فرقه اهل حق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
فرقه «اهل حق» يا «على اللهى» يا «اهل نياز» و يا «سرسپردگان» از فرق [[غلو|غلاة]] [[شیعه|شيعه]] محسوب مى شود. گويند: اهل حق [[على بن ابيطالب|على بن ابي طالب]] (عليه السلام) را [[خدا]] مى دانند. اما خودشان مى گويند: «ما يكى از سلسله هاى [[تصوف]] و منتسب به [[امام على]] (عليه السلام) هستيم كه وى را مظهر [[حق]] مى دانيم و به همين دليل خود را اهل حق نام نهاده ايم؛ نخستين تجلى نام و تمام در امام على (عليه السلام) صورت گرفت و دومين تجلى در سلطان اسحاق نوه [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسى بن جعفر]] (عليه السلام) ظاهر گشت ...».
+
«اهل حق»، فرقۀ مذهبی [[ایران|ایرانی]] با آداب و اعتقادات خاص هستند که در مواردی با برداشتهای رسمی و متشرعانۀ [[اسلام|اسلامی]] مطابقت ندارند. این آیین که در میان طوایف کرد، لُر و ترک زبان پیروان بسیار دارد و رگه‌هایی از معتقدات ایرانی پیش از اسلام را نیز در آن می‌توان یافت، در بستری اسلامی رشد کرده است و در عین حال، به سبب [[غلو|غلوّ]] در حق [[حضرت علی]] (علیه‌السلام) با سایر فرق غالی [[شیعه]] قرابت دارد.  
دستورات مذهبى و اجتماعى آنها همه بايد منظوم باشد وگرنه اعتبار ندارد. طوايف اهل حق به نامهاى گوناگون شناخته شده اند: اهل حق، اهل سر، پارسايان، نصيرى؛ ولى به «على اللهى» شهرت دارند. از علائم و نشانه هاى مخصوص اين فرقه شارب (: سبيل) است. آنان شارب را معرف مسلك حقيقت مى دانند و بر اين باورند كه شاه ولايت على نيز شارب خود را نمى زده است.  
+
==معرفی فرقه اهل حق==
 +
طوایف «اهل حق» علاوه بر این نام، به نامهاى گوناگون شناخته شده اند: اهل سرّ، پارسایان، نصیرى؛ ولى به «على اللهى» شهرت دارند. علی‌اللهیان در عقاید و احکام با فرقه اهل حق اشتراکاتی دارند،‌ از این رو برخی آنان را اهل حق دانسته‌اند.
  
==معتقدات این فرقه==
+
این فرقه را گوران نیز گفته اند. ناحیه گوران در آذربایجان یکى از مراکز مهم این فرقه مى باشد. گورانها در اصل از مردم حوالى کرمانشاه هستند که از این منطقه به آذربایجان کوچیده اند و لهجه اى مخصوص بخود دارند که در نواحى غربى و جنوبى کردستان به آن تکلم مى شود. مرکز اصلى تیره هاى اهل حق تا قرن هفتم هجرى در لرستان بود. بعدا این فرقه به مناطق غربى کردستان و کرمانشاهان نقل مکان کردند که هنوز در مناطق غربى [[ایران]] ساکن مى باشند و در خارج از مرزهاى ایران در سلیمانیه، کرکوک، موصل و خانقین [[عراق]] نیز سکونت دارند. در مناطق کردنشین [[ترکیه]]، اهل حق فراوان دیده مى شوند. در قفقاز و آذربایجان شوروى و [[سوریه]] و مازندران و فارس و [[خراسان]] از اهل حق دیده مى شوند.
  
اساس مذهب اهل حق كوشش براى وصول به حق و پروردگار است. در اين راه بايد ابتدا مرحله [[شریعت|شريعت]] يعنى انجام آداب و مراسم ظاهرى [[دین|دين]]، و مرحله طريقت يعنى رسوم [[عرفان|عرفانى]] و مرحله معرفت يعنى شناخت [[خداوند]] و مرحله حقيقت يعنى وصول به حق را طى نمايند. اين حق، سبب و علت خلقت موجودات است. اين مذهب سرشار از اسرار است، سرّى كه خداوند به پيامبر گفته است و آن سرّ، [[نبوت]] است كه از [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] آغاز شده است و به [[محمد]] (صلى الله عليه و آله) كه [[خاتم الأنبیاء|خاتم انبياء]] است، ختم مى گردد. از آن پس اين سرّ به نام [[امامت]] است كه حضرت محمد (صلى الله عليه و آله) به [[امام علی علیه السلام|على]] (عليه السلام) گفته است و از او تا دوازدهمين امام كه [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|مهدى]] آل محمد (عليه السلام) باشد، مى رسد. پس از [[غیبت امام زمان (عج)|غيبت]] امام دوازدهم اين سرّ، به پيروان و اقطاب ايشان كه يكى پس از ديگرى مى آيند، گفته مى شود.
+
از علائم و نشانه هاى مخصوص این فرقه، گذاشتن شارب (سبیل) است. آنان شارب را معرّف مسلک حقیقت مى دانند و بر این باورند که شاه ولایت [[امام علی|على بن ابیطالب]] (علیه‌السلام) نیز شارب خود را نمى زده است. گفته شده: اهل حق، [[حضرت على]] (علیه‌السلام) را [[خدا]] مى‌دانند؛ اما خودشان مى‌گویند: ما یکى از سلسله هاى [[تصوف]] و منتسب به امام على (علیه السلام) هستیم که وى را مظهر [[حق]] مى دانیم و به همین دلیل خود را «اهل حق» نام نهاده ایم.
  
محققان معتقدند كه عقايد اين مذهب آميخته اى از عقايد اديان كهن [[ايران]] باستان و مذاهب هند و... است. پيروان اين مذهب كه در رديف [[غلو|غلاة]] شيعه قرار گرفته اند، تحت تأثير تناسخ هندى بوده اند. برخی معتقدات و آداب مذهبى اين فرقه عبارت است از:
+
اساس مذهب اهل حق، کوشش براى وصول به حق و پروردگار است. در این راه باید ابتدا مرحله [[شریعت]] یعنى انجام آداب و مراسم ظاهرى [[دین]]، و مرحله طریقت یعنى رسوم [[عرفان|عرفانى]] و مرحله معرفت یعنى شناخت خداوند و مرحله حقیقت یعنى وصول به حق را طى نمایند. این حق، سبب و علت خلقت موجودات است. این مذهب سرشار از اسرار است، سرّى که خداوند به پیامبر گفته است و آن سرّ، [[نبوت]] است که از [[حضرت آدم]] آغاز شده است و به [[حضرت محمد]] (صلى الله علیه وآله) که خاتم انبیاء است، ختم مى گردد. از آن پس این سرّ به نام [[امامت]] است که پیامبر به [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] (علیه السلام) گفته است و از او تا دوازدهمین امام که [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدى]] (علیه السلام) باشد، مى رسد. پس از [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]] امام دوازدهم این سرّ به پیروان و اقطاب ایشان که یکى پس از دیگرى مى آیند، گفته مى شود.
  
