میرزا حسن لاهیجی
«میرزا حسن لاهیجى» (م، ۱۱۲۱ ق) نوه ملاصدرا و فرزند ملا عبدالرزاق لاهیجی، فقیه، محدث، متکلم و حکیم بزرگ شیعه در قرن ۱۲ قمری است. او در کلام، فلسفه، حدیث، فقه و عرفان صاحبنظر بوده و در هر کدام از این علوم آثار گرانقدرى مانند «شمع الیقین» و «زواهر الحکم» از خود به یادگار گذاشته است. لاهیجی از دانشمندان آزادمنش و سلحشورى بود که در مقابل ظلم و اعمال خلاف دربار صفوى سکوت روا نمىداشت.
نام کامل | میرزا حسن لاهیجى |
زادروز | ۱۰۴۵ قمری |
زادگاه | قم |
وفات | ۱۱۲۱ قمری |
مدفن | قم |
اساتید | |
شاگردان |
میر عبدالرحمن بن سید کمالالدین، سید مرتضى بن روحالامین حسینى، محمد بن صفىالدین حسینى، محمدتقى شریف رضوى قمى،... |
آثار |
شمع الیقین، زواهر الحکم، اصول الدین، هدیة المسافر، شرح صحیفه سجادیه، روایع الکلم و بدایع الحکم، آینه حکمت، سرّ مخزون،... |
محتویات
ولادت و خاندان
تاریخ دقیق تولد میرزا حسن لاهیجی در دست نیست. شیخ آقا بزرگ تهرانى احتمال داده که تولد وى در سال ۱۰۴۵ هجری صورت گرفته است. اما درباره محل تولد وى، چون پدرش ملا عبدالرزاق لاهیجی ساکن قم بود و در همین شهر با دختر ملاصدرا ازدواج کرده، به گمان قریب به یقین، تولد میرزا حسن در شهر قم اتفاق افتاده است. چنان که صاحب ریاض العلماء به این مطلب تأکید دارد.[۱]
میرزا حسن لاهیجى خلف صالح حکیم عارف، عبدالرزاق مشهور به فیاض (م، ۱۰۷۲ ق)، یکى از فلاسفه و متکلمین بزرگ شیعه و از شاگردان ملاصدراى شیرازى و داماد آن جناب مى باشد. «بدریه» (م، ۱۰۹۰ ق) مادر میرزا حسن نیز دختر ملاصدرا و از زنان فاضل و دانشمند بوده است.
تحصیل و استادان
میرزا حسن، تحصیلات خود را نزد پدرش ملا عبدالرزاق لاهیجی آغاز نمود و چندین سال از محضر وى استفاده کرد، اما از سایر اساتید وى در کتابهاى تذکره و شرح، چیزى ذکر نشده و از آثار وى نیز مطلبى در این زمینه بدست نمى آید. البته این را نیز نباید نادیده گرفت که میرزا حسن لابد مدتهایى را بعد از پدر، نزد شاگردان وى تلمّذ نموده و به ظن قوى نزد حکیم قاضى سعید قمى و همچنین شوهر خاله خود، فیض کاشانى تحصیل نموده است.
