عيسى بن عبدالله قمى

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عیسى بن عبدالله قمى روایتگر اخبار و معارف اهل بیت علیهم‌السلام از خاندان معروف اشعرى بود و بنابر آنچه از شواهد مختلف بدست مى آید، وى در نیمه اول از قرن دوم در قم چشم به جهان گشود. از اخبار زیادى استفاده مى شود که محل زندگى او در قم بود، اما هر چند گاه، براى فراگیرى معارف و احکام دین، به مدینه مسافرت مى کرد و به حضور امام صادق علیه‌السلام مى رسید. بعضى علمای رجال به صراحت گفته اند که او مورد اعتماد و اطمینان است، بلکه بالاتر از وثاقت را که «عدالت» است، براى او ثابت کرده اند.[۱]

شأن و مقام عیسی بن عبدالله

این محدث بزرگوار، از چهره هاى دانشمندان شیعى بود و در این باره بین اصحاب تراجم اختلافى به چشم نمى خورد و تمام علماء بزرگوارى که در شرح حال راویان اخبار، قلم زده اند، نام عیسى را نیز ذکر کرده اند؛ اما ستایش یا انتقادى خاص درباره او ملاحظه نشده است و همین اندازه که یک محدث، معروف باشد اما درباره او سخنى به خوبى یا بدى حاکى از ستایش یا مذمت نیامده باشد، به نظر بعضى از بزرگان، نشانه خوبى و صداقت آن شخص است.[۲]

عیسى از یاران امام جعفرصادق علیه‌السلام و امام موسى علیه‌السلام بود. علامه حلى از یکى از دانشمندان علم تراجم نقل مى کند که او مى نویسد: «عیسى بن عبدالله مانند پدرش است و عیسى در نزد امام صادق علیه‌السلام از احترام و منزلت خاصى برخوردار بود».[۳]

نجاشى مى نویسد: «عیسى بن عبدالله از امام ابى عبدالله و ابى الحسن روایت مى کند».[۴] شیخ طوسى او را در شمار اصحاب امام صادق علیه‌السلام به حساب آورده است.[۵] و جمعى دیگر این موضوع را در کتاب‌هاى خود یادآورى کرده اند.[۶]

مطمئن ترین راه براى شناخت و پى بردن به شخصیت و بزرگى یک راوى، نظر و عنایت امام معصوم علیه‌السلام است. در رابطه با عیسى باید دید آیا امام سلام الله علیه تعریفى از وى داشته است؟ براى این کار باید به روایات و اخبار مراجعه کرد.

دو نفر از بزرگترین عالمان شیعه از «یونس بن یعقوب» که وکیل امام کاظم علیه‌السلام و از یاران خاص حضرت صادق علیه‌السلام بود، نقل مى کنند که یونس گفت: من در مدینه بودم که دیدم حضرت صادق علیه‌السلام از سمت روبروى من مى آید. در یکى از کوچه ها با امام برخورد کردم. به من فرمود: «اى یونس! به خانه ما برو، زیرا یکى از مردانى که از ما «اهل بیت» است، در خانه منتظر است، به خانه امام آمدم. دیدم مردى در نزدیکى درب منزل امام نشسته است، پرسیدم: تو کیستى؟ پاسخ داد: مردى از اهل قم هستم. همچنان گرم صحبت با او بودم که حضرت با سرعت هر چه تمام با همان مرکبى که سوار بودند، آمد و داخل خانه شد و از ما دو نفر خواست داخل شویم. آن‌گاه به من رو کرد و فرمود: «اى یونس! فکر مى کنم باور کردن آنچه درباره عیسى بن عبدالله گفتم، بر تو مشکل بود. عرض کردم: بلى، به خدا قسم، جانم فدایت، عیسى مردى از قم است! حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: «اى یونس! عیسى بن عبدالله از ما اهل بیت است چه زنده باشد و چه از دنیا برود».[۷]

این تعبیرات بسیار رسا، زیبا و صریح است و نشانه نهایت اعتماد امام به این محدث و عالم بزرگوار قمی است. مرحوم آیت الله خویى، با تمام دقت نظرى که در احوالات روایتگران شیعه دارد، بعد از ذکر این حدیث مى نویسد: «این روایت براى اثبات بزرگى و منزلت رفیع او کفایت مى کند».[۸]

این سخن امام علیه‌السلام مانند سخنى است که امام باقر علیه‌السلام درباره سلمان فرمود، آنگاه که فردى نزد امام علیه‌السلام وقتى خواست نام سلمان را بر زبان جارى کند، گفت: سلمان فارسى. حضرت به او فرمود: نگویید سلمان فارسى، بلکه بگویید سلمان محمدى، او مردى از ما اهل البیت است.[۹]