۱- اصل [[روزه]] ساليانه و جشن خداوندگار؛ اين روزه سه روز و سه شب طول مى كشد. در پايان روز سوم يعنى شب چهارم با آداب ويژه اى روزه خود را افطار مى كنند، اين افطاريه را شام حق گويند كه جشن خداوندگار نيز گفته مى شود.  
+
بزرگان یارسان، اصول و حقایق اعتقادی خود را در آثاری منظوم گرد آورده‌اند که غالباً در حکم کتب مقدس و محل رجوع قوم است. از بین این آثار پرشمار، «دفاتر»ها و «دوره»های کردی (گورانی) مورد استناد همۀ پیروان این مذهب است، ولی آثار ترکی («کلام»ها یا «کلامات») و آثار لری مخصوص به پیروان از اهل همان زبانهاست. از مهم‌ترین متون مقدس اهل حق ''کلام خزانه'' یا ''سرانجام'' است.
  
۲- اصل نياز؛ هر يك از اهل حق بايد در هر هفته يك بار و هر ماه يك بار و هر فصل يك بار و هر سال يك بار قربانى كند.
+
آیین حقیقت، قدیم و ازلی انگاشته می‌شود، و پیوستگی آن به ذات حق متلازم است با پیوستگی پیشوایان این قوم به ذات باری. اهل حق با سایر [[غلو|غُلات]] [[شیعه]] در این اندیشۀ اساسی شریکند که خداوند در صورت انسان ظهور می‌یابد، ولی نزد اهل حق این رأی بسط و گسترش بیشتر یافته است، و ایشان مظهریت را تنها در وجود [[حضرت علی]] (ع) منحصر نمی‌دانند.
اين قربانى بر حسب قدرت مالى و توانائى افراد مى تواند گاو يا گوسفند و يا خروس و يا يك قرص نان و يا حتى يك دانه گردو باشد. اين نياز با مراسم ويژه اى انجام مى شود.
 
  
۳- [[نماز]] را نخوانند و بجاى آن نياز دارند كه همان مراسم قربانى است. نماز را نمى خوانند چون حضور قلب و آرامش خاطر كم حاصل مى شود و لذا نماز بدون حضور قلب بى فايده است.
+
شاید از میان تمامی مظاهر الٰهی برای اهل حق، سلطان اسحاق (متوفای قرن ۸ ق) مهم‌تر باشد، زیرا اینان نه تنها هویت دینی و اعتقادی، بلکه پیوند اجتماعی و وحدت فرقه‌ای و قومی خود را هم از او گرفته‌اند.
  
۴- [[تعدد زوجات]] و [[طلاق]] را [[حرام]] مى دانند. مگر كه زن يا مرد مرتكب خلافى شود.
+
بجز سلطان اسحاق، مهم‌ترین مظهر خداوند بر روی زمین حضرت علی (ع) است و در آثار اهل حق بر الوهیت آن حضرت تأکید بسیار شده است. علی (ع) تجلّی الٰهی در دور حضرت محمد (ص) است، و حضرت محمد(ص) خود به الوهیت حضرت علی(ع) آگاهی داشت، اما به خواست وی این سرّ را فاش نکرد. علی مظهر ذات الٰهی است و حضرت محمد (ص) مظهر صفات الٰهی، لیکن هر دو اصل و گوهر واحد دارند. مظاهر الوهیت البته به همینها محدود نمی‌شوند و بسیاری از شخصیتهای دینی و عرفانی در این آیین در زمرۀ اینانند.  
  
۵- همه خوردنيها و نوشيدنيها را [[حلال]] دانند. گوشت خوك و [[شراب خواری|شراب]] را روا دارند.
+
در متون دینی اهل حق، در گفت‌و‌گوی از نحوۀ ایجاد عالم، بسیاری از اوقات از «آفرینش» سخن رفته است، اما بعید است که مقصود از آن آفرینش به معنای ایجاد از عدم بوده باشد. روح کلی حاکم بر تفکر یارسان وحدت وجود است و بر این اساس، ایجاد می‌باید به طریق صدور و بروز و ظهور صورت گرفته باشد. صدور از ذات باری در مراحل و مراتبی درپی هم صورت گرفته است، اما نخستین تحقق یا ظهور ذات حق در وجود خودش بوده است.
  
۶- سبيل نهادن را [[واجب]] دانند و زدن سبيل را حرام و گناه شمرند. گويند على هرگز سبيل خود را نمى زده است.
+
اهل حق و به خصوص گروهی از بزرگان ایشان، دربارۀ احوال [[آخرالزمان]] و به بیان دقیق‌تر وقایعی که بدان می‌انجامد، پیشگوییهایی کرده‌اند که در حدّ خود جالب توجه است. یارسان نیز همچون شیعۀ [[اثنى عشریه|اثناعشری]] معتقدند که در آخرالزمان خونخواهی [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] (ع) جهان را فرا خواهد گرفت. همچنین بنابر پیشبینی های اهل حق، پیش از وقوع آخرالزمان جنگهای عظیمی در خواهد گرفت که از آن احوال به «جهان طوفانی» هم تعبیر شده است. در این «جهان طوفانی» بی‌شک حضرت علی (ع)، برترین تجسم الٰاهیت، ظهور و حضور خواهد داشت. ایل بیگی می‌گوید که در آخرالزمان همۀ ادیان یک دین می‌شوند (مذهب اهل حق) و سلطان اسحاق بر همه سروری می‌یابد. در آن زمان رستگاران بی‌غم و اندوهند و نیازی به خورد و خوراک ندارند.
  
۷- هيچ كس را بد نگويند و بد ندانند و [[لعن]] نكنند. [[شیطان|شيطان]] را نيز بد نگويند. چراكه او رانده خالق است نه مخلوق.
+
== معتقدات این فرقه ==
 +
محققان معتقدند که عقاید فرقه «اهل حق» آمیخته اى از عقاید ادیان کهن بوده و تحت تأثیر افکار [[اسلام|اسلامى]] و [[زرتشت|زرتشتى]] و [[یهود|یهودى]] و [[مسیحیت|مسیحى]] و مهرپرستى و مانوى و هندى و افکار فلاسفه قرار گرفته است.  
  