قزوینى همچنین ذکر مى کند که او مدتى براى تحصیل به عتبات عالیات (نجف اشرف و کربلا و سامرا) سفر نموده و در فقه و اصول در آن سرزمین نزد استادان عصر، شاگردى کرده است، اما تاریخ این سفر و استادان وى در این دیار معلوم نیست.[۲]
تدریس و شاگردان
میرزا حسن لاهیجى پس از آن که مدتى را در عتبات عالیات بسر برد و در نزد اساتید بزرگ حوزه علمیه نجف و کربلا استفاده شایان نمود و به مراحل والایى از علم و حکمت دست یافت، آنگاه به شهر مقدس قم بازگشت و به مطالعه، تحقیق، تألیف و تصنیف کتب ارزشمند پرداخت و نیز با تکیه بر کرسى تدریس همانند پدر در مدرسه معصومیه قم، شاگردان فاضلى را تربیت نمود. در اینجا تنها به ذکر چند تن از این شاگردان که در کتب تراجم نامى از آنها برده شد، بسنده مى گردد:
- میر عبدالرحمن فرزند سید کمال الدین: نصرآبادى در کتاب خود وى را از شاگردان میرزا حسن لاهیجى به شمار آورده و نوشته است که وى از سادات نجیب قم است و هم اکنون نیز در نزد میرزا حسن مشغول تحصیل علم است.[۳]
- مرتضى فرزند روح الامین حسینى: به احتمال قوى او از شاگردان میرزا حسن لاهیجى است؛ چنان که بر دو کتاب استادش به نامهاى: مصابیح الهدى و مفاتیح المنى حاشیه زده است و این حواشى در سال ۱۱۱۵ نگاشته شده است.[۴]
- محمد فرزند صفى الدین سید محمد حسینى: وى رساله «مجمع البحرین فى تطبیق العالمین» میرزا حسن لاهیجى را نسخه بردارى کرده و در آخر محرم ۱۱۰۴ آن را به اتمام رسانده است و در نهایت از میرزا حسن لاهیجى به عنوان استاد خویش نام برده و از وى تجلیل نموده است.[۵]
- میرزا محمدتقى شریف رضوى قمى: این شخصیت، نوه پسرى ملاصدرا و پسر دائى میرزا حسن لاهیجى است که در شهر قم نزد پسر عمه خویش، علم حکمت و حدیث آموخته است و از میرزا حسن، اجازه نقل روایت نیز دارد.
آثار و تألیفات
فهرست آثار میرزا حسن لاهیجى به ترتیب موضوعى چنین است:
- شمع الیقین یا آینه دین: شامل اصول پنجگانه اعتقادى به صورت مفصل در پنج باب، که باب امامت شرح و بسط بیشترى نسبت به سایر بابها دارد. این اثر مهمترین اثر کلامى و اعتقادى لاهیجى به شمار مى رود.
- اصول الدین یا اصول خمسه: این کتاب در حقیقت تلخیصى از شمع الیقین مؤلف است و لاهیجى در آن، اصور پنج گانه اعتقادى را توضیح داده است.
- سرّ مخزون یا اثبات الرجعة: بحث مفصلى است پیرامون موضوع «رجعت» بر مبناى عقیده شیعه و با استناد به آیات و روایات آن را اثبات کرده است.
- دُرّ مکنون یا جواب الاعتراض: لاهیجى در این اثر، اعتراض اهل سنت را بر شیعیان، مبنى بر این که: چرا حضرت على علیه السلام به جهت نداشتن انصار قیام نکرد، لکن امام حسین علیه السلام با این که یار نداشت، قیام نمود؟ پاسخ داده است.[۶]
- حاشیه بر شوارق الالهام: این حواشى در هامش شوارق الالهام پدرش به چاپ رسیده است.
- رسالة الزکیة الزکاتیة: در بیان احکام زکات و مسایل آن.
- هدیة المسافر: در بیان احکام شخص مسافر از قبیل حکم سفر، نماز و روزه به صورت فتوایى و از اینجا معلوم مى شود که او قوه اجتهاد و استنباط احکام فقهى را داشته است.[۷]
- رسالة فى الغیبة: در موضوع غیبت و احکام و مسایل آن.
- تزکیة الصحبة یا تألیف المحبة: ترجمه ایست از کتاب «کشف الریبة فى احکام الغیبة» شهید ثانى با افزودگی هایى از خود لاهیجى.[۸]
- جمال الصالحین: در دعا و زیارت، نظیر «زادالمعاد» ملا محمدباقر مجلسى، شامل دیباچه و دوازده باب و هر باب در چند فصل، تماماً در صد و سى و دو فصل. لاهیجى این اثر را در سال ۱۰۷۳ ق. تألیف نموده و در ماده تاریخ تألیف آن، این مصرع را سروده است: «جمال الصالحین مجموعه شد آداب ایمان را».
- شرح صحیفه سجادیه، شرح مفصلى است بر صحیفه سجادیه در سه جلد بزرگ،[۹] که جلد سوم آن در کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است.[۱۰]
- تحفة المسافر: گزیده ایست از جمال الصالحین که در آن دعاهایى که به سفر و مسافرت مربوط است، درج نموده است.
