آمدند و آن سؤالات را مطرح کردند. [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به آنان وعده داد که در موعد معین به آن‌ها جواب بدهد ولى [[وحى]] خدا نرسید و جواب سؤالات به تأخیر افتاد و [[جبرئیل]] در آن میعاد نیامد.
 
 
اینان نزد پیامبر آمدند و آن سؤالات را مطرح کردند. [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به آنان وعده داد که در موعد معین به آن‌ها جواب بدهد ولى [[وحى]] خدا نرسید و جواب سؤالات به تأخیر افتاد و [[جبرئیل]] در آن میعاد نیامد.
 
 
 
مشرکین گفتند: چون محمد جواب سؤالات را به تأخیر انداخته است. پیامبر نیست بلکه دروغگو و متقول است سپس [[سوره کهف]] در جواب آن‌ها نازل گشت. ابتداى این سوره تکذیب مشرکین است چنان که محمد بن اسحق از عکرمة او از ابن عباس روایت کنند و مشرکینى که نزد یهودیان رفته بودند تا از وضع پیامبر از آن‌ها بپرسند، عبارت بودند از: نضر بن حرث بن کلده و عقبة بن ابى‌معیط و مسائلى که یهودیان به آنان تلقین کرده بودند؛ سه چیز بوده: اول درباره جوانانى بود که در روزگار نخستین بوده اند و موضوع این جوانان (اصحاب کهف) نزد آنان عجیب می‌نمود که چسان به آنان گذشته است.
 
  
دوم سؤال درباره مردى بود که طواف بوده و از اثر طوف و سیر، به مشارق و مغارب زمین رسیده بود و می‌خواستند خبر او را دریافت کنند. سوم از مسئله [[روح]] بوده که چه چیز است، گویند: تأخیر جواب‌هاى مزبور تا پانزده شب به طول انجامید و خداوند در این زمینه چیزى از [[وحى]] نمى فرستاد و [[جبرئیل]] هم نزد وى نمى آمد اهل [[مکه]] به زبان آمدند و اراجیف و بدگوئى را نسبت به پیامبر شروع کردند و این موضوع پیامبر را سخت ناراحت کرد تا این که جبرئیل آمد و [[سوره کهف]] و آیه «یسْئَلُونَک عَنِ الرُّوحِ» را نازل نمود.<ref> طبرى صاحب جامع البیان از طریق ابن اسحق او از شیخى از اهل [[مصر]] و او از ابن عباس نقل نماید که قریش سه نفر را نزد احبار یهود در [[مدینه]] فرستادند و آن‌ها به این سه نفر سؤالات مزبور را تلقین نمودند.</ref>
+
مشرکین گفتند: چون محمد جواب سؤالات را به تأخیر انداخته است، پیامبر نیست بلکه دروغگو و متقوّل است، سپس [[سوره کهف]] در جواب آن‌ها نازل گشت. ابتداى این سوره تکذیب مشرکین است چنان که محمد بن اسحق از عکرمة او از [[ابن عباس]] روایت کنند و مشرکینى که نزد [[یهود|یهودیان]] رفته بودند تا از وضع پیامبر از آن‌ها بپرسند، عبارت بودند از: نضر بن حرث بن کلده و عقبة بن ابى‌معیط و مسائلى که یهودیان به آنان تلقین کرده بودند؛ سه چیز بوده: اول درباره جوانانى بود که در روزگار نخستین بوده اند و موضوع این جوانان ([[اصحاب کهف]]) نزد آنان عجیب می‌نمود که چسان به آنان گذشته است. دوم سؤال درباره مردى بود که طواف بوده و از اثر طوف و سیر، به مشارق و مغارب زمین رسیده بود و می‌خواستند خبر او را دریافت کنند. سوم از مسئله [[روح]] بوده که چه چیز است؟ گویند: تأخیر جواب‌هاى مزبور تا پانزده شب به طول انجامید و خداوند در این زمینه چیزى از وحى نمى فرستاد و جبرئیل هم نزد وى نمى آمد. اهل [[مکه]] به زبان آمدند و اراجیف و بدگوئى را نسبت به [[پیامبر اسلام|پیامبر]] شروع کردند و این موضوع پیامبر را سخت ناراحت کرد تا این که جبرئیل آمد و [[سوره کهف]] و آیه «یسْئَلُونَک عَنِ الرُّوحِ» را نازل نمود<ref> طبرى صاحب جامع البیان از طریق ابن اسحق او از شیخى از اهل [[مصر]] و او از ابن عباس نقل نماید که قریش سه نفر را نزد احبار یهود در [[مدینه]] فرستادند و آن‌ها به این سه نفر سؤالات مزبور را تلقین نمودند.</ref>.<ref>محمدباقر محقق،‌ [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 516.</ref>
== تفسیر آیه ==
+
==تفسیر آیه==
 