۸- اهل حق براى [[تزكيه]] و تطهير نفس و [[روح]] به عبادتگاه خاصى كه جسمخانه ناميده مى شود مى روند. در همين مكان است كه اوراد و اذكار و ادعيه و قربانى را با مراسم خاصى انجام مى دهند. مراسم سرسپارى نيز در همين مكان پس از ولادت طفل در روز هفتم انجام مى گيرد.
+
اساس مذهب اهل حق کوشش براى وصول به حق و پروردگار است. در این راه باید ابتدا مرحله [[شریعت|شریعت]] یعنى انجام آداب و مراسم ظاهرى [[دین|دین]]، و مرحله طریقت یعنى رسوم [[عرفان|عرفانى]] و مرحله معرفت یعنى شناخت [[خداوند]] و مرحله حقیقت یعنى وصول به حق را طى نمایند. این حق، سبب و علت خلقت موجودات است. این مذهب سرشار از اسرار است، سرّى که خداوند به پیامبر گفته است و آن سرّ، [[نبوت]] است که از [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] آغاز شده است و به [[محمد]] (صلى الله علیه و آله) که [[خاتم الأنبیاء|خاتم انبیاء]] است، ختم مى گردد. از آن پس این سرّ به نام [[امامت]] است که حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) به [[امام علی علیه السلام|على]] (علیه السلام) گفته است و از او تا دوازدهمین امام که [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|مهدى]] آل محمد (علیه السلام) باشد، مى رسد. پس از [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت]] امام دوازدهم این سرّ، به پیروان و اقطاب ایشان که یکى پس از دیگرى مى آیند، گفته مى شود.
  
===اهل حق دیدگاهی مخلوط===
+
اهل حق [[ائمه اطهار|دوازده امام]] مذهب [[شیعه|شیعۀ]] اثناعشری را می‌پذیرند و اصولاً [[شریعت|شرایع]] گذشته و خصوصاً [[اسلام]] را برحق می‌دانند، اما حاصل و حقیقت همۀ آنها را در مذهب خود جمع می‌بینند و به قول قوشچی اوغلی «از خداوند ۴ کتاب نازل شده و هر ۴ نزد ماست». در همانجا آمده است که «فرقان حق است و دروغ نیست»، اما مراد اهل حق از «[[فرقان]]» غیر از آن است که معمولاً فهمیده می‌شود. به زعم ایشان [[قرآن]] در اصل ۳۲ جزء بوده که ۳۰ جزء موجود فرع دین است و دو جزء دیگر اصل آن، و آن اصل حاوی «سرّ مگو»یی بوده است محفوظ در سینۀ [[حضرت محمد]] (ص)، لیکن امامان درپی هم، آن دو جزء را حفظ کردند و با نام «فرقان» به [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] (ع) رساندند و آن حضرت «فرقان» مزبور را به زبان کردی بیان کرد. پس اگر اسلام چون دانۀ بادام باشد، آیین اهل حق مغز است و شریعت پوست آن، و یا اسلام صدف است و آن آیین دُرّ است در درونش.
  
مذهب اهل حق مجموعه اى است از آراء و عقايدى كه تحت تأثير افكار [[اسلام|اسلامى]] و [[زردشت|زرتشتى]] و [[یهود|يهودى]] و [[مسیحیت|مسيحى]] و مهرپرستى و مانوى و هندى و افكار فلاسفه قرار گرفته است.
+
برخی از معتقدات و آداب مذهبى این فرقه چنین است:
پيروان اين مذهب در رابطه با دستورات دينى خود به سه اصل اخلاقى زرتشتى «پندار نيك، گفتار نيك، كردار نيك» وفادارند و انجام آن را واجب مى دانند.
 
در اين مذهب اعتقاد به حلول و تناسخ رايج است:
 
در تن هركس ذره اى از ذرات الهى موجود است.
 
  
ظهور روحانى حق در صورت جسمانى پاكان و برگزيدگان هميشه در گردش مى باشد و آن را در گردش مظهر به مظهر گويند. در اين رابطه معتقد به هفت جلوه پياپى هستند كه هر بار پروردگار با چند تن از [[فرشتگان]] مقرب خود به صورت اتحاد در ابدان خاكى حلول مى كند و اين حلول به معناى لباس پوشيدن و كندن است كه آن را به فارسى (جامه) و به تركى (دون) گويند. و اين عنوان همان است كه در فلسفه برهمائى هندوئى (كارما) گويند. هرگاه كه خداوند به صورت انسان برجسته اى آشكار شود، چهار يا پنج فرشته در ابدان ديگران تجسم يابند... [[فرشتگان]] از خداوند صادر مى شوند؛ يكى از زير بغل خدا و دومى از دهان او و سومى از نفس او و چهارمى از عرق او و پنجمى از نور او پديد مى آيند... على (عليه السلام) مظهر كمال خداوند است، او است كه در هر دوره و زمانى ظهور كرده و در جسم پاكان و مقدسان از اهل حق تجلى مى كند...
+
*۱- اصل [[روزه]] سالیانه و جشن خداوندگار؛ این روزه سه روز و سه شب طول مى کشد. در پایان روز سوم یعنى شب چهارم با آداب ویژه اى روزه خود را [[افطار]] مى کنند، این افطاریه را شام حق گویند که جشن خداوندگار نیز گفته مى شود.
 +
*۲- اصل نیاز؛ هر یک از اهل حق باید در هر هفته یک بار و هر ماه یک بار و هر فصل یک بار و هر سال یک بار قربانى کند. این قربانى بر حسب قدرت مالى و توانائى افراد مى تواند گاو یا گوسفند و یا خروس و یا یک قرص نان و یا حتى یک دانه گردو باشد. این نیاز با مراسم ویژه اى انجام مى شود.
 +
*۳- [[نماز]] را نخوانند و بجاى آن نیاز دارند که همان مراسم قربانى است. نماز را نمى خوانند چون حضور قلب و آرامش خاطر کم حاصل مى شود و لذا نماز بدون حضور قلب بى فایده است!
 +
*۴- [[تعدد زوجات]] و [[طلاق]] را [[حرام]] مى دانند، مگر اینکه که زن یا مرد مرتکب خلافى شود.
 +
*۵- همه خوردنیها و نوشیدنیها را [[حلال]] دانند. گوشت خوک و [[شراب خواری|شراب]] را روا می دارند.
 +
*۶- سبیل نهادن را واجب دانند و زدن سبیل را حرام و گناه شمرند. گویند [[حضرت على]] (علیه‌السلام) هرگز سبیل خود را نمى زده است.
 +
*۷- هیچ کس را بد نگویند و بد ندانند و [[لعن]] نکنند. [[شیطان]] را نیز بد نگویند، چراکه او رانده خالق است نه مخلوق.
 +
*۸- در پیروان این مذهب که در ردیف غلاة [[شیعه]] قرار گرفته اند، اعتقاد به حلول و تناسخ رایج است: اینکه در تن هرکس ذره اى از ذرات الهى موجود است. على (علیه السلام) مظهر کمال خداوند است، او در هر دوره و زمانى ظهور کرده و در جسم پاکان و مقدسان از اهل حق تجلى مى کند.
 +
*۹- پیروان این مذهب در رابطه با دستورات دینى خود به سه اصل اخلاقى زرتشتى: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک وفادارند و انجام آن را واجب مى دانند.
 +
*۱۰- اهل حق، همچون دیگر معتقدان به [[تناسخ]]، [[مرگ]] را پایان قطعی زندگی و متضمن انقطاع حضور [[روح]] در این جهان و عبور آن به عالمی دیگر نمی‌دانند. آغاز هر زندگی به پیشباز مرگ رفتن و هر مرگ آغاز زندگی مجددی است.
  