- زواهر الحکم: در بیان مسائل فلسفه به صورت استدلالى در یک مقدمه در سه مقصد و سه باب هر کدام در چند مطلب، این رساله در ضمن منتخباتى از آثار حکماى ایران جلد سوم به چاپ رسیده است.
- روایع الکلم و بدایع الحکم: در سه باب هر کدام در چند مقصد و هر مقصد در چند مشکوة. شاگرد لاهیجى، سید مرتضى بن امیر روح الامین حسینى مختارى، تعلیقاتى بر این اثر نگاشته است.[۱۱]
- مصابیح الهدى و مفاتیح المنى: مسائل فلسفه را در یک مقدمه و سه باب با عناوین «مصباح - مصباح» به صورت استدلالى بیان نموده است.
- مصباح الدرایه: میرزا حسن در کتاب مصابیح الهدى به این کتاب حواله داده، لکن تاکنون نسخه اى از آن شناسایى نشده است.
- مجمع البحرین: رساله کوتاهى است در بیان مسائل فلسفه به طرز بدیع و با عناوین ظریف. تألیف آن در سال ۱۰۷۰ ق. به پایان رسیده است.
- الشجرة المنهیة: رساله کوتاهى است در اثبات واجب الوجود، سبک این رساله شبیه مجمع البحرین و عناوین آن «حبة، فاکهة» است.
- ابطال التناسخ بثلاثة براهین: رساله مختصرى است که مؤلف در آن با سه برهان، تناسخ را رد نموده است. شیخ آقا بزرگ گفته که نسخه اى از این رساله در ضمن کتابهاى شیخ جعفر سلطان العلماء موجود است.[۱۲]
- حقیقة النفس یا رساله در تجرد نفس ناطقه: در ردّ گفتار کسانى که تجرد نفس انسان را نفى مى کنند و ردّ ادله آنها و اثبات تجرد نفس.
- آینه حکمت: رساله ای به فارسى در رفع اختلاف بین فلاسفه و متکلمین؛ در سه باب: تعریف و حقیقت حکمت و بیان فضیلت آن، ذکر مسائلى که بر سر آنها نزاع کنند، ذکر بعضى اخبار و اقوال و احوال جمعى از علماء.
- الفة الفرقة: به عربى در دوازده فصل که به منزله ترجمه عربى آینه حکمت است.[۱۳]
هـ: حدیث:
- حاشیة الوافى: میرزا حسن، کتاب «وافى» فیض کاشانى را استنساخ نموده و حاشیه هایى بر آن نگاشته است، نسخه آن که از کتاب الصوم تا کفاره یمین بوده در کتابخانه حسینیه شوشتری هاى نجف، موجود است.[۱۴]
- فهرس ابواب قطعة من الوافى: فهرستى است که لاهیجى بر ابواب کتاب وافى فیض کاشانى نگاشته است.[۱۵]
علاوه بر آثار مذکور، رساله هاى دیگرى در فهارس به نام میرزا حسن لاهیجى معرفى شده که کتاب مستقلى نیستند، بلکه اغلب یا نام دیگرى از همین رساله ها هستند یا قطعه اى از آنها مى باشند. این رساله ها عبارتند از:
- تقیه: حزین لاهیجى در ضمن تألیفات میرزا حسن آن را نام برده ولى ما نسخه اى از آن را سراغ نداریم و گویا منظور وى همان کتاب «درّ مکنون» بوده که در وجه تقیه حضرت امام على علیه السلام نگاشته است.[۱۶]
- الخوف والرجاء: به همان رساله اصول دین است که در فهرست دانشگاه با این نام معرفى شده است.[۱۷]
- ربط الحکمة بالتصوف: شیخ آقا بزرگ در الذریعه ذکر نموده ولى به اعتقاد نگارنده نام دیگرى از الفة الفرقة مؤلف است.