در روایت دیگر آمده: یونس بن یعقوب مى گوید: «عیسى بن عبدالله قمى نزد امام جعفرصادق علیه‌السلام آمد. امام او را به چند امر مهم سفارش کرد آنگاه با او خداحافظى نمود، عیسى از خانه بیرون رفت، حضرت به خادم فرمود: او را بخوان. عیسى دوباره به خدمت امام آمد و باز امام سفارش‌هایى به او کرد، بار دیگر با امام خداحافظى کرد و رفت این بار هم امام فرمود تا دوباره برگردد، تا این که به او فرمود: «اى عیسى! خداوند متعال به رسولش مى فرماید: «اهل بیت خود را به خواندن نماز امر کن.[۱۰] تو از ما اهل بیت هستى». بار آخر که امام با او خداحافظى کرد، بین دو چشم عیسى را بوسید».[۱۱]

مرحوم کلینى نیز روایتى در این باره از ابوزید نقل مى کند که او گفت: نزد حضرت صادق علیه‌السلام بودم، که عیسى بن عبدالله قمى وارد شد. امام به او خوش آمد گفت و در کنار خود جاى داد و فرمود: «اى عیسى! شیعه اى که در شهرى زندگى کند که صد هزار نفر یا بیشتر جمعیت داشته باشد و در آن شهر با تقوا تر از او پیدا شود، از ما نیست و نزد ما گرامى نخواهد بود».[۱۲]

عیسى گرچه در حوزه حدیث و روایت شأن والایى داشت، در اعتقاد به مقام رفیع معصومان هم به درجات بالایى رسیده بود، و با همان تعبیر زیباى امام که فرمود: «هُوَ رَجُلٌ مِنّا اَهْل الْبَیت؛ او از ما اهل بیت علیه‌السلام است»، این سخن اثبات مى شود.[۱۳]

با تأمل و اندیشه در این روایات که بزرگان مذهب در کتاب‌هاى خود نقل کرده اند، انسان به شخصیت ولایى و شیعى این راوى و محدث کبیر پى مى برد.

فرزند و برادر عیسى بن عبدالله

تنها فرزند ایشان که در منابع از او یاد شده است «محمد» نام دارد که پدر بزرگوار احمد بن محمد بن عیسى قمى است. همین فرزند است که گویا از پدر بزرگوارش، عیسى، حدیث نقل مى کند.[۱۴] درباره اش گفته اند: وى بزرگ قمى ها و رئیس طایفه اشعرى بود، نزد پادشاه زمان عظمت خاصى داشت او با حضرت رضا علیه‌السلام ملاقات کرد و از ایشان کسب حدیث نمود و از اصحاب و یاران امام جواد علیه‌السلام بشمار آمد.[۱۵]

همچنین عیسى بن عبدالله برادرى داشت که از بزرگان شیعه و ارادتمندان خاندان عصمت بود. اخبارى که در شأن او وارد شده است، بسیار پندآموز است. «کشى» به نقل یکى از راویان مى گوید: «من در صحراى عرفات، (منى)، بودم که دیدم «عمران بن عبدالله قمى» به طرف ما آمد خیمه هایى را که همراه داشت، کنار خیمه‌گاه امام صادق علیه‌السلام نصب کرد. در این هنگام امام صادق علیه‌السلام نزدیک آمد و پرسید: این خیمه ها مال کیست؟ گفتند: خیمه هایى است که عمران بن عبدالله براى شما نصب کرده است. در همان لحظه، عمران به امام عرض کرد: این ها خیمه هایى است که شما دستور دادید، درست کنم. امام پرسید: هزینه اش چه مقدار شد؟ گفت: این‌ها را خودم ساخته ام و دوست دارم، به عنوان هدیه، قبول کنید. و اینجا بود که حضرت دست او را گرفت و فرمود: از خداوند مى خواهم که بر محمد و آل محمد درود و سلام بفرستد و تو و خانواده ات را، در روز قیامت، مورد عنایت و لطف خود قرار دهد».