===دیدگاه اهل حق در خلقت جهان===
+
== احکام، آداب و اخلاق ==
 +
«قرار حقیقت» یا شرطِ بودن در زمرۀ اهل حق این است که به گفتۀ سلطان اسحاق «حق را حاضر و موجود» و «خداوند عالم را همه جا حاضر بدانند». اهل حق دستور دارند که از اهریمن برائت جویند. اگر شرط معنوی اهل حق بودن گرایش به حق و حقیقت و دوری از بدی و دروغ است، شرط صوری ـ و لازم الاجرای آن ـ سرسپردن است، چنانک‍ه ورود به جمع یاران فقط با حضور در مراسم سرسپردگی و اجرای آداب آن ممکن است.
  
به نظر آنان خلقت جهان در دو مرحله انجام يافت: خلقت جهان معنوى و خلقت جهان مادى. نخستين مخلوق (بنيامين) بود كه از زير بغل خدا پديد آمد و نام او را ([[جبرئيل]]) گذاشت و وى را در درياى پهناور محيط آزاد گذاشت. هزاران سال از اين جريان گذشت. به تقاضاى (جبرئيل) شش تن ديگر را از بطن (در) پديد آورد كه با (جبرئيل) هفت تن شدند: (جبرئيل) پسر (بنيامين)، ([[اسرافيل]]) پسر (داود)، ([[ميكائيل]]) پسر (موسى)، ([[عزرائيل]]) و...
+
آیین مقدس دیگر اهل حق نیز تعلق به جم یا جمع است. جم (جمع) و جمخانه (جمعخانه) محور آداب دینی یارسان را تشکیل می‌دهد: نام‌گذاری کودک، سرسپردن و [[ازدواج]] در آن صورت می‌گیرد.
.
 
  
پس از خلق اين هفت تن و عهد و ميثاق با آنان، دو جهان مادى و معنوى را خلق كرد. مخلوقات اين جهان بر حسب عنصر اوليه، دو قسم متمايز و متضاد هستند؛ قسمتى از (گل زرد) آفريده شده و قسمتى از (گل سياه). قسم اول را (زرد گلان) و قسم دوم را (سياه گلان) نامند؛ (زرد گلان) اهل (نور)اند... اما قسم دوم از آتش و تاريكى مى باشند. پيشوايان اهل حق از قسم (نور) مى باشند.
+
از شعائر دیگر اهل حق، [[روزه|روزۀ]] مخصوص آنان است که با روزۀ دیگر مسلمانان تفاوت دارد و اصولاً روزۀ ماه صیام ([[رمضان]]) بر آنان ممنوع است. برعکس، بر هر فرد از یارسان واجب است که ۳ روز پیاپی روزۀ «غار» بگیرد و زمان آن از دوازدهم ماه قمری است که مصادف با چلۀ زمستان کردی باشد.
  
===موعود از منظر اهل حق===
+
برای اهل حق مقدس‌ترین جایگاه و کعبۀ مقصود «پردیور» است: در باغهای روستای شیخان، کنار رودخانۀ سیروان در اورامان کردستان، قطعه سنگ بزرگی است که جایگاه سلطان و یارانش را مشخص می‌کند. این محل را پردیور می‌نامند و زیارتگاه و محل دعا و نیاز یارسان است. متون اهل حق به اینکه پردیور معادل [[کعبه]] برای ایشان است، صراحت دارند.
  
موعود اهل حق سه تن باشند:
+
[[اخلاق]] یارسان مبتنی بر چهار دستور اصلی است که به سلطان اسحاق نسبت داده می‌شود: پاکی، راستی، نیستی و ردا (بخشش یا بردباری) که «ارکان» یا «چار رکن» خوانده می‌شوند. «پاکی» پاکی کلی است، چه در جسم و جامه باشد و چه در زبان و اندیشه و رفتار. «راستی» به راه راست رفتن و در گفتار و کردار راست بودن و مطابق خواست خدا زندگی کردن است. «نیستی» نیست کردن غرور و خودخواهی و هوى و هوسهای نفسانی و شهوات است. «ردا» (= رادی) بخشش و خدمت و کمک است.
  
۱- شاه مبارك يا (مبارك شاه) ملقب به (شاه خوتين) كه در اواخر قرن سوم هجرى مى زيسته است. او را (مظهر الله) مى خوانند. گويند وى در (لرستان) بى پدر از مادرى باكره به نام (ماما جلاله) بزاد، مريدان فراوانى داشت و ذكر جلى را با نواختن آلات موسيقى اجرا مى كرد. در حال گردش به رودخانه (گاماسب) افتاد و از نظرها ناپديد شد.
+
گذشته از این «چار رکن» اخلاقی، بدیهی است که در این آیین بر شایستگیهای اخلاقی دیگری نیز تأکید شده است؛ از جمله اینک‍ه نزد ایشان نگاه بد به نامحرم (حتى به غیر اهل حق) [[حرام]] است. در کلامهای یارسان به لزوم حفظ اسرار آیین از غیر اهل و پوشیده داشتن حکمت آن اشاره شده است. آزار رساندن به مخلوقات خدا ممنوع است، زیرا اهل حق باید «نرنجد و نرنجاند». اینان به چله‌نشینی و عزلت‌گزینی اعتقادی ندارند، بلکه آن را گناه می‌دانند. دستور اخلاقی دیگر ایشان [[قناعت]] است و اینک‍ه نباید به مال دیگری نظر داشت، یا بدان دست درازی کرد. مصرف مسکرات بی‌هیچ شک و شبهه‌ای حرام است.
  