- سؤالات یورد لبطلان الحکمة و جوابات شافیة اوردها اهل الحکمة: به فارسى، در فهرست دانشگاه[۱۸] از آن یاد شده ولى به نظر مى رسد که بخشى از کتاب آینه حکمت باشد.
- قدم و حدوث عالم: در فهرست دانشکده الهیات[۱۹] از آن یاد شده و شیخ آقا بزرگ نیز به نقل از آن در الذریعه، آن را کتاب مستقلى براى میرزا حسن معرفى کرده است[۲۰] ولى این بخش موجود در آن کتابخانه، فصل پنجم کتاب آینه حکمت است.
لاهیجی در نگاه بزرگان
- محمدعلى حزین لاهیجى (۱۱۸۰-۱۱۰۳ ق) در سفرنامه خود به خاطره ای اشاره داشته و از میرزا حسن چنین توصیف مى کند: «... یکى از افاضل و اعلامى که در این سفر با وى دیدار شد، فاضل محقق میرزا حسن فرزند مرحوم مولانا عبدالرزاق لاهیجى بود و این سعادت در حالى نصیب ما شد که وى دوران سالخوردگى و اواخر عمر خویش را در شهر دارالمؤمنین قم پشت سر مى گذاشت. او در علم و تقوا یکى از آیات بود. تألیفاتى دارد مانند: «شمع یقین» در عقاید، «جمال الصالحین» در اعمال، «رساله تقیه» و...».[۲۱]
- میرزا عبداللّه افندى که از دانشمندان معاصر میرزا حسن لاهیجى است، در کتاب ارزشمند خود از وى چنین یاد مى کند: «مولى حسن فرزند عبدالرزاق فرزند على فرزند حسین که اصلش لاهیجى است ولى در شهر قم تولد یافته و در این شهر ساکن شده است، یکى از شخصیت هاى فاضل، عالم، حکیم و صوفى دوران معاصر مى باشد. من در شهر قم از محضر پدرش تلمذ نموده ام».[۲۲]
- عبدالخالق دماوندى که رساله موسوم به «آینه حکمت» میرزا حسن لاهیجى را در سال ۱۰۷۰ ق. تحریر نموده است، در پایان علاوه بر توصیف کتاب که آن را آیینه تمام نماى جهان هستى و حقیقت آن قلمداد نموده است، در توصیف مؤلف نیز چنین مى نویسد: «... این رساله به اشاره یک شخصیتى تألیف یافته است که... قطب فلک سعادت، احاطه کننده اکوان فضایل... و سیرکننده در فضاى لاهوتى است. او پناهگاه اهل دقت و تأمل، تکیه گاه اصحاب نقل و ارباب تعقل بوده و افضل اولین و آخرین در میان حکماى اشراق مى باشد...».[۲۳]
- شیخ عبدالنبى قزوینى از علماى برجسته قرن دوازدهم هجرى در یکى از آثار خود از این شخصیت به طور مفصل یاد مى کند که چکیده آن چنین است: «... میرزا حسن فرزند مولانا عبدالرزاق لاهیجى یکى از عالمان کم نظیر زمانها و نادر دهرهاست. شخصیت فاضلى که از قدرت قلمش در ارائه مطالب محکم، همه به تعجب افتاده و تسلیم او شده اند. او در اعماق اقیانوسهاى علم و حکمت فرورفته و از آنجا اشیاء نافع به ارمغان آورده است... وقتى براى تعلیم معارف جلوس مى کند، به خاطر طرح مسائل دقیق همه را نسبت به خود نرم و خاشع مى سازد... کلام دقیق و ظریف وى را نمى فهمد مگر کسى که خداوند او را از جهالت و گمراهى نجات داده باشد. او فروع احکام و حکمت را از اعماق اصول اسلامى درمى آورد، همانند شیرى که از پستانها دوشیده مى شود... اعتقاد من این است که وى از پدرش نیز افضل بود...».[۲۴]
- میرزا محمدحسن زنورى خوئى در اثر ارزشمند خود، از این شخصیت بزرگ نام برده و میرزا حسن لاهیجى را با عناوینى مانند عالم، فاضل، محقق، مدقق، عارف، حکیم و متبحر مى ستاید.[۲۵]