<tabber>
 
<tabber>
 
  تفسیر نور=
 
  تفسیر نور=
سطر ۵۸: سطر ۵۵:
  
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 +
جلد 5 - صفحه 137
 +
 +
سیمای سوره‌ى كهف‌
 +
 +
اين سوره، يكصد و ده آيه دارد، و جز آيه‌ى 28، همه‌ى آن در مكّه نازل شده است. در اين سوره از داستان اصحاب كهف و داستان موسى و خضر و داستان ذوالقرنين‌ «1» و مسائل مبدأ و معاد بحث شده است.
 +
 +
مشركان قريش افرادى را از مكّه به مدينه فرستادند تا ماجراى بعثت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و نشانه‌ى صداقت او را از علماى يهود بپرسند. علماى يهود به فرستادگان مشركان گفتند: از او سه چيز سؤال كنيد؛ اگر دو چيز را جواب داد و يكى را بى‌پاسخ گذاشت، او صادق است. درباره‌ى اصحاب كهف، ذوالقرنين و روح بپرسيد. اگر از اصحاب كهف و ذوالقرنين جواب داد، ولى از روح جواب نداد، او پيامبر است. «2»
 +
 +
در فضيلت اين سوره و آثار تلاوت آن، احاديث بسيارى است كه به چند نمونه آن اشاره مى‌شود:
 +
 +
هركه اين سوره را بخواند از فتنه‌ى دجّال بيمه است.
 +
 +
تلاوت آن در شب جمعه، سبب آمرزش گناهان تا جمعه‌ى ديگر و سه روز بعد از آن مى‌شود.
 +
 +
تلاوت آيه‌ى آخر آن سبب بيدار شدن در هر ساعتى از شب كه بخواهيد مى‌گردد.
 +
 +
تلاوت اين سوره مانع از عذاب دوزخ و مانع ورود شيطان به خانه‌اى است كه در آن شب، اين سوره خوانده شده است.
 +
 +
به هر حال خواندن و تلاوت همراه با فهميدن و عمل كردن، رمز رسيدن به بركات قرآن است.
 +
------
 +
«1». اين سه داستان فقط در اين سوره بيان شده است.
 +
 +
«2». تفسير درّالمنثور.
 +
 +
تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 138
 +
 +
 +
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
 +
 +
به نام خداوند بخشنده‏ى مهربان.
 +
 
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى‌ عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً «1»
 
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى‌ عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً «1»
  
 
ستايش مخصوص خدايى است كه كتاب (آسمانى قرآن را) بر بنده‌ى خود نازل كرد و براى آن هيچ گونه انحرافى قرار نداد.
 