۲- بابا ناووس، در فاصله قرن چهارم و پنجم مى زيسته است.
+
اهل حق، بنابر سنت و عادت دیرین خود، هنگام برخورد با یکدیگر، به جای سلام «یاعلی» می‌گویند. آنان در شب [[عید نوروز|نوروز]]، بر بامهای خود آتش می‌افروزند و همچنین در شب اول پس از مرگ بر روی قبر متوفى آتش روشن می‌کنند. اهل حق [[تیمم]]، [[غسل]] و غسل میت هم دارند.
او نيز بى پدر از مادرى باكره به نام (خاتونه گلى) متولد شد، و روزى به شكل شاهباز پنهان گشت. قبلا به ياران خود گفته بود كه روزى ظهور خواهد كرد.
 
  
۳- سلطان اسحاق يا به لهجه محلى (سلطان سهاك) فرزند (شيخ عيسى برزنجى) از [[سادات]] موسوى و از پيشوايان دراويش ‍(نقشبندى) است. نسبت وى به [[امام كاظم]] (عليه السلام) مى رسد. سلطان اسحاق جد سادات حيدرى گوران از اهل حق است كه از غلاة شيعه بشمار مى روند.
+
این آیین به «آیین حق» یا «آیین حقیقت» یا «دین حقیقت» نام‌بردار است؛ از این رو، پیروان آن «اهل حق» خوانده شده‌اند؛ لیکن نام دیگر رهرو این طریق «یار» است و از این روی، اهل حق را «یارستان» یا با تخفیف «یارسان» نیز گفته‌اند. در جایی، از این آیین به صورت «آیین کردان» یاد شده؛ از آن روی که از زمان سلطان اسحاق عنصر کردی سهم اصلی و مهمی در چگونگی و تحولات این مکتب و فرقه داشته است و نیز مهم‌ترین کتب مذهبی این فرقه به زبان کردی (گویش گورانی) است. پیروان یارسان در استان کرمانشاه، همدان، تهران و حدود رودهن و جاجرود و شهریار و همچنین در خراسان و نیز در میان کردهای عراق و ترکیه پراکنده‌اند.
  
==مراکز مهم این فرقه==
+
سادگی و خلوص روستایی در اشعار مقدس اهل حق کاملاً آشکار است. مفاهیم مطرح شده در آثار ایشان معلوم می‌کند که این آیین در اجتماعاتی از مردمان کشاورز و دامدار شکل گرفته، و گسترش یافته است، ولی آراء و آداب مربوط به آن امروز منحصر به قشرهای اجتماعی یاد شده نیست و به جاهایی که پیش‌تر نام برده شد، محدود نمانده است.
  
مركز اصلى تيره هاى اهل حق تا قرن هفتم هجرى در لرستان بود. بعدا اين فرقه به مناطق غربى كردستان و كرمانشاهان نقل مكان كردند كه هنوز در مناطق غربى [[ایران|ايران]] ساكن مى باشند و در خارج از مرزهاى ايران در سليمانيه، كركوك، موصل و خانقين [[عراق]] نيز سكونت دارند. در مناطق كردنشين [[تركيه]] اهل حق فراوان ديده مى شوند. در قفقاز و آذربايجان شوروى و [[سوريه]] و مازندران و فارس و [[خراسان]] از اهل حق ديده مى شوند.
+
پیروان این مذهب در رابطه با دستورات دینى خود به سه اصل اخلاقى زرتشتى «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» وفادارند و انجام آن را واجب مى دانند.
 
 
ناحيه گوران در آذربايجان يكى از مراكز مهم اين فرقه مى باشد. گورانها در اصل از مردم حوالى كرمانشاه هستند كه از اين منطقه به آذربايجان كوچيده اند و لهجه اى مخصوص بخود دارند كه در نواحى غربى و جنوبى كردستان به آن تكلم مى شود. وجه تسميه اين فرقه به (گوران) به اين خاطر است كه مقيم منطقه گوران بوده و هستند. (گوران) ناحيه اى از آذربايجان ايران است. معناى لغوى گوران چنين است: ۱- نام يكى از ايلات كرد ساكن كرماشاه است. ۲- گورن نام زبان محلى غرب و جنوب كردستان است.
 
 
 
مرحوم [[دهخدا]] مى گويد: در ميان اكراد، يك طبقه ايرانى ديگر هست كه گوران زازا ناميده مى شوند و اينها كرد نيستند. گوران نام يكى از بخشهاى مهم شهرستان شاه آباد است.
 
پيروان مذهب اهل حق به دسته ها و گروههاى مختلف تقسيم شده اند و هر كدام رهبران خاص خود را دارند.
 
  
 
==کتب مذهبی اهل حق==
 
==کتب مذهبی اهل حق==
  
كتب مذهبى اين فرقه بسيار است، از جمله:
+
کتب مذهبى فرقه اهل حق بسیار است:
 
 
۱- (فرق الاخبار) تأليف (نعمت الله جيحون آبادى) متخلص به (مجرم) (متولد ۱۲۸۸ ق) در قريه جيحون آباد كرمانشاهان، كه پس از سير و سلوك در سال ۱۳۳۸ ق در همان قريه درگذشت.
 
 
 
۲- (بحر متقارب) تاءليف (نعمت الله جيحون آبادى) به اين كتاب (شاهنامه حقيقت) نيز گفته مى شود.
 
در اين كتاب كه به نظم سروده شده ، اسرار مذهب اهل حق نهفته است.
 
 
 
۳- (سرانجام) يا (كلام خزانه) كه به شعر سروده شده و هنگام نياز با آهنگ خاصى همراه با طنبور خوانده مى شود. اين كتاب به لهجه كردى گورانى است.
 
 
 
==پیشوایان اهل حق==
 
 
 
پيشوايان اهل حق به هشت انجمن يا طبقه تقسيم مى شوند:
 
 
 
۱- هفتن.
 
 
 
۲- هفتوان.
 
 
 
۳- هفت هفتوان.
 
 
 
۴- چهلتن.
 
 
 
۵- هفتاد و دو تن پير.
 
 
 
۶- شصت و شش تن غلامان.
 
 
 
۷- هزار و يك تن شبه صفت.
 
 
 
۸- غلامان بى حد و حصر.
 
 
 
طبقات مقرب اهل حق هفتن (صاحب آسمانها) . هفتوان (صاحب زمينها) می باشند.
 