- محمدعلى مدرس تبریزى در کتاب خود، در ذیل شرح حال ملا عبدالرزاق لاهیجى چنین مى نویسد: «...فیاض پسرى داشت میرزا حسن نام، فاضلى بوده صالح که در سال یکهزار و یکصد و بیست و یکم هجرت در قم وفات و قبرش در سمت شرقى قبرستان بزرگ قم نزدیک به شیخان مى باشد و این نگارنده در ماه رجب هزار و سیصد و پنجاه و دوم هجرت، موقع تشرف بدان بلده طیبه به سر قبر شریفش رفتم و اخیراً در موقع تسطیع طرق و شوارع، ملحق به جاده شده است...».[۲۶]
فضاى حاکم عصر لاهیجی
دوران زندگى میراز حسن لاهیجى (۱۱۲۱-۱۰۴۵ ق) با حکومت سه تن از پادشاهان صفوى به نامهاى: شاه عباس دوم (۱۰۷۷-۱۰۵۲) سلیمان اول (۱۱۰۵-۱۰۷۷) و شاه سلطان حسین (۱۱۳۵-۱۱۰۵) مصادف شد. در این ایام، کشور ایران آبستن رخدادهاى زیادى بود ولى آنچه که در شرح حال میرزا حسن لاهیجى اهمیت دارد، وجود روحانیونى است که تحت عنوان «شیخ الاسلام» در حکومت صفوى حضور نافذ و چشمگیر داشتند و این ها در حقیقت نقش بسزایى را در اجراى احکام و امور مذهبى در سطح کشور ایفا مى کردند و به خاطر همین نفوذ و مقام علمى در میان رجال سیاسى و توده مردم، حکومت نیز در بسیارى از موارد مجبور مى شد از تصمیمات آنان پیروى کرده و به توصیه هاى آنان توجه نماید.
یکى از پرنفوذترین و مشهورترین آنها، مرحوم مولى محمدطاهر شیرازى قمى است. او چون مسلک ضد فلسفه و ضد عرفان داشت، با علماى بزرگ و فیلسوفان عصر خود همچون: ملا محمدتقى مجلسى، ملا عبدالرزاق لاهیجى و ملا محسن فیض کاشانى به شدت درگیر بود و رساله هایى را در نفى افکار و اندیشه هاى عرفانى و فلسفى آنان نوشت.[۲۷]
اما با توجه به موقعیت والایى که این سه شخصیت بزرگ نیز در میان مردم داشتند، مخالفت وى نتوانست چندان مؤثر واقع شود. پس از رحلت ملا محمدتقى مجلسى در سال ۱۰۷۰ و عبدالرزاق در سال ۱۰۷۲، عرصه بر فرزندان و در واقع پیروان فکرى آن دو، حسابى تنگ گردید چنان که علامه محمدباقر مجلسى مجبور شد در ظاهر با ملا محمدطاهر قمى کنار بیاید و ارتباط پدرش را با عرفان و فلسفه تکذیب نماید. در این میان که میرزا حسن لاهیجى نیز جانشین افکار و اندیشه هاى پدرش ملا عبدالرزاق به شمار مى رفت، به خاطر مخالفت هاى مستمر مخالفان حکمت، خود به خود در تنگنا قرار گرفت و در گوشه اى انزوا برگزید.
او در زمان حیات پدر و با تکیه بر موقعیت اجتماعى وى چند رساله پیرامون فلسفه به رشته تألیف درآورد و کتاب هایى مانند: مصباح الدرایه، مصابیح الهدى و روایع الکلم و زواهر الحکم را در همین باب نوشت و در دو کتاب دیگرش به نامهاى: آینه حکمت و الفة الفرقة هر چه در توان داشت تلاش کرد تا با منطق و اقامه استدلال و برهان، به اشکالات مخالفین فلسفه و عرفان پاسخ گوید، اما پس از رحلت پدرش در اثر مخالفت شدید این گروه، فرصت از دست وى خارج گشت و شرایط کاملاً دگرگون شد. از این تاریخ، میرزا حسن لاهیجى از اهتمام به مسائل فلسفى دست برداشت و به سوى مسائل کلامى، اخلاقى، ادعیه و تألیف فقه روى آورد.