ستايش مخصوص خدايى است كه كتاب (آسمانى قرآن را) بر بنده‌ى خود نازل كرد و براى آن هيچ گونه انحرافى قرار نداد.
 +
 +
قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً «2»
 +
 +
(كتابى كه) استوار و نگهبانِ (كتاب‌هاى آسمانى ديگر) است، تا از عذاب شديدى كه از سوى اوست بترساند و به مؤمنانى كه كارهاى شايسته انجام مى‌دهند، بشارت دهد كه براى آنان پاداشى نيكوست.
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
از ميان سوره‌هاى قرآن، حمد، انعام، سبأ، فاطر و كهف، باجمله‌ى‌ «الْحَمْدُ لِلَّهِ» شروع شده است و در سه سوره از آنها سخن از آفرينش هستى است. در سوره‌ى حمد از تربيت و در اينجا از كتاب آسمانى سخن به ميان آمده است. گويا هستى و آفرينش، همراه با كتاب و قانون، دو بال براى تربيت انسان‌ها هستند.
 +
 +
«اعوجاج» يعنى انحراف و كجى. «عَوَج» در مورد محسوسات و «عِوَج» در غير محسوسات به كار مى‌رود. «1» و «قيّم» به معناى برپادارنده وسامان‌بخش است.
 +
------
 +
«1». «عَوَج» براى انسان‌ها و «عِوَج» براى غير انسان‌هاست. تفسير تبيان.
 +
 +
جلد 5 - صفحه 139
 +
 +
سوره‌ى قبل با «سُبْحانَ الَّذِي» شروع شده بود و اين سوره با «الْحَمْدُ لِلَّهِ»، تسبيح و تحميد معمولًا در كنار هم‌اند.
 +
 +
كلمه‌ى‌ «عَبْدِهِ» در قرآن هرجا به طور مطلق آمده، مراد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است، مثل‌ «نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‌ عَبْدِهِ» «1»، «فَأَوْحى‌ إِلى‌ عَبْدِهِ» «2»، «يُنَزِّلُ عَلى‌ عَبْدِهِ» «3»، أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ‌ «4».
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- نعمت كتاب وقانون، به قدرى مهم است كه خداوند، خود را به خاطر آن ستوده است. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ‌ ...
 +
 +
2- بندگى خدا، زمينه‌ساز دريافت كمالات معنوى است. «أَنْزَلَ عَلى‌ عَبْدِهِ»
 +
 +
3- نه در كتاب خدا اعوجاج است، نه در رسول او، نه از حقّ به باطل مى‌گرايد، نه از مفيد به غير مفيد و نه از صحيح به فاسد. «لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً»
 +
 +
4- قرآن تا قيامت، استوار وغيرقابل نسخ است. «قَيِّماً»
 +
 +
5- قرآن، نگهبان كتب آسمانى ودر بردارنده تمام مصالح بندگان است. تناقض، اختلاف، افراط و تفريط در آن نيست، هم دعوت به قيام مى‌كند، هم قيام به دعوت دارد. «قَيِّماً»
 +
 +
6- شرط قيام به مصالح ديگران، اعوجاج نداشتن مصلح است. «لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَيِّماً»
 +
 +
7- دفع ضرر، مهم‌تر از جلب منفعت است. لذا انذار قبل از بشارت آمده است.
 +
«لِيُنْذِرَ يُبَشِّرَ»
 +
 +
8- ايمان همراه با عمل صالح كارساز است. «الْمُؤْمِنِينَ‌ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ»
 +
 +
9- عمل صالح بايد استمرار داشته باشد. «يَعْمَلُونَ»
 +
------
 +
«1». فرقان، 1.
 +
 +
«2». نجم، 10.
 +
 +
«3». حديد، 9.
 +
 +
«4». زمر، 36.
 +
 +
تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 140
 
}}
 
}}
 +
  
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۷۰: سطر ۲۴۸:
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<div style="font-size:smaller"><references/></div>
+
<div style="font-size:smaller"><references /></div>
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* [[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
 
* [[اطیب البیان فی تفسیر القرآن‌]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام‌، 1378 ش‌، چاپ دوم‌
 
* [[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
 
* [[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
 
* [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
 
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 
* محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه.
 
 
  
 +
*[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
 +
*[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن‌]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام‌، 1378 ش‌، چاپ دوم‌
 +
*[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
 +
*[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
 +
*[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
 +
*[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 +
*محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه.
  
 
[[رده:آیات سوره کهف]]
 
[[رده:آیات سوره کهف]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]
 
[[رده:آیات دارای شان نزول]]
 
[[رده:آیات دارای شان نزول]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۵۷

مشاهده آیه در سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَىٰ عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ۜ

مشاهده آیه در سوره


<<1 آیه 1 سوره کهف 2>>
سوره : سوره کهف (18)
جزء : 15
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

ستایش و سپاس مخصوص خداست که بر بنده خاص خود (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) این کتاب بزرگ (قرآن) را نازل کرد و در آن هیچ نقص و کژی ننهاد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

All praise belongs to Allah, who has sent down the Book to His servant and did not let any crookedness be in it,