 
 
==منبع==
 
  
عبدالله مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج ۳، ص ۲۴۷، در دسترس در [http://www.adyannet.com/book/۳۷۷۸ سایت پایگاه اطلاع رسانی فرق و ادیان و مذاهب]، بازیابی: بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۴.
+
*۱- «فرق الاخبار» تألیف نعمت الله جیحون آبادى [[تخلص|متخلص]] به مجرم است. وی متولد ۱۲۸۸ ق. در قریه جیحون آباد کرمانشاهان بود، که پس از سیر و سلوک در سال ۱۳۳۸ ق. در همان قریه درگذشت.
 +
*۲- «بحر متقارب» یا «شاهنامه حقیقت» تألیف نعمت الله جیحون آبادى؛ در این کتاب که به نظم سروده شده، اسرار مذهب اهل حق نهفته است.
 +
*۳- «سرانجام» یا «کلام خزانه» که به [[شعر]] سروده شده و هنگام نیاز با آهنگ خاصى همراه با طنبور خوانده مى شود. این کتاب به لهجه کردى گورانى است.
  
 +
==منابع==
 +
*تاریخ ادیان و مذاهب جهان، عبدالله مبلغی آبادانی، ج۳ ص۲۴۷، در دسترس در [http://www.adyannet.com/book/3778 پایگاه فرق و ادیان و مذاهب].
 +
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/225937/%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%AD%D9%82 "اهل حق"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، مسعود جلالی مقدم].
 +
[[رده:ادیان و فرق]]
 
[[رده:فرقه های انحرافی در اسلام]]
 
[[رده:فرقه های انحرافی در اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۱۱

«اهل حق»، فرقۀ مذهبی ایرانی با آداب و اعتقادات خاص هستند که در مواردی با برداشتهای رسمی و متشرعانۀ اسلامی مطابقت ندارند. این آیین که در میان طوایف کرد، لُر و ترک زبان پیروان بسیار دارد و رگه‌هایی از معتقدات ایرانی پیش از اسلام را نیز در آن می‌توان یافت، در بستری اسلامی رشد کرده است و در عین حال، به سبب غلوّ در حق حضرت علی (علیه‌السلام) با سایر فرق غالی شیعه قرابت دارد.

معرفی فرقه اهل حق

طوایف «اهل حق» علاوه بر این نام، به نامهاى گوناگون شناخته شده اند: اهل سرّ، پارسایان، نصیرى؛ ولى به «على اللهى» شهرت دارند. علی‌اللهیان در عقاید و احکام با فرقه اهل حق اشتراکاتی دارند،‌ از این رو برخی آنان را اهل حق دانسته‌اند.

این فرقه را گوران نیز گفته اند. ناحیه گوران در آذربایجان یکى از مراکز مهم این فرقه مى باشد. گورانها در اصل از مردم حوالى کرمانشاه هستند که از این منطقه به آذربایجان کوچیده اند و لهجه اى مخصوص بخود دارند که در نواحى غربى و جنوبى کردستان به آن تکلم مى شود. مرکز اصلى تیره هاى اهل حق تا قرن هفتم هجرى در لرستان بود. بعدا این فرقه به مناطق غربى کردستان و کرمانشاهان نقل مکان کردند که هنوز در مناطق غربى ایران ساکن مى باشند و در خارج از مرزهاى ایران در سلیمانیه، کرکوک، موصل و خانقین عراق نیز سکونت دارند. در مناطق کردنشین ترکیه، اهل حق فراوان دیده مى شوند. در قفقاز و آذربایجان شوروى و سوریه و مازندران و فارس و خراسان از اهل حق دیده مى شوند.

از علائم و نشانه هاى مخصوص این فرقه، گذاشتن شارب (سبیل) است. آنان شارب را معرّف مسلک حقیقت مى دانند و بر این باورند که شاه ولایت على بن ابیطالب (علیه‌السلام) نیز شارب خود را نمى زده است. گفته شده: اهل حق، حضرت على (علیه‌السلام) را خدا مى‌دانند؛ اما خودشان مى‌گویند: ما یکى از سلسله هاى تصوف و منتسب به امام على (علیه السلام) هستیم که وى را مظهر حق مى دانیم و به همین دلیل خود را «اهل حق» نام نهاده ایم.

اساس مذهب اهل حق، کوشش براى وصول به حق و پروردگار است. در این راه باید ابتدا مرحله شریعت یعنى انجام آداب و مراسم ظاهرى دین، و مرحله طریقت یعنى رسوم عرفانى و مرحله معرفت یعنى شناخت خداوند و مرحله حقیقت یعنى وصول به حق را طى نمایند. این حق، سبب و علت خلقت موجودات است. این مذهب سرشار از اسرار است، سرّى که خداوند به پیامبر گفته است و آن سرّ، نبوت است که از حضرت آدم آغاز شده است و به حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) که خاتم انبیاء است، ختم مى گردد. از آن پس این سرّ به نام امامت است که پیامبر به حضرت على (علیه السلام) گفته است و از او تا دوازدهمین امام که حضرت مهدى (علیه السلام) باشد، مى رسد. پس از غیبت امام دوازدهم این سرّ به پیروان و اقطاب ایشان که یکى پس از دیگرى مى آیند، گفته مى شود.

بزرگان یارسان، اصول و حقایق اعتقادی خود را در آثاری منظوم گرد آورده‌اند که غالباً در حکم کتب مقدس و محل رجوع قوم است. از بین این آثار پرشمار، «دفاتر»ها و «دوره»های کردی (گورانی) مورد استناد همۀ پیروان این مذهب است، ولی آثار ترکی («کلام»ها یا «کلامات») و آثار لری مخصوص به پیروان از اهل همان زبانهاست. از مهم‌ترین متون مقدس اهل حق کلام خزانه یا سرانجام است.

آیین حقیقت، قدیم و ازلی انگاشته می‌شود، و پیوستگی آن به ذات حق متلازم است با پیوستگی پیشوایان این قوم به ذات باری. اهل حق با سایر غُلات شیعه در این اندیشۀ اساسی شریکند که خداوند در صورت انسان ظهور می‌یابد، ولی نزد اهل حق این رأی بسط و گسترش بیشتر یافته است، و ایشان مظهریت را تنها در وجود حضرت علی (ع) منحصر نمی‌دانند.

شاید از میان تمامی مظاهر الٰهی برای اهل حق، سلطان اسحاق (متوفای قرن ۸ ق) مهم‌تر باشد، زیرا اینان نه تنها هویت دینی و اعتقادی، بلکه پیوند اجتماعی و وحدت فرقه‌ای و قومی خود را هم از او گرفته‌اند.

بجز سلطان اسحاق، مهم‌ترین مظهر خداوند بر روی زمین حضرت علی (ع) است و در آثار اهل حق بر الوهیت آن حضرت تأکید بسیار شده است. علی (ع) تجلّی الٰهی در دور حضرت محمد (ص) است، و حضرت محمد(ص) خود به الوهیت حضرت علی(ع) آگاهی داشت، اما به خواست وی این سرّ را فاش نکرد. علی مظهر ذات الٰهی است و حضرت محمد (ص) مظهر صفات الٰهی، لیکن هر دو اصل و گوهر واحد دارند. مظاهر الوهیت البته به همینها محدود نمی‌شوند و بسیاری از شخصیتهای دینی و عرفانی در این آیین در زمرۀ اینانند.