از برخى کتب تایخى استفاده مى شود که گویا مخالفین وى، حکم تکفیر و اخراج او را از شهر قم صادر کردند و او نیز براى حفظ جان و دفاع از خویش با خود سلاح حمل مى کرد؛ چنان که به همین مناسبت اشاره کرده اند که وى در کار تیراندازى و نشانه گیرى هدف با تفنگ هم کمال شهرت و مهارت را داشت.[۲۸]
میراز حسن لاهیجى در فصل دوم از باب سوم از کتاب «آینه حکمت» خود به دفاع از حیثیت و حقانیت علماى فیلسوف و عارف، قد علم کرده و چنین مى نویسد: «...هر کس را اندک معرفت به احوال علما باشد، داند که علماى اسلام همیشه در علم حکمت مختلف بوده اند و در هر زمانى جمعى کثیر از علماى معروف که شک و قدح در دانش و ایمام ایشان نیست و تشیع ایشان کمتر از شک در روشنى آفتاب و ماه نیست، اهل حکمت و معروف به آن بوده اند، چون: خواجه نصیرالدین طوسى، علامه حلى، میر محمدباقر داماد و غیر ایشان از علما قدّس اللّه ارواحهم، که تفصیل اسامى ایشان مؤدى به اطناب مى شود. این جماعت و جماعت دیگر از متقدمین و متأخرین و معاصرین و متقاربین زمان ما که همه معروف و مشهورند به فضل و ایمان و مدارست حکمت و رعایت آن و از جمله علماى عظیم الشأن، سید على بن طاووس در کتاب فرج المهموم که در تحقیق علم نجوم نوشته، گفته است: «ابرخس و بطلمیوس و اکثر حکما انبیا بوده اند اما چون نامهاى ایشان به زبان یونانى بوده بر مردم مشتبه گشته و ایشان را نشناخته اند. و شیخ بهایی در کتاب «حدائق الصالحین» بعد از نقل این کلام، گفته که «کلام سید استبعادى ندارد چه هر کس تأمل و تعمق در این علم شریف کند، توانست که اصول مطالب آن، مستفاد از انبیاء علیهم السلام است و حکم جزم به این معنى کند به حیثیتى که هیچ شک و ریب در آن نداشته باشد».
مبارزه با ظلم و ظالم
آزادمنشى و سلحشورى همواره سیره اختصاصى فقها و علماى بزرگ جهان تشیع در طول تاریخ بوده است. میرزا حسن لاهیجى نیز از جمله آن دانشمندانى است که از این ویژگى افتخارآمیز بى بهره نمانده است. او در مقابل عملکردهاى خلاف و ظلم دست اندرکاران حکومت صفوى هرگز سکوت روا نمى داشت و بلکه در فرصت هاى مناسب به اصلاح آنان مى پرداخت. او در ضمن کتاب فقهى خود موسوم به «هدیة المسافر» وقتى احکام مسافر را ذکر مى کند، به گونه ظریف در لابلاى بیان احکام به ظلمهاى جارى در جامعه آن دوران، اشاره کرده و چنین مى نویسد:
«و ایضاً باید دانست که هر سفرى که مشتمل است بر ظلم و جور بر مسلمانان و گرفتن اموال ایشان (در مقابل) اعانت و مدد ایشان، همه داخل سفر باطل است و بسا باشد که این معنى متضمن گشتن ها و نشست هاى حرام باشد و گاه باشد که این جماعت گمان کنند که حفظ اهل اسلام و سرحدها و دفع دشمنان از ایشان مى کنند و از این جهت سفرشان حق است؛ و جواب این شبهه این است که هرگاه دشمنى حرکت کند یا بیم ضررى از ایشان باشد، نهایتش این است که به قدر آنچه در رفع آن دشمن و رفع ضرر، ضرورى باشد از جماعت مسلمین به قدر نسبت احوال ایشان توان گرفت. اما این همه اموال زیاد که صرف زینت ها و تجملات و تنعمات بلکه صرف فسق و معاصى مى شود و به ضرب چوب و به انواع سیاسات اکثر از فقرا و عجزة و بیوه زنان و یتیمان و امثال ایشان مى گیرند، معلوم است که هیچکدام حق نیست و نسبت و دخلى در حفظ اسلام و مسلمین ندارد بلکه اکثر این ها بلکه همه اینها سبب خرابى بلاد و آبادانی ها مى شود و به این سبب بسیار مسلمین مضطر به جلاء وطن و گدایى مى شوند و همچنین نویسندگان که اعانت این کارها و ضبط دخل و خرج این مالها مى کنند و همچنین وزراء و کلانتران و داروغگان و عمله و اعوان ایشان همه از این قبیل اند و همچنین ارباب مناصب شرعى و وقفى، همه مثل ایشانند اگر چه گمان کنند که تحصیل معیشت مى کنند».