معانی کلمات آیه

عوج: (بر وزن فرس): كجى، و بر وزن عنب، اسم مصدر است. آن به معنى انحراف است در دين و سخن و نيز در زمين، مانند «لا تَرى‏ فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً» (طه/ 107).[۱]

نزول

«شیخ طوسى» گوید: مشرکین از رسول خدا صلى الله علیه و آله سؤالاتى مى کردند که یهودیان بنى‌قریظه و بنى‌النضیر تلقین کرده بودند و گفته بودند اگر جواب سؤالات را شنیدند، بدانند این پیامبر همان پیامبرى است که خدا وعده داده است و اگر جواب نشنیدند، بدانند او شخص دروغ‌گو و متقول است. اینان نزد پیامبر آمدند و آن سؤالات را مطرح کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله به آنان وعده داد که در موعد معین به آن‌ها جواب بدهد ولى وحى خدا نرسید و جواب سؤالات به تأخیر افتاد و جبرئیل در آن میعاد نیامد.

مشرکین گفتند: چون محمد جواب سؤالات را به تأخیر انداخته است، پیامبر نیست بلکه دروغگو و متقوّل است، سپس سوره کهف در جواب آن‌ها نازل گشت. ابتداى این سوره تکذیب مشرکین است چنان که محمد بن اسحق از عکرمة او از ابن عباس روایت کنند و مشرکینى که نزد یهودیان رفته بودند تا از وضع پیامبر از آن‌ها بپرسند، عبارت بودند از: نضر بن حرث بن کلده و عقبة بن ابى‌معیط و مسائلى که یهودیان به آنان تلقین کرده بودند؛ سه چیز بوده: اول درباره جوانانى بود که در روزگار نخستین بوده اند و موضوع این جوانان (اصحاب کهف) نزد آنان عجیب می‌نمود که چسان به آنان گذشته است. دوم سؤال درباره مردى بود که طواف بوده و از اثر طوف و سیر، به مشارق و مغارب زمین رسیده بود و می‌خواستند خبر او را دریافت کنند. سوم از مسئله روح بوده که چه چیز است؟ گویند: تأخیر جواب‌هاى مزبور تا پانزده شب به طول انجامید و خداوند در این زمینه چیزى از وحى نمى فرستاد و جبرئیل هم نزد وى نمى آمد. اهل مکه به زبان آمدند و اراجیف و بدگوئى را نسبت به پیامبر شروع کردند و این موضوع پیامبر را سخت ناراحت کرد تا این که جبرئیل آمد و سوره کهف و آیه «یسْئَلُونَک عَنِ الرُّوحِ» را نازل نمود[۲].[۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


جلد 5 - صفحه 137

سیمای سوره‌ى كهف‌

اين سوره، يكصد و ده آيه دارد، و جز آيه‌ى 28، همه‌ى آن در مكّه نازل شده است. در اين سوره از داستان اصحاب كهف و داستان موسى و خضر و داستان ذوالقرنين‌ «1» و مسائل مبدأ و معاد بحث شده است.

مشركان قريش افرادى را از مكّه به مدينه فرستادند تا ماجراى بعثت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و نشانه‌ى صداقت او را از علماى يهود بپرسند. علماى يهود به فرستادگان مشركان گفتند: از او سه چيز سؤال كنيد؛ اگر دو چيز را جواب داد و يكى را بى‌پاسخ گذاشت، او صادق است. درباره‌ى اصحاب كهف، ذوالقرنين و روح بپرسيد. اگر از اصحاب كهف و ذوالقرنين جواب داد، ولى از روح جواب نداد، او پيامبر است. «2»

در فضيلت اين سوره و آثار تلاوت آن، احاديث بسيارى است كه به چند نمونه آن اشاره مى‌شود:

هركه اين سوره را بخواند از فتنه‌ى دجّال بيمه است.

تلاوت آن در شب جمعه، سبب آمرزش گناهان تا جمعه‌ى ديگر و سه روز بعد از آن مى‌شود.

تلاوت آيه‌ى آخر آن سبب بيدار شدن در هر ساعتى از شب كه بخواهيد مى‌گردد.

تلاوت اين سوره مانع از عذاب دوزخ و مانع ورود شيطان به خانه‌اى است كه در آن شب، اين سوره خوانده شده است.