در متون دینی اهل حق، در گفت‌و‌گوی از نحوۀ ایجاد عالم، بسیاری از اوقات از «آفرینش» سخن رفته است، اما بعید است که مقصود از آن آفرینش به معنای ایجاد از عدم بوده باشد. روح کلی حاکم بر تفکر یارسان وحدت وجود است و بر این اساس، ایجاد می‌باید به طریق صدور و بروز و ظهور صورت گرفته باشد. صدور از ذات باری در مراحل و مراتبی درپی هم صورت گرفته است، اما نخستین تحقق یا ظهور ذات حق در وجود خودش بوده است.

اهل حق و به خصوص گروهی از بزرگان ایشان، دربارۀ احوال آخرالزمان و به بیان دقیق‌تر وقایعی که بدان می‌انجامد، پیشگوییهایی کرده‌اند که در حدّ خود جالب توجه است. یارسان نیز همچون شیعۀ اثناعشری معتقدند که در آخرالزمان خونخواهی امام حسین (ع) جهان را فرا خواهد گرفت. همچنین بنابر پیشبینی های اهل حق، پیش از وقوع آخرالزمان جنگهای عظیمی در خواهد گرفت که از آن احوال به «جهان طوفانی» هم تعبیر شده است. در این «جهان طوفانی» بی‌شک حضرت علی (ع)، برترین تجسم الٰاهیت، ظهور و حضور خواهد داشت. ایل بیگی می‌گوید که در آخرالزمان همۀ ادیان یک دین می‌شوند (مذهب اهل حق) و سلطان اسحاق بر همه سروری می‌یابد. در آن زمان رستگاران بی‌غم و اندوهند و نیازی به خورد و خوراک ندارند.

معتقدات این فرقه

محققان معتقدند که عقاید فرقه «اهل حق» آمیخته اى از عقاید ادیان کهن بوده و تحت تأثیر افکار اسلامى و زرتشتى و یهودى و مسیحى و مهرپرستى و مانوى و هندى و افکار فلاسفه قرار گرفته است.

اساس مذهب اهل حق کوشش براى وصول به حق و پروردگار است. در این راه باید ابتدا مرحله شریعت یعنى انجام آداب و مراسم ظاهرى دین، و مرحله طریقت یعنى رسوم عرفانى و مرحله معرفت یعنى شناخت خداوند و مرحله حقیقت یعنى وصول به حق را طى نمایند. این حق، سبب و علت خلقت موجودات است. این مذهب سرشار از اسرار است، سرّى که خداوند به پیامبر گفته است و آن سرّ، نبوت است که از آدم آغاز شده است و به محمد (صلى الله علیه و آله) که خاتم انبیاء است، ختم مى گردد. از آن پس این سرّ به نام امامت است که حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) به على (علیه السلام) گفته است و از او تا دوازدهمین امام که مهدى آل محمد (علیه السلام) باشد، مى رسد. پس از غیبت امام دوازدهم این سرّ، به پیروان و اقطاب ایشان که یکى پس از دیگرى مى آیند، گفته مى شود.

اهل حق دوازده امام مذهب شیعۀ اثناعشری را می‌پذیرند و اصولاً شرایع گذشته و خصوصاً اسلام را برحق می‌دانند، اما حاصل و حقیقت همۀ آنها را در مذهب خود جمع می‌بینند و به قول قوشچی اوغلی «از خداوند ۴ کتاب نازل شده و هر ۴ نزد ماست». در همانجا آمده است که «فرقان حق است و دروغ نیست»، اما مراد اهل حق از «فرقان» غیر از آن است که معمولاً فهمیده می‌شود. به زعم ایشان قرآن در اصل ۳۲ جزء بوده که ۳۰ جزء موجود فرع دین است و دو جزء دیگر اصل آن، و آن اصل حاوی «سرّ مگو»یی بوده است محفوظ در سینۀ حضرت محمد (ص)، لیکن امامان درپی هم، آن دو جزء را حفظ کردند و با نام «فرقان» به حضرت مهدی (ع) رساندند و آن حضرت «فرقان» مزبور را به زبان کردی بیان کرد. پس اگر اسلام چون دانۀ بادام باشد، آیین اهل حق مغز است و شریعت پوست آن، و یا اسلام صدف است و آن آیین دُرّ است در درونش.

برخی از معتقدات و آداب مذهبى این فرقه چنین است:

  • ۱- اصل روزه سالیانه و جشن خداوندگار؛ این روزه سه روز و سه شب طول مى کشد. در پایان روز سوم یعنى شب چهارم با آداب ویژه اى روزه خود را افطار مى کنند، این افطاریه را شام حق گویند که جشن خداوندگار نیز گفته مى شود.
  • ۲- اصل نیاز؛ هر یک از اهل حق باید در هر هفته یک بار و هر ماه یک بار و هر فصل یک بار و هر سال یک بار قربانى کند. این قربانى بر حسب قدرت مالى و توانائى افراد مى تواند گاو یا گوسفند و یا خروس و یا یک قرص نان و یا حتى یک دانه گردو باشد. این نیاز با مراسم ویژه اى انجام مى شود.
  • ۳- نماز را نخوانند و بجاى آن نیاز دارند که همان مراسم قربانى است. نماز را نمى خوانند چون حضور قلب و آرامش خاطر کم حاصل مى شود و لذا نماز بدون حضور قلب بى فایده است!
  • ۴- تعدد زوجات و طلاق را حرام مى دانند، مگر اینکه که زن یا مرد مرتکب خلافى شود.
  • ۵- همه خوردنیها و نوشیدنیها را حلال دانند. گوشت خوک و شراب را روا می دارند.
  • ۶- سبیل نهادن را واجب دانند و زدن سبیل را حرام و گناه شمرند. گویند حضرت على (علیه‌السلام) هرگز سبیل خود را نمى زده است.
  • ۷- هیچ کس را بد نگویند و بد ندانند و لعن نکنند. شیطان را نیز بد نگویند، چراکه او رانده خالق است نه مخلوق.
  • ۸- در پیروان این مذهب که در ردیف غلاة شیعه قرار گرفته اند، اعتقاد به حلول و تناسخ رایج است: اینکه در تن هرکس ذره اى از ذرات الهى موجود است. على (علیه السلام) مظهر کمال خداوند است، او در هر دوره و زمانى ظهور کرده و در جسم پاکان و مقدسان از اهل حق تجلى مى کند.
  • ۹- پیروان این مذهب در رابطه با دستورات دینى خود به سه اصل اخلاقى زرتشتى: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک وفادارند و انجام آن را واجب مى دانند.
  • ۱۰- اهل حق، همچون دیگر معتقدان به تناسخ، مرگ را پایان قطعی زندگی و متضمن انقطاع حضور روح در این جهان و عبور آن به عالمی دیگر نمی‌دانند. آغاز هر زندگی به پیشباز مرگ رفتن و هر مرگ آغاز زندگی مجددی است.