شعر و ادب لاهیجى
میرزا حسن لاهیجى همانند اکثر دانشمندان عصر صفوى، توجه ویژه اى به زبان فارسى و فارسى نویسى داشت؛ چنان که اغلب آثار مکتوب این عالم پرتلاش که به این زبان تألیف یافته است، نشانگر این واقعیت مى باشد. نوشته هاى فارسى این شخصیت علمى بسیار روان و شیوا به رشته تحریر درآمده است. او در آثار فارسى خود سعى بیشتر داشت تا نوشته هایش براى همه مردم قابل فهم باشد، به همین سبب از معلق نویسى و آوردن اصطلاحات و واژه هاى سنگین علمى و نامأنوس که شیوه منشیان آن دوران بود، پرهیز داشت. این موضوع مهم که تا به حال کمتر مورد توجه محققان و پژوهشگران واقع شده، وى را از سایر اندیشمندان این عصر متمایز مى سازد و نثر این شخصیت بزرگ را در جایگاه والایى قرار مى دهد.
میرزا حسن همه آن موضوعاتى را که با مردم ارتباط تنگاتنگ داشت مانند: فقه، اخلاق، عقاید، دعا و... به زبان فارسى نگاشته است و این نشانه آن است که این شخصیت واقع نگر به هدایت و ارشاد مردم با زبان خودشان و به مشکلات اعتقادى و فقهى و... آنان توجه عمیقى از خویش مبذول مى داشت. البته تألیفات عربى این عالم بزرگ که براى خواص و در رشته هاى خاص به طور تخصصى نوشته شده، در عین سنگینى و استحکام مطالب و محتواى آن، از یک نوع روانى و ساده نویسى شیوایى برخوردار است. در مواردى از کتب و نسخ خطى، اشعارى با نام «حسن گیلانى» آمده است که به احتمالى منظور همین دانشمند باشد. در تذکره نصرآبادى، مؤلف کتاب ضمن شرح حال «حسن گیلانى» این اشعار را از وى چنین نقل کرده است:
نه در طلب سمور و نه اطلس باش در دیده اعتبار خار و خس باش
خواهى که سرى برون کنى از منزل چون جاده، تو پامال کس و ناکس باش
از کثرت داغ توام، افلاکم وز زور لگد کوب حوادث، خاکم
باران نشاط اگر ببارد، سنگم ور آتش غم شعله کشد، خاشاکم
شیخ آقا بزرگ تهرانى در یک مورد از کتابش این اشعار را به طور صریح به میرزا حسن لاهیجى و در مورد دیگر به شخصیتى به نام «میراز حسن گیلانى دیلمانى» نسبت داده است.[۲۹]
وفات
میرزا حسن لاهیجی بنا به نقل میرزای افندى در ریاض العلماء در سال ۱۱۲۱ ق. در قم وفات نمود. مرقد وى در قبرستان بزرگ اطراف حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها واقع بوده که در خیابان سازی هاى جدید در کنار خیابان ارم در تقاطع این خیابان با خیابان چهارمردان در ضلع جنوب شرقى واقع گردیده است و اخیراً توسط آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشى نجفى قبر وى تعمیر شده و سنگ قبرى برایش تعبیه نموده اند.