به هر حال خواندن و تلاوت همراه با فهميدن و عمل كردن، رمز رسيدن به بركات قرآن است.


«1». اين سه داستان فقط در اين سوره بيان شده است.

«2». تفسير درّالمنثور.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 138


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

به نام خداوند بخشنده‏ى مهربان.

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى‌ عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً «1»

ستايش مخصوص خدايى است كه كتاب (آسمانى قرآن را) بر بنده‌ى خود نازل كرد و براى آن هيچ گونه انحرافى قرار نداد.

قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً «2»

(كتابى كه) استوار و نگهبانِ (كتاب‌هاى آسمانى ديگر) است، تا از عذاب شديدى كه از سوى اوست بترساند و به مؤمنانى كه كارهاى شايسته انجام مى‌دهند، بشارت دهد كه براى آنان پاداشى نيكوست.

نکته ها

از ميان سوره‌هاى قرآن، حمد، انعام، سبأ، فاطر و كهف، باجمله‌ى‌ «الْحَمْدُ لِلَّهِ» شروع شده است و در سه سوره از آنها سخن از آفرينش هستى است. در سوره‌ى حمد از تربيت و در اينجا از كتاب آسمانى سخن به ميان آمده است. گويا هستى و آفرينش، همراه با كتاب و قانون، دو بال براى تربيت انسان‌ها هستند.

«اعوجاج» يعنى انحراف و كجى. «عَوَج» در مورد محسوسات و «عِوَج» در غير محسوسات به كار مى‌رود. «1» و «قيّم» به معناى برپادارنده وسامان‌بخش است.


«1». «عَوَج» براى انسان‌ها و «عِوَج» براى غير انسان‌هاست. تفسير تبيان.

جلد 5 - صفحه 139

سوره‌ى قبل با «سُبْحانَ الَّذِي» شروع شده بود و اين سوره با «الْحَمْدُ لِلَّهِ»، تسبيح و تحميد معمولًا در كنار هم‌اند.

كلمه‌ى‌ «عَبْدِهِ» در قرآن هرجا به طور مطلق آمده، مراد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است، مثل‌ «نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‌ عَبْدِهِ» «1»، «فَأَوْحى‌ إِلى‌ عَبْدِهِ» «2»، «يُنَزِّلُ عَلى‌ عَبْدِهِ» «3»، أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ‌ «4».

پیام ها

1- نعمت كتاب وقانون، به قدرى مهم است كه خداوند، خود را به خاطر آن ستوده است. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ‌ ...

2- بندگى خدا، زمينه‌ساز دريافت كمالات معنوى است. «أَنْزَلَ عَلى‌ عَبْدِهِ»

3- نه در كتاب خدا اعوجاج است، نه در رسول او، نه از حقّ به باطل مى‌گرايد، نه از مفيد به غير مفيد و نه از صحيح به فاسد. «لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً»

4- قرآن تا قيامت، استوار وغيرقابل نسخ است. «قَيِّماً»

5- قرآن، نگهبان كتب آسمانى ودر بردارنده تمام مصالح بندگان است. تناقض، اختلاف، افراط و تفريط در آن نيست، هم دعوت به قيام مى‌كند، هم قيام به دعوت دارد. «قَيِّماً»

6- شرط قيام به مصالح ديگران، اعوجاج نداشتن مصلح است. «لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَيِّماً»

7- دفع ضرر، مهم‌تر از جلب منفعت است. لذا انذار قبل از بشارت آمده است. «لِيُنْذِرَ يُبَشِّرَ»

8- ايمان همراه با عمل صالح كارساز است. «الْمُؤْمِنِينَ‌ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ»

9- عمل صالح بايد استمرار داشته باشد. «يَعْمَلُونَ»


«1». فرقان، 1.

«2». نجم، 10.

«3». حديد، 9.

«4». زمر، 36.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 140

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. پرش به بالا طبرى صاحب جامع البیان از طریق ابن اسحق او از شیخى از اهل مصر و او از ابن عباس نقل نماید که قریش سه نفر را نزد احبار یهود در مدینه فرستادند و آن‌ها به این سه نفر سؤالات مزبور را تلقین نمودند.
  3. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 516.

منابع