احکام، آداب و اخلاق

«قرار حقیقت» یا شرطِ بودن در زمرۀ اهل حق این است که به گفتۀ سلطان اسحاق «حق را حاضر و موجود» و «خداوند عالم را همه جا حاضر بدانند». اهل حق دستور دارند که از اهریمن برائت جویند. اگر شرط معنوی اهل حق بودن گرایش به حق و حقیقت و دوری از بدی و دروغ است، شرط صوری ـ و لازم الاجرای آن ـ سرسپردن است، چنانک‍ه ورود به جمع یاران فقط با حضور در مراسم سرسپردگی و اجرای آداب آن ممکن است.

آیین مقدس دیگر اهل حق نیز تعلق به جم یا جمع است. جم (جمع) و جمخانه (جمعخانه) محور آداب دینی یارسان را تشکیل می‌دهد: نام‌گذاری کودک، سرسپردن و ازدواج در آن صورت می‌گیرد.

از شعائر دیگر اهل حق، روزۀ مخصوص آنان است که با روزۀ دیگر مسلمانان تفاوت دارد و اصولاً روزۀ ماه صیام (رمضان) بر آنان ممنوع است. برعکس، بر هر فرد از یارسان واجب است که ۳ روز پیاپی روزۀ «غار» بگیرد و زمان آن از دوازدهم ماه قمری است که مصادف با چلۀ زمستان کردی باشد.

برای اهل حق مقدس‌ترین جایگاه و کعبۀ مقصود «پردیور» است: در باغهای روستای شیخان، کنار رودخانۀ سیروان در اورامان کردستان، قطعه سنگ بزرگی است که جایگاه سلطان و یارانش را مشخص می‌کند. این محل را پردیور می‌نامند و زیارتگاه و محل دعا و نیاز یارسان است. متون اهل حق به اینکه پردیور معادل کعبه برای ایشان است، صراحت دارند.

اخلاق یارسان مبتنی بر چهار دستور اصلی است که به سلطان اسحاق نسبت داده می‌شود: پاکی، راستی، نیستی و ردا (بخشش یا بردباری) که «ارکان» یا «چار رکن» خوانده می‌شوند. «پاکی» پاکی کلی است، چه در جسم و جامه باشد و چه در زبان و اندیشه و رفتار. «راستی» به راه راست رفتن و در گفتار و کردار راست بودن و مطابق خواست خدا زندگی کردن است. «نیستی» نیست کردن غرور و خودخواهی و هوى و هوسهای نفسانی و شهوات است. «ردا» (= رادی) بخشش و خدمت و کمک است.

گذشته از این «چار رکن» اخلاقی، بدیهی است که در این آیین بر شایستگیهای اخلاقی دیگری نیز تأکید شده است؛ از جمله اینک‍ه نزد ایشان نگاه بد به نامحرم (حتى به غیر اهل حق) حرام است. در کلامهای یارسان به لزوم حفظ اسرار آیین از غیر اهل و پوشیده داشتن حکمت آن اشاره شده است. آزار رساندن به مخلوقات خدا ممنوع است، زیرا اهل حق باید «نرنجد و نرنجاند». اینان به چله‌نشینی و عزلت‌گزینی اعتقادی ندارند، بلکه آن را گناه می‌دانند. دستور اخلاقی دیگر ایشان قناعت است و اینک‍ه نباید به مال دیگری نظر داشت، یا بدان دست درازی کرد. مصرف مسکرات بی‌هیچ شک و شبهه‌ای حرام است.

اهل حق، بنابر سنت و عادت دیرین خود، هنگام برخورد با یکدیگر، به جای سلام «یاعلی» می‌گویند. آنان در شب نوروز، بر بامهای خود آتش می‌افروزند و همچنین در شب اول پس از مرگ بر روی قبر متوفى آتش روشن می‌کنند. اهل حق تیمم، غسل و غسل میت هم دارند.

این آیین به «آیین حق» یا «آیین حقیقت» یا «دین حقیقت» نام‌بردار است؛ از این رو، پیروان آن «اهل حق» خوانده شده‌اند؛ لیکن نام دیگر رهرو این طریق «یار» است و از این روی، اهل حق را «یارستان» یا با تخفیف «یارسان» نیز گفته‌اند. در جایی، از این آیین به صورت «آیین کردان» یاد شده؛ از آن روی که از زمان سلطان اسحاق عنصر کردی سهم اصلی و مهمی در چگونگی و تحولات این مکتب و فرقه داشته است و نیز مهم‌ترین کتب مذهبی این فرقه به زبان کردی (گویش گورانی) است. پیروان یارسان در استان کرمانشاه، همدان، تهران و حدود رودهن و جاجرود و شهریار و همچنین در خراسان و نیز در میان کردهای عراق و ترکیه پراکنده‌اند.

سادگی و خلوص روستایی در اشعار مقدس اهل حق کاملاً آشکار است. مفاهیم مطرح شده در آثار ایشان معلوم می‌کند که این آیین در اجتماعاتی از مردمان کشاورز و دامدار شکل گرفته، و گسترش یافته است، ولی آراء و آداب مربوط به آن امروز منحصر به قشرهای اجتماعی یاد شده نیست و به جاهایی که پیش‌تر نام برده شد، محدود نمانده است.

پیروان این مذهب در رابطه با دستورات دینى خود به سه اصل اخلاقى زرتشتى «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» وفادارند و انجام آن را واجب مى دانند.

کتب مذهبی اهل حق

کتب مذهبى فرقه اهل حق بسیار است:

  • ۱- «فرق الاخبار» تألیف نعمت الله جیحون آبادى متخلص به مجرم است. وی متولد ۱۲۸۸ ق. در قریه جیحون آباد کرمانشاهان بود، که پس از سیر و سلوک در سال ۱۳۳۸ ق. در همان قریه درگذشت.
  • ۲- «بحر متقارب» یا «شاهنامه حقیقت» تألیف نعمت الله جیحون آبادى؛ در این کتاب که به نظم سروده شده، اسرار مذهب اهل حق نهفته است.
  • ۳- «سرانجام» یا «کلام خزانه» که به شعر سروده شده و هنگام نیاز با آهنگ خاصى همراه با طنبور خوانده مى شود. این کتاب به لهجه کردى گورانى است.

منابع