پانویس
- ↑ ر.ک: ریاض العلماء، مولى عبداللّه افندى، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ همان.
- ↑ تذکره نصرآبادى، ص ۳۶۵ و همچنین ر.ک: طبقات اعلام الشیعه، الکواکب المنتشره، آقا بزرگ تهرانى، ص ۱۸۰ و الذریعه الى تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانى، ج۹، ص۶۸۶، رقم۴۷۸.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، ص۱۷۹.
- ↑ فهرست کتابهاى خطى کتابخانه مجلس سنا، ج۱، ص۱۴۴.
- ↑ این سه اثر یعنى اثر ردیف ۲ و ۳ و ۴ به تصحیح نگارنده، در ضمن وسایل فارسى حسن بن عبدالرزاق لاهیجى، در سال ۱۳۷۵ منتشر شده است.
- ↑ این اثر نیز در ضمن رسایل فارسى لاهیجى چاپ شده است.
- ↑ این اثر نیز در ضمن رسایل فارسى لاهیجى چاپ شده است.
- ↑ الذریعه الى تصانیف الشیعه، ۳۴۹/۱۳.
- ↑ فهرست نسخه هاى خطى آستان قدس رضوى، ۳۲۴/۱۵.
- ↑ الذریعه ۱۵۳/۴ و ۹۰/۶ نسخه هاى خطى موجود از روایع الکلم در مقدمه رسائل فارسى لاهیجى، ص۲۹ معرفى گردید. در اینجا باید متذکر شد که نسخه دیگرى از آن در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران به شماره ۸۸۳ موجود است و در فهرست نسخ خطى آن کتابخانه ج۳، ص۲۹۸ معرفى شده است.
- ↑ الذریعه، ۶۷/۱.
- ↑ نسخه هاى خطى این رساله در مقدمه رسایل فارسى لاهیجى ص۲۵ بعد از سطر چهاردهم معرفى شده ولى تیتر آن که نام رساله بوده، در حروفچینى اشتباهاً حذف شده است.
- ↑ الذریعه، ۲۲۹/۶.
- ↑ همان، ۳۹۹/۱۶؛ رقم، ۱۸۷۹.
- ↑ سوانح حزین، منتشره در اول دیوان حزین، ص۱۶، نجوم السماء، ص۱۸۴، الذریعه، ۴۰۴/۴.
- ↑ فهرست نسخه هاى خطى دانشگاه تهران، ۱۵۱۱/۱۰.
- ↑ همان ۶۷۵/۱۶، مجموعه شماره ۷۶۹۸ برگهاى ۸۱ و ۸۲.
- ↑ فهرست نسخ خطى کتابخانه دانشکده الهیات، ص۱۱۰.
- ↑ الذریعه، ۵۱/۱۷.
- ↑ تاریخ و سفرنامه حزین، ص۱۶ چاپ شده در مقدمه دیوان حزین لاهیجى، تصحیح: بیژن ترقى، تهران، ۱۳۵۰.
- ↑ ریاض العلماء، عبداللّه افندى، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، ش۲۵۶، ص۱۹۳.
- ↑ تتمیم امل الآمل، عبدالنبى قزوینى، ص۱۰۸.
- ↑ ریاض الجنة، میرزا محمدحسن زنورى خوئى، روضه رابعه، نسخه خطى شماره ۷۷۷۲ کتابخانه حضرت آیت اللّه مرعشى نجفى.
- ↑ ریحانة الادب، میرزا محمدعلى مدرس تبریزى، ج۴، ص۳۶۳.
- ↑ روضات الجنات، خوانسارى، ج۴، ص۱۴۳ و دین و سیاست در دوره صفوى، ص۲۶۷-۲۴۱.
- ↑ ریاض الجنة، نسخه خطى شماره ۷۷۷۲، کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى، روضه رابعه.
- ↑ ر.ک: الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج۱، ص۱۸۴ و ج۹، ص۲۴۲.
منابع
- ستارگان حرم، على صدرايى خويى، جلد7.