روزى نیز عمران نزد امام صادق علیه‌السلام آمد. امام از او به گرمى استقبال کرد. «حماد» مى گوید: وقتى عمران بلند شد و رفت، از امام پرسیدم: آن شخص چه کسى بود که این همه با او لطف کردید؟ فرمود: او از خاندان نجیب و بزرگى است.[۱۶]

استادان حدیثی

تعدادى از استادان حدیث عیسى بن عبدالله عبارتند از:

  • ۲- محمد الحسن بن ابى خالد.[۱۸]

به حسب تحقیقى که انجام شد، در نزدیک به تمام روایات، این محدث فرزانه بدون واسطه، از خود امام علیه‌السلام نقل مى کند؛ البته ممکن است محققى با تحقیق بیشتر روایات با واسطه اى را بیابد.

آثار و روایات

تألیفات قابل توجهى از این مرد فرزانه به یادگار نماند و تنها دو نفر از بزرگان مذهب شیعه گفته اند که؛ «له مسایل» یا «مسایل عن الرضا علیه‌السلام».[۲۲] از متن عبارت چنین استفاده مى شود که عیسى بن عبدالله، محضر شریف حضرت رضا علیه‌السلام را درک کرده و از یاران ایشان نیز به شمار مى رفت.

برخی از روایات نقل شده از طریق عیسى بن عبدالله در اینجا ذکر می شود:

عبادت:

«عبدالرحمن جعفى» مى گوید: در خدمت امام صادق علیه‌السلام بودم که عیسى بن عبدالله قمى از امام پرسید: عبادت چیست؟ امام فرمود: عبادت یعنى نیت خالص، همراه با اطاعت و پرستش خداوند از همان راه که خود خداى متعال تعیین فرموده است.[۲۳]

استجابت دعا:

عیسى مى گوید: از حضرت صادق علیه‌السلام شنیدم که فرمود: دعاى سه طایفه مورد پذیرش خداوند قرار مى گیرد: ۱- حاجى که حج واجب خود را انجام مى دهد و یا کسى که عمره مستحبى، انجام مى دهد. ۲- رزمنده در راه خدا. ۳- انسانى که مریض است. درباره این سه طایفه رفتار انسانى و اسلامى داشته باشید.[۲۴]

روش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

از حضرت صادق علیه‌السلام نقل مى کند که امام فرمود: رسول الله صلی الله علیه و آله در نمازهاى صبح به جاى سوره اخلاص، سوره «عمّ یتسائلون»، «هل اتاک حدیث الغاشیه» و «لا اقسم بیوم القیامه» را قرائت مى کرد.[۲۵]

وفات

به شهادت این که عیسى بن عبدالله قمى حضرت امام رضا علیه‌السلام را درک کرده است، به نظر مى رسد در اوائل نیمه قرن سوم هجرى از دنیا رفته است، ولى مدفن وى مشخص نیست.

پانویس

  1. تنقیح الرجال، ج ۲، ص ۳۶۱.
  2. خلاصة الاقوال، ص ۱۲۳.
  3. همان.
  4. رجال نجاشى، ص ۲۱۰.
  5. رجال شیخ، ص ۲۵۹.
  6. رجال کشى، ج ۲، ص ۶۲۱؛ امالى مفید، چاپ جامعه مدرسین، ص ۱۴۰؛ تنقیح الرجال، ج ۲، ص ۳۶۱.
  7. رجال کشى، ج ۲، ص ۶۲۴؛ امالى مفید، ص ۱۴۰؛ سفینة البحار، ج ۲، ص ۱۹۲؛ معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۹۴.
  8. معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۹۴.
  9. رجال کشى، ج ۱، ص ۴۶.
  10. سوره طه، آیه ۱۳۲.
  11. رجال کشى، ج ۲، ص ۶۲۵.
  12. اصول کافى، ج ۲، ص ۷۸.
  13. رجال کشى، ج ۲، ص ۶۲۴.
  14. فهرست شیخ طوسى، ص ۱۱۶.
  15. رجال نجاشى، ص ۶۰.
  16. رجال کشى، ج ۲، ص ۶۲۳.
  17. رجال شیخ طوسى، ص ۲۵۹؛ معجم الرجال، ج ۱۳، ص ۱۹۵.
  18. رجال نجاشى، ص ۲۱۰.
  19. جامع الروات، ج ۲، ص ۶۵۲ و معجم الرجال، ج ۱۳، ص ۱۹۶.
  20. جامع الروات، ج ۲، ص ۶۵۲.
  21. رجال نجاشى، ص ۱۰۵.
  22. فهرست شیخ طوسى، ص ۱۱۶؛ رجال نجاشى، ص ۲۱۰.
  23. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۲۰۸؛ محاسن برقى، ص ۲۶۱.
  24. بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۲۵.
  25. وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۴۸۱، چاپ مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام.

منابع